بررسی مقایسه ای رابطه دولت و دانشگاه در ایران در دوره پهلوی دوم و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی
محورهای موضوعی : علوم اجتماعی
1 - کارشناسی ارشد علوم سیاسی دانشگاه ازاد اسلامی واحد قم
کلید واژه: ", دانشگاه", , ", دولت", , ", دانشجویان", ,
چکیده مقاله :
چکیده دانشگاه به عنوان یکی از نهادهای جامعه مدرن از آغاز تأسیس تاکنون نقش بسیار مهمی را در تحولات سیاسی-اجتماعی ایران معاصر بازی کرده است و به همین دلیل یکی از دغدغه های اصلی و همیشگی دولت، کنترل دانشگاه و استفاده از آن به عنوان یکی از دستگاه های ایدئولوژیک به منظور اجرای کارکردهایی همچون مشروعیت بخشی به سیستم سیاسی، حفظ همبستگی و تعارض زدایی بوده است. در دوره ی پهلوی دوم و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی کنترل دولت بر دانشگاه از طریق نفوذ در هیأت امنا،اقداماتی علیه اساتید و دانشجویان و کنترل از طریق نهادهای نظارتی وجود داشته که این موارد خلاف اصل استقلال دانشگاه است. در واقع دولت در دوره های ذکر شده تصور می کند چون موظف است به لحاظ مالی و حقوقی اساتید و دانشگاه ها را حمایت کند این حق را هم دارد که مطابق سلیقه و خواست خود مداخله بنماید. با این حال انتظارات دولت از دانشگاه در دو دوره متفاوت است. در دوره پهلوی دوم دولت از دانشگاه انتظار تلقین ایدئولوژی وطن پرستی و ترویج فرهنگ غربی و گفتمان غرب گرایی را داشته است در حالی که در جمهوری اسلامی دولت برآن بود تا از دانشگاه به مثابه دستگاه تلقین ایدئولوژی انقلاب و مدل حکومتی ولایت فقیه استفاده کند و در راستای اسلامی کردن دانشگاه، وحدت حوزه و دانشگاه و دوری از غرب گرایی گام برداشته است.
The university plays a vital role as a subset of the higher education system as a center for training and preparing efficient, competent and skilled human resources to meet the needs of society in different fields. Unquestionably, it can be said that the university as one of the institutions of modern society has played a very important role in contemporary political-social developments since its inception, which is why one of the main concerns of the state, university control And its use as one of the ideological devices for implementing such functions as legitimizing the political system, maintaining solidarity and conflict prevention. Our universities have a special position, on the other hand, they are stuck in the grip of power, which is the main symbol of the state. On the other hand, the state cycles are not balanced and there are fluctuations in it. Managers are highly variable. The state's high government presence in the university, with its discursive discourse, causes the university to fluctuate. So that during the Pahlavi II era and after the Islamic Revolution, the government controlled the university through influence on the board of trustees, there were acts against professors and students and control through the supervisory bodies, which is contrary to the principle of university autonomy. In fact, the government thinks that in the mentioned periods.
_||_