Structural Model of Wisdom based on Successful Intelligence with the Mediating role of self-Esteem in Middle Managers
Subject Areas : PsychologySomaye Salek Moghadam 1 , Anita Baghdasarians 2 , Fatemeh golshani 3
1 - Department of Psychology Educational Science, Central Branch, Islamic Azad University, Tehran, Iran
2 - Department of Psychology and Educational Science Central, Tehran Branch, Islamic Azad University, Tehran, Iran.
3 - Department of Psychology, Faculty of Psychology and Educational Sciences, Islamic Azad University, Central Tehran Branch, Tehran, Iran
Keywords: ", wisdom, ", , ", successful intelligence", self-esteem", , ", middle managers",
Abstract :
AbstractThis research was conducted with the aim of providing a structural model of wisdom based on successful intelligence with the mediation of self-esteem in middle managers. The cross-sectional research method is correlational. The statistical population of this research was made up of all the middle level managers of private banks, municipal organizations and Mahan Airlines in Tehran in 1399-1400, from among them, 300 people were selected by staged cluster sampling method. In this research, the tools of wisdom (Ardelt, 2003), successful intelligence (Sternberg, 2005), and self-esteem (Rosenberg, 1965) were used, all of which are valid and had acceptable reliability. In order to analyze the data, SPSS-V19 and Lisrel-V8.80 software were used. Also, in order to respond to the research hypotheses, structural equation modeling was used. The findings of the research showed that the model has a good fit. The results showed that successful intelligence had a direct effect on wisdom. In connection with the existence of an indirect effect of successful intelligence on the wisdom of middle managers through self-esteem, it is confirmed with 95% confidence. The results showed that successful intelligence had a direct effect on wisdom. Therefore, paying attention to the mentioned variables helps senior managers and researchers in order to apply the concept of wisdom, it is very important to identify and select middle managers in organizations and design more appropriate training packages and increase knowledge and designing more suitable for cultivating wisdom.
_||_
عنوان :
مدل ساختاری خردمندی بر اساس هوش موفق با نقش میانجی عزت نفس
در مدیران میانی
چکیده
این پژوهش با هدف، ارائه مدل ساختاری خردمندی بر اساس هوش موفق با میانجی گری عزت نفس در مدیران میانی انجام شد. روش پژوهش مقطعی از نوع توصیفی-همبستگی و به منظور پاسخگویی به فرضیههای پژوهش از روش تحلیل الگویابی معادلات ساختاری استفاده شد. جامعه آماری این پژوهش، کلیه مدیران لایه میانی بانک های خصوصی و شرکت هواپیمایی ماهان شهر تهران در نیمه اول سال 1400 بودند، که از میان آنها، تعداد 300 نفر با روش نمونهگیری خوشه ای مرحله ای انتخاب شدند. در این پژوهش از ابزارهای خردمندی (آردلت، 2003)، هوش موفق (استرنبرگ، 2005)، و عزت نفس (روزنبرگ، 1965) استفاده شد که همگی از اعتبار و پایایی قابل قبولی برخوردار بودند. به منظور تجزیهوتحلیل دادهها از نرمافزار SPSS-V19 و Lisrel-V8.80 استفاده شد. یافتههای پژوهش نشان داد که مدل از برازش مناسبی برخوردار است. نتایج نشان داد هوش موفق اثر مستقیم و معنادار بر خردمندی داشته است. اثر غیرمستقیم هوش موفق بر خردمندی مدیران میانی با میانجی گری عزت نفس با 95 درصد اطمینان تایید شد. بنابراین می توان این گونه نتیجه گرفت که مدیران خردمند از هوش موفق و عزت نفس بالاتری برخوردارند.
. لذا توجه به تاثیر متغیرهای مذکور برای کاربردی شدن مفهوم خردمندی اهمیت فراوانی دارد، همچنین شناسایی و انتخاب مدیران میانی در سازمان ها و طراحی بسته های آموزشی مناسبتر و برنامه های دانش افزایی بیشتر برای پرورش خردمندی به مدیران ارشد و پژوهشگران یاری می رساند.
واژگان کلیدی: خردمندی، هوش موفق، عزت نفس، مدیران میانی
Abstract
This research was conducted with the aim of providing a structural model of wisdom based on successful intelligence mindset with the mediation of self-esteem in middle managers. The cross-sectional research method is correlational. The statistical population of this research was made up of all the middle level managers of private banks, municipal organizations and Mahan Airlines in Tehran in 1399-1400, from among them, 300 people were selected by staged cluster sampling method. In this research, the tools of wisdom (Ardelt, 2003), successful intelligence (Sternberg, 2005), and self-esteem (Rosenberg, 1965) were used, all of which are valid and had acceptable reliability. In order to analyze the data, SPSS-V19 and Lisrel-V8.80 software were used. Also, in order to respond to the research hypotheses, structural equation modeling was used. The findings of the research showed that the model has a good fit. The results showed that successful intelligence had a direct effect on wisdom. In connection with the existence of an indirect effect of successful intelligence on the wisdom of middle managers through self-esteem, it is confirmed with 95% confidence. The results showed that philosophical mindset had a direct effect on wisdom. Therefore, we concluded wise managers have successful intelligence and higher self-esteem.
Therefore, paying attention to the mentioned variables helps senior managers and researchers in order to apply the concept of wisdom, it is very important to identify and select middle managers in organizations and designe more appropriate training packages and increase knowledge and choosing managers and designing more suitable for cultivating wisdom.
Key words: wisdom, successful intelligence, self-esteem, middle managers
مقدمه
در طول قرن ها در فرهنگ های مختلف خردمندی والاترین صفت و نقطه عطف شناخت بشری قلمداد شده است (والش و رمز، 2015). امروزه نیز مساله بسیاری از سازمان های اداری و نظام های آموزشی دنیا، کمک به رشد مهارت های شناختی به ویژه در زندگی اجتماعی و فردی، کار و تحصیل است. هر چند حافظه، مهارت های تحلیلی و هوش اهمیت بسیار دارد اما برای موفقیت در کار، تحصیل و زندگی کافی نیست و به نظر می رسد اهمیت دانش افزایی و یادگیری مهارت هایی همچون خردمندی بیشتر است. افرادی که از مهارت های شناختی برای رسیدن به اهداف خودخواهانه و نادرست استفاده می کنند، ممکن است خلاق و باهوش باشند؛ ولی قطعا خردمند نیستند (استرنبرگ، 2003). بر این اساس در دو دهه گذشته مفهوم خردمندی در متون روان شناسی مورد توجه بسیار قرار گرفته و حجم بسیاری از پژوهش ها را به خود اختصاص داده است. همچنین خرد تأثیر خود را بهصورت رفتار در برخی از وظایف کارمندان نشان میدهد و موجب بهبود عملکرد آنها و حرکتشان به سمت رشد و پیشرفت میشود (بیرلی1 و همکاران، 2000). خرد تأثیر چشمگیری بر موفقیت در سطوح مختلف فردی و اجتماعی دارد و سازگاری و ارتقا در محیط کار را بهبود میبخشد (رولی2، 2007)؛ همچنین خرد میتواند بهعنوان ابزاری کارا برای پاسخگویی به محیط نامطمئن باشد (هیز3، 2008). بهطورکلی درک بیشتر خرد و مفاهیم مربوط به آن مانند هوش موفق در مدیران میانی میتواند زمینه ارزشمندی را ايجاد کند و منجر به بهبود تئوری و عمل در سازمان و کارمندان شود. علاوه بر این میتواند در دستیابی به مجموعهای از مزایای اجتماعی و خانوادگی که میتوانند از عملکرد و موفقیت پشتیبانی کنند نقش داشته باشد (رولی، 2007). خرد با ارتقای اثربخشی و کارایی عملکرد کارمندان، میتواند نقش قابلملاحظهای در ایجاد مزیت رقابتی برای آنها داشته باشد بهنحویکه کارمندان با تقویت جایگاه علمی و دانشی خود میتوانند نگرشی برونمرزی برای آموزش، تربیت و تجربه اندوزی بهصورت گستردهتر داشته باشد (عطارنیا و همکاران، 1395).
از طرفی موفقیت سازمان ها و محیط های کاری بستگی کامـل بـه اسـتفاده کارآمـد از مدیران و نیـروی انسانی بر پایه علوم رفتاری دارد که یکی از مهمترین عناصرجهت ارائه خـدمات مناسـب است. منابع انسانی و نیروی کارآمد، بنیادی ترین عامل تولید، سازندگی، رشد و تکامل و سازندگی است، بنابراین در خصوص ارتقای خرد مدیران توانمند نیز باید اذعان نمود که این امر مستلزم انجام فعالیتهای منظم و مستمر در تمامی سطوح سازمانی است که براي بقا، پیشرفت و کارایی در جهان پر تغییر و تحول امروزی بسیار نیازمند آن میباشیم (سایدز4، 2017)، که بدون شک یکی از این موارد توجه به مدل ساختاری مناسب و مطلوب برای ارتقای خردمندی مدیران می باشد.
استرنبرگ (1998) هوش موفق5 را زیربنای خردمندی قرار می دهد و خردمندی را به عنوان عامل تعادل بین منافع برون فردی و درون فردی و بین فردی از طریق مشارکت ارزش ها برای رسیدن به مصلحت جمع در نظر گرفته است (استرنبرگ، 2008). هوش موفق ترکیبی از توانایی های تحلیلی، خلاق و عملی است که به افراد برای سازگاری، انتخاب و تغییر محیط به منظور رسیدن به اهداف خود در زندگی، با توجه به بافت فرهنگی-اجتماعی کمک می کند. موفقیت تنها در بافت فرهنگی اجتماعی خود فرد تعریف می شود؛ در فرهنگ اجتماعی ما، موفقیت با توجه به مجموعه ای از ارزش ها، ملاک ها و یا انتظارهای خود فرد و دیگران شکل می گیرد (هاشمی، غضنفری، شریفی و احمدی، 1398). هوش موفق مجموعه واحدی از توانایی های لازم برای موفقیت و پیشرفت در زندگی است که افراد با توجه به بافت فرهنگی-اجتماعی خود از طریق شناخت همزمان نقاط قوت و ضعف خود، پرورش نقاط قوت و پیدا کردن راه اصلاح یا جبران نقاط ضعف، به موفقیت دست می یابند. افراد دارای هوش موفق، با استفاده از تعادلی که میان توانایی های تفکر تحلیلی، خلاقی و عملی برقرار می سازند، به انطباق با محیط، تغییر و انتخاب دست می زنند (استرنبرگ6، 2019). نتایج برخی از مطالعات نشان داد که در بسیاری از برنامه های آموزشی، فقط بر هوش تحلیلی، آن هم بر سطوح پایین آن تاکید می کنند. در حالی که به دو جنبه دیگر هوش، یعنی هوش خلاق و عملی که برای موفقیت در زندگی، مهم و لازم است، کمتر توجه شده یا اصلا توجهی نمی شود (مینتوب و علی7، 2018). همچنین نتایج پژوهش میتانا، موواگا و سمپالا8 (2019) نشان داد که، بیشترین تفکری که از افراد انتظار می رود، تفکر تحلیلی است، اما در دنیای واقعی، اهمیت تفکر خلاق و به ویژه تفکر عملی، خیلی بیشتر مورد انتظار است. نتایج پژوهش قربانی و خرمایی (1396)، نشان داد که هوش موفق به عنوان متغیر برون زاد به طور مستقیم بر خردمندی تاثیر دارد. در پژوهش گودرزی (1399) به نقش تعیینکننده هوش موفق در پیشبینی خرد دانشجویان پرداخته شد. از سوی دیگر آردلت خرد را ویژگی شخصیتی مهم و در تعامل با سایر ویژگی ها در نظر گرفته است. خوش بینی و دیدگاه مثبت نسبت به آینده، هدفمندی، عزت نفس9 (کردنوقابی، دلفان و عربلو، 1394) و تحصیلات (وانگ و لی10، 2018) به منزله عاملی بیرونی-از ویژگی های موثر بر خردند. عزت نفس نقشی اساسی در شکل گیری خرد انسان دارد (بورتولان11، 2018). عزت نفس به ارزیابی مثبت یک فرد از خود اشاره می کند که از دو بعد «شایستگی و ارزش» تشکیل شده است. بعد شایستگی (عزت نفس مبتنی بر کارآمدی) به درجه ای که افراد خود را توانمند و کارآمد می بینند و بعد ارزش (عزت نفس مبتنی بر ارزش) نیز به درجه ای از احساس افراد که باور دارند ارزشمند هستند، اشاره دارد. عزت نفس شش رکن اساسی دارد که زندگی آگاهانه، خودپذیری، مسئولیت در قبال خود، قاطعیت و ابراز وجود، زندگی هدفمند، انسجام و یکپارچگی را شامل می شود (شیموتسو و هوریکاوا12، 2016). افراد دارای عزت نفس بسیار خردگرا هستند و از واقع بینی، شهودی بودن، استقلال رای، انعطاف پذیری و بسیاری از ویژگی های مثبت بهره می برند (گاردنر13، 2020). در نتایج پژوهش عزیزی، کردنوقابی و عرفانی (1398)، عزت نفس نقش اثرگذار بر خرد داشت و در مقابل عزت نفس پایین مسیر دستیابی به خرد را مسدود می کند. همچنین نتایج پژوهش محمدی، فاضلی و میرزایی (1397)، نشان داد خرد بر عزت نفس و آوای سازمانی کارکنان شعب بانک رفاه استان اصفهان اثرگذار است.
امروزه سازمان هایی موفق هستند و می توانند در دنیای پر رقابت ادامه حیات بدهند که دائما افکار و اندیشه های جدید را در سازمان کاربردی کنند و این امر توسط مدیران توانمندی که از هوش موفق و عزت نفس بالایی برخوردار هستند، میسر می شود. لذا پژوهش حاضر در پی بررسی این سوال است که: مدل ساختاری خردمندی بر اساس هوش موفق با میانجی گری عزت نفس در مدیران میانی از برازش مناسبی برخوردار است ؟ بنابراین مدل مفهومی پژوهش به صورت زیر ارائه می گردد.
شکل 1. مدل پیشنهادی پژوهش
روش پژوهش
این پژوهش به لحاظ هدف بنیادی و همچنین به لحاظ روش گردآوری دادهها با استفاده از روش پژوهش همبستگی و روش تحلیل الگویابی معادلات ساختاری انجام شد. جامعه آماری این پژوهش را کلیه مدیران لایه میانی بانکهای خصوصی و شرکت هواپیمایی ماهان شهر تهران در نیمه اول سال 1400 تشکیل دادند. به منظور تعیین حجم نمونه، با توجه به این که در این پژوهش از تحلیل عاملی تایید استفاده شد و قاعدتا حجم نمونه بیشتری برای برازش مدل لازم است. لذا توصیههایی برای تعیین حجم نمونه وجود دارد که در این پژوهش به منظور تعیین حجم نمونه به این توصیه ها توجه شد. دینگ و همکاران (1995)، 200تا 250 نمونه را به عنوان حداقل حجم نمونه رضایت بخش با توجه به متغیرهای آشکار و پنهان مناسب دانستهاند. لوهلین (1992) برای مدل هیا اندازهگیری دو تا چهار عامل، 100 تا 200 آزمودنی را پیشنهاد کرده است. بنتلر و چو (1987) پیشنهاد کردهاند تعداد 100 شرکت کننده به ازای متغیرها مطلوب است. بر این اساس ، تعداد نمونه 300 نفر در نظر گرفته شد. لازم به ذکر است که نمونهها بر اساس روش نمونهگیری خوشهای چند مرحلهای انتخاب شد.
ابزارهای پژوهش:
پرسشنامه خرد آردلت (2003): پرسشنامه خرد توسط آردلت در سال 2003 طراحی شده است. این پرسشنامه از 39 گویه و سه خرده مقیاس شناختی (14 سوال)، انعکاسی (12 سوال) و عاطفی (13 سوال) تشکیل شده است که به منظور سنجش خرد به کار می رود. نمره گذاری پرسشنامه به صورت طیف لیکرت 5 نقطه ای است که برای گزینه های «کاملا مخالفم»، «مخالفم»، «نظری ندارم»، «موافقم» و «کاملا موافقم» به ترتیب امتیازات 5، 4، 3، 2 و 1 در نظر گرفته می شود. همچنین برای تعدادی از گویه ها نمره گذاری به صورت طیف لیکرت 5 نقطه ای است که برای گزینه های «کاملا در مورد من صحیح است»، «تا حدودی در مورد من صحیح است»، «نظری ندارم»، «تا حدودی در مورد من صحیح نیست» و «اصلا در مورد من صحیح نیست» به ترتیب امتیازات 1، 2، 3، 4 و 5 در نظر گرفته می شود. آردلت همسانی درونی در هر سه بعد به طور کلی را 85/0، بعد شناختی 78/0، بعد بینشی 75/0، و بعد عاطفی را 74/0 محاسبه کرد. همچنین وی ویژگی های روان سنجی آن از جمله پایایی بازآزمایی آن را (56/0) و پایایی بین ارزیابان را مثبت و معنادار و روایی همگرای آن را از طریق بررسی همبستگی آن با مقیاس بهزیستی روان شناختی مناسب گزارش کرده است و تحلیل عامل اکتشافی نیز موید سه عامل نظری اندازه گیری شده بوده است و آلفای کرونباخ آن 85/0 است. (آردلت، 2003).
پرسشنامه هوش موفق استرنبرگ14 (2005): پرسشنامه هوش موفق توسط استرنبرگ (2005) طراحی شده است. شامل 36 خرده آزمون می باشد، که 3 خرده مولفه های تحلیلی، خلاق و عملی را اندازه گیری می کند. این پرسشنامه دارای 36 سوال می باشد که هر مولفه شامل 12 سوال است. 12 سوال اول مولفه های تحلیلی، 12 سوال دوم مولفه های خلاق و 12 سوال آخر مولفه های عملی را می سنجند. افراد بر روی یک مقیاس پنج درجه ای (عالی= 5، خیلی خوب= 4، خوب= 3، نسبتا خوب= 2، ضعیف= 1) به سوالات پاسخ می دهند. حداکثر نمره در این آزمون 180 و حداقل نمره 36 نمره خواهد بود که این نمره ها به ترتیب با هم جمع می شوند و یک نمره کل برای هر آزمون به دست می آید که میزان هوش موفق او را نشان می دهد (سلامی، 1392). پایایی پرسشنامه فوق در تحقیقات متعددی توسط استرنبرگ (2002، 2005، 2010) بین 72/0 تا 85/0 گزارش شده است. نگهبان سلامی و همکاران (1391) پایایی این پرسشنامه را بر اساس آلفای کرونباخ و بازآزمایی بین 80/0 تا 85/0 گزارش نمودند.
پرسشنامه عزت نفس روزنبرگ (1965 ): پرسشنامه عزت نفس روزنبرگ (1965): این مقیاس توسط موریس روزنبرگ در سال 1965 تهیه و معرفی شده که از 10 ماده تشکیل شده است و برای اندازه گیری دو بعد شایستگی و ارزش، یعنی عزت نفس کلی تهیه شده است. روزنبرگ باز پدیدآوری مقیاس را 9/0 و مقیاس پذیری آن را 7/0 گزارش کرده است. ضرایب آلفای کرونباخ برای این مقیاس در نوبت اول 87/0 برای مردان و 86/0 برای زنان و در نوبت دوم 88/0 برای مردان و 87/0 برای زنان محاسبه کرده است. وایلی (1989) در مرور خود بر تحقیقات انجام شده با این مقیاس دریافت که در هفت تحقیق مختلف، مقدار آلفا از 82/0 تا 87/0 به دست آمده است. سیلبر و تیپت (1965) ضریب بازآزمایی بعد از دو هفته را 85/0 به دست آوردند. در پژوهشی در ایران توسط برخوری و همکاران (1388) ضریب آلفای کرونباخ 81/0 بدست آمده است. همچنین روایی این مقیاس در فرهنگ ایرانی در مطالعات مختلف نیز تایید شده است. همچنین پایایی آن در پژوهش های مختلف به روش آلفا 87/0 تا 88/0 گزارش شده است (شیخ و افشاری، 1391).
تجزیهوتحلیل اطلاعات بهدستآمده از اجرای پرسشنامهها از طریق نرمافزار Spss-V19 و Lisrel-V8.80 انجام شد. همچنین به منظور آزمون فرضیههای پژوهش از مدل سازی معادلات ساختاری استفاده شد.
یافته ها:
در این بخش با استفاده از شاخصهای مرکزی، پراکندگی و نمودار متغیرهای پژوهش مورد توصیف قرار میگیرد.
جدول 1. مشخصههای آماری متغیرهای پژوهش
متغیر | مولفه | نمره | انحراف استاندارد | چولگی | کشیدگی |
خرد | شناختی | 62.16 | 7.70 | 0.81- | 0.15 |
بینشی | 51.55 | 7.04 | 0.27- | 0.69 | |
عاطفی | 56.31 | 6.92 | 0.90- | 1.03 | |
هوش موفق | تحلیلی | 50.84 | 7.21 | 0.77- | 0.26 |
خلاق | 52.61 | 7.08 | 1.34- | 0.29 | |
عملی | 52.32 | 7.03 | 1.25- | 0.21 | |
عزت نفس | شایستگی و ارزش | 6.21 | 5.15 | 0.33- | 0.86 |
اطلاعات جدول 1 مشخصههای آماری متغیرهای پژوهش را نشان میدهد. با توجه به مقادیر چولگی و کشیدگی که در بازهی (1.96+،1.96-) قرار دارد، حدس بر نرمال بودن دادهها قوت میگیرد، بنابراین، میتوان فرض نرمال بودن دادهها را مطرح کرده و پذیرفت. پس از بررسی نرمال بودن دادهها، رابطه (همبستگی) بین متغیرهای پژوهش مورد ارزیابی قرار گرفت. بنابراین، از آزمون همبستگی استفاده شد و نتایج آن در جدول 2 گزارش شده است.
جدول 2. ماتریس همبستگی بین متغیرهای پژوهش
|
| خرد | هوش موفق | عزت نفس |
خرد | همبستگی | 1 |
|
|
Sig. |
|
| ||
هوش موفق | همبستگی | 0.776** | 1 |
|
Sig. | 0.000 |
| ||
عزت نفس | همبستگی | 0.337** | 0.344** | 1 |
Sig. | 0.000 | 0.000 |
همانطور که از ماتریس 2 مشخص است، علامت ** نشاندهندهی وجود همبستگی بین متغیرهای پژوهش در سطح 0.01 را نشان میدهد. یعنی، بين متغيرهاي پژوهش رابطه معنادار وجود دارد. در ادامه، به منظور بررسی روابط متغیرهای فرضیه پژوهش، از مدل معادلات ساختاری تائیدی استفاده شد. بدین منظور، پس از رسم ساختار، اضافه نمودن قیود مدل و انتخاب روش ماکسیمم درستنمایی، مدل اجرا شده و نمودار مسیر برازش شکلهای 2 و 3 به دست آمد.
شکل 2. ضرایب مسیر و بارهای عاملی مدل فرضیه پژوهش (در حالت استاندارد)
شکل 3. ضرایب معناداری مدل فرضیه پژوهش
با توجه به معیارهای خی-دو و RMSEA این مدل برازش مناسبی به دادهها ارائه میکند. در جدول 3، مهمترین و متداولترین شاخصهای برازش آورده شده است. همانگونه که در جدول 3 دیده میشود، همهی شاخصها کفایت آماری دارند. بنابراین، با اطمینان میتوان دریافت محقق در مورد این شاخصها به برازش نسبتاً کاملی دست یافته است.
جدول 3. گزیدهای از شاخصهای برازش مهم مدل ترسیمی
شاخص | نام شاخص | اختصار | مقدار | برازش قابل قبول | ||||
شاخصهای برازش مطلق | سطح تحت پوشش (کای اسکوئر) | - | 8252.04 |
| ||||
شاخص نیکویی برازش | GFI | 0.89 | بزرگتر از 0.8 | |||||
شاخصهای برازش تطبیقی | شاخص نیکویی برازش اصلاح شده | AGFI | 0.86 | بزرگتر از 0.8 | ||||
شاخص برازش تطبیقی | CFI | 0.97 | بزرگتر از 0.9 | |||||
شاخصهای برازش مقتصد | ریشه میانگین مربعات خطای برآورد | RMSEA | 0.068 | کمتر از 0.1 |
در جدول 3، ضرایب مسیر به همراه مقادیر t برای فرضیهی فوق آورده شده است. همانطور که مشخص است، مسیرهای مورد آزمون، پذیرفته میشوند.
جدول 4. ضرایب مسیر و مقادیر t برای فرضیه پژوهش
مسیر | ضریب مسیر | مقدار t | وضعیت |
هوش موفق --> عزت نفس | 0.52 | 13.42 | پذیرفته شد |
عزت نفس --> خردمندی | 0.50 | 13.36 | پذیرفته شد |
هوش موفق --> خردمندی | 0.44 | 12.31 | پذیرفته شد |
بنابراین، میتوان چنین نتیجه گرفت که اثر هوش موفق بر خردمندی با میانجیگری عزت نفس در مدیران میانی معنادار است. برای بررسی میزان تأثیر مستقیم و غیرمستقیم متغیرهای مستقل بر وابسته لازم است تا اثرات کل، مستقیم و غیرمستقیم برای متغیر درونزای مدل ارائه شود که این اثرات در جدول 5 قابل مشاهده است.
جدول 5. ضرایب مسیر و مقادیر t برای فرضیه اول
متغیر مستقل | متغیر وابسته | اثر | |||||
مستقیم | غیرمستقیم | کل | |||||
هوش موفق | عزت نفس | 0.52 | ---- | 0.52 | |||
عزت نفس | خردمندی | 0.50 | ----- | 0.50 | |||
هوش موفق | خردمندی | 0.44 | 0.26 = 0.50 * 0.52 | 0.70 |
همانطور که در جدول 5 قابل مشاهده است: تاثیر هوش موفق به صورت غیرمستقیم از طریق عزتنفس بر خردمندی به میزان 0.70 است.
بحث و نتیجه گیری
پژوهش حاضر با هدف مدل ساختاري خردمندي بر اساس هوش موفق با نقش ميانجي عزت نفس در مديران مياني انجام شد. نتایج نشان داد هوش موفق بر خردمندی در مدیران میانی تأثیر مستقیم دارد. این یافته با تحقیقات پیشین (قربانی و خرمایی، 1400؛ گودرزی، 1399؛ بهری و همکاران، 2021) همسو و بر اساس مدل آردلت قابل تبیین است. در این مدل بیشترین تاکید بر عناصر شناختی در خردمندی است و خردمندی شکل پیشرفته هوش و دیگر مهارت های تفکر قلمداد می شود. خردمندی مجموعه ای تحول یافته از دانش و قضاوت واقعی و اجرایی در نظر گرفته می شود که با ملاحظات عملی و اساسی و مسائل مبهم و غیرقطعی زندگی سروکار دارد. استرنبرگ (2001) عقیده دارد که افراد دارای هوش موفق قادر به کسب موفقیت در بافت فرهنگی اجتماعی هستند و با توجه به موقعیت و شرایط پیش رو از توانایی های تحلیلی، عملی و خلاق برای رسیدن به موفقیت استفاده می کنند؛ بنابراین در فرد دارای هوش موفق، که به صورت مکرر در زندگی احساس موفقیت می کند، باور به خردمندی تقویت می شود. هوش موفق، نقش مهمی در استفاده از فرصت ها برای فرد فراهم می سازد. این افراد با داشتن خصوصیاتی مثل تفکر سریع، کنجکاوی، درک و فهم روابط پیچیده (استرنبرگ، 2003)، ابتدا به صورت منطقی به دور از احساسات، و موقعیت و مسائل مربوط به آن را تحلیل و بررسی می کنند و در راه رسیدن به هدف خود، همراه با داشتن استعدادهای چندگانه و چندبعدی برای حل مسائل، استقامت و شکیبایی نیز نشان می دهند. به عبارت دیگر، افراد با هوش موفق، به دلیل تجربه موفقیت به صورت مکرر، عدم موفقیت های خود را سطحی و گذرا می پندارند و آن را به عوامل مختلفی غیر از توانایی خود نسبت می دهند. این طرز فکر موجب استقامت و شکیبایی بیشتر در برابر ناملایمات و شکست ها می گردد. به عبارت دیگر این افراد با صبوری و متانت خویش، به دنبال راه حل خلاقانه برای موقعیت هستند. بر این اساس، ارتباط بین هوش موفق و خردمندی، قابل تبیین به نظر می رسد.
همچنین نتایج نشان داد اثر هوش موفق بر خردمندی با میانجیگری عزت نفس در مدیران میانی معنادار است. در تبیین یافته های این پژوهش می توان گفت، اقدامات تربیتی لازم برای رشد خردمندی از کودکی و تقویت عزت نفس می تواند نقش موثری در افزایش هوش موفق افراد در بزرگسالی داشته باشد. افرادی که از خودآگاهی، نوع دوستی و مدیریت هیجانی بالایی برخوردارند از هوش موفق نیز برخوردار می شوند. بنابراین فردی که عزت نفس بالایی دارد، سطح خردمندی بالاتر و به تبع آن هوش موفق بیشتری هم دارد. پس می توان با تمرینات ویژه و دانش افزایی سطح عزت نفس، هوش موفق و خردمندی مدیران را بالا برد. ضمن ارتباط متقابل بین این سه متغیر، یافته های پژوهش نشان داد که بین تک تک این متغیرها با یکدیگر همبستگی مثبت و معنادار وجود دارد. نتایج پژوهش با یافته های (گودرزی، 1399؛ قربانی و خرمایی، 1395) همسو است. این پژوهشگران دریافتند که خردمندی و مولفه های آن با هوش موفق و عزت نفس رابطه دارد. در تبیین نتایج بدست آمده می توان به این مطلب اشاره نمود که افراد خردمند و با هوش موفق از دیگران بازخوردهای مثبت دریافت کرده و در تعامل با اطرافیان موفق تر هستند. این روابط موفق نیز می تواند باعث افزایش عزت نفس فرد شود. کسی که هوش موفق دارد در برقراری رابطه با دیگران موفق تر عمل می کند و فرد خردمند نیز با تفکرات و اعمال خلاقانه خود توجه دیگران را جلب می کند. همه این ها باعث احساس رضایت از خود و کارآمدی و در نهایت عزت نفس بالا در فرد می گردد. بنابراین می توان با استفاده از کارگاه های آموزشی در راستای تقویت هوش موفق افراد، میزان عزت نفس و نیز خردمندی را در آنان افزایش داد. از طرف دیگر افراد با هوش موفق نیاز به شرایط ذهنی خاصی دارند که در آن بتوانند خوب فکر کنند، خوب استدلال و نتیجه گیری کنند و نیز خوب عمل کنند؛ از یک طرف افراد دارای عزت نفس بالا می توانند این شرایط ذهنی را دارند و از طرف دیگر نیز کسانی که از سطح خردمندی بالایی برخوردارند، احتمالا آرامش روانی بهتری داشته، رضایت از زندگی بالایی دارند، کارآمد هستند و لذا این افراد نیز استعداد بیشتری برای طرح ریزی برنامه های خلاق و انجام کارهای خلاقانه دارند تا کسانی که واجد چنین ویژگی هایی نیستند، اما کسی که عزت نفس کمی دارد، ذهنش درگیر مسائل و مشکلات است؛ رضایتی از زندگی ندارد؛ لذتی از زندگی نمی برد و احساس کارآمدی و کنترل ندارد و در مجموع فردی است که خردمندی پایینی دارد، اصولا نمی تواند فرد خلاقی با هوش موفق بالا باشد. با توجه به پیشینه پژوهشی می توان گفت که از طرفی، هوش موفق مدیران می تواند عزت نفس و خردمندی آنان را پیش بینی کند؛ بنابراین داشتن برنامه دانش افزایی بصورت تئوری و عملی برای افزایش خردمندی در مدیران و به طور کلی در سازمان ها می تواند عزت نفس بالا را برای آن ها به ارمغان آورد. داشتن مدیرانی با عزت نفس بالا خود به خود منتج به رشد و پیشرفت کارمندان و اهداف سازمان و حتی کارایی بیشتر و بهتر در سایر زمینه ها می شود.
تمام این یافته به نوبه خود شاهدی بر ارتباط هوش موفق و خردمندی با نقش میانجی عزت نفس است و ارتباط بین متغیرها به لحاظ تجربی تایید شد، از لحاظ نظری، در جستجوهای موضوعی ما مورد مشابه یافته نشد که روابط بین هوش موفق و عزت نفس با خردمندی را مورد بررسی قرار داده باشد و در پژوهش های معدود در این زمینه فقط به ارتباط دو به دوی متغیرها پرداخته شده و بنابراین بررسی روابط این متغیرها در قالب یک مدل به غنای دانش در این زمینه افزوده است. همچنین با توجه به اهمیت موضوع خردمندی به منزله یکی از سازه های مهم روان شناسی مثبت در نظام های کاری و آموزشی دنیا به خصوص در سال های اخیر، شناسایی پیش آیندها و متغیرهای مرتبط با خردمندی پیام های مهمی برای متخصصان و برنامه ریزان دانش و تربیت دارد؛ زیرا با شناسایی این عوامل می توان به طراحی برنامه های مداخله ای و آموزشی در زمینه افزایش خردمندی مدیران پرداخت. در نظام های آموزشی جهان، مانند گذشته، صرفا بر هوش و مهارت های تفکر تاکید نمی کنند و آنها را تنها دغدغه نظام های کاری و آموزشی نمی دانند؛ بنابراین بهتر است با فراهم آوردن محیط های آموزشی غنی همه جانبه در جهت کسب هوش موفق و عزت نفس مدیران خردمند در آینده، موفقیت شغلی و کارایی اجتماعی ایشان را افزایش داد.
منابع
عزیزی سعید، یاسر. کردنوقابی، رسول. عرفانی، نصراله (1397). تاثیر تحولی خردمندی با نقش میانجی عزت نفس در دانش آموزان دبیرستان دخترانه. مجله سلامت روان شناختی، 5 (2)،1-1
عطارنیا، احمد؛ شعلهکار، شیما (1395). تأثیر رهبری تحولآفرین بر خرد سازمانی با نقش میانجی فرهنگسازمانی در دانشگاه آزاد اسلامی (مورد: شهر تهران). مدیریت فرهنگسازمانی، 3(6)، 43.
قربانی، رقیه و خرمایی، فرهاد. (1395). تبیین خردمندی براساس هوش موفق و خودکارآمدی مقابله ای. مجله روانشناسی تحولی (روانشناسان ایرانی)، 13 (49)، 55-43.
کردنوقابی، رسول؛ دلفان بیرانوند، آرزو و عربلو، زینب. (1394). دیدگاه سالمندان در مورد خرد و مولفه های آن: روانشناسی خرد. مجله روانشناسی پیری، 1 (3)، 167-157.
گودرزی، رقیه. (1399). تبیین خردمندی بر اساس هوش موفق و هوش اخلاقی در بین دانشجویان دانشگاه سمنان: الگوی معادلات ساختاری. پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه سمنان.
محمدی، مهدی؛ فاضلی، رسول و میرزایی، داوود. (1397). تاثیر خرد سازمانی و عزت نفس بر آوای سازمانی کارکنان بانک رفاه استان اصفهان. کنفرانس بین المللی مطالعات بین رشته ای در مدیریت و مهندسی، تهران.
هاشمی، بهروز؛ غضنفری، احمد؛ شریفی، طیبه و احمدی، رضا. (1398). اثربخشی آموزش مولفه های هوش موفق بر انگیزش پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دختر. مجله مطالعات روانشناسی تربیتی، 36 (11)، 203-189.
Azizi Saeed, Yaser; Kurdnoqabi, Rasool and Erfani, Nasraleh. (2018). Transformational effects on wisdom with the mediation of self-esteem in middle school female students. Journal of Health Psychology, 5 (2), 1-1
Atarnia, Ahmad.Sholekar, Shima (2016). The Effect of Transformational Leadership on Organizational Wisdom with the mediating role of Organizational Culture in the Islamic Azad University ( case: Tehran).Management of organizational culture, 3(6), 43.
Bahri, S., Ramly, M., & Gani, A. (2021). Organizational Commitment and Civil Servants Performance: The Contribution of Intelligence, Local Wisdom and Organizational Culture. European Journal of Business and Management Research, 6(1), 128-134.
Bierly, P. E., Kessler, E. H., & Christensen, E. W. (2000). Organizational learning, knowledge and wisdom. Journal of organizational change management.
Kurdnoqabi, Messenger; Delfan Biranvand, Arzu and Arablo, Zainab. (2014). Elderly's perspective on wisdom and its components: psychology of wisdom. Journal of Psychology of Aging, 1(3), 167- 157
Gardner, D. G. (2020). The importance of being resilient: psychological well-being, job autonomy, and self-esteem of organization managers، 155, 109731.
Ghorbani, Ruqiya and Khormai, Farhad. (2015). Explanation of wisdom based on successful intelligence and coping self-efficacy. Journal of Evolutionary Psychology (Iranian Psychologists), 13 (49), 43-55. 10.
Guderzi, Ruqiya. (2019). Explanation of wisdom based on successful intelligence and moral intelligence among students of Semnan University: structural equation model. Master's thesis, Semnan University
Hashemi, Behrouz; Ghazanfari, Ahmed; Sharifi, Tayyaba and Ahmadi, Reza. (2018).
The effectiveness of teaching the components of successful intelligence on motivating the academic progress of female students. Journal of Educational Psychology Studies, 36(11), 203-189.
Mintoub, M. K., & Ali, F. T. (2018). The Strategy Effect of Successful Intelligence in the Student's Achievement of the Third Grade of the College of Education Curriculum and Teaching Methods. Indian Journal of Public Health Research & Development, 9(10).
Mitana, J. M. V., Muwagga, A. M., & Ssempala, C. (2019). Assessment for successful intelligence: A paradigm shift in classroom practice. International Journal of Educational Research Review, 4(1), 106-115.
Mohammadi, Mahdi; Fazeli, Rasool and Mirzaei, Dawood. (2017). The effect of organizational wisdom and self-esteem on the organizational voice of Refah Bank employees in Isfahan province. International Conference on Interdisciplinary Studies in Management and Engineering, Tehran.
Rowley, J. (2007). Where is the wisdom that we have lost in knowledge? Journal of Documentation, 62 (2), pp. 251-270
Shimotsu, S., & Horikawa, N. (2016). Self-stigma in depressive patients: Association of cognitive schemata, depression, and self-esteem. Asian journal of psychiatry, 24, 125-129.
Sides, C., & Mrvica, A. (2017). Internships: Theory and practice. Routledge.
Sternberg, R. J. (1998). A balance theory of wisdom. Review of general psychology, 2(4).
Sternberg, R. J. (2001). What is the common thread of creativity? Its dialectical relation to intelligence and wisdom. American Psychologist, 56(4), 360.
Walsh, R., & Reams, J. (2015). Studies of Wisdom: A special issue of integral review. Integral Review, 11(2), 1-6.
Wang, Y. N., & Li, Z. (2018). Authenticity as a mediator of the relationship between power contingent self-esteem and subjective well-being. Frontiers in Psychology, 9, 1066.
Subject:
Structural Model of Wisdom based on Successful Intelligence with the Mediating role of Self-Esteem in Middle Managers
Authors: 1-Somaye Salek Moghadam, 2-Anita Baghdasarians*, 3- Fatemeh Golshani
1-Somaye Salek Moghadam
Ph. D Student in Department of Psychology Educational Science, Central Branch, Islamic Azad University, Tehran, Iran
ssalek59@gmail.com - 09122971405
2-Anita Baghdasarians*
Associate Professor, Department of Psychology Educational Science, Central Branch, Islamic Azad University, Tehran, Iran (Corresponding Author)
Sarians72@gmail.com
Fatemeh Golshani
Assistant Professor, Department of Psychology Educational Science, Central Branch, Islamic Azad University, Tehran, Iran
fa_golshan@yahoo.com
[1] - Bierly
[2] - Rowley
[3] - Hays
[4] - Sides
[5] - Successful intelligence
[6] - Sternberg
[7] - Mintoub & Ali
[8] - Mitana, Muwagga & Ssempala
[9] - Self-esteem
[10] - Wang & Li
[11] - Bortolan,
[12] - Shimotsu & Horikawa
[13] - Gardner
[14] - Sternberg Successful Intelligence Questionnaire