Information and Communication Technology in Educational Sciences
,
Issue1,Year,
Summer
2017
هدف پژوهش حاضر، بررسی عوامل فردی، سازمانی و فرهنگی مؤثر بر پذیرش فنآوری اطلاعات در میان دبیران در قالب یک الگوی علی بود. پژوهش حاضر، در زمره الگویابی علی قرار میگیرد که شامل تحلیل مسیر و مدلیابی معادلات ساختاری میشوند. جامعه آماری در این پژوهش، دبیران دوره متوسط More
هدف پژوهش حاضر، بررسی عوامل فردی، سازمانی و فرهنگی مؤثر بر پذیرش فنآوری اطلاعات در میان دبیران در قالب یک الگوی علی بود. پژوهش حاضر، در زمره الگویابی علی قرار میگیرد که شامل تحلیل مسیر و مدلیابی معادلات ساختاری میشوند. جامعه آماری در این پژوهش، دبیران دوره متوسطه ناحیه یک شهر ارومیه، با حجم 260 نفر بودند. 150 نفر از آنها بر اساس جدول کرجسی و مورگان و به روش نمونهگیری خوشهای انتخاب و به پرسشنامهای متشکل از خرده مقیاسهای تصمیم به استفاده، انتظار عملکرد، انتظار تلاش، نفوذ اجتماعی و شرایط تسهیلکننده، فردگرایی/ جمعگرایی، فاصله قدرت و ابهامگریزی، و مردانگی/ زنانگی پاسخ دادند. برای تجزیه و تحلیل دادهها، از الگویابی معادلات ساختاری بر اساس روش حداقل مجذورات جزیی (PLS) و آزمون تی تک متغیره برای بررسی وضعیت مؤلفههای فرهنگی و سازمانی استفاده شد. یافتهها نشان داد که انتظار عملکرد و تلاش، و نفوذ اجتماعی اثر مثبت و معنیدار بر تصمیم به استفاده از فنآوری اطلاعات دارند. شرایط تسهیلکننده و مردانگی/ زنانگی نیز اثر مثبت و معنیداری بر استفاده داشت. همچنین، اثر ابهامگریزی و فاصله قدرت نیز بر این متغیر منفی و معنیدار بود. اما اثر فردگرایی/ جمعگرایی بر این متغیر معنیدار نبود. در نهایت، مدل آزمون شده 27 درصد از تغییرات تصمیم به استفاده از رایانه و 19 درصد تغییرات استفاده را پیشبینی کرد.
Manuscript profile
Journal of Human Capital Empowerment
,
Issue1,Year,
Summer
2020
پژوهش حاضر با هدف بررسی عوامل موثر بر تحقق اهداف مجتمع های آموزشی روستایی عشایری از دیدگاه مدیران و معاونان انجام گرفت. پژوهش حاضر از لحاظ روش شناسی در قالب توصیفی از نوع پیمایشی انجام گرفته است. جامعه آماری در پژوهش حاضر کلیه مدیران و معاونان شاغل در مجتمع های آموزشی ش More
پژوهش حاضر با هدف بررسی عوامل موثر بر تحقق اهداف مجتمع های آموزشی روستایی عشایری از دیدگاه مدیران و معاونان انجام گرفت. پژوهش حاضر از لحاظ روش شناسی در قالب توصیفی از نوع پیمایشی انجام گرفته است. جامعه آماری در پژوهش حاضر کلیه مدیران و معاونان شاغل در مجتمع های آموزشی شهرستان ماکو به تعداد 50 نفر بودند که با استفاده از روش سرشماری و بر اساس جدول مورگان 50 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش پرسش نامه محقق ساخته بود که روایی صوری آن توسط متخصصان تائید شد و برای تعیین پایایی نیز از آلفای کرونباخ استفاده شد که 696/0 بدست آمد. داده ها توسط آزمون t تک نمونه ای تجزیه و تحلیل شدند ، نتایج به دست آمده نشان داد که : از دیدگاه مدیران و معاونان پیشرفت عدالت آموزشی و پرورشی و گسترش پوشش تحصیلی، تعامل به بکارگیری تاثیر نیروهای مجرب، بهبود مدیریت و تسهیل نظارت و راهنمایی تاثیر بسزایی در تحقق اهداف مجتمع های آموزشی روستایی عشایری دارند. استفاده بهینه از خدمات و امکانات تاثیر بسزایی در تحقق اهداف مجتمع های آموزشی روستایی عشایری ندارد.
Manuscript profile
The Journal of Modern Thoughts in Education
,
Issue1,Year,
Summer
2017
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین مدیریت دانش و توانمندسازی در کارکنان دانشگاه ارومیه بوده است. روش تحقیق مورد نظر توصیفی از نوع همبستگی بوده است. جامعه آماری این پژوهش شامل همة کارکنان اداری زن و مرد دانشگاه ارومیه که در دانشکده های مختلف آن مشغول خدمت بودند. براساس بر More
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین مدیریت دانش و توانمندسازی در کارکنان دانشگاه ارومیه بوده است. روش تحقیق مورد نظر توصیفی از نوع همبستگی بوده است. جامعه آماری این پژوهش شامل همة کارکنان اداری زن و مرد دانشگاه ارومیه که در دانشکده های مختلف آن مشغول خدمت بودند. براساس بررسی به عمل آمده و طبق آمار کارگزینی دانشگاه تعداد آنها 494 بوده و با توجه به اینکه توزیع کارکنان در بخش های مختلف دانشگاه برای تدقیق در داده ها، از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای استفاده شد. براساس جدول مورگان 141 نفر که از این تعداد 85 نفر از کارکنان مرد و 56 نفر از کارکنان زن انتخاب شدند. ابزار تحقیق شامل دو پرسشنامه استاندارد مدیریت دانش فانگ و چوی (2009) با پایایی (0/96) و پرسشنامه توانمندسازی اسپریتزر (1995) با پایایی (0/97) است و هر دو پرسشنامه به منظور روایی محتوایی مورد بازنگری و تأیید اعضای هیئت علمی گروه علوم تربیتی قرار گرفت. روش تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار spssو از تحلیل واریانس چند متغیره (تحلیل مانوا) و رگرسیون چند متغیره بوده است. نتایج نشان داد که بین مؤلفه های مدیریت دانش و ابعاد توانمندسازی کارکنان رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. علاوه بر این مولفه های اکتساب دانش، ایجاد دانش، ذخیره دانش، توزیع دانش و نگهداری دانش می توانند به صورت مثبت و معنی دار، ابعاد توانمندسازی کارکنان شامل معنی دار بودن، احساس شایستگی، احساس خودسامانی، پذیرفتن شخصی نتیجه، احساس مشارکت با دیگران را پیش بینی کنند. در نهایت توجه به یافته های پژوهش مهم ترین پیشنهادهای کاربردی ارائه شد
Manuscript profile
Sanad
Sanad is a platform for managing Azad University publications