فصلنامه تخصصی زبان و ادبیات فارسی
,
Issue5,Year,
Winter
1394
بسیاری از نظریهپردازان قلمرو زبان و جنسیّت، زبان را صرفاً بازتابی از جنسیّت میدانند و میان زبان نویسندگان زن و مرد در حوزههای دستوری، از دیدگاه واحدهای زبانی، اعم از واژه ،گروه و جمله، تفاوتهایی قائل میشوند. از دیدگاه این گروه، زن و مرد نهتنها از لحاظ ویژگیهای ج More
بسیاری از نظریهپردازان قلمرو زبان و جنسیّت، زبان را صرفاً بازتابی از جنسیّت میدانند و میان زبان نویسندگان زن و مرد در حوزههای دستوری، از دیدگاه واحدهای زبانی، اعم از واژه ،گروه و جمله، تفاوتهایی قائل میشوند. از دیدگاه این گروه، زن و مرد نهتنها از لحاظ ویژگیهای جسمانی، فیزیولوژیکی، طرز رفتار و حرکات با هم تفاوت دارند؛ بلکه رفتار زبانی آنها نیز از پارهای جهات از یکدیگر متفاوت است. از همین رهگذر، اگرچه عدهای نفوذ فرهنگ مردسالارانه را سبب عمدة پیدایش نوعی زبان مردانه در ادبیّات میدانند و برای درهمشکستن سلطة آن، به زبان و ادبیّات زنانه روی آوردهاند، اما تفاوتهای کلامی زن و مرد را میتوان بیشاز هرچیز، برخاسته از موقعیت اجتماعی و نقش آنها در جامعه دانست. بررسی تأثیر جنسیّت در چهار رمان نویسندگان زن و مرد دهة شصت دلالت بر آن دارد که مردان در گریز از هنجارهای زبانی جسورتر و زنان نسبت بدان پایبندترند. همچنین مردان قواعد دستوری زبان را بیشتر از زنان نقض میکنند و زنان به زبان دستورمند مقیّدترند. گریز مردان از قواعد دستوری و مقیّدبودن زنان بدان، اگرچه حکایت از آن دارد که ذهن زنان نظامپذیرتر از مردان است، اما همین امر جسارت زنان در خلّاقیّت و نوآوری ادبی را کاهش میدهد. فراوانی کاربرد واژگان تند و خشونتآمیز در آثار مردان نسبتبه زنان، علاوهبر نشان از خصوصیات فیزیولوژیکی مردان، میتواند ناشی از نقش سیاسی-اجتماعی آنان نیز باشد. کثرت کاربرد جملههای پرسشی ایجابی در مردان و پرسشهای بلاغی در زنان میتواند مؤیّد این امر باشد که ابهام، پیچیدگی و رازوارگی دنیای زنان بیشاز مردان است و فراوانی کاربرد جملههای تأکیدی در آثار زنان میتواند بیانگر نادیدهانگاشتن آنها در مناسبات اجتماعی و ضرورت اظهار حضور در تعاملات اجتماعی باشد
Manuscript profile
Mytho-Mystic Literature Quarterly Journal
,
Issue1,Year,
Spring
2024
مسأله واکاوی حقیقت انسان از اساسیترین تأملات فلسفی، دینی و جامعهشناسی است. در مکاتب عرفانی نیز شناخت ویژگیهای انسان معنوی و راههای وصول وی به سعادت، در رأس امور قرار دارد. عالمان و عارفان بیشماری ـ چه در غرب و چه در شرق ـ به این موضوع پرداخته و به نتایج متفاوتی دست More
مسأله واکاوی حقیقت انسان از اساسیترین تأملات فلسفی، دینی و جامعهشناسی است. در مکاتب عرفانی نیز شناخت ویژگیهای انسان معنوی و راههای وصول وی به سعادت، در رأس امور قرار دارد. عالمان و عارفان بیشماری ـ چه در غرب و چه در شرق ـ به این موضوع پرداخته و به نتایج متفاوتی دست یافتهاند. در این جستار با روش توصیفی ـ تطبیقی، به بررسی نظام اندیشگانی دو عارف بزرگ دنیا، مولانا جلال الدین محمد بلخی و وین.ولتر دایر پیرامون مسألة انسان معنوی پرداخته و وجوه همسان و غیرهمسان اندیشة این دو عارف تبیین میشود. یافتههای پژوهش نشان از آن دارد که وجوه اشتراک نظرات این دو عارف بسیار بیشتر از وجوه افتراق آنها است. این امر از تأثیر فراوان دایر از آموزههای مولانا و نیز همسانی آبشخورها و مشارب تجربی آنان؛ یعنی عرفان حقیقی یا حقیقت عرفان حکایت دارد. از جمله اصلیترین نقاط اشتراک این دو، میتوان به مفهوم وحدت وجود و از مهمترین وجوه افتراق میان آن دو میتوان به مسألة اعتقاد به عقوبت اشاره کرد.
Manuscript profile
تجرید به معنای ترک کلیة تعلقات مادی و معنوی برای رسیدن به حقّ و حقیقت، به عنوان یکی از مهمترین عوامل تشکیلدهندة تصوف، از مباحث اصلی و مورد توجه عرفاست که در متون عرفانی از آن سخن به میان آمده است. این جستار به روش توصیفی ـتحلیلی به مقایسه دیدگاههای مولانا جلالالدین محمد بلخی و جیدو کریشنامورتی در خصوص تجرید پرداخته است. هدف پژوهش، یافتن همسانیها وناهمسانیها در نظام فکری و اندیشگانی این دو عارف بزرگ مشرق زمین است. نتایج پژوهش نشان از آن دارد که این دو عارف در مسائل بسیاری همچون: اعتقاد همزمان به تجرید مادی و معنوی، تجرید از کشور یا سرزمین، تجرید از عقل، دانش و دانستگی، تجرید از خود یا نفس، تجرید و عشق، تجرید و خودشناسی و... با هم اشتراک اندیشگانی و در مسائلی همچون: تجرید از مرشد و معلم و تجرید از دین و ایدئولوژی با یکدیگر اختلاف و ناهمسانی دارند، اما به طور کلی نقاط اشتراک این دو بیش از نقاط افتراق است و این امر یکسانبودن آبشخور معرفتی و مشارب تجربی این دو عارف که همان عرفان حقیقی یا حقیقت عرفان است را نشان میدهد.
Journal of New Approaches in Educational Administration
,
Issue1,Year,
Winter
2020
هدف از انجام پژوهش، بررسی برنامهریزی استراتژیک در سازمانهای آموزش عالی ایران از طریق رویکرد BSC (کارت امتیازی متوازن) است. روش تحقیق این پژوهش از نوع توصیفی– پیمایشی است و همچنین از تحلیل استنباطی با استفاده از آزمون تحلیل عاملی تأییدی روایی سازه را مورد More
هدف از انجام پژوهش، بررسی برنامهریزی استراتژیک در سازمانهای آموزش عالی ایران از طریق رویکرد BSC (کارت امتیازی متوازن) است. روش تحقیق این پژوهش از نوع توصیفی– پیمایشی است و همچنین از تحلیل استنباطی با استفاده از آزمون تحلیل عاملی تأییدی روایی سازه را مورد آزمون استفاده شده، دادهها با استفاده از نرمافزارهای EXCEL و LISREL تجزیهوتحلیل گردیده است. جامعه آماری در این تحقیق 214 نفر بوده که با استفاده از فرمول کوکران، تعداد 138 مورد جهت پخش پرسشنامه انتخاب شده است. روایی پرسشنامه از طریق یک مطالعه مقدماتی مورد سنجش قرار گرفته است. پایایی پرسشنامه با استفاده از آلفای کرونباخ مقدار آن 0.821 برآورد گردیده است. با توجه به تجزیهوتحلیل آماری صورت گرفته در پژوهش فرضیه اول، "رویکرد داخلی (نحوه ارائه خدمات آموزش عالی)، فرضیه دوم "مشتری (جذب دانشآموزان با استعداد)"، فرضیه سوم "برطرف کردن نیازهای افراد ذینفع (بنیانگذاران، وزارت آموزشوپرورش)"، فرضیه چهارم "نوآوری آموزش عالی "، فرضیه پنجم، "نقشه استراتژیک "، فرضیه ششم، "رویکرد مالی (بودجه)" و فرضیه هفتم، "تکنولوژیهای آموزشی و روشهای مربوطه " بر سازمانهای آموزش عالی با توجه به رابطهی معناداری که بین متغیرها وجود داشت تأثیر دارد و مورد تائید قرار گرفت. Manuscript profile
Sanad
Sanad is a platform for managing Azad University publications