• Home
  • رضا عباسپور

    List of Articles رضا عباسپور


  • Article

    1 - نگاه مذاهب امامیه وحنفیه به کفر و ارتداددرارث
    فقه و تاریخ تمدّن , Issue 1 , Year , Spring 1402
    چکیده:یکی از مسائل مهم در مبحث ارث، مساله توارث مسلمان وکافر از یگدیگر است حال این سوال مطرح است که آیا با وجود ارتباط نسبی یا سببی ارث بری بین آنان برقرار است ؟نظر اکثر فقهای اسلامی این است که ارث متوفای مسلمان، با وجود داشتن ورثه مسلمان به وراث کافر نمی رسد. اما آنچه More
    چکیده:یکی از مسائل مهم در مبحث ارث، مساله توارث مسلمان وکافر از یگدیگر است حال این سوال مطرح است که آیا با وجود ارتباط نسبی یا سببی ارث بری بین آنان برقرار است ؟نظر اکثر فقهای اسلامی این است که ارث متوفای مسلمان، با وجود داشتن ورثه مسلمان به وراث کافر نمی رسد. اما آنچه مورد بحث است در جایی است که متوفی غیر مسلمان باشد،در مذهب امامیه مسلمان بودن مانع ارث نیست و آنچه مانع است کافر بودن است اما حنفیه معتقدند که مسلمان هم نمی تواند از کافر ارث ببرد. پرسش بنیادینی که در این زمینه مطرح می شود که کافربه دلیل کفرش تنبیه شده و از گرفتن ارث محروم می‌شود، اما مسلمان به کدامین دلیل باید از گرفتن ارث از کافر محروم شود؟ ودر مورد مرتد نظر اکثر فقهای امامیه آن است که از زمان ارتداد ش کشته محسوب می شود و یا اگر کشته نشود در حکم مرده می باشد بنابراین باید دید حکم اموالش چیست؟ ا و اگر از نسب و سبب دارای ورثه مسلمان نباشد، اموال او به چه کسی منتقل می‌شود؟ بنابراین، باید گفت؛رای اکثر فقهای امامیه این است که غیر مسلمان از مسلمان ارث نمی برد ولی مسلمان ازغیر مسلمان ارث می برد و به آن اجماع دارند به این ترتیب که اگر مورث کافر باشد و خویشاوند نزدیک به او در طبقه اول و درهمه درجات نیز کافر باشند ولی در طبقه بعد درجات دورتر خویشاوند مسلمان یافت شود با وجود خویشاوند مسلمان نوبت خویشاوند کافر نمیرسد یعنی قاعده “الاقرب یمنع الابعد “جاری نمی شود.ولی ازنظر فقهای حنفیه توارث از هر دو جانب منتفی است یعنی نه مسلمان از غیر مسلمان و نه غیرمسلمان از مسلمان ارث نمی برند وهرکدام از دو گروه اسناد و دلایلی دارند که درذیل آنها را باروش توصیفی تحلیلی وهمچنین روش کتابخانه ای مورد تحلیل و بررسی قرار می دهیم. Manuscript profile

  • Article

    2 - تحولات معنایی واژه «امام»
    فقه و تاریخ تمدّن , Issue 2 , Year , Summer 1394
    دو رویکرد متفاوت، نتیجه نبود پیشینه علمی لازم در دانش‌های گوناگون اسلامی، بستری را برای ایجاد محافل و مکتب‌های سازمان یافته در حوزه معنایی امام در سده‌های نخست به‌وجود می‌آورد. امام منصوص، محور مرکزی این گفتمان است که رفتار و کردار امامیه متأثر از آن می‌باشد تا جایی‌که More
    دو رویکرد متفاوت، نتیجه نبود پیشینه علمی لازم در دانش‌های گوناگون اسلامی، بستری را برای ایجاد محافل و مکتب‌های سازمان یافته در حوزه معنایی امام در سده‌های نخست به‌وجود می‌آورد. امام منصوص، محور مرکزی این گفتمان است که رفتار و کردار امامیه متأثر از آن می‌باشد تا جایی‌که نقشی کلیدی در اختلاف‌های سیاسی و اعتقادی مسلمانان داشته و منشأ پیدایش برخی از فرقه‌ها نیز شده است. نویسندگان تلاش می‌کنند تا ضمن بررسی گفتمان امامت در دو سده‌ی اول هجری، به تغییر و تحول‌های معنایی واژه امام پرداخته و واژه‌های هم‌حوزه آن را مورد توجه قرار دهند. در پایان تحلیل مناسبی بر اساس دو نظریه مشهور ارائه شده است. Manuscript profile