Investigating the role of Nestorian Christians of Khuzestan in the scientific and cultural developments of the Islamic world
Subject Areas : Epistemological and methodological researcher of historical researchFarinaz Hooshyar 1 , mojgan Asefi 2 , shokouh Alsadat Arabi 3
1 - گروه تاریخ، واحد نجف آباد، دانشگاه آزاد اسلامی، نجف آباد، ایران.Farinaz@Yahoo.comـHooshyar
2 - history group; Faculty of Humanities; Islamic Azad university; Najaf Abad; Iran.
3 - history group; Faculty of Humanities; Islamic Azad university; Najaf Abad; Iran.
Keywords: Khuzestan, Christians, Nestorians, Jundishapur, translation,
Abstract :
Christians were one of the most populous religious minorities during the Sassanid period. Nestorianism was one of the branches of Christianity that was persecuted by the Roman Empire and made them welcome by the Iranian government. Later, they will engage in scientific activities in Jundi Shapur. The purpose of this research is to Introduce some of the Nestorian scientific personalities of Khuzestan and examine their role In the transfer of science and culture to the Islamic world. In this research, the basic and fundamental association is: What was the main role of the Nestorian Christians of Khuzestan In the scientific and cultural developments of the Islamic world? It seems that the Nestorians played a prominent role in the transformation and transmission of science, especially medical knowledge, and prevented the stagnation of this scientific center with the administration of Jundishapur. They have been very influential in establishing the translation movement and translating texts from Syriac, Greek and Pahlavi languages into Arabic. This article is among descriptive analytical research and its method is based on library studies.
بررسی نقش مسیحیان نسطوری خوزستان در تحولات علمی دوران اسلامی (از ورود اسلام تا پایان قرن چهارم ه.ق)
چکیده
جندی شاپور از مراکز مهم و پرآوازه علمی به ویژه درزمینه طب بود . ورود مسیحیان نسطوری به جندیشاپور موجب تقویتاین مرکز علمی شد که پس از اسلام نقش مهمی در انتقال میراث حوزه های علمی و فلسفی هند، یونان و مصرباستان ایفا نمود . در این پژوهش که با هدف بررسی نقش مسیحیان نسطوری خوزستان در تحولات علمی و فرهنگی دوران بعد از اسلام( از ورود اسلام تا چهارم هجری ) انجام شده است کوشش سده تا به این پرسش پاسخ داده شود که نقش مسیحیان نسطوری خوزستان در تحولات علمی و فرهنگی از ورود اسلام تا پایان قرن چهارم هجری چه بوده است؟.
نتایج تحقیق حاضر که با روش توصیفی - تحلیلی انجام یافته است نشان می دهد که شخصیت های علمی نسطوری مذهب خوزستان در نهضت ترجمه و انتقال علم وفرهنگ دوران اسلامی در قرون یاد شده.نقش مهمی در تحولات علمی و فرهنگی دوران یاد شده داشته اند .در واقع نسطوریان با حفظ وانتقال علوم به ویژه دانش پزشکی مانع رکوداین مرکزعلمی شدند وپس از ورود به دربار خلفا ی عباسی و ترجمه متون علاوه بر فعال نمودن این مرکز علمی ، بغداد را نیز به مرکز مهم علمی سرزمین های اسلامی تبدیل کردند.
واژگان کلیدی: خوزستان، مسیحیان، نسطوریان، جندی شاپور، نهضت ترجمه.
مقدمه
روم از کانون های اصلی مسیحیت بود، اما با روي كار آمدن ديوكلسين، فرمان وي مبني بر عدم آزار مسيحيان ، زير پا گذاشته شد این امر موجب متواري شدن تعداد زیادی از مسيحيان شد ، گروهی از آنان بهسمت سرزمينهاي تحت تسلط ايرانيان مهاجرت کردند و از راه سوريه، وارد سرزمين ايران شدند. در آغاز مسيحيان ايران پيرو طريقه ارتدوكس بودند و سپس به شاخه نسطوري گرايش پيدا كردند. نفوذ آنان در قسمتهاي غرب و جنوب غربي به دليل نزديكي با مراكز مسيحي و همسايگي با روم و همچنين به دليل وجود اقوام سامينژاد و اسكان اسراي رومي به مراتب بيشتر بود. مسیحیان بتدریج فعالیتهای خود را در ایران افزایش دادند و به حوزه های علمی آن زمان وارد شدند یکی از ای داز تاسیس جندی شاپور توسط شاپور اول این مکان تبدیل به یکی از بزرگترین مراکز علمی جهان آن روزگار شد و باعث جذب دانشمندان و شیفتگان تحقیق و تفحص از از اکناف جهان ، بدون در نظر گرفتن تبعیض نژادی ، مذهبی و آزادی عمل در تدریس و تحقیق گردید . این دانشگاه دارای کتابخانه ای عظیم بود وبه دنبال تبعید عده ای از اطبا و فیلسوفان رومی به دلایل مذهبی و جذب آنان به جندی شاپور این مرکز رونق بسیار یافت ، ورود اسلام به ایران نیز موجب رکود این مرکز نشد و کماکان تا چندین قرن بعد ازاسلام نیز جندیشاپور موقعیت خود را به ویژه در زمینه طب جفظ کرد. استفاده از تجارب ملت های گوناگون مانند طب ایرانی، یونانی، اسکندرانی و دانشمندان سریانی باعث تکامل و پیشرفت طب ایرانی شده بود.
در بیشتر منابع تاریخ پزشکی دوران اسلامی، علاوه بر پزشکان نسطوری مذهب خوزستان مانند خاندان بختیشوع، که حدود شش نسل به امر طبابت در جندی شاپور اشتغال داشتند ، دیگرافراد حاذق در این زمینه نیز ، به دلیل مهارت ودقت نظر درپزشکی ، شناسایی و یا معالجه بسیاری از بیماران در ابتدا با عنوان طبیب ، به دربار خلفای عباسی وارد شدند ، اما رفته رفته توانستند به جایگاه ممتازی در دربار دست یابند.به تدریج برخی پزشکان جندی شاپور حوزه درسی خود را به بغداد انتقال دادند و موجب رونق علمی این شهر در زمان عباسیان شدند . با ترجمه متون پهلوی ، سریانی و یونانی به زبان عربی در زمان هارون الرشید و به ویژه مامون علاوه بر منابع پزشکی و چشم پزشکی ، برگرداندن متون فلسفی و طبی نیز به اوج خود رسید . نام آوراني مانند ابوزكريا يوحنابن ماسويه خوزي، حنين بن اسحاق و حبيش بن اعثم دمشقي ترجمه و تاليف كتابهاي پزشكي، داروشناسي و داروسازي و تشريح را بر عهده داشتند.
با توجه به آن چه آورده شد این مساله مطرح است که چهره های شناخته شده مسیحیان نسطوری فعال در حوزه های علمی چه کسانی بودند و چه نقشی را در محدوده زمانی قرن اول تا چهارم هجری ایفا کردند
تحقیقات و پژوهش هایی متعددی که پیرامون جندیشاپور انجام شده است که می توان به پژوهش سیریل الگود با عنوان تاریخ پزشکی ایران اشاره نمود وی بیست فصل کتاب خودرا ، به ادوار مختلف طب در دوران های قبل و بعدازاسلام اختصاص داده و به برخی از پزشکان ماهر جندی شاپور نیز اشاراتی داشته است . در مقاله معرفی مشاهیر(ابن ماسویه) به قلم ابراهیم مصلحی شاد به نقش پررنگ خاندان ماسویه در ترجمه متون از زبان های دیگر به زبان عربی توجه شده است محمد باقر آیت اللهی، ( 1371 )در مقاله ای تحت عنوان " جندی شاپور از طلوع تا افول ". چاپ شده در شماره 9 کیهان فرهنگی و نیز حسنعلی ممتحن در پژوهش خود با عنوان" سرگذشت جندی شاپور" تاریخچه و سیر فعالیت این مرکز علمی را مورد بررسی قرار داده اند.
هم چنین علی اکبر ولایتی در مقاله " اسحاق بن حنین پزشک و مترجم آثار یونانی"، که در سال 1389در روزنامه ی ایران به چاپ رسیده به شخصیت مترجم معروف نسطوری پرداخته است
بررسیهای انجام شده بیشتر فعالیت های علمی جندیشاپور و تاریخچه آن را مورد توجه قرار داده اند حال آن که در این پژوهش به طورمشخص نقش مسیحیان نسطوری خوزستان در تحولات علمی و فرهنگی از زمان ورود اسلام تا پایان قرن چهارم ه . ق مورد بررسی قرار داده شده است
چگونگی ورود مسیحیان به ایران
بعد از حضرت عیسی(ع) حواریون در سراسر امپراطوری روم به تبلیغ پرداختند. بهطوری که در اواخر قرن دوم در بیشتر ایالات روم مانند انطاکیه، کارتاژ و اسکندریه این دین رواج یافت(ماله، 1309: 2/310). به مرور زمان جغرافیای این دین رو به گسترش نهاد و به سبب تمایز مختلف کلامی در ماهیت عیسی مسیح(ع) انشعابات مختلفی در کلیسای مسیح رخ داد(بی ناس، 1375: 69).
اولین آشنایی ایرانیان با دین مسیح به ابتدای ظهور مسیحیت بر میگردد. عیسی مسیح همزمان با سلطنت فرهاد پنجم، دربیت اللحم فلسطین متولد شد( بدیعی، 1373: 2/ 194). در زمان اشکانیان (250 ق.م – 224 م) مسیحیت از طریق دو شهر، الرها (ادسا) و اربیل/ آربل وارد ایران گردید(آسمون، 1377: 3/366). سیاست تساهل و تسامح اشکانیان در برابرسایر مذاهب و ادیان موجب شد که این دین با سرعت بیشتری گسترش یابد . مبلغان مسیحی به واسطه این دو شهر مسیحیت را در گیلان، گرگان و بین النهرین رواج دادند . اسقفان آزادانه اجازه انجام مناسک مذهبی را از کلیسای روم دریافت می کردند و در نتیجه این فعالیت ها در سال ( 225 م) بیست اسقف نشین در محدوده بین النهرین و ایران ایجاد شد (لوکونین، 15:1365). با انتقال حکومت از اشکانیان به ساسانیان(224-651 م) مسیحیت به تدریج در میان مردم و سران دولت ساسانی طرفدارانی پیدا کرد. در آغاز مسیحیان ایران پیرو طریقه ارتدکس بودند و سپس پیرو نسطوریان شدند. تشکیل مجمعی از اسقفان شرقی در زمان فیروز یکی از گامهای برجسته در جهت تفکیک مسیحیان ایران از روم بود و بعد از رسمیت یافتن آیین نسطوری در ایران امپراطور روم درسال(489 م ) مدرسهی ادسا یا الرها را تعطیل نمود (پیگلوسکایا، 1377: 489-488). با انتخاب مذهب نسطوری در زمان بلاش اول(488-484 م) دین مسیحیت در ایران گسترش بیشتری پیدا کرد و پادشاهان ساسانی مانعی برای تبلیغات آنان ایجاد نمیکردند .بعد از پیروزی شاپور اول بر والرین امپراطور روم در سال(260 م) و تسلط بر انطاکیه وی ساکنان آنجا را به ایران منتقل نمود. آنها در شهرهایی از جمله بیشاپور، جندی شاپور، شوش، شوشتر و دیگر شهرهای فارس اسکان داده شدند. این مهاجرین در نواحی مختلف موجب انتشار عقاید مسیحیت شدند(گیرشمن، 1349 : 391). پس از آنکه در زمان شاپور دوم(309– 379 م) ،کنستانتین مذهب مسیحیت را دین اصلی امپراطوری روم اعلام کرد، سیاست ایرانیان در برابر مسیحیان تغییر کرد و تا مرگ شاپور دوم مسیحیان دوران سختی را پشت سر گذاشتند(کریستن سن، 1387 : 291 ).
بعد از بسته شدن مدرسه آتن در سال(529 م) توسط ژوستینین یکم، دانشمندان این مدرسه راهی جندیشاپور شدند. خسرو انوشیروان در سال(539 - 571 م) نیز از دانشمندان برجستهای که تعداد آنها را هفت نفر ذکر نمودهاند به گرمی استقبال نمود(برنال، 1354: 201) این پادشاه در دین تعصب نداشت و دوستدار حکمت و فلسفه بود از این رو دربارش مجمع دانشمندان و پناهگاه فلاسفه و حکما شد . در این زمان جندی شاپور یک مرکز علمی بین المللی بود که از سایر نقاط برای فراگرفتن علم ، حکمت و دانش به آن جا روی می آوردند . ( سامی ، 1389 : 1/259) هرچند خسرو پرویز در ابتدای حکومتش به علت همراهی های امپراطور روم و دوتن از همسران وی که از مسیحیان بودند سیاست مدارابا مسیحیان را در پیش گرفت تغییر عقیده شیرین همسر خسرو پرویز در نتیجه نفوذ یکی از پزشکان دربارو حمله هراکلیوس به ایران، خسرو در سیاست خود تجدید نظر نموده و بر مسیحیان سختگیری زیادی نمود. ( امام اهوازی، 1379 : 121) . آخرین اخبار از مسیحیان نسطوری ایران مربوط به سالهای( 652 م /35 ق ) در زمان یزدگرد سوم است که نشان می دهد: "بعد از کشته شدن یزدگرد سوم، اسقفان مسیحی نسطوری، وی را به خاک سپردند" ( ثعالبی، 1368: 476 ).
نسطوریان از جنبه علمی و ادبی نقش بسیار مهمی در توسعه وپیشرفت علوم در خوزستان داشتهاند. به نظر میرسد اردشیر قبل از مرگ اندیشه بنای شهری به عنوان یک پایگاه علمی را در سر میپروراند اما نتوانست آن را محقق سازد. هنگامیکه والریانوس از شاپور اول شکست خورد، تعدادی از مردم انطاکیه که در بین آنها مهندسین، پزشکان و کشیشان نیز بودند به عنوان اسیر به محلی به نام جندی شاپورانتقال داده شدند. (تکمیل همایون، 1368: 319) جندی شاپور یک مرکز بزرگ علمی مانند دانشگاههای کنونی بود که رشتههای مختلف و مخصوصا پزشکی در آن تدریس میشد و دارای بیمارستانی بود که مردم به طبیبهای مدرس آن جهت معالجه مراجعه مینمودند. این مرکز دارای کتابخانه غنی و رصدخانه نیز بوده است. (فرشاد، 1365: 804 ).مدرسین و دانشجویان آن از اقلیتهای مختلفی از جمله مسیحیان نسطوری تشکیل میشدند چرا که در این دانشگاه مباحثات و مجادلات دینی و کلامی وجود نداشت و تاثیر کلیسا و نفوذ موبدان و سایر ادیان به دور بود ، همین امرفضای مناسبی را برای فعالیت مسیحیان فراهم آورد. در این مرکز مسیحیان یونانی، سریانی و زرتشتیان ایرانی و سایر ملل و احتمالا پیروان دیگر ادیان فعالیت میکردند. بنابراین آنچه از مدرسه و بیمارستان به یادگار مانده صرفا جنبه علمی داشته است نه کلامی. تعلیمات آنجا آمیختهای از تجارب علمی ایرانی، یونانی و هندی بود(محمدی ملایری، 1374: 243 ).
شیفتگی خسرو انوشیروان به مباحث فلسفی موجب تاسیس آموزشگاه تازهای برای تحقیقات فلسفی و پزشکی در جندی شاپور گردید. تسامح و تساهل وی مسیحیان به خصوص نسطوریان را در بر می گرفت (الهاشی، 1339: 195). نسطوریان که متاثر از فرهنگ یونانی بودند بسیاری از کتب فلسفی یونانی را به سریانی ترجمه کردند. این گروه ترجمه سریانی کتب سقراط و جالینوس را دراختیار داشتند و در زمینه پزشکی گامهای استواری برداشتند(قفطی، 1371: 132). اغلب پزشکان ایرانی دارای این مذهب بودند و چون پیرو کلیسای ایران بودند، از فرهنگ ایرانی الهام گرفته بودند.
نسطوریان بعد از فتح خوزستان:
فتح خوزستان در زمان عمر 13-23) )روی داد . ابوموسی اشعری به دستور عمر به سوی اهواز راهی شد و روستا به روستا و شهر به شهر را فتح کرد. او بر تمامی سرزمین اهواز به جز شوش، مناذر شوشتر، و رامهرمز غلبه کرد (بلاذری، 1337: 57-55) ابوموسی در مناذر که لشگر بزرگی از پارسیان جمع شده بودند ، رفت، اما پس از نبرد سختی، اعراب غلبه یافتند( کوفی، 1392 : 858)گزارش شده است که بعد از فتح شوش گروهی از سپاه اعراب به فرماندهی ابوسیره، جندی شاپور را محاصره و به شرط عدم تعرض مسلمانان به مال و جان آنها داوطلبانه تسلیم سپاه ابوموسی اشعری شدند به نوشته طبری، در زمان خلیفه دوم ابوسیره (یكی از سرداران ابو موسی اشعری) جندیشاپور را محاصره كرد. بندهای كه اصل وی از جندیشاپور و جزو سپاه اشعری بود، بدون اطلاع و خودسرانه، اماننامهای به درون شهر انداخت و مردم جندیشاپور به اعتبار آن، دروازههای شهر را گشودند و حاضر به پرداخت جزیه شدند. عمر نیز اعتبار امان نامه را تأیید كرد.( طبری،1394،ج 4: :93ـ94)
پس از فتح این ناحیه مسیحیان آنجا نیز مانند مسیحیان سایر نقاط ایران روحیه بیطرفی پیش گرفتند، از اینرو اعراب با آنها رفتار مسالمت آمیزی داشتند(میلر، 1981م : 319 )و به این صورت جندیشاپور کماکان مرکز مسیحیان نسطوری باقی ماند. بدینترتیب کلیسای شرق به عنوان اقلیت رسمی اهل کتاب قلمداد شد. اما مسیحیان مجاز به تبلیغ مذهبی یا تلاش برای تغییر دین مسلمانان نبودند. در زمان خلافت امویان ، ایران مقر جاثلیق نسطوریان بود( ابونا، 1993م: 160). مسیحیان در انتخاب روسای دینی خود آزاد بودند، اما زمانی که برای تعیین رئیس اختلاف بروزمیکرد، خلفا برای رفع بحران ناچار به مداخله می شدند (دورانت،1373: 3/425) اشاره مستقیمی به ارتباط خلفای اموی با نسطوریان و پزشکان مسیحی جندی شاپور نشده است، با اینوجود میتوان حدس زد نسطوریان بهدلیل تفکر تبعیض نژادی و عقیده برتری عرب بر سایر اقوام و قرار داشتن مقر امویان در دمشق که سبب نفوذ علوم یونانی در آنجا شده بود مجالی برای نشو و نما نداشتند(آیت اللهی، 1371: 11). اما این بهمعنی عدم تاثیرگذاری نیست. ابن اثال پزشک دربار دمشق که معاویه او را به این سمت برگزید مسیحی و اهل جندی شاپور بود. (ابن ابی اصیبعه، 1956: 3/241-281) خلفای اموی که از طب پیشرفته جندی شاپور و پزشکان مسیحی آن اطلاع یافتند. چند نفر را برای آموختن طب و اداره امور بیمارستان آینده در دمشق رهسپار جندی شاپور کردند. آنها طب را فرا گرفته و به دمشق باز گشتند و در قلمرو حکومت امویان به ایجاد حوزه های درس طب پرداختند و تا جایی پیش رفتند که درصدد برپایی بیمارستانی در دمشق برآمدند. به همین دلیل در سال(88 ق) ولیدبن عبدالملک خلیفه اموی دستور داد تا در شهر دمشق نخستین بیمارستان اسلامی تاسیس گردد(زیدان، 1372: 241-281).
با شرایط ایجاد شده مسیحیان نسطوری توانستند به فعالیتهای اجتماعی و علمی خویش ادامه داده و نقش فعال خویش را در جندی شاپور حفظ نمایند. به نظر میرسد که مرکز علمی جندی شاپور و کلیه متعلقات آن از قبیل بیمارستان، رصدخانه ، کتابخانه و کلاسهای درس از گزند ویرانی در امان مانده باشد. و تا سالیان متمادی به فعالیت خود ادامه داد و مراکز علمی و بیمارستان دیگر نقاط سرزمینهای اسلامی متاثر از جندی شاپور بودند(دورانت، 1370: 4/386).
نقش نسطوریان درتحولات علمی بعد از اسلام :
هر چند امویان متاثر از نسطوریان خوزستان شدند، اما این شهر بعد از فتوحات اسلامی و استقرار خلافت در شام از طرف خلفا و دستگاه آنها مورد عنایت قرار نگرفت. پس از به قدرت رسیدن عباسیان و انتقال مرکز خلافت از دمشق به بغداد و نزدیکی آن به جندی شاپور ، همچنین حضور ایرانیان با کفایت بهعنوان وزیر در دربار خلافت باعث توجه آنان به دانشمندان و علمای نسطوری جندی شاپور شد. در قرن سوم ه. ق پزشکان و علمای نسطوری به بغداد منتقل شدند که از حمایت دولت و تجهیزات بیشتر و بهتری برخوردار بود. نسطوریان در دو زمینه علمی و ترجمه در دوره خلافت عباسیان نقش پر رنگی داشتند.(Lutz ,1990:75) در زمینه علمی به دلیل نیاز خلفا به سلامتی همواره طبابت و پژشکی از جایگاه ویژه ای برخوردار بود در کنار پزشکی علوم وابسته به این رشته چون داروسازی ، گیاه شناسی و بررسی خواص دارویی گیاهان و تشریح نیز رشد کرد .
اینکه برخلاف کمبود امکانات مفصل و قابل اطمینان درباره اوضاع و احوال داخلی و منطقهای قبل از عباسیان، خوزستان بهخصوص شهر جندی شاپور باید منطقه مسیحیان نسطوری ایرانی-سوریهای در نظرگرفته شود که بعدها به عنوان محصلان ارشد گسترش فتوحات و دستیابی به آثار علمی سایر تمدن ها به همراه علاقه برخی خلفای عباسی به ویژه هارون و مامون عباسی موجب شد تا گردآوری و ترجمه کتب از زبان های مختلف به زبان عربی رونق گرفته و زمینه را برای تحول علمی بزرگ این دوران فراهم سازند . بی گمان گردانندگان اصلی نهضت ترجمه نه خلفا بلکه مترجمان بودند که غالبا ایرانی و ازنسطوریان خوزستان و فعالان حوزه علمی جندیشاپور بودند.
نقش نسطوریان خوزستان در پزشکی:
آوازه شهرت علمی جندی شاپور را حارثبن كلده ، كه از جندی شاپوریان طب آموخته و در فارس طبابت كرده و ثروتی اندوخته بود (ابنجلجل، ص 54؛ابنعبری، ص 156)، بیش از گذشته به گوش اعراب رساند. از زمان بازگشت حارث به طائف تا زمان فرا خوانده شدن جرجیسبن بُختیشوع نزد منصور عباسی، اخبار چندانی از فعالیت مدرسه جندیشاپور در دست نیست . آنچه مسلم است پزشكان و استادان جندیشاپور در فاصله فتح این شهر به روزگار خلافت عمر تا اوایل دوره عباسی مجبور بودند مستقل از حمایت حكومت به كار خود ادامه دهند و مدرسه و بیمارستان شهر را بگردانند (محمدی ،1370 : 7)میتوان با اطمینان گفت كه در این میانه فترتی در فعالیت علمی جندیشاپور روی نداده است (الگود، 1352: 68) از آن جا که از تأثیر برخی آموزههای زردشتی، همچون ثنویت، كه زمانی بر اصول پزشكی یونانی رایج در جندیشاپور مؤثر بود (همان، ص 48)، قدری كاسته شد، اما تعالیم مسیحی همچنان مانع از اهتمام پزشكان جندیشاپور به برخی حوزههای پزشكی، همچون كالبدشناسی، میشد (همان، ص 326ـ327). آنان، بهرغم تأثیرپذیریشان از پزشكی نظری یونان، فعالیت خود را بیشتر به پزشكی بالینی و داروشناسی و داروسازی محدود كرده بودند (سزگین، ج 3، ص 9)
ورود نسطوریان به دربار خلافت به روزگار منصورخلیفه عباسی سال(148 ق) بر میگردد و از طریق طبابت بود .شدت گرفتن بیماری منصور و ناتوانی پژشکان در درمان آن موجب شد تا به پزشکان جندی شاپور روی آورد و جرجیس بن بختیشوع رئیس بیمارستان و مرکز علمی جندی شاپور را برای درمان خود به بغداد فراخواند که طبابت این شخص در علاج منصور کاملا موثربوده است (قفطی، 1371 :338-ابنابیاصیبعه، : 183). وی پس از درمان خلیفه عزت بسیار یافت و بعد از چهار سال اقامت در بغداد به جندیشاپور بازگشت و وعده داد تا شاگرد خود عیسیبن شُهلافا/ شهلاثا را به جای خود به بغداد بفرستد (ابنابیاصیبعه، : 185؛99)
خاندان بختیشوع نسل اندر نسل ریاست دانشگاه جندی شاپور را به عهده داشته اند و برخی از آنان پیوسته با دربار خلفای عباسی در ارتباط بوده اند. آن ها وارث تمام رشته هایی بودند که از سده پنجم میلادی به بعد در دانشگاههای ادسا ، نصیبین و جندی شاپور تدریس می گردید(نجم آبادی ، 1341 : 460) . مهم ترین اعضای این خاندان عبارت بودند از : 1. بختیشوع بزرگ 2 . جرجیس بن بختیشوع رییس بیمارستان جندی شاپور که بعد ازاقامت چهارساله درشهر بغداد خلیفه وی را به همراه یک خادم و ده هزار دینار روانه جندی شاپور نمود . 3. بختیشوع دوم فرزند جرجیس از اطبا جندی شاپور که طبیب مهدی ، هادی و هارون الرشید بوده ودر زمان اعزام پدرش به بغداد ، ریاست بیمارستان را به عهده گرفت . اونیز مانند پدرش در زمینه طبابت کتابی به نام " التذکره " را نگاشت ( ابن العبری ، 1377 : 170) . 4. جبراییل فرزند دوم بختیشوع دوم نیز از پزشکان یزرگ جندی شاپور بود که وظیفه معالجه هارون الرشید ، امین و مامون عباسی را به عهده داشت . هارون وی را رییس همه پزشکان نمود و مقامش روزبه روز بالاتررفته تا جایی که هرکس از خلیفه درخواستی داشت به جبراییل رجوع می نمود ( صفا، 1335 : 52 )
ورود این خاندان راه را برای سایر نسطوریان فعال در جندیشاپور گشود و به تدریج زمینه برای انتقال علوم به بغداد فراهم شد . پزشكان نسطوری جندیشاپوری در بغداد قدر و منزلت بسیار یافتند، این موضوع از گلایه یكی از طبیبان عصر جاحظ از كسادی بازار پزشكان عرب در مقایسه با طبْ آموختگان جندیشاپوری یا مسیحی پیداست (جاحظ، ص 145). از سوی دیگر، مركزیت یافتن بغداد در نهضت ترجمه آثار یونانی باعث مهاجرت گسترده طبیبان جندیشاپور به بغداد شد. آنان در آنجا بیش از جندیشاپور امكان تحقیق و تدریس پزشكی و دستیابی به ترجمههای سریانی داشتند (گوتاس، ص 118). این مهاجرتها اگرچه از رونق علمی جندیشاپور كاست، اما زمینه انتقال دانش و تجربه این مركز علمی را به بغداد بیش از گذشته فراهم آورد و نقشی درخور توجه در شكلگیری نهاد بیمارستان در جهان اسلام داشت .
تأثیر جندیشاپور بر پزشکی اولیة دورة عباسیان نظر به نقش برجسته ای که به خانوادة بُختیشوع (همگی پزشکان مسیحی نسطوری ) داده شده بود، آشکار است . دوازده عضو این خاندان برای هشت نسل ، از اواسط سدة دوم تا نیمة دوم سدة پنجم ، پزشک و مشاور خلفا و غالباً بانی ترجمة متنهای پزشکی و تألیف رسالات جدید بودند. در 148 خلیفه منصور، که دچار درد معده بود، جُرجیس بن جبرائیل بن بختیشوع ، سَرپزشک و مؤلف کنّاشی به سریانی ، را از جندیشاپور به بغداد فراخواند. جرجیس سرانجام به جندیشاپور بازگشت و پس از 151 در آنجا فوت کرد، اما پسرش در 171 به عنوان پزشک خلیفه هارون الرشید به بغداد فراخوانده شد و تا زمان مرگش در 185 در آنجا ماند. نسلهای بعدی پزشکان خانوادة بختیشوع در بغداد مقیم شدند.
وی پزشک ایرانی نژاد و مسیحی نسطوری، شاگرد جبراییلبن بختیشوع و معلم حنین بن اسحاق و از مردم خوزستان بود. او پزشک مخصوص مامون بود و از طرف وی به ریاست بیت الحکمه بغداد برگزیده شد و در این شهربه چشم پزشکی پرداخت و پس از معالجه چشم خادم فضل بن ربیع و سپس خود فضل به دربار خلیفه هارون راه یافت و به سرعت ترقی نمود( مصلحی شاد، 1389: 192-189).
سرنوشت ماسَوَیه نیز سبب مهاجرت جندیشاپوریان را به بغداد روشن میسازد. او كه حتی سواد خواندن و نوشتن نداشت، سی سال در بیمارستان جندیشاپور داروسازی كرد و پس از آنكه از كار بركنار شد با نومیدی به بغداد رفت، اما در آنجا، با اتكا به تجربیاتش، چشم پزشك مخصوص خلیفه شد (ابنابیاصیبعه، 1956: 242ـ243). یوحنا پسر ماسَوَیه نیز در چشمپزشكی تبحر داشت و بیش از چهل اثر در پزشكی نگاشت (ابنابیاصیبعه، 1956: 255). او در بغداد مدرّس مهمترین مجلس درس طب آن روزگار بود و با آنكه اصنافی گوناگون از اهل علم و ادب به حلقه درس وی رفت و آمد داشتند (همان، ص 249)، آنچنان كه ابنابیاصیبعه گزارش داده است او نیز، همچون دیگر پزشكان جندیشاپور، مایل نبود دانش خود را به همگان بیاموزد. عتاب وی با حُنَینبن اسحاق، از اهالی حیرَه، نیز به همین سبب بود.(ابن ابی صبیعه، 1956 :257) گفته شده که شاپور بن سَهْل پزشک مسیحی دربار متوکل خلیفة عباسی ، نیز پیش از آمدن به بغداد در جندیشاپور به کار پزشکی مشغول بود. ظاهراً ابن ماسویه به دلیل اشتهار به حاضرجوابی گاهی شنوندگانِ بسیاری را جلب می کرد. شخصیت مهم دیگر علی بن سَهْل رَبَّنِ طبری بود که کمی پس از 240 درگذشت . او فردوس الحکمة روشهای پزشکی یونانی ـ رومی را خلاصه کرد وفصل جداگانه ای نیز به پزشکی هندی اختصاص داد. اما پزشکان نسطوری کوششی در جهت تلفیق مطالب و تجارب هندی را با پزشکی یونانی ـ رومی نداشتند. تقریباً سی پزشک دیگر که پیش از ربع آخر سدة سوم به کار درمان اشتغال داشتند، با نام و برخی با نوشته های به جای مانده شان شهرت دارند. در پایان این سده ، نظام بقراطیِ آسیب شناسی ، به ویژه آنچنان که جالینوس مروّج آن بود، اساس تقریباً همة مباحث علمی پزشکی دورة اسلامی را تشکیل می داد. (سزگین، 1376:ج 3، 173ـ174)
آخرین رئیس بیمارستان جندی شاپور شاپوربن سهل ذکر شده است که مدتی ریاست دانشگاه جندی شاپور را به عهده داشت. وی چشم انداز دارویی داشت و کتاب، فرمول جندی شاپور را نوشت و یا گردآوری نمود که یادداشتهای پزشکی به کار رفته در آن جا را تامین می نمود. نسخه کوتاه تر، آکاباردین کبیر یا کتاب دستور داروسازی بزرگ وی شامل خواندن تمام دستور العملها، قالب داروها(مثل دانهها، روغنها، شیافها) و درمان انواع بیماریها مانند کرم کدو، سرفه، برآمدگی یا ورم میباشد. این کتاب که اصل و منشا علمی آن جندی شاپور در خوزستان بوده است، به عنوان فرمول بیمارستان بغداد در دوره اسلامی به کار میرفت(Khal, 2003:10 ).
با تلاش نسطوریان مدرسه جندی شاپور در محیطی که مرکز تجمع دانشمندانی با ملیتهای گوناگون بود پزشکی ایرانی، یونانی و هندی را با هم در آمیخت و زمینه را برای زایش پزشکی اسلامی هموار کرد. آمیزش مکاتب مختلف پزشکی در جندی شاپور از ترکیبی خبر میداد که بنیاد پزشکی عصر اسلامی شد، چنان که پیشهها و سازمانهایی که در آنجا بنیاد گرفته بودند نیز بر آن چه چندین قرن بعد در بغداد و دیگر مراکز تمدن اسلامی دیده شد تاثیر زیادی نهاد(Nasr,1975:414). به دنبال گرایش پزشکان نسطوری و عزیمت آنها به بغداد پویایی جندی شاپور رو به افول گذاشت(ابن ندیم، 1350: 413). در زمان خلافت عباسیان اندوخته علمی و فرهنگی که نتیجه چندین قرن افکار و اندیشههای علمی و بهخصوص تجارب پزشکی جندی شاپور به مرکزیت خوزستان بود به بغداد انتقال یافت. در واقع تاریخ پزشکی اسلام را در سدههای نخست باید دارای دو مکتب شمرد. مکتب جندی شاپور و مکتب بغداد. جندی شاپور همچنین الگوی تاسیس بیمارستانهایی شد که در بلاد اسلامی دایر گردید( اکبری، بی تا: 9). پزشکان نسطوری در تاسیس برخی بیمارستانها نقش مهمی داشتند. نخستین بیمارستان بغداد که به دستور هارون الرشید بنا شد به راهنمایی جبراییل بن بختیشوع دوم صورت گرفت(زیدان، 1372 : 186). در این دانشگاه علاوه برطب ، رشته های وابسته به آن نیز مانند گیاه شناسی و داروسازی تدریس می شدند
نقش نسطوریان خوزستان درنهضت ترجمه:
در زمان خلافت هارون الرشید و حضور برامکه در دربار خلافت هم چنین دردوران خلافت مامون و به دلیل علاقه وی به علم و فلسفه ، فعالیت های علمی به اوج خود رسید و بغداد تبدیل به کانون اصلی علوم و فلسفه جهان اسلام شد .
با تاسیس بیتالحکمه ترجمه تبدیل به جریان علمی عظیمی شد که موجب انتقال علوم ملل مختلف به مسلمانان شد و ترجمه کتابهای علمی را به عربی تسهیل کرد .در این جریان نسطوریان نقش موثری داشتند. زبانهای سریانی و پهلوی در جندی شاپور رواج داشت اما فقط به زبان سریانی که خویشاوندی نزدیکی با زبان عربی داشت تدریس می شد. (سجادی، بی تا : 276). نسطوریان با ترجمه بسیاری از آثار، خوزستان را به یکی از مراکز ترجمه زمان خود تبدیل ساختند. جرجیس از دوستداران تالیف و ترجمه بود و چون مسلط به زبانهای پهلوی، سریانی و عربی بود، چندین کتاب در زمینه طب از زبانهای مذکور به عربی در آورد(ممتحن، 1374: 181). ازدیگر مترجمان جندی شاپور ابوزکریا یوحنا(یحیی) وابن ماسویه خوزی حدود (243-161 ق) است. مهمترینِ آنان مسیحی نسطوری دیگری به نام ابن ماسویه است که پدرش پیش از رفتن به بغداد از پزشکان جندیشاپور بود. ابن ماسویه شمار در خورِ توجهی تک نگاری به عربی دارد که در بارة موضوعهایی چون تبها، جذام ، مالیخولیا، مسائل تغذیه ، بیماریهای چشم و اصول پزشکی است . گفته می شد که ابن ماسویه مرتّباً نوعی «مجلس » تشکیل می داد که بیماران در آن با وی مشورت می کردند و مسائل را با شاگردانش (ازجمله ، حنین بن اسحاق ) درمیان می گذاشت . (اولیری، 1342: 170-160)
پرکارترین مترجم بیت الحکمة نیز مسیحی نسطوری ، حنین بن اسحاق عِبادی بود که اصلاً اهلِ حیرَه در جنوب عراق بود. وی به درس ابنماسویهراه یافت و یكی از بزرگترین چشمپزشكان دوره اسلامی شد. حنین به همراه پسر و برادرزادهاش حبیش بنیاد مکتب حنین را پایه نهادند که مهمترین نقش را در ترجمه آثار یونانی و انتقال به جهان اسلام به عهده داشتند(اولیری، 1342: 170-160و ولایتی، 1389: 2). وی در طب، فلسفه، اخلاق، علوم طبیعی و کلام مسیحی آثار فراوانی تالیف و ترجمه نموده است. منابع کهن دوره اسلامی ترجمه و تالیفات عربی و سریانی بسیار زیادی را به او نسبت دادهاند(هاشمی، 1385: 38). از آنجاکه حنین دو اثر مهم جالینوس به نامهای" من الحمیات المختلفه " و " من اقسام الحمیات " را به عربی بازگرداند مورد توجه جبراییل بن بختیشوع قرار گرفت و به دربار خلیفه راه یافت و تا پایان عمر به کار ترجمه مشغول بود .حنین نوشته های پزشکی بدیعی نیز تألیف کرد، از جمله ، رسالة بسیار پرنفوذ کتاب المسائل فی الطّب للمتعلمین و رسالة چشم پزشکی کتاب العَشر مقالات فی العین .وی دو ماه قبل از مرگ ، ترجمه کتاب" اساس صناعت طب جالینوس" را آغاز کرد ولی کارش ناتمام ماند. اندکی پس از پا گرفتن نهضت ترجمه، تالیف زبان یونانی نیز اندک اندک در صحنه ظاهرشد و از آن پس کتابهای فلسفی و علمی یونانی که در گذشته نخست به زبان سریانی ترجمه میشد مستقیم به زبان عربی بازگردانیده شد. آغازگر این پیشرفت بزرگ نیز حنین بناسحاق از شاگردان با واسطه جندی شاپور بود که حق بزرگی برگردن تمدن اسلامی دارد(سجادی، بی تا: 275).
حنین و مترجمان دیگری ، مثلاً قُسطابن لوقا ی ملکائی که به عنوان مشاور و دانشمند به دربار راه داشتند، از طریق ترجمه ها و تألیفات خود نقشی اساسی در تکوین واژگان علمی و پزشکی کلاسیک عربی ایفا کردند.
ابن ماسویه در رشته های مختلف پزشکی چون چشم پزشکی، داروشناسی، داروسازی و تشریح آن آثار مهمی را تالیفکردهاست و درباره بیماریهای عصبی و روانی نیز تک نگاریهایی داشته است که ازبینرفته اند(مصلحی شاد، 1389: 189). دورساله اواز معروفیت زیادی برخوردار میباشد: رساله " النوادر الطبیه " که آن رابه شاگرد خود حنین بن اسحاق اهدا کرده بود و رواج فراوان یافت و دیگری نیز کتابی به " نام دغل العین " یا اختلال چشم بود که در زمانهای بعدی مورد توجه قرار گرفت و در زمان خلافت القاهربالله از کتابهایی گردید که برای امتحان پزشکان به کار میرفت. این کتاب را قدیمیترین کتاب در چشمپزشکی میدانند
بیش از دو قرن پزشکان نسطوری دیگرهمچون خاندان ماسویه، شاپوربن سهل، عیسی بن چهاربخت و دیگران با پیشینه درخشان پزشکی در جندی شاپور هم پزشک خلیفگان و بزرگان دربار و هم پیشگامان ترجمه نوشتههای کهن یونانی، هندی، سریانی و یهودی در زمینه پزشکی و فلسفی و دیگر دانشهای بیگانه به زبان عربی بودند(نخستین، 1367: 35).
به نظر میرسد تاثیر مسیحیان نسطوری خوزستان بر تحولات علمی و فرهنگی جهان اسلام از سه لحاظ حایز اهمیت است اول: به دلیل انتخاب دمشق به عنوان مرکز حکومت و تعصبات مذهبی در دوران اموی، نسبت به علما و دانشمندان نسطوری توجه کمتری صورت میگرفت در حالیکه این روند در زمان خلافت عباسیان به طور کلی تغییر نموده است دوم: فراهم شدن فضای باز سیاسی، تسامح و تساهل مذهبی، علاقه و تشویق نخبگان علمی و فرهنگی توسط برخی از اعضای خاندان خلفای عباسی از جمله هارون الرشید و مامون و برپایی نهضت ترجمه، باعث گردید که توجهی ویژه نسبت به برخی مسیحیان نسطوری از جمله خاندان بختیشوع صورت بگیرد و این مساله باعث رقم زدن دورانی طلایی برای حکومت خاندان عباسی شده است . سوم: بعداز انتقال مرکز علمی به بغداد در سایه حمایت خلفای وقت علاوه بر خاندان ذکرشده که چندین نسل در دانشگاه جندیشاپور مشغول فعالیتهای علمی بوده اند، دیگر خاندان ها نیز سهمی مهم در مطالعه، پژوهش و ترجمه آثار در زمینههای مختلف بهخصوص پزشکی از زبانهای مختلف به زبان عربی داشتهاند.
نتیجهگیری:
پژوهش حاضر نشان می دهد که حضور نسطوریان در خوزستان به قبل از اسلام باز می گردد . پس از بسته شدن مدارس فلسفی یونان به فرمان امپراطوری روم به ایران گریخته و به مرور زمان نقشی برجسته در پیشرفتهای علمی در این مکان را ایفا نمودند به تدریج پزشکان و دانشمندان از ملیتهای مختلف در این مکان، گردهم جمع شدند که در این میان نسطوریان نقش پررنگی داشتند. پس از ورود اسلام به ایران فعالیت جندیشاپور اگرچه با چالش هایی مواجه شد ولی به کلی تعطیل نگردید و میراث بزگ علمی این مرکز علمی به ویژه در زمینه طب به بغداد منتقل شد. مسیحیان نسطوری در پزشکی و ترجمه تاثیر قابل توجهی از خود بر جای گذاشتند. حضورنسطوریان به علت نیاز خلفا به طبیبان حاذق از همان دوران امویان آغاز شد ولی پس از انتقال مرکز خلاف به بغداد و نزدیکی آن به جندیشاپور عالمان و طبیبان نسطوری به طور فزاینده ای به دربار خلافت عباسیان راه یافتند و توانستند در زمینه های علمی تاثیر گذار باشند . در واقع پایگاه قوی و تبلیغاتی نسطوریان جندی شاپور بود و طب دوران اسلامی را میتوان برخاسته از سنت طبی جندی شاپور و ساخته پزشکان برجسته و شاگردان به نام این مرکز علمی و طبی دانست. بختیشوع و هشت نسل از بازماندگان وی هم چنین شاگردانش چون ماسویه و نیز یوحنابن ماسویه در زمینه پزشکی به ویژه چشم پزشکی مطالعات زیادی را انجام دادند و با ترجمه کتب طب هندی و سریانی راههای درمانی جدیدی برای مداوای خلفا ارائه دادند که مبنای معالجات بعدی قرار گرفت. نقش دیگر نسطوریان همزمان با طبابت ترجمه متون علمی بود با تاسیس بیت الحکمه توسط مامون ریاست این مرکز به یکی از مترجمان فعال نسطورییعنی حنین بن اسحاق سپرده شد وی با کمک گروهی از مترجمان مسیحی مذهب به دقت آثار علمی زیادی را ترجمه نمودند و. تالیفات و آثار علمی زیادی بهخصوص در زمینه پزشکی و دارو سازی را به عربی برگرداندند وپایه های تحول علمی را در دوران عباسیان استجکام بخشیدند.. خاندانهای نسطوری بختیشوع، ماسویه، شاپوربن سهل، عیسیبن چهاربخت از پیشگامان ترجمه دانشهای بیگانه به زبان عربی به شمار میرفتند .
منابع و مآخذ
1. آسمون، یس پیتر ج. ب ، 1377 ، تاریخ کمبریج: حسن انوشه، ج 3، تهران: امیرکبیر.
2. ابن ابی اصیبعه، موفق الدین احمدبن قاسم(1956م). عیون الانبافی طبقات الاطبا، بیروت: دارالفکر.
3. ابنجلجل،1955 طبقات الاطباء و الحكماء، چاپ فؤاد سید، قاهره
4. ابن العبری ، ابوالفرج جمال الدین ( اهرن ) بن توما ، 1377 ، تاریخ المختصرالدول ، ترجمه همایون آیتی ، تهران : انتشارات دانشگاه علمی و فرهنگی
5. ابن خلدون، عبدالرحمن ، 1388، مقدمه ابن خلدون، ج2، تهران: انتشارات علمی و فرهنگی.
6. ابن ندیم، محمد بن اسحاق ، 1350، الفهرست، به کوشش محمدرضا تجدد، تهران: نی .
7. الگود، سیریل 1352، تاریخ پژشکی ایران از دوره باستان تاسال1934، محسن جاویدان، تهران، اقبال
8. .امام ( اهوازی ) ، عباس ، 1379، تاریخ خوزستان ، تهران : انجمن آثار و مفاخر فرهنگی .
9. بدیعی ، ربیع ، 1373 ، جغرافیای مفصل ایران، ج2، تهران: اقبال.
10. برنال، جان ، 1354 ، علم در تاریخ، ترجمه حسین اسدمور پیرانفر و کامران فانی، ج 1، تهران: امیرکبیر.
11. بلاذری، احمد بن یحیی ، 1389 ، فتوح البلدان، ترجمه آذرتاش آذرنوش، به کوشش و تصحیح محمد فروزان.
12. بلاذری، احمد بن یحیی، 1337، فتوح البلدان ، محمد توکل،.نقره تهران
13. بی ناس، جوان ، 1377 ، مسیحیت و بدعتها ، ترجمه عبدالرحیم سلیمانی اردستانی، قم: مدرسه فرهنگی.
14. . پیگلوسکایا، ن ، 1377 ، شهرهای ایران در زمان پارتیان و ساسانیان، عنایتالله رضا، تهران: نشر علمی و فرهنگی.
15. ثعالبی، ابومنصور عبدالملک بن محمد ، 1368 ، غرور الاخبارملوک الفرس و سیرهم، تهران: نقره.
16. جربزه دار، عبدالکریم، نفیسی، سعید ، 1392، مسیحیت در ایران تا صدر اسلام، تهران: اساطیر.
17. دلیسی اونز اولیری، 1342،انتقال علوم یونانی بعالم اسلامی، ترجمه احمد آرام، تهران
18. دورانت، ویل ، 1373، تاریخ تمدن، عصرایمان، ج 4، ابوطالب صارمی و دیگران، تهران: انتشارات انقلاب اسلامی.
19. رضاخانی، خداداد، امیری باوندپور، سجاد، 1395، رویدادنامه ی سریانی موسوم به رویدادنامه ی خوزستان، تهران: ابنسینا.
20. زیدان، جرجی، 1372 ،تاریخ تمدن اسلام، علی جواهرکلام، تهران: امیرکبیر.
21. سارتن، جرج ، 1336 ، تاریخ علم، ترجمه احمد آرام، ج 1، تهران: بی جا.
22. .سامی ، علی ، 1389 ، تمدن ساسانی ، ج 1، تهران : سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی و دانشگاهها ( سمت ).
23. سزگین ، فواد1376، كتابنامه جامع علوم عربی ج3،موسسه نشر و طبع
1. 25 سجادی، صادق ، بی تا، " جندی شاپور در دورهی اسلامی"، نامهی پژوهش 4، ص288-269.
2. شرفی صفا، حبیب، 1396، " تاریخنامه خوارزمی" سال پنجم، شماره شانزدهم، ص110-96.
3. .صفا ، ذبیح الله ، 1384 ، تاریخ ادبیات ایران ، ج 1 ، خلاصه جلداول ودوم ، تهران : انتشارات ققنوس .
4. طبری، محمد بن جریر ،1394 ،تاریخ الرسل و الملوک ، ترجمه ابوالقاسم پاینده، ج ،3 .اساطیر تهران
5. فرای، ریچارد، 1393 ، میراث باستان شناسی ایران، مسعود رجب نیا، تهران: امیرکبیر.
6. فرشاد، مهدی، 1365 ، تاریخ علوم در ایران، ج 2، تهران: موسسه انتشارات امیر کبیر.
7. . قفطی، ابوالحسن علی بن یوسف ، 1371، تاریخ الحکما، به کوشش بهمن دارابی، تهران: نشردانشگاه تهران.
8. کریستن سن، آرتور ، 1387 ، ایران در زمان ساسانیان، ترجمه رشید یاسمی، تهران: نگارستان کتاب زرین.
9. گیرشمن، رومن ، 1349، تاریخ ایران از آغاز تا اسلام، ترجمه محمد معین، تهران: نشر کتاب.
10. . لوکونین، ولادیمیر ، 1365 ، تمدن ایران در روزگار ساسانیان، عنایتالله رضا، تهران: علمی و فرهنگی.
11. .ماله ، آلبر ، 1309 ، تاریخ روم ، ترجمه میرزا غلام حسین ، تهران: کمیسیون معارف.
12. . محمدی، محمد ، 1374 ، فرهنگ ایران پیش از اسلام و آثارآن در تمدن اسلامی و ادبیات عربی، تهران: توس.
13. ممتحن، حسنعلی، بی تا ، سرگذشت جندی شاپور، اهواز: انتشارات جندی شاپور.
14. . ...........، ........... ، 1374پژوهشی در تاریخ فرهنگ اسلام و ایران، تهران: دانشگاه شهید بهشتی .
15. میلر، ویلیام، 1981 م ، تاریخ کلیسای قدیم و امپراتوری روم و ایران، ترجمه علی نخستین، تهران: حیات ابدی.
16. نجم آبادی، محمود، 1342، تاریخ طب در ایران، تهران: بی تا.
17. . نخستین، مهدی ، 1367 ، تاریخ سرچشمه های اسلامی آموزش و پرورش غرب، مشهد: آستان قدس رضوی.
18. 6. تاجپور، محمد ، 1353 ، تاریخ دو اقلیت مذهبی یهودو مسیحیت در ایران، تهران: نی.
مقالات:
1. آیت اللهی، محمدباقر، آبان 1371 ، " جندی شاپور از طلوع تا افول ". ماهنامه کیهان فرهنگی، شماره 90 .
2. اکبری، امیر ، بی تا ، تاملی بر جایگاه علمی و فرهنگی دانشگاه جندی شاپور، پژوهشنامه تاریخ ، ص 14-1.
3. الهاشی، محمدیحیی ، تابستان 1339 ، نقش جندی شاپور در فرهنگ عربی، الدراسات الادبیه، سال دوم.
4. تکمیل همایون ، ناصر ، پاییز 1368 ، " آموزش عالی در ایران باستان" ، "مجله تحقیقات تاریخی"، شماره 2.
5. ولایتی، علی اکبر، اردیبهشت 1389، " اسحاق بن حنین پزشک و مترجم آثار یونانی"، روزنامه ی ایران، آرشیو، شماره 4485.
6. هاشمی، سیداحمد، 1385 ، "مدرسه ی ترجمه ی حنین بن اسحاق"، مجلهی تاریخ علم، شمارهی چهارم، صص 45-23).
7. مصلحی شاد، ابراهیم(تابستان 1389). "مجله طب سنتی اسلام و ایران"، "معرفی مشاهیر(ابن ماسویه)، سال اول، شمارهی دوم، ص 192-189.
8. ابونا، البیر(1993). تاریخ الکنیسه السریانیه الشرقیه، بیروت.
47 . lutz Richter E hcgclopedla iranica online 1990, avalaible www. ir nica. Com52 llempire perse. Sous la Dynastle Sassainde(224 - 632) pars: 1904, p 242-243.
48. Nasr, S. H. " Life science Alvhemy an3d Medicinc cambridgehe history of iran / Landan 1957 /Vol lv ".
49 . oliver Khal, The Small Dispensatory: Translated From the Arabic Together With a study and Glossaries ( Islamic Philasphy. Thology, and science 12, Liden. Bril, 2003).
Investigating the role of Nestorian Christians of Khuzestan in the scientific and cultural developments of the Islamic world
Abstract
Christians were one of the most populous religious minorities during the Sassanid period. Nestorianism was one of the branches of Christianity that was persecuted by the Roman Empire and made them welcome by the Iranian government. Later, they will engage in scientific activities in Jundi Shapur. The purpose of this research is to Introduce some of the Nestorian scientific personalities of Khuzestan and examine their role In the transfer of science and culture to the Islamic world. In this research, the basic and fundamental association is: What was the main role of the Nestorian Christians of Khuzestan In the scientific and cultural developments of the Islamic world? It seems that the Nestorians played a prominent role in the transformation and transmission of science, especially medical knowledge, and prevented the stagnation of this scientific center with the administration of Jundishapur. They have been very influential in establishing the translation movement and translating texts from Syriac, Greek and Pahlavi languages into Arabic. This article is among descriptive analytical research and its method is based on library studies.
Keywords: Khuzestan, Christians, Nestorians, Jundishapur, translation movement؛
(28) ابنعبری، تاریخ مختصرالدول، چاپ انطون صالحانی یسوعی، لبنان 1403/1983؛