The pattern of organizing the edge of Kerman city
Subject Areas : Urban Sociological StudiesAmanolah Jamshidi 1 , Kamal Javanmard 2 , Mehrdad Navabakhsh 3
1 - PhD student, Department of Sociology, Islamic Azad University, Department of Research Sciences, Tehran, Iran
2 - ....
3 - استاد گروه جامعه شناسی ،واحد علوم و تحقیقات،دانشگاه آزاد اسلامی،تهران،ایران
Keywords: Organizing the edge of the city, marginalization, green belt, conflict of interests.,
Abstract :
The current research was conducted with the aim of presenting a paradigmatic model of organizing the outskirts of Kerman city. In terms of purpose, the present research is applied in terms of qualitative method of grounded theory type (Strauss and Corbin). The target community in this study was the organization officials of the outskirts of Kerman city, which reached conceptual saturation with a sample size of 18 people. The purposeful sampling method and research tool in this research is semi-structured interview. Reliability was obtained with the intra-subject agreement method of 0.78 and the face validity of the interview text was confirmed by experts. The findings include 56 categories in open coding and 45 categories of central coding and 5 categories of selective coding. The results showed that the way of organizing the edge of the city currently includes destruction; Discharge; Remediation (limited to inadequate measures) has been implemented; But these measures could not work. The strategies for organizing the edge of the city suggested by the experts include the implementation of the green belt plan of Kerman city; elimination of the conflict of interest of the organs; improvement with the empowerment and participation of marginalized people; The use of experts in the implementation of plans; Determining the rules of organization and the necessity of their implementation; Placing the property is subject to possession.
امیری، سید رضا؛ خدائی، زهرا. (1390). حاشیه¬نشینی و اسکان غیررسمی: چالش¬ها و پیامدها، تهران، انتشارات ققنوس
بلخی، محمدجواد. (1393). امکان¬سنجی بهکارگیری رهیافتهای توانمندسازی و بهسازی در ساماندهی سکونتگاههای غیررسمی (نمونۀ مطالعاتی: محلۀ چمن کرمانشاه)؛ مجله: مطالعات محيطی هفت حصار، شماره 8، 17 - 28
بهزادفر، مصطفی؛ نقره¬کار، عبدالحمید؛ صالحی، سید کمیل. (1397). ارزیابی شاخص¬های توانمندسازی در سکونتگاه¬های غیررسمی با رویکرد دارایی مبنا در کلانشهر تهران - نمونۀ موردی: محلۀ میان¬آباد اسلام¬شهر؛ مجلۀ جغرافیا (انجمن جغرافیایی ایران)، شمارۀ 57 ، 96 - 114
پارکر، سمون. (1397). نظریۀ شهری و تجربۀ شهری، ترجمۀ حمیدرضا تلخابی، فرخ مهرآیی، انتشارات تیسا
توکلی¬نیا، جمیله؛ شالی، محمد. (1394). امکان¬سنجی راهبرد توسعۀ شهر در توانمندسازی و ساماندهی سکونتگاههای غیررسمی منطقۀ یک کلانشهر تبریز؛ مجلۀ تحقیقات کاربردی علوم جغرافیایی، شمارۀ 36، 117 - 138
رحیمی، کاظم؛ رضاپورسردره، مجتبی؛ موزن نسب، اسحاق؛ بدیعی، حسین. (1399). آسیب اجتماعی بافتهای فرسوده، حاشیه¬نشینی؛ مجلۀ پژوهش¬های نوین علوم جغرافیایی، معماری و شهرسازی سال سوم - شمارۀ 28، 161- 170 .
زاهد زاهدانی. (1369). حاشیهنشینی در ایران، انتشارات دانشگاه شیراز، شیراز.
ریتزر، جورج. (1400). نظریۀ جامعه¬شناسی در دوران معاصر، ترجمۀ محسن ثلاثی، تهران، انتشارات علمی
زنگانه، احمد؛ سلیمانی، محمد؛ کمانرودی، موسی؛ مزرعاوی، عماد. (1400). تحلیل گفتمان شهر مدرن؛ تولد کالبد شهر مدرن و بازنمایی زاغهنشینی؛ مجلۀ توسعۀ فضاهای پیراشهری؛ شمارۀ 5 .
سیدحسین زاده یزدی، سعید؛ یعقوبی، علی. (1399). بررسی علل و پیامدهای حاشیه¬نشینی در کلانشهرهای کشور (بررسی موردی: حاشیه¬نشینی در کلانشهر مشهد؛ مجلۀ راهبرد توسعه شمارۀ 64، از 32 - 66 .
عباسپور، ابراهیم؛ سیدرضا صالحی امیری، زهرا خدائی. (1399). حاشیهنشینی و اسکان غیررسمی (چالشها و پیامدها)؛ مجلۀ علوم انسانی اسلامی صدرا، شمارۀ 33، 164 – 168.
فیالکوف، یانکل. (1400). جامعه¬شناسی شهر، ترجمه: عبدالحسین نیکگهر، تهران، انتشارات آگه .
لحمیان، رضا؛ نبی¬زاده، زهرا. (1398). نقش توسعۀ نامتوازن فضایی - کالبدی بر ناپایداری شهری (مورد مطالعه: شهر سرخرود؛ مجله: برنامه¬ریزی توسعۀ کالبدی، شمارۀ 16، 121 - 132.
معدنی، سعید؛ محمدپناه، امیرحسین. (1399). بررسی جامعه¬شناختی عوامل مؤثر بر تشکیل حاشیه¬نشینی شهر سنندج؛ مجلۀ جامعه¬شناسی، شمارۀ 14، 151 - 170 .
نقدی، اسدالله؛ نویسنده: خانیان، مجتبی؛ رویینتن، محبوبه؛ حقیریان، شیدا؛ شاهرخ، عماد. (1400). مطالعۀ گونهشناسی، چالشهای حاشیهنشینی و بازیهای حاشیه¬نشینان با سیاستهای شهری (مورد مطالعه: شهر ساوه)؛ مجلۀ مطالعات و تحقیقات اجتماعی در ایران، دورۀ دهم - شمارۀ، 249- 275.
وصالی، سعید؛ قاسمی¬نژاد، ابوذر. (1398). مطالعۀ دادهبنیاد حاشیهنشینی و توسعۀ اجتماعی (شناسایی شرایط مداخلهگر، راهبردها و پیامدهای تحققنیافتگی توسعۀ اجتماعی در بین حاشیهنشینان پاکدشت)؛ مجله: توسعۀ اجتماعی دورۀ چهاردهم – شمارۀ 2 93، - 126.
Brown, J. A., Forster, W. R., & Wicks, A. C) 2023(The fork in the road for social enterprises: Leveraging moral imagination for long-term stakeholder support. Entrepreneurship Theory and Practice, 47(1): 91–112.
Chowdhury، Rashedur. Sarasvathy Saras D. Freeman, Edward (2023) Toward a Theory of Marginalized Stakeholder-Centric Entrepreneurship Business Ethics Quarterly, First View, pp. 1 – 34. DOI: https://doi.org/10.1017/beq.2023.29.
Dov, Friedlander؛ Barbara S. Okun (2022) Demographic Transition and the Industrial Revolution in England: Inverse Rural and Urban Processes,
Malik, S, Roosli, R, &Tariq, F. (2020) Investigation of informal housing challenges and issues: experiences from slum and squatter of Lahore. Journal of Housing and the Built Environment; Dordrecht Vol. 35, Iss. 1,
Martín Alvarez &Javier Ruiz-Tagle (2022) the symbolic (re)production of marginality: Social construction, internalization, and concrete consequences of territorial stigmatization in a poor neighborhood of Santiago de Chile، Published online: 29 Jul
Pottinger, C.Pfeffer, c (2021) A City for Whom? Marginalization and the Production of Space in Contemporary Bangalore, India, Handbook of Quality of Life and Sustainability pp 295-315
Qianli Zhou, Ye Cui, Zhen Li & Yong Deng (2023) Marginalization in random permutation set theory: from the cooperative game perspective, Nonlinear Dynamics volume 111, pages 13125–13141.
Sjöberg, S, Kings, L, (2021) Suburban commons: the rise of suburban social movements and new urban commons in marginalized neighbourhoods in Stockholm, Nordic Social Work Research, vol35, 1-14
Tamvada, J. P., & Chowdhury, R. 2022. The irrationality of rationality in market economics: A paradox of incentives perspective. Business and Society. DOI: 10.1177/00076503221101888
سال چهاردهم ـ شمارۀ پنجاه ـ بهار 1403
صص 183- 146
الگوی ساماندهی حاشیۀ شهر کرمان
امانالله جمشیدی1، کمال جوانمرد2، مهرداد نوابخش3
چکیده
پژوهش حاضر با هدف ارائۀ الگو پارادایمی ساماندهی حاشیۀ شهر کرمان انجام شد. تحقیق حاضر از لحاظ هدف، کاربردی از لحاظ روش کیفی از نوع گراندد تئوری (اشتراوس وکوربین) است. جامعۀ هدف در این مطالعه مسئولان ساماندهی حاشیۀ شهر کرمان بود که با حجم نمونۀ 18 نفر اشباع مفهومی حاصل شد. روش نمونهگیری هدفمند و ابزار تحقیق در این پژوهش مصاحبۀ نیمهساختاریافته است. پایائی با روش توافق درون موضوعی 78/0 به دست آمد و روائی صوری متن مصاحبه توسط خبرگان تأیید شد. یافتههای به دست آمده شامل 56 مقوله در کدگذاری باز و 45 مقوله کدگذاری محوری و 5 مقوله کدگذاری گزینشی است. نتایج نشان داد که شیوۀ ساماندهی حاشیۀ شهر در حال حاضر شامل تخریب؛ تخلیه؛ بهسازی (کندومحدود به اقدامات ناکافی) اجرا شده است؛ ولی این اقدامات نتوانسته کارساز باشد. راهبردهای ساماندهی حاشیۀ شهر که توسط خبرگان پیشنهاد داده شد شامل اجرای طرح کمربند سبز شهر کرمان؛ از بین رفتن تعارض منافع ارگانها؛ بهسازی همراه با توانمندسازی و مشارکت افراد حاشیه؛ استفاده از کارشناسان در اجرای طرحها؛ مشخص شدن قوانین ساماندهی و لازم اجرا شدن آنها؛ قرار دادن ملک بهشرط تملک است.
واژگان کلیدی: ساماندهی حاشیۀ شهر، حاشیهنشینی، کمربند سبز، تعارض منافع.
مقدمه
جامعهشناسان، انسانشناسان از همان ابتدای پیدایش و گسترش شهرهای صنعتی در قرن 19 شهر را بهعنوان پدیدهای همراه با پیامدهای مثبت و منفی برای جامعۀ بشری در نظر گرفته و آن را محور مطالعاتی خود قرار دادهاند. بعد از انقلاب صنعتی همزمان با توسعۀ شهرهاي انگلستان و سپس سایر شهرهاي اروپایی، حاشیهنشینی و زاغهنشینی فزونی گرفت. گفتمان حاشیهنشینی4 بهویژه از دهۀ 1950 با مهاجرتهای شدید روستاییان به شهرها یکی از مباحث دانشگاهی و تحقیقاتی کشورها شد (نقدی و همکاران، 249: 1400) یکی از چالشهای بزرگ جهان رویارویی با حاشیهنشینی، زاغهنشینی و پدیدههایی که در حاشیۀ شهرها شکلگرفته است؛ به وجود آمد. دفتر برنامهریزی اسکان بشر سازمان ملل متحد در دهۀ اول قرن بیستویکم یعنی از سال 2000 تا سال 2010 میلادی، رشد 227 میلیون حاشیهنشین در کشورهای مستعد این پدیده را پیشبینی کرده بود. طبق آخرین اطلاعات سازمان ملل متحد، بزرگترین منطقۀ فقیرنشین جهان در هندوستان و در شهر بمبئی قرار دارد. در لیست کشورهای دارای مناطق فقیرنشین، کشورهای ثروتمندی مثل ایالاتمتحده، استرالیا، اسپانیا، ترکیه و حتی انگلستان نیز وجود دارد (ملیک5 و همکاران ،144:2020).
پدیدۀ حاشیهنشینی نهتنها در جهان در حال گسترش است؛ بلکه ایران نیز با چالش 18 میلیون حاشیهنشین مواجه است. با در نظر گرفتن اینکه حدود ٥٥ میلیون نفر از جمعیت ایران شهرنشین هستند؛ بنابراین، با یک محاسبۀ ساده مشخص میشود که تقریباً یکسوم شهروندان ایرانی حاشیهنشین هستند (لحمیان و نبی زاده، 122،1398).
باید در نظر داشت که پویایی جوامع کنونی و ساختارهای جدید قومی، تجدید ساختارهای دولتی؛ نوع و شکل حاشیۀ شهری را تغییر داده است. بحث از حاشیهها، زاغهنشینی و حاشیهنشینی لزوماً شامل تحلیل فرآیندی که در آن حاشیهها در رابطه با هسته یا جریان اصلی تولید میشوند، نیست. (معدنی و محمدپناه، 158:1399). بلکه نیاز به دیدگاهی همهجانبه دارد چرا که دنیای ما به طور فزایندهای پیچیدهتر شده که قطبی شدن جوامع بر این پیچیدگی افزوده است. حاشیهنشینی تحت تأثیر پارامترهایی همچون فقر اقتصادی، عدم تخصص، نوع شغل، تعارض فرهنگی، بیسوادی، هویت قومی و فرهنگی، غیرقابلکنترل میشود در نتیجه عوارض این پدیده به حوزۀ شهری و ملی نیز گسترش مییابد. در بحث مربوط به حاشیۀ شهرها فقط حاشیهنشینها نیستند که مشکلآفرین هستند و احتیاج به ساماندهی دارند؛ بلکه در کنار حاشیهنشینی و در اطراف شهرها پدیدۀ زاغهنشینی6 هم وجود دارد. معمولاً در مناطقی که پایینترین حد امکانات (حتی کمتر از مناطق حاشیهنشین) را دارد اطلاق میشود. هاروی7 معتقد است که این محلات آخرین چارۀ بازماندگان است در تلاش برای به دست آوردن مزایای شهری، هستند. این محلات ازنظر مدرسه، جمعآوری زباله، روشنایی معابر، خدمات اجتماعی و هر چیز دیگری که به طور دستهجمعی فراهم میشود نیز بازماندهاند (معدنی و محمدپناه، 158:1399).
حاشیهنشینان شهری، معمولاً در همۀ ابعاد مختلف زندگی (بعد فیزیکی مسکنهای نابهنجار، بعد اجتماعی فرهنگها و رفتارهای متفاوت از جامعۀ شهری، اقتصادی میزان درآمد و نوع اشتغال و...) جزء محرومترین قشرهای جامعۀ شهری به شمار میروند و به علت این محرومیتهای شدید در برابر هرگونه آسیب اجتماعی نیز بیدفاع هستند (کیالی و همکاران8، 1314،2023)
در سالهای ابتدایی شکلگیری پدیدۀ حاشیهنشینی تحلیل غالب این بود که آن را بهعنوان مظهر بیعدالتیها و پدیدهای غیرقابلحذف از نظام سرمایهداری معرفی میکردند. اندیشمندان مارکسیستی معتقد بودند که پدیدۀ حاشیهنشینی تا سرنگونی نظام سرمایهداری در جهان باقی خواهد ماند. همزمان با این تفکرات، اندیشههای رجویان رفاهطلبانه در راستای پذیرش نظام سرمایهداری، چاره اندیشههایی برای مهار حاشیهنشینی ارائه کردند. راهحلهایی مانند ارائه و ساخت مسکن برای تهیدستان تحت عنوان مساکن اجتماعی یا استقرار نظام حداقلهای معیشتی بیان کردند (امیری و خدائی،18:1390). حاشیۀ شهرها دیگر از شکل حاشیهنشین صرف خارجشده و دامنهای گسترده از پیامدها را به همراه دارد. مهمترین پیامدهایی که حاشیهنشینی دارد میتوان بر اساس ماهیت، چند بخش دستهبندی کرد. پیامدهای اجتماعی - فرهنگی؛ پیامدهای سیاسی - امنیتی؛ پیامدهای فضایی - کالبدی و نهایتاً پیامدهای اقتصادی حاشیهنشینی، در شهرهای بزرگ، کشورهای کمتوسعه اشکال گوناگونی دارد اما ماهیت آن یک چیز است و آن عبارت است از عدم جذب و ادغام جمعیت حاشیهنشین شهری در بافت اقتصادی، اجتماعی و خدماتی زندگی شهری معمولی و نسبتاً مطلوب است (حسین زاده یزدی و یعقوبی، 56:1399).
کرمان یکی از ۱۱ استان ایران است که درگیر مسئلۀ مشکلات در زمینۀ حاشیۀ شهر شامل حاشیهنشینی، زاغهنشینی، اسکان خودرویی شده است. در شهرستان کرمان هزار و ۳۰۰ هکتار حوزۀ حاشیهنشینی شهر کرمان است که نزدیک به ۵۰ هزار نفر جمعیت در خود جای داده است. از مهمترین عامل ایجاد و گسترش این محلات در شهر کرمان، مهاجرت از محیطهای کوچک روستایی - شهری، زلزلۀ بم در سال 1381 و زلزلۀ زرند و کوهبنان، خشکسالیهای دو دهۀ اخیر در جنوب، وجود مهاجران افغانها، است که درنهایت موجب حاکم شدن فرهنگ فقر در این محلات و بهتبع آن بروز انواع ناهنجاریهای شهری مثل اشتغال افراد حاشیهنشین در مشاغل کاذب و انحرافات اجتماعی، ناامنی، بزهکاری، خشونت، روسپیگری شده است. سیاستها و برنامههای اجرا شده نشان میدهد که مکانیسمها و فرایندها در عمل چندان موفق نبودهاند و خروجی سیاستها و برنامهها در بستر زمان منجر به کنترل حاشیهنشینی نشده است و مشارکت فعال ساکنان محلات حاشیهنشین در عمل برای مدیریت مناطق حاشیهنشین محقق نشده است.
جامعهشناسان شهری به غیر از عوامل محیطی و اکولوژیکی عوامل دیگری را شناسایی کردهاند که میتواند به شکلگیری حاشیۀ شهرها دامن بزند. مواردی مانند تغییر کاربری زمینها، به وجود آمدن نخبگان جهانی و منطقهای، شکلگیری مناطق اعیاننشین در مرکز شهر و مجموعه عوامل مختلفی که شاید نپرداختن به آنها باعث ناکارآمدی سیاستهای مبارزه با حاشیۀ شهرها گردیده است (فیالکوف9،98:1400)
بهطورکلی اگر بخواهیم به نحوۀ ساماندهی حاشیهها توجه کنیم باید به تفکرات نظری که در پسزمینۀ این اقدامات وجود دارد توجه نمود. بهعنوان مثال اندیشمندان بومشناسی اساساً پدیدۀ مورد مطالعه را تا حد بررسی یک عارضه یا مسئلۀ شهری تقلیل میدهند و ضمن طبیعی قلمداد کردن آن، در صدد انتساب پدیده بر جبری مکانی یا طبیعی و یا حداکثر کارکرد غلط و ناقص مدیریت و برنامهریزی شهری برمیآیند و در تحلیل نهایی آنها را در روال رشد طبیعی شهر قابل حذف، جمعآوری یا پاکسازی میدانند (عباسپور و همکاران، 165:1399) مبنای تحلیل در مکتب بومشناختی این است که زندگی شهری در حال تغییر و تحول دائمی است فرایندهایی چون ساخت و باز ساخت، توالی و اقامت مختلف و تسلسل آن، اختصاص مجدد فضا و زمین به فعالیتهای صنعتی و تجاری و سایر فعالیتها و نیز فرایندهای به حاشیه رانده شدن و فقر تحت تأثیر مکانیسمهای بازار و سازمانیابی فضایی، همواره در شهر جریان دارد و بر این اساس شهر همواره در پویایی دائمی سیر میکند (امیری و خدائی،168:1399). این اندیشمندان در طرح ساماندهی نادیدهانگاری و پاکسازی این مناطق را پیشنهاد میدهند.
تفکرات لیبرالی، پذیرش اسکان غیررسمی بهعنوان واقعیت شهری در دنیای معاصر بهویژه جهان سوم و شهرنشینی شتابان و ناهمگون آن میدانند. در این دیدگاه اسکان غیررسمی بهمثابۀ معلول عوامل داخلی در کشورهای درحالتوسعه تلقی شده است و در جهت گذار از جامعۀ سنتی به جامعۀ صنعتی، این نوع اسکان بهعنوان ضرورتی در فرآیند این تحول قلمداد میشود.
تفکرات رادیکال، حاشیۀ شهرها را عامل آسیبهای اجتماعی و گسترش فرهنگ فقر میدانند؛ بنابراین، در ساماندهی این مراکز بحث تخلیۀ این مکانها را پیشنهاد میکنند.
ساماندهی مناطق حاشیۀ شهرها عموماً در کرمان به شکل سیاستهای تخلیۀ اجباری، نادیدهانگاری، خودیاری و توانمندسازی انجامشده است. در مناطق زاغهنشین بیشتر سیاست تخلیه اجرا شده است و در مناطق حاشیهنشین اقدامات توانمندسازی و نادیدهانگاری اما همچنان نتوانسته راهکاری عملی و الگویی مدون برای این مشکل اجرا کند؛ بنابراین، با توجه به تجربههای نهچندان موفق، در ساماندهی محلات حاشیهنشینی، ارائه و یافتن الگویی که بتواند مشکل حاشیهنشینی را تعدیل و سازماندهی نماید مهم مینماید. در همین راستا پژوهش حاضر در جهت یافتن پاسخی برای این مشکل است که چه مدلی جهت ساماندهی حاشیۀ شهر کرمان میتوان ارائه کرد؟
پیشینۀ تحقیق
نقدی و همکاران (1400) در مقالهای با عنوان "مطالعۀ گونهشناسی، چالشهای حاشیهنشینی و بازیهای حاشیهنشینان با سیاستهای شهری (موردمطالعه: شهر ساوه)" بیان میکنند که شهر ساوه در طول نیمقرن اخیر، شاهد رشد شتابانی بوده که بخش مهمی از این رشد به دلیل پدیدۀ مهاجرت و شکلگیری سکونتگاههای غیررسمی در چهارگوشۀ شهر بوده است. 25 محله از 50 محلۀ شهر را حاشیهها تشکیل میدهند که در یکی از چهار مرحله ورود مهاجران، شکلگیری انسجام اجتماعی (با ابزارهایی مانند ساخت اماکن مذهبی چون حسینیه)، دریافت خدمات و زیرساختهای شهری و درنهایت به رسمیت شناخته شدن و رسمی شدن کامل یا نسبی از سوی سازمانها و نهادهای شهری قرار میگیرند. به نظر میرسد این مراحل به طور زنجیرهای به یکدیگر متصل هستند. حاشیهنشینان به روشهای متنوعی باسیاستهای رسمی مدیریت شهری بازی میکنند و « نظریۀ بازی» و بنا بر کنش و واکنشهای بازیگران به یکدیگر موجب پیشروی در هر مرحله و ورود به مرحلۀ بعدی میشود و تا پایان قصه ادغام در محدود طرح جامع و تفصیلی شهر این بازی و پیشروی ادامه پیدا میکند.
رنگانه و همکاران (1400) در مقالهای با عنوان "تحلیل گفتمان شهر مدرن؛ تولد کالبد شهر مدرن و بازنمایی زاغهنشینی" نتایج حاکی از آن است که؛ دال شهر مدرن در ایران در شرایط گفتمانی خاصی امکان حضور یافت، و هویت شهر، بر اساس وجود "دیگری" امکانپذیر شد و برساخته گردید. داستان و فرایند "شدنِ" شهر مدرن در ایران بهگونهای رقم خورد که، در مرحلۀ اول بر "کالبد فیزیکی" بهعنوان "دال مرکزی" تکیه زده، و "دیگری" خود را تحت عناوین متفاوتی نظیر: زاغهنشینی، کپرنشینی و اتاقنشینی و... بازنمایی و سرکوب نمود.
داو، فریدلندر؛ باربارا اس. اوکون10 (2022) در مقالهای با عنوان بررسی «انتقال جمعیتی و انقلاب صنعتی در انگلستان: فرآیندهای روستایی و شهری معکوس» مدلی از تغییر جمعیت قرن نوزدهم در انگلستان و ولز ارائه میکند. این مدل، فرآیندهای جمعیتی و اقتصادی متضاد در بخشهای روستایی و شهری را بهعنوان توضیحات اصلی برای مهاجرت روستایی به شهر که از مازاد نیروی کار در بخش اول و کمبود نیروی کار در دومی ناشی میشود، برجسته میکند. این مهاجرت گسترده توزیع جغرافیایی جمعیت را در کنار تحول اقتصادی ناشی از انقلاب صنعتی تغییر داد. ما استدلال میکنیم که ادبیات جمعیتی در مورد فرآیندهای جمعیتی تاریخی در انگلستان و ولز در قرن 19 توجه کافی به نقش مهاجرت داخلی نداشته است.
مارتین آلوارز و خاویر رویز-تاگل11 (2022) در تحقیقی با عنوان «بازتولید نمادین حاشیهنشینی: ساخت اجتماعی، برونیسازی و پیامدهای عینی انگزنی سرزمینی در محلهای فقیرنشین سانتیاگو دی شیلی» انگ قلمروی یک نمایش اجتماعی و نمادین از مکانی است که توسط عوامل خارجی ایجاد و دستکاریشده است که پس از ایجاد، برای آیندۀ آن مکان و ساکنان آن تعیینکننده میشود. این بیاعتباری، گسترده و ماندگار است و «از بالا»، در رسانهها، مقامات دولتی و بخشی از دانشگاه و «از پایین» در تعاملات روزمره عمل میکند. این مقاله از طریق یک مطالعۀ موردی کیفی در سانتیاگو دی شیلی، عمدتاً بر اساس مصاحبهها و مشاهدات شرکتکنندگان، کل فرآیند انگ زدن را نشان میدهد: چگونه این بازنماییهای نمادین ازنظر اجتماعی توسط بازیگران مختلف ساخته میشوند. چگونه آنها در گفتمان ساکنان فرض میشوند، با واکنشهای متنوعی که شامل درونیسازی مطیعانه، طبیعیسازی و چالش سیاسی میشود؛ و اینکه چگونه این بازنماییها باعث رها شدن چندین بازیگر میشود که توسط ساکنان بهعنوان زندگی در «مناطق سرخ» رهاسازی مزمن نهادی تصور میشود. ما پیشنهاد میکنیم که انگ زدن بهعنوان یک مکانیسم نهادی عمل میکند که در رابطۀ بین تمرکز فقر و ظهور مشکلات اجتماعی مداخله میکند.
پوتینگر و همکار12 (2021) در مقالهای با عنوان «شهری برای چه کسی؟ حاشیهنشینی و تولید فضا در بنگلور معاصر هند» شهرنشینی با حرکت به سمت جنوب، پویایی شهرسازی بهسرعت در حال تغییر است. در زمینۀ هند که از دهۀ 1990 تغییرات شهری زیادی را تجربه کرده است، این پژوهش به یک مورد خاص از تخلیۀ محلههای فقیرنشین در بنگلور پرداخت. این پژوهش نشان داد که مدل توسعهای شهر گویای حاکمیت غیردموکراتیک و غیربومی است که باعث تقویت و تداوم قطبی شدن فضای اجتماعی میشود. این امر باعث ایجاد چالشهایی برای توسعۀ پایدار شهری میشود؛ زیرا ساکنان آسیبپذیر بنگلور به دلایل اساسی حذف میشوند. همچنین این مقاله نشان داد که تخلیه بر کیفیت زندگی ساکنان زاغهنشین، نقش دارد؛ و این پیامدهای منفی برای حکومت از لحاظ مشارکت اجتماعی افراد دارد و منجر به دوقطبی شدن فضا میگردد.
شوبرگ و همکار13 (2021) در مقالهای با عنوان «مشترکات حومۀ شهر: ظهور حومه و پیدایش تحرکات جدید اجتماعی در محلههای استکهلم» چنین بیان میکنند که دولت رفاه جهانی سوئد از دهۀ 1990 با افزایش مقرراتزدایی، بازسازی مجدد و توزیع معکوس از بخش عمومی به بخش خصوصی که سرمایه و نفوذ در آن متمرکز شده است، به یک مدل رفاه مختلط تبدیلشده است. در شهرهای بزرگ مانند استکهلم، این امر باعث قطبی شدن گروههای مرکز شهر و مناطق مسکونی ثروت و منابع گردیده است در حالی که گروههای حاشیهنشین و محلههای حاشیهنشین با محرومیت و حاشیهنشینی اجتماعی بیشتری روبرو شدهاند. مددکاری اجتماعی بخش دولتی مدتهاست که بر کارهای شخصی متمرکز است، درحالیکه این توسعه مستلزم افزایش نوآوریهای کار در جامعه است. در این مقاله، ما ظهور جنبشهای اجتماعی شهری را که برای مشارکت، نفوذ و عدالت اجتماعی بسیج میشوند را بهعنوان جنبههای مهم کار جامعۀ معاصر در مناطق شهری سوئد مورد تجزیهوتحلیل قرار دادیم. از طریق تجزیهوتحلیل مصاحبههای نیمهساختاریافته با کارگران و فعالان جامعه و همچنین مقالات رسانهای، گزارشها و مطالب مبتنی بر وب، نتایج نشان میدهد که چگونه بسیج سازمان مگافونن14 به توسعۀ نهادهای اجتماعی جدید و شهرسازی مشترک کمک کرده است.
مبانی نظری
نظریات و راهبردهای ارائهشده برای ساماندهی سکونتگاههای حاشیهنشین و غیررسمی
این نظریات و راهبردها شامل مجموعه نگرشهایی میشود که بیشتر به ارائۀ راهحل پرداختهاند.
این سیاست حرکت و نگرش منزجرانه به سکونتگاههای غیررسمی و اقدام قهرآمیز در برخورد با این شکل از سکونت است. در پروژهها و طرحهای جهانی این اقدام منفورترین اقدام به شمار میآید. این شکل از برخورد عدم ریشهیابی درست مسائل و مشکلات اسکان غیررسمی و انجام اقدامات سریع به شمار میآید. این دیدگاه که به دیدگاه بولدوزر معروف است سعی در ریشهکن کردن اجتماعات اسکان غیررسمی دارد. «این رهیافت درواقع صورتمسئله را پاک کرده و به جابجایی جغرافیایی مسائل باقیمانده توجه ندارد، همچنین در زمینۀ اهمیت حفظ امید برای ساکنان این اجتماعات این رهیافت یاس فراگیر را فشرده و در برابر تهدید جدی آن، انگیزههای مقابله و انفجار را تقویت میکند» (چاودار و همکاران15، 19:2023)
برنامۀ خانهسازی اجتماعی: تا پیش از دهۀ 1960، سرمایهگذاری دولتی در بخش مسکن، غالباً ضروری تشخیص داده نمیشد و از آنجا که این بخش غیراقتصادی تلقی میشد، با سرمایهگذاری در دیگر بخشهای اقتصادی – اجتماعی انتظار میرفت که مسئلۀ کمدرآمدها بهخودیخود، با بهبود وضعیت همه از طریق سازوکار بازار حل شود؛ اما از دهۀ 1960 به بعد با مشاهدۀ استمرار و تشدید روند مسئلۀ مسکن باعث شد تا سیاستمداران، مدیران، اندیشمندان و برنامهریزان شهری توجه خاصی به این موضوع داشته باشند؛ بنابراین، مؤسسات ویژهای برای حل مسئلۀ مسکن کمدرآمدها ایجاد شد و برنامۀ خانهسازی اجتماعی یا به عبارتی ساخت واحدهای مسکونی ارزانقیمت ویژۀ کمدرآمدهای شهری، سیاست بسیاری از کشورهایی که با پدیدۀ حاشیهنشینی روبرو بودهاند قرار گرفت (برون و همکاران16، 95:2023) در این رویکرد، دولت از طریق مؤسسات ایجادشده اقدام به ساخت مجتمعهایی با واحدهای مسکونی ارزانقیمت کرد. واحدهای ارزانقیمت خود دو گروه بودند. یک دسته مجتمعهای کارمندی و دیگری واحدهایی که بهمنظور جابجایی و اسکان حاشیهنشینان احداث میشد؛ مانند کوی نهم آبان در تهران یا مجتمع 2500 دستگاه در بندرعباس (زاهد زاهدانی، 1369: 72).
رویکرد خانهسازی اجتماعی نتوانست راهحل مناسبی برای فائق آمدن بر مشکل حاشیهها و سکونتگاههای غیررسمی در شهر باشد؛ زیرا اولاً مدیران شهری و دولتی، منابع مالی لازم برای تأمین مسکن بهاندازۀ نیاز همه را نداشتند و دوم اینکه طولانی شدن مدت احداث واحدها، هزینههای ساختمانی را بالا میبرد که این امر سبب بالا رفتن قیمت واحدها و درنتیجه محروم ماندن فقرا از خانه میشد (بلخی، 19:1393). به دلیل اینکه این واحدها بدون هیچگونه بررسی روی شیوه و راههای گذران زندگی، فرهنگ و سنتهای رایج حاشیهنشینان ساخته میشدند؛ بنابراین، مورد قبول آنان واقع نمیشد و از طریق فروش یا اجاره در اختیار دیگران قرار میگرفت (زاهد زاهدانی، 1399: 72).
دیدگاه تخریب و بازسازی: در دهۀ 1970 با توجه به اینکه روشهای قبلی در حل مشکل حاشیهنشینی نتوانستند چارهساز شوند، روش جدیدی ارائه گردید که طی آن مسئولان دولتی اقدام به سرمایهگذاری در زمینۀ تخریب و بهسازی زاغههای شهری و سکونتگاههای غیررسمی کردند (بلخی، 21:1393). در این روش، منطقۀ غیررسمی یا زاغهای تخریب میشود بهطوریکه شکل قبلی خود را از دست میدهد و فقط واحدهایی که شرایط مناسبی برای زندگی دارند حفظ میشود بهعنوان نمونه محلهای از مناطق اللهآباد کرمان که در سال گذشته بهکلی تخریب گردید. تخریب این محله ظاهراً به حیات آن پایان داد؛ اما این تصوری خیالی بیش نیست؛ زیرا تخریب یک محلۀ نابهنجار نمیتواند راهکاری برای جلوگیری از تکرار شکلگیری چنین سکونتگاهی یا بهبود وضع زندگی فقرای شهری باشد. ضمن اینکه تخریب این مناطق، عواقب و عوارض ناگواری در پی دارد.
رویکرد ارتقابخشی: رویکرد ارتقابخشی (بهسازی) که بر ضرورت استفاده از قابلیتهای درونزای فقرا و پرهیز از جابجایی آنان دلالت دارد، از اواخر دهۀ 1970 میلادی و از زمانی آغاز شد که سکونتگاههای فقیرنشین بهعنوان یک پدیدۀ ساختاری ماندگار پذیرفته شدند همچنین این رویکرد بر این فرض استوار است که وضعیت محلی، چهارچوب قانونی و مقررات هر جامعه با جامعۀ دیگر متفاوت است و رویکردهای پیشین در حل مشکل، ناکام بودهاند. سه عنصر اصلی در این طرحها یافت میشود. عنصر اول، تأمین خدمات پایه است. برای محلات کمدرآمد، سرانۀ هزینۀ خدماترسانی بسیار بالاست و اتکا به خدمات بازارمحور منطقی نیست؛ بنابراین، ارائۀ خدمات لازم از سوی دولت ضروری است. عنصر دوم عبارت است از ساماندهی کالبدی و بهینهسازی و اصلاح معابر و صفبندی ساختمانها عنصر سوم ارتقابخشی مستلزم تأمین امنیت، حق سکونت و مالکیت است. این موضوع میتواند در قالب مالکیت کامل یا در شکل اجارۀ بلندمدت تحقق یابد؛ یعنی در این رویکرد نیز به رسمیت شناختن حق مالکیت، عاملی اساسی به شمار میرود. برنامۀ ارتقابخشی در سه محور اقدامات و راهکارها دنبال میشود که ایجاد اشتغال و درآمد در این میان دارای نقش اساسی در بهبود مسکن و محیط زندگی فقرا است. در اینجا علاوه بر پذیرش حق سکونت و توسعه و تقویت سرمایۀ اجتماعی در میان فقرا، افزایش درآمد ثابتی روی میدهد که این امر به اصلاح و بهبود محیط و مسکن میانجامد. از مهمترین مزایای ارتقابخشی میتوان به این نکات اشاره کرد که ساختار اجتماعی موجود را حفظ میکند، نظام اقتصادی را برهم نمیریزد، مسکن با هزینۀ کم را حفظ میکند، مشکلات و پیامدهای منفی تجدید اسکان را به همراه ندارد یا به حداقل میرساند (نقدی، 265:1400).
توانمندسازی: سالهای پایانی دهۀ 1980 سیاستهای آزادسازی و تثبیت اقتصادی به طور عام و سیاستهای مسکن مربوط به آن به طور خاص موردنقد قرار گرفت، و ضرورت تغییر آن آشکار شد (توکلی نیا وشالی، 119:1394) این تغییر به طور کلی به لزوم ایجاد تعادل بین بخش عمومی و خصوصی و نه تکیۀ یکجانبه بر یکی از آنها توجه دارد. این رویکرد که نام توانمندسازی به خود گرفته است، با تصویب در مجمع عمومی سازمان ملل متحد به استراتژی سرپناه مبدل شد. در این رویکرد سیاستهای مسکن که میتوان گفت در قالب رویکرد جدید با اقتصاد توسعه به نام نیازهای پایه جای میگیرد، با مقولات اجتماعی و اقتصادی توسعه یکسان برخورد میشود؛ و این بار به طور همهجانبهای میکوشد که پروژههای منفرد برای مسکن کمدرآمدها را به اقتصاد کلان برنامههای اقتصاد دولت بازار مالی برنامهریزی کالبدی و غیره، پیوند بزند. توانمندسازی، راهکاری برای توزیع مناسب منابع اقتصادی و اجتماعی بهصورت پایدار است؛ که شرایطی را فراهم میآورد تا زندگی اقشار کمدرآمد و فقیر با تکیه بر ظرفیتهای درونی و اولویتبندی نیازهایشان، توسط خودشان بهبود یابد (بهزاد فر،100:1397).
بهسازی شهری همراه با توانمندسازی اجتماعات ضعیف، رهیافت نوینی است که به دنبال شکست و عدم موفقیت راهبردهای قبل از خود ارائه گردید و راهحل مسئلۀ فقر شهری و اسکان غیررسمی را تنها بر مهندسی فنی و تزریق منابع مالی دولتی نمیبیند. بلکه در کنار و مقدم بر اینها مهندسی اجتماعی با حمایت بخش عمومی و سازمانهای غیردولتی و محلی و مشارکت فعال ساکنان موردنظر است. دیدگاه مبتنی بر توانمندسازی و ساماندهی سکونتگاههای غیررسمی بیشترین تلاش خود را متوجه نحوۀ واکنش تهیدستان و کمدرآمدهای شهری به حل مسئلۀ مسکن و سرپناه خود و راهحلها و راهکارهای توانمندسازی آنها و سامانبخشی سکونتگاههای غیررسمی کرده است. این راهبرد بر بسیج تمامی امکانات بالقوه و منابع و تمامی عوامل برای ایجاد مسکن و بهبودی در شرایط زندگی جوامع فقیر تأکید دارد و به مردم این فرصت را میدهد که شرایط خانه و محل زندگی خود را با توجه به اولویتها و نیازهایشان بهبود ببخشند. در روش توانمندسازی مرکز توجه، ساکنان شهر و مردم هستند و دولت متعهد میگردد که تسهیلات لازم را برای آنان فراهم کند. بهسازی شهری همراه با توانمندسازی اجتماعات محلی، رهیافت نوینی برای حل مسئلۀ فقر شهری است که دیگر مهندسی ساختمان و تزریق منابع مالی صرف را راهگشا نمیداند؛ بلکه مهندسی اجتماعی با حمایت و تسهیل بخش عمومی و سازمانهای غیردولتی و محلی و مشارکت فعال ساکنان مورد نظر است (بهزادفر، 101:1397). آنچه در این راهبرد محوریت دارد، تأکید ویژه بر افزایش درآمد و فقرزدایی خانوار است که بدین منظور آموزشهای حرفهای و بالا بردن مهارت نیروی کار و کمک به آنان در دسترسی به منابع و سازماندهی و بازاریابی بهتر کسبوکارشان بهویژه با میانجیگری سازمانهای غیردولتی و محلی بسیار بااهمیت است.
دیدگاه خنثی و منفعل: در این نگرش، مسئولان و مدیران شهری پدیده را نادیده میانگارند. «این رهیافت که با نگرشی لیبرالی و تشابهسازی تاریخی با مراحل توسعهای جوامع توسعهیافته، اسکان غیررسمی را پدیدهای گذرا و میرنده تلقی میکند و از اینرو خواهان رهاسازی آن به سازوکارهای بازار است و انتظار دارد که با گذر زمان و دستیافتن به توسعه، دیگر اسکان غیررسمی وجود نداشته باشد. خطای این نگرش در تشابهسازی تاریخی برای کشورهای جنوب با توجه به استمرار و گسترش این پدیده مشهود است. ضمن آنکه بیتوجهی به میلیونها شهروند طی دهها سال به امید حل خودبهخودی مسائل، از نظر ارزشهای انسانی مقبول نیست» (رحیمی و همکاران، 162:1399). این استراتژی عدم توجه به بافتهای مسئلهدار فعلی و ارائۀ اقدامات جهت گسترش آتی بافتهای نابسامان را در نظر میگیرد. دکترین این نظریه عدم توجه به بافتهای مسئلهداری است که از گذشته تا به حال شکلگرفته است. سؤال این است که این عدم توجه چه تأثیری بر روند گسترشهای جدید و آینده خواهد داشت. حوادث اتفاق افتاده طی سالهای اخیر در شهرهایی نظیر بندرعباس و کرمانشاه نشان میدهد که غفلت از بافتهای رشدیافته لطمات جبرانناپذیری را در پی خواهد داشت. نمونۀ این امر را میتوان بهوضوح در معضلات اجتماعی موجود در این بافتها اشاره کرد. حوادثی نظیر حادثۀ پاکدشت و ناهنجاریهای اینچنینی همان به بوتۀ فراموشی سپردن بافتهای غیررسمی و حاشیۀ شهر است. این نکته را نیز باید در نظر داشت که این عدم توجه، بهانهای در جهت رشد خودکار محلات خواهد بود (وصالی و قاسمینژاد، 99:1398).
جدول (1): جمعبندی دیدگاهها ساماندهی (یافتههای محقق)
نام دیدگاه | ویژگی اساسی | راهکارهای ساماندهی |
---|---|---|
اکولوژی بومشناختی | توجیه سازوکار پیدایش حاشیهنشینی با توجه به بافت فیزیکی شهر | حذف، جمعآوری و یا پاکسازی در روال رشد طبیعی شهر |
نیازهای اساسی | علت اصلی پیدایش و گسترش حاشیۀ شهرها، ناکارآمدی بازارهای رسمی زمین و مسکن در پاسخگویی به نیاز قشر کمدرآمد جامعۀ شهری است | حاشیهنشینی و حاشیۀ شهرها را امری طبیعی و عادی تلقی نموده، بنابراین اسکان غیررسمی به طور نسبی اجتنابناپذیر است. |
نگرش سیستمی | حاشیۀ شهرها محصول روابط نابرابر عناصر اجتماع، دولت، اقتصاد و فناوری در جریان عملکرد سیستم شهری است | ایجاد تعادل بین عناصر سیستم شهری و حذف نیروهایی که منجر به بینظمی میشود. |
اقتصاد سیاسی فضا | حاشیۀ شهرها محصول مستقیم روابط سرمایهداری؛ انباشت سرمایه در شهر باعث جذب مهاجران میشود | حل مسئله را در تغییر ساختار حاکم بر کار، تولید و توزیع و مصرف یعنی ساخت اقتصادی و سرانجام تغییر بنیادین جوامع جستجو میکند |
لیبرالی | تحلیل پیدایش حاشیۀ شهرها با استفاده از قوانین بازار (پیش افتادن تقاضا از عرضه)؛ تأیید نظام اقتصادی موجود | تغییرات تدریجی در نظام اقتصادی (تأکید بر الگوی رشد اقتصادی نامتعادل) |
رادیکالی | شکلگیری اسکان غیررسمی در جهان سوم معلول مناسبات و روابط بینالمللی و قدرتهای مسلط جهانی و ویژگیهای ملی؛ ادغام اقتصادهای جهان سوم در اقتصاد سرمایهداری و قطبی شدن جوامع در قالب مرکز و حاشیه و قطبی شدن درونی جوامع یعنی اقلیتی ثروتمند و اکثریتی فقیر | به دنبال چارههای اساسی با تغییر در ساختار جامعه (اگر نظام کلان اصلاح نشود؛ نظامهای خرد قابلاصلاح نیستند) درگیر بهبود وضعیت اجتماعات ساکن در شکلهای غیررسمی نشده و به سازماندهی اجتماعی برای جنبشهای سیاسی تکیه میکند |
توانمندسازی و اقتداربخشی | اسکان غیررسمی را بهعنوان یک واقعیت پذیرفته و به دنبال راهکارها و راهحلهای بهینهسازی شرایط زندگی و سکونت است | دولت باید زمینۀ بهبود مسکن خودیار را فراهم سازد و بهجای تخریب و مقابله، راهحلهای مبتنی بر توانمندسازی، ساماندهی و بهسازی کانونهای حاشیهای را هدف قرار میدهد. |
روش تحقیق
یافتههای تحقیق
جدول شمارۀ (2): ویژگیهای زمینهای مصاحبهشوندگان
جنسیت | سن | سابقۀ خدمت | تحصیلات | ||||
مرد | 16 | از 30 تا 35 سال | 3 | 11-15 سال | 2 | لیسانس- فوقلیسانس | 4 |
زن | 2 | 36 تا 45 سال | 6 | 16-20 سال | 10 | دانشجوی دکتری | 5 |
45 سال و بیشتر | 9 | 20 سال به بالا | 6 | دکتری تخصصی | 9 | ||
جمع | 18 | جمع | 18 | جمع | 18 | جمع | 18 |
یافتۀ استنباطی
جدول شمارۀ (3): مفاهیم شناساییشده در متن مصاحبهها و ارتباط کدها با متن
کد مفهوم | مفهوم شناساییشده در متن مصاحبهها | نمونۀ داده/ متن |
---|---|---|
1001 | خشکسالی، مشکلات فرهنگی و اقتصادی، اتباع بیگانه عملکرد مدیریتی ضعیف و احساسی، عدم کارشناسی دقیق در ارائۀ خدمات در این مناطق دیدگاه تخریب و برخورد قهرآمیز ایجاد قرارگاه عملیاتی
| عوامل بیشماری در کرمان زمینۀ وجود حاشیۀ شهرها در کرمان است. جدا از عواملی اقتصادی فرهنگی جامعه، مشکل خشکسالی استانهای همجوار مثل سیستان و بلوچستان و مهاجرت افغانها به کرمان مهمترین دلایل هستند. البته هر کدام از مناطق حاشیهای شهر کرمان یک سری حاشیهنشین دارد؛ مثلاً در منطقۀ شرفآباد و منطقۀ شهرک صنعتی کرمان اتباع بیگانه، بیشتر است؛ چون نیروی کار ارزان دارد. منطقۀ اللهآباد شهر کرمان و شیشهگر یک منطقۀ روستایی بوده که بیشتر مشکلات اقتصادی باعث شد این منطقه در تصرف حاشیهنشینها قرار بگیرد و چون کمکم امکانات داده شد، توسعه پیدا کرده. از نظر من دادن امکانات جاذبه به وجودمی آورد. من با اینگونه اقدامات در مناطق حاشیه مخالفم. مدیریت مناطق حاشیه از الگو خاص پیروی نمیکند چرا که هم ارگانهای زیادی متولی هستند و هم در این شهر بیشتر اقدامات مدیریتی احساسی بوده و بهصورت سلیقهای اعمالشده. هر مدیری یک اقدامی انجام داده از طرفی چون این مناطق یک محل خوبی برای شناخته شدن ورای جمعکردن افراد برای انتخابات هست سعی میکنند دل مردم این مناطق را به دست بیاورند. خیلی وقتها امکانات بدون برنامۀ کارشناسی شده به این منطق ارائه شده (البته شورای شهریها در این امر بسیار دخیلاند). پیامدهای متعددی میتواند حاشیهنشینی برای شهر کرمان داشته است. رشد قاچاق، دزدی و انواع آسیبهای اجتماعی به همراه داشته. عدم ساماندهی حاشیۀ شهر هم باعث شده که مسئولین شهر زیر سؤال بروند. راهکار من برای این مناطق ساماندهی نیست؛ چون جذابیت این مناطق را بیشتر میکند. تشکیل یک قرارگاه عملیاتی که بتواند تصمیمگیرندۀ واحد داشته باشد ازنظر من تنها راهکار است. |
1002 | فقر اقتصادی – دلالان رأی جمعکردن توسط افراد بانفوذ تخریب و قهرآمیز، نادیدهانگاری، بهسازی افزایش آسیبپذیری شهر از مهاجران غیرقانونی کاهش آسیبهای اجتماعی و توانمندسازی هر بخش از بین بردن چندپارگی قانونی و مشخص شدت یک سازمان بهعنوان متولی | به نظرم فقر اقتصادی مهمترین علت برای حاشیهنشینی هست و توسعۀ حاشیۀ شهر کرمان دلیلش دلالان زمین هستند. از نظر من بسیاری از افراد در این مناطق حقوقبگیر افرادی دیگری هستند. مثلاً در منطقۀ شیشهگر و اللهآباد چون امکانات ارائه شده است افرادی استخدام میکند و بخشی از زمین برای آنها با مصالح ارزان یک آلونک درست میکنند و بهمرور زمان صاحب زمین میشوند. نقش افراد دلال و قدرتمند در این زمینه و توسعۀ این منطق نباید نادیده گرفته شود. حاشیهنشینان آچارهایی هستند برای افراد بانفوذ در شهرها بهخصوص در کرمان؛ در این منطقه به امری سیاسی تبدیلشده. ساماندهی به شکل برنامهای مدون و در یک برنامه شامل اقدامات بلندمدت، یا کوتاهمدت نیست. جاهایی اقداماتی فقط در حد نصب برنوشته انجامشده که مثلاً این زمین مال دولت هست یا سدهای بتونی میگزاریم. در جایی تخریب انجام میشود و در جاهایی هم ارائۀ خدمات بهسازی. این اقدامات با توجه به نظر مدیران انجام میشود و با تغییر انتصابات، تصمیمگیریها هم تغییر کرده است. به نظر من راهکار مناسب مشخص شدن یک ارگان بهعنوان متولی ساماندهی است. چرا که در حال حاضر هر ارگانی خودش را در ساماندهی هنگام گرفتن بودجه دخیل میداند در ولی در زمان عملیاتی شدن و کار میدانی عموماً گردن یکدیگر میاندازند. پیامدهای عدم ساماندهی، افزایش آسیبپذیری شهر از مهاجران غیرقانونی است. اگر بتوانیم هر بخش را توانمند کنیم خیلی از آسیبهای شهری کاهش مییابد. |
1003 | مهاجرت، مشکلات طبیعی (خشکسالیها و زلزله) ناهماهنگی بخشهای مختلف قهرآمیز و تخریب تعارض منافع بین سازمانهای متولی از بین بود. اجرای کمربند سبز در شهر کرمان، کاهش آسیبهای اجتماعی ناشی از حاشیهنشینی مانند دزدی | مهاجرت روستاییان به شهرها و مهاجرت از کشورهای دیگر بهخصوص افغانستان؛ تحت تأثیر ناهماهنگی بخشهای مختلف اقتصاد؛ مشکلات طبیعی (خشکسالیها و زلزله)؛ معتقدم در اختیار گذاشتن امکانات به این منطقههای حاشیه کار اشتباهی است؛ اما چون موضوع امنیتی میشود معمولاً یا مشکلات نادیده گرفته میشود یا سعی میشود یک خدمات محدودی ارائه شود. تا برخورد قانونی محکمی وجود نداشته باشد. نمیتوان انتظار داشت که مشکلات حل شوند. راهکار: طرح کمربند سبز اجرا شود؛ تعارض منافع بین ارگانهای متولی از بین برود و سرپرست برای قانونگذاری انتصاب شود و منافع انتخاباتی دنبال نشود تا کاهش آسیبهای اجتماعی مانند دزدی و قاچاق را در این منطقه شاهد باشیم. |
1004 |
فقر سیاستهای کوتاهمدت؛ جلوگیری از ساختوسازهای خلاف در شهر؛ اجرای طرح کمربند سبز، حلشدن تعارض منافع، نظم شهری و جلوگیری از وسعت شهر؛ قیمت زمینهای سطح شهر بالاتر | فقر مهمترین عامل گسترش حاشیهنشینی است. اقدامات برای ساماندهی در شهر کرمان جلوگیری از ساختوسازهای غیرقانونی در شهر است. عموم برنامهها کوتاهمدت هستند. البته نگاه بهسازی در خدماترسانی یک نظریۀ ایدئال است و ما تلاش میکنیم در این راستا گام برداریم. حتماً باید خدماتی در روستاها ارائه کنیم که مهاجرت از روستا به شهرها کم شود و اگر به استانهای همجوار مانند سیستان هم خدمات بهتری ارائه داده شود حجم بسیار زیادی از مهاجرین حاشیهنشین کرمان کم خواهد شد. راهکار پیشنهادی حلشدن چنددستگی در سیاستگذاریهای مربوط به ساماندهی اجرای طرح کمربند سبز شهر کرمان که در نهایت شاهد نظم شهری و جلوگیری از وسعت شهر خواهیم بود. اما به این نکته هم دقت داشت که قیمت زمینهای سطح شهر بالاتر خواهد رفت. |
1005 | مهاجرت از شهرها و روستاهای اطراف کرمان؛ گسترش کارخانههای صنعتی در اطراف شهر؛ هزینههای مسکن و اجاره به شکل غیرطبیعی؛ یکپارچگی بین تصمیمگیریها وجود ندارد؛ بهسازی؛ بهسازی و مشارکت افراد با توانمندسازی حاشیهنشینان | مهاجرت از شهرها و روستاهای اطراف کرمان؛ گسترش کارخانههای صنعتی در اطراف شهر؛ هزینههای مسکن و اجاره به شکل غیرطبیعی بالا رفته است. برای ساماندهی تأکید بر بهسازی است. طرحهایی مانند اجرای پروژههای آبرسانی؛ اجرای شبکههای فاضلاب در حاشیۀ شهر اجرا شده است؛ اما چون هر ارگانی برای خود اقداماتی انجام میدهند یکپارچگی بین تصمیمگیریها وجود ندارد. راهکار پیشنهادی توسعۀ روستاها، کارخانهها در روستاها تأسیس شوند. بهسازی و مشارکت افراد با توانمندسازی حاشیهنشینان.
|
1006 | عدم تعیین تکلیف مناطق حاشیهنشین فقر اقتصادی؛ فرهنگی؛ موازیکاری سیاست تخریب و بهسازی؛ تعیین یک نهاد واحد برای تصمیمگیری بهسازی و ساماندهی این مناطق همراه با مشارکت افراد محله و اجرا شدن کمربند سبز
| مهمترین علت گسترش حاشیهنشینی در شهر کرمان عدم تعیین تکلیف محلات و منطقۀ حاشیۀ شهر است. مثلاً محلۀ صیادی شیرازی سکونتگاه غیررسمی است (نه روستاست نه جزء شهر هست. پرآسیبترین محلۀ شهر کرمان محلۀ قشمیهای بم هست؛ چون در بافت تاریخی هم قرار گرفته اقدامات خاصی صورت نگرفته؛ فقر اقتصادی؛ فرهنگی. در مسئلۀ ساماندهی حاشیه تعداد بیشماری طرح ارائه شده که سازمان متولی بسیاری را به وجود آورده که اقدامات هرکدام با دیگری موازی است. مثلاً طرح مساجد اسلامی، طرح تحول اجتماعی، طرحهای تسهیلگری، جدیداً هم که قرارگاه خاتمالانبیا متولی شده است. در حال حاضر اجرای سیاست تخریب و بهسازی مهمترین اقدامات جهت ساماندهی حاشیۀ شهر هست. راهحل مناسب تعیین یک نهاد واحد برای تصمیمگیری و تصمیمسازی برای این مناطق است. بهسازی و ساماندهی این مناطق همراه با مشارکت افراد محله و اجراشدن کمربند سبز |
1007 | فقر، خشکسالی، مهاجرپذیری از اتباع خارجه و روستاها، زلزلۀ زرند، بم طرحهای بیشمار و متولیان بیشمار تخریب و بهسازی ساماندهی متولیان، توانمندسازی با بهسازی | عوامل بیشماری مانند فقر، خشکسالی، مهاجرپذیری از اتباع خارجه، مهاجرت روستاییان، زلزلۀ زرند و بم، در شکلگیری حاشیهها نقش دارند. اقدامات در راستای ساماندهی تا قبل از سال 90 قهرآمیز بوده است. بعد از سال 90 وزارت کشور مسئول شد در مورد آسیبهای حاشیه اقداماتی انجام دهد. با توجه به مشاهدۀ حجم بالای آسیبها، طرح نجات انجام شد. تیم کارگروه دورۀ قبل قوی عمل کرد و این مشکل توجه خاص داشت که ضمن اشاره به این موضوع که نگاه قهرآمیز آسیب را کاهش نمیدهد بلکه آسیبها از منطقهای به منطقۀ دیگر تغییر میدهد. طرح ادارات تسهیلگری را تصویب کرد. ادارات تسهیلگری برای اولین بار تمام شماری از مناطق حاشیهنشین انجام دادند و اطلاعات دقیقی در مورد افراد ارائه ساختند. اطلاعاتی مانند سن، تحصیلات و..... هرسال گزارش سالانهای منتشر میشد. اما الان در حال حاضر چون بودجهای اختصاص نیافت دفاتر تعطیل شدند اما در تعطیلی این دفاتر فقط در شهر کرمان نبود بودجه دخیل نبود بلکه مخالف شهرداریها و حتی استانداری به این موضوع دامن زدند. پیامد حضور این ادارات در مناطق آگاهی و حقخواهی برای مردم این مناطق است. راهکارهایی که در حال حاضر برای ساماندهی ارائه میشود با توجه به منطقه اقدامات متفاوتی است؛ اما عمدة اقدامات سیاست تخریب و بهسازی معمولاً در مناطق زاغهنشین با تخریب هست و حاشیهها بهسازی. از نظر من ساماندهی متولیان بیشمار ساماندهی، و اجرای طرحهای نیمهکاره و ناتمام مانند مشخص شدن محدودۀ حاشیۀ شهر و درنهایت توانمندسازی افراد حاشیهنشین میتوان انتظار داشت که بخشی از معضلات و مشکلات این مناطق حل شود که در این صورت سطح آسیبها نیز کاهش مییابد. |
1008 | شهر کرمان فقر اقتصادی، ضعفهای فرهنگی، عدم برنامهریزی بلندمدت برای حل این مشکل، ضعف ساختاری شهرنشین اولویت قرار نگرفتن حل مسائل اجتماعی مانند حاشیهنشینی تخریب و بهسازی مشارکت افراد حاشیه در طرحهای بهسازی، کمربند سبز شهر کرمان اجرا شود | از علل گسترش روزافزون حاشیهها در شهر کرمان فقر اقتصادی، ضعفهای فرهنگی، عدم برنامهریزی بلندمدت برای حل این مشکل، ضعف ساختاری شهرنشینی. دوست دارم این نکته را حتماً مطرح نمایید از نظر من که در این حوزه کارکردهام و کار میدانی انجام دادهام باید بگویم با توجه به تأکید رهبری بر حل آسیبهای مناطق حاشیه کردند هیچ عزم جدی برای حل مشکلات اجتماعی وجود ندارد به عبارتی باید بگویم عزم جدی برای ساماندهی و حل مسائل اجتماعی وجود ندارد؛ چون اولویت حال نیست. نکتۀ دیگر شکاف عمیق میان واقعیت حال جامعه و تصورات برنامهریزان وجود دارد بهعنوانمثال هفتۀ پیش یک نفر معرفی کردند برای اشتغالزایی در مناطق حاشیه با حرفها و جلسهای که ما با این آقا داشتیم متوجه شدیم اطلاعات واقعی در مورد این منطقه ندارد و هدف سیاسی دارد و دنبال اقداماتی شعاری است. نگاه دیگری که مورد توجه قرار نمیگیرد این است که اقدامات غیرکارشناسانه میتواند آسیب این مناطق را بیشتر کند. مثلاً تخریب یک منطقه در محلۀ شیشهگر کرمان که از نظر شهرداری لازم بود و اجازۀ ادارۀ تأمین برای تخریب گرفته با توجه به مخالفت ما بهعنوان یک مرکز تسهیلگری انجام شد. نتایج این شد که پیامدهای بدی برای منطقۀ دیگر شهرک صنعتی فراهم کرد که آمار دزدیهای این منطقه بیشتر شد. بعد از پیگیریها متوجه شدیم معتادان متهاجر که در محلۀ شیشهگر بودند وارد محلۀ شهرک صنعتی شدهاند و عملاً مشکل از منطقهای به منطقۀ دیگر منتقلشده با آسیبهای بدتری به همراه دارد. تمامی افرادی که در حاشیه ساکن هستند لزوماً افراد دچار آسیب نیستند و میتوان با مشارکت آنها در بهسازی این مناطق گامهای مفیدی برداشت. ازنظر بنده باید به دنبال علتهای اجرا نشدن کمربند سبز شهر کرمان بود. به نظر من چون افراد بانفوذ جزء زمینخواران شهر کرمان هستند از مهمترین دلایل است. |
1009 | عدم اجرایی شدن طرحهایی چون کمربند سبز و مشخص شدن محدودۀ حاشیه؛ کمبود آب در شهر کرمان و استانهای همجوار؛ عدم نظارت و غفلت ارگانهای متولی؛ افراد سودجو و دلالان زمین؛ زمینخواری ورود ارگانهایی که مالک زمینها تخلیه؛ واگذاری واحدهایی بهشرط تملک و کاهش فقر | از مهمترین علل گسترش حاشیۀ شهر کرمان میتوان؛ عدم اجرایی شدن طرحهایی چون کمربند سبز و مشخص شدن محدودۀ حاشیه؛ کمبود آب در شهر کرمان و استانهای همجوار؛ عدم نظارت دقیق و غفلت ارگانهای متولی؛ وجود افراد سودجو و دلالان زمین؛ نام برد. در حال حاضر بیشتر نگاه قهرآمیز داریم؛ ولی بهسازی در برنامهریزیها وجود دارد. راهکار پیشنهادی واگذاری واحدهایی بهشرط تملک و کاهش فقر است. اگر فقر از بین برود و اشتغالزایی در این مناطق شود میتوان امیدوار بود که آسیبهای این مناطق کم شود. در حال حاضر در شهر کرمان این مناطق، مراکزی برای توزیع و مصرف مواد مخدر هستند و درگیریهای خشونتآمیز و بسیاری از تخلفات را شاهد هستیم. |
1010 | مشخص نبودن محدودۀ حاشیه؛ خلأهای قانونی که در این زمینه وجود دارد، عدم نظارت دقیق ارگانهای متولی؛ افزایش دلالان زمین؛ زمینخواری افراد پرقدرت جلوی بسیاری از اقدامات ساماندهی را گرفتهاند بهسازی (با رشد کند) سرعت بخشی به بهسازی | مشخص نبودن محدودۀ حاشیۀ شهر کرمان؛ خلأهای قانونی که درگیری و ساماندهی این مناطق وجود دارد، عدم نظارت دقیق ارگانهای متولی؛ افزایش دلالان زمین؛ زمینخواری. افراد پرقدرت جلوی بسیاری از اقدامات ساماندهی را گرفتهاند؛ مثلاً خریدوفروش زمینها در منطقۀ هوانیروز کرمان در شهر کرمان تأکید بر بهسازی است؛ ولی بهسازی متناسب با رشد حاشیه نیست در نتیجه نمیتواند بهخوبی جوابگوی نیاز این شهر باشد. اگر بخواهیم که بهخوبی بتوانیم از پس این معضل بربیاییم یک بسیج همگانی و مشارکت میان مردم و مسئولان لازم است. راهکار سرعت بخشی به بهسازی این مناطق و اجرای قوانین سختگیرانه برای متخلفان است. اگر این اقدامات انجام نشود آسیبهای شهری بیشتر میشود دزدیهای مرکز شهر بیشتر میشود. |
1011 | خشکسالیهای مکرر روستاهای این استان؛ مهاجرپذیری از کشورهای همسایه مانند افغانستان، فقر اقتصادی چندپارگی در تصمیمگیریها است و ضعف ساختاری شهرنشینی بهسازی و ایجاد مانع در گسترش مناطق حاشیه بهسازی و مشارکت مردمی؛ استفاده از کارشناسان؛ اجرای طرح کمربند سبز؛ از بین رفتن تعارض منافع | ضمن تأسف برای وجود این پدیده در شهر کرمان مهمترین دلایل را میتوان به خشکسالیهای مکرر روستاهای این استان؛ مهاجرپذیری از کشورهای همسایه مانند افغانستان، فقر اقتصادی نام برد. اقدامات بیشماری جهت ساماندهی حاشیۀ شهر توسط ارگانهای متعدد انجام میشود؛ اما مهمترین دلیل در ناتوانی چندپارگی در تصمیمگیریهاست و ضعف ساختاری شهرنشینی در شهر کرمان و نبودن زیرساختهایی مانند ادارۀ شهر به شیوۀ هوشمند را نام برد. ساماندهی تأکید بر بهسازی و ایجاد مانع در گسترش مناطق حاشیه است. اجرای طرح کمربند سبز؛ استفاده از کارشناسانی که در این مورد صاحبنظر هستند. از بین رفتن تعارض منافع، بهسازی و مشارکت مردمی چون هیچ کاری بدون همراهی افراد آن منطقه امکانپذیر نیست. |
1012 | درآمد کم روستاها؛ کمبود شغل در روستاها؛ فقر اقتصادی، بلایای طبیعی، سهمخواهی بعضی از سازمانهای دولتی؛ سهمخواهی اوقاف در بسیاری از زمینهای شهر؛ نبود امکانات فرهنگی در منطقۀ حاشیه بهسازی و تخریب تخریب | درآمد کم روستاهای همجوار شهر کرمان؛ کمبود شغل در روستاها؛ فقر اقتصادی، بلایای طبیعی، سهمخواهی بعضی از سازمانهای دولتی (بهعنوان مثال یکی از دانشگاههای شهر بخشی از زمینهای مربوط به دانشگاه را بدون هماهنگی با سایر ارگانها به اعضای دانشگاه واگذار کرده بود، سهمخواهی اوقاف در بسیاری از زمینهای شهر از علل به وجود آمدن حاشیۀ شهر در شهر کرمان است. عمدۀ عملکردهای ساماندهی در شهر کرمان بهسازی و تخریب است. نبود امکانات فرهنگی در منطقۀ حاشیه ساماندهی در این مناطق را با مشکلات خاصی روبرو میسازد بهخصوص در بهسازیها با افراد منطقه دچار مشکل هستیم. من با تخریب موافقم چون خیلی از جاها نبود برخورد قانونی در این منطقه باعث شد شهر بیرویه گسترش یابد. استفادۀ مردم در این مناطق از آب و برق مجانی باعث میشود مردم ساکن شهر که هزینه پرداخت میکنند حق آنها ضایع میشود و از طرفی هرچقدر آب در این شبکهها پمپاژ شود عملاً بیفایده است و مشکلات شهری را نیز کاهش نمیدهد. ساماندهی این مناطق و جلوگیری از گسترش آن میتوان منجر به کاهش معضلات شهری مانند کمبود آب شود. |
1013 | سازوکار تبعیضآمیز و فقر زا، هم سهمخواهی ادارۀ اوقاف کرمان، روستا شهرنشینان تعارض منافع میان ارگانهای متولی بهسازی توانمندسازی | سازوکار تبعیضآمیز و فقرزا در برنامهریزیهای کشوری، سهمخواهی ادارۀ اوقاف کرمان؛ روستا شهرنشینان خیلی از مردم کرمان به دلایل فرهنگی علاقهای به خریداری زمینهای وقفی ندارند و دنبال زمینهایی هستند که وقف نباشند. از طرفی سطح وسیعی از زمینهای شهر کرمان در اختیار اوقاف است. گاهی ترجیح میدهند در حاشیه ساکن شوند؛ ولی ملک وقفی نخرند. در شهر کرمان هر سازمانی یک مدیریتی دارد و هرکدام یک برنامهای را دنبال میکند. بهسازی در برنامهریزیهای کوتاهمدت ساماندهی قرار دارد؛ ولی عملاً کارساز نیست بهعنوان مثال ادارۀ آب و فاضلاب برنامۀ کاری خود را با شهرداری چک نمیکنند در منطقهای شهرداری اسفالت منطقۀ حاشیه را ترمیم میکند که هفتۀ بعد ادارۀ آب منطقه رو به علت زدت لوله فاضلاب از بین میبرد. توانمندسازی افراد مناطق حاشیه میتواند به ساماندهی منطقۀ حاشیه کمک شایانی نماید. |
1014 | فقر، مهاجرت روستا به شهر برای کسب درآمد، خشکسالیهای مکرر، وجود دلالانی که قدرت وجود قدرتمندان که دنبال منفعت هستند، هم سهمخواهی اداره اوقاف کرمان اجرای طرحهای هادی، کمربند سبز بهسازی اجرای کمربند سبز، بهسازی توأم با مشارکت | فقر، مهاجرت روستاییان به شهر برای کسب درآمد، خشکسالیهای مکرر، وجود دلالانی که قدرت و وجود قدرتمندانی که دنبال منفعت هستند از دلایل عمدۀ توسعۀ مناطق حاشیه است. برنامۀ ساماندهی در هر مرحله از دورۀ انقلاب بهصورت خاصی اجراشده است. در اوایل انقلاب به شکل سیاستهای حمایتی در قالب تعاونیهای مسکن دنبال شد. بعد از جنگ تحمیلی بهمنظور بهبود اسکانهای غیررسمی این سیاستها برای ایجاد شهرهای جدید دنبال شد که همزمان با تأسیس سازمان عمران و بهسازی اجرایی شد؛ بنابراین، بهسازی اولویت ساماندهی حاشیۀ شهرهاست. طرحهایی مانند طرح هادی؛ کمربند سبز اما در حلشدن این مشکل فقط بهسازی دخیل نیست آموزش این افراد و مشارکت خودشان در بهسازی منطقه میتواند کارساز باشد. |
1015 | زمینخواری، تغییر کاربری زمینها توسط افراد بانفوذ، نبودن سیاست بلندمدت برای ساماندهی، هم سهمخواهی ادارۀ اوقاف کرمان عدم فرهنگ شهرنشینی بهسازی و تخریب بهسازی همراه با توانمندسازی با مشارکت مردمی | از مهمترین عواملی که باعث شده شهر کرمان رشد و گسترش بیرویهای در حاشیه داشته باشد زمینخواری و عدم توجه سازمانهای دولتی به این مناطق است، تغییر کاربری زمینها توسط افراد بانفوذ (مناطق اللهآباد، شیشهگر، هشتبهشت، بلوار سیدی)، نبودن سیاست بلندمدت برای ساماندهی، در حال حاضر هم سهمخواهی ادارۀ اوقاف کرمان که عدم فرهنگ شهرنشینی نیز به مشکلات این مناطق دامن میزند. در شهر کرمان برنامهای بلندمدت برای ساماندهی وجود ندارد و با تغییر مدیران سیاستهای ساماندهی نیز تغییر میکند. از سوی دیگر اقداماتی که انجام میشود بیشتر در جهت بهسازی و تخریب است. بهترین راهکار را باید کارشناسان (معماران، عمران، شهرسازان، جامعهشناسان) ارائه دهند تا همۀ ابعاد این موضوع را مدنظر قرار دهند. شاغلان در ارگانهای تصمیمگیرنده گاهی مدارک تحصیلی بیربطی دارند؛ مثلاً خود من مهندس صنایع هستم؛ اما با توجه به اقداماتی که کشورهای دیگر انجام دادهاند و موفق بودهاند کاهش فقر، بهسازی همراه با توانمندسازی با مشارکت مردمی به نظر کارساز خواهد بود. |
1016 | زلزلههای مکرر در استانهای همجوار، فقر مردم در شهر و فقر در شهرستانهای اطراف به دلیل بیکاری و از بین رفتن کشاورزی آنها به دلیل بیآبی و خشکسالی، مهاجرت افغانها جزیرهای عملکردن سازمانهای متولی در امر ساماندهی تحصیلات متولیان بیربط به شهر و مشکلات شهری است بهسازی و توانمندسازی توانمندسازی مردم مناطق حاشیه و مشارکت در امر بهسازی | زلزلههای مکرر در استانهای همجوار، فقر مردم در شهر و فقر در شهرستانهای اطراف به دلیل بیکاری و از بین رفتن کشاورزی آنها به دلیل بیآبی و خشکسالی، حضور افغانها در شهر کرمان، شکلگیری پدیدۀ افغانیکشی در استان کرمان که از شهرهای سیستان، آنها را با هزینههای بالا به شهر کرمان میآورند. دستگاههای مختلفی در امر ساماندهی نقش دارند؛ ولی متأسفانه بهصورت هدفمند و همراستا عمل نمیکنند، بلکه بهصورت جزیرهای عمل کرده به نحوی که از هر یک از سازمانهای دخیل در این رابطه سؤال شود، آمار عملکرد مطلوبی را ارائه میدهند این در حالی است که در عمل تغییرات قابلملاحظهای شاهد نیستیم. افراد شاغل در سمتهای شهرداریها و ارگانهای تصمیمگیرنده گاهی بیربط است. بنیاد مسکن بسیار توانسته عملکرد مناسبی در مناطق تحت پوشش خود داشته باشد با اجرای طرحهایی چون طرح هادی و امین بخشی زمینها در منطقۀ حاشیۀ شهر کرمان شده است. اما این اقدامات بهتنهایی کافی نبوده؛ چون هر سازمانی عملکردی خاص دارد. عملکرد این اداره در زمینۀ ساماندهی به حاشیه بهسازی است. طرح جامعهای توسط تمامی ارگانهای متولی انجام شود، بهسازی و توانمندسازی مردم این مناطق میتواند مشکلات این مناطق را کاهش دهد. |
1017 | وسعت شهر کرمان؛ مهاجرت افراد از روستاها، ارزان بودن اراضی حاشیه تصرف اراضی توسط زمینخواران و فروش فقر، عدم کارشناسی دقیق مسائل تخریب و بهسازی کارشناسی توسط متخصصین و توانمندسازی و بهسازی این مناطق | وسعت شهر کرمان، مهاجرت افراد از روستاها، ارزان بودن اراضی حاشیه؛ تصرف اراضی توسط زمینخواران و فروش آنها؛ فقر مردم کرمان از مهمترین عوامل گسترش حاشیهها است. تا زمانی که مشکل فقر مردم کرمان مرتفع نشود نمیتوان شاهد حل و کاهش حاشیهنشینی و حتی جوابدهی طرحهای بهسازی بود. بهعنوان مثال مسکن مهر اجرا شد؛ ولی اگر نگاه شود در این منطقه بریم خیلی از افراد به دلیل گرانیهای پیشآمده و بالا رفتن اجارهبها منازل خود را اجاره داده و به منطقۀ حاشیه پناه آوردهاند و باز خود افرادی که در این خانهها ساکن شدهاند عموماً جوانانی هستند که توانایی مالی دارند. ما حتی مورد داریم که خانه این محل کرایه داده است و صاحب این خانه در یک آلونک در منطقۀ شیشهگر ساکن شده است. این نشان میدهد مشکل اقتصادی باید موردتوجه قرار بگیرد. کاهش فقر میتواند بخش بزرگی از این آسیب را کاهش دهد. در حال حاضر ما هم تخریب انجام میدهیم و هم بهسازی. در هر منطقهای باید متناسب به خودش راهکار ارائه شود بهخصوص در شهر کرمان چون در محلهای مانند شهرک صنعتی و شرفآباد کرمان اتباع افغان زیادتر هستند باید ساماندهی در جهت بهسازی و بررسی وضعیت آنها صورت بگیرد، در منطقۀ شیشهگر و اللهآباد نقش معتادان در این منطقه زیاد هست و به نظر من تخریب و جلوگیری از تصاحب زمین مهم است. در منطقۀ قشمیهای بم که منطقۀ پرآسیب کرمان هست مسئله و مشکل و راهکار توسط کارشناسان بررسی شود (مثلاً در منطقۀ سرآسیاب افتتاح پارک توانست خشونت و آمار خشونت کودکان را بسیار پایین بیاورد. در صورت ساماندهی این منطق خیلی از آسیبهایی که حتی بیان کردنش هم احساسات افراد را جریحهدار میکند از بین خواهد رفت. |
1018 | اتباع بیگانه؛ فقر؛ بلایای طبیعی مانند خشکسالی، زلزله)، سهمخواهی بعضی از ارگانهای دولتی و تصاحب زمینها، خریداری زمینهای ارزان توسط افراد بانفوذ و تغییر کاربری آنها؛ دلالان زمین مساعدتهای غیرکارشناسانه تخریب و بهسازی قانونگذاری دقیق، توانمندسازی افراد، مشخص شدن محدودۀ شهر | حضور اتباع بیگانه؛ فقر؛ بلایای طبیعی مانند خشکسالی، زلزله)، سهمخواهی بعضی از ارگانهای دولتی و تصاحب زمینها، خریداری زمینهای ارزان توسط افراد بانفوذ و تغییر کاربری آنها؛ دلالان زمین از دلایل عمدۀ گسترش بیرویۀ شهر است. مسئولان نهادهای متولی با انجام مساعدتهای غیرکارشناسانه در حق زمینخواران و توسعۀ حاشیۀ شهر کمک کردهاند. باید محدودۀ شهر کرمان مشخص شود و قوانین محکمی وضع شود. در مورد ساماندهی عملکرد تخریب و بهسازی صورت گرفته معمولاً اقدامات بهسازی کوتاهمدت و موردی بوده، تخریبها هم عموماً در مناطق زاغهنشین بودهاند. اگر ساماندهی انجام نشود؛ چون در کرمان اتباع خارجی زیاد هستند تا سال آینده یکی از معضلات و آسیبهای جدی این شهر خواهد بود. ساماندهی این مناطق میتواند شاهد کاهش خشونت، قتل، قاچاق مواد مخدر در این مناطق بود. |
زمینه علی |
بستر حاکم |
1- خشکسالی و کمبود آب 2-مشکلات فرهنگی 3- مشکلات اقتصادی (نداشتن شغل و نداشتن درآمد، کمبود شغل در روستاها) 4- مهاجرت اتباع بیگانه 5- فقر اقتصادی 6- وجود دلالان 7- وجود افراد بانفوذ 8- مهاجرت روستاییان 9-گسترش کارخانههای صنعتی 10- افزایش هزینههای مسکن 11- عدم تعیین مشخص شدن محدودۀ حاشیه 12-نبود برنامهریزیهای بلندمدت 13- ناهماهنگی میان ارگانهای متولی 14- زمینخواری 15- نبود نظارت و غفلت ارگانها 16- سهمخواهی مراکز دولتی (اوقاف) 17-ضعف ساختاری 18-وجود متولیان بیشمار
|
1- تخریب 2- برخورد قهرآمیز 3- تخلیه 4- نادیده انگاری 5- بهسازی 6- ایجاد موانع در حاشیه 7- نبود امکانات فرهنگی |
پیامدها |
پیامدهای مثبت در صورت اجرای ساماندهیها : 1- کاهش آسیبهای اجتماعی مانند خشونت ،قتل ،قاچاق و دزدیها و.... 2- کاهش معضلات شهر کرمان مانند کمآبیها، عدم پرداخت مالیات؛ دزدی از برق شهر کرمان 3- ایجاد نظم شهری پیامدهای منفی در صورت عدم اجرای ساماندهیها 1- آسیبپذیری شهر کرمان از مهاجران غیرقانونی 2- بالا رفتن قیمت زمین در منطقۀ شهری
|
راهبردها |
اجرای طرح کمربند سبز شهر کرمان 2- از بین رفتن تعارض منافع ارگانها 3- بهسازی همراه با توانمندسازی و مشارکت افراد حاشیه 4- استفاده از کارشناسان در اجرای طرحها 5- مشخص شدن قوانین ساماندهی و لازم اجراشدن آنها 6- قرار دادن ملک بهشرط تملک
|
ساماندهی حاشیۀ شهر کرمان |
1- ضعف مدیریتی(مدیریت احساسی) 2- نبود کارشناسی دقیق از محیط 3- حاشیهها به امری سیاسی و امنیتی تبدیلشدهاند 4- عدم اجرای طرحهای پیشنهادی 5- اولویت قرار نداشتن در مسائل اجتماعی 6- وجود ارگانهای مالک زمین (اوقاف) 8- سیاستها کوتاهمدت 9- تحصیلات متولیان بیربط به شهر و مشکلات شهری است 10- نبود تصمیمگیری یکپارچه |
شرایط مداخلهگر |
نتیجهگیری
جهان در حال تبدیلشدن به دنیایی از شهرهای بزرگ است. تمدن شهری در آغاز قرن بیست و یکم با شتاب به سمت نوعی تمدن شهری پیش میرود که بارزترین نمود آن شهری شدن جهان و جهانیشدن شهرهاست (پارکر، 36:1397). یکی از چالشهای گسترش شهرنشینی در جهان، رشد سریع شهرنشینی و کلانشهرها در جهان سوم است. در حال حاضر سهچهارم از رشد جمعیت جهان در مناطق شهری واقع در کشورهای درحالتوسعه جریان دارد که منجر به رشد بیرویۀ در شهرهایی گردیده که کمترین مواجهه با این رشد را دارند. این توسعۀ نامتوازن شهری در کشورهای درحالتوسعه با عوارضی مانند بینظمی فضایی، گسترش فقر و نابرابری، فرسایش و آلودگی محیطزیست و ناامنی اجتماعی همراه است. سیاستهای ناکارآمد در عرصۀ برنامهریزی مسکن و بازتابهای بحران اقتصاد جهانی بهتدریج باعث شکلگیری و گسترش پدیدهای با عنوان شهری شدن فقر یا فقر شهری شده است. ازآنجاییکه تمام پدیدههای شهری یا منطقهای در تعامل هستند؛ بنابراین، بازتاب گسترش فقر شهری را میتوان از یکسو در گسست کالبدی پارهای از نواحی مسکونی از پیکرۀ کل شهر و در چارچوب کاهش میزان برخورداری از خدمات شهری، اجتماعی، کیفیت سکونت و از سوی دیگر به حاشیه رانده شدن و انزوای اجتماعی پارهای از گروهها مشاهده کرد. اسکان غیررسمی، امروزه بهعنوان یکی از اصلیترین معضلات شهرهای کشورهای درحالتوسعه و توسعهنیافته، منجر به بحثهای محافل حرفهای و واکنش مجامع بینالمللی شده است. گوناگونی علل پیدایش و تفاوتهای ساختاری چنین بافتهایی در مناطق مختلف سبب شده تعاریف متفاوتی نیز از این پدیده صورت پذیرد، این تعدد تعاریف بهنوبۀ خود منجر شده که نامهای گوناگونی به این بافتها اطلاق شود. در کشور ما، سکونتگاههایی که به لحاظ کیفیت ساخت پایینتر از حد استاندارد هستند و از اصول و قواعد شهرسازی تبعیت نمیکنند، بانامهای گوناگونی نظیر حاشیهنشینی، سکونتگاههای بیضابطه و غیرقانونی، آلونکنشینی، بافتهای خودرو و اسکان غیررسمی شناخته میشوند. جهت تبیین یافتههای تحقیق باید بیان کرد که یافتهها تأییدی بر اندیشۀ 3 جامعهشناس زیمل، انگلس، هاروی و ولوفور است این 3 اندیشمند بستر علی و زمینۀ علی را تبیین میکنند.
زیمل معتقد است در یک نظام ساختی با بافت مدرن شهری و حاکمیت مناسبات اجتماعی مابعد سنتی _ صنعتی جامعهای نظام مبادلات اقتصادی بر مبنی اعتماد خویشاوندی جای خود را به اعتماد ساختی نظاممند و بر مبنی پول قراردادی میدهد (ریتزر، 147:1400). قواعد و مقررات ساختیافتۀ توزیع پول و در درازمدت بستر فاصلۀ زمانی _ مکانی و ساختاری افراد جامعه از لحاظ بهرهوری از منابع نظام نشان میدهد؛ زیمل معتقد است به وجود آمدن مبادلات اقتصادی جامعۀ نوین و اهمیت یافتن پول منجر شده که قشری که دستیابی به درآمد کم دارند به حاشیه رانده شوند. در میان عوامل زمینهای شهر کرمان پرتکرارترین عامل در باب حاشیۀ شهر کرمان مشکلات اقتصادی و مالی مطرح شد.
انگلس17 شهر اعیاننشین و قطبی شده را مطرح میکند (ریتزر، 120:1400). این اندیشه نیز شرایط حاشیهنشینی در کرمان را بهخوبی تبیین میکند. مناطقی که تخریب صورت میگیرد یا به تملک ادارات درمیآید یا افراد بانفوذ دستی بران خواهند داشت. شکلگیری منطقۀ شهر بهشت و هوانیروز کرمان نمونۀ بارز آن است. چنانچه هم در زمینههای علی و هم مداخلهای این امر در جلوگیری از ساماندهی نقش داشت و نفوذ افراد سرشناس به چشم میخورد همچنین اندیشۀ هاروی و ولوفور18 بحث «مدار دوم سرمایه» مینامند را مطرح میکنند که مناطق بیارزش توسط افراد خریده میشوند تا در دورههایی که ارزش زمین درحالتوسعه نوسان است از آن بهرهبرداری شود. این پدیده را در مناطق حاشیۀ کرمان بهخوبی میتوان دید بخشی از این افراد در مناطق حاشیه توسط افراد و دلالان گماشته میشوند تا تصرف زمین انجام شود و بعد از زمانی که زمین دارای ارزشی شد آن را تصاحب کرده و بهمرور زمان تبدیل به مناطق حاشیهنشین میشود. اسمیت نام دیگری بر این پدیده میگذارد. از نظر اسمیت در شکلگیری مناطق حاشیه عامل دیگری نقش دارد که تحت عنوان «شکاف اجارهای» نام میبرد که به معنی بیارزش شدن سرمایه و خروج سرمایه از مناطق مرکزی میشود و فرصت برای فضاهای خارج از شهر و حاشیه را فراهم مینماید. درنتیجه توسعه و بهسازی این مناطق زاغهنشین و فقیر به تجارتی سودآور برای سرمایهگذاران تبدیل میشود در شهر کرمان در مناطق حاشیهای مانند هشتبهشت بهخوبی شاهد آن هستیم که به حدی در این مناطق، زمین رشد سرمایه داشته که مناطق مرکزی نداشتهاند. در تبیین ساختار حاکم بر ساماندهی نظریات نیازهای اساسی، رادیکال و لیبرالی و نگرش سیستمی که راهکارهای متفاوتی را ارائه میدهند؛ اما این تبیین فقط در نوع عملکرد به شیوۀ تخریب انجامشده است؛ یعنی در عمل نشاندهندۀ عملکرد توانمندسازی و اقتدار بخشی که راهکار بهسازی را ارائه میدهند نیست. چنانچه که تعدادی از مصاحبهشوندگان بیان کردند که اقدامات بهسازی شامل تأمین فاضلاب یا آب شرب است یا حتی رنگآمیزی جداول که این اقدامات هیچکدام شامل بهسازی از منظر اجتماعی نیست. با توجه به نتایج تحقیق این راهکارها پیشنهاد میشود.
جهت ساماندهی حاشیۀ شهر کرمان باید به بهسازی و توانمندسازی این مناطق همراه با مشارکت افراد تکیه کرد. همچنین آموزش افراد ساکن حاشیه، بسیج همگانی و مشارکت همگانی، ایجاد اشتغالزایی و کاهش فقر؛ ارائۀ راهکار توسط کارشناسان، یکسان بودن طرحهای پیشنهادی، از بین رفتن تعارض منافع ارگانها؛ اجرای طرح کمربند سبز کرمان، توسعۀ روستاهای اطراف کرمان میتوانند راهکارهای مناسبی برای سامان دادن به این شرایط باشند.
منابع
- امیری، سید رضا؛ خدائی، زهرا. (1390). حاشیهنشینی و اسکان غیررسمی: چالشها و پیامدها، تهران، انتشارات ققنوس
- بلخی، محمدجواد. (1393). امکانسنجی بهکارگیری رهیافتهای توانمندسازی و بهسازی در ساماندهی سکونتگاههای غیررسمی (نمونۀ مطالعاتی: محلۀ چمن کرمانشاه)؛ مجله: مطالعات محيطی هفت حصار، شماره 8، 17 - 28
- بهزادفر، مصطفی؛ نقرهکار، عبدالحمید؛ صالحی، سید کمیل. (1397). ارزیابی شاخصهای توانمندسازی در سکونتگاههای غیررسمی با رویکرد دارایی مبنا در کلانشهر تهران - نمونۀ موردی: محلۀ میانآباد اسلامشهر؛ مجلۀ جغرافیا (انجمن جغرافیایی ایران)، شمارۀ 57 ، 96 - 114
- پارکر، سمون. (1397). نظریۀ شهری و تجربۀ شهری، ترجمۀ حمیدرضا تلخابی، فرخ مهرآیی، انتشارات تیسا
- توکلینیا، جمیله؛ شالی، محمد. (1394). امکانسنجی راهبرد توسعۀ شهر در توانمندسازی و ساماندهی سکونتگاههای غیررسمی منطقۀ یک کلانشهر تبریز؛ مجلۀ تحقیقات کاربردی علوم جغرافیایی، شمارۀ 36، 117 - 138
- رحیمی، کاظم؛ رضاپورسردره، مجتبی؛ موزن نسب، اسحاق؛ بدیعی، حسین. (1399). آسیب اجتماعی بافتهای فرسوده، حاشیهنشینی؛ مجلۀ پژوهشهای نوین علوم جغرافیایی، معماری و شهرسازی سال سوم - شمارۀ 28، 161- 170 .
- زاهد زاهدانی. (1369). حاشیهنشینی در ایران، انتشارات دانشگاه شیراز، شیراز.
- ریتزر، جورج. (1400). نظریۀ جامعهشناسی در دوران معاصر، ترجمۀ محسن ثلاثی، تهران، انتشارات علمی
- زنگانه، احمد؛ سلیمانی، محمد؛ کمانرودی، موسی؛ مزرعاوی، عماد. (1400). تحلیل گفتمان شهر مدرن؛ تولد کالبد شهر مدرن و بازنمایی زاغهنشینی؛ مجلۀ توسعۀ فضاهای پیراشهری؛ شمارۀ 5 .
- سیدحسین زاده یزدی، سعید؛ یعقوبی، علی. (1399). بررسی علل و پیامدهای حاشیهنشینی در کلانشهرهای کشور (بررسی موردی: حاشیهنشینی در کلانشهر مشهد؛ مجلۀ راهبرد توسعه شمارۀ 64، از 32 - 66 .
- عباسپور، ابراهیم؛ سیدرضا صالحی امیری، زهرا خدائی. (1399). حاشیهنشینی و اسکان غیررسمی (چالشها و پیامدها)؛ مجلۀ علوم انسانی اسلامی صدرا، شمارۀ 33، 164 – 168.
- فیالکوف، یانکل. (1400). جامعهشناسی شهر، ترجمه: عبدالحسین نیکگهر، تهران، انتشارات آگه .
- لحمیان، رضا؛ نبیزاده، زهرا. (1398). نقش توسعۀ نامتوازن فضایی - کالبدی بر ناپایداری شهری (مورد مطالعه: شهر سرخرود؛ مجله: برنامهریزی توسعۀ کالبدی، شمارۀ 16، 121 - 132.
- معدنی، سعید؛ محمدپناه، امیرحسین. (1399). بررسی جامعهشناختی عوامل مؤثر بر تشکیل حاشیهنشینی شهر سنندج؛ مجلۀ جامعهشناسی، شمارۀ 14، 151 - 170 .
- نقدی، اسدالله؛ نویسنده: خانیان، مجتبی؛ رویینتن، محبوبه؛ حقیریان، شیدا؛ شاهرخ، عماد. (1400). مطالعۀ گونهشناسی، چالشهای حاشیهنشینی و بازیهای حاشیهنشینان با سیاستهای شهری (مورد مطالعه: شهر ساوه)؛ مجلۀ مطالعات و تحقیقات اجتماعی در ایران، دورۀ دهم - شمارۀ، 249- 275.
- وصالی، سعید؛ قاسمینژاد، ابوذر. (1398). مطالعۀ دادهبنیاد حاشیهنشینی و توسعۀ اجتماعی (شناسایی شرایط مداخلهگر، راهبردها و پیامدهای تحققنیافتگی توسعۀ اجتماعی در بین حاشیهنشینان پاکدشت)؛ مجله: توسعۀ اجتماعی دورۀ چهاردهم – شمارۀ 2 93، - 126.
- Brown, J. A., Forster, W. R., & Wicks, A. C) 2023(The fork in the road for social enterprises: Leveraging moral imagination for long-term stakeholder support. Entrepreneurship Theory and Practice, 47(1): 91–112.
- Chowdhury، Rashedur. Sarasvathy Saras D. Freeman, Edward (2023) Toward a Theory of Marginalized Stakeholder-Centric Entrepreneurship Business Ethics Quarterly, First View, pp. 1 – 34. DOI: https://doi.org/10.1017/beq.2023.29.
- Dov, Friedlander؛ Barbara S. Okun (2022) Demographic Transition and the Industrial Revolution in England: Inverse Rural and Urban Processes,
- Malik, S, Roosli, R, &Tariq, F. (2020) Investigation of informal housing challenges and issues: experiences from slum and squatter of Lahore. Journal of Housing and the Built Environment; Dordrecht Vol. 35, Iss. 1,
- Martín Alvarez &Javier Ruiz-Tagle (2022) the symbolic (re)production of marginality: Social construction, internalization, and concrete consequences of territorial stigmatization in a poor neighborhood of Santiago de Chile، Published online: 29 Jul
- Pottinger, C.Pfeffer, c (2021) A City for Whom? Marginalization and the Production of Space in Contemporary Bangalore, India, Handbook of Quality of Life and Sustainability pp 295-315
- Qianli Zhou, Ye Cui, Zhen Li & Yong Deng (2023) Marginalization in random permutation set theory: from the cooperative game perspective, Nonlinear Dynamics volume 111, pages 13125–13141.
- Sjöberg, S, Kings, L, (2021) Suburban commons: the rise of suburban social movements and new urban commons in marginalized neighbourhoods in Stockholm, Nordic Social Work Research, vol35, 1-14
- Tamvada, J. P., & Chowdhury, R. 2022. The irrationality of rationality in market economics: A paradox of incentives perspective. Business and Society. DOI: 10.1177/00076503221101888
COPYRIGHTS © 2023 by the authors. Licensee Advances in Sociological Urban Studies Journal. This article is an open access article distributed under the terms and conditions of the Creative Commons Attribution 4.0 International (CC BY 4.0) (http://creativecommons.org/licenses/by/4.0/).
|
[1] دانشجوی دکتری گروه جامعهشناسی، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران
jamshidiamanallah@yahoo.com
[2] استادیارگروه جامعهشناسی، واحد شهر قدس، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران(نویسنده مسئول)
javanmardkamal@yahoo.com
[3] استاد گروه جامعهشناسی، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران
mehrdad_navabakhsh@yahoo.com
تاریخ وصول: 21/9/1402 تاریخ پذیرش: 12/12/1402
[4] Marginalization
[5] Malik
[6] Slum
[7] Harvi
[8] Qianli Zhou, Ye Cui, Zhen Li & Yong Deng
[9] Fiyakol
[10] Dov, Friedlander؛ Barbara S. Okun
[11] Martín Alvarez &Javier Ruiz-Tagle
[12] 1 Pottinger
[13] Sjöberg
[14] Megafonen
[15] Chowdhury&Sarasvathy& Freeman,
[16] Brown, J. A& Forster, W. R., & Wicks, A. C
[17] Engelz
[18] Harvey and Lefebvre