The evolution of the Tehran Bazaar after the Islamic revolution; Social analysis of urban policies
Subject Areas : Urban Sociological StudiesMasumeh Ahmadi 1 , Fatemeh Dousti 2 , Seyyedaboulhasan Riazi 3
1 - Institute for Cultural, Social and Civilization Studies , Tehran, Iran
2 - Faculty of Art and Architecture, Islamic Azad University, South Tehran Branch
3 - Associate Professor, Department of Social Studies, Institute of Cultural, Social and Civilization Studies
Keywords: &ldquo, Tehran Bazaar&rdquo, , &ldquo, Social Institution&rdquo, , &ldquo, Modern Shopping Centers&rdquo, , &ldquo, Urban Policies&rdquo, , &ldquo, Post-Revolutionary Period&rdquo, ,
Abstract :
Tehran Bazaar is one of the traditional and local institutions of Iranian society. During the Pahlavi period, Iran's political system, relying on a kind of modernist ideology, undertook policies that weakened Tehran's Bazaar, but with the occurrence of the Islamic Revolution, it was expected that in the light of the ideology of the Islamic Republic system, which emphasized a kind of local modernity, the Bazaar would take the path of strengthening and revitalization. Therefore, this article studies the consequences of urban policies on the status and position of the Bazaar in Tehran in the post-revolutionary period. In this study, a combination of interviews with experts and document study was used, and the data were analyzed and summarized using content analysis. Urban policies implemented and affecting Tehran Bazaar have been examined under the three main categories of "Transferring the functions of the Tehran Bazaar to commercial centers", "Strengthening the tourism function of the Tehran Bazaar and "Protecting and revitalizing the Tehran Bazaar". The overall result of these policies has been to weaken the Bazaar in most functions and to intensify the process of transforming the Tehran Bazaar from a multifunctional social institution to a purely commercial institution.
- اکبری، سارا (1393). بررسی تأثیر پیوند بازار با ساخت قدرت بر تحول جایگاه سیاسی و اجتماعی بازار در دوره جمهوری اسلامی (1384-1357). پایاننامۀ کارشناسی ارشد، دانشگاه فردوسی مشهد.
- آذری، نرگس (1392). تجربۀ مدرنیته به روایت فضاهای تجاری شهر تهران. تهران: انتشارات تیسا.
- اسفندیاری، مهسا (1394). بررسی تأثیرات سیاسی اجتماعی اصلاحات ارضی دهۀ 1340 ه.ش. پایاننامۀ کارشناسی ارشد، دانشگاه علامه طباطبائی.
- اسلیتر، دن و تونیکس، فرن (1386). جامعه بازار. ترجمه حسین قاضیان. تهران، نشر نی.
- آهور، ایران (1392). از بازار تا مگامال: تحلیل فضاهای تجاری-تفریحی و فراغتی. تبریز: انتشارات فروزش.
- بهار، مهری (1380). «تغییر فرهنگی-اجتماعی و توسعۀ نهادی در ایران، مورد تجربی بازار». پژوهشنامۀ علوم انسانی و اجتماعی، سال اول، شمارۀ 3: 102-77.
- بیدار، مینا؛ پاکزاد، جهانشاه و کاظمی، عباس (1398). «تعامل جنسیت و فضا در بازار تهران؛ موردپژوهی: فضاهای سبزهمیدان و مشیرخلوت». فصلنامۀ علمی-پژوهشی معماری و شهرسازی، سال 29، شمارۀ 85: 76-55.
- پنج طرح ساماندهی که نتوانست بازار تهران را نجات دهد. خبرگزاری ایسنا. 11/5/1398، برگرفته از https://www.isna.ir/news/98051105600/
- چیتساز، محمدعلی و همکاران (1396)، «بررسی جامعهشناختی بازار شهر و تأثیر تحولات اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی بر کارکرد بازار در سه دهه اخیر 80-60». مطالعات جامعهشناختي شهري، سال 7، شماره 24: 156-133.
- حائری مازندرانی، محمدرضا (1394). «گفتگو دربارۀ مرکز تاریخی تهران». دوماهنامۀ شهرنگار، شمارۀ 74-73: 110-102.
- حبیبی، حسن (1389). سرگذشت بازار تهران و بازارچههای پیرامونی آن در دویست سال اخیر. پژوهش گروهی. تهران: بنیاد ایرانشناسی.
- حجت، مهدی و صدرهاشمی، هاجر (1393). «پروندۀ منطقۀ 12؛ ظرفیتهای بافت تاریخی؛ گفتوگو با دکتر مهدی حجت». اقتصاد شهر، شمارۀ 22: 33-28.
- حسینزاده فرمی، مهدی و معتمدی، ضحی (1390). «تأملی در بازار: مطالعۀ تحولات بازار در دهۀ اول پس از انقلاب اسلامی». فصلنامۀ مطالعات انقلاب اسلامی، سال 8، شمارۀ 26: 198-169.
- حسینی قومی، مژگان (1395). «بررسی تغییرات ساخت اجتماعی (ساخت رابطهای): مطالعۀ جامعهشناختی پیوندهای شبکهای بازار تهران». جامعهشناسی کارکردی، دورۀ 27، شمارۀ 4: 170-153.
- حیدرزاده، کامبیز، «خوب و بد ساخت یکی از بزرگترین مجتمعهای تجاری دنیا در ایران/سونامی ساخت «مال» در ایران، فرصت یا تهدید؟». مصاحبه. روزنامۀ فرصت امروز. 22/2/1395. منتشرشده در www.forsatnet.ir/u/p5zRY6ov
- خاتم، اعظم (1383). «بازار و مرکزیت شهر». نشریۀ گفتگو، شمارۀ 41: 141-127.
- رزاقی، علیرضا و درخشانی، نجلا (1396). «تابآوری کالبدی و عملکردی در بازار تاریخی تهران». نشریۀ مرمت و معماری ایران (مرمت آثار و بافتهای تاریخی، فرهنگی)، سال 7، شمارۀ 13: 151-135.
- ریاضی، ابوالحسن (1395). «از بازار تا مال، حکایت یک دگردیسی». مصاحبه. فصلنامۀ روایت، شمارۀ 7.
- زهیری، علیرضا (1379). عصر پهلوی به روایت اسناد ساواک. قم: دفتر نشر معارف.
- سروش، سمیرا. پتک سرمایهگذاری اینبار بر سر دلگشا خورد. جوانآنلاین. 17/7/1389. منتشرشده در http://www.javann.ir/001k3o
- سلطانزاده، حسین (1365). مقدمهای بر تاریخ شهر و شهرنشینی در ایران. تهران: نشر نی.
- سلیمی یکتا، پروین و همکاران (1398). «بررسی بهسازی و نوسازی بافتهای فرسوده منطقه 12 شهر تهران با تأکید بر رویکرد بازآفرینی». فصلنامۀ نگرشهای نو در جغرافیای انسانی، سال 11، شمارۀ 2: 166-149.
- سوئدبرگ، ریچارد و گرانووتر، مارک (1395)، جامعهشناسی اقتصادی: ساخت اجتماعی و کنش اقتصادی. ترجمه علیاصغر سعیدی. تهران: انتشارات تیسا.
- سینائی، وحید و اکبری، سارا (1399). «بررسی مناسبات دولت و بازار در دهۀ نخست جمهوری اسلامی ایران (1368-1357)». دوفصلنامۀ پژوهش سیاست نظری، شمارۀ 27: 111-83.
- شعبانی، امامعلی و کامیاب، جمال (1391). «سیاست شهری در تاریخ معاصر ایران (1320-1299 ه.ش) با تأکید بر فضاهای عمومی شهر تهران». باغ نظر، سال 9، شمارۀ 23: 92-83.
- شورچه، محمود (1399). «سیاست شهری: مفاهیم، زمینهها و تحولات». جستارهای شهرسازی، دوره دوم، شماره 9: 100-80.
- ضوابط و مقررات طرح تفصیلی یکپارچه شهر تهران (1398). معاونت شهرسازی و معماری شهرداری تهران.
- طرح تفصیلی منطقه 12 تهران؛ تجدید ساختار مرکز تاریخی (1385). مرکز مطالعات و برنامهریزی شهر تهران.
- طرح راهبردی-ساختاری توسعه شهر تهران؛ طرح جامع تهران (1385). سامانه جامع مصوبات شورای اسلامی شهر تهران؛http://laws.tehran.ir/Law/TreeText/1015
- عباسزادگان، مصطفی و آذری، عباس (1388). «بررسی نقش فضایی بازار در ساختار شهرهای ایرانی (با بهرهگیری از روش چیدمان فضا)، نمونههای موردی: تهران، تبریز، کرمان». فصلنامۀ آبادی، سال 19، شمارۀ 64.
- عباسی، زهرا و همکاران (1393). «تدوین اصول و معیارهای تدوین ادراک فضایی در معماری بازارهای سنتی». نشریۀ مدیریت شهری، شمارۀ 39: 316-291.
- عزیزی فرد، عبدالرضا و همکاران (1399). «تحلیلی بر نقش سیاستهای دولت و مجاورت بازار بر تغییرات کارکردی و زوال محلههای شهری (مطالعه موردی: محله سیروس شهر تهران)». دوفصلنامۀ جغرافیای اجتماعی شهر، دورۀ 7، شمارۀ 2: 259-239.
غفاری، علی؛ دوستی، فاطمه؛ بهزادفر، مصطفی و وریج کاظمی، عباس (1397). «تولید فضاهای همگانی معاشرتپذیر در محله؛ بافت میانی شهر تهران». صفه، شمارۀ 28: 84-69.
- فاضلی، نعمتالله و دیگران. گفتگو. «انسان شهری، تنها در برابر سلطه مصرف». روزنامه شهروند.17/3/1394. منتشر شده در https://shahrvand-newspaper.ir/news:nomobile/main/33494/
- فرخ زنوزی، عباس (1394). «تجربیات مداخله در بافتهای تاریخی». دوماهنامۀ شهرنگار، شمارۀ 74-73: 118-111.
- فرخ زنوزی، عباس. «همۀ مأموریتهای یک طرح». خبر آنلاین.14/10/1387. منتشرشده در hamshahrionline.ir/xD4W
- قاسمی، ایرج و همکاران (1391). «پیامد نوپردازی در سازمان فضایی و عملکرد بازار تهران». نشریۀ مطالعات شهر ایرانی اسلامی، شمارۀ 10: 14-5.
- کاظمی، عباس و احمدی، معصومه (1389). «بازارهای سنتی و مالها در خاورمیانه با تأکید بر ایران». فصلنامۀ جامعه، فرهنگ و رسانه، سال 8، شمارۀ 32: 33-11.
- کاظمی، عباس و امیرابراهیمی، مسرت (1400). مگامالها و مجتمعهای بزرگ تجاری در تهران؛ مطالعهای جامعهشناختی. تهران: انتشارات مرکز مطالعات و برنامهریزی شهر تهران.
- کاظمی، عباس؛ شهابی، محمود. «افول حضور جوانان در مگامالها- بررسی توسعه مراکز خرید در سه دهه اخیر». مصاحبه. روزنامۀ ایران. 26/12/1394. منتشرشده در http://iran-newspaper.com/newspaper/page/6176/204/122540/1/irannewspaper
- کریمی، سمیه (1387). بازار تهران؛ مطالعه انسانشناسی اقتصادی. تهران: نشر افکار.
- کشاورزیان، آرنگ (1383 الف). «بازار تهران، تداوم یا دگرگونی؟». گفتگو، شمارۀ 14: 36-11.
- کشاورزیان، آرنگ (1383 ب). «در جستوجوی مفهومی برای بازار». گفتگو، شماره 42: 168-141.
- کشاورزیان، آرنگ. «بازار هنوز نمرده است»، مصاحبه. خبرآنلاین.22/12/1392. منتشرشده در khabaronline.ir/news/344124
- ماهنامۀ بورس، دورۀ اول، شمارۀ 25. شهریور 1344: 100-1.
- محمد مرادی، اصغر (1390). «حفاظت و مدیریت بازارهای سنتی ایران». معماری و شهرسازی ایران، دورۀ 2، شمارۀ 1: 60-53.
-هادی زنوز، بهروز (1397). «برنامه عملیاتی بازآفرینی شهری در مقیاس محلات». هفت شهر:77-88.
- معمارزاده، مهدی(1395). مصاحبه. آیا بازار بزرگ تهران در حال نابودی است؟ سایت کارناوال. منتشرشده در https://www.karnaval.ir/blog/tehran-grand-bazaar-dying
- نوذری، حمزه (1389). «ضرورت بازنگری در گونهشناسی جامعهشناسی اقتصادی». مجله علوم اجتماعی دانشکده ادبیاتوعلومانسانی فردوسی مشهد، سال شانزدهم، شماره اول: 321-289.
- ودیعی، کاظم (1351). «بازار در بافت نوین شهری». یغما، سال 25، شمارۀ 1 (پیاپی 283): 19-9.
- ورشوی، سمیه و همکاران (1397). «مروری انتقادی بر تحقیقات جامعهشناسی بازار در ایران: در جستوجوی حکشدگی». مطالعات و تحقیقات اجتماعی در ایران، دوره 7، شماره 1: 82-53.
- Azad armaki, Marzieh (2014). "The Synchronic Continuity of the Traditional Bazaar- Traditional and Modern Bazaar: Tajrish and Ghaem Shopping Center".Journal of Socio-Cultural Change,Vol. 1,No. 1
- Bazrafkan K & Khorrami Rouz, R (2015).“Analysis of Bazaars and Shopping Centers as Urban Spaces Via Space Syntax Software (Case Studies: Iranian Bazaars and Tehran Shopping Centers)”, International Journal of Architecture and Urban Development,Vol.5. No.2
Beckert, J. (1996). "What is sociological about economic sociology? Uncertainty and the embeddedness of economic action". Theor Soc, Vol. 25, 803–840.
- Çetin, M; Gadola, F.B & Cheol, S,M (2011)."Relationship Between Shopping Behaviors & its Spatial Configuration in AL-Khobar; Malls versus Souqs". International Journal of Civil & Environmental Engineering IJCEE-IJENS, Vol 11. No. 01.
- Dutta, Urna (2008).Sociology of Consumerism: a Study of Select Malls in Kolkata, Jawaharlal Nehru University, School of Social Sciences.
- Erkip, Feyzan & Ozuduru, B. H (2015)."Retail Development in Turkey: An Account after Two Decades of Shopping Malls in the Urban Scene".Progress in Planning, 102 (5), PP. 1-33.
- Guner Aktas, G (2012).“Interior Space Organizations of Shopping Centers that Forms with Public Social and Cultural Changes”. International Journal of Energy and Environment,Issue.2, V.6. PP: 284-291.
- Keshavarzian, Arang (2007). Bazaar and State in Iran: The Politics of the Tehran Marketplace. Cambridge.
Lefebvre, Henri (1991). The Production of Space, translated by David Nicholson, Smith Blackwell Publishers, Oxford.
Pierre, J. 1999. “Models of Urban Governance: The Institutional Dimension of Urban Politics.” Urban Affairs Review 34 (3): 372–396.10.1177/10780879922183988
سال سیزدهم ـ شمارهی چهل و نهم ـ زمستان 1402
تحول بازار تهران بعد از انقلاب اسلامی؛ تحلیل اجتماعی سیاستهای شهری
معصومه احمدی1، فاطمه دوستی2، سیدابوالحسن ریاضی3
چکیده
بازار تهران یکی از نهادهای سنتی و بومی جامعۀ ایرانی است. در دورۀ پهلوی، نظام سیاسی ایران، به اتکای نوعی ایدئولوژی مدرنیستی، سیاستهای تضعیفکنندۀ بازار تهران را در پیش گرفت اما با وقوع انقلاب اسلامی انتظار میرفت که در پرتو ایدئولوژی نظام جمهوری اسلامی که بر نوعی مدرنیتۀ بومی تأکید داشت، بازار راه تقویت و احیا را بپیماید؛ بر این اساس، این مقاله به مطالعۀ پیامدهای سیاستهای شهری بر وضعیت و جایگاه بازار در شهر تهران در دورۀ بعد از انقلاب پرداخت. در این مطالعه، از ترکیبی از روش مصاحبه با متخصصان و مطالعۀ اسنادی استفاده شد و دادهها، با استفاده از تحلیل محتوا، تحلیل و تلخیص شدند. سیاستهای شهریِ اجرا شده و تأثیرگذار بر بازار تهران، ذیل سه مقولۀ اصلی «انتقال کارکردهای بازار تهران به مراکز تجاری»، «تقویت کارکرد گردشگری بازار تهران» و «حفظ و احیای بازار تهران» بررسی شدهاند. برآیند کلیِ این سیاستها، تضعیف بازار در اکثر کارکردها و تشدید روند تبدیل بازار تهران از یک نهاد اجتماعی چندکارکردی به نهادی صرفاً تجاری بوده است.
کلیدواژهها: بازار تهران، نهاد اجتماعی، مراکز خرید مدرن، سیاستهای شهری، دورۀ بعد از انقلاب
مقدمه و بیان مسئله
ارتقای شهر تهران بهعنوان شهری معتبر، از دورۀ صفویه و از زمان شاه طهماسب صفوی آغاز شد. در همین دوره است که بازار تهران نیز رشد مییابد و بههمراه ارگ سلطنتی و مسجد جامع، استخوانبندی اصلی شهر را شکل میدهند و برای اولینبار در تاریخ شهر تهران به یکی از عناصر اصلی شهر تبدیل میشود. بهطورکلی تا قبل از دورۀ پهلوی مداخلات در شهر تهران از هیچ برنامۀ مشخص و نظاممندی پیروی نمیکند و ازآنرو که هنوز بوروکراسی مدرن و نهادهای مدیریت شهری در حالت نطفهای خود هستند، چندان نمیتوان از برنامهریزی شهری یا سیاستهای شهری سخن گفت. با به قدرت رسیدن رضاشاه و تشکیل دولت قاهر مرکزی، تحولی کیفی در روند نوسازی تهران و مراکز تجاری را شاهدیم و به معنای واقعی کلمه تجددگرایی در انگارهها و طرحهای شهرسازی نمود مییابد. در دوران محمدرضا شاه تحولات شهر تهران، باز نسبت به دورۀ پیش، شتاب بیشتری گرفت. سیاستهای شهری در این دوره، متأثر از ایدئولوژی کاپیتالیستی و مدرنیستیِ نامنعطفی بود که به بازار و هر چیز سنتی، نگاهی تحقیرآمیز داشت. تغییرات عمیق اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی پس از انقلاب اسلامی نیز تأثیرات عمیقی بر بازارهای سنتی بهطور عام و بازار تهران بهطور خاص داشته است. ازجمله میتوان به تأثیرات حاصل از تدوین و اجرای سیاستهای گوناگون شهری اشاره کرد که به طور مستقیم یا غیرمستقیم، بازارهای سنتی را متأثر کردهاند. بازار تهران، از مهمترین کانونهای هدف این سیاستها بوده و به شیوههای مختلف، تحت تأثیر آنها، تحولاتی مهم را تجربه کرده است. بررسی تأثیر این سیاستها میتواند به درک بهتر تغییرات اقتصادی و اجتماعیِ بازار تهران و نقش آن در اقتصاد شهر کمک کند.
بازار، در ساختمان و بافت شهری ما بنیادی اقتصادی، نهادی اجتماعی، میراثی فرهنگی و بازتابی از هنر معماری ایرانی است (ودیعی، 1351: 10). بازار در شکل سنتی آن، بافتی ویژه را تشکیل میدهد که بناهایی از قبیل کاروانسرا، تیمچه، دربند، چهارسوق، مسجد، مدرسه، آبانبار و مانند آنها از ملحقات آن به شمار میآید (چیتساز و همکاران، 1396: 144)؛ اما در طول تاریخ، مراکز تجاری، با دگرگونیهای زیادی همراه بودهاند. در ایران ایجاد بازارهای طرحریزیشده، از زمان صفویه مورد توجه حکومتها قرار گرفت اما مهمترین دوران تحول و رشد کالبدی بازار تهران، به پس از برگزیدهشدن این شهر به پایتختی قاجاریه مربوط است. دولت قاجار برای تقویت بازار، شروع به تأسیس مراکز آموزشی و سیاسی در حاشیۀ بازار کرد و سفارتخانههای خارجی مثل سفارتخانۀ انگلیس و روسیه، در محدودۀ بازار مستقر شدند. همچنین در همین دوره، محل سکونت دولتمردان و بازاریان متمول، به حاشیۀ بازار منتقل شد (بهار، 1380: 83)؛ بنابراین، در دورۀ قاجار، بازار تهران، تنها به دادوستد و بازرگانی اختصاص نداشت، بلکه بهعنوان شاهراه حیاتی شهر، برخی از عناصر مهم شهری مانند مسجد جامع، مدرسههای مذهبی، خانقاه و گرمابه و زورخانه را در خود جای داد و به این اعتبار، به مهمترین محور فضایی شهر تهران بدل شد (سلطانزاده، 1365: 261-251).
با آغاز دورۀ پهلوی، تحولات بازار در جهتی نامطلوب شتاب گرفت و مراکز تصمیمگیری سیاسی و حکومتی، از حاشیۀ بازار تهران (ارگ دولتی) به خیابانهایی مانند سعدآباد، نیاوران و کاخ گلستان منتقل شد (بهار، 1380: 83). درعینحال، یکی از مهمترین سیاستهایی که در این دوره در ارتباط با فضاهای تجاری دنبال شد و در دهههای بعد نیز تأثیری عمیق بر جایگاه بازار تهران گذاشت، توسعه و گسترش مراکز تجاری مدرن در سطح شهر تهران بود (همان: 90). توجه به تأثیر مراکز خرید مدرن از این نظر ضروری است که به نظر میرسد بازار سنتی بعد از سربرآوردن این مراکز، بهجای تأثیرگذاری بر آنها، بیشتر در جایگاه تأثیرپذیری از تحولات این فضاهای تجاری نوین قرار گرفته است.
به نظر میرسد که بعد از انقلاب اسلامی، سیاستهای تأثیرگذار بر بازار، وارد فازی جدید و بیسابقه میشود و ابعادی بهمراتب گستردهتر از ادوار تاریخی پیشین مییابد و بازارهای سنتی، با انواع طرحهای بهسازی و نوسازی، از نقش و کارکرد پیشین خود فاصله میگیرند (آهور، 1392: 187)؛ برای مثال، منطقۀ ۱۲ که بازار تهران و محلات مسکونی مجاورش در آن واقع شده است، طی سالهای ۸۱-۱۳۵۹ یک سوم جمعیت خود را از دست داده است. همچنین محلۀ بازار، همگام با مرکز قدیمی شهر تهران، علاوه بر افول جمعیتی بهتدریج با افول اقتصادی نیز مواجه گشته است (آذری، 1392: 139). از سوی دیگر، شاهد احداث شتابان و پرحجم مالها در سراسر شهر تهران هستیم، هرچند بازار تهران، ازحیث توزیع و دادوستد کلان و خرد، کماکان میتواند عملکردهایی نسبتاً مؤثر را در اقتصاد شهر تهران ایفا کند (حسینی قمی، 1395: 168)؛ ازاینرو، شایسته است که مطالعهای مجزا و متمرکز بر دورۀ بعد از انقلاب دربارۀ پیامدهای سیاستهای تأثیرگذار بر بازار تهران انجام گیرد. این بررسی ازاینجهت نیز حائز اهمیت است که بعد از انقلاب، نظامی سیاسی در ایران حاکم میشود که برخلاف پهلوی، بر ذخایر فرهنگی و اجتماعی سنتی و بومی جامعۀ ایرانی برای تحقق نوعی مدرنیتۀ بومی و سازگار با ارزشهای اسلامی تکیه میکند.
اما چیزی که در اینجا حائز اهمیت است و کانون تمرکز این پژوهش نیز بوده است، این است که در تحولات فضایی مربوط به بازار تهران در دورۀ بعد از انقلاب، بهوضوح نقش برجستۀ سیاستهای شهری دیده شده است و میتوان این تحولات را از نظرگاه جامعهشناسی اقتصادی بررسی کرد. بنا بر توضیحات پیشگفته میتوان گفت آنچه در این مطالعه بر آن تمرکز شده است، شناسایی فرایند تأثیر «سیاستهای شهری»4 بر تحولات فضایی بازار بهعنوان یک نهاد چندگانه است. این پژوهش بهدنبال آن بوده است که نقش «سیاستهای شهری» را در تغییر زمینههای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی درهمتنیده در فضای بازار تهران بررسی کند و بدینطریق تأثیر آن را بر تحول بازار و تقویت یا تضعیف کارکردهای آن دریابد.
پیشینۀ تحقیق
تحقیقات بسیاری تحولات بازار تهران را از رهگذر نسبت بازار با مراکز خرید مدرن و تأثیرپذیریاش از رشد این مراکز مطالعه کردهاند؛ برای مثال، آذری (1392) در مطالعۀ خود نشان داده است که بازار سنتی تهران از دورۀ پهلوی دوم نقش محوری خود را در فضای کالبدی و اجتماعی شهر تهران از دست میدهد و در دورۀ بعد از انقلاب، مراکز تجاری مدرن، عرصۀ عمومی جدیدی را بهعنوان بدیل بازار سنتی شکل میدهند اما آزاد ارمکی (2015) در مطالعۀ موردی خود در میدان تجریش تهران دریافته است که بازار سنتی تجریش و مراکز خرید مدرنِ آن، برخلاف پیشبینیهای رایج مبنی بر زوال بازارهای سنتی در برابر مراکز خرید مدرن، به نوعی رابطۀ همزیستی با یکدیگر دست یافتهاند. ایران آهور (1392) نیز همسو با دیدگاه آزاد ارمکی قابلیت تلفیق پتانسیلهای بازار سنتی تبریز در مگامالها را مطرح کرده است.
در این میان، برخی تحقیقات، مراکز خرید مدرن را فاقد ظرفیتها و کارکردهای بازار سنتی دانستهاند؛ برای نمونه، کریمی و مرادی (2015) به این نتیجه رسیدهاند که در بازارهای سنتی، تعاملات اجتماعی-فرهنگی، نوعی فضای شهری پویا و سرزنده را برای حاضران مهیا کرده اما مالها اقتصادیمحورند و ازاینرو از ایفای کارکرد تولید سرمایۀ اجتماعی ناتوانند. بذرافکن و خرمی روز (2015) نیز به این نتیجۀ مشابه رسیدهاند که بازارهای سنتی ایران در قیاس با مالها بهتر میتوانستند فضایی برای حضور و فعالیت عموم باشند.
دستهای دیگر از تحقیقات، تحولات بازار را از رهگذر تأثیر روندها و تحولات جهانی مرتبط با مدرن شدن بررسی کردهاند؛ از جمله بهار (1380) به تأثیر تضعیفکنندۀ رسانههای نوین بر شبکههای اجتماعی بازار، حسینی قمی (1394) به تضعیف «پايبندي به هنجارهاي اقتصاديِ سنتی» در میان بازاریان تهران همگام با روند فردگرایی و نصرتی (1394) به تخریب شالودههای اخلاقی مناسبات اجتماعی بازار بر اثر گسترش منطق توسعۀ نولیبرالیستی پرداختهاند.
دستهای دیگر از تحقیقات، تحولات بازار را از نظرگاه تأثیر حضور بازاریان در دولت یا دخالت دولت در بازار تهران بعد از انقلاب مطالعه کردهاند. آرنگ کشاورزیان (2007) این تز را مطرح کرده است که با وجود موضع خصمانۀ دولت پهلوی نسبت به بازار، بهدلیل باثبات بودن زنجيرۀ ارزش در بازار تهران و حفظ استقلال شبکههای درونی بازار در این دوره، بازار تهران توانست جایگاه خود را حفظ کند اما در دورۀ جمهوری اسلامی فعاليتهاي بازار بهطور گسترده تحت قيود مقررات دولت و نفوذ نهادهای دولتی قرار گرفت و همین امر سبب گسیختهشدن شبکۀ روابط مستقل و افقی در بازار شد و در مجموع نقش و کارکرد بازار در جامعه را تضعیف کرد. حسینزاده فرمی و معتمدی (1390) نیز در مطالعۀ خود به این نتیجۀ مشابه رسیدهاند که در دهۀ اول پس از انقلاب اسلامی، با پیوستن بخشی از بازار به دولت، مناصب مهم دولتی به آنها اختصاص یافت اما با دولتیشدن بخشی از بازار، در مجموع قدرت و سرمایۀ اجتماعی بازار تهران در درون جامعۀ مدنی تضعیف شد. تحقیق عباسزادگان و آذری (1388) نیز نشان میدهد که با گسترش فضایی و مداخلات دستگاههای دولتی در شهرهای ایرانی، نقش بازارهای سنتی از قبیل بازار تهران بهعنوان بخشی ارزشمند از ساختار و فضای شهر تضعیف شده است.
پژوهشهایی معدود نیز به نحوۀ ادراک و مصرف فضای بازار تهران پرداختهاند. بیدار و همکاران (1399 و 1398) مصرف فضاهای بازار تهران از سوی زنان را بررسی کرده و نشان دادهاند که بهرغم اینکه فضای بازار بهلحاظ مختصات کالبدیاش عمدتاً مردانه است اما برخی ویژگیها را نیز در خود دارد که امکان مشارکت در مصرف و بازتولید فضا را به زنان میدهد.
درمجموع، اکثر تحقیقات داخلی پیشین به این نتیجه رسیدهاند که جایگاه محوری بازار تهران از حیث اقتصادی، اجتماعی و فضایی در شهر تهران در دورۀ بعد از انقلاب تضعیف شده و بازار تهران کم یا بیش بسیاری از کارکردهای فرهنگی، اجتماعی و حتی اقتصادی و تجاری خود را به رقبای مدرنش مانند مراکز خرید و مالها واگذار کرده است.
جالب است که بسیاری از تحقیقات خارجی نیز در خصوص سمتوسوی تحولات بازارهای سنتی، به نتایجی مشابه با پژوهشهای داخلی رسیدهاند؛ برای مثال، دوتا5 (2008) در پژوهش خود در هند دریافته است که یکی از تغییرات بزرگ بازار خردهفروشی در هند، رها شدن بازارهای سنتی از سوی دولت و رو به تخریب رفتن آنها بهنفع بازارهای مدرن نوظهور بوده است. چتین6 و همکارانش (2011) در مطالعۀ خود در عربستان نشان دادهاند که بازارهای سنتی تا پیش از ظهور مالها نبض اقتصادی شهر بودند اما اکنون به دلیل گسترش مالها و سیاستهای اقتصادیای که مرکز شهر را نادیده گرفتهاند، ویژگیهای ریختشناختی و کارکردی بازار سنتی الخبر تضعیف شده است. ارکیپ و اوزودورو7 (2015) نیز در مطالعهشان در ترکیه نشان دادهاند که دولت این کشور نیز از دهۀ 80 میلادی سیاست گسترش مالها را پی گرفته و چندان تمایلی نیز برای حفظ بازارهای سنتی نداشته است. مرور مجموع پژوهشها نشان میدهد که آنچه در رویکرد و نظرگاه اکثر این مطالعات غایب است، بررسی تحولات بازار از زاویۀ تأثیر سیاستهای شهری است. در تحقیق حاضر به این موضوع پرداختهایم.
چارچوب نظری
در مطالعۀ پیشرو ازآنجاکه بنا بوده است بخش عمدۀ یافتهها، به شیوۀ استقرایی و اخلال دادههای گردآوریشده حاصل آید، از نظریهها به شیوۀ قیاسی استفاده نکردهایم؛ به بیان دیگر، قرار نبود نظریهای خاص را در این مطالعه آزمون کنیم اما برخی ایدهها و مفاهیم نظری مهم توانستهاند بهمثابه راهنماهایی کلی به کار ما بیایند و بر یافتهها و فهمهایمان پرتو افکنند.
ملهم از بینش «جامعهشناسی اقتصادی»، بازار تهران را بهمثابه یک نهاد اجتماعی در نظر گرفتهایم که کارکردهایی چندگانه و متنوع در جامعه دارد. برخلاف نظریههای اقتصادی که بازار را با مفاهیمی مانند مبادله، رقابت، قیمت و کنشگر عقلانی و محاسبهگر توضیح میدهند، رویکرد جدید در جامعهشناسی اقتصادی، بازار را نهادی اجتماعی تلقی میکند که باید در چارچوب ساخت اجتماعی، آداب و رسوم، هنجارها، فهم مشترک و شبکۀ روابط اجتماعی، فهم شود. دیدگاههای نظریهپردازانِ بسیاری از گذشته تا حال، شکلدهندۀ نگاه به بازار بهمثابه یک نهاد اجتماعی بوده است. براساس نظر پارسونز، نظام اقتصادی و خردهنظامهای آن، همواره در چارچوب یک نظم اجتماعی جای گرفتهاند. پارسونز و اسملسر (1956) استدلال میکنند که هیچ سازمانی کاملاً اقتصادی نیست؛ بنابراین، سازمان بازار باید با کارکردهایی مانند حفظ الگو (فرهنگ)، نیل به هدف (دستورالعملها و مناسبات سیاسی) و انسجام (برقراری چارچوبهای هنجاری باثبات) نیز سروکار داشته باشد (اسلیتر و تونیکس، 1386: 129)؛ به این ترتیب، نهادهای بازار از تحولات نظامهای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی تأثیر میپذیرند. گویلن نیز سازوکارهای اجتماعیای را بررسی کرده است که تسهیلکننده، شکلدهنده و حفظکنندۀ پدیدههای اقتصادیند و به این نتیجه رسیده است که این سازوکارها شامل فرهنگ، ساختار سیاسی و شبکۀ روابط اجتماعی میشوند. مارک گرانووتر (1985) در رابطه با شبکۀ روابط اجتماعی، یکی از مفاهیم اساسی و تأثیرگذار در حوزۀ جامعهشناسی اقتصادی را پرورده است که درهمتنیدگی یا حکشدگی8 نام دارد. وی معتقد است که فعالیت اقتصادی، در ساختار اجتماعی حک شده است و بر تأثیر روابط اجتماعی بازار بر رفتار و مناسبات اقتصادی تأکید میکند. زوکین و دی ماجیو نیز در بسط و تکمیل ایدۀ «حکشدگی ساختاری» گرانووتر، این ایده را مطرح کردهاند که لازم است «حکشدگی سیاسی، شناختی و فرهنگی» پدیدههای اقتصادی را نیز دید و بررسی کرد (سوئدبرگ و گرانووتر، 1395: 83). بازار در ایران نیز همخوان با رویکرد جدید جامعهشناسی اقتصادی، ازنظر کارکردی آشکارا نهادی چندگانه بوده و بهعبارتی در تجارت، سیاست، مذهب، فرهنگ و عوامل اجتماعی حک شده و با آنها درهمتنیده است. تعدد تعاریف از بازار در بین پژوهشگران بازارهای سنتی ایران (بازار بهمثابه نوعی فرهنگ، طبقه، شبکه روابط غیررسمی، نیروی سیاسی و...) نشان از حکشدگی چندلایۀ بازار ایرانی در سیاست، اجتماع و فرهنگ دارد (ورشوی و همکاران، 1397: 55). در عین حال، باید توجه کرد که بازار بهمثابه یک نهاد اجتماعی، برای بقا باید توان انطباق ساختاری و کارکردی با تحولات فضایی و تغییر شرایط را داشته باشد؛ بدین ترتیب، موفقیت یا شکست نهاد بازار سنتی در ایران، درگرو توانایی آن در انطباق کارکردی با نیازهای جدید است (کشاورزیان، 1383 ب: 143).
با توجه به مباحث شکلگرفته پیرامون عملکرد چندگانۀ بازار، لازم بود به سویۀ فضایی بازار- بهمثابه یک فضای همگانی- نیز پرداخته شود. بازار، هم بنیادی اقتصادی و هم نهادی اجتماعی است که زمینۀ مشارکت اجتماعی مردم در جریانهای سیاسی و مردمی را فراهم کرده است (عباسی و دیگران، 1393، 291-316). در رابطه با نقش مردم و استفادهکنندگان از فضای بازار درزمینۀ تولید و تحولات فضایی آن میتوان به نظریۀ تولید اجتماعی فضا9 اشاره کرد که هانری لوفور مطرح کرده است. از بحث لوفور دربارۀ فضا، سهگانۀ مفهومی فضا ظاهر میشود که به این قرارند: فضاهای تصورشده10 که با طرحها و سیاستهای شهری ایجاد و به مردم تحمیل میشوند، فضاهای زیسته11 که بهدستِ استفادهکنندگان فضا و برحسب نیازهایشان تولید میشود و کردار فضایی12 که به کنشها و تعاملات پیرامون این فضاها میپردازد (لوفور، 1991). پیر (1999) نیز در رابطه با نقش سیاستهای شهری در توسعه و تحول فضاهای شهری، مفهوم «حکمروایی شهری»13 را مطرح کرده است که با دربرگیری حکومت و جامعه و تعامل میان آنها در یک نظام به هم پیوسته سعی بر آن دارد که در یک بستر مشترک، به همسازی منافع متنوع و یا حتی متضاد ذینفعان، افراد عادی و نهادهای تصمیمگیرنده بپردازد؛ فرایندی که توسط نظامهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی شکل گرفته است و حاکمیت شهری، مشروعیت خود را از آن میگیرد. کرمونا (2016) در بسط این رویکرد، مفهوم دیگری تحت عنوان «حکمروایی خوب شهری»14 را معرفی میکند که اهداف اصلی آن را شامل شفافیت و پاسخگو بودن، تشویق به مشارکت مردم و ایجاد اجماع نظر در عین کارا بودن و پاسخگویی به نیازهای متغیر مردم معرفی میکند.
برای انجام این مطالعه، از ترکیبی از روش مصاحبه با متخصصان و مطالعۀ اسنادی استفاده شده است. انتخاب متخصصان برای مصاحبه، بهشیوۀ هدفمند و براساس مرتبط بودن گرایشهای مطالعاتی آنها و پژوهشهای منتشرشدهشان بوده است. درمجموع، از دادههای مصاحبه با 17 متخصص استفاده شده است که 9 مورد از آنها مصاحبههایی بودهاند که خودِ نویسندگان مقاله با متخصصان انجام دادهاند و 8 مورد دیگر، مصاحبههای منتشرشده از متخصصان در منابع پیشین بودهاند؛ بدینترتیب، استفاده از دیدگاهها و تجارب متنوع و نظرات مختلف دربارۀ موضوع پژوهش میسر شده است. در بخش مطالعۀ اسنادی، عمدتاً به اسناد سیاستی مهم بهخصوص طرح جامع و طرح تفصیلی شهر تهران و مقالهها و کتابهای منتشرشده رجوع شده و اطلاعاتی سودمند دربارۀ سیاستهای شهری و تأثیر آنها بر بازار جمعآوری شده است. برای تحلیل و تلخیص دادهها، از تحلیل محتوا بهره گرفته شده است. این روش به پژوهشگر این امکان را میدهد که الگوها، مقولات و مفاهیم اصلی را شناسایی کند و نتایج را بهطور جامع و قابلفهم ارائه دهد. با استفاده از این روش، میتوان به تحلیلی عمیقتر دربارۀ دادهها پرداخت و نتایج قابلاعتمادی را دربارۀ تأثیر سیاستهای شهری بر بازار تهران به دست آورد.
جدول شمارۀ 1. فهرست مصاحبههای اختصاصی
مصاحبهشونده | تاریخ | تخصص |
ناصر فکوهی | 1396 | انسانشناس فرهنگی و شهری |
حسین ایمانی جاجرمی | 1396 | جامعهشناس شهری |
علیاصغر سعیدی | 1396 | پژوهشگر اقتصاد- جامعهشناسی اقتصادی |
یعقوب موسوی | 1396 | جامعهشناس شهری |
حسام سلامت | 1396 | جامعهشناسی و اقتصاد |
ابوالحسن ریاضی | 1400 و 1396 | جغرافیا و برنامهریزی شهری |
ایوب منوچهری | 1400 | جغرافیا و برنامهریزی شهری |
حسین حاتمینژاد | 1400 | جغرافیا و برنامهریزی شهری |
جدول شمارۀ 2. فهرست مصاحبههای منتشرشده در منابع پیشین
مصاحبهشونده | منبع | تاریخ | تخصص |
---|---|---|---|
نعمتالله فاضلی | روزنامه شهروند | 17 خرداد 1394 | انسانشناسی شهری |
آرنگ کشاورزیان | خبرآنلاین | 22 اسفند 1392 | مطالعات خاورمیانه و اسلامی |
کامبیز حیدرزاده | روزنامه فرصت امروز | 22 اردیبهشت 1395 | مدیریت بازرگانی |
ابوالحسن ریاضی | فصلنامه روایت (شماره 7) | 1 فروردین 1395 | جغرافیا و برنامهریزی شهری |
عباس فرخی زنوزی | خبرآنلاین | 14 دی 1387 | معماری |
مهدی معمارزاده | کارناوال | 18 دی 1395 | معماری |
مهدی حجت | اقتصاد شهر (شماره 22) | تابستان 1393 | معماری |
محمدرضا حائری مازندرانی | دوماهنامه شهرنگار (شماره 74-73) | آبان و دی 1394 | معماری و شهرسازی |
پیشزمینۀ تاریخی: بازار تهران در گذار از پهلوی به جمهوری اسلامی
با در نظر گرفتن سیر تاریخی پیدایش و تحولات بازار تهران از دوران صفویه تاکنون، تحول در کارکردهای چندگانۀ بازار، با آغاز دگرگونی در ساختار فضایی، مفاهیم و ارکان اصلی شهری در دوران پهلوی اول مشهود است؛ بنابراین، در این پژوهش، مرور سیر تحولات بازار در دورۀ قبل از انقلاب، از دورۀ پهلوی اول آغاز شده است تا بتوان دربارۀ چالشهای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی مرتبط با این تحولات تعمق بیشتری کرد. در دورۀ رضاشاه برخی تحولات مهمِ تأثیرگذار بر بازار تهران رخ میدهد. نقش تجاری خیابان از این دوره است که دچار دگردیسی میشود و راستههای تجاری خیابان، به رقیبی جدی برای بازار تهران بدل میگردند (شعبانی و کامیاب، 1391: 86). همچنین با وسعتگیری پرشتاب شهر تهران و طرحهای نوسازی شهری رضاشاه، از مرکزیت هستۀ تاریخی و مرکزی شهر با محوریت بازار تهران کاسته میشود و عملکردهای اقتصادی-اجتماعی و فرهنگی این بخش از شهر رفتهرفته کاستی میگیرد. دستاندرکاران بخش نوین اقتصادی شهر نیز بهتدریج در نواحی شمالی تهران استقرار مییابند (حبیبی، 1389: 16). از سوی دیگر، گروههای جدیدتر اجتماعی که منزلت اقتصادی بالایی ندارند، جایگزین گروههای مذکور در مرکز شهر و اطراف بازار میشوند. بهطورکلی، مديريت شهری در دورۀ رضاشاه به احياي بخش مركزي بیتوجهی میکند و توسعۀ كالبدي را بهسمت شمال تهران دنبال مینماید. در نتیجة این سیاستها، تقابلي ميان بخش مرکز تاریخی تهران و بخشهاي مدرن و تازه توسعهيافتة آن پدید میآید.
تحولات فضایی بازار در دورۀ پهلوی دوم سرعت بیشتری به خود میگیرد و ورود عناصر جدید و مدرن را در ساختار فضایی شهر را به همراه میآورد. رشد جمعیت، افزایش قدرت خرید مردم با بالارفتن قیمت نفت و ورود کالاهای مصرفی غربی که با ساختار سنتی و مذهبی متناقض بود سبب میشود که در دورۀ محمدرضاشاه خیابانکشیهای گسترده همراه با رونق بیشتر فضاهای تجاری واقع در حاشیۀ خیابانها و ساخت مراکز تجاری جدید ادامه یابد. در این شرایط، بازار تهران بهعنوان فضای تجاری قدیمی، در انزوای بیشتری قرار میگیرد (آذری، 1392: 121). محمدرضاشاه براساس نگاهی مدرنیستی، بازار را نهادی پیشامدرن و عقبافتاده تلقی میکند که بهزودی زوال خواهد یافت (کشاورزیان، 2007: 133). شاه میگوید «همچنان اعتقاد من این است که دوران آنها به سر آمده است... بازاریها افرادی متعصب و خشکمغزند و... در برابر تغییرات مقاومت میکنند» (پاسخ به تاریخ، محمدرضا پهلوی بهنقل از کشاورزیان، همان).
در دهههای 30 و 40 جداییگزینی بخشهای تجاری در حاشیۀ خیابانهای فردوسی، سعدی، لالهزار، تخت جمشید، جاده قدیم شمیران و امیرآباد تشدید میشود. فروشگاههای زنجیرهای مانند فردوسی (1336) و کوروش (1349)، با الگوگیری از نمونههای غربی در این دوره تأسیس میگردند (ماهنامۀ بورس، 1344: 79). مجتمعهای تجاری چندمنظوره مانند ساختمان پلاسکو (1341)، مجتمع اسکان (1356) و مرکز خرید کوکاکولا نیز نخستینبار در این دوره سر برمیآورند (نسخۀ الکترونیکی کتاب اول شهر تهران،1388). مراکز تجاری جدید بهطور روزافزون سهم بیشتری از کیک تجاری تهران به دست میآورند. ازسویدیگر، پیشگامی و هدایت دولت در برنامههای صنعتی، باعث تقویت بورژوازی صنعتی (در برابر خردهبورژوازی سنتی) میشود. رژیم محمدرضاشاه با حمایت از صنایع جدید و دادن وامهای کلان کمبهره به آنها، از بورژوازی صنعتی حمایت میکند. درمقابل، بازاریان از هرگونه امتیازی محروم میشوند (زهیری، 1379: 313).
نتیجۀ سیاستهای تهاجمی پهلوی در قبال بازار این میشود که بازار به جنبش انقلابی ایران نزدیک شود. طی همین سالهاست که گروهی قدرتمند از ائتلاف بازاریان، تحت رهبری روحانیت به نام «هیئتهای مؤتلفۀ اسلامی» شکل میگیرد و این بخشِ بازار عملاً به یکی از نیروهای اصلی جنبش انقلابی ایران بدل میشود (اکبری، 1393: 79). این در حالی است که رژیم شاه تلاش داشت بازار را تضعیف کند.
با پیروزی انقلاب اسلامی اولینبار در دولت موسوی، بازار سهم و نفوذ بسیاری در قدرت یافت و با انتخاب «حبیبالله عسگراولادی» بهعنوان وزیر بازرگانی، توزیع کالاها در اختیار هیئت مؤتلفه قرار گرفت. در همین دوره تجارت خارجی نیز عمدتاً به هیئت مؤتلفه سپرده شد (حسینزاده فرمی و معتمدی، 1390: 187-186).
بازار بعد از انقلاب حالا دیگر بخشی از قدرت است... در دولت مهندس موسوی که یک نگاه سوسیالیستی دارد به مسائل، وزیر بازرگانی کیست؟ آقای عسگراولادی که مؤتلفه هستند و بازاری. بازار بهنوعی در حوزۀ بازرگانی کشور دست برتر را در اختیار میگیرد... بنیاد مستضعفان دست کیست؟ دست آقای رفیقدوست است... این حاصل چیست؟ حاصل همپیوندی بازار با روحانیت (ریاضی، مصاحبۀ اختصاصی).
اما به نظر میرسد که ورود بخشی از بازاریان مذهبی و متنفذ به ساخت رسمی قدرت در ایران بعد از انقلاب در قالب هیئت موتلفه، بهشیوهای متناقضنما در بلندمدت به سود کلیتِ بازار نبوده و نهایتاً با دولتیکردن بخشهایی از بازار، زمینۀ تضعیف اجتماعی-سیاسی آن را فراهم آورده است، چهاینکه از همین زمان، ساختار جمعی و تشکیلات انجمنیِ خودجوش و خودراهبر بازار بهدست دولت قابل دستکاری و کنترل شد.
[در دورۀ بعد از انقلاب] مانند همۀ بخشهای دیگر در جامعۀ ایرانی، محدودیتهای سیاسی، از تشکلیابی بازار [در قالب] انجمنی وابستهبههم و یکصدا که نماینده تمامی اعضای آن باشند جلوگیری کرد... ساختار جمعی که من توصیف کردم، با سیاستهای مختلف تضعیف شده است و این موضوع منجر به این شده که [بازار بهعنوان] یک گروه قدرتمند سیاسی انسجامش را از دست بدهد (کشاورزیان، 1392).
درواقع، ادغام بخشی از بازار در حاکمیت در دورۀ بعد از انقلاب اسلامی، به ایجاد دودستگی میان بازاریان و تضعیف ساختار مناسبات اجتماعی قدیمی و ریشهدار بازار تهران دامن میزند. این وضعیت جدید سبب میشود که آن دسته از اعضای بازار که بهاصطلاح دولتی نشدهاند، بازاریانی را که جذب نظام حامی-مشتری حکومت شدهاند، نه از خودشان، بلکه بخشی از دولت بازشناسند (کشاورزیان، 1383 الف: 26).
از این دوره [یعنی دورۀ جنگ] دیگر آرامآرام آن نهاد کنترلکنندۀ بازار خودش دارای منافعی است که این منافع صرفاً در بازار تعریف نمیشود، زیرا متوجه میشوند که سهم بزرگ اقتصاد در بازار نیست... نفت در بازار جابهجا نمیشود... آن بخش بازار که در ساختار قدرت سهیماند، علاوهبراینکه دارند بازار را قدرتمند میکنند، وظیفۀ کنترل بازار را هم بر عهده دارند... پس اولین ضربه را بازار خودش به خودش میزند و با ورود به عرصۀ مناسبات حاکمیت، یکپارچگی خودش را از دست میدهد (ریاضی، مصاحبۀ اختصاصی).
بازتاب تضعیف قدرت اجتماعی-سیاسی بازار را در سالهای بعد و نیز درحالحاضر بهویژه در کمرنگشدن پیوند حزب مؤتلفه با شبکۀ بازار و تضعیف قدرت سیاسی این حزب نسبت به اوایل انقلاب مشاهده میکنیم.
آن بازار سنتی که یک زمانی در انقلاب در قالب چندتا حزب و در رأسشان مؤتلفه یک تعین سیاسی داشت، نفوذ سیاسی داشت، [امروزه] این را ندارد... الان یکسری آدمهای بدون نام داریم که مرام سیاسی مشخصی ندارند. یکسری آدمهای اهل زدوبند و غیره. هر دولتی که بخواهد با اینها بسازد خیلی برای اینها فرقی نمیکند (سلامت، مصاحبۀ اختصاصی).
درعینحال، باید افزود که بهتدریج گرایش روزافزون دولتهای جمهوری اسلامی بهسمت مداخلهگری دولتی سبب شد که نهفقط آن بخش ادغامشده با دولت، بلکه کلیت بازار، در مسیر وابستگی به دولت قرار گیرد و دولتها بهسمت کنترل بازار ازطریق وابستهسازی عملکردهای آن به سازوبرگهای قانونی و بوروکراتیک خود بروند. این روند پرتنش، از همان دولت موسوی خودنمایی کرد، بهطوریکه در دولت دوم موسوی، چهرههای راستگرای بازار مانند غفوریفرد، عسگراولادی و اکبر پرورش، در اعتراض به دخالت مفرط دولت در اقتصاد و امور بازار، از دولت موسوی کنار گذاشته شدند (سینائی و اکبری، 1399: 97 و 96).
این روند درنهایت سبب ایجاد سازمانها و نهادهای متعدد و عریض و طویل دولتیای شد که هریک از جهتی خود را متولی سامان دادن به عملکردهای بازار میدانند. این دخالتهای موازی یا متقاطع، هرکدام بخشی از آزادی و استقلال عملکردی بازار را دچار محدودیت و اختلال کرده است؛ برای نمونه، براساس برخی پژوهشها، فقط در حوزۀ بازار فرش دستباف و سنتی ایران، بیش از بیست دستگاه و سازمان دولتی، خود را متولی صنعت یا بازار فرش ایران میدانند (کریمی، 1387: 108-111).
در مجموع، مطالعات نشان میدهد که تغییرات اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی بازار، همگام با رشد فضایی شهر و تمرکززدایی از بازار در دورۀ پهلوی اول آغاز شده و با توجه به رشد اقتصادی ناشی از فروش نفت در دورۀ پهلوی دوم و پیادهسازی الگوهای فضایی مدرن، این تغییرات، شدت و سرعت بیشتری یافتهاند. بااینهمه و با وجود اینکه دولت برآمده از انقلاب اسلامی، قصد اعلام شدۀ جدی برای معکوسسازی روندهای پهلوی و حفظ و احیای مواریث فرهنگی داشته است، به نظر میرسد که بازار بهشکلی نقیضهوار بهویژه ازحیث استقلال، قدرت و نفوذ اجتماعی، در دورۀ جمهوری اسلامی نسبت به دورۀ پهلوی، با سرعت و حجم بیشتری صدمه دیده و تضعیف شده است و اکنون نسبت به دورههای تاریخی پیشین تأثیرگذاری اجتماعی کمتری دارد (فاضلی، 1394).
سیاستهای شهری تأثیرگذار بر وضعیت بازار در دورۀ پس از انقلاب
سیاستهای شهری در دورۀ پس از انقلاب، تأثیر قابل توجهی بر وضعیت بازار تهران داشتهاند. این سیاستها باعث تغییراتی در ساختار و عملکرد بازار تهران شدهاند و پیامدهای مختلفی برای آن داشتهاند. این پیامدها را ذیل سه مقولۀ «گسترش مراکز خرید مدرن و انتقال کارکردهای بازار تهران به این مراکز»، «تقویت کارکرد گردشگری بازار تهران» و «حفظ و احیای بازار سنتی» بررسی کردهایم.
1. گسترش مراکز خرید مدرن و انتقال کارکردهای بازار تهران به این مراکز
مرور اسناد گردآوریشده و مصاحبههای انجام شده با مشارکتکنندگان، حاکی از انتقال کارکردهای بازار به مراکز خرید است. تغییر الگوی مصرف و نیازهای روزمرۀ مردم با آغاز واردات بیرویه، منفعت مالی ساختوساز مراکز تجاری جدید و نقش مهم این سودها در تأمین بودجۀ شهرداری، اجتماعپذیری بیشتر این مراکز نسبت به بازار، انعطافپذیری بیشتر در کارکردهای طولانیمدت و همهشمولی بیشتر نسبت به حضور اقشار مختلف، ازجمله مواردی است که به آنها اشاره شده است. این موارد، در شکل شمارۀ 1 نشان داده شده است.
شکل شمارۀ 1. مدل مفهومی مقولۀ انتقال کارکردهای بازار به مراکز خرید
نخستین سیاستگذاری مهم در حوزۀ مراکز تجاری بعد از انقلاب، به سال 1362 بازمیگردد که ساخت مجتمعهای تجاری مدرن در تهران حدود شش سال ممنوع شد. این ممنوعیت، قیمت واحدهای تجاری در این مراکز خرید را بهشدت بالا برد و مالکان پاساژها را به سوداگری مالی در این حوزه ترغیب کرد (کاظمی و امیرابراهیمی،1397: 165). این ممنوعیت، در انتهای دهۀ 1360 برداشته شد و استفاده از پتانسیل تقاضای انباشته شده امکانپذیر گشت. در این دوره که مصادف با دورۀ شهرداری کرباسچی است، نهاد شهرداری با کمک بورژوازی تجاری و بورژوازی مستغلات، پیشگام ساخت و ساماندهی مراکز خرید شد (همان: 169). این سیاست شهرداری بهیکمعنا آغاز دوبارۀ تضعیف بازار تهران بوده است و شهرداری از این طریق بهصورت هدفمند و آگاهانه با انتقال کارکردهای بازار به مراکز تجاری مدرنتر مانند مراکز خرید و مالها، به مرکززدایی از بازار تهران پرداخته است.
بعد از دهۀ 1370 تمایلی وجود داشته به اینکه در قالب یک پروژۀ شهری، سیستم بازار سنتی تبدیل شود به بازار مدرن. این پروژه یکی از پروژههای آقای کرباسچی بوده است... که بازار سنتی و بازارهای جانبی آن را... به سیستمهای مدرن شهری مثل مجتمعهای تجاری منتقل کنند (فکوهی، مصاحبۀ اختصاصی).
«تغییر الگوی مصرف» در سال 1373 با تأسیس اولین فروشگاههای شهروند در میدان آرژانتین تبلور یافت و رویکرد مصرفی جدیدی را در شهر با خود به همراه آورد که هرچند قبل از انقلاب در حال شکلگیری بود اما با وقوع انقلاب و جنگ از بین رفته بود. احداث این فروشگاهها از طرف هیئت مؤتلفه، اقدامی درجهت تضعیف بازار قلمداد شد. در دورۀ کرباسچی 82 مرکز تجاری مدرن تأسیس شد (کاظمی و امیرابراهیمی،1398: 35). احداث این مراکز، با مخالفت شدید بازاریها مواجه شد اما شهرداری از این سیاست عقبنشینی نکرد، زیرا ساخت این مراکز را یک ضرورت میدانست.
این فضاهای خرید، در عرض بازار بودند... بازار شدیداً با اینها مخالف بود... بعد از انقلاب مخصوصاً در دوران جنگ مسئلۀ توزیع به مسئلۀ اصلی تبدیل شد... سرانۀ مراکز توزیع نسبت به جمعیت هم بسیار پایین بود... یکی از ریشههایی که نمیتوانستند قیمت را تثبیت کنند این بود... بههرحال یک نیاز بود و این مراکز خرید راه افتاد. اینها از درون تحول شهری به وجود نیامدند و بازار مسبب اصلی آن نبود (سعیدی، مصاحبۀ اختصاصی).
اما در دورۀ شهرداری قالیباف، سیاست مالسازی به اوج شتاب و گسترش خود رسید و نقشی محوری نیز در «تأمین بودجۀ شهرداری» پیدا کرد. در این دوره علاوه بر بورژوازی تجاری و مستغلات، بازیگران دیگری همچون نهادها و سازمانهای حاکمیتی نیز بهطور گسترده وارد عرصۀ مالسازی شدند. براساس برآوردهای سال 1397، ۵۹.۵ درصد از کل مراکز خرید دورۀ پهلوی و جمهوری اسلامی، در دورة قالیباف ساخته شدهاند (کاظمی و امیرابراهیمی،1397: 182). سیاست گسترش انواع مراکز خرید مدرن در جایجای شهر تهران بعد از دورۀ کرباسچی تابهاکنون سبب شد تا سهم بازار تهران در زنجیرۀ تولید و توزیع کشور و شهر تهران کاهش یابد و بدینترتیب نقش و کارکرد اقتصادی آن نیز بهطور روزافزون تضعیف شود و روزبهروز مرکزیت خود را در تجارت شهر تهران از کف بدهد.
تلاش زیادی صورت گرفته است که بازارهای سنتی در تمام کشور فریز بشوند؛ یعنی نه توسعه پیدا میکنند و نه کوچک میشوند اما عملاً دارند از اهمیت میافتند... زیرا مازاد ثروت یا ثروت جدید تولیدشده به این مجموعه پمپاژ نمیشود... این زنجیره [تولید و توزیع بازار] همه در یک جاهایی به هم خورده است. بوتیکها آمدند بخشی را بردند... فروشگاههای زنجیرهای آمدند بخش دیگری را بردند. پس این بازار دیگر بازار مرکزی نیست (ریاضی، مصاحبۀ اختصاصی).
درنهایت، این روند به وضعیتی ختم میشود که در آن، زنجیرۀ ارزش، با واردات و واردکنندگانی آغاز میشود که اینک دیگر غالباً عضو بازار تهران نیستند، بلکه به انحای مختلف به دولت وابستهاند و از رانتهای دولتی مانند مجوزهای خاص واردات و معافیتهای گمرکی و دریافت یارانه بهره میبرند (کشاورزیان،1383 الف: 29).
درواقع، درهای کشور یکجورهایی بعد از جنگ باز میشود و سیاستهای واردات بهشکل جدی دنبال میشود... رفتهرفته سروکلۀ برندها پیدا میشود... یک خرده بورژوازی [مدرن] دارد شکل میگیرد که دقیقاً از خلال مناسبات بینالمللیاش و سیاست واردات دارد ساخته میشود (سلامت، مصاحبۀ اختصاصی).
طی این روند، پیوند بازار تهران با شریانهای قدیمی تولید داخلی نیز تضعیف میشود و خود نیز همچون مراکز خرید مدرن عمدتاً به توزیعکنندۀ محصولات وارداتی نهچندان باکیفیت بدل میگردد.
بازارها... بنیانهای اقتصادی و اجتماعیشان را از دست دادهاند. این بازارها، در مراکز روستایی ریشه داشتهاند... این روابط، الان گسیخته شدهاند، یعنی جریان تولیدی از سمت پیرامون شهرها بهسمت این بازارها نیست... [بازار] رفتهرفته به ترمینال محصولات چینی و مرکز توزیعکنندۀ کالاهای فیک و اینها تبدیل شده است... [بازارهای سنتی] بخشی از سرمایهداری جهانی از نوع جهانسومی و وابستهاش شدهاند (ایمانی جاجرمی، مصاحبۀ اختصاصی).
علاوه بر تضعیف بازار تهران در بعد اقتصادی، کارکردهای غیرتجاری بازار بهخصوص «اجتماعپذیری» نیز در دورۀ انقلاب بیشازپیش رو به ضعف میگذارد. امروزه گفته میشود مالها کارکردهای چندگانه دارند اما باید توجه داشت که در گذشته، بازار نیز به شیوۀ خود (متفاوت با مالها) بهعنوان نهادی دارای کارکردهای چندگانه شناخته میشد؛ اما براثر سیاستهای جدید نوسازی، بازارهای سنتی کمابیش اغلب کارکردهای غیرتجاری خود را از دست دادهاند.
همین بازار، محل تعامل اجتماعی و تصمیمگیریهای سیاسی و فرهنگی و غیره بوده است. مسجد و مدرسه و حوزه و... در همین بازار یا در مجاورت بازار بودهاند... اما سیاستهای نوین بهگونهای بوده است که... این بازارهای محلی کمکم تبدیل به مالها شدند و این مالها علاوه بر ارائۀ خدمات تجاری، محل گذران اوقات فراغت، محل تعامل اجتماعی [و] حتی پردیسهای سینمایی هستند (حاتمینژاد، مصاحبۀ اختصاصی).
درواقع، در گذشته مراکز عمدۀ تفریح و گردهمایی پیشامدرن (زورخانه، قهوهخانه، غذاخوریهای سنتی، نمایشها و نقالیها و...) در درون یا نزدیک بازار قرار داشتند اما با سیاستهای نوسازی بهخصوص از نوع نگاه خطی آن، بسیاری از این مراکز تعطیل شدهاند. درعوض، مراکز عمدۀ تفریح مدرن مثل کافهها، رستورانها، کافیشاپها و غیره، بیرون از بازار و بهخصوص در مالها و مگامالها استقرار یافتهاند (کشاورزیان،1383 الف: 34).
بهطورکلی، وضعیت بهگونهای پیش رفته است که اکنون مالها میتوانند به نیازهای جدید و مدرن، بهتر از بازار سنتی پاسخ دهند و عرصهها و کارکردهای مختلف را از بازار سنتی بربایند. یکی از این نقشها فراهمسازی امکان توقف و مکث برای مراجعین توسط مالهاست.
مردم در مال بیشتر توقف میکنند و [در مالها] برخلاف «بازار سنتی» توقف بیجا مانع کسب نیست و مزید امتنان هم است؛ یعنی پدیدۀ «خریدار-تماشاگر»15 حتماً در مورد چنین مالهایی صدق میکند (حیدرزاده، 1395).
یا اینکه مالها و مراکز خرید جدید ازلحاظ زمان فعالیت، از منطقی «انعطافپذیرتر» پیروی میکنند و امکان خرید و فراغت شبانه (بعد از ساعات کار) را فراهم میآورند، درحالیکه بازار تهران همچنان به روال سنتی، پیش از فرارسیدن شب تعطیل میشود.
چرا در بازاری که سرقفلیاش چندمیلیارد تومان است، باید تنها روزی شش تا هشت ساعت استفاده کنی؟ نگاه اقتصادی درست توانسته این اهمیت را درک کند و به آن پاسخ دهد و تا شانزده ساعت کسب درآمد کند (ریاضی،1395: 71-70).
یکی دیگر از مزیتهای کارکردی مالها بر بازار سنتی، متناسبسازی فضای مالها برای زنان و حتی کودکان و انعطافپذیری فضایی مالها نسبت به بازار سنتی ازلحاظ عناصر کالبدی و تنوع کاربری است، درحالیکه فضای بازار سنتی کماکان مثل گذشته مردانه است. براساس آمار سال 1383 فقط 7/11 درصد از مراجعان بازار تهران زنان بودهاند (بیدار و همکاران،1398: 56).
شاید بتوان گفت حضور پررنگ زنان، در هر دو نقش فروشنده و خریدار/پرسهزن، یکی از مؤلفههای تمایزبخش مراکز خرید جدید از بازارهای سنتی است... «بازار» دارای معماری مردانه با فروشندههای اغلب مرد است اما «مال» با فضاها و نورپردازی خاصش، معماری و قالبی زنانه دارد و اغلب فروشندگانش هم دختران و زنان هستند (حیدرزاده، 1395).
بهاینترتیب، شاهد این هستیم که بازار تهران بهتدریج از بسترهای نوینِ پدیدآمده از دل سیاستهای نوسازی شهری جدا میشود و روزبهزور توان انطباق ساختاری و کارکردی خود را با فضای مدرن شهر از کف میدهد. بااینهمه، برخی از صاحبنظران پیشبینی میکنند که بازار تهران با وجود تضعیفشدن نسبت به گذشته، با حدی از مدرنشدن و سازگارییافتن با شرایط جدید، به حیات و بقای خود در کنار مراکز خرید مدرن ادامه خواهد داد.
بازارها در درازمدت ساخت و کارکردشان متحول خواهد شد. همینطور هم شده است. بهتدریج سبکوسیاق ساختوساز در بازار، سبک حجرهها و مصالح، کامپیوتریزهشدن و الکترونیکیشدن... هومپیج پیدا میکند، تبلیغات میکند. با فیسبوک مبادله میکند... سازمان کلی بازار بهدلیل اینکه در ایران دارای یک پشتوانۀ تاریخی است ادامۀ حیات خواهد یافت (موسوی، مصاحبۀ اختصاصی).
2. سیاستهای مربوط به تقویت کارکرد گردشگری بازار تهران
با توجه به مفاهیم مطرحشده در مقولۀ انتقال کارکردهای بازار تهران به مراکز خرید، ادامۀ مطالعات و مصاحبهها در این پژوهش نشان میدهد که تقویت وجه گردشگری بازارهای سنتی ازجمله بازار تهران، یکی از مهمترین و ضروریترین راهبردهایی است که بهمنظور درهمتنیدن بازار سنتی با شرایط زندگی مدرن پیشنهاد شده است. تقویت گردشگری دررابطهبا حفظ و احیای بازار تهران و معاصرسازی نقش و کارکرد اجتماعی و اقتصادی بحث شده و بر اهمیت بازار بهعنوان یکی از عناصر اصلی در گردشگری شهرهای ایرانی اسلامی تأکید شده است. حضور افراد از گروههای جنسی و سنی مختلف بهعنوان گردشگر میتواند زمینهای برای تولید فضاهای معاشرتپذیر فراهم آورد که متعاقباً سرزندگی و پویایی اقتصادی را به ارمغان خواهد داشت. عواملی مطرح است که مانع تقویت کارکرد گردشگری بازار میشوند؛ نبودِ شفافیت قانونی، ضعف در اجرای سیاستهای پیشنهادی، پذیرانبودن بستر فرهنگی رسمی برای حضور همۀ اقشار و خردهفرهنگها و ضعف در دسترسی فیزیکی به بازار با توجه به گسترش روزافزون شهر تهران و وضع قوانین ترافیکی، مواردیاند که به آنها پرداخته شده است و در شکل شمارۀ 2 نشان داده شدهاند.
شکل شمارۀ 2. مدل مفهومی مقولۀ تقویت کارکرد گردشگری بازار
نبودِ «شفافیت قانونی» در طرح توسعۀ شهری مرتبط با گردشگری، یکی از دلایل اصلی عدم تحققپذیری آن است. طرحهایی برای مهیاسازی بازار برای گردشگری انجام شده ولی بیشتر این طرحها غیرسیستماتیک و پراکنده، ناقص و محدود و غیرمستمر بودهاند و با تغییر مدیریتهای شهری در نبودِ شفافیت قانونی و «ضعف اجرایی» دچار وقفه و توقف شده و در مقاطعی نیز بهدلیل تنگنظریهای فرهنگی، عامدانه کند و محدود شدهاند.
[البته] بهطور نقطهای و جزیرهای، یکسری فضاهایی را بهعنوان کانونهای جذب گردشگر تعریف کردهاند اما این فعالیتها از نظر من جستهوگریخته بوده... سیاستها ناقص بوده است، سیاستها بخشی بوده... و با تغییر مدیریتها شیوۀ اداره هم متفاوت بوده است. همینالانی که شورای شهر عوض شده است، یکسری فعالیتهایی که باید ازطریق تسامح و تساهل به وجود بیاید... ممکن است با محدودیتهایی مواجه شود؛ یعنی مثلاً بگویند خیابان ایکس یا ایگرگ که منتهی به بازار میشود نباید مکانی باشد که خانمها و آقایان بیایند اینجا تفریح بکنند (حاتمینژاد، مصاحبۀ اختصاصی).
درمجموع، تاجاییکه به اسناد سیاستی مهم مانند طرح جامع و طرح تفصیلی مربوط است، تأکید خوبی بر تقویت وجه گردشگری بازار تهران صورت گرفته است مانند تأکید بر «حفاظت از بناهای شاخص بازار» (طرح جامع، بند 4-15، 1385)، «مرمت و بازسازی بازارهای تاریخی برمبنای الگوهای اولیه» (همان، تبصره 52)، احداث بناهای اقامتی و پذیرایی برای گردشگران در بافت سکونتی مجاور بازارهای تاریخی، همگون با معماری بافت تاریخی (همان، تبصره 53) و ساماندهی فعالیتی بازار تهران و پالایش فعالیتهای ناسازگار (طرح تفصیلی منطقه 12، راهبرد 1، 1385) با هدف رونق گردشگری؛ اما شکافی چشمگیر میان اهداف این اسناد و اجرای آنها وجود دارد.
ما الان در طرح جامع و طرح تفصیلی تهران، عرصههای میراث فرهنگی و عرصههای گردشگری داریم که هم برای هموطنان است هم برای گردشگران خارجی؛ اما درمجموع کار چشمگیری دراین زمینه نشده است... سیاستهای [گردشگری] ما کماکان انقباضی است (ریاضی، مصاحبۀ اختصاصی).
در اجرایینشدن اهداف این اسناد سیاستگذاری، «محدودیت فرهنگ رسمی» تأثیر زیادی دارد؛ بهخصوص نقش محدودکننده و منفی سیاست فرهنگیِ کلان جمهوری اسلامی بر گردشگرپذیرکردن بازار قابلتوجه است. این نگرش فرهنگی محتاطانه، موانع زیادی برای توسعۀ گردشگری بهویژه گردشگری خارجی ایجاد کرده است.
بهطورکلی [و نهفقط در مورد بازار] در گفتمان حکومت ما گردشگری محوریت ندارد. گردشگری، فضای فرهنگیِ خاصی را میطلبد. گردشگر برای لذت و راحتی و تفریحکردن میآید... بهخصوص از گردشگران غربی میترسیم؛ از تأثیر فرهنگیشان؛ از انتظارات متفاوتشان (منوچهری، مصاحبۀ اختصاصی).
حوزۀ دیگر سیاستی که بهنوعی با وضعیت گردشگری بازار درهمتنیده است، حوزۀ «دسترسی» است که خودْ با وضعیت زیستمحیطی منطقۀ 12 ارتباط مییابد. ترافیک سنگین، حجم زیاد وسایل نقلیۀ موتوری، آلودگی صوتی و آلودگی هوا در منطقۀ 12 تهران، ازجمله مشکلات و شرایط نامناسب بازار تهراناند. این شرایط، رفتوآمد به بازار را دشوار میکند و آن را بهخصوص برای طبقۀ متوسط و بالا و قشرهایی همچون زنان و جوانان غیرجذاب و نامطلوب میسازد.
به همسر یکی از دوستان گفتم که شما خریدتان را از کجا میکنید؟ خانهشان طرف اکباتان بود. گفت من خریدم را از قزوین انجام میدهم... گفتم چرا قزوین. چرا نمیروید منطقۀ 12؟ خندید. گفت من دو بار رفتم، پلیس مرا جریمه کرد. جای پارک پیدا نمیکنم، ترافیک است... ورود به منطقه ممنوع است، طرح زوج و فرد دارد (حاتمینژاد، مصاحبۀ اختصاصی).
شهرداری تهران برای کنترل ترافیک و آلودگی هوا در این منطقه در سال 1359 براساس مصوبۀ شورای انقلاب، اقدام به اجرای طرحی بهعنوان محدودۀ ممنوعه یا طرح ترافیک در محدودۀ مرکزی شهر کرد. هدف این طرح، اعمال محدودیت بر ورود و تردد وسایل نقلیۀ شخصی و تشویق وسایل نقلیۀ عمومی در این منطقه بود اما پیامد ناخواستۀ آن، سرعتگیریِ انتقال بسیاری از عمدهفروشیهای بازار به خارج از آن و بیرون از محدودۀ طرح ترافیک بود و به طریقی دیگر باعث تضعیف و پراکندگی بیشتر بازار شد (خاتم، 1383: 134؛ کشاورزیان، 1383 الف: 41). تجربۀ اجرای طرح ترافیکی، بهخوبی نشان داد که حل مشکلات بازار تهران، نگاهی سیستمی و کلنگر را میطلبد و تمرکز بر یک مشکل میتواند مشکلی دیگر را به بار آورد.
قرارگرفتن بازار تهران در منطقۀ ممنوعۀ طرح ترافیک و درمقابل، ساختهشدن اکثر مالهای جدید در بیرون از محدودۀ ترافیکی و نیز مجهزسازیشان به پارکینگهای عمومی، سبب شده است که ازلحاظ امکان رفتوآمد با وسایل نقلیۀ شخصی و درنتیجه مطلوبیت برای گردشگری، بازار تهران در وضعیتی نامناسب و غیرقابلرقابت با مالها قرار گیرد (قاسمی و همکاران، 1391: 11). در شرایط کنونی به نظر میرسد که تسهیل گستردۀ دسترسی به بازار ازطریق توسعۀ وسایل نقلیۀ عمومی میتواند بهترین سیاست تشویقی برای کمک به بازار تهران و افزایش جذابیت و گردشگرپذیری آن باشد.
طرحهای تهیهشده بهخصوص در حوزۀ کالبدی اگر اجرا میشدند، وضعیت بازار تهران خیلی بهتر از این میبود... بنا بوده که تعداد ایستگاههای مترو منتهی به بازار زیاد باشند بدون اینکه فضای بازار را به هم بزنند (منوچهری، مصاحبۀ اختصاصی).
3- سیاستهای مربوط به حفظ و احیای بازار تهران
شرایط فیزیکی و کالبدی بازار با سازههای چند صدسالهاش، بهطرزی محسوس در حال فرسودهشدن است. بااینحال، مقامات شهری، برنامهریزی جامعِ ثمربخشی برای حفظ و نوسازی بازار نداشتهاند (کشاورزیان، 2007: 182). بعد از انقلاب، تلاشهایی برای تدوین و اجرای طرحهای حفظ و احیای بازار تهران صورت گرفته اما بسیار کم تحقق یافتهاند. عدمسازگاری بازار با فعالیتهای جدید نسبت به مراکز خرید و نبود زیرساختهای مجهز و مدرن دراینزمینه، کاهش حس تعلق بازاریان، ساختوسازهای بیرویه در حاشیۀ بازار که با اصالت معماری بازار در تضاد است، همچنین کاهش زیستپذیری بافت اطراف بازار با مهاجرت ساکنان اصیل و بازاریان قدیمی و کاهش تمایل آنها به مشارکت در فرایند بازسازی و تمایل بازاریان به سرمایهگذاری در مراکز خرید جدید و سودجویی شهرداری در فقدان مدیریت یکپارچه، موارد مطرحشده دررابطهبا مقولۀ حفظ و احیای بازار تهراناند که در شکل شمارۀ 3 نشان داده شدهاند.
شکل شمارۀ 3. مدل مفهومی مقولۀ حفظ و احیای بازار تهران
در اوایل دهۀ 70، طبق موافقتنامهای که بین شهرداری تهران و سازمان میراث فرهنگی به امضا رسید، قرار بود سازمان میراث فرهنگی، طرح احیا و مرمت بازار تهران را تهیه و شهرداری آن را اجرا کند اما این طرح نیز عملاً به اجرا نرسید. دوباره در سال ۸۳ شهرداری منطقۀ ۱۲ قرارداد طرح مطالعاتی بهسازی، نوسازی و تجهیز بازار تهران را به امضا رساند. اینبار نیز همزمانی این طرح با نگارش طرح جامع تهران موجب شد طرح به مرحلۀ اجرا نرسد (زنوزی، همشهریآنلاین، 14/10/1387). اقداماتی مانند تهیۀ طرح تفصیلی ویژۀ منطقۀ 12 (1385) نیز چندان تأثیری بر بهبود وضعیت بازار تهران نداشته است، چراکه مدیریت شهری، از تحقق بسیاری از اهداف این اسناد سیاستی ناتوان بوده است.
«سازگاری» با فعالیتهای جدید، یکی از ضرورتهای مهم درارتباطبا بهسازی و نوسازی بازار تهران درجهت پالایش کارکردهای بازار، همگام با ضرورتهای روز و پیشرفتهای فناوری است. ضرورت این امر را آخرین طرح جامع شهر تهران (1385) نیز بازشناخته و با عنوان «پالايش مركز قديمي تهران و ارتقاء سطح و كيفيت عملكردي آن براي عملكردهاي فرهنگي، گردشگري، كسبوكار، ساماندهي، هدايت و...» قید کرده است (طرح جامع شهر تهران، 1385). امروز در بازار با طیفی گسترده از کارگاههای تولیدی و انبارهای مواد شیمیایی مواجهیم که هیچ سازگاریای با کارکردهای موردانتظار بازار ندارد.
«توسعۀ زیرساختهای» ضروری بازار از قبیل سیستم برقرسانی، تلفن، فاضلاب، چاهها و اطفای حریق، از مسائل و موضوعات جدی در حریم بازار است که بهصورت سیستماتیک و هماهنگ با کالبد تاریخی ساماندهی نمیشود؛ بهعنوانمثال، راستۀ مسگرها امروز به بازار پوشاک تبدیل شده و سیمکشیهای این بازار بسیار غیراصولی است و مشکلی کوچک میتواند کل این بازار را به کام آتش بکشاند (ایسنا، 11/5/1398).
تضعیف «حس تعلق»، یکی از علتهای مهم این نابسامانی و بههمریختن نظامهای سنتیِ مراقبت از بازار است که سبب شده است خودِ بازاریان برخلاف گذشته، درزمینۀ حفظ و نگهداری از بازار، چندان احساس مسئولیت یا تعلق نکنند.
قبل از دولت مدرن، بازاریها خودشان سازماندهی داشتند... اما با مداخلههای گسترده و همهجانبۀ دولت، این نقش و این سازماندهی مردمی تقریباً از میان رفته است. بازاریها که در گذشته خودشان مسائل و مشکلات بازار را رفعورجوع میکردند، با ازدستدادن پیشینۀ خود... دیگر یا حس مسئولیت ندارند یا اگر حس مسئولیت هم داشته باشند دیگر آن توان و ظرفیت و دانش قدیمی را ندارند (منوچهری، مصاحبۀ اختصاصی).
تجارب داخلی و خارجی نشان میدهند که در همۀ طرحهای موفق در بهسازی، نوسازی و بازسازی بازار تهران، دولت ضرورتاً باید از ذینفعان همکاری و مشارکت بگیرد.
مجموعۀ ذینفعان باید در این فرایند [ترمیم و بهسازی بازار] مشارکت داشته باشند. یک نمونۀ موفق داریم که در مراجع جهانی به رسمیت شناخته شده است و آن هم مرمت بازار تبریز است که با مشارکت خود بازاریان حتی بدون دخالت مدیریت شهری انجام شد... اگر مشارکت ذینفعان را نداشته باشیم... ذینفعان مقاومت میکنند (زنوزی، 1394: 117-116).
بحث دیگر دربارۀ حفظ و احیای بازار، «حفظ اصالت معماری» بازار است که موردتأکید طرح جامع (1385) و طرح تفصیلی تهران (1398) نیز بوده است (طرح جامع: بندهای 9-3-2؛ 1-15، طرح تفصیلی: بندهای 6-5؛ 13-2؛ 13-3)؛ اما همگونی کالبدی و فضایی بازار، از زمان شهرداری کرباسچی به اینسو گاهوبیگاه با ساختن پاساژها و مراکز خرید جدید در حاشیه و اطراف بازار به هم خورده است.
کرباسچی یک کار دیگر میکند که چالش بین بازار و شهرداری را به مرز جنگ خونین سوق میدهد... شهرداری شروع میکند در حاشیه و در داخل بازار هم مجوز ساختوساز [تجاری] دادن؛ بهعبارتی، بهسمت برهمزدن ساختار فضایی بازار میرود (ریاضی، مصاحبۀ اختصاصی).
برخی از مراکز خرید مدرن، آشکارا ممنوعیت ساختوساز در حریم بخش تاریخی بازار را نقض کردهاند؛ ازجمله با شکایت بخش خصوصی و بهواسطۀ ضعف سازمان گردشگری، سرای دلگشا معروف به «وزیر نظام» با قدمت 130 سال، از فهرست آثار ملی سازمان میراث فرهنگی خارج و بهمنظور احداث مرکز خریدِ «بازار بزرگ دلگشا» تخریب شد (جوانآنلاین، 17/7/1389).
بازار رضا یا مراکز خرید دیگری که جدیداً در حاشیه بازار ساخته شدهاند، در داخل بافت تاریخی بازار تهران ساخته شده و برخلاف طرح تفصیلیاند (منوچهری، مصاحبۀ اختصاصی).
درحالحاضر، بازار تاریخی تهران ازحیث کیفیت کالبدی، دچار پراکندگی و ناهمگونی بسیاری است. 63 درصد بناهای بازار تهران، دارای فرم و منظری غیراصیلاند. این نشان میدهد که اصالت در نما و منظر اکثر بخشهای بازار مخدوش شده است. همچنین 39 درصد مداخلات صورتگرفته در کالبد بناها و فضاهای بازار، مغایر با اصول مرمت و حفظ اصالت بوده است (رزاقی و درخشانی، 1396: 149). تعمیرات غیراصولی بهدستِ بنایان متفرقه و صاحبان مغازهها که عموماً با اصول فنی مرمت آشنا نیستند، بر شدت مشکلات افزوده است (محمد مرادی،1390: 59 و 58)؛ برای مثال، در سالیان قبل، سقف قسمتی از بازار کفاشان بهدلیل مرمت غیراصولی و همچنین ساخت پاساژ تازهساز «مریم» فروریخت.
خانهها و بناهای تاریخی بسیاری، در داخل و حاشیۀ بازار نیز بهمرورزمان تخریب شدهاند. تخریب کامل خانۀ تاریخی «حسام لشکر» و تعریف یک پروژۀ مال پنجطبقه بهجای آن یا در آستانۀ تخریب قرارگرفتن «حمام سرپولک»، نمونههایی از این وضعیت نامطلوباند (ایسنا، 11/5/1398). در اینجا نقش ضعیف سازمان میراث فرهنگی و گردشگری را- که اکنون به وزارتخانه تبدیل شده است- نیز شاهدیم. بعضی متخصصان، یکی از بزرگترین مشکلات بازار و محلات تاریخی همجوار آن را رعایتنکردن ضوابط میراث فرهنگی میدانند.
مدیران شهری باید دراینزمینه جوابگو باشند که چرا وقتی براساس ضوابط نباید برای بازار تهران مجوز ساخت پاساژ بدهند، برای «بازارچۀ حاجقاسم» مجوز ساخت پاساژ داده میشود و دارندۀ مجوز به خود اجازه میدهد 20 دهنه طاق در این بازار اواخر قاجاری را تخریب کند!... شهرداری مکلف بوده است از میراث فرهنگی استعلام کند، کاری که انجام نداد (معمارزاده، 1395).
ضعف در «مدیریت یکپارچه»، مشکل دیگر دراینزمینه است. به نظر میرسد که دستگاههای دولتی متولی حفظ و احیای بازار، از یک رویکرد مدیریتی و اجرایی یکپارچه و واحد تبعیت نمیکنند و میان اهداف و خواستههای آنها تزاحم و اصطکاک وجود دارد. به نظر میرسد که این رویکردها، بین دو قطب سوداگری و حفظ اصالت میراث فرهنگی بازار سرگرداناند.
این بافت تاریخی اگر دارای ظرفیت تاریخی است، کاری کنیم که از ظرفیت موجودش استفاده شود... اینکه میفرمایید بههرحال باید برای شهرداری سود اقتصادی هم داشته باشد، باید توجه داشت که سود به دو صورت است: یکی سود زودهنگام است و دیگری سود بلندمدت. شهرداری... اگر زود بخواهد به سود برسد، بیدرنگ این بافتها را خراب کند و جایشان آپارتمانهای چندینطبقه بسازد... ولی اگر اینها را تبدیل به مراکز فرهنگی کند، در بلندمدت... بسیار سوددهتر از سود کوتاهمدت است (حجت، 1393: 31).
ظاهراً چربیدن منطق سودمحوری بر رویکرد و عملکرد شهرداری تهران، کار را برای وزارت میراث فرهنگی و گردشگری در پیشبرد وظیفۀ سازمانیاش یعنی حفظ ارزشهای فرهنگی و تاریخی بازار دشوار میکند (طرح تفصیلی منطقۀ 12 تهران، 1385: 23).
مسلماً اولویت اول شهرداری تهران سود است... بزرگترین نقضکنندۀ طرح جامع و طرح تفصیلی هم خودِ شهرداری است. شهرداری تهران به منطقۀ بازار هم نگاه سوداگرانه دارد و رویکردش توسعۀ پایدار بازار نیست... ارزشافزودۀ سرمایهگذاری در منطقۀ بازار بسیار زیاد است و این منطقه برای شهرداری برای کسب درآمد بسیار جذاب است (منوچهری، مصاحبۀ اختصاصی).
«زیستپذیری» حوزۀ دیگری است که باید درارتباطبا حفظ و تقویت بازار تهران به آن توجه کرد و مرتبط با کیفیت بافتهای مسکونی اطراف بازار است. در اواخر قاجار، محلۀ بازار بعد از سنگلج دارای بیشترین تعداد خانه بود و اکثر اهالی آن بازاریها بودند. بخشی از وزرا، مقامات و ثروتمندان نیز ساکن این محله بودند (بهار، 1380: 83) اما بهخصوص از دورۀ دوم پهلوی، بسیاری از این اقشار بهدلیل انتقال مراکز سیاسی و تجاری به مناطق دیگر تهران و سپس زوال شهری در این منطقه، محلۀ بازار را ترک کردند. این روند، در دورۀ بعد از انقلاب نیز ادامه یافته است. رشد جمعیت منطقۀ 12 و محلات پیرامون بازار بعد از انقلاب، منفی و کاهشی بوده است و قیمت زمین و ساختمان، بهسبب فرسودگی و ناکارآمدی بافت و نبود مشوق برای جذب سرمایه به مرکز شهر، بههیچوجه با ارزشهای مرکز تاریخی تناسب ندارد (سلیمی یکتا و همکاران، 1398: 159).
منطقۀ 12 که شامل بازار هم هست، دچار پژمردگی یا اربن بلایت16 یا زوال شهری شده است. بسیاری از این فضاها، به اشغال کارگران درآمده است... بسیاری از ساکنان از این منطقه رفتهاند... و با این افول فضای زیستی، افول محیطزیست، افول امنیت... محل خوبی برای زندگی نخواهد بود. متناسب با این، بازار هم افت میکند (حاتمینژاد، مصاحبۀ اختصاصی).
درحالحاضر، ساختمانهای مسکونی منطقۀ بازار، فرسوده و نامجهزند و حدود نیمی از آنها عمری بیش از 40 سال دارند (خاتم، 1383: 130). منطقۀ 12 ازنظر درصد بافت فرسوده در تهران جایگاه نخست را دارد ولی در نوسازی بافت فرسوده، در رتبۀ آخر است. در محلات اطراف بازار، املاک فرسوده براساس منطقی سودمحور به انبار، گاراژ و کارگاه تبدیل میشوند و مالکان، دیگر لزومی برای نوسازی املاکشان نمیبینند (موسوی و همکاران،1397: 81). برای احیای کارکرد سکونتگاهی منطقۀ بازار باید بستههای سیاستی تشویقی مانند امتیازهای معافیتهای مالیاتی و وامها برای نوسازی بافت و ساختوسازهای جدید تعریف شود (زنوزی، 1394: 117).
عدم «مشارکت ذینفعان» و ساکنان قدیمی، یکی از چالشهای اصلی در این بافتهای فرسودۀ شهری است. در غیاب مدیریت درست و مشوقهای لازم برای نوسازی بافت مسکونی، بخشی از بازاریان، اقتصادیترین گزینۀ پیشروی خود را اجارهدادن یا اجارهکردن واحدهای مسکونی قدیمیساخت این محلات برای تبدیل به انبارها و کارگاههای موردنیاز برای عملکرد بازار تهران دیدهاند و بدینطریق، ناخواسته در زوال شهری محلات اطراف بازار سهیم و حتی ذینفع بودهاند (عزیزی فرد و همکاران، 1399: 252). این وضعیت نشان میدهد که در احیای وجه سکونتگاهی اطراف بازار تهران، بهطور مضاعف به اقناع و مشارکت ذینفعان اصلی نیاز است.
میدانید که در تهران تاریخی، در محلۀ عودلاجان، ثروتمندترین افراد ساکن بودهاند... در تونس متخصصان رفتند و با ثروتمندان صحبت کردند و گفتند که ما داریم اینجا را میسازیم و شما هم بیایید و آنها را تشویق به بازگشت کردند و درعوض آنها هم کمکهای مرمتی میکردند... و [همه] امکانات و تأسیسات و زیرساخت و فاضلاب را در درون بافت تاریخی ایجاد کردند. این میشود یک الگو [برای بازسازی محلۀ بازار] (حائری مازندرانی، 1394: 110).
«سودجویی بازاریان» مضمونی است که بعضی از تحلیلگران درارتباطبا بحث بقای بازارها در برابر مالها به آن اشاره کردهاند. ماحصل این سودجویی، سرمایهگذاری برخی از بازاریان در توسعۀ مراکز خرید بوده است. بااینکه برخی تحلیلها سرمایهگذاری نسل جوان بازار در مراکز خرید مدرن را بهعنوان راهبردی برای تقویت یا احیای بازار مطرح کردهاند اما به نظر میرسد که در تحلیل نهایی، این کار به تضعیف بیشتر بازار در مقام یک نهاد مستقل ریشهدار منجر شده است.
یک استراتژیای که بازار داشت این بود که علاوه بر اینکه خودش را بهعنوان مرکز اصلی اقتصادی حفظ کند، در آن مراکز جدید هم سرمایهگذاری کند... پروژۀ شهرداری این بود که این فضاها بهنوعی جایگزین بازار شوند اما نشد. بازاریها آمدند در اینها ازطریق نسل جوانشان سرمایهگذاری کردند (فکوهی، مصاحبۀ اختصاصی).
با وجود سرمایهگذاری بخشی از بازاریان در مراکز خرید مدرن، باید توجه داشت که نباید بازاریها را بهعنوان یک قشر اجتماعی، با بازار سنتی بهعنوان یک نهاد اجتماعی یکی گرفت. به نظر میرسد که کنش فردگرایانه و سودمحورانۀ بخشی از بازاریها دراینزمینه، به زیان بازار در مقام یک نهاد اجتماعی بوده است (کشاورزیان، 1383 الف: 25).
نتیجهگیری
بازار در شهر ایرانی، حکم قلب تپنده را دارد؛ پس بهعنوان یک قرارگاه چندگانه باید بتواند در برابر تحولات و تغییرات فضایی شهرها تاب بیاورد. دررابطهبا بازار تهران چنین به نظر میرسد که علیرغم اینکه تحولات اساسی درزمینۀ فضاهای شهری و مدرنشدن جامعۀ شهری و تأثیرپذیری بازار از آن از دورۀ پهلوی اول آغاز شده است، برآیند کلیِ سیاستهای اجراشده در دورۀ بعد از انقلاب، تضعیف مضاعف بازار در بیشتر کارکردهای آن بهخصوص کارکرد اجتماعی آن است. این سیاستها سبب دگرگونی بسترهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگیای شده است که بازار تهران در آنها حک شده است و به این طریق عرصه را برای رشد و بقای بازار تنگتر کرده است.
درمجموع، از یافتههای بهدستآمده در این پژوهش میتوان به این نتیجه رسید که یکی از مهمترین عوامل موفقیت اندک مدیریت و حکمرانی شهری درخصوص بازار این است که فرایند و عملکردی منسجم و یکپارچه در بین اجزای این نهادها دیده نمیشود. در عملکردهای مدیریتی شهری، نوعی دوگانگی و سرگردانی میان اصالتگرایی فرهنگی (حفظ ارزشهای تاریخی و فرهنگی بازار تهران) و سودمحوری (کسب سود ازطریق ساختوسازها در پیرامون بازار) به چشم میخورد. این ناهمسویی و تناقض ضمناً میتواند انعکاسی از ناهماهنگی و تعارض میان دیدگاهها و منافع دستگاهها و نهادهای درگیر در مدیریت شهری مانند شهرداری، وزارت میراث فرهنگی و گردشگری، وزارت مسکن و غیره باشد. به نظر میرسد که عملکردهای سودمحور را عمدتاً شهرداریها پیش میبرند و ازآنجاکه در مدیریت شهر تهران بالاترین دست را دارند، میتوانند بهانحاءمختلف کفۀ عملکردهای سودمحور را نسبت به عملکردهای مبتنی بر حفظ اصالتهای فرهنگی بازار- که بهخصوص وزارت میراث فرهنگی و گردشگری نمایندۀ اصلی آن است- سنگینتر سازند.
یافتههای پژوهش حاضر، چالشهای مرتبط با تحولات فضایی بازار تهران را در سه مقولۀ کلی «انتقال کارکردهای بازار به مراکز خرید»، «تقویت گردشگری» و «حفظ و احیای بازار» مطرح کرده است. در تضعیف کارکرد تجاری بازار، سیاست مصرفگرایانة گسترش مالها و مراکز خرید مدرن و نیز قصور و ناکامی در محققسازیِ اهداف و چشمانداز طرح جامع و طرح تفصیلی شهر تهران نقشی مهم داشتهاند و سبب شدهاند که سهم بازار تهران از کیک تجارت ایران بسیار کوچکتر شود و همۀ فرصتهای جدید را مراکز تجاری جدید بربایند. نتایج پژوهش، با تطابق خود با سایر تجارب جهانی نشان داد که براثر این سازوکارهای نولیبرالیستی، در ایران نیز همچون بسیاری دیگر از کشورهای درحالتوسعه مانند هند و عربستان و ترکیه و امارات، همان نوع گسستی را شاهدیم که میان بازارهای سنتی و مراکز خرید مدرن پدید میآید و بهموجب آن، بازارهای سنتی، بسترهای تداوم تکامل و توسعۀ خود را از دست میدهند. این یافته همسو با پژوهش کاظمی و احمدی (1389) است که در تحلیل خود از فضاهای تجاری هشدار میدهند که بازار بهتدریج جایش را به رقبایی جدیدتر و پویاتر مثل مالها و مگامالها خواهد داد (کاظمی و احمدی، 1389).
اما به نظر میرسد که در دورۀ بعد از انقلاب، کارکردهای فرهنگی و اجتماعی بازار حتی بیش از کارکرد تجاری ضربه خوردهاند و بسیاری از معادلهای مدرنتر این کارکردها در مالها ادغام شدهاند. در عمل نهتنها هیچ برنامة منسجم و اثربخشی برای حفظ یا احیای کارکردهای روبهزوالِ فرهنگی و اجتماعی بازار و بالابردن توان انطباق بازار با شرایط جدید در دورۀ بعد از انقلاب اجرا نشده است، بلکه کارهای انجامشده، به ازکفرفتن بیشتر این کارکردها کمک کردهاند. با برنامههایی خلاقانه و غیرتقلیدی و البته فراهمسازی بسترهای لازم مانند گسترش وسایل حملونقل عمومی، خلاقیت در طراحی، گسترش پیادهراهها و فضاهای همگانی چندگانه و انعطافپذیر در منطقۀ بازار، میتوان به تلفیق دوبارۀ مراکز عمومی معاشرت و گذران فراغت در بازار تهران اندیشید اما کارهای صورتگرفته دراینخصوص بسیار محدود و اندکشمارند. غفاری و همکارانش با تأیید این مسئله در پژوهش مردمنگارانۀ خود از معاشرتپذیری فضاهای تجاری، بر لزوم انعطافپذیری و پذیرابودن فضا برای انجام فعالیتهای چندگانه در فضای اطراف بازارها و مراکز خرید تأکید دارند (غفاری و دیگران، 1397).
شناسایی عوامل و سیاستهای تأثیرگذار بر انتقال کارکردهای چندگانۀ بازار به مراکز خرید نشان داد که درواقع جمهوری اسلامی، بااینکه برخلاف پهلوی، خود را مخالف سیاستهای شتابزدۀ مدرنیستی و کاپیتالیستی اعلام کرده و درحالیکه شعارهای مبنی بر بومیگرایی و حفظ ارزشها و میراث فرهنگی بومی، مستلزم حفظ و تقویت بازار تهران متناسب با شرایط مدرن بوده است، مدیریت شهری در ساحت عمل و اجرا غالباً همان مسیر حکومت پهلوی را در قبال بازار تهران ادامه داده و سبب شده است که روند تبدیل بازار تهران از نهادی چندکارکردی به نهادی صرفاً تجاری در دورۀ بعد از انقلاب ادامه یابد و حتی تسریع شود.
با توجه به چالشهای مطرحشده در فرایند این گذار، تقویت کارکرد گردشگری بازار میتوانست بهعنوان یک راهکار مناسب بعد از انقلاب دنبال شود اما مدیریت شهری تهران در تقویت این کارکرد بهخصوص گردشگری خارجی هم چندان کامیاب نبوده است. زیرساختهای گردشگری کماکان تا حد زیادی دچار کاستیاند و محلات اطراف بازار نیز غالباً به همان شکل زوالیافته و پژمردهشان رها شده و دچار نازیبایی و آشفتگی منظر و انواع آسیبهای اجتماعیاند. با وجود تعیین اهداف و خطمشیهای قابلتوجه برای تقویت کارکردهای گردشگری و تفریحی در طرحهای جامع و تفصیلی شهر تهران، همچنان ظرفیتهای بلااستفادۀ بسیاری در این حوزهها باقی است، ازجمله تضمین اجرای طرحهای توسعۀ تصویبشده ازسوی نهادهای تصمیمگیر، جهت کاستن از رهاشدن پروژهها، با بازنگری در طرحهای بالادست و آگاهسازی بازاریان و سایر ذینفعان از مزایای حضور گردشگران و آموزشهای مرتبط جهت بسترسازی فرهنگی.
علاوه بر بعد کارکردی، در بعد کالبدی نیز بازار تهران بعد از انقلاب بهطرزی چشمگیر رو به زوال رفته است. این مسئله، در مقولۀ حفظ و نگهداری بررسی شده است و راهکارهای پیشنهادی استخراج شدهاند. سازگاری با فعالیتهای جدید و همگامی آن با پیشرفتهای فناوری و توسعۀ زیرساختهای مرتبط با آن، مهمترین نکته دراینزمینه است. احیای حس تعلق بازاریان، مضمونی دیگر است که بهعنوان راهکار مطرح شده است. باید توجه داشت که زمانی خود بازاریان، با سازماندهی افقی و از پایین، همۀ مشکلات و مسائل بازار را با همکاری یکدیگر حلوفصل میکردهاند اما دخالت همهجانبۀ دستگاههای دولتی در امور بازار از پهلوی تا جمهوری اسلامی، خودِ بازاریان را از مجموعۀ مدیریت شهری بیرون رانده است. مشارکتنداشتن بازاریان در برنامهها و سیاستها، بهتدریج هم حس مسئولیت جمعی آنها و هم ظرفیتها و تجربههایشان را در حفظ بازار و حل مشکلات و مسائل آن بهشدت تحلیل برده است تا آنجا که بازاریان بعضاً خودْ در تخریب و تضعیف بازار در زمینههایی مانند مخدوشسازی اصالت کالبد و نما در بازار یا زوال محلات پیرامون بازار ازطریق تبدیل بیمحابای بافت مسکونی به انبار و کارگاه و غیره نقش داشتهاند.
رعایت و الگوپذیری از اصالت معماری بازار، از دیگر مضامینِ بهدستآمده است. بعضاً برخی ساختوسازهای جدید، قوانین مربوط به حفظ بافت تاریخی را آشکارا نقض کردهاند و براثر ضعف نظارتی نهادهای متولی، ترمیمها و مرمتهای ضروری درون بازار تهران غالباً به افراد غیروارد سپرده شده و وضعیتی بیقاعده یافته است.
نهایتاً اینکه افزایش زیستپذیری بافت بازار و محدودۀ اطراف آن جهت جلوگیری از تخلیۀ بافت مسکونی و تغییر کارکرد آن به انبارها و جلوگیری از فرسودگی بافت با استفاده از سیاستهای تشویقی برای بازگشت اهالی قدیمی و اصیل پیشنهاد شده است. نظارت و کنترل بیشتر بر مدیریت شهری جهت جلوگیری از سودمحوری و وضع قوانین و سیاستهای بازدارنده و تشویق بازاریان به سرمایهگذاری در بازار بهجای مراکز خرید میتواند سود شخصی بازاریان و نفع عمومی بازار تهران را بهعنوان یک نهاد اقتصادی-اجتماعی باهم همسو و سازگار کند.
منابع
- اکبری، سارا (1393). بررسی تأثیر پیوند بازار با ساخت قدرت بر تحول جایگاه سیاسی و اجتماعی بازار در دوره جمهوری اسلامی (1384-1357). پایاننامۀ کارشناسی ارشد، دانشگاه فردوسی مشهد.
- آذری، نرگس (1392). تجربۀ مدرنیته به روایت فضاهای تجاری شهر تهران. تهران: انتشارات تیسا.
- اسفندیاری، مهسا (1394). بررسی تأثیرات سیاسی اجتماعی اصلاحات ارضی دهۀ 1340 ه.ش. پایاننامۀ کارشناسی ارشد، دانشگاه علامه طباطبائی.
- اسلیتر، دن و تونیکس، فرن (1386). جامعه بازار. ترجمه حسین قاضیان. تهران، نشر نی.
- آهور، ایران (1392). از بازار تا مگامال: تحلیل فضاهای تجاری-تفریحی و فراغتی. تبریز: انتشارات فروزش.
- بهار، مهری (1380). «تغییر فرهنگی-اجتماعی و توسعۀ نهادی در ایران، مورد تجربی بازار». پژوهشنامۀ علوم انسانی و اجتماعی، سال اول، شمارۀ 3: 102-77.
- بیدار، مینا؛ پاکزاد، جهانشاه و کاظمی، عباس (1398). «تعامل جنسیت و فضا در بازار تهران؛ موردپژوهی: فضاهای سبزهمیدان و مشیرخلوت». فصلنامۀ علمی-پژوهشی معماری و شهرسازی، سال 29، شمارۀ 85: 76-55.
- پنج طرح ساماندهی که نتوانست بازار تهران را نجات دهد. خبرگزاری ایسنا. 11/5/1398، برگرفته از https://www.isna.ir/news/98051105600/
- چیتساز، محمدعلی و همکاران (1396)، «بررسی جامعهشناختی بازار شهر و تأثیر تحولات اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی بر کارکرد بازار در سه دهه اخیر 80-60». مطالعات جامعهشناختي شهري، سال 7، شماره 24: 156-133.
- حائری مازندرانی، محمدرضا (1394). «گفتگو دربارۀ مرکز تاریخی تهران». دوماهنامۀ شهرنگار، شمارۀ 74-73: 110-102.
- حبیبی، حسن (1389). سرگذشت بازار تهران و بازارچههای پیرامونی آن در دویست سال اخیر. پژوهش گروهی. تهران: بنیاد ایرانشناسی.
- حجت، مهدی و صدرهاشمی، هاجر (1393). «پروندۀ منطقۀ 12؛ ظرفیتهای بافت تاریخی؛ گفتوگو با دکتر مهدی حجت». اقتصاد شهر، شمارۀ 22: 33-28.
- حسینزاده فرمی، مهدی و معتمدی، ضحی (1390). «تأملی در بازار: مطالعۀ تحولات بازار در دهۀ اول پس از انقلاب اسلامی». فصلنامۀ مطالعات انقلاب اسلامی، سال 8، شمارۀ 26: 198-169.
- حسینی قومی، مژگان (1395). «بررسی تغییرات ساخت اجتماعی (ساخت رابطهای): مطالعۀ جامعهشناختی پیوندهای شبکهای بازار تهران». جامعهشناسی کارکردی، دورۀ 27، شمارۀ 4: 170-153.
- حیدرزاده، کامبیز، «خوب و بد ساخت یکی از بزرگترین مجتمعهای تجاری دنیا در ایران/سونامی ساخت «مال» در ایران، فرصت یا تهدید؟». مصاحبه. روزنامۀ فرصت امروز. 22/2/1395. منتشرشده در www.forsatnet.ir/u/p5zRY6ov
- خاتم، اعظم (1383). «بازار و مرکزیت شهر». نشریۀ گفتگو، شمارۀ 41: 141-127.
- رزاقی، علیرضا و درخشانی، نجلا (1396). «تابآوری کالبدی و عملکردی در بازار تاریخی تهران». نشریۀ مرمت و معماری ایران (مرمت آثار و بافتهای تاریخی، فرهنگی)، سال 7، شمارۀ 13: 151-135.
- ریاضی، ابوالحسن (1395). «از بازار تا مال، حکایت یک دگردیسی». مصاحبه. فصلنامۀ روایت، شمارۀ 7.
- زهیری، علیرضا (1379). عصر پهلوی به روایت اسناد ساواک. قم: دفتر نشر معارف.
- سروش، سمیرا. پتک سرمایهگذاری اینبار بر سر دلگشا خورد. جوانآنلاین. 17/7/1389. منتشرشده در http://www.javann.ir/001k3o
- سلطانزاده، حسین (1365). مقدمهای بر تاریخ شهر و شهرنشینی در ایران. تهران: نشر نی.
- سلیمی یکتا، پروین و همکاران (1398). «بررسی بهسازی و نوسازی بافتهای فرسوده منطقه 12 شهر تهران با تأکید بر رویکرد بازآفرینی». فصلنامۀ نگرشهای نو در جغرافیای انسانی، سال 11، شمارۀ 2: 166-149.
- سوئدبرگ، ریچارد و گرانووتر، مارک (1395)، جامعهشناسی اقتصادی: ساخت اجتماعی و کنش اقتصادی. ترجمه علیاصغر سعیدی. تهران: انتشارات تیسا.
- سینائی، وحید و اکبری، سارا (1399). «بررسی مناسبات دولت و بازار در دهۀ نخست جمهوری اسلامی ایران (1368-1357)». دوفصلنامۀ پژوهش سیاست نظری، شمارۀ 27: 111-83.
- شعبانی، امامعلی و کامیاب، جمال (1391). «سیاست شهری در تاریخ معاصر ایران (1320-1299 ه.ش) با تأکید بر فضاهای عمومی شهر تهران». باغ نظر، سال 9، شمارۀ 23: 92-83.
- شورچه، محمود (1399). «سیاست شهری: مفاهیم، زمینهها و تحولات». جستارهای شهرسازی، دوره دوم، شماره 9: 100-80.
- ضوابط و مقررات طرح تفصیلی یکپارچه شهر تهران (1398). معاونت شهرسازی و معماری شهرداری تهران.
- طرح تفصیلی منطقه 12 تهران؛ تجدید ساختار مرکز تاریخی (1385). مرکز مطالعات و برنامهریزی شهر تهران.
- طرح راهبردی-ساختاری توسعه شهر تهران؛ طرح جامع تهران (1385). سامانه جامع مصوبات شورای اسلامی شهر تهران؛http://laws.tehran.ir/Law/TreeText/1015
- عباسزادگان، مصطفی و آذری، عباس (1388). «بررسی نقش فضایی بازار در ساختار شهرهای ایرانی (با بهرهگیری از روش چیدمان فضا)، نمونههای موردی: تهران، تبریز، کرمان». فصلنامۀ آبادی، سال 19، شمارۀ 64.
- عباسی، زهرا و همکاران (1393). «تدوین اصول و معیارهای تدوین ادراک فضایی در معماری بازارهای سنتی». نشریۀ مدیریت شهری، شمارۀ 39: 316-291.
- عزیزی فرد، عبدالرضا و همکاران (1399). «تحلیلی بر نقش سیاستهای دولت و مجاورت بازار بر تغییرات کارکردی و زوال محلههای شهری (مطالعه موردی: محله سیروس شهر تهران)». دوفصلنامۀ جغرافیای اجتماعی شهر، دورۀ 7، شمارۀ 2: 259-239.
غفاری، علی؛ دوستی، فاطمه؛ بهزادفر، مصطفی و وریج کاظمی، عباس (1397). «تولید فضاهای همگانی معاشرتپذیر در محله؛ بافت میانی شهر تهران». صفه، شمارۀ 28: 84-69.
- فاضلی، نعمتالله و دیگران. گفتگو. «انسان شهری، تنها در برابر سلطه مصرف». روزنامه شهروند.17/3/1394. منتشر شده در https://shahrvand-newspaper.ir/news:nomobile/main/33494/
- فرخ زنوزی، عباس (1394). «تجربیات مداخله در بافتهای تاریخی». دوماهنامۀ شهرنگار، شمارۀ 74-73: 118-111.
- فرخ زنوزی، عباس. «همۀ مأموریتهای یک طرح». خبر آنلاین.14/10/1387. منتشرشده در hamshahrionline.ir/xD4W
- قاسمی، ایرج و همکاران (1391). «پیامد نوپردازی در سازمان فضایی و عملکرد بازار تهران». نشریۀ مطالعات شهر ایرانی اسلامی، شمارۀ 10: 14-5.
- کاظمی، عباس و احمدی، معصومه (1389). «بازارهای سنتی و مالها در خاورمیانه با تأکید بر ایران». فصلنامۀ جامعه، فرهنگ و رسانه، سال 8، شمارۀ 32: 33-11.
- کاظمی، عباس و امیرابراهیمی، مسرت (1400). مگامالها و مجتمعهای بزرگ تجاری در تهران؛ مطالعهای جامعهشناختی. تهران: انتشارات مرکز مطالعات و برنامهریزی شهر تهران.
- کاظمی، عباس؛ شهابی، محمود. «افول حضور جوانان در مگامالها- بررسی توسعه مراکز خرید در سه دهه اخیر». مصاحبه. روزنامۀ ایران. 26/12/1394. منتشرشده در http://iran-newspaper.com/newspaper/page/6176/204/122540/1/irannewspaper
- کریمی، سمیه (1387). بازار تهران؛ مطالعه انسانشناسی اقتصادی. تهران: نشر افکار.
- کشاورزیان، آرنگ (1383 الف). «بازار تهران، تداوم یا دگرگونی؟». گفتگو، شمارۀ 14: 36-11.
- کشاورزیان، آرنگ (1383 ب). «در جستوجوی مفهومی برای بازار». گفتگو، شماره 42: 168-141.
- کشاورزیان، آرنگ. «بازار هنوز نمرده است»، مصاحبه. خبرآنلاین.22/12/1392. منتشرشده در khabaronline.ir/news/344124
- ماهنامۀ بورس، دورۀ اول، شمارۀ 25. شهریور 1344: 100-1.
- محمد مرادی، اصغر (1390). «حفاظت و مدیریت بازارهای سنتی ایران». معماری و شهرسازی ایران، دورۀ 2، شمارۀ 1: 60-53.
-هادی زنوز، بهروز (1397). «برنامه عملیاتی بازآفرینی شهری در مقیاس محلات». هفت شهر:77-88.
- معمارزاده، مهدی(1395). مصاحبه. آیا بازار بزرگ تهران در حال نابودی است؟ سایت کارناوال. منتشرشده در https://www.karnaval.ir/blog/tehran-grand-bazaar-dying
- نوذری، حمزه (1389). «ضرورت بازنگری در گونهشناسی جامعهشناسی اقتصادی». مجله علوم اجتماعی دانشکده ادبیاتوعلومانسانی فردوسی مشهد، سال شانزدهم، شماره اول: 321-289.
- ودیعی، کاظم (1351). «بازار در بافت نوین شهری». یغما، سال 25، شمارۀ 1 (پیاپی 283): 19-9.
- ورشوی، سمیه و همکاران (1397). «مروری انتقادی بر تحقیقات جامعهشناسی بازار در ایران: در جستوجوی حکشدگی». مطالعات و تحقیقات اجتماعی در ایران، دوره 7، شماره 1: 82-53.
- Azad armaki, Marzieh (2014). "The Synchronic Continuity of the Traditional Bazaar- Traditional and Modern Bazaar: Tajrish and Ghaem Shopping Center".Journal of Socio-Cultural Change,Vol. 1,No. 1
- Bazrafkan K & Khorrami Rouz, R (2015).“Analysis of Bazaars and Shopping Centers as Urban Spaces Via Space Syntax Software (Case Studies: Iranian Bazaars and Tehran Shopping Centers)”, International Journal of Architecture and Urban Development,Vol.5. No.2
Beckert, J. (1996). "What is sociological about economic sociology? Uncertainty and the embeddedness of economic action". Theor Soc, Vol. 25, 803–840.
- Çetin, M; Gadola, F.B & Cheol, S,M (2011)."Relationship Between Shopping Behaviors & its Spatial Configuration in AL-Khobar; Malls versus Souqs". International Journal of Civil & Environmental Engineering IJCEE-IJENS, Vol 11. No. 01.
- Dutta, Urna (2008).Sociology of Consumerism: a Study of Select Malls in Kolkata, Jawaharlal Nehru University, School of Social Sciences.
- Erkip, Feyzan & Ozuduru, B. H (2015)."Retail Development in Turkey: An Account after Two Decades of Shopping Malls in the Urban Scene".Progress in Planning, 102 (5), PP. 1-33.
- Guner Aktas, G (2012).“Interior Space Organizations of Shopping Centers that Forms with Public Social and Cultural Changes”. International Journal of Energy and Environment,Issue.2, V.6. PP: 284-291.
- Keshavarzian, Arang (2007). Bazaar and State in Iran: The Politics of the Tehran Marketplace. Cambridge.
Lefebvre, Henri (1991). The Production of Space, translated by David Nicholson, Smith Blackwell Publishers, Oxford.
Pierre, J. 1999. “Models of Urban Governance: The Institutional Dimension of Urban Politics.” Urban Affairs Review 34 (3): 372–396.10.1177/10780879922183988
COPYRIGHTS © 2023 by the authors. Licensee Advances in Sociological Urban Studies Journal. This article is an open access article distributed under the terms and conditions of the Creative Commons Attribution 4.0 International (CC BY 4.0) (http://creativecommons.org/licenses/by/4.0/).
|
[1] . دکتری سیاستگذاری فرهنگی، مؤسسۀ مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی، تهران، ایران (نویسندۀ مسئول)
ahmadikian89@gmail.com
[2] . استادیار گروه شهرسازی، واحد تهران جنوب، دانشگاه ازاد اسلامی، تهران، ایران F.dousti85@gmail.com
[3] .دانشیار گروه مطالعات اجتماعی، مؤسسۀ مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی، تهران، ایران riazi@iscs.ac.ir
تاریخ وصول22/4/1402 تاریخ پذیرش17/7/1402
[4] . Urban Policies
[5] . Dutta
[6] . Cetin
[7] . Erkip & Ozuduru
[8] . Embeddedness
[9] . Social Production of Space
[10] .Percieved Space
[11] . Experienced Space
[12] . spatial practice
[13] . Urban Governance
[14] . Good Urban Governance
[15] . Shopper-Spectator
[16] . Urban Blight