Examining the Indicators of Lyrical Literature in the Ritual Poems of Malek Osh-Shoarai Bahar
Subject Areas : Persian Language and LiteratureShabnam Karimshahi Malayeri 1 , reza sadeghi shahpar 2 , Hojatolah Ghmoniri 3
1 - PhD student in Persian language and literature, Hamedan Branch, Islamic Azad University, Hamedan, Iran
2 - Associate Professor, Department of Persian Language and Literature, Hamedan Branch, Islamic Azad University, Hamedan, Iran.
3 - Assistant Professor, Department of Persian Language and Literature, Borujard Branch, Islamic Azad University, Borujard, Iran
Keywords: Lyrical Literature, , Form and Content Indicators, , Ritual Poetry, , Bahar,
Abstract :
Predominance of the poet’s emotions has made Ritual poetry one of the most significant types of lyrical literature; accordingly, most of the form and content indicators of lyrical literature are used in its substance. This research aims to investigate and explain the reflection of the features of lyrical literature in the ritual poems of Persian Constitutional era - a case study of the ritual poems of Malek Osh-Shoarai Bahar. Bahar, one of the most prominent poets of the Constitutional period and the poet laureate of Astan Quds Razavi, had a long career in composing religious poems, especially in lamentation of the Prophet and the infallible Imams. He portrayed the true face of the Holy figures with an imagination full of emotion and feeling, and described them in the mirror of poetry via a lyrical language. The current research is conducted with a descriptive analytical approach using library research method, and seeks to examine the quantity and quality of the features of lyrical literature in the ritual poetry of Malek Osh-Shoarai Bahar in order to show their frequency and prominence. The result of the research shows that the content indicators such as description, pessimistic view of the times, reference to religious holidays and the birth of the Holy figures, etc. in Bahar's poetry originate from the poet's emotion (sorrow and happiness), and have been shown in the rhetorical structure (formal indicators) through simile and metaphor, as well as in the lyrical language of the poems through alliteration and lyrical music.
منابع
اکبری، منوچهر و سید مهدی زرقانی، (1380)، «جایگاه و نقش دین در اندیشه شعری ملکالشعرای بهار»، نشریّۀ دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، شمارۀ 1، صص 125- 140.
اکرمی، میرجلیل، محمد خاکپور، (1390)، « نقد و بررسی شعر نو آیینی پیش از انقلاب اسلامی»، گوهر گویا، سال5، شمارۀ 3، صص 33- 56.
بهار، ملکالشعرا، (1387)، دیوان اشعار ملکالشعرا بهار، تهران: نگاه.
پارساپور، زهرا، (1383)، مقایسه زبان حماسی و غنایی، تهران: دانشگاه تهران.
پورنامداریان، تقی، (1386)، «انواع ادبی در شعر فارسی»، مجلۀ دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی دانشگاه قم، سال اول، شمارۀ 3، صص 7- 22.
حسینی کازرونی، سیداحمد، (1390)، «سخنی پیرامون ادبیات تعلیمی و غنایی، تحقیقات تمثیلی در زبان و ادب فارسی»، شمارۀ 8، صص 15-24.
رزمجو، حسین، (1370)، انواع ادبی و آثار آن در زبان فارسی، تهران: انتشارات آستان قدس رضوی.
رشیدیگمین، کریم و همکاران، (1399)، «ادب غنایی در اشعار شیخ کاظم سعیدی»، مطالعات زبان و ادبیات غنایی، سال 10، شمارۀ 36، صص 31- 42.
رفیعی، یدالله و رمضان رضایی، (1392)، «اندیشه دینی در اشعار ملکالشعرا بهار و احمد صافی النجفی»، نشریّۀ مطالعات ادبیات تطبیقی، شمارۀ 25، صص 41- 71.
روحالامینی، محمود، (1378)، آیینها و جشنهای کهن ایران امروز (نگرش و پژوهش مردمشناختی)، تهران: انتشارت آگاه.
سنگری، محمدرضا، (1395)، از نتایج سحر، تهران: سوره مهر.
شفیعی کدکنی، محمدرضا، (1352)، «انواع ادبی و شعر فارسی»، خرد و کوشش، شمارۀ 11 و 12، صص 96 – 119.
شفیعیکدکنی، محمدرضا، (1372)، تازیانههای سلوک، تهران: آگه.
شمیسا، سیروس، (1389)، انواع ادبی، تهران: میترا.
طاهری ماهزمینی، نجمه؛ بصیری، محمدصادق و محمدرضا صرفی، (1396)، «بررسی مضامین اشعار در شعر بعد از انقلاب اسلامی»، نشریّۀ ادبیات پایداری، شمارۀ 17، صص 179- 200.
ظفری، ولیالله، (1380)، حبسیه در ادب فارسی، جلد دوم، تهران: امیرکبیر.
عباسی، جعفر و همکاران، (1399)، «نمود ایدئولوژی در لایههای بلاغی و زبانی شعر آیینی معاصر در سه دهۀ اخیر»، فنون ادبی، سال 12، شمارۀ 4، صص 153- 174.
فرشیدورد، خسرو، (1363)، دربارۀ ادبیات و نقد ادبی، تهران: امیرکبیر.
قلعهقبادی، داریوش؛ شمیسا، سیروس و عبدالرضا مدرسزاده، (1398)، «بررسی و مقایسۀ مرثیۀ سه نسل از شاعران معاصر»، بهار ادب، شمارۀ 44، صص 151-170.
محسنی، مرتضی، (1391)، «بازتاب زیباییشناختی و جامعهشناخی آیات و احادیث در شعر بهار»، مطالعات ادبی متون اسلامی، شماره 1، صص 157- 173.
مشتاقمهر، رحمان، سردار بافکر، (1395)، «شاخصهای محتوایی و صوری ادبیّات غنایی»، پژوهشنامه ادب غنایی، شمارۀ 26، صص 183- 202.
مؤتمن، زینالعابدین،(1394)، شعر و ادب فارسی، تهران: زرین.
یاحقی، محمدجعفر، (1388)، جویبار لحظهها، تهران: جامی.
refrences
1. Abbasi, J. et al., 2019. "Ideological manifestation in the rhetorical and linguistic layers of contemporary ritual poetry in the last three decades", Fanon Adabi, year 12, number 4, pp. 153-174.
2. Akbari, M. and Zarkani, Seyyed M. 2008. "The place and role of religion in the poetic thought of Malik al-Shaarai Bahar", Tehran University School of Literature and Humanities Journal, No. 1, pp. 125-140.
3. Akrami, M. Khakpour, M. 2011. "Criticism and analysis of neo-religious poetry before the Islamic Revolution", Gohar Goya, year 5, number 3, pp. 56-33.
4. Bahar, Malek al-Sh., 2008. Diwan of Poems of Malek al-Shaara Bahar, Tehran: Negah.
5. Farshidvard, Kh. 1984. about literature and literary criticism, Tehran: Amirkabir.
6. Hosseini Kazrouni, Sayed A. 2013. "A speech about didactic and lyrical literature, allegorical research in Persian language and literature", No. 8, pp. 15-24.
7. Mohseni, M. 2012. "Aesthetic and sociological reflection of verses and hadiths in Bahar poetry", Literary Studies of Islamic Texts, No. 1, pp. 157-173.
8. Motaman, Zain El A. 2014. Persian poetry and literature, Tehran: Zarin.
9. Mushtaqmehr, R. Bafker, S. 2015. "Content and Form Indicators of Lyrical Literature", Research Journal of Lyrical Literature, No. 26, pp. 202-183.
10. Parsapour, Z. 2004. Comparison of epic and lyrical language, Tehran: University of Tehran.
11. Pournamdarian, T. 2006. "Literary Genres in Persian Poetry", Qom University School of Literature and Humanities Magazine, first year, number 3, pp. 22-7.
12. Qalaqabadi, D; Shamisa, S. and Modareszadeh, A. 2018. "Review and comparison of the elegies of three generations of contemporary poets", Bahar Adab, No. 44, pp. 151-170.
13. Rafiei, Y. and Rezaei, R. 2012. "Religious Thought in the Poems of Malek Al-Shaara Bahar and Ahmed Safi Al-Najafi", Journal of Comparative Literature Studies, No. 25, pp. 71-41.
14. Rashidigomin, K. et al., 2019. "Lyric literature in Sheikh Kazem Saeedi's poems", Studies in Lyrical Language and Literature, Year 10, Number 36, pp. 31-42.
15. Razmjo, H. 1991. Literary types and their works in Persian language, Tehran: Astan Quds Razavi Publications.
16. Rohol Amini, M. 1999. Ancient Rituals and Celebrations of Iran Today (Attitude and Anthropological Research), Tehran: Agah Publishing.
17. Sangri, M. 2015. from the results of Sahar, Tehran: Sure Mehr.
18. Shafiei Kadkani, M. 1993. Tazianehaye Seluk, Tehran: Age.
19. Shafi'i Kadkani, M. 1973. "Literary genres and Persian poetry", Kherad wa koshsh, No. 11 and 12, pp. 119-96.
20. Shamisa, S. 2010. literary types, Tehran: Mitra.
21. Taheri Mahzamini, N; Basiri, M. and Sarfi, M. 2016. "Examining the Themes of Poems in Poetry After the Islamic Revolution", Journal of Sustainable Literature, No. 17, pp. 179-200.
22. Yahaghi, M. 2009. Joybare lahzeha, Tehran: Jami.
23. Zafari, W. 2001. Abyssinia in Persian Literature, Volume II, Tehran: Amir Kabir.
فصلنامه علمی پژوهشی زبان و ادب فارسی - دانشکده علوم انسانی |
دانشگاه آزاد اسلامي واحد سنندج –سال شانزدهم / شماره58/ بهار1403
بررسی شاخصهای ادب غنایی در اشعار آیینی ملکالشعرا بهار
شبنم کریم شاهی ملایری1
دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی، واحد همدان، دانشگاه آزاد اسلامی، همدان، ایران
رضا صادقی شهپر(نویسنده مسئول)2
دانشیار زبان و ادبیات فارسی، واحد همدان، دانشگاه آزاد اسلامی، همدان، ایران.
حجت اله غ منیری
استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد بروجرد، دانشگاه آزاد اسلامی، بروجرد، ایران
تاریخ دریافت: 6/3/1402 تاریخ پذیرش: 21/1/1403
چکیده
کلیدواژهها: ادب غنایی، شاخصهای صوری و محتوایی، شعر آیینی، بهار.
1. مقدّمه
ادب غنایی، یکی از گونههای مهمّ حوزۀ ادبیّات است که با بیانی نرم و لطیف، جلوههای گوناگونی در متون نظم و نثر فارسی داشته و احساسات و عواطف شخصی شاعر را بازتاب دادهاست. این گونۀ ادبی، بهجز ادب حماسی و تعلیمی، شامل اکثر موضوعات و مضامین ادبی است، بهگونهای که میتوان گفت، علاوه بر «گفتگوی عاشقانه، بیان حالات گوناگون عشق و جوانی تا پیری، آرزومندی، شرح ایام هجران و وصل، حسبحال سرایی، معانی دیگری از جمله وصف شراب، اغتنام فرصت، توصیف مناظر زیبای طبیعت، بهار، پاییز، شب، صبح، مرگ، غمها و شادیهای ناشی از حوادث روزگار، علائق انسان نسبت به خدا و خلق، شعرهای دینی و مذهبی، اشعار انتقادی و طنزآمیز، وطنپرستی، مدح، مرثیه، تهنیت، هجو، حکمت، عرفان، شطحیات، سوگندنامهها، شکایتها، ساقینامهها، خمریّات، حبسیّات، اخوانیّات و.... است. در ادبیّات فارسی مفاهیم مزبور اغلب با یکدیگر به هم آمیختهاند و در بیشتر قالبهای شعری مجموعهای از این مفاهیم وجود دارد.» (مشتاقمهر و بافکر، 1395: 186 و 187) بنابراین، اشعار دینی و مذهبی، مدحها و مرثیههای مذهبی و ... که تحت عنوان «شعر آیینی» میآید نیز ادبیّات غنایی محسوب میشوند.
شعر آیینی عنوانی است که در دهههای اخیر بر زبان شاعران و پژوهشگران جاری شده؛ همان شعر فراخبال دینی است که بسیاری از موضوعات و مفاهیم دینی، محور سرایش آن است (عباسی و همکاران، 1399: 158). شاخصۀ اصلی این گونه اشعار غلبۀ عواطف و احساسات بدیع و لطیف شاعر، نسبت به مضامین و موضوعات مذهبی است که آنها را تبدیل به یکی از برجستهترین گونههای ادب غنایی میکند؛ بنابراین، اشعار آیینی نیز باید دارای شاخصهای محتوایی و صوری ادب غنایی باشند که مهمترین آنها عبارتند از «شاخصهای محتوایی: احساسی و عاطفی بودن؛ عاشقانه و عارفانه بودن؛ دید منفی نسبت به روزگار داشتن؛ فضای غمآلود داشتن؛ وصفی بودن؛ توجّه کردن به ناتوانی و خصوصیات اخلاقی انسان؛ درونگرایی و ... ؛ شاخصهای صوری: لطافت و نرمی زبان و بیان؛ تزاحم صور خیال؛ بهکارگیری کلمات، عناصر، ترکیبات، تعبیرات و تصاویر نرم و متناسب با فضای غنایی؛ غنای موسیقایی؛ استعارات، تشبیهات و کنایات نرم و لطیف غنایی؛ بالاتر بودن بسامد مصوّتها، عناصر انتزاعی، گروههای اسمی، جملات سؤالی بدون درخواست جواب و ... » (مشتاقمهر و بافکر، 1395: 184)؛ بنابراین، بررسی و تحلیل این شاخصها در اشعار آیینی، ضمن اثبات غنایی بودن آنها، جایگاه و ارزش ادبی این اشعار را با توجه به برجستگی و بسامد شاخصهای غنایی، برای مخاطب و پژوهشگر، مشخص میکند.
1 - 1. مسألة پژوهش
محمدتقی ملکالشعرا بهار (ولادت 1265 ق، وفات 1330 ق)، یکی از بزرگترین و برجستهترین شاعران ادبیّات مشروطه بود که توانست حال و هوای تازهای به اندام شعر کلاسیک فارسی وارد کند. هرچند این تحوّلات نیز نتوانست شعر فارسی را از تباهی برهاند و ساختار کلّی آن را دگرگون کند (شفیعیکدکنی، 1372: 21-22). با اینکه بهار از خراسان برخاسته بود، اما با امضای فرمان مشروطه به تهران نقل مکان کرد تا در راه پاسداری از دستاوردهای مشروطه تلاش کند. او با تجربهای که در ایّام جوانی از سیاست و محافل آزادیخواهان بهدست آورده بود، اقدام به انتشار اندیشهها و اشعار آزادیخواهانۀ خود در روزنامهها کرد (یاحقی، 1388: 163). بهار نسبت به مسائل اجتماعی روزگار خود هوشیار بود و میدانست که در هر موقعیت، باید به وظیفۀ شاعری و هنرمندی خود عمل کند. او رهبر زندگی بود و ملّت خود را به جلو سوق میداد (ظفری، 1380، ج2: 411). او در قالبهای گوناگون شعر فارسی طبعآزمایی کردهاست؛ اما بهخاطر حجم بالای قصایدش میتوان او را یکی از آخرین قصیدهسرایان شعر فارسی دانست. بهار بهخاطر مقام ملکالشعرایی آستان قدس رضوی اشعار بسیاری در منقبت و ستایش معصومین بهویژه پیامبر، امام رضا علیهالسلام و امام علی علیهالسلام دارد.
گسترۀ این پژوهش، اشعار آیینی منتشره از ملکالشعرا بهار در کتاب «دیوان اشعار» از انتشارات نگاه است. اهمیّت این پژوهش، تأییدی بر سرودههای غنایی آیینی ملکالشعرا بهار و تبیین جایگاه و ارزش ادبی آنها برای مخاطبین این گونه آثار است.
پرسش اصلی پژوهش: بسامد و بازتاب شاخصهای محتوایی و صوری ادب غنایی در اشعار آیینی ملکالشعرا بهار چگونه است؟
این پژوهش برجستهترین شاخصهای ادب غنایی را در شعر آیینی ملکالشعرا بهار با رویکردی توصیفی- تحلیلی با تکیه بر مطالعات کتابخانهای بررسی و تحلیل کردهاست و نتایج کلّی پژوهش نشان میدهد که اشعار آیینی ملکالشعرا بهار هم در شاخصهای محتوایی و هم در شاخصهای صوری غنی هستند و اکثر این شاخصها بهویژه تشبیه، استعاره، وصف، دیدگاه منفی نسبت به روزگار و ... بسامد و برجستگی بالایی دارند.
2-1. اهمیّت و ضرورت پژوهش
3-1. پیشینۀ پژوهش
در حوزۀ شعر آیینی، اندیشه، زندگی و شعر ملکالشعرا بهار بهویژه تفکّرات سیاسی و اجتماعی او پژوهشهای ارزندهای انجام شدهاست که به برخی از مهمترین و نزدیکترین این پژوهشهای به پژوهش حاضر اشارهوار پرداخته شدهاست. از جمله: طاهری ماهزمینی و همکاران (1396) در پژوهشی با عنوان «بررسی مضامین اشعار در شعر بعد از انقلاب اسلامی»، مضامین انتظار را در اشعار بعد از انقلاب اسلامی بررسی کردند و نشان دادند که این شاعران در شعر خود، علاوه بر موضوعات و مضامین پیرامون انتظار، به مسائلی چون بیعدالتی، ظلم و ستم مستکبران، وضعیت زندگی مستضعفان و ... نیز پرداختند؛ رفیعی و رمضانی (1392) در مقالهای با عنوان «اندیشه دینی در اشعار ملکالشعرا بهار و احمد صافی النجفی»، اندیشههای دینی بهار و احمد صافی النجفی را بررسی کردند و نشان دادند که هر دو شاعر باورهای دینی خود را در لابهلای اشعارشان استفاده کردند؛ محسنی (1391) در مقالهای با عنوان «بازتاب زیباییشناختی و جامعهشناخی آیات و احادیث در شعر بهار»، بازتاب آیات و احادیث در دیوان بهار را از منظر زیباییشناختی بررسی کرده و نشان داده که شاعر بیشتر از آیات و احادیث به صورت تلمیح و اقتباس و در حالت تشبیه بهره بردهاست؛ قلعهقبادی و همکاران (1398) در پژوهشی با عنوان «بررسی و مقایسۀ مرثیۀ سه نسل از شاعران معاصر»، مرثیههای سه نسل از شاعران معاصر را بررسی کردند و نشان دادند که این مرثیهها را میتوان به گونههایی چون مراثی شخصی، دینی، اجتماعی، انقلابی و ... تقسیم کرد؛ اکبری و زرقانی (1380) در پژوهشی با عنوان «جایگاه و نقش دین در اندیشه شعری ملکالشعرای بهار»، با بررسی نقش و جایگاه دین در اشعار بهار نشان دادند که بهار ضمن انتقاد از برخی از خرافات و باورهای دینداران، پایه و اساس نظریات خود دربارۀ حکومت، اجتماع و زندگی را از متون دینی گرفتهاست. با وجود این پژوهشها و تحقیقات ارزنده، هیچ پژوهشی با موضوع شاخصهای ادب غنایی در اشعار آیینی بهار انجام نشدهاست؛ بنابراین در این پژوهش حاضر، برجستهترین شاخصهای ادب غنایی در اشعار آیینی بهار بررسی و تحلیل شدهاست.
2. بحث اصلی
ملکالشعرا بهار از معدود شاعران ادبیّات مشروطه است که به دلیل مقام ملکالشعرایی آستان قدس رضوی، آثار ارزشمندی در حوزۀ ادب آیینی سرودهاست، چنانکه در ستایش خداوند، مدح و ستایش پیامبر و امامان معصوم بهویژه، امام علی علیهالسلام و امام رضا علیهالسلام و ... شعر گفتهاست. این اشعار سرشار از عواطف و احساسات شاعر نسبت به اتفاقات شاد و غمگین زندگی معصومین علیهمالسلام است؛ بنابراین، به دلیل غلبۀ احساس و عاطفه، این اشعار زیرمجموعۀ ادبیّات غنایی و دارای اکثر شاخصهای محتوایی و صوری ادب غنایی هستند و در پژوهش حاضر، ابتدا مقدماتی دربارۀ ادب غنایی، شعر آیینی، پیشینۀ پژوهش، اهمیّت و ضرورت انجام پژوهش نقل شدهاست، سپس چارچوب نظری آمده و در بحث اصلی پژوهش، شاخصهای محتوایی و شاخصهای صوری ادب غنایی در اشعار آیینی ملکالشعرا بهار با ذکر نمونههای از متن اشعار، بررسی و تحلیل شده و در پایان نتیجۀ نهایی پژوهش درج شدهاست.
1-2. چارچوب نظری پژوهش
ادبیّات غنایی -در کنار ادبیات تعلیمی، حماسی و نمایشی- یکی از گونههای مهمّ ادبی جهان است که از گذشته برای آن تعاریف و محدودیتهایی آوردهاند، از جمله «شعر غنایی سخن گفتن از احساس شخصی است، بشرط اینکه از دو کلمۀ "احساس" و "شخصی" وسیعترین مفاهیم آنها را در نظر بگیریم؛ یعنی تمام انواع احساسات: از نرمترین احساسات تا درشتترین آنها با همۀ واقعیاتی که وجود دارد. احساس شخصی بدان معنی که؛ خواه از روح شاعر مایه گرفته باشد و خواه از احساس او، به اعتبار اینکه شاعر فردی است از اجتماع، روح او نیز در برابر بسیاری از مسائل با تمام جامعه اشتراک موضع دارد.» (شفیعیکدکنی، 1352: 112) این گونۀ ادبی، در یونان باستان به اشعاری کوتاه گفته میشد که با همراهي سازي به نام «لير» خوانده ميشد و از اين رو در زبان هاي فرنگي به آن اشعار غنايي، لیریک (lyric) ميگويند... . (شميسا، 1389: 119 ) از طرف دیگر، باید توجه داشت که غنا در لغت به معني سرود، نغمه و آواز خوش طربانگيز است و شعر غنايي به شعري گفته ميشود كه گزارشگر عواطف و احساسات شخصي شاعر باشد و دربرگیرندۀ عشق و دوستي و رنج ها و نامرادي ها و هرچه روح آدمي را متأثر ميكند. (رزمجو، 1370 :83)
در شعر فارسی، وسیعترین افق معنوی، افق شعرهای غنایی است. مطالعه در تطّور انواع غنایی در ادب فارسی، گستردهترین زمینۀ بحث است. موضوعی که در ادب فارسی حوزۀ شعر غنایی را تشکیل میدهد، تقریباً تمام موضوعات رایج است، به جز شعر حماسه و شعر تعلیمی. حتی داستانهای منظوم ادب پارسی، همه در مقولۀ شعر غنایی قرار میگیرند؛ و در یک نگاه اجمالی: شعرهای عاشقانه، فلسفی، عرفانی، مذهبی، هجو، مدح و وصف طبیعت همگی مصادیق شعر غنایی هستند. نکتۀ قابل ملاحظه اینکه در ادبیّات فارسی این مفاهیم اغلب با یکدیگر بهم آمیختهاند و یک قطعه شعر یا یک قصیده ترکیبی است از مجموعۀ این مفاهیم.» (شفیعیکدکنی، 1352: 113) اشعار آیینی که سرشار از لطافت و احساس شاعراند، نمونه خوبی از شعر غنایی در ادبیّات فارسی است.
شعر آييني يا شعر مذهبي «بهگونهاي از ادبيّات متعهدانه گفته ميشود كه از جهت معنوي و محتوايي صبغه ديني دارد و از آموزههاي وحياني، فرهنگ عترت و ولايت و تاريخ اسلام سرچشمه ميگيرد.» (اكرمي و خاكپور، 1390 :38) و در آیینها و محافل دینی مانند ولادتها، شهادتها، وفیات و روزها و مناسبتهای برجستۀ مذهبی مانند غدیر، بعثت، عرفه و در توصیفی دقیقتر در مجالس سوگ و سور مذهبی بهکار میرود. (سنگری، 1395: 16) این گونه اشعار از دیرباز در ادبیّات فارسی وجود داشته و چه بسا میتوان ریشههای آن را در سرودههای مذهبی قبل از اسلام نیز دید. ادبیّات آیینی در دورۀ مشروطه و معاصر، با اقبال بیشتری از سوی شاعران روبهرو شدهاست. یکی از این شاعران ملکالشعرا بهار بود که حجم قابل ملاحظهای شعر آیینی سرودهاست.
ملکالشعرا بهار با وفات پدرش، خیلی زود و در عنفوان جوانی به مقام ملکالشعرایی آستان قدس رضوی رسید، مقامی که منتقدان و رقبای بسیاری داشت؛ بنابراین، شاعر برای اثبات قدرت شاعری خود، به مناسبتهای گوناگون مذهبی اشعار آیینی ارزشمندی سرودهاست. او در مدح و ستایش پیامبر و امامان معصوم، مرثیه دربارۀ مصائب آنان، ظهور امام زمان (ع) و ... شعر گفتهاست. این اشعار سرشار از عواطف و احساسات شاعر نسبت به اتفاقات شاد و غمگین زندگی معصومین است؛ بنابراین، به دلیل غلبۀ احساس و عاطفه، این اشعار زیرمجموعۀ ادبیّات غنایی محسوب میشوند و پژوهش حاضر، شاخصهای صوری و محتوایی ادب غنایی را در آنها بررسی و با ذکر نمونههایی از اشعار بهار تحلیل کردهاست که در ادامه مهمترین این شاخصها در دو بخش، شاخصهای محتوایی و شاخصهای صوری نقل شدهاست.
2-2. تحلیل شاخصهای محتوایی ادب غنایی در اشعار آیینی ملکالشعرا بهار
محتوای اشعار غنایی در ادبیات فارسی با اروپا تفاوت چندانی ندارند و همانگونه که در اروپا اشعاری با محتوای «مرثیه یا سوگنامه، عروسینامه، ترانه، چکامه، چهاپارۀ پیوسته»(حسینی کازرونی، 1390: 22) جزء ادب غنایی محسوب میشوند، در ادبیات فارسی نیز اشعاری با محتوای «مدح، هجو، عرفان، فخرنامه، سوگندنامه، شکایت، نگرانی، خمریه، حبسیه، اخوانیات، اشعار سرگرمکننده و تفنّنی، مناظره، مفاخره، وصف طبیعت، وصف شهرها، وصف اطلال و دمن، وصف اسب و شتر و ... » (فرشیدورد، 1363: 66) غنایی هستند. اشعار آیینی بهار، علاوه بر مضامین اصلی که ستایش خداوند و مدح و رثای معصومین است؛ محتواهای غنایی دیگری را نیز دربردارند که برخی از مهمترین و برجستهترین آنها عبارتند از اشاره با جشنها و تولّدهای مذهبی، دید منفی نسبت به روزگار، وصفی بودن، مناجات و ... .
1-2-2. مناجات (راز و نیاز با خداوند)
حمد و ستایش خداوند و ابراز بندگی، آغازبخش اکثر متون ادبی فارسی است. این اشعار «با حمد و ستایش الهی آغاز میگردند و پس از آن نیاز بندگان و در پایان خواهشهای روحانی و عرفانی مطرح میشود» (رشیدی گمین و همکاران، 1399، 39). بهار در آغاز مثنوی «کارنامۀ زندان» که شرح مختصری از زندگی اوست، به مناجات و وصف عظمت ذات خداوند و ناتوانی خود در شناخت او پرداخته و با نهایت فروتنی و خضوع ابراز بندگی کردهاست. نمونههایی از این شعر:
ای نبرده کسی به کنیه تو راه |
| تاری و دیو و اورمزد و اله |
2-2-2. مرثیهسرایی
مرثیه و مرثیهسرایی یکی دیگر از مضامین مهمّ در ادبیّات غنایی است. «مرثیه شعری است که دربارۀ آلام و مصائب فردی یا جمعی سروده میشود. رثا ریشه در غم و اندوه دارد و به اشعاری اطلاق میشود که در ماتم گذشتگان و تعزیت خویشاوندان و یاران و اظهار تأسف بر مرگ پادشاهان و سدور و اعیان و سران قوم و ذکر مصائب پیشوایان دین و ائمهاطهار، مخصوصاً حضرت سیدالشهدا و شمردن مناقب و فضایل و مکارم و تجلیل مقام و منزلت شخص متوفی و دعوت ماتمزدگان به صبر و سکون و معانی دیگری از این قبیل سروده شدهاست» (مؤتمن، 1394: 27). بهار در موقعیتهای مختلف برای مصائب معصومین مرثیه سرودهاست؛ او در حادثه به توپ بستن مسجد گوهرشاد و بارگاه امام رضا علیهالسلام، مرثیهسرایی کرده و اشعاری سرشار از احساس و عاطفه توأم با غم و اندوه برجای گذاشتهاست؛ اینک نمونههایی از این شعر:
ای مسلمانان زین واقعه خون گریه کنید |
| که نمودست رضا کسوت خونین در بر |
3-2-2. جشنهای مذهبی
بزرگداشت و یادآوری رویدادهای مختلف چون تولّد پیشوایان، اعیاد و روزهای خاص دیگر در همۀ مذاهب و دینها جشن گرفتهمیشود (روحالامینی، 1378: 15). تولّد و اعیاد مذهبی یکی از مضامین پرکاربرد اشعار آیینی بهار است؛ بهگونهای که او د وصف ولادت پیامبر اسلام، حضرت علی علیهالسلام، امام حسین علیهالسلام و بهویژه امام رضا علیهالسلام شعر سرودهاست و عید غدیر خم یکی از مناسبتهای مورد علاقۀ او بودهاست. شاعر در توصیف مناسبتها از تعابیر و صنایع بلاغی غنایی و لطیف بهره بردهاست. نمونههایی از بازتاب اعیاد مذهبی و تولّد معصومین در شعر بهار:
وصف ولادت حضرت رسول اکرم صلوات الله علیها:
ای آفتاب گردون تاری شو و متاب |
| کز برج دین بتافت یکی روشن آفتاب... |
وصف تولّد امام حسین علیهالسلام در مسمطی با نام «حسین (ع)» با فضایی شاد و غنایی:
عجموار باده ده که عید عرب رسید |
| دل و جان بدسگال ز محنت به لب رسید |
اشاره به جشن تولّد امام رضا علیهالسلام با فضایی غنایی و شاد:
تا که افلاک را بقا بینم |
| این مهین جشن را بپا بینم |
جشن غدیر خم از اعیاد مورد علاقۀ بهار است، بهگونهای که در اشعار مختلف آن را وصف کردهاست. او در شعری که در ستایش حضرت علی علیهالسلام سروده، به جشن غدیر خم و ولایت حضرت علی علیهالسلام بر مسلمانان را توصیف کردهاست:
تا رساند بر خلایق مصطفی امر خدا |
| از جهاز اشتران از بهر خود منبر کند |
بهار در شعر دیگر نیز، عید غدیر خم و انتخاب امام علی علیهالسلام به ولایت مسلمانان را وصف کردهاست:
در غدیر خم یزدان گفت مر پیمبر را |
| کز پی کمال دین شو پذیره حیدر را |
4-2-2. دید منفی نسبت به روزگار
جهان، طبیعت و روزگار در آثار غنایی ادبیّات فارسی، معمولاً جایگاه منفی دارند، بهطوری که دنیا با صفاتی چون بیوفایی، ناپایداری، پلیدی و غمآلود بودن توصیف شدهاست (پارساپور، 1383: 19). بهار نیز در اشعار خود، بارها از بیاعتمادی نسبت به روزگار و کینهتوزی فلک و آسمان نسبت به انسانها بهویژه آل علی علیهالسلام سخن گفتهاست، بهگونهای که از مؤلّفههای پربسامد ادب غنایی در شعر آیینی بهار است. اینک نمونههایی از این شاخصه:
بهار در بیت زیر، آوارگی آل علی علیهالسلام و مصائب آنها د کربلا را به فلک و روزگار نسبت داده و از بیاعتمادی نسبت به آن سخن گفتهاست:
ای فلک آلعلی را از وطن آواره کردی |
| زان سپس در کربلاشان بردی و بیچاره کردی |
شاعر بار دیگر در ابیات زیر از بیاعتمادی نسبت به آسمان و تأثیر آن در زندگی بشر، بهویژه جوری و ستم که در حق فرزندان پیامبر (ص) کرده، سخن گفتهاست:
جبهۀ فرزند زهرا را ز سنگ کین شکستی |
| تو مگر ای آسمان! دل را ز سنگ خاره کردی |
بهار در شعری که در رثای شهدای کربلا سروده از کین آسمان نسبت به آل علی علیهالسلام سخن گفته و مصائب کربلا را به آسمان و روزگار نسبت دادهاست:
آسمانا جز به کین آل پیغمبر نگشتی |
| تا نکشتی آل زهرا را از این ره برنگشتی... |
شاعر بار دیگر در ابیات زیر از کینهتوزی و ستم فلک در حق آل علی علیهالسلام هنگام بمباران بارگاه امام رضا علیهالسلام گلایه و شکایت کردهاست:
فلک آن مایه ستم کرد که در نیرو داشت |
| ای دریغا! ز جفای فلک استمگر |
شاعر در شعری که در منقبت امام صادق علیهالسلام سروده از روزگار و جفاکاری او نسبت به این امام شکوه و شکایت کردهاست:
خون به دلت کرد روزگار جفاکیش |
| تا تن پاکت به قبر گشت ملاصق |
5-2-2. رویکرد توصیفی شعر آیینی بهار
طبیعت و توصیف آن یکی از مضامین اصلی در شعر غنایی است، بهگونهای که میتوان شعر غنایی را شعر توصیفی خواند (شمیسا، 1389: 139). این مؤلّفه یکی از شاخصهای مهم در اشعار آیینی ملکالشعرا بهار است، بهگونهای که ما در این اشعار با دو گونه وصف روبهرو هستیم؛ گونۀ اول که بسامد بسیار بالایی دارد، وصف طبیعت و معشوق در تغزّل قصاید آیینی بهار است و گونۀ دوّم که بسامد کمتری دارد، وصف شخصیّت و ویژگیهای ظاهری و اخلاقی معصومین است که در ادامه برای روشن شدن موضوع نمونههای نقل شدهاست. برای نمونه، بهار در ابیات زیر که در تغزّل مدح حضرت علی علیهالسلام آورده، با استفاده از صنایع بلاغی لطیف و غنایی چون تشبیه صدای بلبل به مزهر، صدای قمری به بربط، گل لاله با ساغر، باغ و بزم به کشمیر، گل به عروس و آفتاب و استعاره تشخیص در آمدن بهار، نوروز، گل خوی کرده و ... طبیعت و بهار را وصف کردهاست:
قمری به کام کرده یکی بربط |
| بلبل به نای برده یکی مزهر |
شاعر در ابیات زیر که در ابتدای شعر ستایش امام مهدی عجل الله تعالی فرج الشریف آورده، با بهرهگیری از صنایع بلاغی لطیف و غنایی چون تشبیه روی و موی به لاله و سوسن، لب به لعل، بوی زلف به بوی لادن، دل به آهن و استعارههای نرگس ز چشم، سوسن از موی، لاله از رخسار و ... معشوق را وصف کردهاست:
ای بهروی و بهموی، لاله و سوسن |
| سبزه داری نهفته در خز ادکن |
بهار در ابیات زیر با بهرهگیری از صنایع بلاغی چون تشبیه رخسار امام علی علیهالسلام به مه و موی او به مشک و بار دیگر استفاده از استعارۀ نافۀ ازفر و ... شخصیّت امام علی علیهالسلام را وصف کردهاست:
گر نظر در آینه یکره بر آن منظر کند |
| آفرینها باید آن فرزند بر مادر کند |
شاعر در ابیات زیر شخصیّت حضرت فاطمه سلام الله علیها را با صنایع بلاغی غنایی چون تشبیه موی به مشک، رخسار به مه، رخسار به گلنار، قد به سرو، زلف به دام، رخسار به گل نسرین، دندان به دُر، لب به لعل، چهره به باغ و ... توصیف کردهاست:
ای زده زنار بر، ز مشک به رخسار |
| جز تو که بر مه ز مشک برزده زنار |
3-2. شاخصهای صوری شعر آیینی بهار
ادب غنایی علاوه بر شاخصهای محتوایی، از شاخصهای صوری متفاوتی نسبت به ادبیّات حماسی و تعلیمی بهرهمیبرد. در این گونۀ ادبی، ما با کارکردهای متفاوتی از زبان روبهرو هستیم؛ «الفاظ چه از لحاظ آوایی و چه معنایی در پیوند با یکدیگر قرار دارند و آهنگ آنها در القاء حس موردنظر شاعر نسبت به سایر اشعار نقش بیشتری دارد. جملات از لحاظ صرفی و نحوی نسبت به حماسه راونتر و بههنجارترند و زبان بهگونهای است که میتوان آن را با موسیقی و آواز قرین ساخت. کلمات، عناصر، ترکیبات، تعبیرات و تصاویر؛ نرم، لطیف و متناسب با فضای غنایی هستند.» (مشتاقمهر و بافکر، 1395: 200) اکثر این شاخصها در اشعار آیینی بهار بسامد بالایی دارند که در ادامه برخی از برجستهترینها با ذکر نمونههای تحلیل شدهاست.
1-3-2. اوزان نرم و کشیده
شاعران در متون غنایی ادبیات فارسی، بیشتر از اوزان کشیده و نرم که متناسب با فضای غنایی شعر – بزم یا غم- است، استفاده کردهاند (مشتاقمهر و بافکر، 1395: 199). بهار نیز در اشعار آیینی خود بیشتر از اوزان آرام و ملایم جویباری استفاده کردهاست؛ هرچند از اوزان خیزابی، پرطنین و پرتحرک نیز غافل نبوده و گاهی به مناسبت مولودیها و جشنها، بهره بردهاست. به طور کلّی در 35 شعر آیینی موجود در دیوان بهار؛ 13 مورد در اوزان بحر رمل، 6 مورد در اوزان بحر مضارع، 4 مورد در اوزان بحر هزج و 5 مورد در اوزان بحر مجتث سروده شده که همگی از اوزان نرم و جویباری و مناسب برای بیان مضامین غنایی -بزم یا غم- هستند. به علاوه، شاعر در سرودن اشعار تند و ضربی بهویژه در تولّد معصومین از اوزان بحر منسرح که وزنی خیزابی و تند دارد، استفاده کردهاست. بهار در 3 مورد نیز از اوزان بحر خفیف استفاده کرده که از اوزان مناسب برای بیان مضامین بزمی و حکمی است.
2-3-2. تشبیهات نرم و لطیف غنایی
صنایع بلاغی و کارکرد آنها با تغییر نوع ادبی تغییر میکند؛ بهگونهای که هرچه از متون حماسی فاصله گرفته و به متون غنایی نزدیک شده، به همان میزان نیز تشبیهات لطیفتر و نرمتر خواهند شد؛ بنابراین شاعران حوزۀ ادبیّات غنایی از تشبیهاتی استفاده میکنند که تأثیر بیشتری در لطافت کلام و عواطف و احساسات آنها داشته باشد. شعرهای آیینی بهار به عنوان بخشی از ادب غنایی فارسی، آکنده از تشبیهات لطیف و غنایی است، بهگونهای که میتوان گفت، تشبیهات، استعارات و تعبیرات غنایی مهمترین شاخصۀ غنایی شعر این شاعر است. اکثر تشبیهات بهار از گونۀ حسی به حسی و بیش از 70 درصد آنها از نوع تشبیه بلیغ هستند. برای نمونه، شاعر در بیت زیر، عرفان را به عقد و حضرت فاطمه سلامالله علیها را به واسطۀ عقد و ایمان را به پرگار و حضرت فاطمه سلام الله علیها را به نقطۀ پرگار تشبیه کردهاست:
عرفان عقد است و اوست واسطۀ عقد |
| ایمان پرگار و اوست نقطۀ پرگار |
· شاعر در بیت زیر نیز چهار تشبیه را پی در پی آورده، او عصمت را به چرخ و عفت به بحر و حضرت فاطمه سلام الله علیها به اختر و گوهر تشبیه کردهاست که تشبیهاتی غنایی و حسیاند:
عصمت، چرخست و اوست اختر روشن |
| عفت، بحر است و اوست گوهر شهوار |
· تشبیه حضرت محمد صلوات الله علیها به خورشید پیامبران:
شمس رسل محمد مرسل که در ازل |
| از ماسوالله آمده ذات وی انتخاب |
· بهار در بیت زیر تشبیه تفضیل به کار برده او آفتاب را در مقابل نور پیامبر به کتان و ماهتاب تشبیه کردهاست:
روئی که آفتاب فلک پیش نور او |
| باشد چنانکه کتان در پیش ماهتاب |
· آهوی چشمت اضافۀ تشبیهی:
آهوی چشمت ای شوخ، دل من بفریفت |
| مگر این دل نه دل مدحگر شیر خداست |
· دیهیم دین و خاتم داد اضافۀ تشبیهی:
آن کش اندر غدیر خم یزدان |
| داد دیهیم دین و خاتم داد |
· خاتم وفا، لعل راستی، قلزم صفا اضافۀ تشبیهی:
خاتم وفا را لعل، لعل راستی را کان |
| قلزم صفا را فلک، فلک صدق را سکان |
· گوهر تولا اضافۀ تشبیهی:
گفت بشنوید ای قوم قول حق تعالی را |
| هم به جان بیاویزید گوهر تولا را |
· خم لاهوت و خریطۀ تجرید اضافۀ تشبیهی:
اوست کز خم لاهوت نشأۀ صفا دارد |
| در خریطۀ تجرید گوهر وفا دارد |
· تشبیه گل سرخ به زوار بارگاه امام رضا علیهالسلام:
[1] shabnam.karimshahi@gmail.com.
[2] r.s.shahpar@gmail.com