پیامدهای مسئله جانشینی پادشاه در زمان حکومت صفویه
محورهای موضوعی : تاریخ ایران اسلامیزهرا رضائی 1 , ناصر جدیدی 2 , محمدکریم یوسف جمالی 3
1 - گروه تاریخ، واحد نجف آباد، دانشگاه آزاد اسلامی ، نجفآباد، ایران.
2 - گروه تاریخ،واحد نجف آباد،دانشگاه آزاد اسلامی،نجف آباد،ایران.
3 - گروه تاریخ، واحد نجف آباد، دانشگاه آزاد اسلامی، نجف آباد، ایران
کلید واژه: قدرت, صفویه, جانشینی پادشاه,
چکیده مقاله :
مسئله جانشینی پادشاه در تاریخ ایران، یکی از موضوعات مهم به شمار میرود که در همه امور، از جمله امور سیاسی،اجتماعی و اقتصادی تاثیرگذار میباشد، و شاید بتوان آن را یکی از مؤلفههای شناخت ثبات سیاسی یک حکومت برشمرد. در دوران حکومت صفویه مسئله جانشینی پادشاه پیامدهایی مختلفی را در بر داشت که در حاکمیت دولت صفوی و جایگاه و منزلت شخص شاه تاثیرگذار بود و سرانجام موجب تضعیف دولت صفوی گردید. در این دوره نا کارآمدی سازوکارهای جانشینی و نبود قانون مشخص باعث شد تا نیروهای مختلف از جمله نطامیان و زنان در فرآیند جانشینی دخیل شوند. این نیروها همگی در تلاش برای تاثیرگذاری بر انتخاب شاه و جهت دادن به آن در مسیر منافع خویش بودند. شاهزادگان صفوی پس از شاه عباس اول چون بیشتر عمر خود را در حرم شاهی سپری کرده بودند و از سیاست ملکداری آگاهی نداشتند، به راحتی تحت تاثیر این جریانها قرار میگرفتند و بر اساس منویات آنها رفتار میکردند. در این پژوهش تلاش میشود تا با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی به این پرسش پاسخ داده شود که کانونهای قدرت در هرم حاکمیت دولت صفوی چگونه باعث اختلاف در مسئله جانشینی پادشاه شدند و این مسئله چه پیامدهایی در پی داشت؟ بر اساس یافته های پژوهش آشفتگی اوضاع داخلی، هجوم همسایگان به مرزها و تنزل جایگاه پادشاه بعنوان مرشد کامل از مهمترین پیامدهای بحران در مسئله جانشینی پادشاه بود.
In the history of Iran, king succession is marked as an important issue with strong impacts upon all sociopolitical and economic affairs. Possibly, it could be enumerated as an element of identification of a government’s political stability. In the Safavid era, the issue of king succession came with economic and political consequences that left significant implications in the Safavid governance and dignity of king, leading to debilitation of Safavid government. Ineffectual succession mechanisms and dearth of a codified law caused different forces, including women and military forces, to engage in succession processes. These forces made their utmost attempts to influence the king and derail him toward their own interests. Elapsing most of their lifetime in king courts, Safavid princes were ignorant of governance policies. They, accordingly, were much easy to get magnetized by these currents. Making use of a descriptive-analytical methodology, this study makes attempts to provide replies to the question how power leverages embedded in the pyramid of governance caused disputes in the issue of king succession. According to the findings of this research, disturbed internal situations, invasion of neighbors to borders, and faltered king's position as an absolute guide were the most significant consequences of the crisis in the issue of king's succession.
_||_