مطالعة پیوند علم حقوق به عنوان دانشی که ازروابط حقوقی(تکالیف و حقوق ) اشخاص بحث می کند و مفاهیم و گزاره های حقوقی درمتن های ادبی، نمونة بارزی از مطالعاتِ میان رشته ای است. ادبیّات داستانی معاصرفارسی، گاه بیانگرآموزه های حقوقی و نوعی نگاه آسیب شناختی به پدیده های اجتماعی More
مطالعة پیوند علم حقوق به عنوان دانشی که ازروابط حقوقی(تکالیف و حقوق ) اشخاص بحث می کند و مفاهیم و گزاره های حقوقی درمتن های ادبی، نمونة بارزی از مطالعاتِ میان رشته ای است. ادبیّات داستانی معاصرفارسی، گاه بیانگرآموزه های حقوقی و نوعی نگاه آسیب شناختی به پدیده های اجتماعی است که آموزشِ خوانشِ صحیح و برداشت درست از این گزاره ها و مفاهیم حقوقی، زمینه را برای زندگی بهتر و سالم تر فراهم می کند. داستان «پینه دوز شیرازی» در کتاب قصه های کوتاه برای بچّه های ریش دار اثر محمدعلی جمال زاده با پرداختن به یک معضل اجتماعی و حقوقی، بر ذهن و روان خواننده تأثیرشگرفی می گذارد،استفاده از عناصر داستانی و توصیف جزئیات و صحنه ها، ضمن ِ بیان مفاهیم و گزاره های حقوقی، نشانگر قابلیّت های این داستان در بیان معضلات حقوقی است. دستاورد این مقاله که براساس روش کتابخانه ای و روش کیفی انجام شده، آن است که آثار داستانی فارسی دارای آموزه های حقوقی و رهیافت های آسیب شناختی در زمینة پدیده های اجتماعی می باشد که تبیینِ صحیح آن ها وخوانش درست این گزاره ها و مفاهیم حقوقی، جامعة سالم تری پدیدمی آورد.
Manuscript profile
این مقاله به نقد جامعهشناختی رمان معاصر از دیدگاه انواع سرمایة پیربوردیو در میان زنان میپردازد. پیربوردیو تحلیل مارکسیستی سرمایۀ اقتصادی را به انواع مبادلات گوناگون، اعم از فرهنگی، اجتماعی و نمادین، تعمیم میدهد.او بر این باور است که این قابلیتها به دلیل اینکه به قد More
این مقاله به نقد جامعهشناختی رمان معاصر از دیدگاه انواع سرمایة پیربوردیو در میان زنان میپردازد. پیربوردیو تحلیل مارکسیستی سرمایۀ اقتصادی را به انواع مبادلات گوناگون، اعم از فرهنگی، اجتماعی و نمادین، تعمیم میدهد.او بر این باور است که این قابلیتها به دلیل اینکه به قدرت خرید موقعیتهای مختلف کمک میکنند، شکلهایی از سرمایه به شمار میآیند.این مفهوم چندوجهی سرمایه این امکان را فراهم میآورد تا تصویر مناسبتری از ساختار، نظم روابط و وابستگیهای فضای اجتماعی ارائه شود. بر این اساس انواع چهارگانۀ سرمایۀ شخصیتهای زن رمان چراغها را من خاموش میکنم،اثر زویا پیرزاد بررسی کرده و با روش تحلیل کیفی دادهها به این نتیجه رسیدهایم که شخصیتهای زن این رمان که از طبقات مختلف (ﻓﻘﻴﺮ، ﻣﺘﻮﺳﻂ، ﻣﺮﻓﻪ) جامعه هستند، در برابر مسایل و مشکلات زندگی واکنششان خاموشی و سکوت است. آنان به دلیل نداشتن یا کمرنگ بودن انواع سرمایههای مطرح شده در این مقاله، به ندرت توان مقابله با شرایط جامعۀ مردسالار را دارند؛ زنان این رمان از جمله کلاریس، هریک قربانی این شرایط هستند. این زنان تحت سیطرۀ مردان و سرمایههای آنان هستند و وابسته به پول، قدرت، موقعیت اجتماعی و سایر سرمایههای آنان؛ جز در موارد محدودی –همچون خانم نوراللهی- دیگر زنان داستان هیچ سرمایۀ متقارنی ندارند و فقط با تکیه بر یک بُعد از سرمایهشان، زیست میکنند.
Manuscript profile
پرنده باز در نماد شناسی شعر فارسی، در منطقالطیر عطار و مثنوی معنویمولوی از جایگاه ویژهای برخوردار است.در اساطیر ادب فارسی ، باز سرآمد پرندگان و با دیگر پرندههای بلند پرواز بهطور گسترده با خدایان- خورشید همراه بوده و در ادبیّات دَری نیز به عنوان نشان قدرت و اقتدار پ More
پرنده باز در نماد شناسی شعر فارسی، در منطقالطیر عطار و مثنوی معنویمولوی از جایگاه ویژهای برخوردار است.در اساطیر ادب فارسی ، باز سرآمد پرندگان و با دیگر پرندههای بلند پرواز بهطور گسترده با خدایان- خورشید همراه بوده و در ادبیّات دَری نیز به عنوان نشان قدرت و اقتدار پادشاهی مشخص شده است. در ادب عرفانی عمدتاً نماد روح است. در نتایج به دست آمده؛ باز در منطقالطیر بهگونۀ پارادوکسی گاه کم همّت و بستۀ "مردار دنیا"است و گاهی دارای ارزشهای والای انسانی است و نشان از همّت بلند انسان کامل دارد. این بلند همّتی، از طرفی شامل دنیا طلبی و مردار خواری و در نوع متعالی، سیر در عالم جبروت است. مولوی از باز به عنوان انسان کامل یاد میکند. او از انسانکامل، شمس را اراده نموده امّا در تأویلی فراتر، قطب عالم امکان، حضرت علی(ع)، را باز" ساعد سلطان"و باز "عنقاگیرِشاه"بیان میکند. عطار به طریق پند، راه سلوک را برای رسیدن به مدارج کمال بیان میکند و مولوی علاوه بر آن، پیچ و خم راه و بی راهههایی را که آدم وار، آدم دچار خطا می شود،تا بازگشت و رسیدن به حقیقت ذکر می نماید. هردوشاعر در پرواز تا عرصۀ حقیقت، عاجزانه از خدا، طلب یاری می کنند . "درد" در سلوک عطار به صراحت بیان می شود،مولوی در پیروی از عطّار، درد را در نمونههای نمادین خود بهگونه تشبیه تمثیل عرضه میدارد.نماد باز در نگاه عطّار و مولانا، تکیه بر نگاه اساطیری – عرفانی دارد.
Manuscript profile