Urban Environmental Planning and Development
,
Issue5,Year,
Winter
2022
اماکن و حوزههای تاریخی بهمثابه نشانههای شهری از قابلیتهای متعدد در برنامهریزی و توسعه محیط شهری برخوردارند. ازآنجمله، آگاهی از نحوه اثرگذاری اجزای پیکربندی فضایی بر قابلیت بازدید و استفاده از آنهاست که نقش مؤثری در تدوین راهبردهای گردشگری شهری در مسیرهای منتهی به More
اماکن و حوزههای تاریخی بهمثابه نشانههای شهری از قابلیتهای متعدد در برنامهریزی و توسعه محیط شهری برخوردارند. ازآنجمله، آگاهی از نحوه اثرگذاری اجزای پیکربندی فضایی بر قابلیت بازدید و استفاده از آنهاست که نقش مؤثری در تدوین راهبردهای گردشگری شهری در مسیرهای منتهی به اماکن تاریخی خواهد داشت. در مقاله حاضر بهکمک روش توصیفی تحلیلی ازطریق تمرکز بر ابعاد کالبدی مؤثر بر امکان بازدید از مکانهای تاریخی توسط گردشگر، مؤلفههای اثرگذار تدوین شده و سپس با روش استدلال منطقی، اعتبار شاخصها در بازدیدپذیری محدوده بافت تاریخی موردتحلیل قرار میگیرد. هدف تحقیق ارزیابی عوامل پیکربندی فضایی مؤثر بر قابلیت بازدیدپذیری مسجدجامع عتیق شهر قزوین ازطریق مطالعه کالبد بنا و محدوده بافت پیرامون است. سؤال تحقیق آن است که کدام رویکردهای کالبدی در افزایش بازدیدپذیری بافتهای تاریخی و ابنیه شاخص موجود در آن نقش دارد. مؤلفههای بازدیدپذیری در بافت تاریخی شهر قزوین در محدوده مطالعه چگونه ارزیابی میشود. ابزار تحلیل نرمافزار تخصصی نحو فضا و نیز تکیه بر مشاهدات و برداشتهای میدانی است. نتایج نشان میدهد موقعیت استقرار ابنیه شاخص درون بافت تاریخی بیشترین اثرگذاری را بر امکان و قابلیت بازدید خواهد داشت و ازسوی دیگر در مقیاس معماری، عناصر طبیعی و مصنوع موجود در کالبد بنا، مبلمان فضا و تناسبات ارتفاعی بر کشش و جاذبه بصری/ حرکتی و حضور و هدایت ناظر به سمت مقاصد معین اثرگذاری بیشتری دارد. همچنین گستردگی فضا نسبت به توده در مکان استقرار عناصر نشانه بهدلیل تأثیر بر شاخص تردد فضایی و حدود رؤیتپذیری، امکان هدایت ناظر در مسیرهای منتهی به آنها و احتمال بازدید ناظران را افزایش میدهد.
Manuscript profile
Life Space Journal
,
Issue1,Year,
Spring_Summer
2021
پیکره هر اثر معماری را شاخههایی خاص موجودیت میبخشند که نحوه سازمانیافتگی و آمیختگی این شاخهها بر روابط خاصی که میان فضاهای اصلی و فرعی داخل بنا جاری میشوند، اثرگذاری دارند. شاخه آمیختگی یا مولفه ترکیبی، بخش یا جز تعیینکننده در موجودیتی مادی یا معنوی است که دربرگیر More
پیکره هر اثر معماری را شاخههایی خاص موجودیت میبخشند که نحوه سازمانیافتگی و آمیختگی این شاخهها بر روابط خاصی که میان فضاهای اصلی و فرعی داخل بنا جاری میشوند، اثرگذاری دارند. شاخه آمیختگی یا مولفه ترکیبی، بخش یا جز تعیینکننده در موجودیتی مادی یا معنوی است که دربرگیرنده تمامی موجودیتهای فیزیکی یا کالبدی بنا، محیط آن و نیز مفهومهایی است که به تعیین هویت اجتماعی بنا راه میبرند و بررسی آن در محفلی تحلیلی، راه و روال شناخت فضای معماری است. از جمله عناصر و اجزای ساختاری خانه ایرانی، حیاط است که در ساختار فضایی مسکن از جایگاه و ضرورت ویژهای برخوردار بوده و از جنبههای اقلیمی، عملکردی، مناسبات فرهنگی و اجتماعی حائز اهمیت فراوانی بوده است. همچنین بخش زیادى از عملکردهاى خانه متاثر از آن است. پژوهش حاضر با کاربرد روش توصیفی تحلیلی، تفسیری تاریخی و پدیدارشناسانه و با تکیه بر شواهد و قرائن تاریخی، به بررسی ویژگیها و ابعاد شاخههای آمیختگی در حیاط خانه سنتی میپردازد، هویت فردی-جمعی آن را استدلال مینماید و در این میان، خانههای تاریخی ایران مرکزی در عصر قاجار و صفوی را مورد بررسی قرار میدهد. بهعلاوه چهار خانه تاریخی متعلق به دوره قاجار در شهرهای یزد و کاشان انتخاب شدهاند تا با مشاهدات میدانی و بررسیهای کتابخانهای سوالات پژوهش پاسخی مصداقی پیدا کنند. سوالات تحقیق مطرح میکنند که؛ هریک از شاخههای آمیختگی در حیاط خانههای تاریخی دارای چه ویژگیها و ابعادی است؟ و چگونه میتوان هویت فردی-جمعی حیاط خانه سنتی را بر اساس شواهد و قرائن تاریخی استدلال نمود؟ یافتههای تحقیق نشان میدهند شاخه آمیختگی کالبدی ضمن پاسخگویی به نیازهای کارکردی، پدیدآورنده سایر شاخههای آمیختگی فرهنگی، اجتماعی، آیینی، طبیعی و تفریح و لذت است که از طریق شکلدادن به قلمروهای مشترک یا منفرد و مجزا، امکان انجام کارکردهای متنوع را فراهم نموده و به پدیداری هویت فردی-جمعی حیاط خانه سنتی انجامیده است.
Manuscript profile
Geographical Journal of Tourism Space
,
Issue2,Year,
Winter
2022
بافت تاریخی شهرها مجموعه متنوعی از قابلیتهای گردشگری را در خود جای داده اند که در صورت توجه و هدایت مناسب می توانند به ارتقای گردشگری و درنتیجه توسعه شهری بینجامند. در مقاله حاضر بهکمک روش تحقیق توصیفی تحلیلی و از طریق تمرکز بر مفهوم پیاده راه گردشگری و تعریف مؤلفه ها More
بافت تاریخی شهرها مجموعه متنوعی از قابلیتهای گردشگری را در خود جای داده اند که در صورت توجه و هدایت مناسب می توانند به ارتقای گردشگری و درنتیجه توسعه شهری بینجامند. در مقاله حاضر بهکمک روش تحقیق توصیفی تحلیلی و از طریق تمرکز بر مفهوم پیاده راه گردشگری و تعریف مؤلفه های اثرگذار بر آن، مدل نظری تحقیق تدوین شده و سپس کاربرد آن در محدوده بافت تاریخی مطالعه مورد آزمون تجربی قرار میگیرد. هدف تحقیق دریافت و آزمون راهبرد مؤثر در مدیریت جذب گردشگر و ارتقای تعاملات اجتماعی شهروندان در محدوده بافت تاریخی شهر کرج و تعمیم نتایج به پیشنهادهای مدیریت انسانی پایدار در محدودههای بافتهای تاریخی شهرهاست. یافتهها شامل تدوین برنامه راهبردی و ملاحظات طراحی بر روی نقشه طرح تفصیلی شهر است. عوامل سرزندگی و جذابیت محیط بنابر فرصتهای بالقوه کالبدی، محیطی و طبیعی درون محور مطالعاتی قابلیت بیشتری در جذب گردشگر دارند. نفوذپذیری و خوانایی بهعلت خصوصیات کالبدی، نشانهها و پیکربندی فضایی محدوده در میان شاخصها وضعیت بهتری را داراست. همچنین شاخصهای سلامت عمومی/ آموزش و برابری/ پایداری محیطی به دلیل قابلیتهای ویژه بافت، عوامل عمده در جذب گردشگران شهری به این منطقه به شمار میآید.
Manuscript profile
بحران انرژی و ضرورت مدیریت در مصرف آن، تجدیدنظر در شیوههای شکلدهی به ساختار فضا و کالبد ابنیه امروز را به رکن اصلی برنامهریزی معماری تبدیل نموده است. گرمابههای تاریخی، بناهایی عامالمنفعه و درخور توجه با تنوع فضایی و هندسی بالا، مجموعهای از بارزترین راهکارهای عملی More
بحران انرژی و ضرورت مدیریت در مصرف آن، تجدیدنظر در شیوههای شکلدهی به ساختار فضا و کالبد ابنیه امروز را به رکن اصلی برنامهریزی معماری تبدیل نموده است. گرمابههای تاریخی، بناهایی عامالمنفعه و درخور توجه با تنوع فضایی و هندسی بالا، مجموعهای از بارزترین راهکارهای عملی بهینهسازی در معماری ایرانیاند که آموزههای قابلاستخراج و ارزشمندی از پیکربندی، سلسلهمراتب و کنترل ارتباطات فضایی در ارتباط با انرژی را در خود نهفته دارند. از اینرو پژوهش حاضر بر آن است که به چگونگی حل مسئله تطبیق عملکرد سامانه حرارتی و ساختار کالبدی فضایی گرمابههای تاریخی ایران بپردازد و نسبتهای میان فضاها و همچنین تدابیر هندسی و فضایی به منظور جداسازی حرارتی و عملکردی را مورد کنکاش قرار دهد. سؤال اصلی تحقیق آن است که تفاوتهای موجود در تناسبات کالبدی و ساختار فضایی گرمابههای تاریخی دو اقلیم سرد و خشک قزوین و معتدل و مرطوب گیلان بهلحاظ انطباق با سامانه حرارتی کدام است؟ روش پژوهش، توصیفی تحلیلی و استدلال منطقی است. شیوه گردآوری داده ها، کتابخانهای و میدانی و ابزار تحلیل دادهها نرمافزار تخصصی نحو فضا است. نمونهها شامل 8 گرمابه در دو منطقه اقلیمی قزوین و گیلان با ابعاد و الگوهای متنوع کالبدی با وجود مجاورت جغرافیایی دو منطقه مذکور است. نتایج تحقیق، تفاوتها و شباهتهایی را در خصوص نسبت سطح گرمخانه به سربینه، ساختار ورودی، گرههای ارتباطی و میزان اتصال، همپیوندی و عمق فضایی نمونهها در ارتباط با حفظ انرژی و مدیریت سامانه حرارتی مشخص میکند.
Manuscript profile
بحران انرژی و ضرورت مدیریت در مصرف آن، تجدیدنظر در شیوههای شکلدهی به ساختار فضا و کالبد ابنیه امروز را به رکن اصلی برنامهریزی معماری تبدیل نموده است. گرمابههای تاریخی، بناهایی عامالمنفعه و درخور توجه با تنوع فضایی و هندسی بالا، مجموعهای از بارزترین
راهکارهای عملی More
بحران انرژی و ضرورت مدیریت در مصرف آن، تجدیدنظر در شیوههای شکلدهی به ساختار فضا و کالبد ابنیه امروز را به رکن اصلی برنامهریزی معماری تبدیل نموده است. گرمابههای تاریخی، بناهایی عامالمنفعه و درخور توجه با تنوع فضایی و هندسی بالا، مجموعهای از بارزترین
راهکارهای عملی بهینهسازی در معماری ایرانیاند که آموزههای قابلاستخراج و ارزشمندی از پیکربندی، سلسلهمراتب و کنترل ارتباطات فضایی در ارتباط با انرژی را در خود نهفته دارند. ازاینرو پژوهش حاضر بر آن است که به چگونگی حل مسئله تطبیق عملکرد سامانه حرارتی و ساختار کالبدی فضایی گرمابههای تاریخی ایران بپردازد و نسبتهای میان فضاها و همچنین تدابیر هندسی و فضایی بهمنظور جداسازی حرارتی و عملکردی را مورد کنکاش قرار دهد. سؤال اصلی تحقیق آن است که تفاوتهای موجود در تناسبات کالبدی و ساختار فضایی گرمابههای تاریخی دو اقلیم سردوخشک قزوین و معتدلومرطوب گیلان بهلحاظ انطباق با سامانه حرارتی کدام است؟ روش پژوهش، توصیفی تحلیلی و استدلال منطقی است. شیوه گردآوری دادهها، کتابخانهای و میدانی و ابزار تحلیل دادهها نرمافزار تخصصی نحو فضا است. نمونهها شامل 8 گرمابه در دو منطقه اقلیمی قزوین و گیلان با ابعاد و الگوهای متنوع کالبدی با وجود مجاورت جغرافیایی دو منطقه مذکور است. نتایج تحقیق، تفاوتها و شباهتهایی را در خصوص نسبت سطح گرمخانه به سربینه، ساختار ورودی، گرههای ارتباطی و میزان اتصال، همپیوندی و عمق فضایی نمونهها در ارتباط با حفظ انرژی و مدیریت سامانه حرارتی مشخص میکند. همچنین نتایج نشان میدهد تفاوت در ساختار فضایی کالبدی گرمابههای گیلان نمود بارزتری دارد و بهطورکلی کاهش اثر جبر اقلیمی به افزایش تنوع ساختار فضایی در این گروه انجامیده است. درحالیکه شباهت ساختار کالبدی گرمابههای قزوین بهعلت لزوم انطباق با سامانه حرارتی و پاسخگویی به شرایط دشوارتر اقلیمی است.
Manuscript profile
مکانمندی از وجوه پراهمیت در ایجاد علاقه به محیط سکونت، حس تعلق و هویت نسبت به آن و راحتی و آسایش ساکنان است که به پدیداری حس و روح مکان در خانه میانجامد. مکان بهعنوان یکی از مفاهیم پایه در معماری، ساحتی برای سکنی گزیدن، تسکین و آرامش است؛ به عبارتی، انسان در مکان و از More
مکانمندی از وجوه پراهمیت در ایجاد علاقه به محیط سکونت، حس تعلق و هویت نسبت به آن و راحتی و آسایش ساکنان است که به پدیداری حس و روح مکان در خانه میانجامد. مکان بهعنوان یکی از مفاهیم پایه در معماری، ساحتی برای سکنی گزیدن، تسکین و آرامش است؛ به عبارتی، انسان در مکان و از طریق مکان سکنی میگزیند. از سویی، دلبستگی به مسکن نیز پیوند عاطفی میان انسان و مسکن بوده که احساس اعتماد، امنیت و رضایت را در پی دارد. مفهوم مکان و ابعاد شکلدهی به آن عمدتاً در تحلیل مسکن سنتی مورد توجه پژوهشگران واقع بوده و یافتهها در خصوص مسکن معاصر، محدود به خلأ تحقیقاتی است؛ از این رو مکانمندی مسکن، موضوع پژوهش حاضر است که باهدف بازاندیشی در مفهوم سکونت و ارتقای تجربه دلبستگی در خانههای معاصر، به ارزیابی مؤلفههای شکلدهنده مکانمندی و رویکردهای کالبدی مؤثر بر آن در نمونههای مطالعاتی میپردازد. سوال تحقیق این است که کدام رویکردهای کالبدی در ایجاد مکانمندی خانههای معاصر ایرانی نقش دارد؟ و مؤلفههای شکلدهنده مکانمندی در خانههای معاصر ایرانی چگونه ارزیابی میشود؟ روش تحقیق شامل ترکیبی از رویکرد کیفی بهصورت تحلیل و تفسیر اطلاعات کتابخانهای پیرامون نظریات مکانمندی و دلبستگی به مکان و نیز رویکرد کمی و کیفی و نرمافزاری بر مبنای نمونه موردی است که بهصورت مشاهده و تحلیل با شبیهساز رایانهای دپتمپ جهت بررسی چیدمان فضایی پنج گونه مسکن معاصر در شهرهای اقلیم گرم و خشک، انجام گرفته است. نمونهها شامل ده بنای مسکونی شاخص از پنج گونه ویلاباغ، تکواحدی متصل، چندواحدی متصل، آپارتمانی و مجتمع مسکونی در چهار شهر با اقلیم گرم و خشک است که از طریق بررسی تطبیقی نمونهها و روش استدلال منطقی، عوامل مؤثر بر مکانمندی مسکن معاصر ارزیابی و استنتاج شده است. نتایج پژوهش نشان میدهد که نحوه پیکربندی پلان و شکلگیری و مکانیابی عناصر فیزیکی و فضایی در مساکن معاصر میتواند کیفیات مثبت و منفی مکان و سطح دلبستگی به مسکن را تحت تأثیر قرار دهد. شناخت نتایج قابلیت نمود شاخصهای مکانمندی در کالبد به تصحیح فضایی عملکردی طرحهای مسکن معاصر یاری خواهد رساند.
Manuscript profile
Sanad
Sanad is a platform for managing Azad University publications