Space Ontology International Journal
,
Issue4,Year,
Summer
2017
In the wake of Jacobs’s criticisms of planning, planners increasingly felt a level of angst over, or even responsibility for, the condition of the city. Schooled in preparing and implementing plans and land use regulations, they appreciated the appeal of a new mov More
In the wake of Jacobs’s criticisms of planning, planners increasingly felt a level of angst over, or even responsibility for, the condition of the city. Schooled in preparing and implementing plans and land use regulations, they appreciated the appeal of a new movement that offered a simple, tangible, and marketable recipe for practice. New urbanism theory is one of the contemporary urban theories that developed as a movement within practice as a response to the failure of cities and suburbs in the mid-twentieth century. Now these questions take shape in a mind: May New Urbanism lead to Planning good community? How is new urbanism developing theory, and how does it contribute to our understanding of theory? How is planning theory responding to new urbanism and the insights its practice generates? These are questions that the paper tried to answer them. Using content analysis, various ideas and views about New Urbanism and its formation from theory to practice have been reviewed and criticized. We concluded that although the new urbanists want to turn the situation around and they envision cities without suburbs, but in practice, they could not make good community According to the principles that this normative theory committed. In present day most new urbanist projects have proven relatively homogeneous in composition. Rather than minimizing difference, new urbanist projects have sometimes exacerbated societal differences by creating enclaves of affluence in the urban environment.
Manuscript profile
Journal of Studies of Human Settlements Planning
,
Issue2,Year,
Summer
2020
امروزه مفهوم مکان و حس مکان یکی از مهمترین مسائل پیشِ روی شهرسازی معاصر است. درگذشته شهرها از توانایی بالایی برای برقراری تعامل بین انسان و فضا برخوردار بودند؛ اما امروزه در بیشتر بافتهای تاریخی باوجود پتانسیلهای بسیار، کیفیت نامطلوبمحیطی و کالبدی، سبب ضعیف شدنپیونده More
امروزه مفهوم مکان و حس مکان یکی از مهمترین مسائل پیشِ روی شهرسازی معاصر است. درگذشته شهرها از توانایی بالایی برای برقراری تعامل بین انسان و فضا برخوردار بودند؛ اما امروزه در بیشتر بافتهای تاریخی باوجود پتانسیلهای بسیار، کیفیت نامطلوبمحیطی و کالبدی، سبب ضعیف شدنپیوندهایاجتماعیبینساکنینمیشودکهاین امرزمینهساز کاهش ارتباطاتپایدار، عدم مشارکت، کاهشحس تعلقوزوال تدریجیاین بافتها میگردد.این مسئله،نگارندگانرابر آنداشت تا بهتبیینارتباطبین معیارهایکیفیتمحیط(محیطی و کالبدی)برحس تعلقدر پهنههای تاریخی شهر کرمان بپردازند. روش پژوهش ازنظر هدف کاربردی- توسعهای و ازنظر ماهیت، توصیفی و علی تطبیقی میباشد. ابزار مورداستفاده جهت جمعآوری اطلاعات پرسش نامه بوده و اطلاعات در نمونهای به حجم 374 نفر مورد تحلیل قرارگرفت. یافتههای پژوهش نشان داد که رابطه مستقیم و معناداری بین متغیرهای کالبدی با حس تعلق و رابطه معکوس و معناداری بین متغیرهای محیطی و حس تعلق وجود دارد. در رابطه بین مؤلفههای متغیرهای کالبدی و حس تعلق در پهنه ارگ-گنجعلیخان و مظفری بیشترین تأثیر را بر حس تعلق مؤلفه بناها و فضاها و در پهنه قلعه محمود بیشترین تأثیر را مؤلفه دسترسی، داشتهاست. در رابطه بین مؤلفههای متغیرهای محیطی و حس تعلق در تمام پهنهها آلودگیهای صوتی بیشترین تأثیر را بر حس تعلق داشته است. نتایج مدلسازی معادلات ساختاری نیز نشان میدهد که با بهبود وضعیت متغیرهای محیطی و متغیرهای کالبدی، وضعیت حس تعلق در پهنههای موردبررسی نیز بهبود مییابد. بااینحال تأثیر متغیرهای محیطی بر حس تعلق بیشتر از متغیرهای کالبدی است.
Manuscript profile
توسعه در سطح محلی و تلاش برای یافتن راهکارهای دموکراتیک در کشورهای توسعهیافته، سالهاست که بخش مهمی از مطالعات برنامهریزی شهری را به خود اختصاص داده است، ازاینرو مطالعه جغرافیایی شهر با محور قرار دادن محلات شهری از اولویتهای کاری برنامهریزان شهری به شمار میرود. مح More
توسعه در سطح محلی و تلاش برای یافتن راهکارهای دموکراتیک در کشورهای توسعهیافته، سالهاست که بخش مهمی از مطالعات برنامهریزی شهری را به خود اختصاص داده است، ازاینرو مطالعه جغرافیایی شهر با محور قرار دادن محلات شهری از اولویتهای کاری برنامهریزان شهری به شمار میرود. محله فهادان بهعنوان هسته مرکزی شکلگیری شهر یزد، شکلی از همبستگی برمبنای سکونت بوده است که اکنون به دلیل عدم توجه به توسعه محله مذکور در گذار از سنت به مدرنیته دستخوش تغییر در ساخت و کیفیت روابط اجتماعی شده است. عدم اتکاء به سازوکارهای محلی، کاهش مشارکت مردم، و… تنها بخشی از پیامدهای عدم توجه به مسائل محله مذکور است. ازاینرو تبیین رابطه شبکه اجتماعی با توسعه محلهای میتواند بهعنوان نقطه آغازین روند توسعه محله فهادان باشد. بنابراین پژوهش حاضر قصد دارد تا به بررسی رابطه شبکه اجتماعی با توسعه محلهای در محله فهادان شهر یزد بپردازد. روششناسی این پژوهش ازنظر هدف از نوع کاربردی- توسعهای و ازنظر ماهیت و روش، توصیفی- تحلیلی میباشد. ابزار مورداستفاده پرسشنامه است، که در نرمافزار SPSS و Amos مورد تحلیل قرارگرفته است. یافتههای پژوهش نشان میدهد که رابطه مستقیم و معناداری بین شبکه اجتماعی و توسعه محلهای وجود دارد. بنابر یافتههای پژوهش میزان تأثیر شبکه اجتماعی بر توسعه محلهای 70/0 است. همچنین به ترتیب ضرایب بتای استاندارد شده در مؤلفههای مشارکت اجتماعی با ضریب (172/0=β)، کیفیت شبکه با ضریب (111/0=β)، مشارکت مدنی با ضریب (092/0 =β)، بیشترین سهم را در تبیین توسعه محلهای دارند. نتایج مدلسازی معادلات ساختاری نشان میدهد که با بهبود وضعیت شبکه اجتماعی، وضعیت مؤلفههای توسعه محله نیز بهبود مییابد
Manuscript profile
Sanad
Sanad is a platform for managing Azad University publications