The Way of Using Socio- Semantic Features to Identify Social Actors in National and International Newspapers about Iran's Nuclear Program.
Subject Areas : Media ManagementGiti Taki 1 , Maryam Nakhaei 2
1 - Assistant Professor of English Language and Literature, Sistan and Baluchestan University, Iran
2 - Master of Public Linguistics, University of Sistan and Baluchestan, Iran
Keywords: differentiation, personalization, impersonalization, critical discourse analysis, association,
Abstract :
Critical discourse analysis basically is the way of representation of social and political events in language. It makes visible the common – sense social and cultural assumptions which below the level of conscious awareness, are embedded in all forms of language that people use. In this regard and based on critical discourse analysis, Van Leeuwen (1996) has presented a theoretical framework with socio – semantic features, as representation of social actors, which is for analyzing text. Based on the theory, this study will try to analyze the using of four features of the theory, personalization, impersonalization, association, differentiation, in a selection of national and international newspapers' headlines about Iran's nuclear program during 2001-2012. The study will answer this question that whether national and international newspapers use these features to represent social actors and is there any difference between them in using these features? To do this, 242 headlines of two national newspaper, Keyhan and Iran, and two international newspaper, The Washington post and The Guardian were selected and analyzed by using an analytical- descriptive method. The findings showed both national and international newspapers the features in representation of social actors about Iran's nuclear program but each group uses them differently.
_||_
|
|
نحوه کاربرد مولفههای جامعه شناختی - معنایی در هویت دهی به کارگزاران اجتماعی در روزنامههای داخلی و خارجی پیرامون برنامه هستهای ایران
چکیده :
اساس تحلیل گفتمان انتقادی، بیان نحوه بازنمود رخدادهای سیاسی و اجتماعی در زبان است و هدف آن مشخص سازی ایدئولوژی
های فرهنگی و اجتماعی است که پایین تر از سطح کاربرد آگاهانه هستند و در همه اشکال زبانی که مردم استفاده میکنند، جای می
گیرند.در این زمینه ون لیوون (1996) با معرفی مولفههایی جامعه شناختی- معنایی، الگویی را برای تحلیل متن ارائه کرده است. این پژوهش بر آن است تا در چارچوب تحلیل گفتمان انتقادی و بر اساس الگوی مذکور، بهرهگیری از چهار مؤلفهی تشخص بخشی، تشخص زدایی، پیوند دهی و تفکیک کردن را در گزیدهای از عناوین روزنامههای داخلی و خارجی پیرامون برنامهی هستهای ایران در سال 1390 تحلیل کند تا به این سوال پاسخ دهد که آیا این دو گروه از روزنامهها از مولفههای مذکور در بازنمایی کارگزاران در برنامه هستهای ایران بهره میبرند و آیا تفاوتی در این بهرهگیری وجود دارد. بدین منظور 242 تیتر از دو روزنامه داخلی کیهان و ایران و دو روزنامه خارجی واشنگتنپست و گاردین انتخاب شد و داده ها به روش تحلیلی ـ توصیفی بررسی شد. همچنین تحلیلهای آماری نیز با استفاده از نرم افزار اکسل انجام شد. نتایج تحلیل نشان میدهد که هر دو گروه از روزنامهها از مولفههای مذکور جهت نقش دهی و بازنمایی کارگزاران استفاده کردهاند اما این امر به شکلی متفاوت و کاملا هدفمند انجام شده است.
کلمات کلیدی:تحلیل گفتمان انتقادی، تشخص بخشی، تشخص زدایی، پیوند دهی، تفکیک کردن
1- مقدمه و بیان مساله
گفتمان بواسطهی کاربرد در علوم مختلف، دارای معانی متفاوتی است و نمیتوان معنای واحدی را برای آن متصور شد. آنچنان که راجرز1 (2011: 6) بیان میکند گستردگی مشخصههای گفتمان و عناصری که آن را تشکیل میدهند، سبب متفاوت و متنوع شدن معنای این واژه شده است. عمدهی تعاریفی که از گفتمان بیان شده است، آن را گونهای نوشتاری یا گفتاری از زبان میداند. اما در این زمینه صاحبنظرانی هستند که عوامل دیگری همچون مسائل اجتماعی را در ارائهی تعریف گفتمان دخیل میدانند. بر مبنای این تعاریف، گفتمان همزمان هم مفهومی زبانی دارد و هم اجتماعی. از جمله آنها ون لیوون (2005) است که به ارائهی تعریفی از گفتمان میپردازد که به گفتهی او متفاوت از تعاریف معمول است. تعاریفی که گفتمان را صورتی نوشتاری یا گفتاری از زبان میدانند که بهم پیوسته است. وی گفتمان را دانشی دربارهی جنبههایی از واقعیت میداند که به صورت اجتماعی نظام یافته است
تحلیل گفتمان انتقادی رویکردی نوین به زبان است که در منابع مختلف، پیدایش این نوع تحلیل گفتمان دهۀ هفتاد میلادی عنوان شده است. میتوان گفت که روی آوردن به تحلیل انتقادی گفتمان عملا برای پوشش ضعفهایی است که رویکرد غالب تحلیل گفتمان در آن برهه از زمان، یعنی صورتگرایی داشته است. از این رو و به جهت برطرف ساختن این ضعفها، مفاهیمی چون قدرت و ایدئولوژی به تحلیل گفتمان اضافه و به نوعی میان بافتهای زبانی و مسائل اجتماعی و فرهنگی ارتباط ایجاد شدهاست.
در دنیای کنونی رسانه ها در شکل دهی به افکار عمومی مردم بسیار مؤثرند. اطلاعاتی که از رسانهها پخش میشود تا حد زیادی به برداشتهای عموم از واقعیتها شکل میدهد ( ربیعی و احمد زاده نامور، 1378). از آن جهت که رسانههای گروهی جایگاه بیان قدرت و بحث و جدل هستند و زبان ظاهرا در آنها آشکارا و بیپروا مورد استفاده قرار میگیرد. رسانههای گروهی اغلب ادعا میکنند که در پوشش خبرها بیطرف هستند و همواره مکانی را فراهم میآوردند تا عموم بتوانند به اظهار نظر بپردازند. اما آنها عملا نقشی واسطه گرایانه دارند (وداک و مییر، 2001: 6-7).
یکی از این الگوهایی تحلیلی در تحلیل گفتمان انتقادی،الگویی جامعه شناختی- معنایی است که ون لیوون(1996) ارائه کرده است. امتیاز این الگو، اهمیت دادن به کارگزاران اجتماعی و استفاده از مفاهیمی گفتمانی- معنایی به جای استفاده از صورتهای دستوری معمول مانند ساخت مجهول و یا نامگذاری است. وی مؤلفههای متعددی را جهت تحلیل متن پیشنهاد میکند. از آنجا که بررسی همهی این مؤلفهها در این مقاله امکانپذیر نیست، چهار مؤلفهی نسبتاً پرکاربردتر از بین آنها انتخاب و بررسی شدهاست. هدف از انتخاب این چهار مؤلفه نحوه بازنمود کارگزاران در موضوع برنامه هستهای ایران بر اساس دیدگاه رسانههاست. در این مقاله در پی آن هستیم تا ضمن به کارگیری الگوی مذکور به این سوالها پاسخ دهیم که با توجه به مولفههای تشخص بخشی، تشخص زدایی، پیوند زدن و تفکیک کردن، آیا دو گروه روزنامههای داخلی و خارجی از این مولفهها برای هویت دهی به کارگزاران درباره برنامه هستهای ایران استفاده کردهاند و آیا درمیزان بکارگیری مؤلفهها تفاوت وجود دارد؟ فرض بر این است که روزنامههای مذکور جهت بازنمود کارگزاران از این مولفهها استفاده کردهاند و در میزان بکارگیری آنها نیز از سوی این روزنامهها تفاوت وجود دارد.
پژوهش حاضر در چار چوب تحلیل گفتمان انتقادی و بر اساس الگوی ون لیوون (1996) انجام شده است.تعریف ونلیوون از گفتمان متفاوت از تعاریف رایج این مفهوم است. وی ( 94:2005) گفتمان را دانشی دربارهی جنبههایی از واقعیت میداند که به شکلی اجتماعی و در بافت اجتماعی خاصی نظام یافته است. نحوهی توسعه این دانش به گونهای است که برای علایق و سلایق کارگزاران در این بافت اجتماعی مناسب است. این بافت میتواند قالبی به بزرگی همکاریهای چندملیتی داشته باشد، بافت اجتماعی کوچکی مانند یک خانوادۀ خاص و یا بافتی نظامیافته مانند مطبوعات باشد.
ونلیوون (2009: 278- 276) معتقد است بنیان تحلیل گفتمان انتقادی را بر این اصل استوار است که نحوهی بیان گفتار و نوشتار بر تداوم و موجه ساختن عواملی چون تبعیض، نابرابری و اعمال زور بر جامعه از سوی قدرت حاکم تاثیر دارد. ضمن اینکه این نوع تحلیل به میزان ارزشدهی به موضوعات اجتماعی در گفتمان صاحبان قدرت میپردازد. از نگاه وی چالش اصلی در نحوهی ساخت و بازنمود موضوعات اجتماعی در گفتمان نهادهای صاحب قدرت، انجام این امر بر پایهی مباحثات زبانی و در واقع با استفاده از آنهاست.
ونلیوون (2008: 149) هدف خود را از بیان چارچوب نظریی که در سال 1996 با عنوان «بازنمایی کارگزاران اجتماعی» ، ارائه می دهد، تحلیل تدابیر و امکاناتی میداند که زبان انگلیسی برای بازنمود نقش و هویت کارگزاران اجتماعی از آنها استفاده میکند. وی (2009: 276) عنوان میکند که برای توسعهی تحلیل گفتمان انتقادی به جای استفاده از صورتهای دستوری معمول مانند ساخت مجهول و یا نامگذاری، از مفاهیمی گفتمانی- معنایی مانند حذف استفاده کرده است تا بهوسیلهی آن حذف کارگزاران را از رخدادهایی که در آن شرکت داشتهاند، بازنمود کند.
در الگوی ونلیوون کنش اجتماعی و مؤلفههای گفتمان مدار مفاهیمی اساسی محسوب میشوند. کنش اجتماعی کلیهی اعمالی است که در طول روز، در اثر تجویز آشکار یا پنهان انجام میدهیم و منظور از مولفههای گفتمانمدار، عناصر و مشخصههای متن است که با توجه به مسائل جامعهشناختی و معنایی از گفتمان به دست میآیند.
مؤلفههای اصلی گفتمانمدار این الگو «حذف و اظهار»2 هستند. در حذف کارگزاران اجتماعی به نوعی حذف شدهاند که ممکن است به صورت «پنهان سازی»3 یا «کمرنگ سازی»4 نمود داشته باشد. مؤلفههای دیگر این الگو زیر مؤلفههای اظهار میباشند. در اظهار، کارگزاران اجتماعی به وضوح در گفتار ظاهر میشوند. اظهار میتواند به شیوههای متفاوتی باشد که عبارتند از: فعال سازی، منفعل سازی، تشخص بخشی5 و تشخص زدایی6 ، پیوند زدن7 و تفکیک کردن8 ، نام دهی9, طبقه بندی10، جنس ارجاعی11 و نوع ارجاعی که البته هر کدام از آنها خود شامل زیرمقولههای متفاوتی میباشند. در «فعال سازی» کارگزاران اجتماعی به عنوان نیروهای فعال و پویا بازنمایی میشوند و در «منفعل سازی» کارگزاران به صورت عوامل تاثیرپذیر ظاهر میشوند. «تشخص بخشی» به معنای دادن مشخصهی انسانی به کارگزاران اجتماعی است. اما در «تشخص زدایی» کارگزار به صورت غیر انسان تظاهر میکند. در «پیوند زدن» کارگزاران اجتماعی مشخص شده در «تفکیک کردن» یک فرد یا یک گروه اجتماعی از کارگزاران، با صراحت از دیگر گروههای مشابه تفکیک میشود. در «نام دهی» و «طبقه بندی» کارگزاران اجتماعی ممکن است با توجه به هویت منحصر به فردشان بازنمایی شوند دو مؤلفـهی آخر «جنس ارجاعی» و «نوع ارجاعی» هستند. جنس واقعیتی است که از طبقه بندی تعدادی از انواع حاصل میشود و نوع واقعیتی است که با تجربهی بلافصل درک میشود.
2- پیشینهی پژوهش
اغلب مطالعات صورت گرفته در حوزهی تحلیل گفتمان انتقادی رسانهها در کشور ما در قالب پایان نامههای دانشگاهی و یا مقاله بوده است که به برخی از آنها اشاره می شود . رزمجو، ثانوی (1378) ضمن بهره گیری از الگوی ون لیوون (1996) و بررسی اخبار شبکههای مختلف، به تحلیل گفتمان انتقادی شیوههای تصویرسازی کارگزاران و کشف ساختارهای گفتمانمدار در زبان اخبار پرداختهاند. نتایج بررسیها نشان میدهد ساختارهای گفتمان مدار بسیاری در اخبار مورد استفاده قرار میگیرند و استفاده از مؤلفههای ذکرشده در اخبار قابل کشف است. درصد استفاده از ساختارهای گفتمان مدار در خبرهای شبکه یک به مراتب بیشتر از شبکه سه میباشد. علت آن است که شبکه یک شبکهای ملی است و به همین دلیل اخبار را با جزییات بیشتری نسبت به شبکه سه ارائه میدهد یارمحمدی، سیف (1383) در مقالهای، نحوهی بازنمایی کارگزاران اجتماعی در منازعات فلسطین و اسرائیل از طریق ساختارهای گفتمانمدار را در روزنامههای داخلی و خارجی به لحاظ کمی و کیفی مورد بررسی قرار دادهاند. دادههای پژوهش، مقالاتی دربارهی منازعات فلسطین و اسرائیل هستند که از روزنامههای فارسی زبان کیهان و رسالت ،که محافظه کار بودند، و همشهری و آفتابیزد ،که اصلاح طلب قلمداد میشدند، انتخاب شدند. همچنین مقالههایی از روزنامههای انگلیسی زبان گاردین، ایندیپندنت، واشنگتن پست و شیکاگو سان تایمز12 مورد استفاده قرار گرفتند تا از حیث استفاده از مؤلفههای گفتمان مدار الگوی پژوهش، مورد بررسی قرار گیرند. نتایج تحلیل که حاصل مقایسهی دو به دوی این روزنامههاست، حاکی از تشابه دیدگاه دو روزنامهی آمریکایی و دو روزنامهی فارسی زبان اصلاح طلب است. اما در موارد دیگر تفاوتها کاملا ملموس است. در این پژوهش به این نکته اشاره میشود که علیرغم ادعای نویسندگان روزنامهها مبنی بر بی طرفی در ارائهی اخبار، هیچ نوشتهای خالی از ارزش گذاری خاص نیست و دیدگاههای آنها در قالب ساختهای زبانی خاص نمود پیدا میکند. در مقالهای با عنوان «آیا این مرد به بمب اتم دست مییابد» به قلم سلطانی و شاقاسمی (1391) نحوهی انعکاس مناقشات هستهای ایران در مطبوعات آمریکا در چارچوب تحلیل گفتمان انتقادی مورد بررسی قرار گرفته است. محققین ضمن بیان این موضوع که رسانهها در همه جای جهان خواستهها و ایدئولوژی صاحبان خود را بازتاب میدهند، به بررسی این سؤال پرداختهاند که چگونه این ایدئولوژیها به نویسندگان مطبوعات منتقل میشوند و در قالب متن بازتاب مییابند. در این مقاله نشان داده شده است که چگونه رسانهها ضمن استفاده از مقولههای زبانی در متون خبری خود، بدون اینکه به وجه بیطرفی آن متن خدشهای وارد شود، دیدگاهی را بازنمود میکنند که در واقع انعکاسی از نیات کسانی است که روزنامه حامی آنهاست. در پژوهشهایی که در این زمینه صورت گرفته تاکنون به بررسی برنامه هستهای ایران به صورت همزمان در روزنامه های داخلی و خارجی پرداخته نشده است و یا از الگویی متفاوت از الگوی ون لیوون بهره گرفته شده است.
3- روش تحقیق
دادههای مورد نیاز این پژوهش با استفاده از آرشیو پایگاههای اینترنتی دو روزنامهی فارسی زبان کیهان و ایران و دو روزنامهی انگلیسی زبان گاردین و واشنگتنپست در طول سال1390 (معادل آوریل 2011 تا فوریه 2012) جمعآوری گردیده است. مجموع عناوین جمع آوری شده از چهار روزنامه، 242 عنوان است که 121 عنوان از هر گروه ( داخلی و خارجی) را شامل میشود. علت انتخاب دو روزنامه ایران و کیهان به دلیل داشتن موضع واحد انها در قبال برنامه هستهای بود. در مورد روزنامههای خارجی نیز هدف انتخاب دو روزنامه معتبر بود که همسو با سیاستهای انگلیس و آمریکا در قبال برنامه هستهای ایران بودند.
روش انجام پژوهش توصیفی ـ تحلیلی است. ابتدا عناوین روزنامههای ذکر شده با توجه به الگوی ونلیوون(1996) توصیف و بر اساس چهار مؤلفه تشخص بخشی، تشخص زدایی، تفکیک کردن و پیوند دادن مورد تحلیل کیفی قرار گرفت. ضمن اینکه تحلیل کمی دادهها نیز با استفاده از نرم افزار اکسل انجام شد.
4- تحلیل دادهها
آنچنان که ذکر شد تحلیل دادهها به دو صورت کیفی و کمی صورت میگیرد. ابتدا به تحلیل کیفی و توصیف مؤلفهها و تحلیل دادهها و سپس به تحلیل کمی تحقیق میپردازیم.
4-1-تشخّص بخشی
به کارگزاران اجتماعی میتوان مشخصّهی انسانی یا غیر انسانی داد. تشخص بخشی دادن مشخصهی انسانی به کارگزار است و به دو زیر مؤلفه مشخص سازی13 و نامشخصسازی14 تقسیم میشود.
الف- مشخص سازی
مشخص سازی هنگامی رخ میدهد که هویت کارگزار اجتماعی به نحوی مشخص، روشن و شناخته شده است که به دو گونه، متمایز میشود: مشخص سازی تک موردی15 و چند موردی16.
1- مشخص سازی تک موردی
چنانچه کارگزار اجتماعی در آن واحد در یک عمل یا نقش اجتماعی مشخص شرکت داشته باشد، تصویر سازی به صورت مشخص سازی تک موردی است.
1) رمزی کلارک؛ دادستان سابق آمریکا: ایران تصمیمی برای تولید سلاح هستهای ندارد. (کیهان، ا اسفند، 1390)
2) دمپسی؛ رئیس ستاد مشترک نیروی نظامی آمریکا: ترور دانشمندان ایرانی کار اسرائیل و آمریکاست. (کیهان، 29 دی، 1390)
3) Turkish PM, Erdogan in Tehran for nuclear talks. (Guardian, Mar 28, 2011)
سفر اردوغان نخست وزیر ترکیه به تهران برای انجام مذاکرات هستهای
4) US defense secretary, Leon Panetta: US didn’t kill Iranian nuclear scientist.
(Guardian, Jun 14, 2012)
لئون پتنا وزیر دفاع آمریکا: آمریکا در قتل دانشمند هستهای ایران دست ندارد.
در جملات فوق کارگزار صرفا در یک نقش اجتماعی حضور دارد و بدین صورت مشخص و شناخته شده است. مشخص سازی کارگزاران در قالب تک موردی به نوعی برای برجسته سازی و تاکید بر موضع آنها درباره برنامه هستهای ایران است و روزنامههای مذکور بدین شکل از این دیدگاهها در جهت حمایت از دیدگاه مقبول خود بهره میگیرند.
2-مشخص سازی چندموردی
این نوع مشخص سازی به زیر مؤلفههای وارونگی17، نمادین شدگی18، دلالت ضمنی19 و فشرده شدگی20 تقسیم میشود.
الف) وارونگی: در این حالت کارگزار اجتماعی با دو نقش وارونه و متضاد هم، بازنمایی میشود که این دو نقش میتوانند شخصیت مربوط به گذشته و زمان حال باشند و یا اینکه در قالب دو نقشی که با هم همخوانی ندارند و ناهنجارند، نمایانده شوند. نوع اول را زمان درهمی21 و نوع دوم را هویت درهمی22 خواندهاند. در مثال نوع اول (زمان درهمی) میتوان شخصی را در هیئت رستم دستان با کلاه خود مخصوص دید که با کلاشینکف در تپههای اطراف شیراز (به عنوان کوه قاف) دنبال دیو سفید میگردد. در مورد دوم (هویت درهمی) میتوان به کتابهای موش و گربهی عبیدزاکانی و کلیله و دمنه که حیوانها در نقش انسان ویا بالعکس ظاهر میشوند، اشاره کرد. طنز نویسان و سایر نویسندگان، جهت فرار از سانسور یا هدفهای دیگر معمولا از این شگردها زیاد بهره میگیرند(یارمحمدی و سیف: 1383).
ب) نمادین شدگی: در این حالت کارگزاران خیالی، اسطورهای و یا داستانی به جای کارگزاران واقعی به کار میروند. در دادههای پژوهش نمونهای با این مشخصات یافت نشد.
ج) دلالت ضمنی: در این حالت ممکن است که یک کارگزار مشخّص منحصر به فرد در عین حال مقوله یا نقش دیگری را بر عهده داشته باشد. در واقع دلالت ضمنی، نوعی مشخص نمایی خاص و منحصربفرد است که به همراه خود معانی، اشارات و دلالتهایی را به صورت ضمنی به ذهن متبادر میکند.
5 ) رژیم صهیونیستی مسئولیت ترور شهید رضایینژاد را پذیرفت. (کیهان، 5 مرداد، 1390)
6) مؤسسه رند آمریکا: تنها راه توقف برنامهی هستهای ایران روی کار آمدن جنبش سبز است. (کیهان، 23 خرداد، 1390)
در نمونههای ذکر شده، عبارت «رژیم صهیونیستی» مفاهیمی چون جنگطلبی و خشونت و جنایایت اسرائیل را به مخاطب االقا میکند. همچنین عبارت «جنبش سبز» میتواند مضامینی به همراه داشته باشد که به نوعی یادآور حوادث انتخابات ریاست جمهوری ایران در سال 88 میباشد. در روزنامههای خارجی نمونهای با این مضمون یافت نشد.
د) فشرده شدگی: آخرین مؤلفه از این نوع، فشردهشدگی است که معادل اطلاق صفت یا ویژگیای خاص به گروهی خاص است.
7) ایستادگی ایران نتیجه داد؛ برق اتمی بوشهر در شبکه سراسری ( کیهان، 22 شهریور، 1390)
8) آژانس تبدیل به سازمانی سیاسی برای اجرای منویات آمریکا شده است. (ایران، 18 خرداد، 1390)
در مثالهای بالا صفت «ایستادگی»، به دولت و ملت ایران و ویژگی «سازمانی سیاسی» به آژانس انرژی اتمی اطلاق شدهاند.
Iran nuclear pariah. (Washingtonpostm, Aug 4, 2011) 9)
ایران (کشور) منزوی هستهای
10) Netanyahu to AIPAC: A nuclear- armed Iran must be stopped. (Guardian, Mar 6, 2011)
نتانیاهو خطاب به آیپک: ایرانِ مسلح به سلاح هستهای، باید متوقف شود.
درنمونههایی که از روزنامههای خارجی بیان شد، صفات «منزوی» و «مسلح به سلاح هستهای» به ایران و در واقع مسئولان آن نسبت داده شده است. مشخص ساختن کارگزار با استفاده از صفت، نسبت دادن مشخصهای خاص به صورت منفی یا مثبت و یا بازنمایی او در قالب شخصیتی اسطورهای، از شگردهای تاثیر گزار روزنامههای مذکور در تشخص بخشی به کارگزران است که نه به صورتی آشکار بلکه با بهرهگیری از حربههای اینچنینی کارگزار مورد نظر در مرکز توجه قرار میگیرد و تصویر مورد نظر روزنامه از او به مخاطب القا میشود.
ب- نامشخصسازی
به طور معمول، نامشخصسازی23 با بهکارگیری ادات ابهام و ضمایر مبهم مانند: هرکسی، اندکی، بعضی و غیره در جلوی اسامی و تعبیرات حاصل میگردد.
11) برنامه هستهای جدید ایران: ساخت تاسیسات چند منظوره. (کیهان، 23 شهریور، 1390)
12) رئیس جمهور در پنجمین سالروز ملی فنآوری هستهای: هیچ ظرفیت هستهای نباید از دسترس ملت دور بماند. (ایران، 21 فروردین، 1390)
عبارات مشخص شده، نمونههایی از نامشخص سازی هستند. در عناوین روزنامه های خارجی نمونهای از این مؤلفه یافت نشد.
4-2- تشخص زدایی
در تشخص زدایی ، کارگزاران به صورت غیر انسان ظاهر میشوند که خود دو گونه دارد: انتزاعی کردن24 و عینی کردن25
الف - انتزاعی کردن
در این مؤلفه کارگزار اجتماعی با صفت و کیفیتی بازنمایی میشوند.
13) منابع اسرائیل: بهار عربی برنامه هستهای ایران را به حاشیه برد. (کیهان، 9 آبان، 1390)
14) قدرتهای هستهای معاهده NPT را نادیده گرفتند (کیهان، 23 خرداد، 1390).
در مثالهایی که ذکر شد، عبارت «بهار عربی» به عنوان صفتی معادل انقلابهای کشورهای عربی به کار رفته است همچنین «قدرتهای هستهای» نیز اشاره به کشورهای صاحب قدرت در زمینه انرژی هستهای دارد.
15) Iran nuclear talks: west demands closure of Fordo underground facilities. (Guardian, Apr 8, 2011)
مذاکرات در باره برنامه هستهای ایران: درخواست غرب از ایران برای تعطیلی سایت زیرزمینی فردو.
16) Western powers agree to resume Iran talks over nuclear program. (Guardian, Mar 6, 2011)
موافقت قدرتهای غربی با از سرگیری مذاکرات با ایران درباره برنامه هستهای این کشور
عبارات مشخص شده در نمونههای بالا، صفتهایی هستند که به آمریکا و کشورهای همپیمانش اطلاق شده است.
ب- عینی کردن
مؤلفهی دیگر تشخص زدایی، عینی کردن است. عینی کردن حالتی است که کارگزاران توسط مکان، ابزاری که با فعالیت آنها ارتباط دارد، گفته و یا اشاره به اندام آنها تصویر سازی میشوند. ازاین رو، این مؤلفهها به ترتیب مکان مداری26 ، ابزارمداری27، گفته مداری28 و اندام مداری29 نام گرفتهاند.
17) سفیر ایران در لاهه: آمانو پیش از انتشار گزارش دستورهای لازم را از واشنگتن دریافت کرد. (کیهان، 23 آبان، 1390)
نمونهی فوق تنها مورد از مکان مداری در دادههای مربوط به روزنامههای داخلی است. در روزنامههای خارجی از این مؤلفه به مراتب بیشتر استفاده شده است که همانند نمونه فوق در آنها به جای کارگزار از مکان مرتبط با آنها استفاده شده است. مثالهای زیر از این دست هستند.
18) United Nations confirms talks over Tehran’s atomic capacity will take place in Vienna. (Guardian, Apr 28, 2011)
سازمان ملل تایید کرد؛ مذاکرت دربارهی ظرفیت هستهای تهران در وین برگزار خواهد شد.
19) Washington says it’s peering into nuclear crannies ahead of talks.(Guardian, Apr8,2011)
واشنگتن میگوید که قبل از مذاکرات هستهای، همه تاسیسات هستهای ایران را به دقت زیز نظر دارد.
در عناوین تحلیل شدهی روزنامههای خارجی نمونهای از ابزار مداری در مفهومی که ذکر شد وجود نداشت. جملات زیر نیز تنها مثالهای یافت شده در روزنامههای داخلی است که نگارندگان معتقدند میتوان آنها را جزو این مؤلفه محسوب کرد.
20) آمریکا از نفوذ ایران میترسد نه از بمب اتمی (کیهان، 13 مهر، 1390)
21) سلاح هستهای بهانه است، آمریکا اهداف دیگری درباره ایران دنبال میکند. (کیهان، 27 تیر، 1390)
گفته مداری سومین مؤلفه از این نوع است. جملات زیر مثالهای از این زیرمؤلفه هستند.
22) اعتراف آمانو به پیشرفتهای جدید در تازهترین گزارش آژانس. (کیهان، 13 شهریور، 1390)
23) UN report cities secret nuclear researched by Iran (Washington post, Nov 9, 2011).
گزارش سازمان ملل از تحقیقات هستهای سری در شهرهای ایران
آخرین زیر مؤلفهی عینی کردن اندام مداری است به جای کارگزار از اندام آن برای بازنمایی استفاده میشود.
24) ایران همزمان با سوختگذاری راکتور هستهای تهران برای مذاکره با 1+5 اعلام آمادگی کرد؛ مذاکره با دست پر هستهای. (ایران، 27 بهمن، 1390)
25) IAEA returns from Tehran empty- handed
بازگشت ماموران آژانس از تهران با دست خالی
در تشخص زدایی بنا بر دیدگاه مورد حمایت اصحاب روزنامه، هویت اصلی کارگزار روشن نیست. بنابراین برای بازنمایی او به جای مشخص سازی او، به ویژگی او، ابزار و مکان مرتبط با کار او و یا اندام و گفته او استناد می شود تا عملا نوعی ابهام ایجاد شود برای نمونه در جمله شماره 17 کارگزار بازنمود نیافته و به جای آن از مکان استفاده شده است،در جمله شماره20 به جای کارگزار از ابزار یعنی بمب اتم استفاده شده است، در جمله 22 به جای کارگزار به گفته او استناد شده است و در جمله شماره 25 اندام به جای کارگزار بازنمود یافته است.
4-3- پیونددهی
ویژگی مؤلفه پیونددهی این است که در آن بازنمود کارگزاران به صورت گروههای مشخصی است که در مورد عملی واحد، نظری واحد دارند که این دیدگاه میتواند موافق یا مخالف باشد.
25) مذاکرات ایران و 1+5 در استانبول. (ایران، 1 اسفند، 1390)
26) ایران خطاب به آمریکا و اسرائیل: مسئولیت ترور دانشمندان ایرانی مستقیما با شماست. (کیهان، 21 خرداد، 1390)
27) Iran accuses US and Britain of role in killing of nuclear scientist (Guardian, Jun 14, 2012).
ایران آمریکا و انگلیس را متهم به دست داشتن در قتل دانشمند هستهای این کشور کرد
28) Barak Obama warns Iran and North Korea over nuclear weapons. (Guardian, Mar 20, 2011)
هشدار باراک اوباما به ایران و کره شمالی درباره تسلیحات هستهای
پیوند دادن کارگزاران از حیث داشتن نظری واحد یا مخالف در امری، در جهت نشان دادن باورهای مشترک یا متضاد آنها تلقی میشود و بواقع برای این امر میتوان کارگزاران را در عملی منفی یا مثبت پیوند داد. جمله 25 میتوتند نمونهای از پیوند دهی مثبت تلقی شود. پیوند دادن دو کشور «ایران و کره شمالی» در جمله 28 به نوعی معرف اشتراکات این دو و یا یکسان دانستن آنها از حیث داشتن خطری واحد باشد و نمونه منفی پیونددهی است. پیوند دادن آمریکا و اسرائیل در جمله 26 و آمریکا و انگلیس در جمله 27 و به این معناست که آنها در ترور دانشمندان ایرانی سهمی یکسان دارند و نقش هر دو در این مسئله به یک اندازه است.
4-4- تفکیک کردن
در مؤلفهی تفکیک کردن در قالب گروههای خودی یا غیر خودی، یک فرد از کارگزاران یا گروهی از آنها از دیگران مجزا میگردد.
29) رئیس دستگاه قضا: میلیونها مسلمان در سرتاسر جهان انتقام خون دانشمندان ایرانی را میگیرند. (کیهان، 29 دی، 1390)
30) غریب آبادی: ایران در کنفرانس منع سلاحهای شیمیایی لاهه، چهره ضد امنیتی آمریکا را به جهان نشان داد (کیهان، 16 آذر، 1390).
در مثالهای فوق اسامی مشخص شده به وضوح از دیگر کارگزاران منفک شدهاند.
31) Russian scientists at center of Iranian mystery. (Washington post, Nov 14, 2011)
دانشمندان روسی در مرکز معمای ایرانی
32) Western powers agree to resume Iran talks over nuclear program. (Guardian, Mar 6, 2011)
موافقت قدرتهای غربی برای از سرگیری مذاکرات با ایران دربارهی برنامه هستهای آن
در این جملات نیز «دانشمندان روسی» و «قدرتهای غربی» به طور مشخص از سایرین متمایز شدهاند. استفاده از این مؤلفه بر خلاف پیوند زدن در جهت جداسازی و انفکاک کارگزاران از یکدیگر است. برای نمونه در جمله 32 قدرتهای غربی به عنوان قدرتهایی که روبروی برنامه هستهای ایران ایستادهاند از سایرین منفک شدهاند که میتوان آن را در جهت تقسیم بندی خودی و غیرخودی تلقی کرد. بدین معنی که قدرتهای غربی در یک جبهه واحد و ایران نیز در جبههای دیگر است. تفکیک کارگزاری مشخص به معنای جدا سازی او از جبهه خودی و قرار دادن آن در جبهه مقابل است.
در بخش تحلیل کمی، به بررسی تفاوت بسامد به کارگیری مؤلفههای گفتمانمدار جامعه شناختی ـ معنایی ذکر شده در الگوی مذکور پرداخته میشود. برای انجام این امر با استفاده از نرمافزاری اکسل، بسامد مؤلفهها تحلیل شد که در قالب جدول و نمودارهایی ارائه میگردد.
جدول شماره 1 - درصد مؤلفههای جامعهشناختی ـ معنایی در روزنامههای داخلی و خارجی
ردیف | مولفه ها | درصد مولفه ها در روزنامه های داخلی | درصد مولفه ها در روزنامه های خارجی |
1 | تشخص بخشی | 17.3 | 13.2 |
2 | تشخص زدایی | 19.8 | 10.7 |
3 | پیوند زدن | 9.9 | 4.9 |
4 | تفکیک کردن | 26.4 | 7.4 |
آنچنان که مشخص است درصد بهرهگیری از مؤلفهها در روزنامههای داخلی بیش از روزنامههای خارجی است. این مولفه ها در روزنامه های داخلی به ترتیب3/17 ، 8/19، 9/9 و4/26 درصد و در روزنامه های خارجی به ترتیب 2/13، 7/10 ،9/4 و4/7 درصد است، اما مسئله مهم نحوه و هدف استفاده از این مولفه هاست که بر اساس ایدئولوژی و خط مشیای است که طرفین از آن حمایت میکنند متفاوت است. در ضمن از میان مولفههای مورد بررسی، در روزنامههای داخلی «تفکیک کردن» بیشترین بسامد یعنی 4/26 درصد را به خود اختصاص داده و در روزنامه های خارجی «تشخص بخشی» با 2/13 درصد بالاترین میزان را داراست. آنگونه که ذکر شد، پیوند زدن یا تفکیک کردن کارگزاران در جهت نشان دادن وحدت یا تضاد فکری آنها بر سر مسئله هستهای ایران است و هدف از به کارگیری مؤلفهی تشخص بخشی برای تاکید بر نقش کارگزار و بهرهگیری از مؤلفهی تشخص زدایی بازنمود کارگزار در قالب مفاهیمی انتزاعی یا ملموس و عدم تمایل به ذکر نام کارگزار است تا ماهیت آن نامشخص بماند.
5- نتیجه گیری
شیوه فعال سازی و هویت دهی به کارگزاران اجتماعی در الگوی ون لیوون اهمیت زیادی دارد. در این تحقیق در پی پاسخ گفتن به این سوال بودیم که آیا روزنامههای داخلی و خارجی از مولفههای جامعه شناختی – معنایی تشخص بخشی، تشخص زدایی، پیوند دهی وتفکیک کردن برای هویت دهی به کارگزاران درباره برنامه هستهای ایران استفاده کردهاند و آیا درمیزان بکارگیری مؤلفهها تفاوت وجود دارد. نتایج تحلیل نشان میدهد در انعکاس برنامه هستهای ایران هر دو گروه از روزنامهها، از مؤلفههای مذکور درهویت دهی به کارگزران بهره گرفتهاند. اما تحلیل کمی بیانگر تفاوت میان روزنامهها در میزان به کارگیری مؤلفهها است و آنچنان که در بخش تحلیل کمی ذکر شد میزان بهرهگیری از مؤلفهها در روزنامههای داخلی نسبت به روزنامههای خارجی بیشتر است. اما در مورد نحوه به کار گیری مؤلفهها میتوان به صورت ضمنی به مسایلی پی برد که در بررسی دادهها نویسندگان به آن دست یافتهاند. این یافتههای کلی حاکی از این است که استفاده روزنامههای خارجی و داخلی از مؤلفهها هدفمند است. در واقع تفاوت در میزان و نوع به کارگیری این مولفهها منطبق بر ایدئولوژی ای است که روزنامهها از آن حمایت میکنند. در روزنامههای داخل، استفاده از مولفههااین مؤلفهها در جهت تفکیک میان خودی و غیرخودی و بازنمود چهرهای مثبت از نیروهای خودی است. اما روزنامههای خارجی بیشتر برای بازنمود چهرهای منفی از طرف مقابل از این مؤلفهها استفاده کردهاند. برای مثال در مشخص سازی تک موردی، روزنامههای داخلی افرادی را مشخصسازی کردهاند که سخنانشان همسو با ایدهها و نظرات صاحبان آن روزنامهها بوده است. در طرف مقابل در روزنامههای خارجی، استفاده از این زیرمؤلفهها برای مشخصسازی سفر اشخاص و یا شرکت آنها در مذاکرات بوده است. بعبارتی هرگاه هدف برجسته سازی و تاکید بر موضع کارگزار در قبال برنامه هسته ای ایران است از مشخص سازی تک موردی استفاده شده است که به نوعی موید دیدگاه روزنامههاست. استفاده از مشخص سازی چند موردی و مشخصا فشردهشدگی، در روزنامههای داخلی با اطلاق ویژگیای مثبت به برنامه هستهای ایران است مانند: مقاوم و قدرتمند بودن ایران، در حالی که روزنامه های خارجی بیشتر به منفی سازی طرف مقابل و نسبت دادن ویژگی های منفی به ایران مانند «کشور هستهای منزوی»، «مسلح به سلاح هستهای» و ... پرداختهاند. اگر چه بهرهگیری از نامشخص سازی و انتزاعی کردن برای ناشناس بودن کارگزار خاصی، در هر دو گروه از روزنامهها صورت گرفته است اما سهم روزنامههای خارجی بیشتر است که از آن نمونه میتوان به استفاده از عبارات«سرویسهای امنیتی غرب» به جای سازمان سیا در روزنامههای خارجی اشاره کرد. در مواردی هردو گروه روزنامه از یک مؤلفه استفاده کردهاند اما یکی با عبارات مثبت و دیگری منفی، مثلاً روزنامه های داخل و خارج از زیرمؤلفۀ اندام مداری در قالب اصطلاحاتی متقابل مانند «دست پر» در روزنامههای داخل و «دست خالی» در روزنامههای خارجی بهره بردهاند. تفکیک کارگزار به معنای جدا سازی او از دیدگاه خودی و قرار دادن او در جبهه غیر خودی است که در پیوند دهی نیز این امر در قالب پیوند دادن کارگزران از حیث داشتن نطر واحد یا مخالف صورت گرفته است. بنابراین میتوان گفت که میزان و نحوۀ بهرهگیری از مؤلفهها در مورد موضوع هستهای ایران در روزنامههای داخلی و خارجی بر حسب دیدگاه سیاسی آنها متفاوت بوده است. هر چند روزنامههای خارجی در این زمینه هدفمندتر عمل کردهاند. در تحلیل دادهها مشاهده شد که صرفا در مواردی معدود از مؤلفههای یکسان در انعکاس خبری یکسان استفاده شده بود و اغلب برای انعکاس خبر یکسان ، دو گروه روزنامه مؤلفۀ متفاوتی به کار برده بودند به عبارت دیگر میزان تفاوت در بهرهگیری از این مؤلفهها بیشتر از تشابه آنها بودهاست.
منابع
آقاگلزاده، فردوس.(1390). تحلیل گفتمان انتقادی. تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی.
رزمجو، آیت... و ثانوی، سحر (1378). " بررسی شیوه های تصویر سازی کارگزاران در زبان اخبار؛ تحلیل گفتمان انتقادی با عنایت به مؤلفههای جامعه شناختی ـمعنایی".فصلنامه پازند.سالچهارم،شماره سیزدهم، 65-41.
ربیعی، علی و احمد زاده نامور، فرناز (1378). نظریه بازنمایی رسانهها و تحلیل افکار عمومی متقابل آمریکاییها و ایرانیها. مجله دانش سیاسی، 4 (2)، 37-62
سلطانی، علی اصغر و شاقاسمی، احسان (1389)." آیا این مرد به بمب اتم دست مییابد؛ نگاهی به بازنمایی مناقشات اتمی ایران در مطبوعات آمریکا". مجله جهانی رسانه، پاییز و زمستان 1382، 10، 14-1
یارمحمدی، لطفا... و سیف، لیدا.(1383). "بازنمایی کارگزاران اجتماعی در منازعات فلسطین واسرائیل از طریق ساختارهای گفتمان مدار جامعه شناختی ـ معنایی ."مجموعه مقاله های ششمین کنفرانس زبانشناسی"، 91-61.
Fairclough, N. (2004). Analyzing Discourse. London: Routledge
MacCarthy, M. (2000). Discourse Analysis for Language Teachers, Cambridge:
Cambridge University press.
Rogers, R. (2011). An Introduction to Critical Discourse Analysis in Education,
New York: Routledge.
Van Dijk, T.A. (2001). "Critical Discourse Analysis", In Schiffrine, D. Tannen, D.
& Hamilton, H.E. (Eds), Handbook of Discourse, London: Routledge
Van Leeuwen, T.A. (1996). The Representation of Social Actors, In Caldas
Coulthard, C.R. &Coulthard, M. (Eds), Text and Practices: Readings in CDA.
Van Leeuwen, T.A. (2005). Introducing Social Semiotics, London: Routledge.
Van Leeuwen, T.A. (2008). Discourse and Practice, London: Oxford University
Press.
Van Leeuwen, T.A. (2009).Critical Discourse Analysis, In Schiffrine, D. Tanen.
Hamilton. (Eds), Handbook of Discourse, London: Routledge.
Wodak, R. & Meyer, M. (Eds) (2001). Methods of Critical Discourse Analysis,
London: SAGE.
Woods, N. (2006). Describing Discourse: A Practical Guide to Discourse Analysis,
New York & London: Hodder Arnold.
[1] . Rogers
[2] . exclusion- inclusion
[3] . suppression
[4] . backgrouding
[5] . personalization
[6] . impersonalization
[7] . association
[8] . differentiation
[9] . nomination
[10] . categorization و
[11] . Genericization and specification
[12] . Chicago Sun Times
[13] . determination
[14] . inditermination
[15] . single-determination
[16] . over-determination
[17] . inversion
[18] . symbolization.
[19] . connotation
[20] . distillation
[21] . anachronism
[22] . deviation
[23] . indetermination
[24] . abstraction
[25] . objection
[26] . spatalization
[27] . instrumentalization
[28] . Utterance autonomization
[29] . somatization