Investigating the Role of Strategic Leadership on Strategic Innovation with the Role of Enhancing Alertness (Case Study: Manufacturing Companies of Ilam Province)
Subject Areas : FuturologyKamal Salimzadeh 1 , Esfandyar Mohammadi 2 , Jamal Salimzadeh 3 , esfandyar mohammadi 4
1 - Business Management, Bakhtar Higher Institution Of Education, Ilam, Iran
2 - University of Ilam
3 - Master of Management Executive, Teacher of Payam Noor University of Ilam
4 - management department of ilam university
Keywords: Strategic Leadership, leadership, Entrepreneurial Awareness, Strategic Innovation,
Abstract :
The purpose of this research is to investigate the role of strategic leadership on strategic innovation with the role of entrepreneurial alertness moderation in manufacturing companies in Ilam province. The research method is descriptive-analytic, which is applied in terms of its nature and in terms of its implementation method, is a survey. The statistical population of the study consisted of 1900 employees of the manufacturing companies of the province, of which 320 random samples were selected from the Cochran formula. The data gathering tool was a questionnaire. To analyze the data, descriptive statistics (mean, frequency, cumulative percent) and inferential statistics (Kolmogorov-Smirnov test, Pearson correlation coefficient test and regression analysis, Watson's camera test, and...) was done with the Spss software. The results of Pearson correlation test at 99% confidence level showed that there was a positive and significant relationship between strategic leadership on strategic innovation and the role of moderating entrepreneurial alertness among sample employees. The results show that all six dimensions of strategic leadership (perspective on the future, organizational structure and process, human capital, ethical values, competence and organizational culture) had a positive and significant effect on strategic innovation with the role of moderating entrepreneurial vigilance. And have been approved.
_||_
بررسی تأثیر رهبری استراتژیک بر نوآوری استراتژیک با نقش تعدیل گر هوشیاری کارآفرینانه (مورد مطالعه: شرکت های تولیدی استان ایلام)
هدف: این پژوهش با هدف بررسی تأثیر رهبری استراتژیک بر نوآوری استراتژیک با نقش تعدیل گر هوشیاری کارآفرینانه در شرکت های تولیدی استان ایلام می باشد.
روش: روش پژوهش از نوع توصیفی- تحلیلی است که به لحاظ ماهیت کاربردی و به لحاظ روش اجرا، پیمایشی است. جامعه آماری تحقیق شامل 1900 نفر از کارکنان شرکت های تولیدی استان است که از این تعداد از طریق فرمول کوکران 320 نفر به عنوان نمونه به شیوه ی تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه می باشد و برای تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی (میانگین، فراوانی، درصد تجمعی) و از آمار استنباطی (آزمون کلموگروف- اسمیرنوف، آزمون ضریب همبستگی پیرسون و آزمون تحلیل رگرسیون، آزمون دوربین واتسون و ...) با نرم افزار spss انجام شد.
یافته ها: نتایج حاصل از اجرای آزمون همبستگی پیرسون در سطح اطمینان 99 %نشان داد رهبری استراتژیک بر نوآوری استراتژیک با نقش تعدیل گر هوشیاری کارآفرینانه در شرکتهای تولیدی استان ایلام تأثیرمثبت و معنی داری وجود داشت.
نتیجه گیری: نتایج به دست آمده نشان می دهد که هر 6 بُعد رهبری استراتژیک (چشم انداز درباره آینده، ساختار و فرایند سازمانی، سرمایه انسانی، ارزش های اخلاقی، شایستگی و فرهنگ سازمانی) بر نوآوری استراتژیک با نقش تعدیل گر هوشیاری کارآفرینانه تأثیر مثبت و معناداری داشتند و مورد تأیید قرار گرفتند.
واژه های کلیدی: رهبری، رهبری استراتژیک، نوآوری استراتژیک، هوشياري كارآفرينانه.
1- مقدمه
علم مديريت در حكم يك حوزه مدرن از معرفت بشري از مجموع عوامل مؤثر بر موفقيت سازمان، بر نقش مديران و رهبران بسيار تأكيد مي ورزد (قنبري و رجبي، 1389). رهبري يكي از فرآيندهاي اصلي هر سازمان محسوب مي گردد و بهره وري سازمان به شيوه هاي رهبري مديران آن متكي است. مطالعات متعدد حاكي از آن هستند كه هر سازمان براي نيل به اهداف، شيوه خاصي از رهبري و مديريت را لازم دارد. امروزه هر چه به سمت آينده حركت مي كنيم با توجه به تغييرات سريع و پيچيده تر شدن محيط و اداره سازمان ها و بنگاه ها، رهبران سازمان ها با مشكلات غير قابل پيش بيني روبه رو شده اند كه انعطاف پذيري بالاي آنها را در رفع مشكلات و مواجهه با محيط پر تلاطم پيرامون سازمان ها مي طلبد (گل محمدي و همكاران، 1392؛ به نقل از ملائی و قجاوند، 1394).
رهبري فقط مختص رهبري فرد يا گروهي از افراد در موقعيت كاري نمي باشد بلكه فرآيندي است كه رهبر براي دستيابي به هر هدفي در فعاليت هاي گوناگون درگير مي شود. رهبري به رفتار يا نگرش يك رهبر براي منسجم كردن و هدايت افراد به سوي اهداف اشاره دارد. بنابراين، اثربخشي هر سازمان به اثربخش بودن رهبر آن بستگي دارد و چنين رهبري سبك رهبري اثربخش را به كارمي گيرد (کارامات1، 2013). سازمان هاي خيلي اندكي يك استراتژي صريح و آشكار رهبري دارند و بدون يك رهبري درست و مناسب، استراتژيهاي سازمان تنها روي كاغذ باقي خواهد ماند (پاسمور2، 2014). مونتگومری3 (2008) اشاره مي كند كه تعداد اندكي از رهبران به خودشان اجازه مي دهند تا درباره استراتژي و آينده به تفكر بپردازند (سرفونتین4، 2010).
رهبری استراتژیک از مفاهیم جدید مطرح شده در حوزه مدیریت است. علیرغم اینکه تاکنون تعاریف و مدل های گوناگونی برای آن ارائه شده است، اما پژوهش های جامعی که در این خصوص به صورت کاربردی زمینه های ارتقاء کارایی سازمان ها و شرکت ها را در پی داشته باشد صورت نپذیرفته است، بنابراین بررسی نظام مند این مفهوم ضروری احساس می شود. اولین نویسندگان مدرنی که ارتباط بین مفهوم استراتژی و کسب وکار را در کتاب» تئوری های بازی ها و رفتار اقتصادی 12 «مطرح کردند، وان نئومن و مورگنسترین13 در سال 1947 بودند. مطالعه استراتژی همراه با مفهوم مدیریت در دهه 1950 آغاز شد، زمانی که فورد فندیشن14 و سازمان کارنگی15 شروع به پژوهش در زمینه برنامه ریزی آموزشی مدارس مدیریت کسب وکار کردند؛ همزمان با پژوهش ریپورت16 در 1959 که مطالعات مدیریت کسب وکار را گسترش داد. این مطالعات رشته نهایی با عنوان» سیاست کسب وکار17« را توصیه کرد)راندا و مارتین18، 2012).
علیرغم تاریخچة طولانی پژوهش های مربوط به رهبری، فقط در سال های اخیر محققان رفتار سازمانی رهبری استراتژیک را به عنوان یک کانون توجه جداسازی کرده اند (نارایانان و زانه9، 2009، 380). محققان اذعان می کنند رهبری استراتژیک یک شایستگی پیچیده و چند بُعدی است که ریزه کاری های فراوانی دارد و به همین دلیل مدون کردن آن دشوار است. دلیل این دشواری تا اندازة زیادی به حوزة گستردة رهبری استراتژیک، که ساختار سازمان و متغیرهای محیطی را دربرمی گیرد، مربوط می شود. این امر به دیدگاهی همه جانبه تر و کامل تری در مقایسه با آنچه معمولاً در نظریه های رهبر- پیرو یا سرپرستیِ حوزة رهبری (مثل مسیر- هدف، اقتضایی وLMX ) یافت می شود، نیازمند است (لئر10، 2012، 53). دلایل زیادی نیز وجود دارد که وجود رهبری استراتژیک برای دستیابی به اثربخشی فردی و سازمانی و نیز موفقیت در محیط کسب وکار – که به سرعت تغییر می کند و به طور روزافزون در حال جهانی شدن است - بسیار حیاتی است)کویین و بیتی19، 2010). هدف اصلی رهبری استراتژیک، بقای سازمان در بلندمدت در راستای اهداف اصلی کسب وکار است. با وجود این، به طور همزمان دستیابی به سود بالای متوسط را نیز هدف قرار می دهد. بنابراین، هدف اولیة رهبری استراتژیک، کسب سود است (توتار و همکاران7، 2011، 1381). به عبارتی، کانون تمرکز رهبری استراتژیک، مزیت رقابتی پایدار، یا تداوم موفقیت سازمان است (هاجز و بئاتی8، 2005، 9).
کارآفرینی نقش اساسی در توسعة اقتصادی کشورهای مختلف ایفا می کند. به واسطة کشف فرصت های جدید و طراحی اقداماتی برای بهره برداری از آن ها، کارآفرینان فرایند تولید بازار را هدایت و نیازهای اقتصادی و اجتماعی جامعه را برطرف می کنند. برخی افراد توانایی ارائة ایده های نو و تشخیص فرصت ها را دارند، درحالی که بیشتر مردم از این توانایی بی بهره اند، اما اطلاعات بسیار کمی دربارة چرایی این مسئله وجود دارد (والیر 11، 2013، 430).
چریتو و مارکیدز (2004) نوآوری استراتژیک را چنین تعریف می کند:« نوآوری در مدل تجاری که منجر به یک روش جدید بازی کردن مسابقه می شود و نوآوران استراتژیک به منزله شرکت های حمله کننده که مدل های تجاری متفاوت را به کار می گیرند می باشند». مطابق نظر گاوین دارجن و تریمبل نوآوری استراتژیک انحراف خلاق از اقدامات قدیمی در حداقل یکی از سه حوزه زیر است: طراحی معماری زنجیره ارزش، مفهوم سازی مجدد منتقل شده به مشتری یا تعریف مشتریان بالقوه )سرعتی آشتیانی، 1387). نوآوری استراتژیک، موضوعی نوظهور و نوخاسته در مکتوبات مربوط به مدیریت استراتژی و نوآوری در سازمان است که در مرحلة رشد قرار دارد و به مفهوم رقابت در صنعت موجود به روشی کاملاً متفاوت است، که ارزش های مشتری را بازتعریف می کند و ارتقاء می بخشد. نوآوری استراتژیک یک نوآوری باز و در حال تحول در کالاها و خدمات، رویکردهای تجاری و فرایندهای تجاری برای بهبود عملکرد است )جعفریان راد، مولوی و هزاره، 1393).
یکی از مقوله هاي بسیار با اهمیت در بحث کارآفرینی و تشخیص فرصت، هوشیاري کارآفرینانه می باشد. کرزنر اولین کسی بود که از واژة هوشیاري براي تشخیص فرصت کارآفرینانه استفاده کرد. وي هوشیاري کارآفرینانه را عامل روشن شدن بینش برتر تعریف می کند(آلوارز و بارنی 20، 2000). اشخاصی که توانایی شناسایی زمان مناسب ارائه کالاها یا خدمات جدید و هم چنین زمان افزایش ارزشمندي کالاها یا خدمات موجود براي مشتریان را دارند، داراي حس هوشیاري کارآفرینانه هستند. نظریۀ کارآفرینی کرزنر به دلیل این که خلاصه اي از ویژگی هاي روانشناختی کارآفرینان جهان واقعی و عوامل تعیین کنندة هوشیاري می باشد، مورد انتقاد قرار گرفته است. نظریۀ کارآفرینی کرزنر، بر نقش هوشیاري بیش از حد تأکید می کند و نقش حیاتی تفسیر را نادیده می گیرد (های، 1980؛ لاوئی 21، 1990).
با توجه به اهمیت روز افزون این مقوله ها در مدیریت نوین، به نظر می رسد سازمان ها به ویژه شرکت های تولیدی برای رویارویی با تغییرات شتابان و رقابت شدید راهی جز انتخاب روش های جدید مدیریت و استفاده از فرصتهای محیطی ندارند. در این راستا رهبری استراتژیک، نوآوری استراتژیک و هوشیاری کارافرینانه ویژگی های مدیریتی خاصی هستند که برای افزایش بهره وری در سازمانها مورد اقبال قرار گرفته اند . برای آشکار شدن اثرات این متغیرها در بهره وری در سازمانها، نیاز به بررسی های علمی بیشتر می باشد. مرور پژوهش های پیشین اثرگذاری این عوامل بر عملکرد شرکتها را نشان داده است. این پژوهش ضمن پرداختن به اهمیت این بررسی ها ابعاد جدیدی را در زمینه ی اثرات متقابل آنها بر یکدیگر و در نتیجه رشد و بالندگی شرکت ها تبیین می نماید. بنابراین مسأله اصلی در این مطالعه وضعیت موجود بکارگیری این مقوله ها در شرکت های تولیدی در استان ایلام و سپس میزان ارتباط بین این متغیرها می باشد. این مساله بصورت سوال اینگونه بیان می شود که آیا رهبری استراتنژیک در شرکت های تولیدی بر نوآوری استراتژیک در این شرکت ها تاثیر مثبت و معنی دار دارد؟ و آیا هوشیاری کارافرینانه رابطه بین رهبری استرتژیک و نو آوری استراتژیک در این شرکت ها را تعدیل می کند؟ با بررسی این سؤالات و پاسخ به آنها می توان پیشنهادهای سازنده ای در جهت توسعه عملکرد این شرکت ها ارائه نمود که از اهداف اصلی این پژوهش می باشد.
2- مبانی نظری
2-1- رهبری استراتژیک
رهبري يك فرآيند است و يك رهبر اثربخش تيمي را به وجود مي آورد و در يك سازمان با آن ها ارتباط برقرار مي كند (کریاک و همکاران 22، 2011). عبارت رهبري استراتژيك از كار روي مديريت استراتژيك آشكار شد. در اواسط دهه 1980 يك تغيير روش (دگرديسي) از مطالعه نظارت در رهبري به سوي مطالعه رهبري استراتژيك آغاز شد. با اين تغيير بر موضوع تازه كشف شده تأكيد شد و تئوري هاي رده بالاي مديريت و مطالعه تيم مديريت ارشد در مركزيت قرار گرفت. رهبري در سطح استراتژيك به عنوان يكي از مسائل اساسي پيشروي سازمانها در قرن 21 شناخته شده است (لئر، 2012).
رهبری استراتژیک به فرآيند هدايت برنامه هاي استراتژيك و حصول اطمينان از اجراي خوب آن براي كسب اطمينان از موفقيت سازمان در بلند مدت دلالت دارد (رضائيان، 1383، 242).
اقتصاد جهانی دورنمای رقابتی جدیدی را به وجود آورده است که در آن رویدادها به طور مداوم و پیش بینی نشده تغییر می کند. تغییرات شتابان در محیط بیرونی باعث افزایش نیاز به نگریستن به استراتژی و رهبری به عنوان دو روی یک سکه شده است. الزامات محیطی، نیاز به رهبری استراتژیک را، به منظور تفسیر محیط، خلق استراتژی و ایجاد سازمانی که بتواند در چنین بافتی دوام بیاورد، القاء می کند (کروسان و همکاران 23، 2008، 572). در شرایط محیطی پویا و بی ثبات، توانایی رهبری استراتژیک به یک ضرورت تبدیل شده است. به عبارت دیگر، رهبری در دوره هایی که در آن، تغییراتِ سریع و رقابتِ شدید در حال تجربه شدن است، باید به صورت رهبری استرتژیک باشد (توتار و همکاران، 2011، 1381).
هدف اصلی رهبری استراتژیک، بقای سازمان در بلندمدت در راستای اهداف اصلی کسب وکار است. با وجود این، به طور همزمان دستیابی به سود بالای متوسط را نیز هدف قرار می دهد. بنابراین، هدف اولیة رهبری استراتژیک، کسب سود است (همان منبع، 2011، 1381). به عبارتی، کانون تمرکز رهبری استراتژیک، مزیت رقابتی پایدار، یا تداوم موفقیت سازمان است (هاجز و بئاتی، 2005، 9).
رهبري استراتژيك شامل به كارگيري استراتژي ها است (لاهترو و آوال24، 2013). رهبران استراتژيك مي توانند پيامدهاي سازماني را از طريق انتخاب هاي شخصي خود تحت تأثير قرار دهند (سیکس و همکاران25، 2013).
نظريه اصلي پشت رهبري استراتژيك نظريه پلكاني است كه توسط هامبريك و ماسون (1984) توسعه داده شده است. بر طبق اين تئوري، ويژگيهاي جمعيت شناختي رهبران ارشد مانند سن، تحصيلات و تجربه بر نوع و ميزان اطلاعاتي كه آنها استفاده مي كنند، تأثير مي گذارد و اين هم تصميم هاي استراتژيك و عملكرد مالي را مورد تأثير قرار مي دهد (کریاک و همکاران، 2011).
مطابق با نظر هاگن و همكاران (1998)، هيت و همكاران (2001) و جوست و فوري (2009)، شش معيار اساسي رهبري استراتژيك عبارتند از: تعيين مسير استراتژيك، بهره برداري و حفظ شايستگي هاي اصلي، توسعه سرمايه انساني، حفظ فرهنگ همكاري اثربخش، تأكيد بر شيوه هاي اخلاقي و ايجاد كنترل هاي استراتژيك (وندی لئر، 2012).
شايستگي هاي اصلي منابع و قابليت هايي هستند كه به عنوان منبع مزيت رقابتي سازمان شناخته مي شوند. هاگن و همكاران (1998) سرمايه انساني را به عنوان دانش و مهارتهاي نيروهاي سازمان (كاركنان به عنوان يك سرمايه ارزشمند) تعريف مي كنند. فرهنگ سازماني با الگوهاي تصميم گيري، اقدامات و ارتباط و شبكه هاي ارتباطي مورد ملاحظه قرار مي گيرد. اخلاق مجموعه اي از استانداردهاي رفتار درست می باشد و رهبران استراتژيك بر رفتارهاي اخلاقي در سازمان تأكيد مي ورزند. مراقبت ها براي كمك به سازمانها در اطمينان از دستيابي به پيامدهاي مطلوب استراتژيك ضرورت دارند. كنترل استراتژيك در زمينه اقدامات استراتژيك به منظور دستيابي به پيامدهاي مطلوب و مناسب تمركز دارند(همان منبع، 2012).
2-2- نوآوری استراتژیک
برای تعریف نوآوری استراتژیک ملاحظه و بیان تعاریف دیگران از آن مفید و سودمند است. هامل و پراهالد (1989) در مورد قصد استراتژیک چنین می نویسند"توانا ساختن یک شرکت برای ایجاد فضای صنعتی جدید و تسهیل خلق بازارهای جدید (هامل و پراهالد 26، 1989)."
مارکیدز 27 (2000) نوآوری استراتژیک را به منزله یک روش کاملاً متفاوت رقابت در یک صنعت می داند که از طریق شکستن قوانین بازی و اندیشیدن به روش های پدیدار می شود. یک عنصر اصلی از نظر او عبارت است از: "مفهوم سازی مجدد آنچه کسب و کار در مورد آن است و اینکه کدام روش منجر به راه متفاوت بازی کردن مسابقه به طور صحیح در صنعت می شود؟
کرنسکی و جنکسز 28 (1997) در مورد استفاده از خلاقیت و نوآوری برای شکستن قوانین به منظور کسب مزیت های رقابتی صحبت می کنند.
تاچمن29 (1997) تشریح می کند که توانایی اداره کردن جریان های از هم گسیخته به همان اندازه جریان های همگرا و نموی نوآوری منجر به بازارهای جدید و باز نویسی قوانین صنعت می گردد.
هامل (1998) بیان می دارد که نوآوری استراتژیک ظرفیتی برای تصور مجدد مدل موجود صنعت است به روشی که ارزش های جدیدی را برای مشتریان ایجاد می کند و ثروت و دارایی جدیدی را برای همه ذینفعان از طریق اختراع یک محصول یا خدمت تعریف مجدد فضای بازار یا طراحی مجدد مرزهای صنعت تولید می کند. او همچنین این نکته را متذکر می شود که مزیت رقابتی کلیدی از نوآوری در مدل تجاری ناشی می شود. هدف نوآوری مدل تجاری این است که یک گوناگونی استراتژیکی بزرگتری را در بازار و محیط رقابتی ایجاد کند (2001).
چریتو و مارکیدز (2004) نوآوری استراتژیک را چنین تعریف می کند:"نوآوری در مدل تجاری که منجر به یک روش جدید بازی کردن مسابقه می شود و نوآوران استراتژیک به منزله شرکت های حمله کننده که مدل های تجاری متفاوت را به کار می گیرند می باشند".
بر طبق نظر مارکیدز (2003) نوآوری استراتژیک راه های مختلف از رقابت در کسب و کار موجود است. نوآوری استراتژیک را میتوان به عنوان توضیح و تعریف مجدد بازار تغییر مدل کسب و کار با شکستن قوانین بازی فعلی و تغییر ماهیت رقابتی جاری تعریف کرد (اسچلگلمیچ و همکاران30، 2003).
مطابق نظر گاوین دارجن و تریمبل نوآوری استراتژیک انحراف خلاق از اقدمات قدیمی در حداقل یکی از سه حوزه زیر است: طراحی معماری زنجیره ارزش، مفهوم سازی مجدد منتقل شده به مشتری یا تعریف مشتریان بالقوه (سرعتی آشتیانی، 2008). نوآوری استراتژیک عبارت است از یک بازی نوآوری در حال تغییر در محصولات / خدمات، مدل های تجاری، فرایندهای تجاری و / یا موقعیت در برابر همکاران به منظور بهبود عملکرد (آفواه31، 2009).
2-2-1- نتایج نوآوری استراتژیک
با ملاحظه تعاریف بالا نتایج زیر از نوآوری استراتژیک می تواند بیان گردد. نوآوری استراتژیک منجر می شود به:
· مدل های تجاری جدید (شامل معماری زنجیره ارزش جدید)،
• بازارهای جدید (از طریق ایجاد بازارهای جدید یا شکل دهی مجدد بازارهای موجود)،
• ارزش افزوده برای هم مشتریان و هم شرکت،
• یا ترکیبی ازهر سه.
ترسیمی خلاصه از آنچه در بالا گفته شد عبارت است از اینکه نوآوری استراتژیک تعریف خواهد شد به عنوان:
• یک چارچوب از ابعاد به هم وابسته محتوا، مفهوم و فرآیند،
• تسهیل کننده کاربرد خلاقیت و نوآوری برای مدیریت استراتژیک،
• به منظور مقدور ساختن تمایز استراتژیک و مزیت رقابتی،
• از طریق تعریف مجدد مدل تجاری طراحی مجدد مرزهای بازار ایجاد بازارهای جدید و بهبود ارزش برای مشتریان و خود شرکت(سرعتی آشتیانی، 2008).
شکل 1. نوآوری استراتژیک و نتایج آن (سوین کاز 2007)
موفقیت مالی مزیت رقابتی تمایز روش جدید بازی نوآوری
کردن مسابقه استراتژیک - ارزش ذینفعان و - موقعیت استراتژیک – مدلهای جدید تجارت - محتوا درآمدهای بالاتر جدید - بازارهای جدید - فرایند - بهبودهای ارزش - مفهوم |
فرآیند نوآوری استراتژیک
مطابق نظر دی ویت و مایر32 (2004) فرایند های استراتژی می توانند روی سه موضوع جداگانه زیر هم پوشانی داشته باشند:
- تفکر استراتژیک: تمرکز آن روی استراتژیست است و در مورد اینکه چگونه مدیران باید تفکرشان را برای دستیابی به فرایند منطقی و موفق استراتژیک سازماندهی نمایند سئوال می کند.
- فرم دادن استراتژی: تمرکز آن روی استراتژی و در مورد اینکه چگونه مدیران باید فعالیت های تعیین استراتژی را برای دستیابی به فرایند فرم دهی استراتژی موفق شکل دهند سئوال می نماید.
- تغییر استراتژیک: تمرکز آن روی سازماندهی کردن است و در مورد اینکه برای دستیابی به فرایند نوسازی (تجدید) استراتژیک چگونه باید تغییر سازماندهی شود سئوال می کند (به نقل از سرعتی آشتیانی، 1387: 150).
2-3- هوشیاری کارآفرینانه (متغیر تعدیل گر1)
در سال های اخیر، در حیطة مباحث مرتبط با فرصت شناسی در تحقیقات کارآفرینی، هوشیاری به عنوان محور اصلی مورد توجه بسیاری از محققان و صاحبنظران بوده است (شورت و همکاران، 2010، 49). ابتدا کرزنر 1973) ؛ (1979 تحقیقات در زمینة هوشیاری کارآفرینانه را توسعه داد. وی در مطالعات خود بر این نکته تأکید داشت که افراد با سطح هوشیاری بالاتر، به اصطلاح آنتن هایی دارند که به آن ها اجازه می دهد حتی در شرایط محدودیت اطلاعاتی، نیازها و فرصت های کارآفرینی را تشخیص دهند(تانگ و همکاران33، 2012، 78). بر مبنای تحقیقات کایش و گیلاد(1991)، هوشیاری کارآفرینانه آمادگی منحصربه فرد در ارزیابی و پویش مستمر محیط به منظور کشف فرصت های کارآفرینی درنظر گرفته شده است. به این ترتیب، کرزنر (1997 ؛2008 ) بعدها هوشیاری را نگرشی پذیرا برای فرصت های دردسترسی که پیش از این مورد توجه نبوده است، تعریف کرد (کرزنر 34، 1997، 72). وی همچنین، هوشیاری کارآفرینانه را حسی درونی برای تشخیص آنچه تاکنون به وجود آن توجه نشده است، معرفی کرد (کرزنر، 2008، 12). البته در بخشی دیگر از مطالعات با محوریت کارآفرینی عمل محور بر این نکته تأکید می شد که هوشیاری یک ویژگی کارآفرینانه نیست، مگر اینکه دربردارندة قضاوت و حرکت به سوی کاربرد و اقدام باشد. درواقع بر مبنای این رویکرد، اقدام برای تعقیب و پیگیری فرصت های کشف شده، محور کارآفرینی به شمار می رود (مک مولن و شیفرد 35، 2006، 132). هوشياري كارآفرينانه به عنوان يك توانايي فردي به منظور جمع آوري، انتقال و انتخاب اطلاعاتي كه منجر به فرصتهاي بالقوه ي كسب و كار و كسب سود مي شود، قابل تعريف است (تانگ و همکاران 36، 2007، 23-36). به طور خيلي ساده تر مي توان گفت كه هوشياري كارآفرينانه در واقع توانايي درك و ديدن چيزهايي است كه ديگران قادر به ديدن آنها نيستند. واقعيت اين است كه ايجاد يك كسب و كار جديد منحصراً يك فرايند اقتصادي نيست، بلكه رابطه ي تنگاتنگي با محيط پيراموني كسب و كار دارد (اندرسون و اسمیت 37، 2007، 97-479) و افراد در محيط هاي مختلف، تصميمات كارآفرينانه ي متفاوتي را اتخاذ مي كنند (چل38، 2000، 63-80). و در تعامل با محيط، موقعيت ويژ هاي را به عنوان فرصت تشخيص مي دهند. از سوي ديگر، رفتار افراد مبتني بر ارزش ها و باورهاي فردي، ويژگ يهاي شخصيتي و سرمايه(انساني، اجتماعي و مالي) منحصر به فرد خود مي باشد. چنين زمينه اي به تمايلات و توانمندي هاي افراد شكل مي -دهد و تحت عنوان "هوشياري كارآفرينانه" شناخته مي شود(تانگ، 2008). با توجه به تعدد تعاریف در زمینة هوشیاری کارآفرینانه، این پدیده از زوایای مختلفی بررسی شده و برای تشریح و تبیین آن شاخص های گوناگونی ارائه شده است که از مهم ترین آن ها می توان به سه شاخص پویش و جست وجو (تلاش غیرمعمول و مداوم در جست وجوی ایده های جدید و ایجاد آرایه ای گسترده از اطلاعات مرتبط)، برقراری روابط و پیوندها (دریافت و به کارگیری اطلاعات جدید، خلاقیت و ایجاد روابط منطقی) و ارزشیابی و قضاوت (ارزیابی و تخمین درمورد اینکه آیا یک فرصت ویژه از اطلاعات جدید ناشی می شود) اشاره کرد (تانگ و همکاران، 2012، 79؛ بارون، 2006، 107؛ مک مولن و شیفرد، 2006، 133).
3- پیشینه های تحقیق
در زمينه تحقيقات انجام گرفته در ارتباط با موضوع پژوهش حاضر در ايران علي رغم تلاش محقق و جستجو به طرق مختلف از جمله مشاهده منابع کتابخانه اي، جستجو در سايت هاي اينترنتي تعداد معدودي تحقيقات داخلي و خارجی تا حدی مرتبط بدست آمد. و از ميان آنها پژوهش هاي مندرج در ذيل که به بخش هايي از وجوه مرتبط با موضوع اين تحقيق پرداخته اند انتخاب و گزيده اي از آنها به شرح زير است:
ü طالبی کوهستانی و همکاران (1397) در تحقیقی با عنوان " شناسایی ابعاد هوشیاري کارآفرینانه بر مبناي رویکرد پردازش اطلاعات انسانی (مورد مطالعه: کارآفرینان استان تهران و البرز) " به این نتایج رسیدند که رابطۀ معناداري بین دانش پیشین و تحلیل بازار؛ ذهن آگاهی و تحلیل بازار؛ ذهن آگاهی و هوشیاري کارآفرینانه؛ تحلیل بازار و هوشیاري کارآفرینانه؛ تشخیص فرصت و هوشیاري کارآفرینانه نشان داد. هم چنین نتایج پژوهش بیانگر رابطۀ معناداري بین هوش موفق و تحلیل بازار نبود.
ü زارعی و همکاران (1396) در تحقیقی با عنوان " تدوین مؤلفه های ویژگی های رهبری استراتژیک و بررسی تطابق آن با ویژگی های موردنیاز مدیران ارشد دانشگاه فرهنگیان از دیدگاه متخصصان " به این نتایج رسیدند که از جنبه فردی، رهبری استراتژیک دارای ویژگی هایی چون خرد مدیریتی، یادگیرندگی، انعطاف پذیری، ظرفیت جذب، ظرفیت تنظیم و تنش خلاق است. ازنظر سازمانی، رهبر استراتژیک با ویژگی های پیوند فعالیت ها با استراتژی سازمان، یکسان نگری به حال و آینده، مدیریت سراسری، بهره وری و بهبود مستمر، انگیزش و ترغیب، مدیریت تغییر، نظارت مستمر، رابطه تنگاتنگ رهبر و پیرو و غیره شناخته می شود. در حوزه محیطی نیز یک رهبر استراتژیک باید با رصد کردن محیط اطراف سازمان، تفکر استراتژیک، تبیین مسیر صحیح، آینده نگری، پیشبینی کردن، مزیت رقابتی، مشتری مداری و توسعه بازار را در برنامه های خود لحاظ کند. همچنین نتایج پژوهش نشان داد که به غیراز ویژگی مزیت رقابتی ویژگی های دیگر رهبری استراتژیک با ویژگی های موردنیاز مدیران ارشد دانشگاه فرهنگیان از دیدگاه متخصصان دانشگاه مطابقت دارد.
ü قاسمی و همکاران (1396) در تحقیقی با عنوان " بررسی نقش نوآوری استراتژیک و نوآوری باز بر عملکرد شرکت های فعال در منطقه ویژه اقتصادی بوشهر " به این نتایج رسیدند که نوآوری استراتژیک و نوآوری باز تأثیر معناداری بر عملکرد شرکت ها دارند. در میان ابعاد نوآوری استراتژیک و نوآوری باز، سه بعد نوآوری ارزشی، نوآوری ورود به بازار و اشتراک دانش و تکنولوژی جدید بر عملکرد شرکت های فعال در منطقه ویژه اقتصادی بوشهر تأثیر مثبت و معناداری داشتند.
ü یاراحمدی و صحت (1394) در تحقیقی با عنوان "بررسی تأثیر رهبری استراتژیک بر عملکرد شرکتهای تکنولوژی محورِ پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران" به این نتایج رسیدند که رهبری استراتژیک تأثیر معنادار بر عملکرد شرکت دارد. با توجه به تغییرات شتابان محیطی، توصیه می شود شرکت های مورد مطالعه، به موضوع رهبری در سطح استراتژیک شرکت مبذول توجه بیشتری کنند.
ü حاجی زاده و همکاران (1394) در مقاله ای با عنوان "بررسی رابطة دانش پیشین با تشخیص فرصت های کارآفرینانه: نقش میانجی هوشیاری کارآفرینانه و یادگیری کارآفرینانه" به این نتیجه رسیدند که درنهایت، یافته ها نشان از تأیید تمام فرضیه های پژوهش داشت، به طوریکه تأثیر مثبت دانش پیشین بر تشخیص فرصت، هوشیاری کارآفرینانه و یادگیری کارآفرینانه تأیید شده است و همچنین تأثیر مثبت هوشیاری کارآفرینانه و یادگیری کارآفرینانه بر تشخیص فرصت نیز تأیید شدند. در ضمن، نقش میانجی هوشیاری و یادگیری کارآفرینانه در رابطة دانش پیشین و تشخیص فرصت تأیید شد.
ü بردبار و رضائیان (1393) در مقاله ای با عنوان "نوآوری استراتژیک" به این نتیجه رسیدند که نتایج مطالعات برروی سازمان های موفق و متحول نشان می دهد آنها بر نوآوری استراتژیک تاکید داشته اند نوآوری استراتژیک به مفهوم رقابت درصنعت موجود به روشی کاملاً متفاوت است که ارزشهای مشتری را مجددا تعریف و ارتقاء می بخشد برخلاف نوآوری سنتی این روش متفاوت رقابت فقط شامل نوآوری محصول نیست چنین نوآوری ممکن است بامفهوم محصول تولید یا بازاریابی محصولات و خدمات مربوطه مرتبط باشد این مقاله به هستی شناسی و لزوم نواوری استراتژیک می پردازد و با بیان فرایندهای مختلف نوآوری استراتژیک تشریح فرایند چهارمرحله ای تجسم استراتژی موجود ایجادایده ارزیابی ایده و اجرای استراتژی جدید به بیان عناصرونتایج آن می پردازد.
ü غلامی و همکاران (1393) در مقاله ای با عنوان "تأثیر شایستگی های کارآفرینانه در شکل گیری هوشیاری کارآفرینانه (مورد مطالعه: شرکت های خدمات مشاورة کشاورزی استان کرمان)" به این نتایج رسیدند که براساس نتایج تحقیق فرضیه های پژوهش تأیید شد و مشخص شد شایستگی کارآفرینانه تأثیر مثبت و معنی داری بر سه شاخص هوشیاری کارآفرینانه شامل پویش و جست وجو، برقراری روابط و پیوندها و ارزشیابی و قضاوت دارد. همچنین، نتایج نشان داد در بین شاخص های هوشیاری کارآفرینانه، شاخص ارزشیابی و قضاوت در مقایسه با دو شاخص دیگر بیشترین تأثیرپذیری را از شایستگی های کارآفرینانه دارد.
ü روح الامینی و فیض (1392) در تحقیقی با عنوان "بررسی تجزیه و تحلیل تأثیر تفکر استراتژیک بر نوآوری استراتژیک در شرکت های کوچک و متوسط (مورد مطالعه: شهرک صنعتی خضراء کرمان)" به این نتایج رسیدند که تمام مولفه های تفکر استراتژیک و نوآوری استراتژیک دو به دو با هم همبستگی دارند (P<0/01). با اجرای الگوی معادلات ساختاری با رویکرد حداقل مربعات جزئی (PLS-SEM) برای آزمون رابطة تفکر استراتژیک با نوآوری استراتژیک مشخص شد که الگوی پیشنهادی از برازش خوبی برخوردار است و نوآوری استراتژیک از طریق تفکر استراتژیک تعیین شده است. همچنین تمامی ضرایب مسیر مسیر الگوی پیشنهادی نیز معنادار بوده است (P<0/01).
ü عزیزی و همکاران (1391) در مطالعة خود در زمینة الگوی عوامل فردی و اجتماعی مؤثر بر تشخیص فرصت های کارآفرینانه دریافتند عوامل فردی شامل خلاقیت، دانش پیشین و خودکارآمدی بر میزان هوشیاری کارآفرینانة کارآفرینان برتر ملی و استان تهران تأثیر مثبت و معنی داری دارد.
ü شاهبندرزاده و زارعی (1392) در پژوهشی عوامل فردی مؤثر بر شناسایی فرصت های کارآفرینی را بررسی کرده اند. براساس نتایج تحقیق، هوشیاری کارآفرینانه به عنوان مشخصه ای روان شناختی از متغیرهای متعددی مانند عوامل فردی (اعتمادبه نفس، سخت کوشی و خودباوری)، انگیزش، قابلیت شناختی و شایستگی های مرتبط با کارآفرینی(ریسک پذیری، تحمل ابهام و استقلال طلبی) تأثیر می پذیرد.
ü سرعتی آشتیانی (1387) در مقاله ای با عنوان "نوآوری استراتژیک" به این نتیجه رسیدند که نتایج مطالعات بر روی سازمان های موفق و متحول نشان می دهد آن ها بر «نوآوری استراتژیک» تاکید داشته اند. نوآوری استراتژیک به مفهوم رقابت در صنعت موجود به روشی کاملاً متفاوت است که ارزش های مشتری را مجدداً تعریف و ارتقاء می بخشد.
ü ایان اوشری و همکاران39 (2015) در پژوهشی با عنوان "نوآوری استراتژیک از طریق برون سپاری: نقش حکمرانی رابطه ای و قراردادی" به این نتیجه رسیدند که نتایج یک نظرسنجی در سراسر اروپا از 248 شرکت بزرگ نشان می دهد که ارتباطات با کیفیت بالا بین مشتریان و تأمین کنندگان ممکن است در دستیابی به نوآوری استراتژیک از طریق برون سپاری کمک کند. با این حال، در طیف قراردادهای مختلف برون سپاری، تنها قرارداد مشارکت، زمانی که در مجموعه قراردادی مشتری در کنار قیمت ثابت، زمان و مواد و یا ترکیبی از آنها، تاثیر مثبتی بر مدیریت حاکم بر رابطه دارد، و احتمالا تقویت مثبت اثر کیفیت روابط مشتری-تأمین کننده در نوآوری استراتژیک باشد.
ü برگمن و همکاران40 (2013) در پژوهشی با عنوان "سنجش مکانیزم های یادگیری برای شبیه سازی قابلیت نوآوری استراتژیک" به بررسی تأثیر قابلیت های تحلیل و تفسیر جذب کننده سازمان بر نوآوری استراتژیک پرداختند و سه مؤلفه قابلیت جذب کنندگی مطرح کردند که بر شکستن رقابت تأثیر بسزایی دارند. این سه مؤلفه شامل شناخت، تلفیق و بهره برداری از دانش است.
ü ارتان گاندوز و همکاران41 (2012) در تحقیقی با عنوان "رابطه تنش رقابتی و نوآوری استراتژیک" به این نتیجه رسیدند که تنش رقابتی تاثیر مستقیمی بر نه تنها حمله به رقیب بلکه تصمیم گیری و پیاده سازی نوآوری دارد.
ü ساروات و همکاران42 (2011) در تحقیقی با عنوان "بررسی تأثیر رهبری استراتژیک بر عملکرد سازمانی با توجه به متغیرهای زمینه ای رضایت شغلی و تعهد سازمانی" به این نتیجه رسیدند که رابطة قوی و معنادار میان رهبری استراتژیک و عملکرد سازمانی وجود دارد.
ü سرفونتئین 43 (2010) در تحقیقی با عنوان "بررسی تأثیر رهبری استراتژیک بر استراتژی عملیاتی و عملکرد سازمان های تجاری آفریقای جنوبی" به این نتیجه رسیدند که بین رهبری استراتژیک و استراتژی عملیاتی و عملکرد سازمانی رابطة مثبت و معنادار وجود دارد. به علاوه، رهبری استراتژیک با بازگشت دارایی ها و درآمد هر سهم ارتباط دارد.
ü آسلان و همکاران44 (2011) در تحقیقی با عنوان "بررسی تأثیر رهبری استراتژیک بر تغییر استراتژیک و نوآوری شرکت های کوچک و متوسط در یک عدم اطمینان محیطی ادراک شده" به این نتیجه رسیدند که بین رهبری استراتژیک تحول گرا به طور مثبت از طریق شناسایی ابهام محیطی بر تغییر استراتژیک و نوآوری تأثیر می گذارد. اما رابطة رهبری استراتژیک عمل گرا و متغیرهای یادشده معنادار نبود.
ü الااوزکان و همکاران (2016) در مقاله ای با عنوان "استفاده از تئوری بازی تکاملی به نوآوری استراتژیک" به این نتیجه رسیدند که بر اساس نتایج به دست آمده تعریف جدیدیاز مدل کسب و کار تنها با ارزش خواهد بود اگر در مراحل انطباق در صنعت مربوطه وجود داشته باشد. هر دو بازتعریف و سازگاری به طور همزمان سود آور نیست. به همین طریق، دریافتند که یک نکته قابل توجه در مدیریت استراتژیک است که ماهیت نوآوری استراتژیک تنها با توجه به سطح محدود از انطباق است؛ نه زیاد.
ü آردیچویلی و همکاران45 (2003) در مطالعه ای نشان دادند ویژگی های فردی و ادراکی، تأثیر مثبت و معنی داری بر هوشیاری کارآفرینانه دارند. در پژوهشی دیگر، لانز و همکاران46 (2010) رابطة بین خودآگاهی و هوشیاری کارآفرینانه با شایستگی کارآفرینانه در کسب وکارهای کوچک مقیاس فعال در حوزة کشاورزی و صنایع غذایی را بررسی کرده اند. نتایج تحقیق بیانگر آن بود که بین دو متغیر مورد مطالعه رابطة مثبت و معنی داری وجود دارد و بهبود شایستگی کارآفرینانه به افزایش هوشیاری کارآفرینانه در تشخیص و درک فرصت های کارآفرینی منجر می شود.
4-چارچوب نظری
آینده جهان با توسعه بازارهای نوظهور، رواج تکنولوژی های برتر و گسترش کسب وکار همراه است)نائب زاده،1389 ). در زمان حاضر که مدیران و رهبران سازمان ها با موقعیت جدید و تغییرات فزاینده ای در زمینه های متنوعی روبرو هستند و از طرف رقبا با چالش مواجه می شوند، تنها سازمان هایی موفق می شوند که بتوانند با بهره گیری از نوآوری، با شرایط جدید سریع و خلاقانه مواجه شوند(مرادی و همکاران، 1395).
استراتژی طرحی جامع است که نشان می دهد شرکت چگونه به مأموریت و اهداف خود دست می یابد (ویلن و هانگر 47، 1389). رهنمودهایی در مورد چگونگی اتخاذ تصمیماتی که بر عمکرد بلندمدت سازمان اثر می گذارند (زاهدی و همکاران،1390). یکی از شناخته شده ترین توانایی های پویا در اقتصاد معاصر نوآوری است به عبارت دیگر، نوآوری منبع اصلی مزیت رقابتی است ک منجر به بهبود عملکرد می شود (کمیسون و ویلار لوپز 48، 2014).
اسلاوینسکی 49 (2011) معتقد است که تابه حال، جنبه های متعدد رهبری استراتژیک به خوبی تشریح نشده و توافق همگانی بر سر تعاریف آن وجود ندارد. بعضی آن را ناظر به رهبری ای می دانند که باید برای تک تک افراد سازمان اجرا شود و بعضی آن را به عنوان سر تیم گروه مدیریت تلقی می کنند. پژوهش های اندکی با مفهوم رهبری استراتژیک به انجام رسیده است (کارتر و گریر 50، 2013).
در سالهای اخیر، مفهوم هوشیاری کارافرینانه به ساختار کلیدی در پژوهش های کارافرینی تبدیل شده است)تانگ و همکاران 51، 2012). شناسایی و کشف فرصت ها نقطه مرکزی هوشیاری ، کارافرینانه است)یووای و همکاران 52، 2015). از دیدگاه گاگلیو و کاتز 53 (2001)، هوشیاری کارافرینانه بدان معنی است که کارافرینان می توانند با اتکا به ادراکات حساس فردی خود هنگامی که با فرصت های کارافرینانه روبه رو می شوند، بجا و درست قضاوت کنند)زی و الوی، 2016). در تعریفی دیگر، هوشیاری کارافرینانه در واقع توانایی درک و دیدن چیزهایی است که دیگران قادر به دیدن آنها نیستند )اندرسون و اسمیت 54، 2007).
نوآوری استراتژیک یک نگرش کل نگر سیستماتیک است که روی ایجاد نوآوری های گسسته تمرکز دارد. این نوآوری سازمان ها را به مبارزه می طلبد تا ماورای مرزهای ایجاد شده کسب و کار و مدل های ذهنی آن نگاه کنند و مسیری را که کمتر سایر رقبا و سازمان ها استفاده کرده اند به کار گیرند (آشتیانی 55، 2008). با توجه به چارچوب نظری فوق در این مطالعه فرضیه های زیر ارائه می شود:
5- فرضيه هاي تحقيق
5-1- فرضيه اصلي
رهبری استراتژیک بر نوآوری استراتژیک با نقش میانجی هوشیاری کار آفرینانه تأثیر مثبت و معنادار دارد.
5-2- فرضيه های فرعي:
1. چشم انداز درباره آینده بر نوآوری استراتژیک تأثیر مثبت و معنادار دارد.
2. ساختار و فرایند سازمانی بر نوآوری استراتژیک تأثیر مثبت و معنا دار دارد.
3. سرمایه انسانی بر نوآوری استراتژیک تأثیر مثبت و معنادار دارد.
4. ارزش های اخلاقی بر نوآوری استراتژیک تأثیر مثبت و معنادار دارد.
5. شایستگی بر نوآوری استراتژیک تأثیر مثبت و معنادار دارد.
6. فرهنگ سازمانی بر نوآوری استراتژیک تأثیر مثبت و معنادار دارد.
7. چشم انداز درباره آینده بر هوشیاری کار آفرینانه تأثیر مثبت ومعنادار دارد.
8. ساختار و فرایند سازمانی بر هوشیاری کار آفرینانه تأثیر مثبت ومعنادار دارد.
9. سرمایه انسانی بر هوشیاری کار آفرینانه تأثیر مثبت ومعنادار دارد.
10. ارزش های اخلاقی بر هوشیاری کار آفرینانه تأثیر مثبت و معنادار دارد.
11. شایستگی بر هوشیاری کار آفرینانه تأثیر مثبت و معنادار دارد.
12. فرهنگ سازمانی بر هوشیاری کار آفرینانه تأثیر مثبت و معنادار دارد.
6- مدل مفهومی تحقیق
در نهایت در این تحقیق پس از بازخوانی مبانی نظری تحقیق که با تأکید بر تجارب جهانی صورت پذیرفت، بر پایه دیدگاه های صاحب نظران، نسبت به استخراج و تعیین مفاهیم محوری اقدام گردید و بررسی نقش رهبری استراتژیک بر نوآوری استراتژیک با نقش تعدیل گر هوشیاری کارآفرینانه استخراج شدند و در راستای موضوع تحقیق حاضر به شرح نمودار (1) تدوین شد.
نمودار 1: مدل مفهومی تحقیق (محقق ساخته)
7- روش شناسی
این تحقیق برحسب هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی- همبستگی می باشد. روش گردآوری داده ها میدانی است. جامعه آماری شرکت های تولیدی استان ایلام هستند که تعداد آنها 60 شرکت کوچک و متوسط در شهرک های صنعتی بوده و در زمینه های تولید مواد غذایی، مصالح ساختمانی، لوازم بهداشتی، منسوجات و قطعات یدکی فعالیت دارند. تعدادکارشناسان آنها 1900 نفر می باشد، که به شیوه نمونه گیری تصادفی طبقه ای و از طریق فرمول نمونه گیری کوکران 320 نفر آنها بعنوان نمونه انتخاب شدند. ترکیب حجم نمونه به این صورت بودکه 74 نفر از گروه مواد غذایی، 52 نفر از مصالح ساختمانی، 61 نفر از لوازم بهداشتی، 90 نفر مربوط به منسوجات و 47 نفر مربوط به تولید قطعات یدکی متناسب با حجم جامعه انتخاب شده اند. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه است که روایی آن توسط خبرگان در این حوزه شامل اساتید مدیریت و بازاریابی دانشگاه های ایلام و نیز مدیران ارشد این شرکت ها تایید شده است. پایایی آن از طریق آلفای کرونباخ بررسی شده که میزان آن 86٪ بدست آمده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون کلموگروف - اسمیرنوف برای نرمال بودن داده ها، آزمون همبستگی پیرسون برای سنجش رابطه و برای اولویت بندی ابعاد متغیر مستقل از آزمون رگرسیون و دوربین واتسون در محیط نرم افزاریSpss استفاده گردید. برای بررسی تأثیر رهبری استراتژیک بر نوآوری استراتژیک با نقش تعدیلگر هوشیاری کارآفرینانه مرزهای زیر مشخص شده است:
الف) قلمرو موضوعی: مباحث مربوط به رهبری استراتژیک، هوشیاری کارآفرینانه و نوآوری استراتژیک میباشد.
ب) قلمرو مکانی: قلمرو مکانی پژوهش شامل شرکت های تولیدی استان ایلام می باشد.
ج) قلمرو زمانی: اطلاعات و داده های این پژوهش مربوط به سال 1396 می باشد.
8-یافته ها
آمار توصیفی داده ها با متغیرهای جمعیت شناختی نمونه آماری شامل کارکنان زن و مردی می باشد که اطلاعات آنها به شرح زیر است:
· جنسیت: از میان 320 نفر، تعداد مردان 240 نفر(75%) و تعداد زنان 76 نفر(23.8%) بوده که 4 نفر از پاسخگویان جنسیت را مشخص نکرده بودند.
· سن: همچنین 4/15 (48 نفر) 20 سال و پایین تر، 5/52 (168نفر) بین 21تا 30 سال، 8/23(76 نفر) بین31 تا 40 سال، 3/6 (20 نفر) بین 41 و بالاتر سن داشتند.
· سطح تحصیلات: يافته هاي حاصل از پژوهش در زمينه توزيع فراواني سطح تحصیلات افراد مورد پژوهش نشان مي دهد كه از 320 نفر فرد مورد پژوهش که 316 نفر جواب داده بودند، 8/18 درصد(60 نفر) دیپلم، 5/22(72 نفر) فوق دیپلم،5/42 درصد (136 نفر) کارشناسی، 5/12 درصد (40 نفر) کارشناسی ارشد و 5/2 (8 نفر) دارای مدرک دکترا بودند که تعداد 4 نفر به سطح تحصیلات جواب نداده بودند.
· سابقه خدمت: يافته هاي حاصل از پژوهش در زمينه توزيع فراواني سابقه خدمت در بین جامعه مورد پژوهش نشان مي دهد كه از 320 نفر از افراد مورد پژوهش که 312 نفر جواب داده بودند، 3/56 درصد (180 نفر) سابقه زیر 5 سال، 3/21 (68 نفر) بین 6 تا 10 سال، 8/13 درصد (44 نفر) بین 11 تا 15 سال، 3/6 درصد (20 نفر) بین 16 تا 20 سال برخوردار می باشند.
به منظور سنجش متغیر رهبری استراتژیک از پرسشنامه استاندارد رهبری استراتژیک که توسط لیر(۲۰۱۲) ساخته شده است استفاده گردیده و این پرسشنامه شامل ۲۵ سوال می باشد. پرسشنامه مذکور شامل شش متغیر (چشم انداز درباره آینده، ساختار و فرایند سازمانی، سرمایه انسانی، ارزش های اخلاقی، شایستگی و فرهنگ سازمانی) می باشد. و جهت سنجش نوآوری استراتژیک از پرسشنامه استاندارد نوآوری استراتژیک استفاده شده است. پرسشنامه نوآوری استراتژیک دارای ۱۶ گویه میباشد و هدف آن ارزیابی نوآوری راهبردی در سازمان ها و شرکت ها است. به منظور سنجش شاخص های هوشیاری کارآفرینانه از پرسشنامة استاندارد تانگ و همکاران (2012) که دارای 15 گویه میباشد استفاده شد. هم چنین جهت آزمون روایی سوالات از اعتبار صوری استفاده شد که برای سنجش این اعتبار از نظرات متخصصان، اساتید دانشگاهی و کارشناسان خبره استفاده شد و در نهایت پرسشنامه بر اساس طیف پنج گزینه ای لیکرت از 5 به معنای کاملأ موافقم تا 1 کاملأ مخالفم تنظیم شد.
9- پايايي
روایی و اعتبار پرسشنامه استاندارد رهبری استراتژیک توسط توسط لیره (2012) مطلوب گزارش شده است و مقدار ضریب آلفای کرونباخ در پژوهش او 83/0 به دست آمد. پايايي پرسشنامه ترکیبی (ترکیب دو پرسشنامه استاندارد رهبری استراتژیک و نوآوری استراتژیک) با استفاده از روش آلفاي كرونباخ محاسبه و مقدار ضريب آلفاي کرونباخ 86٪ بدست آمد. در بررسيهاي مختلف، اين پرسشنامه شاخصهاي روانسنجي مطلوبي را نشان داده است. لازم به ذکر است که پایایی هر یک از ابعاد به شرح زیر می باشد:
جدول 1. پایایی مولفه های پرسشنامه
|
10- آمار استنباطی:
آزمون نرمال بودن داده ها
براي استفاده از تكنيكهاي آماري ابتدا بايد مشخص شود كه دادههاي جمعآوري شده از توزيع نرمال برخوردار است يا غير نرمال. چون درصورت نرمال بودن توزيع دادههاي جمعآوري شده براي آزمون فرضيهها ميتوان ازآزمونهاي پارامتريك استفاده نمود و در صورت غير نرمال بودن از آزمونهاي ناپارامتريك. بدين منظور در اين مرحله به بررسي نتايج حاصل از آزمون كولموگروف – اسميرنوف در مورد هريك از متغيرهاي وابسته و مستقل ميپردازيم و بر اساس نتايج حاصل، آزمونهاي مناسب براي بررسي صحت و سقم فرضيات تحقيق را انتخاب ميكنيم.
داده ها ي متغير i داراي توزيع نرمال نیست. :
داده ها ي متغير i داراي توزيع نرمال است. :
با توجه به نتايج جدول(2)، اگر مقدار سطح معنيداري بزرگتر از مقدار خطا باشد، فرضيه صفر را نتيجه مي گيريم و در صورتي كه مقدار سطح معنيداري از مقدار خطا كوچكتر باشد فرضيه يك را نتيجه ميگيريم.
جدول 2. آزمون کولموگروف - اسمیرنوف
مؤلفه | آماره آزمون | سطح معنیداری | نتیجه |
رهبری استراتژیک | 406/1 | 058/0 | تأیید |
هوشیاری کارآفرینانه | 850/0 | 000/0 | تأیید |
نوآوری استراتژیک | 808/0 | 531/0 | تأیید |
جدول 3. تأثیر مولفه های رهبری استراتژیک بر نوآوری استراتژیک با نقش تعدیلگر هوشیاری کارآفرینانه
فرضیه های پژوهش | ضریب همبستگی | R2 (ضریب تعیین) | R2adj (ضریب تعیین تعدیل شده) | خطای استاندارد برآورد | آزمون دوربین واتسون | sig |
فرضیه اصلی | 472/0 | 223/0 | 216/0 | 864/6 | 657/1 | 000/0 |
فرضیه فرعی 1 | 099/0 | 01/0 | 002/0 | 774/0 | 446/1 | 000/0 |
فرضیه فرعی 2 | 453/0 | 205/0 | 198/0 | 941/6 | 608/1 | 000/0 |
فرضیه فرعی 3 | 347/0 | 121/0 | 113/0 | 3/7 | 475/1 | 000/0 |
فرضیه فرعی 4 | 742/0 | 551/0 | 549/0 | 41/0 | 152/1 | 000/0 |
فرضیه فرعی 5 | 662/0 | 438/0 | 436/0 | 458/0 | 388/1 | 000/0 |
فرضیه فرعی 6 | 764/0 | 584/0 | 583/0 | 394/0 | 404/1 | 000/0 |
فرضیه فرعی 7 | 721/0 | 551/0 | 549/0 | 464/0 | 445/1 | 000/0 |
فرضیه فرعی 8 | 775/0 | 601/0 | 600/0 | 386/0 | 18/1 | 000/0 |
فرضیه فرعی 9 | 472/0 | 223/0 | 216/0 | 864/6 | 657/1 | 000/0 |
فرضیه فرعی 10 | 421/0 | 177/0 | 17/0 | 061/7 | 621/1 | 000/0 |
فرضیه فرعی 11 | 647/0 | 419/0 | 417/0 | 466/0 | 434/1 | 000/0 |
فرضیه فرعی 12 | 453/0 | 205/0 | 198/0 | 941/6 | 608/1 | 000/0 |
نتایج آزمون فرضیات در جدول (3) عنوان شده است که بیانگر این مطلب می باشد که؛ از تمامی 6 بُعد رهبری استراتژیک (چشم انداز درباره آینده، ساختار و فرایند سازمانی، سرمایه انسانی، ارزش های اخلاقی، شایستگی و فرهنگ سازمانی) بر نوآوری استراتژیک با نقش تعدیل گر هوشیاری کارآفرینانه تأثیر مثبت و معناداری داشتند و مورد تأیید قرار گرفتند.
11- بحث و نتیجه گیری
از آنجایی که هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر رهبری استراتژیک و ابعاد آن بر نوآوری استراتژیک با نقش تعدیل گر هوشیاری کارآفرینانه (مورد مطالعه: شرکت های تولیدی شهرستان ایلام) می باشد. یافته ها نشان دهنده این است که رابطه معناداری در سطح خطای 1 درصد برای فرضیه اصلی یعنی بین رهبری استراتژیک، هوشیاری کارآفرینانه و نوآوری استراتژیک تأثیر مثبت و معناداری وجود دارد و تأثیر از نوع قوی و مثبت می باشد. نتایج آزمون فرضیات فرعی نیز نشان می دهد که چشم انداز درباره آینده، ساختار و فرایند سازمانی، سرمایه انسانی، ارزش های اخلاقی، شایستگی و فرهنگ سازمانی بر نوآوری استراتژیک با نقش تعدیل گر هوشیاری کارآفرینانه تأثیر مثبت و معناداری وجود دارند. و نتایج تحقیق با نتایج تحقیقات یاراحمدی و صحت (1394)، ساروات و همکاران (2011) و آسلان و همکاران (2011) همسو می باشد در این راستا می توان پیشنهادهای اجرایی و کاربردی زیر را عنوان نمود:
1. از آنجا که بُعد چشم انداز سازمان از ابعاد رهبری استراتژیک است و در تحلیل صورت گرفته اثر آن بر نوآوری استراتژیک تایید شده است، مدیران شرکت های تولیدی می بایستی درباره آینده ی سازمان حساسیت داشته و چشم اندازی روشن و قابل تحقق برای آینده ی آن ترسیم کنند. همینطور در ادامه سایر ابعاد رهبری استراتژیک باید مورد توجه قرار گیرد.
2. در بُعد سرمایه انسانی؛ مدیران شرکت ها بایستی به عامل نیروی انسانی توجه ویژه ای داشته باشند و به رشد و یادگیری کارکنان اهمَیت داده و در صدد ارتقای دانش آنها باشند.
3. در بعد ارزش های اخلاقی؛ بایستی مدیران شرکت ها نسبت به تدوین منشور اخلاقی شرکت اقدام نمایند و از کارکنان بخواهند که استانداردها و قوانین و مقررات را درقبال مشتریان رعایت کنند.
4. در بُعد شایستگی؛ بایستی مدیران شرکت ها از تجربه و شایستگی های رهبری در سازمان استفاده کرده و متناسب با شرایط کاری بکارگیری نمایند.
5. در بُعد فرهنگ سازمانی؛ مدیران شرکت ها به هنجارها و نگرش های کارکنان احترام بگذارند و فرایند فرهنگ مشارکنی را در جهت نوآوری خصوصا نوآوری استراتژیک توسعه دهند.
6. دررابطه با متغیر نوآوری استراتژیک؛ مدیران بایستی زمینه را برای توانا ساختن یک شرکت برای ایجاد فضای رقابتی جدید و خلق ایده های جدید و نیز نوآوری محصول از طریق برنامه ریزی و تفکر استراتژیک و بازارهای جدید فراهم نمایند.
7. درمورد هوشیاری کارآفرینانه؛ شرکت ها بایستی آمادگی منحصربه فرد در ارزیابی و پویش مستمر محیط به منظور کشف فرصت های کارآفرینی را درنظر داشته باشند.
منابع و مآخذ
1. بردبار، احسان و سامان رضائیان، (۱۳۹۳)، نوآوری استراتژیک، دومین همایش ملی کارآفرینی و رقابت پذیری، ساری، مرکز کارآفرینی و ارتباط با صنعت دانشگاه مازندران،
http://www.civilica.com/Paper-ESAC02-ESAC02_114.html
2. جعفریانراد، محمدجعفر؛ مولوی، هما و زهرا هزاره (1393). "نوآوری استراتژیک و استراتژی های نوآوری- سیر تحولی، رویکردهای جدید- چالش ها"، کنفرانس ملی کارآفرینی و نوآوری استراتژیک، صص 12-1.
3. حاجی زاده؛ علی، زالی؛ محمدرضا، بیگ پور؛ عفت (1394). "بررسی رابطة دانش پیشین با تشخیص فرصت های کارآفرینانه: نقش میانجی هوشیاری کارآفرینانه و یادگیری کارآفرینانه"، فصلنامة توسعه کارآفرینی، دورة 7، شماره 4، صص 613-633.
4. رضاییان، علی (1383). اصول مدیریت. تهران: انتشارات سمت،.
5. روح الامینی؛ سیدعلی و فیض؛ داوود (1392)."بررسی تجزیه و تحلیل تأثیر تفکر استراتژیک بر نوآوری استراتژیک در شرکت های کوچک و متوسط (مورد مطالعه: شهرک صنعتی خضراء کرمان)"، فصلنامه صنعت و دانشگاه، سال ششم، شماره 21 و 22، صص 37-48.
6. زارعی؛ محمدامین، افجه ای؛ سیدعلی اکبر، خاشعی ورنامخواستی؛ وحید، دلشاد تهرانی؛ مصطفی. (1396). " تدوین مؤلفه های ویژگی های رهبری استراتژیک و بررسی تطابق آن با ویژگی های موردنیاز مدیران ارشد دانشگاه فرهنگیان از دیدگاه متخصصان "، پژوهش در نظام های آموزشی، شماره 38. صص 137-170.
7. زاهدی، شمس السادات؛ الوانی، سید مهدی و فقیهی، ابوالحسن (1390)، فرهنگ جامع مدیریت، چاپ پنجم، تهران: انتشارات دانشگاه علامه طباطبایی.
8. سرعتی آشتیانی، نرجس (1387). نوآوری استراتژیک، فصلنامه مدیریت منابع انسانی در صنعت نفت، موسسه مطالعات بین المللی انرژی؛ شماره 2، صص 169-143.
9. شاهبندرزاده، حمید و زارعی، راضیه (1392). عوامل فردی مؤثر بر شناسایی فرصت های کارآفرینی. مجموعه مقالات کنفرانس مدیریت، چالش ها و راهکارها، 5 دی ماه 1392 ، صص. 1 - 11 .
10. عزیزی، شهریار، موتمنی، علیرضا و عبداله پور، امیررضا (1391). الگوی عوامل فردی و اجتماعی مؤثر بر تشخیص فرصت های کارآفرینانه. فصلنامه توسعه کارآفرینی، 4 ( 16 ،) 7 - 25 .
11. غلامی؛ حسام الدین، علم بیگی؛ امیر، صفا؛ لیلا، درینی؛ روح الله (1393). "تأثیر شایستگی های کارآفرینانه در شکل گیری هوشیاری کارآفرینانه (مورد مطالعه: شرکت های خدمات مشاورة کشاورزی استان کرمان)"، فصلنامة توسعه کارآفرینی، دورة 8، شماره 3، صص 551-570.
12. قاسمی، محمد؛ بیگی راد، الهام؛ مارگیر، علی؛ شیخیانی، محسن. (1396). "بررسی نقش نوآوری استراتژیک و نوآوری باز بر عملکرد شرکت های فعال در منطقه ویژه اقتصادی بوشهر"، پژوهش های مدیریت عمومی، دوره 10، شماره 38، صص 225-249.
13. قنبري، س. و رجبي، ع.(1391). ميزان آشنايي مديران با مهارت هاي سه گانه مديريتي و رابطه آن با عملكرد آنان، مجله پژوهش علوم انساني، 11 (28)، صص 63-47.
14. طالبی کوهستانی، محمدرضا؛ الوانی، سید مهدی؛ محمودزاده، سید محتبی؛ عطایی، محمد. (1397). " شناسایی ابعاد هوشیاري کارآفرینانه بر مبناي رویکرد پردازش اطلاعات انسانی (مورد مطالعه: کارآفرینان استان تهران و البرز) "، توسعه کارآفرینی، دوره 11، شماره 2، صص 221-240.
15. گل محمدي، ع؛ كفچه، پ. ؛ سلطان پناه، ه. (1392). سبك هاي رهبري و تفكر استراتژيك در سطح سازماني، مطالعات مديريت راهبردی، 15، صص 114-93.
16. مرادی، عبدالله. یزدانی، سیروان. حیدری، چمین. (1395). مطالعه رابطه رهبری دانش گرا و عملکرد نوآوری محصول با تاکید بر نقش واسطه ای شیوه های مدیریت دانش. همایش علمی پژوهشی یافته های نوین علوم مدیریت، کارآفرینی و آموزش ایران.
17. ملائی، رباب؛ قجاوند، ابوذر (1394). نقش آفريني رهبري استراتژيك در بهبود عملكرد سازماني (مورد مطالعه: صنعت برق استان اصفهان). نوآوري هاي مديريت آموزشي، سال دهم، شماره چهار (مسلسل 40)، صص 117 – 130.
18. نائب زاده، شهناز(1389)، بررسی رابطه بین سازگاری استراتژی کسب وکار با استراتژی تولیدی و عمکرد شرکت سایپادیزل، فصنامه مدیریت پژوهشگر، سال هفتم، شماره 17، صص 37-11.
19. ویلن، توماس ال و هانگر، جی دیوید (1389) مدیریت استراتژی و سیاست کسب وکار، ترجمه سید محمد اعرابی و هاشم آقازاده، چاپ اول، تهران: دفتر پژوهش های فرهنگی.
20. یاراحمدی؛ محسن و صحت؛ سعید (1394). "بررسی تأثیر رهبری استراتژیک بر عملکرد شرکتهای تکنولوژی محورِ پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران"، مدیریت فرهنگ سازمانی، دورة 13، شمارة 4، صص 1065- 1090.
21. Afuah, A. (2009). Strategic innovation: new game strategies for competitive advantage. Routledge.
22. Alvarez, S. A., & Barney, J. B. (2007). Discovery and creation: Alternative theories of entrepreneurial action. Strategic Entrepreneurship Journal, 1(1‐2), 11-26.
23. Anderson AR & Smith R. The moral space in entrepreneurship: An exploration of ethical imperatives and the moral legitimacy of being enterprising. Entrepreneurship and Regional Development 2007; 19(6): 479-497.
24. Aslan Sebnem, Diken Ahmet; Shendogdu, A. Alan (2011). “Investigation of the effects of strategic leadership on strategic change and innovations of SMEs in a perceived environmental uncertainty”. Procedia Social and Behavioral Sciences, 24, 627-642.
25. Ashtiani, N (2008). Strategic Innovation, Journal of Management and Human Resources in Oil Industry, Second Year, No. 2, pp. 169-143.(In Persian).
26. Beatty, K., & Quinn, L. (2010). Strategic command taking the long view for organizational success. Leadership in Action, 30(1), 3-7.
27. Berghman, Liselore; Matthyssens, Paul; (2013). Streukens, Sandra & Vandenbempt, Koen. “deliberate learning mechanisms for stimulating strategic innovation capacity”, Long Range Planning, 46, 39-71.
28. Camisón, C., & Villar-López, A. (2014). Organizational innovation as an enabler of technological innovation capabilities and firm performance. Journal of business research, 67(1), 2891-2902.
29. Carter, S. M., & Greer, C. R. (2013). Strategic leadership: Values, styles, and organizational performance. Journal of Leadership & Organizational Studies, 20(4), 375-393.
30. Chell E. Towards researching the opportunistic entrepreneur. A social constructionist approach and research agenda. European Journal of Work and Organizational Psychology 2000; 9(1): 63-80.
31. De Wit, B. and R. Meyer (2004). Strategy: Process, Content, Context - 3rd Edition.London, Thomson.
32. Ela Ozkan-Canbolat, Aydin Beraha, Abdullah Bas.(2016). “Application of Evolutionary Game Theory to Strategic Innovation”. 12th International Strategic Management Conference, ISMC 2016, 28-30 October 2016, Antalya,Turkey.
33. Ertan Gunduz & Fatih Semercioz (2012). “The relation between competitive tension and strategic innovation”. Procedia - Social and Behavioral Sciences 58 ( 2012 ) 29 – 39.
34. Gaglio, C. M., & Katz, J. A. (2001). The psychological basis of opportunity identification: Entrepreneurial alertness. Small business economics, 16(2), 95-111.
35. Hamel, G. & Prahalad, C. K. (1989). “Strategic Intent”, Harvard Business Review 67(3), 63-76.
36. High., J.C. (1980). Maximizing, Action, and Market Adjustment: An Inquiry into the Theory of Economic Disequilibrum. PhD Thesis, UCLA
37. Hughes, Richard L.; Beatty, Katherine M. (2005). Becoming a strategic leader: Your Role in Your Organization's Enduring Success. NewYork, Jossey-Bass.
38. IlanOshri, JuliaKotlarsky, AlexandraGerbasi. (2015). “Strategic innovation through outsourcing: The role of relational and contractual governance”. The Journal of Strategic Information Systems Volume 24, Issue 3, September 2015, Pages 203-216.
39. Karamat, A U. , (2013), Impact of Leadership on Organizational Performance. A Case Study of D&R Cambric Communication. Business Economics and Tourism. university of applied sciences, 1-63.
40. Krinsky, R. and A. C. Jenkins (1997). "When worlds collide: The uneasy fusion of strategy and innovation." Strategy & Leadership 25(4) July-August: 36-41.
41. Kıyak, M., Bozaykut, T., Güngör, P., Aktas, Esra, (2011), Strategic Leadership Styles and Organizational Financial Performance: A Qualitative Study on Private Hospitals. 7th International Strategic Management Conference. Procedia Social and Behavioral Sciences 24. Available online at www.sciencedirect.com., pp. 1521–1529.
42. Lear, Lorraine Wendy (2012). The relationship between strategic Leadership and strategic alignment in light-performing companies in south Africa”. Ph.D thesis, Graduate school of business leadership, University of south Africa.
43. Lavoie, D. (1990). Understanding differently: Hermeneutics and the spontaneous order of communicative processes. History of Political Economy. Supplement to the Annual Report, 22, 359–377
44. Markides, C. (1997). Strategic innovation. Sloan Management Review, 38, 9-24.
45. Markides, C. (2000). All the right moves - A guide to crafting breakthrough strategy. London, Harvard Business School Press.
46. Merk. C , Mithas .S , Morgensen . F , Kirshan .S (2013) , Customer Satisfaction & Stock Prices : High Returns ,Low Risk . Journal of Marketing 70 (January) , 14-1.
47. Narayanan, V. K.; Zane, Lee J. (2009). “Inventing a future for strategic leadership: Phenomenal variety and epistemic opportunities”. Journal of strategy and management, 2(4), 380-404.
48. Pasmore, W., (2014), Developing A Leadership Strategy. A Critical Ingredient for Organizational Success. Center for Creative Leadership, pp. 1-28.
49. Randall, F.D. (2008). Stimulate your executives to think creativity. Harvard Business Review,8(3), pp.79-95.
50. Ronda‐Pupo, G. A., & Guerras‐Martin, L. Á. (2012). Dynamics of the evolution of the strategy concept 1962–2008: a co‐word analysis. Strategic Management Journal, 33(2), 162-188.
51. Sarwat, Nosheen; Khansa, Hayat; Javeria, Ashfaq Qureshi; Mehwish, Ali (2011). “Impact of Strategic Leadership on Organizational Performance, in the Context of Job Satisfaction and Organizational Commitment, Evidence form Educational Institutions of Pakistan”. Interdisciplinary Journal Of Contemporary Rersearch In Business, 3(4), 658-375.
52. Schlegelmilch, B. B., Diamantopoulos, A., & Kreuz, P. (2003). Strategic innovation: the construct, its drivers and its strategic outcomes. Journal of Strategic Marketing, 11(2), 117-132.
53. Serfontein, Jacob Jacobus (2010). The impact of strategic leadership on the operational strategy and performance of business organizations in south Africa, ph.D thesis, University of Stellenbosch.
54. Six, B., Normann, M., Stock, R M., Schiereck, D., (2013), Strategic Leaders’ Impact on Corporate Policies and Firm Performance: Insights from CEO s and CFOs of Large Listed Firms in Germany. sbr 65 , pp. 82-111.
55. Tang J. Entrepreneurial alertness: A review, reconceptualization and extension: A three essay approach. Tuscaloosa: The University of Alabama; 2007: 23-36.
56. Tang, J., Kacmar, M. and Busenitz, L. (2012). Entrepreneurial alertness in the pursuit of new opportunities. Journal of Business Venturing, 27, pp. 77–94.
57. Tang J. Aexploring the antecedents of entrepreneurial alertness: Interactions between individual and environmental characteristics, USA: USASBE Conference Proceedings, 2008.
58. Tang, J., Kacmar, K. M. M., & Busenitz, L. (2012). Entrepreneurial alertness in the pursuit of new opportunities. Journal of Business Venturing, 27(1), 77-94.
59. Tushman, M. L. (1997). "Winning Through Innovation." Strategy & Leadership 25(4): 14-19.
60. Tutar, Hasan; Altinoz, Mehmet; Cakiroglo, Demet (2011). “Is ethical Leadership and strategic leadership a dilemma? A descriptive survey”. 7th international strategic management conference. Procedia social and Behavioral Sciences, 24, 1378–1388.
61. Uy, M. A., Chan, K. Y., Sam, Y. L., Ho, M. H. R., & Chernyshenko, O. S. (2015). Proactivity, adaptability and boundaryless career attitudes: The mediating role of entrepreneurial alertness. Journal of Vocational Behavior, 86, 115-123.
62. Wendy Lear, L., (2012), The relationship between strategic leadership and strategic alignment in high-performing companies in South Africa. submitted in accordance with the requirements for the degree of Doctor of Business Leadership at the University of South Africa Graduate School of Business Leadership, pp. 1-250.
یادداشت ها
1. Karamat
2. Pasmore
3. Montgomery
4. Serfontein
5. Merk
6. Randall
7. Tutar
8. Hughes & Beatty
9. Narayanan & Zane
10. Lear
11. Valliere
12. theory of games & economic behavior
13. Von Neumann & Morgenstern
14. Ford Foundation
15. Carnegie corporation
16. Gordon-Howell Report
17. business policy
18. Ronda & Martin
19. Quinn & Beatty
20. Alvarez & Barney, 2000
21. High,1980; Lavoie, 1990
22. Kıyak et al
23. Crossan et al
24. Lahtero & Awale
25. Six et al
26. Hamel & Prahalad
27. Markides, C
28. Krinsky, R. and A. C. Jenkin
29. Tushman, M. L
30. Schlegelmich et al, 2003
31. Afuah
32. De Wit, B. and R. Meyer
33. Tang et al., 2012, 78
34. Kirzner, 1997, 72
35. McMullen & Shepherd, 2006, 132
36. Tang , 2007, 23-36
37. Anderson & Smith, 2007, 97-479
38. Chell, 2000, 63-80
39. IlanOshri et al
40. Berghman et al
41. Ertan Gunduz & Fatih Semercioz
42. Sarwat et al
43. Serfontein
44. Aslan et al
45. Ardichvili, A., Cardozo, R. and Ray, S.
46. Lans, T., Biemans, H., Mulder, M. and Verstegen, J
47. Wheelen & Hunger
48. Camisón. and Villar-lópez
49. Slawinski
50. Carter & Greer
51. Tang et al
52. UY et al
53. Gaglio & Katz
54. Anderson & Smith
55. Ashtiani
[1] متغیر تعدیل کننده: متغیر کیفی یا کمّی است که جهت یا میزان رابطه میان متغیرهای مستقل و وابسته را تحت تأثیر قرار می دهد. متغیر تعدیل کننده را می توان متغیر مستقل دوم نیز منظور داشت. با عبارت دیگر متغیر تعدیل کننده، یک متغیر ثانوی است که از نوع متغیر مستقل است و محقق میل دارد آن را کنترل و دستکاری کند؛ تا مشخص شود آیا این متغیر، رابطه متغیر مستقل و وابسته را تحت تأثیر قرار میدهد یا نه؟