Comparative Literature Studies
,
Issue1,Year,
Summer
2019
رهروان طریقت در سلوک خود به سوی حضرت دوست، برای رسیدن به پختگی و پالودگی، به ضرورت باید عقبات بازدارندهای را از پیش روی بردارند. رستم در هفت خوان و شیخ صنعان در منطق الطیر عطار از جمله این رهرواناند که توانستهاند با جانفرسایی در عقبات نفسگیر، از فراز و فرودهای را More
رهروان طریقت در سلوک خود به سوی حضرت دوست، برای رسیدن به پختگی و پالودگی، به ضرورت باید عقبات بازدارندهای را از پیش روی بردارند. رستم در هفت خوان و شیخ صنعان در منطق الطیر عطار از جمله این رهرواناند که توانستهاند با جانفرسایی در عقبات نفسگیر، از فراز و فرودهای راه و گردنههای مهلک و سخت آن بگذرند و راه به حریم دوست برند. در این مقاله ابتدا با استناد بر شاهنامه(پهلوانیهای رستم در هفت خوان) و داستان شیخ صنعان در منطق الطیر موانعی که بر سر راه این دو رهرو در هر دو پهنه عرفان و حماسه وجود دارد مشخص گردیده، سپس با روش تطبیقی و مقایسهای این عقبات مورد بررسی قرار گرفته است. در این بررسی که بیشتر با هدف نمایاندن دشواریهای سلوک به رهروان طریق صورت گرفته است، این نتیجه کلی حاصل گردید که در هر دو مسیر، رهرو با عقبات ریز و درشت بسیاری روبهرو است که لازمه رسیدن سالک در عرفان و پهلوان در حماسه به مرز پختگی و کمال، گذز از این گردنههای دشوار است. هرچند این گریوهها ممکن است در عنوان و شکل با یکدیگر متفاوت باشند اما در ذات و درونمایه و گمراه ساختن رهرو از راه راست سلوک، مشترکاند.
Manuscript profile
Journal of Pedagogic and Lyric in Persian Language and Literature Studies Quarterly
,
Issue4,Year,
Autumn
2018
یکی از دلایل جذابیت داستانهای حماسی حضور حیوانات در شاهنامه با جلوه تمثیلی و نمادین، است. فردوسی با هنرمندی تمام توانسته از حیوانات در جهت افزایش بار محتوایی شاهنامه بهره بگیرد. البته لازم به ذکر است مقوله تمثیل در ادبیات دارای قدمت بسیاری است وایفای نقش توسط حیوانات د More
یکی از دلایل جذابیت داستانهای حماسی حضور حیوانات در شاهنامه با جلوه تمثیلی و نمادین، است. فردوسی با هنرمندی تمام توانسته از حیوانات در جهت افزایش بار محتوایی شاهنامه بهره بگیرد. البته لازم به ذکر است مقوله تمثیل در ادبیات دارای قدمت بسیاری است وایفای نقش توسط حیوانات در فرهنگ ادبی ایران پررنگ بوده است. درچنین فرهنگی، داستان وتمثیل در زندگی انسان جاری و ساری بود و همواره به همین دلیل نوعی نقش پذیری اجتماعی و سیاسی وحتی تاریخی برای حیوانات لحاظ؛ که به گونههای مختلف تقسیم میشد. مانند تمثیل عرفانی، تمثیل حماسی، تمثیل سیاسی و... حیوانات انواع مختلفی دارند؛ برخی قهرمان وبرخی ضد قهرمان و در این بین شخصیتهایی که جنبه بینابین دارند یا خاکستریاند و یاخنثی وگاهی چندوجهی. حکیم فردوسی از این طریق توانسته است با پندار شخصیت بخشی به حیوانات، ضمن ایجاد شور و هیجان در داستان های شاهنامه، پیوند و همبستگی میان انسان وحیوانات را به هنر تمثیل به تصویر کشیده و در راستای تعالیم اخلاقی خود که با رنگی حماسی و اسطوره ای تظاهر مییابد به خوبی استفاده نماید. حیوانات شاهنامه هر یک به تنهایی به عنوان یک شاهد مثال تمثیلی، حاوی ماجراها و رخدادهای جذابی هستند که در این مقاله به شیوهء توصیفی به تجزیه و تحلیل آنها پرداخته میشود.
Manuscript profile
عشق از مسائل بنیادین عرفان است، چنانکه بدون در نظرگرفتن آن عرفان و حکمت متعالیه قابلفهم نیست. در ادبیات عرفانی نیز عشق از جایگاه بالایی برخورداربوده و هست؛ ازاینرو بخش زیادی از ادبیات عرفانی به این موضوع اختصاص دارد. در ادبیات عرفانی به خصوص در کلام شیخ علاءالدوله و More
عشق از مسائل بنیادین عرفان است، چنانکه بدون در نظرگرفتن آن عرفان و حکمت متعالیه قابلفهم نیست. در ادبیات عرفانی نیز عشق از جایگاه بالایی برخورداربوده و هست؛ ازاینرو بخش زیادی از ادبیات عرفانی به این موضوع اختصاص دارد. در ادبیات عرفانی به خصوص در کلام شیخ علاءالدوله و امام خمینی (ره) که موردبحث این تحقیق است، عشق را میتوان از جنبة حقیقی موردبررسی قرارداد. جریان عرفان عاشقانه در بعد نظری و عملی دارای ویژگیهایی است که در اشعار علاءالدوله میتوان دریافت که چگونه توانسته است جریان عرفان عاشقانه را در اشعار خود به کاربرد و در مقایسه با اندیشههای حضرت امام (ره) در این موضوع، میتوان دریافت که عرفان عاشقانة شاعران خراسان تا چه حدّ توانسته است در آرای عرفانی یک عارف معاصر هرچند با مشربی متفاوت، تأثیرگذار باشد. دست آورد پژوهش بهطور مشخص این است که امام خمینی(ره) بهعنوان عارفی برخاسته از مکتب ابن عربی و با مشرب صدرایی، مبانی عرفان عاشقانة خراسان را میپذیرد و در دیوان اشعار خود بهگونهای دیگر بیان میدارد؛ اما گاه بهخصوص در اشعار خود، همان اصول را بهگونهای دیگر و به بیانی رایج در مکتب ابن عربی، مطرح ساخته است و تحت تأثیر رویکرد رایج در فقه شیعی، به اصول ناظر به برخی از سنن عرفان عاشقانه، همچون عشق مجازی، توجهی نداشته است.
Manuscript profile
JostarnamehJournal of comparative Literature Studies
,
Issue2,Year,
Summer
2021
یکی از مسائلی که عرفانهای تمام ملل، حول آن میچرخند، مسئلة کشف و شهود است. به طور کلی مکاشفات عرفانی در دیوان علاءالدولة بیابانکی را میتوان به دو دستة کشف و شهود صوری و معنوی تقسیم نمود و هرکدام از آنها نیز انواعی دارد. این مکاشفات صوری و معنوی در برخی جهات با نظریة More
یکی از مسائلی که عرفانهای تمام ملل، حول آن میچرخند، مسئلة کشف و شهود است. به طور کلی مکاشفات عرفانی در دیوان علاءالدولة بیابانکی را میتوان به دو دستة کشف و شهود صوری و معنوی تقسیم نمود و هرکدام از آنها نیز انواعی دارد. این مکاشفات صوری و معنوی در برخی جهات با نظریة و.ت. استیس در مورد کشف و شهود، قابل انطباق است. در این پژوهش نیز مکاشفات علاءالدوله بر اساس احوال صوری و معنوی، مورد بررسی قرارگرفته و سپس به تشریح ویژگیهای مشترک آنها از جمله احساس ثقه، عینیّت، شادی و... پرداختهشده است. البتّه در برخی از این موارد، نظر استیس متفاوت است و یا با برخی از ویژگیهای مکاشفات اسلامی، قابل تطبیق نیست. علاوه بر آن، ویژگیهای اختصاصی حالات صوری و معنوی بررسی شده است و در نهایت به این نتیجه رسیدهایم که مکاشفات علاءالدوله، علاوه بر مطابقت با برخی از الگوهای عرفان غربی، در نوع خود بینظیر هستند و از جهاتی بر عرفان غربی نیز برتری دارند. هم چنین نویسنده در این پژوهش به شیوۀ توصیفی–تحلیلی و روش کتاب خانه ای درصدد آن است تا به این پرسش پاسخ دهد که آیا اشعار علاءالدوله با وجود فراوانی، عباراتی در رابطه با کشف و شهود، قابلیّت تطبیق و دستهبندی در حوزة نوع ادبیادبیّات پیشگویانه و مکاشفهای را دارد یا خیر؟
Manuscript profile
journal of literary criticism and stylistics research
,
Issue40,Year,
Summer
2020
مطالعات روایتشناختی در چند دهه گذشته بخش مهمی از بررسیهای ادبی را به خود اختصاص داده است. در این باب، نظریههای گوناگونی شرح و بسط داده شده که آراء ژرار ژنت درباره کانون روایت از آن جمله است. او با تبیین ابعاد جدیدی از مقوله لحن، باب تازهای در مباحث روایتشناسی More
مطالعات روایتشناختی در چند دهه گذشته بخش مهمی از بررسیهای ادبی را به خود اختصاص داده است. در این باب، نظریههای گوناگونی شرح و بسط داده شده که آراء ژرار ژنت درباره کانون روایت از آن جمله است. او با تبیین ابعاد جدیدی از مقوله لحن، باب تازهای در مباحث روایتشناسی گشود که ماحصل آن، تحلیل آثار ادبی از زوایای جدید بوده است. به این اعتبار، در مقاله حاضر، با استناد به منابع کتابخانهای و روش توصیفی-تحلیلی، لحن روایت در داستان کلاغها از نادر ابراهیمی و زمینههای کاربست آن، بررسی و کاویده شده است. نتایج تحقیق نشان میدهد که ابراهیمی در عرصه روایت تنها به ظرفیتهای دانای کل بسنده نکرده و با دخالت دادن شخصیتها در فرآیند روایتگری، بر ابعاد عینی و ملموس اثر خود افزوده است. همچنین، برقراری دیالوگهای متعدد بجای توجه به مونولوگ، با استفاده از کانون روایت دوم شخص محقق شده که آثار مثبتی در فرآیند ارتباطگیری مخاطب با متن تولیدی داشته است. استفاده از شیوه ذهنی در سطحی محدود نشان از آن دارد که شخصیتهای حاضر در داستان، بیش از آنکه درونگرا و منفعل باشند، برونگرا و پویا هستند. در مجموع، بررسی لحن روایت در داستان مذکور، بیانگر موفقیت نویسنده در انسانانگاری شخصیتهای اصلی داستان (پرندگان و درختان) است.
Manuscript profile
میخاییل باختین با نظریۀ منطق مکالمه فضای نوینی در حوزۀ رشته های ادبیات، زبان شناسی و جامعه شناسی پدید آورد. یکی از شاخصه های اصلی این نظریه، سخن کارناوالی است که بارزترین ویژگی آن، از بین بردن مرزبندی های رسمی پذیرفته شده، دگرگون ساختن و واژگونی مبادی غالب از سوی نهادها More
میخاییل باختین با نظریۀ منطق مکالمه فضای نوینی در حوزۀ رشته های ادبیات، زبان شناسی و جامعه شناسی پدید آورد. یکی از شاخصه های اصلی این نظریه، سخن کارناوالی است که بارزترین ویژگی آن، از بین بردن مرزبندی های رسمی پذیرفته شده، دگرگون ساختن و واژگونی مبادی غالب از سوی نهادها و گفتمان های قدرت است. کارناوالیته با استفاده از ابزاری چون انتقاد، هجو، کنایه و تمسخر، مفاهیم و قوانین و ارزش های حاکم بر جامعه را به چالش می کشد و فضای تک صدایی را برهم می زند و جامعه ای چندآوایی، همراه با گفت وگوهای متنوع پدید می آورد. در شعر معاصر فارسی، احمد شاملو به عنوان چهره ای منتقد، در سروده هایش از جمله مجموعۀ هوای تازه به نقد اوضاع سیاسی و اجتماعی جامعۀ تک صدایی و محدود زمان خود پرداخته و مبادی فرهنگ رسمی را به چالش کشیده و مرزبندی های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و ادبی معمول را درهم شکسته است. به این اعتبار، آنچه در مقالۀ حاضر بررسی و کاویده شده است، تطبیق توصیفی- تحلیلی موازین نظریۀ سخن کارناوالی باختین با رویکردهای انتقادی شاملو می باشد. به نظر می رسد شماری از مؤلفه های این نظریه همچون آمیختگی احساسات متناقض و بهره گیری از گروتسک، توجه به ابعاد زمینی حیات انسانی، درهم شکستن ارزش های رسمی و تحمیل شده به جامعه، نفی تک صدایی و ترویج چندصدایی با رویکردهای شاملو در مجموعۀ هوای تازه همخوانی دارد.
Manuscript profile
چکیده
در این پژوهش به بررسی غم غربت در دفتر اوّل و دوم مثنوی معنوی مولانا جلالالدّین بلخی پرداخته میشود. غم غربت به عنوان یک حالت غریزی و طبیعی و روانی، زمانی ایجاد میشود که انسان مالکیّت خود را در مورد بعضی چیزها از دست بدهد و فقدان آن ها موجب درد و حسرت شدید در ر More
چکیده
در این پژوهش به بررسی غم غربت در دفتر اوّل و دوم مثنوی معنوی مولانا جلالالدّین بلخی پرداخته میشود. غم غربت به عنوان یک حالت غریزی و طبیعی و روانی، زمانی ایجاد میشود که انسان مالکیّت خود را در مورد بعضی چیزها از دست بدهد و فقدان آن ها موجب درد و حسرت شدید در روان آدمی بشود. از میان شاعران عارف، مولانا جلالالدّین بلخی، این اندیشة والای عرفانی را بیشتر و عمیق تر مطرح می کند. از میان عوامل مطرح شده برای ایجاد غم غربت، در شعر مولانا (دفتر اوّل و دوم) تنها غم دوری معشوق حقیقی و دلتنگی برای وطن نخستین نمود پیدا می کند و شوق فراهم شدن این شرایط او را غزلخوان عشق می کند. در اندیشة او هبوط و سپس غربت انسان در این دنیا دلایل چندی دارد که در دفتر اوّل و دوم مثنوی معنوی، سرنوشت و تقدیر و گناه آدم را دلایل این هبوط ذکر می کند. مولانا برای بیان غربت انسان در این دنیا و غم غربت او، بیشتر از حکایت های تمثیلی کمک می گیرد و فهم قصّة هجران را ملموس تر می کند. در شعر عرفانی، عارف سرانجام مالکیّت خود را در مورد چیزهای از دست رفته و شرایط خوش گذشته که از دست داده بود؛ به دست می آورد و بازگشت به وطن اصلی و جهان معنا و وصال معشوق حقیقی با هم و یک جا برای عارف دست خواهد داد.
Manuscript profile
چکیده
طنزپردازی در گسترۀ ادبیّات فارسی پیشینه ای دور و دراز دارد و در دوران معاصر نیز، از سوی برخی شخصیّت ها دنبال شده است. در این میان، ابوتراب جلّی در اشعار خود به طرزی هنرمندانه طنّازی کرده و از مشکلات اجتماعی سخن گفته است. همچنین، انتقادهای سیاسی، فرهنگی- اخلاقی و More
چکیده
طنزپردازی در گسترۀ ادبیّات فارسی پیشینه ای دور و دراز دارد و در دوران معاصر نیز، از سوی برخی شخصیّت ها دنبال شده است. در این میان، ابوتراب جلّی در اشعار خود به طرزی هنرمندانه طنّازی کرده و از مشکلات اجتماعی سخن گفته است. همچنین، انتقادهای سیاسی، فرهنگی- اخلاقی و حتّی ادبی خود را در قالب طنز عرضه داشته است. طنز جلّی با توجّه به بسامد بالای مفاهیم انسانی و اجتماعی، در شمار آثار متعّهد قرار می گیرد. به این دلیل، در مقالۀ حاضر با روش توصیفی- تحلیلی، محور طنزهای جلّی بررسی و تحلیل شده است. مهم ّترین نتایج تحقیق نشان می دهد که رویکردهای شاعر عبارت است از: نقد سیاسی، فرهنگی- اخلاقی، اجتماعی، و ادبی. شاعر با استفاده از داستان های تاریخی و دینی سعی کرده است مشکلات متعدّد مردم ایران را در زمان حکومت وقت با نگرشی انتقادی نشان دهد. این نقدها در غالب موارد تند و نیش دار به نظر می رسد.
Manuscript profile
Sanad
Sanad is a platform for managing Azad University publications