پیامدهای کلان اقتصادی شوک های عرضه و تقاضای جهانی نفت در منتخب کشورهای صادر کننده نفت: رهیافت PSVAR
محورهای موضوعی : دو فصلنامه علمی - تخصصی اقتصاد توسعه و برنامه ریزیعلی حمید شاطی غریری 1 , حسین شریفی رنانی 2 , مناف مرزه نعمه راضی 3 , سارا قبادی 4
1 - دانشجوی دکتری رشته اقتصاد، واحد اصفهان (خوراسگان)، دانشگاه آزاد اسلامی، اصفهان، ایران،
2 - دانشیار اقتصاد، واحد اصفهان (خوراسگان)، دانشگاه آزاد اسلامی، اصفهان، ایران.
3 - دانشیار اقتصاد، دانشگاه قادسیه، دیوانیه، عراق،
4 - استادیار اقتصاد، واحد اصفهان (خوراسگان)، دانشگاه آزاد اسلامی، اصفهان، ایران.
کلید واژه: قیمت جهانی نفت, شوک عرضه نفت, شوک تقاضای نفت, پیامدهای کلان اقتصادی, خودرگرسیون برداری ساختاری پانل (PSVAR),
چکیده مقاله :
تحلیل پیامدهای کلان اقتصادی شوک های قیمت جهانی نفت بر مولفههای اقتصادی کشورها ساده نیست. بر همین اساس در پژوهش حاضر به بررسی پیامدهای کلان اقتصادی شوک های عرضه و تقاضای جهانی نفت پرداخته شده است. نمونه آماری تحقیق حاضر 9 کشور ایران، عربستان، عراق، امارات، کویت، نیجریه، آنگولا، لیبی و عمان که دارای بالاترین رتبه صادرات نفت در بین کشورهای درحال توسعه در سال 2022 بوده اند، طی دوره زمانی 2001 تا 2022 می باشد. به منظور محاسبه شوک های قیمت جهانی نفت از رویکرد کیلیان (2009) و برای تجزیه و تحلیل داده ها نیز از روش خودرگرسیون برداری ساختاری پانل، PSVAR استفاده شده است. به صورت کلی و بر اساس تجزیه و تحلیل های انجام گرفته مشخص شد که شوک های قیمت جهانی نفت، اثرات مثبت و پایدار بر متغیرهای حجم تجارت غیر نفتی، حجم پول و اندازه دولت داشته است در حالی که اثر گذاری منفی و پایدار بر متغیرهای تولید ناخالص داخلی و نرخ ارز حقیقی داشته است. همچنین مشاهده شد میزان اثر گذاری شوک های قیمت جهانی نفت بر متغیرهای مورد بررسی متفاوت بوده به طوری که بیشترین میزان اثر گذاری مربوط به شوک تقاضای نفت و کمترین میزان اثر گذاری مربوط به شوک تقاضای خاص نفت بوده است. بر همین اساس نتیجه گیری می شود در بررسی اثر شوک های قیمتی نفت بر پارامترهای کلان اقتصادی کشورها، باید اثرات شوک ها نفتی با منابع مختلف به صورت مجزی در نظر گرفته شود.
The analysis of macroeconomic consequences the economic impact of global oil price shocks on the economic components of countries is not simple. Based on this, in the current research, the macroeconomic consequences of global oil supply and demand shocks have been investigated. The statistical sample of the present research is 11 countries, Saudi Arabia, Russia, Iraq, UAE, America, Kuwait, Nigeria, Angola, Libya, Iran and Oman, which have the highest oil export ranking in 2022, during the period of 2001 to 2022. In order to calculate global oil price shocks, the approach of Kilian (2009) was used, and the panel structral vector autoregression method (PSVAR) was used to analyze the data. In general and based on the analyzes carried out, it was found that global oil price shocks had positive and stable effects on the variables of non-oil trade volume, money volume and government size, while negative and stable effects on production variables. GDP and real exchange rate. It was also observed that the impact of global oil price shocks on the studied variables was different, so that the highest impact was related to oil demand shock and the lowest impact was related to specific oil demand shock. Based on this, it is concluded that in examining the effect of oil price shocks on macroeconomic parameters of countries, the effects of oil shocks with different sources should be considered separately.
حسین زاده، هدایت و شمسی محمدی، معروفی (1402) "تاثیر شوک های نفتی بر متغیرهای اقتصاد کلان در ایران"، چهارمین کنفرانس بین المللی سالانه تحولات نوین در مدیریت، اقتصاد و حسابداری.
مردانی، علی و ناظمی اشنی، علی و مردانی، طیبه (1400) "بررسی اثرنوسانات قیمت نفت بر بازدهی سهام (استفاده از رهیافت پنل)"، ششمین همایش بین المللی مدیریت، حسابداری، اقتصاد و علوم اجتماعی.
مشایخ، شهناز و جمشیدی، طیبه (1400) "واکنش خطی و غیرخطی بخش های بازار سهام به حرکات قیمتی طلا، ارز و نفت"، فصلنامه پژوهش های مالی و رفتاری در حسابداری، دوره: 1، شماره 1.
Adekoya, O.B., Oliyide, J.A., Noman, A., (2024). The volatility connectedness of the EU carbon market with commodity and financial markets in time- and frequency- domain: the role of the U.S. economic policy uncertainty. Resour. Pol. 74, 102252.
Amiri, H., Sayadi, M., & Mamipour, S. (2021). Oil Price Shocks and Macroeconomic Outcomes; Fresh Evidences from a scenario-based NK-DSGE analysis for oil-exporting countries. Resources Policy, 74, 102262.
Chen, X., Li, Y., Xiao, J., Wen, F., 2020. Oil shocks, competition, and corporate investment: evidence from China. Energy Econ.
89, 104819. https://doi.org/10.1016/j. eneco.2020.104819.
Cong, R. G., Wei, Y. M., Jiao, J. L., & Fan, Y. (2021). Relationships between Oil Price Shocks and Stock Market: an Empirical Analysis from China. Energy Policy, 36(9), 3544-3553.
David Bourghelle and Fredj Jawadi and Philippe Rozin. (2023). The impact of economic policy uncertainty on stock returns: The role of corporate environmental responsibility engagement. International Journal of Finance & Economics, 26(3), 4386–4392.
Farid Zulfigarov a, Matthias Neuenkirch (2020) “The impact of oil price changes on selected macroeconomic indicators in Azerbaijan”, Economic Systems, Volume 44, Issue 4, December 2020, 100814.
Fayyad, A., and Daly, K. (2020). “The Impact of Oil Price Shocks on Stock Market Returns: Comparing GCC Countries with the UK and USA”. Emerging Markets Review, Vol 12, Issue 1, pp 78-61.
Hossein Amiri, Mohammad Sayadi, Siab Mamipour (2021) “Oil Price Shocks and Macroeconomic Outcomes; Fresh Evidences from a scenario-based NK-DSGE analysis for oil-exporting countries”, Resources Policy, Volume 74, December 2021, 102262.
Ilyas, M., Khan, A., Nadeem, M., & Suleman, M. T. (2021). Economic policy uncertainty, oil price shocks and corporate investment: Evidence from the oil industry. Energy Economics, 97, Article 105193.
J.A. Oliyide, O.B. Adekoya, M.A. Khan (2021) “Economic policy uncertainty and the volatility connectedness between oil shocks and metal market: an extension”, Int. Econ., 167 (2021), pp. 136-150.
Jochen Güntner and Peter Öhlinger (2022) “Oil price shocks and the hedging benefit of airline investments”, Journal of Economic Dynamics and Control, Volume 143, October 2022, 104507.
Jose M. Fernandez (2014) "Long Run Dynamics of World Food, Crude Oil Prices and Macroeconomic Variables: A Cointegration VAR Analysis", BATH ECONOMICS RESEARCH PAPERS Department of Economics, Preprint submitted to Working Paper: University of Bath, November 4, 2014.
Joseph P. Byrne, and Giorgio Fazio, and Norbert Fiess (2013) "Primary commodity prices: Co-movements, common factors and fundamentals", Journal of Development Economics, No. 101 (2013), PP. 16–26, journal homepage: www.elsevier.com/locate/devec.
Jungho Baek a, Jee Hee Yoon (2022) “Do macroeconomic activities respond differently to oil price shocks? New evidence from Indonesia”, Economic Analysis and Policy, Volume 76, December 2022, Pages 862-852.
Kilian, L. (2009). "Not all oil price shocks are alike: disentangling demand and supply shocks in the crude oil market". American Economic Review 99. Pp. 1053-1069.
Peng Chen (2018) "Global oil prices, macroeconomic fundamentals and China'sCommodity sector comovements", Energy Policy, No. 87 (2018), PP. 284–294, journal homepage: www.elsevier.com/locate/enpol.
Ratti, R. A., & Vespignani, J. L. (2016). Oil prices and global factor macroeconomic variables. Energy Economics, 59, 198-212.
Rennan Kertlly de Medeiros a b, Edilean Kleber da Silva Bejarano Aragón b, Cássio da Nóbrega Besarria (2023) “Effects of oil market sentiment on macroeconomic variables”, Resources Policy, Volume 83, June 2023, 103642.
Sharma, P., Shrivastava, A. K., Rohatgi, S., & Mishra, B. B. (2021). Impact of macroeconomic variables on sustainability indices using ARDL model. Journal of Sustainable Finance & Investment, 1-17.
Sophio Togonidze a, Evžen Kočenda (2022) “Macroeconomic responses of emerging market economies to oil price shocks: An analysis by region and resource profile”, Economic Systems, Volume 46, Issue 3, September 2022, 100988.
Stavros Degiannakis a d, George Filis (2023) “Oil price assumptions for macroeconomic policy”, Energy Economics, Volume 117, January 2023, 106425.
Yu Song and Bo Chen and Xin-Yi Wang and Ping-Ping Wang. (2024). The impact of oil price to Indonesian macroeconomics indicators: Pre and Post Asian Crisis. Fuel, 40, 50-00.
پیامدهای کلان اقتصادی شوک های عرضه و تقاضای جهانی نفت در منتخب کشورهای صادر کننده نفت: رهیافت PSVAR63
پیامدهای کلان اقتصادی شوک های عرضه و تقاضای جهانی نفت در منتخب کشورهای صادر کننده نفت: رهیافت PSVAR1
علی حمید شاطی غریری2
حسین شریفی رنانی*3
مناف مرزه نعمه راضی4
سارا قبادی 5
چکیده:
قیمت نفت خام جهانی شوک های مربوط به آن، برای سیاستگذاران، محققان و سرمایهگذاران بعنوان یکی از مهمترین عوامل تاثیرگذار بر پارامترهای کلان اقتصادی مثل نرخ تورم، نرخ رشد اقتصادی، میزان تولید ناخالص داخلی، درآمد ارزی و غیره می باشد و بنابراین تحلیل پیامدهای کلان اقتصادی شوک های قیمت جهانی نفت بر مولفههای اقتصادی کشورها ساده نیست. بر همین اساس در پژوهش حاضر به بررسی پیامدهای کلان اقتصادی شوک های عرضه و تقاضای جهانی نفت پرداخته شده است. نمونه آماری تحقیق حاضر 9 کشور ایران، عربستان، عراق، امارات، کویت، نیجریه، آنگولا، لیبی و عمان که دارای بالاترین رتبه صادرات نفت در بین کشورهای درحال توسعه در سال 2022 بوده اند، طی دوره زمانی 2001 تا 2022 می باشد. به منظور محاسبه شوک های قیمت جهانی نفت از رویکرد کیلیان (2009) و برای تجزیه و تحلیل داده ها نیز از روش خودرگرسیون برداری ساختاری پانل، PSVAR استفاده شده است. به صورت کلی و بر اساس تجزیه و تحلیل های انجام گرفته مشخص شد که شوک های قیمت جهانی نفت، اثرات مثبت و پایدار بر متغیرهای حجم تجارت غیر نفتی، حجم پول و اندازه دولت داشته است در حالی که اثر گذاری منفی و پایدار بر متغیرهای تولید ناخالص داخلی و نرخ ارز حقیقی داشته است. همچنین مشاهده شد میزان اثر گذاری شوک های قیمت جهانی نفت بر متغیرهای مورد بررسی متفاوت بوده به طوری که بیشترین میزان اثر گذاری مربوط به شوک تقاضای نفت و کمترین میزان اثر گذاری مربوط به شوک تقاضای خاص نفت بوده است. بر همین اساس نتیجه گیری می شود در بررسی اثر شوک های قیمتی نفت بر پارامترهای کلان اقتصادی کشورها، باید اثرات شوک ها نفتی با منابع مختلف به صورت مجزی در نظر گرفته شود.
واژه های کلیدی: قیمت جهانی نفت، شوک عرضه نفت، شوک تقاضای نفت، پیامدهای کلان اقتصادی، خودرگرسیون برداری ساختاری پانل (PSVAR)
1. مقدمه
امروزه با توجه به افزایش روزافزون مصرف انرژی و همچنین افزایش شدت انرژی در تولید محصول ملی، کالاهایی که از سرمایه و نیروی کار بیشتری در تولید خود استفاده می کردند، جایگزین کالاهایی شده اند که انرژی بیشتری در تولید خود مصرف می کنند. نفت خام بهعنوان یکی از حاملهای اصلی انرژی و همچنین عاملی تأثیرگذار برای تولید کالاهای مختلف در سطح جهان (هم برای کشورهای توسعهیافته و هم برای کشورهای در حال توسعه) بسیار مهم است. بنابراین با توجه به وابستگی کشورهای صنعتی و به طور کلی وابستگی عملکرد اقتصاد جهانی به نفت خام، تغییرات تولید و قیمت تمام شده این ماده تاثیر بسزایی بر نوسانات تولید و عرضه جهانی کالاها در همه کشورها خواهد داشت؛ و این باعث شده که نفت نه تنها یک کالای اقتصادی، بلکه یک عنصر سیاسی باشد که می تواند بر متغیرهای مختلف اقتصادی از جمله نرخ ارز اثر داشته باشد (دجانکیاس و فیلیس6،2023).
اهمیت نفت در اقتصاد کشورهاي نفت خیز، به گونه اي است که تغییر قیمت آن، قیمت تعداد وسیعی از کالاها و خدمات و فعالیتهاي اقتصادي کشور صادرکننده نفت را تحت تأثیر قرار می دهد. با توجه به اینکه درآمدهاي نفتی، قسمت بزرگی از درآمدهاي صادراتی و درآمدهاي بودجه هاي سالانه کشورهای صادر کننده نفت را تشکیل می دهد، هرگونه افزایش یا کاهش در قیمت آن مستقیم و غیرمستقیم اقتصاد کشور را متأثر ساخته و در نتیجه می تواند پیامدهای کلان اقتصادی در پی داشته باشد (توگوندیز و کوسندا7،2021).
اگرچه مطالعاتی وجود دارد که تأثیر قیمت نفت و شوک های حاصل از آن را با استفاده از روشهای همجمعی، آزمونهای علیت گرنجر، و مدلهای خودرگرسیون برداری، بر متغیرهای کلان اقتصادی بررسی کرده اند؛ اما این مطالعات تفاوتی در نوع شوک های قیمتی نفت قائل نشده اند. برخلاف مطالعات انجام گرفته که منابع اصلی شوک های قیمت نفت را از هم جدا نکرده اند، کیلیان8 (2009) نشان میدهد که تأثیر شوک های قیمت نفت بر اقتصاد بستگی به این دارد که آیا شوک قیمت نفت از شوک عرضه نفت، شوک تقاضای خاص بازار نفت، یا شوک تقاضای اقتصاد جهانی سرچشمه میگیرد. بنابراین وقوع شوکهای نفتی معلول یک علت واحد نیست و هر یک از این علل میتوانند پدیدآورنده شرایط متفاوتی باشند. این موضوعی است که بسیاری از پژوهشگران پیشین از آن غافل بودهاند و تمامی شوکهای نفتی را به یک چشم دیدهاند (شارما و همکاران9،2021).
عوامل متعددی مثل شوک عرضه (مانند واقعه کاهش عرضه کل نفت خام)، شوک تقاضا (به دلایلی مثل گسترش اینترنت که سرعت مبادلات تجاری در جهان را بالا میبرند) و یا شوک ویژهی تقاضای نفت (مثلا احساس نیاز کشورهای بزرگ به افزایش ذخایر استراتژیک نفتخام به علت مسائل سیاسی-اقتصادی) همگی میتوانند باعث بروز شوک قیمتی نفت شوند. بنابراین اگر پیامدهای هر کدام از این علل را بطور جداگانه تحلیل شود، میتوان به نتایج دقیقتری رسید.
بر همین اساس در تحقیق حاضر به بررسی پیامدهای کلان اقتصادی شوک های عرضه و تقاضای جهانی نفت در منتخب کشورهای صادر کننده نفت پرداخته می شود. ساختار مقاله حاضر در ادامه به این صورت می باشد که ابتدا مبانی نظری و پیشینه تجربی تحقیق ارائه می گردد. سپس روش تحقیق بیان شده و پس از ان به تجزیه و تحلیل داده ها پرداخته می شود. در نهایت نیز به جمع بندی و ارائه پیشنهادات پرداخته خواهد شد.
2. مبانی نظری و پیشینه تحقیق
کشورهای مختلف جهان با توجه به نوع تعاملات و پیوندشان با اقتصاد جهانی، از شوکهای جهانی آثار متفاوتی را می پذیرند. نوسانات قیمت جهانی نفت و تغییراتی که در متغیرهای کلان اقتصادی ایجاد میکند از دلایل عمده ایجاد بحران در جهان میباشند. اقتصاد جهانی در سالهای مختلف نوسانات مثبت و منفی زیادی را در قیمت نفت خام تجربه کرده است. این نوسانات و تغییرات قیمت نفت بر متغیرهای کلان اقتصادی در کشورهای جهان تاثیر گذاشته و اقتصاد این کشورها را با چالش روبرو کرده است. در کشورهای متکی بر درآمدهای نفتی، نوسانات قیمتی، درآمدهای ارزی حاصل از نفت را ناپایدار کرده و در اقتصاد بیمار این کشورها اثرات منفی به بار آورده است و تغییرات متغیرهای کلان اقتصادی مورد توجه بسیاری از اقتصاددانان قرار گرفته است (بک و یون10،2022).
وقوع شوکهای عظیم نفتی و ظهور پدیدههای مهم اقتصادی نظیر رکود جهانی، تورم داخلی و بیکاری، بیش از پیش اهمیت بررسی رابطه بین تحولات خارجی و اثر پذیری متغیرهای داخلی را نشان میدهد. در اين شرايط و اين ميزان وابستگي اقتصاد به درآمدهاي نفتي، هرگونه تغييرات در بازارهاي بينالمللي و بروز نوسانات پيشبيني نشده در قيمتهاي جهاني نفت، ميتواند به برهم خوردن پيشبينيها و انتظارات در ميزان عوايد حاصل از فروش اين محصول منجرشود و موجبات عدم تعادل را در ساير بخشهاي اقتصادي كشور فراهم آورد. بنابراين، به منظور جلوگيري از بروز بحرانهاي اقتصادي و طراحي سياستهاي اقتصادي مناسب به منظور حفظ تعادل و ثبات اقتصادي و تنظيم بودجههاي سالانه كشور، بررسي تأثيرات تغيير در قيمتهاي جهاني نفت بر روي متغيرهاي كلان اقتصادي در همه کشورها به خصوص کشورهای وابسته به درآمدهای نفتی اهمیت ویژهای دارد (گانتنر و اوهلینگر11،2024).
تعداد زیادی از مطالعات تجربی تا به امروز در رابطه با نقش نوسانات قیمت نفت بر فعالیت های کلان اقتصادی منتشر شده است. مطالعات موجود را می توان به طور کلی به سه گروه مختلف تقسیم کرد. نوع اول تحقیقات شامل مقالات متعددی است که نشان می دهد چگونه تغییرات قیمت نفت بر رشد اقتصادی یک کشور از طریق کانال های انتقال طرف عرضه و/یا تقاضا تأثیر می گذارد (راتی و ویسپنگانی12، 2012 و چن13،2018). دسته دوم تحقیقات بیان میکند که قیمتهای بالاتر نفت تمایل به ایجاد فشار تورمی از طریق کانال عرضه دارد و در نتیجه منجر به سطح بالاتر قیمت برای خروجیهای نهایی کالاها میشود. بنابراین، این نوع تحقیقات تلاش میکند تا به میزان تاثیر شوکهای قیمت نفت بر تورم در سراسر کشورها بپردازند (فریاد و دالی14، 2020، ذوالفقاری و ننکریچ15، 2020). سومین نوع تحقیقات به این مسئله نزدیک می شود که مشاهده می شود افزایش قیمت نفت خام می تواند صادرات فرآورده های نفتی (محصولات نهایی) را در یک کشور صادرکننده نفت (یک واردکننده نفت) بالا ببرد و باعث بهبود (تضعیف) تراز تجاری آن کشور شود که آن هم در نهایت منجر به تقویت (تضعیف) پول داخلی می شود. بنابراین، این خط از تحقیقات چگونگی تاثیر نوسانات قیمت نفت بر نرخ ارز یک کشور را بررسی می کنند (بیرن همکاران16،2013؛ فرناندز17،2014؛ الیاس و همکاران18،2021).
به صورت کلی، افزایش قیمت نفت و به دنبال آن افزایش درآمدهای نفتی، میتواند هم از طریق افزایش تقاضای کل یا افزایش هزینههای دولت و هم از طریق افزایش عرضه کل (افزایش سرمایهگذاری کل اعم از دولتی و خصوصی، واردات کالاهای سرمایهای و تکنولوژی جدید و ...)، تولید ناخالص داخلی را تحت تأثیر قرار دهد. افزایش قیمت نفت و در نتیجه افزایش درآمدهای نفتی یا همان درآمدهای ارزی، موجب افزایش داراییهای خارجی کشور شده و به عنوان یکی از اقلام منابع پایه پولی موجبات رشد پایه پولی را فراهم آورده و باعث میشود عرضه پول به میزان بیشتری از افزایش پایه پولی از طریق ضریب تکاثری خلق پول افزایش یابد (امیری و همکاران19،2019).
همچنین میتوان گفت که اگر تقاضا برای پول به دلیل رشد درآمد ملی ناشی از درآمدهای نفتی افزایش یابد، بانک مرکزی ناگزیر است برای تثبیت نرخ بهره عرضه پول را افزایش دهد تا مانع از اثرگذاری تغییرات تقاضا برای پول بر نرخ بهره گردد (فرجی،1393). در موقع کاهش درآمدهای نفتی، کسری بودجه که ناشی از تعهدات بودجهای دولت است منجر به استقراض از بانک مرکزی میشود که به نوبه خود موجب افزایش پایه پولی و در نتیجه آن حجم نقدینگی میشود. بنابراین میتوان گفت هم در شرایط افزایش درآمدهای نفتی از طریق افزایش داراییهای خارجی و هم در شرایط کاهش درآمدهای نفتی از طریق افزایش بدهیهای بخش دولتی، پایه پولی افزایش یافته که موجب افزایش نقدینگی میشود. بنابراین کاهش و افزایش درآمدهای نفتی، عرضه پول را همواره افزایش میدهد (آدکویا و همکاران20،2024).
در رابطه با نوسانات قیمت نفت و هزینههای عمرانی دولت میتوان گفت سهم اعظمی از درآمدهای دولت را درآمدهای نفتی تشکیل میدهدکه مهمترین منبع درآمدی دولت برای تأمین هزینههای عمرانی و جاری خود است. بنابراین افزایش قیمت نفت و به دنبال آن درآمدهای نفتی افزایش مخارج عمرانی دولت را در پی داشته است (چن و همکاران21،2020).
درخصوص نحوه تأثیرگذاری نوسانات قیمت نفت بر متغیر تورم میتوان چنین استدلال نمود که افزایش بودجه دولتی یا مخارج دولتی، اعم از جاری و عمرانی به دلیل افزایش قیمت و در نتیجه درآمدهای نفتی، همراه با رشد اعتبارات و تسهیلات بانکی به افزایش تقاضای کل میانجامد و از طرف دیگر، به علت عدم انعطاف سقف عرضه کل ناشی از محدودیتهای فنی و زیرساختی به عدم تعادل و شکاف وسیع بین عرضه و تقاضا و بروز فشارهای تورمی منجر میگردد(کانگ و همکاران22،2021). در میانمدت افزایش تقاضای سرمایهگذاری نیز که با انگیزه پاسخگویی به فشار تقاضا برای کالا و خدمات شکل میگیرد، سبب افزایش تقاضای عوامل تولید و افزایش هزینههای آن گردیده و تورم ناشی از فشار هزینه به تورم ناشی از فشار تقاضا افزون شده و شاخص کل بهای کالا وخدمات مصرفی را مجدداً افزایش میدهد. با افزایش درآمدهای ارزی ناشی از فروش نفت خام، از آنجا که این درآمد از فرآیند تولید کالا و خدمات اقتصاد داخلی حاصل نمیشود و مضاف بر آن صرفاً در اختیار دولت قرار میگیرد، از یک طرف مخارج دولت به شرط استفاده از منابع ارزی، به علت تأمین نیازهای توسعهای کشور افزایش مییابد و از طرف دیگر به دلیل افزایش خالص داراییهای خارجی بانک مرکزی پایه پولی و در نتیجه حجم نقدینگی افزایش مییابد و موجب انتقال منحنی تقاضای کل به سمت بالا شده و سطح عمومی قیمتها را افزایش میدهد (اولیدی و همکاران23،2021).
همچنین افزایش درآمدهای ارزی زمینه افزایش واردات مواد اولیه و واسطهای را نیز فراهم نموده، زیرا واردات تابع مستقیمی از درآمد ملی است و تولید را نیز با وقفه زمانی افزایش میدهد، اما افزایش سریعتر تقاضا نسبت به عرضه وتولید موجب بروز تورم میشود. در شرایط کاهش درآمدهای ارزی، واردات مواد اولیه و واسطهای محدود میگردد و موجب انتقال به چپ منحنی عرضه کل وکاهش تولید شده و سطح عمومی قیمتها را افزایش میدهد. از طرف دیگر به علت عدم انعطاف هزینههای دولت به سمت پایین به دلیل تعهدات بودجهای دولت، موجب بروز کسری بودجه و نهایتاً استقراض از بانک مرکزی میشود که بسط پایه پولی و افزایش حجم نقدینگی را به دنبال دارد و این فرآیند به انتقال به راست منحنی تقاضای کل منجر گردیده و موجب بروز تورم میشود. بنابراین هم در شرایط افزایش (کاهش) درآمدهای ناشی از فروش نفت که منجر به افزایش، (کاهش) درآمدهای ارزی میگردد و پدیده تورم ظهور میکند. البته در هر دو حالت تورم ناشی از نقدینگی است که با ریشههای مختلف واقع شده است(مشایخ و جمشیدی،1400).
2-2. پیشینه تحقیق
حسین زاده و شمسی محمدی (1402) در مطالعه ای به بررسی تاثیر شوک های نفتی بر متغیرهای اقتصاد کلان در ایران پرداخته اند. هدف از این مقاله بررسی تاثیر شوک های نفت ی بر متغیرهای اقتصاد کلان در ایران با استفاده از مدل VAR در طول دوره ۱۳۹۹-۱۳۸۴ است. نتایج نشان می دهد که هر شوک نفتی تاثیر منفی بر تولید ناخالص داخلی در ایران دارد و اثر شوک به مرور زمان افزایش می یابد. افزایش قیمت نفت باعث افزایش درآمدهای ارزی حاصل از فروش نفت شده و امکان رشد سریع قیمت ها، نرخ های دستمزد و واردات در این کشورها فراهم می شود.
امیری و همکاران24 (1401) در مطالعه ای به بررسی شوک های قیمت نفت و پیامدهای کلان اقتصادی ان پرداخته اند. هدف این مطالعه ارزیابی شوک قیمت نفت بر متغیرهای کلان اقتصادی از طریق مدل تعادل عمومی پویای تصادفی کینزی برای اقتصادهای صادرکننده نفت است. مدل پیشنهادی شامل مولفههای مختلفی از جمله خانوارها، شرکتها، بانک مرکزی، دولت، بخشهای خارجی و نفتی و همچنین برخی اصطکاکها و کالیبرههای واقعی و اسمی برای اقتصاد صادرکننده نفت ایران است. با تجمیع بودجه دولت، حساب تراز پرداخت ها و ورود ارز حسابی به نام حساب تلفیقی طراحی شده است. سه سناریو جدید نیز با ترکیب قوانین مختلف از جمله رژیمهای نرخ ارز، هدفگذاری تورم و درآمدهای صادرات نفت در مطالعه ما ایجاد شدهاند. یافتهها حاکی از آن است که شوکهای قیمت نفت همراه با افزایش درآمدهای نفتی منجر به گسترش پایه پولی و در نهایت منجر به رشد نقدینگی و نرخهای تورم بالاتر میشود. علاوه بر این، چنین شوک قیمت نفت منجر به کاهش ارزش واقعی ارز و کاهش رقابت پذیری اقتصادی در تمام سناریوها می شود.
مردانی و همکاران (1400)، در مقالهای به بررسی تکانههای نفتی و اثرات پویای آن بر متغیرهای کلان اقتصادی برای چهار کشور ایران، عربستان، کویت و اندونزی با استفاده از دادههای سالانه از سال 1960 تا 2003 و توابع عکسالعمل تحریک و تجزیه واریانس خطای پیشبینی پرداخته اند. ان ها نشان دادهاند که درجه برونزایی قیمت نفت در عربستان و کویت نسبت به ایران و اندونزی پایینتر است و تکانههای نفتی مهمترین عامل نوسانات تولید ناخالص داخلی در ایران و عربستان است. در حالی که در دو کشور اندونزی و کویت، واردات عامل اصلی نوسانات تولید است و آن را به سازوکارهای صحیح اقتصادی دو کشور کویت و اندونزی نسبت دادهند. اثر شوک مثبت قیمت نفت بر روی واردات، تولید ناخالص داخلی و شاخص قیمتها در همه کشورها مثبت بوده وسبب افزایش آنها شده است.
گونتر و اولينگر25 (2024) در مطالعه اي به بررسي شوک هاي قيمت نفت و منافع ان براي سرمايه گذاري در ايرلاين ها پرداخته اند. با تکيه بر مدل بيزي SVAR به کار گرفته شده توسط باومايستر و هميلتون (2019)، تحقيق حاضر حرکت مشروط بازده سهام خطوط هوايي را با قيمت واقعي نفت در پاسخ به شوکهاي ساختاري عرضه و تقاضا بررسي مي کند. يافته هاي تحقيق نشان مي دهد که شواهدي مبني بر حرکت مثبت يا منفي سيستماتيک پس از شوکهاي مربوط به فعاليتهاي اقتصادي جهان و بازده سهام خطوط هوايي وجود ندارد.
سانگ و همکاران26 (2024) در مطالعه اي به بررسي امنيت جهاني قيمت نفت بر اساس ديدگاه ريسک و نااطميناني، پرداخته اند. اين مطالعه از مدل خودرگرسيون بردار نوسان تصادفي/ پارامتر متغير با زمان (TVP-SV-VAR) براي بررسي تأثير ريسک عدم قطعيت بر قيمت نفت استفاده ميکند. نتايج مطالعه نشان مي دهد که قيمت نفت به طور مشترک توسط دو عامل ريسک هدايت مي شود، که در آن تأثير عدم اطمينان سياست اقتصادي به طور قابل توجهي بيشتر از ريسک هاي ژئوپليتيکي است. با اين حال، با استفاده از ابزارهاي پوشش معاملات آتي نفت و بهبود مکانيسم بازار نفت، رابطه بين عرضه و تقاضاي نفت نسبتاً پايدار است و تأثير آنها بر قيمت نفت به تدريج ضعيف ميشود. همچنين تأثير شوکهاي رويداد عدم اطمينان شديد سياسي و اقتصادي بر قيمت نفت بررسي شده است. يافته هاي اين قسمت نشان داد که تفاوت قيمت نفت به دليل رويدادهاي اقتصادي يا سياسي عمدتاً از طريق کانال هاي تقاضاي نفت منعکس مي شود.
بورگل و همکاران27 (2023) در مطالعه اي به بررسي پیامدهای کلان اقتصادی نوسانات قيمت نفت در دوران کويد 19 پرداخته اند. آن ها بيان داشته اند که همه گيري ويروس کويد 19 حداقل از دو طريق بر کل اقتصاد ، به ويژه صنعت نفت تأثير گذاشته است. اول ، شوک تقاضا ايجاد کرده است زيرا ويروس کويد 19 باعث کاهش تقاضاي جهاني براي نفت خام ، افزايش عدم اطمينان و ايجاد رکود اقتصادي جدي در اکثر کشورهاي توسعه يافته و نوظهور شده است. دوم ، اين امر منجر به شوک عرضه شد زيرا اين بيماري همه گير منجر به جنگ تجارت نفتي بين کشورهاي اصلي توليد نفت (عربستان سعودي و روسيه) شد. هر دو شوک منجر به نوسانات قيمتي نفت بسيار بالا شده است. مقاله حاضر پويايي اين نوسانات را مورد بررسي قرار مي دهد و اثرات اين دو شوک (ناشي از تعديل تقاضاي و عرضه نفت) را بر نوسانات قيمت نفت خام واسطه (WTI) در غرب تگزاس (WTI) توضيح مي دهد. بر اين اساس ، نشان داده مي شود که نوسانات قيمت نفت نسبت به شوکهاي نفتي ناشي از ويروس همه گير کرونا، واکنش قابل توجهي نشان داده است.
کرتلی و همکاران28 (2023) در مطالعه ای به بررسی اثرات تغییرات قیمت نفت بر متغیرهای کلان اقتصادی پرداخته اند. آن ها بیان داشته اند که هدف ارزیابی اثرات شوک های قیمت نفت بر متغیرهای کلان اقتصادی، برای اقتصادهای ایالات متحده و برزیل است. آن ها متغیری ایجاد کرده اند که نوسان قیمت نفت را از تحلیل احساسات متنی اندازهگیری میکند. شوک های قیمت نفت نیز با استفاده از روش پیش بینی محلی ارزیابی می شود. نتایج نشان میدهد که تغییرات قیمت نفت در مقایسه با تأثیرات بر اقتصاد برزیل، تأثیرات بیشتری بر اقتصاد ایالات متحده دارد.
دیگنیکیاس و فیلیس29 (2023) در مطالعه ای به بررسی فروض قیمت نفت بری سیاست های کلان اقتصادی پرداخته اند. تحقیق ان ها سودمندی اقتصادی پیشبینیهای قیمت نفت را با استفاده از پیشبینی مشروط پنج شاخص کلان اقتصاد ایالات متحده ارزیابی می کند. قیمت نفت نیز با استفاده از چارچوب فراوانی نمونهگیری ترکیبی پیشبینی می شود، جایی که قیمت نفت توسط اطلاعات موجود در فرکانس بالا هدایت میشود و متعاقباً به پیش بینی های مشروط اقتصاد کلان خود ادامه می دهد. به طور کلی، اهمیت پیشبینیهای قیمت نفت برای پیشبینیهای تورمی رو به کاهش است، در حالی که عکس آن برای انتظارات تورمی، تولید صنعتی و شاخص قیمت تولیدکنندگان صادق است.
بیک و یون30 (2022) در مطالعه ای به بررسی این موضوع پرداخته اند که آیا فعالیت های کلان اقتصادی به شوک های قیمت نفت واکنش نشان می دهند یا خیر. سهم مقاله آن ها در نظر گرفتن صریح نقش شوکهای عرضه و تقاضا در بازار جهانی نفت هنگام تحلیل رابطه بین نوسانات قیمت نفت و فعالیتهای کلان اقتصادی - رشد، تورم و نرخ ارز - در یک اقتصاد در حال ظهور، بهویژه اندونزی است. برای انجام این کار، یک روش خودرگرسیون بردار ساختاری (SVAR) برای مشاهدات ماهانه برای سالهای 1998 تا 2019 اعمال میشود. یافته ها نشان می دهد که زمان، بزرگی و حتی جهت پاسخ اقتصاد کلان اندونزی بسته به نوع شوک احتمالاً متفاوت است.
توگنیزدا و کسندا31 (2022) در مطالعه ای به بررسی واکنش متغیرهای کلان اقتصادی در اقتصادهای نوظهور به شوک های قیمت نفت پرداخته اند. این تحقیق نشان می دهد که (1) صادرات در اروپا و آسیای مرکزی بیشتر از آسیای شرقی و اقیانوس آرام توسط نفت هدایت میشود و (2) سیاستگذاران در شرق آسیا و اقیانوسیه باید نگران افزایش ارزش واقعی مبادلات به دنبال شوک نفتی مثبت برای کاهش باشند. زیان در بازار صادرات غیرنفتی تجزیه و تحلیل توسط وقف منابع بیشتر نشان می دهد که، در اقتصادهای کم مصرف منابع، شوک قیمت نفت باعث تغییرات زیادی در مصرف می شود و تأثیر منفی و مداوم بر تولید ناخالص داخلی واقعی دارد. در اقتصادهای صادرکننده مواد معدنی، تولید ناخالص داخلی واقعی و نرخ بهره عمدتاً تحت تأثیر شوکهای قیمت نفت است. پاسخ تولید ناخالص داخلی واقعی در اقتصادهای صادرکننده مواد معدنی کوتاه مدت است. در اقتصادهای صادرکننده نفت، تنها تولید ناخالص داخلی واقعی تغییرات زیادی در واکنش به شوکهای قیمت نفت دارد.
بررسی های صورت گرفته نشان می دهد که اگرچه اثر گذاری تغییرات قیمت نفت بر بخش حقیقی اقتصاد و متغیرهای کلان اقتصادی به لحاظ تئوریک مورد تأیید می باشد، ولی تاکنون تحقیقی به بررسی پیامدهای کلان اقتصادی حاصل از شوک های عرضه و شوک های تقاضای جهانی نفت به تفکیک بر ای کشورهای صادر کننده نفت نپرداخته است که این موضوع، مهم ترین جنبه تمایز و نوآوری تحقیق حاضر نسبت به مطالعات گذشته می باشد.
3. روش تحقیق
در این تحقیق از رویکرد کیلیان32 (2009) پیروی می شود و یک رویکرد دو مرحله ای برای بررسی پیامدهای کلان اقتصادی حاصل از شوک های عرضه و تقاضای قیمت جهانی نفت استفاده می شود. برای این منظور ابتداً از تجزیه چولسکی برای به دست آوردن سه شوک ساختاری مختلف استفاده می شود. سپس تأثیر این شوکها بر متغیرهای کلان اقتصادی تحلیل می شود. سیمز(1980) خود رگرسیون برداری نامحدود را به اقتصاد سنجی کلان معرفی کرد که درامتداد دیگر مدل های افراطی مقیاس بزرگ قرار دارد که برتطبیق مدل باداده ها در سازگاری نظری تمرکز دارد. بر خلاف مدل معادلات همزمان مدل خود رگرسیون برداری غیرتئوری است چون از اطلاعات قبلی کم تری استفاده می کند.به گفته سیمز اگر همزمانی حقیقی درمیان مجموعه ای از متغیرها وجود داشته باشد همه آنها باید به طور مساوی رفتار کنند . بنابراین نباید تمایز قبلی بین متغیرهای درون زاو برون زا وجودداشته باشد. هدف مدل خودرگرسیون برداری این است که پاسخ دینامیک سیستم را بدون وابستگی به محدودیت های شناسایی باورنکردنی مدل ساختاری یا به طور بحث انگیز محدودیت های ناشی از نظریه اقتصادی بررسی کند. چون شناسایی ضرایب فردی براورده شده درمدل های خودرگرسیون برداری اغلب دشواراست تخمین به اصطلاح توابع پاسخ ضربه ای مفید است.توابع عکس العمل آنی، واکنش متغیر وابسته رابه شوک های خطا در زمان خطا برای چندین دوره درآینده ردیابی می کند.
همانطور که گفته شد تمایز قبلی بین متغیرهای درون زاوجود ندارد. نکته دیگر این که ازآن جایی که تفسیر ضرایب فردی در تخمین خود رگرسیون برداری کاردشواری است. تابع عکس العمل آنی برای چندین دوره درآینده پاسخ متغیرهای وابسته در مدل خودرگرسیون برداری به شوک ها را بررسی می کند. در تحلیل و بررسی خودرگرسیون برداری تابع عکس العمل آنی اکنون مرکزیت دارد.
به منظور توسعه تابع عکس العمل آنی، زمانی که تخمین خودرگرسیون برداری درحالت کم ترازحد شناسایی شده باشد لازم است محدودیت های اضافی اعمال شود. یکی از محدودیت های احتمالی شناسایی استفاده ازتجزیه چولسکی با استفاده ازماتریس واریانس کوواریانس شوک های مدل است:
(1) = ++.
تغییردر e1t بلا فاصله میزان متغیر جاری خروجی yt)) را تغییر خواهد داد. همچنین تغییردرt yتمام مقادیر آتیt yوq را تغییر خواهد داد چون y دارای وقفه درهر دو معادله ظاهر می شود. اگر دو شوکe1وe2 ناهمبسته باشند تحلیل پاسخ ضربه ای آسان می شود. یعنی e1 شوک های خالص برای y است وe2 شوک های خاص برای q است. با این حال شوک ها همبسته هستند به طوری که آن ها یک جزئ مشترک دارند که نمی تواند با یک متغیر خاص مرتبط شود.برای حل این مشکل شناسایی شوک های خالص qtƹ تعریف شده اند که اختلالات نویز سفید نامرتیط هستند.
*(2)
تجزیه چولسکی مدل را به گونه ای محدود می کند که یک شوک qtƹ اثر مستقیمی روی e1t ندارد یعنیb12 درماتریس Bبرابر باصفر است.بنابراین یک شوکytƹ مستقیما رویe 1t وe2t تاثیر می گذارد. ولی شوک ƹqt مستقیما فقط روی e2t اثر می گذارد. این شناسایی که نیاز به یک متغیر برون زا بیش تر از بقیه دارد،ساختاری را در سیستم فراهم می کند.
با تعریف محدودیت های شناسایی می توان واریانس خطای پیش بینی به دلیل هریک ازشوک ها درمرحلهn رانیز تجزیه کرد.تجزیه واریانس نسبتی ازیک حرکات دریک دنباله راکه به دلیل شوک های متقابل خود اتفاق افتاده دربرابر سایر متغیرها فراهم می کند.به عنوان مثال اگر شوک هایqt ƹهیچ کدام ازخطاهای پیش بینی واریانس yt رادرتمام افق های پیش بینی توضیح نمی دهد آن گاه می توان گفتytبرون زاست.درعمل این برای بررسی تجزیه واریانس دربرابر افق های مختلف پیش بینی مفید است.با افزایش nتجزیه واردانس باید همگرا باشد.
بلانچارد وکوآه یک راه جایگزین برای به دست آوردن شناسایی ساختاری ارائه می دهند.این رویکرد ازمحدودیت های تاثیر بلند مدت شوک ها برای شناسایی پاسخ های ضربه ای و تجزیه واریانس استفاده می کند. بنابراین به جای اعمال محدودیت در ماتریس bهمانطور که درمثال قبل ارائه شد.علاوه براین میانگین متحرک برداری از خود رگرسیون برداری مشتق شده است:
AR(1) = MA(∞ )(3)
اگر یک متغیر در بلند مدت برروی متغیرهای دیگر تاثیر نداشته باشد، در این صورت باید اثر تجمعی آن برابر باصفر باشد. از این رو به وسیله بازیابی از میانگین متحرک برداری می توان شناسایی دقیق را در ماتریس زیر به دست آورد.به اصطلاح ماتریس c بامحدودیت c12 برابر با صفر است.
(4) =
نکته کلیدی برای تجزیه دنباله متغیر این است که مشخص شود یکی دارای اثر موقت است ودیگری اثر دائمی دارداین دوگانگی بین اثرموقت واثر دائمی است که اجازه شناسایی کامل یک شوک ساختاری ازیک مدل خودرگرسیون برداری را می دهد.
(5) =
پس از محاسبه شوک های تقاضا و شوک های عرضه و همچنین شوک تقاضای خاص نفت، در ادامه به ارزیابی پیامدهای کلان اقتصادی این شوک های به روش PSVAR پرداخته می شود. دلیل استفاده از روش PSVAR نیز این می باشد که اولاً از آن جایی که هدف مطالعه بررسی ارتباط شوک های قیمت جهانی نفت با متغیرهای کلان اقتصادی به صورت درونزا می باشد که ضرورت استفاده از روش VAR را توجیه می نماید و ثانیاً نمونه آماری تحقیق، یک مجموعه پانلی از 9 کشور می باشد که ضرورت استفاده از روش پانل دیتا رو توجیه می نماید، در نهایت از روش خودرگرسیون برداری با رویکرد پانل دیتا یا روش PSVAR استفاده می شود.
جدول (1). تعریف متغیرهای تحقیق
نام متغیر | نوع متغیر | نماد متغیر | تعریف متغیر | مقیاس متغیر | منبع استخراج |
شوک عرضه نفت | مستقل | LOSS | شوک عرضه نفت براساس تجزیه چولسکی | بدون واحد | پایگاه داده ای بانک جهانی WDI |
شوک تقاضای نفت | مستقل | LODS | شوک تقاضای نفت براساس تجزیه چولسکی | بدون واحد | پایگاه داده ای بانک جهانی WDI |
شوک تقاضای نفت | مستقل | LSOS | شوک تقاضای خاص نفت براساس تجزیه چولسکی | بدون واحد | پایگاه داده ای بانک جهانی WDI |
تولید ناخالص داخلی | مستقل | LGDP | لگاریتم تولید ناخالص داخلی به قیمت ثابت سال 2015 | دلار | پایگاه داده ای بانک جهانی WDI |
حجم نقدینگی | مستقل | LMS | لگاریتم عرضه حقیقی پول به صورت مجموع پول و شبه پول | دلار | پایگاه داده ای بانک جهانی WDI |
نرخ ارز | مستقل | LEXR | لگاریتم نرخ ارز حقیقی | دلار | پایگاه داده ای بانک جهانی WDI |
تجارت غیر نفتی | مستقل | LNOTRADE | لگاریتم حجم تجارت غیر نفتی | دلار | پایگاه داده ای بانک جهانی WDI |
اندازه دولت | مستقل | LGS | لگاریتم لگاریتم مخارج دولت | دلار | پایگاه داده ای بانک جهانی WDI |
جامعه آماری تحقیق حاضر کشورهای صادر کننده نفت می باشد که از بین آن ها، 9 کشور ایران، عربستان، عراق، امارات، کویت، نیجریه، آنگولا، لیبی و عمان که دارای بالاترین رتبه صادرات نفت در بین کشورهای درحال توسعه در سال 2022 بوده، طی دوره زمانی 2001 تا 2022 انتخاب شده اند. به منظور گردآوری ادبیات موضوعی شامل مبانی نظری و پیشینه تجربی تحقیق، از روش کتابخانه ای استفاده می شود. سپس داده های تحقیق از پایگاه داده های بانک جهانی WDI استخراج و گردآوری می شود.
همان طور که بیان شد، برای محاسبه شوک های قیمت نفت، از روش تجزیه چولسکی استفاده می شود. برای این منظور، ابتدا باید تعداد وقفه بهینه مدل شناسایی شود. نتایج حاصل از آزمون وقفه بهینه در جدول (2) ارائه شده است:
جدول (2). نتایج آزمون وقفه بهینه
تعداد وقفه | LogL | LR | FPE | AIC | SC | HQ |
0 | -1470.534 | NA | 4210339. | 23.76668 | 23.83492 | 23.79440 |
1 | -808.9133 | 1280.557 | 112.9531 | 13.24054 | 13.51347 | 13.35141 |
2 | -784.5869 | 45.90627 | 88.24051* | 12.99334* | 13.47097* | 13.18736* |
3 | -782.0075 | 4.742705 | 97.93632 | 13.09690 | 13.77922 | 13.37407 |
منبع: یافته های پژوهش
نتایج حاصل از آزمون وقفه بهینه نشان می دهد که با توجه به این که معیارهای آکائیک (AIC)، شوارتز بیزین (BC) و حنان کوئین (HQ)، در تعداد وقفه 2، کمترین مقدار را دارد، وقفه 2 به عنوان وقفه بهینه شناسایی می شود.
در این تحقیق از آزمون مانایی ایم، پسران و شین جهت سنجش مانایی متغیرها استفاده شده است. نتایج آزمون مانایی در جدول 3 ارائه شده است:
جدول (3). نتایج آزمون مانایی
متغیر | تعریف | آماره | احتمال | نتیجه |
LEXR | نرخ ارز حقیقی در سطح | 88/0- | 8119/0 | نامانا |
D(LEXR) | نرخ ارز حقیقی با یک تفاضل | 37/5- | 0000/0 | مانا با یک تفاضل |
LOSS | شوک عرضه نفت در سطح | 30/0- | 6213/0 | نامانا |
D(LOSS) | شوک عرضه نفت با یک تفاضل | 82/1- | 0342/0 | مانا با یک تفاضل |
LODS | شوک تقاضای نفت در سطح | 05/1- | 8540/0 | نامانا |
D(LODS) | شوک تقاضای نفت با یک تفاضل | 30/6- | 0000/0 | مانا با یک تفاضل |
LSOS | شوک تقاضای خاص نفت | 66/9- | 0000/0 | مانا |
LGDP | تولید ناخالص داخلی | 78/2- | 0027/0 | مانا |
LMS | حجم نقدینگی | 56/3- | 0001/0 | مانا |
LNOTRADE | تجارت غیر نفتی در سطح | 64/0- | 2610/0 | نامانا |
D(LNOTRADE) | تجارت غیر نفتی با یک تفاضل | 04/5- | 0000/0 | مانا با یک تفاضل |
LGS | اندازه دولت | 82/2- | 0023/0 | مانا |
منبع: یافته های تحقیق
با توجه به این که سطح احتمال بدست آمده برای متغیرهای تحقیق به استثناء نرخ ارز حقیقی، شوک عرضه نفت، شوک تقاضای نفت و حجم تجارت غیر نفتی کمتر از سطح خطای 05/0 می باشد، می توان نتیجه گیری نمود سایر متغیرهای تحقیق در سطح خطای 5 درصد مانا می باشند و نیاز به تفاضل گیری وجود ندارد. اما متغیرهای بیان شده نیاز به تفاضل گیری داشته و بایک مرتبه تفاضل گیری مانا می گردند. در ادامه بر اساس 2 وقفه بهینه، مدل PSVAR تخمین زده می شود.
جدول (4). نتایج تخمین مدل PSVAR
ماتریس A |
|
|
| |
1 | 0 | 0 |
|
|
0 | 1 | 0 |
|
|
0 | 0 | 1 |
|
|
ماتریس B |
|
|
| |
C(1) | 0 | 0 |
|
|
C(2) | C(4) | 0 |
|
|
C(3) | C(5) | C(6) |
|
|
| ضریب | انحراف معیار | آماره z | احتمال |
C(1) | 21.85177 | 1.355189 | 16.12452 | 0.0000 |
C(2) | 128.9857 | 101.6756 | 1.268600 | 0.2046 |
C(3) | 0.001241 | 0.001032 | 1.202546 | 0.2292 |
C(4) | 1155.687 | 71.67266 | 16.12452 | 0.0000 |
C(5) | 0.011726 | 0.000728 | 16.11059 | 0.0000 |
C(6) | 0.000345 | 2.14E-05 | 16.12452 | 0.0000 |
ماتریس A تخمین زده شده: |
|
| ||
1.000000 | 0.000000 | 0.000000 |
|
|
0.000000 | 1.000000 | 0.000000 |
|
|
0.000000 | 0.000000 | 1.000000 |
|
|
ماتریس B تخمین زده شده |
|
| ||
21.85177 | 0.000000 | 0.000000 |
|
|
128.9857 | 1155.687 | 0.000000 |
|
|
0.001241 | 0.011726 | 0.000345 |
|
|
منبع: یافته های پژوهش
بر اساس ضرایب محاسبه شده، شوک های عرضه نفت، تقاضای نفت و تقاضای خاص نفت محاسبه می شود.
با توجه به این که در مدل PSVAR، تمامی متغیرها به صورت درونزا در نظر گرفته می شوند، به تعداد متغیرهای موجود (هشت متغیر شامل شوک تقاضای نفت، شوک عرضه نفت، شوک تقاضای خاص نفت، تولید ناخالص داخلی، نرخ ارز حقیقی، تجارت غیر نفتی، حجم پول و اندازه دولت)، مدل تخمین زده می شود که در هر کدام از مدل ها، یکی از متغیرها به عنوان متغیر وابسته و متغیر دیگر و وقفه های آن ها، به عنوان متغیرهای مستقل در نظر گرفته می شود. با توجه به این که در مدل VAR بعضی ضرایب معنادار و برخی غیر معنادار هستند، امکان تشخیص رابطه متغیرهای تحقیق بر اساس ضرایب الگوی VAR وجود ندارد. زیرا ممکن است برخی ضرایب در وقفه ای مشخص معنادار نباشند اما وجود همزمان آن ها رابطه معناداری ایجاد کند. از این رو جهت تشخیص وجود رابطه معنادار از آزمون هایی استفاده می شود که به کمک آنالیز واریانس، اثر معنادار و بلند یک متغیر متغیر دیگر را نشان می دهد. از جمله این آزمون ها که شبیه به آزمون علیت گرنجر نیز هست، آزمون هرلین و دیومتیرسکیو33 (2012) است. این آزمون با وقفه بهینه 1 انجام می گیرد و نتایج آن در جدول (5) ارائه شده است:
جدول (5). نتایج آزمون هرلین و دیومتیرسکیو
تعداد وقفه | آماره w | آماره z | احتمال |
بدون وقفه | 71/8 | 40/4 | 0000/0 |
با یک وقفه | 10/6 | 11/3 | 0003/0 |
منبع: یافته های پژوهش
نتایج آزمون هرلین و دیومتیرسکیو نشان می دهد فرضیه صفر برای هر هشت متغیر در سطح خطای 05/0 رد شده و بنابراین متغیرهای تحقیق شامل شامل شوک تقاضای نفت، شوک عرضه نفت، شوک تقاضای خاص نفت، تولید ناخالص داخلی، نرخ ارز حقیقی، تجارت غیر نفتی، حجم پول و اندازه دولت ارتباط دو طرفه با یکدیگر دارند. هر چند این نتیجه وجود اثر همزمان دو متغیر را تأیید می کند، ولی نمی تواند جهت اثر گذاری بین دو متغیر را مشخص کند. جهت مشاهده برآیند اثر پویایی متغیرها، مقدار اثر واکنش به ضربه آن ها نسبت به یکدیگر محاسبه شده که در نمودارهای بعدی ارائه شده است:
|
|
| |
نمودار (1): واکنش متغیر تولید تولید ناخالص داخلی به بروز شوک به متغیرهای شوک تقاضای نفت، شوک عرضه نفت و شوک تقاضای خاص نفت |
منبع: یافته های پژوهش
همان طور که مشاهده می شود در صورت وقوع شوک تقاضای نفت، شوک عرضه نفت و شوک تقاضای خاص نفت، متغیر تولید ناخالص داخلی در کشورهای مورد بررسی دچار کاهش شده به طوری که بعد از 10 دوره، در سطحی پایین تر از مقدار اولیه خود به تعادل می رسد و بر همین اساس نتیجه گیری می شود که شوک های قیمت جهانی نفت اثرات پایدار بر متغیر تولید ناخالص داخلی داشته است. همچنین مشاهده می شود که اثر شوک تقاضای نفت نسبت به شوک عرضه و شوک تقاضای خاص نفت بیشتر بوده است.
|
|
| |
نمودار (2): واکنش متغیر تولید حجم تجارت غیر نفتی به بروز شوک به متغیرهای شوک تقاضای نفت، شوک عرضه نفت و شوک تقاضای خاص نفت |
منبع: یافته های پژوهش
در رابطه با متغیر حجم تجارت غیر نفتی نیز مشاهده می شود که بروز شوک در قیمت جهانی نفت، منجر به بهبود حجم تجارت غیر نفتی در کشورهای مورد بررسی شده است که میزان اثر گذاری شوک های قیمتی نفت متفاوت از یکدیگر می باشد به طوری که شوک تقاضای نفت بیشترین میزان اثر گذاری و شوک تقاضای خاص نفت کمترین میزان اثر گذاری را داشته است.
|
|
| |
نمودار (3): واکنش متغیر تولید نرخ ارز حقیقی به بروز شوک به متغیرهای شوک تقاضای نفت، شوک عرضه نفت و شوک تقاضای خاص نفت |
منبع: یافته های پژوهش
در رابطه با نحوه اثر گذاری شوک های قیمت جهانی نفت بر نرخ ارز حقیقی نیز مشاهده می شود که در نهایت وقوع شوک های تقاضای نفت، عرضه نفت و تقاضای خاص نفت منجر به تقویت پول ملی و کاهش نرخ ارز در کشورهای مورد بررسی شده است که در این رابطه نقش شوک تقاضای نفت پررنگ تر از سایر شوک ها بوده است.
|
|
| |
نمودار (4): واکنش متغیر تولید حجم پول به بروز شوک به متغیرهای شوک تقاضای نفت، شوک عرضه نفت و شوک تقاضای خاص نفت |
منبع: یافته های پژوهش
بروز شوک در قیمت جهانی نفت همچنین منجر به افزایش حجم پول در کشورهای مورد بررسی شده است که در این رابطه، به ترتیب شوک تقاضای نفت، شوک عرضه نفت و شوک تقاضای خاص نفت بیشترین میزان اثر گذاری مثبت در افزایش حجم پول را داشته اند.
|
|
| |
نمودار (5): واکنش متغیر تولید اندازه دولت به بروز شوک به متغیرهای شوک تقاضای نفت، شوک عرضه نفت و شوک تقاضای خاص نفت |
منبع: یافته های پژوهش
در نهایت نیز مشاهده می شود شوک های قیمت جهانی نفت اثرات مثبت و پایدار بر متغیر اندازه دولت در کشورهای مورد بررسی طی دوره زمانی 2001 تا 2022 داشته است که این اثر گذاری تا دوره دهم، مثبت و ماندگار بوده است.
4-4. آزمون پایداری الگوها
در پایان تجزیه و تحلیل داده ها و براورد ارتباط بین متغیرها به روش PSVAR، جهت آزمون پایداری الگو از روش لوتکپل34 (2005) استفاده شده است. در این آزمون بر مبنای داده ها، دو بردار حقیقی و مجازی محاسبه می شود و از برآیند آن ها، ماژولی برای آزمون پایداری ساخته می شود. فرضیه پایداری الگو در صورتی که مقدار ماژول کمتر از یک باشد، رد نخواهد شد. نتیجه محاسبات در جدول (6) ارائه شده است:
جدول (6). نتایج آزمون پایداری لوتکپل
ردیف | ماژول | بردار حقیقی | بردار مجازی |
1 | 0/199 | 0/077 | 0/061 |
2 | 0/203 | 0/127 | 0/107 |
3 | 0/209 | 0/331 | 0/094 |
4 | 0/183 | 0/176 | 1/078 |
5 | 0/210 | 0/201 | 1/055 |
6 | 0/225 | 0/224 | 1/069 |
7 | 0/245 | 0/257 | 0/104 |
8 | 0/337 | 0/077 | 0/139 |
9 | 0/272 | 0/336 | 0/117 |
10 | 0/337 | 0/022 | 0/006 |
منبع: یافته های پژوهش
نتایج محاسبات نشان می دهد از ان جا که در هر دو دوره زمانی مقدار ماژول کمتر از 1 بوده و در نتیجه مدل های براورد شده با ثبات می باشند.
5. بحث و نتیجه گیری
هدف اصلی تحقیق حاضر بررسی پیامدهای کلان اقتصادی شوک های عرضه و تقاضای جهانی نفت در منتخب کشورهای صادر کننده نفت بوده است. برای این منظور از داده های 9 کشور منتخب صادر کننده نقت که در سال 2022 دارای بالاترین رتبه صادرات نفت بوده اند استفاده شده است. به منظور محاسبه شوک های تقاضای نفت، عرضه نفت و تقاضای خاص نفت با استفاده از تجزیه چولسکی و بررسی پیامدهای کلان اقتصادی این شوک ها از روش PSVAR استفاده شد.
نتایج و یافته های حاصل از براورد روش PSVAR نشان داد که در صورت بروز شوک های تقاضا، عرضه و تقاضای خاص نفت، متغیر تولیدناخالص داخلی در نهایت در سطحی متفاوت و پایین تر از مقدار اولیه خود به تعادل می رسد که بیانگر اثرات پایدار شوک های قیمت جهانی نفت بر متغیر تولیدناخالص داخلی می باشد. در این رابطه استدلال می شود که، افزایش قیمت نفت و به دنبال آن افزایش درآمدهای نفتی، میتواند هم از طریق افزایش تقاضای کل یا افزایش هزینههای دولت و هم از طریق افزایش عرضه کل (افزایش سرمایهگذاری کل اعم از دولتی و خصوصی، واردات کالاهای سرمایهای و تکنولوژی جدید و ...)، تولید ناخالص داخلی را تحت تأثیر قرار دهد و در نتیجه این اثر گذاری به لحاظ تئوریک مورد تأیید می باشد. این نتیجه گیری با با یافته های بدست آمده توسط خاوری و همکاران،1400؛ متوسلی و فولادی،1399؛ کیلیان و ویگفوسون35 (2011)، رحمان و سرلتیس36 (2012)، کراس و نگوین37 (2017) و توگنیزدا و کسندا38 (2022) مطابقت دارد.
دیگر یافته ها نشان داد شوک های قیمتی نفت تاثیر مثبت و پایداری بر حجم پول در کشورهای مورد بررسی داشته است. در این رابطه استدلال می شود که افزایش قیمت نفت و در نتیجه افزایش درآمدهای نفتی یا همان درآمدهای ارزی، موجب افزایش داراییهای خارجی کشور شده و به عنوان یکی از اقلام منابع پایه پولی موجبات رشد پایه پولی را فراهم آورده و باعث میشود عرضه پول به میزان بیشتری از افزایش پایه پولی از طریق ضریب تکاثری خلق پول افزایش یابد. اگر تقاضا برای پول به دلیل رشد درآمد ملی ناشی از درآمدهای نفتی افزایش یابد، بانک مرکزی ناگزیر است برای تثبیت نرخ بهره عرضه پول را افزایش دهد تا مانع از اثرگذاری تغییرات تقاضا برای پول بر نرخ بهره گردد. در موقع کاهش درآمدهای نفتی، کسری بودجه که ناشی از تعهدات بودجهای دولت است منجر به استقراض از بانک مرکزی میشود که به نوبه خود موجب افزایش پایه پولی و در نتیجه آن حجم نقدینگی میشود. بنابراین میتوان گفت هم در شرایط افزایش درآمدهای نفتی از طریق افزایش داراییهای خارجی و هم در شرایط کاهش درآمدهای نفتی از طریق افزایش بدهیهای بخش دولتی، پایه پولی افزایش یافته که موجب افزایش نقدینگی میشود. بنابراین کاهش و افزایش درآمدهای نفتی، عرضه پول را همواره افزایش میدهد. این نتیجه گیری با یافته های بدست آمده توسط بیک و یون39 (2022)؛ فرزانگان و همکاران (2021)، فرجی (1393) و حسین زاده و شمسی محمدی (1401) مطابقت دارد.
همچنین مشاهده شد در صورت بروز شوک به قیمت جهانی نفت، متغیر نرخ ارز در نهایت در سطحی متفاوت و پایین تر از مقدار اولیه خود به تعادل می رسد که بیانگر اثرات منفی و پایدار شوک های قیمت نفت بر متغیر نرخ ارز می باشد. در این رابطه استدلال می شود که افزایش درآمدهای ارزی زمینه افزایش واردات مواد اولیه و واسطهای را نیز فراهم نموده، زیرا واردات تابع مستقیمی از درآمد ملی است و تولید را نیز با وقفه زمانی افزایش میدهد، اما افزایش سریعتر تقاضا نسبت به عرضه وتولید موجب بروز تورم میشود. در شرایط کاهش درآمدهای ارزی، واردات مواد اولیه و واسطهای محدود میگردد و موجب انتقال به چپ منحنی عرضه کل وکاهش تولید شده و سطح عمومی قیمتها را افزایش میدهد. از طرف دیگر به علت عدم انعطاف هزینههای دولت به سمت پایین به دلیل تعهدات بودجهای دولت، موجب بروز کسری بودجه و نهایتاً استقراض از بانک مرکزی میشود که بسط پایه پولی و افزایش حجم نقدینگی را به دنبال دارد و این فرآیند به انتقال به راست منحنی تقاضای کل منجر گردیده و موجب بروز تورم میشود. بنابراین هم در شرایط افزایش (کاهش) درآمدهای ناشی از فروش نفت که منجر به افزایش، (کاهش) درآمدهای ارزی میگردد و پدیده تورم ظهور میکند. البته در هر دو حالت تورم ناشی از نقدینگی است که با ریشههای مختلف واقع شده است. این نتیجه گیری نیز با یافته های بدست آمده توسط دیگنیکیاس و فیلیس40 (2023)؛ صادقی و بهبودی (1399) و مهرآرا و اسکویی (1399) مطابقت دارد.
علاوه بر این نتایج و یافته های حاصل از براورد مدل PSVAR و بدست اوردن توابع عکس العمل انی نشان داد که در صورت بروز شوک های تقاضا، عرضه و تقاضای خاص نفت، متغیر اندازه دولت در نهایت در سطحی بالاتر و متفاوت از مقدار اولیه خود به تعادل می رسد که بیانگر اثرات پایدار شوک های قیمت نفت بر متغیر اندازه دولت می باشد. در این رابطه استدلال می شود که در رابطه با نوسانات قیمت نفت و هزینههای عمرانی دولت میتوان گفت سهم اعظمی از درآمدهای دولت را درآمدهای نفتی تشکیل میدهدکه مهمترین منبع درآمدی دولت برای تأمین هزینههای عمرانی و جاری خود است. بنابراین افزایش قیمت نفت و به دنبال آن درآمدهای نفتی افزایش مخارج عمرانی دولت را در پی داشته است. این نتیجه گیری نیز با یافته های بدست آمده توسط کرتلی و همکاران41 (2023) مطابقت دارد.
در نهایت نیز نتایج نشان داد شوک های قیمت جهانی نفت تاثیر مثبت و پایداری بر حجم تجارت غیر نفتی در کشورهای مورد بررسی داشته است. در این رابطه نیز استدلال می شود که شود افزایش قیمت نفت خام می تواند صادرات فرآورده های نفتی (محصولات نهایی) را در یک کشور صادرکننده نفت (یک واردکننده نفت) بالا ببرد و باعث بهبود (تضعیف) تراز تجاری آن کشور شود که آن هم در نهایت منجر به تقویت (تضعیف) پول داخلی می شود. این نتیجه گیری نیز با یافته های بدست آمده توسط آلگرت و همکاران42 (2014)؛ رفیق و همکاران43 (2016)؛ بک و همکاران44، (2019)؛ موسو و وکا45 (2020) مطابقت دارد.
با توجه به نتایج بدست آمده، پیشنهاد می گردد که سیاست گذاران تلاش نمایند تا وابستگی کشورها به درآمدهای نفتی را کاهش دهند تا از این طریق، پیامدهای منفی نوسانات قیمت نفت بر تولید ناخالص داخلی این کشورها کنترل شود. همچنین سیاست گذاران در بخش پولی کشورهای مورد بررسی، پیامدهای شوک های قیمت جهانی نفت بر حجم پول را مد نظر داشته باشند تا در صورت بروز این گونه شوک ها، از طریق انجام سیاست های انقباضی و انبساطی پولی، شرایط عرضه پول کشور را تحت کنترل داشته باشند. همچنین، در زمان افزایش درامدهای نفتی، از طریق تقویت و توسعه زیرساخت های اقتصادی کشور، پایه های اقتصادی کشورها را تقویت نمایند تا بواسطه تقویت تولید داخلی، پول ملی کشورها قدرت داشته باشد و ارزش خود را کمتر از دست بدهد. علاوه بر این، دولت ها یک برنامه ریزی بلند مدت برای استفاده از درامدهای نفتی داشته باشد تا در صورت بروز هر گونه نوسان در قیمت نفت، بتوانند از منابع پشتوانه جهت کنترل مخارج دولت و در نتیجه اوضاع اقتصادی استفاده نمایند. در نهایت، پیشنهاد می گردد پیامدهای منفی نوسانات قیمت نفت بر حجم تجارت غیر نفتی کشورها را مد نظر داشته باشند تا بتوانند تراز تجاری کشور را حفظ نمایند و در تعادل نگه دارند.
منابع:
حسین زاده، هدایت و شمسی محمدی، معروفی (1402) "تاثیر شوک های نفتی بر متغیرهای اقتصاد کلان در ایران"، چهارمین کنفرانس بین المللی سالانه تحولات نوین در مدیریت، اقتصاد و حسابداری.
مردانی، علی و ناظمی اشنی، علی و مردانی، طیبه (1400) "بررسی اثرنوسانات قیمت نفت بر بازدهی سهام (استفاده از رهیافت پنل)"، ششمین همایش بین المللی مدیریت، حسابداری، اقتصاد و علوم اجتماعی.
مشایخ، شهناز و جمشیدی، طیبه (1400) "واکنش خطی و غیرخطی بخش های بازار سهام به حرکات قیمتی طلا، ارز و نفت"، فصلنامه پژوهش های مالی و رفتاری در حسابداری، دوره: 1، شماره 1.
Adekoya, O.B., Oliyide, J.A., Noman, A., (2024). The volatility connectedness of the EU carbon market with commodity and financial markets in time- and frequency- domain: the role of the U.S. economic policy uncertainty. Resour. Pol. 74, 102252.
Amiri, H., Sayadi, M., & Mamipour, S. (2021). Oil Price Shocks and Macroeconomic Outcomes; Fresh Evidences from a scenario-based NK-DSGE analysis for oil-exporting countries. Resources Policy, 74, 102262.
Chen, X., Li, Y., Xiao, J., Wen, F., 2020. Oil shocks, competition, and corporate investment: evidence from China. Energy Econ. 89, 104819. https://doi.org/10.1016/j. eneco.2020.104819.
Cong, R. G., Wei, Y. M., Jiao, J. L., & Fan, Y. (2021). Relationships between Oil Price Shocks and Stock Market: an Empirical Analysis from China. Energy Policy, 36(9), 3544-3553.
David Bourghelle and Fredj Jawadi and Philippe Rozin. (2023). The impact of economic policy uncertainty on stock returns: The role of corporate environmental responsibility engagement. International Journal of Finance & Economics, 26(3), 4386–4392.
Farid Zulfigarov a, Matthias Neuenkirch (2020) “The impact of oil price changes on selected macroeconomic indicators in Azerbaijan”, Economic Systems, Volume 44, Issue 4, December 2020, 100814.
Fayyad, A., and Daly, K. (2020). “The Impact of Oil Price Shocks on Stock Market Returns: Comparing GCC Countries with the UK and USA”. Emerging Markets Review, Vol 12, Issue 1, pp 78-61.
Hossein Amiri, Mohammad Sayadi, Siab Mamipour (2021) “Oil Price Shocks and Macroeconomic Outcomes; Fresh Evidences from a scenario-based NK-DSGE analysis for oil-exporting countries”, Resources Policy, Volume 74, December 2021, 102262.
Ilyas, M., Khan, A., Nadeem, M., & Suleman, M. T. (2021). Economic policy uncertainty, oil price shocks and corporate investment: Evidence from the oil industry. Energy Economics, 97, Article 105193.
J.A. Oliyide, O.B. Adekoya, M.A. Khan (2021) “Economic policy uncertainty and the volatility connectedness between oil shocks and metal market: an extension”, Int. Econ., 167 (2021), pp. 136-150.
Jochen Güntner and Peter Öhlinger (2022) “Oil price shocks and the hedging benefit of airline investments”, Journal of Economic Dynamics and Control, Volume 143, October 2022, 104507.
Jose M. Fernandez (2014) "Long Run Dynamics of World Food, Crude Oil Prices and Macroeconomic Variables: A Cointegration VAR Analysis", BATH ECONOMICS RESEARCH PAPERS Department of Economics, Preprint submitted to Working Paper: University of Bath, November 4, 2014.
Joseph P. Byrne, and Giorgio Fazio, and Norbert Fiess (2013) "Primary commodity prices: Co-movements, common factors and fundamentals", Journal of Development Economics, No. 101 (2013), PP. 16–26, journal homepage: www.elsevier.com/locate/devec.
Jungho Baek a, Jee Hee Yoon (2022) “Do macroeconomic activities respond differently to oil price shocks? New evidence from Indonesia”, Economic Analysis and Policy, Volume 76, December 2022, Pages 862-852.
Kilian, L. (2009). "Not all oil price shocks are alike: disentangling demand and supply shocks in the crude oil market". American Economic Review 99. Pp. 1053-1069.
Peng Chen (2018) "Global oil prices, macroeconomic fundamentals and China'sCommodity sector comovements", Energy Policy, No. 87 (2018), PP. 284–294, journal homepage: www.elsevier.com/locate/enpol.
Ratti, R. A., & Vespignani, J. L. (2016). Oil prices and global factor macroeconomic variables. Energy Economics, 59, 198-212.
Rennan Kertlly de Medeiros a b, Edilean Kleber da Silva Bejarano Aragón b, Cássio da Nóbrega Besarria (2023) “Effects of oil market sentiment on macroeconomic variables”, Resources Policy, Volume 83, June 2023, 103642.
Sharma, P., Shrivastava, A. K., Rohatgi, S., & Mishra, B. B. (2021). Impact of macroeconomic variables on sustainability indices using ARDL model. Journal of Sustainable Finance & Investment, 1-17.
Sophio Togonidze a, Evžen Kočenda (2022) “Macroeconomic responses of emerging market economies to oil price shocks: An analysis by region and resource profile”, Economic Systems, Volume 46, Issue 3, September 2022, 100988.
Stavros Degiannakis a d, George Filis (2023) “Oil price assumptions for macroeconomic policy”, Energy Economics, Volume 117, January 2023, 106425.
Yu Song and Bo Chen and Xin-Yi Wang and Ping-Ping Wang. (2024). The impact of oil price to Indonesian macroeconomics indicators: Pre and Post Asian Crisis. Fuel, 40, 50-00.
Macroeconomic Consequences of Global Oil Supply and Demand Shocks in Selected Oil Exporting Countries: PSVAR Approach
Ali hamid shati ghariri46, Hossein Sharifi Renani*47, Munaf Marza Neama Radi48, sara ghobadi49
Abstract
The global crude oil price and related shocks are one of the most important factors affecting macroeconomic parameters such as inflation rate, economic growth rate, GDP, foreign exchange income, etc. for policymakers, researchers and investors, and therefore the analysis of macroeconomic consequences the economic impact of global oil price shocks on the economic components of countries is not simple. Based on this, in the current research, the macroeconomic consequences of global oil supply and demand shocks have been investigated. The statistical sample of the present research is 11 countries, Saudi Arabia, Russia, Iraq, UAE, America, Kuwait, Nigeria, Angola, Libya, Iran and Oman, which have the highest oil export ranking in 2022, during the period of 2001 to 2022. In order to calculate global oil price shocks, the approach of Kilian (2009) was used, and the panel structral vector autoregression method (PSVAR) was used to analyze the data. In general and based on the analyzes carried out, it was found that global oil price shocks had positive and stable effects on the variables of non-oil trade volume, money volume and government size, while negative and stable effects on production variables. GDP and real exchange rate. It was also observed that the impact of global oil price shocks on the studied variables was different, so that the highest impact was related to oil demand shock and the lowest impact was related to specific oil demand shock. Based on this, it is concluded that in examining the effect of oil price shocks on macroeconomic parameters of countries, the effects of oil shocks with different sources should be considered separately.
Keywords: Global Oil Price, Oil Supply Shock, Oil Demand Shock, Macroeconomic Consequences, Panel Structral Vector Autoregression Method (PSVAR)
[1] مقاله حاضر برگرفته از رساله دوره دکتری تخصصی است.
[2] دانشجوی دکتری رشته اقتصاد، واحد اصفهان (خوراسگان)، دانشگاه آزاد اسلامی، اصفهان، ایران، رایانامه: alinote2019@gmail.com
[3] دانشیار اقتصاد، واحد اصفهان (خوراسگان)، دانشگاه آزاد اسلامی، اصفهان، ایران (نویسنده مسئول)، رایانامه: h.sharifi@khuisf.ac.ir
[4] دانشیار اقتصاد، دانشگاه قادسیه، دیوانیه، عراق
رایانامه: munaf.neama@qu.edu.iq
[5] استادیار اقتصاد، واحد اصفهان (خوراسگان)، دانشگاه آزاد اسلامی، اصفهان، ایران، رایانامه: s.ghobadi@khuisf.ac.ir
[6] Stavros Degiannakis a d, George Filis
[7] Sophio Togonidze a, Evžen Kočenda
[8] Kilian
[9] Sharma, P., Shrivastava, A. K., Rohatgi, S., & Mishra, B. B
[10] Jungho Baek a, Jee Hee Yoon
[11] Jochen Güntner and Peter Öhlinger
[12] Ratti, R. A., & Vespignani, J. L
[13] Peng Chen
[14] Fayyad, A., and Daly, K.
[15] Farid Zulfigarov a, Matthias Neuenkirch
[16] Joseph P. Byrne, and Giorgio Fazio, and Norbert Fiess
[17] Jose M. Fernandez.
[18] Ilyas, M., Khan, A., Nadeem, M., & Suleman, M. T
[19] Hossein Amiri, Mohammad Sayadi, Siab Mamipour
[20] Adekoya, O.B., Oliyide, J.A., Noman, A
[21] Chen, X., Li, Y., Xiao, J., Wen, F
[22] Cong, R. G., Wei, Y. M., Jiao, J. L., & Fan, Y.
[23] J.A. Oliyide, O.B. Adekoya, M.A. Khan
[24] Hossein Amiri, Mohammad Sayadi, Siab Mamipour
[25] Jochen Güntner and Peter Öhlinger
[26] Yu Song and Bo Chen and Xin-Yi Wang and Ping-Ping Wang
[27] David Bourghelle and Fredj Jawadi and Philippe Rozin
[28] Rennan Kertlly de Medeiros a b, Edilean Kleber da Silva Bejarano Aragón b, Cássio da Nóbrega Besarria
[29] Stavros Degiannakis a d, George Filis
[30] Jungho Baek a, Jee Hee Yoon
[31] Sophio Togonidze a, Evžen Kočenda
[32] Beckmann and Czudaj
[33] Hurlin, C. & Dumitrescu, E.
[34] Lutkepohl
[35] Kilian and Vigfusson
[36] Rahman and Serletis
[37] Cross and Nguyen
[38] Sophio Togonidze a, Evžen Kočenda
[39] Jungho Baek a, Jee Hee Yoon
[40] Stavros Degiannakis a d, George Filis
[41] Rennan Kertlly de Medeiros a b, Edilean Kleber da Silva Bejarano Aragón b, Cássio da Nóbrega Besarria
[42] Allegret et al
[43] Rafiq et al.
[44] Baek et al
[45] Musau and Veka
[46] PhD student in economics, Department of Economics, Isfahan (Khorasgan) Branch, Islamic Azad University, Isfahan, Iran, Email: alinote2019@gmail.com
[47] Associate Professor of Economics, Isfahan (Khorasgan) Branch, Islamic Azad University, Isfahan, Iran (corresponding author), Email: h.sharifi@khuisf.ac.ir
[48] Assistant Professor of Economics, University of Al-Qadisiyah, Al-Diwaniyah, Iraq ,
Email: munaf.neama@qu.edu.iq
[49] Assistant Professor of Economics, Isfahan (Khorasgan) Branch, Islamic Azad University, Isfahan, Iran, Email: s.ghobadi@khuisf.ac.ir