Research in Curriculum Planning
,
Issue2,Year,
Autumn
2012
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر روش تدریس مشارکتی بر گروهگرایی و پیشرفت تحصیلی در دانشآموزان دوره متوسطه صورت پذیرفت.روش پژوهش، شبه آزمایشی و از نوع طرح پیشآزمون ـ پسآزمون با دو گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل دانشآموزان دختر پایه اول دوره متوسطه شهر مشهد در سال تحصی More
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر روش تدریس مشارکتی بر گروهگرایی و پیشرفت تحصیلی در دانشآموزان دوره متوسطه صورت پذیرفت.روش پژوهش، شبه آزمایشی و از نوع طرح پیشآزمون ـ پسآزمون با دو گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل دانشآموزان دختر پایه اول دوره متوسطه شهر مشهد در سال تحصیلی 90 ـ 89 و حجم نمونه تحقیق 77 نفر بود که 24 نفر در گروه آزمایش، 26 نفر در گروه کنترل 1 و 27 نفر در گروه کنترل 2 قرار گرفتند. در گروه آزمایش، تدریس به روش مشارکتی انجام شد و در گروههای کنترل از روش تدریس سنتی(روش سخنرانی) استفاده شد. ابزارهای مورد استفاده پرسشنامه گروهگرایی ایوانز و جارویس(1986) و آزمونهای پیشرفت تحصیلی محقق ساخته بود که کلیه آزمونها از لحاظ روایی و ضریب پایایی (86/0) مورد تأیید قرار گرفت. به منظور تجزیه و تحلیل دادهها علاوه بر روشهای آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار)، از روش آمار استنباطی (MANCOVA) نیز استفاده شد. نتایج آزمون مانکوا نشان داد که بین سه گروه از جهت متغیر گروهگرایی تفاوت معناداری وجود دارد (001/0P= )و نتایج آزمون تعقیبی بنفرونی نمایانگر این بودکه گروه آزمایش در متغیر گروهگرایی نسبت به هر دو گروه (گروه کنترل یک 004/0(P= و گروه کنترل دو ) 005/0(P= از شیوه تدریس کار مشارکتی، تأثیر بیشتری پذیرفته است. ولی بین سه گروه از جهت متغیر پیشرفت تحصیلی تفاوت معناداری وجود نداشت (646/0P= ) با وجود اینکه این تفاوت از لحاظ آماری معنادار نیست اما مقایسه میانگینها در پیشرفت تحصیلی سه گروه، عملکرد بهتر گروه آزمایشی نسبت به دو گروه کنترل را نشان داد. معلمان باید روشهای فعال تدریس را به خوبی فرا گرفته و این روشها را در کلاسهای درس اجرا کنند و همچنین در جهت تغییر نگرش دانشآموزان نسبت به کار گروهی نیز گام بردارند
Manuscript profile
Research in Curriculum Planning
,
Issue4,Year,
Winter
2012
هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی دیدگاه اعضای هیئت علمی و متخصصین برنامه درسی نسبت به وضعیت مطلوب ساختار تصمیم گیری در طراحی برنامهی درسی آموزش عالی به تفکیک نه عنصر برنامه درسی (اهداف، محتوا، فعالیت های یادگیری، راهبردهای تدریس، ارزشیابی، گروهبندی، منابع و ابزار یادگیری، زما More
هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی دیدگاه اعضای هیئت علمی و متخصصین برنامه درسی نسبت به وضعیت مطلوب ساختار تصمیم گیری در طراحی برنامهی درسی آموزش عالی به تفکیک نه عنصر برنامه درسی (اهداف، محتوا، فعالیت های یادگیری، راهبردهای تدریس، ارزشیابی، گروهبندی، منابع و ابزار یادگیری، زمان و فضا) بود. جامعه آماری پژوهش، اعضای هیئت علمی دانشگاه فردوسی مشهد و متخصصین برنامه درسی کشور بودند. به کمک نمونهگیری تصادفی طبقه ای 110 نفر از اعضای هیات علمی دانشگاه فردوسی مشهد با استفاده از جدول مورگان و تعداد 30 نفر از متخصصین برنامهدرسی از شش دانشگاه کشور به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. روش پژوهش حاضر، توصیفی و از نوع پیمایشی و ابزار پژوهش نیز پرسشنامه محقق ساخته بود. یافتهها نشان داد که اساتید خواستار وضعیت نیمه متمرکز در تصمیمگیریهای مربوط به مولفههای محتوا، هدف، ارزشیابی، زمان و فضا، همچنین آنها خواستار وضعیت عدم تمرکز تصمیمگیری در چهار مولفهی یادگیری، روشهای تدریس، گروهبندی، منابع و ابزار یادگیری می-باشند. میانگین نمرات نظرات متخصصین برنامه درسی نشان داد که آنها خواهان وضعیت نیمه متمرکز در تصمیمگیری در مولفه هدف و محتوا، ارزشیابی و زمان وخواهان وضعیت عدم تمرکز در مولفه های فعالیتهای یادگیری و روش تدریس، گروهبندی، منابع و ابزار و فضا بودند. همچنین نتایج نشان داد که بین نظرات اساتید دانشکدههای مختلف و اساتید با مرتبه علمی متفاوت از لحاظ دیدگاه نسبت به وضعیت مطلوب تصمیمگیری در برنامه درسی دانشگاهی تفاوت معنیداری وجود ندارد. امّا بین نظرات متخصصین برنامه درسی و اعضای هیئت علمی تفاوت معنی داری مشاهده شد، به این صورت که متخصصین خواهان وضعیت عدم تمرکز بیشتری در تصمیمگیریها بودند. بنابراین پیشنهاد میشود اختیارات بیشتری به دانشگاهها در خصوص طراحی برنامه درسی واگذار گردد.
Manuscript profile
Research in Curriculum Planning
,
Issue4,Year,
Winter
2012
هدف این پژوهش بررسی میزان آموزش مهارتهای اشتغالزای مورد نیاز بازار کار در برنامههای درسی کارشناسی ناپیوسته حسابداری، صنایع غذایی و مهندسی عمران و روش پژوهش از نوع زمینه یابی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل اعضای هیأت علمی، مدرسان و دانشجویان ترم آخر کارشناسی رشتهها More
هدف این پژوهش بررسی میزان آموزش مهارتهای اشتغالزای مورد نیاز بازار کار در برنامههای درسی کارشناسی ناپیوسته حسابداری، صنایع غذایی و مهندسی عمران و روش پژوهش از نوع زمینه یابی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل اعضای هیأت علمی، مدرسان و دانشجویان ترم آخر کارشناسی رشتههای حسابداری،صنایع غذایی و مهندسی عمران دانشگاه آزاد اسلامی واحد تربت حیدریه است که کل جامعه آماری مورد پژوهش قرار گرفت. تعداد دانشجویان حسابداری 63 نفر، مهندسی عمران 78 نفر و صنایع غذایی 37 نفر است و استادان رشته حسابداری 12 نفر، مهندسی عمران 35 نفر و صنایع غذایی 8 نفر هستند. تعدادکل دانشجویان سه گروه 178 نفر و کل استادان سه گروه 55 نفر است. برای گردآوری اطلاعات، از پرسشنامه محقق ساخته و آمار توصیفی برای توصیف دادهها و آزمونt تک نمونهای برای تحلیل دادهها استفاده شد. نتایج نشان میدهند که دانشجویان (به جز فناوری اطلاعات، مدیریت خود و یادگیری) و استادان رشته حسابداری بر این باورند که مهارتهای اشتغالزا در برنامه درسی این رشته آموزش داده نمیشود. دانشجویان رشته مهندسی عمران معتقدند که مهارتهای اشتغالزا (به جز برنامهریزی و مدیریت خود)آموزش داده میشوند، استادان رشته مهندسی عمران نیز اعتقاد دارند که مهارتهای اشتغالزا (به جز حل مسأله، برنامه ریزی، مدیریت خود و یادگیری) آموزش داده میشوند. دانشجویان رشته صنایع غذایی هم بر این اعتقادند که مهارتهای اشتغالزا (به جز برنامه ریزی، ارتباط، فناوری اطلاعات و یادگیری) آموزش داده میشوند، استادان رشته صنایع غذایی نیز باور دارند که از مهارتهای اشتغالزا، تنها کار تیمی آموزش داده میشود.
Manuscript profile
Research in Curriculum Planning
,
Issue5,Year,
Winter
2013
هدف پژوهش حاضر، ارزشیابی اثربخشی ناشی از کاربست الگوی طراحی مسأله محور سازنده گرا در آموزش ضمن خدمت معلمان است. روش این پژوهش از نوع شبه آزمایشی بود. به منظور سنجش متغیر نگرش و رضایت از طرح پس ـ آزمون با گروه گواه و برای سنجش متغیر یادگیری از طرح پیش آزمون ـ پس آزمون با More
هدف پژوهش حاضر، ارزشیابی اثربخشی ناشی از کاربست الگوی طراحی مسأله محور سازنده گرا در آموزش ضمن خدمت معلمان است. روش این پژوهش از نوع شبه آزمایشی بود. به منظور سنجش متغیر نگرش و رضایت از طرح پس ـ آزمون با گروه گواه و برای سنجش متغیر یادگیری از طرح پیش آزمون ـ پس آزمون با گروه گواه استفاده شد. نمونه آماری، متشکل از دو گروه معلمان شرکت کننده در دوره ضمن خدمت ارزشیابی توصیفی شهرستان لامرد بود که با استفاده از شیوه نمونهگیری در دسترس، یکی از این گروهها به عنوان گروه آزمایش و دیگری به عنوان گروه گواه انتخاب شد. تعداد فراگیران در این گروهها 68 نفر بود. ابزارهای پژوهش شامل دو پرسشنامه جهت سنجش نگرش و رضایت فراگیران و آزمون پیشرفت تحصیلی جهت سنجش میزان یادگیری فراگیران بود. جهت تعیین روایی کلیه ابزارها از روایی محتوایی استفاده شد و جهت پایایی دو پرسشنامه نگرش و رضایت از روش آلفای کرونباخ مورد استفاده قرار گرفت که به ترتیب معادل96/0و94/0 محاسبه شد. پایایی آزمون تدوین شده، با استفاده از روش کودر ریچاردسون معادل 83/0 محاسبه گردید. به منظور تجزیه و تحلیل دادهها از روش تحلیل واریانس چند متغیری، آزمونهای تک متغیری تحلیل واریانس، و کوواریانس تک متغیری استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که به کارگیری الگوی طراحی مسأله محور سازنده گرا در آموزش ضمن خدمت معلمان موجب افزایش اثربخشی این دورههای آموزشی میشود (P= 0/001). همچنین نتایج، پیرامون مؤلفههای تشکیل دهنده اثربخشی نشان داد که فراگیران در گروه مساله محور سازنده گرا رضایت بیشتر (p=0/001) نگرش مثبتتر (p=0/001) و یادگیری بهتر (p=0/001) نسبت به فراگیران گروه سنتی و موضوع ـ محور داشتند.
Manuscript profile
Research in Curriculum Planning
,
Issue1,Year,
Summer
2014
آموزش در خانه عبارت است از آموزش کودکان در محیط خانه و توسط خود والدین. در این روش آموزشی، برنامههای درسی و روشهای آموزشی توسط خود والدین و کودک مشخص میشود. پژوهش حاضر، با هدف بررسی دلایل گرایش به آموزش در خانه انجام گرفت. رویکرد این پژوهش کیفی بود که در آن 9 خانواده More
آموزش در خانه عبارت است از آموزش کودکان در محیط خانه و توسط خود والدین. در این روش آموزشی، برنامههای درسی و روشهای آموزشی توسط خود والدین و کودک مشخص میشود. پژوهش حاضر، با هدف بررسی دلایل گرایش به آموزش در خانه انجام گرفت. رویکرد این پژوهش کیفی بود که در آن 9 خانواده در شهر تهران بر اساس نمونهگیری هدفمند و به صورت روش گلوله برفی انتخاب شدند. برای گردآوری اطلاعات از روشهای مصاحبه نیمه ساختار یافته و خود شرح حال نویسی استفاده شد. روش تجزیه و تحلیل یافتهها، تحلیل محتوای متن مصاحبه و اتوبیوگرافی بوده است. یافتههای پژوهش بیانگر آن است عامل اقتصادی به عنوان عامل مؤثر در گرایش به آموزش در خانه چندان مورد توجه والدین نبوده است. پیرامون عوامل فرهنگی اجتماعی به جو رقابتی مدارس، خالی بودن جای آموزشهای اخلاقی و ارزشهای انسانی در برنامههای درسی مدارس و تجربیات آموزشی والدین و احساس مسؤولیت والدین اشاره شده است. در مورد عوامل آموزشی و پداگوژیکی گرایش به آموزش در خانه، نارضایتی از برنامههای درسی، روشهای آموزشی در مدارس و استقلال در یادگیری، توجه به علایق و نیازهای کودک، پویایی روش و فرصت آموزش متقابل در آموزش در خانه بیان شد. تمرکزگرایی و سیاست زدگی آموزشی نیز نیز به عنوان خط مشیهای سیاسی مؤثر در آموزش در خانه ذکر گردید.
Manuscript profile
Sanad
Sanad is a platform for managing Azad University publications