هوشنگ ابتهاج (ه. ا. سایه) شاعر نوپرداز و غزلسرای معاصر، تجلی خاص و تازهای از شعر غنایی را به ظهور رسانده است. او هم در شعر نیمایی و هم در غزل، وامدار نگرش و زبانِ تغزلی پیشینیان است و به گونههای مختلف از ذهنیتِ غنایی رایج در شعر فارسی، همچنین از شاعران غزلسرای نام More
هوشنگ ابتهاج (ه. ا. سایه) شاعر نوپرداز و غزلسرای معاصر، تجلی خاص و تازهای از شعر غنایی را به ظهور رسانده است. او هم در شعر نیمایی و هم در غزل، وامدار نگرش و زبانِ تغزلی پیشینیان است و به گونههای مختلف از ذهنیتِ غنایی رایج در شعر فارسی، همچنین از شاعران غزلسرای نامی تأثیر پذیرفته است. با اینوصف، رویکرد غنایی ابتهاج،واجد مختصاتی انحصاری است که او را از دیگر غزلسرایانِ سنتگرا متمایز میسازد. در اینگفتار، به چندوچونِخصلتِتغزلی غزلیاتابتهاج پرداختهشده و تلاشگردیده کیفیت و ابعاد تأثیرپذیری این شاعر از سنت غنایی در شعر فارسی، همچنین چگونگی برخورد وی با برخی مبانی و مولفههای رایج شعر تغزلی و غنایی، تحلیل و تبیین شود. در این راستا،رویکرد دوگانۀ ابتهاج که گاه وجه معمول و سنتی دارد و زمانی نامتعارف و انحصاری است، با موضوعات و مفاهیمی چون ذهنیت غنایی، نگرش عاشقانه، سنتِ عشقورزی، زیباپنداری معشوق، معشوقستایی و شیفتگی عاشق و... ، مورد بررسی قرار گرفته و نقش این مقولات در تکوین زبان تغزلی و مضمونآفرینی و زیباییشناسی غناییِغزلیات ابتهاج، اعم از غزلیاتِ صرفاً عاشقانۀ او و غزلهایی که دارای بار نمادین و اعتبار اجتماعی و فلسفی هستند، بیان و تشریح شده است.
Manuscript profile
JostarnamehJournal of comparative Literature Studies
,
Issue24,Year,
Autumn
2024
تخیلِ بی مرز و دنیای عاطفی کودکان، زمینۀ آفرینشِ فضاها و موجوداتی را برای آنان فراهم می سازد که به مولودِ ذهنِ انسان اسطوره ساز در اعصار کهن یا آن چه در جهان اساطیر آفریده شده، بی شباهت نیست. این قابلیتِ کودکانه همواره مورد توجه و استفادۀ شاعران کودک و نوجوان قرار گرفت More
تخیلِ بی مرز و دنیای عاطفی کودکان، زمینۀ آفرینشِ فضاها و موجوداتی را برای آنان فراهم می سازد که به مولودِ ذهنِ انسان اسطوره ساز در اعصار کهن یا آن چه در جهان اساطیر آفریده شده، بی شباهت نیست. این قابلیتِ کودکانه همواره مورد توجه و استفادۀ شاعران کودک و نوجوان قرار گرفته و آنان با بهره گیری از شگرد جاندارانگاری به صورت خودآگاه یا ناخودآگاه به ترسیم برآیندهای مشترکِ ذهنیت کودکان و دنیای اساطیر پرداخته اند. ماحصل این رویکرد، تکوین گونه ای از جاندارانگاری مبتنی بر ذهنیت اسطوره ای در شعر کودک است که در این پژوهش تلاش شده ابعاد و اشکال آن با تکیه بر آثار ده شاعر به شیوۀ توصیفی- تحلیلی، بررسی و تشریح گردد. یافته های پژوهش نشان می دهد که شاعران در این زمینه تعلق عاطفی کودکان به طبیعت را مد نظر دارند و با تأثیرپذیری ناخودآگاه از الگوی اسطوره آفرینی و انسان انگارانۀ کهن، از شگرد جاندارانگاری به گونه ای خاص و در سطح تخیل کودکانه بهره می گیرند؛ بدین واسطه، امکان می یابند پدیده ها و مظاهرِ طبیعت را در موقعیت موجودات ذی روح و جاندار، ظاهر نمایند و زمینۀ بازشناخت عاطفیِ عناصر طبیعت و اشیا را برای مخاطبان کودک فراهم سازند.
Manuscript profile
شعر عاشقانۀ معاصر، حوزۀ شکل گیری گونه هایی از گفتمان تغزّلی با ژرف ساختِ غنایی نوین است. این گفتمان ها توانسته اند جلوه ها و ابعادی از نگرش، اندیشه و عواطف صاحبانِ ذهنیّت غنایی را در دوران ما آشکار سازند. نادر نادرپور یکی از شاعرانِ تغزّلی سرای معاصر است که جایگا More
شعر عاشقانۀ معاصر، حوزۀ شکل گیری گونه هایی از گفتمان تغزّلی با ژرف ساختِ غنایی نوین است. این گفتمان ها توانسته اند جلوه ها و ابعادی از نگرش، اندیشه و عواطف صاحبانِ ذهنیّت غنایی را در دوران ما آشکار سازند. نادر نادرپور یکی از شاعرانِ تغزّلی سرای معاصر است که جایگاهی ویژه در شعر عاشقانۀ امروز دارد و بدین واسطه در تکوین گونه ای گفتمان با ماهیّت تغزّلی توفیق یافته است. گفتمانِ او در بردارندۀ مؤلّفههای انحصاری است که موقعیّت او را در مقامِ شاعری صاحب سبک در عرصۀ شعر عاشقانه تثبیت می کند. در این گفتار، تلاش شده ماهیّت گفتمانِ نادرپور، تشریح و شاخصه ها و مختصّاتِ پیدا و پنهان آن تبیین شود. در این راستا، ابعاد مختلف ذهنیّت غنایی و جهانِ تغزّل نادرپور که بر انگاره ای از معشوق و مناسبات عاشقانه استوار است، مورد تحلیل قرار گیرد؛ همچنین عناصر محتوایی و ساختاری که در تکوین فضای غنایی ویژۀ نادرپور، نقش ایفا کرده و زمینۀ شکل گیری یک گفتمان مسلّط را در شعر او فراهم نموده، تأکید شده است.
Manuscript profile
چکیده
نمایشنامه و فیلمنامه را هم به عنوان دو گونۀ ادبی و هم به صورتِ دو نوع هنر، می شود تعریف و ارزیابی نمود. هرکدام از این انواع، به جهتِ ساختار زبانیِ ویژه ای که دارند و نیز به واسطۀ استفادۀ نویسندگانِ آن ها، از ظرفیّت های زبان و شگردهای مختلف بیانی، در ردیف آثار اد More
چکیده
نمایشنامه و فیلمنامه را هم به عنوان دو گونۀ ادبی و هم به صورتِ دو نوع هنر، می شود تعریف و ارزیابی نمود. هرکدام از این انواع، به جهتِ ساختار زبانیِ ویژه ای که دارند و نیز به واسطۀ استفادۀ نویسندگانِ آن ها، از ظرفیّت های زبان و شگردهای مختلف بیانی، در ردیف آثار ادبی قرار می گیرند و می توان آن ها را گونه ای نثر یا یک نوع ادبی تلقّی کرد. توجّه به ظرفیّت نمایشیِ متن و واژگان و تبدیلِ کلام به نمادهای عینی و نشانه های قابل رؤیت، از مهمّ ترین مشخّصه هایی است که تفاوتِ کارِ نویسندۀ نمایشنامه و فیلمنامه را با خالقانِ دیگر آثارِ ادبی رقم می زند. سابقۀ نمایشنامه و فیلمنامه در کشور ما چندان نیست، امّا امروزه از اهمّیّت زیادی برخوردار است و بخشی از استعداد و خلاقیّت ادبی جامعۀ ما مصروفِ نوشتنِ نمایشنامه و فیلمنامه می شود. بنابراین، صرف نظر از وجه فنی و هنریِ آن که به حوزۀ تئاتر و سینما مربوط می شود، به صورت شیوه ای از نویسندگی، همچنین به عنوانِ جنبه یا بخشی از ادبیّات معاصر، حایز اهمّیّت تواند بود. دراین پژوهش، ضمن اشاره به پیشینۀ فیلمنامه نویسی و نمایشنامه نویسی در ایران، تلاش شده ماهیّت ادبی و هنری این دو نوع، تشریح گردد. در این راستا بر پیوند، شباهت و تفاوت های این دو، باهم و با دیگر گونه های هنر و ادبیّات، تأمل شده است.
Manuscript profile
Sanad
Sanad is a platform for managing Azad University publications