Reflection of the Islamic revolution Reza Baraheni's stories Based on the analysis the content analysis method
Subject Areas : sociologyVahideh Jedari 1 , Ali Ramazani 2 , Reza aghayarizahed 3
1 - PhD student of Persian language and literature, Ahar Branch, Islamic Azad University, Ahar, Iran
2 - Assistant Professor, Department of Persian Language and Literature, Ahar Branch, Islamic Azad University, Ahar, Iran (corresponding author)a-ramazani@iau-ahar.ac.ir
3 - Assistant Professor, Department of Persian Language and Literature, Ahar Branch, Islamic Azad University, Ahar, Iran
Keywords: story, Sociology, Reza Baraheni, Islamic revolution.content analysis method,
Abstract :
Reza Brahni (1401-1314) is a prominent contemporary critic, poet and storyteller, his stories are a reflection of the political conditions of Iran before the Islamic Revolution and the events of the revolution period. He has written the stories "Song of the Dead", "Secrets of My Land", "Well to the Well" and "What happened after the wedding" based on the Islamic Revolution. In these stories, Baraheni, as an intellectual, aims to describe the society of the Pahlavi dynasty and express the political, cultural and economic problems of the society and has emphasized the conflict between the revolutionary forces and the elements of the Pahlavi dynasty. In this article, in a descriptive and analytical case, the four stories have been analyzed with the approach of sociology of literature. The results show : the confrontation of the revolutionary people with the elements of the regime is intellectual struggle, student protests, street demonstrations, armed guerrilla activities against the regime, the efforts of the people against the elements of the regime. And in opposition to them, torturing and killing the fighters, trying to suppress the revolutionary demonstrations, is the activity of the regime elements . Suffocation, tyranny, poverty and corruption are the main features of the society that show the harsh conditions of the people and the vulgar life of the regime
_||_
بازتاب انقلاب اسلامی در داستانهای رضا براهنی از منظر جامعهشناسی ادبیات با تکیه بر روش تحلیل محتوا
چکیده
رضا براهنی(1314ـ 1401) منتقد، شاعر و داستاننویس برجسته معاصر است، در حوزه داستاننویسی اغلب آثارش انعکاسی از شرایط سیاسی ایرانِ قبل از انقلاب اسلامی و حوادث دوره انقلاب است. داستانهای «آواز کشتگان»، «رازهای سرزمین من»، «چاه به چاه» و «بعد از عروسی چه گذشت» را با محوریت انقلاب اسلامی نوشته است. در این داستانها براهنی، به عنوان یک روشنفکر دانشگاهی در صدد توصیف جامعه عصر پهلوی و بیان مشکلات سیاسی، فرهنگی و اقتصادی جامعه است و به درگیری نیروهای انقلابی با عناصر رژیم تأکید کرده است. در پژوهش حاضر، با روش تحلیل محتوا به شیوه کیفی، چهار داستان مورد نظر با رویکرد جامعهشناسی ادبیات بررسی شده است. نتایج بررسی نشان میدهد: مقولههای مقابله مردم انقلابی با عناصر رژیم، مبارزه روشنفکرانه، اعتراضات دانشجویی، تظاهرات خیابانی، فعالیتهای مسلحانه چریکی علیه رژیم، تلاشهای مردم درمقابل عناصر رژیم جزو اندیشههای محوری براهنی است و در تقابل آنها شکنجه مبارزان و کشتن مبارزان، تلاش برای سرکوب تظاهرات انقلابی فعالیت عناصر رژیم در مقابل مردم است. خفقان، استبداد، فقر و فساد ویژگیهای اصلی جامعه است که در یک طرف شرایط سخت را برای مردم و در طرف دیگر زندگی مبتذل عناصر رژیم را نشان میدهد.
کلیدواژهها: داستان، جامعهشناسی، براهنی، انقلاب اسلامی.
جامعهشناسی، یک علم گسترده با نظریههای متعدد است که در نقد ادبی قرن بیستم با توسعه بینش جامعهشناختی مطرح شد. در تعریف کلی «جامعهشناسی یکی از شاخههای علوم اجتماعی است که میتوان آن را مطالعۀ علمی زندگی گروهی انسانها تعریف کرد»(کوئن، 15:1386). جامعهشناسی ادبیّات نیز یکی از شاخههای بسیار متنوع جامعهشناسی است (سلیم،1377: 12) که حوزه فعالیّت آن بررسی آثار ادبی در ارتباط با جامعه است.
از نویسندگان برجسته معاصر که داستانهایش را با تکیه بر وقایع جامعه نوشته است، رضا براهنی(1314ـ 1401) است که میتوان آثارش را با رویکرد جامعهشناسی بررسی کرد. وی ابتدا با گرایش نقد ادبی به تحقیقات ادبی روی آورد ـ و اغلب نیز به عنوان منتقد ادبی مشهور است ـ اما در کنار آن به شاعری و نویسندگی پرداخت. داستاننویسی را قبل از انقلاب آغاز کرده بود اما به دلیل سیاسی بودن موضوع داستانها، امکان چاپ آنها را قبل از انقلاب نداشت. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به ایران بازگشت و به داستاننویسی ادامه داد و داستانهای قبل از انقلاب را هم کامل کرد. «آواز کشتگان»، «رازهای سرزمین من»، «روزگار دوزخی آقای ایاز»، «چاه به چاه»، «بعد از عروسی چه گذشت»، «آزاده خانم و نویسندهاش» و «الیاس در نیویورک» از آثار داستانی وی است. در این مقاله، چهار داستان «آواز کشتگان»، «رازهای سرزمین من»، «چاه به چاه»، «بعد از عروسی چه گذشت»، در رهیافت به محتوای اجتماعی آثارش، با رویکرد جامعهشناسی ادبیات با استفاده از روش تحلیل محتوا، مورد بررسی قرار گرفته است. «این تکنیک به تحلیل و آنالیز محتوا می پردازد و می کوشد با استفاده از روش تحلیل، دادههای متن را استخراج کند»(ساریخانی، شاهمنصوری، 1396: 11) با توجه به نوع کاربردها تعاریف مختلفی از آن ارایه شده است گروهی آن را محدود به توصیف ویژگیهای پیام میدانند و گروهی دیگر کاربردهای این روش را علاوه بر توصیف به سطح استنباطی نیز گسترش میدهند(محمدی مهر، 1389: 12) انواع مختلفی برای آن ذکر کردهاند، در این پژوهش که جامعهشناسی ادبیات مدّنظر است، تحلیل محتوای استنباطی مورد نظر است «در این نوع تحلیل، فرض بر این است که مشخصههای خاصی از یک متن با مشخصههای خاصی از مضمون یا وضعیت اجتماعی، مرتبط هستند. این نوع تحلیل تنها توصیف محتوای متن را در نظر ندارد بلکه هدف آن نتیجه گیری از محتوای یک متن در مورد جنبه هایی از واقعیت اجتماعی است»(رحیمسلیمانی، 1391: 36) این چهار داستان در کلیّت تاریخی روایت دوران عصر پهلوی به ویژه از دهه چهل و پنجاه است و براهنی با توصیفهای دقیق با واقع گویی و بیان نمادین به نکوهش رژیم پهلوی و مبارزات مردمی علیه رژیم و پیروزی انقلاب اسلامی پرداخته است.
پیشینه تحقیق
نگاه جامعهشناسانه به آثار براهنی در تحقیقات و پژوهشهای چاپ شده، آمده است، از جمله آزاد ارمکی و سبزی (1390) در مقالة «بازنمايي جامعه پيش و پس از انقلاب با تکيه بر دو رمان رازهاي سرزمين من و آزاده خانم و نويسندهاش اثر رضا براهني» تصوير جامعه ايران را در دو دوره قبل و بعد از انقلاب اسلامي در ادبيات داستاني رضا براهني با تکیه بر نظریه ساختارگرایی گلدمن مورد بحث قرار دادهاند. صدقی و قادری (1391) در مقالة «کنش طبقاتي و تأثير آن بر ادبيات داستاني ایران: مطالعه موردي رضا براهني» کنش طبقاتي موجود در آثار براهني را بررسی کردهاند و آن را متاثر از چپگرايي حماسي او دانستهاند و از داستانهای رازهای سرزمین من، آواز کشتگان و چاه به چاه نمونه آوردند. فولادی و همکاران(1398) در مقاله «روزگار دوزخی آقای ایاز از منظر زیباییشناسی انتقادی مکتب فرانکفورت» این داستان را با توجه به نظریات هربرت مارکوزه و تئودور آدورنو بررسی کردهاند و نتیجه گرفتهاند براهنی با برشمردن معضلات جامعه، نظم موجود را به پرسش کشیده است. عباسی و همکاران(1397) در مقاله «نقد پسااستعماری رمان رازهای سرزمین من اثر رضا براهنی» مؤلفههای ادبیّات پسااستعماری چون تقابل و سنت، سلطه مردانه بر جامعه، مشکلات اخلاقی و استعمارستیزی را بررسی کردهاند. همچنین مقاله «بررسی سبک فکری آثار داستانی رضا براهنی با تکیه بر رویکرد جامعهشناسی» از نویسندگان حاضر در نشریه «بهار ادب» چاپ شده است.
با توجه به پیشینه تحقیق، در مقاله آزاد ارمکی و سبزی به صورت گذرا، دو اثر رازهای سرزمین من و آزاده خانم، جامعه عصر پهلوی بررسی شده است اما تحقیق جامع که چهار داستان وی با محوریت انقلاب اسلامی و تحلیل جامعهشناسی ادبیات با روش تحلیل محتوا بررسی شود، تاکنون انجام نشده است، در مقاله نویسندگان پژوهش نیز براساس مطالعات سبکی این چهار داستان بررسی شده و محوریت تحلیل آثار با تکیه بر انقلاب اسلامی صورت نگرفته است. لذا پژوهش حاضر در ادامه پژوهشهای قبلی، در جهت شناخت محتوای داستانهای انقلابی براهنی نوشته شده است
بحث و بررسی
شناخت مساله
در روش تحلیل محتوا، اولین قدم شناخت مساله است زیرا محتوا در اثر باید با تحلیل و بررسی به دست آید چنانچه در تعریف آن گفته شده است«تحلیل محتوا برای مطالعه آنچه در پیام هست ولی در نگاه اول دیده نمیشود و به عبارت دیگر آنچه تلویحی و نهفته است، مناسب میباشد»(رحیمسلیمانی، 1391: 34) در جامعهشناسی ادبیّات نیز تحلیل محتوا در ارتباط محتوای اثر ادبی با جامعه میباشد، به عبارتی جامعهشناسی ادبیّات، «پلی است بین جامعهشناسی و ادبیّات. موضوع این علم، رابطۀ ادبیّات است با جامعه؛ یعنی به صورت تأثیر تحولات تاریخی، جغرافیایی و اجتماعی در ادبیّات» (فرشیدورد، 1373: 40). به عبارتی دیگر جامعهشناسی ادبیّات به شناخت آثار ادبی محتوا، مشخصات زمینههای روانی، اجتماعی و فرهنگی پیدایی آنان میپردازد. (ساروخانی،1380: 828).
مساله اصلی و اندیشههای محوری براهنی در چهار داستان «آواز کشتگان»، «رازهای سرزمین من»، «چاه به چاه» و «بعد از عروسی چه گذشت» توصیف مبارزه مردم با ساواک و پیروزی انقلاب اسلامی است، چنانکه خود گفته است: «من مسئول و متعهد در جهان کسی را میدانم که قلمش و قدمش در راه مبارزه با شرایط بیمارکننده راه برود.»(براهنی،1393: 219) خود وی نیز یک فعال اجتماعی و سیاسی بوده است. در سال 1347 از اولین مؤسسان کانون نویسندگان ایران بود، به فعالیّت سیاسی پرداخت، تقریباً از سالهای آخر دهه چهل، اعتراض به رژیم پهلوی را آغاز کرد. در سال 1351 به آمریکا رفت و کتاب «ظل الله» را نوشت. این مجموعه شامل اشعار زندان است و ماهیت خشونتآمیز رژیم را نشان داده است. در مقدمه کتاب هم آرزوی نابودی آن را مستقیماً بیان نموده است(براهنی، 1358: 5ـ6) وقتی در سال 1352 که به ایران بازگشت، به خاطر نوشتن این کتاب و حمایت از مخالفان، دستگیر، زندانی ، شکنجه و بعد از یک سال آزاد شد و به آمریکا رفت بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به کشور بازگشت و داستانهایش را چاپ نمود. او با دقت و با ذکر جزئیات، حوادث و وقایع آن دوران را در داستانهای فرضی بیان کرده است. توصیف او حزبی نیست بلکه صرفاً مبارزه مردمی را روایت کرده است «او به نوعی ادبیّات متعهد پایبند است اما نه به معنای تعهد به حزب یا دولت خاصی در جهت رسیدن به اهداف آن بلکه تعهد او گونهای انسانی است. او اعتقاد دارد وظیفه روشنفکران آگاهی رساندن به مردم و راضی نشدن از وضع موجود است»(فولادی و همکاران، 1398: 86)
در داستان «آواز کشتگان»، محمود شریفی، همسرش سهیلا، دکتر خرسندی، اکبر صداقت دانشجوی دانشگاه، ایشیق شاعر آذربایجانی، اسماعیلی دوست محمود شریفی جزو افراد مهمی هستند که در مبارزه علیه رژیم و افشای فسادهای آن تلاش میکنند. موضوع اصلی آن فعالیّت محمود شریفی، استاد دانشگاه تهران علیه رژیم است وی مخفيانه به جمعآوري مدارکي عليه حکومت و ساواک میپردازد و میخواهد مدارک را برای افشا به مجامع بينالمللي بفرستد. همسرش نیز با او همعقیده است و تشویقش میکند در جمعآوري مدارک نيز به محمود کمک میکند. سرانجام محمود دستگیر و کشته میشود.
در داستان «چاه به چاه»، اکبر و شخصیّت دکتر جزو افرادی هستند که در مبارزه علیه رژیم فعالیّت دارند. حمید نیز که قهرمان داستان است با آشنا شدن با شخصیت دکتر و تحت تأثیر عقاید او و وصیّت پدرش به مبارزه با رژیم میپیوندد. موضوع اصلی آن زندگی حمید است که یک طپانچه به اکبر که مبارز سیاسی است، میفروشد و توسط ساواک دستگیر میشود. در زندان با شخصیت دکتر آشنا شده و به مبارزه علیه رژیم روی میآورد.
در داستان «بعد از عروسی چه گذشت» رحمت شخصیّتی است که از سر ناراحتی به شاه ناسزا میگوید و دستگیر میشود اما در شکنجه ساواک و مسائل پیش آمده، تصمیم به مبارزه میگیرد.
در رمان«رازهای سرزمین من» شخصیّت حسین تنظیفی، سرهنگ جزایری، تهمینه، بابک اصلانپور، مردم انقلابی افرادی هستند که در مبارزه علیه رژیم فعالیّت دارند. موضوع اصلی روایت زندگی شخصیت حسین تنطیفی است که هجده سال در زندان میماند و آزادی او در زمان انقلاب اسلامی است. بعد از آزادی به دنبال افشای فساد رژیم است که تظاهرات و مبارزات مردمی را در بحبوبه انقلاب میبیند و در مبارزه با عوامل فساد رژیم کشته میشود.
از منظر جامعهشناسی این داستانها واقعیت اجتماعی دهه پنجاه را نشان میدهد. محتوای کلی و مهم انقلاب اسلامی است و با بررسی آنها، ویژگیهای شخصیتهای وابسته به رژیم و مبارزات مردمی مشخص میشود.
در جدول زیر نیز محتوای داستانهای براهنی با روش تحلیل محتوا قابل بیان است
فراوانی محتوا | عنوان داستان |
فعالیتهای دانشگاهیان علیه رژیم پهلوی، فضای خفقان و استبدادی دهه پنجاه، شهادت مبارزان راه آزادی | آواز کشتگان |
ساواک و نقش آن در دستگیری مبارزان، نقش مبارزان در روشنگری مردم و دعوت به مبارزه علیه رژیم | چاه به چاه |
ساواک و نقش آن در دستگیری مبارزان/ نفودی های ساواک در میان مردم/ نارضایتی مردم از رژیم پهلوی | بعد از عروسی چه گذشت |
فسادهای اشراف و ساواک، حضور امریکاییها در ایران، مبارزات مردمی علیه رژیم پهلوی | رازهای سرزمین من |
جدول شمار1: محتوای کلی داستانها
مقولههای محتوا در داستانهای براهنی
همه آثار ادبی مسلماً در بستر جامعه شکل میگیرند و هیچ اثری را نمیتوان جدا از جامعه خودش قلمداد کرد حتی در شخصیترین یا خیالیترین آثار نیز ردّپای تأثیر جامعه پیداست و با مطالعه این آثار میتوان ویژگیهای اجتماعی اثر را تحلیل کرد «حسن ادبیّات در این است که ویژگیهای هر عصر را به دقت ثبت میکند و نمودار بلیغترین و گویاترین راه و رسمهاست» (ولک و وارن، 1373: 11) جامعهشناس ادبیّات نیز این وظیفه را دارد که تأثیر و تأثر جامعه و آفریننده و اثر را بررسی کند. در روش تحلیل محتوا نیز محتوای آشکار و پنهان اثر بررسی میشود «روش تحلیل محتوا به توصیف عینی و منتظم و ذهنی محتوای پیام از بعد ظاهری و باطنی می پردازد»(قائدی، گلشنی، 1395: 78) در تحلیل کیفی نیز، برای استنباط محتوا، روشهای مختلفی وجود دارد اما توجه به مضمون بیشترین اهمیّت را دارد «متداولترین واحدی که برای تحلیل متون در تحلیل محتوای کیفی استفاده می شود مضمون است»(مؤمنی راد،1392: 204) در جامعهشناسی داستانهای براهنی نیز تحلیل مضمون انتخاب شده است و محتوا را در سه بخش کلی میتوان تقسیم کرد.
1ـ تلاش رژیم درسرکوب مردم انقلابی
2ـ مبارزه انقلابیون با رژیم
3ـ مشکلات فرهنگی اقتصادی جامعه
تلاش رژیم پهلوی در سرکوب مردم انقلابی
هویت رژیم پهلوی در داستانهای براهنی با ساواک توصیف شده است. واژه ساواک از نظر کمیّ در داستانهای او فراوانی دارد، از نظر کیفی زندگی ساواکیان، نقش آنها در دستگیری و شکنجه مبارزان در هر چهار داستان آمده است.
در داستان «چاه به چاه» حمید به خاطر فروختن طپانچه به یک فعال سیاسی، توسط ساواک دستگیر و زندانی میشود.
در داستان «بعد از عروسی چه گذشت» رحمت به خاطر توهین به شاه، توسط ساواک دستگیر و به زندان میافتد.
در داستان «آواز کشتگان» محمود شریفی به دلیل نگارش مقالات و نوشتههایی در انتقاد رژیم توسط ساواک دستگیر و زندانی میشود و سرانجام تیرباران میشود.
در داستان «رازهای سرزمین من» شخصیّت اصلی داستان، حسین تنظیفی، به خاطر اینکه در صحنه قتل سروان امریکایی شاهد بود، هجده سال در زندان میماند، و بعد از آزادی نیز با ساواک درگیر است تا کشته میشود.
انواع مختلف شکنجه توسط ساواک در این زندانها رایج بود به ویژه برای گروهای معتقد به مبارزه مسلحانه، شدیدترین و سیستماتیکترین شکنجهها را اعمال میکردند(خزایی،1398: 75) در کتاب رازهای سرزمین من از زبان شخصیت اصلی گفته است:
«وظیفه و مأموریت زندان، مسخ کردن حافظه، واقعیت و تخیل است.»(براهنی،1366: : 424)
در چهار داستان، شکنجههای ساواک و رفتار خشونتآمیز آنها تکرار شده است، در داستان چاه به چاه، ناخنکشیدن و شوک برقی را توصیف کرده است. براهنی کشتن را بهتر از ناخن کشیدن میداند
«بیرحمی کشتن به مراتب کمتر از بیرحمی سوزن فرو کردن زیر ناخنی است که ریشهاش سست شده تا کشیده شود قتلهایی که به سرعت اتفاق میافتد مثل تیرباران یا گردن زدن به سبک قدیم که به یک طرفهالعین اتفاق میافتاد در مقابل کشیدن تدریجی ناخن یک آدم به وسیله آدم دیگر نوعی لطافت است، نوعی محبت است»(براهنی،1362،ب: 17ـ 18)
در همین داستان، ساواک برای پیدا کردن طپانچه به سراغ خانواده حمید میرود، مأمور ساواک وقتی طپانچه را پیدا نمیکند با خشونت با پدر و مادر حمید رفتار میکند، ابتدا مادر او را کتک میزند و با رفتار نامناسب با او حرف میزند.
«افسر محکم زد توی صورت مادرم. سر مادرم را گرفته بود توی دستش و بعد یکی دیگر محکم زد تو صورت مادر»(براهنی،ب1362: 81) سپس به او گفت:
«ببین عفریته کریه، که تروریست و طپانجهفروش پس انداختی من باید این طپانچه را بگیرم والا میبرم، میدهمت دست جلادهای سازمان امنیّت که جای طپانچه را با شلاق ازت درآند»(همان)
استبداد حاکمیت تا به جایی است که با کوچیکترین گناه، بزرگترین شکنجهها را میکند، این بیعدالتی در داستان «بعد از عروسی چه گذشت» قابل بیان است. رحمت شخصیّت اصلی داستان خود را قربانی بیعدالتی میبیند که به خاطر جرم کوچک تاوان سنگینی را میپردازد و در واقع قربانی فساد و بیعدالتی حاکم بر دستگاه قدرتمند میگردد، براهنی در این بیعدالتی و اندوه رحمت گفته است.
«عدهﺍﻱ ﺍﺯ ﺭﻭسﻫﺎی ﻓﺮﺍﺭﻱ ﻫﻨﻮﺯ ﻫﻢ ﺩﺭ ﺻﻮﺭﺕ ﺑﺮﻭﺯ ﺍﺧﺘﻼف ﻳﺎ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺍﻫﺎﻧﺖ ﻃﺮﻑ ﺩﻳﮕﺮ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﻭﺋﻞ ﺩﻋﻮﺕ میکردند، ﭼﻪ ﻣﺴﺎﻭﺍﺕ ﺟالبی. ﺍﻱ ﮐﺎﺵ ﺭﺣﻤﺖ ﻫﻢ ﻣﻲﺗﻮﺍﻧﺴﺖ ﺑﺎ ﺷﺎﻩ ﺑﻪ ﺗﻨﻬﺎیی روبرو شود. ﻭ ﺷﺎﻩ ﺩﺭ ﺻﻮﺭﺗﻲ ﮐﻪ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺍﻫﺎﻧﺖ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ او را به دوئل ﺩﻋﻮﺕ ﮐﻨﺪ. ﻭﻟﻲﺣﺎﻻ ﺭﺣﻤﺖ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺩﻭﺋﻞ ﻭﺍقعیﻋﺠﻴﺐ ﺩﺭﻣﺎﻧﺪﻩ ﺑﻮﺩ. ﺩﺭ ﻳﮏ ﻃﺮﻑ ﺷﺎﻩ ﺑﻮﺩ با تمام ﻗﻮﺍﻧﻴﻦ ﻭ ﻣﺪﺍﻝها، ﻣﻠﺘﺰﻣﻴﻦ ﺭﮐﺎﺏ، ارتش، ساواکیﻫﺎ ﺑﻮروکراتهاﺕ، ﺍﺷﺨﺎﺹ ﻣﺒﺎﺩﻱ آداب، ﺭﺍﺩﻳﻮ، تلویزیون، ﺯﻥ ﻭ ﻣﺎﺩﺭ ﻭ ﺑﺮﺍﺩﺭ ﻭ ﺧﻮﺍﻫﺮﻫﺎﻱ شاه و ﻗﻴﺎفهﻫﺎﻱ ﺯﻳﺒﺎ ﻭ ﺷﻴﮏ ﺁﻧﻬﺎ؛ ﻭ ﺩﺭ ﻃﺮﻑ ﺩﻳﮕﺮ ﺍﻭ ﺑﻮﺩ ﺩﺭ ﻳﮏ ﺳﻠﻮﻝ ﺍﻧﻔﺮﺍﺩﻱ، ﻳﺎ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﺯﻧﺶ ﺩﺳﺘﺒﻨﺪ ﺷﺪﻩ به ﻳﮏ ﻧﮕﻬﺒﺎﻥ ﺳﺎﻭﺍﮎ ﻭ ﻋﻮﺍﻃﻒ ﻋﺠﻴﺐ ﻭ ﻏﺮیب ﻭ ﺧﻴﺎﻻﺕ ﻭﺣﺸﺘﻨﺎﮎ ﮐﻪ ﺍﻣﺎﻧﺶ ﻧﻤﻲﺩﺍﺩﻧﺪ. و ﺑﻪ ﺧﺎﻃر ﻳﮏ ﻓﺤﺶ ﺻﺪﺑﺎﺭ عذر ﺧﻮﺍﺳﺘﻪ ﺑﻮﺩ ؛ ﮐﺘﺒﺎ ﻭ ﺷﻔﺎﻫﺎ . ﺁﻳﺎ ﺷﺎﻩ میﺩﺍﻧﺴﺖ که ﺍﻳﻦ ﭼﺎﮐﺮ ﻧﺎﭼﻴﺰﺵ ﺑﻪ ﻋلت ﻳﮏ ﺗﻮﻫﻴﻦ ﻧﺎﭼﻴﺰﺶ ﺻﺪﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﺍﻭ ﻋﺬﺭ ﺧﻮﺍﺳﺘﻪ ﺍﺳﺖ؟ ﺩﺭﺑﺎﺭه ﻳﮏ ﻓﺤﺶ ﺩﻳﮕﺮ ﭼﻪ ﺗﺎﻭﺍﻥ ﺑﻮﺩ ﺗﺎ ﺍﻭ ﺑﺪﻫﺪ! ﺳﺎعتها ﺷﮑﻨﺠﻪ، هفتهﻫﺎ ﮐﺘﮏ ﺧﻮﺭﺩﻥ. ﻣﺎﻩﻫﺎ ﺗﻮی ﺳﻠﻮﻝ ﺍﻧﻔﺮﺍﺩﻱ! ﻭ ﺗﺎﺯه ﺍﻳﻨﻬﺎ ﮐﺎﻓﻲ ﻧﺒﻮﺩ! ﺍﺯ ﺍﻭ ﺧﻮﺍﺳﺘﻪ ﻣﻲﺷﺪ ﺑﺮﻭﺩ ﺑﺮﺍﻱ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ ﺗﻠﻪ ﺑﮕﺬﺍﺭﺩ ﺗﺎ ﻭﻗﺘﻲﮐﻪ از ﺁﻧﻬﺎ ﻫﻢ ﻋﺼﺒﺎنی میﺷﻮﻧﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺷﺎﻩ ﻓﺤﺶ ﻣﻲدهند ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﺍﺧﻞ ﺍﺗﺎﻕهای شکنجه راهنمایی کند، با ﻳﮏ ﺗﻠﻔﻦ ﺳﺎﺩﻩیا ﻳﮏ ﮔﺰﺍﺭﺵ کتبی ﻳﺎ ﺷﻔﺎهی» (براهنی،1386: 53)
در داستان «آواز کشتگان» محمود شریفی توسط ساواک شکنجه میشود و عاقبت تیرباران میگردد. نمونه زیر شکنجه او با سیگار است.
« رئيس روز دوم شکنجه سيگارش را گذاشته بود پشت دست محمود، همانجا ده دقيقه نگه داشته بود. محمود اول سعي کرده بود بلند شود، ولي مشت آهنين رئيس او را سرجايش میخکوب کرده بود. رئيس دوباره سيگار را گذاشته بود روي محل سوختگي و مثل پزشکي که بخواهد قلبي را معاينه کند به ساعتش نگاه کرده بود. محمود احساس سوزش را در اعماق قلبش و مغزش احساس کرده بود و فکر کرده بود به زودي پاهايش از تنش جدا خواهد شد.» (براهني،1362،الف:۴)
بعد از آزادی از زندان، ساواک به او می گوید نباید به کسی بگوید که در زندان شکنجه شده است.
«ببین دکتر شریفی اگر بشنوم که در جایی از کتک و شکنجه و ناراحتی صحبت کردی، دستور میدهم برت دارند، بیاورندت همین جا و برایت یک پرونده رابطه با خارجیها درست میکنم، میفهمی یعنی چی؟ یعنی مرگ. یعنی حداقل پانزده سال زندان. پس خفه میشوی و زندگیات را میکنی»(همان: 12)
در داستان «رازهای سرزمین من»، شخصیت حسین در جواب انقلابیان که میپرسند از تجربه زندانش بگوید، میگوید:
«ناراحتیهای من کهنه شده. من شانزده هفده سال پیش توی سلول انفرادی بودم، خیلیها درست از سلول انفرادی آمدند بیرون. تا همین چند ماه پیش خیلیها جیره شکنجه داشتند. بروید سراغ آنها. وانگهی من دیگر خسته شدهام.»(همان: 648)
فساد شخصیتهای رژیم پهلوی
در کنار استبداد وخشونت که ویژگی اصلی شخصیّتهای رژیم است، در چهار داستان فساد آنها دیده میشود. محتوای فساد در رفتار، اعمال، سخنان شخصیتها دیده میشود. در میان چهار داستان، رمان «رازهای سرزمین من» کاملاً گویای آشکار فساد در طبقه اشراف است «در این رمان با به تصویر کشیدن پیوند ثروت و بی بند و باری و فقر و خود فروشی، خودفروشی و خیانت صاحبمنصبان و باز گذاشتن دست بیگانه در بهره برداری از زنان با رابطه جنسی نامشروع، بیغیرتی مردان و بیوفایی زنان، بیانگر سایه شوم استعمار استعمارگران است»(عباسی و همکاران، 1398: 75) شخصیّت سودابه و تیمسار شادان که زن و شوهر هستند، شخصیّت ماهی که به راه فساد کشیده میشود، شخصیّتهای آمریکایی که در ایران فعالیّت میکنند، اهل فساد هستند. در رمان چاه به چاه نیز ساواکیها اهل فساد هستند، در رمان «آواز کشتگان» افراد وابسته به رژیم فاسد هستند
در آواز گشتگان، دکتر عرب که معلم پسر شاه و همسرش بود(براهنی، 1362،الف: 41) به بهانه نمره ندادن به دانشجویان دختر، آنها را به دفترش میخواند تا با آنها معاشرت کند، یکبار میخواهد در مخزن کتابخانه به دختر دانشجویی تعرض کند اما از آنجا که دختر نقشه او را درک کرده است از فراش کمک خواسته است، فراش نیز به دنبال آنها میرود وقتی که دکتر عرب قصد تجاوز دارد، او را می گیرد و فراشهای دیگر را به کمک فرا میخواند و مانع تعرض میشوند(همان: 43) در جایی از داستان آمده است «محمود شنیده بود که دکتر عرب از هیچ زنی نمیگذرد ولو زشتترین زن عالم باشد. پیش خود فکر کرد که آیا دکتر عرب با این منشی هم عشقبازی کرده یا خیر. یا حداقل از او هم برای عشقبازی دعوتی کرده است ویانه»(همان: 50)
در بخشی، زن دکتر قاصد رئیس دانشگاه را توصیف میکند که لباس نامتعارف پوشیده، آرایش غلیظ کرده و بی حیاست. فردی که برای کارکردن به خانه قاصد رفته، برای محمود تعریف میکند.
«می بخشید نباید جلو شما جسارت بکنم. ولی زن بیچشم و رو، جلو ده دوازده تا مرد غریبه خجالت نمیکشید با یک تنکه آمد جلو ما ایستاد. خم که میشد، فراش جماعت چشمهاشان هشت تا میشد. بالاتنه اش هم یک لباس چاک چاک بود. زنیکه میدید که همه دارند فقط نگاهش میکنند و اصلاً به حرفهاش گوش نمیدهند ولی خجالت نمیکشید»(همان: 80ـ 81) همسرش نیز برای این بیحیایی ناراحتی نداشت «آقای دکتر قاصد خجالت نمیکشید زنش را میاندازد تو بغل خارجیها ولی اینها همهشان از یک قماش بودند، دکتر قاصد هم با زنهای دیگران میرقصید»(همان: 82)
در «رازهای سرزمین من» فساد جزوی از زندگی «تیمسار شادان» و همسرش «سودابه» و دوستشان «ماهی» است. سودابه به پیشنهاد تیمسار شادان با یک آمریکایی رابطه جنسی دارد تا فرزند امریکایی به دنیا بیاورد(براهنی، 1366: 250) خود تیمسار به این دلیل که دلش میخواست با خواهرزنش رابطه داشته باشد و او قبول نکرده است، همسر او را کشته است(همان: 254) شخصیت «ماهی» نیز با فریب سودابه و همسرش، از سرهنگ جزایری جدا میشود و با فرماندار اردبیل به تهران فرار میکند و به فساد جنسی روی میآورد تا جایی که برای فساد به دربار هم میرود. او بعد از فرار با فرماندار اردبیل مدتی را با او می گذراند اما فرماندار او را رها می کند. مدتی در منزل مادرش میماند. سپس با فردی به نام هوشمندی آشنا میشود چندماه با او زندگی می کنند. باهم به شمال میروند و در مهمانی هوشمندی او را به فردی به نام ضارب میدهد و برای فساد به دربار میآید، سرانجام نیز با فرزام آجودان آشنا میشود که یکی از مسولین سرویسهای اطلاعاتی است و با او ازدواج میکند. او با فساد پولدار میشود و در انقلاب اسلامی از کشور فرار میکند اما سودابه گرفتار انقلابیون میشود و به جرم فساد اعدام میگردد.
وقتی سودابه دستگیر می شود، بازجو به او میگوید گزارش فسادشان به آنها رسیده است
«کلفت شما و همسایهها به ما گفتهاند که ماهی حداقل هفتهای دو بار به خانه شما میآمد. به ما گفتهاند شما و ماهی دچار انحرافاتی از نوع دیگر هم بودید. شما منزلتان را به عشرتکده تبدیل میکردید. در این عشرتکده شما و ماهی و زنها و مردهای مختلف دسته جمعی باهم بودید. شما از خدا شرم نمی کردید؟ به ما گفتهاند شما و ماهی عاشق هم بودید دلیل فرار شما با ماهی دقیقاً همین بود و به علت نزدیکی ماهی و رفیقش با شاه شما میخواستید با هواپیمای شاه بروید.»(همان: 1074)
سودابه این مسائل را انکار میکند اما به فسادش با ماهی اعتراف میکند، سرانجام اعدام میشود و ماهی اطلاعیه مرگ او را در روزنامه میخواند
«به جرم غرق شدن در فساد، دایر کردن عشرتکده و روابط با دربار و محافل آمریکایی و اقدام به فرار از ایران، مفسد فیالارض شناخته شد و اعدام گردید.»(همان: 1098)
همچنین در این داستان در مورد فساد ساواکیها گفته است:
«گاهی مأمورهای ساواک با یک جیب میرفتند شهر، در بازگشت، گاهی اتفاق میافتاد که یکی دو نفر زن را هم همراه خود بیاورند. جیب را میراندند تا ته باغ و بعد قالیچه را بر میداشتند، میبردند. میانداختند پشت جایی که جیپ را پارک کرده بودند و مشغول عیش و نوش میشدند»(براهنی، 1366: 196)
در داستان چاه به چاه وقتی که مأموران را حمید را به رشت میبرند تا تحویل زندان بدهند در راه از او آدرس فاحشه خانه میپرسند. «حمیدخان را تحویل زندان میدهیم. شامش را در زندان میخورد. بعد میرویم شکمی از عزا درمیآوریم و بعد رو کرد به من. حمیدخان جای عیش رشت کجاست؟ نمیدانم جناب سروان فقط شنیدم که فاحشه خانههای رشت را بستهاند.»(براهنی،1362: ب:53)
در کنار فساد ساواک و اشراف وابسته به حکومت، رژیم اجازه حضور بیگانگان را به مملکت میدهد، بیگانگان نیز در کشور به دنبال فساد هستند. مهمترین فساد بیگانگان در رمان «رازهای سرزمین من» آمده است، براهنی در این رمان با حضور آمریکاییها در ایران، بحث فساد آنها را هم مطرح کرده است. اولین گروهبان آمریکایی با نام «دیویس» در ابتدای رمان، از فساد خود در تبریز میگوید، او در اولین ورود به تبریز به دنبال فاحشهها میگردد و از مترجم خود میپرسد:
«چرا فاحشههای تبریز با آمریکایی خوب نیستند چرا فاحشههای تبریز نمیخواهند با آمریکاییها عشقبازی کنند» (براهنی،1366: 17)
او هر زمان نیز فرصتی برای فساد میآید به سرکار نمیآید و خودش را به مریضی میزند:
«وقتی زنی به تورش میخورد، تمارض میکرد و سرکارش حاضر نمیشد»(همان:18)
فساد اشراف یکی از راهایی بود که آمریکاییها بدین وسیله در آنها رسوخ میکردند و به اهداف خود میرسیدند، از قول بیلتمور آمده است وقتی که هوشنگ از او میخواهد وی را به آمریکا بفرستد، فساد خانوادگیشان را برای بیلتمور توصیف میکند و بیلتمور می گوید:
«در اعماق شب داشتم به رازهایی دست پیدا میکردم که از خود این شب ابتدایی مرموزتر بود. این چه نوع خانواده ای بود؟ به نظر می رسید که خانواده عمیقاً فاسد بود. ولی یک حقیقت هم بود. جز از طریق خانوادهای به این فاسدی، ارتش آمریکا نمیتوانست در این کشور نفوذ خود را حفظ کند.»(همان: 235)
مبارزات و تظاهرات مردم انقلابی در برابر رژیم
مبارزه علیه رژیم، فعالیت اصلی شخصیتهای قهرمان چهار داستان است. واژه مبارزه در داستانها فراوانی دارد.
در داستان «آواز گشتگان» به مبارزات دانشگاهیان و گروههای مسلحانه توجه دارد.
در داستان«چاه به چاه» به مبارزه مردمی، مبارزه چریکی توجه دارد.
در داستان «بعد از عروسی چه گذشت» به مبارزه فرهنگیان توجه دارد.
در داستان «رازهای سرزمین من» به مبارزات مردمی، مبارزات روشنفکران و گروههای مسلحانه توجه دارد.
در رمان «آواز کشتگان» محمود استاد دانشگاه تهران است و براهنی ضمن توصیف فعالیتهای او و همسرش، مبارزات دانشجویی را نیز توصیف کرده است. برای نمونه در کنگرهای که در دانشگاه در حال برگزاری است، وقتی سخنران در حال صحبت است. دانشجویان معترض به تالار نزدیک میشوند، مسئولین از ترس اینکه دانشجویان وارد تالار نشوند، درهای تالار را میبندند اما آنها پشت تالار شعار میدهند.
«دانشجوی زندانی آزاد باید گردد، دانشجوی زندانی آزاد باید گردد، دانشجوی زندانی آزاد باید گردد»(براهنی، 1362، الف: 213)
دانشجویان عاقبت موفق میشوند، درهای تالار را باز کنند وارد کنگره بشوند. اکبر صداقت که نماینده دانشجویان معترض است، با حفاظت چند دانشجو بالای سن میرود و میکروفن را به دست میگیرد و سخن میگوید و بعد از سخنان او در ادامه، دانشجویان شعار میدهند
«یک نفر با صدای بلند از داخل صحنه فریاد زد: دانشجوی زندانی آزاد باید گردد. و بقیه دم گرفتند : دانشجوی زندانی آزاد باید گردد. و بعد یک نفر از دانشجویان از داخل سالن فریاد زد : اتحاد، مبارزه، پیروزی» و دانشجویان دیگر دم گرفتند : اتحاد، مبارزه، پیروزی، اتحاد، مبارزه، پیروزی»(همان: 221)
با اعتراض دانشجویان و شعار دادن آنها کنگره بهم میخورد
«مجلس آنها به هم خورد. استادها، مستشرقين، زن و مرد از سروکول هم بالا میرفتند تا به در برسند. انگار تالار فردوسي آتش گرفته بود و هرکس میخواست فقط جان خود را از مهلکه نجات دهد. صداي خرد شدن دستهها و پشتيها و نشيمنهاي صندليها به گوش میرسيد. ناگهان صداي دکتر فيلسوف به گوش محمود رسيد. نگاه کرد ديد دکتر فيلسوف رفته بالاي دسته يکي از صندليها عينکش را برداشته توي دستش گرفته با چشمهاي بسته ايستاده و با دهان باز فرياد میزند:آزادي، ربوخه است» (همان: 220)
همه جا اغتشاش میشود. ساواک وارد عمل میشود و با اسپری گاز اشکآور، در صدد پراکنده کردن مردم است اما موفق نمیشود و ناچار تیراندازی میکند دانشجویان فرار میکنند، اکبر صداقت در حین فرار کشته میشود. بعد از کشته شدن صداقت وقتی او بر میلههای دانشگاه مصلوب شده بود مردم با دیدن آن شعارمیدهند:
«بیرون سر و صدا شد. یک نفر از میان جمعیتی که روبه روی جسد و میلهها ایستاده بودند فریاد زد: جلاد ننگت باد، جلاد ننگت باد و مردم به شنیدن این جمله دم گرفتند و فریاد زدند جلاد ننگت باد جلاد ننگت باد»(همان: 226)
همچنین در فلش بکهایی که محمود به گذشته میزند. مبارزات و راهپیمایی مردم و آخوندهای کفن پوش را توصیف کرده است که علیه حکومت قیام کردند. (همان: 385ـ 387)
رمان «رازهای سرزمین من» کاملاً گویای مبارزات خیابانی مردم، تظاهراتها، اشتیاق و انتظار آنها برای پیروزی انقلاب اسلامی است. براهنی فضای تظاهرات مردمی، آمادگی مردم را برای ورود امام خمینی(ره) با جزئیات در این رمان توصیف کرده است جلد دوم کتاب، مبارزه مردم و پیروزی انقلاب اسلامی است. حسین تنظیفی بعد از آزادی از زندان وقتی به دنبال خبری از تهمینه است، به مردم مبارز میرسد و فعالیتهای آنها را میبیند. این توصیفها، بازگویی وقایع چند روز مانده به آمدن امام خمینی(ره) به کشور است
احمد، از مبارزان انقلابی، برادر زن ابراهیم(مدیر مدرسه) برای مادربزرگ روزنامه میخواند و آمدن امام خمینی(ره) را به او میگوید در روزنامه کیهان از قول یکی از روحانیان لیدر خطاب به ملت میخواند:
«روز جمعه که به خواست خداوند رهبر ملت به وطن بر میگردد انتظار ما این است که سخنها، پلاکاردها، شعارها، همگانی باشد. در عین حال اگر گروههایی میخواهند با پلاکاردهای خود سر راه بایستند، کسی مزاحم آنها نمیشود. اما شما مردم را آگاه کنید که میخواهیم این مراسم مردمی، بدون تشریفات اما منظم و آرام برگزار شود. بازهم تأکید میکنیم که این استقبال باید نشانه آگاهی سیاسی و اجتماعی باشد»(براهنی، 1366: 641)
در حین خواندن روزنامه، ابراهیم آقا به خانه میآید و با ناراحتی خبر تازه روزنامه را میخواند که نوشته سفر امام دو روز دیگر عقب افتاد. آنها ناراحت بودند که چگونه این خبر را به مادربزرگ بدهند که او ناراحت نشود. در روزنامه میخوانند هزاران جوان مسلمان حفظ جان امام خمینی(ره) را به عهده میگیرند، احمد با خواندن این مطلب مشتاق میشود که برود اسمش را بنویسد به ابراهیم میگوید فکر میکنید بگذارند جزو این جوانها باشم او می گوید بله حتما میگذارند بعد به اتاق میروند و آرام خبر را به مادربزرگ میدهند.
وقتی مادربزرگ خبر را می شود عکس العمل او را چنین توصیف کرده است:
«مادربزرگ گریه نمیکرد، زوزه میکشید و وسط زوزهاش میگفت چرا؟ چرا؟ چرا؟ و ابراهیم سعی میکرد مادرش را آرام کند.»(همان: 642)
وقتی که خبر آمدن امام به مردم میرسد، مردم در خیابانها شعار میدهند:
«جمعیت یک صدا فریاد میزدند بختیار حکومتش تمام است، بازرگان منتخب امام است. ماشینهایی که جلوتر بودند پیچیده بودند به طرف بالا و از کنار جمعیت به طرف شمال میرفتند. چهارصد پانصد قدم بالاتر مردم فریاد میزدند بازرگان بازرگان حکومتت مبارک. همانطور که ما داشتیم بالاتر میرفتیم شعار را عوض کردند و گفتند دور بر خمینی، سلام بر بازرگان، ... همه به طرف میدان شهیاد که حالا آزادی شده بود میرفتند و فریاد میزدند: فرموده خمینی برای ما چو جان است»(همان: 871ـ 872)
همچنین براهنی حضور مردم در خیابان و سقوط کلانتریهای تهران را روایت کرده است مردم با حمله به کلانتریها مسلح میشوند و در خیابانها سنگر میزنند و به مقابله با نیروی شاهنشاهی میروند و میگویند
«گارد خائن را به خاک سیاه مینشانیم. شاه رفته. اینها دیگر چکارهاند؟ همه کاره این مملکت حالا سلاحی است که تو دست مردم است.» (همان:942)
نمونه زیر توصیف فعالیّت خیابانی مردم است که قصد گرفتن کلانتری را دارند
« بر تعداد آدمهايي که از هر سويي میآمدند افزوده میشد. سنگرها پرتر میشد. پشت بامها پر از آدم میشد. و خبرهايي مختلف دهان به دهان میگشت و مهمترين اخبار مربوط به سقوط کلانتريهاي تهران بود. و اسلحه بود که آورده میشد و بين مردم پخش میشد. ناگهان ديدم افسر گارد در يک طرف سنگر خوابش برده. » (همان :۹۴۴)
در حین مبارزه نیز پیغام انقلاب به آنها میرسد
«از پشت سر صدای موتورسیکلت بند شد. یک نفر به تک تک سنگرها سر میزد، چیزی میگفت و به سراغ دیگران میرفت به زودی معلوم شد جریان از چه قرار است، پیامش پیش از خود موتور سیکلت سوار رسید، امام و بازرگان اعلامیه فرمانداری نظامی را غیر قانونی خوانده بودند و از مردم خواسته بودند که به خیابانها بریزند. صحبتی از حکم جهاد نبود ولی تهدیدش بود بر تعداد آدمهايي که از هر سويي می آمدند افزوده میشد. سنگرها پرتر میشد. پشت بامها پر از آدم میشد. و خبرهايي مختلف دهان به دهان میگشت و مهمترين اخبار مربوط به سقوط کلانتريهاي تهران بود و اسلحه بود که آورده میشد و بين مردم پخش میشد. ( همان:943ـ 944)
مشکلات فرهنگی و اقتصادی جامعه
فقر و فساد و تبعات فرهنگی حاصل از آن از دید براهنی دور نیست در اثنای بیان سیر وقایع مبارزات مردمی آن را با دقت بیشتری توصیف کرده است. حضور بیگانگان در کشور، توجه حکومت به قشر مرفه، فقر مردم عادی و معضلات اجتماعی و فرهنگی آن در داستانها دیده میشود. شخصیّت حسین تنظیفی در داستان رازهای سرزمین من، دوران فقر خود را در کودکی تعریف میکند که مادرش در خانههای اشراف کار میکرده و ته مانده غذاها را به خانه میآورده است. «هرگز طعم غذاهایی که مادرم پس از کار کردن در خانههای تاجرهای مختلف راستة کوچه به خانه آورد، فراموشم نشده است. مادر در این خانهها، در روزهای جشن و سوگواری، عروسی و عزا کار میکرد. شب ته ماندة سفرهها را بین فقرا قسمت میکردند، مادر موقع برگشتن، دیگ گندهای را که از خانه برده بود، به خانه برمیگرداند.»(براهنی، 1366: 342ـ 343)
زنان فقیر شهر به خاطر فقر و گرسنگی و بیکاری مجبور میشوند برای گروهبانهای آمریکایی کلفتی کنند و گاه مجبورند تن به تمامی خواستههای آنان بدهند. کلفتی به مترجم میگوید «باجیها همهشان با گروهبانها رفیقاند. بالاخره گروهبان رئیس است، و هر حرفی بزند کلفت باید بکند.»(همان: 245) زنان دیگر داستان همچون رقیه و مادرش برای گذران زندگی، تنفروشی میکنند، مادر رقیه بعد از مرگ همسرش، توسط برادر همسرش به دلالها فروخته میشود و مجبوراً در شهر نو که مکان زندگی فاحشهها بود، زندگی میکند.
یا فقر باعث میشود خانوادهای فرزندش را به آمریکاییها بفروشد، یک گروهبان آمریکایی که صاحب فرزند نمیشود، تصمیم دارد، فرزند یک مرد فقیر را بگیرد، گروهبان که راسی نام دارد میگوید «من و زنم بچهمان نمیشود. میخواهیم یک بچه ایرانی بگیریم» (همان) از همکارش خواهش میکند که واسطه شود تا بچه را از آن خانواده بگیرد، همکارش تعریف میکند که به دنبال پدر و مادر بچه میرود و آنها را در محله فقیرنشینی پیدا میکند وضعیت زندگی آنها را چنین توصیف کرده است آنها با فقر زندگی میکنند و مجبور به فروش بچه شدهاند
«مادر بیچاره یکی از بچههایش را شیر میداد و سه تا بچة دیگرتو گِل ولای، تویک حیاط کوچک با سی چهل تا بچة دیگر از سر وکول هم بالا میرفتند. خانهشان توی گود مردهشوخانه بود. از محلات فقیرنشین تبریز، که اکثراً گاریچی و درشکهچی و کارگر قالیباف توش زندگی میکنند... مادره مرا که دید زد زیر گریه، و گفت با پدر بچه صحبت کرده و شب تمام مدت با هم گریه میکردند. » (همان:247)
خرافهپرستی و اعتقادات عامیانه مورد دیگر از تبعات فقر در جامعه است. در دو کتاب آواز کشتگان و رازهای سرزمین من آمده است. در داستان «آواز کشتگان» از جن و جنگیر صحبت شده است. دختر عمه محمود، «ماهنی» بیمار میشود اما به جای اینکه نزد پزشک ببرند، به دلیل فقر و اعتقاد غلط، میگویند او جنی شده است و جنگیر میآورند تا جن را از بدن او بیرون بکشد. اما جنگیر با دیدن زیبایی ماهنی، عاشق او میشود و به انها میگوید برای اینکه بتوانم جن را از بدن دختر بیرون برانم باید با او عقد کنم «جن گیر گفت: من باید با دختر تنها باشم، تمام شب را. دختر به من نامحرم است برای اینکه جن را از تنش بکشم بیرون باید عقدش کنم. شب صیغه را میخوانم، جن را تحویل میگیرم، صبح صیغه را پس میخوانم من تا حال به زن نامحرم دست نزدهام. دختر را صیغه نکنم نمیتوانم جن را از تنش بیرون بکشم.»(براهنی، 1362،الف: 142ـ 143) اطرافیان که خرافات را قبول داشتند، اجازه دادند، مرد جنگیر، دختر را صیغه کند و در اتاق تا صبح تنها بماند. اما محمود که متوجه نقشه جنگیر شده بود، ماهنی را از دست جنگیر نجات داد.
در کلیت فضای جامعه با خشونت و استبداد و خفقان که ساواک ایجاد کرده بود، رعب و وحشت و سکوت را تداعی میکرد. در اینجا نمونه از داستان«چاه به چاه» بیان میشود، در این داستان وقتی حمید را به تهران میآورند او در ماشین ساواک نشسته شهر را میبیند، توصیفش از تهران، خفقان و استبداد رژیم است، او حتی شادی شیطنت در چهره بچههای مدرسه نمیبیند، تهران را مثل حیوانی زشت میبیند، همه جا گویی ارواح است و شادابی و طراوت حتی در درختانی که تازه باران بر آن باریده دیده نمیشود.
«داشتیم از جاده قدیم شمیران بالا می آمدیم. اتوبوسها پر از شاگرد مدرسه بودند. بچه ها را می دیدم با صورتهای خسته، کمی غمگین و پوشیده با جوهر و ماژیک و ماسیدههای غذاهایی که خورده بودند. نمی دانم چرا رنگی از شیطنت بچگی در صورت این بچه ها ندیدم. آسفالت خیابان لیز و خیس بود. آفتابی ضعیف، مثل یک ته رنگ مشرف به موت، بالای دیوارها جان میداد. تهران با تمام بناهای کوچک و بزرگش با آسفالت و ماشینها و آدمهایش مثل حیوان کریه و ابلهی در زیر پای البرز به زمین کوبیده شده بود. درختهای خیابانها با شاخه های نیمه خیسشان، انگار نه به وسیله باران بلکه به وسیله نوعی روغن مذاب، جسته گریخته، مرطوب شده بود. باران بعد از ظهر نتوانسته بود غبار تن درختان را بشوید و تمیز کند. شاخه ها مثل پنجههای ارواح بی دردسر، از تن درختها بیرون زده بود. افسر مثل اینکه فکر مرا خوانده باشد، گفت: تهران چقدر زشت است و بعد گفت عینک را بزن رو چشمش، زود باش. طوری این حرف را زد که انگار میخواست مانع آن بشود که من شاهد زشتی تهران بشوم»(براهنی، 1362، الف: 6ـ 7)
اما وقتی طلیعه پیروزی انقلاب اسلامی به مردم میرسد، رعب و وحشت و اندوه کنار میرود. نمونه زیر، از داستان «رازهای سرزمین من» بیان میگردد. حسین تنظیفی که از زندان آزاد شده و در شهر میگردد، حال و هوای مردم را در روزهای منتهی به پیروزی انقلاب روایت کرده است، همه مردم امیدوار به آمدن امام و پیروزی انقلاب اسلامی هستند.
«سبلان پر آدم بود، کوچه پس کوچهها، حیاطها و آپارتمانها هم پر آدم بود. زنگ هر دری را که می زدم، صورت ساده پنج شش زن و چندین بچه ناگهان دم در یا پشت پنجرهها ظاهر می شد. به رغم سرمای زمستان، صورتها سرخ و شاد بود. گاهی دعوتم می کردند که بروم تو. احساسهای همدردیشان ساده، مخلصانه و عمیق بود. مردم یا مکانیک بودند یا سرکارگر یا اداری خرده پا و یا راننده وسائط نقلیه و بسیاری از زنها مشغول خرید و پخت و پز بودند و بچه مدرسه ها، مدرسه نمیرفتند و دیوارها، شب و روز رنگ و شعار عوض میکردند و جوانها صحبت از در رفتن شاه، سقوط احتمالی بختیار، آمدن امام، آزادی بقیه زندانیان سیاسی، تغییر حکومت و شکل حکومت آینده می کردند. و همگی عجله داشتند می خواستند جایی بروند، با صورتهای مصمم و اعصابی که تیر می کشید و در جمعهای کوچک چند نفره شاد و زیبا و هیجانزده و حرف حرف حرف شعار، شعار، شعار، مشت مشت، مشت همه جا بود و همه مردم میخواستند به وسط شهر برسند»(براهنی، 1366: 520)
نتیجه گیری
در این مقاله چهارداستان «آواز کشتگان»، «بعد از عروسی چه گذشت»، «رازهای سرزمین من» و «چاه به چاه» از منظر جامعهشناسی ادبیات با روش تحلیل محتوا بررسی شد. در تحلیل محتوا به شیوه تحلیل کیفی استنباطی با تحلیل مضامین داستانها، اهداف و اندیشههای نویسنده بیان گردید. مساله اصلی و اندیشه کلی براهنی، انتقاد از رژیم پهلوی، توصیف فضای استبدادی آن زمان و وقوع انقلاب اسلامی است. هر چهار داستان با محوریت انقلاب اسلامی نوشته شده است. براهنی در این داستانها، یک نویسنده متعهد به اجتماع است که سعی کرده با جزئیات دقیق، حوادث دوره انقلاب اسلامی را توصیف کند. سعی وی این است که روحیه مقاومت و مبارزهطلبی را در مخاطب ایجاد کند و با توصیفها از فجایع، فسادها و شکنجهها، مبارزۀ قهرمانها را در عصر انقلاب بیان نماید. واژههای ساواک و مبارزه در کدگذاری تحلیل محتوا در این داستانها فراوانی دارد و براهنی با تکرار آنها در مضامین مختلف، وقایع دهه پنجاه و حال و هوای مبارزات گروههای مختلف را برای انقلاب اسلامی روایت کرده است. ساواک نماینده مشخص رژیم در داستانهای وی میباشد که با استبداد، خشونت با مردم رفتار میکنند و با وجود آنها، فضای شهر خفقان گرفته است و رعب و وحشت حاکم شده است در مقابل آنها مردم انقلابی با انتقاد از حکومت، فعالیت علیه رژیم و مبارزات خیابانی فعالیت میکنند، زندانی میشوند، مورد شکنجه قرار میگیرند اما از آرمان و هدف خود روی بر نمیگردانند. همچنین براهنی در بیان مبارزات مردمی و استبداد رژیم، به مشکلات فرهنگی و اقتصادی جامعه توجه کرده است و مشکلات فقر را که باعث ناهنجاری اجتماعی، روی آوردن به فساد، خرافات شده را آورده است. در کنار بیان مشکلات جامعه، فسادهای عناصر رژیم پهلوی را بیان کرده که زمینه حضور بیگانگان را هم در کشور باز کردهاند. سرانجام عوامل فساد به دست مردم انقلابی کشته میشوند و با پیروزی انقلاب اسلامی، خفقان و استبداد رژیم پایان میپذیرد.
منابع
· براهنی، رضا (1362 الف) آواز كشتگان، تهران: دادار
· ــــــــــــ (1362ب) چاه به چاه، تهران: نو.
· ــــــــــــ (1386) بعد از عروسي چه گذشت،تهران: نگاه.
· ــــــــــــ (1393) تاريخ مذکر. تهران: نگاه
· ــــــــــــ (1358) ظل الله(شعرهای زندان)، تهران: امیرکبیر.
· ــــــــــــ (1366) رازهای سرزمین من، تهران:مغان
· رحیم سلمیانی، آرزو(1391) «مروری بر روش تحلیل محتوا،»، آینه پزوهش، ش5و6: صص 30ـ40
· ساروخانی،باقر،(1380) درآمدی بر دایرهالمعارف علوم اجتماعی،تهران: کیهان.
· ساریخانی،ناهید، شاه منصوری، بیتا(1396) روش تحلیل محتوا، تهران: عصر نوین
· سلیم، غلامرضا، (1377)، جامعهشناسی ادبیّات، تهران: توس.
· عباسی, الله کرم, حیدری, محمود، خراسانی, محبوبه. (1398). «نقد پسااستعماری رمان «رازهای سرزمین من» رضا براهنی و «بینالقصرین» نجیب محفوظ» فصلنامه زبان و ادب فارسی,ش40:صص59ـ 85
· فرشیدورد، خسرو، (1373) درباره ادبیّات و نقد ادبی، ج 1، چ2، تهران: امیرکبیر.
· فولادی مهناز، صلاحیمقدم سهیلا، فولادی داراب(1398) «روزگار دوزخی آقای ایاز از منظر زیباییشناسی انتقادی مکتب فرانکفورت»، نشریه فنون ادبی، ش27: صص 153ـ 175
· قائدی، محمدرضا، گلشنی، علیرضا(1395) «روش تحلیل محتوا از کمی گرایی تا کیفی گرایی» ش23: صص 57
· کوئن، بروس، (1386)، مبانی جامعهشناسی، ترجمه دکتر غلامعباس توسلی، دکتر رضا فاضل، چ 18، تهران: سمت.
· محمدی مهر، غلامرضا(1389) روش تحلیل محتوا(راهنمای عملی تحقیق) تهران: گنجینه علوم انسانی، دانش نگار
· مومنی راد, اکبر. (1392). تحلیل محتوای کیفی در آیین پژوهش: ماهیت، مراحل و اعتبار نتایج. فصلنامه اندازه گیری تربیتی,ش 4: صص 187ـ 222
· ولك، رنه و آستن، وارن، (1373)، نظريۀ ادبیّات، ترجمۀ ضياء موحد و پرويز مهاجر. تهران: علمی و فرهنگي.
Reflection of the Islamic revolution Reza Baraheni's stories Based on the analysis the content analysis method
Abstract
Reza Brahni (1401-1314) is a prominent contemporary critic, poet and storyteller, his stories are a reflection of the political conditions of Iran before the Islamic Revolution and the events of the revolution period. He has written the stories "Song of the Dead", "Secrets of My Land", "Well to the Well" and "What happened after the wedding" based on the Islamic Revolution. In these stories, Baraheni, as an intellectual, aims to describe the society of the Pahlavi dynasty and express the political, cultural and economic problems of the society and has emphasized the conflict between the revolutionary forces and the elements of the Pahlavi dynasty. In this article, in a descriptive and analytical case, the four stories have been analyzed with the approach of sociology of literature. The results show : the confrontation of the revolutionary people with the elements of the regime is intellectual struggle, student protests, street demonstrations, armed guerrilla activities against the regime, the efforts of the people against the elements of the regime. And in opposition to them, torturing and killing the fighters, trying to suppress the revolutionary demonstrations, is the activity of the regime elements . Suffocation, tyranny, poverty and corruption are the main features of the society that show the harsh conditions of the people and the vulgar life of the regime.
Keywords: story, sociology, Reza Baraheni, Islamic revolution.