Historical Explanation of the Impact of Anomalies on the Temperaments of Iranians Emphasizing Social Indifference Case example: Students of the Azad University of Bushehr
Subject Areas : sociologyKaveh Haghparast 1 , Gholamreza Jafarinia 2 , Reza Dashti 3
1 - PhD student in sociology Azad University Bushehr.Iran
2 - Associate Professor, Department of Sociology, Bushehr Branch, Islamic Azad University, Bushehr, Iran (Corresponding Author) Jafarinia_reza@yahoo.com
3 - Assistant Professor, Department of Sociology, Bushehr Branch, Islamic Azad University, Bushehr, Iran
Keywords: Students, Social apathy, Abnormality, moods,
Abstract :
The purpose of the current research is to explain the historical impact of social anomalies on the moods of Iranians with an emphasis on social apathy (case example: Bushehr Azad University students). The current research method was applied in terms of purpose and in the field of correlation type and in terms of tools, it was a survey. In this research, a researcher-made questionnaire was used to examine the variables. In order to analyse the data, Pearson's correlation coefficient and stepwise regression test and significance level (P<0.05) were used. The findings showed that there is a significant inverse relationship between the social background and the emotional dimension of social apathy. The findings showed that there is a significant inverse relationship between the social background and the emotional dimension of social apathy. Also, there is a significant inverse relationship between economic background and emotional and cognitive dimensions affecting the historical explanation of social apathy. Also, there is a significant inverse relationship between cultural and political background with emotional and behavioural dimensions affecting the historical explanation of social apathy. Also, there is a significant inverse relationship between cultural and political background with emotional and behavioural dimensions affecting the historical explanation of social apathy. The results of the present research show that the more the attention and awareness of students towards sociological factors affecting the historical explanation of social apathy increases, the level of social apathy among them will decrease.
بنی فاطمه، حسین، و رسولی، زهره. (1390). بررسی میزان بیگانگی اجتماعی در بین دانشجویان دانشگاه تبریز و عوامل مرتبط با آن. جامعهشناسی کاربردی، سال بیست و دوم، شماره پیاپی (41)، شماره اول، صص 26-1.
توسلی، غلام عباس، و نورمرادی، سکینه. (1391). بررسی جامعهشناختی علل گستره آسیبهای اجتماعی در بین حاشیهنشینهای شهر تهران موردمطالعه منطقه چهار (خاک سفید). مجله مطالعات توسعه اجتماعی ایران، سال چهارم، شماره سوم، صص 79-65.
حبیب زاده، افشین. (1385). بیتفاوتی سیاسی کارگران و تأثیر آن در کاهش مشارکت سیاسی آنان در جمهوری اسلامی ایران، پایاننامه دوره کارشناسی ارشد رشته علوم سیاسی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز.
حسینی پاکدهی، علیرضا، و رضوانی، سعیده. (1391). چگونگی بازنمایی آسیبهای اجتماعی کودکان و نوجوانان در مستندهای اجتماعی پس از انقلاب اسلامی ایران. فصلنامه علوم اجتماعی، شماره 60، صص 122-79.
صرّامی، حمید، و هندیانی، عبدالله. (1394). نگرشی جامعهشناختی به آسیبهای اجتماعی ایران. فصلنامه سلامت اجتماعی و اعتیاد، دوره 2، شماره ۶، صص 134-113.
ظهیری نیا، مصطفی، و گلابی، فاطمه، و هدایت ایوریق، رحیم. (1394). شناسایی عوامل مؤثر بیتفاوتی اجتماعی در بین دانشجویان دانشگاه محقق اردبیلی. مطالعات علوم اجتماعی ایران، سال دوازدهم، شماره چهل و پنجم، صص 121-86.
فخری، مریم. (1396). نقش نماز در کاهش آسیبهای اجتماعی دانش آموزان دوره متوسطه دوم شهر بوشهر در سال 96-95. پایاننامه کارشناسی ارشد، رشته علوم تربیتی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد بوشهر.
فولادی، محمد. (1391). علل و عوامل پیدایش آسیبهای اجتماعی و راههای پیشگیری از آن. مجله معرفت، شماره 91، صص 15-1.
فولادیان، احمد. (1394). بررسی رابطهی بین میزان بیگانگی اجتماعی و میزان بیتفاوتی اجتماعی در بین دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد مشهد. فصلنامه جامعهشناسی مطالعات جوانان، دوره 5، شماره 17، صص 144-125.
قاضیزاده، هورامان، و کیانپور، مسعود. (1394). بررسی میزان بیتفاوتی اجتماعی در بین دانشجویان (موردمطالعه: دانشگاه اصفهان). پژوهشهای راهبردی امنیت و نظم اجتماعی، سال چهارم، شماره پیاپی 9، شماره اول، صص 78-59.
کلانتری، صمد، و ادیبی، مهدی، و ربانی خوراسگانی، رسول، و احمدی، سیروس. (1386). بررسی بیتفاوتی و نوعدوستی در جامعه شهری ایران و عوامل مؤثر بر آن، دوماهنامه علمی پژوهشی دانشور رفتار، دوره 14، شماره 22 (ویژه مقالات روانشناسی 8)، صص 35-27.
کوهی، کمال. (1392). جوانان و آسیبهای اجتماعی (تبیین جامعهشناختی انحرافات اخلاقی دانش آموزان دبیرستانی در استان آذربایجان شرقی). فصلنامه دانش انتظامی آذربایجان شرقی، سال سوم، شماره سوم (پیاپی 10)، صص 47-27.
مجیدی، امیر. (1391). بررسی عوامل اجتماعی و فرهنگی مرتبط با بیتفاوتی اجتماعی در بین دانشجویان دانشگاه کردستان و دانشگاه پیام نور مرکز سنندج در سال 1390، پایاننامه کارشناسی ارشد علوم اجتماعی، دانشگاه پیام نور استان تهران، دانشکده علوم اجتماعی و اقتصادی.
محسنی تبریزی، علیرضا. (1370). بیگانگی، فصلنامه علوم اجتماعی، شماره 2، صص 73-25.
محسنی تبریزی، علیرضا. (1375). بیگانگی؛ مانعی برای مشارکت و توسعه ملی: بررسی رابطهی میان بیگانگی و مشارکت اجتماعی و سیاسی، فصلنامه پژوهش فرهنگی، شماره 1، صص 109-89.
محسنی تبریزی، علیرضا. (1381). آسیبشناسی بیگانگی اجتماعی -فرهنگی بررسی انزوای ارزشی در دانشگاههای دولتی تهران، فصلنامه پژوهش و برنامهریزی در آموزش عالی، شماره 182، صص 182-119.
محسنی تبریزی، علیرضا، و صداقتی فرد، مجتبی. (1390). پژوهشی دربارۀ بیتفاوتی اجتماعی در ایران (موردپژوهش: شهروندان تهرانی). جامعهشناسی کاربردی، دوره 22، شماره 3، صص 22-1.
مسعودنیا، ابراهیم. (1380). تبیین جامعهشناختی تفاوتی شهروندان در حیات اجتماعی- سیاسی، مجله اطلاعات سیاسی اقتصادی، شماره 167 و 168، صص 165-152.
نادری، حمداله، و بنی فاطمه، حسین، و حریری اکبری، محمد. (1388). الگوسازی ساختاری رابطه بین بیگانگی و بیتفاوتی اجتماعی. فصلنامه علوم اجتماعی (دانشکده ادبیات و علوم انسانی مشهد)، دوره 6، شماره 2، صص 59-29.
نبوی، عبدالحسین، و نواح، عبدالرضا، و امیرشیرزاد، نرگس. (1393). بررسی عوامل مؤثر بر بیتفاوتی اجتماعی (موردمطالعه: شهروندان 18 سال به بالای شهر دزفول). مجلهی جامعهشناسی ایران، دوره 15، شماره 3، صص 161-132.
نوابخش، مهرداد، و میرزاپوری ولوکلا، جابر. (1394). تحلیل جامعهشناختی تأثیر بیهنجاری بر بیتفاوتی اجتماعی (موردمطالعه: شهروندان شهر بابل). مجله مطالعات توسعه اجتماعی ایران، سال هفتم، شماره سوم، صص 67-53.
یزدان پناه، لیلا. (1386). موانع مشارکت اجتماعی شهروندان تهرانی. فصلنامه رفاه اجتماعی، دوره ۷، شماره ۲۶، صص 130-105.
_||_Al. Mizjaji. A.D. (2011). Public Apathy towards
Bureaucracy as a Constraint on The Development of Saudi Arabia. Public Administration Quarterly, fall, 25, 3/4, Abi/ Inform Global. P: 270.
of Sociology of Youth Studies, Volume 5, Number 17, pp. 125-144.
No.3.
research on social indifference in Iran (case study: Tehrani citizens).
Applied Sociology, Volume 22, Number 3, pp. 1-22.
Narges. (2013). Investigating factors affecting social indifference (case study: citizens aged 18 and over in the city of Dezful). Iranian Journal of Sociology, Volume 15, Number 3, pp. 132-161.
Sociological analysis of the impact of abnormality on social indifference
(case study: citizens of Babol city). Iranian Journal of Social
Development Studies, 7th year, 3rd issue, pp. 53-67.
approach to Iran's social harms. Social Health and Addiction Quarterly,
Volume 2, Number 6, pp. 113-134.
impact of abnormality on social indifference, Journal of Sociological Research 16th year, 3rd issue, pp. 55-80353-367.
تبیین تاریخی تأثیر ناهنجاری ها بر خلقیات ایرانیان
با تأکید بر بی تفاوتی اجتماعی
نمونه ی موردی : دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد بوشهر
چکیده
هدف پژوهش حاضر، تبیین تاریخی تأثیر ناهنجاری های اجتماعی بر خلقیات ایرانیان با تأکید بر بیتفاوتی اجتماعی (نمونه موردی: دانشجویان دانشگاه آزاد شهر بوشهر) است. روش تحقیق حاضر از نظر هدف، کاربردی و به صورت میدانی از نوع همبستگی و از نظر ابزار، پیمایشی بوده است. در تحقیق حاضر، جهت بررسی متغیرها از پرسشنامه ی محقق ساخته استفاده شده است. به منظور تجزیه و تحلیل دادهها از ضریب همبستگی پیرسون و آزمون رگرسیون گام بهگام و سطح معناداری (05/0P<) استفاده شد. یافته ها نشان داد که بین پیشینه ی اجتماعی و بعد احساسی بیتفاوتی اجتماعی رابطه ی معکوس معنادار وجود دارد. همچنین بین پیشینه ی اقتصادی و ابعاد احساسی و شناختی موثر بر تبیین تاریخی بیتفاوتی اجتماعی رابطه ی معکوس معنادار وجود دارد. همچنین بین پیشینه ی فرهنگی و سیاسی با ابعاد احساسی و رفتاری موثر بر تبیین تاریخی بیتفاوتی اجتماعی رابطه ی معکوس معنادار وجود دارد. نتایج حاصل از پژوهش حاضر بیانگر آن است که هرچه توجه و آگاهی دانشجویان نسبت به عوامل جامعه شناختی مؤثر بر تبیین تاریخی بیتفاوتی اجتماعی بیشتر شود، میزان بیتفاوتی اجتماعی در آنان کاهش خواهد یافت.
کلیدواژهها: ناهنجاری، خلقیات، بیتفاوتی اجتماعی، دانشجویان
* نویسنده مسئول: غلامرضا جعفری نیا
نشانی: دانشیار گروه جامعه شناسی،واحد بوشهر،دادشگاه آزاد اسلامی،بوشهر،ایران
انحرافات و کجروی های اجتماعی و به اصطلاح، آسیب شناسی اجتماعی(social pathology)
عبارت است از مطالعه و شناخت ریشه بی نظمیهای اجتماعی. در واقع، آسیب شناسی اجتماعی، مطالعه و ریشهیابی بی نظمیها، ناهنجاری ها و آسیب هایی نظیر بیکاری، اعتیاد، فقر، خودکشی، طلاق و...، همراه با علل و شیوه های پیش گیری و درمان آن ها و نیز مطالعه شرایط بیمارگونه و نابسامانی اجتماعی است. به عبارت دیگر، مطالعه خاستگاه اختلال ها، بی نظمیها و نابسامانی های اجتماعی، آسیب شناسی اجتماعی است؛ زیرا اگر در جامعه ای هنجارها مراعات نشود، کجروی پدید میآید و رفتارها آسیب میبیند. یعنی، آسیب زمانی پدید میآید که از هنجارهای مقبول اجتماعی تخلفی صورت پذیرد. عدم پای بندی به هنجارهای اجتماعی موجب پیدایش آسیب اجتماعی است. از سوی دیگر، اگر رفتاری با انتظارات مشترک اعضای جامعه و یا یک گروه یا سازمان اجتماعی سازگار نباشد و بیشتر افراد آن را ناپسند و یا نادرست قلمداد کنند، کجروی اجتماعی تلقّی میشود. سازمان یا هر جامعه ای از اعضای خود انتظار دارد که از ارزش ها و هنجارهای خود تبعیت کنند. اما طبیعی است که همواره افرادی در جامعهیافت میشوند که از پاره ایی از این هنجارها و ارزش ها تبعیت نمیکنند.(فولادی، محمد، 1389)
افرادی که همساز و هماهنگ با ارزش ها و هنجارهای جامعه و یا سازمانی باشند، «همنوا» و یا «سازگار» و اشخاصی که برخلاف هنجارهای اجتماعی رفتار کنند و بدان ها پای بند نباشند، افرادی «ناهمنوا» و «ناسازگار» میباشند. در واقع، کسانی که رفتار انحرافی و نابهنجاری آنان دائمی باشد و زودگذر و گذرا نباشد، کجرو یا منحرف نامیده میشوند. این گونه رفتارها را انحراف اجتماعی یا (Social Devianced) و یا کجروی اجتماعی گویند. حال سؤال این است که چگونه تشخیص دهیم رفتاری از حالت عادی و به اصطلاح نرمال خارج شده و به حالتی غیرنرمال و نابهنجار تبدیل شده است؟ ملاک ها و معیارهایی وجود دارد. با این معیارها و ملاک ها میتوان تشخیص داد که رفتاری در یک سازمان، نهاد و یا جامعه ای عادی و مقبول و نرمال است، یا غیر عادی، غیرنرمال و نابهنجار. عمدتا چهار معیار برای این امر وجود دارد:
1 - ملاک آماری
2 - ملاک اجتماعی
3 - ملاک فردی
4 - ملاک دینی
در مطالعات اجتماعی از مفهومی چون بیتفاوتی به عنوان یکی از آسیبهای مهم در روابط انسانی یاد شده است؛ مفهومی که مصداقهای آن در ذهن بسیاری از ما و براثر دیدن برخی رفتارها در جامعه نقش بسته و در واقع تجربه شده است. رشد صنعت و فناوری، توسعهی ارتباطات اجتماعی، افزایش افسارگسیختهی جمعیت، جابجاییهای بزرگِ جمعیتی، گسترش شهرنشینی، همسایگیِ فرهنگها و خردهفرهنگهای متفاوت، گسترش منطق خشکِ محاسبهگرایانه در سبک زندگی مدرن، عقلانی شدن رفتار و انتخاب انسانها، تشدید فردگرایی، ضعف نهادها و اعتقادهای مذهبی، از بین رفتن هویتهای گروهی و محلی از دید کارشناسان، مسائلی است که به نوعی با بیتفاوتی ارتباط مییابد. در واقع، مشارکت و درگیری به دلیل تقابل و تضاد مفهومی، نمایاندهی نیمهی پر لیوان معناییِ بیتفاوتی هستند. در جوامع کنونی، مشارکت اجتماعیِ شهروندان، مسئلهایی مهم است و بیتفاوتی نسبت به آن میتواند تهدید اجتماعی را به دنبال داشته باشد. با توجه به مطالب فوقالذکر این سؤال مطرح میگردد که عوامل جامعه شناختی مؤثر بر بیتفاوتی اجتماعی دانشجویان دانشگاه آزاد شهر بوشهر کدماند؟
3: تعاریف و مفاهیم
خلقیات
واژه ی خلقیات به طور عمومی می تواند برابر با واژه های مختلف زبان عام مردم یا اصطلاحات تخصصی علوم انسانی دانسته شود. در گفتار روزمره، خلق - هم به معنای وضعیت ناپایدار و گذرای روحی و روانیِ افراد به کار می رود؛ مثلا در ترکیب تنگ خلق - و هم به معنای صفتی درونی شده و با ثبات، مثلا خوش خلق. خلق و خو، خصوصیت، شخصیت، طبع، خصلت و عادت، اصطلاحاتی تخصصی هستند که با واژه ی خلقیات در بخشی از شمول معنایی خود شریک اند.
خلقیات شناسی در معنای عام جامعه شناسی، به معنای اراده به فهم عالمانه ی وضعیت اجتماعی است.
(ابراهیم توفیق و همکاران، 1398: 6)
فرهنگ
فرهنگ در معنای غربی توصیف کنندهی اقدام های ظریفی چون موسیقی، ادبیات، نقاشی، مجسمه سازی، تأتر و سینماست کهیک شخص فرهنگی با آن ها درگیر است. این تلقی از واژهی فرهنگ در عرف عام با برداشت ایرانیِ آن تفاوت بسیار دارد که بیشتر مترادف با ویژگی های یک شخصِ تحصیلکرده و یا آموزش دیده است و از سال ها قبل با نهاد آموزش و پرورش که پیش از این فرهنگ نامیده میشد پیوند خورده است.(جعفری نیا، 1395: 87)
فرهنگ، شامل دانش و اعتقادات و روش های انجام دادن هر فعالیتی است که در میان تعدادی از اعضای جامعه مشترک میباشد و از نسلی به نسل دیگر منتقل میشود. فرهنگ را گاه با کلماتی مانند روش های آموختهی رفتار، میراث اجتماعی و راه و رسم زندگی مترادف میگیرند.(محسنی، 1380: 205)
فرهنگ پذیری پدیده ایی برآمده از تماس فرهنگ ها است و ما را به تغییر متقابل انگاره های فرهنگی ارجاع میدهد.
فرهنگ پذیری در حقیقت هماهنگی و انطباق خود با شرایط و خصوصیات فرهنگی است و معمولا به دو صورت ممکن میشود:
الف - به صورت طبیعی و تدریجی که همان رشد افراد در درون شرایط فرهنگیِ خاص میباشد.
ب - مهاجرت فردی از جامعه ایی با فرهنگ خاص به جامعه ایی دیگر که دارای فرهنگی دیگر میباشد.
در مواردی مردمشناسان، فرهنگ را در مقابل طبیعت قرار میدهند.(آزاد ارمکی، 1393: 67)
نخستین بار ویلیام آگبورن در کتاب تغییر اجتماعی از عبارت تأخر فرهنگی استفاده کرد. به اعتقاد او تحولات سریع عصر ما سازش و تطابق اجتماعی را دشوار کرده است.
تأخر فرهنگی مورد نظر آگبورن، حالتی است که کلیهی اجزای یک فرهنگ با هم تغییر نمیکنند. برخی از عناصر فرهنگی سریع تر از دیگر جنبه ها پیش میروند و بقیه رشد کندتری دارند.
در واقع عقب ماندن فرهنگ معنوی از فرهنگ مادی را تأخر فرهنگی میگویند.(آزاد ارمکی، 1393: 241)
فرهنگ، دارای دو جنبهی مادی و غیر مادی است که به نظر میرسد، جنبهی مادی در مقایسه با جنبهی غیرمادی از سرعت پیشرفت بالاتری برخوردار باشد. بر این اساس همواره جنبهی غیرمادی نسبت به جنبهی مادی با تأخیر مواجه است.( جعفری نیا، 1395: 92)
یونگ، شخصیت را شامل کلیهی عادات و رفتار ها و افکاری میداند که در انسان ایجاد میشود. هربرت بلاک، شخصیت را خصوصیات و عادات و افکار و و رفتار و عواطف انسانی که بازماندهی خلق و خوی فرد است تعریف میکند. ارنست برجِس و رابرت پارک اعتقاد دارند که شخصیت، مجموعه و ترکیب خصوصیاتی است که نقش انسان را در جامعه معین میکند.(محسنی، 1388: 221)
1 – عوامل زیستی که در همهی افراد یکسان نیست
2 – عوامل اجتماعی و نوع رفتار فرد در گروه های اجتماعیِ مختلف.
علت دوم که تمامیپدیده های مادی و معنویِ فرهنگ به آن مربوط هستند، یگانه عاملی است که
جامعه شناسان و محققین علوم اجتماعی، بی غرض بر آن تأکید دارند.(جعفری نیا، 1395: 95)
خانواده، یک گروه خویشاوندی است که مسؤلیت پرورش کودکان را بر عهده دارد.
خانواده، گروهی از افراد است که با پیوندهای خونی یا فرزندخواندگی بهیکدیگر مربوط بوده و یک واحد اقتصادی را تشکیل میدهند و اعضای بزرگسالان، مسئول پرورش کودکان هستند.
یک خانواده از زن و شوهر و فرزند تشکیل شده کهیک نمونهی طبیعی در تمامیجوامع میباشد.
(جعفری نیا، 1395: 123)
هنجار یکی از مفاهیم مرکزی و هسته اییِ جامعه شناسی است.
با وصف این، در متون جامعه شناسی و در میان جامعه شناسانِ خارجی نیز فضای مفهوم آن کاملا مشخص و متمایز نشده است
"هنجار" واژه ایی است که برای کلمهی نُرم Norm به کار برده میشود. نُرم Norm از زبان لاتین و یونانی و به معنی مقیاس است؛ با این مفهوم که هر جزیی که بخواهد در یک شبکهی کلی تر قرار گیرد باید با آن شبکه "جور" و "مقیاس" آن متناسب باشد.(رفیع پور، 1393: 208)
بی هنجاری، وضعیت آشفته ایی در جامعه گفته میشود که هنجارها از بین رفتهیا در تضاد قرار گرفته باشند. جامعه ایی که در آن به طور گسترده بی هنجاری وجود داشته باشد، در خطر نابودی قرار میگیرد، زیرا اعضای آن جامعه برای نیل به مقاصد مشترک، خطوط راهنمایی در اختیار ندارند و اغلب مواقع احساس نگرانی و بی جهتی میکنند.
تغییرات اجتماعی، بدون وجود هنجارهای اخلاقی، جامعه را دستخوش عدم تعادل و بی سازمانی اجتماعی میکند.(جعفری نیا، 1395: 107)
ارزش های اجتماعی از اساسی ترین عناصر یک نظام اجتماعی هستند که از طریق کنترل و هدایت آن ها میتوان جامعه را به زوال و یا به تعالی رساند.
لاوتمن سه عنصر را برای تعریف این واژه استخراج کرده است:
– مقیاس، ضابطه یا استاندارد
– موضوع و مفعول
– خوب یا بد
(رفیع پور،1393: 267)
مقصود از احساس (emotion)، یک ارزیابی مثبت و منفی از یک زمینهی فکری است.
هومنز و بقیه به این نتیجه رسیده اند که در گروه اجتماعی یک نوع احساس مشترک نیز وجود دارد. یعنی هرچه که کنش متقابل بین افراد بیشتر میشود. به عبارت دیگر احساس تعلق خاطر در واقع نتیجهی عوامل دیگر است. به این معنا که هر چه پیوندهای احساسی در درون گروه قوی تر باشند، پیوندهای اجتماعی میان اعضا نیز قوی تر میگردند.(رفیع پور،1393: 113)
بیتفاوتی اجتماعی به معنای بیعلاقگی، دلمردگی، بیعاطفگی و بیاحساسی، حالتی است که فرد به طور آگاهانه نسبت به مسائل محیطی، انسانی و هیجانیِ حیات اجتماعی خود، دچار بیعلاقگی و بیاعتنایی میگردد. در واقع بیتفاوتی نوعی احساس انفصال، جدايی و عدم پیوند ذهنی (شناختی) و عینی (کنشی) میان فرد و جامعه (نهادها و ساختارهای اجتماعی نظیر سیاست، خانواده، مذهب و ...) است. بیتفاوتی اجتماعی بهمثابه مفهومی اخلاقی و يک پديدهای جامعهشناختی به معنای علاقه اندک يا عدم تعلق در حیات اجتماعی آدمیان نیز آمده است. بر این اساس بیتفاوتی اجتماعی؛ وضعیتی است که افراد آگاهانه ازلحاظ نگرشی و رفتاری نسبت به مشارکتهای نوعدوستانه، مسئولیتهای اجتماعی و ديگر کنشهای فعالِ مدنی، بیعلاقه و بیاعتنا میشوند.(نوابخش و میرزاپوری ولوکلا، 1394: 72)
4: آمار و ارقام:
5: پیشینه ی پژوهش
5-1: پیشینه ی داخلی
1 - مسعودنیا (1380) در پژوهشی اسنادی با عنوان تبیین جامعه شناختی بی تفاوتی شهروندان در حیات
اجتماعی و سیاسی" به کاوشی نظری در مطالعهی این مفهوم پرداخته است. وی بی تفاوتی اجتماعی را به
عنوان عدم شرکت فعال و عدم مشارکت در فعالیت های اجتماعی- سیاسی تعریف کرده و بیان داشته که بی تفاوتی اجتماعی اگر چه پدیده ایی جدید تلقی نمیشود ولی به نظر میرسد که با تحولات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی در عصر جدید، به طور چشمگیری افزایش یافته باشد. وی با بررسی آراء و نظریات مرتبط، تبیین خاص هر یک از نظریه پردازان را در مورد موضوع بی تفاوتی اجتماعی مطرح کرده است که هر کدام اشاره به متغیری ویژه در رویکرد خود داشتهاند. همچنین ایشان متغیر های روان شناختی عزت نفس و احساس اعتماد را نیز بر بی تفاوتی اجتماعی اثرگذار میدانند.
2 - حمدالله نادری عباس آبادی (1383-84) در پژوهشی با عنوان"سنجش میزان بی تفاوتی اجتماعی در
بین دانشجویان کارشناسی دانشگاه تبریز و بررسی عوامل مرتبط با آن" هدف کلی خود را سنجش میزان بی تفاوتی اجتماعی و عوامل مرتبط با شدت و حدت این پدیده در بین دانشجویان کارشناسی در سال 1383 بیان کردهاست. نتایج حاصل از آزمون فرضیه ها نشان دهندهی وجود رابطهی معنادار بین متغیرهای اصلی تحقیق یعنی بیگانگی، اثربخشی، اعتماد و رضایت اجتماعی به عنوان متغیرهای مستقل و بی تفاوتی اجتماعی به منزلهی متغیر وابسته تحقیق میباشد.
3 - حبیب زاده (1384) در پژوهشی اسنادی- میدانی با عنوان : بی تفاوتی سیاسیِ کارگران و تأثیر آن در
کاهش مشارکت سیاسی آنان در جمهوری اسلامیایران"، با دو هدف به بررسی موضوع یادشده پرداخته است:
الف - شناسایی علل بی تفاوتی کارگران که منجر به کاهش مشارکت سیاسی آن ها میشود.
ب - دست یابی به راهکارهایی که زمینهی افزایش مشارکت سیاسی طبقهی کارگر را فراهم آورد تا از طریق آن بتوان منافع جامعهی کارگری را در پرتو تبدیل شدن آن به نیروی انسانی مؤثر تأمین نمود.
نتیجهی حاصله از پژوهش مذکور با نمونهایی 500 نفری به روش اتفاقی آن بوده است که مجموعهایی از علل که ریشه در موضوعات متفاوت دارند باعث نوعی بی تفاوتی سیاسی در طبقهی کارگر شدهاند. البته این بی تفاوتی در سطحی نبوده که ناامیدی کامل انسان را در پی داشته باشد و یا خود را فاقد تأثیر در حوزه های سیاسی و اجتماعی بیابند اما باعث کاهش مشارکت انسان در زندگی سیاسی شده است.
(به نقل از صداقتی فرد، 1387: 88)
4 - کلانتری و همکاران (1386) در پژوهشی با عنوان"بررسی بی تفاوتی و نوعدوستی در جامعهی شهری
ایران و عوامل مؤثر بر آن"، هدف کار خود را در پیمایشی علّی- مقایسه ایی، تعیین میزان نوعدوستی– بی تفاوتی در جامعهی شهری ایران، و بررسی ارتباط آن با متغیرهای همدلی، مسئولیت پذیری و تحلیل هزینه - پاداش مادی قرار دادند. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد اولاً در مواجهه با حالت های اضطراری 3/75 درصد از شهروندان، نوعدوست و 7/24 درصد بی تفاوت هستند. به علاوه گروه نوع دوست در مقایسه با گروه بی تفاوت دارای همدلی بیشتر، مسئولیت پذیری بیشتر و تحلیل هزینه - پاداش کمتر هستند. بنابر یافته های این پژوهش و در نظر گرفتن مطالعات پیشین، نشان داده شد که با افزایش همدلی، افزایش مسئولیت پذیری و کاهش هزینهی پاداش مادی در بین شهروندان میتوان نوعدوستی را افزایش و بی تفاوتی را کاهش داد.
5-2: پیشینه ی خارجی
1 - دوایت دین (1960) در پژوهشی به بررسی رابطهی میان بیگانگی و بی تفاوتی جامعه میپردازد. وی بیگانگی را با توجه به برخی متغیرهای مورد نظر سیمن مورد بررسی قرار میدهد. فرضیه های این تحقیق شامل روابط مثبت میان بی قدرتی، بی هنجاری و انزوای اجتماعی به عنوان متغیرهای مستقل و بی تفاوتی سیاسی به عنوان متغیر وابسته میباشد که در پایان محقق به این نتیجه دست یافت که رابطهی معنادار میان بی تفاوتی سیاسی و بیگانگی وجود دارد.
2 - پژوهشی دیگر در آفریقا نشانگر رابطهی مستقیم همبستگی میان بیگانگی و مشارکت در رابطه با قومیت بوده است چنان که روس (1975) در پژوهشی در پایتخت کشور کنیا، علت اصلی بی تفاوتی به مسائل اجتماعی و سیاسی را در خرده گروه های قومیاستنتاج کرده است. همچنین مطالعات متعدد دیگری در میان سفیدپوستان و سیاهان، ارتباط میان مشارکت و قومیت را نشان میدهد. مطالعات اروم (1989) در این زمینه نشانگر آن است که در سطوح مشابه پایگاه اجتماعی، کارکردهای اجتماعی که مشارکت افراد متعلق بهیک قومیت برای کل گروه دارد و به نوعی ابزاری را در جهت انسجام و وحدت در یک محیط اجتماعی مخالف با اجتماع قومیفراهم میآورد تأثیر به سزایی در میزان مشارکت افراد دارد. ماروین اولسن نیز در مطالعه خود دریافت که سیاهانی که هم رنگی بیشتری با جامعهی سیاهان دارند، در مقایسه با سایر گروه های قومیکه از هم رنگی کمتری برخوردارند نسبت بالاتری از مشارکت را نشان میدهند.
(به نقل از مسعودنیا، 1380: 154)
3 - هربرت گنس (1992) در پژوهشی در ایالات متحدهی آمریکا به بررسی رابطهی میان مشارکت سیاسی و بی تفاوتی پرداخته و با توجه به کاهش علاقهی افراد به پیگیری مسائل سیاسی جامعهی خود، بی تفاوتی را به عنوان مسئله ایی مهم در این کشور معرفی کرده است و آن را در ارتباط با متغیرهای مهمیمانند احساس فتور و ناتوانی، بیگانگی اجتماعی، نارضایتی از نظام اجتماعی، کاهش تعلق اجتماعی و انگیزه های فردی و مواردی از این قبیل مورد بررسی قرار داده و معتقد است بی تفاوتی زمانی در جامعه بیشتر میگردد که این متغیرها، فراوانی کمیو کیفی بیشتری داشته باشند.
4 - "علاقه مندی یا بی تفاوتی سیاسی مردم شهر پکن" عنوان پژوهش دیگری است که توسط دو محقق چینی ((Chen & (Zhong,1999) انجام شد. هدف این تحقیق بررسی میزان بی تفاوتی سیاسی و عوامل مؤثر بر آن در شهر پکن و اثر متغیرهای گوناگون زمینهایی و رضایت اجتماعی، احساس اثربخشی، موقعیت اجتماعی- شغلی و وابستگی حزبی- سیاسی به عنوان متغیرهای مستقل بر بی تفاوتی سیاسی مورد بررسی قرار گرفتند که نتایج رابطهی معنیداری را میان این متغیرها و متغیر وابسته نشان میدهد.
بی تفاوتی سیاسی با بهرهگیری از شاخص هایی همچون میزان علاقه به مباحث سیاسی، توجه کردن به مسائل ملی و تمرکز و توجه به مسائل شهری سنجیده میشود.
5-3: مبانی نظری
بسته به این که از چه زاویه و با چه رویکردی به پدیدهی بی تفاوتی بنگریم، تعریف آن تفاوت خواهد کرد. هارولد کاپلان و بنیامین سادوک آن را «حالتی از نبود احساس درونی و عاطفه، عدم علاقه و درگیری هیجانی نسبت به محیط خود» تعریف نمودهاند که به گفتهی آنان در انواع خاصی از اسکیزوفرنی و افسردگی مشاهده میشود.(کاپلان و دیگران، 1375، نقل از مسعودنیا، 1380) میشل (1988) و کنیستن (1985) آن را نوعی احساس انفصال، جدایی و عدم پیوند ذهنی (شناختی) و عینی (کنشی) میان فرد و جامعه (نهادها و ساختارهای اجتماعی نظیر سیاست، خانواده، مذهب و ...) میخوانند.
(محسنی تبریزی، کلمه، ش 12) همچنین بی تفاوتی را نوعی تصور، طرز تلقی یا احساس تعریف کردهاند که از انتظار عدم تأثیرگذاری و تعیین کنندگی رفتار فرد در ایجاد نتایج یا دستکاری در واقعیت ها ناشی میشود.(مسعودنیا، 1380: 152)
در تعریف جامعه شناختیِ مفهوم بی تفاوتی برخی بی تفاوتی را در مقابل مفهوم نوع دوستی قرار دادهاند (کلانتری و همکاران،1386). و برخی دیگر آن را مقابل مفهوم مشارکت و درگیری قرار میدهند.
مسعودنیا (1380) معتقد است شاید بهترین راه تعریف این مفهوم، استفاده از مفاهیم مقابل آن یعنی مشارکت و درگیری باشد. بی تفاوتی یعنی عزلت گزیدن و فقدان مشارکت در حد انتظار مشارکت ممکن است از صرف داشتن یک انگیزهی سیاسی و شرکت در انتخابات و رأی دادن، تا داشتن مناصب حزبی و مردمیرا شامل شود. پیوستن به احزاب، سازمان ها، باشگاه ها، گروه های مختلف اجتماعی- سیاسی نیز از شاخص های دیگر مشارکت قلمداد میشود. بی تفاوتی اجتماعی به مثابه مفهومیاخلاقی و در عین حال پدیدهایی جامعه شناختی نیز مد نظر برخی محققان قرار گرفته است چنان که آن را علاقهی اندک یا عدم تعلق در حیات اجتماعی آدمیان تعریف کردهاند(گانز، 1992: 185). محققانی چند نیز بی تفاوتی اجتماعی را مترادف با عزلت گزینی، بی علاقگی و عدم مشارکت افراد در اشکال متعارف اجتماعی معنا کرده و در تحلیل خود آن را مقابل علاقهی اجتماعی، مشارکت اجتماعی، درگیری در فعالیتهای اجتماعی، روان شناختی و سیاسی قرار دادهاند.
(دث و اِلف، 2000: 2)
علائم بی تفاوتی را عبارت از نداشتن آگاهی، انگیزه، التزام و تعهد مدنی، مسئولیت های اجتماعی و عمل اجتماعی که شامل حق انتخاب هم میشود دانستهاند. این امر، به خصوص برای گروه های سنی 18تا 24 سال مشهود است.(سالمیتز، 2000)
در مجموع در این مطالعه، با توجه به پراکندگی تعاریفی که در مورد اصطلاح بی تفاوتی اجتماعی وجود دارد و با بهرهگیری از برآیند معنایی و مفهومیاصطلاح یادشده، و آنچه در آراء، تعاریف و نظریه های گوناگون نظریه پردازان حیطه های متنوع دانش انسانی استخراج میشود میتوان گفت: بی تفاوتی اجتماعی به وضعیتی گفته میشود که طی آن، افراد به واسطهی عدم اتصال ذهنی (شناختی) و عینی (کنشی) با جامعه (همنوعان، نهادها و ساختارهای اجتماعی)، با بی علاقگی و بی اعتنایی به واقعیت های پیرامون از انجام مشارکت اجتماعی- سیاسی، مسئولیت های اجتماعی، فعالیت های دگرخواهانه و درگیری فعال و مدنی در مسائل اجتماعی پرهیز میکنند.(محسنی تبریزی، 1390: 8)
به طور کلی میتوان گفت عوامل متعددی در بروز بی تفاوتی اجتماعی یا مشارکت افراد در جامعه مؤثر واقع میشوند، بنابراین در تبیین پدیدهی بی تفاوتی اجتماعی مجموعه ایی از نظریه ها این وظیفه را بر عهده خواهند داشت.
بیگانگی سیاسی و اجتماعی یکی از مفاهیمیاست که از سوی برخی از جامعه شناسان و روان شناسان اجتماعی، برای توضیح انفعال و بی علاقگی اجتماعی سیاسی و با صور آسیب شناسی (پاتولوژیکال) مشارکت اجتماعی- سیاسی، مورد استفاده قرار گرفته است.(محسنی تبریزی، 1375: 96)
6: جنبه ی نوآوری تحقیق
این تحقیق بر آن است تا ضمن تأکید بر اهمیت تأثیر بی تفاوتی اجتماعی بر جنبه های فردی و جمعی زندگیِ شهروندان، با علت یابی ریشه های بی تفاوتی، عوامل تشدید و اشاعه ی آن در حوزه های اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی و سیاسی را برشمرده و راه های پیشگیری و مقابله با آن را معرفی می کند.
در این تحقیق چنین آمده است که بی تفاوتی اجتماعی با تأثیرپذیری تاریخی از عوامل چهارگانه ی اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی و سیاسی بر روانشناسی فردی و روانشانسی اجتماعی ایرانیان اثرگذار بوده و این مسئله می تواند در آینده ی زندگی اجتماعیِ قوم ایرانی اثرات نامناسب اخلاقی، قومی، جمعیتی و شکاف فرهنگیِ عمیق در پی داشته باشد.
7: روش تحقیق
پژوهش حاضر از نظر هدف توصیفی و از لحاظ ماهیت، در حیطه پژوهشهای کاربردی است. از سوی دیگر، با توجه به اینکه در این پژوهش، عوامل جامعه شناختی مؤثر بر تبیین تاریخی بیتفاوتی اجتماعی مورد بررسی قرار گرفته است؛ روش پژوهش حاضر بر اساس ماهیت و روش گردآوری دادهها، یک پژوهش توصیفی-پیمایشی است.
8: روش گردآوری داده ها
در این تحقیق برای گردآوری و تدوین مبانی نظری مربوط به موضوع تحقیق و بررسی سوابق تحقیق، از روش کتابخانهایی استفاده. بدین منظور از کتب و مقالات موجود در کتابخانهها و مقالات لاتین موجود در پایگاههای اینترنتی در رابطه با موضوع تحقیق، استفاده گردید. و برای کسب نظر از جامعه ی آماری با مراجعه به محیط و محدوده ی معینشده از روش میدانی نیز استفاده شد. روش جمعآوری دادهها در این پژوهش به این صورت بود که پرسشنامه ی محقق ساخته ی عوامل جامعه شناختی مؤثر بر تبیین تاریخی بیتفاوتی اجتماعی و پرسشنامه ی محقق ساخته ی بیتفاوتی اجتماعی پس از تنظیم (پیوست)، از نظر روایی و پایایی آزمون توسط تنی چند از اساتید رشته ی علوم اجتماعی مورد بررسی قرار گرفت. سپس برای هر آزمودنی اجرا گردید. سپس هر یک از آزمودنی ها، در هر یک از خرده آزمون ها مورد ارزیابی گردید. به طورکلی هریک از پرسشنامه ها، اطلاعات مفیدی را در هر یک از مقیاس های عوامل جامعه شناختی مؤثر بر تبیین تاریخی بیتفاوتی اجتماعی و بیتفاوتی اجتماعی به دست دادند.
9: جامعه ی آماری و حجم نمونه گیری
با توجه به اهداف این طرح پیمایشی، جامعهی آماری این پژوهش شامل دانشجویان دانشگاه آزاد شهر بوشهر میباشد.
10: روش نمونه گیری
برای نمونه گیری، با توجه به جمعیت دانشجویان دانشگاه آزاد شهر بوشهر که برابر با 29855 نفر میباشد؛
(برگرفته از سایت UniRef.ir - مرجع دانشگاه های ایران ) از روش کوکران استفاده گردید. تعداد نمونه طبق این فرمول 379 نفر میباشد که برای دقت بیشتر400 نمونه استفاده شد. از این تعداد، 381 پرسش نامه بدون نقص، در برنامهی SPSS ورود داده و برای تحلیل نتایج به کار برده شد.
11: ابزار گردآوری داده ها
پرسشنامه دارای 44 سؤال بسته پاسخ میباشد. این پرسشنامه دارای چهار خرده مقیاس شامل
پیشینه ی اجتماعی، پیشینه ی اقتصادی، پیشینه ی فرهنگی و پیشینه ی سیاسی مؤثر بر بیتفاوتی اجتماعی است.
12: تجزیه و تحلیل داده ها
یافته های آماری
در اين فصل داده هاي جمع آوری شده در دو بخش، مورد تحليل قرار ميگيرند؛ در بخش نخست، با استفاده از روش هاي آمار توصيفي ویژگی های فردی آزمودنی ها توصیف خواهد شد. در بخش دوم، با استفاده از روشهاي آمار توصیفی و استنباطي هر يك از فرضیه های تحقیق مورد بررسی قرار ميگيرد.
آمار توصیفی
در بخش آمار توصیفی، با توجه به ویژگی های مورد مطالعه که عبارتاند از نمره ی پرسشنامه ی عوامل جامعه شناختی مؤثر بر بیتفاوتی اجتماعی (پیشینه ی اجتماعی، پیشینه ی اقتصادی، پیشینه ی فرهنگی و پیشینه ی سیاسی مؤثر بر تبیین تاریخی بیتفاوتی اجتماعی) و پرسشنامه ی بیتفاوتی اجتماعی (بیتفاوتی اجتماعی از بعد احساسی، بیتفاوتی اجتماعی از بعد شناختی، بیتفاوتی اجتماعی از بعد رفتاری)، به تفکیک جنسیت، سن، مقطع تحصیلی و شغل، جداولی رسم شده است. به همین منظور شاخص های آماری، فراوانی، میانگین، درصد و انحراف معیار ارائه میگردد.
جدول 4-1. توزيع فراوانی برحسب جنسیت آزمودنی ها
جنسیت | شاخص ها | |
فراوانی | درصد | |
مرد | 214 | %52.1 |
زن | 167 | %47.9 |
کل | 381 | %100 |
داده هاي جدول فوق نشان ميدهد که 1/52 درصد از کل آزمودنی ها، مردان و 9/47 درصد از آنان زنان بودهاند.
جدول 4-2. توزيع فراوانی برحسب سن آزمودنی ها
سن | شاخص ها | |
فراوانی | درصد | |
کمتر از 20 سال | 17 | %7.8 |
24-20 سال | 68 | %16.4 |
29-25 سال | 62 | %14.8 |
34-30 سال | 234 | %60.9 |
کل | 381 | %100 |
جدول فوق نشان ميدهد که 8/7 درصد از آزمودنی ها دارای سن کمتر از 20 سال، 4/16 درصد دارای سن بین 24-20 سال، 8/14 درصد دارای سن بین 29-25 سال و 9/60 درصد دارای سن بین 34-30 سال بودهاند.
جدول 4-3. توزيع فراوانی برحسب مقطع تحصیلی آزمودنی ها
مقطع تحصیلی | شاخص ها | |
فراوانی | درصد | |
|
|
|
فوقدیپلم |
|
|
کارشناسی | 246 | %67.4 |
کارشناسی ارشد و بالاتر | 135 | %32.6 |
کل | 381 | %100 |
داده هاي جدول فوق نشان ميدهد که 4.67 درصد مقطع تحصیلی کارشناسی و 6.32 درصد مقطع تحصیلی کارشناسی ارشد و بالاتر بودهاند.
جدول 4-4. توزيع فراوانی برحسب شغل آزمودنی ها
شغل | شاخصها | |
فراوانی | درصد | |
بیکار | 25 | %6.5 |
کارمند | 211 | %55.7 |
آزاد | 125 | %32.6 |
خانهدار | 15 | %3.9 |
بازنشسته | 5 | %1.3 |
کل | 381 | %100 |
داده هاي جدول فوق نشان ميدهد که 5/6 درصد از آزمودنی ها بیکار، 7/55 درصد دارای شغل کارمندی، 6/32 درصد دارای مشاغل آزاد، 9/3 درصد خانهدار و 3/1 درصد بازنشسته بودهاند.
آمار استنباطی
یافته های استنباطی بر اساس فرضیه های تحقیق به شرح زیر مورد بحث قرارگرفته اند:
فرضیه ی اول:
- به نظر میرسد بین پیشینه ی اجتماعی و تبیین تاریخی بی تفاوتی اجتماعی دانشجویان دانشگاه آزاد شهر بوشهر رابطه ی معناداری وجود دارد.
نتايج به دست آمده از انجام آزمون بين اين دو متغير، رابطهي معناداري را نشان ميدهد. در اين باره ضريب همبستگي پيرسون برابر 35/0- و سطح معناداري آن 0001/0 ميباشد. از آنجايي که ضريب همبستگي ميان متغير زمینه ی اجتماعی بیتفاوتی اجتماعی منفی است، بنابراين ميتوان نتيجه گرفت که رابطهي بين ايندو رابطهاي معکوس است، به اين معنا که هر چه میزان آگاهی جوانان از پیشینه ی اجتماعی موثر بر تبیین تاریخی بیتفاوتی اجتماعی کمتر باشد، میزان بیتفاوتی اجتماعی بيشتر است.
فرضیه ی دوم:
- به نظر میرسد بین پیشینه ی اقتصادی و تبیین تاریخی بیتفاوتی اجتماعی دانشجویان دانشگاه آزاد شهر بوشهر رابطه ی معناداری وجود دارد.
نتايج به دست آمده از انجام آزمون بين اين دو متغير، رابطهي معناداري را نشان ميدهد. در اين باره ضريب همبستگي پيرسون برابر 28/0- و سطح معناداري آن 0001/0 ميباشد. از آنجايي که ضريب همبستگي ميان متغير پیشینه ی اقتصادی موثر بر بیتفاوتی اجتماعی منفی است، بنابراين ميتوان نتيجه گرفت که رابطه ی بين اين دو، رابطهایی معکوس است، به اين معنا که هر چه میزان آگاهی دانشجویان از پیشینه ی اقتصادی موثر بر تبیین تاریخی بیتفاوتی اجتماعی کمتر باشد، میزان بیتفاوتی اجتماعی بيشتر است.
فرضیه ی سوم:
- به نظر میرسد بین پیشینه ی فرهنگی و تبیین تاریخی بیتفاوتی اجتماعی دانشجویان دانشگاه آزاد شهر بوشهر رابطه ی معناداری وجود دارد.
نتايج به دست آمده از انجام آزمون بين اين دو متغير، رابطه ی معناداري را نشان ميدهد. در اين باره ضريب همبستگي پيرسون برابر 31/0- و سطح معناداري آن 0001/0 ميباشد. از آنجايي که ضريب همبستگي ميان متغير پیشینه ی فرهنگی موثر بر تبیین تاریخی بیتفاوتی اجتماعی منفی است، بنابراين ميتوان نتيجه گرفت که رابطه ی بين اين دو، رابطهایی معکوس است، به اين معنا که هر چه میزان آگاهی دانشجویان از پیشینه ی فرهنگی موثر بر تبیین تاریخی بیتفاوتی اجتماعی کمتر باشد، میزان بیتفاوتی اجتماعی بيشتر است.
فرضیه ی چهارم:
- به نظر میرسد بین پیشینه ی سیاسی و تبیین تاریخی بیتفاوتی اجتماعی دانشجویان دانشگاه آزاد شهر بوشهر رابطه ی معناداری وجود دارد.
نتايج به دست آمده از انجام آزمون بين اين دو متغير، رابطه ی معناداري را نشان ميدهد. در اين باره ضريب همبستگي پيرسون برابر 28/0- و سطح معناداري آن 0001/0 ميباشد. از آنجايي که ضريب همبستگي ميان متغير پیشینه ی سیاسی موثر بر تبیین تاریخی بیتفاوتی اجتماعی منفی است، بنابراين ميتوان نتيجه گرفت که رابطه ی بين اين دو، رابطهایی معکوس است، به اين معنا که هر چه میزان آگاهی دانشجویان از پیشینه ی سیاسی موثر بر تبیین تاریخی بیتفاوتی اجتماعی کمتر باشد، میزان بیتفاوتی اجتماعی بيشتر است.
13: نتیجه گیری
نتایج تحقیق حاضر نشان داد که بالاترین میانگین و بیشترین پراکندگی مربوط به مقیاس عوامل جامعه شناختیِ مؤثر بر تبیین تاریخی بی تفاوتی اجتماعی بوده است. همچنین بالاترین میانگین مربوط به فرهنگی بی تفاوتی اجتماعی و بی تفاوتی اجتماعی از بعد رفتاری بوده است. نتایج تحقیق نیز نشان داد که بالاترین میانگین و بیشترین پراکندگی مربوط به مقیاس های عوامل جامعه شناختیِ مؤثر بر تبیین تاریخی
بی تفاوتی اجتماعی و بی تفاوتی اجتماعی در زنان بوده است. همچنین نتایج نشان داد که بالاترین میانگین مربوط به پیشینه ی اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی بی تفاوتی اجتماعی در زنان بوده است؛ و بالاترین میانگین مربوط به بعد احساسی مقیاس بی تفاوتی اجتماعی در مردان؛ و بالاترین میانگین مربوط به خرده مقیاس های بی تفاوتی اجتماعی (ابعاد شناختی و رفتاری) در زنان بوده است. نتایج نیز نشان داد که بالاترین میانگین مربوط به پیشینه ی بیتفاوتی اجتماعی و بیتفاوتی اجتماعی در افراد دارای سن 25-20 سال بوده است. همچنین نتایج نشان داد که بالاترین میانگین مربوط به پیشینه ی اجتماعی، اقتصادی و سیاسی بیتفاوتی اجتماعی در افراد دارای سن 25-20 سال و بالاترین میانگین مربوط به پیشینه ی فرهنگی مؤثر بر تبیین تاریخی بی تفاوتی اجتماعی در افراد دارای سن 30-25 سال بوده است. بر اساس نتایج داده ها، بالاترین میانگین مربوط به بعد احساسی مقیاس بی تفاوتی اجتماعی در افراد 35-30 سال؛ و بالاترین میانگین مربوط به خرده مقیاس های بی تفاوتی اجتماعی (ابعاد شناختی و رفتاری) در دانشجویان دارای سن 25-20 سال بوده است. همچنین نتایج تحقیق نشان داد که بالاترین میانگین مربوط به مقیاس عوامل جامعه شناختیِ مؤثر بر تبیین تاریخی بی تفاوتی اجتماعی در دانشجویان مقطع تحصیلی کارشناسی ارشد و بالاترین میانگین مربوط به مقیاس بیتفاوتی اجتماعی در دانشجویان مقطع تحصیلی کارشناسی بوده است. همچنین نتایج نشان داد که بالاترین میانگین مربوط به پیشینه ی اجتماعی و فرهنگی موثر بر تبیین تاریخی بیتفاوتی اجتماعی در دانشجویان مقطع تحصیلی کارشناسی ارشد و بالاترین میانگین مربوط به پیشینه ی اقتصادی و سیاسی موثر بر تبیین تاریخی بی تفاوتی اجتماعی در دانشجویان مقطع تحصیلی کارشناسی بوده است. نتایج داده ها نیز نشان داد که بالاترین میانگین مربوط به بعد احساسی مقیاس بی تفاوتی اجتماعی در دانشجویان مقطع تحصیلی کارشناسی؛ و بالاترین میانگین مربوط به خرده مقیاس های بی تفاوتی اجتماعی (ابعاد شناختی و رفتاری) در میان دانشجویان همین مقطع تحصیلی بوده است. همچنین نشان داد که بالاترین میانگین مربوط به مقیاس عوامل جامعه شناختیِ مؤثر بر تبیین تاریخی
بی تفاوتی اجتماعی در دانشجویان خانه دار و بالاترین میانگین مربوط به مقیاس بی تفاوتی اجتماعی در دانشجویان بازنشسته بوده است. نتایج نیز نشان داد که بالاترین میانگین مربوط به پیشینه ی اجتماعی و اقتصادی موثر بر تبیین تاریخی بی تفاوتی اجتماعی در دانشجویان خانه دار؛ و بالاترین میانگین مربوط به پیشینه ی فرهنگی موثر بر تبیین تاریخی بی تفاوتی اجتماعی در کارمندان؛ و بالاترین میانگین مربوط به پیشینه ی سیاسی موثر بر تبیین تاریخی بی تفاوتی اجتماعی در دانشجویان بیکار بوده است. همچنین نتایج نشان داد که بالاترین میانگین مربوط به بعد احساسی مقیاس بی تفاوتی اجتماعی در دانشجویان کارمند؛ و بالاترین میانگین مربوط به خرده مقیاس های بی تفاوتی اجتماعی (ابعاد شناختی و رفتاری) در دانشجویان بازنشسته بوده است.
فرضیه ی اول:
به نظر میرسد بین پیشینه ی اجتماعی و تبیین تاریخی بی تفاوتی اجتماعی دانشجویان دانشگاه آزاد شهر بوشهر رابطه ی معناداری وجود دارد.
یافته های تحقیق حاضر نشان داد که بین بعد احساسی بی تفاوتی اجتماعی با پیشینه ی اجتماعی موثر بر تبیین تاریخی بی تفاوتی اجتماعی رابطه ی معکوس معنادار وجود دارد. به عبارت دیگر، هر چه میزان آگاهی دانشجویان از پیشینه ی اجتماعی موثر بر تبیین تاریخی بی تفاوتی اجتماعی کمتر باشد، میزان
بی تفاوتی اجتماعی در بعد احساسی آنان بيشتر خواهد بود. این یافته با تحقیقات یزدان پناه (1386)، محسني (1388)، نادری و همکاران (1388)، محسنی تبریزی و صداقتی فرد (1390)، بني فاطمه و رسولي (1390)، توسلی و نورمرادي (1391)، مجیدی (1391)، فولادیان (1394)، نوابخش و میرزاپوری ولوکلا (1394)، و اروم (1989)، همسو است.
فرضیه ی دوم:
به نظر میرسد بین پیشینه ی اقتصادی و تبیین تاریخی بی تفاوتی اجتماعی دانشجویان دانشگاه آزاد شهر بوشهر رابطه ی معناداری وجود دارد.
یافته ی تحقیق حاضر نشان داد که بین ابعاد احساسی و شناختی بی تفاوتی اجتماعی با پیشینه ی اقتصادی موثر بر تبیین تاریخی بی تفاوتی اجتماعی رابطه ی معکوس معنادار وجود دارد. به عبارت دیگر، هر چه میزان آگاهی دانشجویان از پیشینه ی اقتصادی موثر بر تبیین تاریخی بی تفاوتی اجتماعی کمتر باشد، میزان بی تفاوتی اجتماعی در ابعاد احساسی و شناختی آنان بيشتر خواهد بود. این یافته با تحقیقات کلانتری و همکاران (1386)، محسنی تبریزی و صداقتی فرد (1390)، فتحی و فدوي (1391)، امیري و همکاران (1392)، محسنی و نصرتی پایانی (1393)، و ظهیری نیا و همکاران (1394) همسو است. آنان نیز در تحقیق خود نشان دادند که با کاهش هزینهی پاداش مادی در بین افراد، نوعدوستی افزایش و بی تفاوتی کاهش می یابد.
فرضیه ی سوم:
به نظر میرسد بین پیشینه ی فرهنگی و تبیین تاریخی بیتفاوتی اجتماعی دانشجویان دانشگاه آزاد شهر بوشهر رابطه معناداری وجود دارد.
یافته ی تحقیق حاضر نشان داد که بین ابعاد احساسی و رفتاری بی تفاوتی اجتماعی با پیشینه ی فرهنگی موثر بر تبیین تاریخی بی تفاوتی اجتماعی رابطه ی معکوس معنادار وجود دارد. به عبارت دیگر، هر چه میزان آگاهی دانشجویان از پیشینه ی فرهنگی موثر بر تبیین تاریخی بی تفاوتی اجتماعی کمتر باشد، میزان بی تفاوتی اجتماعی در ابعاد احساسی و رفتاری آنان بيشتر خواهد بود. این یافته با تحقیقات کلانتری و همکاران (1386)، امیري و همکاران (1392)، و محسنی و نصرتی پایانی (1393) همسو است. آنان نیز در تحقیقات خود نشان دادند که با افزایش همدلی و افزایش مسئولیت پذیری در بین افراد، نوعدوستی افزایش و بی تفاوتی کاهش می یابد. آنان نیز نشان دادند که بدحجابی، قومیتگرایی، تعارض های فرهنگی و ناهنجاري آموزشی، مهمترین عوامل بروز آسیب های فرهنگی شهری هستند.
فرضیه ی چهارم:
به نظر میرسد بین پیشنه ی سیاسی و تبیین تاریخی بی تفاوتی اجتماعی دانشجویان دانشگاه آزاد شهر بوشهر رابطه ی معناداری وجود دارد.
یافته ی تحقیق حاضر نشان داد که بین ابعاد احساسی و رفتاری بی تفاوتی اجتماعی با پیشینه ی سیاسی
موثر بر تبیین تاریخی بی تفاوتی اجتماعی رابطه ی معکوس معنادار وجود دارد. به عبارت دیگر، هر چه میزان آگاهی دانشجویان از پیشینه ی سیاسی موثر بر تبیین تاریخی بی تفاوتی اجتماعی کمتر باشد، میزان بی تفاوتی اجتماعی در ابعاد احساسی و رفتاری آنان بيشتر خواهد بود. این یافته با تحقیقات حبیب زاده (1385)، دین (1969)، اروم (1989)، گنس (1992)، وینستوك (2009)، المیزجاجی (2011)، سرفراز و احمد (2012) و سوتول (2013) همسو است.
Abstract
The purpose of the current research is to explain the historical impact of social anomalies on the moods of Iranians with an emphasis on social apathy (case example: Bushehr Azad University students). The current research method was applied in terms of purpose and in the field of correlation type and in terms of tools, it was a survey. In this research, a researcher-made questionnaire was used to examine the variables. In order to analyze the data, Pearson's correlation coefficient and stepwise regression test and significance level (P<0.05) were used. The findings showed that there is a significant inverse relationship between the social background and the emotional dimension of social apathy. The findings showed that there is a significant inverse relationship between the social background and the emotional dimension of social apathy. Also, there is a significant inverse relationship between economic background and emotional and cognitive dimensions affecting the historical explanation of social apathy. Also, there is a significant inverse relationship between cultural and political background with emotional and behavioral dimensions affecting the historical explanation of social apathy. Also, there is a significant inverse relationship between cultural and political background with emotional and behavioral dimensions affecting the historical explanation of social apathy. The results of the present research show that the more the attention and awareness of students towards sociological factors affecting the historical explanation of social apathy increases, the level of social apathy among them will decrease.
Keywords: abnormality, moods, social apathy, students
منابع
بني فاطمه، حسين، و رسولي، زهره. (1390). بررسي ميزان بيگانگي اجتماعي در بين دانشجويان دانشگاه تبريز و عوامل مرتبط با آن. جامعهشناسی كاربردي، سال بيست و دوم، شماره پياپي (41)، شماره اول، صص 26-1.
توسلی، غلام عباس، و نورمرادي، سکینه. (1391). بررسی جامعهشناختی علل گستره آسیبهای اجتماعی در بین حاشیهنشینهای شهر تهران موردمطالعه منطقه چهار (خاك سفید). مجله مطالعات توسعه اجتماعی ایران، سال چهارم، شماره سوم، صص 79-65.
حبيب زاده، افشين. (1385). بیتفاوتی سياسي كارگران و تأثير آن در كاهش مشاركت سياسي آنان در جمهوري اسلامي ايران، پایاننامه دوره كارشناسي ارشد رشته علوم سياسي، دانشگاه آزاد اسلامي واحد تهران مركز.
حسيني پاكدهي، عليرضا، و رضواني، سعيده. (1391). چگونگي بازنمايي آسیبهای اجتماعي کودکان و نوجوانان در مستندهاي اجتماعي پس از انقلاب اسلامي ايران. فصلنامه علوم اجتماعي، شماره 60، صص 122-79.
صرّامی، حمید، و هندیانی، عبدالله. (1394). نگرشی جامعهشناختی به آسیبهای اجتماعی ایران. فصلنامه سلامت اجتماعي و اعتياد، دوره 2، شماره ۶، صص 134-113.
ظهیری نیا، مصطفی، و گلابی، فاطمه، و هدایت ایوریق، رحیم. (1394). شناسایی عوامل مؤثر بیتفاوتی اجتماعی در بین دانشجویان دانشگاه محقق اردبیلی. مطالعات علوم اجتماعی ایران، سال دوازدهم، شماره چهل و پنجم، صص 121-86.
فخری، مریم. (1396). نقش نماز در کاهش آسيبهاي اجتماعي دانش آموزان دوره متوسطه دوم شهر بوشهر در سال 96-95. پایاننامه کارشناسی ارشد، رشته علوم تربیتی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد بوشهر.
فولادی، محمد. (1391). علل و عوامل پیدایش آسیبهای اجتماعی و راههای پیشگیری از آن. مجله معرفت، شماره 91، صص 15-1.
فولادیان، احمد. (1394). بررسی رابطهی بين ميزان بيگانگي اجتماعي و ميزان بیتفاوتی اجتماعي در بين دانشجويان دانشگاه آزاد اسلامي واحد مشهد. فصلنامه جامعهشناسی مطالعات جوانان، دوره 5، شماره 17، صص 144-125.
قاضیزاده، هورامان، و کیانپور، مسعود. (1394). بررسی میزان بیتفاوتی اجتماعی در بین دانشجویان (موردمطالعه: دانشگاه اصفهان). پژوهشهای راهبردی امنیت و نظم اجتماعی، سال چهارم، شماره پیاپی 9، شماره اول، صص 78-59.
كلانتري، صمد، و اديبي، مهدي، و رباني خوراسگاني، رسول، و احمدي، سيروس. (1386). بررسی بیتفاوتی و نوعدوستی در جامعه شهری ایران و عوامل مؤثر بر آن، دوماهنامه علمی پژوهشی دانشور رفتار، دوره 14، شماره 22 (ويژه مقالات روانشناسی 8)، صص 35-27.
کوهی، کمال. (1392). جوانان و آسیبهای اجتماعی (تبیین جامعهشناختی انحرافات اخلاقی دانش آموزان دبیرستانی در استان آذربایجان شرقی). فصلنامه دانش انتظامي آذربايجان شرقي، سال سوم، شماره سوم (پیاپي 10)، صص 47-27.
مجیدی، امیر. (1391). بررسی عوامل اجتماعی و فرهنگی مرتبط با بیتفاوتی اجتماعی در بین دانشجویان دانشگاه کردستان و دانشگاه پیام نور مرکز سنندج در سال 1390، پایاننامه کارشناسی ارشد علوم اجتماعی، دانشگاه پیام نور استان تهران، دانشکده علوم اجتماعی و اقتصادی.
محسني تبريزي، علیرضا. (1370). بيگانگي، فصلنامه علوم اجتماعي، شماره 2، صص 73-25.
محسني تبريزي، علیرضا. (1375). بيگانگي؛ مانعي براي مشاركت و توسعه ملي: بررسي رابطهی ميان بيگانگي و مشاركت اجتماعي و سياسي، فصلنامه پژوهش فرهنگي، شماره 1، صص 109-89.
محسني تبريزي، علیرضا. (1381). آسیبشناسی بيگانگي اجتماعي -فرهنگي بررسي انزواي ارزشي در دانشگاههای دولتي تهران، فصلنامه پژوهش و برنامهریزی در آموزش عالي، شماره 182، صص 182-119.
محسنی تبریزی، علیرضا، و صداقتی فرد، مجتبی. (1390). پژوهشی دربارۀ بیتفاوتی اجتماعی در ایران (موردپژوهش: شهروندان تهرانی). جامعهشناسي كاربردي، دوره 22، شماره 3، صص 22-1.
مسعودنیا، ابراهیم. (1380). تبیین جامعهشناختی تفاوتی شهروندان در حیات اجتماعی- سیاسی، مجله اطلاعات سیاسی اقتصادی، شماره 167 و 168، صص 165-152.
نادري، حمداله، و بني فاطمه، حسين، و حريري اكبري، محمد. (1388). الگوسازي ساختاري رابطه بين بيگانگي و بیتفاوتی اجتماعي. فصلنامه علوم اجتماعي (دانشكده ادبيات و علوم انساني مشهد)، دوره 6، شماره 2، صص 59-29.
نبوی، عبدالحسین، و نواح، عبدالرضا، و امیرشیرزاد، نرگس. (1393). بررسي عوامل مؤثر بر بیتفاوتی اجتماعي (موردمطالعه: شهروندان 18 سال به بالاي شهر دزفول). مجلهی جامعهشناسی ايران، دوره 15، شماره 3، صص 161-132.
نوابخش، مهرداد، و میرزاپوری ولوکلا، جابر. (1394). تحلیل جامعهشناختی تأثیر بیهنجاری بر بیتفاوتی اجتماعی (موردمطالعه: شهروندان شهر بابل). مجله مطالعات توسعه اجتماعی ایران، سال هفتم، شماره سوم، صص 67-53.
یزدان پناه، لیلا. (1386). موانع مشارکت اجتماعی شهروندان تهرانی. فصلنامه رفاه اجتماعی، دوره ۷، شماره ۲۶، صص 130-105.