Identifying and Ranking Future Strategies for Commercialization of New Technologies in Innovative Knowledge Companies
Subject Areas : FuturologyAbdolrasul Karimi Yazdi 1 , Mohammaad Haghighi 2 , Tahmineh Nategh 3
1 - Departmant Of business management، Shahrood Branch، Islamic Azad University، Shahrood، Iran
2 - Associate Professor of Marketing Management, University of Management, Tehran University, Tehran, Iran
3 - Assistant Professor of Human Resources Management, Shahroud Unit, Islamic Azad University, Shahrood, Iran
Keywords: Ranking, Future Studies, Commercialization Strategies, Innovative Knowledge Companies,
Abstract :
In recent years, with the crystallization of a knowledge-based economy, the birth of student companies for the synergy between science and wealth, the development of high-value new technologies and its commercialization in the direction of the growth of the growing economy. It had it. The achievement of the goals set for the knowledge society companies will not be achieved except by designing and implementing long-term and effective strategies. Accordingly, the purpose of this research is to identify the future strategies of commercialization of modern technologies in start-up knowledge-based companies and their ranking based on descriptive-exploratory studies and applied approach. The statistical population of the study consists of academic experts and knowledge managers active in the emerging technology companies in the field of information technology. The statistical sample was selected through a purposeful judiciary method of 15 people. Data collection was done using library and field methods (semi-structured interview with experts and expert questionnaire). To analyze the data in the qualitative stage, the method of the topic analysis and in the quantitative phase, a multi-criteria decision making approach is used with the method of gray number theory. Finally, the results of the topic analysis led to identifying five main strategies and 16 sub-strategies, and based on quantitative results, the priority of commercialization strategies included effective management of intellectual property rights, improving the relationship of knowledge-based enterprises with industry, reforming the management system in companies Nurture, culture, and increase the effectiveness of the role of sovereignty of the state.
_||_
شناسایی و رتبهبندی راهبردهای آتی تجاریسازی فناوریهای نوین
در شرکتهای دانشبنیان نوپا
چکیده
در سالیان اخیر با تبلور اقتصاد دانشمحور، زایش شرکتهای دانشبنیان در راستای همافزایی بین علم و ثروت، توسعه فناوریهای نوین با ارزش افزوده بالا و تجاریسازی آن در راستای توسعهی اقتصاد رشد فزایندهای را داشته است. بیشک دستیابی به اهداف ترسیم شده برای شرکتهای دانشبنیان، جز با طراحی و اجرای راهبردهای بلندمدت و اثربخش محقق نخواهد شد. براین اساس هدف از این پژوهش شناسایی راهبردهای آتی تجاریسازی فناوریهای نوین در شرکتهای دانشبنیان نوپا و رتبهبندی آنان مبتنی بر مطالعهای توصیفی-اکتشافی و با رویکرد کاربردی است. جامعه آماری پژوهش شامل خبرگان دانشگاهی و مدیران دانشی فعال در شرکتهای دانشبنیان نوپا در حوزه فناوری اطلاعات میباشند. نمونه آماری به روش هدفمند قضاوتی به تعداد 15 نفر انتخاب شدهاند. گردآوری دادهها به دو روش کتابخانهای و میدانی (مصاحبه نیمهساختاریافته با خبرگان و پرسشنامه خبرهمبنا) بوده است. برای تجزیه و تحلیل دادهها در مرحله کیفی از روش تحلیل تم و در مرحله کمی، از رویکرد تصمیمگیری چند معیاره با روش تئوری اعداد خاکستری بهره گرفته شده است. در نهایت، نتایج تحلیل تِم منتج به شناسایی 5 راهبرد اصلی و 16 زیر راهبرد گردید و براساس نتایج کمی نیز اولویت راهبردهای تجاری سازی شامل؛ مدیریت اثربخش حقوق مالکیت فکری، بهبود ارتباط شرکتهای دانشمحور با صنعت، اصلاح نظام مدیریتی در شرکتهای نوپا، فرهنگسازی، و افزایش اثربخشی نقش حاکمیتی دولت میباشد.
واژههای کلیدی: راهبردهای تجاریسازی، آینده پژوهی، رتبه بندی، شرکتهای دانشبنیان نوپا.
1. مقدمه:
آینده پژوهی به معنای نگاه به جلو، مهارتی قابل یادگیری است و تقریبا بیش از هر مهارت دیگری می تواند برای ما مفید باشد. آینده پژوهی ما را قادر می سازدخطرها و فرصت هایی را که در آینده با آن مواجه خواهیم شد، پیش بینی کنیم و به ما فرصت می دهد پیش از آنکه به دردسر بیافتیم، تصمیم بگیریم و چاره ای بیاندیشیم. آینده پژوهی به ما کمک می کند هدف های ارزشمند، دست یافتنی و بلند مدتی را برای خود برگزینیم و راهبردهای منطقی تحقق آنها را در ذهن خود بپرورانیم (جانی و همکاران، 1398).
مایلز و اسنو1(1978 ،2003 ) به دلیل شدت و جهت تغییر با توجه به محصوالت و بازارها، سه استراتژی تجاری عملی را توصیف نموده که همزمان درون صنایع وجود دارد که شامل استراتژیهای آیندهنگر، ،تدافعی و تحلیل گرانه است. استراتژی آینده نگر، نوآورگرا است و آمیخته بازار محصول خود را به سرعت تغییر میدهد، درحالیکه استراتژی تدافعی براساس قیمت، خدمات یا کیفیت متمرکز بر محصوالت کم تنوع تر مبارزه و رقابت میکنند(رنجبر و نجف دُری، 1398).
با تبلور عصر جدید که بشکل فزایندهای با پیچیدگیهای محیطی و سازمانی روبرو است، تلاطم در محیط جهانی و رقابت در صنایع نیز گسترش روز افزونی داشته است (ماتیلا2، 2017). در چنین شرایطی، تکیه بر عوامل محسوسی نظیر سرمایههای فیزیکی، نیروی کار و منابع طبیعی، دیگر برای رسیدن به مزیت رقابتی پایدار و دستیابی به رشد اقتصادی مثبت کافی نیست و نیاز به استفاده از عوامل غیر محسوسی چون دانش، اطلاعات و ویژگیهای فرهنگی بیش از پیش احساس میگردد (ال-مبارکی3 و همکاران، 2015). با اقتباس از این دیدگاه و همزمان با شروع دوره «اقتصاد دانشبنیان»، اعتقاد براین است که رشد اقتصادی بر اساس تولید، توزیع و کاربرد دانش و اطلاعات شکل گرفته و بایستی سرمایهگذاری در دانش و صنایع دانشپایه مورد توجه خاص قرار گیرند (شت4 و همکاران، 2019). در این راستا ایجاد شرکتهای زایشی پژوهشی، یکی از مهمترین سیاستهای رشد و توسعه مبتنی بر اقتصاد دانشمحور در سالیان اخیر بوده است.
بطورکلی شرکتهای زایشی دانشمحور و فناورانه که به شرکتهای دانشبنیان نیز معروف میباشند، به منظور همافزایی علم و ثروت، توسعهی اقتصاد دانشمحور، تحقق اهداف علمی و اقتصادی (شامل گسترش کاربرد اختراع و نوآوری) و تجاریسازی پژوهش و توسعه (شامل طراحی تولید کالا وخدمات) درحوزه فناوریهای برتر و با ارزش افزوده بالا تشکیل یافتهاند (فلامینی5 و همکاران، 2017). درواقع، شرکتهای نوپای دانشمحور از سویی به صورت ملموس نشانگر آثار اقتصادی و اجتماعی فعالیتهای پژوهشی و فناوری میباشند و برای دانشگاهها و موسسات پژوهشی درآمدهای دائمی ایجاد کردهاند و بستری برای توسعه فعالیتها نیز محسوب میشوند و از سوی دیگر، برای نیروی انسانی خبره فعال در کشورها چشماندازهای جدید شغلی ایجاد نمودهاند (هنتونن و لتیماکی6، 2017).
با این حال بررسیهای میدانی نشان میدهد که یکی از اصلیترین چالشهای پیشرو برای این گونه شرکتها، خلق ثروت و تجاری نمودن یافتههای پژوهشی و تحقیقاتی است (خلیلیزاده7 و همکاران، 2017). این در حالی است که، موضوع تجاریسازی در سازمانهای مختلف بویژه نهادها و شرکتهای دانشبنیان کهغالباً در عرصه پژوهش و فناوری و یا محصولات نوین فعالیت دارند، بسیار حیاتی میباشد (میقانینژاد، 1391). تجاریسازی، فرآیند تبدیل دانش حاصل از پژوهش به محصولات، خدمات، فرآیند جدید و یا بهبود و معرفی آنها به بازار به منظور تولید منافع اقتصادی میباشد (ماتیلا، ۲۰۱۷). به همین دلبل فعالیتهای تجاریسازی نقش مهمی را در به بازار رساندن فناوریهای نوپا در شرکتهای دانشبنیان بر عهده دارد (منوکیان8 و همکاران، 2015). اگرچه محققان تلاش نمودهاند در سالیان اخیر راهبردهای متفاوتی در زمینه تجاریسازی تحقیقات، محصولات جدید و خصوصاً فناوری ارائه نمایند، اما اساساً فرآیندها و الگوهای تجاریسازی محصولات و فناوریهای نوین در کشورهای پیشرفته جهان توسعه یافتهاند و الزاماً استفاده از آنها در کشورهای کمتر توسعه یافته منجر به تجاریسازی نمیگردد؛ چراکه عوامل و چالشهای متعددی در کشورهای در حال توسعه بر سر راه تجاریسازی قرار دارد که بسیاری از آنها در کشورهای توسعه یافته وجود ندارد (گودرزی و همکارن، 1393). به همین سبب الگوهای توسعه یافته در کشورهای غربی متناسب با زمینه محیطی آن کشورها میباشد و لازم است برای حل چالشهای تجاریسازی محصولات و فناوریهای نوین در کشورهای در حال توسعه نظیر کشور ایران، که اغلب به دلیل واردات بیرویه فناوری، بخش خصوصی از سرمایهگذاری در حوزه تحقیق و توسعه و دانش طفره رفته و انجام این مهم را بر عهده موسسات تحقیقاتی دولتی قرار داده است، باید با شناخت اجزای تشکیلدهنده فرایند تجاریسازی محصولات نوین، راهبردهای مناسب با زمینههای نهادی و بومی کشورمان برای تجاریسازی محصولات نوین در شرکتهای دانشبنیان، طراحی و پیشنهاد گردد (یحیایی و حسنزاده، 1397).
در عین حال آمارها گویای این واقعیت است که کمتر از ٥ درصد از فعاليتهاي تجاريسازي فناوريهاي نوین به موفقیت دست یافتهاند (توکلیطرقی و همکاران، 1393). محققان در پژوهشهای خود از دلایل مختلفی در این رابطه یاد کردهاند. سیگل9 و همکاران (2003) در پژوهش خود از مدیریت غیراثربخش مالکیت داراییهای فکری به عنوان یکی از اصلیترین موانع تجاریسازی دانش یاد کرده است. همچنین دباکر و وگل ارس10 (2005)، عدم انگیزه پژوهشگران در تجاریسازی یافتهها و اختراعات خود را به عنوان عامل تأثیرگذار در ناموفق بودن آنان در فرآیند تجاریسازی دانستهاند. در عین حال اسپیلینگ11 (2004) فرهنگ سازمانی را به عنوان یکی از موانع اصلی در تجاریسازی دانشهای نوین میداند. دِکتر12 و همکاران (2007) نیز عواملی از قبیل؛ انتظارات متفاوت مالی، مشکلات ارتباطی، نیاز به حمایتهای فنی، تأمین مالی برای توسعه بیشتر و فقدان کارآفرینی در شرکت را از اصلیترین دلایل شکست در فرآیند تجاریسازی فناوریها و دانشهای نوظهور دانستهاند.
ترديدي نيست که براي تجاريسازي دستاوردهاي پژوهشي در همه موارد، نمیتوان از راهبردها و سیاستهای يکساني پيروي کرد (هنتونن و لتیماکی، 2017). در این راستا پژوهشگران تلاش نمودهاند در مطالعات خود راهبردهای متنوعی برای گذر از موانع تجاریسازی و رسیدن به موفقیت در حوزه فناوریهای نوین ارائه نمایند. در این رابطه هنسن (2004)، افزایش تعهد در مدیران ارشد در خصوص تجاریسازی فناوریهای نوین، توسعه جذاب مفاهیم محصولات جدید و شکلدهی تیمهای کسب و کار را به عنوان راهبردهای مهم در تجاری سازی فناوریهای نوین دانسته است. همچنین سیگل و همکاران (2003) راهبردهایی از قبیل؛ افزایش درک متقابل بین شرکتهای دانشبنیان و صنعت، طراحی نظام جبران خدمات مناسب در دفاتر انتقال فناوری، انتخاب مدیران اجرایی پژوهشی از میان افراد دارای دیدگاه استراتژیک و اختصاص امتیاز و منابع بیشتر به دفاتر انتقال فناوری را در کسب موفقیت در فرآیند تجاریسازی فناوریهای جدید مؤثر میدانند. در عین حال شت و همکاران (2019) از تأمین بودجه کافی، حفاظت از مالکیت فکری، نیروی انسانی توانمند و ارتباط مناسب صنعت با شرکتهای دانشبنیان به عنوان راهبردهای اصلی در تجاریسازی فناوریهای نوین یاد کردهاند.
برحسب مطالب بیان شده در بالا میتوان بیان کرد که بکارگیری فناوریهای نوین در صنایع مختلف در کشور با هر نوع کاربردی، چه بنیادی و چه تکاملی، تبعات مثبتی در جنبههای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، سیاسی و تکنولوژیکی در سطح کلان در پی خواهد داشت که بسیار قابل توجه میباشد. با این حال موانع بسیاری در مسیر تجاریسازی فناوریهای نوین در کشور وجود دارد که تحقق اهداف غایی تجاریسازی این شرکتهای نوظهور را در پارهای از ابهام قرار داده است. شواهد گویای این واقعیت است که علیرغم پیشرفتهای شگرفی که در توسعه فناوریهای نوین در کشور صورت گرفته است، با این حال در حوزه تجاریسازی و کاربرد آن در صنایع اقدامات برجستهای انجام نشده است که تداوم این وضعیت، هزینههای سنگینی را در بدنه اقتصاد کشور باتوجه به سرمایهگذاری هنگفتی که در این حوزه صورت گرفته، وارد مینماید.
از اینرو ضروری است نسبت به شناسایی و تدوین راهبردهای اثربخش برای تجاریسازی فناوریهای نوین در شرکتهای دانشبنیان نوپا اقدام شایسته صورت گیرد. براین اساس و با توجه به خلأ تحقیقاتی موجود در حوزه قلمرو موضوعی بیان شده، در این پژوهش تلاش شده است تا ضمن مرور ادبیات نظری موجود در رابطه با راهبردهای تجاریسازی فناوریها، به شناسایی و ارائه راهبردهای اثربخش تجاریسازی فناوریهای نوین در شرکتهای دانشبنیان نوپا در حوزه فناوری اطلاعات به عنوان مورد مطالعه پرداخته شود. همچنین با توجه به محدودیت منابع موجود در کشور و شرکتهای دانشبنیان، لازم است که الویت اجرای هریک از راهبردهای تجاریسازی فناوریهای نوین مشخص گردد تا مبتنی بر تئوری هزینه- منفعت بتوان بهترین راهبردها را تبیین و پیادهسازی نمود. بنابراین پژوهش با این سوال آغاز میگردد که؛ راهبردهای آتی تجاریسازی فناوریهای نوین در شرکتهای دانشبنیان نوپا در حوزه فناوری اطلاعات کدامند؟ اولویت هریک از راهبردهای شناسایی شده چگونه است؟
امروزه صرفاً تولید دانش و فناوری نمیتواند کمک چندانی به توسعه اقتصادی و اجتماعی کشور نماید، بلکه زمانی دانش و فناوری توليد شده مؤثر خواهد بود که به فرآیند تجاریسازی در صنایع و بنگاههای خدماتي منتج شود (عبدل رزاک و ماری13، 2017).
با نگاهی اجمالی به تعاریف ارائه شده در ادبیات تجاری سازی، سه دیدگاه کاملاً تمایز را از یکدیگر تمیز داد:
1 )دیدگاه اول، نظر متخصصانی است که تجاری سازی را بصورت یک زنجیره متصل به هم از خلق ایده تا فروش و بکارگیری توسط مشتری نهایی در نظر می گیرند. به عنوان مثال، گلد اسمیت تجاری سازی را در معنای وسیع کلمه، به فرایند توسعه یک کسب و کار از طریق مطالعه امکان سنجی یک ایده و کاربرد آن تا پذیرش در نظر گرفته است. ، از این دیدگاه، خلق ثروت فرایندی است که فناوری به محصولات اقتصادی موفق تبدیل می شود.
2 )متخصصان طرفدار دیدگاه دوم تولید ثروت، آنرا مترداف با انتقال فناوری قلمداد کرده اند. بعنوان مثال در یکی از تعاریف، تولید ثروت انتقال دانش و فناوری از یک فرد یا گروه به فرد یا گروه دیگری به منظور استفاده از آن در نظام، فرایند، محصول یا یک روش انجام کار تعریف شده است از این دیدگاه تنها فناوری از مراکز تحقیقاتی به صنایع موجود یا کسب و کارهای جدید انتقال می یابد.
3 )دیدگاه سوم به متخصصان حوزه بازاریابی و یا توسعه محصول جدید در شرکتها اختصاص دارد. این متخصصان ثروت را آخرین فعالیت چرخه توسعه محصول جدید قلمداد میکنند. از معروفترین افراد طرفدار این دیدگاه، می توان به فیلیپ کاتلر اشاره نمود (بطیاری و همکاران، 1398).
در این راستا در سالیان اخیر مفاهیم متعددی نظیر کارآفرینی دانشگاهی، مراکز رشد و پارکهای علم و فناوری، اعطاي امتياز از دانشگاه به صنعت و یا شرکتهای دانشبنیان، پا به عرصه وجود نهادهاند تا همه به نوبه خود بر ضرورت تجاريسازي يافتههاي پژوهشي و فناورانه تاکید کنند (وینسنت14، 2016). به عبارت دیگر، فناوری به عنوان موتور خلق ثروت، پیشرفت و توسعه و از جمله عوامل رشد اقتصادی است. با این حال فناوری به خودی خود خلق ثروت نمیکند، بلکه این محصولات و خدمات حاصل از فناوری تجاری شده هستند که موجب خلق ثروت میشوند (استنارد و همکاران15، 2016). بنابراین لازم است که شرکتهای دانشبنیان و مراکز کارآفرینانه، با حساسیت بیشتری به مقوله تجاریسازی ورود کنند تا بتوانند اثرات اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و ... محصولات یا خدمات فناورانه خود را در صحنه عمل نشان دهند (یحیایی و حسنزاده، 1397).
تعاریف متعددی از تجاریسازی در سالیان اخیر ارائه شده است که هریک از دیدگاه متفاوتی به تبیین این پدیده پرداختهاند. کاماریا16 (2015) معتقد است که تجاریسازی شامل تولید ایدهای جدید و پیادهسازی آن روی یک محصول، فراگرد یا خدمت جدید است که منجر به رشد پویای اقتصاد ملی و افزایش اشتغال و افزایش سود خالص برای بنگاه کسبوکار نوآور میشود. جی هنگ لی17 (2015) نیز براین باور است که عمل تجاریسازی یک فرآیند است که دارای یک ورودی معین است و مسیری را برای رسیدن به یک خروجی طی نموده و در این مسیر در هر ایستگاه، ارزشافزودهای برای آن ایجاد میشود. این فرآیند از پردازش ایده شروع میشود و تا تولید محصول و خدمات برای ارائه به بازار و کسب سود ادامه دارد. همچنین در این فرآیند از همة پتانسیلهای نیروی کار، ساختار سازمانی، قوانین و مقررات، فناوری و ...، بهره گرفته میشود (بندریان18، 2007). هدف از اجرای این فرآیند، سودرسانی به سرمایهگذاران و نیز کل جامعه است. بنابراین با جمعبندی تعاریف ارائه شده میتوان بیان کرد؛ تجاریسازی فرآیندي است كه ﺍیده یا نتيجة پژوهش را به محصولات، خدمات و فرآیندهاي قابل عرضه در بازار با بهرهگیری از پتانسیلهای ممکن، برای کسب منفعت تبدیل میکند (نریمانی و همکاران، 139۶).
در عین حال نگاهی به مدلهای ارائه شده در رابطه با فرآیند تجاریسازی روشن میسازد که، این مدلها به دو دسته مدلهای خطي يا فرايندي و مدلهای کارکردي دستهبندی ميشوند (ال-مبارکی و همکاران، 2015). مدلهای خطي يا فرايندي، فرآيند تجاري شدن را بهصورت گامبهگام تشريح میکنند. در برخي موارد اين مدلها داراي شاخههای موازي براي تکميل فعالیتهایی هستند که بايد به طورهمزمان بهمنظور افزايش شانس تجاریسازی انجام شوند (گودرزی و همکاران، 1393). اين در حالی است که مدلهای کارکردي مدلهایی هستند که فعالیتهای مهم را يکپارچه ساخته و روابط بين آنها را توصيف میکنند؛ بدون آنکه الزاماً مراحل تجاريسازي را در مسير خاصي تجويز نمايند (عبدل رزاک و ماری، 2017). در جدول (1) برخی از مهمترین مدلهای ارائه شده برای فرآیند تجاریسازی بیان گردیده است.
جدول (1) مدلهای تجاریسازی فناوریهای نوین
نام مدل | سال | نوع مدل | عناصر و فرآیندها |
راثول و زيگفيلد19 | 1985 | مدل فرآیندی | ایدهها (نیازهای جدید، تکنولوژیهای جدید)، نیازهای جامعه و بازار، آخرین وضعیت پیشرفت تکنولوژی و تولید، توسعه، تولید نمونه، تولید، تجاریسازی/ فروش، بازار |
مدل گلداسميت20 | 1995 | مدل فرآیندی | فاز مفهومی مدل (تحقیق، امکانسنجی، توسعه، معرفی)، فاز تجاری مدل (رشد، بلوغ) |
مدل مرحله- دروازه کوپر21 | 2000 | مدل فرآیندی | کشف، غربال ایده، تعیین حیطه، غربال ثانویه، ساختن مفهوم تجاری، حرکت به سمت توسعه، توسعه، حرکت به سمت آزمون، آزمون و معتبرسازی، حرکت به سمت ارائه به بازار، ارائه به بازار، مرور بعد از ارائه به بازار |
مدل کوکوبو22 | 2005 | مدل فرآیندی | مطالعات مفهومی و امکانسنجی، تحقیقات پایه، تحقیقات کاربردی، تحقیقات بهرهمندی، تحقیقات تجاری، طراحی مدل تجاریسازی، تولید واقعی |
اندرو و سرکين23 | 2007 | مدل کارکردی | اين مدل نشاندهنده نموداري از يک منحني پروژه تجاریسازی است که جریانهای نقدي در طول زمان فرايند تجاریسازی را به تصوير کشيده است. جريان نقدي در محور عمودي نشاندهنده ارزش مثبت و يا منفي تغييرات در ارزش حاصل در جریانهای نقدي در کسبوکار از منفي به مثبت است. |
یاراحمدی | 1396 | مدل فرآیندی | استراتژی محصول جدید، تولید ایده، پرورش ایده، توسعه و آزمون مفهوم، استراتژی بازاریابی، تحلیل کسب و کار، توسعه محصول، آزمون بازار و سرانجام ارائه به بازار |
مدل بینظمی حکمتی | 1396 | مدل کارکردی | مفهومسازی، توسعه، توسعه بازار، نمونه اولیه و آزمون بازار، تجاریسازی |
علیرغم پیشرفتهای انجام شده در رابطه با تجاریسازی فناوریهای نوین، با این حال فرآیند تجاریسازی همواره با موانع و چالشهای بسیاری روبرو است. بنابراین ضروری است که راهبردهای اثربخشی برای تجاریسازی محصولات یا خدمات نوین در شرکتهای دانشبنیان طراحی گردد (فلامینی و همکاران، 2017). راهبردهای تجاریسازی شامل مجموعهای از روشهای بهرهبرداری از تحقیقات و فناوری است که یک شرکت برای حرکت محصول یا فناوری از مفهوم به محیط بازار با آنها روبرو است (استنارد و همکاران، 2016). تعداد متنوعی از راهبردهای تجاریسازی برای یک شرکت در دسترس است، تا شیوههای تولید محصول بهبود و ریسک بازار کاهش یابد (وینسنت، 2016). در عین حال مجموعه عواملی نیز در انتخاب راهبردهای تجاریسازی اثرگذار هستند که بسته به نوع محصول و صنعت موردنظر متفاوت است.
مرور ادبیات نظری در حوزه راهبردهای تجاریسازی فناوری، انواع مختلفی از روشها را نشان میدهد که عمده آن عبارتاند از: صدور مجوز بهرهبرداری24، اتحادهای استراتژیک25، سرمایهگذاری سهامی در شرکت مادر26، سرمایهگذاری سهامی در شرکت انشعابی27، عرضه عمومی سهام28 (عبدلرزاک و ماری، 2017؛ وینسنت، 2016؛ و استنارد و همکاران، 2016). در عین حال برخی از مهمترین راهبردهای تجاریسازی بکار رفته در کشورهای مختلف و روشهای ارائه شده توسط تعدادی از پژوهشگران در جدول (2) ارائه شده است؛
جدول (2) راهبردهای تجاریسازی فناوری در برخی کشورهای جهان
نام کشور | راهبردهای تجاریسازی |
اتحادیه کشورهای آفریقایی | افزایش بودجه عمومی در تحقیق و توسعه، بکارگیری راهبردی برای تدارک و تأمین و انتقال فن آوری، بکارگیری منابع بین المللی برای پیشبرد علوم و نوآوری در آفریقا، تشکیل شورای عالی علم و فناوری. |
برزیل | تحکیم، افزایش و نوسازی ملی فناوری و سیستم نوآوری، گسترش پایههای علمی و تکنولوژیکی کشور، ایجاد محیطهایی در جهت گسترش نوآوری در داخل کشور، تشویق بخش خصوصی به سرمایهگذاری در فعالیتهای پژوهشی، ادغام و بکارگیری تمام مناطق کشور و بخشهای صنعتی برای ایجاد زیر ساختها و تقویت تواناییهای ملی برای توسعه و بکارگیری فنآوری و نوآوری، ایجاد و توسعه پایگاه جامع اجتماعی برای حمایت از سند ملی علوم، فناوری و استراتژی نوآوری. |
جمهوری چک | تقویت تحقیق و توسعه به عنوان یک منبع از نوآوری، ایجاد عملکرد و توسعه مشارکت عمومی بخش خصوصی، ارائه منابع انسانی برای نوآوری، بهینه کردن عملکرد اداره امور دولتی در پژوهش، توسعه و نوآوری، ایجاد زیرساخت برای تبدیل تولید سنتی به صنعتی با استفاده از کارگران ماهر و استفاده ازفناوریها، افزایش تعداد شرکتهای دانش بنیان، تأمین منابع مالی و حمایت از کسب و کار نوآوری توسط نهادهای دولتی. |
هندوستان | اشاعه فرهنگ اخلاق مالکیت معنوی، استفاده بهینه از زیرساختهای موجود و شایستگی، تقویت زیرساخت برای علوم و فناوری، مکانیزمهای بودجه جدید برای تحقیقات پایه، توسعه منابع انسانی، نوآوری فنآوری، انتقال و انتشار، بکارگیری تکنولوژی برای کاهش خطرات و مدیریت مخاطرات طبیعی، گسترش همکاری بین المللی علوم و فناوری، نظارت و ارزشیابی. |
سیگل و همکاران (2003) | افزایش درک متقابل بین شرکتهای دانشبنیان و صنعت، طراحی نظام جبران خدمات مناسب در دفاتر انتقال فناوری، انتخاب مدیران اجرایی پژوهشی از میان افراد دارای دیدگاه استراتژیک و اختصاص امتیاز و منابع بیشتر به دفاتر انتقال فناوری. |
هنسن (2004) | افزایش تعهد در مدیران ارشد در خصوص تجاریسازی فناوریهای نوین، توسعه جذاب مفاهیم محصولات جدید و شکلدهی تیمهای کسب و کار. |
آنتونی و همکاران (2006) | تأمین بودجه کافی، حفاظت از مالکیت فکری، نیروی انسانی توانمند و ارتباط مناسب صنعت با شرکتهای دانشبنیان. |
ترديدي نيست که براي تجاريسازي دستاوردهاي پژوهشي در همه موارد، نمیتوان از راهبردها و سیاستهای يکساني پيروي کرد. در این راستا پژوهشگران تلاش نمودهاند در مطالعات خود راهبردهای متنوعی برای گذر از موانع تجاریسازی و رسیدن به موفقیت در حوزه فناوریهای نوین ارائه نمایند. با اقتباس از این دیدگاه در پژوهش حاضر نیز تلاش شده است با توجه به ویژگیهای اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی حاکم بر جامعه ایران و همچنین ماهیت صنعت و کسب و کار در کشور، به شناسایی مهمترین راهبردهای تجاریسازی فناوریهای نوین در شرکتهای دانشبنیان نوپا در حوزه فناوری اطلاعات پرداخته شود. در ادامه به روششناسی بکار رفته برای حل مسأله پژوهش اشاره شده است.
2. روش پژوهش:
پژوهش حاضر از حیث هدف، کاربردی و از نظر استراتژی اجرای پژوهش، توصیفی از نوع اکتشافی میباشد. در عین حال این پژوهش از حیث روش گردآوری اطلاعات به دو شکل مطالعات کتابخانهای و میدانی (با استفاده از ابزار مصاحبه نیمهساختاریافته و پرسشنامه با طیف لیکرت 7تایی ویژه تئوری اعداد خاکستری) انجام شده است. بنابراین از نظر نوع داده، پژوهش حاضر در حیطه پژوهشهای آمیخته (کیفی- کمی) دستهبندی میشود. همچنین مقطع زمانی اجرای پژوهش، تک مقطعی میباشد.
جامعه آماری پژوهش شامل خبرگان دانشگاهی و مدیران دانشی فعال در شرکتهای دانشبنیان نوپا در حوزه فناوری اطلاعات میباشند که در رابطه با قلمرو موضوعی پژوهش از اطلاعات کاملی برخوردار بودهاند. به منظور شناسایی خبرگان برای مشارکت در فرآیند پژوهش، از شیوه نمونهگیری هدفمند قضاوتی و به روش گلوله برفی بهره گرفته شده است. به عبارت دیگر تلاش شده است تا در آغاز با انتخاب چند نمونه هدفمند و در ادامه با روش گلولهبرفی تا سرحد اشباع اطلاعات، به گردآوری دادهها (کیفی- کمی) در طی فرآیند پژوهش پرداخته شود. با استفاده از این روش، نمونه آماری 15 نفره (شامل؛ 6 نفر اساتید دانشگاهی، 7 نفر مدیران دانشی و 2 نفر کارشناسان خبره شرکتهای دانشبنیان نوپا در حوزه فناوری اطلاعات در شهر تهران) تعیین و از اطلاعات آنان در فرآیند پژوهش استفاده شد.
با توجه اینکه پژوهش های مشابه داخلی با موضوع راهبرد تجاری سازی انجام نشده و پیشینه پژهش نیز گویای آن است که مطالعات قابل توجهی در این حوزه انجام نشدفه است لذا به منظور گردآوری ادبیات نظری، استخراج راهبردهای تجاری سازی و در نهایت اولویت بندی آنها، این پژوهش طی 3 گام اصلی انجام شده که به شرح شکل(1) می باشد:
شکل(1) گام های سه گانه پژوهش
برای اطمینان از روایی و پایایی نتایج تحلیل محتوا (تِم) از معیارهای مقبولیت29 و قابلیت تأئید30 استفاده شد. جهت افزايش مقبوليت از روشهاي بازنگري توسط شركتكنندگان در مصاحبه بهرهبرداری شد. براي رسيدن به آن، محققان علاوه بر بازگرداندن گفتار و پنداشتها در طول انجام مصاحبه و خلاصه كردن گفتههاي مصاحبهشوندهها، متن كاملی از جمعبندی صورت گرفته به همراه دستنوشتههای مربوط به مصاحبه ابتدایی همراه با كدهاي سطح اول به افرادي كه از آنها مصاحبه به عمل آمده بود جهت تأييد و يا اصلاح برگردانده شد كه همگي مورد تأييد قرار گرفته و نكات پيشنهادي آنان در نظر گرفته شد. براي قابليت تأييد در مرحله پاياني، طبقات به دست آمده به پنج نفر از مشاركت كنندگان اوليه به منظور بازبيني و تاييد برگردانده شد و نكات پيشنهادي اعمال گرديد. علاوه بر آن در تحقیق کنونی برای آزمون پایایی مصاحبه از روش بازآزمون استفاده گردیده است. در این راستا از بین مصاحبههای انجامگرفته، تعداد 3 مصاحبه برگزیده و هر کدام دو بار در فاصله زمانی 15 روز توسط پژوهشگران کدگذاری شدهاند. همانطور که در جدول (3) مشخص است میزان پایایی باز آزمون قریب بر 93 درصد محاسبه شده است که بیانگر آن است که کدگذاری عبارتهای مصاحبه در دو دوره زمانی مختلف قریب بر 93 درصد شبیه هم بوده است که قابلیت اعتماد فرآیند کدگذاری عبارت مصاحبه توسط پژوهشگر را مشخص مینماید.
جدول (3) محاسبه پایایی بازآزمون (شاخص ثبات)
ردیف | عنوان مصاحبه | تعداد کل کدها | تعداد توافقات | تعداد عدم توافقات | نتیجه پایایی بازآزمون |
1 | N4 | 29 | 14 | 1 | 55/96 درصد |
2 | N12 | 31 | 14 | 3 | 32/90 درصد |
3 | N8 | 35 | 16 | 3 | 42/91 درصد |
کل | 95 | 44 | 7 | 63/92 |
در ادامه در بخش پایانی پژوهش (مرحله کمی) با توجه به الگوی سلسله مراتبی احصا شده از مرحله کیفی، از رویکرد تصمیمگیری چندشاخصه به روش تئوری اعداد خاکستری31 برای رتبهبندی راهبردهای تجاریسازی فناوریهای نوین در شرکتهای دانشبنیان نوپا استفاده شده است. در این راستا از یک پرسشنامه هفت لیکرتی ویژه تحلیل سلسله مراتبی با اعداد خاکستری جهت تعیین وزن و رتبه هریک از راهبردهای تجاریسازی، بر مبنای هفت متغیر زبانی طراحی گردید و از نمونه آماری خواسته شد تا اهمیت هریک از شیوهها را مشخص نمایند.
جدول (4) مقیاسهای زبانی و اعداد خاکستری معادل آن
اعداد خاکستری | مقیاس زبانی | |
α | γ | |
0.00 | 0.20 | خیلی کم |
0.10 | 0.30 | کم |
0.20 | 0.40 | نسبتا کم |
0.35 | 0.65 | متوسط |
0.60 | 0.80 | نسبتاً زیاد |
0.70 | 0.90 | زیاد |
0.80 | 1.00 | خیلی زیاد |
منبع: (تورسکیز و زاوادسکاز؛ 2010)
در ادامه مراحل اجرای روش آراس خاکستری طی 7 گام به شرح شکل(2) است؛
شکل(2) مراحل روش آراس خاکستری
گام اول: تشکیل ماتریس تصمیمگیری خاکستری
اولین گام در حل هر مسئله تصمیمگیری چندمعیاره، تشکیل ماتریس تصمیمگیری است. ماتریس تصمیمگیری خاکستری به شرح زیر است که برایm گزینه ممکن ارزیابی شده (ردیف) روی nمعیار معین (ستون) تنظیم میشود که در آن m– تعداد گزینهها، n– تعداد معیار معین هر گزینه تصمیم، – ارزشی که مقدار کارایی گزینهی i در شرایط معیار j را بیان میکند، – مقدار بهینهی معیار j (تورسکیز و زاوادسکاز؛ 2010).
فرمول (1) |
گام دوم: تعیین مقدار بهینهی هر معیار
فرمول (2) |
اگر مقدار بیشینه (ماکزیمم) و یا مقدار کمینه (مینیمم) برتری داشت:
فرمول (3) |
مقادیر بیشینه به معنی مجموعهای از معیارهای از نوع سود میباشد. یعنی جهت و سوی بهینگی بیشینهسازی است. و مقادیر کمینه به معنی مجموعهای از معیارهای از نوع هزینه میباشد. یعنی جهت و سوی بهینگی کمینهسازی است (استانوکیچ، جوانوویچ؛ 2012). مقادیر عملکرد (کارایی) و وزن معیارها به عنوان ورودی در ماتریس تصمیمگیری نمایش داده میشود. معیارها، همچنین مقادیر و وزنهای اولیهی معیارها به وسیلهی کارشناسان و خبرگان تعیین میشود. اطلاعات به دست آمده میتوانند به وسیلهی اشخاص ذینفع با توجه به اهداف و فرصتهای آنان تصحیح شوند. سپس تعیین اولویتهای گزینهها است که در چند مرحله (گام) انجام میشود (تورسکیز و زاوادسکاز32، 2010).
گام سوم: محاسبهی ماتریس تصمیم نرمال33
در این مرحله ارزشهاي اوليه شاخصها نرمالسازي ميشوند و ماتريس نرمال شده بصورت زير تعريف ميشود:
فرمول (4) |
شاخصهايي كه ارزشهاي مثبت دارند بصورت زير نرمال ميشوند:
فرمول (5) |
شاخصهايي كه ارزشهاي منفي دارند بصورت زير نرمال ميشوند:
فرمول (6) |
گام چهارم: محاسبهی ماتریس تصمیم نرمال وزندار34
ماتريس نرمال وزني تعريف ميشود. شاخصهاي موجود با وزنهايي ارزيابي ميشوند كه در بازه [0,1] قرار دارند.
فرمول (7) |
فرمول (8) |
که در آن وزن (اهمیت) معیار j است و مقدار نرمال شده از معیار j میباشد (تورسکیز و زاوادسکاز؛ 2010).
گام پنجم: تعیین مقادیر بهینه برای هر گزینه
تعیین مقادیر تابع بهینگی Siبرای هر گزینه میتواند به صورت مجموع مقادیر نرمال وزندار به روش زیر محاسبه گردد: (تورسکیز و زاوادسکاز؛ 2010)
فرمول (9) |
بزرگترين ارزش بهترين آن و كمترين ارزش بدترين آن ميباشد. اولويت گزينهها مطابق با ارزش Si تعيين ميشود. درتصميمگيري خاکستری براي هر گزينه يك عدد خاکستریSi وجود دارد. براي تبديل ارزشهاي خاکستری به ارزش نرمال جهت انجام مراحل بعدي معادلهاي بصورت ذيل انجام ميشود:
فرمول (10) |
گام ششم: محاسبهی درجهی مطلوبیت هر گزینه
در مورد ارزیابی گزینهها نه تنها تعیین بهترین رتبه اهمیت دارد بلکه مهم است که کیفیت (مطلوبیت) نسبی هر گزینهی مطرحشده نیز مشخص شود. به همین منظور از درجهی مطلوبیت هر گزینه استفاده میگردد. درجهی مطلوبیت هر گزینه (آلترناتیو) به وسیلهی مقایسهی متغیر-که تجزیه و تحلیل شده است- با حالت ایدهآل یعنی مشخص میگردد. معادلهی مورد استفاده برای محاسبه درجهی مطلوبیت از یک گزینه به صورت زیر است:
فرمول (11) |
گام هفتم: رتبهبندی گزینهها و یا انتخاب مؤثرترین آنها
روشن است که ارزشهای محاسبهشدهی در بازهی [1 و 0] هستند و میتوانند به صورت صعودی مرتب شوند، که به ترتیب اولویت مرتب شدهاند. کارایی نسبی مختلط هر گزینهی ممکن، میتواند با توجه به مقدار ارزشهای تابع مطلوبیت مشخص گردد (تورسکیز و زاوادسکاز؛ 2010).
3. یافتهها:
الف) تجزیه و تحلیل دادههای کیفی (تحلیل تم)
در این پژوهش برای تجزیه و تحلیل دادههای کیفی حاصل از مصاحبه، از روش تحلیل محتوا (تِم) شش مرحلهای کلارک و براون35 (2006) استفاده شده است. در این راستا، محقق عبارتهای بیانی حاصل از مصاحبه را جمعبندی و در گام نخست پس از چندین مرحله مطالعه و غوطهور شدن در دادهها، آشنایی نسبی از آنان کسب نمود (مرحله اول؛ آشنایی با دادهها). در مرحله دوم تلاش شد تا به استخراج مفاهیم در طی فرآیند مقولهبندی عبارتهای بیانی پرداخته شود و در ادامه به کدگذاری مفهومها به روش دستی پرداخته شود (مرحله دوم؛ کدگذاری اولیه). در طی این فرآیند در مجموع از بین عبارتهای بیانی مصاحبهشوندگان، تعداد 116 عبارت استخراج گردید و کدگذاری آنان صورت گرفت. در مرحله سوم که بنام کدگذاری گزینشی معروف میباشد تلاش گردید تا با بررسی کدهای اولیه داده شده به هریک از مفاهیم و حذف مفاهیم مشابه، ناقص و نامرتبط با موضوع، تعداد 38 مفهوم گزینشی احصاء گردد (مرحله سوم؛ جستجوی تمها). در مرحله چهارم با انجام بازبینی مجدد در بین کدهای گزینشی، تلاش شد تا به دستهبندی مفاهیم گزینشی (بر اساس محتوا و ظاهر) در قالب تِمهای فرعی پرداخته شود (مرحله چهارم؛ بازبینی تِمها). در این راستا تعداد 16 مورد تِم فرعی شکلدهی شد. در مرحله پنجم نیز محقق با اجرای اعمال رفت و برگشتی در میان تِمهای فرعی، در پی دستهبندی آنان در مقولههای سطح بالاتر (تِمهای اصلی) برآمد. در این راستا تِمهای فرعی در قالب 5 تِم کلیتر دستهبندی گردیدند. در ادامه با بازبینی ماهیت و محتوای هریک از تِمهای اصلی، به نامگذاری آنان پرداخته شد (مرحله پنجم؛ تعریف و نامگذاری تِمها). مرحله پایانی تحلیل تِم نیز شامل ارائه گزارش نهایی میباشد (مرحله ششم؛ گزارشدهی) که نتایج در جدول (5) ارائه شده است.
جدول (5) نتایج تحلیل محتوا (تِم) حاصل از فرآیند مصاحبه
شرح تِم اصلی (راهبرد اصلی) | شرح تِم فرعی (زیر راهبردها) | شرح مفهوم گزینشی |
اصلاح نظام مدیریتی در شرکتهای نوپا | اصلاح نظام ارزشیابی و سیستمهای پاداشدهی | پاداش برای مشارکت مدیران و کارکنان و تیمهای فعال حوزههای مختلف |
قرار دادن معیار تولید ارزش و تجاریسازی در سیستم ارزشیابی کارکنان و مدیران | ||
اصلاح نظام آموزشی | آموزش فرآیند تجاریسازی به مدیران و کارکنان شرکت | |
آموزش مهارتها و تخصصهای به روز مرتبط با نیاز صنعت به کارکنان | ||
برگزاری کارگاههای عملی با حضور مدیران موفق فعال در صنعت | ||
سنجش استعداد و علاقه کارکنان در حوزههای مختلف فناوری در بدو ورود | ||
اصلاح نظام اطلاعاتی | حفاظت از اسناد محرمانه در رابطه با فناوریها و پروژههای مهم ارزشآفرین | |
توجه به حفظ اطلاعات شخصی و امنیت روانی کارکنان در شرکت | ||
ارائه طرح راهبردی تجاریسازی فناوری جدید | مشخص نمودن حوزههای فناوری نوین که بایستی محور فعالیت در شرکت باشد | |
تبیین فرصتها و تهدیدات محیطی در خصوص ارائه فناوریهای نوین | ||
تبیین نقاط قوت و ضعف شرکت در رابطه با ارائه فناوریهای نوین | ||
بهبود ارتباط شرکتهای دانشمحور با صنعت | بهبود شناخت ادراکی بین شرکتها و صنعت | بهبود درک شرکتهای دانشی از نیازهای صنعت و مشتریان |
بهبود سیاستها و رویههای انتقال فناوری از شرکتهای دانشی به صنعت | ||
توسعه برنامهریزی برای صنعت | تبیین نقشه راه برای توسعه صنعت | |
حرکت در راستای نقشه راه توسعه و دستیابی به اهداف | ||
ایجاد پل ارتباطی بین شرکت و صنعت | برگزاری نمایشگاههای تخصصی در شرکت و فراخوان آن برای صنعت | |
برگزاری سمینارها و جلسات مشترک تخصصی برای ترویج فناوریهای نوین | ||
مدیریت اثربخش حقوق مالکیت فکری | آگاهسازی نسبت به حقوق و قوانین | آگاهی کارکنان دانشی به حقوق و قوانین حاکم بر تحقیق و پژوهش و صنعت |
آگاهسازی مدیران دانشی نسبت به حقوق مالکیت فکری شرکتی | ||
تسهیل پیگرد حقوق مالکیت فکری | ایجاد مراکز قضایی تخصصی و مستقل برای رسیدگی به شکایات شرکتهای دانشی | |
وجود وکیلهای حقوقی متخصص در پیگیری حقوق از دست رفته شرکتها | ||
اصلاح و پایبندی به اجرای قوانین و مقررات | اصلاح قوانین مربوط به ثبت اختراع برای جلوگیری از سرقت و دور زدن علمی | |
ایجاد نهادهای نظارتی و بازرسی بر اجرای درست قوانین حفظ حقوق شرکتها | ||
افزایش اثربخشی نقش حاکمیتی دولت | تسهیل و تقویت فعالیتهای اقتصادی | تشویق واحدهای صنعتی که از فناوریهای بهروز و بومی استفاده میکنند |
حمایت از سرمایهگذاریهای ریسکپذیر | ||
واگذاری واحدهای صنعتی به بخش خصوصی | ||
جلوگیری از واردات محصولات دانشبنیان که در کشور تولید میشود | ||
حذف دسترسی شرکتها و صنعت به درآمدهای حاصل از رانت و تشویق آنان به فعالیت اقتصادی سالم | ||
محدودسازی تصمیمگیریهای سلیقهای | استفاده از مشاورین متخصص و مستقل در صنعت | |
ایجاد واحدهای HSE و کنترلکننده برای بهینه کردن زنجیرههای تولید در صنعت | ||
حمایت از شرکتهای دانشبنیان | حمایت مالی از شرکتهای دانشی در حوزه تجاریسازی | |
حمایت از واردات تجهیزات جدید در حوزه فناوریهای نوین | ||
فرهنگ سازی | ارتقا جایگاه برند ایرانی | اعتمادسازی به کیفیت و قابلیتهای محصولات ایرانی |
ایجاد هویت برند ایرانی در سطح ملی و بینالمللی | ||
ایجاد خودباوری در محققین ایرانی | نشان دادن الگوهای موفق در ایران | |
برگزاری جلسات مشاوره و روانشناسی کسب و کار | ||
ایجاد فرهنگ تولیدگرایی و احترام به حقوق مالکیت معنوی | ایجاد گرایش به تولید دانش علمی و فنی در کشور | |
غلبه بر فرهنگ آماده خوری علمی و رانت جویی |
در ادامه مبتنی بر یافتههای احصا شده از تحلیل تِم، الگوی سلسلهمراتبی راهبردهای آتی تجاریسازی فناوریهای نوین در شرکتهای دانشبنیان نوپا در شکل (3) ارائه گردیده است؛
شکل (3) الگوی سلسلهمراتبی پژوهش |
ب) تجزیه و تحلیل دادههای کمی (تئوری اعداد خاکستری)
در این بخش با توجه به الگوی سلسله مراتبی احصا شده از مرحله کیفی، از رویکرد تصمیمگیری چندشاخصه به روش آراس خاکستری برای رتبهبندی هریک از راهبردهای تجاریسازی فناوریهای نوین در شرکتهای دانشبنیان نوپا استفاده شده است. به این منظور، پس از گردآوری دادههای مربوط به نظرات 15 خبره که پرسشنامه تحلیل سلسله مراتبی را کامل نموده بودند، به شکلدهی ماتریس GCDMM برای هریک از خبرگان، از طریق تبدیل هفت متغیر زبانی تعیین شده در پرسشنامه به اعداد خاکستری، پرداخته شد و ماتریس GCDMM تجمیع نظرات خبرگان در نرمافزار Excel 2013 محاسبه گردید. در ادامه با اجرای مراحل تکنیک ARAS-G در نرمافزار Excel 2013، به رتبهبندی راهبردهای آتی تجاریسازی فناوریهای نوین پرداخته شد. نتایج رتبهبندی در جدول (6) ارائه شده است.
جدول (6) رتبهبندی راهبردهای آتی تجاریسازی فناوریهای نوین در شرکتهای نوپا
راهبردهای اصلی | گزینه/ معیار (زیر راهبردها) | نخبهگزینی فعالانه | ⊗S | Si | K | Ranking | ||||||||||
Α | γ | α | Γ | |||||||||||||
مقدار بهینه | 0.163 | 0.215 | 0.163 | 0.215 | 0.189 | 1.000 | optimal | |||||||||
اصلاح نظام مدیریتی در شرکتهای نوپا (A) (وزن نرمالایز= 21/0) رتبه= 3 | اصلاح نظام ارزشیابی | 0.172 | 0.166 | 0.172 | 0.166 | 0.169 | 0.897 | 1 | ||||||||
اصلاح نظام آموزشی | 0.148 | 0.149 | 0.148 | 0.149 | 0.149 | 0.788 | 3 | |||||||||
اصلاح نظام اطلاعاتی | 0.167 | 0.163 | 0.167 | 0.163 | 0.165 | 0.875 | 2 | |||||||||
ارائه طرح راهبردی | 0.126 | 0.135 | 0.126 | 0.135 | 0.131 | 0.693 | 4 | |||||||||
مقدار بهینه | 0.172 | 0.243 | 0.172 | 0.243 | 0.207 | 1.000 | optimal | |||||||||
بهبود ارتباط شرکتهای دانشمحور با صنعت (B) (وزن نرمالایز= 22/0) رتبه= 2 | بهبود شناخت ادراکی | 0.096 | 0.129 | 0.096 | 0.129 | 0.113 | 0.545 | 3 | ||||||||
توسعه برنامهریزی | 0.165 | 0.178 | 0.165 | 0.178 | 0.172 | 0.829 | 2 | |||||||||
ایجاد پل ارتباطی | 0.210 | 0.152 | 0.210 | 0.152 | 0.181 | 0.875 | 1 | |||||||||
مقدار بهینه | 0.255 | 0.283 | 0.255 | 0.283 | 0.269 | 1.000 | optimal | |||||||||
مدیریت اثربخش حقوق مالکیت فکری (C) (وزن نرمالایز= 25/0) رتبه= 1 | آگاهسازی حقوق و قوانین | 0.171 | 0.178 | 0.171 | 0.178 | 0.175 | 0.649 | 2 | ||||||||
تسهیل پیگرد مالکیت فکری | 0.109 | 0.139 | 0.109 | 0.139 | 0.124 | 0.463 | 3 | |||||||||
پایبندی به اجرای قوانین | 0.201 | 0.198 | 0.201 | 0.198 | 0.200 | 0.741 | 1 | |||||||||
مقدار بهینه | 0.147 | 0.185 | 0.147 | 0.185 | 0.166 | 1.000 | optimal | |||||||||
افزایش اثربخشی نقش حاکمیتی دولت (D) (وزن نرمالایز= 15/0) رتبه= 5 | تسهیل فعالیت اقتصادی | 0.067 | 0.080 | 0.067 | 0.080 | 0.073 | 0.443 | 3 | ||||||||
محدودسازی تصمیمگیریها | 0.086 | 0.095 | 0.086 | 0.095 | 0.090 | 0.544 | 2 | |||||||||
حمایت از شرکتها | 0.124 | 0.119 | 0.124 | 0.119 | 0.121 | 0.732 | 1 | |||||||||
مقدار بهینه | 0.117 | 0.211 | 0.117 | 0.211 | 0.164 | 1.000 | optimal | |||||||||
فرهنگ سازی (E) (وزن نرمالایز= 18/0) رتبه=4 | ارتقا جایگاه برند ایرانی | 0.164 | 0.094 | 0.164 | 0.094 | 0.129 | 0.788 | 1 | ||||||||
ایجاد خودباوری در محققین | 0.096 | 0.119 | 0.096 | 0.119 | 0.108 | 0.656 | 3 | |||||||||
ایجاد فرهنگ تولیدگرایی و ... | 0.116 | 0.135 | 0.116 | 0.135 | 0.125 | 0.766 | 2 |
4. بحث و نتیجه گیری:
بطورکلی هدف از اجرای این پژوهش شناسایی و رتبهبندی راهبردهای آتی تجاریسازی فناوریهای نوین در شرکتهای دانشبنیان نوپا در حوزه فناوری اطلاعات بود تا با پیش بینی آینده محتمل به سمت و سوی آینده مطلوب راهبردهای تجاری سازی برای تجاری سازی محصولات شرکتهای دانش بنیان پیشنهاد گردد. در این راستا در ابتدا تلاش شد راهبردهای آتی تجاریسازی فناوریهای نوین در شرکتهای مذکور با استفاده از مبنای نظری احصا شده از پیشینهها و همچنین مصاحبه نیمهساختاریافته با تعدادی از خبرگان حوزه فناوری ارتباطات، و با روش تحلیل محتوا احصا گردد. در ادامه به منظور تعیین مهمترین راهبردهای تجاریسازی از روش تئوری اعداد خاکستری برای رتبهبندی هریک از راهبردها بهره گرفته شد. نتایج بخش اول نشان داد که، راهبردهای آتی تجاریسازی فناوریهای نوین در شرکتهای دانشبنیان نوپا در 5 راهبرد کلی؛ اصلاح نظام مدیریتی در شرکتهای نوپا، بهبود ارتباط شرکتهای دانشمحور با صنعت، مدیریت اثربخش حقوق مالکیت فکری، افزایش اثربخشی نقش حاکمیتی دولت، و فرهنگ سازی و 16 زیر راهبرد قابل تقسیمبندی میباشند. همچنین نتایج بخش دوم که شامل اولویت بندی و رتبه بندی راهبردهای کلی و زیر راهبردها می باشد نشانگر آن است که از بین راهبرد های اصلی؛ مدیریت اثربخش حقوق مالکیت فکری و درخصوص راهبردهای فرعی نیز؛ اصلاح نظام ارزشیابی که یکی از زیرمجموعه های راهبرد اصلی اول(اصلاح نظام مدیریتی در شرکتهای نوپا ) می باشد دارای بالاترین رتبه می باشند که نمودار مربوطه به شرح ذیل است؛
شکل(2) رتبه بندی راهبردهای اصلی تجاری سازی در شرکتهای دانش بنیان نوپا
شکل(3) رتبه بندی برترین راهبرد فرعی در شرکتهای دانش بنیان نوپا
شکل(4) رتبه بندی برترین راهبرد فرعی در هر یک از راهبردهای اصلی تجاری سازی در شرکتهای دانش بنیان نوپا
بنابراین اجرای راهبردهای بیان شده با توجه به ضرایب مطلوبیت احصا شده به ترتیب شامل؛ مدیریت اثربخش حقوق مالکیت فکری (با وزن نرمالایز 25/0)، بهبود ارتباط شرکتهای دانشمحور با صنعت (با وزن نرمالایز 22/0)، اصلاح نظام مدیریتی در شرکتهای نوپا (با وزن نرمالایز 21/0)، فرهنگ سازی (با وزن نرمالایز 18/0)، و افزایش اثربخشی نقش حاکمیتی دولت (با وزن نرمالایز 15/0) میباشد. در مجموع، راهبردهای شناسایی شده در این پژوهش با راهبردهای پیشنهادی فلامینی و همکاران (2017)، عبدلرزاک و ماری (2017)، دِکتِر و همکاران (2007)، هنسن (2004) و سیگل و همکارانش (2003) تا حدود زیادی سازگاری دارند.
همچنین نتایج نشان داد که مدیریت اثر بخش حقوق مالکیت فکری به عنوان مهمترین راهبرد برای تجاریسازی فناوریهای نوین شناسایی شده است که در این بین، پایبندی به اجرای قوانین و مقررات (با ضریب مطلوبیت 741/0) و آگاهسازی نسبت به حقوق و قوانین (با ضریب مطلوبیت 649/0) از الویت بالاتری در اجرا برخودار میباشند. بنابراین لازم است تا نسبت به آگاهیبخشی به محققان در خصوص حقوق، رویهها و قوانین اقدام لازم صورت گیرد. همچنین بایستی قوانین مربوط به ثبت اختراع اصلاح گردد، به طوری که راهها برای سرقت و دور زدن آن مسدود شود. از طرف دیگر نیز بایستی نهادهای نظارتی- بازرسی برای اجرای صحیح قوانین تشکیل گردند. در عین حال نتایج نشان داد که، بهبود ارتباط شرکتهای دانشبنیان با صنعت و دانشگاه به عنوان دومین راهبرد مهم برای تجاریسازی فناوریهای نوین میباشد. در این بین، ایجاد پل ارتباطی بین صنعت و دانشگاه (با ضریب مطلوبیت 875/0) و برنامهریزی برای توسعه صنعت (با ضریب مطلوبیت 829/0) از الویت بالاتری در اجرا برخودار میباشند. در این راستا برگزاری نمایشگاههای تخصصی در شرکتهای دانشبنیان و فراخوان آن برای صنعت و همچنین برگزاری سمینار مشترک بسیار راهگشا میباشد. همچنین برنامهریزی برای صنعت برای حرکت صنعت بر اساس یک نقشه راه مشخص نیز مؤثر خواهد بود.
از سوی دیگر نتایج نشان داد که، اصلاح نظام مدیریتی به عنوان سومین راهبرد مهم برای تجاریسازی فناوریهای نوین میباشد. در این بین، اصلاح نظام ارزشیابی (با ضریب مطلوبیت 897/0)، اصلاح نظام اطلاعاتی (با ضریب مطلوبیت 875/0) و اصلاح نظام آموزشی (با ضریب مطلوبیت 788/0) از الویت بالاتری در اجرا برخودار میباشند. در خصوص اصلاح نظام ارزشیابی میتوان به تخصیص پاداش برای مشارکت شرکتهای دانشمحور، دفاتر انتقال فناوری و کارکنان دانشی در فرآیند تجاریسازی و در نظر گرفتن تولید ارزش و تجاریسازی به عنوان یک شاخص مؤثر در سیستم ارزشیابی کارکنان دانشی اشاره کرد. برای اصلاح نظام آموزشی نیز میتوان به آموزش فرآیند تجاریسازی به مدیران و کارکنان دانشی و آموزش مهارتهای جدید مرتبط با نیاز صنعت، برگزاری کارگاههای عملی با حضور مدیران موفق کسب و کار و سنجش استعداد و علاقه کارکنان جدیدالورود در حوزههای مختلف فناوری در بدو ورود به شرکت اشاره کرد. همچنین در راستای اصلاح نظام اطلاعاتی، حفاظت از اسناد محرمانه در شرکت (اطلاعات شخصی کارکنان دانشی و اطلاعات صنعت) بسیار مؤثر میباشد.
در عین حال نتایج نشان داد که، فرهنگسازی به عنوان چهارمین راهبرد مهم برای تجاریسازی فناوریهای نوین میباشد. در این بین، ارتقا جایگاه برند ایرانی (با ضریب مطلوبیت 788/0) و ایجاد فرهنگ تولیدگرایی واحترام به حقوق مالکیت معنوی (با ضریب مطلوبیت 766/0) از الویت بالاتری در اجرا برخودار میباشند. در خصوص ارتقا جایگاه برند ایرانی میتوان در راستای اعتمادسازی به کیفیت و قابلیتهای محصولات و خدمات ایرانی اشاره کرد. همچنین ایجاد فرهنگ تولیدگرایی واحترام به حقوق مالکیت معنوی از طریق شکلدهی گرایش به تولید دانش علمی و فنی در کشور و غلبه بر فرهنگ آمادهخوری علمی و رانتجویی بسیار محقق خواهد شد. در نهایت نتایج نشان داد که، افزایش اثر بخشی نقش حاکمیتی دولت به عنوان پنجمین راهبرد مهم برای تجاریسازی فناوریهای نوین میباشد. در این بین، حمایت از شرکتهای دانشبنیان (با ضریب مطلوبیت 732/0) و محدودسازی تصمیمگیریهای سلیقهای (با ضریب مطلوبیت 544/0) از الویت بالاتری در اجرا برخودار میباشند. در راستای حمایت از شرکتهای دانشبنیان، حمایت مالی از شرکتهای مذکور در حوزه تجاریسازی و همچنین کمک به واردات تجهیزات جدید آزمایشگاهی برای آنان بسیار مهم است. همچنین برای محدودسازی تصمیمگیریهای سلیقهای، استفاده از مشاورین متخصص و مستقل در صنعت و ایجاد واحدهای HSE و کنترلکننده برای بهینه کردن زنجیرههای تولید در صنعت بسیار مؤثر است.
در پایان اگرچه در این پژوهش تلاش شد با رویکردی ترکیبی (کیفی- کمی) راهبردهای آتی تجاریسازی فناوریهای نوین در شرکتهای دانشبنیان نوپا شناسایی و اولویتبندی گردند، با این حال با توجه به محدودیت تعمیمپذیری یافتههای پژوهش کیفی، لازم است راهبردهای تجاریسازی به شکل مشابه در سایر شرکتهای دانشبنیان نوپا در صنایع دیگر نیز شناسایی گردند تا در صورت تشابه نتایج، این راهبردها در یک نظریه عام برای شرکتهای مذکور در کشور تجویز گردد. بنابراین به پژوهشگران آتی پیشنهاد میگردد که راهبردهای آتی تجاریسازی فناوریهای نوین در شرکتهای دانشبنیان نوپا را در سایر صنایع نیز تبیین نمایند.
منابع و مآخذ
1) بطیاری، اعظم. نیازآذری، کیومرث و جباری، نگین. (1398). شناسایی عوامل موثر تبدیل دانش به ثروت از دید خبرگان دانشگاه های استان گلستان، فصلنامه آینده پژوهشی مدیریت، سال سی ام، شماره 116، بهار.
2) توکلی طرقی، علیرضا.، محمدی، جواد.، مساحی خوراسکانی، مهدی. و خردمند، فهیمه. (1393). تجاری سازی فناوری در ایران: چالشها و راهکارها، دومین کنفرانس بین المللی تجاریسازی فناوری، تهران، پارک علم و فناوری دانشگاه تهران.
3) جانی، محمد و حمدی، کریم و وظیفه دوست، حسین. (1398). مدل مرتبط با ارزش خرید و انگیزه خرید و پیامدهای آن با رویکرد آینده پژوهی در خرده فروشی همواره تخفیف در شهر تهران، فصلنامه آینده پژوهشی مدیریت، سال سی ام، شماره 116، بهار.
4) رنجبر، محمدحسین و رجب دُری، حسین. (1398). رابطه استراتژی تجاری آینده نگر و خطر سقوط قیمت سهام با نقش تعدیل گر بینش ارزیابی سهام، فصلنامه آینده پژوهشی مدیریت، سال سی ام، شماره 116، بهار.
5) گودرزی، مهدی.، بامداد صوفی، جهانیار.، اعرابی، سید محمد. و امیری، مقصود. (1393). الگوی جامع تجاری سازی فناوری در پژوهشگاههای دولتی ایران، فصلنامه مدیریت توسعه فناوری، 1 (1)؛ 66-37.
6) میقانینژاد، علیرضا. (1391). عوامل موثر بر تجاریسازی فناوری در سازمانهای تحقیقاتی دولتی مورد مطالعه: پژوهشگاه صنعت نفت. پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشکده مدیریت و حسابداری، دانشگاه علامه طباطبایی.
7) نریمانی، امیر رضا. و واعظی، رضا. (1396). شناسایی عوامل تسهیلﮔﺮ تجاریسازی پژوهشهای دانش مدیریت دولتی، فصلنامه مدیریت دولتی، 9 (2): 262-235.
8) یحیایی، مهری. و حسنزاده، علی. (1397). ارائه مدل تجاری سازی فناوری در شرکتهای دانشبنیان حوزه ICT، فصلنامه دانش سرمایهگذاری، 7 (26): 82-63.
|
9) Abdul Razak, A., & Murray, P. A. (2017). Innovation strategies for successful commercialisation in public universities. International Journal of Innovation Science, 9(3), 296-314.
10) Al-Mubaraki, H. M., Muhammad, A. H., & Busler, M. (2015). Categories of incubator success: A case study of three New York incubator programmes. World Journal of Science, Technology and Sustainable Development, 12(1), 2-12.
11) Debackere, K. & Veugelers, R. (2005). The role of academic technology transfer organizations in improving industry science links, Research Policy, 34(4), 321-342.
12) Decter, M., Bennett, D. and Leseure, M. (2007). University to business technology transfer – UK and USA comparisons,Technovation, 27(3), 145-155.
13) Flammini, S., Arcese, G., Lucchetti, M. C., & Mortara, L. (2017). Business model configuration and dynamics for technology commercialization in mature markets. British Food Journal, 119(11), 2340-2358.
14) Henttonen, K., & Lehtimäki, H. (2017). Open innovation in SMEs: collaboration modes and strategies for commercialization in technology-intensive companies in forestry industry. European Journal of Innovation Management, 20(2), 329-347.
15) Khalil Zadeh, N., Khalilzadeh, M., Mozafari, M., Vasei, M., & Amoei Ojaki, A. (2017). Challenges and difficulties of technology commercialization− a mixed-methods study of an industrial development organization. Management Research Review, 40(7), 745-767.
16) Manoukian, A., HassabElnaby, H. R., & Odabashian, V. (2015). A proposed framework for renewable energy technology commercialization and partnership synergy: A case study approach. American Journal of Business, 30(2), 147-174.
17) Mattila, M. (2017). Coping with friction during technology commercialisation. IMP Journal, 11(2), 251-273.
18) Miles, R.E., and Snow, C.C. (1978).Organizational Strategy, Structure, and Process. McGraw-Hill, New York.
19) Miles, R.E., and Snow, C.C. (2003). Organizational Strategy, Structure, and Process. Stanford University Press,Stanford, CA
20) Sheth, B. P., Acharya, S. R., & Sareen, S. B. (2019). Policy implications for the improvement of technology transfer and commercialization process in the Indian context. Journal of Science and Technology Policy Management, 10(1), 214-233.
21) Siegel, D.S. Waldman, D.A. and Link, A.N. (2003). Assessing the impact of organizational practices on the relative productivity of university technology transfer offices: an exploratory study, Research Policy,32(2), 27-48.
22) Spilling, O.R. (2004). Commercialization of Knowledge-conceptual framework, 13th Nordic Conference on Small Busines (NCSB) Research, University of Adelaide, South Australia.
23) Stenard, B. S., Thursby, M. C., & Fuller, A. (2016). Commercialization strategies: Cooperation versus competition. In Technological Innovation: Generating Economic Results (pp. 289-308). Emerald Group Publishing Limited.
24) Vincent, L. (2016). Marketing Strategies for Commercialization of New Technologies☆. In Technological Innovation: Generating Economic Results (pp. 257-287). Emerald Group Publishing Limited.
یادداشت ها
[1] . Miles & Snow
[2] . Mattila
[3] . Al-Mubaraki
[4] . Sheth
[5] . Flammini
[6] . Henttonen & Lehtimäki
[7] . Khalil Zadeh
[8] . Manoukian
[9] . Siegel
[10] . Debackere & Veugelers
[11] . Spilling
[12] . Decter
[13] . Abdul Razak & Murray
[14] . Vincent
[15] . Stenard
[16] Kamariah Ismail
[17] Jie-Heng Lin
[18] Bandarian
[19] . The Rothwell & Zwgfeld Model
[20] . Randall Goldsmith
[21] . The Cooper Model
[22] . The Kokobu Model
[23] . The Andrew & Sirkin Model
[24] . Licensing
[25] . Strategic alliences
[26] . Equity investment in the parent company
[27] . Equity investment in spin-off
[28] . Initial public offering
[29] . Credibility
[30] . Confirmability
[31] . ARAS-G
[32] . Turskis & Zavadska
[33] . Normalized Decision Matrix
[34] . Normalized-Weighted Decision Matrix
[35] . Clarck & Brun
Identifying and Ranking Future Strategies for Commercialization
of New Technologies At the startup companies
Abstract
In recent years, with the crystallization of a knowledge-based economy, the birth of student companies for the synergy between science and wealth, the development of high-value new technologies and its commercialization in the direction of the growth of the growing economy. It had it. The achievement of the goals set for the knowledge society companies will not be achieved except by designing and implementing long-term and effective strategies. Accordingly, the purpose of this research is to identify the future strategies of commercialization of modern technologies in start-up knowledge-based companies and their ranking based on descriptive-exploratory studies and applied approach. The statistical population of the study consists of academic experts and knowledge managers active in the emerging technology companies in the field of information technology. The statistical sample was selected through a purposeful judiciary method of 15 people. Data collection was done using library and field methods (semi-structured interview with experts and expert questionnaire). To analyze the data in the qualitative stage, the method of the topic analysis and in the quantitative phase, a multi-criteria decision making approach is used with the method of gray number theory. Finally, the results of the topic analysis led to identifying five main strategies and 16 sub-strategies, and based on quantitative results, the priority of commercialization strategies included effective management of intellectual property rights, improving the relationship of knowledge-based enterprises with industry, reforming the management system in companies Nurture, culture, and increase the effectiveness of the role of sovereignty of the state.
Keywords: Commercialization Strategies, Future Studies, Ranking, Innovative Knowledge Companies