A reflection on the Meaningfulness of new rural houses with emphasis on spatial-functional aspects (Case study: Eilagh e Jonoubi District, Dehgolan County)
Subject Areas : Rural and nomadic studiesafshin bahmani 1 , hamed ghadermarzi 2 , Leila Mafakheri 3
1 - Null
2 - Null
3 - Null
Keywords: Housing, Rural Housing, Meaningfulness, Dehgolan County, Eilaghe Jonoubi District,
Abstract :
MethodologyThe purpose of this study is to investigate the dimensions of the construction of new residential buildings, especially the spatial-functional dimension. The statistical population of the study was Dehgolan city and the sample was Eilagh e Jonoubi District. A sample of 50 dignitaries and an expert in the field of housing was selected as the sample. Data were collected by means of documentary and survey methods. In the field study, questionnaires, interviews and observations were used. For data analysis, descriptive statistics (mean and frequency) and inferential statistics (Chi-square, Mann-Whitney, Kruskal-Wallis and Spearman correlation) were used.MethodologyThe purpose of this study is to investigate the dimensions of the construction of new residential buildings, especially the spatial-functional dimension. The statistical population of the study was Dehgolan city and the sample was Eilagh e Jonoubi District. A sample of 50 dignitaries and an expert in the field of housing was selected as the sample. Data were collected by means of documentary and survey methods. In the field study, questionnaires, interviews and observations were used. For data analysis, descriptive statistics (mean and frequency) and inferential statistics (Chi-square, Mann-Whitney, Kruskal-Wallis and Spearman correlation) were used.Results and discussionThe findings of the Chi-square test show that, in the physical dimension, emerging residential buildings have changed the true meaning of native architecture and reduced the surface of the infrastructure, which is significant with an error value of 0/000. From an economic point of view, modernization affects the livelihoods of rural houses and is in some way effective in eliminating livelihoods in rural homes.ConclusionThe emergence of emerging housing in villages has changed the social concept of housing and led to the formation of single-family housing with a kayak value of 9/89 and a significant level of less than 0/05.
_||_
فصلنامه علمی- پژوهشی مطالعات برنامهریزی سکونتگاههای انسانی
دوره ، شماره (پیاپی ؟)، ... 1398
شاپای چاپی 5968- 2538 شاپای الکترونیکی X595- 2538
http://jshsp.iaurasht.ac.ir
صص.
تأملی در معناباختگی خانه های نوظهور روستایی با تأکید بر وجوه فضایی- عملکردی (مورد مطالعه: دهستان ئیلاق جنوبی، شهرستان دهگلان)
لیلا مفاخری- کارشناسی ارشد جغرافیا و برنامه ریزی شهری، دانشگاه خوارزمی، تهران
حامد قادرمرزی- استادیار گروه جغرافیا و برنامه ریزی روستایی، دانشگاه خوارزمی، تهران، ایران
افشین بهمنی*1- دانشجوی دکتری جغرافیا و برنامه ریزی روستایی، دانشگاه تهران، تهران، ایران
تاريخ دريافت: | تاريخ پذیرش: |
چکیده
فرم، فضا و عملکرد خانه روستایی برآیند جهان بینی و ذهنیت ساکنین بوده که مدرنیته و فرایندهایش، وجوه چندگانه خانه روستایی را تحت تاثیر قرار داده و به تبع آن، نوعی جدایی میان ذهنیت ساکنین و عینیت خانه های نوظهور به وجود آمده که نتیجه آن، خالی شدن از دیروز و گم شدن در آن همه معناست. هدف پژوهش حاضر، بررسی ابعاد معناباختگی مساکن جدید روستایی بویژه از بعد فضایی- عملکردی می باشد. جامعه آماری تحقیق، شهرستان دهگلان و نمونه مورد بررسی دهستان ئیلاق جنوبی بوده که تعداد 24 دهیار و کارشناس حوزه مسکن به عنوان نمونه انتخاب گردید. داده ها به دو روش اسنادی و پیمایشی گردآوری شد. در بخش مطالعه میدانی از ابزارهای پرسشنامه، مصاحبه و مشاهده بهره گرفته شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی(میانگین و فراوانی) و آمار استنباطی(آزمون کای اسکوئر، مان ویتنی، کروسکال والیس و همبستگی اسپیرمن) استفاده گردید. یافته های حاصل از آزمون کای اسکوئر(خی دو) نشان می دهد که در بعد کالبدی، مساکن نوظهور موجب تغییر در معنای حقیقی معماری بومی و کاهش سطح زیربنا شده اند که با مقدار خطای آلفای 000/0 معنادار می باشد. از بعد اقتصادی، نوسازی بر معیشت محوری خانه های روستایی تاثیر گذاشته و به نوعی در حذف عملکرد معیشتی خانه روستایی موثر می باشد. پدیدار شدن مساکن نوظهور در روستاها تغییراتی را در مفهوم اجتماعی مسکن ایجاد نموده و موجب شکل گیری مساکن تک خانواری با مقدار کای اسکوئر 750/19 و سطح معناداری کمتر از 05/0 شده است.
واژهگان کلیدی : مسکن، مسکن روستایی، معناباختگی، شهرستان دهگلان، دهستان ئیلاق جنوبی
مقدمه
خانه روستایی همراه با تحولات اقتصادی و همگام با دگرگونی روابط شهر و روستا دستخوش تغییراتی شده که برآیند این تغییرات در ساختار عملکردی و پیکره بندی فضایی مسکن نوظهور و معاصر روستایی نمایان شده است. خانه سنتی روستایی به عنوان پیچیده ترین عرصه کالبدی برآمده از نفوذ و تصاحب انسان در محیط پیرامون، نقطه ای است که شکل محیطی مفروض را به مکانی مسکوت تغییر می دهد(Mazaheri et al, 2018: 98) و به عنوان یک سرپناه ایمن برای انسان، نقش تعاملی بین انسان و محیط برقرار می کند(Obiad and et al, 2017: 52). کلیه عناصر معماری روستایی، ریشه در نیازهای معنوی و مادی روستاییان دارد. تاروپود این معماری و از جمله مسکن، با مسائل مربوط به محیط طبیعی، نوع معیشت و شکل تولید، سیر تکوینی زندگی اجتماعی و قدرت فنی روستاییان پیوند خورده است(Zargar, 2014; Safaei, 2018:34). بنابراین سازمان عملکردی و ابعاد فضایی خانه بومی روستایی، متمایز از فرم و کارکرد مساکن واقع در شهرهاست. برای مسکن روستایی در کنار نقش استراحتگاهی و مأمن خانوادگی، نقش های تولیدی، معیشتی، انباری و کارگاهی نیز متصور می باشد(Asgari, 2015: 179)، این امکان از طریق تنوع فضاهای عملکردی نمایان می شود و عینیت دو خصیصه وحدت در عین کثرت و کثرت در عین وحدت در شکل و قالب سازمان یافته خانه روستایی تجلی می یابد. بروز تغییرات فرهنگی و اثرات آن بر الگوی مسکن روستایی، منجر به فروپاشی الگوی سنتی مسکن خواهد شد(Dadvarkhani et al, 2018: 62). آنچه در مساکن نوظهور روستایی پدیدار شده، خالی شدن از دیروز و گم شدن در آن همه معناست. ساکنان بناهای امروزی در بیشتر موارد از فضاهای زیست خود رضایت نداشته و واکنش های طبیعی و احساسی خود را نسبت به محل زندگیشان از دست داده اند(Hasani And Norouzborazjani, 2018: 29). مدرنیته و فرایندهایش وجوه چندگانه مسکن روستایی را تحت تاثیر قرار داده و امروزه تقابل سنت و مدرنیسم، ادراک روستاییان از تمامی ابعاد معناشناختی، زیبا شناختی و حتی حس تعلق خاطر آن ها را خدشه دار نموده است. باید توجه داشت که مسکن روستایی مفهومی اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و کالبدی بوده و کارکرد آن علاوه بر سرپناه، فراهم نمودن شرایط مطلوب برای تحقق فعالیت های خانوادگی می باشد(Fazlali et al, 2018: 338) بنابراین بایستی ضمن مداقه در جنبه های زیستی مسکن، جنبه های معیشت محوری و تنوع فضاهای کارکردی ناشی از آن را مد نظر قرار داد. خانه های دوران مدرن و پس از آن، نتوانسته اند نقش مأمنی محبوب را برای ساکنانشان ایفا نمایند. این مسئله از عدم هماهنگی مسکن با ابعاد مختلف وجودی انسان، فقدان معانی مرتبط با این ابعاد و در نتیجه منفعل بودن ساکن نشأت می گیرد(Karimi et al, 2018: 5). بازتاب ایستایی و تاثیرپذیری صرف، مسبب سرگشتگی و سرگردانی بشر و تقابل ساکن و مسکن خواهد شد. آنچه که یک فضا را به یک مکان سکونتی اعتلا می بخشد، آغشته شدن آن با معانی و مفاهیمی است که در طول زمان گسترش و عمق پیدا می کند. از این رو خانه حاصل آن دسته از معانی می باشد که در طول زمان و در تعامل با ساکن به دست می آیند و مصداق راستین خانه روستایی، کلیتی منسجم از فضاها و توانایی پاسخگویی آن به الگوهای فعالیتی ویژه ای خواهد بود که با ذهنیت ساکنین عجین شده است. باید اذعان نمود که امروزه جدایی میان ذهنیت ساکنین و بناهای موجود، تنزل کیفیت در محیط های مسکونی را به دنبال داشته(Gharehbaglou And Rouhifar, 2018: 80)، حال آنکه مسکن روستایی به نوعی با نیازها، آرمان ها و جهان بینی مردمانی که در واقع سازندگان آن بنا نیز هستند مرتبط بوده و رفتارهای روزانه که مبتنی بر کنش های متقابل انسان و محیط می باشد، به همراه هنجارهای اجتماعی- فرهنگی، عامل مهم شکل گیری معماری مسکونی است(Valibeig And Rastegarzhaleh, 2018: 20). در سال های اخیر معماری خانه های روستایی به تبعیت از طرح ها و تصمیمات دولتی، دستخوش تحولاتی شده که معنای انتزاعی خانه بومی روستایی و عناصر وجودی آن از جمله برخورداری از فضاهای متنوع تولیدی و اقتصادی همچون محل نگهداری دام، محل نگهداری علوفه، بهاربند، انبار سوخت، محل نگداری محصولات کشاورزی و فرآورده های دامی و همچنین فضای تنوری خانه از مساکن نوظهور حذف گردیده و در پی آن، خانه هایی با زیربنای محدود و کارکردی صرفا زیستی بنیان نهاده شده است. بنابراین معیشت محوری و برجستگی بحث معیشت در مسکن روستایی به عنوان مهم ترین وجه افتراق آن از مسکن شهری(Sartipipour et al, 2018: 4) به عنوان بخشی از مصداق حقیقی خانه روستایی، در مساکن نوظهورِ شبه شهری، مورد اهمال و تسامح قرار گرفته و به نوعی موجب معناباختگی خانه سنتی روستایی به ویژه از نظر فضایی- عملکردی شده است. از مهم ترین ویژگی های معماری روستایی، توجه به معماری منطبق با نیازهای فطری و فعالیت های روزمره روستاییان در فضاهای معیشت مردم می باشد(Khosronia, 2017: 52). پیوستگی و همنشینی فضاهای زیستی و معیشتی در اقامتگاهی به نام خانه روستایی، جلوه گر پیوندی دوسویه بین ساکن و مسکن و تجلی نقش تسهیلگر و مکمل خانه روستایی در انجام فعالیت های اقتصادی خانوارهای روستایی می باشد. از این رو مسکن باید بتواند نیازهای فرد را متناسب با بوم منطقه پاسخ داده و مشکلات ناشی از آن را مرتفع نماید(Azamati et al, 2017: 43). اصولا در گذشته خانه سنتی روستایی در محیطی استقرار می یافت که اهالی آن بستر زندگی و تولید را در ارتباط تنگاتنگ با محیط پیرامون و طبیعت فراهم می کردند، به همین دلیل است که بیشترین خانه ها از دو بخش اصلی با کارکرد زیستی و معیشتی، در ارتباط دائمی و دوسویه برخوردار بوده اند(Zargar et al, 2017: 3). چند سالی است که ساخت و سازهای جدید و گسترده، چهره محیط روستاها را دگرگون ساخته و درهم تنیدگی غیر موزون مسکن بومی و مدرن، از مشکلات این مناطق به شمار می رود(Mozafar et al, 2016: 6). مسکن روستایی شهرستان دهگلان واقع در استان کردستان نیز طی چند سال اخیر تحت تأثر طرح ها و پروژه های توسعه مسکن قرار گرفته و فرم و فضاهای عملکردی آن در جریان دگردیسی ساختاری- کالبدی دگرگون شده است. در فرایند نوسازی، از الگوی غیر بومی و مدرنیته تاثر پذیرفته که در نتیجه آن، مساکن نوظهور پدیدار شده اند. همزیستی و تلفیق بافت سنتی و جدید خانه های روستایی، سیمای پرمفهوم روستا را به چشم اندازی غیر همگون تبدیل کرده است. در پژوهش حاضر، به پدیدار شناسی و بازاندیشی معنایی عناصر و فضاهای عملکردی خانه های نوین روستایی در قیاس با خانه های سنتی بومی شهرستان دهگلان پرداخته خواهد شد. لذا سوال تحقیق این است که معناباختگی مساکن نوظهور روستایی در ابعاد کالبدی، اجتماعی و اقتصادی بویژه از جنبه فضایی- عملکردی به چه صورت بوده است؟ در این راستا به بررسی ادبیات نظری و رویکردهای مرتبط با موضوع پژوهش پرداخته خواهد شد.
خانه مکانی است که اولین تجربه های بی واسطه فضایی(در انزوا و اجتماع) در آن صورت می گیرد و خلوت بی تعرض غیر، در آن ممکن می شود(Arzhmandi, 2012: 27; Khamenehzade, 2017: 32). نگاهی دوباره به معماری یا به عبارتی ساختمان خانه های امروزی کافیست تا جدال پیوسته میان ذات و کیفیت جدید واگذار شده به دید آید. مسکن امروزه نه تنها به عنوان یک سرپناه بلکه به عنوان هویت، امنیت و منبع سرمایه در بین ساکنین یک جامعه مطرح می باشد(Poorramezan And Poorghafar, 2018:249). خانه نقش مهمی در جهان بینی فرد دارد(Madahi et al, 2017: 63) و نهادی است که در راستای یک رشته مقاصد پیچیده به وجود آمده، بنابراین صرفا یک ساختار نیست. مسکن روستایی به واسطه نقش مهم و کلیدی خود در پاسخگویی به نیازهای زیستی و معیشتی روستاییان و نیز برقراری توأمان امنیت، آسایش، سرور و سرزندگی، از جایگاهی حساس و ویژه در زندگی انسان ها برخوردار بوده است(Riahi et al, 2018: 16). مسکن به عنوان عمده ترین و مهم ترین جزء بافت کالبدی روستا در گذر زمان و هماهنگ با دگرگونی های اجتماعی، اقتصادی و گسترش امکانات و فناوری های نوین اطلاعاتی، با تحول کارکردی همراه می باشد(Mohamadiyeganeh et al, 2017: 25). در حال حاضر تحولات و دگرگونی های کالبدی در روستاها با فرهنگ و اقتصاد روستایی هماهنگ نبوده و موجب ایجاد ناسازگاری های اقتصادی- اجتماعی و تغییر در کارکرد این فضاهای زیستی و به ویژه مسکن روستایی شده است. مسکن روستایی به عنوان اصلی ترین عنصر کالبدی فضا، به نحوی آشکار بازتاب روابط کالبدی- فضایی و مناسبات اجتماعی- اقتصادی و نیز تاثیرات فرهنگی در گذشته، حال و روند آتی آن به شمار می رود(Saeidi And Amini, 2010: 7). خانه های سنتی به عنوان آیینه زندگانی گذشتگان، محل ارزش های تاریخی، فرهنگی و اجتماعی می باشند که در گذر زمان بر زنجیره متداومی از آزمون ها و تجربه ها استوار شده و از این طریق به بنیان های مستحکمی دست یافته اند(Sakenyazdi et al, 2017: 66).
آمار جمعیتی و تعداد روستاهای جهان در حال تقلیل هستند و احیای آن ها نیازمند توسعه همزیستی مسکن و صنعت روستایی می باشد(Cheng et al, 2019: 307). کسب و کارهای مبتنی بر خانه روستایی، هنوز بخشی از اقتصاد مناطق دورافتاده روستایی را تشکیل می دهد (Townsend et al, 2017., Williams and Philip, 2018: 1) و ارزش افزوده دارایی مسکن، عاملی برای افزایش انگیزه برای خرید آن می باشد. بنابراین مسکن به عنوان یک سرمایه گذاری مطلوب، جزئی از ثروت شخصی به شمار می رود(Reed and Ume, 2018: 5). خانه های بومی هر منطقه نشان دهنده قرن ها تجربه در استفاده بهینه از مصالح، روش های ساخت و ملاحظات اقلیمی هستند و بی توجهی به این مسئله می تواند باعث از بین رفتن این نوع معماری و همچنین فراموشی تجربه های معماران بومی شود(Maghooli And Ahmadzadeh, 2017: 88). معماری روستایی و بومی، دارای خطوط ارتباطی و مستقیم، بلاواسطه و محکمی با فرهنگ توده ها و زندگی روزمره آن هاست. کلید فهم خانه روستایی وابسته به شناخت فضا می باشد و از این طریق است که باید فضایی مطلوب و دلنشین برای زندگی روستاییان به وجود آید(Sartipipoor, 2011: 13). مسکن عامل اصلی در سازمان اجتماعی فضاست، خصیصه اساسی مسکن روستایی، اختلاط فضای کار و تولید با فضای مسکونی است. به عبارتی دیگر، مسکن روستایی بر خلاف مسکن شهری، صرفا محل سکونت و استراحت افراد نیست بلکه به اقتضای نوع فعالیت اقتصادی خانواده، مرکز نگهداری و پرورش دام و طیور، تولید فرآورده های دامی، محل تولید صنایع دستی و نیز نگهداری وسایل تولید و محصولات کشاورزی می باشد(Anabestani et al, 2016: 26).
بشر در بستر مفاهیم می اندیشد و عمل می کند. این مفاهیم در همه ابعاد زندگی او حضور داشته و معماری نیز همانند تمامی دست ساخته های بشر، از نظام های مفهومی ذهن او تبعیت می کند(Mozafar et al, 2016: 59). خانه روستایی نیز توسط معمار پدیدار می شود و شکل، ساختار و عملکرد آن برآمده از اندیشه، تصور و ایدئولوژی معمار و سازندگان آن می باشد که در نهایت معنای خانه روستایی به خود می گیرد. می توان گفت ماهیت، کالبد و کنشگری های موجود در فضای خانه ها، نمادی از تلفیق ایدئولوژی های شخصی و دولتی بوده و خواسته یا ناخواسته تحت تاثیر ایدئولوژی های حکومت، فرم و کارکرد خانه ها تغییر می یابد(Nuzha, 2018: 248). امروزه طراحان محیط از جمله معماران و شهرسازان، به اشکال مختلف خود را از جامعه جدا می دانند، بعضی ها مردم را در تشخیص معماریِ با کیفیت، ناتوان می دانند، گروهی توجه به کاربر را از نقص های کار می بینند و آن را مانع خلاقیت فرض می کنند. گرایش های صرف هنری در گروهی دیگر، باعث بی توجهی آن ها به خواست ها و نیازهای کاربران می شود. عده ای برای کسب اعتبار حرفه ای یا اجتماعی و تسلط بر افکار کاربران، با توجه به ذهنیت خود و به صورت مستبدانه طراحی می کنند و گروهی به دلیل پایبند بودن به سبکی خاص، از توجه به ذهنیت و خواست کاربران غافل می شوند(Akrami And Sajadramiar, 2016: 86). اما باید توجه داشت که انسان ها با زندگی در خانه، به آن معنا می بخشند و این معنا بخشیدن بین انسان و خانه دوسویه خواهد بود، اینکه خانه مکانی معنادار بوده و امروزه با تقلیل کیفیت ها، معنای آن تا حد زیادی کم رنگ شده و ارزش و کارکرد خانه گاهی تا حد یک سرپناه تقلیل یافته است(Hamzehnezhad And Dashti, 2016: 25). باید توجه داشت که نگرش معناگرایانه به فضای معماری و واکاوی لایه های مختلف ذهنی و عینی آن از موضوعات حائز اهمیت در حوزه مطالعات معماری می باشد. مفهوم مکان و عوامل سازنده آن، امری است که در خلال بررسی های معناگرایانه و با ارزیابی لایه های مختلف کالبدی، فرهنگی و اجتماعی میسر می شود. معنامندی مسکن روستایی به واسطه خوانش فضاهای متنوع عملکردی و لایه های پنهان یا معقول در ساختار خانه های نوظهور از طریق جنبه های پدیدار شناسانه قابل درک خواهد بود. معنا نقش مهمی در فرایند ادراک انسان ایفا می کند. از ارتباط پیوسته ساکن و مسکن روستایی است که فضاهای ویژه شکل گرفته و انتظام این فضاها به خانه های روستایی معنا می بخشد. در مساکن نوین روستایی به واسطه حذف فضاهای عملکردی و تطور عملکرد زیستی معیشتی به کارکرد صرفا زیستی، خانه سنتی روستایی معنای ریشه دار خود را از دست داده و به مساکن شبه شهری تغییر یافته اند. امروزه در خانه، اغتشاش و تداخل میان فعالیت های روزمره افراد و تاثیر آن بر روابط اجتماعی درون خانوادگی و برون خانوادگی و عدم تناسب و ارتباط میان الگوی فعالیت ها و روابط افراد از سویی و فضاهای خانه از سوی دیگر منجر به نارضایتی ساکنین شده است. با توجه به اینکه خانه بومیِ روستایی نقش تاثیرگذاری در اقتصاد خانوار روستایی دارد، لذا معنای اقتصادی خانه روستایی از اهمیت ویژه ای برخوردار می باشد. می توان گفت که هر خانه بومی روستایی یک کارگاه تولیدی است که فضاهای متنوع آن، پیشکارهای اقتصاد و درآمد خانوار را تشکیل می دهند. می توان گفت که معنا بخشی، مقوله ای مرتبط با ادراک فضا و ادراک، امری مرتبط با ذهن و ساختارهای احساس فرهنگی و اجتماعی فرد در رابطه با ویژگی های کالبدی فضاست که با جهت دهی به ذهنیت مخاطب، زمینه را برای دریافت معنادار مخاطبان از فضا فراهم می کند.
معنا، مدلول و مضمون هر چیز و تداعی ای که در پس آن برای ذهن ایجاد می شود، می باشد. کیفیتی که می تواند یک فضا را از منظر افراد به خانه تبدیل کند، حاصل یک شبکه معنایی شخصی و پیچیده است که دربرگیرنده مولفه های چون شادی، تعلق، مسئولیت، امکان بیان خود، بقا و دوام، حریم خصوصی و مناسبات اجتماعی، ساختار کالبدی، سبک معمارانه و محیط کاری(فعالیت های اقتصادی ساکنین) می باشد(Armagan, 2015: 51). وقتی یک مفهوم در ذهن ما شکل گرفت، از آن پس رمزهایی که با آن مفهومی خاص را برای خود شکل داده ایم بشنویم، آن مفهوم را به یاد می آورد، این تداعی معنایی را قرایند معنایابی می نامند، معنادار بودن یک پدیده(خانه روستایی) یعنی امکان بازشناسی آن برای ما وجود دارد(Akhtarkavan et al, 2016: 2). عدم درک عینیت خانه های سنتی روستایی و پدیدار شدن شکلی نو از مساکن، مفهوم حقیقی مسکن را تغییر داده و برآیند تغییر صورت گرفته، معناباختگی خانه ها خواهد بود. در خصوص وجوه معنایی خانه سنتی روستایی و کنشگری ساکنین در فضاهایی که با فرم و عملکرد خود به مفهوم اصیل خانه روستایی هویت و هستی می بخشند، مطالعات محدودی صورت گرفته که غالبا بر تحول در الگوی ساخت و تغییر در شکل و نظام مندی فضاهای ویژه مساکن روستایی دلالت دارند. راپاپورت2 معتقد است خانه بیش از آنکه ساختاری کالبدی باشد، نهادی است با عملکرد چند بعدی(Rapaport, 2005: 47). کولوگلو و دورموس3 معنای خانه سنتی را در خصوصیات فرهنگی- عملکردی آن می داند که تحت تاثیر نیازهای انسانی و شرایط محیطی نمایان شده است(Kuloglu and Durmus, 2014: 286). کانتر4 معنی مکان را ناشی از ارتباط سه گانه فعالیت ها، مفاهیم و ویژگی های کالبدی مکان می داند و در توسعه نظریه مکانی خود چهار عامل را بر می شمرد؛ تمایز کارکردی، اهداف مکان، مقیاس تعامل و جنبه های معماری و طراحی(Hoseini et al, 2018: 28). کاهش سطح زیربنای خانه های جدیدالاحداث، تقلیل فضاها، تغییر ماهیت عملکردی خانه های روستایی از زیستی- معیشتی به زیستی، افزایش ضریب استحکام بنا و ارتقاء سطح امنیت اجتماعی از جمله مواردی است که برآیند پژوهش های صورت گرفته در رابطه با تحولات معنایی- عملکردی مسکن روستایی می باشد(Eftekhari et al, 2018; Fazlali et al, 2018; Ghasemisiani et al, 2018; Faezi et al, 2018; Salahi esfahani et al, 2017; Yeganeh et al, 2017). عبدالله زاده و ارژمند، معنامندی واقعی خانه سنتی روستایی را در هماهنگی با طبیعت، زندگی جمعی، انعطاف پذیری فضاها، زیبایی و احساس تعلق می دانند(Abdollahzadeh and Arzhmand, 2012: 10). برخورداری از ساختار چند کارکردی، فضاهای استراحت و فعالیت اقتصادی و همچنین احساس آرامش و آسایش ساکنین، ابعاد معنایی خانه سنتی روستایی را از دیدگاه اخترکاوان و همکاران نشان می دهد(Akhtarkavan et al, 2016: 2). ورمقانی و سلطان زاده با بررسی نقش جنسیت و فرهنگ معیشتی در شکل گیری خانه دریافته اند که اقلیم، فرهنگ و شیوه های معیشت بر ساخت جنسیت اثرگذار بوده و تفاوت در ساختارهای جنسیتی دو جامعه، تغییرات بارزی در شکل گیری کالبد خانه ها ایجاد می کند(Varmaghani and Soltanzadeh, 2018: 123). قاسمی سیانی و همکاران به تبیین تحولات ساختاری- کارکردی سکونت و مسکن روستایی پرداخته اند. نتایج پژوهش نشان داده که در اثر نفوذ فرهنگ شهری، بهبود سرمایه انسانی، تسلط الگوی فضابندی زیستی و رفاه طلبی، شیوه سکونت در مناطق روستایی تغییر یافته و به شیوه ای شبه شهری تبدیل شده است(Ghasemisiani et al, 2018: 47). عسگری رابری و همکاران با ارزیابی تغییرات ساختار معماری مسکن و عرصه حیات در روستاها بر این عقیده هستند مساکن روستایی بر حسب شرایط پیچیده زمانی- مکانی، تغییرات ماهیتی- کارکردی را به خود می بینند. آن ها دریافته اند که گونه مسکن جدید در روستای تاریخی ریاب، در مقایسه با مساکن سنتی- بومی، نوعی تفرق شیوه معماری را نشان می دهد که از بار معنایی مسکن سنتی کاسته است(Asgarirabari et al, 2017: 177). مظفر و همکاران در پژوهشی با عنوان مفاهیم در الگوی معماری مساکن روستایی، بر این عقیده هستند که معماری مانند تمامی دست ساخته های بشر، از نظام های مفهومی ذهن او تبعیت می کند. نتایج پژوهش بیانگر اهمیت زمان و مکان در نحوه شکل گیری مفاهیم و الگوهای استخراجی از آن هاست که ارتباط میان عناصر معماری را تعیین می کند. از دیدگاه ارمغان، معنای خانه مسئله ای فرهنگی و متغیر است که علاوه بر کارکرد های آشکار خود، کارکردهای پنهان نیز پیدا کرده و بیش از پیش در نقش یک نماد یا نشانه ظاهر شده است(Armagan, 2015: 51). تاثیر ذهنیت و عمل معماران و بنایان محلی در شکل گیری طرح واره های مسکن روستایی، نتیجه پژوهشی است که سرتیپی پور انجام داده است. وی با مطالعه میدانی معماری خانه های بومی مردم پسند در روستاهای استان مرکزی بر نقش فرهنگ ها و فعالیت های ساکنین هر منطقه در شکل و فرم مسکن روستایی تاکید نموده و خانه های روستایی را مجموعه ای از عناصر و اجزا می داند که بر اساس قواعد برگرفته از دانش جغرافیایی، خصوصیات فرهنگی- اجتماعی، اقتصادی- معیشتی و فناوری های رایج محلی شکل گرفته اند(Sartipipoor, 2013: 25 ).
با توجه به ادبیات معنایی خانه سنتی روستایی و بررسی نتایج مطالعات صورت گرفته در رابطه با معنامندی مساکن روستایی، خصیصه هایی از جمله عملکرد چند وجهی خانه ها، تنوع و گستردگی فضاها، سکونت چند خانواری، مناسبات و تعاملات خانوادگی، معیشت محوری و منطبق بودن معماری خانه ها با محیط طبیعی روستا، ابعاد معنایی خانه بومی روستایی را تشکیل می دهند و ساختار کلی معنای خانه روستایی را در شکل(1) می توان دید.
شکل 1- معنای بخشی به خانه روستایی در ساختار کالبدی روستا
در باب تحلیل معنایی خانه های سنتی روستایی به عنوان بخشی از ارزشمندترین و باهویت ترین آثار معماری ایران، دو رویکرد وجود دارد که دارای تفاوت ها و نقاط قوتی هستند که در شناخت هر چه عمیق تر خانه سنتی روستایی موثرند.
رویکرد پدیدارشناسی از جمله رویکردهای بسیار مهم غربی در عصر حاضر است که به درک کیفیت خانه و مفاهیم آن پرداخته و همچنین بر بعد تاریخی خانه های بومی تاکید دارد. پدیدارشناسان آثار هنری را بازنماینده وضعیت زندگی می دانند و معماری را عینیت بخشی فضای وجودی تعریف می کنند. پدیدارشناسان معتقدند ذات و کالبد خانه با مفهوم زندگی بیشترین قرابت را دارد. یوهانی پلاسما از نظریه پردازان این دیدگاه، خانه را بنایی معرفی می کند که در روند مطابقت با ساکنانش، به خانه مبدل شده است، خانه ای که ضرب آهنگ زندگی ساکنانش، ماهیت آن را شکل می بخشد(Hamzehnezhad And Dashti, 2016: 25).
رویکرد سنت گرایی معنوی دارای دیدگاهی حائز اهمیت در شرق می باشد که نگرش خاصی در تعریف معماری ارائه می دهد. به طوری که اجزاء کالبدی و نمادهای موجود در خانه را جنبه های محسوس واقعیت های ماوراء طبیعی می داند. نظریه پردازان این دیدگاه بر این عقیده اند که معماری سنتی خانه روستایی تصویری از معنویت و گسترش مسجد در خانه می باشد. خانه مکانی است که انسان با کاهش دغدغه های روزانه در آن به اجماع خاطری برای تفکر در باب خویش و خدای خویش دست می یابد.
در رابطه با معناباختگی عملکردی خانه سنتی روستایی، بحث راندمان عملکردی فضا مطرح می باشد. این واژه در قالب مفهوم کارایی، نخستین بار در نظریات ویترویوس مطرح گردید. وی سه عامل استحکام، کارایی و زیبایی را اساسی ترین و ضروری ترین شاخص های یک بنای مطلوب تعریف کرد. بنابراین در تفسیر از فضا، طراحان باید با هدف فراهم آوردن شرایطی مطلوب و مناسب، محیط را به گونه ای سازمان دهی و طراحی نمایند که علاوه بر داشتن استحکام و زیبایی لازم، قابلیت تامین بیشترین سطح از نیازهای استفاده کنندگان از فضا را نیز داشته باشد. خانه از مجموعه ای از فضاها و عناصر تشکیل شده است که هر کدام، امکان انجام فعالیت های مختلفی را در خود دارند و مجموعه این فعالیت ها در کنار یکدیگر، عملکرد خانه را به منزله مکانی برای زندگی و تامین نیازهای ساکنین آن تعریف می کند. در پژوهش حاضر با توجه به دیدگاه پدیدار شناسانه، خوانش عناصر فضایی و عملکردی و کندوکاوی در راندمان عملکردی فضاهای تغییر یافته در خانه های نوظهور روستایی، بازاندیشی در مفهوم خانه سنتی روستایی و معنامندی آن صورت خواهد گرفت.
روش پژوهش
پژوهش حاضر از نوع کاربردی و ماهیت آن توصیفی- تحلیلی می باشد. جامعه آماری تحقیق، مسئولین و کارشناسان مرتبط با حوزه مسکن روستایی شهرستان دهگلان است. شیوه گردآوری داده ها به دو روش اسنادی و پیمایش میدانی بوده که در بخش مطالعه میدانی از ابزار پرسشنامه، مصاحبه و مشاهده بهره گرفته شد. تعداد نمونه مورد بررسی بر اساس روش تمام شماری(کل دهیاران دهستان ئیلاق جنوبی) و روش در دسترس (کارشناسان و متخصصان مسکن روستایی) بوده که بر اساس آن مجموعا 31 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. کارشناسان مد نظر پژوهش حاضر عبارت بودند از مهندسین ناظر ساختمان و طراحان نقشه معماری و سازه در سازمان نظام مهندسی ساختمانِ شهرستان و همچنین کارشناسان واحد عمران روستایی و واحد بهسازی مسکن روستایی در بنیاد مسکن شهرستان دهگلان. مبنای طرح سوالات پرسشنامه، ویژگی های معنایی مسکن سنتی روستایی از بعد کالبدی، اقتصادی و اجتماعی بوده(جدول 1) و نوع سوالات پرسشنامه به دو شیوه باز و بسته(طیف 5 گزینه ای لیکرت) تدوین شد. برای درک کیفیت عینی مسکن روستایی از روش مصاحبه و مشاهده نیز بهره گرفته شد و از این طریق یک سوم روستاهای دهستان مورد بازدید قرار گرفت، همچنین سعی شد در هر روستا حداقل با یک نفر در رابطه با تغییرات صورت گرفته در مسکن روستایی مصاحبه انجام شود. جهت ارزیابی میزان روایی پرسشنامه از نظرات صاحب نظران و متخصصین بهره گرفته شد و برای سنجش میزان پایایی سوالات از آزمون آلفای کرونباخ استفاده گردید که نتایج نشان می دهد میزان پایایی سوالات بعد کالبدی 785/0، بعد اقتصادی 776/0 و بعد اجتماعی 820/0 به دست آمده که مقدار قابل قبولی می باشد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها، از روش های آمار توصیفی از جمله میانگین و فراوانی و برای تحلیل استنباطی از آزمون هایی از جمله کای اسکوئر، کروسکال والیس، مان- ویتنی و ضریب همبستگی اسپیرمن استفاده شد.
جدول1. ابعاد و گویه های مربوط به مسکن روستایی
بعد معنایی مسکن | گویه ها | منابع |
کالبدی | تغییرات در معماری بومی تغییرات در زیربنا تغییرات در فضاها متنوع تناسب نقشه ها و طرح ها | Fazlali and e al(2018), Hasani and Norouzborazjani(2018), Gadermarzi and Bahmani(2018), Madahi and et al(2018) |
اقتصادی | تغییر شغل خانوارها کاهش سطح درآمدی کاهش تعداد دام تغییر کارکرد معیشتی خانه سنتی | Dadvarkhani and et al(2018), Sartipipoor and et al(2018), Yeganeh and et al (2018), Zargar and et al(2018) |
اجتماعی | کم رنگ شدن روابط همسایگی کاهش تعداد خانوار فراموشی آداب و رسوم سنتی روستاییان | Shafaei and et al(2018), Karimi and et al(2018), Gharebaglou and Rouhifar(2018), Valibeig and Jhaleh(2018) |
قلمرو جغرافیایی پژوهش
شهرستان دهگلان به عنوان یکی از شهرستان های استان کردستان به لحاظ تقسیمات کشوری از سال 1388 در نقشه تقسیمات سیاسی استان، جایگاه شهرستان به خود گرفت. این شهرستان به لحاظ موقعیت جغرافیایی، در قسمت شرقی استان و با مرکزیت شهر دهگلان قرار گرفته است. بر اساس داده های مرکز آمار ایران در سال 1395 جمعیت شهرستان 64015 نفر بوده که 4/54 درصد آن در سکونتگاه هایی روستایی مستقر بوده اند. در سال تاریخ یاد شده شهرستان دارای دو بخش، دو شهر و 5 دهستان بوده و تعداد کل آبادی های دارای سکنه شهرستان 105 آبادی بوده که تعداد 20 روستای آن به دهستان ئیلاق جنوبی اختصاص داشته است. جمعیت روستایی شهرستان 34830 نفر و تعداد خانوارهای روستایی نیز 10605 خانوار می باشد. سهم دهستان ئیلاق جنوبی از جمعیت و خانوار روستایی شهرستان به ترتیب 9254 نفر(معادل 6/26 درصد) و 2842 خانوار (معادل 8/26 درصد)بوده است(مرکز آمار ایران، 1395). بر اساس آخرین آمار ارائه شده توسط بنیاد مسکن انقلاب اسلامی استان کردستان، در خرداد ماه سال 1398 کل موجودی مسکن روستایی شهرستان دهگلان 9148 واحد بوده که 2639 واحد آن متعلق به دهستان ئیلاق جنوبی می باشد. در تاریخ یاد شده تعداد مساکن نوظهور روستایی شهرستان(مساکنی که به واسطه بهره مندی از تسهیلات بنیاد مسکن مقاوم سازی شده اند) 350 واحد می باشد(اداره کل بنیاد مسکن استان کردستان، 1398).
شکل 2. موقعیت سیاسی شهرستان دهگلان و دهستان ئیلاق جنوبی در استان کردستان
(Source: Statistical Center of Iran, 2016)
یافتهها و بحث
داده های حاصل از بررسی ویژگی های سنی نشان می دهد که 5/12 درصد پاسخگویان در گروه سنی 20 تا 25 سال، 2/29 درصد در گروه سنی 26 تا 35 سال و 3/58 درصد در طبقه سنی 36 تا 45 سال قرار دارند. به لحاظ رتبه علمی و تحصیلات، داده ها بیانگر آن است که 11 نفر معادل 8/45 درصد پاسخگویان دارای درجه تحصیلی دیپلم و فوق دیپلم بوده، سپس دارندگان مدرک لیسانس با 5/37 درصد و بعد از آن افراد با درجه کارشناسی ارشد قرار دارند که دارای سهم 7/16 درصدی می باشند. با توجه به اینکه در راستای پاسخگویی به اهداف و سوالات تحقیق، کارشناسان و مسئولین حوزه مسکن روستایی مدنظر بوده، از این رو 75 درصد پاسخگویان را دهیاران و 25 درصد از پاسخگویان، شامل کارمندان دهیاری، شهرداری و بنیاد مسکن منطقه مورد بررسی می باشد.
معناباختگی از بعد معماری و کالبدی
بخش ویژه ای از تمایزات مسکن در نواحی روستایی، به شیوه معماری، نوع مصالح و فضاهای خاص واقع در مساکن بومی مربوط می شود. تغییر در سبک معماری فضاهای درونی و چشم انداز بیرونی خانه های روستایی، بدون مد نظر قرار دادن زیبایی بصری، عملکرد فضایی چندگانه و مطابقت نوع مصالح و شیوه ساخت وساز با محیط پیرامون، چهره خانه بومی و سنتی را می زداید و موجب پدیدار شدن نوعی از اختلاط و دگرگونی در معنا و مفهوم حقیقی خانه دیرینه روستایی خواهد شد. یافته ها نشان می دهد که نقشه ها و طرح های جدید بیشترین تاثیر(04/4 معادی زیاد) را در تغییر معنای راستین خانه روستایی داشته و بعد از آن بر تاثیر نوسازی در تغییر معماری مسکن روستایی و حذف فضاهای معیشتی با میانگین رتبه ای 96/3 تاکید شده است(جدول 2).
جدول2. میانگین و درصد تاثیرگذاری هر یک از سنجه های بعد کالبدی مسکن
گزاره | طیف | میانگین | ||||
خیلی کم | کم | متوسط | زیاد | خیلی زیاد | ||
تاثیر نوسازی مسکن روستایی بر تغییر معماری بومی | - | - | 3/8 | 5/87 | 2/4 | 96/3 |
تاثیر نوسازی مسکن روستایی بر کاهش زیربنا | - | - | 5/12 | 3/83 | 2/4 | 92/3 |
تاثیر نوسازی بر کاهش یا حذف فضاهای معیشتی | - | - | 5/12 | 2/79 | 3/8 | 96/3 |
عدم تناسب نقشه ها و طرح ها با معماری سنتی روستایی | - | - | 3/8 | 2/79 | 5/12 | 04/4 |
معناباختگی بعد اقتصادی و معیشتی خانه روستایی
خانه بومی روستایی جلوه گاه شیوه معیشت و فعالیت اقتصادی ساکنین می باشد. به عبارت دیگر فضاهای ویژه خانه روستایی، پس آورد(مکمل) سبک و سیاق گذران معیشت و نوع فعالیت هایی است که غالبا مبتنی بر کشاورزی و امور زراعی و دامی می باشد. داده ها نشان می دهد که پدیدار شدن مساکن جدید، نقش قابل توجهی در کاهش تعداد دام و از بین رفتن کارکرد معیشتی خانه های بومی داشته اما در تغییر شغل و میزان درآمد سرپرستان خانوار تاثیر نسبتا کمتری داشته است. به عبارتی می توان گفت خانه بومی روستایی در فرایند گذر از سنت به مدرنیته، دچار معناباختگی عملکردی و کمرنگ شدن کارکرد معیشتی شده که برآیند آن، بروز تحولاتی در ساختار درآمدی خانوارها خواهد بود(جدول 3).
جدول 3. میانگین و درصد تأثیرگذاری هر یک از سنجه های بعد اقتصادی مسکن
شاخص | طیف | میانگین | ||||
خیلی کم | کم | متوسط | زیاد | خیلی زیاد | ||
تاثیر نوسازی در تغییر شغل خانوار از کشاورزی به مشاغل دیگر | 3/8 | 2/29 | 5/37 | 25 | - | 79/2 |
نقش نوسازی در کاهش سطح درآمدی سرپرستان خانوار | 3/8 | 7/41 | 2/29 | 8/20 | - | 62/2 |
تاثیر نوسازی بر کاهش تعداد دام | - | - | 2/29 | 8/70 | - | 70/3 |
تاثیر نوسازی بر از بین رفتن کارکرد معیشتی مساکن روستایی | - | - | 25 | 7/66 | 3/8 | 83/3 |
معناباختگی ساختار اجتماعی خانه روستایی
از خصیصه های خانه سنتی روستایی، اجتماع محوری، تراکم چند خانواری و مناسبات و مراودات چند سویه را می توان نام برد. مسکن سنتی دارای نظامی از تعاملاتِ وحدت آفرین و نمادی از جامعه گرایی و مشارکت جویی می باشد. این تعاملات در کالبد خانه و در انطباق با روحیات و خلق و خوی ساکنین بومی شکل می گیرد. داده ها نشان می دهد که خانه های نوظهور روستایی با محدود شدن زیربنا و حذف بسیاری از فضاهای عملکردی، عرصه را برای تداوم ساختار خانواده گسترده و سکونت چند خانواری تنگ نموده(16/4) و به نوعی تجدد و رفاه طلبی غیر ملموس را در بافت و کالبد خود نمایان می سازد. نقش نوسازی در به فراموشی سپرده شدن آداب و رسوم سنتی روستاییان، با میانگین رتبه ای 45/3 بیشتر از نقش آن در کمرنگ شدن مناسبات و روابط همسایگی(67/2) بوده است(جدول 4).
جدول4. میانگین و درصد تأثیرگذاری هر یک از سنجه های بعد اجتماعی مسکن
شاخص | طیف | میانگین | ||||
خیلی کم | کم | متوسط | زیاد | خیلی زیاد | ||
تاثیر نوسازی مسکن در کم رنگ شدن مناسبات و روابط همسایگی | - | 5/37 | 3/58 | 2/4 | - | 67/2 |
نقش نوسازی در کاهش تراکم خانوار در واحد مسکونی | - | - | 2/4 | 75 | 8/20 | 16/4 |
تاثیر نوسازی در به فراموشی سپردن آداب و رسوم سنتی روستاییان | - | 2/4 | 50 | 7/41 | 2/4 | 45/3 |
جهت ارزیابی نقش بهسازی مسکن در تحولات معنایی مسکن روستایی، از آزمون کای اسکوئر(خی دو) استفاده شد. داده ها نشان می دهد که بین میانگین پاسخ ها و حد مورد انتظار تفاوت وجود داشته و این تفاوت با خطای آلفای 000/0 که مقداری کمتر از 05/0 می باشد، معنادار است. به عبارت دیگر، نوسازی مسکن و پدیدار شدن مساکن جدید در روستاها موجب تغییر در معماری روستایی، کاهش سطح زیربنا و حذف فضاهای معیشتی شده، همچنین بین نقشه ها و طرح ها با معماری سنتی تناسبی وجود ندارد. این ارزیابی بر اساس مقدار مثبت ضریب کای اسکوئر و ضریب sig مطلوب، مورد تایید می باشد(جدول 5). کاهش سطح زیربنا و از بین رفتن فضاهای متنوع معیشتی در ساختار مسکن روستایی، موجب تغییر در سبک معماری، از بین رفتن کارکرد معیشتی خانه ها و عدم انطباق پذیری نوع معماری با محیط روستا شده است. بسیاری از کشاورزان به دلیل محدودیت مکانی، دام، علوفه و ماشین آلات کشاورزی را در خارج از فضای خانه جانمایی می کنند(شکل 3 و 4).
جدول5. تناسب و ارتباط بین مولفه های بعد کالبدی با استفاده از آزمون کای اسکوئر
شاخص | تاثیر نوسازی مسکن بر تغییر معماری بومی | تاثیر نوسازی مسکن روستایی بر کاهش زیربنا | تاثیر نوسازی بر کاهش یا حذف فضاهای معیشتی | تناسب نقشه ها و طرح ها با معماری سنتی روستایی |
Mean Rank | 2/4 | 2/4 | 3/8 | 5/12 |
Chi-Square | 750/31 | 250/27 | 750/22 | 750/22 |
df | 2 | 2 | 2 | 2 |
Asymp sig | 000/0 | 000/0 | 000/0 | 000/0 |
شکل 3. جدایی محل نگهداری دام از فضای خانه و نگهداری علوفه خارج از خانه(روستاهای باشماق و قادرمرز)
شکل 4. جدایی محل نگهداری ماشین آلات کشاورزی و علوفه از فضای خانه(روستای جوانمرد آباد)
تحلیل یافته های مربوط به ابعاد معنایی معیشت محوری مسکن روستایی بومی نشان می دهد که نوسازی مسکن موجب کاهش تعداد دام با میانگین رتبه ای 70/3، ضریب خی دو 167/4 و سطح معناداری 041/0 شده، همچنین نوسازی موجب نادیده گرفتن عملکرد معیشتی خانه های روستایی با مقدار خطای آلفای 002/0 شده است. نوسازی مسکن تاثیر چندانی در تحولات شغلی و کاهش سطح درآمدی خانوارها نداشته، به همین دلیل در این زمینه تفاوت معناداری وجود ندارد که از دلایل این امر می توان به نگهداری دام ها در بافت قدیمی و باقیمانده مسکن سنتی اشاره نمود(جدول 6).
جدول6. تناسب و ارتباط بین مولفه های بعد اقتصادی با استفاده از آزمون کای اسکوئر
شاخص | تاثیر نوسازی بر تغییر شغل خانوارها | تاثیر نوسازی بر کاهش سطح درآمدی خانوارها | تاثیر نوسازی بر کاهش تعداد دام | تاثیر نوسازی بر نادیده گرفتن کارکرد معیشتی |
Mean Rank | 79/2 | 62/2 | 70/3 | 83/3 |
Chi-Square | 333/4a | 667/5a | 167/4b | 13c |
df | 3 | 3 | 1 | 2 |
Asymp sig | 228/0 | 129/0 | 041/0 | 002/0 |
نقش نوسازی مسکن در معناباختگی مساکن نوظهور را می توان در تاثیر قابل توجه آن ها بر کاهش تراکم خانوار در واحد مسکونی با ضریب 750/19 و sig 000/0، کاهش مناسبات اجتماعی با خطای آلفای 005/0 و فراموش شدن آداب و رسوم سنتی با ضریب معناداری 001/0 مشاهده نمود(جدول 7)
جدول 7. تناسب و ارتباط بین مولفه های بعد اجتماعی با استفاده از آزمون کای اسکوئر
شاخص | تاثیر نوسازی مسکن در کمرنگ شدن مناسبات و روابط همسایگی | نقش نوسازی در کاهش تراکم خانوار در واحد مسکونی | تاثیر نوسازی در به فراموشی سپردن آداب و رسوم سنتی روستاییان |
Mean Rank | 67/2 | 16/4 | 45/3 |
Chi-Square | 750/10 | 750/19 | 17 |
df | 2 | 2 | 3 |
Asymp sig | 005/0 | 000/0 | 001/0 |
به منظور ارزیابی میزان انطباق پذیری نظرات پاسخگویان دو گروه شغلی دهیاران و کارمندان دهیاری، شهرداری و بنیاد مسکن راجع به تاثیر نوسازی بر معناگریزی خانه های نوظهور، از آزمون مان- ویتنی استفاده شد. بر اساس یافته ها، بین دو گروه شغلی یاد شده به لحاظ نوع نگرش به مساکن جدید تفاوت عقیده ای وجود ندارد. ضریب مان- ویتنی در رابطه با تاثیر نوسازی بر تغییر معماری بومی، کاهش سطح زیربنا و حذف فضاهای معیشتی به ترتیب 51، 48 و 51 و مقدار خطای آلفای آن ها به ترتیب 871/0، 721/0 و 871/0 بوده که با توجه به بالا بودن این ضریب نسبت به معیار 05/0، می توان نتیجه گرفت که هر دو گروه بر نقش تاثیر گذار نوسازی در مولفه های فوق تاکید دارند(جداول 8 و 9).
جدول8. تاثیر نوسازی مسکن بر تغییر معماری بومی از طریق آزمون من ویتنی
سمت | تاثیر بر تغییر معماری بومی | تاثیر بر کاهش سطح زیر بنا | تاثیر بر حذف فضاهای معیشتی | ||||||
N | Mean Rank | Sum of Ranks | N | Mean Rank | Sum of Ranks | N | Mean Rank | Sum of Ranks | |
دهیار | 20 | 33/12 | 222 | 20 | 17/12 | 219 | 20 | 33/12 | 222 |
کارشناسان | 11 | 13 | 78 | 11 | 50/13 | 81 | 11 | 13 | 78 |
جمع | 31 | - |
| 31 | - | - | 31 | - | - |
جدول 9. نتایج آزمون مان ویتنی در رابطه با تفاوت دیدگاه دهیاران و سایر مسئولین
تاثیر بر حذف فضاهای معیشتی | تاثیر بر کاهش سطح زیر بنا | تاثیر نوسازی مسکن بر تغییر معماری بومی | Test Statistics |
51 | 48 | 51 | Mann-Whitney U |
222 | 219 | 222 | Wilcoxon W |
282/0- | 617/0- | 348/0- | Z |
778/0 | 537/0 | 728/0 | Asymp. Sig. (2-tailed) |
b871/0 | b721/0 | b871/0 | Exact Sig. [2*(1-tailed Sig.)] |
در ادامه پژوهش با توجه به گروه های مختلف تحصیلی، به ارزیابی ارتباط میانگین نظرات و تفاوت آن ها با استفاده از آزمون کروسکال والیس پرداخته شد. یافته ها نشان می دهد که نقش نوسازی مسکن در تغییر معماری بومی با ضریب 367/0، حذف فضاهای معیشتی با 710/1 و کاهش تراکم خانوار در مسکن روستایی با ضریب 853/1، دارای مقدار خطای آلفای بیشتر از 05/0 بوده و بدین ترتیب میزان تحصیلات پاسخ دهندگان که شامل دهیاران و مسئولین مرتبط می باشد، تاثیری در دیدگاه آن ها نسبت به معناباختگی مساکن نوظهور نداشته و به طور کلی می توان گفت همه پاسخ دهندگان بر نقش قابل توجه طرح های جدید ساخت و ساز مسکن روستایی در تغییر مفهوم و معنای حقیقی خانه بومی روستایی اتفاق نظر داشته اند(جدول 10 و 11).
جدول 10. ارتباط و تفاوت دیدگاه پاسخ دهندگان به تفکیک گروه های مختلف تحصیلی با آزمون کروسکال والیس
سطح تحصیلات | N | تاثیر بر تغییر معماری بومی | تاثیر بر حذف فضاهای معیشتی | تاثیر نوسازی بر کاهش تراکم خانوار در مسکن |
Mean Rank | Mean Rank | Mean Rank | ||
دیپلم و فوق دیپلم | 15 | 95/11 | 14/13 | 73/11 |
لیسانس | 11 | 94/12 | 28/13 | 33/14 |
فوق لیسانس | 5 | 13 | 9 | 50/10 |
جمع | 31 | - | - | - |
جدول11. نتایج آزمون کروسکال والیس در رابطه تفاوت دیدگاه گروه های مختلف تحصیلی
تاثیر نوسازی بر کاهش تراکم خانوار در مسکن | تاثیر بر حذف فضاهای معیشتی | تاثیر نوسازی مسکن بر تغییر معماری بومی | Test Statistics |
853/1 | 710/1 | 367/0 | Kruskal-Wallis H |
2 | 2 | 2 | df |
396/0 | 425/0 | 832/0 | Asymp. Sig. |
در ادامه تحقیق جهت بررسی میزان همبستگی مولفه های بعد کالبدی مسکن، از آزمون همبستگی اسپیرمن استفاده شد. یافته نشان می دهد که بین تغییر در معماری مساکن روستایی و کاهش سطح زیربنای خانه ها رابطه معناداری وجود دارد، ضریب همبستگی به دست آمده بین دو مولفه یاد شده 551/0 و مقدار خطای آلفا (003/0) می باشد که کمتر از خطای مفروض است. همچنین بین کاهش سطح زیربنا و حذف فضاهای معیشتی با ضریب همبستگی426/0 و عدم تناسب طرح ها و نقشه های جدید با معماری سنتی با ضریب همبستگی 470/0 و سطح معناداری کمتر از 05/0 ارتباط معناداری وجود دارد. این ارتباط از نوع مثبت و نسبتا قوی می باشد. بر اساس یافته ها، بین میزان حذف فضاهای معیشتی و عدم تناسب نقشه های جدید، ارتباط قوی با ضریب همبستگی 810/0 و خطای آلفای 000/0 وجود دارد. به عبارت دیگر می توان گفت با اجرای نقشه های جدید، بسیاری از فضاهای متنوع عملکردی خانه های روستایی تغییر یا حذف شده است. بنابراین معنای خانه سنتی روستایی، به مفهوم مسکن معاصر با خصوصیات جدید پدیدار شده است(جدول 12).
جدول12. میزان همبستگی بین مولفه های بعد معنایی کالبد مسکن نوظهور روستایی
کد | مولفه | Correlation | A | B | C | D |
A | تاثیر نوسازی مسکن روستایی بر تغییر معماری بومی | Correlation Coefficient | 000/1 | 551/0** | 234/0 | 271/0 |
Sig. (1-tailed) | . | 003/0 | 136/0 | 100/0 | ||
B | تاثیر نوسازی مسکن روستایی بر کاهش زیربنا | Correlation Coefficient | 551/0** | 000/1 | 426/0* | 470/0* |
Sig. (1-tailed) | 003/0 | . | 019/0 | 010/0 | ||
C | تاثیر نوسازی بر کاهش یا حذف فضاهای معیشتی | Correlation Coefficient | 234/0 | 426/0* | 000/1 | 810/0** |
Sig. (1-tailed) | 136/0 | 019/0 | . | 000/0 | ||
D | میزان تناسب نقشه ها و طرح ها با معماری سنتی روستایی | Correlation Coefficient | 271/0 | 470/0* | 810/0** | 000/1 |
Sig. (1-tailed) | 100/0 | 010/0 | 000/0 | . |
نتیجهگیری
خانه روستایی در گذر زمان، متناسب با موقعیت جغرافیایی و ساختار فرهنگی ساکنین، معنا و مفهوم خود را یافته و به عنوان حلقه ای کلیدی از زنجیره اقتصاد و فعالیت روستایی، تجلیگاه سکونت و فعالیت ساکنین می باشد. در واقع خانه سنتی روستایی پهنه ای محصور مالامال از معناست. معنای خانه در نوع معماری، مصالح، فضاها، کنش های ساکنین و عملکردها و تعاملات وحدت بخش رخ می نماید. در تحقیق حاضر به بررسی عوامل هویت بخش و از این طریق تحولات صورت گرفته در ابعاد مختلف معنایی مسکن پرداخته شد. فضاهای متنوع عملکردی، معماری ویژه، معیشت محوری، حلقه ارتباط و برقراری مناسبات جمعی، مکمل بودن فعالیت های اقتصادی به همراه کارکرد زیستی از مهم ترین جنبه های معنابخشی به خانه سنتی روستایی در نظر گرفته می شود. با توجه به عنوان و هدف پژوهش، به ارزیابی ابعاد معنایی مسکن از جنبه های کالبدی، اقتصادی و اجتماعی از طریق مطالعه میدانی و طرح سوالات مرتبط با ابعاد مذکور پرداخته شد و در این رابطه از دهیاران دهستان ئیلاق جنوبی و کارشناسان و مسئولان حوزه مسکن روستایی شهرستان دهگلان اطلاعات لازم اخذ گردید. با توجه به یافته ها، پاسخگویان بر نقش تاثیرگذار نوسازی مسکن در تغییرات خانه روستایی تاکید نموده به طوری که از بعد کالبدی، مساکن نوظهور موجب تغییر معماری بومی، کاهش سطح زیربنا، حذف فضاهای معیشتی و عدم مطابقت با معماری سنتی بومی شده که از این نظر با یافته های افتخاری و همکاران(1397) و قاسمی سیانی و همکاران(1397) همسو می باشد. اخترکاوان و همکاران(1395) وجود فضاهای چندکارکردی را بخشی از وجوه معنایی خانه روستایی می دانند که در مساکن نوین روستایی مورد غفلت قرار گرفته، این مسئله در یافته های تحقیق حاضر نیز تبیین شده است، زیرا نوسازی مسکن در منطقه مورد مطالعه از بعد اقتصادی تاثیر قابل توجهی در کاهش تعداد دام و نادیده گرفتن عملکرد معیشتی خانه های روستایی داشته است. از بعد اجتماعی، ساخت و ساز جدید، معنای حقیقی خانه روستایی به عنوان محل اجتماع چندین خانوار و روابط خویشاوندی را تغییر داده که منطبق با ویژگی های مساکن بومی نیست، یافته های تحقیق از این جهت با نتایج پژوهش صورت گرفته توسط عبدالله زاده و ارژمند(1391) در یک راستا می باشد. همچنین یافته ها نشان داد که کلیه پاسخگویان اعم از دهیاران و سایر مسئولین حوزه مسکن، به نقش نوسازی در معناباختگی خانه روستایی تاکید نموده و بین نظرات آن ها تفاوت معناداری وجود نداشته است. می توان نتیجه گرفت که معنا و هویت حقیقی مسکن روستایی با تغییر در سطح زیربنا، حذف یا کاهش فضاها، استفاده از مصالح نامأنوس با محیط پیرامون و شیوه معماری شبه شهری، با تحولاتی مواجه شده که از این حیث، مطابق با نیاز و واقعیت زندگی روستاییان نمی باشد. آنچه که در معناباختگی مسکن روستایی نقش عمده ای دارد، تهیه طرح ها و اجرای پروژه هایی است که منطبق با ماهیت، عملکرد و ساختار خانه های روستایی نبوده بلکه به تبعیت از مسکن شهری، الگویی یکنواخت با عملکردی صرفا سکونتی را برای کلیه نقاط روستایی کشور دنبال می کند. حال آن که معماری خانه های روستایی هر منطقه به همراه فضاهای عملکردی آن، متناسب با شرایط محیطی و فرهنگی همان منطقه شکل گرفته و هر گونه طرح و برنامه ریزی، نیازمند بومی سازی و توجه به شرایط و خصوصیات محلی می باشد. بنابراین از دیدگاه پاسخگویان، مفهوم و معنای حقیقی خانه روستایی که تلفیقی از خصوصیات اجتماعی، اقتصادی و کالبدی است، در نتیجه دخل و تصرف های صورت گرفته در ساختار و عملکرد آن، با تغییراتی همراه شده و به نوعی، معناباختگی در خانه های سنتی روستایی پدیدار شده است. لذا با توجه با یافته ها و نتایج تحقیق، در راستای احیای خانه بومی روستایی، هویت بخشی و معنابخشی به خانه های روستایی، پیشهادهایی ارائه می شود.
- در معماری خانه های روستایی، مساحت زیر بنا عاملی محوری و تعیین کننده می باشد، بنابراین ضرورت دارد به مساحت خانه ها افزوده شود.
- تنوع فضایی و توجه به عملکرد معیشتی به همراه کارکرد زیستی، از خصیصه های خانه سنتی روستایی است، از این رو پیشنهاد می شود، فضاهایی از جمله محل نگهداری دام، علوفه، محصولات و تولیدات، تنوری خانه و ... در خانه های نوظهور احیا و باز سازی شود.
- در معماری خانه های روستایی به هماهنگی و هارمونی مصالح و سبک معماری با محیط روستا توجه شود.
References
Abdollahzadeh, S.M., Arzhmand, M. (2012), In search of the characteristics of the Iranian home (based on the study of lifestyle in traditional Shiraz homes), Iranian-Islamic Studies Journal, Vol. 10, pp. 109-122. (In Persian).
Akhtarkavan, M., Divandari, J., Eshraghi, SH. (2016), House of Concept to Meaning, 4th National Conference on Applied Research in Civil Engineering, Architecture and Urban Management, 7-8 February, Tehran, Iran. (In Persian).
Akrami, G., Damyar, S. (2016), The role of architect's recognition of the user in identifying part of rural housing projects (Case study: Ilam Rural Architecture), Architectural and Urban Development Letter, Vol. 16, pp. 85-101. (In Persian).
Anabestani, A., Enzaei, E., Behzadi, S. (2016), Impact of Rural Housing Pattern on Cultural and Social Change of Villagers, Case: Neka City, Rural Economy and Rural Development Journal, Vol. 16, pp. 21-42. (In Persian).
Armagan, M. (2015), The meaning of the house; the everyday life of Tehran in cinematic films, Iranian Anthropology Research, Vol. 2, pp. 51-73. (In Persian).
Arzhmandi, M., Khani, S. (2012), The role of privacy in Iranian house architecture, Journal of Iranian-Islamic Studies, Vol.7, pp. 27-38. (In Persian).
Asgari, R, A., Abaszadeh, SH., Abron, A. (2015), Investigation of Spatial-Physical Elements Affecting Rural Housing (Case Study: Dīzbade bala, Frizi and Idlik Villages), Rural Research and Planning Journal, Vol. 4, pp. 177-193. (In Persian).
Cheng, M., Liu, Y., Zhou, Y. (2019), Measuring the symbiotic development of rural housing and industry: A case study of Fuping County in the Taihang Mountains in China, Journal of Land Use Policy, Vol. 82, pp. 307-316.
Dadvarkhani, F., Hesam, M., Cheraghi, M., Omidishahabadi, O., Mohamadi, Z. (2018), Analysis of the effects of changes in the pattern of housing on the function of rural women (Case study: villages of Lorestan province), Journal of Housing and Village Environment, Vol. 163, pp. 61-75. (In Persian).
Fazlali, Z., Poortaheri, M., Roknedineftekhari, A. (2018), Study of rural housing changes in Mazandaran province, Journal of Human Geography Research, Vol. 2, pp. 339-354. (In Persian).
Gharebaglou, M., Rouhifar, S. (2018), History of public mentality, a factor influencing the quality of housing, Journal of Fine Arts, Vol. 1, pp. 67-80. (In Persian).
Ghasemisiani, M., Afrakhteh, M., Riahi, V., Azizpoor, F. (2018), Explaining Structural-Functional Changes in Rural Housing, A Case Study: Bon Rood Section and Isfahan Plain, Journal Physical Development Planning, Vol. 10, pp. 47-64. (In Persian).
Hamzehnezhad, M., Dashti, M. (2016), The study of traditional Iranian homes from the perspective of phenomenologists and spiritual traditionists, Journal of Science and Research, role of the universe, Vol. 2-6, pp. 24-35. (In Persian).
Hasani, K.,Norouzborazjani, V. (2018), A New Pattern of Form Grammar in Today's House Architecture, Case Study: Qajar Collection Houses in Tabriz and Tehran, Bagh-e-Nazar Scientific-Research Magazine, Vol. 63, pp. 29-40. (In Persian).
Hoseini, A., Forotan, M., Salehi, S. (2018), The evolution of socio-spatial meaning in Arak homes, Architecture and Urban Planning, Vol. 22, pp. 27-39. (In Persian).
Karimi, M., Hojat, E., Shahbazi chegeni, B. (2018), An Investigation into How to Link Dwelling and Housing, Journal of Bagh Nazar, Vol. 61, pp. 5-16. (In Persian).
Khamenehzadeh, H. (2017), The concept of privacy and how it is realized in the home world of the Iranian home-world, its comparative study in the pre-modern Iranian home and the modern Iranian house, the Gazette of the Gazette, Vol. 49, pp. 31-40. (In Persian).
Khosronia, M. (2017), The Effect of Changes and Activities on the Pattern of Housing and the Form of Rural Homes (Case Study: Urmia Villages), Journal of Housing and Village Environment, Vol. 159, pp. 50-63. (In Persian).
Kuloglu, N., Durmus,S. (2014), The Trace of Change: Traditional House, Proceedings of the 2nd ICAUD International Conference in Architecture and Urban Design Epoka University, Tirana, Albania, 08-10 May 2014 Paper No. 285.
Maghouli, N., Ahmadzadeh, M. (2017), Typology of rural housing in the city of Savadkuh in terms of architecture and structure, Journal of Housing and Rural Environment, Vol. 160, pp. 87-103. (In Persian).
Mohamadi Yeganeh, B., Cheraghi, M., Jamshidi, M.K., Emami, M. (2017), Analysis of Economic Indicators Effective in Functional Development of Rural Housing (Case Study: Ghani Biglu Township, Zanjan Township), Journal of Housing and Rural Environment, Vol. 160, pp. 35-46. (In Persian).
Mozafar, F., Abdmojiri, A., Hashemian, A. (2016), Concepts in the Pattern of Rural Housing Architecture (Case Study in Rural Khorasan Razavi Villages), Journal of Housing and Rural Environment, Vol. 154, pp. 59-75. (In Persian).
Ghadermarzi, H., Bahmani, A. (2018), Examining the dimensions of housing poverty, with an emphasis on the economic dimensions of rural housing, Case: Eilaghe jonoubi District, Dehgolan City, Proceedings of the 2nd National Conference on Perspective of Rural Development in Iran, feb.28. Kharazmi University, Tehran. (In Persian).
Nuzha, A.(2018), A place of many names: how three generations of Bedouin women express the meaning of home, Journal of Hous and the Built Environ, vol. 33, pp. 247–262 .
Philip, L., Williams, F. (2018), Remote rural home based businesses and digital inequalities: Understanding needs and expectations in a digitally underserved community, Journal of Rural Studies, Vol. 62, pp. 1-13.
Pourramezan, E. (2018), Evaluation of the Status of Social Housing Indicators in Rural Areas of Guilan Province, journal of New Attitudes in Human Geography, Vpl. 2, pp. 250-270.
Rapoport, Amos (2005), Culture Architecture and design, Locke science publishing company, Inc, Chicago,USA.
Riahi, V., Meysami, Z., Javan, F. (2018), Analysis of housing supply situation of rural settlements in metropolitan areas (Case study: Kahrizak villages in Ray city), Geographical of Territory Journal, Vol. 570, pp. 15-28. (In Persian).
Riahi, V., Parizadi, T., Sanginostadi, A. (2017), Analysis of Housing Supply Patterns in Rural Areas, Case Study: Tayebad and Bakharz Towns, Journal of Rural Economy and Space Development, Vol. 20, pp. 137-154. (In Persian).
Robert R., Reed, Ejindu S. Ume(2019), Housing, Liquidity Risk, and Monetary Policy, Journal of Macroeconomics, Vol. 59-60, pp. 1-68.
Saeidi, A., Amini, F. (2010), Settlement Instability and Functional Development of Rural Housing (Case Study: Khafr Village, Natanz-Badrud Area), Journal of the Iranian Geographic Society, Vol. 27, pp. 29-43. (In Persian).
Saketyazdi, A., Beigzadeh, H., Kameli, S. (2017), Investigating the effect of undesirable repairs on the thermal load of traditional houses in Yazd (Case study: the houses of Alavi and Tehrani), Bagh-e-Nazar Journal, Vol. 54, pp. 65-76. (In Persian).
Sartipipoor, M. (2013), Architecture of native peoples' homes in the villages of Markazi province, Physical-Space Planning Journal, Vol. 3, pp. 25-36. (In Persian).
Sartipipoor, M., Rostami, M.R., Shahabisahmiri, M., Amirsadat, M. (2018), Analysis and evaluation of rural housing features based on 2013 sampling, Journal of housing and rural environment, Vol. 163, pp. 3-19. (In Persian).
Shafaei, M. (2018), Rural Housing Design Pattern, Case Study: Hanjen Village, Journal of Housing and Rural Environment, Vol. 163, pp. 33-46. (In Persian).
Townsend, L., Wallace, C., Fairhurst, G., Anderson, A., (2017). Broadband and the creative industries in rural Scotland. Journal of Rural Study, Vol.54,pp. 451–458.
Valibeig, N., Rastegarzhaleh, S. (2018), Comparative study of Sistan and Baluchi native habitat from a physical archaeological perspective with the approach of cultural anthropology, Journal of Housing and Rural Environment, Vol. 163, pp. 19-33. (In Persian).
Varmaghani, H., Soltanzadeh, H.(2018), The Role of Gender and Livelihoods in Home Formation (Comparison of Qajar Houses in Gilan and Bushehr), Urmanshahr Architecture and Urban Planning, Vol. 23, pp. 123-134. (In Persian).
Zargar, A., Sartipipoor, M., Miri, S.H., Sheikhtaheri, H. (2017), Designing and Formation of a Rural House According to the Old Architects (Case Study: Garmsar County Villages), Journal of Housing and Village Environment, Vol. 158, pp. 3-20. (In Persian).
A reflection on the Meaningfulness of new rural houses with emphasis on spatial-functional aspects (Case study: Eilagh e Jonoubi District, Dehgolan County)
Received: Accepted:
EXTENDED ABSTRACT
Introduction
The form, space and function of the rural home are the result of the worldview and the mentality of the inhabitants, whose modernity and processes affected the multiplicity of the rural home, resulting in a kind of separation between the mentality of the inhabitants and the objectivity of the emerging houses, Emptying from yesterday and getting lost in it all mean.
Methodology
The purpose of this study is to investigate the dimensions of the construction of new residential buildings, especially the spatial-functional dimension. The statistical population of the study was Dehgolan city and the sample was Eilagh e Jonoubi District. A sample of 50 dignitaries and an expert in the field of housing was selected as the sample. Data were collected by means of documentary and survey methods. In the field study, questionnaires, interviews and observations were used. For data analysis, descriptive statistics (mean and frequency) and inferential statistics (Chi-square, Mann-Whitney, Kruskal-Wallis and Spearman correlation) were used.
Results and discussion
The findings of the Chi-square test show that, in the physical dimension, emerging residential buildings have changed the true meaning of native architecture and reduced the surface of the infrastructure, which is significant with an error value of 0/000. From an economic point of view, modernization affects the livelihoods of rural houses and is in some way effective in eliminating livelihoods in rural homes.
Conclusion
The emergence of emerging housing in villages has changed the social concept of housing and led to the formation of single-family housing with a kayak value of 9/89 and a significant level of less than 0/05.
Key words : Housing, Rural Housing, Meaningfulness, Dehgolan County, Eilaghe Jonoubi District.
[1] * نویسنده مسئول: E- Mail: Afshin.bahmani@ut.ac.ir
[2] -Rapaport
[3] -Kuloglo and Durmus
[4] -Counter