Historical Overview of the Interpretation of the Qiblah Verse (Focusing on the Viewpoint of Yusuf al-Gharbaghi in the 10th Century AH)
Subject Areas :
1 - Assistant Professor, Department of Islamic Studies, Zanjan Branch, Islamic Azad University, Zanjan, Iran.
Keywords: Qiblah Direction, Qiblah Verse, Mawarannahr, Safavid Era, Yusuf al-Gharbaghi.,
Abstract :
One of the most controversial and widely discussed Quranic verses is Verse 144 of Surah Baqarah, known as the Qiblah verse, which marks the change of the direction of prayer (Qiblah) in Medina by the Prophet Mohammad (pbuh). With the expansion of Islam eastward and westward across the world and in later centuries, this verse also entered into various fields of knowledge such as Tafsir (Quranic exegesis), history, geography, astronomy, mathematics, jurisprudence, theology, and even philosophy and mysticism. The historical development of the interpretation of this verse requires a separate study; however, in the 10th century AH, a Muslim scholar named Yusuf al-Gharbaghi made a notable contribution to the history of the exegesis of this verse by interpreting it in relation to the direction of the Qiblah in the region of Transoxiana (Mawarannahr). This article, employing a method of logical analysis of primary sources and library research with reference to manuscript materials, examines a viewpoint from the 10th century AH within the geography of Mawarannahr. The study demonstrates that Quranic verses, as living entities within culture and history, continue to exist and influence Muslim thought and life through specific reasons and scientific approaches. They have contributed to the advancement of various sciences and knowledge in Islamic civilization.
منابع و مآخذ
ـ قرآن کریم
ـ امام خمینی، روح الله (1387 ش.) سرّ الصلوۀ (معراج السالکین و صلوۀ العارفین)، تهران: نشر عروج.
ـ حافظ شیرازی، شمس الدین محمد (1362 ش.)، لسان الغیب، تصحیح پژمان بختیاری، تهران: امیر کبیر.
ـ حسینی شاه عبدالعظیمی، سید حسین (1363 ش.)، تفسیر اثنی عشری، تهران: نشر میقات.
رازی، ابوالفتوح (1382 ش.)روض الجنان و روح اجنان فی تفسیر القرآن، مشهد، بنیاد پژوهشهای اسلامی.
شعرانی، ابوالحسن (1385 ش). پژوهشهای علوم قرآنی علامه شعرانی، تحقیق سید محمد رضا غیاثی کرمانی، قم: بوستان کتاب.
ـ علی احیایی، ماشاءالله (1364 ش.) کاربرد علوم در قبله یابی ـ نگرشی نو در تعین قبله، تهران: انتشارت امیر کبیر.
ـ طباطبایی، محمد حسین (1378 ش.) تفسیر المیزان، قم: جامعه مدرسین حوزۀ علمیه قم.
ـ علی احیایی، ماشاء الله (1365 ش.) «میزان اشتباه مجاز در تعیین جهت قبله»، مجله دانشمند، آبان 65.
فهرست نسخههای خطی آکادمی علوم ازبکستان، تشکند، 1960 م. جلد 5، شماره مسلسل 3851.
فیض کاشانی، ملا محسن (1415 ق.) تفسیر الصافی، تهران: مکتبه الصدر.
ـ کاشانی، ملا فتح الله (1351 ش) تفسیر منهج الصادقین، تهران؛ کتبفروشی اسلامیه.
ـ مکارم شیرازی، ناصر (1384 ش.) تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه.
ـ مغنیه، محمد جواد، (1383ش) تفسیر الکاشف، ترجمه موسی دانش، قم: موسسه بوستان کتاب.
ـ نوشاهی، عارف، (1386 ش.) ملاقات عارف (دفتر دوم)، تهران: بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار یزدی.
ـ نوشاهی، عارف (1371 ش) تحقیق سمت قبله در بلاد ماوراء النهر، مجله تحقیقات اسلامی، به شماره 1.
<7> مطالعات تاریخی قرآن و حدیث، شمارۀ 83، سال سی و یکم، تابستان 1404 ش
Historical Approaches to Quran and Hadith Studies, Vol. 83, Year 31, Summer 2025
(با تکیه بر دیدگاه یوسفالقرباغی در قرن دهم قمری)
لیلا افسری1
تاریخ دریافت: 02/10/140۳ تاریخ پذیرش: 05/12/140۳، صفحۀ ۱۳ تا 28 (مقالۀ پژوهشی)
چکیده
یکی از آیات بحث برانگیز و پرحاشیۀ قرآنی، آیۀ 144 سورۀ بقره معروف به آیۀ قبله است که از تغییر جهت قبلۀ نماز در مدینه به وسیلۀ پیامبر اکرم (ص) آغاز میگردد و با گسترش اسلام در شرق و غرب جهان و در قرون بعدی به علوم تفسیر، تارخ، جغرافیا، نجوم، ریاضی، فقه، کلام و حتی فلسفه و عرفان نیز وارد میشود. سیر تاریخی گسترش این آیه نیاز به تحقیقی جداگانه دارد اما در قرن دهم قمری اندیشمندی مسلمان به نام یوسف القرباغی یک برگ از تاریخ تفسیر این آیه را رقم زده است و برای تحقیق دربارۀ سمت قبله در بلاد ماوراء النهر به تفسیر آین آیه پرداخته است. در این مقاله با روش تحلیل منطقی اسناد دست اول و پژوهش کتابخانهای و مراجعه به منابع خطی، یک دیدگاه مربوط به قرن دهم و در جغرافیای ماوراء النهر بررسی شده است. این مطلب نشان میدهد که آیات قرآنی چون موجودی زنده در فرهنگ و تاریخ به حیات خود ادامه دادهاند و به دلایل خاصی و با شیوههایی علمی در اندیشه و زندگی مسلمانان تأثیرگذار بودهاند چنانکه به پیشرفت علوم و دانشهای متفاوت در تمدن اسلامی یاری رساندهاند.
کلیدواژهها: جهت قبله، آیه قبله، ماوراءالنهر، عصر صفوی، یوسف القرباغی.
1ـ درآمد
در روایات تاریخی، در هفدهمین ماه هجرت پیامبر اکرم(ص) در روز دوشنبه نیمه ماه رجب سال دوم هجرت، این آیه: «فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ » در سورۀ بقره آیه 144 نازل گردید در حالتی که آن پیامبر خدا مدت سیزده سال در مکه ودر مدینه به سوی بیت المقدس نماز گزارده بود. اغلب دلیل این تغییر قبله را طعنه و کارشکنی یهودیان در راه گسترش اسلام دانستهاند چرا که بیتالمقدس قبلۀ آنان بود و این امر اسلام را به عنوان یک آیین مستقل تهدید میکرد و این تغییر قبله را در علوم قرآنی از باب ناسخ و منسوخ هم قراردادهاند که فرمان الهی تغییر یافته است. در چند آیه خداوند از نگرانی پیامبر خود و درخواست قلبی او برای تغییر قبله و همچنین طعنههای مخالفان اسلام خبر میدهد. این آیات به طور کامل ماجرا را شرح داده است و مفسرانی آن را از جملۀ ناسخ و منسوخ هم با دلایل خود خارج دانستهاند و بحثهای مفصلی در این باره انجام شده است.
ماجرای تغییر قبله در دو دسته از کتابهای اسلامی مورد بحث قرار گرفته است یکی در تفسیرهای قرآنی که به مناسبت این آیات در سورهی بقره به نگاه تفسیری اکتفا کردهاند و دیگری در کتابهای تاریخ اسلام که دربارۀ حوادث مدینه در سالهای نخست ورود اسلام به این مطلب از دیدگاه ماجراهای صدر اسلام پرداختهاند. برخی نوشتهاند در ماه شعبان سال دوم هجرت در مسجد بنی سلمه این واقعه رخ داده است و پیامبر اکرم (ص) در حال خواندن نماز ظهر بوده است که این آیه در بین نماز نازل شده و قبله تغییر یافته است و به همین جهت آن مسجد را ذوقبلتین خواندهاند. (ر.ک: حسینی شاه عبدالعظیمی: 1/279؛ فیض کاشانی، 1415: 1/ 199).
حرکت تاریخی آیات قرآنی و تفسیر و برداشتهای جدید از آنها همواره در تاریخ اسلام قابل تأمل و اندیشه بوده است. آیۀ قبله نیز در زندگی مسلمانان حضوری همیشگی داشته است و بررسی این تاریخ نیاز به پژوهشی مفصل دارد. نخستین گام در این مسیر، حرکت رسول خدا (ص) برای پاکسازی خانۀ کعبه است که در این مرحله بتها را از آن میزداید و حریم آن را پاک میسازد که در گام بعدی با احترام و مقدس سازی این خانه ادامه مییابد. از همان ابتدای فتح مکه، ایشان این خانه را مکان امن اعلام میکنند و اهمیت آن را در اندیشۀ اسلامی خاطرنشان میسازند. از طرفی سرزنشهای یهودیان به مسلمانان دربارۀ اینکه دین جدید پیدا نشده است چرا که به همان قبلۀ آنها اقتدا میگردد، زمینۀ لازم جهت تغییر قبله را فراهم میسازد و در مرحلۀ بعد با نزول آیۀ قبله به درخواست قبلی آن رسول گرامی و نیازهای جامعۀ مسلمانان و پاسخگویی قاطع به یهودیان جامۀ عمل پوشیده میشود و به طور رسمی سمت قبله به سوی خانۀ کعبه برمیگردد. این آیه در دل خود مسلمانان را در سراسر جهان تشویق میکند که رو به سوی کعبه نمایند و این امر برای مردی که در شرق و غرب جهان پراکنده بودند نوعی پژوهش علمی را به دنبال میآورد.
دعوت خداوند برای پیدا کردن سمت قبله باعث میگردد که مسلمانان برخود واجب بدانند که در بحثهای علمی و تخصصی مربوط به قبله وارد شوند و نجوم و هندسه و ریاضی در این میان نوعی احترام پیدا میکند و در ضمن درسها و علوم اسلامی وارد میگردند چرا که تعیین قبله و اوقات نماز و احکام دیگر نیاز به محاسباتی پیدا میکند که مقدمۀ ضروری آنها احاطۀ علمی در رشتههای مختلفی دارد. همین امر تاریخ تفسیر آیۀ قبله را رقم میزند و محققان و مفسرانی در سراسر جهان اسلام به دنبال تفسیر دقیقتری از این آیه رفتهاند و در عمل نیز مسیریابی را دنبال کردهاند. جنبۀ علمی تفسیر آین آیه در علوم دیگر نیز ادامه مییابد و از جهت اجتماعی نیز قبله عامل وحدت و همسویی مسلمانان در جهتی واحد میشود و مسلمانان را در یک مسیری قرار میدهد که در بخش فکری و عملی کارآییهای مفیدی پیدا میکند.
2ـ پیشینه تحقیق
آیۀ قبله را مورخان تاریخ اسلام از جنبۀ تاریخی و چگونگی تغییر قبله از بیت المقدس به خانه کعبه دنبال کردهاند و به سیر تفسیر این آیه کمتر توجه داشتهاند. ماجرای تغییر قبله در کتاب ارمغان عزت(پیامبر و تغییر قبله) از حسنعلی محمودی در سال 1385 ش. از طرف مرکز پژوهشهای اسلامی صدا و سیما منتشر شده است. مقالههای مفیدی نیز بر اساس همین آیه نوشته شده است مانند: «تعیین جهت قبله با استفاده از خورشید» از کاظم نفیسی و احمد کیاست پور، در مجله مطلاعات اسلامی، سال 1383؛ شماره 64 که نگاهی دیگر به این آیه را در بر دارد همچنین مقالۀ «حدیثی معمایی در باب قبله در الکافی کلینی» از مایکل کوک و سید حسن اسلامی، در نشریه علوم حدیث سال 1388، شماره 51 که از دیدگاه روایی به آیه میپردازد. مقالۀ «بنای مسجد مدینه و تعیین قبله آن به دستور پیامبر اکرم(ص) از حسن حسن زاده آملی، در نشریه مسجد، سال 1380، شماره 49 از مواردی است که معجزۀ رسول خدا را در تعیین سمت قبله نشان میدهد. مقاله «بررسی و تحلیل تغییر قبله» از مهدی خسرو نژاد، در دومین کنگره بین المللی علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در سال 1396 نگاهی دیگر را به آیۀ قبله در بر دارد و برای تفسیر جامعترین آیه یاریگر است. مقالۀ «مطالعۀ تطبیقی بررسی برخی شبهات پیرامون تغییر قبله با تأکید بر شبهه اقتباس» از مریم سادات سجادی و سیدرضا مؤدب، در مجله پژوهشهای تفسیر تطبیقی، سال 1399 شماره 12 نگاهی به جدید به سیر تاریخی تفسیر آیه قبله را در خود میپروراند.
3-بحث نظری و تاریخی قبله
از آنجا که «قبله» نماد ملموس و خارجی برای تقرب به خدا و رویآوری به سوی حق است و در تاریخ و زندگی مسلمانان حضور زنده داشته است و در هر دوره و عصر تاریخی نیز در تفسیر خود این حضور را در عرصه علمی و اجتماعی و فرهنگی نشان داده است. طبرسی(متوفی 548ق) در یکی از سرفصلهای تاریخی تفسیر قرار داشته و درباره این آیه میگوید: «روی سخن در آیه شریفه، نخست پیامبر گرامی(ص) است و موضوع آن نوید دادن در مورد تغییر قبله و برآورده شدن خواسته آن حضرت است...»(طبرسی، 1408: 284/2) به اعتقاد مؤلف، همه دیدگاهها قابل جمع است. روشن است که مقصود این آیه شریفه، تمایل قلبی آن حضرت به قبله جدید است و این بدان معنا نیست که از بیتالمقدس و قبله نخستین اسلام ناخشنود باشد. «روی به قبله جدید بیاور. «فول وجهک» چرا که «وجه» هرچیز خود به خود آن گفته میشود.»(همان، 284/2) یعنی بحث درباره توجه به قبله از نظر سمت و سوی دقیق علمی و جغرافیایی و از جهت معنا و معنویت گسترش مییابد.
در اطیبالبیان آمده:«روحالامین عالم به آیالت قرآن بود بنا بر اینکه قبل از نزول آیه، آن را میدانسته و منتظر مرتبه آخری نزول به وسیله جبرئیل امین بوده است. خشنودی و رضایت رسول اکرم(ص) به استقبال کعبه از جهت مزایایی است که برای کعبه میباشد زیرا کعبه اولین خانه است که برای عبادت مردم وضع شد و مطابق بیتالمعمور که برای طواف ملائکه است....مسلمانان مأمور شدند که خود برگردند و شطر به معنی قسمتی از چیزی است و مراد از شطر مسجدالحرام، یک قسمت از خانه خداست.»(طیب، 1378: 236/2) در اینجا اشاره به وظیفه مردم است که باید جهت قبله را پیدا کنند و در هر بخش از جهان که باشند به یک شطر؛ یعنی بخشی از کعبه خواهند ایستاد و از اینجا علم و ریاضی در هر دوره از تاریخ اهمیت مییابد تا جهت و سمت قبله را روشن کند.
مرحله دیگر به تفسیر اثنیعشر تعلق دارد که میگوید:«تسمیه بدن به وجه، به جهت آن است که ظهور توجه بدن میباشد و ذکر مسجد، نه کعبه، به جهت آن است که حضرت در مدینه بود و بعید را کافی است مراعات جهت کعبه، چنانکه از ابن عباس نقل است که خانه کعبه تمامش قبله باشد و قبله خانه درب آن است و درب قبله اهل مسجد و مسجد قبله اهل حرم و حرم قبله تمام اهل زمین است.»(حسینی،1363: 411/1) همچنین گفتهاند: «آنان که آشنا به کتب سماوی هستند میدانند که عادت الله جاری شده است بر آن که هر شریعتی را مخصوص به قبله فرماید.»(ثقفی تهرانی، 1398: 188/1) چنان که آمده: «اهل کتاب و یهود با آن که حقانیت این تغییر را میدانستند و قبلا در کتابهایشان خوانده بودند که پیامبر اسلام به سوی دو قبله نماز میگزارد اما این حقیقت را کتمان نموده و یا با القای شبهات و سؤالات، نقش تخریبی ایفا میکردند.»(قرائتی، 1383: 223/1) این دیدگاهها جنبههای دیگری از تفسیر آیه قبله را به تدریج روشن میکند.
تکرار در بیان قبله نیز بر اهمیت موضوع دلالت دارد: «اهمیت قبله سبب شده تا به گونهای نادر در قرآن کریم فرمان خداوند در سه آیه، پنج بار تکرار شود: دو بار در آیه 144 سوره بقره و یک بار در آیه 149 سوره بقره و دو بار نیز در آیه 150 سوره بقره تکرار شود که البته هرکدام تفاوتهای جزئی با یکدیگر دارند.»(جوادی آملی، 1384: 478/7) البته همین تکرار از جهتی بیان کننده وجوه مهمی از فلسفه تغییر قبله است که رهیافت به سوی قبله را از وجوهی مشخص میکند.
3-1ـ آیه قبله
خداوند در این آیه فرمود: «فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ ». کلمۀ شطر را که به معنای بعض باشد -منظور بخشی از مسجدالحرام که خانه کعبه باشد- دانستهاند: «در آیه شریفه اول حکم را مختص به رسول خدا (ص) کرده: (پس روی خود به جانب بعضی از مسجدالحرام کن)، و سپس حکم را عمومیت داده؛ به آن جناب و به عموم مؤمنین خطاب میکند: که (هر جا بودید روی خود بدان سو کنید) و این خود مؤید این احتمال است که آیه نامبرده وقتی نازل شد که رسول خدا (ص) با مسلمانان مشغول نماز بوده و معلوم است که در چنین حالی، اول باید به پیشنماز بگویند: روی خود برگردان و بعداً به عموم بگویند: شما هم روی خود برگردانید(طباطبایی، 1378: 1/488).
احتمال دیگر که بررسی تاریخی آیات قرآنی باشد این است که خداوند به همۀ مسلمانان در شرق و غرب جهان و بلکه در قرون و اعصار آینده این دستور را داده است تا به سوی کعبه نماز بخوانند و در این پژوهش بر این نکته تکیه شده است که چگونه این فرمان الهی در هر عصر اندیشمندانی را وا داشته که از علوم ریاضی و هیأت استفاده کنند و جهت و سوی قبله را محاسبه و پیدا کنند و همین آیه حرکتی در علم هیأت به وجود آورده است و چنین دانشهایی را از نوع دینی و در جهت فرمان الهی قرار داده است که نوعی عبادت و خدمت به دین محسوب شوند.
تفسیر این آیات در هر عصر متناسب با پیشرفت علومی چون نجوم به پیش رفته است. علامه محمد جواد مغنیه از صاحبنظران و مفسران معاصر عقیده دارد که از اینجا باید آغاز نمود اگر در قرآن آمده که: «مشرق و مغرب از آن خداست، پس به هر جا که رو کنید همان جا رو به خداست». (بقره / 115) دیگر چه لزومی به جهتی خاص برای نماز است؟ در پاسخ دو دلیل میآورد: «اولاً خدای سبحان فرمود: «پس روی به جانب مسجدالحرام کن و هر جا که باشید روی بدان جانب کنید...» (بقره / 144) این آیه، تفسیر و بیانی است برای آیه 115، بدین معنا که مراد از آیه 115 آن است که شخصی که نماز مستحبی را در حال راه رفتن و یا سواری میخواند و نیز شخصی که متحّیر است و قبله را نمیداند به هر جهتی که رو کند جایز است. اما مراد از آیۀ 144، نماز واجب است که شخص نمازگزار باید رو به کعبه بایستد. این مطلب در تفسیر آیه 115 به تفصیل بیان گردید.
ثانیاً صحت نماز، بستگی به آن دارد که خدا بدان دستور داده باشد. بنابراین، باید دید آیا خدا به نمازی دستور داده است که به هر سو میخواهیم آن را به جا آوریم و یا به نمازی که آن را به سوی جهت خاصی بخوانیم؟ اگر مراد، اوّلی باشد به هر سو نماز بخوانیم درست است و اگر مراد دومی باشد تنها نمازی درست است که به سوی همان جهت مورد نظر به جای آورده شود، خواه این جهت کعبه باشد یا بیت المقدس، و یا جهت دیگر؛ به بیانی دیگر امتثال امر، چیزی است و وجود خدا در هر مکان، چیزی دیگر؛ زیرا به تعبیر فقها، عبادت از امور توفیقی است؛ یعنی به دستور خدا که به وسیلۀ پیامبر ابلاغ شود بستگی دارد. در امور عبادی، گمان و احتمال و یا چیزی دیگر جایی ندارد بلکه باید نسبت به آن، نصّ صریح و صحیح رسیده باشد. خدا در ابتدا به مسلمانان دستور داد که به سوی بیتالمقدس نماز بخوانند. از این رو، اگر به سوی کعبه نماز میخواندند نمازشان باطل بود، آنگاه دستور داد که به سوی کعبه نماز گزارند
این دیدگاه روی آوری به قبله را امری خارج از استدلال عقلی و در محدودۀ تعبد و اجرای فرمان خدا بدون هیچ بهره برادری عقلی و اجازۀ کاوش مطرح کردهاند. دیدگاه فقیهانه به همین ترتیب تکیۀ اصلی خود را به بر ظاهر آیه قرار داده و به اطاعت از نصّ اکتفا نمودهاند در حالی که در دیدگاههای دیگر تحقیق و پژوهش و کاوشهای عقلی نیز اجازۀ حضور و طرح پیدا میکنند. در تفسیر این آیات برخی راه میانه را برگزیدهاند و بین عقل و شرع جمع کردهاند و تاریخ تفسیر ماجرای همین نظریهها رو به پیشرفت است.
یکی از قرآن پژوهان عصر در ایران علامه شعرانی است که گامهایی نو در تفسیر آیات برداشته است و در تحقیقی با سه تفسیر مجمع البیان، روح الجنان و منهج الصادقین وارد گفتگو شده و دقایقی را دریافته است که در سیر تاریخی تفسیر آیۀ قبله نیز راهگشاست. در پاسخ به این پرسش که اگر باید به عین خانه کعبه روی نمود و این امر واجب است، چرا خداوند نفرموده: «فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْکعبه» چرا گفته: «شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ »؟ که منهج الصادقین (1351: 1/344) را در نظر دارند و در پاسخ گفته شده است که: «پیامبر (ص) در مدینه بود که این آیه نازل شده و شکّی نیست که فرض بعید، جهت آن است نه عین؛ به جهت لزوم حرج؛ همچنین اگر توجه به مسجد یا جهت آن به جهت عمل به ظاهر آیه واجب بود بایستی که بر حاضر مشاهد نیز واجب باشد و لازم باطل است پس ملزوم نیز باطل باشد و بیان ملازمه ظاهر است. سپس علامه شعرانی میگوید: اگر کسی بیرون مسجدالحرام و پشت دیوار آن ایستاده باشد نزدیک به آن و طوری بایستد که مواجه کعبه نباشد اما مواجه نقاط دیگر مسجد باشد بالاجماع نمازش باطل است و بر حسب ظاهر آیه صحیح است و از اینجا معلوم میشود که اجماع بر ظاهر قرآن مقدم است». (شعرانی، 1385: 1/107).
از دیدگاه علامه شعرانی، معیار خانۀ کعبه است و اگر کسی مقابل مسجدالحرام بایستد و رو به کعبه نباشد نماز او صحیح نیست اما برای کسی که با فاصله از مسجدالحرام است میتوان معیار را آن قرار داد. اینکه در تفسیر روحالجنان آمده که اهل عراق به طرف رکن عراقی رو کنند و اهل یمن به رکن یمانی اهل شام به رکن شامی و اهل غرب رو به رکن غربی نمایند.(رازی، 1382: 1/359) به عقیدۀ علامه شعرانی: «اگر واجب باشد اهل عراق روی به رکن عراقی کنند ـ و رکن عراقی در کعبه است ـ کافی نیست روی به حرم کنند بی آنکه متوجه کعبه باشند. پس مناط قبله کعبه است نه حرم. و علمای متأخر گویند: قبله به نزدیک، عین کعبه است و برای دور، جهت آن است و جهت کعبه عبارت از آن است که چون عین کعبه را ندانند همۀ آن سمتها که احتمال وجود کعبه در آن میرود جهت است و نماز روی به همۀ آن سمتها صحیح است و آن حدّ که یقین داریم سمت کعبه نیست از جهت خارج است و حق آن است که واجب اصلی استقبال، عین کعبه است و جهت واجب اضطراری است؛ لذا باید هر چه میتوان در جهت تضییق باشد.» (شعرانی، 1385: 1/108).
از دیدگاه ایشان، قبلۀ همۀ مردم جهان را باید خانۀ کعبه به شمار آورد. از طرفی برای نقاط دوردست نیز باید با وسایل علمی دقیق این جهت را تشخیص داد. امروزه که با پیشرفتهای جدید مرکز مطالعات پژوهشی فلکی و نجومی، یک صفحه اینترنتی ایجاد کرده است که به صورت خطی به صورت دقیق مسیر قبله را در هر نقطه با ذکر زاویه و فاصله دقیق مشخص میکند. دستگاههای قبله نماز نیز با جی پی اس به کارآییهای دقیقی رسیدهاند.
یکی از معجزات آیات قرآنی، این سیر تاریخی و کارآمدهای متفاوت در دورانهای مختلف است. آیۀ قبله در ابتدا برای جداسازی مسلمانان از یهودیان در قبلۀ مشترک بود اما در هر عصر به نتایج مفیدتری گسترش داده شده و به عنوان نمونه در پیشرفت علم نجوم و هندسه یاری نمود. برخی یکی از فواید تغییر قبله را در اثبات قبلۀ میانه برای مسلمانان دانستهاند چرا که امت وسط باید قبلۀ وسط داشته باشند و گفتهاند: «اما چرا قبلۀ مسلمان، قبلۀ میانه است؟ زیرا مسیحیان تقریباً به سمت مشرق میایستادهاند به خاطر اینکه بیشتر ملل مسیحی در کشورهای غربی زندگی میکردند و برای ایستادن به سوی محل تولد حضرت عیسی(ع) که در بیتالمقدس بود ناچار بودند به سمت مشرق بایستند و به این ترتیب جهت مشرق قبلۀ آنان محسوب میشد ولی یهود که بیشتر در شامات و بابل و مانند آن به سر میبردند رو به سوی بیتالمقدس که برای آنان در سمت غرب بود میایستادند و به این ترتیب نقطۀ غرب قبله آنان بود اما کعبه که نسبت به مسلمانان آن روز (در مدینه) در سمت جنوب و میان مشرق و مغرب قرار داشت یک خط میانه محسوب میشد. در حقیقت تمام این مطلب را میتوان از جملۀ وکذلک استفاده کرد. هر چند در تفسیر این جمله، مفسران احتمالهای دیگر دادهاند که قابل بحث و ایراد است. به هر حال،گویا قرآن میخواهد رابطهای میان همۀ برنامههای اسلامی ذکر کند و آن اینکه نه تنها قبلۀ مسلمانان یک قبله میانه است بلکه تمام برنامههایشان این ویژگی را داراست.» (مکارم شیرازی، 1384: 1/552). در ادامۀ آیۀ قبله نیز اشاره به یکی از اسرار تغییر قبله دارد: «ما آن قبلهای که قبلا بر آن بودی (بیتالمقدس) را تنها برای این قرار دادیم که افرادی که از پیامبر(ص) پیروی میکنند از آنان که به عقب (عصر جاهلیت) باز میگردند مشخص شود.» پس یکی از فلسفههای تغییر قبله، سنجش و آزمایش الهی برای جداسازی مؤمنان از کافران است. در دورههای تاریخی دیگر نیز فلسفۀ آیۀ قبله گسترش یافته است و مزایای دیگری را نیز به وجود آورده است که از تأثیر تاریخی آیات قرآنی در سرنوشت مسلمانان حکایت دارد.
4-تفسیر یوسف القرباغی در تاریخ تفسیر قرآن کریم
در آیاتی از قرآن کریم به حرکت تدریجی و تاریخی این آیات اشاره شده است. «إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ». (سوره حجر /9) نمونۀ آن میباشد که خداوند وعدۀ حفظ و نگه داری از این آیات نازله را میدهد و بی تردید یک مصداق بارز آن تفسیر آیات بر اساس دانش و فرهنگ هر دوره از تاریخ است که آیۀ قبله به خوبی این سیر تاریخی و تفسیری را نشان میدهد. یعنی آیات این کتاب آسمانی در هر عصر به نوعی درک شده است و تفسیری مناسب با سطح دانش همان عصر پیدا کرده است و در همین هویت تاریخی میتوان حفاظت از قرآن کریم را با دیدگاه تاریخی ملاحظه نمود. اهمیت پژوهشی که یوسف القرباغی دربارۀ محاسبه ریاضی سمت قبله در ماوراءالنهر برای اجرای فرمان الهی در آیۀ مربوط انجام داده است از همین مصادیق است. خداوند در آیۀ قبله فرمود: «فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ و حیث ما کنتم» یعنی هر کجا هسنید رو به روی مسجدالحرام کنید و از طرفی نماز را عمود دین خوانده است و این دو دستور دعوتی دائمی از مسلمانان است که هر کجای دنیا هستید مسیر و سمتی را که به سوی خانۀ خدا است پیدا کنند و از اینجا تاریخ علم نجوم با تاریخ تفسیر قرآن کریم به هم میپیوندند. در قرن دهم و یازدهم هجری که ماوراءالنهر یکی از بزرگترین مراکز اسلامی در جهان میشود و گزارشهایی از اختلاف قبله در آن وجود دارد تلاشهایی در جهت تفسیر این آیه و تعیین دقیق جهت قبله صورت میگیرد و این تلاشها برگی زرین از تاریخ قرآن کریم است که به حیات خود در هرقرنی ادامه داده و مورد توجه مسلمانان بوده است. حدود هزارۀ اسلامی این آیه مورد توجه محققان است.
در همین دوره عبدالکریم منّجم بلخی کتاب تسهیلالتقاویم را در حدو سال 991 ق نوشته است و پژوهشهای دیگری که یک نسل پس از او در تحقیق یوسف القرباغی که در سال 1054 یا 1055 ق. فوت کرده است ادامه مییابد. این تلاش در دیگر نقاط سرزمینهای اسلامی نیز صورت گرفته است. البته از دیدگاه تاریخی باید به این نکته توجه داشت که با حاکمیت فرمانروایان مسلمان مانند حکومت صفویه در همین عصر توجه به قرآن کریم افزایش یافته است و چرا که پیشرفت فرهنگ شهرنشینی و شهرسازی مهمترین مطلب را در مرکز هر شهر مساجد به خود اختصاص می دادند و ساخت هر مسجد منوط به پیدا کردن سمت قبله بود وهمین دلیل در تاریخ اسلام گزارشهای متعددی از تلاش برای پیدا کردن سمت قبله به صورت دقیقی را در اختیار داریم و در معماری اسلامی این مطلب از اهمیت برخوردار بوده است. به همین دلیل با پیشرفت علم ریاضی و هندسه، ابتدا از ریاضیدانها انتظار میرفته است که جهت قبله را محاسبه کنند و رسالۀ مورد نظر این تحقیق از آن نمونههاست.
حضور تاریخی آیات قرآنی در دوره یوسف القرباغی در توجه به آیۀ قبله این وظیفه را ایجاد میکند که به فرمان الهی در آیه بپردازد و سمت قبله را در ماورءالنهر پیدا کند. این تلاش را از این نظر وظیفۀ خود می داند که به علم نجوم و هندسه در حدود عصر خود آشنایی داشته است. رسالۀ او ثمرۀ اجرای فرمان خدا در آیۀ قبله است. همین تلاش در هر قرن ادامه یافته است و تاریخ اسلام با تاریخ قرآن کریم همسو به پیش آمده است و بلکه میتوان ادعا نمود که این قرآن کریم است که با آیات خود و تفسیر این آیات تاریخ اسلام را در بر گرفته است و آن گفتۀ خداوند که فرمود قرآن را حفظ میکند با این معنی درک کرد که منظور این بوده که با حفظ قرآن، تاریخ و تمدن اسلامی را حفظ کرده و باید ادعا نمود که حیات این دین با قرآن کریم بوده است. بر این اساس تاریخ اسلام همان تاریخ تفسیر قرآن کریم و حضور این کتاب آسمانی در هر دوره است و هر کجا مردم به این آیات توجه کردهاند و از آن بهرهمند شدهاند به اصلاح و نجات خود نزدیکتر شدهاند. تاریخ نزول آیات الهی اگر چه در مکه و مدینه انجام شده است اما در تاریخ اسلام در دل و جان و زندگی مسلمانان به شیوههای مختلفی متناسب با هر عصر زندگی کرده است و نه تنها در تفسیرهای رسمی مکتوب قرآن، بلکه در فرهنگ و عقاید مردم، تاریخ قرآن را میتوان ملاحظه نمود و یکی از مصادیق آن در هزار سال پس از نزول قرآن، دغدغۀ تعیین قبله در ماوراءالنهر و اجرای فرمان خدا در آیۀ قبله است.
در پژوهشهای مربوط به تاریخ قرآن کریم، بحث از نزول ندیجی آیات قرآن کریم است ودربارۀ حکمت این کار پرسش میشود و نخستین بار کفار این ایراد را گرفتهاند که «وَقَالَ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ لَوۡلَا نُزِّلَ عَلَيهِ ٱلقُرۡءَانُ جُملَة وَٰحِدَة». (سوره فرقان /32). کفار گفتند: چرا قرآن یکباره نازل نشد؟ در پاسخ به این ایراد با نگاهی تاریخی میتوان ادعا نمود که آیات قرآنی مانند همین آیۀ قبله همواره در حال نزول در قلب و فرهنگ مسلمانان است و دعوتهای خداوند که برای هدایت انسانهاست به یک دوره یا نسل خاص محدود نمیشود و هر آیه تاریخی مفصل در زندگی مسلمانان دارد که در مطالعۀ آن میتوان تاریخ اسلام را ملاحظه نمود و رمز حیات و تازگی قرآن کریم همین نزول تدریجی است اما نه فقط نزول در عصر پیامبر اکرم(ص) بلکه خطاب او به همۀ انسانها در قرآن و اعصار که دعوتی جاودانه برای هدایت است. بر همین اساس میتوان پیشنهاد داد که هر آیۀ قرآن کریم مانند همین آیۀ قبله را در هر دوره اگر مطالعه نمود و مصادیق آن را نشان داد تاریخ اصلی این کتاب آسمانی به دست میآید. یک برگ از تاریخ آیۀ قبله همین رسالۀ تحقیق سمت قبله از یوسف القرباغی است.
5ـ دیدگاه یوسف القرباغی
رسالهای به نام «تحقیق سمت قبله در بلاد ماوراءالنهر» از یوسف القرباغی(متولد 1054 یا 1055 ق.) در دست است که در 42 صفحه و در چند نسخه خطی موجود است و دو محقق دربارۀ آن به اظهار نظر پرداختهاند. سید عارف نوشاهی که خود یکی از نسخههای خطی را در اختیار داشته است، آن را تصحیح و در مقالهای منتشر نمودهاند و در دفتر دوم مقالات ایشان هم دیده میشود. یوسف القرباغی را از عالمان و بزرگان علم هیأت در بخارا نشان میدهد که چون رساله خود را به نام «امامقلی بهادرخان» که حاکم بخارا بوده، نوشته است. او را از بزرگان قرن دهم و یازدهم قمری دانستهاند که معاصر شاه عباس دوم صفوی (1047 ـ 1050 ق.) آن را نوشته است. یک نسخه خطی نیز از آن در مجموعۀ رسائل قاری هروی و نسفی بخارایی به خط عادی نستعلیق در کتابخانه عارف نوشاهی (اسلام آباد، شماره 4 /20ـ3) موجود است. نسخه دیگر نیز در آکادمی علوم ازبکستان (تاشکند، شماره 2 A 22/ III) به قلم ملاّ سعد الله بن قاضی القضاۀ داماد عنایت الله، که تاریخ 1274 ق را دارند. (فهرست نسخههای کامل، تاشکند، 1960: 5/229).
محقق دیگر ماشاالله علی احیایی در مقاله «میزان اشتباه مجاز در تعیین جهت قبله» (آبان 1365: مجله دانشمندان) به رساله یوسف القرباغی اشاره دارد و محاسبات او را ارزیابی نموده است. از نظر ایشان یوسف القرباغی در تحلیل روشهای قبلهیابی موفق بوده است و در بررسی آیۀ قبله و عقاید و آراء و اقوال فقهی مربوط به آن در کنار روشهای نجومی خود نتایج قابل قبولی گرفته است. (ر.ک: علی احیایی، 1365: 21) دربارۀ زندگی و آثار یوسف القرباغی اطلاعاتی به دست ندادهاند و از طریق رساله میتوان دریافت که مخاطبی داشته که به تقاضای او این رساله را نوشته است و گویا در آن عصر در بین عالمان دربارۀ تعیین سمت قبله در مارواءالنهر اختلاف شدیدی وجود داشته است و در پاسخ به آن نیاز تلاش کرده است.
از مطالعه رساله او میتوان به منابع مطالعاتی او دست یافت که از احیاءالعلوم الدین غزالی تا تفسیر امام فخر رازی را در بر میگیرد و به زیج گورگانی هم دسترسی داشته است. جالب اینجاست که به گفتههایی از امام زین العابدین (ع) و ابوسعید ابوالخیر و مولوی و حاظر نیز اشاره دارد و نشان میدهد که وسعت اطلاعات خوبی داشته است. رساله را چنین آغاز میکند: «حمد خدای را که گردانیده است کعبه را قبلۀ صلات و صلات را قبلۀ سعادت و سعادت را قبلۀ وصول به اقصیالغایات و دیگر گردانیده است. از ابتدا آیۀ قبله را در نظر میگیرد و بر اساس آن به پیش میرود. با استناد به تفسیر آیه و روایتهایی دربارۀ قبله میگوید: «استقبال قبله که روی آوردن به سوی قبله است از شرایط نماز است و شرط به جا نیاید نماز درست نمیشود (همان: 511)
اگر در این رساله دقت شود یوسف القرباغی با استفاده از سه گونه منبع تفسیری، نجومی و عرفانی به تفسیر روزآمدی از آیۀ قبله پرداخته است و متناسب با ماوراءالنهر که در آن عصر شمال رود جیحون و بین دو رود سیحون و جیحون را در بر داشته و شامل بخارا، سمرقند، اشروسنه و ترمذ بوده است پرداخته، که در چند قرن از مراکز علم و تمدن و عرفان اسلامی در ایران بوده است و چندین حکومت ایرانی همین منطقه را به عنوان مرکز و پایتخت خود انتخاب کرده بودند و مهمترین آنها سامانیان است که به ایجاد رنسانس ایرانی انجامید و ایران مرکز علم، بویژه دانش ریاضی و پزشکی در آن عصر جهان شد.
تفسیر آیۀ قبله در این رساله از آنجا آغاز میگردد که قبله چه نقشی در دین و زندگی فردی و اجتماعی مسلمانان دارد؟ این روایت به بیانهایی شبیه به هم در مجموعه روایات همۀ مذاهب اسلامی آمده است و به این ترتیب بهترین مقدمه را برای تفسیر آیه قبله فراهم کرده است و سپس به سراغ نقش قبله در نماز میرود که از شرایط نماز و مقدمه و از واجبات نماز است که بدون آن نماز درست نمیشود و در مرحله سوم به سراغ سمت قبله میرود که در حقیقت این تعیین سمت قبله دستور صریح خداوند است که به طرف قبله رو کنید و مقدمۀ اجرای این فرمان پیدا کردن سمت قبله است و به این ترتیب تلاش در جهت پیدا کردن این مسیر اجرای فرمان الهی و از عبادت به شمار میآید و به علم هیأت و ریاضی برای کشف قبله نوعی قداست و اهمیت دینی میدهد که انجام واجب الهی به آن بستگی دارد و به ناچار در علم فقه نیز باید تعیین سمت قبله را از واجبات کفایی دین به شمار آورد چنانکه آوردهاند. در مرحلۀ بعد از تفسیر آیۀ قبله به سراغ پیشینیان میرود و چندین سند تاریخی از گذشتگان دربارۀ اهمیت تعیین جهت قبله و چگونگی آن میآورد که از نظر او جهتیابی پیشنیان دقیق نبوده است و اغلب بدون محاسبه علمی و مراجعه به علم هیأت و جغرافی به گفتههای بزرگان پیش از خود اکتفا کردهاند. در چند صفحه به نقد و بررسی دیدگاههای آنها به طور انتقادی میپردازد در این تحلیل و بررسی نکتۀ جالبی دارد که جنبۀ عرفانی دارد و آن اینکه اگر انسان تزکیه کند و از درون رو به سوی حق کند خداوند او را هدایت میکند و قبله هم به او نشان داده میشود و جالب اینکه به دو بیت از حافظ استناد میکند:
طهارت ار نه به خونِ جگر کند عاشق |
| به قول مفتی عشقش درست نیست نماز |
فیض روح القدس ار باز مدد فرماید |
| دیگران هم بکنند، آنچه مسیحا می کرد |
|
| (حافظ، 1362: 214، 307) |
در سیر تاریخی تفسیر آیۀ قبله در دوران معاصر در کتاب سرّ الصلوۀ، معراج السالکین و صلوۀ العارفین، فصل دهم: در سرّ اسقبال به کعبه آمده است: «کعبه امّ القری است و مرکز بسط ارض است: «وَٱلأَرۡضَ بَعدَ ذَٰلِكَ دَحَىٰهَآ» (نازعات / 30). و یدالله و بیحال الله و بحیال بیت العمور است که سرّ قلب و در سماء رابعه است. پس کعبه امّ القری سرّ بیت العمور است که سرّ قلب است و سرّ سرّ آن، یدالله، و سّر مستسرّ آن اسم الله الاعظم است..... و در نماز اولیاء توجه به قبله ظهور سرّ احدیت است در ملک بدن، چه که به سرّ وجودی وجهۀ احدیۀ غیبیه را شهود کنند و بدان توجه نمایند... و بدان که تحدید به وجه خاص و به وجهۀ معیّنه، برای اظهار سرّ وحدت است و آن برای عارف در هر دوره به عدد حضرات خمس لازم است و از آن که گذشت تحدید نقص است: «وَلِلَّهِ ٱلمَشرِقُ وَٱلمَغرِبُۚ فَأَينَمَا تُوَلُّواْ فَثَمَّ وَجهُ ٱللَّهِۚ» (بقره / 115). پس عارف بالله حق را در جمیع امکنه و احیاز مشاهده، و همه را کعبۀ آمال و وجهۀ جمال محبوب بیند و از تقیید به مرآتی دون مرآتی خارج.» (امام خمینی، 1387: 76).
مطلب فوق نشانۀ تفسیر عرفانی از آیۀ قبله است که در قرون بعدی رو به گسترش و کمال دارد که نمونۀ آن ملاحظه شد. در تفسیر یوسق القرباغی گامهایی در جهت تفسیر عرفانی برداشته میشود و در چند صفحه به این مضمون توجه دارد و از منابعی چون گلشن راز شبستری و انیس الطالبین و عدۀالسالکین از صلاح بخاری و مثنوی مولوی هم یاری میگیرد. شاهد او از تفسیر کبیر امام فخر است که شناخت سمت قبله را واجب عینی دانسته است نه واجب کفایی؛ یعنی گروهی شناخت دلایل هندسه را برای جهتیابی قبله واجب دانستهاند. برخی از فقها نیز آموزش هندسه را در این راه واجب ندانستهاند. در تفسیر آیه قبله جنبۀ عرفانی آن را مقدم آورده است و با نقل قول مستند نموده است و سپس به جنبۀ علمی آن پرداخته و در ارزیابی علمی به این شعر از امام زینالعابدین (ع) استناد میکند:
إنّی لأکتم من علمی جواهره |
| کی لایری الحقّ ذوجهل فیفتنها |
یارب جوهر علم لو أبوح به |
| لقیل لی أنت ممن یعبد الوثنا |
و لا ستّحل رجال مسلمونی دمی |
| یرون أقبح ما یأتونه حسنا |
|
| (همان: 515) |
ترجمه: به تحقیق کتمان میکنم و میپوشم از علم خود، جواهرش را تا نبیند حق را صاحب جهل، پس مرا فتنه شود ای مردمان، بسا جوهر علمی اگر به او اباحه کنم یعنی اگر ظاهر سازم، هر آینه گویندم که تو بتپرستی و اگر حلال میشمارند مسلمانان خون مرا و اقبح کار خود را بدترین افعال خود و حُسن و خوب میدانند. از مطالعۀ این رساله میتوان دریافت که سیر تاریخی تفسیر آیۀ قبله در سه جهت رو به گسترش داشته است، یکی از جنبۀ عرفانی که در تفسیرهای عرفانی به تفصیل دیده میشود. دوم در جنبۀ نجومی و علمی که در هر دوره گامها دقیقتری در جهت تعیین قبله برداشته میشود و سوم از جنبۀ فقهی که چگونگی احکام شرعی مربوط به قبله تشریح میگردد. تفسیر یوسف القرباغی معطوف به دبدگاه دوم است اگر چه در مقدمه به دو جنبۀ دیگر هم نظری انداخته است اما در حدود کارشناسی و تحقیق نیست به چند سند تاریخی در آنها اکتفا نموده است و خود به اظهار نظر نپرداخته است، اما در جنبۀ دوم؛ یعنی نجومی و علمی متناسب با عصر خود و با بهرهگیری از هندسه در مراتبی که در اختیار داشته است به اظهار نظر نپرداخته و محاسبههای خود را ارائه داده است. اگر چه این محاسبات در مقایسه با پیشرفت علم در عصر حاضر چندان پیشرفته نست اما سیر حرکت تاریخی تفسیر آیه را خوبی ترسیم میکند و زندگی حضور آیات الهی را هر دورهای به نمایش میگذارد. در جنبۀ عرفانی هم حکایتی از مقامات خواجه نقشبند دارد: «درویشی که روزی حضرت خواجۀ ما (نقشبند) را در نماز دیده است نقل میکند: حضرت خواجه در قصر عارفان در نماز شام و خفتن مرا امامت فرمودند و در زمان استقبال قبله فرمودند که به طرف چپ محراب متوجه میباید بود و درین معنی مبالغت نمودند بعد از نماز بر خاطر من گذشت که من همه روز به کار زراعت مشغول بودهام، مرا این سخنان به چه کار آید؟ چون به خواب رفتم، حضرت خواجه، کعبه را معاینه به من نمودند. در حوزۀ علم هیأت و ریاضی نیز تفسیر آیۀ قبل را از این نکته قرآنی آغاز میکند که: »و بالنجم هم یهتدون» متوسل میشود که علم نجوم را به راه اوقات نماز و سمت قبله لازم شمردهاند و یکی از دلایل پیشرفت علم نجوم در جهان اسلام و پیدایش دانشمندان بزرگ در علوم ریاضی همین توصیههای خداوند در قرآن کریم مانند آیۀ قبله بوده است که با انگیزهای معنوی و دینی آموزش علوم، بویژه دانشهایی را که با شریعت ارتباط داشته تشویق نمودهاند و برای بهره برداری بیشتر از آموزههای دینی بر علم آموزی تکیه داشتهاند. در این رساله نیز بخش مهمی را به نقد بررسی عقاید گذشتگان دربارۀ قبله اختصاص داده است و با آزاد اندیشی به گفتههایی که دارای دلیل علمی و منطبق نبودهاند ایراد گرفته و نپذیرفته است و به نقاط قوت و ضعف گفتهها توجه کافی مینماید.
در انتقاد از روش محاسباتی یوسف القرباغی بر اساس علم جدید گفتهاند: «نویسندۀ رساله با این فرض که اختلاف طول جغرافیایی مکۀ معظمه و بخارا، برابر 20 درجه است، اختلاف ظهر حقیقی (وقت قرار گرفتن خورشید بر نصف النهار) دو شهر را یک ساعت و 20 دقیقه میدانسته است در حالی که اختلاف ظهر حقیقی آنها برابر حدود یک ساعت و 28 دقیقه است و همین تفاوت نیز موجب بروز خطای 9 درجهای مذکور در جهت قبلۀ بخارا گردیده است نکتۀ قابل تعمق دیگر مربوط به قول، منقول از حضرت خواجه نقشبند(قدس سره) است که فرموده بود: قبلۀ بخارا، راست ناودان کعبه خواهد بود. ظاهراً با توجه به این که ناودان کعبۀ مکرمه در ظلع شمالی غربی آن قرار دارد و شهر بخارا نیز در شمال شرقی مکّه معظمه واقع استف صدق قبلۀ مدینۀ منور نقل شده است: محرابی علی المیزاب: یعنی محراب من بر ناودان است.) اما به طرف شمال شرقی و وزاویۀ ظلع شمال غربی خانۀ خدا نسبت به همین نصف النهار حدود 61 درجه است، لذا میتوان پذیرفت که ناظر مستقر در بخارا، در خطه قبلۀ آن، ناودان موجود بر ضلع شمال غربی کعبۀ معظمه را در راستای دید خود دارد.» (علی احیایی، 1364: 85).
در نهایت این تلاشهای منجمان در هر قرن دقیقتر شده است و با استفاده از اختراعات و دستاوردهای جدید علمی همواره کوشش داشتهاند که جهت را بهتر و صحیح تر محاسبه کنند و این موشکافیها را باید در جهت تفسیر آیۀ قبله و شناخت کاملتری از پیام ارزیابی نموده عشق و ایمان به خدا و احکام او این دانشمندان را در هر قرن وا داشته تا از همۀ عصر خود در جهت اهداف معنوی و دینی استفاده نمایند و گویی خود را مخاطب پیام خداوند در آیۀ قبله دانستهاند که وظیفه دارند سمت و سوی دقیق قبله را پیدا کنند و از صواب اجرای اوامر حق محروم نمانند و همین انگیزه تلاش آنها را ازشمند میسازد و خط سیر تفسیر تاریخی آیۀ قبله را نشان میدهد.
6ـ نتیجه
از این تحقیق چنین نتیجه گیری میگردد که آیۀ در قرآن کریم تاریخ مفصلی از تفسیر را در قرون متمادی پشت سر نهاده است و چون موجودی زنده به حیات خود ادامه داده و سرچمه الهام و آموزش اندیشههای متفاوتی شده است و در این سیر تاریخی در قرون دهم و یازدهم قمری نیز اندیشمند و منجمی به نام یوسف القرباغی رسالهای در جهت یابی قبلۀ ماوراءالنهر نوشته که بر پایه پیشرفت علمی عصر خود و مطالعاتی که درحوزۀ نجوم داشته است و تلاش نموده تا گامی در این مسیر رو به جلو بردارد. همچنین دریافت میشود که آیۀ قبله چقدر به ترویج علوم نجوم و هندسه یاری رسانده است و بسیاری را برای تحقیق در این رشتهها برانگیخته است. همچنین یکی از جنبههای تفسیر این آیه ابعاد عرفانی آن است که در همین رساله نیز به آن برداخته میشود و نکاتی دقیق و معنوی از ان استباط میگردد، چنانکه در علم شریعت و احکام و فقه نیز باعث پژوهشهایی که زمینۀ قبلهیابی و تعیین اوقات نماز و روزه و احکام مربوط به آنها صورت گرفته است.
در حقیقت آیات قرآن کریم در زندگی مسلمانان در هر عصر حضوری تعیین کننده داشته است و آنان را به مطلعه و تحقیق و تفکر فراخوانده است و حتی در زمینههای علمی خاص مانند هندسه ونجوم نیز تأثیر داشته که آیۀ قبله و پژوهشهای مسلمانان در هر دوره مانند همین رساله نمونههای موفقی از آن به شما میآید. این مطلب اثبات میکند که اسلام و قرآن کریم با هر بهانهای به علم و دانش اهمیت داده است و تا آنجا که مانند همین آیۀ قبله بسیاری را بر آن داشته که تحصیل در علم نجوم را واجب اعلام کنند. با گسترش دانش انسان و تسخیر کرات آسمانی دیگر نیز این آیۀ قبله در قالبهای جدید به پژوهشهای دیگری تشویق میکند. با گسترش دانش انسان و تسخیر کرات آسمانی دیگر نیز این آیۀ قبله در قالبهای جدید به پژوهشهای دیگری تشویق میکند.
منابع
1. امام خمینی، روح الله (1387 ش.)، سرّ الصلوۀ (معراج السالکین و صلوۀ العارفین)، تهران: نشر عروج.
2. ثقفی تهرانی، محمد(1398ق)، تفسیر روان جاوید، تهران، انتشارات برهان.
3. جوادی آملی، عبدالله(1384)، تفسیر تسنیم، قم، نشر اسراء.
4. حافظ شیرازی، شمس الدین محمد (1362 ش.)، لسان الغیب، تصحیح پژمان بختیاری، تهران: امیرکبیر.
5. حسینی شاه عبدالعظیمی، سید حسین (1363 ش.)، تفسیر اثنی عشری، تهران: نشر میقات.
6. رازی، ابوالفتوح (1382 ش.)، روض الجنان و روح اجنان فی تفسیر القرآن، مشهد، بنیاد پژوهشهای اسلامی.
7. شعرانی، ابوالحسن (1385 ش)، پژوهشهای علوم قرآنی علامه شعرانی، تحقیق سید محمد رضا غیاثی کرمانی، قم: بوستان کتاب.
8. طبرسی، فضل بن حسن(1408ق)، مجمع البیان، بیروت، دارالمعرفه.
9. طیب، سیدعبدالحسین(1378)، اطیب البیان فی تفسیرالقرآن، تهران، انتشارات اسلام.
10. علی احیایی، ماشاءالله (1364 ش.)، کاربرد علوم در قبله یابی ـ نگرشی نو در تعین قبله، تهران: انتشارت امیر کبیر.
11. طباطبایی، محمد حسین (1378 ش.)، تفسیر المیزان، قم: جامعه مدرسین حوزۀ علمیه قم.
12. علی احیایی، ماشاء الله (1365 ش.) «میزان اشتباه مجاز در تعیین جهت قبله»، مجله دانشمند، آبان 65.
13. فهرست نسخههای خطی آکادمی علوم ازبکستان، تشکند، 1960م. جلد 5، ش مسلسل 3851.
14. فیض کاشانی، ملا محسن (1415 ق.)، تفسیر الصافی، تهران: مکتبه الصدر.
15. قرائتی، محسن(1383)، تفسیر نور، تهران، مرکز فرهنگی درس هایی از قرآن.
16. کاشانی، ملا فتح الله (1351 ش)، تفسیر منهج الصادقین، تهران؛ کتبفروشی اسلامیه.
17. مکارم شیرازی، ناصر (1384 ش.)، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه.
18. مغنیه، محمد جواد، (1383ش)، تفسیر الکاشف، ترجمه موسی دانش، قم: موسسه بوستان کتاب.
[1] . استادیار گروه معارف اسلامی، واحد زنجان، دانشگاه آزاد اسلامی، زنجان، ایران: afsare12345@gmail.com