Discovering and Surveying Multilevel Organizational Learning Mechanisms Influencing the Small and Medium Enterprises’ Policy-Making in Tehran Province
Subject Areas : Public Policy In Administrationkambiz Navabizand 1 , Azar Kafashpoor 2 , shamsodin nazemi 3 , gholamreza Malekzadeh 4
1 - phd student in human resource management,Ferdowsi university of Mashhad,Mashhad,Iran
2 - Associate professor, Department of Management, Ferdowsi University of Mashhad,Mashhad, Iran.
3 - professor, Department of Management, Ferdowsi University of Mashhad,Mashhad, Iran.
4 - Assistance professor, Department of Management, Ferdowsi University of Mashhad,Mashhad, Iran.
Keywords: Organizational Learning, Multilevel Organizational Learning Mechanisms, SMEs,
Abstract :
This study has been carried out with the objective of surveying the multilevel organizational learning mechanism effective on the SME policy-making activities in Tehran.This research has been conducted based on a qualitative-heuristic method. A three-stage approach will be utilized to identify the multilevel organizational learning processes and mechanisms. The first stage studies the scope of the literature existent on the subject and puts forth 48 codes. then enters the real environment between 10454 SME in Tehran. Due to the same reason, a questionnaire containing 55 questions was administered to 371 samples selected in a randomized manner and their information was collected. Eventually, the final model was obtained through blending the three previous approaches. based on the results, there were identified herein in discovery and intuition stage, interpretation stage and blending stage 41 mechanisms within the format of four topics, 20 mechanisms within the format of three topics and 9 mechanisms within the format of two topics, respectively. In the end, 16 mechanisms were placed within the format of three primary topics in the final institutionalization stage.The results can enhance the researchers and managers’ awareness of the organizational learning mechanisms that can per se contribute to the policy-making process.
_||_
کشف واحصاء مکانیزم های چندسطحی یادگیری سازمانی موثر برخطمشیگذاری در سازمانهای کوچک و متوسط استان تهران
چکیده
زمينه : در سالهای آتی بزرگترین دغدغه سازمانها صرفنظر از بقا و سودآوري، ایجاد بستری برای یادگیری و کاربرد آموختهها خواهد بود و طراحی الگوی یادگیری چندسطحی و پیادهسازی آن میتواند از اهمیت ویژهای در جهت خطمشیگذاری برخوردار باشد.
هدف: این تحقیق با هدف احصاء مکانیزم های چندسطحی یادگیری سازمانی موثر بر خطمشیگذاری در سازمانهای کوچک و متوسط استان تهران انجام شده است
روش ها: روش تحقیق حاضر از نوع کیفی اکتشافی می باشد. جهت شناسایی سازوکارهای فرآیندهای چندسطحی یادگیری سازمانی از رویکرده سه مرحله ای استفاده گردیده است. در مرحله اول با مطالعه گسترده ادبیات موضوع ، 48 کد (سازوکار یادگیری سازمانی) شناسایی گردید. در مرحله دوم، با ورود به محیط واقعی در بین 10454 شرکت کوچک و متوسط استان تهران سعی گردید که سازوکارهای یادگیری سازمانی شناسایی شود. به همین جهت پرسشنامهای حاوی 55 سؤال در نمونه 371 که به طور تصادفی انتخاب گردیده بود، توزیع شد و اطلاعات جمعآوری گردید. در مرحله سوم با مراجعه به این شرکت ها و بررسی اسناد و مدارک آن ها و انجام مصاحبه با مدیران و خبرگان آن ها سازوکارهای یادگیری بکارگرفته شده در این شرکتها شناسایی و مورد بررسی واقع گردید. در نهایت، از تلفیق سه رویکرد قبل ، مدل سازوکارهای فرآیند چندسطحی یادگیری نهایی شد.
يافته ها: بر اساس نتایج، در مرحله کشف و شهود، 41 مکانیزم در قالب چهار مقوله ، در مرحله تفسیر 20 مکانیزم در سه مقوله اصلی ، مرحله ادغام 9 مکانیزم در دو مقوله اصلی و در نهایت16سازوکارهای مرحله نهادینهسازی در قالب سه مقوله اصلی قرار گرفتند.
نتيجه گيري: نتايج اين تحقيق ميتواند آگاهي محققين و مديران را در خصوص سازوکارهای یادگیری سازمانی که به فرآیند خطمشیگذاری کمک میکند، را افزايش دهد.
کلیدواژه: یادگیری سازمانی، مکانیزم های چندسطحی یادگیری سازمانی و سازوکار یادگیری سازمانی
مقدمه
تغییرات و چالشهای فراوان دنیای کنونی ایجاب میکند که سازمانی با قدرت یادگیری و به روزرسانی خود شکل گیرد تا بتواند با تحولات سریع خود را منطبق کند و به موقع به محرکهای محیطی پاسخ داده و با کسب دانش و آگاهی به صورتی گسترده و پویا و زنده در حوزهی بهسازی و توسعهی سازمانی به حیات خود ادامه دهد (لوپز وهمکاران1، 2005). فشار رقابتی در بازار انگیزه مدیران سازمانها را برای ارزیابی استراتژیهای یادگیری سازمانی و شیوههای خلاق و نوآور به منظور افزایش کارایی و عملکرد خود را افزایش میدهد(کولوتیلو و همکاران2 ،2017).
یکی از مهمترین این ابزارها، نهادینه کردن فرایند یادگیری در سازمان است. مفهوم یادگیری سازمانی که به طور قابل ملاحظهای از سال 1990 به بعد، مورد توجه بسیاری از مراکز دانشگاهی و صنعتی قرار گرفت نتیجه دو عامل مهم است: 1. ماهیت دنیای به سرعت در حال تغییری که در آن زندگی میکنیم. 2. محیط رقابتی که شرکتها در آن فعالیت میکنند. یادگیری سازمانی چیزی فراتر از مجموع توان یادگیری افراد است، یعنی یادگیری سازمانی یک فرایند و مجموعه اقداماتی است که به یادگیری کارکنان میانجامد و دربردارنده رفتارسازمانی مشخصی است که در سازمان یادگیرنده اعمال میشود. در چنین سازمانهائی همه شرایط برای یادگیری اعضاء فراهم میشود و افراد پیوسته برای کاربرد انچه که یادگرفتهاند همت میگمارند (چاودیک و راور3،2015)
یادگیري سازمانی فرآیندي است که طی آن شرکت دانش جدید خود را گسترش میدهد و در کنار تجارب عادي افراد در سازمانها قرار داده و پتانسیل بالقوه براي تأثیرگذاري روي رفتار افراد را کسب کرده و قابلیت هاي شرکت را بهبود میبخشد(جیمنز و ولا4 ، 2011). پژوهشگران اغلب یادگیری را، درهر سه سطح فردی، گروهی و سازمانی، یک فرآیند آگاهانۀ تحلیلی فرض میکنند. اما، آندوود (1982) عنوان می دارد که پیوندها بین تجربه، دانش و آگاهی پیچیده تر از آن چیزی است که عموماً پنداشته میشود. شناخت بخش ناخودآگاه برای فهم چگونگی رسیدن افراد به تشخیص و فهم چیز جدیدی که برای آن پیشتر توضیحی وجود نداشته، تعیین کننده است. یک تئوری یادگیری باید بیان کننده چگونگی روی دادن این فرآیند باشد. بنابراین، فرآیند کشف و شهود ـ یک فرآیند عمدتاً ناخودآگاه ـ بخش مهمی از چهارچوب ارائه شده در بحث یادگیری سازمانی را تشکیل میدهد. یادگیری سازمانی را میتوان به عنوان یک فرآیند عملکرد محور در جهت تغییر در رفتار بالقوه کارکنان، در نظر گرفت (ترکستانی و همکاران5 ،2014).
اغلب یادگیری سازمانی بعنوان پدیدهای با ماهیت چند سطحی پویا، شامل تعامل غنی بین فرآیند و سطح تبیین میگردد(پففر، 1993). از طرفی یادگیری محصول تعامل است، بنابراین یادگیرندهها نیز برای به حداکثر رساندن این توانایی باید با دیگران ارتباط و تعامل داشته باشند (الیاس6، 2011). با توجه به اهمیت این مفهوم در سازمان و تأثیری که میتواند بر پیشرفت آن داشته باشد، برخی محققین یادگیری سازمانی را نوعی دانش بین فعالیت سازمانی و محیط آن توصیف کرده (کیتاپسی7 و همکاران، 2012) و در همین راستا انتخاب و بررسی مقوله یادگیری سازمانی امری حیاتی به نظر میرسد. امروزه سازمانها تلاش مینمايند تا نیروی انسانی ضمن انجام وظايف، بتواند آموزشهای لازم را بمنظور رفع نارسايیها و مشکلات کاری طی نموده تا بواسطه افزايش یادگیری و دانش، اثربخشی و عملکرد فردی و گروهی در سطح سازمان افزايش يابد (بونتیس8 و همکاران، 2002). يادگیری سازمانی در سازمانی که در ايجاد دانش و کسب مهارت توانايی دارد منعکس کننده تغییر رفتار و بینشهای جديد در سازمان است، بنابراين قابلیت يادگیری سازمانی را میتوان به عنوان يک ويژگی سازمانی و مديريتی که فرآيند يادگیری سازمانی را تسهیل مینمايد تعريف نمود (چیوا9 و همکاران، 2007).
با توجه به اینکه یادگیری سازمانی قادر به توضیح و تبیین انواع مختلف خروجیها، ازجمله نقشههای شناختی10 و رفتارها در سطح فردی؛ گفتگو و تبادل نظر و توسعۀ درک مشترک در سطح گروهی؛ توسعۀ محصولات، فرآیندها و رویه های معمول11 در سطح سازمانی؛ و مآلاً تجدید حیات و بازسازی12 بعنوان حل و فصل تنش بین اکتشاف و بهرهبرداری در زیربنای یادگیری در تمام سطوح تجزیه و تحلیل است (کراسان13 و همکاران، 1999). بهره برداری عموماً بر اکتشاف مقدم شمرده میشود، که تهدید سازگاری ناموفق را در پی دارد (مارچ، 1991). سازمانهایی که در سازگار شدن ناموفقند در معرض ریسک انقراض و نابودی قرار میگیرند (بیر، 2003). چگونگی امکان یادگیری سازمانها جهت رسیدن به چنین تناسبی مدتها در مرکز توجه اندیشمندان سازمان قرار داشته است (سیگل کاو، 2002)، با فرض اینکه عدم موفقیت یک سازمان در انجام این مهم دلالت بر ناتوانی آن در یادگیری و تغییر دارد (شومپیتر، 1934؛ نلسن و وینتر، 1982).
در سال هاي اخير اهميت و نقش صنايع كوچك و متوسط در كشورهاي صنعتي و كشورهاي در حال توسعه رو به افزايش بوده است. در دو دهه گذشته با ظهور فناوريهای جديد در توليد و ارتباطات، تحولاتی در قابليتهاي واحدهاي صنعتي، روشهاي توليد و توزيع و ساختار تشکیلاتی بنگاهها پديد آمده كه بر اهميت واحدهاي كوچك و متوسط افزوده است (یه یانگ و زنگ14، 2005 ). در بسیاری از کشورها این واحدها تأمینکنندگان اصلی اشتغال جدید، مهد تحول و نوآوری و پیشرو در ابداع فناوریهای جدید هستند. از طرف دیگر این بنگاه ها با صادرات قابل توجه نقش مؤثری در توسعه اقتصادی کشور ایفا میکنند به گونهای که امروزه تقریبا" همه کشورها سعی در توسعه این بنگاهها در ساختار صنعتی خود دارند (اسوتلیسیک15 و همکاران، 2006).
به طور خلاصه به نظر محققین يادگیری سازمانی نقش مهمی در افزایش عملکرد سرمايه انسانی و دانش سازمانی در جهت ایجاد مزيت رقابتی دارد (گومز16 و همکاران، 2004). زیرا هدف اصلی آموزش کارکنان افزایش یادگیری سازمانی و در نتیجه بهبود عملکرد کارکنان میباشد (ماریا17، 2014). به عبارتی یادگیری سازمانی را میتوان یک فرآیند پویا به منظور توسعه منابع و ظرفیت، که به عملکرد بهتر سازمان منجر میشود محسوب کرد (لوپز18 وهمکاران، 2005). بنابراین ادبیات موجود، تحقیق حاضر به دنبال احصاء سازوکار فرآیندهای چند سطحی یادگیری سازمانی در سازمانهای کوچک و متوسط استان تهران میباشد. لازم به ذکر است علیرغم وجود ادبیات موضوع در زمینه فرآیندها و مدلهای یادگیری سازمانی و همچنین سازوکارهای یادگیری، اما ادبیات مشترکی بین آنها وجود ندارد. بنابراین شناسایی سازوکارهای مرتبط با فرآیندهای یادگیری میتواند باعث بهبود فرآیند یادگیری سازمانی شود. این پژوهش نیز در همین راستا صورت میگیرد و قصد دارد به این مسأله اساسی بپردازد که سازوکارهای یادگیری سازمانی در هر مرحله از فرآیند یادگیری سازمانی چیست؟ چه سازوکارهایی میتواند در هر مرحله از فرآیند یادگیری به عملکرد بنگاههاي کوچک و متوسط استان تهران و افزایش توان رقابتی سازمانهای برای حمایت از کارآفرینان و بنگاههای کوچک و متوسط و بهبود فرآیند یادگیری کمک میکند؟
برخی از نظریه پردازان سازمان بر این باورند که "در بسیاری از سازمان ها، برخی از حالات یادگیری سازمانی، به طور منظم ایجاد می شوند"، نظیر سه فراگرد متداول یادگیری سازمانی که عبارتند از:1-فعالیت های بهبود و توسعه ی منابع انسانی،2-فعالیت های برنامه ریزی راهبردی، و3-به کار گیری و تسلط بر فن آوریهای جدید در سازمان. به هرحال، سازمان ها معمولاً همه استعداد و توان یادگیری خود را به کار نمی گیرند. حاصل یادگیری کل سازمان، از جمع یادگیری های انفرادی و مجزای بخش های تشکیل دهنده آن بیشتر است. کتاب معروف پیتر سنگه تحت عنوان اصل پنجم، موجب شهرت و توسعه تفکر سیستم باز و یادگیری سازمانی شد(قربانیزاده, 1387).
با وجودیکه یک تئوری یادگیری سازمانی هنوز پدیدار نگشته، همانطور که کراسان و همکاران اشاره داشته اند، پیشرفتهای زیادی در این عرصه وجود داشته است، از جمله گسترش تحقیقات به حوزۀ قدرت و سیاست (لارنس، ماوز، دایک، و کلیسن، 2005)، عواطف و احساسات (وینس، 2001)، رهبری (کارملی و شیفر، 2008؛ ورا و کراسان، 2004) و و نیز فرآیندهای اجتماعی و زمانی (برندز و لامرس، 2010). شکل موجود تحقیقات یادگیری سازمانی می تواند به افزودن برگ هایی، و در برخی موارد، شاخه هایی به یک درخت تشبیه شود، اما بدون توجۀ کافی به تنۀ آن که بنیاد و پایه برای یک تئوری می تواند باشد (کراسان و همکاران، 2011). همچنین، علی رغم نیار به تحقیقات چند سطحی برای بهره جستن از بهم پیوستگی های پیچیده و پویا میان مفاهیم در سطوح تحلیل فردی، گروهی، سازمانی، و اجتماعی (کوزلووسکی و کلاین، 2000)، تحقیقات چند ـ سطحی اندکی در یادگیری سازمانی انجام گرفته است.
یادگیری سازمانی را می توان توانایی سازمان به عنوان یک کل در کشف خطاها و اصلاح آن ها و همچنین تغییر دانش و ارزش های سازمان،به طوری که مهارت های جدید حل مسئله و ظرفیت جدیدی برای کار ایجاد شده دانست (هافمن و همکاران،2005). به عبارتی یادگیری به عنوان ویژگی برجستۀ هر سازمان که با موفقیت ذخیرۀ دانش خود را در جهت تولید عملکردی بهتر به کار می گیرد، تعریف شده است(دیمیتریادس19، 2005).
یادگیری سازمانی از طریق به اشتراک گذاشتن بصیرت ها، دانش، تجربه و مدل های ذهنی اعضای سازمان حاصل می شود. به بیان دیگر، یادگیری سازمانی پویا به دانش و تجربه ای که در حافظه ی سازمان وجود دارد بنا نهاده می شود و به مکانیسم هایی مانند خط مشی ها، استراتژی ها و مدل های که بر روی ذخیره دانش متکی است، تزریق و خوانده می شود. ادموندسون و مونگون (1998) معتقدند که یادگیری سازمانی فرآیندی است که در آن اعضا سازمان به طور فعالانه اطلاعات را بکار می برند تا رفتار را در مسیری هدایت کنند که تطابق مداوم سازمان را بهبود بخشد(چان و اسکات،2004).ارائۀ سازوکارهای بنیادی یادگیری سازمانی برای پیشبرد یک تئوری چند سطحی یادگیری سازمانی که مبتنی بر اصول محوری نظریۀ تکاملی می باشدو یادگیری سازمانی را یک فرآیند چند سطحی مرکب بر می شمارد که طی زمان روی می دهد(کراسان و همکاران، 1999). نظریۀ تکاملی توضیح می دهد که فرآیندهای تغییر، انتخاب، و ابقاء، در هر سطحی از تحلیل در طول زمان روی می دهد (آلدریچ، 1999؛ کمپل، 1969). سطوح فردی و گروهی بهم متصلند بطوریکه تغییر ایجاد شده در سطح فردی، پیش از آنکه در سطح فردی حفظ و ابقاء گردد، مواجه با فشارهای انتخاب یا گزینش از سوی گروه در سطح بالاتر است. سطوح تحلیل فردی، گروهی، و سازمانی واحدهایی صرفاً مجزا نیستند بلکه بطور نزدیکی مرتبط و درهم تنیده اند (کمپل، 1990).
به نظر کراسان و همکاران (2013) یادگیری سازمانی حاوی چهار فرآیند مرتبط می باشد ـ کشف و شهود، تفسیر، ادغام، و نهادینه سازی ـ که در سه سطح مختلف روی می دهد: فردی، گروهی، و سازمانی. سه سطح یادگیری ساختاری را که از طریق آن یادگیری سازمانی اتفاق می افتد تعریف می نماید. این فرآیندها تشکیل چسبی را می دهند که ساختار را منسجم نگه می دارد.کشف و شهود و تفسیر در سطح فردی روی می دهد ؛ تفسیر و ادغام (یکپارچه سازی) در سطح گروهی؛ و ادغام و نهادینه سازی در سطح سازمانی اتفاق می افتد.
در بنیادی ترین سطح، یادگیری فردی متضمن دریافت شباهت ها و تفاوت ها است ـ الگوها و احتمالات ـ است. اگرچه تعاریف بسیاری از کشف و شهود (درک مستقیم) وجود دارد، بیشتر آنها دربردارنده نوعی شناسایی الگو می باشد (بلینگ و اکل، 1991). بنابراین، فرآیند کشف و شهود ـ یک فرآیند عمدتاً ناخودآگاه ـ بخش مهمی از چهارچوب ارائه شده در اینجا را تشکیل می دهد
از طریق فرآیند تفسیرگری، افراد نقشه های شناختی در باره قلمروهای مختلفی که در آن فعالیت دارند را توسعه می دهند (هاف، 1990). در حالیکه کشف و شهود روی فرآیند ناخودآگاه توسعه دهی بینش ها متمرکز است، تفسیر کارش را با دستچین کردن عناصر خودآگاه فرآیند یادگیری فردی آغاز می کند.
در حالیکه تفسیر روی تغییر در فهم و اعمال فرد متمرکز است، ادغام و یکپارچه سازی روی اقدام منسجم جمعی تاکید دارد. برای اینکه انسجام توسعه و تکامل یابد، درک مشترک توسط اعضای گروه ضروری است. از طریق گفتگوی مستمر میان اعضای اجتماع و از طریق روش مشترک است (سیلی ـ برآون و دوگید، 1991) که درک مشترک و ذهن جمعی (وایک و رابرتس، 1993) توسعه می یابد و تنظیم متقابل و اقدام مشورت شده (سایمونز، 1991) صورت می گیرد.
فرآیند نهادینه سازی یادگیری سازمانی را از یادگیری فردی یا موردی (تک منظوره) مجزا می سازد. فرض اساسی این است که سازمانها بیش از صرفاً مجموعه ای از افراد هستند؛ یادگیری سازمانی با جمع سادۀ یادگیری اعضای متفاوت است. اگرچه افراد می آیند و می روند، اما آنچه را که آنها بعنوان فرد یا گروه آموخته اند ضرورتاً با آنها نمی ماند. بخشی از یادگیری در سیستمها، ساختارها، روال ها، روشهای تجویز شدۀ سازمان، و سرمایه گذاریها در سیستمهای اطلاعات و زیرساختها دربرگرفته می شود.
روش تحقیق
این تحقيق ازنظر هدف، در نوع خود يك تحقيق كاربردي میباشد. ازنظر ماهیت یعنی روش تجزیه و تحلیل تحقيق، کیفی اکتشافی میباشد. در این تحقیق جهت شناسایی سازوکارهای فرآیندهای چندسطحی یادگیری ابتدا مطالعات و تحقیقات گذشته، اسناد و مقالات با استفاده از رویکرد فراترکیب بررسی شده و از این طریق سازوکارهای فرآیندهای چندسطحی یادگیری استخراج گردیده است.
جامعه آماری شامل شرکتهای کوچک و متوسط تهران به تعداد 10454 شرکت میباشند که در 26 دسته طبقهبندی شدهاند. با استفاده از فرمول کوکران در جامعه محدود، 371 شرکت تعداد نمونه تحقیق می باشند که به روش نمونهگیری تصادفی طبقهای انتخاب شده اند که جدول شماره 1بطور خلاصه جزئیات این شرکت ها را نشان میدهد. سپس پرسشنامهای حاوی 55 سؤال بین نمونه توزیع شد تا شرکتهای که دارای سطح مطلوبی از یادگیری سازمانی هستند مشخص گردد.
بعد از مشخص شدن 8 شرکت مطلوب از طریق مصاحبه با مدیران آن ها، سازوکارهای فرآیندهای چندسطحی یادگیری سازمانی موجود، شناسایی گردید. سرانجام بر اساس اطلاعات مستخرج از دو مرحله قبل، چارچوب اولیه از سازوکارهای فرآیندهای چندسطحی یادگیری ساخته شده و بر این اساس پروتکل مصاحبه طراحی گردید. که در مرحله سوم بر اساس قاعده اشباع نظری از طریق مصاحبه با شش نفر از اساتید دانشگاه و متخصص در این زمینه سازوکارهای فرآیندهای چندسطحی یادگیری نهایی گردید.
جدول 1: جزئیات نمونه تحقیق
طبقه | تعداد در جامعه | تعداد در نمونه |
غذایی و آشامیدنی | 1708 | 61 |
توتون و تنباکو | 2 | 0 |
منسوجات بجز پوشاک | 201 | 7 |
پوشاک | 434 | 15 |
دباغی، چرم، کیف، چمدان و کفش | 211 | 7 |
چوب و محصولات چوبی(بجز مبل) | 175 | 6 |
کاغذ و محصولات کاغذی | 423 | 15 |
کک و فرآوردهای حاصل از نفت | 33 | 1 |
مواد و محصولات شیمیایی | 706 | 25 |
لاستیک و پلاستیک | 791 | 28 |
کانی غیرفلزی | 597 | 21 |
فلزات اساسی | 901 | 32 |
فلزی فابریکی)مصنوعات فلزی( | 1365 | 48 |
ماشین آلات و تجهیزات | 868 | 31 |
ماشین آلات دفتری و حسابداری | 13 | 0 |
ماشین آلات و دستگاههای برقی | 443 | 16 |
رادیو، تلویزیون و وسایل ارتباطی | 42 | 1 |
ابزار پزشکی، اپتیکی و ساعت | 86 | 3 |
وسایل نقلیه موتوری | 64 | 2 |
سایر تجهیزات حمل و نقل | 175 | 6 |
مبلمان و سایر مصنوعات | 188 | 7 |
کامپیوتر و فعالیتهای وابسته | 78 | 3 |
تحقیق و توسعه | 5 | 0 |
آموزش | 5 | 0 |
بازیافت | 10 | 0 |
سایر فعالیتهای کسب و کار | 930 | 33 |
جمع | 10454 | 371 |
یافتههای تحقیق
سازوکارهای اولیه و طراحی چارچوب اولیه
بر اساس مطالعات و تحقیقات گذشته و اسناد و مقالات موجود با استفاده از رویکرد فراترکیب بررسی شده است. در جدول 2 تمهای استخراج شده به همراه منبع آن آمده است.
جدول 2 :مطالعات مشمول در تحقیق
ردیف | کد | منبع | ردیف | کد | منبع |
1 | ممیزی داخلی | اونلوخ و اسمیت(2016) ،کاراس-انلوگلو و استربی-اسمیت(2011) | 26 | تجربیات سازمانی | دراچ و پود(2010) |
2 | استانداردهای کیفیت(ISO) | اونلوخ و اسمیت(2016) ،کاراس-انلوگلو و استربی-اسمیت(2011) | 27 | خودارزیابی | دراچ و پود(2010)، اونلوخ و اسمیت(2016)، کاراساودیس و همکاران (2003) |
3 | ممیزی خارجی کیفیت | اونلوخ و اسمیت(2016) ،کاراس-انلوگلو و استربی-اسمیت(2011) | 28 | جستجوی محیطی | اسکیتر و قاداچ(2016) ، دراچ و پود(2010) |
4 | نظرسنجی از کارکنان | اونلوخ و اسمیت(2016) ،کاراس-انلوگلو و استربی-اسمیت(2011) | 29 | مشاوران خارجی | دراچ و پود(2010) |
5 | نظام پیشنهادات | اونلوخ و اسمیت(2016) ،کاراس-انلوگلو و استربی-اسمیت(2011) | 30 | سیستم تجزیه و تحلیل دادهها | اسکیتر و قاداچ(2016) ، دراچ و پود(2010) |
6 | سفرهای کاری کارکنان | اونلوخ و اسمیت(2016) ،کاراس-انلوگلو و استربی-اسمیت(2011) | 31 | جمعآوری مناسب اطلاعات | اسکیتر و قاداچ(2016) ، دراچ و پود(2010) |
7 | تعداد ساعات مطالعه کارکنان | اونلوخ و اسمیت(2016) ،کاراس-انلوگلو و استربی-اسمیت(2011) | 32 | ثبت مشاهدات | دراچ و پود(2010) |
8 | کتابخانه شغلی | اونلوخ و اسمیت(2016) ،کاراس-انلوگلو و استربی-اسمیت(2011) | 33 | آموزش | کراسان و همکاران(1999)، کراسان و همکاران(2013) |
9 | آموزش ضمن خدمت | اونلوخ و اسمیت(2016) ،کاراس-انلوگلو و استربی-اسمیت(2011) | 34 | خط مشی | کراسان و همکاران(1999) ، کراسان و همکاران(2013) |
10 | آموزشهای کیفیت | اونلوخ و اسمیت(2016) ،کاراس-انلوگلو و استربی-اسمیت(2011) | 35 | استراتژی | کراسان و همکاران(1999) ، کراسان و همکاران(2013) |
11 | توسعه حرفهای | اونلوخ و اسمیت(2016) ،کاراس-انلوگلو و استربی-اسمیت(2011) | 36 | سیستم اطلاعات | کراسان و همکاران(1999) ، کراسان و همکاران(2013) |
12 | توسعه شخصی | اونلوخ و اسمیت(2016) ،کاراس-انلوگلو و استربی-اسمیت(2011) | 37 | ارزشهای مشترک در سازمان | کراسان و همکاران(1999) ، کراسان و همکاران(2013) |
13 | گزارشهای یادگیری | اونلوخ و اسمیت(2016) ،کاراس-انلوگلو و استربی-اسمیت(2011) | 38 | عقاید و هنجارهای مشترک | پدلر و همکاران(1991)، کراسان و همکاران(1999) ، کراسان و همکاران(2013) |
14 | بررسی سوابق و مدارک | اونلوخ و اسمیت(2016) ،کاراس-انلوگلو و استربی-اسمیت(2011) | 39 | سیاستگذاری مشارکتی | پدلر و همکاران(1991) |
15 | جلسات کیفیت | اونلوخ و اسمیت(2016)، نورا جمهوری و رحمان(2016) ،کاراس-انلوگلو و استربی-اسمیت(2011) | 40 | آگاهسازی | پدلر و همکاران(1991) |
16 | جلسات مدیریت و کارکنان | اونلوخ و اسمیت(2016)، نورا جمهوری و رحمان(2016) ،کاراس-انلوگلو و استربی-اسمیت(2011) | 41 | مسئولیتپذیری و کنترل | پدلر و همکاران(1991) |
17 | جلسات اتحادیه | اونلوخ و اسمیت(2016)، نورا جمهوری و رحمان(2016) ،کاراس-انلوگلو و استربی-اسمیت(2011) | 42 | تبادلات بیرونی | پدلر و همکاران(1991) |
18 | ساختار توانمند | نورا جمهوری و رحمان(2016) | 43 | انعطافپذیری در ارائه پاداش | پدلر و همکاران(1991) |
19 | یادگیری درونسازمانی | نورا جمهوری و رحمان(2016) | 44 | نظارت بر محیط کار | پدلر و همکاران(1991) |
20 | جلسات مباحثه و بحث | نورا جمهوری و رحمان(2016) | 45 | سیستم | گراهام و فانکو(2015) ، گراهام و نافاخو (2008)، باتز(2003)، ماریا و واتکین (2001) |
21 | مکانیزم تشویقی | نورا جمهوری و رحمان(2016) | 46 | ساختار | گراهام و فانکو(2015) ، گراهام و نافاخو (2008)، باتز(2003)، ماریا و واتکین (2001) |
22 | ثبت تجربیات | نورا جمهوری و رحمان(2016) | 47 | فرهنگ | گراهام و فانکو(2015) ، گراهام و نافاخو (2008)، باتز(2003)، ماریا و واتکین (2001) |
23 | جلسات دورهای | نورا جمهوری و رحمان(2016)، اونلوخ و اسمیت(2016) | 48 | محیط یادگیری | گراهام و فانکو(2015) ، گراهام و نافاخو (2008)، باتز(2003)، ماریا و واتکین (2001) |
24 | رهبری | نورا جمهوری و رحمان(2016) | 49 | تعیین نیازهای رشد و یادگیری | گراهام و فانکو(2015)، گراهام و نافاخو (2008)، باتز(2003)، ماریا و واتکین (2001) |
25 | تأمین نیاز رشد و یادگیری | دراچ و پود(2010) |
|
|
|
بر این اساس تعداد 49 تم شناسایی گردید. تمهای شناسایی شده مکانیزمهایی هستند که به فرآیند یادگیری کمک میکنند و باعث میشوند که فرآیند یادگیری بهتر اتفاق افتد.
همچنین در ادامه، با ورود به محیط واقعی سعی گردید که سازوکارهای یادگیری سازمانی شناسایی شود. از این رو، پرسشنامهای حاوی 55 سؤال در 371 شرکت کوچک و متوسط تهران که به طور تصادفی انتخاب گردیده بود، توزیع شد و اطلاعات جمعآوری گردید. بر اساس امتیازات کسب شده شرکتها به دستههای زیر تقسیم شدند:
ü محیط یادگیری بسیار فعال، تشویقکننده یادگیری و پویا، فرآیند الگوبرداری خوب، روشهای یادگیری مناسب و جو رهبری تقویت کننده یادگیری
ü محیط یادگیری فعال و تشویق کننده، غالب فرآیندهای یادگیری استقرار یافته و رهبری نیز آن را تقویت میکند.
ü محیط یادگیری تاحدودی تشویق کننده است ولی فرآیندهای یادگیری کمتر یکپارچه است و رهبری نیز تعهد نسبی بدان دارد.
ü محیط یادگیری تشویق کننده نیست، فرآیندهای یادگیری کمتر وجود دارد و رهبری سازمان نیز بیتفاوت است.
ü محیط و جو سد شونده یادگیری است، فرآیندهای یادگیری سنتی و رهبری از یادگیری بیزار است.
بر اساس نتایج شرکت سازهگستر در طبقه دوم قرار میگیرد، به عبارت دیگر در این شرکت محیط یادگیری فعال و تشویق کننده، غالب فرآیندهای یادگیری استقرار یافته و رهبری نیز آن را تقویت میکند. همچنین شرکتهای روژینتاک، شیرآلات کاویان، نیلپر، آلیاسیس، وینرود، نقطه طلایی و مشکات در طبقه سوم قرار میگیرند؛ بعبارتی در این شرکتها محیط یادگیری تاحدودی تشویق کننده است ولی فرآیندهای یادگیری کمتر یکپارچه است و رهبری نیز تعهد نسبی بدان دارد.
سپس با مراجعه به این هشت شرکت و بررسی اسناد و مدارک آن ها و انجام مصاحبه عمیق با مدیران و خبرگان این شرکتها سازوکارهای یادگیری سازمانی بکارگرفته شده در این شرکتها شناسایی گردید. سپس هر یک از این کدها، در یک مفهوم مشابه بزرگتر دستهبندی شدند و مقولهها شکل گرفته است. جهت این کار تمهای استخراج شده در اختیار شش تن از اساتید دانشگاه و متخصص در این زمینه قرار گرفت و آنها با تحلیل مجدد به مفاهیم مشابه دست یافتند. از اینرو مقولههای شناسایی شده در هر چهار مرحله عبارتند از:
سازوکارهای مرحله کشف و شهود
با انجام مصاحبه با خبرگان، در مرحله کشف و شهود تعداد 23 تم استخراج گردید. این تمها در واقع نشان دهنده سازوکارهایی از فرآیند چند سطحی یادگیری هستند که در مرحله کشف و شهود میتواند به بهبود این مرحله کمک کنند. همانطور که در نمودار1 مشخص است بیشترین درصد اکتساب شده برای سازوکار بهرهگیری از مشاور است که 100 درصد مصاحبهشوندگان به استفاده از این سازوکار در شرکتهای خود اشاره داشتهاند. سپس سازوکار حضور در نمایشگاه و بکارگیری سبک حمایتی که 75 درصد از مصاحبهشوندگان به استفاده از این سازوکار در شرکتها اشاره داشتهاند. ایجاد سیستم پاسخگویی، بهرهگیری از سرریز دانش و رضایتسنجی مشتریان با 13 درصد کمترین میزان فراوانی را در بین پاسخگویان داشتهاند.
نمودار1 : فراوانی سازوکارهای شناسایی شده در فاز کشف و شهود در بین مصاحبهشوندگان
سپس بر اساس نظر نهایی در مرحله کشف و شهود چهار مقوله اصلی یعنی سازوکارهای سیستمی، تحلیل محیطی، حمایتی و تشویقی و توسعه شخصی شناسایی شدند که در نمودار2 قابل مشاهده است. مقوله سازوکارهای سیستمی در برگیرنده سازوکارهایی چون، ممیزی داخلی، ممیزی خارجی، پیادهسازی ISO، نظام پیشنهادات، بهرهگیری از تجربیات سازمانی، خودارزیابی، ایجاد سیستم پاسخگویی و نظام توسعه محصول میشود. مقوله تحلیل محیطی در برگیرنده سازوکارهای ؛ بررسی رقبا، تجزیه و تحلیل استراتژیک، نیازسنجی آموزشی، حضور در نمایشگاه، آسیبشناسی و عارضهیابی در سطح خرد و در سطح گروه، بهرهگیری از سرریز دانش در بین خوشهها و صنایع مختلف، تحقیقات بازار، مکانیزم ارزیابی در زنجیره، پاسخگویی به شکایات مشتریان، رضایتسنجی مشتریان و بررسی ابرروندها میشود. مقوله سازوکارهای تشویقی و حمایتی دربرگیرنده سازوکارهای نظرسنجی از کارکنان، منابع اطلاعاتی و شغلی، بهرهگیری از مشاوران ، آموزش، انعطافپذیری در ارائه پاداش، ایجاد محیط یادگیری، تشویق و تنبیه توامان، مشارکت کارکنان در بهبود و اصلاح فرآیند، مشارکت کارکنان در مکانیزه کردن فرآیند، بکارگیری سبک رهبری حمایتی و بیان انتظارات از کارکنان است. سازوکار توسعه شخصی دربرگیرنده سازوکارهای توسعه مهارتهای شخصی، ارائه مهارتهای شغلی، توسعه مهارتهای فردی، ثبت تجربیات فرد، تحریک نیاز رشد و یادگیری، ایجاد انگیزه خلق دانش، نوآوری، ایجاد شانس برای افراد جهت داشتن خودیادگیری، ایجاد فرهنگ مطالعه شخصی، بکارگیری نیروی با سطح تحصیلات بالا و فرهنگ کتاب و کتابخوانی است.
نمودار2: سازوکارهای شناسایی شده در مرحله کشف و شهود از فرآیند چندسطحی یادگیری
سازوکارهای مرحله تفسیر
با انجام مصاحبه با خبرگان، جهت تفسیر آموختهها در فرآیند چندسطحی یادگیری سازمانی، تعداد 11 تم به عنوان سازوکارهایی که میتواند باعث بهبود مرحله تفسیر در فرآیند چندسطحی یادگیری کمک کند شناسایی گردید. همانطور که در نمودار3 مشخص است بیشترین درصد اکتساب شده برای سازوکار جلسات هفتگی بین مدیران مدیران و سرپرستان و تدریس درون گروهی است که 63 درصد مصاحبهشوندگان به استفاده از این سازوکار در شرکتهای خود اشاره داشتهاند. سپس سازوکار تشکیل کمیتههای تخصصی و شناسایی اشتباهات و جلسات گروهی گفتگو 50 درصد از مصاحبهشوندگان به استفاده از این مکانیزم در شرکتها اشاره داشتهاند. مکانیزم ارزیابی تامین کننده با 13 درصد کمترین فراوانی را نسبت به سایر تمها داشتهاند.
نمودار3 : فراوانی سازوکارهای شناسایی شده در فاز تفسیر در بین مصاحبهشوندگان
سپس بر اساس نظر نهایی سازوکارهای مرحله تفسیر در سه مقوله مباحث گروهی، سیستمی و فرهنگی دستهبندی شدند که در نمودار4 قابل مشاهده است. مباحث گروهی در برگیرنده سازوکارهای جلسه مرور برنامههای عملیاتی، جلسات بحث و مباحثه تدوین استراتژی، جلسات با اتحادیهها و سندیکاها، نظام مشارکت تصمیمگیری، جلسات مدیران و تشکیل کمیتههای تخصصی است. سازوکارهای سیستمی دربرگیرنده سازوکارهای سیستمهای عدم انطباق، آموزشهای ضمن خدمت، جلسات آموزشهای کیفیت، بازنگری مدیریت، ممیزی کیفیت و گزارشات پیشرفت برنامههای استراتژیک است. سازوکارهای فرهنگی دربرگیرنده مکانیزمهای ایجاد فرهنگ جمعگرا، ایجاد فضای اعتماد، ایجاد روحیه انتقادپذیری، ایجاد روحیه همدلی، فرهنگ یادگیری و مشارکت، استفاده از نیروی داخلی، تدریس درون گروهی و توزیع مطالب آموزشی است.
نمودار4: سازوکارهای شناسایی شده در مرحله تفسیر از فرآیند چندسطحی یادگیری
سازوکارهای مرحله ادغام
بر اساس مصاحبههای صورت گرفته ، تعداد 6 تم(سازوکار یادگیری) در مرحله ادغام شناسایی شده است. همانطور که در نمودار قابل5 مشاهده است، 75 درصد از پاسخدهندگان از جلسات فصلی مدیران به عنوان یکی از سازوکارهای اثرگذار در مرحله ادغام از فرآیند چند سطحی یادگیری اشاره کردهاند. همچنین 63 درصد از پاسخدهندگان به سازوکارهای جلسات بازنگری مدیریت و دستورالعملهای استراتژیک به عنوان یکی از سازوکارهای این مرحله اشاره کردهاند.
نمودار5 : فراوانی سازوکارهای شناسایی شده در فاز ادغام در بین مصاحبهشوندگان
سپس بر اساس نظر نهایی مرحله ادغام شامل دو نوع سازوکار، سیستمی و استراتژیک شناسایی شدند که در نمودار6 قابل مشاهده است. سازوکارهای سیستمی در برگیرنده، سازوکارهایی چون، جلسات بازنگری مدیریت، جلسات تحقق استراتژی، حلقههای کیفیت، کمیتههای تخصصی، سیستمهای اطلاعات، سیستمهای پشتیبان تصمیم و مدیریت یکپارچه سیستمهای اطلاعاتی است. همچنین مقوله استراتژیک دربرگیرنده دو مکانیزم تدوین استراتژیک و تدوین خطمشی است.
نمودار6: سازوکارهای شناسایی شده در مرحله ادغام از فرآیند چندسطحی یادگیری
سازوکارهای مرحله نهادینهسازی
با توجه به مصاحبههای انجامشده 9 تم برای سازوکارهای مرحله نهادینهسازی استخراجشده است. همانطور که در نمودار7 قابل مشاهده است، 88 درصد از پاسخدهندگان از جلسات بازنگری مدیریت و روشها و قاعدهها را به عنوان یکی از مکانیزمهای اثرگذار در مرحله نهادینهسازی از فرآیند چند سطحی یادگیری اشاره کردهاند.
نمودار7 : فراوانی سازوکارهای شناسایی شده در فاز نهادینهسازی در بین مصاحبهشوندگان
سپس بر اساس نظر نهایی سازوکارهای مرحله نهادینهسازی به سه مقوله اصلی سیستمی، ساختاری و فرهنگی تقسیم شدند که در نمودار8 قابل مشاهده است. مقوله سیستمی، در برگیرنده، سازوکارهای سیستمهای بازخورد، اقدامات اصلاحی و پیشگیرانه، جلسات بازنگری، سیستمهای کنترل مدیریت و سازوکارهای انگیزشی است. همچنین مقوله ساختاری، دربرگیرنده، مکانیزمهای قواعد و روشها؛ فراهم آوردن منابع برای متنوعسازی دانش، ساختار کار تیمی و انعطافپذیری ساختار است. مقوله فرهنگی دربرگیرنده مکانیزمهای ارزشهای مشترک، هنجارها و عقاید مشترک، فرهنگ سازمانی، اجرای استراتژی توسط افراد، حمایت سازمانی، انتقال دانش از فرد به مستندات و سیاستگذاری مشارکتی است.
نمودار8: سازوکارهای شناسایی شده در مرحله نهادینهسازی از فرآیند چندسطحی یادگیری
بحث و نتیجه گیری
این تحقیق با هدف کشف واحصاء مکانیزم های چندسطحی یادگیری سازمانی موثر بر خط مشی گذلری در سازمانهای کوچک و متوسط استان تهران انجام شده است. بر اساس نتایج، در مرحله کشف و شهود، 41 مکانیزم در قالب چهار مقوله (سیستمی، توسعه شخصی، تحلیل محیطی و تشویقی و حمایتی)، در مرحله تفسیر 20 مکانیزم در سه مقوله اصلی (سازوکارهای مباحثه گروهی، سازوکارهای سیستمی و سازوکارهای فرهنگی)، مرحله ادغام 9 مکانیزم در دو مقوله اصلی(سیستمی و استراتژیک) و در نهایت16سازوکارهای مرحله نهادینهسازی در قالب سه مقوله اصلی(سیستمی، ساختاری و فرهنگی) قرار گرفتند.
انطباق نتایج این تحقیق با تحقیقات پیشین نشان میدهد که تنها اونلوخ و اسمیت(2016)؛ سازوکارهای یادگیری سازمانی را بر اساس فرآیندهای یادگیری سازمانی ارائه نمودهاند. اونلوخ و اسمیت(2016) فرآیندهای یادگیری سازمانی را شامل سه مرحله جذب، توزیع و تفسیر دانش میدانند که تا حدودی این مراحل، با سه مرحله از مدل چهار مرحلهای کراسان و همکاران(2013) انطباق دارد. میتوان مرحله جذب در مدل اونلوخ و اسمیت را با مرحله کشف و شهود؛ مرحله تفسیر با مرحله تفسیر و مرحله توزیع با مرحله نهادینهسازی مدل کراسان و همکاران(2013) شبیه دانست. اونلوخ و اسمیت؛ دز مرحله جذب دانش، که منطبق بر مرحله کشف و شهود است به هفت مکانیزم اشاره دارند که در دسته مکانیزمهای سیستمی و توسعه شخصی کارکنان قرار دارد، اما در تحقیق حاضر علاوه بر این دو مورد(در تحقیق حاضر این دو مورد نیز با جامعیت بیشتری پیشنهاد شدهاند) به سازوکارهای مربوط به تحلیل محیطی و حمایتی و تشویقی نیز اشاره شده است.
در مرحله تفسیر اونلوخ و اسمیت تنها به برگزاری جلسات مباحثه اشاره دارند و سازوکارهای سیستمی و فرهنگی در آن مغفول مانده است. در مرحله توزیع دانش، اونلوخ و اسمیت تنها به سازوکارهای آموزشی اشاره دارند و مکانیزمهای فرهنگی و ساختاری اشاره نشدهاند.
شتلر و تیشلر(2017) در تحقیق خود فرآیندهای یادگیری را شامل سه مرحله اکتساب، تفسیر و توزیع میدانند و سازوکارهایی را که به آن اشاره دارند شامل تجربیات سازمانی، خودارزیابی، جستجوی محیطی و مشاوران خارجی میدانند که به صورت کلی برای هر سه مرحله ارائه شده است.
هر مرحله از فرآیند یادگیری با توجه به ماهیت خود، نیازمند سازوکارهای متفاوتی است که بتواند به چرخه و فرآیند یادگیری سازمانی کمک کند. اما در تحقیق شتلر و تیشلر(2017) سازوکارهای ارائه شده به صورت کلی ارائه شده است که نمیتواند چرخه یادگیری را کامل کنند.
نورا جمهوری و رحمان(2016) و دراچ و پود(2010) سازوکارهای یادگیری سازمانی را شامل جلسات مباحثه، مکانیزمهای تشویقی و ثبت تجربیات میدانند که با مقایسه با نتایج تحقیق حاضر مشخص میشود که سازوکارهای ساختاری، فرهنگی و سیستمی در آن مغفول مانده است.
انتظار ميرود که تحقيق حاضر از ابعاد زير به پيشرفت دانش در حوزه یادگیری سازمانی کمک کرده باشد:
ü دستیابی به مکانیزمهای یادگیری سازمانی مستلزم پذيرفتن موجوديت پوياي اين فرايند است. نتايج اين تحقيق ميتواند آگاهي محققين و مديران را در خصوص سازوکارهایی که به فرآیند یادگیری سازمانی موثر بر خط مشی گذاری کمک میکند، را افزايش دهد.
ü با آن که پيشينهي تحقيق، اتخاذ رويکرد فرايندي و جامع را براي شناخت بهتر سازوکارهای یادگیری سازمانی را پيشنهاد ميکند، اين موضوع کمتر مورد توجه محققين قرار گرفته است. تحت اين شرايط، ماهيت خاص روششناسي تحقيق و بهرهمندي از رويکردهای کيفي باعث شده است تا رويکرد محقق در قبال پديدهي یادگیری سازمانی از ماهيتي فرايندي برخوردار باشد.
ü تحقيق حاضر از بعد روششناسي مورد استفاده نيز مشابه ندارد. به طوري که ميتوان استفاده از رويکرد آميخته و روش تحقيق کيفي را اقدامي نو در تحقيقات یادگیری سازمانی کرد. به علاوه، تحقيق حاضر کوشيده است تا از بعد روششناسي به رفع برخي ديگر از کمبودهاي شناسايي شده توسط محققين کمک کند. با بهکارگيري روش فرا تركيب در ماهيت آينده نگر مدل و استفاده از تحلیل تم، به کدگذاري انتخابي اين روش کمک کرده است.
ü اين تحقيق کوشيده است تا به صورتبندي سازوکارهای فرآیند چندسطحی یادگیری سازمانی در شرکتهای کوچک و متوسط استان تهران در کشوري در حال توسعه بپردازد که از لحاظ محيط تحقيق هم قابل اهميت است.
بر اساس يافتههاي تحقيق، موارد زير به تفکیک چهار سازوکار، براي بهبود وضعيت یادگیری سازمانی پيشنهاد ميشود:
پیشنهاد بر اساس سازوکارهای مرحله کشف و شهود
ü شرکتها میبایست از ممیزی داخلی و خارجی جهت شناسایی نقاط قوت و ضعف که میتواند زمینه مناسب برای شروع فرآیند یادگیری در سازمان باشد، استفاده کنند.
ü نظام و سیستم مناسب جهت دریافت مشکلات و شکایات مشتریان و پاسخگویی به خواستهها و نیازهای آنان را طراحی کنند.
ü از خودارزیابیها جهت شناسایی نقاط قوت و ضعف به منظور بهبود میتواند زمینه مناسبی برای یادگیری باشد، استفاده کنند و تحلیل swot انجام دهید.
ü تجزیه و تحلیل دقیق بازار، حضور در نمایشگاهها و تجزیه و تحلیل رقبا میتواند شرکتها را از آخرین تحولات بازار آگاه سازد و از اینرو زمینهای برای نوآوری و یادگیری فراهم سازد.
پیشنهاد بر اساس سازوکارهای مرحله تفسیر
ü دوره و جلسات گفتگو برای استفاده و بهرهبردن از تجربیات کارکنان در زمینههای گوناگون را طراحی کنند.
ü شرکتها میبایستی به صورت مداوم و دورهای از واحدهای مختلف نیازسنجیهای آموزشی را انجام دهند تا زمینه را برای یادگیری فردی فراهم سازند.
ü شرکتها میبایست کارکنان را در تهیه برنامههای استراتژیک و عملیاتی و اجرای آنان مشارکت دهند و با بکارگیری سبک حمایتی نسبت به یادگیری آنان را تشوی کنند.
ü شرکتها میبایست نسبت به فراهم آوردن محیط مناسب سازمان برای یادگیری , استفاده از بستههای تشویقی ایجاد انگیزه اقدام کنند.
ü شرکتها میبایست فرهنگ مطالعه شخصی و کتابخوانی را با استفاده از مکانیزمهای تشویقی ترویج دهند که این امر میتواند به یادگیری سازمانی کمک کند.
پیشنهاد بر اساس سازوکارهای مرحله ادغام
ü شرکتها میبایست در فرآیند جذب نیروی انسانی افرادی را به خدمت گیرند که سطح تحصیل بالایی داشته و تمایل به یادگیری داشته باشد.
ü شرکتها میبایست با برگزاری جلسات تحقق اهداف استراتژیک و مرور برنامههای عملیاتی به یادگیری سازمانی و فردی کمک کنند.
ü شرکتها میبایست از آموزشهای گوناگون و کمیتههای تخصصی در حوزههای مختلف کمک گیرند که خود به فرآیند یادگیری کمک زیادی میکند.
پیشنهاد بر اساس سازوکارهای مرحله نهادینهسازی
ü شرکتها میبایست با انجام کارهای فرهنگی فضای اعتماد، کارتیمی، مشارکت، انتقادپذیری را گسترش دهند که خود زمینهای برای یادگیری فردی و گروهی است.
ü شرکتها به منظور نهادینهسازی یادگیری، آموختهها را در قالب فرآیندها و دستورالعملها اجرایی کنند و آن را به هنجارها و ارزشهای مشترک سازمان تبدیل کنند.
منابع
قرباني زاده، وجه الله(1388)، مبانی نظری يادگيري سازماني و سازمان يادگيرنده، تهران: انتشارات بازتاب
Baetz, W. G. (2003). Organizational learning practices (Doctoral dissertation, State University of New York, 2003). Dissertation Abstracts International, 64(11), 1531. (UMI No.3084486)
Bontis N., Crossan M.M., Hulland J.(2002)." Managing an organizational learning system by aligning stocks and flows".Journal of Management Studies, 39 (4) (2002), pp. 437-469
Chan,C.A. Scott-Ladd, B; (2004). Organizational learning: Some considerations for human resource practitioners. Asia Pacific Journal of Human Resources. Volume 42(3): 336–347.
Chadwick, I. C., & Raver, J. L. (2015). Motivating organizations to learn: Goal orientation and its influence on organizational learning. Journal of management, Vol. 41(3), 957-986.
Chadwick, I.C., & Raver, J.L.(2015)."Motivating organizations to learn: Goal orientation and its influence on organizational learning". Journal of management, Vol. 41(3), 957-986.
Crossan M.(2013)."Multilevel mechanisms of organizational learning". Conference on Organizational learning, Knowledge and Capabilities, Washington, DC.
Crossan M.Wight H. Lane R. (1999). AN ORGANIZATIONALL EARNING FRAMEWORK: FROM INTUITION TO INSTITUTION. Academy of Management Review, Vol. 24, No. 3, 522-537.
Dimitriades, Z. S.( 2005), “Creating strategic capabilities: organizational learning and knowledge management in the new economy,” European Business Review, vol. 17, no. 4, pp. 314-324.
Elias, Tanya, A. (2011). Learning Analytics: Definitions, Processes and Potential P1.
Graham, C. M., & Nafukho, F. M. (2008). Exploring Organizational Learning Mechanisms in Small‐Size Business Enterprises. New Horizons in Adult Education and Human Resource Development, 22(1), 4-23.
Gomez, J.P., Lorente, C.J., & Cabrera, V.R. (2005) .Organizational Learning Capability: A Proposal of Measurement, Journal of Business Research, 58(6), pp.715-725.
H Kitapci, B Aydin, V Celik (2012)." The effects of organizational learning capacity and innovativeness on financial performance: An empirical study". African Journal of Business Management, Vol.6 (6), p. 2332.
Hoffman, J., Hoelscher, M. L., Sherif K,. (2005). Social capital, knowledge management and Sustained superior performance. Journal of Knowledge Management, Vol. 9 (3). 93-100.
Huff, A. S. (1990). "Mapping strategic thought". New York: Wiley.
Jiménez, D .J. Valle, R.S. (2011). "Innovation, organizational learning, and performance" Journal of Business Research, Vol. 64(1), 408-417
Karasavvidis, I., Pieters, J. M., & Plomp, T. (2003). Exploring the mechanisms through which computers contribute to learning. Journal of Computer Assisted Learning, 19(1), 115-128.
Kars-Ünlüoglu, S., & Easterby-Smith, M. Exploring learning mechanisms: underlying processes for organisational renewal. OLKC 2011'de sunulan bildiri. Erişim.
Kolotylo, M., Zheng, H., Parente, R., & Dahiya, R. (2017). Information Technology Outsourcing and Knowledge Transfer: Achieving Strategic Alignment through Organizational Learning. World Academy of Science, Engineering and Technology, International Journal of Economics and Management Engineering, Vol.4(6).
Lopez, S. P., J. M. Peon and C. M. Ordas l; (2005). Organizational Learning as a Determining Factor in Business Performance”; the Learning Organization, Vol. 12)3), pp. 227-45.
Mahmood, Shahid and etal. (2015).The Role of Organizational Learning in Understanding Relationship between Total Quality Management and Organizational Performance, Pakistan Journal of Commerce and Social Sciences, Vol. 9 (1), 282-302.
María Isabel Barba Aragón, Daniel Jiménez Jiménez, Raquel Sanz Valle (2014)." Training and performance: The mediating role of organizational learning". Business Research Quarterly; Vol.17 (3), pp: 161-73.
Maria, R. F. S., & Watkins, K. E.(2001). Perception of learning culture and concerns about the innovation on use of innovation: A question of level of analysis. In Ahrd conference,p.8.
Ricardo Chiva, Joaquin Alegre, Rafael Lapiedra(2007)."Measuring organizational learning capability among the workforce".International Journal of Manpower, Vol. 28(3/4), pp.224-242.
Schechter, C., & Qadach, M. (2016). Principals’ Learning Mechanisms: Exploring an Emerging Construct. Leadership and Policy in Schools, 15(2), 141-167.
Svetlicic, M., & et al. (2007),”Internationalization of Small and Medium – size Enterprises from .selected central European economies”, Eastern European Economics, Vol.45 (4), pp.36-65
Torkestani&Mazloomi and Haghighat(2014)."The Relationship between Information Systems Success,Organizational Learning and Performance of Insurance Companies". International Journal of Business and Social Science Vol.5 (10), pp: 126-132.
Yu Yuan Hung, Richard. Bella Ya-Hui Lien, .Baiyin Yang c. Chi-Min Wud, Yu-Ming Kuo (2010); Impact of TQM and organizational learning on innovation performance in the high-tech industry. International Business Review. Vol. 12(1), pp. 13-35.
Discovering and Surveying Multilevel Organizational Learning Mechanisms Influencing the Small and Medium Enterprises’ Policy-Making in Tehran Province
Abstract:
Background: the biggest concern of the upcoming years for the organizations, disregarding the survival and profitability, will be the creation of grounds for learning and putting the learnt materials into effect and designing and implementing multilevel learning patterns can be of a great importance in line with policy-making efforts.
Objective: the present study has been carried out with the objective of surveying the multilevel organizational learning mechanism effective on the small to medium-sized enterprises’ policy-making activities in Tehran.
Methods: the current research paper has been conducted based on a qualitative-heuristic method. A three-stage approach will be utilized to identify the multilevel organizational learning processes and mechanisms. The first stage studies the scope of the literature existent on the subject and puts forth 48 codes (organizational learning mechanism). The second stage enters the real environment between 10454 small and medium-sized enterprises in Tehran to identify the organizational learning mechanisms. Due to the same reason, a questionnaire containing 55 questions was administered to 371 samples selected in a randomized manner and their information was collected. In a third stage, the learning mechanisms applied by these enterprises were identified and investigated through referring to them and evaluating their documents and papers and performing interviews with the managers and elites therein. Eventually, the final model of multilevel organizational learning mechanism was obtained through blending the three previous approaches.
Findings: based on the results, there were identified herein in discovery and intuition stage, interpretation stage and blending stage 41 mechanisms within the format of four topics, 20 mechanisms within the format of three topics and 9 mechanisms within the format of two topics, respectively. In the end, 16 mechanisms were placed within the format of three primary topics in the final institutionalization stage.
Conclusion: the results of the present paper can enhance the researchers and managers’ awareness of the organizational learning mechanisms that can per se contribute to the policy-making process.
Key words: Organizational Learning, Multilevel Organizational Learning Mechanisms, Organizational learning mechanism
[1] Lopez et al
[2] Kolotylo et al
[3] Chadwick, I.C., & Raver
[4] Jiménez & Valle
[5] Torkestani et al
[6] Elias
[7] Kitapci
[8] Bontis
[9] Chiva
[10] Cognitive maps
[11] Routines
[12] Renewal
[13] Crossan
[14] Yeh-Yun & Zhang
[15] Svetlicic
[16] Gomez
[17] María
[18] Lopez
[19] Dimitriades