توسعه و ایجاد سکونتگاه در ارتباط مستقیم با بستر طبیعی و پدیدههای ژئومورفولوژیکی است. بنابراین هدف از این پژوهش شناخت توانها و تنگناهای ژئومورفولوژیکی منطقه جهت ایجاد و توسعه سکونتگاههای انسانی در سطح شهرستان تفرش میباشد. در همین راستا از مدل تلفیقی AHP-Fuzzy در ارتب More
توسعه و ایجاد سکونتگاه در ارتباط مستقیم با بستر طبیعی و پدیدههای ژئومورفولوژیکی است. بنابراین هدف از این پژوهش شناخت توانها و تنگناهای ژئومورفولوژیکی منطقه جهت ایجاد و توسعه سکونتگاههای انسانی در سطح شهرستان تفرش میباشد. در همین راستا از مدل تلفیقی AHP-Fuzzy در ارتباط با روش آمایش ژئومورفولوژیکی بهره گرفته شده است. در این تحقیق جهت شناسایی مناطق مستعد توسعه و ایجاد سکونتگاهها بر اساس واحدهای ژئومورفولوژیکی، از 14 پارامتر شیب، جهت شیب، ارتفاع، زمینشناسی، خاک، کاربری اراضی، فاصله از گسل، فاصله از رودخانه، فاصله از راه ارتباطی، فاصله از سکونتگاه، ژئومورفولوژی، خاک، فاصله از نقاط زمینلغزش و فرسایش به عنوان عوامل مؤثر در مسئله تحقیق انتخاب گردیدند. درنهایت پس از استانداردسازی، تلفیق و پهنهبندی بر اساس مدل فازی و آمایش ژئومورفولوژیکی نتایج نشان داد که 68 درصد از منطقه معادل 1861 کیلومترمربع برای توسعه سکونتگاهی نامناسب میباشد که این نشان از محدود بودن مکانهای مناسب با توجه به شرایط ژئومورفولوژیکی منطقه جهت توسعه و ایجاد سکونتگاههای جدید است. واحدهای ژئومورفولوژیکی از قبیل کوهستان، دشت رسی، دشت نمکی، تپهماهور، تپههای ماسهای، تپه سنگی و بدلند دارای محدودیت برای ایجاد و توسعه سکونتگاههای انسانی بوده و واحدهای مخروط افکنهای و دشتهای آبرفتی مناسبتری برای ایجاد و توسعه سکونتگاه میباشند.
Manuscript profile
Journal of RS and GIS for Natural Resources
,
Issue5,Year,
Winter
2017
بیابانزایی پدیدهای است که براثر فرایندهای اقلیمی و فعالیتهای بشری در مناطق خشک و نیمهخشک رخداده و سبب کاهش توان تولیدی اکوسیستم و زوال پتانسیل اراضی میگردد. در این پژوهش، پتانسیل بیابانزایی حوزه آبخیز جازموریان با استفاده از مدل حساسیت تخریب اراضی (ESAs) مورد ارز More
بیابانزایی پدیدهای است که براثر فرایندهای اقلیمی و فعالیتهای بشری در مناطق خشک و نیمهخشک رخداده و سبب کاهش توان تولیدی اکوسیستم و زوال پتانسیل اراضی میگردد. در این پژوهش، پتانسیل بیابانزایی حوزه آبخیز جازموریان با استفاده از مدل حساسیت تخریب اراضی (ESAs) مورد ارزیابی قرار گرفت. به این منظور، ابتدا نقشه واحدهای کاری با استفاده از روش طبقهبندی بیشترین شباهت از تصاویر چند طیفی سنجنده OLI ماهواره لندست 8 (سال 2015) استخراج گردید. سپس در هر واحد کاری، شاخصهای مربوط به هر یک از معیارهای اقلیم، خاک، پوشش گیاهی و مدیریت بر اساس روششناسی مدل و نظر کارشناسی ارزشگذاری شد و از میانگین هندسی شاخصهای مربوط به هر یک از معیارها، وضعیت بیابانزایی بر اساس آن معیار و از میانگینگیری هندسی معیارها، نقشه وضعیت فعلی بیابانزایی ترسیم گردید. نتایج حاصل از ارزیابی، دامنه ارزش ESAs بهدستآمده را در محدوده 46/1 تا 72/1 برآورد نمود که بیانگر پتانسیل بحرانی بیابانزایی در منطقه میباشد، بهطوریکه 3136 و 12299 کیلومتر از وسعت منطقه، به ترتیب در طبقه بحرانی (C2) و (C3) طبقهبندیشده است. اراضی شور و رسی (83/1=ESAI)، پلایا (78/1=ESAI) و نواحی ارگ و تپه ماسهای (72/1=ESAI) بیشترین امتیاز را کسب نمودهاند که نشان از حساسیت بالای این نواحی به بیابانزایی میباشد. همچنین دو معیار کیفیت اقلیم و مدیریت بیشترین امتیاز را به خود اختصاص دادهاند، لذا در اولویت قرار دادن این معیارها و افزایش سهم آنها در خصوص ارائه مدلهای منطقهای و روشهای ارزیابی بیابانزایی در منطقه و تدوین برنامههای مدیریتی بیابانزدایی، از ضرورت بیشتری برخوردار است.
Manuscript profile
Journal of Geography and Urban Planning Chashmandaz-E-Zagros
,
Issue2,Year,
Summer
1397
ساختار فضایی هر منطقه بازتاب برنامه ریزی ها در طی دوره های مختلف می باشد، که از ساختارهای اقتصادی، اجتماعی، طبیعی و نظام توزیع فعالیت متاثر است. عدم توجه به برقراری تعادل بین سه رکن جمعیت، فعالیت و محیط در سازمان فضایی موجب گسیختگی فضای زیست و فعالیت، اتلاف قابلیت های ف More
ساختار فضایی هر منطقه بازتاب برنامه ریزی ها در طی دوره های مختلف می باشد، که از ساختارهای اقتصادی، اجتماعی، طبیعی و نظام توزیع فعالیت متاثر است. عدم توجه به برقراری تعادل بین سه رکن جمعیت، فعالیت و محیط در سازمان فضایی موجب گسیختگی فضای زیست و فعالیت، اتلاف قابلیت های فضا و هدر رفتن استعدادها، حاشیه ای شدن مناطق و فشار به ظرفیت های عرصه محدود، تشدید نابرابری های فضایی، نارسایی و توزیع نامناسب خدمات، اختلال در توسعه متوازن و یکپارچه منطقه ای و ... خواهد شد. هدف پژوهش، بررسی ساختار فضایی استان هرمزگان و ارائه رویکرد مناسب به منظور آرایش منطقی فضا، ایجاد تعادل و هماهنگی در توزیع سه رکن فضا (جمعیت، فعالیت و محیط) است. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی و ابزار تجزیه و تحلیل اطلاعات در محیط GIS انجام گرفته است. برای شناخت راهبرد مناسب درجهت بهبود وضعیت ساختار فضایی به نظرخواهی از متخصصین و کارشناسان پرداخته و با استفاده از مدل SWOT مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان می دهد، ساختار فضایی استان هرمزگان متمرکز و تک مرکزی بوده و سلسله مراتب نظام سکونتگاهی بر مبنای جمعیت و فعالیت در استان شکل نگرفته است. در همین راستا راهبرد مناسب برای بهبود وضعیت و دستیابی به ساختار فضایی مطلوب توجه به رویکرد آمایشی و راهبرد تثبیت پراکنده است.که این راهبرد به تقویت و توسعه مناطق سطح دوم و سطح سوم استان می پردازد.
Manuscript profile
Sanad
Sanad is a platform for managing Azad University publications