جابهجایی و دگرگونی اسطورة رستم در شاهنامه
محورهای موضوعی : اسطوره
1 - استادیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه شهید چمران اهواز
کلید واژه: رستم, دستان, سام, نریمان, مرداس,
چکیده مقاله :
رستم یکی از پرآوازهترین پهلوانان شاهنامه است. در شاهنامه، پدر او دستان، پدربزرگ او، سام و جدّ او نریمان است و اصل و نسب او از سوی مادر به ضحاک فرزند مرداس میرسد. با این اوصاف، روشن میشود که اسطورۀ رستم در شاهنامه به کلی دگرگون شده است؛ به اینترتیب که نه دستان پدر اوست و نه سام و نریمان، پدربزرگ و جد او هستند. از سوی دیگر، در اصل و نسب مادری او نیز، خلافِ آنچه در شاهنامه آمده است، ضحاک پسر مرداس نیست. بنابراین درواقع، شکل کهنتر اسطورۀ رستم اینگونه بوده است که دستان، صفتِ رستم، نریمان، صفتِ گرشاسپ، مرداس، صفت ضحاک و سام، نام خاندانی بوده است که گرشاسپ از آن برخاسته است و بنابراین رابطۀ خویشاوندی که در شاهنامه دربارۀ اصل و نسب رستم بیان شده، در نتیجۀ دگرگونی و جابهجایی اسطوره شکل گرفته است و واقعیت ندارد.
According to Shāhnāmeh of Ferdowsī, Rostam-e Dastān is the champion of champions and mythical hero of ancient Persia, constituting some of the most popular parts of the Shāhnāmeh. He is the son of Zāl (the son of Sām and the grandson of Narimān). Also, his legend indicates that Rostam's mother is a decedent of Zahhāk, the son of Mardās. But in the older version of this myth, Dastān is a title for Rostam, Narimān a title for Garshāsb, Mardās a title for Zahhāk, and Sām is the name of the extended family of Garshāsb. The present paper tries to show that the myth of Rostam has been transformed in Shāhnāmeh.
_||_