Sociological analysis on cultural poverty in repeating social deviations and jailed women's return to prison (women's central penitentiary, Arak, 2019)
Subject Areas : Journal of Iranian Social Development StudiesHoura kaykhosravi 1 , Alireza Kaldi 2 , Hosain Akhajani 3 , Mehrdad Navabakhsh 4
1 - Visiting Professor at Shahid Bahonar Teacher Training University and Zaynab Kobra
2 - Professor of University of Welfare and Rehabilitation Sciences
3 - Associate Professor, Department of Social Sciences, Islamic Azad University, Central Tehran Branch
4 - Professor of Sociology, Department of Science and Research, Tehran, Islamic Azad University
Keywords: Returning, Prison, Deviation, Cultural poverty, women,
Abstract :
Developing kinds of moral and behavioral deviations, which are caused by changes in social, cultural, familial, political and religious structure, provides the needs of committing crime in society. The aim of this research, is analyzing the backgrounds of committing crime, strategies and their consequences, by women prisoners in central prison of Arak. For this purpose, using the grounded theory method and the technique of semi-structured interview, 14 women with the background of returning to prison, were interviewed deeply through purposeful sampling. After 10th interview, conceptual saturation was reached. The interview continued up to 14th person for peace of mind. The data categorized using Straus and Corbin paradigm model and then, its paradigm model was drawn. The results of research showed that Being bait and deceived, disagreement between couples, emotional divorce and unsuccessful marriage, are some reasons of deviation in this women. Social deviations of father, differential companion, parents' addiction and contrary, lack of emotion, being victim of rape and domestic violence, are effective factors of this deviation that follows strategies such as social deviation, inappropriate marriage, theft, divorce and out of custom relations. Some of consequences of these strategies are family disintegration, ethical and social anomalies and finally prison. Results showed that cultural poverty is the main factor of women's tendency to committing crime, being prisoned and repeating the same crimes and returning to prison.
_||_
تحلیل جامعه شناختی فقر فرهنگی در تکرار انحرافات اجتماعی و بازگشت به زندان در زنان زندانی( ندامتگاه مرکزی زنان شهرستان اراک سال 1397)
Sociological analysis on cultural poverty in repeating social deviations and jailed women's return to prison (women's central penitentiary, Arak, 2019)
چکیده
گسترش انواع انحرافات اخلاقی و رفتاری، که در پی دگرگونی های بوجود آمده در ساختار اجتماعی، فرهنگی، خانوادگی، سیاسی و مذهبی می باشد؛ زمینه را برای انجام خلاف در جامعه، فراهم می نماید. هدف از این پژوهش، بررسی زمینه های وقوع جرم، استراتژی ها و پیامدهای استراتژی های بکار رفته، توسط زنان زندانی در زندان مرکزی اراک می باشد. برای این منظور، با استفاده از روش گرندد تئوری و تکنیک مصاحبه نیمه ساخت یافته، با 14 زن که سابقه بازگشت مجدد به زندان داشته اند، از طریق نمونه گیری هدفمند ، مصاحبه عمیق صورت گرفت. بعد از مصاحبه دهم، اشباع مفهومی حاصل گردید. برای اطمینان خاطر، انجام مصاحبه تا نفر چهاردهم، ادامه یافت. داده ها با استفاده از مدل پارادایمی اشتروس و کوربین، مقوله بندی و سپس مدل پارادایمی آن ترسیم گردید. نتایج پژوهش نشان داد که طعمه شدگی، فریب خوردگی، ناهمنوایی زناشویی، طلاق عاطفی و ازدواج ناموفق، از جمله علل انحراف در این زنان می باشد. انحرافات اجتماعی پدر، همنشینی افتراقی، اعتیاد و خلافکاری والدین، خلاءهای عاطفی، قربانی تجاوز بودن و همسر آزاری، از عوامل مداخله گر در این انحراف، می باشند که راهبردهایی چون، کجروی اجتماعی، ازدواج غیر متعارف، سرقت، طلاق، و روابط خارج از عرف را در پی دارد. برخی از پیامدهای این راهبردها، از هم پاشیدگی خانوادگی، آنومی اخلاقی - اجتماعی و زندان، می باشد. نتایج نشان دهنده آن بود که پدیده فقر فرهنگی، عامل محوری در گرایش زنان به انجام جرم زندانی شدن و تکرار همان جرایم و بازگشت مجدد به زندان می باشد.
Abstract
Developing kinds of moral and behavioral deviations, which are caused by changes in social, cultural, familial, political and religious structure, provides the needs of committing crime in society. The aim of this research, is analyzing the backgrounds of committing crime, strategies and their consequences, by women prisoners in central prison of Arak. For this purpose, using the grounded theory method and the technique of semi-structured interview, 14 women with the background of returning to prison, were interviewed deeply through purposeful sampling. After 10th interview, conceptual saturation was reached. The interview continued up to 14th person for peace of mind. The data categorized using Straus and Corbin paradigm model and then, its paradigm model was drawn. The results of research showed that Being bait and deceived, disagreement between couples, emotional divorce and unsuccessful marriage, are some reasons of deviation in this women. Social deviations of father, differential companion, parents' addiction and contrary, lack of emotion, being victim of rape and domestic violence, are effective factors of this deviation that follows strategies such as social deviation, inappropriate marriage, theft, divorce and out of custom relations. Some of consequences of these strategies are family disintegration, ethical and social anomalies and finally prison. Results showed that cultural poverty is the main factor of women's tendency to committing crime, being prisoned and repeating the same crimes and returning to prison.
کلمات کلیدی
فقر فرهنگی، انحراف، بازگشت مجدد، زندان، زنان
Keywords: Cultural poverty, Deviation, Returning, Prison, Women.
مقدمه بیان مسئله
جرم و بزه کاری، از جمله موضوعات انکار ناپذیری است که از دیرباز تا کنون، در تمام جوامع بشری وجود داشته است. هیچ جامعه ای را نمی توان یافت که حتی در حالت ایده آل خود نیز عاری از نابهنجاری ها باشد. در طول تاریخ همواره تبیین های مختلفی از جرم به عمل آمده است. در این میان قانون گذاران به جهت افزایش امنیت شهروندان؛ برای جرائم مختلف مجازات های گوناگونی را مقنن نموده اند. در همه جوامع مسأله دیگری که مطرح است؛ تکرار جرم توسط افرادی است که قبلاً به خاطر همین جرم یا جرائمی دیگر تنبیه شده اند. ﺗﮑﺮار برخی از ﺟﺮائم ﺗﻮﺳﻂ اﻓﺮادي ﮐﻪ ﺳﺎﺑﻘﻪ ﮐﯿﻔﺮي دارند نه تنها آﻣﺎر ﺟﺮائم را ﺑﺎﻻ برده؛ بلکه باعث برهم خوردن ﮐﺎرﮐﺮد ﻧﻬﺎدﻫﺎي قضایی، اﻣﻨﯿﺘﯽ و اﻧﺘﻈﺎﻣﯽ، ﺑﻪ وﯾﮋه ﺳﺎزﻣﺎن زﻧﺪان ها می گردد؛ در نتیجه ﯾﮑﯽ از ﻧﮕﺮانی های ﻋﻤﺪه ﻣﺴﺌﻮﻻن اﻣﻨﯿﺘﯽ و ﻗﻀﺎﺋﯽ ﮐﺸﻮر، ﺟﻠﻮﮔﯿﺮي از ﺗﮑﺮار ﺟﺮم ﺗﻮﺳﻂ اﻓﺮادي اﺳﺖ ﮐﻪ ﺳﺎﺑﻘﻪ محکومیت در زﻧﺪان دارﻧﺪ. ﺗﮑﺮار ﺟﺮم ﻋﻼوه ﺑﺮ این که ﻧﺸﺎﻧﻪ ﻧﺎﺗﻮاﻧﯽ و ﻗﺼﻮر ﺑﺰﻫﮑﺎر؛ ﺟﻬﺖ ﺑﺎز اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﺷﺪن و اﻧﻄﺒﺎق ﺑﺎ ﺣﯿﺎت ﻋﺎري از ﺟﺮم اﺳﺖ؛ ﺑﯿﺎﻧﮕﺮ ﮐﺎﺳﺘﯽ و ﻧﺎﺗﻮاﻧﯽ ﻧﻬﺎدﻫﺎي ﻣﺠﺮي ﻋﺪاﻟﺖ ﮐﯿﻔﺮي ﺟﻬﺖ باز سازگاری و بازپروری بزه کار، و هم چنین پیش گیری از تکرار جرم نیز هست. از آن جا که یكی از مهم ترین عوارض زندان طرد اجتماعی است؛ لذا طرد اجتماعی زندانیان علل الخصوص زندانیان زن، به شكل آشكاری؛ بسیار بیش تر از زندانیان مرد است.
آسیبهای زنان پس از خروج از زندان بسیار حاد و نگران کننده است؛ زنان زندانی پس از خروج از زندان ممکن است با مشکلات عدیده ای دست و پنجه نرم کنند. بسیاری از زنان زندانی پس از خروج از زندان از سوی خانواده و اجتماع طرد و با گرفتار شدن در آسیبهای مختلف اجتماعی، ممکن است دوباره به زندان بازگردند. انجام مطالعات طولی و تحقیقات کیفی می تواند در پیش گیری و کاهش جرائم تکراری و باز گشت مجدد مرتکبین جرائم به زندان مؤثر بوده، و در امر تدوین قوانین مجدد، و یا برنامه ریزی و سیاست گذاری های نوین مثمر الثمر باشد.
پیشینه نظری
طرد اجتماعی
مفهوم طرد اجتماعی به عنوان نتیجه گسیختگی در روابط اجتماعی و فقدان نهادهای ادغام گر، ریشه در نظریة اجتماعی دورکیم دارد، مسأله کانونی دورکیم در ابتدای قرن بیستم گذر از جامعه کشاورزی به جامعه صنعتی و بی نظمی های اجتماعی حاصل از آن بود. دورکیم برای تبیین آشفتگی ها و نابسامانی هایی که در دوران وی پایه های اخلاقی و اجتماعی همبستگی در جامعه را تضعیف کرده بود، نظریه همبستگی خویش را ارائه کرد. وی در طرح آراء خود سخت متأثر از جنبش فکری جمهوری خواهی و سنت روشن اندیشی فرانسه به ویژه آراء روسو در باب مفهوم ارائه عمومی بود. طبق این مفهوم، جامعه همان تجلی همبستگی اجتماعی است و این در تقابل با نظر فایده گرایان بود که جامعه را مبتنی بر نفی شخصی اقتصادی می دانستند و با نظر هابز نیز در تضاد بود که اساس جامعه را اطاعت شهروندان از فرمانروای سیاسی می دانست. دورکیم هم چنین در بیان دیدگاه های خود مبنی بر وابستگی فرد به جامعه و نقش نهادهای اجتماعی در پیوند دادن فرد به جامعه از افکار اندیشمندان فرد به جامعه و نقش نهادهای دومیستر تأثیر پذیرفته بود (کوزر، 1393: 164).
نظریه پردازان این تئوری معتقدند که چنان چه در راه دستیابی افراد به اهداف و خواستهها یشان مانعی ایجاد شود؛ آنان دچار محرومیت نسبی شده و نتیجه طبیعی و زیستی این وضع، آسیب رساندن به منبع محرومیت است. بدینترتیب، محرومیت نسبی نتیجه تفاوت درک شده میان انتظارات ارزشی (خواستهها) و تواناییهای ارزشی (داشتههای) افراد است (سام دلیری،1382: 64).
نظریه پردازان این تئوری مطرح کرده اند که اگر مردم از طریق مقایسه بین خود و امکانات طبق بالاتر احساس محرومیت نسبی کرده و مرتکب اعمال غیرقانونی برای رسیدن به سطوح بالاتر می شوند. طبق این نظریه افرادی که در مناطق حاشیه ای شهری زندگی می کنند و راهی برای ارضای نیازهای بنیادین خود نمی یابند، دست به جرائمی مانند دزدی و تجاوز می زنند. البته محرومیت نسبی محدود به طبقات پایین نیست و افراد ثروتمند هم ممکن است زمانی که در رسیدن به اهداف و آرزوهای خود ناکام می مانند، به خصوص زمانی که دستاوردهای خودشان را با دستاوردهای موفقیت آمیز بالاتر از خود مقایسه می کنند، احساس محرومیت و ناکامی می کنند و احتمال دارد از وسایل غیر قانونی برای دست یابی به هدف های مورد نظر خود استفاده کنند(بیات و همکاران، 1387: 78-79).
روش تحقیق
در میان گونه های مختلف تحقیق کیفی، روش نظریه زمینه ای(GT)، از جمله روش هایی برای محققین می باشد که در صدد شناخت دقیق و منظم دیدگاهها و معانی افراد در یک موقعیت خاص را دارند. این روش با خصوصیاتی نظیر درگیری کامل محقق با موضوع مطالعه و امکان بکارگیری روش های متعدد و متنوع جمع آوری اطلاعات و داده ها اعم از کیفی و کمّی و امکان تحلیل مجدد و رفت و برگشت بسیار میان نظریه و میدان، می کوشد تا شناخت نظری دقیقی از پدیده های مورد مطالعه برای محقق فراهم کند.
از آنجایی که در تحقیق حاضر هدف محقق کشف ، شناخت و توصیف علل و زمینه های انحراف و طرد اجتماعی و بازگشت مجدد زنان، به زندان و پیامدهای این انحرافات، در زندگی حال و آینده آنها می باشد، به دلیل نو بودن موضوع تحقیق و نیز استخراج نظریه یا نظریاتی جدید (زیرا در روش بنیانی، گاهی ممکن است، هیچ نظریه ی جدیدی ارائه نگردد و صرفاً به مقایسه یافته های تحقیق با نظریات پیشین، پرداخته شود)، بر اساس اطلاعاتی که زنان زندانی در ندامتگاه مرکزی اراک؛ در اختیار محقق قرار می دهند، یا تأیید و یا حتی ردّ نظریات قبلی، این روش برای این پژوهش انتخاب گردید. در واقع نظریه بنیانی از خاصیتی برخوردار است و آن جنبه فرآیندی است . یعنی فرآیند و جریان شکل گیری معنا در ذهن کنشگران را بر بسترها و تعاملات، پس زمینه ها و استراتژی های کنشی آنان دنبال کرده و یک مدل پارادایمی از شرایط را ارائه می کند.
میدان و مشارکت کنندگان
در مقاله حاضر به بررسی علل، زمینه ها، شرایط مداخله گر ، راهبردها و پیامدهای انحرافات اجتماعی و اخلاقی در زنان زندانی در ندامتگاه اراک، پرداخته شده است. این زنان با روش انتخاب هدفمند و با بیشتر نوع تنوع، از لحاظ نوع جرم، انتخاب گردید تا بتوانیم میزان گرایش به تکرار انواع انحرافات و بازگشت مجدد به زندان، را در بین آنها را با وضعیت اقتصادی، فرهنگی، خانوادگی و تحصیلاتی آنها بررسی نماییم.
کدگذاری باز
کدگذاری باز(5) یا کدگذاری بدوی عبارت است از فرو شکستن داده های کیفی به بخش های مجزا، بررسی دقیق آن ها و مقایسه آن ها برای یافتن شباهت ها و تفاوت هایشان(اشتراوس و کوربین 1998).
سه روش برای نام گذاری مقوله ها وجود دارد: 1- استفاده از مفاهیم در نظریه های موجود که به آن «مفاهیم برخاسته از نوشته ها»(6) گفته می شود؛ 2- نام گذاری از سوی پژوهشگر؛ 3- استفاده از مفاهیمی که مشارکت کنندگان به کار برده اند و اشتراوس و کوربین آن ها را «کدهای زنده»(7) می نامند. هم چنین سه روش برای بررسی داده های خام و انجام کدگذاری باز وجود دارد: 1- اولین مصاحبه ها و مشاهده ها «تحلیل خط به خط»(8) ؛ 2- کدگذاری جملات و پاراگراف ها 3- تحلیل کل یک سند، مشاهده یا مصاحبه و پرسش( ازکیا و ایمانی 1390، 94).
در نخستین طریق اولین مصاحبه ها، و مشاهده ها، « تحلیل خط به خط»(9) می شوند. ایجاد زود هنگام مقوله ها از طریق تحلیل خط به خط مهم است. زیرا مقوله ها پایه ی نمونه گیری نظری می شوند. در مصاحبه های بعدی یا در مکانهای مشاهده محقق می تواند توجه خود را معطوف به یافتن نمونه های پدیده ای بکند که مقوله به آن اشاره می کند. این روش در مصاحبه های انجام شده در این تحقیق، بکار گرفته شده است. مراحل کدگذاری در این پژوهش به این صورت بود که در وهله اول محقق هر مصاحبه را به محض رسیدن به منزل، تایپ و سپس تمام نکات مهم آن را وارد جدول می نمود. در مرحله دوم تمام مفاهیم مشترک را پشت سر هم مرتب و مفهومی که مشتمل بر همه داده های مشترک باشد را استخراج می نمود. سپس مفاهیم را در چتر بزرگتری به نام خرده مقولات و در نهایت از خرده مقولات به مقولات اصلی دست پیدا کردیم. تمام این مراحل در طول انجام گردآوری داده ها، به صورت رفت و برگشت و رسیدن به مفاهیم جدید، مورد بازبینی قرار می گرفت. جهت اعتبار بخشی به کتابهای تخصصی جامعه شناسی در مرحله اول استفاده گردید. در مرحله دوم از همفکری اساتید جامعه شناسی و کارشناسانی که با این روش آشنا بودند، و نیز همفکری با خود اعضاء، بهره گیری شده است. برای شرح بیشتر کدگذاری باز یک مثال از تحقیق را که مربوط به کدگذاری مصاحبه رباب می باشد، می آوریم:
جدول(2) نمونه ای از کدگذاری باز
مقولات | خرده مقولات | مفاهیم | داده های خام | شماره |
همنشینی افتراقی
|
فقر فرهنگی | خانواده پرجمعیت | تعداد اعضای خانواده زیاد بودند | 1 |
از سر باز کردن دختران با اولین خواستگار | به همین خاطر خانواده ام مجبور بودند هر خواستگاری که می آمد یکی از دخترها رو شوهر بدهد | 2 | ||
نون خور دیدن دختران | تا بقول پدرم یک نون خور کم تر شود | 3 | ||
ازدواج ناموفق |
نارضایتی از ازدواج | اعتیاد همسر | با مردی ازدواج کردم که اعتیاد داشت | 4 |
بی خیالی همسر | همسرم فوق العاده بی خیال و فقط به فکر نشئه کردن خودش بود | 5 | ||
بیکاری همسر | شغل و درآمدی هم نداشت | 6 | ||
| سختی زندگی با خانواده همسر | وضعیت منزل پدر شوهرم بد نبود اما زندگی کردن با یک خانواده غریبه و پر جمعیت و یک همسر معتاد اصلا ً خوشایند نبود | 7 |
بعد از مرحله کدگذاری باز، پژوهشگر باید میان یک مقوله و مقوله های فرعی اش پیوند برقرار کند. این کار با بکار گیری یک مدل «پارادایمی» (10)شامل «شرایط علی» (11)، «پدیده»(12)، «زمینه»(13)، «شرایط مداخله گر»(14)، «راهبردهای عمل و تعامل»(15) و «پیامدها»(16) انجام می شود کاربرد این مدل، پژوهشگر را قادر می سازد تا درباره داده ها به طور منظم بیاندیشد و آن ها را به هم مرتبط کند(ازکیا و ایمانی ،1390: 96). در تحقیق حاضر، تیم تحقیق به این نتیجه رسیدند که عامل اصلی و محوری پیوند دهنده مقولات و مفاهیم برآمده از مصاحبه های زنان زندانی، در بازگشت به زندان، "فقر فرهنگی"، می باشد.
پدیده فقر فرهنگی، اشاره به شرایط و ساختاری دارد که برای زندگی، فرزند آوری، تربیت فرزندان و... نامناسب و معیوب می باشد. علل متنوع و متفاوتی می تواند، زمینه ساز بوجود آمدن و تداوم فقر فرهنگی در بین جوامع انسانی، گردد. در تحقیق حاضر، عللی که باعث بوجود آمدن این پدیده(فقرفرهنگی) گشتند، عبارت بودند از: طعمه شدگی و فریب خوردگی که به دلیل عدم آموزش کافی در دوران کودکی و مورد غفلت و بی توجهی واقع شدن آنها، در بزرگسالی به راحتی، طمعه افراد شیاد و خلافکار می شوند و فریب می خوردند. شکستهای مالی و شغلی که زمینه ساز فقر مادی می باشد، از دیگر عوامل و علل بروز پدیده فقر فرهنگی می باشد. طبعاً بیکاری و فقر ناشی از کثرت جمعیت می تواند بعنوان عوامل غیر مستقیم تلقی گردد. بنابراین روند افزایش جمعیت به هر میزانی که باشد به خودی خود واجد هیچ گونه بار ارزشی خوب یا بد نیست بلکه در تعامل با سایر علل است که وجهی مثبت یا منفی، بد یا خوب و مخرب یا سازنده می گیرد.
مشارکت کنندگان این تحقیق، راهبردهایی را در شرایط فقر فرهنگی، بکار می گرفتند که از جمله آنها می توان به راهبردهایی چون: کجروی اجتماعی، ازدواج غیر متعارف، ازدواج موقت، جدایی از همسر، روابط خارج از ازدواج و خیانت اشاره کرد. پیامد استراتژی ها و راهبردهای اتخاذ شده توسط مشارکت کنندگان تحقیق عبارت بود از: از هم پاشیدگی خانوادگی، طلاق و حضانت فرزندان، ضعف تحصیلی، بارداری نامشروع، آنومی اخلاقی و اجتماعی و در نهایت زندان و زندانی شدن.
در زیر مدل پارادایمی فقرفرهنگی را ملاحظه می کنید:
شکل (1) مدل پارادایمی فقر فرهنگی
شرایط عللی بوجود آورنده فقر فرهنگی
طعمه شدگی: منظور از طعمه شدگی، اغفال و فریب خوردن ساده لوحانه فرد، در مواجهه با افراد کلاهبردار یا شیّاد می باشد. گاهی دیده می شود که دلیل کج شدن راه مشارکت کنندگان تحقیق به زندان، نه بدنهاد و خلافکاری خودشان، که طعمه واقع شدن و زودباوری آنها می باشد.
یگانه زنی است که به دلیل ناسازگاری با همسر، از او جدا شده و قبل از طلاق فرزند 6 ماهه خود را سقط کرده و از کودکی از مهر مادر(به دلیل جدایی والدین)، محروم بوده، این عوامل باعث شد که به راحتی به دوستی که بصورت اتفاقی پیدا کرده اعتماد کند و با او رفت و آمد خانگی داشته باشد و سرانجام طعمه ای باشد برای کلاهبرداری های برادر زندانی دوست جدید.
« گفت به خاطر کلاهبرداری و کل داستان زندگیش رو در چند دقیقه خلاصه کرد. یک روز دوستم خونمون اومد و بازهم برادرش از زندان بهش زنگ زد و اون هم گفت که با من صحبت کنه. وقتی صحبت کردیم گفتم کی آزاد میشی ؟ گفت شاکی خصوصی دارم . گفتم چطور میشه اونارو راضی کرد؟ گفت پول می خوان، گفتم چقدر ؟ مبلغی که گفت بالا بود. گفتم می خوام کمکت کنم تشکر کرد و گفت اگر می خوام بهش کمک کنم شماره حسابی رو که در اختیار داشتم بهش بدم، منم این کارو کردم و شماره کارتم رو دادم».
فریب خوردگی: زودباوری و بکار نبردن نیروی عقل و منطق در روابط اجتماعی، همواره سبب ساز دردسرهای عظیمی برای فرد و اطرافیان او می گردد. زنان مشارکت کننده در تحقیق، بارها توسط مردان یا زنان فریبکار، دچار اشتباه و خطا در تصمیم گیری شده بودند. از آن جمله می توان به قسمتهایی از مصاحبه های آنها اشاره کرد:
دنیا می گوید: بهم نگفت متأهل و زن و بچه داره بعد که بکارتم رو از دست دادم بهم گفت. خیلی ازش ناراحت شدم و اگر می دونستم عمراً وارد رابطه باهاش نمی شدم.
سوسن: فاجعه زمانی بود که متوجه شدم این آقا زن و بچه داره و اونا در شهر دیگری زندگی می کنند. برای فرار از این بحران روحی مصرفم چندین برابر افزایش یافت.
یگانه: کلاهبرداری هاشون به این ترتیب بوده که به افرادی زنگ می زده و می گفته که شما برنده جایزه شدین حالا برای واریز جایزه باید شماره کارت بدین و وقتی شخصی شماره کارت رو می داده، حسابش رو خالی می کردن با ترفند هایی که داشتن و بلد بودن. وقتی من شماره کارتم رو دادم مبلغ هنگفتی به حسابم واریز شده بود. به طوری که از بانک تماس گرفتن و قضیه را پرسیدن و من اظهار بی اطلاعی کردم.
ناهمنوایی زناشویی: تشکیل خانواده و ازدواج، مهمترین و تعیین کننده ترین انتخاب و عملی می باشد که هر فردی در زندگی خود، انجام می دهد. این انتخاب اگر با آگاهی و درست صورت نگیرد، زمینه ساز مشکلات فراوانی برای زوجین، خانواده های آنها، فرزندانی که بدنیا می آیند و سرانجام برای جامعه، خواهد بود. ناهمنوایی با همسر، یکی از تبعات انتخاب ناآگاهانه همسر(تحت شرایط فقر فرهنگی) می باشد. زنان مشارکت کننده تحقیق، بارها از ازدواج اجباری و بدون آگاهی اولیه یا تحت شرایط فقر مالی، که والدینشان، به ازدواج آنها به چشم از سر باز شدن نان خور، نگاه می کردند، و با هر شخص نامناسبی که بعنوان خواستگار از راه می رسید، برای ازدواج با دخترشان، موافقت می کردند؛ اشاره می کنند. نتیجه این گونه ازدواج ها، احساس ناهمنوایی و اختلاف های زناشویی می باشد.
گیتا که ازدواج را صرفاً برای رهایی از آزارها و تجاوات جنسی برادرش انتخاب کرد می گوید: بعد از ازدواج اختلافات من و همسرم شروع شد. من همیشه کوتاه می آمدم تا مجبور نشم دوباره به خانه پدرم برگردم.
رباب می گوید: تصمیم گرفتم از همسرم جدا شوم و ایشون بدون درنگ پذیرفت. و من و پسرم باهم زندگی می کردیم. پس از مدتی متوجه شدم که ازدواج کرده. اصلاً برام مهم نبود.
طلاق عاطفی: از دیگر تبعات انتخاب ناآگاهانه در ازدواج می توانیم به طلاق عاطفی اشاره کنیم که از علل بوجود آورنده فقر فرهنگی یا شرایط بسترساز آن می باشد. فرح در این مورد می گوید: ارتباطات من و همسرم در حد عادی و بیشتر شبیه ازدواج سفید بود معاشقه نداشتیم هردو خسته از سرکار برمیگشتیم و حرف و حدیثی نبود.
ازدواج ناموفق: همانگونه که شرح آن رفت، ازدواج ناموفق، هم می تواند زمینه بوجود آمدن فقر فرهنگی برای کودکان گردد و هم خود می تواند بوجود آمده از پدیده فقر فرهنگی باشد. به عبارت دیگر این دو پدیده گاهی لازم و ملزوم هم می باشند.
ستاره می گوید: در خانواده ای پر جمعیت زندگی می کردم. به دلیل وجود چهار فرزنددیگر،خانواده مجبور بودن من رو به ازدواج پسری که از آشنایان خاله ام بود درآورند. پسر نه قیافه نه تحصیلات نه شغل نه درآمد هیچی نداشت. هیچ علاقه ای هم بهش نداشتم اما مجبور بودم بپذیرم.
مریم که خود کودک طلاق می باشد می گوید: کم کم بزرگ شدم و دانشگاه رفتم و یک ازدواج اجباری، یک فرزند پسر و متارکه، و بچه شیش ماهه رو رها کردم. ( در اینجا چرخه معیوب فرزند طلاق بودن و ازدواج نامناسب، برای فرزند مریم هم تکرار شده است).
سهیلا می گوید: از همسر اولم به خاطر تضادهایی که داشتم جدا شدم. سرانجام با یک پسر آشنا شدم با اینکه از نظر سنی خیلی از من کوچکتر بود اما او پذیرفت که همسرم شود. با هم بصورت صیغه ای ازدواج کردیم. بسیار بد دل و حساس بود. و تازه متوجه شدم که اشتباه میکردم و نباید تن به این ازدواج می دادم.
رباب: با مردی ازدواج کردم که اعتیاد داشت. همسرم فوق العاده بی خیال و فقط به فکر نشئه کردن خودش بود. شغل و درآمدی هم نداشت.
مرجان می گوید: به همسری مردی درآمدم که بخاطر دل پدر و مادر زنش شده بودم.
گیتا: خوشحال بودم که از اون خونه میرم. بعد از ازدواج اختلافات من و همسرم شروع شد.
شرایط مداخله گر بوجود آورنده فقر فرهنگی
علاوه بر شرایط عللی، شرایط دیگری که فرد معمولاً بر آنها تسلط و اختیاری ندارد، از جامعه و ساختار بیرونی، وارد می گردد. این عوامل بیرونی، نقش مداخله گرانه ای در تصمیمات و انتخابهای افراد دارد. عوامل مداخله گری که در این تحقیق به آنها رسیدیم، به عبارت بودند از:
انحرافات اجتماعی پدر: نقش پدر در خانواده، بر کسی پوشیده نیست. پدر در واقع پشتیبان مادی و معنوی خانواده به حساب می آید. اگر خانواده بویژه پدر، از سلامت جسمی و عقلی و روانی برخوردار باشد، می تواند، در بزنگاههای دشوار زندگی، قایق نجات افراد خانواده از طوفانهای مهلک باشد، اما اگر پدر، پدر شایسته نباشد، نه تنها نمی تواند تکیه گاهی برای خانواده باشد، بلکه خودش یک مشکل و عامل بسیاری از انحرافات همسر و فرزندانش می باشد.
یگانه می گوید: تحت سرپرستی پدر بزرگ شدم و از مهر مادر محروم بودم. پدرم معتاد بود و هرازگاهی می گفت سرکار میرم من هم نمی پرسیدم چه کاری؟! بعداً متوجه شدم پدرم سارق هست و هرازگاهی جیب افراد را می زنه و برای من وسیله تهیه می کنه.
مریم می گوید: شش ماه بعد از متارکه آنها یک شب زمانی که در خواب عمیقی بودم سنگینی را روی تنم احساس کردم. یک لحظه فکر کردم خواب می بینم اما نه واقعیت داشت و پدرم به من تجاوز کرد.
همنشینی افتراقی: رفتار انحرافی مانند ساير رفتارهای اجتماعی از طريق همنشينی و پيوستگی با ديگران آموخته می شود. بر طبق نظریات ساترلند، مردمی که مرتكب قانون شكنی می شوند مطمئناً نسبت به کسانی که مرتكب قانون شكنی نمی شوند ارتباط بيشتری با قانون شكنان دارند. او بر اين عقيده است که چنين وضعيتی هم برای مردان و هم برای زنان وجود دارد. مردم به نسبت همنشينی و ارتباطی که با قانون شكنان دارند کجرو و بزهكار می شوند. نتایج پژوهش حاضر، نیز نشان داد که دوستان ناباب و محیط زندگی نامناسب، بستری برای مهیا شدن انواع بزه ها و ناهنجاری های اجتماعی به شمار می رود. در زیر، به چند مورد از صحبت های مشارکت کنندگان این تحقیق که شاهدی بر همین مدعاست، اشاره می کنیم.
سوسن: اومدم خونه این صحنه های دردناک رو دیدم. چند بار از خونه فرار کردم اما هر بار پلیس من رو دستگیر و تحویل خانواده ام داد. فقط می خواستم منم مثل مادرم خوش باشم.
رباب: تعداد اعضای خانواده زیاد بودند. به همین خاطر خانواده ام مجبور بودند هر خواستگاری که می آمد یکی از دخترها رو شوهر بدهد.
ثریا: با مشورت یکی از دوستان تصمیم گرفتم پایگاه سکس ، ایجاد کنم.
دنیا: با وجود زنده بودن پدر سهمم رو جدا کردم و با پولش یک خونه و وسایل خریدم. دوستان در جریان کارم بودن همیشه دور همی در خونه من و بساط سیگار و قلیون و مشروب براه بود.
اعتیاد و خلافکاری والدین: نقش خانواده (بویژه والدین)، در ارتكاب جرم و از طرف ديگر در پيش گيری از آن مورد توجه اکثر تئوری های جرم شناسی قرار گرفته است و تقريباً هيچ تئوری جرم شناسی را نمی توان يافت که نقش خانواده را ناديده گرفته باشد. والدین نه تنها در معرفی رفتار بهنجار اجتماعی نقش مهمی ايفا می کند بلكه ارتباط خانوادگی منشأ کنترل اجتماعی را نيز تشكيل می دهد. نقش اصيل پدر و مادر، در روابط خانوادگی مانع از رفتارهای مضر اجتماعی می گردد و فقدان چنين نقشی موجب عدم کنترل اجتماعی که امكان درگيری افراد در رفتار بزهكارانه را تقويت می کند، می گردد. با این تفاسیر، می توان پی برد که داشتن والدین خلافکار، تا چه حد می تواند باعث بازتولید انحراف و کجروی در جامعه باشد. در زیر به یک مورد از صحبت های خود مشارکت کنندگان، اشاره می کنیم.
یگانه: بعداً متوجه شدم پدرم سارق هست و هرازگاهی جیب افراد را می زنه و برای من وسیله تهیه می کنه.
خلأهای عاطفی: اغلب تئوری های روانشناسی برآنند که در فرایند اجتماعی شدن فرد منحرف، معمولاً در رابطه بین والدین و فرزندان، نقصان وجود داشته است. این نتیجه شامل ناراحتی عاطفی است که به تشکیل خصلت های شخصیتی کژسازگار منتهی می شود. گفته می شود که تجارب دوران کودکی می توان تأثیر دیرپایی در رفتار دوران بلوغ و بزرگسالی داشته باشد. به علاوه، زنان به علت فقدان استقلال اقتصادی و حتی وابستگی های عاطفی و نداشتن امنیت، بسیار بیش تر از مردان نیازمند حمایت اجتماعی دیگران هستند، و پس از زندان نمی توانند به تنهایی و یا به سهولت از عهده امورات خود برآیند، و این امر موجب بازگشت مجدد ایشان به ارتکاب جرم می گردد. کمبود محبت یا بی توجهی به فرد بویژه در دوران کودکی، خلأهایی در احساس فرد، بوجود می آورد که به سختی می توان، آن خلأها را پر و ترمیم نمود.
یگانه: خلأ های عاطفی زیادی داشتم و فقط دلم می خواست که یک نفر باشه و باهام حرف بزنه. دوستی که پیدا کرده بودم خیلی برام مهم بود و تقریباً هر روز پیشم می اومد.
فرح: ارتباطات من و همسرم در حد عادی و بیشتر شبیه ازدواج سفید بود معاشقه نداشتیم هردو خسته از سرکار برمیگشتیم و حرف و حدیثی نبود.
سوسن: از جایی که از طرف خانواده هیچ امیدی نداشتم و نمی خواستم این رو از دست بدم. برای فرار از این بحران روحی مصرفم چندین برابر افزایش یافت.
گیتا: از پیدا کردن همصحبت آقا خیلی خوشحال بودم. احساس بسیار خوبی از ابراز محبت یک آقا به خودم داشتم.
لیدا: بشدت کمبود عاطفی داشتم و بدنبال آرامش بودم. تا اینکه یک روز برای خرید بیرون رفته بودم و بطور اتفاقی با پسری آشنا شدم. اینقدر سریع بهم علاقمند شدیم.
قربانی تجاوز: تجاوز در دوران کودکی، بویژه در دختران، پیامدهای عمیق جسمی و روحی برای قربانیان، به بار می آورد. از جمله این پیامدهای هولناک مشکلات جسمی از قبیل دل درد و مشکلات مربوط به قسمت تناسلی، از عفونت و بیماری های مقاربتی گرفته تا دردهای لگن، و مشکلات روحی و رفتاری مثل احساس انزجار از خود و متجاوز، سردمزاحی، داشتن روحیه انتقام گیری، ناامیدی از آینده و ترس از ازدواج و افشای راز دردناک. زنان قربانی تجاوز در این تحقیق، همواره در معرض آسیب های روانی و عاطفی بسیاری بودند. آنها در بزرگسالی با اکراه و ترس تن به ازدواج دادند، و از برقراری رابطه سالم و عاطفی با همسرانشان، ناتوان بودند. در یک مورد، که دختر نوجوانی که بدلیل طلاق و جدایی والدین، با سختی و دلتنگی ناشی از کمبود محبت مادر، مجبور به زندگی در کنار پدر و چهار برادرش، گشته بود، بعد از پیدا شدن اولین خواستگار، برادر متجاوز، با دلسوزی تمسخر آمیزی، اقدام به پرداختن پول جراحی ترمیمی خواهر بینوایش کرده بود.
گیتا: یک روز که داشتم تکالیف مدرسه رو انجام می دادم برادرم مرا از زیرزمین صدا زد رفتم و دیدم کاملاً لخت شده اون روز به من تجاوز کرد. صداهای فریادهای من رو هیچکس نشنید چون برادرم با دستش محکم دهنم رو گرفته بود. این عمل هفته ای چند بار تکرار می شد. از این کار منزجر بودم.
مریم: شش ماه بعد از متارکه آنها یک شب زمانی که در خواب عمیقی بودم سنگینی را روی تنم احساس کردم. یک لحظه فکر کردم خواب می بینم اما نه واقعیت داشت و پدرم به من تجاوز کرد.
همسر آزاری: همسر آزاری از چند بُعد قابل بحث و بررسی می باشد. بُعد اول؛ بررسی آسیب شناختی شخص قربانی خشونت، که طبعاً لطمات روحی و جسمی زیادی بر او وارد می شود. شخص قربانی علاوه بر تحمل درد و رنج ناشی از خشونت، اعتماد و عزت نفس خود را از دست می دهد. خشونت فقط شامل کتک زدن و خشونت فیزیکی نمی باشد؛ بلکه، سایر انواع آزارهای کلامی، تحقیر و توهین به خود شخص یا خانواده اش و در تنگنا قرار دادن مالی را نیز شامل می شود. مجموعه این خشونتها، موجب فروپاشی روانی و خود نابود سازی شخص شده و پیامدهایی چون انواع مشکلات جسمی و اضطراب و استرس های روانی، خواهد داشت.
بُعد دوم، بررسی آسیب شناختی عامل خشونت. عاملین خشونت معمولاً به عنوان قربانی کننده و تهدید کننده آسایش و آرامش و امنیت خانواده و جامعه به حساب می آیند، در حالیکه، در بررسی علل و عوامل زمینه ساز استفاده از خشونت، توسط عاملین خشونت، می توان به ریشه های شکل گیری روحیه خشن در کودکی و بزرگسالی آنها پی برد.
بُعد سوم، بررسی آسیب شناختی کسانی است که شاهد و ناظر خشونت کننده و خشونت پذیر، می باشند. کودکان معمولاً، ناظر انواع خشونت های خانگی، علیه والدین یا خواهر و برادرهای خود، می باشند. همین عامل می تواند سبب ساز بروز، روحیه خشن و بی رحم، یا روحیه منفعل و ترسو ظلم پذیر در آنها خواهد شد.
مشارکت کنندگان در این تحقیق، نه تنها خود ناظر خشونت بوده اند(در کودکی)، بلکه در بزرگسالی نیز، قربانی انواع خشونت های خانگی(کلامی، فیزیکی، مالی و عاطفی)، قرار گرفته اند. نمونه هایی از متن مصاحبه ها، که شاهدی بر این مدعاست، را در ذیل، می آوریم.
مرجان: همسرم دست بزن داشت و به بهانه های مختلف من رو کتک می زد. تو چله زمستون منو لخت و عور تو برف ها کتک می زد. بارها و بارها پشت در حیاط خوابیدم.
گیتا: اختلافاتم با همسرم خیلی بالا گرفت. بشدت من رو کتک می زد.
راهبردهایی بکار گرفته شده در پدیده فقر فرهنگی
کجروی اجتماعی: به طور کلی انحراف اجتماعی، کنش، رفتار و سلوکی است که با هنجارهای اجتماعی در تضاد است و به طریقی با انتظارات مشترک رفتاری در جامعه سازگاری ندارد و دیگر اعضای جامعه آن را ناپسند و نادرست ارزیابی میکنند.« جامعهشناسان اغلب رفتار انحرافی را خارج از ویژگیهای فردی دیده و بر یافتههای گروهی متمرکز شدهاند. در این نظریهها تأکید بیشتر به زمینهها و ساختارهای اجتماعی جرمزا است. از نظر گیدنز و بردسال «طبق استدلال آنها، هرگونه تعبیر و تفسیر رضایتبخشی از ماهیت جرم، باید خصوصیت جامعهشناختی داشته باشد چرا که چیستی جرم به نهادهای اجتماعی یک جامعه بستگی دارد(گیدنز و بردسال، 1386: 294)».
شیما: کاری که پیشنهاد داد سرقت از مغازه ها بود. به این ترتیب که مُهر مغازه ها را جعل و به من می داد و من می رفتم مقادیر زیادی جنس بر می داشتم و مُهر می زدم و اجناس را میاوردم تحویل ایشون می دادم و درصدی به من پول می داد.
ستاره: کار ما از ملاقات حضوری به سکس انجامید و این باعث علاقه دو چندان مون به همدیگه شده بود. طبق معمول پیام داد که هوس سکس کرده و هر طور شده باید من رو ببینه.
مریم: دوستان ناباب و کلاهبرداری و دادن چک و سفته های بی محل، سر انجام بخاطر دوستم چند بار زندان آمدم بخاطرچک و سفته و اینها. من یک هموسکسچوالم و علاقه شدیدی به هم جنس های خودم از نوع فاعل دارم. می خوام تغییر جنسیت بدم و با زن مورد علاقه ام که الان اینجاست ازدواج کنم.
لیدا: از دوران تجردم علاقه زیادی به دوست پسر داشتم. با تعداد زیادی پسر بودم. چند بار بازداشت موقت بودم اما سریع آزاد شدم.
مرضیه: سری اول محموله هروئین را بدون هیچ درد سری به صاحب اصلی اش در کرج رسوندیم و پول قلمبه ای گیرمون اومد. طعم پول بی درد سر و رسیدن به زندگی رویایی، باعث شد مجدداً برای حمل بار اعلام آمادگی کنیم. هر از گاهی یک محموله را با ماشین خودمون (پراید) جا به جا کنیم و در قبالش پول هنگفتی گیرمون بیاد.
ازدواج غیر متعارف: ازدواج بزرگترین و مهمترین اتفاق در زندگى هر فرد به شمار می رود و موفقیت یا شکست در آن بسیار بااهمیت می باشد. ازدواج و زندگى مشترک وقتى موفق، سالم و پاینده است که روحیه ها، عواطف، سلایق و طرز فکر دو طرف، همسو و همنوا باشد. ازدواج غیر متعارف، یعنی؛ توجه نکردن به سنخیت یا عدم سنخیت اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی با شریک یک عمر زندگی مشترک. این گونه ازدواج ها، نتیجه انتخاب ناآگاهانه، یا فشارهای اطرافیان می باشد. در زیر به چند مورد از متن مصاحبه های زنان مشارکت کننده در این تحقیق، اشاره می کنیم.
لیدا: اون آخری رو خیلی دوست داشتم و باهاش فرار کردم. خانواده وقتی دیدن کار از کار گذشته مجبور شدن من رو به عقدش در بیارن. ما به لحاظ خونوادگی تحصیلی شغلی و خیلی چیزای دیگه با هم هیچ سنخیتی نداشتیم.
ستاره: در خانواده ای پر جمعیت زندگی می کردم. به دلیل وجود چهار فرزنددیگر،خانواده مجبور بودن من رو به ازدواج پسری که از آشنایان خاله ام بود درآورند.
ازدواج موقت: ازدواج موقت که به صیغه نیز معروف است، نوعی ازدواج در مذهب شیعه است که در آن عقد ازدواج برای مدت معین و محدودی با مهریه ای معلوم، بین زن و مرد بسته میشود و با پایان آن رابطه زوجیت خودبهخود منقضی میشود. این نوع ازدواج، گاهی از جزء راهبردهای زنان در این تحقیق، به کار گرفته می شده است.
سهیلا: سرانجام با یک پسر آشنا شدم با اینکه از نظر سنی خیلی از من کوچکتر بود اما او پذیرفت که همسرم شود. با هم بصورت صیغه ای ازدواج کردیم.
دنیا: در این اثنی با آقایی آشنا شدم که می گفت از صفات مردونه من خیلی خوشش میاد. کم کم خرم کرد و من رو براحتی وارد ارتباط جنسی با خودش کرد. بهم نگفت متأهل و زن و بچه داره بعد که بکارتم رو از دست دادم بهم گفت. خیلی ازش ناراحت شدم و اگر می دونستم عمراً وارد رابطه باهاش نمی شدم. قول داد باهام ازدواج کنه. این آقا من رو صیغه کرد تا به قول خودش فعل حرام انجام نداده باشه.
سرقت: سرقت به انواع کلاهبرداری های که منجر به ربودن یا دزدیدن مال افراد دیگر می شود، اطلاق می گردد. مشارکت کنندگان در این تحقیق، بارها برای مقاصد زیادی خواهانه، یا صرفاً برای امرار معاش و فایق آمدن بر فقر و تنگدستی خود، اقدام به سرقت کرده اند. از آن جمله موارد زیر:
شیما: و از پولی که به من می داد وضعیت زندگیمون بهتر شده بود. شب عید پارسال ، طبق معمول همیشه ، مُهر یک مغازه بسیار بزرگ آجیل فروشی را به من داد و گفت که برای خرید و تهیه آجیل اونجا برم. خریدی که از مغازه کردم حدود چند گونی بزرگ میشه. با تبحر خاص فاکتور ها را مُهر زدم و اجناس را تحویل گرفتم و از مغازه که بسیار هم شلوغ بود.
طلاق: طلاق از نظر لغوي به معني رها شدن مي باشد و در اصطلاح عبارت از پايان دادن زناشويي به وسیله زن و شوھر. طلاق را اغلب راه حل رايج و قانوني عدم سازش زن و شوھر ، فروريختن ساختار زندگي خانوادگي ، قطع پیوندزناشويي و اختلال ارتباط والدين با فرزندان تعريف كرده اند. زنانی که ناچارند در شرایط فقر فرهنگی، ازدواج نمایند و در همان شرایط زندگی زناشویی خود را آغاز و ادامه بدهند، گرفتار مشکلات و معضلات خانوادگی و زناشویی، می گردند. طلاق یکی از راهبردهای آنان، برای رها شدن از این مش کلات می باشد. مشارکت کنندگان در این تحقیق نیز(6مورد)، طلاق را راهکاری رهایی بخش از شرایطی که در آن دچار بودند، تشخیص دادند. به مثالهای زیر توجه نمایید.
گیتا: والدینم از هم جدا شدند ، من با پدرم و 4 برادرم زندگی می کردم. به پیشنهاد دوست پسرم به شوهرم پیشنهاد طلاق دادم. بسیار سریع طلاق گرفتیم.
مریم: پدر و مادرم با هم تفاهم نداشتن و این باعث متارکه آنها شد.
یگانه: پدر و مادرم زمانی که یک ساله بودم از هم جدا شدند. بعد از سقط جنین از همسرم جدا شدم چون دوستم نداشت و فقط بهونه می گرفت.
سهیلا: از همسر اولم به خاطر تضادهایی که داشتم جدا شدم.
روابط خارج از ازدواج: رابطه خارج از ازدواج به رابطه ای گفته می شود که زن یا شوهر، رابطه عاطفی، احساسی، تلفنی، عاشقانه و یا جنسی را با شخص دیگری برقرار کند که این رابطه همراه با پنهان کاری از همسر می باشد. موارد اشاره شده زیر به روابط خارج از ازدواج مشارکت کنندگان، اذعان دارد.
گیتا: احساس بسیار خوبی از ابراز محبت یک آقا به خودم داشتم. روابط بسیار عاشقانه ای با دوست پسرم داشتیم. همدیگه رو به صورت مخفیانه می دیدم. گاهی در خانه و گاهی در مسافرخانه.
ستاره: ابراز علاقه ایشون آشکار و شدید شد به طوری که کار ما به قرار ملاقاتهای بیرون و معاشقه و اینها کشید. پارک سینما سفره خونه ،خرید و... . اینقدر به همدیگه علاقمند شده بودیم که برای ملاقات هم لحظه شماری می کردیم. کار ما از ملاقات حضوری به سکس انجامید و این باعث علاقه دو چندان مون به همدیگه شده بود. طبق معمول پیام داد که هوس سکس کرده و هر طور شده باید من رو ببینه.
دنیا: در این اثنی با آقایی آشنا شدم که می گفت از صفات مردونه من خیلی خوشش میاد. کم کم خرم کرد و من رو براحتی وارد ارتباط جنسی با خودش کرد.
سوسن: مادرم برای تأمین مواد ارتباط نامشروع داشت. براحتی و بدون هیچ قید و شرطی باهاش هم بستر و باردار شدم.
پیامد، راهبردهایی بکار گرفته شده در پدیده فقر فرهنگی
از هم پاشیدگی خانوادگی: موارد اشاره شده زیر به مواردی که مشارکت کنندگان، در آن دچار از هم پاشیدگی خانوادگی، شده بودند؛ اشاره دارد.
مرضیه: فکر دو فرزند خردسالم را که می کردم قلبم از حرکت می ایستاد. نمی دونم واقعاً سر نوشت ما چی میشه من موندم و یک دنیا حسرت.
یگانه: بعد از سقط جنین از همسرم جدا شدم چون دوستم نداشت و فقط بهونه می گرفت. خلأ های عاطفی زیادی داشتم و فقط دلم می خواست که یک نفر باشه و باهام حرف بزنه. پدرم اعتیاد شدیدی داشت و دوستان زیادی هر روز دور و برش بودن و من از این قضیه رنج می بردم.
فرح: همسرم به کلی از من بریده و میگه هر وقت از زندان آزاد بشی دیگه زیر یک سقف زندگی نمی کنیم و هرکس باید راه خودش را برود، فرزندم رفت و آمد می کند. فرزندم نزد پدرش است و هر از گاهی با مادرم به دیدنم می آید. طی این چهار سال که دستگیر شدم خیلی تلاش کردم که همسرم را متقاعد کنم که اتفاقی بوده که حادث شده اما نشد و نپذیرفت.
رباب: تصمیم گرفتم از همسرم جدا شوم و ایشون بدون درنگ پذیرفت. و من و پسرم باهم زندگی می کردیم. پس از مدتی متوجه شدم که ازدواج کرده، اصلاً برام مهم نبود چون من همه چی داشتم و خوش میگذروندم.
آنومی اخلاقی و اجتماعی: تبيين همه صور کج رفتاری از جمله انحرافات و جرايم زنان به وسيله مفهوم آنومی (بی هنجاری) امكان پذير می باشد. در نظر مرتن، چگونگی ساختار اجتماعی جامعه و ارزش های اجتماعی موجب انحراف افراد جامعه می شوند. در تناقض واقعيت با هنجارها به افراد فشار وارد می آيد و افراد برای رسيدن به هدف های تأکيد شده ناچار به راه های غير مشروع روی می آورند. البته شيوه واکنش افراد، به پايگاه اجتماعی او و چگونگی جامعه پذيری افراد بستگی دارد. مرتن، ساختارهای جامعه را عامل رفتار آنومیک در افراد می داند، تا خود فرد. در زیر به تعدادی از پاسخ های مشارکت کنندگان، که مبنی بر رفتارهای آنومیک آنها می باشد، اشاره می کنیم:
لیدا: از دوران تجردم علاقه زیادی به دوست پسر داشتم. با تعداد زیادی پسر بودم.
رباب: بعد از فروش مواد، به طرز باور نکردنی خودم رو درخانه فساد دیدم و به ازای هر سکسی ، پولی دریافت می کردم. وضعیت مالی خوبی پیدا کرده بودم و می تونستم هرآنچه دوست داشته باشم تهیه کنم. کم کم خودم هم به مواد روی آوردم و باعث می شد به هیچ چیز بدی فکر نکنم و همواره شاد و با نشاط باشم.
ثریا: هرروز کارم این شده بود که خودم را آرایش کنم و بسیار شیک و مرتب جلوی مشتری ها ظاهر بشوم. همسایه ها از تردد بیش از حد مشتریان خسته و مشکوک شدند. و کلانتری را در جریان گذاشته و شاکی شده بودند. یک روز مأمورین ریختن و همه مارو دستگیر کردند. ششمین باری که دستگیر شدم.
زندان: منظور از زندان، محل اقامتی است که مجرمان مدت معینی از عمر خود را تحت کنترل کارکنان زندان سپری می کنند؛ با این امید که مجرم در محیط بسته زندان از رفتار مجرمانه خود پشیمان شده، و با کمک مددکاران اجتماعی و کارشناسان تربیتی زندان، امکان بازگشت به زندگی توأم با هم نوایی با هنجارها برای او فراهم شود.
درﻣﻮرد ﻣﺠﺎزات زﻧﺪان و آﺛﺎر و ﭘﯿﺎﻣﺪﻫﺎي آن ﺳﺨﻦ ﺑﺴﯿﺎر رﻓﺘﻪ اﺳﺖ. ﺑﺮﺧﯽ در ﻧﮑﻮﻫﺶ زﻧﺪان، و ﺑﺮﺧﯽ درﮐﺎراﯾﯽ ﻣﺜﺒﺖ زﻧﺪان ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﻗﯿﻮد، اﺧﺘﻼط و ﺧﺸﻮﻧﺘﯽ ﮐﻪ ﺑﺮ آن ﺣﮑﻤﻔﺮﻣﺎﺳﺖ سخن گفته اند. در ﺣﻘﯿﻘﺖ زندان ﯾﮏ ﺗﻨﺒﯿﻪ واﻗﻌﯽ ﺑﺪﻧﯽ اﺳﺖ؛ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺗﻤﺎﻣﯿﺖ ﺟﺴﻤﺎﻧﯽ و رواﻧﯽ آﺳﯿﺐ ﻣﯽ رﺳﺎﻧﺪ. زﻧﺪان ﻣﻨﺠﺮ ﺑﻪ ﻗﻄﻊ راﺑﻄﻪ ي زﻧﺪاﻧﯽ ﺑﺎ زﻧﺪﮔﯽ ﻋﺎدي، ﺧﺎﻧﻮاده، ﮐﺎر، و دوﺳﺘﺎﻧﺶ ﻣﯽ ﺷﻮد، و ﻓﺮد را در ﻣﺤﯿﻄﯽ ﻣﺼﻨﻮﻋﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻣﻌﻨﯽ واقعی ضد اجتماعی است، قرار می دهد(آنسل، 1377: 91).
زندانی شدن، پیامد نهایی تدابیر و استراتژی های بکار گرفته شده در پدیده فقر فرهنگی؛ که از جمله پدیده های تأثیرگذار در بازگشت مجدد زنان به زندان، می باشد. که شامل حال تمام شرکت کنندگان در تحقیق حاضر شده است.
بحث و تفسیر
پدیده فقر فرهنگی، اشاره به شرایط و ساختاری دارد که برای زندگی، فرزند آوری، تربیت فرزندان و... نامناسب و معیوب می باشد. علل متنوع و متفاوتی می تواند، زمینه ساز بوجود آمدن و تداوم فقر فرهنگی در بین جوامع انسانی، گردد. در تحقیق حاضر، عللی که باعث بوجود آمدن این پدیده(فقرفرهنگی) گشتند، عبارت بودند از: طعمه شدگی و فریب خوردگی که به دلیل عدم آموزش کافی در دوران کودکی و مورد غفلت و بی توجهی واقع شدن آنها، در بزرگسالی به راحتی، طمعه افراد شیاد و خلافکار، می شوند و فریب می خوردند. شکستهای مالی و شغلی که زمینه ساز فقر مادی می باشد، از دیگر عوامل و علل بروز پدیده فقر فرهنگی می باشد. طبعاً بیکاری و فقر ناشی از کثرت جمعیت می تواند بعنوان عوامل غیر مستقیم تلقی گردد. بنابراین روند افزایش جمعیت به هر میزانی که باشد به خودی خود واجد هیچ گونه بار ارزشی خوب یا بد نیست بلکه در تعامل با سایر علل است که وجهی مثبت یا منفی، بد یا خوب و مخرب یا سازنده می گیرد.
علاوه بر آن مشکلات زندگی زناشویی، ناهمنوایی با همسر و طلاق عاطفی می تواند بستر مناسبی برای ایجاد فقرفرهنگی در کودکان این زوجها بوجود آورد. ضمن اینکه در مواردی که پدیده فقر فرهنگی به چشم می خورد، ازدواج ها، با آگاهی صورت نمی گیرد و همین عدم انتخاب آگاهانه، منجر به مشکلات زناشویی بعدی می گردد. در این پژوهش، عوامل دیگری بعنوان شرایط مداخله گر، که در حیطه کنترل شخص نیست و از جانب ساختارها ی بیرونی بر فرد وارد می گردد، کشف گردید. از جمله خلافکاری یکی از والدین یا هردو، قربانی تجاوز واقع شدن در دوران کودکی، خلأهای عاطفی و احساسی، همسر آزاری. برخی از محققان بی سوادی را عامل ارتكاب هرگونه جرم می دانند و عده ای، فقر و کمبود امكانات اقتصادی را مهم ترين عامل جرم زا تلقی می نمايند. عده ای ديگر شرايط خانوادگی و از هم پاشيدگی آن را اساس اقدامات مجرمانه قلمداد می کنند و دسته ای نيز، بی توجهی و بی تفاوتی افراد جامعه نسبت به مذهب و بی ايمانی را مهم ترين دليل ارتكاب جرم می دانند.
پی نوشت
Sampel Framework (1)
Purposive Sample (2)
Theoretical Sample (3)
Open Coding (4)
Literature- Derived Concepts (5)
Live Codes(6)
Line by Line Analysis(7)
Paradigm Model(8)
Causal Condition(9)
Phenomenon(10)
Context(11)
Intervening Condition(12)
Action/Interaction Strategies(13)
Consequences(14)
منابع
کوزر، لوئیس(1393). زندگی و اندیشه بزرگان جامعه شناسی، ترجمه محسن ثلاثی، تهران: علمی.
ازکیا، مصطفی و ایمانی جاجرمی، حسین(1390). روش های کاربردی تحقیق کابرد نظریه بنیانی، تهران: کیهان.
بیات، بهرام و همکاران(1387). پیشگیری از جرم با تکیه بر رویکرد اجتماع محور(پیشگیری از جرم اجتماعی)، تهران: معاونت اجتماعی ناجا، اداره کل معاونت مطالعات اجتماعی.
Ciegel.J. Larry.(2001), Criminiology, Theories. Patterns and Typologies, wardsworth.
Colvin, M & F. T. Cullen& T. Vander en(2002), “Coercion, Social Support, And Crime: an Emerging Thoretical Consensus” , Criminology, No 1:123-150.
Flik,Uwe(2009). An Introduction to Qualitative Research, Fourth Edition, Sage Pubicayions Ltd.
Landis, T.R(2001). Sociology. Newyork: Wadsworth.
Neuman, w.I. (1994). Social Research Methods: Qualitative and Quantitative Approaches. Boston : Ally & Bacon.
Siegle Larry J. (2001). Crimonology: Theories, Pattern and Typologies, U. A. S: Wadsworth.
Strauss, A.&Corbin,J.(1998). Basics of Qualitative Research: Techniques and Procedures for Developing Grounded Theory. Second Edition. London: Sage.
Sung, J. J. & B. R. Johnson (2003), “strain, Negative Emotion and Deviant Coping among African Amercans: a Test of General Strain Theory “, Journal of Quantitative Criminoligy, No1: 79-106.
Taylor, and Othears(1973). The New Criminology. New York: Harper and Row.