-
Subject Areas : Behavioral Studies in Managementسیامک کردستانی 1 , عباس حیدری 2 , سینا نعمتی زاده 3
1 - گروه مدیریت بازرگانی، واحد تهران مرکزی، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران
2 - گروه مدیریت بازرگانی، واحد تهران مرکزی، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران
3 - گروه مدیریت بازرگانی، واحد تهران مرکزی، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران
Keywords:
Abstract :
-
_||_
ارائه مدل ارزش ویژه برند با تاکید بر هوشمندی رقابتی در شرکتهای دانش بنیان
چکیده
هدف: این پژوهش با هدف ارائه مدل ارزش ویژه برند با تاکید بر هوشمندی رقابتی در شرکتهای دانش بنیان انجام شده است.
روششناسی: تحقیق حاضر از نوع کیفی-کمی با استفاده از رویکرد داده بنیاد و پیمایش مبتنی بر پرسشنامه بوده است. جامعه آماری تحقیق متشکل از مدیران شرکتهای دانش بنیان بوده که محقق با استفاده از نمونهگیری نظری و انجام 15 مصاحبه دادههای مورد نیاز خود را جهت تحلیل بهدست آورده است. در بخش کمی تحقیق نیز نمونهای متشکل از 253 نفر از مدیران شرکتهای دانش بنیان انتخاب شد. برای تحلیل دادهها در بخش کیفی از تئوری داده بنیاد و در بخش کمی از تکنیک حداقل مربعات جزئی استفاده شده است.
یافتهها: نتایج در بخش کیفی پژوهش مشتمل بر عوامل علی، زمینهای، مداخلهای، مقوله محوری، پیامدها و تدوین راهبردها در جهت تدوین مدل نهایی پژوهش ارائه شده است. همچنین نتایج به دست آمده در بخش کمی نشان داد که شرایط علی بر شرایط زمینهای تاثیر مثبت و معنیداری دارد. شرایط علی بر مقوله محوری تاثیر مثبت و معنیداری دارد. شرایط علی بر شرایط مداخلهگر تاثیر مثبت و معنیداری دارد. شرایط زمینهای بر راهبردها تاثیر مثبت و معنیداری دارد. شرایط زمینهای بر مقوله محوری تاثیر مثبت و
معنیداری دارد. شرایط مداخلهگر بر راهبردها تاثیر مثبت و معنیداری دارد. شرایط مداخلهگر بر مقوله محوری تاثیر مثبت و
معنیداری دارد. مقوله محوری بر راهبردها تاثیر مثبت و معنیداری دارد. راهبردها بر پیامدها تاثیر مثبت و معنیداری دارد.
نتیجهگیری: بهطور کلی براساس نتایج بهدست آمده میتوان گفت ارزش ویژه برند در شرکتهای دانش بنیان تأثیر بسزایی در توسعۀ هوشمندی رقابتی گذاشته است که نشانگر توسعه یافتن این شرکتها است.
واژگان کلیدی: هوش رقابتی، ارزش ویژه برند، تئوری داده بنیاد، حداقل مربعات جزئی، دانش بنیان.
مقدمه
اکثریت رهبران سازمانها اطمینان یافتهاند که مدیریت اطلاعات، مهمترین عامل موثر در عملکرد سازمانی و برتری رقابتی است. هوش رقابتی به معنای نظارت هدفمند و هماهنگ بر رقبای خود و شناسایی آنها در چارچوب یک بازار مشخص است و در واقع فرایند بکارگیری شیوههای قانونی و اخلاقی برای کشف، تهیه و تحویل به موقع اطلاعات مورد نیاز به تصمیمگیرندگانی است که میخواهند توان رقابتی کسب و کار خود را افزایش دهند. از مزایای هوش رقابتی در دنیای متغیر میتوان به کاهش ریسک و رشد فرایندهای تجاری در جهان کسب و کار اشاره نمود. دراکر با رعایت ایجاز تمام، هوشمندی را متناظر با دانش میداند. وی اطلاعات را به مثابه داده های مرتبط و هم مقصود تعریف میکند. دراکر معتقد است که شرکتها برای بقا سیستمهایی را سازماندهی کنند که فعالیتهای ارزشزا را بهینه کرده و ارتقا بخشد. این سیستمها باید مبتنی بر دانش باشند و نیز باید برای راهبری خود تخصصهای خبرگان را سازمان داده و از طریق بازخورهای ساختارمند و منظم کارکنان، مشتریان، کاربران و متفکران بنگاه، دادهها را به اطلاعات تبدیل سازند در عصر جدید که دوران ادغام و جهانی شدن شرکتهاست، ارزش نام و نشانهای تجاری یک عامل کلیدی و تعیینکننده در ارزش شرکت و ارزش بازار سهام میباشد. اگر نام و نشان تجاری دارای ارزش ویژه بالایی باشد شرکت میتواند در سایه وجود آن هزینه بازاریابی را کاهش دهد زیرا مشتریان نسبت به آن وفادار هستند همچنین بر دامنه محصولات خود بیفزاید زیرا خریداران نسبت به آن اعتماد دارند و همین عامل میتواند در برابر قیمت محصولات رقیب از محصولات شرکت دفاع نماید. بدین ترتیب در این تحقیق، به ارائه مدل ارزش ویژه برند با تاکید بر هوشمندی رقابتی در شرکتهای دانش بنیان پرداخته شده است.
هدف از ایجاد یک برند، چیزی فراتر از فروش کالا یا ارائه خدمات است. برند علاوه بر اینکه سهم بازار را زیر تسلط خود
نگه میدارد، برای رشد کسب و کار هم راههایی را مطرح میکند و کارکنان ماهر و مستعد را جذب و حفظ میکند و ارزش
خود را نزد سهامداران مجموعه هم ارتقا میبخشد. ارزش ویژه برند بهعنوان مفهوم خیلی مهم در کسب و کار به صورت عملی
علاوه بر تحقیقات دانشگاهی مورد توجه قرار گرفته است، چرا که بازاریابان میتوانند مزیت رقابتی را از طریق برندهای موفق
بدست آورند. مزیت رقابتی شرکتهایی که برندهای با ارزش بالایی، از جمله ایجاد فرصتی برای توسعه موفق فعالیتها،
انعطافپذیری در برابر فشارهای ارتقایی رقیبان و ایجاد موانعی برای ورود رقبای جدید دارند. ارزش ویژه برند فواید زیادی برای شرکتهایی که مالک نام تجاری هستند، دارد. ارزش ویژه برند ارتباط مثبتی با وفاداری برند دارد. بطور دقیقتر ارزش ویژه برند احتمال انتخاب برند را افزایش میدهد که این امر منجر به وفاداری مصرفکننده به برند خاص میشود. یکی از فواید ارزش ویژه بالای برند، احتمال توسعه برند به سایر طبقات محصول است. معمولاً برند بهعنوان استفاده از نام تجاری موجود برای ورود به یک طبقه جدید محصول، تعریف میشود. وقتی یک برند با نامهای تجاری جدید مقایسه میشود، توسعههای برند هزینههای تبلیغاتی کمتر و فروش بیشتری دارند. توسعههای برند موفق در ارزش ویژه بالاتر برند اصلی، نقش بسزایی دارند. هر چند که توسعههای ناموفق برند، میتوانند ارزش ویژه برند اصلی را کاهش دهند. آکر و کلر (1991) مدلی برای ارزیابی مصرفکننده از گسترشهای برند توسعه دادند، و تعدادی از نویسندگان بر روی عمومیسازی این مدل کار کردند (ترکمانی، 1392).
از سوی دیگر در عصر گسترش روزافزون جهانی شدن، رقابتپذیری موضوعی مهم در بین سیاستگذاران سطوح مختلف (کشور، صنعت و شرکت) در بخشهای مختلف دنیا تلقی میشود. آن چه در رقابتپذیری یک سازمان حائز اهمیت است. توانایی سازمان برای عمل و عکسالعمل در درون محیط رقابتی است. عملکرد کسب و کار شامل عملکرد مشتری (رضایت و وفاداری مشتریان) و عملکرد بازار (حجم فروش و سهم بازار بالا) و عملکرد مالی (سود، حاشیة سود، و بازگشت سرمایه در مقایسه با رقبا) است (صلواتی و همکاران، 1392).
رقابتپذیری یا توان رقابتی مرتبط با کلیه ارکان سیستم یک کسب و کارشامل درون دادها، فرایندها و برون دادها میباشد. به عبارتی یک کسب و کار زمانی رقابتپذیر بوده و از توان رقابتی بالایی برخوردار است که دارای درون دادها، فرایندها و برون دادهای رقابتی باشد. براین اساس در بررسی رابطه بین بازارگرایی و رقابتپذیری لازم است تا رابطه بین بازارگرایی و رقابتپذیری درون داد،
رقابتپذیری فرآیند و رقابتپذیری برون داد سیستم کسب و کار مورد بررسی قرار گیرد (صلواتی و همکاران، 1392).
یکى از ویژگیهای بارز و مسلط عصر حاضر، تغییرات فزاینده در دانش بشرى و عرصههاى مختلف اجتماعى، اقتصادى، صنعتى، سیاسى و فناورانه است. در چنین شرایطى، یکى از الزامات اساسى رقابت، شناخت ماهیت تغییرات و پیشبینى روندهاى آتى بازار، رقابت، فناروى، نوآورى، ترجیحات و الگوهاى رفتارى مشتریان و ... است. این قبیل موضوعات در کانون توجه هوش رقابتى قرار دارد. در واقع، هوش رقابتى توانایى حاصل از فرآیند منظم و سیستماتیک جمعآورى، بررسى و تحلیل اطلاعات درباره محیط، رقباء، مشتریان،
عرضهکنندگان، روندهاى صنعت بازار و الگوهاى رفتارى آینده عناصر محیطى و بازار است. به بیان دیگر مىتوان آن را هنر جذب و انتقال دانش از عناصر فراسازمانى و محیط طى قواعد خاص و ضوابط معین به سازمان براى حفاظت از تهدیدات رقابتى، شناخت و بهرهبردارى از فرصتهاى بالقوه و ساختن آینده نامید (کیو1، 2008).
اهمیت برندسازی و مفهوم ارزش ویژه برند به شکل خاص در شرکتهای دانش بنیان از اهمیت بیشتری برخوردار است. شرکتهای دانشبنیان اغلب (و نه الزاما) شرکتهایی کوچک یا متوسط هستند که در قیاس با شرکتهای بزرگ و جاافتاده2 از منابع مشهود کمتری برخوردارند. از اینرو شرکتهای دانش بنیان برای کسب توان رقابتپذیری اتکاء زیادی به سرمایههای نامشهود مانند یک برند قدرتمند دارند (سیمائو3 و همکاران، 2018). به مانند بسیاری از شرکتهای کوچک و استارتاپها، شرکتهای دانش بنیان برای نفوذ در بازار و بدست آوردن مشتری بیشتر نیازمند آن هستند که بتوانند یک برند متمایز که به راحتی توسط مشتریان تشخیص داده میشود را ایجاد کنند. تجربه بسیاری از شرکتهای دانش بنیان موفق (و شکست بسیاری دیگر از این شرکتها) نیز این گفته را تایید میکند که خلق ارزش ویژه برند نقش موثری در تعیین موفقیت/شکست یک شرکت دانشبنیان دارد (هیوز4 و همکاران، 2021).
اگرچه در رابطه با اهمیت ارزش ویژه برند برای شرکتهای دانش بنیان (و سایر شرکتهای تجاری) اتفاق نظر کاملی وجود دارد، اما این که یک شرکت دانش بنیان از چه مسیری بتواند به ارزش ویژه برند دست یابد، مسالهای است که باید با رویکرد موشکافانهتری بررسی شود. در رابطه با عوامل موجد ارزش ویژه برند همواره به مفاهیمی چون کیفیت برتر، وفادارسازی مشتری، تداعی برند، آگاهی برند و غیره اشاره میشود. اگرچه اهمیت هر یک از این عوامل در فرایند برندسازی بارها به اثبات رسیده است؛ اما در شرایط کنونی محیط کسب و کار باید به موارد دیگری نیز توجه داشت. از جمله عوامل موفقیت شرکتها در محیط فعلی کسب و کار، قابلیت رصد، گردآوری و استفاده از اطلاعاتی است که از بخشهای مختلف بازار بدست میایند؛ مقولهای که از آن با عنوان هوشمندی رقابتی یاد میشود (کالوف5 و همکارارن، 2018). هوشمندی رقابتی بهعنوان گردآوری و تحلیل اطلاعات از رقبا، محیط و مشتریان برای کسب مزیت رقابتی تعریف میشود. هوش رقابتی عبارت است از نظارت هدفمند بر محیط رقابتی که سازمانها در آن به فعالیت و رقابت میپردازند با هدف اخذ تصمیمات راهبردی برای کسب مزیت رقابتی پایدار سازمان. در خلال سالهای اخیر، هوشمندی رقابتی به یکی از مفاهیم مهم مدیریت تبدیل شده و با فرهنگ شرکتهای پیشرو عجین گشته است (ایتانی6 و همکاران، 2017). جهانی شدن اقتصاد، سرعت گرفتن تغییرات فناوری و انفجار اطلاعات باعث گردیده سازمانها فشار بیشتری را برای باقی ماندن در صحنه رقابت تحمل کنند. از طرف دیگر فناوری ارتباطات و اطلاعات با دراختیار گذاردن راههای متنوع کسب برتری، موجب گشته است تا سازمانها با افزایش سطح هوشمندی رقابتی خود و بهکارگیری و استفاده از اطلاعات، بر رقیبان غلبه کنند. از این رو در سالهای اخیر، هوشمندی رقابتی در زمره یکی از مفاهیم حیاتی مدیریت درآمده است و بسیاری از شرکتهای بزرگ آن را به جزیی از فرهنگ سازمانی خود تبدیل کردهاند (رانجان7 و همکاران، 2021).
در عصر اقتصاد دانشمحور، فعالیت و عملکرد موفقیتآمیز شرکتهای دانش بنیان به یکی از ارکان اصلی رشد و توسعه اقتصادی کشورها تبدیل شده است که شاهد این ادعا، سرمایهگذاری بسیاری از کشورهای اروپایی و آمریکای شمالی در توسعه شرکتهای دانش بنیان است. اگرچه در داخل کشور نیز در یک دهه اخیر شاهد افزایش حمایتهای دولتی از شرکتهای دانش بنیان بودهایم با این حال بسیاری از شرکتهای دانشبنیان نوپا بدلیل عدم موفقیت در کسب سهم بازار با شکست مواجه شدهاند. شاید بخشی از این عدم موفقیت ناشی از نادیده گرفتن مساله برندسازی و ارزش ویژه برند از سوی مدیران شرکتهای دانش بنیان داخل کشور باشد. این امر ضرورت توجه به ارزش ویژه برند در شرکتهای دانش بنیان را خاطر نشان میسازد. مساله دیگری که از لحاظ کاربردی حائز اهمیت میباشد این است که ارزش ویژه برند در ایران با مشکلات مواجه است که به نظر میرسد به دلیل بکارگیری استراتژیهای نادرست در زمینهی بازاریابی، برند و تبلیغات و همچنین بیتوجهی به ارزشهای ناشی از برندهای معتبر و کم توجهی به دیدگاه مشتری است. در کشور ما با وجود برندهای معتبر و باسابقه، تاکنون در زمینهی ارزشگذاری برند و انطباق اجزای مطلوبیت آن با خواستهها و نیاز مشتریان و در نهایت قصد خرید فعالیت چندانی صورت نگرفته است و میتوان گفت وضعیت کنونی برند در ایران مشکلات زیادی دارد، بهطوری که حتی برخی برندهای معتبر به مرور زمان به دلیل بیتوجهی مسئولان فراموش شدهاند. اما آنچه در مطالعات موجود بسیار چشمگیر است عدم انجام تحقیقات میدانی جهت ایجاد مدل و اتکای صاحب نظران به بررسی ادبیات موجود بوده است. لذا همچنان الگوی ارزش ویژه برند برمبنای هوشمندی رقابتی به عنوان چارچوبی جهت دستیابی به هدف حیاتی پایداری در شرکتهای خدماتی و تجاری، و پیشایندها و پیامدهای آن دارای نواقصی است که خود پژوهشگران این عرصه نیز به آن معترفند. هوشمندی رقابتی مفهوم جدیدی است که امروزه بیشتر سازمانها از آن استفاده میکنند و به مدد افزایش آن است که سازمانها بر رقبای خود برتری یافته و جایگاه ویژهای در عرصه رقابت کسب میکنند. در عصر حاضر، تنها تمرکز بر وقایع و بررسی اطلاعات گذشته چندان کارساز نیست، بلکه بررسی دقیق محیط کسب و کار حیات سازمان را استمرار میبخشد. هوشمندی رقابتی بهعنوان یک ابزار مدیریت استراتژیک و یکی از سریعترین زمینههای رشد کسب و کار دنیا، به شمار میرود. بنابراین هوشمندی رقابتی، یکی از تکنیکهای مهم در ایجاد مزیت رقابتی است. از طرفی، امروزه، ساخت برندهای قوی، بخاطر مزیتهای فوق العادهای که ایجاد میکنند، اولویت بازاریابی بسیاری از سازمانها شده است. برندهای قوی برای یک شرکت، هویتی را در بازار ایجاد میکنند. در اندازهگیری ارزش کلی یک برند، محققان بازاریابی و پژوهشگران، به آزمایش مفهوم ارزش برند میپردازند و به ارزش کلی که نام برند به ذهن تولید کننده، خرده فروشها و مصرفکنندگان میآورد اطلاق میگردد. با بررسی ادبیات پژوهش مشخص میشود که تاکنون تحقیقات اندکی مرتبط با تاثیر هوشمندی رقابتی بر ایجاد ارزش ویژه برند انجام شده است. از سوی دیگر تعداد تحقیقاتی که در رابطه با هوشمندی رقابتی در شرکتهای دانش بنیان بوده باشد نیز بسیار اندک است که این امر ضرورت پرداختن به مساله هوشمندی رقابتی و تاثیر آن بر ایجاد ارزش ویژه برند در این شرکتها را نشان میدهد. با توجه به این شکاف تحقیقاتی در پژوهش حاضر به طراحی و تببین مدل ارزش ویژه برند با تاکید بر هوشمندی رقابتی در شرکتهای دانش بنیان پرداخته میشود. با توجه به موارد مطرح شده مسالهای تحقیق حاضر این است که ارائه الگویی ارزش ویژه برند با تکیه بر هوشمندی رقابتی کدام است؟
1. مبانی نظری و پیشینه تحقیق
ارزش ويژه برند
ارزش ویژه برند ارزشی متمایز و برتر است که نام و نشان تجاری برای محصولات و خدماتش نسبت به رقبا ایجاد میکند. در واقع این مفهوم بر ارزش ادراک شده برند (نام و نشان تجاری) نزد مشتریان دلالت دارد. یک شرکت میتواند از طریق تولید محصولاتی ماندگار، قابل تشخیص، برتر و با کیفیت به چنین ارزشی دست پیدا کند. این ارزش ﺷﺎﻣﻞ واﻛﻨﺶ ﻣﺘﻔﺎوت ﻣﺸﺘﺮﻳﺎن ﺑﻴﻦ ﻳﻚ ﻛﺎﻻی دارای ﺑﺮﻧﺪ و ﻳﻚ ﻣﺤﺼﻮل ﺑﺪون ﺑﺮﻧﺪ اﺳﺖ وﻗﺘﻲ ﻛﻪ ﻫﺮ دوی آﻧﻬﺎ دارای ﺳﻄﺢ ﻣﺸﺘﺮﻛﻲ از ﻣﺤﺮکﻫﺎی ﺑﺎزارﻳﺎﺑﻲ و خصوصیات محصول میباشند (آکر، 2009). براي ايجاد ارزش ويژه برند براي سازمانها الگوهاي مختلفي مانند «برندز»، «ارزياب دارايي يانگ»، «اكويترند»، «اينتر برند»، «طنين برند كلر» و «ارزش ويژه برند آكر» وجود دارد. الگوي «طنين برند» كه توسط پروفسور «كوين كلر» مطرح شده است ساختن برند را فعاليتي مرحلهاي و پلكاني ميداند؛ به نحوي كه از پايين به بالا بايد مراحلي طي شود (کلر8، 2001). یکی از مدلهای جامع تشریح برند و برندگذاری، مدل ارزش ویژهی برند مبتنی بر مشتری (ارائه شده توسط پرفسور کلر) است. این مدل درصدد آن است که به دو سؤال پاسخ گوید: «چه چیز برند را قدرتمند میسازد؟» و «چگونه میتوان یک برند قدرتمند ایجاد کرد؟». ارزش ویژه برند مبتنی بر مشتری، عبارت است از: «تأثیرات مختلف شناخت برند بر پاسخ مشتری به فعالیتهای برند». در این تعریف سه مفهوم کلیدی «پاسخهای متمایز»، «پاسخ ناشی از شناخت برند» و «پاسخ مشتری به فعالیت برند» در رابطه با ارزشآفرینی برند آشکار است (نجاریان و همکاران، 1399).
هوشمندی رقابتی
در دنیای امروز کسب هوشمندی رقابتی یکی از الزامات غیرقابل انکار برای اغلب سازمانها است تا بتوانند از طریق کسب و تجزیه و تحلیل اطلاعات، و همین طور افزایش دانش و ایجاد آگاهی، بر قابلیتهای خود بیفزایند. دکتر بن گیلاد استاد دانشگاه و تئوری پرداز معروف هوشمندی رقابتی اظهار داشته است: هوشمندی رقابتی، کل دانشی است که یک شرکت از محیطی که در آن رقابت میکند در اختیار دارد و حاصل تجزیه و تحلیل ذرات بیشمار از اطلاعاتی است که روزانه شرکت را بمباران میکند. در پرتو این دانش است که تصویر کاملی از وضعیت فعلی و آتی صحنه رقابت در پیش روی مدیران نقش میبندد تا بتوانند بهتر تصمیم بگیرند (کیماسی و خوشنویس، 1399). نویسندگان مختلف، تعریفهای خود را اینگونه از مفهوم هوشمندی رقابتی دارند. آنها بر این باورند که هوش رقابتی این مشخصات را دارد: هوشمندی رقابتی هنر جمعآوری، پردازش و ذخیرهسازی اطلاعات است که افراد تمام سطوح سازمان فراخور نیاز خود به آن دسترسی دارند و به آنها کمک میکند که آینده خود را شکل داده، در مقابل تهدیدهای رقابتی از آنها حفاظت کند. هوشمندی رقابتی میبایستی قانونی بوده، به اخلاقیات احترام بگذارد. هوشمندی رقابتی، دانش را با استفاده از قواعد ویژهای از محیط به سازمان منتقل میکند (بیوکانیو9 و همکاران، 2016)
هوش رقابتی مجموعه توصیههاي عملیاتی و منتج شده از یک فرآیند سیستماتیک، شامل برنامهریزي، جمعآوري، تحلیل و انتشار اطلاعات محیط خارجی براي قرار دادن بنگاه در وضعیت رقابتی، بر اساس فرصتهاي توسعهاي پیش روي آن است از نظر انجمن حرفهاي هوش رقابتی10، هوش رقابتی فرآیند نمایش محیط رقابتی است. هوش رقابتی تمام مدیران ارشد سازمان را قادر به اخذ
تصمیمهاي آگاهانه در مورد همه چیز از تحقیق و توسعه بازاریابی و تاکتیکهاي سرمایهگذاري تا استراتژيهاي بلند مدت مینماید. هوش رقابتی موثر یک پروسه پیوسته شامل جمعآوري قانونی و اخلاقی اطلاعات و انتقال کنترل شده هوش عملیاتی به تصمیمگیران میباشد (طبرسا و همکاران،1391). در تعاریف گستردهای که از هوشمندی رقابتی بیان شده به صورت مشترک آن را شامل
جمعآوری، انتقال، تجزیه و تحلیل، انتشار و دسترسی عمومی میدانند، که این اطلاعات بهطور اخلاقی و قانونی به دست آمده است و به عنوان نوعی تولید دانش عملی است. هوشمندی رقابتی مفهومی چند وجهی است که میتوان آن را به عنوان یک فرایند یا یک کارکرد یا یک محصول و یا ترکیبی از هر سه آنها دانست (واندن برگ11 و همکاران، 2020).
پیشینه تحقیق
وارشا12 و همکاران (2021) در مطالعهای با عنوان تاثیر هوشمندی رقابتی بر برندسازی به بررسی اهمیت استفاده از فناوریهای نوین اطلاعاتی در برندسازی سازمانها پرداختند. نتایج نشان داد که استفاده از هوش مصنوعی به شکل معنیداری سطح هوشمندی تجاری کمپانیها را افزایش داده و با هدفگیری نیازها و خواستههای مشتریان میتواند تاثیر مثبتی بر فعالیتهای برندسازی شرکت داشته باشد. هاکانسون و نلک13 (2015) در مطالعهای به بررسی ارتقاء هوش رقابتی: اهمیت بازاریابی، ارتباطات و ارزیابی با توسعه یک مدل چند سطحی مفهومی در حوزه هوش رقابتی پرداخت. نتایج نشان داد موفقیت در بازاریابی هوش رقابتی کاملا وابسته به سطح موفقیت در بازاریابی و ارتباطات در داخل و خارج از سازمان است. صمدی و همکاران (1397) مطالعهای با عنوان بررسی رابطه بین هوشمندی فناوری و نوآوری استراتژیک در شرکتهای مستقر در پارکهای فناوری انجام دادند. نتایج نشان داد که رابطه مثبت و معنیداری بین هوشمندی فناوری و نوآوری استراتژیک وجود دارد. بلوچی و همکاران (1394) مطالعهای با عنوان تبیین اثر هوش ساختاری- سازمانی بر کسب مزیت رقابتی: نقش میانجی هوش رقابتی انجام دادند. نتایج نشان داد که سامانههای اطلاعاتی (بهعنوان سرمایه ساختاری) و عوامل محتوایی (بهعنوان سرمایه سازمانی) هوش ساختاری- سازمانی به میزان قابلتوجهی به رسیدن به هوش رقابتی نقش دارند. ابراهیمزاده و رجایی (1394) در مطالعهای به بررسی تأثیر هوش رقابتی بر ارزش ویژه برند بانک انصار در شهرستان ارومیه پرداختند. نتایج نشان داد که هوش رقابتی بر ارزش ویژه برند بانک انصار تاثیر معناداری دارد.
بنابراین و با توجه به مبانی نظری پژوهش حاضر با هدف ارائه الگوی ارزش ویژه برند مبتنی بر هوشمندی رقابتی در شرکتهای دانش بنیان با استفاده از نظریه داده بنیاد انجام میگیرد. پژوهش حاضر مشتمل بر ارائه عوامل علی، زمینهای، مداخلهای، مقوله محوری، پیامدها و تدوین راهبردها ارائه میشود، که به صورت خلاصه به توضیح این عوامل پرداخته میشود.
شرایط علّی: شرایط علّی رویدادهایی هستند که موقعیتها و مسائل مرتبط با یک پدیده را خلق کرده و تشریح میکنند که افراد و گروهها، چرا و چگونه به روشهای خاصی پاسخ میدهند. شرایط علی شامل مواردی از مقولات است که بهطور مستقیم بر ارزش ویژه برند مبتنی بر هوشمندی رقابتی تأثیر میگذارد یا این عوامل به گونهای ایجادکننده و توسعه دهنده پدیده هستند (استراوس و کوربین14، 2010).
شرایط زمینهای: شرایط زمینهای بیانگر مجموعه خاصی از ویژگیهای مربوط به پدیده است که به شکل عمومی به مکان رویدادها و وقایع مربوطه اشاره دارد. ویژگیهای زمینهای شامل عواملی میشوند که بدون آنها تحقق ارزش ویژه برند مبتنی بر هوشمندی رقابتی امکانپذیر نیست و زمینه شرایط خاصی را، که در آن راهبردها برای اداره، کنترل و پاسخ به پدیده صورت میگیرد، فراهم میکنند. این شرایط را مجموعهای از مفاهیم، مقولهها و متغیرهای زمینهای تشکیل میدهند (استراوس و کوربین، 2010).
شرایط مداخلهگر: شرایط مداخلهگر شامل شرایط عامتری همچون زمان، فضا و فرهنگ میشود که به عنوان تسهیلگر یا محدودکننده راهبردها عمل میکنند. این شرایط در راستای تسهیل یا محدودیت کنشی/ کنشی متقابل در زمینه خاصی عمل میکنند. هر یک از این شرایط، طیفی را تشکیل میدهند که تأثیر آنها از بسیار دور تا بسیار نزدیک متغیر است (استراوس و کوربین، 2010).
مقوله محوری: پدیده مد نظر باید محوریت داشته باشد، یعنی همه مقولههای اصلی دیگر بتوانند به آن ربط داده شوند و به تکرار در دادهها ظاهر شود. به این معنا که در همه یا تقریباً همه موارد، نشانههایی وجود دارند که به آن مفهوم اشاره میکنند. پدیده محوری، به ایده یا پدیدهای اطلاق میشود که اساس و محور فرایندی است که تمام مقولههای اصلی دیگر به آن ربط داده میشود (استراوس و کوربین، 1998).
راهبردها: راهبردها در واقع طرحها و کنشهایی هستند که خروجی مقوله محوری مدل بوده و به پیامدها ختم میشوند. راهبردها، مجموعه تدابیری هستند که برای مدیریت، اداره یا پاسخ به پدیده تحت بررسی اتخاذ میشوند ( استراوس و کوربین، 1998).
پیامدها: پیامدها همان برون دادها یا نتایج کنشها و واکنشها هستند (استراوس و کوربین، 2010).
فرضیههای پژوهش
فرضیه 1: شرایط علی بر شرایط زمینه ای تاثیر مثبت و معنی داری دارد
فرضیه 2: شرایط علی بر مقوله محوری تاثیر مثبت و معنی داری دارد.
فرضیه 3: شرایط علی بر شرایط مداخله گر تاثیر مثبت و معنی داری دارد.
فرضیه 4: شرایط زمینه ای بر راهبردها تاثیر مثبت و معنی داری دارد.
فرضیه 5: شرایط زمینه ای بر مقوله محوری تاثیر مثبت و معنی داری دارد.
فرضیه 6: شرایط مداخله گر بر راهبردها تاثیر مثبت و معنی داری دارد
فرضیه 7: شرایط مداخله گر بر مقوله محوری تاثیر مثبت و معنی داری دارد.
فرضیه 8: مقوله محوری بر راهبردها تاثیر مثبت و معنی داری دارد.
فرضیه 9: راهبردها بر پیامدها تاثیر مثبت و معنی داری دارد.
2.روششناسی
مطالعه حاضر یک مطالعه بنیادی است که با هدف طراحی و تببین مدل ارزش ویژه برند با تاکید بر هوشمندی رقابتی در شرکتهای دانش بنیان انجام شده است. این مطالعه از منظر فلسفی در دسته پژوهشهای تجربهگرایانه قرار میگیرد و با رویکردی قیاسی-استقرایی انجام شده است. پژوهش حاضر از منظر نوع دادهها، با روش آمیخته (کمی-کیفی) انجام شده است و از منظر بازه زمانی گردآوری دادهها در دسته پژوهشهای پیمایشی- مقطعی قرار دارد. جامعه مورد مطالعه در بخش کیفی شامل مدیران شرکتهای دانش بنیان میباشند. حجم نمونه در مطالعاتی که با روش کیفی و مصاحبه انجام میشوند معمولاً بین 5 تا 25 نفر توصیه شده است. بهطور کلی فرایند مصاحبه در تحلیل کیفی تا رسیدن به اشباع نظری ادامه پیدا میکند. همچنین برای نمونهگیری خبرگان از روشهای غیراحتمالی و هدفمند توصیه شده است. بنابراین در بخش کیفی از روشهای غیراحتمالی و به روش هدفمند از دیدگاه 15 نفر از خبرگان شرکتهای دانش بنیان استفاده شده است. جامعه آماری در بخش کمی نیز شامل کلیه مدیران شرکتهای دانش بنیان فعال در پارکهای علم و فناوری تهران میباشند (N=738) برای محاسبه حجم نمونه از فرمول کوکران استفاده شده است.
برای گردآوری دادههای پژوهش از مصاحبه و پرسشنامه استفاده شده است. از آنجا که برای مطالعات کیفی که با هدف اکتشافی و طراحی الگو انجام میشوند مصاحبههای نیمساختاریافته مناسبتر هستند، در این تحقیق نیز از مصاحبه نیمساختارمند با خبرگان استفاده شده است. در بخش کمی نیز از پرسشنامهای با طیف لیکرت پنج درجه استفاده شده است. برای ارزیابی پایایی بخش کیفی از ضریب هولستی15 استفاده شد. برای این منظور متن مصاحبههای انجام شده در دو مرحله کدگذاری شد. سپس درصد توافق مشاهدهشده16 (PAO) محاسبه گردید:
در فرمول فوق M تعداد موارد کدگذاری مشترک بین دو کدگذار می باشد. N1 و N2 به ترتیب تعداد کلیه موارد کدگذاری شده توسط کدگذار اول و دوم است. مقدار PAO بین صفر (عدم توافق) و یک (توافق کامل) است و اگر از 6/0 بزرگتر باشد مطلوب میباشد. مقدار PAO در این مطالعه 712/0 بدست آمده است که از 6/0 بزرگتر است، بنابراین پایایی بخش کیفی مطلوب میباشد. برای بررسی روایی پرسشنامه از روایی سازه (مدل بیرونی)، روایی همگرا (AVE) و روایی واگرا استفاده شد. همچنین آلفای کرونباخ کلی پرسشنامه در یک مطالعه مقدماتی بیش از 7/0 بدست آمد. مقدار AVE برای تمامی متغیرهای باید بزرگتر از 5/0 باشد. برای محاسبه پایایی نیز پایایی ترکیبی (CR) و ضریب آلفای کرونباخ هر یک از عوامل محاسبه شده است. میزان پایایی ترکیبی و آلفای کرونباخ تمامی ابعاد باید بزرگتر از 7/0 باشد. نتایج حاصل از اعتبارسنجی پرسشنامه در بخش اعتبارسنجی مدل ارائه شده است. روش اصلی مورد استفاده در بخش کیفی، رویکرد داده بنیاد (گراندد تئوری) است و با استفاده از این روش به شناسایی مقولههای اصلی و فرعی طراحی مدل ارزش ویژه برند با تاکید بر هوشمندی رقابتی در شرکتهای دانش بنیان پرداخته شده است. روش تحلیل دادهها بر اساس رویکرد داده بنیاد و با استفاده از کدگذاری و مقولهیابی انجام شد. کدهاي حاصل با کدهاي قبلی مقایسه و کدهایی که از نظر مفهومی شبیه یکدیگر بودند در یک طبقه جاي میگرفتند و به تدریج طبقات شکل میگرفت. طبقات نیز با یکدیگر مقایسه شده و در صورت نیاز با یکدیگر ادغام شده و یا برخی از موارد یک طبقه به دو یا چند طبقه دیگر تفکیک میشد و یا محل کد از یک طبقه به طبقه دیگر تغییر پیدا میکرد تا در نهایت طبقه محوري به دست آمد. برای مستندسازی روش و روایی و پایایی تحقیق به بخشی از این فرایند به صورت گذرا اشاره میشود:
کدگذاری باز: بخشی از تحلیل پژوهش استفاده از کدگذاری باز است. پس از اتمام مصاحبه ها، فرایند کدگذاری باز آغاز میشود، کدهای مصاحبههای انجام شده با 15 نفر از خبرگان و متخصصان طی کدگذاری باز استخراج شد و در مرحله بعد این کدهای مشترک به انضمام کدهای بااهمیت از دید پژوهشگر به عنوان کدهای نهایی مشخص شدند. برای طبقهبندی دقیق مفاهیم بین مقولهها باید هر مفهوم، بعد از تفکیک برچسب خورده و دادههای خام به وسیله بررسی دقیق متن مصاحبهها و یادداشت های زمینهای مفهومسازی شوند.
کدگذاری محوری: کدگذاری محوری، مقولهها و زیرمقوله ها را با توجه به ابعاد و مشخصات آنها با یکدیگر مرتبط میسازد. برای کشف نحوه ارتباط مقوله ها با یکدیگر از ابزار تحلیلی استراوس و کوربین استفاده شد. همچنین کلیه محاسبات آماری با استفاده از نرمافزارSmart PLS انجام گرفت.
3.یافتههای پژوهش
در رابطه با نتایج مربوط به بخش کیفی پژوهش، مقولههای مربوط به شرایط علّی در جدول 1 نشان داده شده است.
جدول 1: مقولههای علّی (اصلی، فرعی)
ردیف | مقولة اصلی | مقولة فرعی | نمونة مفاهیم مستخرج از مصاحبهها |
1 | شرایط علّی | ارتباطات نیروی انسانی | 1. وجود رابطه دوسویه بین مشتریان و شرکت 2. پیشنهادات و شکایات 3. واحد ارتباطات فعال با مشتری 4. تشکیل باشگاه مشتریان 5. اﻃﻼع رﺳﺎﻧﻰ به موقع فعالیتهای شرکت به مشتری 6. تخفيفات ترغيبي براي مشتريان 7. برگزاري جشنواره ها |
تقویت کیفیت برند | 1. ارتباطات مطلوب با مشتری 2. جذب مشتری 3. حفط مشتری 4. وفاداری مشتری 5. تقویت اعتماد مشتری. | ||
تدوین استراتژی های ارتقای برند | 1. شناسایی مزایای ملموس وناملموس 2. شناسایی منابع متمایز 3. تدوین شاخص های ارزشیابی 4. تصویر ذهنی برند |
در این پژوهش الگوهای تصمیمگیری، اعتبار برند و بازاریابی رابطهمند عوامل اصلی زمینهای ارزش ویژه برند با تاکید بر هوشمندی رقابتی هستند که در جدول 2 نشان داده شده است.
جدول 2: مقولههای زمینهای (اصلی، فرعی)
ردیف | مقولة اصلی | مقولة فرعی | نمونة مفاهیم مستخرج از مصاحبهها |
2 | شرایط زمینه ای | الگوهای تجربی | 1. شناسایی مولفههای تصمیمگیری 2. تغییر انتظارات و خواستهها 3. تدوین بستههای خدماتی 4. تفاوتهای فردی |
اعتبار برند | 1. نگرش مطلوب کارکنان به خدمات 2. افزایش اعتبار برند شرکت 3. افزایش اعتماد کارکنان به شرکت | ||
بازاریابی رابطه مند | 1. رابطه عمیق با مشتری 2. تداوم ارائه خدمت 3. فرهنگ مدیریت ارتباط با مشتری |
در این پژوهش سه مقوله توسعه ذهنی مشتریان، شرایط محیطی و قابلیتهای برند به عنوان مقولههای شرایط مداخلهگر بر مبنای ارزش ویژه برند مبتنی بر هوشمندی رقابتی در نظر گرفته شده است که در جدول 3 نشان داده شده است.
جدول 3: مقولههای مداخلهگر (اصلی، فرعی)
ردیف | مقولة اصلی | مقولة فرعی | نمونة مفاهیم مستخرج از مصاحبهها |
3 | شرایط مداخله گر | توسعه ذهنی مشتریان | 1. توانایی دوراندیشی مشتریان 2. تداعی تصویر برند 3. پویایی ذهنی مشتریان |
شرایط محیطی | 1. عوامل اقتصادی 2. عوامل سیاسی 3. عوامل اجتماعی | ||
قابلیتهای برند | 1. دانش و تجربه صنعتی 2. نیروی انسانی دانشی 3. تفاوت و تغییر در الگوهای مشتری 4. تجهیزات نرمافزاری و سختافزاری |
در این پژوهش سه مقوله وضعیت مشتریان، برندسازی مبتنی بر رفتار، درک و انتظارات مشتری از خدمات به عنوان مقولههای محوری ارزش ویژه برند مبتنی بر هوشمندی رقابتی در نظر گرفته شده است که در جدول 4 نشان داده شده است.
جدول 4. مقولههای محوری (اصلی، فرعی)
ردیف | مقولة اصلی | مقولة فرعی | نمونة مفاهیم مستخرج از مصاحبهها |
4 | مقولههای محوری | وضعیت مشتریان | 1. قدرت چانه زنی 2. رفتارهای نامناسب مشتریان 3. عدم تعهدات مشتریان 4. استفاده از تجربه مشتری |
برندسازی مبتنی بر رفتار | 1. برندسازی متناسب با مشتریان هدف 2. استفاده از روابط عمومي جهت تقويت هویت برند 3. ارائه خدمات برند مبتنی بر شبکههای اجتماعی 4. هويتسازي براي برند صنعتی | ||
درک و انتظارات مشتری از خدمات | 1. انتظار مشتری از ارائه دهنده خدمات 2. فهم و درک مشتری از خدمات 3. شناخت تصاویر ذهنی مشتریان نسبت به خدمات 4. نگرش عمیق مشتری درباره هزینهها 5. ارزیابی مشتری از کیفیت خدمات |
در این پژوهش سه مقوله ارزیابی فرایند جایگاهیابی، ارزیابی فرایند انتخاب بازار هدف و ارزش آفرینی چندگانه برای مشتریان به عنوان راهبردها بر مبنای مقولههای محوری ارزش ویژه برند مبتنی بر هوشمندی رقابتی در نظر گرفته شده است که در جدول 5 نشان داده شده است
جدول 5: مقولة راهبردها (کنش/ واکنش، اصلی، فرعی)
ردیف | مقولة اصلی | مقولة فرعی | نمونة مفاهیم مستخرج از مصاحبهها |
5 | راهبردها | ارزیابی فرایند جایگاه یابی | 1. استراتژی جایگاهیابی در ارتباط با برند 2. تعیین ارتباط ویژگیهای محصول با بازار هدف 3. ارزشیابی معیارهای متمایز 4. ارتقای جایگاه در ذهن مشتریان |
ارزیابی فرایند انتخاب بازار هدف | 1. ویژگیهای رفتاری بخشهای مختلف بازار 2. استراتژی تعیین بازار هدف 3. ارزیابیهای جامع و سیستماتیک از نقاط قوت و ضعف یک مقصد | ||
ارزش آفرینی چندگانه برای مشتریان | 1. کارکنان پاسخگو و متناسب با مشتریان 2. توجه به نیازمندیها و خواسته های مشتریان 3. ایجاد ارزش اضافی برای مشتری 4. قیمتگذاری مناسب و عادلانه |
پیامدها در سه بخش مربوط به پیامدهای سازمانی، پاسخگویی و تدوین استراتژی کاربردی به عنوان پیامدها ارزش ویژه برند مبتنی بر هوشمندی رقابتی بر طبقهبندی شده است. جدول 6 به مقوله ها و مفاهیم مربوط به پیامدها میپردازد.
جدول6: مقولة پیامد (اصلی، فرعی)
ردیف | مقولة اصلی | مقولة فرعی | نمونة مفاهیم مستخرج از مصاحبهها |
6 | پیامدها | پیامدهای سازمانی | 1. ایجاد سودآوری 2. بهبود قابلیتهای ارتباطی با مشتریان 3. افزایش قدرت پیشبینی در آینده 4. ارتقای کیفیت خدمات |
پاسخگویی | 1. ارتقای پاسخگویی مطلوب 2. افزایش ارزش درک شده 3. جلوگیری از رویگردانی مشتری 4. قابلیت دسترسی راحت به خدمات | ||
| استراتژی های کاربردی | 1. ایجاد سرمایه اقتصادی و اجتماعی 2. رتقای کیفیت خدمات 3. ایجاد تمایز 4. ارتقای کیفیت زندگی |
مدل مدل پارادایمی پژوهش به شرح شکل 1 نشان داده شده است.
شکل 1. مدل پارادایمی
همچنین در بخش کمی خلاصه نتایج حاصل از ضرایب مسیر، مقدار آماره t-value و همچنین پذیرش یا رد معنیداری فرضیات در جدول 7 آمده است.
جدول 7: نتایج حاصل از ضرایب مسیر و مقدار آماره t-value برای آزمون فرضیههای تحقیق
فرضیه | ضریب مسیر(β) | نسبت بحرانی (t) | ضریب تعیین (R2) | تایید یا رد فرضیه | جهت تاثیر |
شرایط علی -> شرایط زمینه ای | 0.777 | 27.991 | 0.604 | تایید | + |
شرایط علی -> مقوله محوری | 0.313 | 4.252 | 0.722 | تایید | + |
شرایط علی -> شرایط مداخله گر | 0.793 | 29.298 | 0.629 | تایید | + |
شرایط زمینه ای -> راهبردها | 0.150 | 2.285 | 0.760 | تایید | + |
شرایط زمینه ای -> مقوله محوری | 0.439 | 7.610 | 0.722 | تایید | + |
شرایط مداخله گر -> راهبردها | 0.276 | 4.564 | 0.760 | تایید | + |
شرایط مداخله گر -> مقوله محوری | 0.170 | 2.608 | 0.722 | تایید | + |
مقوله محوری -> راهبردها | 0.521 | 8.801 | 0.760 | تایید | + |
راهبردها -> پیامدها | 0.797 | 28.713 | 0.636 | تایید | + |
| |t|>1.96 Significant at P<0.05, |t|>2.58 Significant at P<0.01 |
فرضیه 1: فرضیه اول پژوهش مبنی بر تاثیر شرایط علی بر شرایط زمینهای میباشد. مقدار ضریب مسیر برای اثر مستقیم شرایط علی بر شرایط زمینهای برابر 777/0 شده است این مقدار در سطح اطمینان 95% معنادار شده است. با توجه به اين كه مقدار آماره تی خارج بازه بحرانی است (بیشتر از 96/1 شده است)، با احتمال 95/0 ادعاي محقق مبني بر اين كه شرایط علی بر شرایط زمینهای تاثیر مثبت و معنی داری دارد؛ تایید ميگردد.
فرضیه 2: فرضیه دوم پژوهش مبنی بر تاثیر شرایط علی بر مقوله محوری میباشد. مقدار ضریب مسیر برای اثر مستقیم شرایط علی بر مقوله محوری برابر 313/0 شده است این مقدار در سطح اطمینان 95% معنادار شده است. با توجه به اين كه مقدار آماره تی خارج بازه بحرانی است (بیشتر از 96/1 شده است)، با احتمال 95/0 ادعاي محقق مبني بر اين كه شرایط علی بر مقوله محوری تاثیر مثبت و معنی داری دارد؛ تایید ميگردد.
فرضیه 3: فرضیه سوم پژوهش مبنی بر تاثیر شرایط علی بر شرایط مداخلهگر میباشد. مقدار ضریب مسیر برای اثر مستقیم شرایط علی بر شرایط مداخلهگر برابر 793/0 شده است این مقدار در سطح اطمینان 95% معنادار شده است. با توجه به اين كه مقدار آماره تی خارج بازه بحرانی است (بیشتر از 96/1 شده است)، با احتمال 95/0 ادعاي محقق مبني بر اين كه شرایط علی بر شرایط مداخلهگر تاثیر مثبت و معنی داری دارد؛ تایید ميگردد.
فرضیه 4: فرضیه چهارم پژوهش مبنی بر تاثیر شرایط زمینهای بر راهبردها میباشد. مقدار ضریب مسیر برای اثر مستقیم شرایط زمینهای بر راهبردها برابر 150/0 شده است این مقدار در سطح اطمینان 95% معنادار شده است. با توجه به اين كه مقدار آماره تی خارج بازه بحرانی است (بیشتر از 96/1 شده است)، با احتمال 95/0 ادعاي محقق مبني بر اين كه شرایط زمینهای بر راهبردها تاثیر مثبت و معنی داری دارد؛ تایید ميگردد.
فرضیه 5: فرضیه پنجم پژوهش مبنی بر تاثیر شرایط زمینهای بر مقوله محوری میباشد. مقدار ضریب مسیر برای اثر مستقیم شرایط زمینهای بر مقوله محوری برابر 439/0 شده است این مقدار در سطح اطمینان 95% معنادار شده است. با توجه به اين كه مقدار آماره تی خارج بازه بحرانی است (بیشتر از 96/1 شده است)، با احتمال 95/0 ادعاي محقق مبني بر اين كه شرایط زمینهای بر مقوله محوری تاثیر مثبت و معنی داری دارد؛ تایید ميگردد.
فرضیه 6: فرضیه ششم پژوهش مبنی بر تاثیر شرایط مداخلهگر بر راهبردها میباشد. مقدار ضریب مسیر برای اثر مستقیم شرایط مداخلهگر بر راهبردها برابر 276/0 شده است این مقدار در سطح اطمینان 95% معنادار شده است. با توجه به اين كه مقدار آماره تی خارج بازه بحرانی است (بیشتر از 96/1 شده است)، با احتمال 95/0 ادعاي محقق مبني بر اين كه شرایط مداخلهگر بر راهبردها تاثیر مثبت و معنی داری دارد؛ تایید ميگردد.
فرضیه 7: فرضیه هفتم پژوهش مبنی بر تاثیر شرایط مداخلهگر بر مقوله محوری میباشد. مقدار ضریب مسیر برای اثر مستقیم شرایط مداخلهگر بر مقوله محوری برابر 170/0 شده است این مقدار در سطح اطمینان 95% معنادار شده است. با توجه به اين كه مقدار آماره تی خارج بازه بحرانی است (بیشتر از 96/1 شده است)، با احتمال 95/0 ادعاي محقق مبني بر اين كه شرایط مداخلهگر بر مقوله محوری تاثیر مثبت و معنی داری دارد؛ تایید ميگردد.
فرضیه 8: فرضیه هشتم پژوهش مبنی بر تاثیر مقوله محوری بر راهبردها میباشد. مقدار ضریب مسیر برای اثر مستقیم مقوله محوری بر راهبردها برابر 521/0 شده است این مقدار در سطح اطمینان 95% معنادار شده است. با توجه به اين كه مقدار آماره تی خارج بازه بحرانی است (بیشتر از 96/1 شده است)، با احتمال 95/0 ادعاي محقق مبني بر اين كه مقوله محوری بر راهبردها تاثیر مثبت و معنیداری دارد؛ تایید ميگردد.
فرضیه 9: فرضیه نهم پژوهش مبنی بر تاثیر راهبردها بر پیامدها میباشد. مقدار ضریب مسیر برای اثر مستقیم راهبردها بر پیامدها برابر 797/0 شده است این مقدار در سطح اطمینان 95% معنادار شده است. با توجه به اين كه مقدار آماره تی خارج بازه بحرانی است (بیشتر از 96/1 شده است)، با احتمال 95/0 ادعاي محقق مبني بر اين كه راهبردها بر پیامدها تاثیر مثبت و معنیداری دارد؛ تایید ميگردد.
7. نتیجهگیری
پژوهش حاضر با هدف ارائه الگوی ارزش ویژه برند مبتنی بر هوشمندی رقابتی در شرکتهای دانش بنیان با استفاده از نظریه داده بنیاد انجام پذیرفت نتایج پژوهش مشتمل بر ارائه عوامل علی، زمینهای، مداخلهای، مقوله محوری، پیامدها و تدوین راهبردها در جهت که در قالب مدل نهایی پژوهش ارائه شده است. يافتههاي اين پژوهش با نتایج پژوهش ایتانی و آگنیهوتری17 (2016) همخوانی دارد، همچنين اين پژوهش با مطالعات بوهالیس و سیناتارا18 (2019) در حوزة ارزش ویژه برند كـه مطـرح ميكند هوش رقابتی مستلزم برنامهای جامع است که شرط دستیابی به آن تدوین برنامهای ارتباطی، اطلاعرسانی، آموزشی و تبلیغاتی است، همخواني دارد. برهمین اساس با توجه به اینکه میزان تاثیرگذاری هر یک از ابعاد ارزش ویژه بر عملکرد رقابتی شرکت مشخص شده است، مدیران با در نظر گرفتن منابعی که در اختیار دارند میتوانند به تخصیص منابع برای بهبود عملکرد شرکت در حوزه تبلیغات و برند و از تخصیص منابع برای شاخصهایی که تاثیر مثبتی ندارند و یا تاثیرشان کمتر است، بپرهیزند. در رابطه با شاخصهای علی، مواردی همچون ارتباطات نیروی انسانی، تقویت کیفیت برند و تدوین استراتژیهای ارتقای برند شناسایی شد. در رابطه با شرایط زمینهای نیز ابعادی چون الگوهای تجربی، اعتبار برند، و بازاریابی رابطهمند شناسایی شد. این یافته حاکی از آن است که یکی از مولفههای اساسی برای برندسازی مبتنی بر هوشمندی رقابتی این است که با استفاده از فناوری اطلاعات و ابزارهای هوشمندی رقابتی، از خواستهها و نیازهای مشتریان و بازار مطلع شده و با استفاده از راهکارهایی چون بهبود کیفیت برند میزان درگیری و مشارکت مشتریان با فرایندهای برندسازی را بهبود بخشید. بهعنوان مثال با انجام نظرسنجی آنلاین در بین مشتریان و دریافت بازخورد از آنها میتوان اقدامات لازم و اصلاحی را در فرایند برندسازی انجام داد. پیش از این نیز محققان دیگری به اهمیت برندسازی بر اساس نیازهای مشتریان اشاره کردهاند (تاجویدی19 و همکاران، 2020؛ ایگلسیاس20 و همکاران، 2020). بهطور مثال، چادا21 و همکاران (2020) نشان دادند که افزایش ارتباطات بین مشتری و شرکتهای نوپای بخش پزشکی و دارویی را عامل موثری در برندسازی مبتنی بر هوشمندی رقابتی معرفی کرده اند. در مطالعهای دیگر، بوهالیس و سیناتارا (2019) نیز گزارش کردند مشارکت و درگیری فعالانه مشتریان در شبکههای اجتماعی تاثیر مستقیم و معناداری بر ایجاد ارزش ویژه برند دارد که این نتایج با یافتههای بدست آمده در پژوهش حاضر همخوانی دارد. در رابطه با شرایط مداخلهگر، مولفههایی چون توسعه ذهنی مشتریان، شرایط محیطی و قابلیتهای برند شناسایی شد. این یافته به خوبی تاثیرات شگرف تحولات ایجاد شده در محیط کسب و کار بر کلیه سازمانها از جمله شرکتهای دانش بنیان را خاطرنشان میسازد. به عبارت دیگر، با توجه به تغییرات ایجاد شده در حوزه کسب و کار (در اثر ظهور و گسترش فناوریهای جدید)، دیگر نمیتوان به مدلهای سنتی برای برندسازی خدماتی اکتفا نمود و لازم است شرایط لازم برای پیاده سازی فناوریهای اطلاعاتی جهت افزایش هوشمندی شرکتهای دانش بنیان فراهم شود. در تایید این یافته، گوپتا22 و همکاران (2020) عنوان کردهاند که به دلیل گسترش روزافزون فناوریهای آنلاین و دیجتال، لازم است شکل فعالیتهای برندسازی در استارتاپها بازطراحی شود. گوپتا و همکاران (2020) لزوم پذیرش و استفاده حداکثری از فناوری اطلاعات و ارتباطات را عامل اصلی موفقیت شرکتهای دانش بنیان در سالهای آینده معرفی کردهاند. در رابطه با شرایط محوری نیز شاخصهایی چون وضعیت مشتریان، برندسازی مبتنی بر رفتار، و درک و انتظارات مشتری از خدمات شناسایی شده است. در مجموع نتایج بدست آمده در رابطه با شرایط محوری نشان میدهد که از طریق مشارکت مشتریان میتوان به فرایند ایجاد ارزش برند در شرکتهای دانش بنیان، سرعت بخشید. بررسی ادبیات و شواهد تجربی موجود نیز حاکی از اهمیت مشارکت مشتری در توسعه برندسازی است؛ بدین معنی که مشتری صرفا خریدار یک محصول یا خدمت نیست، بلکه خود نقش موثری در ایجاد ارزش برای برندهای خدماتی عمل میکند. نتایج گزارش شده توسط سایر محققان نیز با یافته های تحقیق حاضر دال بر اهمیت مشارکت مشتری در ایجاد ارزش ویژه برند همخوانی دارد. در مطالعهای که با عنوان فرصتها و چالشهای تجارت الکترونیک صورت گرفت، تساکیاس23 و همکاران (2021) به نقش مهم مشتریان در ارزش آفرینی کسب و کار اشاره کردهاند. لیو24 و همکاران (2021) نیز نشان دادند که مشارکت مشتریان از طریق تبلیغات دهان به دهان الکترونیک نقش موثری در توسعه کسب و کارهای الکترونیک ایفا میکند. همچنین تونگکاو25 (2020) نشان داد که مشارکت فعالانه مشتریان نقش موثری در افزایش شهرت شرکتهای و افزایش تمایل سایر مشتریان به مشارکت در برندسازی ایفا میکند. سینگ26 و همکاران (2019) نیز مشارکت مشتریان را یک عامل مهم در وفادارساختن مشتریان معرفی کردهاند. ایگلسیاس و همکاران (2020) نیز خلق ارزش مشترک از طریق مشارکت مشتریان در بستر تجارت الکترونیک را عامل اصلی در وفادار سازی و ایجاد اعتماد مشتریان نسبت به برند معرفی کردهاند. در مجموع بر اساس نتایج بدست آمده در تحقیق حاضر و مطالعات پیشین میتوان مشارکت مشتریان را یک عامل کلیدی در موفقیت برندسازی در هتلداری در نظر گرفت. در رابطه با راهبردهای شناسایی شده جهت ایجاد ارزش ویژه برند مبتنی بر هوشمندی رقابتی نیز لازم است ملاحظات زیر در نظر گرفته شود. مدیران و تصمیم گیرندگان باید به معیارهایی از قبیل آگاهی برند و کیفیت خدمات که در ایجاد وفاداری مشتریان نسبت به برند تاثیرگذار است توجه داشته باشند و همچنین آن ها باید تمرکزشان را فراتر از راهبردهای بازاریابی گذاشته وسعیکنند نگرشهای مثبت از جمله رضایت را در بین مشتریان بر مبنای حمایت از برنامه های آگاهی مشتریان به برند شرکت را پرورش دهند و در جهت تقویت آنها کوشا باشند. مدیران شرکتهای دانش بنیان باید در جهت تقویت کیفیت خدمات در نظر مشتریان تلاش کنند و در حقیقت پیش رفتن در جهت تقویت کیفیت ادراک شده برند باید در اهداف بلندمدت این شرکت و شعبات آن منظور گردد، زیرا از این طریق میتوانند وفاداری مشتریان به برند شرکتهای دانش بنیان را بالا برده و در نهایت سود بیشتری کسب کنند. با توجه به ارتباط مستقیمی که میان کیفیت درک شده و عملکرد شرکت وجود دارد. مشتریان تحت تاثیر کیفیتخدماتی که از شعبات شرکت ادراک میکنند، وفاداری خود را افزایش داده و موجبات تبلیغات دهان به دهان را مهیا میسازند که در این راستا، شعبات با استفاده از خدمات به روز وکارآمد، رفتار مناسب کارکنان، انجام خدمات وعده داده شده در زمان خود، صداقت و اطلاعرسانی مناسب، پاسخ گویی مناسب به درخواست مشتریان و ... جملگی نه تنها سازمان را به اهداف کیفیتی خود میرسانند، بلکه نگرش مناسب رضایت را در مشتریان ایجاد میکنند و در نهایت میتواند در این فضای رقابتی حاکم با افزایش عملکرد خود مشتریان بیشتری را جذب و حفظ نمایند.
پيشنهاد ميگردد مدیران شرکتهای دانش بنیان رصد همه جانبهاي از محصولات رقبـا و فرصـت هـاي بـازار داشته باشد و با اتكا به نقاط قـوت محصـولات رقبـا، نظريـات دريـافتي از مشـتريان و همچنـين استفاده از توانمنديهاي خود محصولات متمايزي را طراحي، توليد و به بازار عرضه نمايد. بـراي توسـعه برندسازی مبتنی بر رفتار پيشـنهاد مـيگـردد: الـف) بانـك اطلاعاتي نظريات مشتريان (حتي نظرياتي كـه در زمـان كنـوني قابليـت اجـرا ندارنـد ) ايجـاد و اطلاعات اين بانك در سطح سازمان بـراي توليـد ايـده بـه اشـتراك گذاشـته شـود؛ ب) ايجـاد جلسات دورهاي مديران دو واحد تحقيـق و توسـعه و بازاريـابي بـراي تعامـل و تبـادل نظـر در خصوص توسعه برندسازی انجام گردد. واحد حد بازاريابي و فروش با عمده فروشان، مشتريان، كانالهاي پخش و توزيـع و سـاير فعالان بازار به منظور شناسايي زمان مناسب براي ارايه محصول به بازار ارتباطات مستمر برقـرار نمايد. تاخير معرفي محصولات جدد به بازار، احتمالا باعـث از دسـت رفـتن فرصـتهـاي معنـادار مـيگردد و ورود بيش از حد سريع محصول به بازار ممكن است پذيرش كافي و مناسب مشتريان، كانالهاي پخش و ساير مشاركتكنندگان بازار را به همراه نداشته باشد. در فضای رقابتی، براي بهبود توسعه استراتژیهای ارتقای برند، شرکتها مدیران نيازمند توجه به قابليتهاي ارزش ویژه برند هستند. دراین راستا بایستی اطلاعات بازاريابي خود را بهبود بخشند. اين مهم از طريق داشتن برنامه بازاريابي مدون و دقيق امکانپذير است. مرحله بعد از تدوين برنامه بازاريابي، اجراي اصولي آن و به مرور زمان توسعه برنامه بازاريابي، بررسي مداوم محيط داخلي و خارجي که شرکت در آن قرار دارد و ارزيابي مستمر محيطي و در نهایت توسعه محصولات جديد نسبت به رقبا میباشد. براي فعال بودن در عرصه پر رقابت امروزي بررسي و توسعه استراتژی های برند از اهميت زيادي برخوردار بوده و براي توسعه برندینگ شرکت امری حياتي است. با توجه به گستردگی بازارهای داخلی مخارجی، ایجاد نظام کارآمد اطلاعرسانی در زمینه جذابیت بازارهای داخلی و خارجی این نوع از محصولات از الزامات اساسی استراتژی توسعه صادرات هستند. به این ترتیب، شرکت با ایجاد یک نظام جامع ارزیابی جذابیت بازارهای بینالمللی و اطلاع رسانی به بنگاههای داخلی میتواند سهم بسزایی در جهتدهی به بنگاهها به رقابتی کارآمد برای استفاده از مزیتهای نسبی داخلی در راستای توسعه برند شرکت می تواند داشته باشد. با این حال، در راستای بررسی نتایج به پژوهشگران آتی توصیه میشود که با استفاده از تکنیک دلفی فازی به شناسایی و اولویتبندی عوامل موثر بر هوشمندی رقابتی در شرکتهای دانش بنیان مبادرت شود همچنین پیشنهاد میشود تأثیرات تاثیرگذاری ارزش ویژه برند بر هوشمندی رقابتی سنجیده شود. همچنین این پژوهش بهصورت مقطعی انجام شده است، به این دلیل، نتیجهگیری دربارة علّیت را دشوار میسازد. تعداد زیاد پرسشهای پرسشنامهها به طولانیشدن زمان اجرای آن انجامید که بر مقدار دقت پاسخهای شرکتکنندگان بیتأثیر نبوده است.
منابع
· ابراهیمزاده، یحیی؛ رجایی، زهرا (1394). بررسی تأثیر هوش رقابتی بر ارزش ویژه برند بانک انصار در شهرستان ارومیه. دومین کنفرانس بینالمللی علوم رفتاری و مطالعات اجتماعی.
· بلوچی، حسین؛ رستگار، عباسعلی؛ فارسیزاده؛ حسین، دهقانی سلطانی، مهدی؛ (1394). تبیین اثر هوش ساختاری- سازمانی بر کسب مزیت رقابتی: نقش میانجی هوش رقابتی. تحقیقات بازاریابی نوین، 5 (ویژه نامه نخستین کنفرانس ملی): 82-65.
· ترکمانی، سالار (1392). بررسی تاثیر ابعاد آمیخته بازاریابی بر ارزش ویژه برند شرکتهای تولیدی آشامیدنی استان آذربایجان غربی. پایاننامه کارشناسی ارشد، دانشگاه آزاد واحد علوم و تحقیقات ارومیه.
· صلواتی، عادل؛ خسروی، انور؛ امانی، سحر (1392). چابکی سازمانی و هوش رقابتی در بانکهای خصوصی و دولتی. پژوهشهای مدیریت عمومی، 6 (21): 160-141.
· صمدی، عباس؛ سهرابی، روح اله؛ عرفانی، فاطمه (1397). بررسی رابطه بین هوشمندی فناوری و نوآوری استراتژیک در شرکتهای مستقر در پارکهای فناوری (مورد مطالعه: پارک فناوری پردیس). پژوهشهای مدیریت عمومی، 11(41): 137-111.
· طبرسا، غلامعلي؛ رضاییان، علی؛ نظریپور، امیرهوشنگ (1391) طراحي و تبيين مدل هوشمندي رقابتي مبتني بر هوشمندي سازماني در سازمانهاي دانش بنيان. دوفصلنامه پژوهشنامه مديريت اجرايی، 4 (7) 22-39.
· کیماسی، مسعود؛ خوشنویس، مژده (1399). بررسی تاثیر هوشمندی رقابتی بر اثربخشی بازاریابی. فصلنامه رهیافتی در مدیریت بازرگانی. 1 (1): 40-26.
· نجاریان، مهدی؛ علیدوست قهفرخی، ابراهیم؛ خبیری، محمد؛ جعفری، افسر (1399). تبیین ویژگیهای شخصیتی و ارزش ویژه برند پوشاک ورزشی. نشریه پژوهشهای حامی گری، مدیریت و بازاریابی ورزشی، (1): 19-41.
· Aaker, D. A. (2009). Managing brand equity. simon and schuster.
· Boikanyo, D. H., Lotriet, R., & Buys, P. W. (2016). Investigating the use of business, competitive and marketing intelligence as management tools in the mining industry.
· Buhalis, D., & Sinarta, Y. (2019). Real-time co-creation and nowness service: lessons from tourism and hospitality. Journal of Travel & Tourism Marketing, 36(5), 563-582.
· Calof, J., Arcos, R., & Sewdass, N. (2018). Competitive intelligence practices of European firms. Technology Analysis & Strategic Management, 30(6), 658-671.
· Chada, B. D. (2020). Most effective customer acquisition strategies for healthcare e-commerce startup. International Journal of Modern Agriculture, 9(3), 269-273.
· Gupta, S., Justy, T., Kamboj, S., Kumar, A., & Kristoffersen, E. (2021). Big data and firm marketing performance: Findings from knowledge-based view. Technological Forecasting and Social Change, 171, 120986.
· Håkansson, C., Nelke, M., (2015), "Promoting competitive intelligence: the importance of marketing, communication and evaluation", Competitive Intelligence for Information Professionals, PP. 81-90
· Hughes, M., Hughes, P., Hodgkinson, I., Chang, Y. Y., & Chang, C. Y. (2021). Knowledge‐based Theory, Entrepreneurial Orientation, Stakeholder Engagement, and Firm Performance. Strategic Entrepreneurship Journal.
· Iglesias, O., Markovic, S., Bagherzadeh, M., & Singh, J. J. (2020). Co-creation: A key link between corporate social responsibility, customer trust, and customer loyalty. Journal of Business Ethics, 163(1), 151-166.
· Itani, O. S., Agnihotri, R., & Dingus, R. (2016). Social media use in B2b sales and its impact on competitive intelligence collection and adaptive selling: Examining the role of learning orientation as an enabler. Industrial Marketing Management, 66, 64-79.
· Keller, Kathleen L. (2001). Building customer-based brand equity: a blueprint for creating strong brands. Marketing science Institute Working Paper Series, 1-107.
· Liu, G. H., Sun, M., & Lee, N. C. A. (2021, January). How can live streamers enhance viewer engagement in eCommerce streaming?. In Proceedings of the 54th Hawaii International Conference on System Sciences (p. 3079).
· Ranjan, J., & Foropon, C. (2021). Big data analytics in building the competitive intelligence of organizations. International Journal of Information Management, 56, 102231.
· Simao, L., & Franco, M. (2018). External knowledge sources as antecedents of organizational innovation in firm workplaces: a knowledge-based perspective. Journal of Knowledge Management.
· Singh, I., Nayyar, A., & Das, S. (2019). A study of antecedents of customer loyalty in banking & insurance sector and their impact on business performance. Revista Espacios, 40(06).
· Strauss, A. & Corbin, J (2010), Basics of Qualitative Research: Techniques and Procedures for Developing Grounded Theory, 2nd ed. Sage Publication, Thousand Oaks, CA, USA.
· Tajvidi, M., Wang, Y., Hajli, N., & Love, P. E. (2021). Brand value Co-creation in social commerce: The role of interactivity, social support, and relationship quality. Computers in Human Behavior, 115, 105238.
· Tongkaw, A. (2020). Statistical Analysis Guidelines for Quantitative Research of Marketing Mix Model and Service Quality in the Hospitality Industry. Dusit Thani College Journal, 14(2), 641-654.
· Tsagkias, M., King, T. H., Kallumadi, S., Murdock, V., & de Rijke, M. (2021, February). Challenges and research opportunities in ecommerce search and recommendations. In ACM SIGIR Forum (Vol. 54, No. 1, pp. 1-23). New York, NY, USA: ACM
· Van den Berg, L., Coetzee, B., & Mearns, M. (2020). Establishing competitive intelligence process elements in sport performance analysis and coaching: A comparative systematic literature review. International Journal of Information Management, 52, 102071.
· Varsha, P. S., Akter, S., Kumar, A., Gochhait, S., & Patagundi, B. (2021). The Impact of Artificial Intelligence on Branding: A Bibliometric Analysis (1982-2019). Journal of Global Information Management (JGIM), 29(4), 221-246.
[1] Qiu
[2] Incumbent firms
[3] Simao
[4] Hughes
[5] Calof
[6] Itani
[7] Ranjan
[8] Keller
[9] Boikanyo
[10] SCIP: society of competitive intelligence
[11] van den Berg
[12] Varsha
[13] Håkansson & Nelke
[14] Strauss & Corbin
[15] Holsti
[16] Percentage of Agreement Observation
[17] Itani & Agnihotri
[18] Buhalis & Sinarta
[19] Tajvidi
[20] Iglesias
[21] Chada
[22] Gupta
[23] Tsagkias
[24] Liu
[25] Tongkaw
[26] Singh