Comparison of Inhibiting Factors of Taqwá in the Qur'an and the Old Testament with Emphasis on Historical Roots
Subject Areas : -Ebrahim Ghorbani 1 , Mohammad Reza Aram 2 * , Mohammad Reza Adli 3
1 - Ph.D. Student in Quranic Sciences and Hadith, Faculty of Literature and Humanities, Central Tehran Branch, Islamic Azad University, Tehran, Iran.
2 - Associate professor, Department of Quranic Sciences and Hadith, Faculty of Theology, Law and Political Science, Science and Research Branch, Islamic Azad University, Tehran, Iran.
3 - Associate Professor, Department of Religious Studies and Islamic Mysticism, Faculty of Literature and Humanities, Central Tehran Branch, Islamic Azad University, Tehran, Iran.
Keywords: Holy Qur'an, Old Testament, Taqwá, Obstacles, Historical Roots.,
Abstract :
The concept of taqwá (piety or God-consciousness) has always been a central focus in Abrahamic religions, including Islam and Judaism, and has drawn the attention of religious scholars and thinkers. Maintaining taqwá requires understanding the factors that hinder it, as strengthening it is not possible without identifying these obstacles. The meaning of taqwá has undergone semantic changes over time, evolving from its historical context to its current understanding. In the Qur'an and the Old Testament, differences can be observed in the forms of worship, their execution, warnings, recommendations, and the intensity of confrontation with sins. By examining the dos and don'ts present in these scriptures, strategies for overcoming the obstacles to taqwá can be identified. A study of the historical roots of these inhibiting factors reveals that obstacles to taqwá have existed throughout history among various nations. Addressing these barriers necessitates understanding the elements that disrupt the development of taqwá. Through identifying and removing these obstacles, efforts can be made to preserve and enhance taqwá. The establishment and preservation of taqwá require the removal of its hindrances, as attaining taqwá is only possible through adherence to divine commands and avoidance of prohibitions.
علاوه بر قرآن کریم، 1. کتاب مقدس (1383ش)، عهد عتیق و عهد جدید، مترجم: هنری مرتن، ویلیام گلن، فاضل خان همدانی، چاپ دوم، تهران، انتشارات اساطیر.
2. آذرنوش، آذرتاش (1388ش)، راههای نفوذ فارسی در فرهنگ و زبان عرب جاهلی، تهران، انتشارات توس.
3. آشتیانی، احمد (1362ش)، طرائف الحكم يا اندرزهاى ممتاز، تهران، انتشارات صدوق.
4. آشتیانی، جلال الدین (1386ش)، تحقیقی در دین یهود، تهران، انتشارات نگارش.
5. آملی، سید حیدر (1380ش)، المحیط الاعظم، تهران، انتشارات موسسه نور علی نور.
6. ابن عاشور، محمد الطاهر (1414ق) التحرير و التنوير، تونس، انتشارات دارسحنون.
7. اِبن منظور، محمدبن مکرّم (1426ق). لسان العرب، تحقيق: يوسف¬البقاعي ¬و ابراهيم شمسالدين، بيروت، انتشارات مؤسسه علمي مطبوعات.
8. اپستاین، ایزیدور (1388ش)، یهودیت، مترجم: بهزاد سالکی، چاپ دوم، تهران، انتشارات مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران.
9. اسلامی، حسین (1380ش)، نگرشی بر ادیان الهی، تهران، انتشارات بهراد.
10. ایزوتسو، توشیهیکو (۱۳۷۳ش)، خدا و انسان در قرآن، مترجم: احمد آرام، تهران، انتشارات دفتر نشر فرهنگ اسلامی.
11. پاینده، ابوالقاسم (۱۳۸۲ش)، نهج الفصاحه، تهران، انتشارات دنیای دانش.
12. ترمذي، ابوعبداﷲ (1992ق)، نوادرالاصول فی احادیث الرسول، بیروت، انتشارات دارالجلیل.
13. توفیقی، حسین (1398ش)، آشنایی با ادیان بزرگ، تهران، انتشارات سمت.
14. توفیقی، حسین (1400ش)، تاریخ ادیان و مذاهب در ایران، تهران، انتشارات سمت.
15. ثعالبی، ابواسحاق (1411ق)، قصص الانبیاء المسمی بعرائس المجالس، قاهره، انتشارات دارالاحیاء.
16. حاجی صادقی، عبدالله (1390ش)، سیمای یهود در قرآن، قم، انتشارات زمزم هدایت.
17. حیدری، سید کمال (1426ق)، التقوی فی القرآن، قم، انتشارات دار فراقد.
18. جلیلی، جلیل (۱۴۰۰ش)، تقوا سکوی پرواز، قم، انتشارات دانشگاه معارف اسلامی.
19. راغب اصفهانی، حسينبن محمد (1412ق)، المفردات فی غریب القرآن، بيروت، انتشارات دارالعلم.
20. سیوطی، جلال الدین عبدالرحمن بن ابی بکر (1416ق)، الاتقان فی علوم القرآن، بیروت، انتشارات دارالفکر.
21. شاذلی، سیدبن قطب بن ابراهیم (1408ق)، فی ظلال القرآن، بیروت، انتشارات دارالشرق.
22. شربوک، دان کوهن (1374ش)، دین یهود در جهان مذهبی، مترجم: عبدالرحیم گواهی، تهران، انتشارات دفتر نشر فرهنگ اسلامی.
23. شريف الرضي، محمد بن حسين (1379ش)، نهج البلاغه، مترجم: علی نقی فیض الاسلام اصفهانی، تهران، انتشارات مؤسسه چاپ و نشر تأليفات فيض الإسلام.
24. صدوق، ابوجعفر محمد بن علی بن حسین بن موسی بن بابویه قمیر (1404ق)، منلایحضره الفقیه، قم، انتشارات جامعه مدرسين.
25. طباطبايي تبريزي، سيد محمد حسين (1417ق)، الميزان في تفسير القرآن، قم، انتشارات جامعه مدرسين.
26. طبرسي، فضل بن حسن (1408ق)، مجمع البيان لعلوم القرآن، تهران، انتشارات ناصرخسرو.
27. طبری، محمد بن جریر (۱۴۱۲ق)، جامع البیان فی تفسیر القرآن (تفسیر طبری)، بیروت، انتشارات دار المعرفة.
28. عباسی، بابک (۱۳۸۲ش)، تقوا در دانشنامه جهان اسلام، جلد ۷، تهران، انتشارات بنیاد دائرة المعارف اسلامی.
29. عبدالباقي، محمدفؤاد (1418ق)، المعجم المفهرس لالفاظ القرآن الكريم، چاپ چهارم، بيروت، انتشارات دارالفكر.
30. عیاشی، محمدبن مسعود (1380ق)، تفسیرالعیاشی، جلد دوم، چاپ اول، تهران، انتشارات المطبعه العلمیه.
31. فعال عراقی، حسین (1381ش)، یهود در المیزان، تهران، انتشارات سبحان.
32. قرائتي، محسن، (1379ش)، تفسیر نور، چاپ پنجم، قم، انتشارات مؤسسه در راه حق.
33. قزوینی یزدی، جلیل بن محمد اسماعیل (1397ش)، محضر الشهود فی ردّ الیهود، قم، انتشارات مرکز بین المللی ترجمه و نشر المصطفی. 34. کفعمی، تقی الدین ابراهیم بن علی (1424ق)، المصباح فی الادعیه و الصلوات و زیارات، بیروت، انتشارات موسسه الاعلمی للمطبوعات.
35. کلینی رازی، ابوجعفر محمدبن یعقوب (1367ش)، الكافي، تحقيق: علي اكبرغفاري، انتشارات دارالمكتب الاسلاميه.
36. گروهی از نویسندگان (1986م)، معجم اللاهوت الکتابی، بیروت، انتشارات دارالمشرق.
37. مبلغی آبادانی، عبدالله (1373ش)، تاریخ ادیان و مذاهب جهان، قم، انتشارات منطق(سینا).
38. مشکور، محمدجواد (1359ش)، خلاصه لادیان، تهران، انتشارات شرق.
39. محمودی، سید احمد (1394ش)، شناخت ادیان، قم، انتشارات مرکز بین المللی ترجمه و نشر مصطفی(ص).
40. مجلسی، محمدباقر (1403ق)، بحار الانوار، بيروت، انتشارات دار احيا التراث العربي.
41. مكارم شيرازي، ناصر (1372ش)، تفسير نمونه، تهران، انتشارات دارالكتب الإسلاميّه.
42. میشل، توماس (۱۳۷۷ش)، کلام مسیحی، مترجم: حسین توفیقی، قم، انتشارات مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب.
43. ميرزاينوری، میرزا حسین (1408ق)، مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، لبنان، انتشارات تحقيق موسسه آل البيت(ع).
44. نیکزاد، عباس (1393ق)، کتاب مقدس زیز ذره بین، تهران، نشر معارف.
45. نیوزنر، جاب (1389ش)، یهودیت، مترجم: مسعود ادیب، قم، انتشارات دانشگاه ادیان و مذاهب.
46. هرتزبرگ، آرتور (1398ش)، یهودیت از لابه لای متون، مترجم: عبدالرحیم سلیمانی اردستانی، قم، انتشارات دانشگاه مفید.
<104> مطالعات تاریخی قرآن و حدیث، شمارۀ 81، سال سیام، زمستان 1403 ش
Historical Approaches to Quran and Hadith Studies, Vol. 81, Year 30, Winter 2025
مقارنه عوامل بازدارنده از تقوی در قرآن کریم و عهد عتیق
با تأکید بر ریشههای تاریخی
ابراهیم قربانی1
محمدرضا آرام2
محمدرضا عدلی3
تاریخ دریافت: 02/07/1403 تاریخ پذیرش: 13/08/1403، صفحۀ 117 تا 137 (مقالۀ پژوهشی)
چکیده
مسئله تقوی همواره در ادیان ابراهیمی از جمله اسلام و یهودیت، مورد توجه بزرگان و اندیشمندان ادیان بوده است. حفظ تقوی با شناخت عوامل بازدارنده از آن تحقق مییابد و تقویت آن بدون شناخت موانع تقوی میسر نخواهد بود. مفهوم تقوی از زمان جاهلیت و در طول تاریخ، دچار تحولات معنایی شده است، به طوریکه مفهوم آن در گذشته به معنای فعلی نبوده و به مرور زمان تغییر یافته و به شکل حاضر در آمده است. در قرآن و عهدعتیق، نوع عبادتها و نحوه انجام و میزان آن، هشدارها، توصیهها و شدّت برخورد و مواجهه با گناهان، متفاوت بوده و بر اساس مجموعه بایدها و نبایدهای موجود، راهکارهای رفع موانع تقوی مشخص میشود. بررسی ریشههای تاریخی عوامل بازدارنده از تقوی نشان میدهد که موانع تقوی در طول تاریخ در میان اقوام مختلف وجود داشته است و رفع موانع تقوی نیز مستلزم شناخت عواملی است که به نوعی در ایجاد تقوی اختلال به وجود میآورند. با شناسایی موانع تقوی و رفع موانع، میتوان برای حفظ و تقویت تقوی تلاش نمود. لازمه ایجاد تقوی و حفظ آن رفع موانع آن بوده و دستیابی به تقوی صرفاً با عمل به اوامر الهی و پرهیز از نواهی الهی میسر خواهد بود.
کلیدواژهها: قرآن کریم، عهد عتیق، تقوی، موانع، ریشههای تاریخی.
درآمد
قرآن درباره تقوی آیات فراوانی دارد و علاوه بر ارائه راهکارهای تقویت و حفظ تقوی؛ عواملی که موجب بیتقوایی هر یک از اقوام در طول تاریخ است، صراحتاً مشخص شده و آیات بسیاری در این رابطه نازل شده است. از جمله مهمترین عوامل بازدارنده از تقوی و آنچه سبب بیتقوایی اقوام مختلف پیامبران در طول تاریخ شده، نافرمانی از اوامر پیامبران الهی و ارتکاب گناهان متعدد است. در قرآن از میان اقوام و پیروان ادیان، بیشترین سخن درباره قوم یهود بوده و بیشترین اشکال وارده در مسائل اعتقادی و اخلاقی مربوط به این قوم است. به عنوان نمونه در عصر پيامبر اسلام جامعه يهود به دور از تقوی و پرهيزكارى بوده؛ الَّذينَ عهَدتَ مِنهُم ثُمَّ يَنقُضونَ عَهدَهُم فى كُلّ مَرَّةٍ وهُم لا يَتَّقون(انفال:56). برخى گفتهاند: مقصود از «الّذين...» گروههايى از يهود عصر پيامبر(ص) است(طبرسی، 1408ق، 3/ 849). با نگاهی به آیات قرآن اين معنا به دست ميآید كه اين بيداري و هوشياري نسبت به روز داوري و آخرت در قرآن جايگاه ويژهای دارد که او را به سوي تقواي هميشگي فرا ميخواند و لازمه داشتن تقوای همیشگی، رفع موانع آن است.
در عهد عتیق تقوای خداوند عبارت است از افاضه رحمت به بندگان و مفاد آن این است که خداوند نیاز موجودات را برآورده و هریک را به سوی کمالی که شایسته آن است، هدایت کرده و نائل میسازد؛ تقوای بندگان در برابر خداوند نیز عبارت است از اطاعت و محبت الهی، و تقوی در این سطح والا، انسان را شبیه خدا میکند و تحقق این اصل با اعتقاد به معاد میسر خواهد بود. بر این اساس، اعتقاد به آخرت با تقویت و حفظ تقوی همراه بوده و رفع موانع آن نیز امری ضروری، به شمار میآید.
طرح مسأله
تقوی در قرآن محوريترين جايگاه را به خود اختصاص داده است. اعتقاد به آخرت و داوري دقيق خدا و غفلت نداشتن از انجام عبادات الهی، بيداری و هشياری برای روز داوري، از برجستهترين عوامل در حفظ و تقویت تقوای اسلامي است که در رفع موانع تقوی تأثر مستقیمی دارد. آگاهی از ضرورت حفظ تقوی و همچنین روشهای تقویت آن، برای رفع موانع تقوی ضروری است. امام علی(ع) دربارة تقوی میفرماید: «گناهان همچون مرکبهای سرکش است که گناهکاران بر آنها سوار میشوند و لجامشان گسیخته میگردد و آنان را در قعر دوزخ سرنگون میسازد، اما تقوی مرکبی است راهوار و آرام که صاحبانش بر آن سوار میشوند. زمام آنها را به دست میگیرند و تا قلب بهشت پیش میتازند(شریفالرضی، 1379ش، 16). طبق آیاتی از عهد عتیق جوهره تقوی، صلاح و رحمت است(امثال، 20/ 28؛ مزامیر، 25/10). تقوی در عهد عتیق به دو دسته تقسیم میشود: تقوی در روابط بشری و تقوای متقابل بین انسان و خداوند (گروهی از نویسندگان، 1986م، ذیل واژه «تقوی»).
الف. تقوی در روابط و مناسبات بشری؛ تقوی در روابط بین خویشاوندان(پیدایش، 47، 29)، تقوی در روابط بین دوستان(سموئیل اول، 20 /8)، تقوی بین هم پیمانان(پیدایش، 21، 23).
ب. تقوای بین انسان و خداوند؛ تقوی، رابطهای دوسویه بین خداوند و اسرائیل است. تقوای الهی به بشر عبارت است از افاضه کردن رحمت مکرر به بنی اسرائیل در مقابل عهدی که با ایشان بست. (خروج، 34، 6 ؛ ارمیا، 31، 30 ؛ اشعیا، 54، 10). در مقابل، تقوای اسرائیل به خداوند عبارت است از اطاعت و محبت؛ ترس از خدا، دوست داشتن، عبادت کردن با جان و دل و پیروی و اطاعت از اوامر و فرائض او(تثنیه، 10/ 13-12).
در این تحقیق رویکردها، راهبردها و راهکارهای مطروحه در رفع موانع تقوی در دو مکتب ذکر شده است و نگاهی جدید به موضوع تقوی از حیث معرفی شناخت موانع و رفع آن، مطرح است. برخی عوامل در پیدایش و حفظ تقوی، تحقق و تقویت این هدف مقدس نقش مستقیم دارند از جمله: محاسبه نفس، کنترل زبان و اصلاح آن، توجه به حضور خدا و... در مقابل برخی عوامل وجود دارند که مانع رعایت تقوی میشوند؛ غفلت و فراموشی خدا، خیانت، غیبت، تهمت، سخن چینی و بسیاری از گناهان دیگر، از جمله موانع بازدارنده تقوی هستند. در این تحقیق پس از شناسایی موانع بازدارنده از تقوی، بر اساس منابع موجود در دو مکتب، راهکارهای مناسب و کاربردی برای رفع موانع را تشریح نمودهایم. به همین منظور، در این مقاله بر اساس منابع قرآن و عهد عتیق موانع تقوی مشخص شده و علاوه بر ذکر ریشههای تاریخی تقوی و تحولات رخ داده در مفهوم آن، وجوه اشتراک و افتراق بیان شده و با استناد به این مطالب، دیدگاه مطلوب مشخص شده است.
1. مفهوم تقوی و ریشههای تاریخی آن
با بررسی سیر تاریخی واژگان در قرآن، در مییابیم که اغلب واژگان به كار رفته در قرآن يك زمينه پيش از قرآني داشته است و پيش از آن که واژه تقوی در قرآن به عنوان يكي از واژگان كليدي برجسته قرآني اهميت داشته باشد، در جاهليت واژهاي بسيار پيش پا افتاده و معمولي و به معناي دفاع از نفس همراه با ترس بود. برخي از واژگان كليدي قرآني پيش از اسلام در جاهليت به عنوان واژگان كليدي داراي نقشي برجسته بودند. تنها دگرگوني اين بود كه ساخت معنا شناختي آنها پس از انتقال از يك دستگاه به دستگاه ديگر دگرگوني پيدا كرد. در قرآن پيوسته تقوی رنگ ديني دارد اما درجاهليت، اين فعل غالباً به معناي مادي و جسماني به كار ميرفته است. واژه تقوی درجاهليت معناي ديگري داشت كه در قرآن به شيوهاي باور نكردني تغيير ماهيت و انقلاب ماهوي داد. اين واژه درجاهليت به صورت كلي اصلاً به معنايي بود كه ارتباط و پيوندي با دين نداشت و درحقيقت يك واژه ديني به شمار نميرفت. در طول تاریخ و در گذشتگان و همچنین سخن برخی ادیبان، تقريباً هر جا با اين واژه مواجه ميشويم، پيوسته ساخت تصوري اساسي واحدي دارد؛ و به صورت قطعي از روي آنها ظاهر ميشود كه اين واژه هيچ دلالت ديني با خود نداشته است تا چه رسد به معناي زهد و ورع باشد. به نظر ميرسد تقوی درجاهليت به معناي آن بوده است كه انسان ميان خود و چيزي كه از آن ميترسد چيز ديگري را قراردهد كه بتواند با جلوگيري از رسيدن به آن از خود حمايت كند. به طور خلاصه به معناي دفاع از خويشتن به وسيله چيزي بوده است.
مفهوم تقوی که به لحاظ اخروی بسیار مورد توجه و اهمیت بوده، به مرور زمان و دريك فرايند تاريخي، رنگ اخرويِ آن کاسته ميشود تا سرانجام معناي تقوی به مرحلهاي ميرسد كه در آن ديگر ارتباط آشكاري از تصوير روز داوري و هول و هراسها در آن ديده نميشود و به صورت نزديكتري هم سنگ و همتراز زهد و ورع در ميآيد. در اين مرحله تقوی با تصور ترس و خوف يا اصلاً ارتباطي ندارد و يا اگر ارتباطي دارد؛ ارتباطي بسيار اندك است. به همین دلیل است كه قرآن واژه متقي را غالباً در مؤمن متورع و زاهد به كار ميبرد كه متضاد آن كافر است. براي متقي در اين مرحله در خود قرآن تعريفي آمده است كه تفاوت اساسي با مسلم و مؤمن ندارد. بر اساس تعالیم قرآنی؛ متقي به معناي كسي است كه: به غيب ايمان دارد، نماز را برپا ميدارد و از آنچه خدا روزي او كرده است انفاق ميكند، به آن چه بر پيامبر اسلام و پيامبران پيش از فرود آمده مومن است و به آخرت يقين دارد. دراين جا ميبينيم كه تقوی دريك تحول ماهوي از يك معناي مادي محض چگونه به يك مفهوم ديني ارتقا مييابد و جايگاه كانوني در دستگاه تصوری و جهان بيني قرآني پيدا ميكند.
1-1. معنای لغوی تقوی: تقوی اسم مصدر از ریشه «و ق ی»، در لغت به معنای پرهیز، حفاظت و مراقبت شدید و فوق العاده است(ابنمنظور، 1426ق، 15/ 402؛ کفعمی، 1424ق، 669).
2-1. معنای اصطلاحی: تقوی در اصطلاح صفتی است که انسان را از گناه و نافرمانی خداوند، باز میدارد و بر طاعت و بندگی او برمیانگیزد. وقی ریشه تک معنایی دارد که دلالت میکند بر دفع کردن چیزی از چیز دیگری به وسیله عاملی دیگر و وقایه یعنی محافظت کردن و مصون داشتن هر چیز از عواملی که آزار و زیان بدان رساند(عبدالباقی، 1418ق، 6/ ذیل ماده«وقی»).
همچنین تقوی در ادبیات معارف اسلامی به معنای حفظ خویشتن از مطلق محظورات است؛ اعم از محرمات و مکروهات(عباسی، 1382ش، 8/ 446). برخی ترک بعضی از مباحات را نیز در تحقق این معنا لازم دانستهاند، چنانکه پیامبر اکرم، وجه نامگذاری پرهیزگار به متّقی را، انجام ندادن برخی از مباحات به انگیزه پرهیز از حرامها دانسته است(طبرسی، 1408ق، 1/ 83؛ نوری، 1408ق، 11/ 267). برخی پژوهشگران با توجه به آیات قرآن، چهار معنا برای تقوی بر شمردهاند:
الف. به معنای حائل قراردادن چیزی بین خود و آنچه میترسد(ایزوتسو، ۱۳۷۳ش/۳۰۵). وَ جَعَلَ لَکُمْ سَرَابِیلَ تَقِیکُمُ الْحَرَّ(نحل: ۸۱). این معنا در میان اعراب پیش از ظهور اسلام نیز کاربرد داشته است(جلیلی، ۱۴۰۰ش،۱۷). بر این اساس چنین به نظر میرسد که مسئله تقوی پیشینه تاریخی داشته است و مختص ادیان الهی نبوده است.
ب. بهمعنای ترس از قهر یا عذاب الهی در آخرت(طبری1412ق، ۹/ ۴۹۱ ؛ طبرسی، 1408ق، 3/ ۲۶7)؛ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِیدُ الْعِقَابِ(مائده:2).
ج. به معنای عمل به طاعت و ترک گناه(طباطبایی، 1417ق، ۱۹/ ۲۱۷-۲۱۸)؛ یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللهَ وَلْتَنْظُرْ نَفْسٌ ما قَدَّمَتْ لِغَدٍ(حشر:18).
د. معنای دیگر تقوی، نوعی حالت قلبی و ملکۀ نفسانی است که موجب بصیرت انسان به طاعت و معصیت بوده و حصول این معنا، منوط به تبعیت از اوامر و نواهی الهی و مداومت بر انجام آنها است(حیدری، 1426ق، 798).
2. مفهوم عهد عتیق
عهد عتیق یا عهد قدیم نامیاست که مسیحیان به تاناخ(کتاب مقدس عبری) دادند(عهد عتیق و جدید، 1383ش، 15). اصطلاح عهد عتیق از نظر مسیحیان، ناظر به پیمانی است که خدا با پیامبران پیش از عیسی بسته بود. در این پیمان نجات بشر(یا مرتبهای از آن) با وعده و وعید، قانون و شریعت به دست میآید. بر طبق آموزۀ سنتی یهودیت و مسیحیت، تنخ که مسیحیان آن را عهدقدیم می نامند، توسط انبیا، و از زمان موسی(که تورات را نگاشت) تا زمان عیسی مسیح به نگارش در آمده اند. عهد عتیق مجموعه 39 کتاب است(نیکزاد، 1323ق، 98). عهد عتیق، در زمان معین و شخصی معین تنظیم نیافته بلکه، مجموعه اسفار آن توسط افراد مختلف، در دورانهای گوناگون نگارش شده است. نخستین سِفر از این اسفار را سفر عاموس و آخرین آنها را سفر دانیال دانستهاند. سِفر نخستین چنانکه گفتهاند در سال ۷۵۰ پیش از میلاد و سفر آخرین در قرن دوم پیش از میلاد نوشته شدهاست(آذرنوش، 1388ش، 19).
3. پیشینه بحث
تحقیقات و پژوهشهای بسیاری درباره تقوی انجام شده است و اغلب پیرامون مسائل اخلاقی و اعتقادات اسلامی بوده که در برخی موارد نیز این موضوعات به صورت تطبیقی بین ادیان انجام شده است. به عنوان نمونه موضوعاتی مانند: «رابطه تقوی، صبر و وحدت»، «معناشناسی واژه تقوی در قرآن»، و پژوهشهایی مانند آن، انجام شده است. و موارد فوق ارتباطی با موضوع این تحقیق ندارد و برخی پژوهشهای انجام شده نیز که به نوعی با موضوع ما مرتبط هستند اغلب درباره مسائل عبادی و پیرامون مسائل کلی هر مکتب است که به صورت مجزا درباره تفکر یهود و یا تفکر اسلامی و اعتقادات آنها بوده و کار تطبیقی با رویکرد تاریخی درباره موانع تقوی نبوده است. در تحقیق حاضر، به موضوع موانع بازدارنده از تقوی در قرآن و عهد عتیق بر اساس ریشههای تاریخی تقوی پرداخته و وجوه اشتراک و افتراق میان دو مکتب در این زمینه بیان شده است.
4. موانع بازدارنده از تقوی بر اساس تعالیم قرآن
موانع بازدارنده از تقوی از نگاه قرآن کریم عبارتند از: نا امیدی، غفلت، کاهلی، نداشتن اراده راسخ در انجام فرائض دینی و همچنین ترک گناه، سهل انگاری و اصرار برگناه، توبه نکردن و پشیمان نبودن از انجام گناهان، سهل انگاری در امور عبادی، خصومت با دیگران، کنترل نکردن زبان، غیبت، تهمت، سخن چینی و نداشتن خویشتن داری و صبر، نداشتن اخلاق نیک و بسیاری از رذایل اخلاقی و گناهان آشکار و پنهان، جهل، کتمان حقایق الهی، فتنهگری، کبر و غرور، شرک، فساد، پیمان شکنی، عناد و لجاجت، دنیا طلبی، عصیان و تمرد، ظلم و دشمنی با دیگران، اطاعت از غیر خدا، کوردلی، کفر، تکذیب پیامبران، فسق و فجور، بی عدالتی در امور، خشونت و بدرفتاری، استکبار ، پیروی از شیطان، عذر تراشی و توجیه کارهای اشتباه، ناسپاسی، ترک فرامین الهی و... در ادامه مهمترین موانع بازدارنده از تقوی در قرآن کریم توضیح داده شده است.
1-4. غفلت: غفلت مفهوم وسیع و گستردهای دارد که هرگونه بیخبری از شرایط زمان، مکان و واقعیتهای فعلی و آینده و گذشته در انسان و همچنین صفات و اعمال او و هشدارهایی که حوادث تلخ و شیرین زندگی، که به آدمی میدهد را شامل میشود. حالت غفلت، بیخبری از خداوند متعال و بي توجهي به هویت و نیازهای واقعی انسانی است که مانع ارتباط انسان با خالقش است. خداوند ميفرمايد: وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ كَثِيرًا مِنَ الْجِنِّ وَالإنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لا يَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْيُنٌ لا يُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لا يَسْمَعُونَ بِهَا أُولَئِكَ كَالأنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولَئِكَ هُمُ الْغَافِلُون(اعراف:179).
2-4. عذر تراشی: حالت دیگری که آدمي به مرور زمان با انجام اعمال زشت گرفتار آن مي شود، عذر تراشی و توجيه آفرینی او بر اعمال ناپسند است. در زمان ابلاغ رسمی دین اسلام توسط پیامبر اکرم، بسیاری از افراد با بهانهگیری و عذرهای غیرموجه از فرمان الهی و پذیرش اسلام سرپیچی میکردند. بَلِ الإنْسَانُ عَلَى نَفْسِهِ بَصِيرَةٌ، وَلَوْ أَلْقَى مَعَاذِيره(قیامت:14-15).
3-4. عُجب: ارتکاب گناهانی که نشأت گرفته از غرور و نخوت است از جمله موانع مهم در حفظ تقوی است. واذا قیل له اتق الله اخذته العزه بالاثم(بقره:206). داشتن غرور و تکبر در اقوام مختلف و در زمانهای گونانون، در مقابل پذیرش دعوت پیامبران به خداپرستی، ازجمله مهمترین عوامل بازدارنده از تقوای الهی در طول تاریخ محسوب میشود.
4-4. کفر و بي ايماني: به واسطه کفر، ابزار اصلی شناخت یعنی قلب، چشم و گوش از کار میافتد. خَتَمَ اللهُ عَلَی قُلُوبِهِم وَ عَلی سَمْعِهِم وَ عَلی اَبْصَارِهِم غِشاوَة(بقره:7). مفهوم این آیه ظلمت و گمراهی مطلق است. در آیه دیگر ميفرمايد: وَ مَنْ لَمْ یجْعَلِ اللهُ لَهُ نُورَاً فَمَا لَهُ مِنْ نُورٍ(نور:40).
در سوره مباركه اعراف ميفرمايد: وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُوا وَاتَّقَوا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِم بَرَكَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَالأرْضِ وَلَكِن كَذَّبُوا فَأَخَذْنَاهُم بِمَا كَانُوا يَكْسِبُون(اعراف:96). سرّ مهم پذیرش دین، داشتن ایمان است که در طول تاریخ افرادی که به پیامبران الهی و خدای یکتا ایمان نیاوردهاند، مسلماً از تقوای الهی بیبهره بوده و بزرگترین عامل بازدارنده آنها در بیتقوایی، نداشتن ایمان به خدا و پیامبرانش بوده است.
5-4. ترک اوامر الهی: انجام ندادن دستوراتی که شرع مقدس واجب دانسته از جمله: نماز، روزه، امر به معروف و نهی از منکر و... زمینه ارتکاب گناهان را تشدید نموده و از بزرگترین موانع بازدارنده از تقوی به شمار میآید. نماز خواندن سبب پایداری در مسير حق بوده و موجب حفظ تقوی و دوری از گناه است و ترک آن یکی از مهمترین عوامل بازدارنده از تقوی است. في جَنَّاتٍ يَتَساءَلُونَ، عَنِ الْمُجْرِمينَ، ما سَلَكَكُمْ في سَقَرَ، قالُوا لَم نَكُ مِنَ الْمُصَلِّينَ(مدثر:43-40).
در اهمیت انجام اوامر الهی روایتی از ابوبصیر به نقل از امام صادق(ع) است که میفرماید: اِنَّ شَفاعَتَنا لا تَنالُ مُستَخِفّاً بِالصَّلوة(آشتیانی، 1362ش، 2/ 451). همانا شفاعت ما به كسي كه نماز را سبك شمرد، نرسد.
6-4. نا اميدي و يأس از رحمت خدا: انسان نا اميد هميشه شكست خورده است و توان حفظ تقوای الهی را ندارد چراکه انگیزهای برای عبادت خدا ندارد. بر اساس مستندات تاریخی ناامیدی یکی از مهمترین موانع بازدارنده از تقوی در تمامی جوامع محسوب میشود. خودکشی نمونه بارز ناامیدی است که در تمامی جوامع و اقوام مختلف رخ داده است. خداوند در قرآن میفرماید: يا عِبادى الّذينَ اسرَفوا عَلى انفُسِهم لا تقنَطوا مِن رحمة الله(زمر:53). در آیهای دیگر میفرماید: وَ مَن يَقْنَطُ مِن رَحْمَةِ رَبِّهِ إِلَّا الضَّالُّونَ(حجر:56).
7-4. جهل: وَ جاوَزْنا بِبَني إِسْرائيلَ الْبَحْرَ فَأَتَوْا عَلى قَوْمٍ يَعْکُفُونَ عَلى أَصْنامٍ لَهُمْ قالُوا يا مُوسَى اجْعَلْ لَنا إِلهاً کَما لَهُمْ آلِهَةٌ قالَ إِنَّکُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ(اعراف:138). این آیه به صراحت بیانگر این است که سرچشمه بتپرستی، جهل و نادانی بشر است؛ از یک طرف جهل او نسبت به خداوند و عدم شناخت ذات پاک او بر اینکه هیچگونه شبیه و نظیر و مانندی برای او تصور نمیشود؛ از سوی دیگر جهل انسان نسبت به علل اصلی حوادث جهان، که گاهی حوادث را به یک سلسله علل خیالی و خرافی مثل «بت» نسبت میدهد؛ و از سوی سوم جهل انسان به جهان ماوراء طبیعت و کوتاهی فکر او، تا آنجا که خارج از مسائل حسی را باور نمیکند. این نادانیها در طول تاریخ، انباشته شده و سرچشمه بت پرستی شدهاند(مکارم شیرازی، 1372ش، 6/ 335). یکی دیگر از تاثیرات جهل که قرآن به آن اشاره فرموده، انکار و ردِّ دین و مظاهر آن میباشد؛ مانند انکار قرآن که در واقع عامل انکار، جهل و عدم آگاهی انسانها از محتوا و حقیقت آن بوده و قرآن آنها را از جمله ظالمان شمرده است. در حديثي از پيامبر(ص) آمده: اَلعِلمُ رَأسُ الخَيرِ كُلِّهِ، وَ الجَهلُ رَأسُ الشَّرِّ كُلِّهِ (مجلسی، 1403ق، 74/ 175). دانايى سرآمد همه خوبىها و نادانى سرآمد همه بدىهاست. در وقایع تاریخی، بسیاری از اقوام به دلیل تبعیت جاهلانه و تعصب بیجا از اجداد خود، دچار سرنوشت شومی شدهاند. تا جاییکه برخی به تعداد قبور خود در قبرستان افتخار میکردند. بنابراین جهل و عدم آگاهی انسان که ناشی از خرافات و تقلید از مذهب نیاکان اوست، از موانع دستیابی به تقوای الهی است که سدِّ راهش شده است(مکارم شیرازی، 1372ش، 8/ 205).
8-4. گناه: از مهمترین و اساسیترین عوامل بازدارنده از تقوی، گناه و عصیان است. ارتکاب گناه، انسان را گرفتار مهلکههایی میکند که گاهی موجب بیتقوایی محض میشود و راهی برای برگشت باقی نمیماند. فردی که گرفتار گناه میشود به مررو زمان دچار بیتقوایی شده و گناه برای آن یک عمل عادی محسوب میشود. ارتکاب گناه برای یک زمان و یک قوم خاص نبوده و در میان تمامی اقوام از ابتدای خلقت انسان، همراه انسان بوده است. خداوند در قرآن درباره گناه ميفرمايد: وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِمْ بَرَكَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَالأرْضِ وَلَكِنْ كَذَّبُوا فَأَخَذْنَاهُمْ بِمَا كَانُوا يَكْسِبُون(اعراف:96).
5. راهکارهای رفع موانع تقوی در قرآن
برخی عوامل که در رفع موانع تقوی نقش مهمی دارند و در قرآن بدان تأکید شده است، عبارتند از: پرسش از اهل ذکر(نحل:43)، همّت(آل عمران:159)، سعه صدر در امور(انشراح:1)، ايـمان(فتح:4)، جهاد(عنکبوت:69)، داشتن اميد(حجر:56). در ادامه برخی عوامل که برای رفع موانع تقوی موثر بوده و در قرآن آمده است، ذکر میشود.
1-5. بینش، بصیرت و معرفت: ثمره نداشتن بینش، جهل و نادانی است. وَ مَثَلُ الَّذينَ کَفَرُوا کَمَثَلِ الَّذي يَنْعِقُ بِما لا يَسْمَعُ إِلاَّ دُعاءً وَ نِداءً صُمٌّ بُکْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لا يَعْقِلُونَ(بقره:171). جهل و نادانی در مقابل تبیین و آگاهی قرار دارد، انسان به واسطه کسب آگاهی و قدرت تشخیص و تبیین امور میتواند این مانع رفع نماید.
2-5. صبر و شکیبایی: صبر نقش بسیار مهمی در رفع موانع تقوی دارد. وَإِنْ تَصْبِرُوا وَتَتَّقُوا فَإِنَّ ذَلِكَ مِنْ عَزْمِ الأمُور(آل عمران:186). صبر یکی از نشانههای مهم تقوی است، و اگر صبر نباشد تقوی محقق نخواهد شد. بنابراین صبر هم در ایجاد تقوی وهم در رفع موانع نقش بسیار مهمی دارد.
3-5. توسل: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ وَابْتَغُواْ إِلَيهِ الْوَسِيلَةَ(مائده:35). در بحث توسل، ميتوان به گزارش خبري قرآن از توسل آدم به كلمات اشاره كرد: فَتَلَقَّى آدَمُ مِن رَّبِّهِ كَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَيْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ(بقره:37). زمانیکه آدم(ع) توسل نموده و برای رفع مانع میان خود و خدا تلاش کرد، خداوند نیز درخواست او را پذیرفت.
4-5. عبادت(نماز، روزه،زكات، دعاو..): انجام عبادات حکمتهایی دارد که برخی از این حکمتها؛ دوری از گناه، و تقویت تقوای فردی و اجتماعی، رفع موانع بازدارنده از تقوی و... است. وَ أَقِمِ الصَّلاةَ إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ(عنکبوت:45). در آیه فوق، رابطه نزديكى ميان «عبادت» و تقوی و پرهيز از گناه و پرورش فضائل اخلاقى دیده میشود. انسان به واسطه انجام عبادات مطرح شده میتواند موانع تقوی را رفع کند.
6-5. توبه: یونس(ع) در شکم ماهی، به یاد خدا بوده و توبه نمود و خداوند دعای او را اجابت کرد، و توبه او را پذیرفت؛ لَّا إِلَهَ إِلَّا أَنتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنتُ مِنَ الظَّالِمِينَ(انبیاء:87). یونس(ع) حقیقتاً توبه کرد و تسبیح خدا گفت و اقرار به گناه خود نمود تا نجات یافت. از آیه مذکور اینگونه برداشت میشود که تازمانیکه انسان از گناه خود توبه نکرده و به راه حق بازنگردد، مانعی میان خود و خدا قرار داده است.
6. موانع بازدارنده از تقوی بر اساس منابع عهد عتیق
انسان در معرض و مستعد گناه است و گناه از مهمترین موانع تقوی در عهد عتیق محسوب میشود که باعث بیماری و نارسایی روان و اخلاق آدمی میشود و زمانیکه انسان در دام گناه گرفتار شده، نمیتواند تقوای الهی پیشه نماید. در ادامه به موانع بازدارنده از تقوی در عهد عتیق میپردازیم.
1-6. غیبت: حضرت داوود در مزامير(فصل 15) پس از تأکید بر خداترسی و موارد دیگر، به پرهيز از غيبت، پرداخته و آورده است: کسیکه به زبان خود غیبت ننماید و به دوست خود بدی نکند، و آنکه این را به جا آوَرَد تا ابد لغزش نخواهد داشت. از مطلب مذکور چنین برداشت میشود که در منابع عهد عتیق به ویژه مزامیر داود(ع)، غیبت کردن و صحبت نمودن درباره دیگران در غیاب آنها، نه تنها انسان را از فیض الهی محروم میسازد، بلکه مانعی میان بنده و معبودش ایجاد میکند.
2-6. داشتن روحیه طغیانگری و تمرد: در مزامیر فصل 106 آیه 43 میفرماید: چندینبار ایشان(بنیاسرائیل) را خلاصی داد، لکن به مشورتهای خویش بر او تمرد کردند، و به سبب گناه خویش خوار گردیدند. بنی اسرائیل از مجازات چهل سال آوارگی و محرومیت عبرت نگرفتند و باز هم راه تمرد و نافرمانی را ادامه دادند و وقتی آنها بار دیگر از ظلم حاکمان ستمگر به ستوه آمده بودند از پیامبر خدا(اشموئیل) خواستند فرمانده و رهبری برای آنها تعیین کند تا نبرد کنند. به آنها گفته شد آیا آمادگی مبارزه دارید و نافرمانی نمیکنید گفتند چرا تمرد کنیم و با دشمنانی که ما را از خانه و فرزندانمان دور کرده پیکار نکنیم؟ پس اشموئیل به فرمان الهی طالوت را به فرماندهی آنها منصوب کرد اما جز عده کمی همگی از همراهی و اطاعت او سرپیچی کردند و آنها هم که همراهی کردند در آزمون نوشیدن آب نهر بیشترشان نافرمانی و تمرد کردند. بر این اساس میتوان اینگونه برداشت نمود که با وجود فرصتهایی که خداوند به بنیاسرائیل برای جبران سرپیچی از فرامین الهی، داده است، آنان به سرکشی و طغیانگری ادامه داده و دست از نافرمانی بر نداشتند.
3-6. کفر: یکی از اساسیترین انحراف اعتقادی که موجب بدترین کفر یهود به ویژه دانشمندان و بزرگان آنها شد لجاجت و عناد و تعصب در مقابل حق و جمود به باورهای غلط است در حالی که به خوبی صراط مستقیم و حق را میشناختند مخالفت و مقاومت یهود و کفر ورزیدن آنها به خاطر شک و تردید در حقانیت پیامبر نبود، بلکه تنها پیامبری از بین بنی اسرائیل میخواستند تا منافع و موقعیت آنها متزلزل نشود، لذا با لجاجت و عناد به مخالفت پرداخته و با صراحت در برابر دعوت هدایت بخش آن حضرت گفتند ما از گفتههای تو چیزی نمیفهمیم و دلهای ما در غلاف است. کسانی که حقانیت پیامبر خدا را نمیپذیرند از تقوای الهی نیز بیبهره بوده و عاقبت شومی در انتظار آنها خواهد بود. در فصل بیست و چهارم وَييقرا آمده است: و كسی كه نام خداوند را كفر گوید حتماً كشته شود. حتماً تمام جماعت او را سنگباران كنند. چه غریب و چه تابع وقتی كه نام(صریح خداوند) را كفر گوید كشته خواهد شد.
4-6. شرک: در میان قوم یهود، شرک ازجمله موانع مهم تقوی محسوب میشود و بر اساس مستندات تاریخی، عهد عتیق به موارد متعددی از عصیان شرک و بتپرستی قوم بنی اسرائیل اشاره کرده است؛ ای خاندان یعقوب جمیع قبایل خانواده اسرائیل کلام خداوند را بشنوید خداوند چنین میگوید: پدران شما در من چه بیانصافی یافتند که از من دوری ورزیدند و اباطیل را پیروی کرده باطل شدند(ارمیاء نبی، ۲، ۴ و ۵). و چون شما میگویید که یهوه خدای ما چرا تمامی این بلاها را بر ما وارد آورده است آنگاه تو به ایشان بگو از این جهت که مرا ترک کردید و خدایان غیر را در زمین خویش عبادت نمودید. پس غریبان را در زمینی که از آن شما نباشد، بندگی خواهید نمود(ارمیاء نبی، 5، ۱۹). و یربعام در دل خود فکر کرد که حال سلطنت به خاندان داوود خواهد برگشت اگر این قوم به جهت گذرانیدن قربانیها به خانه خداوند به اورشلیم بروند همانا دل این قوم به آقای خویش رحبعام پادشاه یهود خواهد برگشت و مرا به قتل رسانیده، نزد رحبعام پادشاه یهودا، خواهند برگشت. طلا ساخت و به ایشان گفت برای شما رفتن تا به اورشلیم زحمت است. هان اسرائیل (اینها هستند) خدایان تو که تو را از زمین مصر، برآوردند و یکی را در «بیت ئیل» گذاشت و دیگری در «دان» قرارداد. و این امر باعث گناه شد و قوم پیش از آن یک، تا دان میرفتند و خانهها را در مکانهای بلند ساخت و از تمامی قوم که از بنی لاوی نبودند کاهنان تعیین نمود. و یربعام عیدی در ماه هشتم در روز پانزدهم ماه مثل عیدی که در یهود است برپا کرد و نزد آن مذبح میرفت و در «بیت ئیل» همانطور عمل نموده برای گوسالههایی که ساخته بود قربانی میگذرانید با کاهنان مکانهای بلند را که ساخته بود در بیت ئیل قرار داده و در روز پانزدهم ماه هشتم یعنی در ماهی که از دل خود ابداع نموده بود نزد مذبح که در بیت ئیل ساخته بود، میرفت و برای بنی اسرائیل عید برپا نمود نزد مذبح برآمده بخور میسوزانید(اول پادشاهان، ۱۲، 23- ۲۶).
5-6. کذب و دروغگویی: در بین 613 فرمان تورات، تنها در مورد صداقت امر به پیگیری و تعقیب آن شده است(تثنیه، 20، 16). در مورد اجتناب از سخن دروغ امر به دوری جستن شده است(خروج، 7، 23). به این مفهوم که نه فقط پرهیز از دروغگویی لازم است بلکه در نظر گرفتن حریمی برای دوری از هر نوع کلام دروغی ضروری است. دروغ یکی از بزرگترین موانع تقوی است که سبب بیتقوایی افراد میشود. اهل صداقت بودن، در تورات ضامن طول عمر و زندگی توام با سعادت و خوشبختی عنوان شده است (سفر تثنیه 20، 16) «کدام فرد است که مایل به زندگی است، طول عمر را دوست دارد تا خوبی را ببیند؟ زبانت را از بدی نگهدار و لبانت را از سخنان حیلهآمیز»(مزامیر، 34، 13-14).
7. راهکارهای رفع موانع تقوی بر اساس منابع عهد عتیق
بر اساس منابع عهد عتیق از جمله موارد مهم در حفظ تقوی؛ دوری از گناه و توبه از آن، ظلم نکردن به دیگران، حفظ حقوق همسایه، نداشتن طمع به اموال دیگران و... است و توجه به اعمال عبادی و انجام عبادات مستمر با هدف تطهیر از گناهان و در نظر گرفتن اعمالی همچون روزه گرفتن برای جبران گناهان، از جمله موارد رفع موانع تقوی است. در منابع عهد عتیق به انجام عبادات بسیار تأکید شده است به طوریکه یهودیان برای انجام عبادتهای خود در عصر روزهای جمعه به کنیسه(محل عبادت) میروند تا خود را برای عبادت روز شنبه(سبت) آماده کنند(مبلغی، 1373ش، ۲/ ۶۲۹). تأکید به انجام عبادتهای طولانی با مضامین مختلف برای رفع موانع تقوی تأثیر بسزایی داشته و انجام ندادن این عبادات سبب تشدید گناهان شده و بر موانع تقوی میافزاید. یهودیان ادعیهای دارند که در کنیسه میخوانند(اسلامی، 1380ش، 46). بر اساس منابع عهد عتیق مجموعه دستورات اخلاقی وجود دارد که همگی بر حفظ تقوی و رفع موانع آن تأثیر مهمی دارند. برخی از این دستورات عبارتند از:
1. غریب نوازی، دستگیری از ناتوانان و ایتام(غریب را میازار، بیاد آور که در سفر غریب بودی).
2. بر کارگران که فقیر و مسکیناند، خواه از برادرانت و خواه از غریبان، ظلم و ستم روا مدار.
3. بیوه زنان و یتیمان را اذیت مکن.
4. همسایگان خود را مانند خودت دوست بدار و از ابنای قوم خویش انتقام مگیر و کینه نورز، پیرمردان را گرامی بدار.
5. برادر خود را برای سود قرض مده اگر به فقیری نقدی قرض دادی ربا و سود از او مگیر.
۶. ترس از خداوند عمر را طولانی میکند.
۷. هر کس که به راستی سخن گوید، عدالت را ظاهر میکند.
۸. به عهد خود وفا کن.
۹. تواضع و فروتنی مقدمه عزت است.
۱۰. به یکدیگر دروغ نگویید قسم دروغ به نام خدا یاد نکنید(مبلغی، 1373ش،1/632).
زمانیکه موسی(ع) در طور سینا به مدت چهل شبانه روز در مناجات با پرورگار بود؛ الواحی از سوی خداوند به ایشان وحی شد که مشتمل بر ده فرمان بود: 1- برای خود خدایی جز من قرار ندهید. 2- به بت سجده نکنید.3- نام خدا را به باطل نبرید. 4- روز شنبه را گرامی بدارید. 5- پدر و مادر را احترام کنید. 6- کسی را به قتل نرسانید. 7- زنا و عمل خلاف عفت نکنید. 8- دزدی نکنید. 9- علیه همسایگان شهادت دروغ ندهید. 10- به اموال و ناموس و بندگان و همسایگان طمع نورزید(مشکور، 1359ش، 122- 123). علاوه بر اینکه از جمله عبادات واجب برای یهود قربانی در اعیاد و انجام همه ساله حج است، پرداخت زکات و صدقه و به عمل آوردن نذر نیز ازجمله باورهای مهم ایشان به شمار میآید که هر کدام از این باورها در رفع موانع تقوی موثر است(قزوینی، 1397ش، 76-77).
8. وجوه اشتراک و افتراق درباره موانع تقوی در قرآن کریم و عهد عتیق
نا امیدی، غفلت، کاهلی، نداشتن اراده راسخ، سهل انگاری و اصرار برگناه، توبه نکردن و پشیمان نبودن از انجام گناهان، سهل انگاری در امور عبادی، خصومت با دیگران، خیانت، کنترل نکردن زبان، غیبت، تهمت، سخن چینی و نداشتن خویشتن داری و صبر، نداشتن اخلاق نیک و بسیاری از رذایل اخلاقی و گناهان آشکار و پنهان، از جمله موارد مشترک میان دو مکتب هستند که در بازدارندگی از تقوی نقش اصلی و مهمی دارند. و نوع دستورات عبادی و نحوه انجام عبادات، میزان آن، هشدارها، توصیهها و همچنین شدّت برخورد و مواجهه هر مکتب با گناهان نیز از جمله مواردی است که در دو مکتب متفاوت است. یهودیان شریعت را یکی دانسته و ابتدا و انتهای آن را به موسی میدانند و بر این باورند قبل از موسی شریعت احکام و دین دیگری نبوده و بعد از آن نیز نخواهد بود زیرا معتقد هستند نسخ احکام و دستورات الهی جایز نیست چرا که مدعی هستند موسی گفته است آیین من هرگز منسوخ نخواهد شد برخلاف مسلمانان، یهودیان با وجود اعتقاد به آخرت و روز جزا، سزا و جزای اعمال انسان را بیشتر در این جهان میدانند. این اعتقاد پس از آزادی ایشان از اسارت بابل از دین زرتشتی فرا گرفته شده است. یهودیان توجه خاصی به ادای قربانیهای خویش در مراسمهای مختلف دارند و این امر ازجمله اعتقادات و عبادتهای مهم ایشان است. با عناصر غیر یهودی ازدواج را حرام میدانند در روز شنبه کار نمیکنند یا کسی را در خانه به کار نمیگمارند. از مهمترین تفاوتهای موجود میان دو مکتب که بر اساس مطالعات تاریخی قابل استناد است مسئله عدم تحریف قرآن کریم است؛ اما در استناد و انتساب تورات کنونی به حضرت موسی نیز دلیل واضح و قاطعی وجود ندارد، و ادعای آنها در این امر، از حد ظن و گمان تجاوز نمیکند، بههمین خاطر برخی از علمای اهل کتاب در این استناد و انتساب صریحاً اظهار شک و تردید نمودهاند. تورات در طول نسلها پدید آمده است(میشل، ۱۳۷۷ش، 132).
بررسى روند تاریخچه جمع آوری کتب عهد عتیق و همچنین محتویات و مضامین آن بخوبى نشان مىدهد که آنها را نمىتوان به کسانى که این کتب به نام آنها مشهور شده است نسبت داد. با نگاهی بر سیر تاریخی و نظرات متفاوت اندیشمندان و متفکران یهودی، چندین منبع برای تورات تشخیص داده شده است. به طوریکه در اوایل قرن هجدهم کشیشی به نام برنارد وینتر مدعی شد که در کتاب آفرینش دو روایت مختلف با هم مخلوط شدهاند. پس از او ژان آستروک طیب لوئی پانزدهم، به این دوگانگی پی برد و چون دو نام برای خدا در آن یافت اظهار کرد که این کتاب دارای دو منبع بوده است که یکی را یهوهای و دیگری را الوهیمی نامید. در اواسط قرن نوزدهم هرمان هاویث فلد سه منبع برای کتاب آفرینش تشخیص داد که یکی از آنها را خیلی جدیدتر حدس میزدو بالاخره چهار منبع برای تورات تشخیص داده شد که حدس زده میشود منبع اول 950 سال ، دوم 850 سال و سوم 700 سال و منبع چهارم 500 سال قبل از میلاد مسیح به این طرف نوشته شده باشد(شربوک، 1374ش، 2/ 604؛ اپساتین، 1388ش، 192؛ آشتیانی، 1386ش، 34). مطلب بعدی درباره احکام عشره است؛ آنطور که در احکام عشره «۱۰ حکم الهی» در باب بیستم از سفر خروج آمده: قتل نفس، زنا، سرقت، شهادت به دروغ، بت پرستی، آزردن همسایه و به باطل نام یهوه را بُردن در نزد ایشان حرام است و پرستش خدای یکتا و احترام به روز شنبه و به پدر و مادر بر ایشان واجب است(توفیقی، 1398ش، ۱۳۴). در قرآن کریم آیاتی نیست که کاملاً بیانگر 10 فرمان باشد. در عین حال در دو مورد قرآن به صورت کلی به 10 فرمان موسی در کوه سینا اشاره کرده است. یک بار با واژه میثاق به ۱۰ فرمان اشاره شده است. وَإِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَ بَنِي إِسْرَائِيلَ لَا تَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّهَ(بقره: ۸۳). و یک مرتبه هم با این واژه آمده است: وَإِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَكُمْ لَا تَسْفِكُونَ دِمَاءَكُمْ وَلَا تُخْرِجُونَ أَنْفُسَكُمْ مِنْ دِيَارِكُمْ ثُمَّ أَقْرَرْتُمْ وَأَنْتُمْ تَشْهَدُونَ(بقره:84).
حکیم ترمذی از طرفداران اعتقاد به برابری دقیق احکام دهگانه کتاب مقدس و قرآن کریم است. ترمذی در مبحث(کلمات العشر) همچون طبرسی به نقل از وهب بن منبه به تفسیر کلمات عشر کتاب مقدس میپردازد. و تأکید میکند که فرامین کتاب مقدس دقیقاً با آیات قرآن کریم قابل تطبیق هستند و این مطلب را چند بار تکرار میکند(ترمذی، 1992ق، ۴/ ۲۰). ادیب و مفسر قرآن ابواسحاق الثعالبی مانند طبرسی در کتاب قصص الانبیا به موضوع الواح موسی پرداخته است(ثعالبی، 1411ق، ۸۲۵). سیوطی نیز۱۰ فرمان تورات را مصداق آیه قُلْ تَعَالَوْا أَتْلُ مَا حَرَّمَ رَبُّكُمْ عَلَيْكُمْ أَلَّا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئًا(انعام:۱۵۱)، دانسته است(سیوطی، 1416ق، ۱/ ۱۱۶). بر اساس منابع دیگر که از آیات قرآن استنباط میشود الواحی که خداوند به موسی اعطا کرد هم شامل۱۰ فرمان بود و هم کل تورات(اسفار پنجگانه) را در بر داشت، همان الواحی است که نزد امام است، چنانکه امام صادق(ع) فرمود: ما امامان این الواح را در اختیار داریم عصای موسی در دستان ماست پیامبر آنها را برای ما امامان به میراث گذاشته است(عیاشی، 1380ش، ۲/ ۲۸). سید قطب در تفسیر آیات151ـ153، سوره انعام میگوید: با تأمل بر رويده فرمان میفهمیم که این آیات چشم انداز کامل دین اسلام است. این آیـات مهـمتـرین عنصر حیات بشري و وجدان انسانی را(اعتقاد به وحدانیت خداوند) و نیز اساسیترین اصول حفظ بنیـان خانواده، جامعه و امنیت متقابل فرد و جامعه، که حقیقتاً براي زندگی اجتماعی و تضمین حقوق افراد لازم است، بیان میکند(شاذلی، 1408ق، 3/ 1229). مطلب دیگر درباره عباداتی است که در رفع موانع تقوی موثر بوده و گروهی انجام میشود؛ بر اساس منابع قرآنی بسیاری از عبادات به صورت جمعی انجام میشود، مانند نماز جماعت در مساجد که در سه نوبت برگزار میشود. علاوه بر این در روز جمعه، نماز جمعه به صورت جماعت همراه با خطابههای امام جماعت برگزار میشود که در خطبههای نماز جمعه یکی از مهمترین مسائلی که بدان تأکید میشود مسئله رعایت تقوی و دعوت به تقوای الهی است. در نمازهای جماعتی که در مساجد همه روزه برگزار میشود آثار متعددی وجود دارد که یکی از مهمترین آنها حفظ تقوای فردی و جمعی است.
بر اساس منابع عهد عتیق، نماز یهودیان فصلی از زبور داوود است که روزی سه بار میخوانند و نماز جماعت ایشان بیشتر جنبه آموزش دارد و حداقل نفرات در جماعت آنها باید ۱۰ نفر باشد که کمتر از این تعداد نفرات، نماز جماعت محسوب نمیشود. از مهمترین عبادات یهود قربانی کردن برای سه مناسبت(بیکوریم، دائمی و کیپور) است که یکی از قربانیها مربوط به کفاره گناهان است که پس از ارتکاب گناه باید انجام شود و یهودیان از آن به عنوان «کیپور» نام میبرند. یعنی پس از ارتکاب گناه کفاره آن قربانی کردن است که این امر جنبه پیشگیری نداشته و بیشتر جنبه تنبیهی دارد. اما در اسلام بر اساس آیات قرآن کریم برای جلوگیری از گناه، سفارش به عبادتهای فردی و جمعی مختلفی شده است. از جمله: روزه، نماز، جهاد در راه خدا، نیکی به پدر و مادر ، انفاق و احسان به دیگران، خمس، زکات، امربه معروف و نهی از منکر و... که همگی بیشتر جنبه بازدارندگی از گناه دارند. در منابع عهد عتیق رعایت حال یکدیگر و ظلم نکردن به هم نوعان، از جمله مصادیق مهم تقوی به شمار میآید و برآن تأکید بسیار شده است و این موضوع در قرآن بیان شده است، و بر همین اساس، ظلم کردن به دیگران، غیبت کردن، تهمت زدن، مسخره کردن، عیبجویی و دادن لقبهای زشت، علاوه بر اینکه از مصادیق ظلم و حقالناس است، از مهمترین عوامل بازدارنده از تقوی محسوب میشود.
یکی از وجوه مشترک میان قرآن کریم و عهد عتیق، تحریم ربا است. هر دو مکتب این عمل را ناپسند دانسته و پیروان خود را از آن نهی میکنند. در تورات کتاب خروج، فصل 22، آیه 25 آمده است: اگر به یکی از افراد قوم خود که محتاج باشد پول قرض دادی، مثل رباخوار رفتار نکن و از او سود نگیر. در قرآن کریم درباره ربا آمده است که: أَحَلَّ اللَّهُ الْبَيْعَ وَحَرَّمَ الرِّبَا(بقره:275). در جایی دیگر آمده: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَذَرُوا مَا بَقِيَ مِنَ الرِّبَا(بقره:278). از دیگر موارد مشترک در دو مکتب، تحریم خوردن گوشت خوک است. در منابع عهد عتیق آمده است که گوشت خوک را نباید خورد؛ زیرا هرچند شکافته سم است ولی نشخوار نمیکند(لاویان، 11 /6-7). در قرآن آمده است: إِنَّمَا حَرَّمَ عَلَيْكُمُ المَيتَةَ وَالدَّمَ وَلَحْمَ الْخِنزِيرِ(نحل:115). خداوند مردار و خون و گوشت خوک و آنچه نام غیر الله بر آن گفته شده را بر شما حرام کرده است. وَمَا أُهِلَّ بِهِ لِغَيْرِ اللَّهِ(بقره:173). همچنین در آیات 171 سوره بقره، 3 مائده، و 145 انعام نیز، مشابه آیه فوق آمده است. مسئله بعدی تحریم همبستری با محارم است که بر اساس منابع عهد عتیق و تعالیم قرآنی مورد نهی واقع شده است. در قرآن کریم آمده است: حُرِّمَتْ عَلَيْكُمْ أُمَّهَاتُكُمْ وَبَنَاتُكُمْ وَأَخَوَاتُكُمْ وَعَمَّاتُكُمْ وَخَالَاتُكُمْ وَبَنَاتُ الْأَخِ وَبَنَاتُ الْأُخْتِ وَأُمَّهَاتُكُمُ اللَّاتِي أَرْضَعْنَكُمْ وَأَخَوَاتُكُمْ مِنَ الرَّضَاعَةِ وَأُمَّهَاتُ نِسَائِكُمْ وَرَبَائِبُكُمُ اللَّاتِي فِي حُجُورِكُمْ مِنْ نِسَائِكُمُ اللَّاتِي دَخَلْتُمْ بِهِنَّ فَإِنْ لَمْ تَكُونُوا دَخَلْتُمْ بِهِنَّ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ وَحَلَائِلُ أَبْنَائِكُمُ الَّذِينَ مِنْ أَصْلَابِكُمْ وَأَنْ تَجْمَعُوا بَيْنَ الْأُخْتَيْنِ إِلَّا مَا قَدْ سَلَفَ (نساء:23). در منابع عهد عتیق نیز آمده است: هیچ یک از شما نباید با محارم خود همبستر شود. با مادر خود همبستر نشو زیرا با این کار به او و پدرت بی احترامی میکنی. با خواهر تنی یا ناتنی خود همبستر نشو؛ چه دختر پدر و چه دختر مادرت و چه در همان خانه و چه در جای دیگر، همبستر نشو. با دختر پسرت یا دخترت همبستر نشو، با دختر زن پدرت همبستر نشو، با عمه خود همبستر نشو، با خاله خود همبستر نشو... و الی آخر(لاویان، 18/ 6).
یکی از متشابهترین موضوع میان قرآن و عهد عتیق مسئله قصاص است، چنانچه در آیات قرآن و تورات، متشابهترین آیات مربوط به قصاص را مشاهده میکنیم. این تشابه در حدی است که قطعاً برای کسی که اولین بار آن را میخواند، بسیار جالب و قابل توجه خواهد بود. بر اساس منابع عهد عتیق؛ هر که صدمهای به کسی وارد کند، باید به خود او نیز همان صدمه وارد شود. شکستگی در برابر شکستگی، چشم در برابر چشم، دندان در برابر دندان. پس هر کسی حیوانی را بکشد باید آن را عوض دهد +و اما اگر انسانی را بکشد باید کشته شود. همین مضمون در سوره مائده آمده است: وَكَتَبْنَا عَلَيْهِمْ فِيهَا أَنَّ النَّفْسَ بِالنَّفْسِ وَالْعَيْنَ بِالْعَيْنِ وَالْأَنْفَ بِالْأَنْفِ وَالْأُذُنَ بِالْأُذُنِ وَالسِّنَّ بِالسِّنِّ وَالْجُرُوحَ قِصَاصٌ فَمَنْ تَصَدَّقَ بِهِ فَهُوَ كَفَّارَةٌ لَهُ(مائده:45).
در این آیه قرآن تأکید دارد که این حکم را خداوند در تورات هم مقرر کرده بود. اینجاست که مفاهیمی نظیر فطرت مشترک انسانها، وجود خدای یگانه در همه دورانها و منشا واحد داشتن دعوت انبیای الهی بیشتر تجلی پیدا میکند.
9. دیدگاه منتخب
آداب و آیین های دینی قوم یهود، بر حسب احتیاجات و تمایلات دوره های مختلف تغییر کرده است که این امر اصول و کیفیت دینداری آنان را نیز تحت الشعاع قرار داده است. و این در حالی است که اساس آموزهها و تعالیم قرآنی بر اساس نیازها و تمایلات نبوده و عیناً از آیات قرآن کریم و به وسیله پیامبر اسلام به پیروان ایشان رسیده است(محمودی، 1394ش، 79). با مقایسه میان قرآن و عهد عتیق در زمینه تقوی؛ میزان تأثیر دستورات و نتیجه عملکرد دو مکتب در رفع عوامل بازدارنده از تقوی بر اساس دیدگاه و رویکردشان مشخص شد. یعنی نوع نگاه و مواجهه، کیفیت و میزان اثرِ راهکارهای رفع موانع تقوی در دو مکتب، روش برخورد با عوامل بازدارنده از تقوی و میزان رسیدن به نتیجه مطلوب در دو مکتب و... نمایان شد. بر اساس تعالیم قرآن کریم، تقوی اصطلاحی اسلامی برای آگاهی و شناخت نسبت به خدا، حقیقت و واقعیت عقلانی است و علاوه بر اینکه تقوی، ترس از خداوند است، به عنوان یک هدف ارزشمند و عامل رستگاری انسان و یکی از هدفهای نزول قرآن معرفی شده و نسبت به اهمیت و ضرورت آن بسیار تأکید شده است. چنانکه خداوند در آیهی «فَاتَّقُوا اللَّهَ مَااستَطَعتُم واسمَعوا واطيعوا» (تغابن:16) همگان را به رعایت تقوای الهی سفارش مینماید و طبق این آیه، حفظ تقوای الهی امری ضروری است که در صورت قصور، موانعی ایجاد میشود که در سرنوشت انسان تأثیر بسزایی داشته و او را دچار گرفتاریهای متعددی میکند. برای رهایی از گرفتاریها، ضروری است که پس از مشخص شدن موانع و ابعاد آن بر اساس آموزههای دینی عمل نمود. براساس تعالیم قرآنی برای رفع موانع تقوی راهکارهایی پیشنهاد شده است که ابعاد و محتوای جامع و کاملاً کاربردی است که البته این امر در یهودیت به این شکل و ابعاد نیست.
در اهميت تقوی، دانشمندان يهود نیز معتقدند كه پرهيزگاري از مراحلي است كه حتي منجربه كسب مقام نبوت ميشود. یهود، به منزلة یک دین الهی که در آن به انجام اعمال نیک و پرهیز از گناه سفارش شده است و سنت اخلاقی مهمی دارد و مبنای این اخلاق نیز رعایت تقوای الهی بر مبنای کتاب مقدس است. براساس منابع عهد عتیق به مسئله رعایت تقوی و اخلاق توجه ویژهای شده و زندگی اجتماعی و دینی مردمان را چیزی مستقل و جدای از اعمال نیک و دوری از محرمات نمیداند. شش فرمان از فرامین ده گانه ماهیت اعمال نیک دارند، لذا در دین یهود نمیتوان میان فرامین دینی و اخلاقی و به عبارت دیگر، میان اخلاق و دین تمایز گذاشت. بنابراین برخی سفارشهای مهم و عقاید نیک در عهد عتیق وجود دارد که در برخی موارد در حفظ تقوی و رفع موانع آن موثر است. بر اساس آیات قرآن؛ مجموعه اعمال عبادیِ فردی و گروهی، اوامر و نواهی، پاداش دنیوی و اخروی برای ترغیب به انجام اعمال نیک، و همچنین نهی از ارتکاب گناه و هشدارهای موجود در آیات قرآن کریم به انسان از سرانجام و عاقبت نافرجام؛ همگی با محوریت تعالیم قرآنی در مکتب اسلام به صورت جامع و کامل وجود داشته و بسیار کاربردی و راهگشا بوده که در نوع خود بی نظیر است.
دستیابی به تقوی اگرچه در آغاز سخت و مشکل است؛ اما پس از تحمل زحمت و مراقبت، اینگونه تقوی و پرهیز میتواند به تقوای کامل تبدیل شده و موانع آن را به کلی برطرف کند، زیرا با استمرار بر حفظ تقوای الهی، بهتدریج لذتهای دنیوی در نگاه انسان بیارزش شده و در عوض لذتهای معنوی(اخروی) ارزشمند خواهد بود.
با توجه به مطالب ذکر شده نتایج زیر به دست میآید.
1. داشتن تقوی و حفظ آن، لازمهاش شناخت موانع است.
2. شرط تقویت تقوی رفع موانع است.
3. بر اساس تعالیم قرآن کریم و منابع عهدعتیق؛ انجام عبادات در رفع موانع تقوی بسیار موثر بوده و در مقابل ارتکاب گناه و نافرمانی از اوامر الهی، در ایجاد موانع بازدارنده از تقوی نقش اساسی دارد.
4. بر اساس منابع قرآن و عهد عتیق؛ تنها افراد و جامعهای به سعادتمندی و عاقبتی نیک، دست خواهند یافت، که در رفع موانع بازدارنده از تقوی موفق بوده باشند.
5. با توجه به اوامر و نواهی موجود در قرآن برای رفع موانع تقوی، به نظر میرسد مواردی که برای رفع موانع در قرآن ذکر شده، نسبت به منابع عهد عتیق، حاوی مطالب عمیقتر و جامعتری بوده است.
منابع
علاوه بر قرآن کریم،
1. کتاب مقدس (1383)، عهد عتیق و عهد جدید، مترجم: هنری مرتن، ویلیام گلن، فاضل خان همدانی، چاپ دوم، تهران، انتشارات اساطیر.
2. آذرنوش، آذرتاش (1388)، راههای نفوذ فارسی در فرهنگ و زبان عرب جاهلی، تهران، انتشارات توس.
3. آشتیانی، احمد (۱۳۶۲)، طرائف الحكم يا اندرزهاى ممتاز، تهران، انتشارات کتابفروشي صدوق.
4. آشتیانی، جلال الدین (1386)، تحقیقی در دین یهود، تهران، انتشارات نگارش.
5. آملی، حیدر (۱۴۱۳ق)، تفسیر المُحیطُ الاعْظَم، قم، انتشارات نور علی نور.
6. ابن عاشور، محمد الطاهر (۱۴ق)، التحرير و التنوير، تونس، انتشارات دارسحنون.
7. اِبن منظور، محمدبن مکرّم (۱۴۲۶ق)، لسان العرب، تحقيق: يوسف البقاعي و ابراهيم شمسالدين، بیروت، انتشارات مؤسسه علمي مطبوعات.
8. اپستاین، ایزیدور (1388)، یهودیت، مترجم: بهزاد سالکی، چاپ دوم، تهران، انتشارات مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران.
9. اسلامی، حسین (1380)، نگرشی بر ادیان الهی، تهران، انتشارات بهراد.
10. ایزوتسو، توشیهیکو (۱۳۷۳)، خدا و انسان در قرآن، مترجم: احمد آرام، تهران، انتشارات دفتر نشر فرهنگ اسلامی.
11. پاینده، ابوالقاسم (۱۳۸۲)، نهج الفصاحه، تهران، انتشارات دنیای دانش.
12. ترمذي، محمد بن عیسی (1992ق)، نوادرالاصول فی احادیث الرسول، بیروت، انتشارات دارالجلیل.
13. توفیقی، حسین (1398)، آشنایی با ادیان بزرگ، تهران، انتشارات سمت.
14. توفیقی، حسین (1400)، تاریخ ادیان و مذاهب در ایران، تهران، انتشارات سمت.
15. ثعلبی، احمد بن محمد (1411ق)، قصص الانبیاء المسمی بعرائس المجالس، قاهره، انتشارات دارالاحیاء.
16. حاجی صادقی، عبدالله (1390)، سیمای یهود در قرآن، قم، انتشارات زمزم هدایت.
17. حیدری، سید کمال (1426ق)، التقوی فی القرآن، قم، انتشارات دار فراقد.
18. جلیلی، جلیل (۱۴۰۰)، تقوا سکوی پرواز، قم، انتشارات دانشگاه معارف اسلامی.
19. راغب اصفهانی، حسينبن محمد (1412ق)، المفردات فی غریب القرآن، بيروت، انتشارات دارالعلم.
20. سیوطی، جلالالدين عبدالرحمن (1416ق)، الاتقان فی علوم القرآن، بیروت، انتشارات دارالفکر.
21. شاذلی، سیدبن قطب بن ابراهیم (1408ق)، فی ظلال القرآن، بیروت، انتشارات دارالشرق.
22. شربوک، دان کوهن (1374)، دین یهود در جهان مذهبی، مترجم: عبدالرحیم گواهی، تهران، انتشارات دفتر نشر فرهنگ اسلامی.
23. شريف الرضي، محمد بن حسين (1379)، نهج البلاغه، مترجم: علی نقی فیض الاسلام اصفهانی، تهران، انتشارات مؤسسه چاپ و نشر تأليفات فيض الإسلام.
24. صدوق، ابوجعفر محمد بن علی بن حسین بن موسی بن بابویه قمی (1404ق)، منلایحضره الفقیه، قم، انتشارات جامعه مدرسين.
25. طباطبايي تبريزي، سيد محمد حسين (1417ق)، الميزان في تفسير القرآن، قم، انتشارات جامعه مدرسين.
26. طبرسي، فضل بن حسن (1408ق)، مجمع البيان لعلوم القرآن، تهران، انتشارات ناصرخسرو.
27. طبری، ابوجعفر محمد بن جرير (۱۴۱۲ق)، جامع البیان فی تفسیر القرآن (تفسیر طبری)، بیروت، انتشارات دار المعرفة.
28. عباسی، بابک (۱۳۸۲)، تقوا در دانشنامه جهان اسلام، جلد ۷، تهران، انتشارات بنیاد دائرة المعارف اسلامی.
29. عبدالباقي، محمدفؤاد (1418ق)، المعجم المفهرس لالفاظ القرآن الكريم، چاپ چهارم، بيروت، انتشارات دارالفكر.
30. عیاشی، محمد بن مسعود (1380ق)، تفسیرالعیاشی، جلد دوم، چاپ اول، تهران، انتشارات المطبعه العلمیه.
31. فعال عراقی، حسین (1381)، یهود در المیزان، تهران، انتشارات سبحان.
32. قرائتي، محسن، (1379)، تفسیر نور، چاپ پنجم، قم، انتشارات مؤسسه در راه حق.
33. قزوینی یزدی، جلیل بن محمد اسماعیل (1397)، محضر الشهود فی ردّ الیهود، قم، انتشارات مرکز بین المللی ترجمه و نشر المصطفی.
34. کفعمی، تقی الدین (1424ق)، المصباح فی الادعیه و الصلوات و زیارات، بیروت، انتشارات موسسه الاعلمی للمطبوعات.
35. کلینی رازی، ابوجعفر محمدبن یعقوب (1367)، الكافي، تحقيق: علي اكبرغفاري، انتشارات دارالمكتب الاسلاميه.
36. باسیم، بولس (1986م)، معجم اللاهوت الکتابی، بیروت، انتشارات دارالمشرق.
37. مبلغی آبادانی، عبدالله (1373)، تاریخ ادیان و مذاهب جهان، چاپ اول، جلد دوم، قم، انتشارات منطق(سینا).
38. مشکور، محمدجواد (1380)، خلاصه ادیان در دینهای بزرگ، چاپ هفتم، تهران، انتشارات شرق.
39. محمودی، سید احمد (1394)، شناخت ادیان، چاپ ششم، قم، انتشارات مرکز بین المللی ترجمه و نشر مصطفی(ص).
40. مجلسی، محمدباقر (1403ق)، بحار الانوار، بيروت، انتشارات دار احيا التراث العربي.
41. مكارم شيرازي، ناصر (1372)، تفسير نمونه، تهران، انتشارات دارالكتب الإسلاميّه.
42. میشل، توماس (۱۳۷۷)، کلام مسیحی، مترجم: حسین توفیقی، چاپ چهارم، قم، انتشارات دانشگاه ادیان و مذاهب.
43. نوری، حسین بن محمدتقی (۱۴۰۸ق)، مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، چاپ اول، بیروت، انتشارات مؤسسة آل البیت علیهمالسلام لإحیاء التراث.
44. نیکزاد، عباس (1393)، کتاب مقدس زیز ذره بین، چاپ اول، تهران، نشر معارف.
45. نیوزنر، جیکوب (1389)، یهودیت، مترجم: مسعود ادیب، چاپ اول، قم، انتشارات دانشگاه ادیان و مذاهب.
46. هرتزبرگ، آرتور (1398)، یهودیت از لابه لای متون، مترجم: عبدالرحیم سلیمانی اردستانی، قم، انتشارات دانشگاه مفید.
[1] . دانشجوی دکتری علوم قرآن و حدیث، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، واحد تهران مرکزی، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران: tarjome.qurani@gmail.com
[2] . دانشیار، گروه علوم قرآن و حدیث، دانشکده الهیات، حقوق و علوم سیاسی، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران (نویسنده مسئول): mohammad.aram@srbiau.ac.ir
[3] . دانشیار، گروه ادیان و عرفان اسلامی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، واحد تهران مرکزی، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران: moh_adl@yahoo.com