Analysis of internal and external factors affecting the political-social situation of Tabriz during the First World War
Ali Tarverdi nasab
1
(
Department of History, Shabester Branch, Islamic Azad University, Shabester, Iran
)
Masomeh Gharadaghi
2
(
Department of History, Shabester branch, Islamic Azad University, Shabester, Iran (corresponding author)
)
Abbas Ghadimi Gheydari
3
(
Department of History, Tabriz State University, Tabriz, Iran
)
Nazli Eskandarinejad
4
(
Department of History, Shabester Branch, Islamic Azad University, Shabester, Iran
)
Keywords: Tabriz, World War I, Dependence, weakness of the central government, identityism,
Abstract :
Due to its geographical, economic and political location, Iran has been a place of conflict for major world powers throughout history. In the First World War, despite the fact that the Iranian government declared neutrality, the same strategic characteristics of Iran caused the country to become involved in the political relations of the warring forces. In these relations, the three factors of identitarian currents, Iran's dependence on foreign governments and the political and economic weakness of the central government have been decisive. During this period, due to its geographical location, social and cultural structure, Tabriz was the area of conflict between the Ottoman and Russian forces. The Ottoman and German governments tried to establish their position in the region by beating the drum of identitarian feelings of racial, ethnic and religious groups, and on the other hand, the influence and power of the Russian government and the dependence and weakness of the central government caused Azerbaijan and especially During this period, the city of Tabriz witnessed events such as the activities of the Pan-Tereks, the confrontation of the nationalists against the identity seekers, religious and religious differences, and the Russian government's obstruction of the revival of the tradition of the Crown Prince of Tabriz.
تحليل عوامل داخلي و خارجي تاثيرگذار بر وضعيت سياسي-اجتماعي تبريز در جنگ جهاني اول
چكيده
ايران به دليل موقعيت جغرافيايي، اقتصادي و سياسي خود در طول تاريخ محل مناقشه دولتهاي بزرگ جهاني بوده است. در جنگ جهاني اول عليرغم اينكه دولت ايران به صراحت اعلام بي طرفي كرد اما همين ويژگي هاي استراتژيك ايران سبب شد كشور درگير مناسبات سياسي نيروهاي درگير جنگ شود. در اين مناسبات سه عامل جريانات هويت گرا، وابستگي ايران به دولتهاي بيگانه و ضعف سياسي و اقتصادي دولت مركزي تعيين كننده بوده است. در اين دوره تبريز به دليل موقعيت جغرافيايي، ساختار اجتماعي و فرهنگي خود عرصه مناقشه بين نيروهاي عثماني و روس بود. دولتهاي عثماني و آلمان با كوبيدن بر طبل احساسات هويت طلبانه گروه هاي نژادي، قومي و مذهبي سعي كردند موقعيت خود را در منطقه تثبت كنند و از طرفي ديگر نفوذ و قدرت دولت روسيه و وابستگي و ضعف دولت مركزي در برابر آنها سبب شد آذربايجان و بويژه شهر تبريز در اين دوران شاهد رويدادهايي همچون فعاليت پانتركها، مقابله ملي گراها در برابر هويت طلبان ، اختلافات مذهبي و ديني و مانع تراشي دولت روسيه در برابر احياء سنت وليعهد نشيني تبريز باشد.
كليد واژه: جنگ جهاني اول، تبريز، وابستگي، ضعف دولت مركزي، هويت گرايي
مقدمه
جنگ جهاني اول يك نقطه عطفي در تاريخ كشورهاي خاورميانه و به ويژه ايران محسوب ميشود. در اين دوران ضعف دولت مركزي ايران ، عدم انسجام نيروهاي داخلي كشور و نيز اهداف سياسي و اقتصادي كشورهاي درگير در جنگ كه ايران را به عنوان يك موقعيت سوق الجيشي جغرافيايي و سياسي براي رسيدن به اهداف خود و در تنگنا قرار دادن دول رقيب قلمدا ميكردند سبب شد نه تنها استقلال سياسي ايران تحديد شد بلكه پاي دولتها و قدرتهاي جديدي همچون دولتهاي عثماني و آلمان نيز به كشور باز شد و ايران در عمل عليرغم اظهار بي طرفي وارد معادلات سياسي دولتهاي درگير در جنگ جهاني اول گرديد.
در اين دوران ايران در يكي از بدترين شرايط تاريخي خود به لحاظ قدرت سياسي قرار داشت. از يك سو تنشهاي سياسي ناشي از جنبشهاي مشروطه خواهي و نيز ساختار حاكميت استبدادي كه با وجود تحركات اجتماعي و سياسي براي نوسازي سياسي هنوز هم به قدرت ادامه يافته بود. از سويي ديگربحرانهاي اقتصادي و شرايط متزلزل سياسي زمينه را براي تاخت و تاز دولتهاي بيگانه فراهم ساخته بود بگونهاي كه ارتش روسيه تا فتح دروازههاي تهران و انقراض حكومت قاجار نيز پيش رفت. در اين اثنا بسياري از شهرهاي ايران درگير اثرات مستقيم و غير مستقيم جنگ شدند از جمله منطقه آذربايجان و شهر تبريز كه در كانون تحركات و مناقشات دو دولت روسيه و عثماني قرار گرفته بود. دولت عثماني داراي قلمرو بسيار پهناوري بود كه منافع آنرا به ديگر كشورها و دولتها در منطقه مرتبط مي ساخت. تعارض منافع اين دولت با روسيه و انگليس، اشتراكات فرهنگي، قومي و مذهبي آن با ايران و اغراض سياسي كه در منطقه به دنبال دستيابي به آنها بود سبب شد دولت عثماني را به يكي از دولتهاي تاثيرگذار در اين جريانات تبديل كرد.
بعد از شروع جنگ جهانی اول دولت عثمانی برای گسترش سلطه و توسعه سیاستهای نفوذ و قدرت خود در کشورهای منطقه زمینه را برای نفوذ در مناطق قفقاز و آذربایجان مساعد می دید. دیماه ۱۲۹۳ خورشیدی امپراتوری عثمانی نیروهایش را وارد خاک ایران کرد و پس از درگیری با نیروهای روس، آنها را عقب راندند. همزمان نبرد ساریقمیش در منطقه قفقاز بین نیروهای روسی و عثمانی در جریان بود. با عقبنشینی روسها تا نزدیکی جلفا، شهر تبریز به تصرف عثمانی درآمد و عثمانیها به سمت شهرهای دیگر ایران حرکت کردند.(حسين پور خونيق،1387: ۳۱). در مقابل نيروهاي روس نيز دست به يورش برعليه مواضع عثمانيها در جنوب جلفا زده و با پيشوري به سمت تبريز اين شهر را به تصرف خود درآوردند. اين بار روسها به تبريز بسنده نكرده و به سمت غرب آذربايجان پيشروي خود را تا اروميه و حتي تا درياچه وان ادامه دادند.از اين رو تبريز به محل مناقشه نيروهاي روسيه و عثماني تبديل شد.از اين رو با توجه به درگيري تبريز در جريانات سياسي و اجتماعي حاصل از جنگ مقاله حاضر سعي كرده است عوامل داخلي و خارجي تاثيرگذار بر وضعيت سياسي-اجتماعي تبريز در جنگ جهاني اول را مورد تحليل قرار دهد. بررسي منابع و نوشتههاي تاريخي نشان داد اين تحولات را مي توان در سه عامل جريانات هويت گرايي، وابستگي و ضعف دولت مركزي ايران دسته بندي كرد.
جنگ جهاني اول و تحرك هویت گرایی در آذربايجان
ایران از گذشته های دور به دلیل موقعیت جغرافیایی خود محل عبور و توقف اقوام و فرهنگهای مختلف بوده است که این موضوع زمینه ساز حضور اقوام و نمایندگان فرهنگهای مختلف بوده است که هر کدام از این اقوام در شکل دهی به ساختار فرهنگی و اجتماعی ایران نقش بسزایی داشته اند. این تنوع فرهنگی به همراه مزیتهای استراتژیک و اقتصادی ایران یکی از عوامل مهم توجه بیگانگان به ایران بوده است(زریری،1384: ۲۱) در این راستا تاریخ ایران مملو از جریانات و رخدادهایی از قبیل تهاجمات،تهدیدها، مناقشات و رقابتهای داخلی و خارجی بوده است که در بسیاری از موارد این رویدادها اختلال و انشقاق های تاثیرگذاری در هویت و انسجام ملی ایرانیان بوجود آورده است(دیلمقانی و قاسمی ترکی،1397: ۴۳)
شاید بتوان تاریخ معاصر ایران بویژه دوران زمامداری شاهان قاجار را اوج مناقشات و کشمکش های تاثیرگذار در جریانات هویت گرایی و ملی گرایی دانست. در ایران دوران شاهد حضور گسترده دول بیگانه و تاثیرگذاری آنان در جریانات فکری،سیاسی، اجتماعی و فرهنگی جامعه هستیم. در این دوران با سقوط امپراطوری های بزرگ جهانی و ظهور دولت – ملتها که در نتیجه تفکرات سیاسی مدرن حاکم بر جهان شکل گرفت و همچنین در نتیجه جریانات نوسازی سیاسی که با ورود مسشتاران و متولیان سیاسی بیگانه به ایران شدت گرفت تفکرات استقلال طلبی و هویت گرایی در ابتدا در سطوح ملی و به تدریج در سطوح قومی و محلی شکل گرفت. طبیعتا ایران با وجود بهره مندی از اقوام و مذاهب مختلف خیلی مستعد ورود به جریانات هویت طلبی بوده است که این موضوع در برهه های زمانی مختلف دستاویز بیگانگان و قدرتهای داخلی کشور برای ایجاد انشقاق و تفرقه و بهره بردای برای رسیدن به اهداف سیاسی ، اقتصادی،جناحی و اجتماعی شده است.
جنگ جهانی اول و کشانده شدن برخی از کشورهای به ظاهر بی طرفی نظیر ایران به جریانات این جنگ تغییرات زیادی در عرصه های اقتصادی،سیاسی،فرهنگی و اجتماعی آنها بوجود آورد در این دوران ایران عرصه کشمکش دولتهای درگیر در جنگ همچون روسیه،انگلستان و عثمانی بود که هر کدام سعی می کردند از ایران به عنوان برای رسیدن به اهداف خاص خود بهره برداری کنند. در این دوران ضعف ساختارهای حاکمیتی در ایران و نیز نفوذ ایدئولوژی های نوین ملی گرایی به شدت هویت ملی و انسجام و تمامیت ارضی ایران را به مخاطره انداخت(بیگدلو،1396 : ۶۵) در اين دوره عوامل مرتبط با انديشههاي استقلال طلبي همچون تفكرات ايلي، تاكيد بر زبان و قوميت، مذهب و فعاليت مسيونهاي مذهبي در كنار تاثير سياستهاي دول درگير در جنگ فضاي مناسبي را براي رشد تحركات هويت گرايانه در منطقه آذربايجان فراهم ميساخت(مرادي خلج و حكيمي پور،1394: ۳۱و بيات،1369: ۷۶ وهدايت،1361: ۵۴و آقاسي: ۳۱) شکل گیری حزب ترکان جوان در عثمانی و اندیشههای خاص این حزب باعث شد جابهجاییهایی در میان اقوام و گروه های مذهبی قفقازیه صورت گیرد که در آینده بسیاری از ساکنان این نواحی تأثیر چشمگیری داشت، توضیح آنکه سیاست های قوم گرایانه حزب ترکان جوان در طی جنگ اول به اوج خود رسید(مرادي خلج و حكيمي پور،1394: ۷۶)
به نظر می رسد بعد از انقلاب 1917 روسیه در آذربایجان و منطقه قفقاز زمینه هایی برای شکل گیری و رشد تحرکات گروه های هویت طلب که فرصت مناسبی برای استقلال و اتحاد برای رسیدن به آمال تاریخی خود کسب کرده بودند، فراهم شد(صادقی نیا،1388: ۳۱)
دولت عثماني در كنار متحدين خود(آلمان و اتريش) براي گسترش نفوذ خود در منطقه بجاي استفاده از استراتژي سياسي و نظامي، سعي كردند از استراتژيهاي اجتماعي و فرهنگي استفاده كنند(باست،1377: ۱۳۲). آنها با آگاهي از اشتراكات فرهنگي، قومي و مذهبي فراواني كه ايران با دولت عثماني داشت سعي داشت با تاكيد بر اختلافات قومي و مذهبي ماهي خود را از اب گل آلود مناسبات اجتماعي، فرهنگي و البته سياسي ايران بگيرد.آنها با تحريك مسلمانان بر عليه دو دولت مسيحي(روسيه و انگليس) مي توانستند اتحاد بيشتري با مسلمانان سني مذهب هند و افغانستان ايجاد كرده و از اين طريق قدرت نفوذ و تعيين كنندگي بريتانيا در منطقه بين النهرين و خاورميانه را محدود سازند(آوري،1363: ۷۶ و پورحسين خونيق،1387: ۶۵). تركها با استفاده از ايدئولوژي پان تورانيسم و پان اسلاميسم قصد داشتند سد قلعه مستكم انگليس در هند را سرنگون سازند(كمالي،1390: ۹۸)
در این دوران پیدایش حکومت جمهوری آذربایجان در شمال رود ارس، و فعالیت عثمانیها در برخی از شهرهای آذربایجان و البته ضعف دولت مرکزی زمینه نفوذ بیشتر عثمانیها را که علاوه بر درگیری با قوای متفقین دلهره شورش اعراب و تحریک آنان توسط انگلیسيها را در دل داشتند را در منطقه آذربایجان فراهم ساخت(کسروی،1384: ۱۴۳) در این دوران شاهد رشد و گسترش دیدگاهها و جریانات فکری هویت گرایانه پان ترکی در منطقه آذربایجان هستیم که نشر روزنامه "آذربایجان" رسانه ای که این ایدئولوژی ها و سیاستها را تبلیغ می کرد تنها یکی از اقدامات آنها محسوب می شود(اتابکی،1387: ۶۵). در این دوران در آذربایجان تحت تاثیر عثمانی ها که جنگ با روسیه را نوعی جهاد و دفاع از کیان اسلام در برابر کفار(روسها) قلمداد می کردند وارد جریانات هویت گرایانه پان ترکیستی شد(استپانیان،1384: ۵۴). با این وجود فعالیت انجمن ترک اوجاقلاری در اواخر جنگ جهانی اول و اعلام مناطق مسلمان نشین قفقاز به نام منطقه مستقل آذربایجان از دستاوردهای این تحولات و اقدامات بوده است(عبدی و همکاران،1399: ۱۱) عثمانی ها با حمایت از مجدالسلطنه افشار رومی و کمک به تاسیس حکومت «اتحاد اسلام» در شهرهای مختلف آذربایجان نظیر ارومیه، تبریز، سلماس، خوی،اردبیل،همدان و غیره به آذربایجان در تقابل با حملات آسوریان که در مناطق غربی آذربایجان همچون ارومیه و سلماس کمک کردند(کسروی،1376: ۱۴۵و صدقی و همکاران،1400: ۳۲) در این مناطق مسیحیان آسوری با رهبری مارشیمون و کردهای شکاک به رهبری اسماعیل سمیتقو مشکلاتی را برای حاکمان و ساکنین آذربایجان ایجاد کرده بودند(مرادي خلج و حكيمي پور،1394: ۷۶) تشديد اختلافات مذهبي بين مسلمانان و مسيحيان در اين برهه سبب اخراج بسياري از مسيحيان از قلمرو حاكميت عثماني گرديد و آتش جريانات تجزيه طلب مذهبي را شعله ور ساخت. با شروع جنگ جهاني بسياري از آسوريان و ارمنيان كه از قدرت گرفتن عثمانيها در ايران بيم داشتند جانب روسيه را گرفتند كه اين موضوع نيز بهانه مناسبي به دست تركان عثماني داد تا بخشي از اقوام ايران و بويژه اكراد غرب ايران بر عليه اين اقوام تجهيز و روانه ميدان نبرد سازد.
البته عثمانی ها در این اقدامات توفیقي در کسب حمایت احزاب و گروه های سیاسی محلی نیافتند و تیره تر شدن روابط آنها با دموکراتها و تبعید رهبران محلی نظیرشیخ محمد خیابانی و نوبری به اتهام همکاری با ارامنه احساسات ضد عثمانی را برانگیخته و برنامه های آنان را در رسیدن به اهداف خود عملا بدون نتیجه باقی گذاشت(صادقی نیا،1388: ۵۴و بیات،1387 : ۱۶۷) اقدامات عثمانی ها سبب نگرانی ناسیونالیست های ایرانی از شکل گیری جریانهات هویت گرایی ترکی گردید بطوریکه آنها با به چالش کشیدن ادعای عثمانی ها مبنی بر اشتراکات فرهنگی و زبانی ترکان آذربایجان و عثمانی در نشریات ناسیونالیستی از قبیل کاوه،ایرانشهر،نامه فرنگستان و آینده سعی کردند از کیان و تمامیت ارضی ایران دفاع کنند(صدقی و همکاران،1400: ۸۷).دولت مرکزی ایران نیز که حضور بیگانگان را در آذربایجان عامل اصلی بحرانهای این منطقه می دانست دوباره تصمیم به اعزام ولیعهد به آذربایجان گرفت. البته سنت ولیعهد نشینی آذربایجان از اوایل سلطنت قاجار تا سال 1285 ه.ش یعنی زمان مرگ مظفرالدین شاه رایج بوده است که بعد از انقلاب مشروطه روسها برای اینکه بتوانند خود کنترل اوضاع را در اختیار داشته باشند این سنت را منسوخ کرده بودند(گرکه،1377).روسها به بهانه حفظ امنیت منطقه و تداوم حضور خود در منطقه از پذیرش مجدد این سنت سر باز می زدند و آن را مخالف منافع روسیه دانسته و در راستای تحریک دول عثمانیفآلمان و اتریش می دانستند در حالیکه دولت مرکزی ایران بر این امر اصرار می ورزید(دشتکی نیا،1397: ۵۶). در جدول شماره 1 برخي از علل مهم تاثيرگذار بر شكل گيري جريانات هويت گرا در آذربايجان ذكر شده است. در اين جدول همچنين رويدادها و وقايع مهم مرتبط با اين جريانات و پيامدهاي حاصل از آنها نيز مورد توجه واقع شده است. همچنين در جدول مذكور نتايج و دستاوردهاي مهم اين تحولات نيز ذكر شده است.
جدول1- علل، رويدادها،پيامدها و نتايج مرتبط با جريانات هويت گراي آذربايجان در جنگ جهاني اول
| علل | رويدادها | پيامد | نتيجه |
هويت گرايي | - اقدامات دول روس و انگليس - القاء همانندي نژاد ژرمن و آريايي - القاء اسلام دوستي ژرمنها و مقاربت مذهبي و ديني با عثمانيها - نفوذ آلمانيها در ميان عشاير و قبايل | - پيمان نامه 1915 بين انگليس و روسيه - تحركات ترك گراهاي عثماني و مساواتيهاي باكو در شمال غرب كشور - انتشار نشريات پان تركي نظير "آذربايجان" توسط عثماني ها - مقابله با تهاجمات آسوريها در غرب آذربايجان - انتشار نشريه ايرانشهر در آلمان توسط ناسيوناليستهاي ايراني در مقابل تركهاي آذربايجان - پيوستن مجاهدين مهاجر ايراني به جنگ عثماني ها بر عليه روسها - فتواي جهاد علماي عتبات - تشكيل كميته داشناكسيون توسط ارمني ها - در آذربايجان برخي از روحانيون به جنگ با روسها پرداختند - تبعید شیخ محمد خیابانی و نوبری به بهانه همکاری با ارامنه | - احساسات ضد روسي و انگليسي - احساسات ضد ارمني و آسوري - تقابل نژاد ترك و آريا - احساسات ضد عثمانی در بین دموکراتها و رهبران محلی آذربایجان | - زمينه شكل گيري حركات ناسيوناليستي از نوع ملي و مذهبي - جنگهاي مذهبي و قومي در مرزهاي شمالي و غربي ايران - قيام شيخ محمد خياباني در تبريز - زمينة تأسيس حكومت جمهوري آذربايجان به رياسـت محمدامين رسولزاده و حزب مساوات در قفقـاز - تأسـيس حكومـت «اتحـاد اسلام» در آذربايجان توسط عثمانيها - تقويت قواي نظامي روسيه در آذربايجان به بهانه حفظ امنيت اين منطقه - اقدامات ناسیونالیستهای ایرانی برای مقابله با عقاید پان ترکی در روزنامه های کاوه،ایرانشهر،نامه فرنگستان و آینده - اعزام ولیعهد به تبریز |
وابستگی ايران به دول درگير در جنگ جهاني اول
مي توان گفت دول روسيه و انگليس نزديك به يك دهه قبل از آغاز جنگ و در قالب قرارداد سال 1907 زمينه را براي وابستگي بيشتر ايران و دخالت اين دولتها در امور داخلي كشور را فراهم كرده بودند(جوادي ارجمند و موسوي،1393: ۵۴و فوران،1378: ۹۸) اين قرارداد كه با هدف رفع اختلاف بين دو ابرقدرت و جلوگيري از نفوذ و قدرتيابي آلمانيها بسته شد بعدها سبب انزجار احزاب ، گروه ها و روزنامهها بر عليه دولتهاي انگليس و روسيه گرديد چرا كه اين قرارداد علاوه بر محدود كردن نهضت هاي آزادي خواهي در ايران استقلال كشور را با تهديدي جدي مواجه ميساخت(كاتم،1378: ۳۱)
اين وابستگي با انعقاد قرارداد 1915 تشديد گرديد(كدي،1375: ۹۰) و در عمل مهري بر محو شدن ايران از پهنه جغرافيايي سياسي جهان بود زيرا بر اساس اين زدو بند سياسي محرمانه ايران تجزيه و در اختيار دو امپراطوري بزرگ جهاني قرار ميگرفت(ملائي تواني،1387: ۶۷و صفائي،1344: ۱۶۹) . دولت روسيه با استقرار حكام وابسته اي همچون صمدخان مراغهاي در مناطق شمال غربي ايران عملا كنترل اداره اين منطقه را در اختيار داشتند(آوري،1363: ۵۶و دولت آبادي، 1387: ۷۶). اقدامات مداخله جويانه دولتهاي روسيه و انگليس سبب ايجاد نوعي انزجار و نااميدي در بين ايرانيان شدهبودند و انها مدتها بود كه به دنبال يافتن قدرت سومي بودند كه از آنها در برابر ظلم و زياده خواهي دولتهاي روسيه و انگليس حمايت كند. با شروع جنگ جهاني اول به دليل درگيري روسيه و انگليس در جنگ و پيروزيهايي كه توسط آلمانها به دست آمده بود در بين ايرانيان دلگرمي ايجاد كرده بود(ميروشينكف،1357: ۸۷) در اين اثنا مستوفي الممالك با گماردن محمد حسن ميرزاي وليعهد به عنوان حكمران آذربايجان توانست قدري از مظالم صمد خان مراغهاي را كه دست نشانده روسها بود را كاهش دهد.
با شروع جنگ جهانی اول و شکل گیری ائتلاف در نیروهای سیاسی کشورهای متخاصم هر کدام از طرفین جنگ برای تامین اهداف خود نیاز به یافتن جبهه های جدیدی در سطح دنیا بودند. در این راستا ائتلاف موسوم به متحدین برای مقابله با متفقین در جبهه های شرقی تلاش کردند تا با استفاده از ظرفیتهای مختلفی همچون ظرفیتهای اجتماعی و فرهنگی این مناطق جای پایی برای حضور و گسترش نفوذ خود در کشورهای خاورمیانه ایجاد کنند(رعنایی،1396: ۷۶) در این راستا بود که اتحادیه ای اسلامی متشکل دولتهای عثمانی، ایران و افغانستان بر علیه دولتهای روسیه و انگلیس تشکیل شد. دول محور قصد داشتند از این منطقه برای رسیدن به هند و ضربه زدن به دولت انگلیس استفاده کنند(احرار،1352: ۵۴و اتحاديه،1387: ۱۶۷) يكي ديگر از اهداف دولت عثماني براي تضعيف انگليس در منطقه آسيب زدن به لولههاي نفتي اين كشور بود كه در سرتاسر دشت خوزستان امتداد داشت. اين موضوع نه تنها سبب تقويت نيروهاي نظامي بريتانيا در جنوب ايران شد بلكه دولت روسيه راه هم در شمال كشور به اين فكر فرو برد كه آنها نيز بايد اقدامات پيشگيرانه اي براي محافظت از ميدانهاي نفتي باكو در قفقاز انجام دهند(آوري،1363: ۷۸). از اين رو دولت روسيه قواي نظامي خود را در شمال ايران تقويت كرده و با دخالت در امورد داخلي كشور سعي داشت قدرت خود را در اين منطقه حفظ كند.
این موضوع سبب شد دولتهای عثمانی وآلمان نفوذ و حضور بیشتری در ایران به ویژه در مناطق غربی آن پیدا کنند و این موضوع در واقع سیاست بی طرفی ایران را در جنگ تحت الشعاع قرار داده و ایران را وارد منازعه ای ناخواسته می نمود(احرار،1352: ۸۹و مابرلی، 1369: ۴۳). این جریانات سبب شد علاوه بر دولتهای روسیه و انگلستان که قبل از این ایران را بین خود تقسیم کرده بودند پای دولتهای جدید نیز به جریانات سیاسی کشور باز شود و این موضوع در واقع میزان وابستگی کشور را به بیگانگان فزونتر می ساخت. در جدول شماره 2 علل، رويدادها، پيامدها و نتايج اين وابستگي ذكر شده است.
جدول2- علل، رويدادها،پيامدها و نتايج مرتبط با وابستگي ايران به دول درگير در جنگ جهاني اول
| علل | رويدادها | پيامد | نتيجه |
وابستگي | - دخالتهاي روسيه و انگلستان د رانقلاب مشروطه - ورود عثماني و آلمان به معادلات سياسي ايران - نوگرايي ايران در حالي كه امكان مالي آن وجود نداشت به دادن امتيازات بسياري به خارجيان انجاميد
| - مخالفت شاه و ملي گرايان - كوچ رهبران و نخبگان سياسي به استانبول، بغداد و برلن - سركوب قيامهاي مردمي آذربايجان - اشغال مناطق شمالي ايران توسط روسها - انعقاد قرارداد ١٩٠٧ بين روسيه و انگلستان - ماه مه 1914 قرارداد تامين نفت نيروي دريايي انگليس با شركت نفت ايران و انگليس | - به ثمر ننشستن انقلاب مشروطه - تبعيد و اعدام مشروطه خواهان آذربايجان - انزجار از دولتهاي انگليس و روسيه - شكست در ايجاد نظام سياسي چند حزبي - مجلس وابسته - مطبوعات وابسته و بي خاصيت - فعاليت جاسوسان آلماني در ايران | - سياسي شدن فزاينده اقشار مختلف جامعه - گرايش احزاب و گروه ها به متحدين - مجلس سوم بر عليه روس و انگليس و هم پيمان با برلين - تلاش براي تشكيل مقاومت ملي و تغيير پايتخت - گرايش روزنامه ها به دولتهاي عثماني و آلمان - تبريز محل مناقشه روسيه و عثماني - عدم شركت ايران در معاهده صلح ورساي |
ضعف دولت مرکزی
ايران در آغاز جنگ جهاني اول كشوري از نظر سياسي و اقتصادي ضعيف بود و انقلاب مشروطه نيز تا حدودي با شكست مواجه شده بود. احمدشاه قاجار تازه به سن هجده سالگی رسیده و تاجگذاری کرده بود قدرت و اختیاری نداشت. قریب هفت هزار سرباز روسی که به عناوین مختلف درایالات شمالی کشور حضور داشتند به موجب قرارداد 1907 روس و انگلیس برای خود حقوق و امتیازات خاصی در شمال ایران قائل بودند. بحرانهاي اقتصادي، وضعيت ناپايدار سياسي،مداخلات بيگانه و از رونق افتادن سنت وليعهد نشيني تبريز كنترل دولت مركزي را بر منطقه آذربايجان با چالشي اساسي مواجه كرد. در سال 1918 وضع مردم به قدري بد بود كه هيچ مخاطرهاي قادر نبود از نظر اهميت به پاي قحطي برسد كه در آن سال بر فلاكت و بدبختي آنان افزوده شده بود. ترك ها دوباره آذربايجان را اشغال كرده بودند و مجدالسلطنه دست نشاده تركها بر سراسر آذربايجان حكومت مي كرد. در حالي كه وليعهد در كاخ خود در تبريز زنداني بود.
بودجه دولت از وامهايي كه از انگليس و روسيه گرفته ميشد تامين ميشد(جوادي ارجمند و موسوي،1393: ۳۹)در اين دوران شاهد حضور متخصصين و شركتهاي بازرگاني و صنعتي آلمان نيز هستيم(جوادي ارجمند و موسوي،1393: ۸۷). یکی از عوامل ضعف دولتهای مرکزی در این دوران ناتوانی در پرداخت درخواستهای مالی والیان آذربایجان ،تجهیز نظامیان و پرداخت حقوق کارمندان دولت بود. با شروع جنگ به دلیل اینکه شرکای تجاری ایران درگیر جنگ شده بودند تجارت خارجی ایران نیز رو به افول نهاده و در نتیجه توانمندی مالی دولت کاهش یافت(عیسوی،1362: ۱۷۶) در نتیجه جنگهای داخلی و بسته شدن راههای تجاری در این دوره شاهد افول درآمدهای گمرکی و کشاورزی نیز هستیم(گرکه،1377: ۱۳۳و میلسپو،1356: ۶۵) این مشکلات مالی در کنار مداخلات دولت روسیه در گرداوری مالیات اوضاع مالی دولت را وخیم تر می کرد.
با شروع جنگ جهاني اول فرصت مناسبي براي تحرك و پويايي بيشتر نيروهاي داخلي كشور ايجاد شد اما اين فرصت نيز نه تنها منجر به اتحاد و انسجام اين نيروها نگرديد بلكه به دليل گرايش هر كدام از آنها به سمت قدرتهاي بيگانه و نيز به دليل ضعف قدرت مركزي در سازماندهي، رهبري و هدايت اين نيروها در اين دوره شاهد جريانات سياسي و اجتماعي متفرق و غير منسجم هستيم كه بيشتر آب در آسياب دشمن محسوب ميشد. دولت مركزي بنا به دلايل متعدد ازجمله ضعف بنيه اقتصادي و نبود ارتش و نيز حضور نيروهاي نظامي روس و انگليس بسيار ضعيف شده بود(آبراهاميان،1377: ۱۴۵و نظري،1386: ۱۲۱).
رشد فزاينده هيجانات سياسي در سپهر عمومي جامعه و سياسي شدن جامعه به ويژه در اقشار خاصي نظير افسران ژاندارمري و تعامل آنها با دموكراتها از دستاوردهاي جنگ جهاني اول در ايران محسوب ميشود(اتابكي،1387: ۷۸). در اين دوران در برابر مليوني كه سوداي آزادي ايران از يوغ استثمار بيگانگان را داشتند فرصت طلباني قرار داشتند كه از اوضاع و احوال تازه ايران سعي ميكردند به نفع خود بهره برداري كنند. برخي از گروه ها از متفقين جانبداري مي كردند و گروهي ديگر از ائتلاف نيروهاي متحد جانبداري ميكردند و گروهي هم سعي داشتند دل هر دو جناح را به دست بياورند. در اين دوران بسياري از مليون وطن دوست كه مخالف سياستهاي انگليس و روسيه بودند از ايران رفتند و ناصرالملك كه در فكر ايجاد يك نظام سياسي چند حزبي بود موفقيتي كسب نكرد (آوري،1363: ۳۹).در اين دوران اصناف نيز داراي قدرت مستقل نبوده و پارلمان سوم نيز به دليل وابستگي به نيروهاي سياسي فاقدقدرت لازم براي ايفاء نقش ذاتي خود بودند. در پارلمان سوم بسياري از نمايندگان با حمايت دول روسيه و انگلستان انتخاب شده و مجبور به پيشيرد سياستهاي آنها بودند.
ضعف دولت مركزي در اين دوران بيش از پيش نمايان بود و ناپايداري بودن كابينه و كشمكش گروه هاي مخلف براي به دست گرفتن قدرت از نشانههاي بارز اين تزلزل محسوب مي شود (كسروي،1384: ۱۵۹). با توجه به ضديت دموكراتها با دولتهاي انگليس و روس، اين دولتها از حزب ديگري كه در برابر حزب دموكرات قرار داشت و حزب اعتداليون نام داشت حمايت مي كردند كه اين موضوع نيز از عوامل انشقاق در نيروهاي سياسي داخلي ايران در اين دوران محسوب ميشود. جرايد و مطبوعات در اين دوره نشر مي يافتند اما به دليل تيراژ پايين و وابستگي مالي به برخي از گروه هاي سياسي كيفيت محتوايي نازلي داشتند و نمي توانستند رسالت ذاتي خود در امر اصلاح گري،آگاهي بخشي و شفاف سازي را به درستي ايفا كنند.
در اين دوران دول محور با علم بر انزجار ايرانيان از دولتهاي روسيه و انگليس سعي كردند قدرت اقتصادي و سياسي خود را به رخ ايرانيان كشيده و نفوذ خود را در ساختار قدرت سياسي ايران تثبيت كنند(Shirazi,2001). آنها فعاليت هاي جاسوسي مختلفي را از شمال تا جنوب ايران ترتيب دادند كه مجروح شدن سركنسول انگليس در اصفهان در يك اقدام تروريستي، به قتل رسيدن معاون كنسولگري انگليس در شيراز، خروج نمايندگان سياسي و كارمندان بانكهاي شاهنشاهي از شهرهاي شيراز،كرمان و يزد از جمله نتايج فعاليت اين جاسوسان بود كه با كمك برخي از نيروهاي داخلي همچون دموكراتها و قبايل و به رهبري برخي از فعالان سياسي دول محور انجام مي گرفت(آوري،1363: ۲۳۴). فعاليتهاي جاسوسي آلمانها همچنين برنامه هاي مورد نظر آلمان در ايران از قبيل برنامههاي اقتصادي، ايجاد كنسولگري در شهرهاي مختلف ايران، امتياز كشتيراني، خطوط راه آهن،بانك آلمان و شرق، نفوذ ميان ايلها، عشاير و روحانيون را تقويت مي كرد(ميراحمدي،1368: ۱۸۹) اين اقدامات ضربات جبران ناپذيري بر قدرت سياسي انگليس در جنوب ايران وارد كرد.
ایران در عصر قاجار فاقد نیروی نظامی نیرومند و قابل اعتنا بود. تنها نیروی نظامی منظم در این دوران قوای قزاق بود که تحت فرماندهی قوای روس که تجهیزات آنها را تامین می کردند عمل می کردند(مامانتوف،1362: ۲۱۳وسپهر،1362: ۱۴۸).دولت روسيه براي حفظ قدرت خود با تشكيل نيروي نظامي متمركز و پيشرفته مخالفت ميكرد. روسيه براي حفظ امنيت در شمال ايران نيروهاي خود را در اين منطقه نگه داشته بود و ترسي كه مردم از جنايتهاي بيرحمانه روسها و همجواري بسيار نزديك با روسيه داشتند امنيت را در اين منطقه تامين ميكرد(آوري،1363: ۲۱۳و كسروي،1384: ۲۴۵)
ضعف قدرت نظامي ايران سبب شد موضع بي طرفي ايران كه در 25 مرداد 1293 توسط مستوفي الممالك بصورت رسمي اعلام شده بود، ناديده گرفته شود(كاووسي عراقي،1380: ۱۷۸). اين مساله حتي سبب شد بعد از پايان جنگ ايران از حضور در معاهده صلح ورساي نيز منع شود(آوري،1363: ۴۳). در جدول شماره 3 علل، رويدادها، پيامدها و نتايج ضعف دولت مركزي ايران ذكر شده است.
جدول3- علل، رويدادها،پيامدها و نتايج مرتبط با ضعف دولت مركزي ايران در جنگ جهاني اول
| علل | رويدادها | پيامد | نتيجه |
ضعف دولت مركزي | - ضعف بنيه اقتصادي - ضعف نظامي - دخالت دولتهاي بيگانه - فقدان ارتش ملي - حكام دست نشانده - آنارشيسم در حكمراني - از رونق افتادن سنت وليعهد نشيني در تبريز
| - استقراض از بانكهاي روس و انگليس - تامين بودجه دولت از دولتهاي بيگانه - دادن امتيازات مختلف از قبيل تلگراف، ساخت خط آهن، نفت و ... به دولتهاي روس و انگليس - حضور متخصصين فني و مربيان نظامي و شركتهاي بازرگاني و صنعتي آلماني - كابينه نا استوار - گراني ، داد و ستد بي رونق و درازي جنگ مايه دلتنگي مردم شده و كاهش ارزش پول رايج - مصادره محصولات كشاورزي، دامي و خود دام ها توسط نيروهاي متخاصم - ويراني شبكه ابياري - باقي ماندن داد و ستد و پيشه وري در سطح محلي - قحطي | - تقابل احزاب اعتداليون ، دموكراتها و محافظه كاران حكمراني محلي وابسته - كشيده شدن جنگ دول متخاصم به مرزهاي ايران - ضعف ايران براي حفظ بي طرفي در برابر نيروهاي متخاصم - هر كدام از دول درگير در جنگ ايران را به عنوان يك موقعيت مناسب براي رسيدن به اهداف سياسي، اقتصادي و نظامي خود قلمداد مي كردند | - ناديده گرفتن بي طرفي ايران در جنگ جهاني اول - اشغال تبريز توسط نيروهاي عثماني و روس - شكاف در حاكميت سياسي ايران - خارج شدن آزاديخواهان تبريز از زير فشار مستبداني نظير صمد خان در خلال جنگ جهاني - آزاد شدن برخي از روزنامه ها در اظهار نظر - انشقاق در نيروهاي داخلي |
نتيجه گيري
وضعيت ايران در جنگ جهاني اول از جنبههاي مختلف قابل بررسي است. ايران عليرغم اعلام بي طرفي يكي از كشورهاي مورد توجه كشورهاي متخاصم بود و اين موضوع اهميت ايران براي هر كدام از اين كشورها نشان ميدهد. جنگ جهاني اول علاوه بر اينكه معادلات و جبهه بندي هاي سياسي جهان را تغيير داد در ايران نيز معادلات قدرت نيروهاي داخلي و خارجي را دگرگون نموده و سبب شكل گيري تحولات و تغييرات بسياري در آرايش و مناسبات اين نيروها گرديد. اين در حالي است كه به فاصله خيلي كمي قبل از اين رويدادها ايران شاهد تحركات بسيار خوبي در زمينه دموكراسي خواهي، مدرنيزاسيون، اصلاح ساختارهاي سياسي و شيوههاي حكمراني بود كه يكي از اثرات وقوع جنگ جهاني متوقف شدن اين تحركات و شكست جنبش مشروطه طلبي و سركوب گروه هاي حامي جريان نوسازي سياسي بود. در اين دوره استراتژي نيروهاي بيگانه در درون كشور از استراتژي تفاهم و توافق دو جانبه بين روسيه و انگليس به استراتژي رقابت و كشمكش چند جانبه بين دول محور و متفقين تبديل گرديد.در نتيجه اين تغييرات توازن قدرت سياسي و اقتصادي دولتهاي بيگانه با يكديگر و با دولت مركزي ايران تبديل به چالش تقابل و تضاد نيروهاي درگير شد. نتيجه اين تقابل حضور نيروهاي بيگانه جديد و گسترش دامنه اهداف و مداخلات سياسي آنها در اتفاقات داخلي ايران بود. جريانات مذكور زمينه را براي تضعيف دولت مركزي، مداخله بيشتر دولتهاي بيگانه، وابستگي بيشتر ايران و تشعيف قدرت نيروهاي دروني نظام و از بين رفتن انسجام داخلي گرديد. در اين دوره جايگاه و نفوذ تاريخي ابرقدرتهاي بزرگ از جمله روسيه و انگليس متزلزل گرديده و فضا براي عرض اندام كشورهاي جديد در ساختارهاي سياسي، نظامي و اقتصادي ايران فراهم گرديد. نيروهاي متخاصم براي تامين اهداف خود از تمامي حربههاي سياسي،اجتماعي و اقتصادي استفاده كردند. ايران به دليل برخورداري از موقعيت جغرافيايي خود كه ميتوانست ارتباط بين شرق و غرب را تسهيل كند و از جانب ديگر به دليل تركيب قومي،مذهبي و سياسي نيروهاي داخلي منطقه جذابي براي كشمكش و قدرتنمايي نيروهاي متخاصم محسوب ميشد. دولتهاي روسيه و انگليس پايگاه اجتماعي و سياسي خود را در بين برخي از نيروهاي سياسي نظير اعتداليون ، نيروهاي قومي و مذهبي نظير آسوريها و مسيحيان و نيروهاي نظامي نظير قزاقها مي يافتند و دولتها عثماني و آلمان هم كه با هدف دست اندازي به منافع روسيه و انگليس در منطقه وارد كارزار جنگ شده بودند از نيروهاي سياسي مليون و نيروهاي اجتماعي و مذهبي اسلام گرايان و هويت طلبان براي رسيدن به اهداف خود بهره گرفتند.بنابراين در جنگ جهاني اول علاوه بر تقابل نيروهاي بيگانه زمينه براي تقابل نيروهاي دروني كشور نيز فراهم گرديد.اين جنگ از نظر اقتصادي هم آثار زيانباري به جا گذاشت چرا كه بخش زيادي از آذوقه كشورهاي متخاصم از طريق مصادره محصولات كشاورزي و دامي مردم تامين مي شد.توسعه صنعتي در اين دوران متوقف و قحطي و فقر بيشتر مناطق ايران را فراگرفت. اين شرايط در تضعيف بيشتر دولت مركزي و عدم ثبات سياست داخلي و ناپايداري كابينه تاثيرگذار بود.
بنابراين مي توان گفت جنگ جهاني براي ايران از منظر اجتماعي و سياسي داراي تاثيرات چشمگيري بود كه بويژه برخي از مناطق به دليل موقعيت مكاني و شرايط سياسي و اجتماعي خود بيش از مناطق ديگر تحت تاثير اين جريانات قرار گرفتند كه آذربايجان و شهر تبريز از جمله اين مناطق به حساب مي آيد. در شكل شماره اول نشان داده شده است كه جريانات تاثيرگذار بر تحولات سياسي و اجتماعي شهر تبريز در جنگ جهاني اول ترسيم شده است.
شكل 1- جريانات تاثيرگذار بر تحولات سياسي و اجتماعي تبريز در جنگ جهاني اول
در اين اثنا آذربايجان و شهر تبريز به دليل قرار گرفتن در قلمرو قدرتنمايي روسها و همچنين به دليل ساختار قومي و مذهبي خود به يكي از جبهههاي مناقشه روسيه و دولت عثماني تبديل شد. در اين منطقه وجود تنوع قومي و مذهبي بسترهاي لازم را براي گسترش تحركات هويت طلبانه و استقلال طلبي فراهم مي ساخت. دولت عثماني با تاكيد بر اشتراكات فرهنگي و قومي خود با ساكنين اين منطقه و آلمانها با مطرح كردن قرابت نژادي خود با ايرانيان و تاكيد بر نژاد آريا سعي كردند جايگاه مستحكمي در مناسبات سياسي منطقه براي خود ايجاد كنند. در مقابل دولت روسيه نيز كه موقعيت خود را متزلزل مي ديد با حمايت از مسيحيان آسوري و ارمني منطقه و افزايش قدرت نظامي خود سعي نمودند موقعيت گذشته خود را احيا كنند. در اين دوره تحركات ترك گراي عثماني و مساواتيهاي باكو در شمال غرب كشور گسترش يافت. اين تحركات نه تنها مناقشات دولتهاي بيگانه را در منطقه بسترسازي نمود بلكه زمينه لازم را براي تقابل نيروهاي داخلي نيز فراهم ساخت. تقابلي كه نه تنها در عرصه تفكر و در لابلاي نشريات و مجادلات فكري(در نشريات "آذربايجان" و "ايرانشهر" بلكه در عرصه عمل در تقابل مليون با استقلال طلبان ترك و كرد و تقابل اسلام و مسيحيت خود را بوضوح نشان مي داد. حاصل چنين تحركاتي در آذربايجان شكل گيري حركات ناسيوناليستي از نوع ملي و مذهبي، جنگهاي مذهبي و قومي ، قيام شيخ محمد خياباني در تبريز، تأسيس حكومت جمهوري آذربايجان به رياسـت محمدامين رسولزاده و حزب مساوات در قفقـاز، تأسـيس حكومـت «اتحـاد اسلام» در آذربايجان توسط عثمانيها، تقويت قواي نظامي روسيه در آذربايجان به بهانه حفظ امنيت اين منطقه و اقدامات ناسیونالیستهای ایرانی برای مقابله با عقاید پان ترکی در روزنامه های کاوه،ایرانشهر،نامه فرنگستان و آینده بوده است.
در جريان جنگ جهاني اول استقلال و خودمختاري ايران بيش از پيش مورد تهديد قرار گرفت. در اين دوران نيز اعطاء امتياز به بيگانگان فزوني گرفته و نخبگان و قدرتهاي فكري جامعه محدود و تبعيد شدند. كوچ رهبران و نخبگان سياسي به استانبول، بغداد و برلن، سركوب قيامهاي مردمي آذربايجان، شكست انقلاب مشروطه و تبعيد و اعدام مشروطه خواهان، شكست در ايجاد نظام سياسي چند حزبي،مجلس و مطبوعات وابسته از جمله پيامدها و نتايج اين وابستگي محسوب ميشود.
ضعف اقتصادي و سياسي دولت مركزي ايران يكي ديگر از عوامل تاثيرگذار بر جريانات اجتماعي و سياسي آذربايجان در جنگ جهاني اول مي باشد. وابستگي دولت به وام ها و منابع استقراضي از دول بيگانه، تجارت خارجي ضعيف و ضعف اقتصاد بازرگاني،گمركي و كشاورزي از عوامل مهم ضعف مالي دولت مركزي ايران محسوب ميشود. در اين دوره همچنين عليرغم نفوذ سياست در سپهر عمومي جامعه به دليل انشقاق در نيروهاي دروني جامعه و ضعف مديريت دولت مركزي نه تنها انسجام و كنش سازندهاي بين نيروهاي داخلي شكل نگرفت بلكه زمينه براي اختلافات و مناقشه بين اين نيروها فراهم ميشد. فقدان نيروهاي نظامي قوي و ارتش منسج نيز مزيد بر علت بود تا دولت مركزي ايران نتواند كنترل لازم را بر جريانات سياسي و اجتماعي خود اشته باشد كه اين موضوع در نقض بي طرفي ايران در جنگ جهاني اول كاملا مشهود بود. ضعف دولت مركزي و مخالفت روسيه با احياء سنت وليعهدي در تبريز از جمله عوامل مهمي بود كه كنترل دولت مركزي بر اين شهر را محدود و عرصه را براي قرت نمايي دولتهاي عثماني و روسيه فراختر ميكرد. فقدان ارتش ملي، حكام دست نشانده محلي،كابينه نااستوار، تقابل احزاب و گروه ها، شكاف در حاكميت سياسي و انشقاق در نيروهاي سياسي داخلي از جمله عواملي است كه نشانگر ضعف دولت مركزي در اين دوران مي باشد.
منابع
اتابكي، تورج (١٣٨٧). جنگ جهاني اول؛ ايران و جنگ جهاني اول، گردآوري تورج اتابكي، ترجمه مهدي حقيقت خواه، تهران، ققنوس.
اتحاديه، منصوره(1378). دولت موقت ايران؛ ايران و جنگ جهاني اول. گردآوري تورج اتابكي، ترجمه
مهدي حقيقتخواه، تهران، ققنوس
احرار، احمد، (1352)، توفان در ایران، تهران: نوین
استپانیان، هراچ (1384). «مقدمهای بر پان ترکیسم»، تهران: ماهنامه آراکس، چاپ اول.
آبراهاميان، يرواند(1377). ايران بين دو انقلاب. ترجمه كاظم فيروزمند و ديگران، تهران، نشر مركز
آقاسی، مهدی(1350). تاریخ خوی. مؤسسه تاریخ و فرهنگ ایران، تبریز.
آوري،پيتر(1363). تاريخ معاصر ايران از تاسيس تا انقراض سلسله قاجاريه، ترجمه محمد رفيعي مهرآبادي،چاپ اول،تهران:صفا
باست،اليور(1370). سالارالدوله و ديپلماسي ايران و آلمان در جنگ جهاني اول.تاريخ معاصر ايران، سري 2، شماره 7 : 52-35
بیات، کاوه(1369). ایران و جنگ جهانی اول (اسناد وزارت داخله) به کوشش کاوه بیات، سازمان اسناد
ملی ایران، تهران
بیگدلو،رضا(1398). برساخت هويت ملي ايران بر مبناي نژاد در دوران جنگ جهاني اول. پژوهشهاي تاريخي ايران و اسلام، شماره ٢٤ :18-1
پور حسين خونيق، ابراهيم(1387). بحران آذربايجان در اثناي جنگ جهاني اول:نبرد شكريازي و ساري قميش، تبريز: نشر اختر،چاپ اول
جوادي ارجمند،محمد جعفر؛ موسوي، سيده ليلا(1393). رويكرد كارگزار محور و ديپلماسي ايران در جنگ جهاني اول، فصلنامه سياست، دوره 44، شماره1: 118-101
دشتکی نیا،فرهاد(1397). دولت قاجار و بحران ارومیه در جنگ جهانی اول.مطالعات تاریخی جنگ،دوره دوم،شماره4: 76-49
دولت آبادي،يحيي(1387). حيات يحيي،مقدمه و تصحيح مجتبي برزآبادي فراهاني،تهران : انتشارات فردوس
دیلمقانی،فرشید؛ قاسمی ترکی، محمد علی(1397). جايگاه هويت ملي در ايران نگاهي به تطور تاريخي، الگوها و سياستهاي هويت ملي.پژوهشنامه تاریخ،سال سیزدهم، شماره 52 : 44-17
رعنایی،شهین(1396). بررسی تأثیرات جنگ جهانی اول بر ساختارهای اجتماعی مناطق غربی ایران.پژوهش های تاریخی، دوره9، شماره3: 32-18.
زریری،رضا(1384). تجدد گرایی و هویت ایرانی در عصر پهلوی.زمانه،شماره 40: 29-24
سپهر،عبدالحسین خان(1386). مرآت الوقایع مظفری، به کوشش عبدالحسین نوایی، تهران: میراث فکری
صادقی نیا،حمدالله(1388). آذربایجان از منظر ناسیونالیسم ایرانی.پژوهش های ایرانی، شماره 2: 106-78
صدقی،ناصر؛سلمانی زاده، محمد؛ دین پرست،ولی،جعفری، فرهاد(1400). ناسيوناليسم ايراني و مسئلة آذربايجان و زبان تركي ( با تأكيد بر مجلات دورة گذار از قاجاريه به پهلوي). تاريخ اسلام و ايران دانشگاه الزهرا(س)، سال سی و یکم،شماره49: 91-73
صفايي،ابراهيم(1344). رهبران مشروطه،تهران:انتشارات جاويدان علمي.
عبدی،عطاءالله؛ ربانی،محمدرضا؛خلیلی،رضا(1399).روندشناسی تحولات قومی در منطقه آذربایجان؛تلاش برای ورود به عرصه سیاسی.فصلنامه مطالعات ملی،شماره81،سال بیست ویکم:161-137
عیسوی،چارلز(1362).تاریخ اقتصادی ایران عصر قاجار 1332-1215 ه.ق.ترجمه یعقوب آژند، تهران:گستره
فوران، جان(1378). مقاومت شكننده، ترجمه احمد تدين، تهران، رسا
کسروی،احمد(1376). قيام شيخ محمد خياباني، به اهتمام محمدعلي همايون كاتوزيان، تهـران: نشر مركز
کسروی،احمد(1384). تاريخ هيجد ساله آذربايجان،جلد دوم تهران: اميركبير، چاپ سيزدهم
كاتم، ريچارد(1378). ناسيوناليسم در ايران. ترجمه احمد تدين، انتشارات كوير
كاووسي عراقي،محمد حسن(1380). نقض بي طرفي ايران در جنگ جهاني اول، به كوشش صفا اخوان، تهران: انتشارات وزارت امور خارجه.
كدي، نيكي(1375).ريشه هاي انقلاب ايران. ترجمه عبدالرحيم گواهي، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامي.
كمالي،حبيب اله(1390). نقض بي طرفي ايران در جنگ جهاني اول و پيامدهاي آن.فصلنامه مطالعات سياسي، سال چهارم، شماره14: 150-127
گرکه،اولریخ(1377). پیش به سوی شرق: ایران در سیاست شرقی آلمان در جنگ جهانی اول،ترجمه پرویز صدری،تهران: کتاب سیامک
مابرلی، جیمز، (1369). عملیات در ایران؛ جنگ جهانی اول(1919-1914)، ترجمه کاوه بیات، تهران: رسا
مامانتوف،ن.ب(1363). خاطرات مامانتوف؛بمباران مجلس شورای ملی در سال 1326 قمری،حکومت تزار و محمد علی شاه،ترجمه شرف الدین قهرمانی، به اهتمام همایون شهیدی،تهران: اشکان
ملائي تواني،عليرضا(1378). ايران و دولت ملي در جنگ جهاني اول.تهران: انتشارات وزارت امور خارجه
میلسپو،آرتور(1356). ماموریت آمریکایی ها در ایران. ترجمه حسین ابوترابیان، تهران: پیام
ميراحمدي،مريم(1368). پژوهشي در تاريخ معاصر ايران برخورد شرق و غرب در ايران1950-1900، چاپ دوم، مشهد: انتشارات آستان قدس رضوي
ميروشينكف،ل.ي(1357). ايران در جنگ جهاني اول.ترجمه ع.دخانياتي،تهران: نشر فرزانه
نظري، علي اشرف(1386). ناسيوناليسم و هويت ايراني،مطالعه موردي دوره پهلوي اول. پژوهش حقوق و سياست، سال نهم،شماره 22 : 172-141
هدایت، مهدیقلی(1361). خاطرات و خطرات. زوّار، تهران
§ Shirazi, Asgar (2001), The Persian community in germany, Available in http://www.iranicaonline.org.