تحلیل تاریخی فراز و فرود دانش اعجاز قرآن کریم؛ مطالعه موردی قرن سیزدهم هجری
محورهای موضوعی : تاریخ و سیر تحول نظریه ها دربارۀ اعجاز قرآنحمید حاجی اسمعیلی اردکانی 1 , کمال صحرایی اردکانی 2 , احمد زارع زردینی 3 , نجف یزدانی 4
1 - دانش¬آموخته دكتري علوم قرآن و حدیث، دانشگاه ميبد، میبد، ایران (نویسنده مسئول)
2 - دانشیار گروه علوم قرآن و حدیث، دانشکده الهیات، دانشگاه میبد، میبد، ایران.
3 - دانشیار گروه علوم قرآن و حدیث، دانشکده الهیات، دانشگاه میبد، میبد، ایران.
4 - استادیار گروه فلسفه و حکمت اسلامی، دانشکده الهیات، دانشگاه میبد، میبد، ایران.
کلید واژه: قرآن کریم, دانش اعجاز, تاریخ تحلیلی, قرن سیزدهم.,
چکیده مقاله :
با آنکه سخن از اصطلاح اعجازقرآن كريم از اواخر قرن سوم هجری رایج شده اما طی قرنها تحولاتی را شاهد بوده است به گونهای که پس از افول همه جانبه در قرن دوازدهم، از نیمه دوم قرن سیزدهم هجری به تدریج مسیر رشد را میپیماید که در آن عوامل مختلف فردی واجتماعی در بستر تاريخ تاثيرگذار بوده است. در این مقاله با روش توصیفی تحلیلی و كمك گرفتن از منابع كتابخانهاي و با استفاده از رویکرد تحليل تاريخي، مولفههای مهم موثر در روند دانش اعجاز قرآن کریم بررسي شده است. نتایج حاصل از این پژوهش حاکی ازآن است که نهاد دین در خروج از رکود به وجود آمده در مباحث اعجاز قرآن کریم، نقش آفرین بوده است بهگونهای که نهضت احیاگری دینی شکل گرفته و منجر به حقارت زدایی قابل تامل در جامعه مسلمان در مقابل علم پرستی حاکم بر نهاد سیاست جهانی شده است. اما میتوان گفت نقشی که توسط نهاد جهانی سیاست علم زده به جغرافیای جهان اسلام تحمیل شده در این دگرگونی تاثیرب یشتری داشته بهگونهای که دانش اعجاز قرآن کریم به سمت جريان تعريف شده توسط اين نهاد، متمایل شده و نهاد سیاست علم زده، نهاد دين را به انفعال در برابر خود واداشته است، گرچه این انفعال، عملا به قرن بعد رفته اما سرآغازی برای تحولات دیگر شده است.
Miracle of the Holy Qur’an has started since the end of the third century and the knowledge derived from this subject has changed over the centuries and after the widespread decline in the 13th century, it has grown gradually in the 14th century. It seems that social factors have more role than other factors in making mentioned changes. In this research, with descriptive-analytical method and using the sociological approach of knowledge, and in the direction of the convention of the development of miracle of the Qur’an to obtain the validity of the above hypothesis, the effective social components in the process of knowledge of the Qur’an such as the institution of religion and politics and structures such as sufis and other common discourses have been studied, and the effect of these factors on the transformation of the miracle of the Holy Qur’an is considered for analysis and for future use. The study shows that the efforts of the religion institution in the development of paying attention to the new dimensions of the miracle of the Qur’an as a scientific miracle has helped to strengthen the attention to scientific issues and create a feeling of inferiority.
<57> مطالعات تاریخی قرآن و حدیث، شمارۀ 79، سال سیام، تابستان 1403 ش
Historical Approaches to Quran and Hadith Studies, vol. 79, year 30, summer 2024
تحلیل تاریخی فراز و فرود دانش اعجاز قرآن کریم؛
مطالعه موردی قرن سیزدهم هجری
حمید حاجیاسمعیلی اردکانی1
کمال صحرايي اردكاني2
احمد زارع زرديني3
نجف یزدانی4
تاریخ دریافت: 17/03/1402 تاریخ پذیرش: 16/08/1403، صفحۀ 13 تا 34 (مقالۀ پژوهشی)
چکیده
با آنکه سخن از اصطلاح اعجازقرآن كريم از اواخر قرن سوم هجری رایج شده اما طی قرنها تحولاتی را شاهد بوده است به گونهای که پس از افول همه جانبه در قرن دوازدهم، از نیمه دوم قرن سیزدهم هجری به تدریج مسیر رشد را میپیماید که در آن عوامل مختلف فردی واجتماعی در بستر تاريخ تاثيرگذار بوده است. در این مقاله با روش توصیفی تحلیلی و كمك گرفتن از منابع كتابخانهاي و با استفاده از رویکرد تحليل تاريخي، مولفههای مهم موثر در روند دانش اعجاز قرآن کریم بررسي شده است. نتایج حاصل از این پژوهش حاکی ازآن است که نهاد دین در خروج از رکود به وجود آمده در مباحث اعجاز قرآن کریم، نقش آفرین بوده است بهگونهای که نهضت احیاگری دینی شکل گرفته و منجر به حقارت زدایی قابل تامل در جامعه مسلمان در مقابل علم پرستی حاکم بر نهاد سیاست جهانی شده است. اما میتوان گفت نقشی که توسط نهاد جهانی سیاست علم زده به جغرافیای جهان اسلام تحمیل شده در این دگرگونی تاثیرب یشتری داشته بهگونهای که دانش اعجاز قرآن کریم به سمت جريان تعريف شده توسط اين نهاد، متمایل شده و نهاد سیاست علم زده، نهاد دين را به انفعال در برابر خود واداشته است، گرچه این انفعال، عملا به قرن بعد رفته اما سرآغازی برای تحولات دیگر شده است.
کلیدواژهها: قرآن کریم، دانش اعجاز، تاریخ تحلیلی، قرن سیزدهم.
1- درآمد
اعجازقرآن کریم، ازجمله مسایلی است که درقرآن کریم باکلیدواژه هایی چون آیه ، نشانه وبینه ازآن یاد شده وعموما بامساله تحدی همراه بوده است.(مودب، 1379ش، 8) اما سخن از اصطلاح اعجاز قرآن کریم که درطول زمان به دانشی نو پدید بدل شده، پیشینهای متعلق به انتهای قرن سوم وابتدای قرن چهارم هجری دارد.(کریمی نیا، 139ش، 12؛ جعفرزاده کوچکی، 1395ش، 80) ازهنگام ایجاد اصطلاح اعجاز قرآن کریم ودانش مربوط به آن، این مفهوم تغییرات مختلفی یافته که دریک سیر تاریخی میتوان آن را بررسی وتحلیل کرد.
دراین سیر، مساله اعجاز ازجهات مختلف کمی (یعنی میزان پرداختن به مباحث اعجازی)وکیفی(یعنی عمق وتنوع پرداختن به مباحث مذکور)دچار تحولات گوناگون شده است. از نیمه های قرن سیزدهم، شاهد رشدی عمدتا کیفی درمباحث اعجاز قرآن کریم هستیم که باید دلیل آنرا بررسی کنیم.با بررسی این پدیده وتحلیل چرایی شکل گیری، فرازوفرود این اصطلاح وابعاد آن به نقش شرایط فردی، اجتماعی، سیاسی وعلمی حاکم برمولفان وفضای بحث پی میبریم که خود، به دلایل دیگری انجامیده وباعث ایجاد جریان یا جریانهای غالب در یک عصر شده است.لذا بررسی این سلسله دلایل در یک«رویکرد تاریخی- تحلیلی»، مورد توجه قرارگرفته است.
تحلیلی که درآن «تاریخ پژوه»، بهسوى یافتن واقعیت پدیده پیش مىرود ومىکوشد تا پدیده مورد بحث را آنگونه که درگذشته رخ داده فهم کرده وبه تصویر بکشد.توجه به یافته ها و داده های حاصل از بررسی پدیده ها برای دست یابی به علل مختلف از اهداف این تحلیل است.گرچه در این حوزه به «تحلیل تاریخی»(Historical Analysis)به عنوان یک ابزار هم توجه میشود واین تحلیل میتواندازدیدگاههای مختلف استفاده کندولی این مساله، «تاریخ تحلیلی»(Analytical History)یا «رویکردتحلیل به تاریخ(Analysis in history) نیست. (واسعی، 1385ش، 8).
بنابراین، این رویکرد تا حد زیادی، درمقابل«تاریخ نقلی»(History quoted) است. درواقع، مورخ تحلیلى مىکوشد تا برخلاف مورخ نقلى-که تنها به ذکرمنقولات اکتفا مىکند-، داده (Data)های تاریخى واقعىتر را ارائه کرده و بتواند دادههارا به اطلاعات(Information)تبدیل کرده واز آن معرفت(knowledge) به دست آورد.(عسگری کیا، سیداحمدی زاویه، 1397ش، 22) و در فرآیندی منطقی، به معنای واقعی به مفهوم آنالیز(Analysis)، نزدیک شود. معنایی که در آن تجزیه کل به اجزاء کوچک تر و رفتار استقرایی(Inductive)، اهمیت دارد ولذا یک تحلیل گر تاریخی به جزئیات قابل تامل و کارا توجه میکند.5(همان، 24) اما این همه نباید وی را ازاحاطه کامل بر کل موضوع، غافل کند. آنچه بیان شد، ازضروتهای نظری بحث مورد نظر دراعجاز قرآن کریم است که تا کنون به طور دقیق به آن پرداخته نشده است.
ولی ازآنجا که با ساختارهایی به نام نَهاد (Institution Social) بخش مهمي از تحولات اجتماعي به انجام میرسد و در تحلیل تاریخی، استفاده از این مفهوم، مهم است، لذا تعریف مختصری ازآن مطلوب خواهد بود. به این ترتیب میتوان نهاد را:«ساختارها وسازوکارهای نظم وهمکاری– مانند آداب ورسوم والگوهای رفتاری ودرمواردی موسسه یاسازمان اجتماعی دانست که رفتارگروههای انسانی را دراجتماعات معین رهبری میکنند». نهادها، از طریق اهداف، پایداری اجتماعی، زندگیهاومقاصد افراد انسانی بازشناسی شده وبا ساختن وتقویت قواعد، رفتار افراد را درمناسبات اجتماعی هدایت میکنند.(کوئن، 1376ش، 151)از این میان می توان به نهادهایی اصلی چون دین، سیاست، خانواده واقتصاد، اشاره کرد.(فلاح زاده، 1397ش، 4)
2- طرح مسأله
همان گونه که بیان شد، سیر تاریخی اعجاز قرآن فراز وفرودهایی درکمیت وکیفیت داشته است به گونهای که درطی برخی از دورهها- مانند قرون پنجم و ششم- رشد قابل توجهی هم از جهت کیفیت وهم ازجهت کمیت داشته ودربرخی دورهها- مانند قرون دهم و یازدهم-، رشد این دانش، عمدتا به صورت کمی بوده ودر برخی موارد- مانند نیمه اول دوره مورد بحث دراین مقاله- رشد این دانش، افول نسبی داشته است.گرچه از نیمه دوم این قرن، رشد کیفی قابل توجهی را شاهدیم و این رشد درقرن چهاردهم ازجهت کمی و کیفی به حد بالایی رسیده وسرانجام در قرن معاصر، به تعادل میرسد.درپژوهش حاضر، تلاش میشود با پیگیری سیرتحول فراز وفرود معنای اصطلاحی ومصادیق اعجاز قرآن کریم، از ابتدای قرن سیزدهم هجری تا ابتدای قرن چهاردهم، نشان دهیم که سویههای مهم توجه به مباحث اعجازی ازدیدگاه تحلیلی چه بوده است؟مهمترین زمینههای فردی، تاریخی، اجتماعی وسیاسی در تحول دانش اعجاز قرآن کریم درطی دوران مذکور، کدام است؟ ازمیان سویه های غالب کدام یک بیش از دیگری برتری داشته وچگونه این برتری ایجاد شده وبر سویه های دیگر، تاثیر گذار بوده ویا ازآن تاثیر پذیرفته است؟بررسی این موارد وسوالات دیگر مرتبط، ما را به زمینه های رشد کمی وکیفی مباحث اعجازی درقرن سیزدهم راهنمایی میکند ومیتوان ازخلال این مباحث فهمید که چگونه برخی زمینه های مذکور به رشد کمی وکیفی دانش اعجاز کمک کرده است. به گونهای که برخلاف تصور رایج، این واقعیت را نشان دهد که روند تغییر درپرداختن به مباحث اعجازی، ازنیمه دوم این قرن نسبت به قبل شروع شده واین مساله ریشه دار بوده است.امری که چندان به آن پرداخته نشده ومغفول مانده است ومیتواند برای آینده مورد توجه قرار گیرد؛ چرا که هرتغییری، یک شروع اساسی ومقدماتی دارد که اگر منفی باشد، باید ازابتدا برآن غلبه واگر مثبت باشد، باید به شناخت وتقویت آن کمک کرد تا روند تغییرات، به سمت اعتلاء ورشد مثبت باشد و این مساله از شناخت درست مبداء شکل گیری یک تغییر، میتواند قابل شناخت بوده وبه برخی سوالات مانند چرایی طوفانی بودن حرکت اعجازی درقرن چهاردهم، جواب دهد .
اما با بررسی های انجام شده درمنابع فیزیکی ومجازی، پژوهشی به صورت عملی ومشابه این موضوع که بتواند به سوالات بالا پاسخ دهد، یافت نمی شود. البته درآثاری چون اعجاز قرآن، تاریخ وتحلیل تالیف محسن قاسم پور، 1390ش و فکره اعجاز القرآن از نعیم الحمصی1400ق وسیر تاریخی اعجاز قرآن ازسید حسن سیدی، 1392ش مباحثی تاریخی وجود دارد که بیش از آن که تحلیلی وبر بستر روند شناسی وجریان شناسی باشد، تاریخ نقلی بوده واز نگاه تحلیلی منظم، فاصله دارد.
بنابراین بـراي جريان شناسـي منطقی تحولات دانش اعجاز قرآن درقرون گذشته واز جمله قرن حاضر نگارش منظمي كه عوامل موثر برتطور نگارش در این دانش را با تحليل تاريخي براي دانش پژوهان اين رشته به تصوير بكشد، وجود ندارد، علاوه بر آنكه دانستن عوامل مؤثر بر تطور و فراز و نشيبهاي دانش اعجاز قرآن به عنوان یکی ازمهمترین عناوین علوم قرآنی، كمك شـاياني بـه درك درست مخاطبان تخصصي اين رشته براي«تاريخ اعجاز قرآن کریم» کرده و می تواند پاسخ گوی برخی مسایل و ابهامات باشد. در این بررسی ابتدا با روش اسنادي و از طریق مطالعه کتاب خانه ای، به جمعآوري دادهها اقدام شده وبا اتخاذ رويكرد تفسـيري وتحليل تاريخي به دنبال آن هستیم كه بدون پيش داوري(ر.ك: محمدپور، ١٣٩٢ش، ج٢، ٥٠-٥١؛ ابوالمعالي، ١٣٩١ش، ١٣٣ )ابتدا به توصیف و سپس به تحليلِ نگارش هاي مهم اعجازی در قرن سیزدهم بپـردازیم.در این راستا، پس ازرصد عوامل موثر، به صورت قياسي، به شیوهای تحلیلی ميزان تأثيرگذاري منـابع دردانش اعجاز قرآن مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
3. سیر تاريخي فراز و فرود دانش اعجاز قرآن کریم
با استناد به نکات مذکوردربالا، میتوان به سیرتحولات تاريخي دانش اعجاز قرآن با تعریف اصطلاحی یعنی«خرق عادت ویژه وبی بدیل الهی که موجب اثبات نبوت توسط پیامبر صلی الله علیه و آله شده است»6، اشاره کرد.
بنابراین ازتوجه به شواهد تاریخی، برهههای جداگانه درفراز و فرود کمی وکیفی دانش اعجاز به چشم میخورد، برهه هایی که ازعدم استفاده اصطلاحی معنای اعجاز قرآن کریم درقرون اول تا اوایل قرن چهارم وسپس استفاده فراوان وبا قدرت در قرن پنجم و ششم، شروع و به قرن اخیر میانجامد اما درمورد بازه مورد نظر، پس از رکود به تمام معنا درقرن دوازدهم؛ حدودا ازاواسط قرن سیزدهم، ورق برگشته ومباحث تا انتهای قرن وسپس قرون آینده با تغییری افزایشی درکمیت و کیفت ادامه مییابد. درواقع، نقطه شروع تحولات دو قرن بعد، از اواسط قرن سیزدهم بود. اکنون به بررسی دقیقتر این موارد از قرن سیزدهم به صورت توصیفی وسپس تحلیلی میپردازیم:
1-3 : توصیف وضعیت رکود درمباحث اعجازی؛ ابتدای قرن سیزدهم
در ابتدای این دوره، شاهد سیرنزولی و انفعالی آثار اعجاز قرآن کریم درجهان اسلام هستیم.توضیح آنکه پس از قرن یازدهم افول درتعداد نگاشته های اعجازی و نو وعمیق نبودن مباحث را به وضوح میبینیم به گونهای که نویسندگان، اعجاز ومسایل مرتبط را عادی وبدون نیاز به توضیح میدانند.شاهد این مطلب را میتوان اصل حاشیه نگاری برتفاسیری چون بیضاوی وکشاف بدون ذکر مسایل مربوط به اعجاز و اندک بودن همین حاشیه ها وعدم ذکر حداقلی مباحث اعجاز در تفاسیر روایی معروفی چون صافی و نور الثقلین دانست. (الحمصی، 1400ق، 192)
از سویی درقرن دوازدهم- ودرنیمه دوم این قرن-حکومت صفویان یعنی نهاد مهم حکومت وسیاست که تاکنون عامل وحامی مولفات گوناگون ولوغیرابتکاری بوده است، به پایان میرسد.این فروپاشی نقش مهمی دررکود نگاشتههای علوم قرآنی حتی به صورت تقلیدی دارد وطبعا اثر اعجازی در این قرن، نیز بسیار کمتر دیده میشود.(جعفریان، 1378ش، 12؛ عقیقی بخشایشی، 1373ش، ج1، 400)از سویی دولت عثمانی نیز ازآن قدرت گذشته افول کرده است و این مساله مانند ضعف صفویان، بر نگارشهای اعجازی اثرگذاشته است.(شمیم، 1374، 20)
شاهد بر مطلب فوق آنکه آثار تقلیدی وکم فروغی که دراین قرن به صورت ضمنی به اعجاز قرآن پرداختهاند- مانندآثار احمد بن محمد بن کواکبی(د1124ق)وشمس الدین محمد الضیرمالکی اسکندری(د1149ق)- همچنان مخطوط مانده وبه چاپ نرسیده است.(همان، 41)به هرحال، غرض در اینجا، بیان اصل افول نگارش آثار اعجازی است که درکنار آن به ذکر دلیلی ازدلایل این فرود وافول اشاره شده است تا ضمن آشنایی با فضای بحث، زمینه برای علت یابی های دیگر، فراهم شود.
این روند رکود درآغاز قرن سیزدهم هم، امتداد مییابد تا جاییکه مانند دوره قبل، به سه اثر اصلی وغیرمستقل درمورد اعجاز قرآن کریم، برمیخوریم، دو اثر ابتدایی، یکی ازشوکانی(د 1250ق)، محدث، مفسّر، فقیه و قاضیالقضات اهلسنت وصاحب تفسیر فتح القدیر ودیگری شارح شافعی مذهب آثار او ابوالطیب صدیقبنحسنخان قنوجی (د 1307 ق) است اما این دو، نوآوری چندانی ندارد وسخن گذشتگان را، تکرار میکنند؛ شوکانی ابعادی از اعجاز قرآن را درجلد ششم میآورد که تماما تکراری است، ابعادی چون بلاغت، عدم تناقض، اعجازغیبی وتاثیری(شوکانی، 1414ق، 6 و 284) وقنوجی نیز در نيل المرام به آیات الاحکام به صورتی موجز پرداخته وتنها اشارهای مختصر به مباحث اعجاز درابعاد ادبی و محتوا می کند.(قنوجی، 1414ق، 14-13)همین گونه است تفاسیر وجیز و وسیط (الجوهر الثمین)و کبیر(صفوه التفاسیر)سیدعبدالله بن محمدرضاعلوی حسینی معروف به شبر(د1242ق)، خصوصا در تفسیروسیط و کبیر، که با مطالبی تکراری، مروری ازگذشتگان درمورد اعجاز – ازتعریف وجوه و ابعاد آن-را متذکر میشود.(شبر، 1412 ق، 90 و همو، 1385ش، 1، 12-11) به هرحال درامتداد این سه که به نوعی پیرو گذشتگان بوده اند، اثری مستقل یافت نمیشود که نشان ازرکود کمی و کیفی در این زمینه دارد تا آن که رکود کیفی، در نیمه دوم قرن مورد بحث با تک نگاری کوتاهی از محمد حسن موسوی اصفهانی(د1263 ق) با عنوان رساله وجیزه عزیزه فی اعجاز القرآن المجید شکسته میشود.
وی، رسالهاي كوتاه درباره اعجازقرآن، با عنوان«رساله وجيزه عزيزه في اعجازالقرآن المجيد»، نوشته ودرآن چگونگی نگارش اثرش راشرح میدهد که درسفر تهران-که برای کسب علم و فضیلت انجام شده- از چگونگي مانند ناپذيري قرآن از او سؤال ميشود؛سوال كننده مي گويد:«از جمله وجوه اعجاز كه همه پيشينيان و پسينيان بدان تأكيد كردهاند، بلاغت قرآن است وبلاغت رعايت متقضي حال است با فصاحت كلام وگفتهاند كه بليغترين آيه قرآن آيه«يَا أَرْضُ ابْلَعِي مَاءَكِ وَيَا سَمَاءُ أَقْلِعِي...»(هود، 11/44)است، ما نيز همين مضمون را ميتوانيم در قالب واژگان فارسي وجملههاي عجمي بريزيم.چگونه است كه آن معجزه است واين نيست؟!» (اصفهانی، بی تا، 4)
اصفهانی جوابي كوتاه وسپس جوابي بلند مینویسد وبه این ترتیب، رساله وی شکل میگیرد.او ابتدا از وجوه اعجاز سخن ميگويد وسپس تأكيد ميكند كه مهمترين و شاملترين وجه اعجاز، اعجاز بلاغي و بياني آن است وآنگاه اين وجه ازاعجاز قرآن را به اختصار وسپس به تفصيل بيان ميكند.(همان، سراسر اثر)
گرچه این وجه از اعجاز قرآن کریم، قبلا مورد توجه واقع شده اما دراین قرن، گویی در اثر مهم شدن مساله اعجاز، نویسنده میخواهد دوباره این موارد را «بازآفرینی» کرده و با زبان خودش، رسالهای مختصر و موجز بنگارد.بنابراین هم این رساله، کاری برای «ماندگاری» است وهم«بازآفرینی»مباحث اعجازی.
شاید بتوان علت نام گذاری این رساله را اشاره دیگری برای مساله باز آفرینی وموج ایجاد شده مرتبط درآن روزگار، دانست چرا که کلمه «وجیزه» را میتوان به موجزه تغییر داد یعنی رساله ای موجزه که« عزیزه» یعنی شکست ناپذیراست. درواقع نامگذاری این کتاب به رساله وجیزه عزیزه فی اعجاز القرآن المجید یعنی مولف میخواهد رساله ای موجز اما مستقل بنگاردکه ضمن اتقان، شبهات را به خوبی جواب داده وبه اصطلاح یصح السکوت باشد. مشخص میشود که تحولی شکل گرفته ومولف میخواهد به نحو احسن، «پاسخگو» باشد ولذا ترتیبی اتخاذ میکندکه هدفش محقق شود.امری که درابتدا به آن اشاره میشود.(همان، 2)
به علاوه درآثار غیر مستقلی چون تفسیر توشیح التفسیر از میرزا محمد بن سلیمان تنکابنی(د 1302 ق)-معروف به صاحب قصص العلماء-مقدمهای علوم قرآنی نگاشته شده که رگههایی ازنوآوری به خصوص درتعریف اعجاز وتلاش برای جمع آوری وجوه وپرداختن بیشتر به مبحث اعجاز علمی دیده میشود.(اصفهانی، بی تا، صص92-92 ؛ تنکابنی، 1418ق، 28-32؛ دیاری، 1387ش، 46) در همین راستا میتوان به نکات زیر اشاره کرد:
الف: میزان مطالب اعجازی - خصوصا مربوط به اعجاز علمی– درتوشیح التفسیر از تفسیرمعروف و بزرگ آلوسی( م1270ق) یعنی روح المعانی، بیشتر شده ونگارش اثرمذکور نیز، بعد از«روح المعانی»بوده که مولف حوالی 1290 ق آن را به پایان رسانده است.بنابراین کار تنکابنی، یک گام به جلو محسوب میشده است.
ب: شاید بتوان از نظراستقلال درمفهوم، اثرمحمد حسن موسوی اصفهانی را پیروتر ازاثر توشیح التفسیر دانست اما کتاب موسوی اصفهانی به نوعی «فتح باب» جدیدی دراین امر بوده است. گرچه شایدتصور برآن باشد که تفسیر بزرگ آلوسی دراین دوران گرایش بیشتری به مباحث علمی یافته است .خصوصا آنکه وی درمقدمه تفسير مىنويسد كه از دوران كودكى به دنبال كشف اسرار قرآن کریم بوده است واز همان ابتدا بازی کودکی وشور نوجوانی،خواسته های آن زمان را کنارگذاشته و تا جوانى دراين امر مطالعه کرده و توفیق الهی او را یار شده است و البته قبل از 20 سالگى به دفع اشكالات و شبهاتى پرداخته كه بر ظاهر قرآن وارد كرده بودند و حاصل آن «دقائق التفسير»شده است.اين فكر در او ادامه داشته تا دررجب سال 1252 هجرى، در رؤيا ديده كه خداوند به او امر نموده كه آسمان وزمين را طى نمايد، او نيز در خواب، آسمانها را طی میکند ودرحالي كه دستى برآسمان و دستى برآب داشته، بيدار می شود. در پى تعبير خواب به اين نتيجه رسيده كه مراد خواب، لزوم تأليف تفسير است. پس از آن در 16 شعبان همان سال درسن 43 سالگى در عهد سلطان محمودخان نوشتن را آغاز و در چهارم ربيع الثانى سال 1267 هجرى به اتمام میرساند.(آلوسی، 1415ق، 1، 12) ولی پس از بررسی نسبت مطالب اعجازی خصوصا مربوط به اعجاز علمی، مشاهده میشود که این اثر نه درکمیت و نه درکیفیت، نمیتواند بر مقدمه توشیح التفسیر، برتری یابد.بنابراین تفسیر آلوسی را نمیتوان فتح بابی دراین زمینه از جهت کیفیت یا کمیت دانست.لذا در این قرن ابتدا میتوان کتاب رساله وجیزه را به عنوان فتح باب برشمرد و سپس به جد و با اطمینان، توشیح التفسیر ومقدمه آنرا بر کار آلوسی مقدم دانست.
اما قبل از این دو، اثر قابل توجهی ازجهت کمی وکیفی وجود ندارد.این سخن با جستجوی فراوان درمنابع مختلف، به دست آمده تاجايي که عمده قریب به اتفاق آثاردانش مندان این قرن، ارزیابی شده است.برای اطلاعات بیشتر میتوان به مقاله«مجادلات مذهبی قرن سیزدهم هجری: با تا کید بر تبریز بر اساس چند نسخه خطی»، (1398ش)جعفریان، رسول، آینه پژوهش، دورۀ 30، شماره176، ودانشنامه ویکی فقه، مقاله«علمای قرن سیزدهم»، (1392ش) واقع در پایگاه رایانه ای ویکی فقه7 وهمان مقاله دردانشنامه اسلامی موجود درپایگاه رایانه ای8 آن مراجعه کرد.
1-1-3: تحلیل عوامل رکود مباحث اعجازی در ابتدای قرن سیزدهم
اما دراستمرار وماندگاری شرایط رکود درابتدای قرن سیزهم عوامل مختلف زیر را می توان دخیل دانست، عواملی که باعث عدم توجه به مباحث علمی به طور کلی وازجمله مباحث اعجازی خواهد بود مثلا با رواج اختلافات سیاسی ومذهبی داخلی وعدم تمرکز سیاسی؛ این امر تشدید می شود .عدم توجه به مباحثی مانند اعجاز قرآن کریم به خاطر فعالیت مداوم صوفیه که قرآن ومتن آن را هم مقبول میدانسته اند نیز قابل توجه است ودر نهایت عدم توانایی کافی مقابله علماء و نهاد دین در مقابل هجمه وارد شده از سوی صوفیه و نهاد سیاسی علم زده حاکم بر مراودات جهانی وحکومت های ضعیف ووابسته داخلی، رکود درطرح کمی وکیفی مباحث اعجازی را به حد بالایی رسانده بود. اینک هرکدام از عوامل مذکور را به تفصیل بررسی میکنیم:
1-1-1-3: اختلافات عمیق و عدم تمرکز سیاسی در جهان اسلام
یکی از عوامل رکودعلمی و ازجمله عدم توجه به مباحث اعجازی درنیمه اول قرن سیزدهم را باید اختلاف های عمیق داخلی درکشورهای اسلامی خصوصا ایران وعثمانی – به عنوان دو ابرقدرت سابق- میان عناصر فرهنگی وتبلیغی دانست تا جایی که امکانات آنها، صرف مبارزات مختلف اعم از رفع اتهامات درونى ویا مصروف منازعات و مجادلات مذهبى، شده است.(شمیم، 1374ش، 22 ؛عقیقی بخشایشی، 1373ش، ج3، 208) از سویی دراین قرن وتا آغازجنگهای ایران و روس، ایران به مدت یک قرن، داشته های زیادی را در ابعاد مختلف از دست داد.(جعفریان، 1398ش، 3) به علاوه طبیعی است درکشوری که مرکزیت سیاسی آن، به عنوان نهاد مقتدرسیاست، دچار اختلال شده، فقراقتصادی، فراگیر شده ونیروی انسانی مولد آن، کاهش جدی یافته، نمیتوان سامان فکری ـ فرهنگی مناسب را انتظار داشت.(همان، 4)
این وضعیت به تضعیف روز افزون مجموعه ها وعناصر فکری- مذهبی، منجر شده و از سوی دیگر میتواند عاملی برای رشد تفکرات دیگر برای جانشینی باشد. همین امر را نیز درقلمرو امپراطوری رو به زوال عثمانی میتوان یافت که دیگر ازحمایت های دولت قدرتمند عثمانی ازجامعه مذهبی ودینی مانند شیخ الاسلام ها خبری نبود.(لوئیس، بهار، 1365ش، 174) امری که ازتعداد نگاشتههای علوم قرآنی به طور عام ومولفات اعجازی به طورخاص، کاست.
2-1-1-3: استمرار فعالیت سیاسی و علمی صوفیه
از سویی تصوف سیاسی- که دردو دولت صفوی و عثمانی رواج یافته بود- نیز، هم چنان در این دوران به فعالیت خود ادامه میدهد وشاید بتوان علت اصلی آشفتگی درابتدای این قرن را پس از ضعف نهاد سیاسی موجود، اقدامات انجام شده توسط این نهاد دانست؛ امری که در قرون متاخر ازدولت صفویان شکل گرفته است.(همان)طبعا این آشفتگی، مانند عامل پیشین تاثیر خود را درمولفات علوم قرآنی و دراینجا اعجاز قرآن خواهد گذاشت.
همان گونه که بیان شد، این حرکت سیاسی تنها درمورد حکومت صفویه نبوده، بلکه دردولت عثمانی هم حضور دارد تاجایی که طریقههاي مختلف صوفیه، به خصوص«بکتاشیه»، تأثیر به سزایی درگسترش قلمرو عثمانی داشتند.(ولایتی، 1391ش، 91- 94 ؛ سلانیکی، 1389ش، 84-42) به طور کلی دراین دوره، صوفیه گرایش به فعالیت سیاسی درسرتاسر جهان اسلام دارد لذا دراین دوران نیز شاهد مقابله با مذهب تصوف توسط حکومت–علیرغم ضعف درساختار سیاسی- هستیم؛یعنی مذهب غیررسمی موجود درجامعه که از نظر اقتدار اجتماعی وسیاسی دررقابت با مذهب رسمی وحکومت است.بنابراین علماي رسمی دین یعنی همان نمایندگان روحانیت، برخورد مستقیمی باصوفیه همچون گذشته داشته اند.9 با این تفاوت که دیگر از حمایت رسمی حکومت خبری نیست ولذا، طبیعی است که فعالیت آنان، تاثیر قبل را نخواهد داشت.اما این کار، علماء دین را ازپرداختن به مسایلی درون دینی و مذهبی مانندبحث اعجاز قرآن کریم، باز میداشت.
از طرفی در نوشته هاي جدیدتر این عده، روشهاي افراطی درتفسیر به ظاهر عرفانی را نیز داریـم که در آن معتقدند به طور کلی علم مضر اسـت و کسی که علم صرف، نحو و لغت میدانـد، قسـاوت قلـب پیـدا میکنـد.در این راستا عده اي باور دارند كه اساسا درميان صوفيان به انديشه هاي انسان وفرآوردههاي فكري كمتر اهمیت داده ميشود وحتي تلاشي مستمر ازسوي ايشان براي نشان دادن ناتواني انسان در فهم و درك واقعيات وجود دارد.(اسعدي وهمكاران، 1389ش، 333-334 ؛ قاسم پور، 1381ش، 22) این نوع نگرش یعنی تاثیر صوفیه با ابزارنگاشته های جدید، نیز، تاثیر منفی درمباحث عقلی، فکری واعتقادی در مورد قرآن کریم گذاشته وبه تبع آن مباحث علوم قرآنی خصوصا مباحث اعجاز درمحتوای قرآن کریم، با افول بیشتری روبرو شده است. مباحثی که باید از دل تفاسیر و به صورت منطقی وعقلی حاصل شود.
درچنین شرایطی، طبعا راهی برای نوآوری وخلاقیت در عرصه نگاشته های علوم قرآنی واعجاز، وجود ندارد چرا که ازطرفی عمده فعالیت علماء با وجود عدم حمایت حکومت، به مقابله با صوفیه، مصروف میشود واین مساله، آن قدر جدی است که مجالی برای پرداختن به بحث اعجاز واثبات حقانیت قرآن باقی نمی ماند.مسالهای که قبلا نیز بر آن تاکید شد.از طرفی صوفیه مذکور، اصل قرآن را انکار نمیکردند واین مساله سمت بحث را از مباحث مربوط به اعجاز، تغییرمیدهد؛مباحثی که در آن صوفیه میکوشد، فکر و فهم را تعطیل کند.
3-1-1-3: تلاش کم فروغ علماء دین – شیعه و اهل سنت- برای بازیابی قدرت
گرچه پس از شكست ايران درجنگهاى اول روسيه و ايران واز دست دادن بخش عظيمى از نقاط مرزى، در اثر بدرفتارى وخشونت روس ها با ساکنان آن نقاط، درداخل ايران موجی ايجاد شده وبه صدور«رساله های جهاديّه»از سوى علماء منجر میشود.(قائم مقامی، 1326ش، 12؛عقیقی بخشایشی، 1373ش، ج1، 80)و باز هم اثر دین و مذهب درتضعیف یا تقویت سیاست وحکومت، ظهور میکند؛ اما این قدرت نمایی درمقایسه با گذشته کم فروغ است. این مساله در مورد مذهب شیعه بیشتر خود را نشان میدهد چرا که در اين دوره، هنوز دولت عثمانى-علیرغم ضعف- بر بخش وسيعى ازسرزمينهاى اسلامى حكومت ميكند ونسبت به مذهب اهل سنّت، متعصب بوده وباشيعه، خصومت ديرينه دارد، تا آنجا كه فتوای«شیعیان از اسلام خارج و قتل آنان واجب است»را از علمای خود میگیرد.(قائم مقامی، همان، 20 ؛عقیقی بخشایشی، همان، 82) اما درمقابل، حکومت قوی شیعی دراین دوران وجود ندارد.
بنابراین ضعف حکومت درقلمرو شیعه درمقابل قدرت نهاد حکومتی اهل سنت، ضربه بیشتری را درازای عوامل پیش گفته به جامعه شیعه تحمیل میکند.گرچه دین شیعی، هم در قالب رساله های جهادیه وهم درقالب دفاع از مکتب، تلاش کرده تا قدرتمند شود و ازآن سو،نهادحکومت دینی سنی یا حکومت عثمانی نیز درصدد حفظ و گسترش قدرت خود بوده است، اما این تلاشها به قوت گذشته – عمدتا به دلیل ضعف حکومت مرکزی- نبوده است. این مساله، اثرخود را در عدم تمرکز برروی نگاشته های اعجازی به طور مشخص روشن می کند.
4-1-1-3: تلاش نهاد سیاسی علم زده برای کسب قدرت از شرق
علاوه برنهاد دین شیعی، سنن، آداب مذهبى وفرهنگ عمومى هم سد استوارى در قبال نفوذ سياسى واقتصادى غرب ایجاد میکرد. استعمارگران یعنی نهاد قدرت سیاسی و اقتصادی، با استفاده از روشهاى مستقيم وغيرمستقيم– مانند تجهیز حکومتهای وابسته(اسدعلیزاده، 1381ش، 12)، سعى کردند تا به نام تجدّدگرايى، گروهى ازمردم اين سرزمين را، شيفته زندگى غربى کرده وسپس به يارى همين عدّه به تحقير ارزشهاى مورد احترام مردم، پرداخته وآنانرا نسبت به عقايد، آداب وسنن خود بىاعتناءکرده، احساس حقارت توسط مفهوم پیشرفت درمقابل عقب ماندگی را تقویت ودرمسير اجراى اين روش، دركشورهاى اسلامى، بارهبران دينى وپيشوايان مذهبى، مبارزه عميقى را آغازکنند.زیرا همان گونه که مشاهده شد، اصل مشکل وسدراه قدرت استعماری آنان، همین تفکر دینی وسردمداران این تفکر یعنی روحانیت بودند. اشاعه تفكّربی دینی یا لائیسم، «جدايى دين ازسياست»یا همان سکولاریزم، دينسازى، تهمت زدن به روحانيت و ... از جمله تلاشهای آنان بود ومجریان دانسته یا نادانسته اين برنامهها، گروهی از«روشنفكران» بودند كه درراه انجام مأموريت خود، چيزى را مقدس نمیدانستند.(رفیعی، 1399ش، 90؛ علیزاده، 1380ش، 30) آنان درراه ايجاد شكاف و نفاق دربين صفوف مسلمين، ابتدا درداخل ايران، به مذهب ودينسازى - که نمونه های آن ذکر شد-، کمک کردند تا از این راه بتوانند با نام مذهب ودین، علیه دین اصیل قیام کنند وازسوىديگر قداست كلّى مذهب را به عنوان يك پديده الهى، خدشهداركرده وازطرفی در عرصه جهانی روابط مسلمين، منازعات مرزى واحيانا اعتقادى ومذهبى به وجود آوردند مثلا در سودان، «قاديانیگرى»و درجزيره العرب ونجد، «وهّابیگرى» ودرايران «بهائیگرى» را شايع کرده ورهبران آنها را مورد حمایت قرار داده وجهان اسلام را تحت دوعنوان:«تشيّع» و«تسنّن»، در مقابل هم قرار دادند.تلاشی که بیش از کوشش نهاد دین بود.(عقیقی بخشایشی، 1373ش، 1، 20؛ جعفریان، 1385ش، 9؛ شمیم، 1374ش، 130). این تشتت ومبارزه با نهاد دین، اثر خودش را درتوجه به قرآن و دانشهای مرتبط بروز داد واین روند طبعا دردانش اعجاز قرآن کریم– که بیشتر برون دینی بود- اثرات منفی خود را گذاشته وباعث رکود آن شد.
5-1-1-3: اختلافات مربوط به حجیت ظواهر قرآن یا عدم حجیت آن و مساله تحریف
علاوه بر مسایل بالا، مسـاله حجیت وعدم حجیت ظواهر قرآن کریم نیز دراین قرن مطرح شده که از جمله نتایج بروز وسیطره فکری اخباریگری به حوزه اندیشه شیعه درحدود قرون دهم و یازدهم است.(مهدوی راد، 1384ش، 21) این مساله، باعث رکودجدی درمباحث دیگر از جمله مباحث اعجاز قرآن کریم شده است.چرا که ازپیامدهای منفی اخباریگری غربت ومهجوریت قرآن، عدم اعتبار عقل ورکود اندیشه، ورود خرافات و اسرائیلیات به مذهب تشیع، غفلت از سنت نبوی صلی الله علیه وآله ونادیده گرفتن نقش مرجعیت ورهبری دینی بود.(حبیبی، 1393ش، 12) وطبعا این مساله، بر روی مباحث اعجازی خصوصا درجامعه شیعه، اثرگذار خواهد بود. از سویی، تهمت های اهل سنت درعدم پایبندی علمای شیعه، به قرآن به عنوان منبعی اصلی ووفاداری بیشتر اهل سنت هم مزید بر علت بود.آنان از مصادیق عدم توجه شیعیان به قرآن را، تطبیق آیات با احادیث به جای تطبیق روایات با قرآن، نادیده گرفتن معنای صریح آیات، خارج شدن از معنای ظاهری میدانستند.(لطفی، 1398ش، 18)در مورد مساله تحریف قرآن نیز، اختلافات این عصر، تاثیرگذاراست چرا که اصل ثابت بودن کتاب واثبات آن را هدف قرار میدهد ولذا نوبت به اعجاز آن نخواهد رسید.مسالهای که درمیان شیعه وسنی مشترک بود.(فرجی، 1398ش، 2) از طرفی به گونهاي مساله تحريف و عدم تحريف كتاب الهي با مساله حجیت وعدم حجیت مرتبط است چون کسی که باورمند به تحریف در قرآن کریم است، ظواهر کتاب را دارای حجیت نمیداند.(مهدوی راد، 1384ش، 40)
2-1-3: تحلیل عوامل مذکور و شناخت عامل اصلی
با جمع بندی عوامل بالا میتوان دریافت که ضعف حکومت دینی یا نبود آن تا چه اندازه موثر درابعادمختلف واز جمله کار علمی زیان زننده است، به گونهای که این ضعف در بخش اعظمی ازجغرافیای اسلامی به اختلاف وکشمکش داخلی ودخالت خارجی توسط حاکمان سیاسی علم زده انجامید، نهادی که با ایجاد فرقه های گوناگون، اختلاف افکنی میان بخشهای مختلف اجتماعی ودرنهایت ضعیف نگه داشتن حکومت مرکزی دینی یا سکولارسازی آن، تلاش های علمی را کم اثر ساخته ودرراه کمک به علمای راستین جهت مدیریت درست اوضاع فرهنگی و اجتماعی، سنگ اندازی میکرد.شرایطی که فضا را برای عرض اندام فرقه هایی چون صوفیه فراهم ساخت ومیزان توجهات به مولفات مربوط به اعجاز قرآن کریم را کما وکیفا به حداقل رساند. با توجه به موارد بیان شده میتوان ابتدا تا نیمۀ قرن سیزدهم را برای مباحث مورد توجه ما، زمان رکود دانست.
اما پیشرفتهای ظاهری درعلوم، مباحث اقتصادی والبته تحقیر مسلمین توسط استعمارگران و...(نفیسی، 1397ش، 28)کم کم رهبران اسلامی وسپس مسلمانان را به فکر تحول ونوآفرینی درعرصههای علوم قرآنی ومباحث مربوط به استفاده از مباحث اجتماعی، سیاسی و در نهایت علمی قرآن کریم انداخت که در قالب مواردی چون اعجاز تشریعی، اعجاز اجتماعی10 و اعجاز علمی خود را نشان داد.روندی که بیش از همه در قرن چهاردهم خود را نشان داد اما از نیمه دوم قرن سیزدهم، آغاز شده بود.
2-3: توصیف نیمه دوم قرن سیزدهم ؛نیمه تلاش و ابتکار
پس از رکود درکیفیت و کمیت آثار اعجازی، دراثر عوامل ذکر شده میتوان حرکتی نسبتا صعودی اما سرنوشت ساز درکیفیت آثار مربوط به اعجاز قرآن کریم وبیشتر به صورتی محتوایی را ابتدا دراثر کوتاه محمد حسن موسوی اصفهانی(د 1263 ق)با عنوان رساله وجیزه عزیزه فی اعجاز القرآن المجید وبیش از آن درمقدمهای علوم قرآنی برتفسیر«توشیح التفسیر»از میرزا محمد بن سلیمان تنکابنی(د 1302 ق) با اشارهای به مباحث مربوط به اعجاز به صورت محتوایی و درمباحث علمی(اصفهانی، بی تا، صص92-92 ؛ تنکابنی، 1418ق ق، صص28-32؛دیاری، 1387ش، 46 )یافت، امری که به گونهای ضمنی درتفاسیری چون تفسیر آلوسی بغدادی (م1270 ق) به آن اشاره شده بود. این مساله نهایتا دراثر مستقل الاسرار النورانیه محمد بن احمد اسکندرانی دمشقی(د 1299ق)به اوج میرسد .علت آوردن قید نسبتا صعودی به خاطر وجود واستمرار تفکر قبلی درآثار افرادی چون شیخ اسماعیل حقی کوتاهی(د1220ق) معروف به اولیاء زاده است که درمفتاح التفسیر، به تفصیل، وجوه گذشته را دسته بندی میکند.(الحمصی، 1400ق، 203) همین گونه است آثار ضمنی در مورد قرآن در کتاب الایقان فی اعجاز القرآن، از محمد کریم خان کرمانی(د ۱۲۸۸ق) از بزرگان شیخیه که در ضمن مجموعة الرسائل در ۱۳۵۴ش درکرمان(جمعی از نویسندگان، 1398ش، 12)مطرح شده است، مساله ای که میتواند مویدی برادعای پیش گفته مبنی بر تاثیر صوفیه ومولفات عرفانی برکیفیت مباحث اعجازی باشد.
اما اسکندرانی، به وضوح ومستقلا درکتابالاسرارالنورانیه، آیاتی درباره آفرینش آسمانها و مراحل شکل گیری زمین آورده وهدفش را از ذکر این آیات اثبات قدرت خداوند می داند.(الاسرار النورانیه، 1389ق،122-148)وی هدف از تألیف این کتاب را اثبات این نکته میداند که خداوند قرآن را نازل کرده است؛ چون درآن فواید واسراری است؛ یعنی برای بیان شگفتیهای آفرینش برای بشر تا ایمان آورند؛ لذا وی هدف از نزول قرآن و ذکر مسائل علمی و کیهانی را ایمانآوردن مردم میداند. نتیجه دیگری که وی میگیرد اینکه مؤمن اندیشهورزـ که اسرار آفرینش و عظمت آفریننده را درمییابدـ از مؤمن نادان بهتر است.(همان).
مشاهده میشود که تعبیرات ومباحث به کاررفته توسط او نسبت به گذشتگان، نشان از حرکتی جدید و متفاوت دارد.حرکتی که میتوان آن را آغازی پرقدرت- نسبت به دو اثر قبلی یعنی رساله وجیزه و مقدمه توشیح التفسیر- برای پرداختن به مباحث اعجاز درمحتوا اعم از اعجاز علمی و البته اجتماعی دانست.- آغازی که بعدها درآثار محمد بن طنطاوی جوهری( د 1358 ق) و افراد دیگر باحرارت و به انگیزه های گوناگون دنبال شده است.(رک: نفیسی، 1397ش، 29؛ پاکتچی، 1389ش، 22 ؛رافعی، 2005م، 90 ؛ سيدي، 1392ش، 159-147)
1-2-3: بررسی تحلیلی عوامل رونق نسبی مباحث اعجاز در نیمه دوم قرن سیزدهم
درادامه تغییرات درپرداختن کمی وکیفی به مباحث اعجاز قرآن کریم، نیمه دوم این قرن را به نسبت نیمه اول با رونق بیشتر خصوصا درکیفیت آثار، مشاهده کردیم که در ایجاد آن می توان به عوامل زیر به اختصار اشاره کرد، عواملی که به ترتیب اهمیت، ذکرشده اند:
1-1-2-3: جنبش احیاء گری دینی توسط علماء دین
در میانه شرایط ذکرشده، به عنوان اولین برخورد، افرادی چون سیدجمال الدین اسد آبادی(م1275ش)عالم روشن فکر تقریب گراومعترض به استعمارگری انگلیس، راه چاره عقبماندگی ورخوتی را که مسلمانان به آن دچار شده بودند، را در«احیاگری دینی»یافته ودر این راستا، دست به اقدام زدند واین یعنی نقش مهم دین وشخصیت های دینی که با کمک پیروان، همفکران و علماء دیگر، امری تاثیر گذار را شکل داده بود .هدف سیدجمال ویارانش آن بود که مسلمانان ضمن حفظ هویت دینی و پایبندی به سنّت وارزشهای فرهنگی خود، از دست آوردهای جدید علمی و فن آوری هم بهرهمند شوند.(صاحبی، 1375ش، 184)
او قرآن کریم را منبعی مقدس ودربردارنده تمامی نیازهاي زندگی بشـري میدانست ومعتقدبود درصـورت فهم درست قرآن، میتوان دریافت که مضامین آن کاملاً بـا عقـل انطباق دارد.با تکیه بر این اصل، اومعتقد بود که فهم از قرآن باید متحـول وبا پیشرفتهاي دانش بشري هماهنگ شده وبتواند درزندگی جدید، درکنار تأمین نیازهاي معنوي، به انسان مسلمان کمک کند تا زندگی این جهانی خود را نیز پیش برد.(همان)11.این موج احیاگرانه درکشورهای اسلامی- البته پس از مدتی تلاش ومبارزه- موجب بازگشت به قرآن شد تا سازگاری معرفت دینی ومعرفت علمی شکل گیرد.بنابراین اثراین موج احیاگری و«فتح باب» را درسه اثر پیشگام ذکر شده –یعنی رساله وجیزه، مقدمه توشیح التفسیرو الاسرارالانورانیه-در عبارات ونوع نگرش، دیده میشود.
2-1-2-3: نهضت حقارت زدایی
اکنون درنیمه دوم قرن سیزهم، تلاشی نهضت گونه برای حقارت زدایی ورفع نگرانی، آن هم توسط نهاد مهم دین، ایجاد شده ونهایتا مسلمانان را به فکر فرو برده تا درمورد موقعیت خود بیاندیشند وبه احتمال نیاز تغییرات درخود، توجه کنند.مشاهده میشود که نهاد قدرت مند دین شیعی وسنی دراین قرن، سرانجام راهی نو درپیش میگیرد وسعی میکند به جای اصرار برگذشته، مسیری جدید باز کند، گرچه عده ای به احساس حقارت و عقب ماندگی اندیشیدند اما گروهی نیز سعی کردند، برداشت وروش برداشت خود را اصلاح کنند.آنان ازخود سوال کردند که آیا واقعا درحال عمل به دستورات واقعی اسلام هستیم وآیا سنت های رایج ما، خود اسلام است؟ آیا نمیتوان برداشتی بهتر و متناسبتر از قرآن کریم داشت؟(نفیسی، 1379ش، 90؛ محدثی، 1388ش، 78)
به این ترتیب میتوان چگونگی اثرگذاری زمینه هاي اجتماعی درترویج علوم قرآنی و بحث اعجاز قرآن را فهمید؛ جایی که سعی شد تا با نگاهی جدید از آیات قرآن کریم برداشت هایی برای زندگی بهتر و پاسخگویی از قرآن و مباحث محتوایی آن محقق شود.یعنی سمت و سوی مباحث اعجازی، از مباحثی مانند اعجاز ادبی، به اعجازدرمحتوای قرآن – در اینجا علمی و اجتماعی- منصرف شده است. اینجاست که مفسران ودانشمندان علوم قرآنی از آیات قرآن مطالبی را میفهمندکه قبلا متوجه آن نبودند.مثلا درتفسیرآیه«وَ أَنْ لَیْسَ لِلْإِنْسانِ إِلاَّما سَعى(نجم:39)در گذشته مفهومی آخرتی برداشت میشد واکنون مفهومی دنیایی برداشت میشود که انسان، نسبت به میزان سعی وتلاشی که دارد پیشرفت میکند.همین طور است آیه شریفه:«وَ نُریدُ اَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّۀً وَ نَجْعَلَهُمُ الوارثین(قصص:55) »که درگذشته آن را برای پیش بینی ظهور حضرت صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف تفسیر میکردند ونه بیشتر؛ ولی دردوره هاي اخیر از آن در«اصلاح طلبی اجتماعی»استفاده میشود و دائما براین مساله تاکید میشود که مردم باید حرکتی درجهت بهبود زندگی خود انجام دهند(پاکتچی، 1386ش، 90)درواقع این نهضت – ولو ضعیف –را دین ایجاد کرده وسامان داده است، نهضتی که بعدا به ایجاد گونهای از اعجاز با عنوان«اعجاز اجتماعی قرآن» از دل تفسیر اجتماعی، دامن زده است. نمونه دیگر این حرکت را باید درانگیزه نگارش کتاب توشیح التفسیر از تنکابنی دید که در مقدمه، غرض از تالیف را اثبات اعجاز قرآن ومعجزه گون بودن آن میشمارد ودرادامه ضمن برشمردن برخی از وجوه اعجاز، به جامعیت علوم در قرآن اشاره میکند که به زعم او تا کنون در تفاسیر دیگر نیامده ونشانه عظمت قرآن است.(تنکابنی، بی تا، 8 و 10).
3-1-2-3: رکود اختلافات و ادعاها در جریان های مذهبی خصوصا جریان عرفانی
میتوان گفت که دراین دوره زمینه آماده میشود تا وارد قرن جدیدوتحولات بسیار منتج از آن شویم که بر توجه به اعجاز علمی ومحتوایی قرآن کریم- یعنی اعجاز درمحتوا و نه لفظ- میافزاید؛ زیرا توجه به مباحث افراطی عرفانی از طریق تامل وعدم استفاده از ابزارهای چون ادبیات و عقل چندان مورد توجه واقع نشده(حسین زاده، 1384ش، صص92-90؛ عقیقی بخشایشی، 1373ش، 3، 300 ؛ شمیم، 1374ش، 132) وازسویی مساله اختلاف برسرحجیت و عدم حجیت ظواهر قرآن کریم وتحریف قرآن نیز به پایان خود نزدیک میشود.12(مهدوی راد، 1384، ص22) این مساله، راه را برای توجه به مباحث مبنایی و البته محتوایی، آماده میکند.
4-1-2-3: استمرار تلاش حاکمان سیاسی علم زده
در نیمه دوم این قرن نیز، تلاش نهاد مذکور- یعنی همان مجموعه نهادهای جهانی که قدرت های تاثیر گذار برروی حکومت های وابسته بوده وهستند- در ابعاد مختلف چون ترویج تفكّر«بی دینی»و«جدايى دين از سياست»، تهمت زدن به روحانيت و... به شدت ادامه داشت.(علیزاده، همان)گرچه دوره فرقه سازی وفرقه گرایی گذشته بود واین فرقه ها و دین های ساختگی، انتظارات سازندگان راچندان برآورده نکرده بودند.(عقیقی بخشایشی، 1373ش، 1، 90) اما به هر حال تلاشهای نهاد مذکور درابعاد دیگر، با قدرت استمرارداشت، امری که خود، انگیزه ای برای ادامه کار پرشتاب– البته نسبت به قبل- متولیان دین بود واثرات خود را دراواخر قرن سیزدهم گذاشت.13
2-2-3 :جمع بندی و شناخت عامل اصلی
از بررسی عوامل بالا، میتوان به نقش نهاد دین دربازگشت ورونق نسبی مباحث اعجاز قرآن کریم آن هم در بعد محتوایی پی برد، چراکه ایجاد یک نهضت برای پایان حقارت زدایی بیش از همه، کار نهاد دین بود وجنبش احیاءگری دینی نیز از طرف کسانی مطرح شد که خود از علمای دین محسوب میشدند.در این میان عواملی مانند توسعه عرفان به شیوه منطقی و با استفاده از روشهای علمی نیز مزید بر علت بود، امری که دراثر پای مردی عامل دین حاصل شده بود وعوامل دیگر را تحت الشعاع قرار میداد. این اقدام نهاد مذکور، عامل بازگشت به دین شده و به تبع آن- درراستای تفکر اصلاح گری دینی- نگاشتههای علوم قرآن وخصوصا مباحث محتوایی مربوط به اعجاز قرآن کریم با شدت بیشتری منتشر میشود.امری که درآثار پیش گفته رگههایی ازآن را میتوان دید ودرنهایت این قرن، میتوان در آثارمحمدبناحمد اسکندرانی دمشقی، به وضوح مشاهده کرد.گرچه با توجه به قدرت بسیار حاکمیت سیاسی علم زده، نتوانست آنرا کاملا به عقب براند وسرانجام، منفعل شد. در واقع تلاش ارزشمند نهاد دین– علیرغم ضعف نهاد قدرت سیاسی حاکم در مناطق مورد بحث وبه دلایل مختلف– مسیر را تغییر داده ومسلمانان رااز انفعال درآورد تا با توجه به منبع اصیل قرآن، به زعم خود به دفاع از اسلام وقرآن بپردازند ودرمقابل موج سهم گین علمگرایی، مقاومت کنند. بنابراین، تلاش پیگیری نهاد دین وعلماء با رکود فعالیت های صوفیه وفرقه های دیگر، توانست موجی درمباحث محتوایی اعجاز قرآن کریم بیافریند، به گونه ای که قرن سیزدهم را با یک جنبش محتوایی به پایان ببریم اما این مساله، دیری نپایید.
4- نتیجه
با توجه به مطالب گذشته میتوان نتیجه گرفت که نهاد حکومت و ثبات سیاسی، نقش مهمی را درترویج مباحث مربوط به اعجاز قرآن کریم داشته است.نکته مهم آن که درکیفیت مباحث مطرح شده، نهاد حکومت با برنامه وجهت گیری درست، بسیار حایز اهمیت است، حکومتی که حاصل همگرایی بوده، نهضت پاسخگویی را به درستی هدایت کرده وعلماء مختلف-و در این جا علماء مربوط به دانش اعجاز قرآن کریم– را به درستی– از لحاظ مادی و معنوی– حمایت نماید.امری که درقرن مورد بحث ما بسیار ضعیف بوده است.این ضعف درساختار سیاسی وعدم وجود همگرایی وهدایت درست نهضت پاسخ گویی درهمان درجه از حکومت سیاسی موجود درجهان اسلام ودرنتیجه ضعف فکری نهادهای مذهبی جامعه، جولان تفکرصوفی گری ودرنهایت هجوم بیرحمانه نهاد سیاست علم زده، اوضاع را درآستانه قرن سیزدهم به رکود میکشاند. جریانهای ایجاد شده درمقابل نهاد دین، افولی را تجربه میکنند؛اما فعالیت نهاد سیاسی علم زده وسپس حکومت سکولار تابع آن، درجغرافیای اسلامی چنان پرشتاب است که با وجود خیزش اولیه درانتهای قرن مورد بحث، نگرش نهاد علماء وحکومت دینی را نیز عوض کرده و قرن بعدی یعنی قرن چهاردهم را به افراط درمباحث اعجاز علمی و محتوایی وا داشته وسمت وسوی جریان اسلامی راعوض میکند.امری که تا قرون معاصرهم منفعلانه ادامه مییابد ونهضت نوپای استقلال طلبی علماء را پس میزند درحالی که اگر، نهاد سیاسی باثبات و مستقل برای حمایت از نهاد دین و علماء وجود داشت، میتوانستیم به عدم انفعال ویا انفعال کمتر، امیدوار باشیم، گرچه همین اقدام هم آغازی برای اقدامات تحول خواهانه بعدی شد؛مساله ای که مغفول مانده واین مقاله، تلاش کرده تا آن را تبیین نماید.
منابع
علاوه بر قرآن کریم
1. اسدعلیزاده، اکبر (1380ش)، «سکولاریزم واسلام»، مبلغان، خرداد، ش 29.
2. اسکندرانی، محمدبناحمد (1389ق)، الاسرار النورانیه، قاهره، بینا.
3. اسعدی، محمدوهمكاران (1389ش)، آسيب شناسي جريان هاي تفسيري، قم، پژوهش گاه حوزه و انديشه.
4. امینی، محمدهادی (۱۴۱۳ق)، معجم رجال الفکر والادب فی النجف، نجف اشرف، بینا، ج 2.
5. آشتیانی، منوچهر (۱۳۸۴ش)، جامعهشناسی شناخت(مقدمات و کلیات)، تهران، قطره.
6. آلوسی بغدادی، شهابالدین محمودبن عبدالله (1415ق)، روح المعانی، به کوشش عطیه، علی عبدالباری، بیروت، دارالکتب العلمیه، اول.
7. پاکتچی، احمد (1389ش)، تاریخ تفسیر، تهران، انجمن علمی دانشجویی الهیات دانشگاه امام صادق علیه السلام.
8. پهلوان، منصور، وشفقی، سعید (۱۳۸۸ش)، «ارزیابی ونقد نظریه اعجاز عددی قرآن کریم»، پژوهشهای قرآن و حدیث، پاییزوزمستان.
9. تنکابنی، میرزامحمد بن سلیمان (۱۴۱۱ق)، توشیح التفسیر، به کوشش سعیدی گیلانی، جعفر، بيجا، کتاب سعدی، چ اول.
10. جعفرزاده کوچکی، علیرضا، شهریاری نسب، سروش، دهقانی، فرزاد (1395ش)، «بازاندیشی درحقیقت اعجاز»؛ پژوهشهای فلسفی- کلامی، سال هفدهم، ش 3 (پیاپی67).
11. جعفریان، رسول (۱۳۷۸ش)، صفويه از ظهور تا زوال، تهران، دانش وانديشه معاصر، چ اول.
12. جعفریان، رسول (1385ش)، نگاهی به ادوار تمدن اسلامی»، کتاب ماه تاریخ و جغرافیا، ش 107 و 108.
13. جعفریان، رسول (1398ش)، «مجادلات مذهبی قرن سیزدهم هجری:با تا کید بر تبریز بر اساس چند نسخه خطی»، آینه پژوهش، دوره 30، ش 176.
14. جمعی از نویسندگان (1389ش)، مدخل«اعجاز»، دایره المعارف قرآن کریم، ج 8، قم، بوستان کتاب.
15. جمعی از نویسندگان (1398ش)، مدخل«اعجاز القرآن»، دایره المعارف بزرگ اسلامی، تهران، ج9.
16. حائری، عبدالحسین (۱۳۶۷ش)، نخستین رویاروییهای اندیشهگران ایران با دورویه تمدن بورژوازی غرب، تهران، امیرکبیر.
17. حسین زاده، اکرم، شریفی، محمد (1399ش)، «گونه شناسی تفاسیر عرفانی وتحلیل آنها»، مطالعات معرفتی در دانشگاه اسلامی، سال بیست و چهارم، ش سوم.
18. حضرتی، حسن (1390ش)، مشروطه عثمانی، تهران، پژوهشکده تاریخ اسلام.
19. حمصي، نعيم (1400 ق )، تاريخ فكره اعجاز القرآن منذالبعثه النبويه حتي عصرنا الحاضر، بیروت، الرساله، الطبعه الثانیه.
20. خویی، سید ابوالقاسم (1385ش)، مرزهای اعجاز، سبحانی، جعفر، قم، موسسه امام صادق
21. دیاری، محمدتقی (1387ش)، درآمدی بر تاریخ علوم قرآنی، قم، دانشگاه قم.
22. رافعی، مصطفی صادق (1425ق)، اعجازالقرآن والبلاغه النبويه، بیروت، دارالكتاب العربي، الطبعه الثامنه.
23. رشید رضا، محمد (۱۳۷0ق)، المنار، قاهره، دارالمنار، ج 1.
24. رضایی اصفهانی، محمدعلی (۱۳۸۲ش)، درسنامه روشها وگرایشهای تفسیری، قم، مرکز جهانی، اول.
25. رضایی اصفهانی، محمدعلی (۱۳۸5ش)، پژوهشي دراعجاز علمي قرآن(دو جلد)، قم، پژوهشهاي تفسير وعلوم قرآن.
26. سلانیکی، مصطفی افندی (1390ش)، تاریخ سلانیکی، به کوشش صالحی، نصرالله، بن علی، حسین، تهران، طهوری.
27. سلطانی، سید علی اصغر، (۱۳۸۳ش)، قدرت، گفتمان و زبان: سازوکارهای جریان قدرت در جمهوری اسلامی ایران، تهران، نی.
28. سیدی، سیدحسین (1392ش)، سیر تاریخی اعجاز قرآن، مشهد، دفترتبلیغات خراسان رضوی.
29. سینیج، وین وو (بيتا)، تاریخ امپراطوری عثمانی، ترجمه آذری، سهیل، تهران، کتابفروشی.
30. شبر، سید عبدالله حسینی کاظمی (۱۴۱2ق)، صفوه التفاسیر، قم، دارالهجره.
31. شبر، سید عبدالله حسینی کاظمی (1385ق)، تفسیر الشبر، به کوشش حفني داود، حامد و الرضوي، السيد مرتضى، نجف اشرف، بینا، الطبعه الثالثه.
32. شجاعی، حسین، هوشنگی، حسین، رضایی مقدم، محمدرضا (1394ش)، «گونه شناسی انتقادات بر تفسیر عرفانی وتحلیل آن»، مطالعات قرآن وحدیث، سال نهم.
33. شرف الدین، سیدحسین (1389ش)، «دین ونهادهای اجتماعی»، معرفت فرهنگی اجتماعی، سال دوم، ش 1، (پیاپی 5).
34. شمیم، علی اصغر (۱۳۷۴ش)، ایران دردروه سلطنت قاجار، تهران، افکار.
35. صاحبی، محمدجواد، (1400ش)، سید جمال الدین اسدآبادی؛ بنیانگذار نهضت احیای فکر دینی، قم، بوستان کتاب.
36. عسگری کیا، فرشاد، سیداحمدی زاویه، سیدسعید (1397ش)، «جستاری درنظریه تاریخ تحلیلی رابین جرج کالینگوود »؛ تاریخ نگری وتاریخ نگاری، پاییز وزمستان، شماره 22.
37. عقیقی بخشایشی، عبد الرحیم (1373ش)، طبقات مفسران شیعه، قم، نويداسلام، ج 3.
38. عنایت، حمید، خرمشاهی، بهاء الدین (1361ش)، اندیشه سیاسی دراسلام معاصر، تهران، خوارزمی.
39. قاسم پور، محسن (1381ش)، پژوهشى در جريان شناسى تفسير عرفانى، تهران، ثمين نوين.
40. قائم مقامی، جهانگیر (1326ش)، تاریخ تحولات سیاسی نظام ایران، تهران، شرکت مطبوعات.
41. کریمی نیا، مرتضی (1392ش)، «ریشه های تکوین نظریه اعجاز قرآن و تبیین وجوه آن در قرون نخست»، پژوهشهای قرآن و حدیث، ش8.
42. کوهن، تامس (۱۳۶۹ش)، ساختار انقلابهای علمی، ترجمه آرام، احمد، تهران، سروش.
43. کوئن، بروس، (۱۳۶۹ش)، مبانی جامعه شناسی، ترجمه توسلی، غلام عباس و فاضل، رضا، تهران، سمت، چ نهم.
44. لطفی، عبدالله (1398ش)، «بررسی ونقد انگارۀ اهل سنت درعدم پایبندی شیعه به قرآن وتفسیر»؛پاسخ، شماره 14 .
45. لوئیس، برنارد (۱۳۶5ش)، استانبول وتمدن امپراتوری عثمانی، ترجمه بهار، ماه ملک، تهران، انتشارات علمی وفرهنگی.
46. محدثی، جواد (1375ش)، آشنایی با علوم قرآن، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چ اول.
47. محمـدپور، احمد (١٣٩٢ش)، روش تحقيق كيفي ضد روش، تهران، جامعه شناسان.
48. مصطفوی فرد، حامد (1400ش)، «بازتعریف مکتب اخباریگری»، کتاب قیم، دوره 11، شماره 25، مهر.
49. مودب، سیدرضا (1398ش)، اعجاز قرآن، قم، المصطفی صلی الله علیه وآله وسلم.
50. موسوی اصفهانی، سیدمحمدحسین (بي تا)، رساله وجیزه عزیزه فی اعجاز القرآن المجید، اصفهان، مکتبه المبین.
51. مهدوی راد، محمدعلي (1384ش)، سیر نگارش های علوم قرآنی، تهران، هستی نما.
52. نظام تهرانی، نادر (1387ش)، تاریخ آداب اللغه العربیه فی العصر الحدیث، تهران، منهاج.
53. فیسی، شادی (1379ش)، عقل گرایی در تفاسیر قرن چهاردهم، قم، بوستان کتاب.
54. نفیسی، شادی (1397ش)، جریان شناسی تفسیر علمی، قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه.
55. نقوی، علی محمد (1361ش)، جامعه شناسی غرب گرایی، تهران، امیر کبیر.
56. نوروزی، جمشيد (۱۳۹۱ش)، تمدن ایران در دوره صفویه، تهران، مدرسه.
57. واسعی، علیرضا، (1387)، «تاریخ تحلیلی به مثابه روش با تأکید بر اندیشه ابن خلدون»، نامه تاریخ پژوهان، زمستان، شماره 16.
58. ولایتی، علي اكبر (1392ش)، بارقه های آفتاب، تهران، امیرکبیر، ج دوم.
59. حبیبی، محمد مهدی، دیاری بیدگلی، محمدتقی (1393ش)، بررسی تطبیقی اندیشه اخباریان و اصولیان درباره حجیت ظواهر قرآن و حدیث و پی آمدهای آن، وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، دانشگاه قم، دانشکده الهیات، پایان نامه کارشناسی ارشد.
60. جمعي از نويسندگان (1400ش)، «علمای قرن سیزدهم»، ضمن پایگاه رایانهای اهل البيت به نشانی:wiki.ahlolbait.com .
61. جمعي از نويسندگان (1400ش)، «علمای قرن سیزدهم»، ضمن پایگاه رایانهای ویکی فقه: به نشانی:http://wikifeqh.ir.
62. صفری فروشانی، نعمت الله (1395ش)، «چیستی تاریخ تحلیلی با تأکید بر مطالعات تاریخی اهلبیت عليهم السلام»،منتشرشده درپایگاه شخصی به نشانی:https://www.nsafari.ir/
63. فلاح زاده، محمد هادی (1397ش)، «نهاداجتماعی چیست؟»، نقش دین به مثابه یک نهاد اجتماعي در تبیان زنجان ضمن نشانی: https://b2n.ir/m12694
64. Haidar, J.I., "Impact of Business Regulatory Reforms on Economic Growth," Journal of the Japanese and International Economies, Elsevier, vol. 26(3), pages 285–307, Septembe 2012.
[1] . دانشآموخته دكتري علوم قرآن و حدیث، دانشگاه ميبد، میبد، ایران (نویسنده مسئول): hhajismaeeli@chmail.ir
[2] . دانشیار گروه علوم قرآن و حدیث، دانشکده الهیات، دانشگاه میبد، میبد، ایران: sahraei@meybod.ac.ir
[3] . دانشیار گروه علوم قرآن و حدیث، دانشکده الهیات، دانشگاه میبد، میبد، ایران: zarezardini@meybod.ac.ir
[4] . استادیار گروه فلسفه و حکمت اسلامی، دانشکده الهیات، دانشگاه میبد، میبد، ایران: yazdani@meybod.ac.ir
[5] - توجه به دیدگاه استقرایی وبررسی جزئیات مرتبط درمواردی چون شرایط زمانه مؤلف، تاريخ نگارش متن، زمينه هاي تاريخي، اجتمـاعي وسياسـي آن، استادان مؤلف، معاصران او وريشههاي انديشه يا مكتب فكري نويسـنده خود را نشان می دهد. برای اطلاعات بیشتر رک : واسعی، علیرضا، (1387ش)، «تاریخ تحلیلی به مثابه روش با تأکید بر اندیشه ابن خلدون»، نامه تاریخ پژوهان، زمستان ، شماره 16
[6] - این تعریف اصطلاحی ازمیان جمیع تعریفهای مهم دانشمندان درطول قرون مختلف انتخاب شده به گونه ای که جامع و مانع باشد.
[7] -http://wikifeqh.ir مشاهده شده در 8/8/1400
[8] - wiki.ahlolbait.com مشاهده شده در 8/8/1400
[9] - . تلاش هایی مانند نوشته های کمال الدین حسین بن على واعظ کاشفى سبزوارى(د910ق)؛ صاحب جواهر التفسیر وتفسیر عروس یا تفسیر زهراوین، مواهب علیه و روضه الصفا فى مقتل الحسین علیه السلام و کتاب تحفه الاخیار تالیف ملا محمد طاهر قمی ( م1100 ق) از علمای قرن دهم و یازدهم هجری دردوران صفویه، امام جمعه شهر قم واز علمای معاصر مجلسی اول و دوم، به زبان فارسی در نقد ورد عقائد صوفیه، از آن جمله اند. براي اطلاعات بيشتر ر ك : آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، طبقات اعلام الشيعه(1430ق)، دارإحياء التراث العربي، بیروت، جلد چهارم
[10] - اعجازاجتماعی، مساله ای است که از دل تفسیر اجتماعی بیرون آمد وکم کم در قرن چهاردهم به بارنشست .در تعریف اعجاز اجتماعی باید گفت: قرآن کریم درزمینه مسایل اجتماعی نظریه ها و دیدگاههایی را مطرح کرده که قبل از قرآن کریم سابقه نداشته وبا عقل و فنون آن روز قابل دست یابی نبوده و بعد از مدتها به آن پی برده شده است. برای اطلاعات بیشتر رک : اعجاز قرآن درسنتهای اجتماعی، ایروانی، جواد ؛ حسینی زیدی، سید ابوالقاسم ؛قرآن و علم پاییز و زمستان 1392 - شماره 13 رتبه علمی-ترویجی (وزارت علومISC (26 صفحه - از 71 تا 96 ) ؛ اعجاز اجتماعی قرآن با تأکید بر قوانین جامعه شناسی، آقایی، محمد رضا؛ قرآن وعلم بهار و تابستان 1390 - شماره 8 ISC (28 صفحه - از 77 تا 104 ) و نیز الإعجاز الاجتماعي في القرآن الکریم ، المکرانی، عبدالجلیل؛ المصباح، خریف 1433ق، العدد 11 (18 صفحه - از 243 تا 260 )
[11] - شاید بتوان این قسمت را هم دربخش«نهضت حقارت زدایی»- که در ادامه میآید-گنجاند اما نوع حرکت و تلاش امثال سید جمال، یکی از انواع متمایز و قدرتمند آن است و لذا این مساله، به صورت جداگانه مطرح شد.
[12] - البته ظهور بهائیان دراین قرن به نوعی باعث توجه بیشتر به مباحث اعجاز علمی درآینده شد چرا که توجه رشاد خلیفه؛ دانشمند مصری به اعجاز عددی وتاکید او بر عدد نوزده به عنوان عدد مقدس بهائیان، این مساله را با چالش روبرو کرد و طبعا پاسخ گویی به آن، باعث گسترش مباحث اعجازی شد. برای اطلاعات بیشتر ر ک: پهلوان، منصور و شفقی، سعید، (۱۳۸۸ش )، «ارزیابی و نقد نظریه اعجاز عددی قرآن کریم»، پژوهشهای قرآن و حدیث، پاییز و زمستان
[13] - برای تبیین بهتر بحث دراین مورد میتوان به مقدمه کتاب اندیشه سیاسی دراسلام معاصر اثر حمید عنایت، ترجمه بهاء الدین خرمشاهی، شرکت سهامی انتشار خوارزمی، 1365ش ، صص 40-16، مراجعه کرد.