Mirza Ali Akbar Ardaghi, since constitutionalism to Punishment Committee
Subject Areas : Epistemological and methodological researcher of historical researchMohamad Reza Alam 1 , Ali Tavakolian 2
1 - shahid Chamran university of Ahwaz
2 - سایر...
Keywords: Constitutionalism, : Mirza Ali Akbar Ardaghi, punishment committee, terror, statement,
Abstract :
Constitutional revolution can be regarded as one of the most important political events in Iran’s contemporary history. Various people, groups, and social spectrums had role in setting up a new political regime, decreasing despotism, and establishing law and discipline. However, after victory of constitutional revolution and occurrence of minor tyranny, followed by conquer of Tehran and Constitutionalism restoration, some of these people and groups became extremists, as they considered the revolution to fail in getting its aims; therefore, they formed a punishment committee to act out against interior factors and – in their idea – exterior agents. Among these people was Mirza Ali Akbar Ardaghi, who became a member of the committee with his companion, Emadolketab. The aim of this study is to investigate the procedure of Mirza Ali Akbar Ardaghi’s political and liberalistic battles according to historical documents and sources. This study is expressed in a descriptive-analytical method to answer the following questions: why did Mirza Ali Akbar Ardaghi join the Constitutional revolution? What was his role in the victory and restoration of Constitutionalism? According to what beliefs and intellectual foundations did Mirza Ali Akbar Ardaghi join punishment committee?
_||_
«میرزا علی اکبر ارداقی از مشروطیت تا کمیته مجازات»
محمد رضا علم1
علی توکلیان2
چکیده
انقلاب مشروطیت را میتوان مهمترین رویداد سیاسی تاریخ معاصر ایران نامید. افراد ، گروهها و طیفهای گوناگون اجتماعی در برپایی نظام جدید سیاسی ، کاهش خودکامگی و استقرار نظم و قانون نقش داشتند. اما بعد از پیروزی انقلاب مشروطه و پیش آمدن استبداد صغیر و به دنبال آن فتح تهران و اعاده مشروطیت بعضی از این افراد و گروه ها دچار تندروی شدند ، چرا که انقلاب را در رسیدن به اهدافش ناکام میدانستند به همین دلیل با تشکیل کمیته مجازات به اقداماتی علیه عوامل داخلی و به زعم خودشان سرسپردگان خارجی دست زدند. از جمله این افراد میرزا علی اکبر ارداقی بود که به همراه دوست خود عمادالکتاب بعد از تشکیل این کمیته به عضویت آن درآمدند.
هدف از این پژوهش بررسی روند سیر مبارزات سیاسی و آزادیخواهی میرزا علی اکبرارداقی بر اساس اسناد و منابع تاریخی است که به روش توصیفی- تحلیلی تبیین میگردد تا بتوان به سوالات زیر پاسخ گفت : میرزا علی اکبر ارداقی چرا به انقلاب مشروطه پیوست؟ در روند پیروزی و اعاده مشروطیت چه نقشی داشت؟ میرزا علی اکبر ارداقی بر اساس چه اعتقاد و مبانی فکری به کمیته مجازات پیوست؟
واژگان کلیدی: میرزا علی اکبر ارداقی، مشروطیت، کمیته مجازات، ترور، بیانیه.
مقدمه
میرزا علیاکبر ارداقی فرزند حاج شیخ محمد تقی در سال 1261 شمسی در روستای ارداق قزوین به دنیا آمد، او در سه سالگی پدرش را از دست داد و تحت سرپرستی برادر خود ملا علی معروف به قاضی ارداقی قرار گرفت. از سن 15 سالگی از ارداق به قزوین مهاجرت کرد و در مدارس قدیمه مشغول تحصیل شد.
در تاریخ آموزش و پرورش قزوین، میرا علیاکبر ارداقی به عنوان اولین ناظم مدارس شناخته میشود. در سال 1283شمسی گروهی از معارفدوستان و روشنفکران قزوین، مدرسۀ امید را به عنوان اولین مدرسۀ جدید شهر تاسیس کردند و قاضی ارداقی را به مدیریت و میرزا علیاکبر ارداقی را به عنوان ناظم آن برگزیدند. میرزا علیاکبر سمت نظامت مدرسه را تا اوایل مشروطیت عهدهدار بود و هم دوش برادرش در امر تعلیم و تربیت کودکان شهر شرکت داشت.
میرزا علی اکبر در دربار ناصرالدین شاه خدمت کرد از وی کتابی با عنوان" دربار شاهی" که موضوع آن سیاسی _ اجتماعی میباشد، باقی مانده است. با توجه به این که کتاب دربارشاهی دربارۀ قتل ناصرالدین شاه است به نظر میرسد که نویسنده در ماجرای قتل دخالت داشته است و حادثۀ کشته شدن ناصرالدینشاه طرح یک«کمیتۀ سری ایرانی» بوده که افراد آن همگی اعضای «حوزۀ اتحاد اسلام تهران» بودند.
پس از آغاز نهضت مشروطیت، میرزا علیاکبر ارداقی به همراه قاضی به تهران رفت و ضمن تحصیل در مدرسهی افتتاحیه ، وارد جریانات آزادیخواهی شد و به جرگۀ مشروطهخواهان پیوست. او به سهم خود، خدمات مؤثری به مشروطیت کرد و در وقایع آن دوره، حضوری فعال و نقشی مؤثر داشت. پس از بمباران مجلس در واقعه باغشاه گرفتار شد. برادرش قاضی ارداقی را کشته و خودش نیز به رشت تبعید شد. در آنجا نیز به علت پخش شب نامه مورد سوء ظن واقع شد و به زندان رفت. پس ازمدتی او را به خارج ایران تبعید کردند و او ابتدا به" بادکوبه"و سپس به " ترکیه" رفت و پس از کشته شدن حاکم گیلان به ایران بازگشت. پس از بازگشت به ایران وارد کمیته مجازات شد . او در 21مرداد 1296شمسی به علت فعالیت در کمیته مجازات دستگیر شد. مدت چهار سال زندانی گردید یک سال و نیم به قم تبعید شد و پس از آن به تهران بازگشت. 1
بر اساس نوشتههای میرزا علی اکبر ارداقی میتوان گفت ، وی فردی نسبتاٌ مذهبی بود و در فعالیتهای سیاسی- اجتماعی خود، آن را معیار قرار میداده است و در تأیید آن قابل ذکر است؛ هنگامی که عین السلطنه از میرزا علی اکبر دهخدا پرسید: آیا ارداقی مسلمان و متشرع بود؟ جواب شنید که او مسلمان و خیلی هم متشرع بوده است:«لیکن یک عیب داشت با هرکس به مذاق او حرف میزد؛ با بابی، بابی بود ؛ با طبیعی ، طبیعی بود.» 2
گذشتۀ ارداقی با اعتقاد راسخ به اسلام توأم با وطن پرستی آمیخته است. وی در زمینۀ ایمان و تقلید اینگونه اظهار عقیده می کند: اگر وطن پرستی نیمی از مردم صوری و مصنوعی نباشد حداقل از روی تقلید است که در اینصورت این نوع وطن پرستی قابل اعتماد نیست. 3
با توجه به اقدامات سیاسی- اجتماعی ارداقی ، رفتار وی در مواجهه با وقایع و برخورد او با افراد ، دارای یک جایگاه مبارزاتی و اجتماعی بود تا جایی که در اکثر مجالس و محافل حضور داشته است و در این راه پر تلاش بود، چنانکه در سطور آینده به نقش آن بیشتر پرداخته خواهد شد.
از نظر سیاسی میرزا علی اکبر ارداقی یک مبارز آزادیخواه و بیگانه ستیزی بود که علاقۀ وافر به کیان و کشور ایران داشت. 4 وی معتقد بود که فداکاری شخص فقط باید برای استقلال و آزادی ملت خویش باشد. همین اعتقاد سیاسی او را به تندروی کشاند.
ارداقی در کنار مبارزه با استعمار، اعتقاد داشت درمان قطعی دردهای مزمن اجتماعی، مبتنی بر ترویج و استقرار اصول دوازده گانه جرج واشینگتن 5 که بر آزادی و حفظ حقوق کلیه بشر استوار است. در گام اول باید داخل جامعه را ساخت و آن را از شر خائنین مصون داشت. 6 بر اساس این باور بود که وی بعد از تشکیل کمیته مجازات در ذی قعده 1334ق به همراه دوستانش در کمیته به حذف خائنین و به قولی نوکران اجانب پرداختند و افرادی را ترور کردند.
ارداقی و مشروطیت
میرزا علی اکبر ارداقی به همراه برادرش قاضی قزوینی در سال های مقدماتی مشروطیت، از اعضای انجمن میکده بودند. 7 این انجمن گروهی از آزادیخواهان را شامل میشد که در سال 1322ه ق گرد هم آمدند و تکاپوهای خود را منظم و جهت دار کردند، تا بتوانند برای دستیابی به هدف های آزادی خواهانه بهتر بکوشند. بنابراین برای محل تجمع باغ سلیمان خان میکده را انتخاب و به مدعوین توصیه نمودند یک به یک وارد شوند. از جمله برنامههای این انجمن نحوه مبارزه با دربار، جلب نظر روحانیون، روشن کردن افکار عمومی با سخنرانیها در مجالس مختلف و نوشتن شرایط و وضع ایران و ارسال به مطبوعات خارج از کشور بود. 8
یکی از انجمنهای ارتجاعی دوره مشروطیت، انجمن خدمت بود. برنامه و هدف و نحوه آن مبهم است. دولت آبادی می نویسد «آن انجمن را انجمن اکابر یا امرا هم میگفتند.» 9 این انجمن پس از قتل اتابک و استعفای صنیع الدوله از ریاست مجلس اول تشکیل گردید. هیأت حاکمه وقتی دید انجمنهایی با عضویت مخفی وجود دارد که اعضای آن حاضرند جانشان را فدا کنند، از ترس به خطر افتادن ثروتشان و به خاطر ضعف شاه که ظاهرا قادر به حمایت آنان نبود، تصمیم گرفتند خود را تحت حمایت مجلس قرار دهند. 10 اعضای این انجمن ، به قدری نقش خود را ماهرانه بازی کرده بودند که اکثر «مردم فریب این دروغها را میخوردند و با این نمایشهای فریبکارانه دل خود را پر از شادی میگردانیدند» که دیگر مشروطیت از طرف کسی مورد تعرض قرار نخواهد گرفت، درحالی که «انجمن خدمت» درست نقشی برخلاف تصور مردم را بازی میکرد. 11میرزا علی اکبر ارداقی برای اینکه نقشههای «انجمن خدمت» را نقش برآب کند، دست به ابتکار جالبی زد چنانکه بعد از این که اتابک توسط عباس آقا صراف به قتل رسید، از جیب او کارتی به شماره 41 بدست آمد که این شماره ، این باور را در افکار عمومی ایجاد کرد که انجمن سری مذکور دارای عدة زیادی تروریست میباشد که عباس آقا عضو چهل و یکم آن بوده است. ارداقی با استفاده از این مسئله با امضاء جعلی از طرف انجمن سری که وجود خارجی نداشت ، به امیراعظم رئیس انجمن، نامهای تهدید آمیز نوشت که انجمن سری با به کار بردن بمب میتواند انجمن خدمت را متلاشی کند ولی سزاوار ندیده است که دست خود را به خون عدهای آلوده کند، لذا لازم دید اعلام دارد هرچه زودتر تشکیلات انجمن خدمت را به هم زده و از تعقیب نقشههای شوم و خائنانه صرف نظر نماید. پس از مدتی ارداقی که از طرح نقشه خود نتیجهای نگرفت، نامۀ دیگری به انجمن خدمت نوشت که علت تأخیر در اجرای دستور انجمن سری چه بوده است و لازم است این انجمن علت را در روزنامه حبل المتین درج و منتشر نماید. پس از این نامه امیر اعظم تصور کرد که انجمن سری از کلیه نقشهها و دسیسههای او و همکارانش اطلاع دارد ، بنابراین ارداقی با طرح یک نقشه ماهرانه توانست انجمن خدمت را متلاشی کند. 12
در واقع به نظر میرسد میرزا علی اکبر ارداقی با انجمن سری در ارتباط بوده زیرا که نامه تهدید آمیز به امیر اعظم را با همفکری حیدر عمواوغلی نوشته است. در بیانۀهای کمیته مجازات و شیوه عملکرد آن ، شرح حال ارداقی و بازجوییهایش پس از دستگیری، تأثیر اندیشه اجتماعیون و دموکراتها را به وضوح میتوان دید.
در دوره استبداد صغیر ارداقی به همراه برادرش و عده ای از آزادیخواهان و وکلای مجلس برای دفاع از مشروطه و مجلس در ساختمان مجلس تجمع کرده بودند.
پس از آن که، مجلس توسط محمدعلی شاه به توپ بسته شد، وی دستگیر و در باغشاه به بدترین وضع به زنجیر کشیده شد. مستبدان باغشاه ملک المتکلمین ، صور اسرافیل، قاضی قزوینی و روح القدس را به قتل رساندند ولی تقدیر این چنین بود که میرزا علی اکبر ارداقی زنده ماند. 13
ارداقی در مورد تغییر موضع برخی از افراد در استبداد صغیر که منافع شخصی خود را بر آزادیخواهی ملت خود ترجیح دادند ابراز تأسف می کند؛ زیرا او در محکمهای که آقایان صدرالاشرف ، ارشدالدوله و آقایان میرزا احمدخان اشتری ، میرزا عبدالمطلب تشکیل داده اند از حضور مدیر روزنامه آدمیت میرزا عبدالمطلب اظهار تعجب میکند و اظهار میدارد که:« دیدم همین آدم در روزنامه آدمیت و در مجامع دیگر خصوصاً در نزد برادر من برای آزادی و مشروطیت پیراهن چاک میکرد. امروز با کمال بیشرمی آزادیخواهان را محاکمه مینمایند.» 14
ارداقی پس از رهایی از باغشاه به دستور محمد علی شاه به رشت تبعید گردید. اما در آنجا سردارافخم یکی از دشمنان به نام مشروطه که سرسپردگی و بی رحمیاش نسبت به آزادیخواهان مشروطه طلب در تهران ثابت شده بود ، وی را آسوده نگذاشت و به قفقاز فرستاد. وی در قفقاز با آزادیخواهان همکاری داشت.
از مهمترین نیازهای محمدعلی شاه، در دوران استبداد صغیر، کمبود بودجه برای عملی ساختن برنامههایش بود. به همین جهت او درصدد برآمد از دولتهای روس و انگلیس وام بگیرد. روسها برای واگذاری این پول روی موافق نشان دادند؛ اما انگلیسیها که چندان رضایتی به ابقای محمدعلی شاه نداشتند، مسئله نبود مجلس را بهانه کردند. از سوی دیگر، به دنبال انتشار اخبار مربوط به استقراض خارجی در جامعه از طرف ملیون در شهرهای مختلف ، به آن اعتراض شد و آنها بر عدم مسئولیت ملت در قبال باز پرداخت این قرضه هشدار دادند. 15
از کربلا و نجف هم علما با ارسال تلگرافها و نامههایی اعلام داشتند که تنها مجلس ملی است که می تواند در خصوص وام تصمیم بگیرد و محمد علی شاه هیچ حقی در این زمینه ندارد. در آن تاریخ، میرزا علی اکبر ارداقی از گیلان به باکو تبعید شده بود که به همراه انجمن ایرانیان بادکوبه به مخالفت با وام خواهی پرداختند . سرانجام تلاشهای مخالفین محمدعلی شاه و عدم تمایل انگلیسیها مانع از پرداخت پول به شاه شد. 16
ارداقی پس از فتح تهران توسط مشروطه خواهان به ایران بازگشت. وی در سال 1290ه ش به سمت منشی دوم به استخدام وزارت داخله درآمد. 17
ارداقی و کمیته مجازات
طبیعی است شناخت یک تشکیلات مخفی که همه تلاششان بر کتمان هویت افراد و برنامههایشان بود به سادگی میسر نیست. به ویژه که به دلیل همین عدم شفافیت، شایعات و بزرگ نماییهایی نیز توسط عامه مردم درباره آنها صورت میگرفت. وقتی که در یک شرایط سیاسی بحرانی، گروه مخفی مسلحانه؛ اعلام موجودیت کند هر اقدام نظامی و خشونتآمیزی واقع گردد به طور طبیعی مردم از چشم آن میبینند.
در سیر تحولات و فراز و فرودهای پس از مشروطیت، کاربرد روشهای تروریستی جلوۀ بارزتری یافت. در این میان، فاصله گرفتن مشروطیت از آرمانهای مورد نظر برخی گروهها و عناصر سیاسی و اجتماعی ، آنها را وادار کرد تا به یافتن راهکارهای اختصاصی برای وصول به آرمانهایشان برآیند.
مؤسسان کمیته مجازات جزو مبارزان رادیکال بودند و اهداف عالی و آرمانی در سر داشتند آنها بخشی از مبارزانی بودند که طالب استقرار نظام مشروطیت بودند. پس از پیروزی انقلاب، بخشی از محافظهکاران که در حاکمیت قرار گرفتند بیشتر اعضای کمیته را به حاشیه حکومت رانده و کمیته مجازات با این بخش از مرتعجین حاکم، مرزبندی و اختلاف جدی داشته است.
میرزا ابراهیم خان منشیزاده و میرزا اسدالله خان ابوالفتحزاده علی رغم اینکه در حوادث مشروطه ایفای نقش کردند و در فتح تهران حضور داشتند؛ چنان نفوذی یافتند که در برخی تصمیم گیریهای سیاسی دخالت کردند؛ اما نه از طبقه حاکم بودند که قدرت را حفظ کنند نه اهل زد و بند که به مقام و منصب برسند. بنابراین در عرصه سیاسی ناکام ماندند؛ اما آنان آرمانهای آزادی خواهانه خود را نگه داشتند. شکستهای پیاپی سیاسی آنان را به آنجا کشاند که راه نجات مملکت را خارج از چارچوب قانون بجویند. لذا این راه ایجاد کمیته مجازات و روی آوردن به تروریسم بود.
میرزا علی اکبر ارداقی علل تشکیل کمیته مجازات را در نامه ای به یکی از وزیران این گونه بیان میکند:« البته مبسوق هستید که در کابینه وثوق الدوله آثار شومی برای ایران باقی ماند که تشکیل پلیس جنوب و اشغال قسمتی از خاک ایران وسیله قشون تزاری و توقف آنها پشت دروازه پایتخت یکی از آثار شوم کابینه مذکور بود .» 18
روزنامۀ کلید نجات نیز عدم کارایی کابینه ها را علت به وجود آمدن کمیته مجازات ذکر میکند. 19
تاریخ تشکیل کمیته مجازات به ذی القعده سال 1334ه ق / 1295شمسی باز می گردد. در آن ایام دولت وثوق الدوله بر سرکار بود. بسیاری از ملیون این دولت را دست نشانده انگلیس میدانستند. موج ترور و بیمی که کمیته به راه انداخت، در مدت چهارده ماه پنج قربانی گرفت. 20 به طور دقیق مشخص نیست که فکر ایجاد چنین تشکیلاتی از ذهن کدام یک دو مؤسس اصلی کمیته (منشی زاده و ابوالفتح زاده) گذشته است. ولی با توجه به تعارضات منشیزاده با عوامل دولتی به نظر می رسد شکلگیری چنین تفکری ابتدا به ذهن منشیزاده رسیده باشد. 21
قطعاً تشکیل چنین گروه مسلحی که ترور و کشتار برنامۀ اولیه آن محسوب می شد ، به رایزنیها و برنامهریزی هایی قبلی نیاز داشت. بنابراین محمد نظرخان مشکوة الممالک که سابقاً صندوق دار لژ فراماسونری بیداری ایرانیان و عضو انجمن غیرت بود با پیشنهاد دوستان قدیمیاش(منشی زاده و ابوالفتح زاده) وارد تشکیلات کمیته مجازات شد. 22
نخستین اقدام کمیته تهیه لباس سیاه برای عملیات در شب، شبنامه و تنظیم مرامنامه و سپس اسلحه بود. اسلحۀ کمیته بیشتر از بازار تهیه می شد. سران کمیته چون خود از اعضای قزاقخانه بودند پس از آن در کنار مشروطه خواهان به فعالیت پرداخته بودند. بنابر این تأمین و خرید اسلحه برای آنها در آن زمان مشکل نبود. بعد از اقدامات اولیه به استخدام تروریستها از جمله کریم دواتگر ، حسین لله خان و رشید السلطان مبادرت نمودند که تازه از جبهه غرب برگشته بودند. 23
میتوان گفت که کمیته مجازات دارای یک ساختار تشکیلاتی بود و عملاً تقسیم کار و مسئولیت در آن لحاظ شده بود. بخشهای مختلف کمیته مجازات را به واحدهای زیر تقسیم کرد: بخش اول، هسته مؤسسین که شامل میرزا ابراهیم منشی زاده، میرزا اسدالله خان ابوالفتح زاده و محمد نظرخان مشکوة الممالک میشد. با فاصلۀ کوتاهی علی اکبرخان ارداقی و عمادالکتاب به این هسته مرکزی افزوده شدند و یک شورای تصمیم گیری پنج نفره را تشکیل دادند. تصمیمات اصلی در این شورا مطرح می گردید و سپس به تصویب شورا رسید. برنامهها و نحوۀ انتخاب افرادی که باید در فهرست قربانیان کمیته باشند، در زمرۀ فعالیتهای این شورا بود. ارداقی چون مرد ادیب و نویسنده بود، سمت منشی این شورای پنج نفر را بر عهده داشت. 24 بخش دوم کمیته در حقیقت قوه اجرایی آن بود . ابوالفتح زاده در رأس قوه اجرایی قرار داشت که وظیفۀ او اجرا و پیگیری مصوبات شورای اصلی کمیته بود. ابوالفتح زاده موظف بود تعدادی را برای اجرای اهداف کمیته به کار گیرد و گزارش عملیات را به اطلاع شورای کمیته برساند. بخش سوم ، رسیدگی به کارهای دفتری و امور مالی بود که بر عهده مشکوةالممالک قرار داشت. نحوۀ پرداخت مواجب تروریستها ،تأمین کاغذ برای اعلامیه و نظارت بر نگارش و توزیع اعلامیهها و شب نامهها از وظایف او محسوب میگردید. 25
از دیگر فعالیتهای تشکیلاتی کمیته برای رسمیت دادن به آن، ساختن یک سجع مهر بود که بتوانند اعلامیهها ، شبنامهها و نامههای ارسالی از سوی کمیته را به آن ممهمور کنند. سران کمیته در جلسهای مصصم شدند مهر را در دو قسمت سفارش دهند. یک قسمت کلمۀ«کمیته» و قسمت دیگر کلمه «مخابرات» را سفارش دادند و پس از دریافت با کمی دستکاری آن را به کمیته مجازات مبدل ساختند. 26
بخشی از فعالیتهای کمیته به کارهای تبلیغی اختصاص داشت .این گونه اقدامات را میتوان در سه بخش تقسیم کرد. بخش نخست، توزیع شبنامه بود، از گفتارها و نوشتههای اندک بازمانده از بازجویی اعضای کمیته و یا کسانی که به نوعی در ماجرای آن دخیل بودند، نشان می دهدکه بیانیه های تهدید آمیزی که توسط افراد کمیته چاپ و شبانگاه توسط تعدادی از وابستگان در سر گذرگاهها و داخل بازار و مکانهای عمومی توزیع میشد.
بخش دوم ، چاپ و توزیع بیانیههایی بود که پس از ترور توسط میرزا علی اکبر ارداقی تهیه میشد و عمادالکتاب آن را خوشنویسی و شفاءالملک آن را با ژلاتین تکثیر میکرد و توسط وابستگان کمیته در تاریکی شب در نقاط مورد نظر توزیع میگردید. ظاهراً مجموعه بیانیههای کمیته چهار مورد میرسد که سه مورد آن پس از ترور افراد صورت گرفته و مورد آخر در پاسخ بیانیۀ دولت صادر شده است. متن بیانیهها تا حد زیادی به هم شباهت داشتند؛ در آنها ، اکثراً به علت ترور افراد مورد نظر اشاره شده و در پایان با اشاره به خائنان و وطن فروشان از آنها درخواست شده بود که راه خود را تغییر دهند تا در فهرست سیاه کمیته قرار نگیرند.
سومین شکل فعالیت تبلیغی کمیته، به صورت ارسال نامههای تهدیدآمیز بود. به نظر میرسد که این نامه ها تنها شامل حال جاسوسان و خیانتکاران نمی شده هر کس در هر رده شغلی و در هر پایگاه اجتماعی که قرار داشته چنانچه نسبت به عملیات کمیته روی خوش نشان نمیداده، به سرعت نامۀ تهدیدآمیزی از طرف کمیته برایش ارسال میگردیده است. 27 حتی روزنامه ها نیز از این جهت معاف نبودند و برخی از مدیران روزنامهها را به این دلیل تهدید میکردند که علیه کمیته چیزی ننویسند یا منتشر نکنند. 28
مرامنامۀ کمیته مجازات شامل موارد زیر است:
1- اعضای کمیته مجازات نباید تحت هیچ شرایطی اسرار کمیته را فاش سازند.
2- اشخاصی که مرامنامۀ کمیته را امضاء میکنند به هیچ عنوان از کسی وجهی قبول نمیکنند.
3- افرادی که مأمور اجرا ترور میشدند باید حداکثر هشت الی ده روز نقشه ترور را انجام دهند.
4-مأمور اجرا ترور ماهانه بیست تومان حق الزحمه و حقوق دریافت میکردند.
5-برای انجام هر ترور یک هیئت سه نفری متفقاً مأموریت را بر عهده داشتند. 29
کمیته مجازات اولین حرکت عملی خود را از بین بردن خائنین به مملکت و هواداران انگلیس قرار داد و در مدت عملیات خود که حدود چهارده ماه طول کشید افرادی را بعد از تهدید و هشدار به وسیله اعلامیه و شب نامه ، ترور کردند، البته در بعضی از این ترورها اغراض شخصی نهفته بود. 30 چنان که به نظر میرسد انتخاب میرزا اسماعیل خان رئیس انبار غله به عنوان اولین قربانی به علت خصومت قبلی که بین منشیزاده و میرزا اسماعیل خان وجود داشت عملیات را با از میان برداشتن وی آغاز کرده است. 31
نخستین دستور کار کمیته، ترور رئیس انبار غله تهران بود. او سابقه فعالیت های مالی داشت. پدرش مدتی در استخدام بانک شاهنشاهی انگلیس بود. خود وی نیز مدتی از طرف مُرنارد بلژیکی به ریاست مالیۀ سیستان منصوب گردید. در اولین مرحلۀ نخست وزیری وثوق الدوله ، ریاست انبار غله به او محول شد. 32 به دلیل همین موقعیت ، مورد سؤءظن واقع شد که با انگلیسیها روابط نزدیکی دارد و آذوقۀ تهران را به نیروهای روس و انگلیس میفروشد. 33 این ترور در 28دلو 1335قمری (1295ه.ش) بین انبار و خیابان ری توسط کریم دواتگر انجام شد. تلاش پلیس برای یافتن عاملین قتل به نتیجهای نرسید. 34
کریم دواتگر مدتی پس از ترور میرزا اسماعیل خان، سران کمیته مجازات را برای دریافت پول بیشتر تحت فشار گذاشت. منشیزاده در این باره میگوید:«کریم در این موقع تغییر روش داده، هرچند یکبار به ما مراجعه کرده تقاضای پول میکرد.» 35
از مهمترین مشکلات کمیته ، تأمین امور مالی بود. زمانی که کمیته شکل گرفت، بنیانگذاران آن فکری در مورد تأمین مخارج نداشتند. بنابراین، در ابتدای امر هرکدام مبلغی از درآمد شخصی خود را به حساب کمیته اختصاص دادند. نسبت این مبلغ بین افراد متفاوت بود. ارداقی که بعد از ترور میرزا اسماعیل خان به عضویت شورای کمیته درآمد، در این زمینه میگوید: « در آغاز کار چنین به نظر می رسید و تصمیم بر این گرفته شده بود که مصارف ضروری و مخارج فوری کمیته به وسیله همه ما تهیه و پرداخت گردد، ولی من باید اعتراف کنم که در ماه بیش از پنجاه تومان عایدی نداشتم و این مبلغ به زحمت تکافوی مخارج خودم را میکرد. به این جهت مرا از تقبّل کمک مالی معاف داشتند؛ ولی اطلاع داشتم که عمادالکتاب هفتاد الی هشتاد تومان به عنوان کمک به مخارج کمیته پرداخته بود؛ ولی از حدود پیش پرداخت دیگران اطلاعی ندارم.» 36
کریم که با سران کمیته دچار اختلاف شده بود ، در جاهای مختلف به افشای ماهیت گروه پرداخت. از جمله کسانی که کریم در نزد آنها به افشای ماهیت کمیته پرداخت، عمادالکاتب قزوینی و میرزا علی اکبر ارداقی بودند که این افشاگری مدتی بعد زمینه ورود آن دو را به جمع سران کمیته فراهم ساخت.
به نظر میرسد کریم به عمد راز کمیته مجازات را برای ارداقی و عماد الکاتب توضیح میداد؛ او تصور می کرد اگر کسانی از این موضوع مطلع شوند، رهبران کمیته نمی توانند به او آسیبی برسانند.
یکی از نقاط ضعف سازمان عمل کنندۀ کمیته ورود افرادی چون کریم دواتگر به کمیته مجازات بود. به نظر می رسد تعجیل شورای سه نفرۀ کمیته در رسیدن به هدف، آنها را از یک برنامه ریزی منسجم بازداشته بود؛ وگرنه آنها که به دنبال پیاده کردن برنامهای به آن بزرگی و خطرناکی بودند، باید با تفکر بیشتر و رعایت موازین خاصی تشکیلات پیچیده تری برای کمیته تدوین میکردند؛ نه اینکه در اولین برخورد کریم دواتگر، به راحتی در یک جلسه با تمام افراد و جزئیات کمیته آشنا میشد و سپس از این اطلاعات جهت سود جویی سیاسی و مالی بهره میبرد و از همان ابتدا موجودیت کمیته را در خطر قرار میداد.
سرانجام جلسه ای در منزل مشکوة الممالک تشکیل گردید، در این جلسه منشی زاده، ابوالفتحزاده ، عمادالکاتب، ارداقی و کریم هم حضور داشتند. حاضرین از کریم خواستند به دلیل قتل اسماعیل خان فوراً از تهران خارج گردد اما کریم حاضر به این کار نشد. در واقع این نخستین جلسۀ ارداقی با سران کمیته مجازات بود. 37
ارداقی و عمادالکاتب نتوانستند کریم را قانع سازند که دست از اقدامات خود علیه کمیته بردارد. آنها نیز مانند سران کمیته تنها راه حل را قتل کریم دانستند. اجرای این مأموریت به ابوالفتحزاده محول گردید. وی نیز رشید السلطان را مأمور قتل کریم کرد.
میرزا حسن خان (سرتیپ سهیلی) رئیس شعبه تأمینات در توضیحاتش در پیرامون ترور کریم دواتگر اظهار داشته است که:«در ترور کریم دواتگر من شخصاً در محل وقوع جنایت تحقیق کردم و در نتیجه آن تحقیق ، رشید السلطان و سید مرتضی و میرزا عبدالحسین ساعت ساز دستگیر شدند و در اداره پس از یک سلسله تحقیقات صراحتاً به عملیات تروریستی اقرار کردند. ولی بدون این که مرکز و مؤسسین کمیته را اسم ببرند و پس از چند هفته با اقدامات و تهدیدات کمیته مجازات دفعتاً دستور آزادی آنها داده شد.» 38
با مراجعه به خاطرات عبدالله بهرامی درمی یابیم که میرزا علی اکبر ارداقی از طریق وی و میرزا باقرخان پدر ، وضعیت دستگیر شدگان را پیگیری میکرد. 39
با آزادی قاتلان کریم دواتگر از زندان نظمیّه، اعضای کمیته که دیگر خطری آنان را تهدید نمیکرد، به فکر تداوم فعالیّتهای خود افتادند. و میرزا عبدالحمید خان متین السلطنه به عنوان قربانی بعدی مطرح گردید. او سابقۀ قابل توجهی در کار روزنامه نگاری داشت. وی همزمان با آغاز جنگ جهانی اول به انتشار روزنامۀ عصر جدید پرداخت و در سر مقالههای آن به حمایت از عملکرد روس و انگلیس قلم می زد. 40 مبتنی بر همین رویکرد بود که کمیته او را هم مستحق مرگ تشخیص داد و در اول شعبان 1335 در دفتر کارش به قتل رسید. 41
پس از کشته شدن متین السلطنه به جرم همکاری با اجانب، میرزا اکبر ارداقی با قلم شیوای خود اولین بیانیۀ کمیته مجازات را به رشته تحریر درآورد و مورخ الدوله سپهر نیز این بیانیه را بوسیلۀ ژلاتین در 50 نسخه چاپ کرده و در شهر منتشر نمود. نظمیّه پس از سومین قتل نیز نتوانست سر نخ درستی از اعضای کمیته بیابد. 42
ترور میرزا محسن مجتهد ، داماد آیت الله بهبهانی شاید مهیج ترین اقدام منتسب به کمیته باشد. وی از فعالان عصر مشروطیت و داماد سید عبدالله بهبهانی بود. پس از کشته شدن بهبهانی ، به نفوذ و اعتبار میرزا محسن افزوده شد. با این حال، برخی منابع به خوش نامی از او یاد نکردهاند. 43
بنظر میرسد این ترور به تحریک میرزا علی اکبر ارداقی صورت گرفته است. چرا که ظاهراً این ترور قبل از هماهنگی با سران کمیته صورت گرفت. میرزا علی اکبر ارداقی در بازجویی در مورد ترور میرزا محسن چنین میگوید:« قلباً می گویم که موضوع ترور میرزا محسن برجسته ترین عمل کمیته مجازات بود؛ زیرا اهمیت و شخصیت او نه تنها در ایران ، بلکه در عراق عرب خصوصاً در حوزۀ علمیه کربلا و نجف به اندازهای بود که مقاصد استعماری دولت انگلیس به طور غیر مرئی در مملکت ایران و بینالنهرین به موقع اجرا گذاشته میشد.» 44
یکی دیگر ضعفهای بزرگ کمیته، عدم همدلی و همفکری در بین شورای تصمیم گیرنده بود. این دوگانگی نمی توانست کمیته را به اهدافش نزدیک سازد.
سرانجام در هفدهم شعبان 1335هجری در بازار حلبی سازها در ملاء عام و در روز روشن ، بین مسجد شاه و مسجد جمعه، میرزا محسن را ترور کردند. و این ترور باعث وحشت شدید در میان مردم گردید. 45 پس از این حادثه میرزا علی اکبر خان در جلسهای که در منزل منشیزاده تشکیل گردید . پیشنهاد میکند« حالا که این قتل روی داده بهتر است کمیته دومین بیانیه خود را منتشر کند. بنا به گفته میرزا علی اکبرخان، قاتلین میرزا محسن افرادی به نام حسین خان لله و احسان الله خان بودند. »46
به نظر میرسد هر چند اشخاصی که ترور شدند تا حدودی با سفارتهای خارجی در ارتباط بودند ولی در انتخاب آنها تا اندارزهای غرضورزی نیز دخیل بوده است. قتل میرزا محسن نیز به دستور یکی از اعضاء(میرزا علی اکبر ارداقی ) و به دست دو نفر مجاهدین صورت گرفته است. 47 نکته قابل توجه این است که میرزا علی اکبر ارداقی در همین ایام به طور مشخص ماهی پنجاه تومان بعنوان اعانه از مجاهدین جنگل دریافت میکرد. 48 بنابراین ارتباط نزدیکی با مجاهدین جنگل و احسان الله خان داشته است. به واقع آنها پس از ترور میرزا محسن مجتهد سران کمیته را در برابر عمل انجام شده قرار دادند، سران کمیته هم پس از اطلاع از حادثه ناچار گردیدند بیانیهای صادر نمایند. 49
ترور میرزا محسن مجتهد هر چند براساس گفتهها و نوشتههای بجامانده به اعضای کمیته تحمیل گردید اما، اگر هم شورا نمیپذیرفت ، با جو سیاسی آن زمان در زمرۀ کارهای کمیته محسوب می شد. عاملان ترور تا آن زمان با سران کمیته، ارتباطی نداشتند و تنها از طریق علی اکبر ارداقی پیام خود را به کمیته انتقال میدادند.
دولت و نظمیّه پس از قتل میرزا محسن هم قادر به کشف تشکیلات کمیته نشدند و ماجرا همچنان مکتوم ماند تا قتل دیگری اتفاق افتاد.
پنجمین قربانی کمیته، منتخب الدوله خزانهدار کل بود که قتل او برای سران کمیته مشکل ساز و سرانجام به انهدام تشکیلات آنها منجر گردید.
هر چند گفته شده است که اعمال خودسرانه بهادر السطنه (از دیگر اعضای کمیته) و اخاذیش به نام کمیته باعث اخراج وی از کمیته گردیده است. در صورتی که دیگر اعضای کمیته نیز در در رشوه ستانی سهیم بودند. رویۀ دیگری که کمیته برای تأمین مخارج خود اندیشید، باج خواهی از افراد ثروتمند بود. با توجه به رعب و وحشتی که کمیته در میان دولتیان و غیر آن به وجودآورده بود، تلاش وسیعی جهت اخذ وجه از آنها در قبال تأمین جانی شان آغاز کرد. منشیزاده در بازجوییهای خود نقل می کند که:«هزینههای لازم از ترور و دهشتی که بر اثر عملیات تروریستی در اذهان پراکنده شده بود به دست میآمد.» بطور مثال از طریق ارداقی دویست تومان از سالار منصور گرفته شد. در ازای دریافت این وجه به وی قبضی هم نشان دادند و بعد از روئیت، او آن را آتش زد. همچنین مبلغ یکصد تومان از میرزا علی تاجر به وسیله مشکوة اخذ شد و به صندوق کمیته تحویل گردید. 50 شاید یکی از نقاط اصلی تاریک فعالیت کمیته، همین مورد باشد؛ زیرا بسیاری از کسانی که به چشم خائن به آنها نگاه می شد، با پرداخت وجه از فهرست خائنین خارج شدند.
بطور کلی از دو دیدگاه می توان اهداف کمیته مجازات را بررسی نمود:
شاید بتوان نخست بر اساس نوشتهها و بیانیههای موجود از کمیته، اهداف کمیته مجازات را بصورت تیتروار چنین بیان نمود.
1-تلاش در جهت ایجاد یک تشکیلات نظامی منظم و مخوف در تهران و سایر نقاط ایران.
2- هدف قرار دادن جاسوسان و خائنان وطن.
3- در دست گرفتن جو سیاسی کشور از طریق ایجاد رعب و وحشت در میان دوایر دولتی.
4- تلاش برای دستیابی به مناصب دولتی با پشتوانه ارعاب و تهدید .
5- زمینهسازی برای یک کودتای نظامی و به حرکت آوردن مردم به عنوان پشتوانه کودتا.
6- کوتاه کردن دست بیگانگان از کشور. 51
اما چنانچه مجموعه شرایط و حوادث سیاسی زمان را در نظر بگیریم ، می توان تحلیلی دیگر را مورد نظر قرار دهیم که حداقل برخی شواهد و قراین نیز آن را تأیید خواهند نمود. نخست این که ترکیب ترورهای صورت گرفته به نوعی بیانگر عدم قاطعیت کمیته در قتل جاسوسان و خائنان واقعی است. این که چه کسانی و با چه معیارهایی باید خائن بودن این افراد را بسنجند. آنچه از عملکرد کمیته به دست می آید، حاکی از این نکته است که این اعضای مرکزی کمیته هستند خدمت یا خیانت افراد را در معرض ارزیابی قرار دهند. اگر سابقۀ چند نفری که کشته شدند، بازکاوی قرار بگیرد، می بینیم که زمینۀ وابسته بودن یا خیانت آنان به اثبات نرسیده است. بنابراین افراد دیگری (وثوق الدوله، قوام السلطنه ، نصرت الدوله ، سپهسالار و فرمانفرما..)وجود داشتند که بیشتر در مظان اتهام بودند و کمیته اگر براستی قصد کشتن خائنین داشت، میبایست ابتدا به سراغ آنها می رفت. از سوی دیگر دیرزمانی از شکلگیری کمیته سپری نشده بود که خواستهها و تمایلات شخصی، جای برنامههای اصولی را گرفت و کسانی در معرض قتل قرار گرفتندکه بعضاً در زمرۀ اولویتهای اعضای کمیته نبودند. حتی از احمد شاه نقل شده است که پس از قتل منتخب الدوله گفته بود کمیته از مسیر خود منحرف شد. 52
به نظر میرسد که قتل منتخب الدوله نیز مبتنی بر رقابت زمانه بوده است. «زیرا خواهر منتخب الدوله عیال دیگر شعاع السلطنه با عیال دیگر شاهزاده که خواهر ابوالفتح زاده بود رقابت فوق العادهای داشته است.»(53) بنابرین ابوالفتحزاده رئیس قوه اجرایی بی اطلاع از ترور نبوده است
هرچند تقریباً اکثر سران کمیته، قتل منتخب الدوله را به بهادرالسلطنه کردستانی که از کمیته اخراج شده بود، منتسب میدانند. اما آنچه تا حدی ماجرا را تاریک و مبهم می سازد این است که شورای کمیته در صورت عدم ارتباط با قتل منتخب الدوله، نمی بایست بلافاصله پس از آن به پخش اعلامیه و تأیید آن بپردازند. بنابراین صدور بیانیه از طرف کمیته و تأیید این قتل، شکی باقی نگذاشت که این ترور نیز در ادامه همان برنامههای قبلی است.
در مورد قتلهایی که کمیته مجازات مرتکب شد نیز میتوان به چند نکته اشاره کرد:
1- تمام افرادی که کشته شدند، در زمرۀ رجال برجستۀ سیاسی و یا فرهنگی در کشور قرار نمیگرفتند.
2- تنوع شخصیتی افراد مقتول حاکی از وجود نوعی اختلاف داخلی در تشکیلات کمیته است. قتل میرزا اسماعیل رئیس انبار غله نه بخاطر جاسوسی، که احتمالا نتیجه درگیری شخصی با وی بوده؛ والا مصداقهای بارزتری از وابستگان و جاسوسان در جامعۀ آن روز ایران وجود داشت که می توانست طعمۀ تروریستهای کمیته مجازات باشد.
3- فضای کلی حاکم بر قتلها ، نشان دهندۀ هشدارهای احتمالی به وثوق الدوله و عوامل نزدیک به وی مانند نصرت الدوله بوده است که شاید قتل منتخب الدوله برادر داماد وثوق الدوله شدیدترین این هشدارها به وی بوده است؛ آن هم نه بخاطر وابستگی سیاسی بلکه برای مرعوب ساختن و خارج کردن او از فضای رقابت سیاسی. 54
با این حال، قتل منتخب الدوله باعث اختلافاتی در میان اعضای کمیته گردید و شرایطی را مهیا ساخت که تشکیلات کمیته لو برود و اعضای آن بازداشت شوند.
همچنین ملکالشعرای بهار که تا آن زمان نسبت به اقدامات کمیته مجازات سکوت اختیار کرده بود و مخالفتی ابراز نداشت، در مجله نوبهار مقاله تندی علیه کمیته و این اقدام آنان منتشر کرد. 55
بر اساس مدارک موجود ،آشکار شدن هویت افراد کمیته به هیچ وجه نتیجۀ تیزهوشی و پیگیری مستمر وزارت داخله یا نظمیه نبود ؛ بلکه به اعترافات بهادرالسلطنه باز میگشت. بهادر السلطنه پس از رانده شدن از کمیته از ترس این که مبادا به سرنوشت کریم دواتگر دچار گردد، بنابر قولی در نظمیّه تمام تشکیلات کمیته را برای وستداهل آشکار کرد و بنابر قولی دیگر ، طی یک نامه ، مستشارالدوله را از ماجرا آگاه ساخت. دلیل این مدعا، نوشتههای مستشارالدوله است. «از حسن اتفاق، کسی که منتظرش بودم ، همان روز صورت مؤسسین کمیته مجازات را برای من آورد. تلفن کردم ماژور ادوال و وستداهل رئیس نظمیه آمدند.» 56 بهرامی معتقد است که بهادر السلطنه به واسطۀ ارتباطی که با نصیر السلطنه داشته؛ اطلاعات خود را در اختیار او قرار داد و وی نیز فهرست اعضای کمیته را به نصرت الدوله سپرده که از طریق نصرت الدوله به دست مستشارالدوله رسیده است. 57
تاریخ بازداشت اعضای کمیته مجازات در کابینۀ میرزا محمدعلی خان علاء السلطنه ، یکشنبه22 شوال و بنا به قولی 3شوال 1335/21مرداد 1296 شمسی بود. ماژور محمود خان به دستور وستداهل ، میرزا علی اکبرخان را به اتاق شماره 2 راهنمایی نمود. 58
اما با روی کارآمدن کابینه نجفقلی خان صمصام السلطنه بختیاری اعضای کمیته پس از نه ماه از زندان آزاد شدند. 59 با سقوط کابینه صمصام السلطنه بختیاری و تشکیل کابینه دوم وثوق الدوله در 29شوال 1336هجری مجدداً ارداقی و اعضای کمیته دستگیر گردیدند. بر اساس فهرست اولیه که از طرف رئیس نظمیه وستداهل، به وزارت داخله ارسال کرده بود. نام علی اکبر ارداقی نیز به چشم میخورد. 60
در تاریخ دوم شهریور 1297 شمسی مطابق 18 ذیقعده 1336هجری ارداقی از طرف محکمه به پنج سال حبس محکوم شد. 61
علیرغم نظر مورخ الدوله سپهر که نوشته، عماد الکتّاب به همراه ارداقی برای پنج سال به خارج از تهران تبعید شدند. 62 خود عماد الکتّاب در نوشتههایش مدت حبس را نیز پنج سال ذکر کرده که پس از آن مدتی به قم تبعید شدند.« من فقیر و آقا میرزا علی اکبر ارداقی را به پنج سال حبس محکوم و هنوز با سوء حال گرفتاریم.» 63
به هرصورت ، میرزا علی اکبر ارداقی به دلیل دوستی با مستشارلدوله با وجود ثبوت همکاریش با کمیته از مجازات سنگین رهایی یافت، او سالها پس از پایان فعالیت کمیته مجازات در نامهای بخاطر نجاتش از مرگ از وی قدردانی کرده بود. 64
نتیجه:
با یک نگاه به زندگی سیاسی و اجتماعی ارداقی میتوان گفت که او در تمام مراحل با استبداد و استعمار مبارزه کرد. پس از آغاز نهضت مشروطیت، میرزا علیاکبر ارداقی وارد جریانات آزادیخواهی شد و به جرگهی مشروطهخواهان پیوست. ارداقی در پیوند با انجمن هایی چون میکده و در کنار آزادیخواهان بیشتر رشد کرد و حوزه فعالیت وی گسترده تر شد. یکی از اقدامات او در این دوران، نقش برآب کردن توطئههای انجمن خدمت بود. در استبداد صغیر به اسارت نیروهای محمدعلی شاه درآمد و در ماجرای باغشاه نیز کنار برادرش حضور داشت.پس از رهایی از زندان ، به دستور شاه به رشت تبعید و درآنجا به دلیل فعالیت ضد استبدادی به دستور آقابالاخان سردار افخم از رشت اخراج شد و به باکو تبعید گردید. ارداقی در باکو با آزادیخواهان قفقاز همکاری داشت و پس از کشته شدن حاکم گیلان به ایران بازگشت.
با اعاده مشروطیت او در قالب خدمات اداری و دولتی به عضویت عدلیه درآمد؛ شاید بتوان گفت ارداقی از طبقه متوسط جامعه بود که در دوره مشروطیت خواستههایی داشتند و طرفدار تأسیس دولت قانونی و نوسازی سازمان دولتی بودند، که از آزادهای سیاسی _ اجتماعی دفاع میکردند و میخواستند که فرصتی برای پیشرفت اجتماعی به دست آورند ؛ اما روند تحولات مشروطیت چشم انداز امیدبخشی را فراروی بسیاری از دلبستگان آن به ارمغان نداشت. بروز انحرافها، ناکامیها و سرخوردگیها در سیر حوادث باعث شد تا عناصر و گروه ها برای تأثیر گذاری بر شرایط و به زعم خود، اصلاح و بهبود اوضاع پیش آمده تکاپوهایی را آغاز کنند که در این میان، کمیتۀ مجازات نیز با اتکا بر همین رویکرد کارخود را شروع کرد و برنامههای خشونت آمیزی را به اجرا درآورد. نکتۀ مهم در خصوص عملکرد کمیته، انعکاس سیاسی و اجتماعی اعمال تروریستی آنها بود. به نظر میرسد آنها با بهره مندی از یک روش اطلاع رسانی سعی داشتند جلوه های منفی اعمال تروریستی را بیاثر کنند و در عین حال، سمت و سوی افکار عمومی را به طرف هدفی که پیش رو داشتند هدایت کنند. انتشار چندین بیانیه توسط ارداقی پس از ترورها حاکی از تلاش توجیهی اعضای کمیته بود.
تحولات همزمان با فعالیتهای کمیته و پس از آن، نشان میدهد که شیوه و روش کمیته برای محو خیانت و جاسوسی از طریق اعمال تروریستی، نه تنها پیامد مثبت و مفیدی برجای نگذاشت، بلکه خود منشأ برخی ناهنجاری های سیاسی و اجتماعی شد. بارزترین نشانه های ناکامی ارداقی و همکارانش در کمیته، بازگشت وثوق الدوله به رأس کابینه و انعقاد قرارداد1919م بود.
شایان ذکر است که در ابتدا اعضای کمیته مجازات، اهداف میهن پرستانه و دارای حسن نیت بودند، لذا طیفهای مختلف جامعه با گفته ها و عملیات و بیانیه های آنها موافق شدند. ولی پس از مدتی اعضای کمیته دچار غرور و خودخواهی شدند. به گونهای که در ترور افراد اغراض شخصی خویش را به کار میبردند که نهایتاً منجر به اختلاف بین سران کمیته گردید. و از سوی دیگر نیز سیاستمداران چون در پی آرامش برای ادامه زمامداری خویش بودند لذا درصدد پایان دادن به این غائله برآمدند. سرانجام در کابینه دوم وثوق الدوله، به فعالیت کمیته مجازات پایان دادند.
یاداشتها:
1- مرادینیا، محمد جوادنیا، کمیته مجازات و خاطرات عمادالکتاب، تهران : اساطیر،1384، ص229-228.
2- سالور، قهرمان میرزا، خاطرات عینالسلطنه، به کوشش مسعود سالور و ایرج افشار، تهران: اساطیر ،1374، ج 7، ص4961.
3- تبریزی، جواد، اسرار تاریخی کمیتۀ مجازات، چاپ دوم. تهران: فردوسی،1362، ص50.
4- بهرامی، عبدالله، خاطرات عبدالله بهرامی از آخر سلطنت ناصرالدین شاه تا اول کودتا ، بی جا: علمی، 1363، ص 493.
5-جرج واشینگتن George Washington (1732-1799) نخستین رئیس جمهور آمریکا که این سمت را از سال 1789تا 1797 برعهده داشت. این هشت سال مصادف با آخرین سال های حکومت سلسله زندیه و به قدرت رسیدن قاجار در ایران.
6- تبریزی ، همان،ص 51-48.
7- ملک زاده، مهدی تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، تهران: علمی ، ج 2 ،1362، ص239.
8- همان، ص 241 .
9- دولتآبادی، یحیی، حیات یحیی، تهران: عطار و فردوسی، ج1 ،1361، ص194.
10- اتحادیّه، منصوره ،پیدایش و تحولّ احزاب سیاسی مشروطیت، تهران:کتاب پیامک، 1381، ص 245.
11- کسروی ، احمد، تاریخ مشروطه ایران، تهران: امیرکبیر،1390، ص481.
12- تبریزی ، همان، ص 47-46.
13- نور محمدی، مهدی، قزوین در انقلاب مشروطیت، قزوین: حدیث امروز، 1382، ص 194.
14- ملکزاده، همان، ص 772-771.
15- کتاب آبی، به کوشش احمد بشیری ،تهران، نشرنو ، ج2، 1363، ص427.
16- کسروی، همان، ص858-856؛ براون، ادوارد، انقلاب ایران، چاپ دوم، تهران: کانون معرفت، 1338، ص 230.
17- نور محمدی، همان، ص 196.
18-تبریزی، همان،47.
19- روزنامه کلید نجات ، ش4، یکشنبه 9شوال 1335، ص1.
20- یزدانی، سهراب، بنیانگذاران کمیته مجازات، نگاه نو، ش17، 1372، ص 6 .
21- متولی، عبدالله، کمیته مجازات، تهران: مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران،1387، ص 34.
22- همان، ص 156.
23- مکی، حسین، تاریخ بیست سالۀ ایران، تهران: ناشر، ج1، 1363، ص 183.
24- کمرهای، محمد، روزنامه خاطرات سید محمد کمره ای، به کوشش محمد جواد مرادی نیا. تهران: اساطیر، ج1، 1384، ص64.
25- فخرایی، ابراهیم، سردار جنگل، تهران: جاوید، 1354، ص 339.
26- مجله ترقی، 1344، ش1164، ص38.
27- متولی، همان، ص 102-101.
28- راپورتهای پلیس مخفی ، به کوشش ایرج افشار. بیجا: طلایه ،1367، ص 30.
29- تبریزی، همان، ص 139.
30- شمیم، علی اصغر ، ایران در دوره سلطنت قاجاریه، چاپ دوم. تهران: علمی،1387، ص 595.
31- متولی، همان، 74.
32- بامداد، مهدی، شرح حال رجال ایران در قرن 12و 13و 14 هجری، تهران:زواره، ج 5، 1371، ص1341.
33- تبریزی، همان، ص17.
34- مستوفی، عبدالله، شرح زندگانی من: تاریخ اجتماعی و اداری دوره قاجاریه، تهران: هرمس ج2 ، 1386، ص 1480.
35- مجله ترقی، ش1150، بهمن ماه1343، ص 12.
36-همان، ش1166، 1344، ص33.
37- آبادیان، حسین، ایران: از سقوط مشروطه تا کودتای دوم اسفند، تهران مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1385، ص 366.
38- مجله ترقی، ش 1145 ،1344، ص 12.
39- بهرامی، همان، 498 .
40- کسروی، احمد، تاریخ هجده ساله آذربایجان، تهران: نگاه،1391 ، ص 619.
41- نوایی، عبداحسین، ورقی از تاریخ مشروطه ایران، مجله یادگار، ش8، س 3، 1326، ص47.
42- سپهر، مورخ الدوله، خاطرات سیاسی مورخ الدوله سپهر، به کوشش احمد سمیعی. تهران : نامک، ج 1، 1374: 91-90.
43- بامداد، همان، ج 1، ص 113.
44-مجله ترقی، ش1167، 1344، ص 15؛ تبریزی، همان ، ص127.
45- افشار، ایرج، خاطرات و اسناد مستشارالدوله، مجله آینده، ش27 ،1360، ص54.
46- سپهر، همان، ص 105-104.
47- بهرامی، همان، ص 493.
48- مرادینیا ، همان، ص 368.
49- نوبهار، ش81، س6، یکشنبه 22ربیع الاول1336، ص1.
50- مجله ترقی، ش1158، فروردین ماه1344، ص 11.
51- متولی، همان، ص 139.
52- تبریزی،همان، ص 99.
53- مستشارالدوله ، صادق، یاداشتهای تاریخی مستشارالدوله. به کوشش ایرج افشار. تهران فردوسی، 1361، ص123.
54- متولی، همان، ص 74-73.
55- ، بهار(ملکشعرا)، محمد تقی، تاریخ مختصر احزاب سیاسی ایران، تهران: امیرکبیر، ج1، 1371، ص33.
56- راپورتهای پلیس مخفی ، همان، ص 55.
57- بهرامی، همان، ص 514.
58- تبریزی، همان، ص120.
59- آهنجیده، اسفندیار، ایل بختیاری و مشروطیت، اراک: ذره بین.،1374، ص 259.
60- آرشیو سازمان اسناد ملی ایران، توقیف مؤسسین کمیته مجازات، ش سند2447/293، تهران، 1336، ص1؛ افشار، همان، ص137.
61- روزنامه باختر، دوره3، ش150، 27بهمن1321، ص3.
62- سپهر، مورخ الدوله، ایران در جنگ بزرگ، تهران: ادیب،1362، ص430.
63-راهجیری، علی، زندگی و آثار عمادالکتاب ، بیجا: کتابخانۀ مرکزی ،ج2، 1362، ص.141
64-افشار، ایرج ، مستشارالدوله و کمیته مجازات، مجلۀ آینده ، ش 6، س نهم :1362، ص467.
منابع
آرشیو سازمان اسناد ملی ایران (1336) توقیف مؤسسین کمیته مجازات. شناسه سند2447/293، تهران.
آبادیان، حسین (1385) ایران: از سقوط مشروطه تا کودتای دوم اسفند. تهران مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی.
ارداقی، علی اکبر (1321) دربارشاهی. تهران: چاپخانه کتابخانه مرکزی.
آهنجیده، اسفندیار (1374) ایل بختیاری و مشروطیت. اراک: ذره بین.
اتحادیّه، منصوره (1381) پیدایش و تحولّ احزاب سیاسی مشروطیت. تهران:کتاب پیامک. بامداد، مهدی(1371) شرح حال رجال ایران در قرن 12و 13و 14 هجری. جلد 1.تهران: زواره.
بهرامی، عبدالله (1363)خاطرات عبدالله بهرامی از آخر سلطنت ناصرالدین شاه تا اول کودتا . بی جا: علمی.
براون، ادوارد (1338) انقلاب ایران. چاپ دوم، تهران: کانون معرفت.
بهار(ملکشعرا)، محمد تقی (1371) تاریخ مختصر احزاب سیاسی ایران. جلد1. تهران: امیرکبیر.
تبریزی،جواد (1362) اسرار تاریخی کمیتۀ مجازات. چاپ دوم. تهران: فردوسی.
دولتآبادی، یحیی (1361) حیات یحیی. جلد 1. تهران: عطار و فردوسی.
راهجیری، علی (1362) زندگی و آثار عمادالکتاب. جلد2. بیجا: کتابخانۀ مرکزی.
راپورتهای پلیس مخفی (1367) به کوشش ایرج افشار. بیجا: طلایه.
سالور، قهرمان میرزا (1374) خاطرات عینالسلطنه. جلد 7. به کوشش مسعود سالور و ایرج افشار. تهران: اساطیر.
سپهر، مورخالدوله (1362) ایران در جنگ بزرگ. تهران: ادیب.
___________(1374) خاطرات سیاسی مورخالدوله سپهر. جلد 1. به کوشش احمد سمیعی. تهران : نامک.
شمیم ، علی اصغر (1370) ایران در دوره سلطنت قاجاریه. چاپ دوم. تهران: علمی.
فخرایی، ابراهیم (1354) سردار جنگل. تهران: جاوید
صدر، محسن (1364) خاطرات صدرالاشرف .جلد اول. بیجا: وحید.
کتاب آبی (1363). به کوشش احمد بشیری، ج2، تهران، نشرنو.
کسروی ، احمد (1390) تاریخ مشروطه ایران. تهران: امیرکبیر.
________(1391) تاریخ هجده ساله آذربایجان. تهران: نگاه.
کمرهای، محمد (1384)روزنامه خاطرات سید محمد کمره ای.جلد 1. به کوشش محمد جواد مرادی نیا. تهران: اساطیر.
مستشارالدوله ، صادق (1361) یاداشتهای تاریخی مستشارالدوله. به کوشش ایرج افشار. تهران فردوسی.
متولی، عبدالله (1387) کمیته مجازات. تهران: مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران.
ملکزاده، مهدی (1371) تاریخ انقلاب مشروطیت ایران. جلد 2. تهران: علمی.
مکی، حسین(1363) تاریخ بیست سالۀ ایران.جلد1. تهران: ناشر.
مستوفی، عبدالله (1386) شرح زندگانی من: تاریخ اجتماعی و اداری دوره قاجاریه. جلد 2. تهران: هرمس.
مرادینیا، محمد جوادنیا (1384) کمیته مجازات و خاطرات عمادالکتاب. تهران : اساطیر.
نوایی، عبدالحسین (2535) دولتهای ایران از آغاز مشروطیت تا اولتیماتوم. تهران: بابک.
نور محمدی، مهدی (1382) قزوین در انقلاب مشروطیت. قزوین: حدیث امروز.
مجلات
افشار، ایرج (1360) خاطرات و اسناد مستشارالدوله. آینده، شماره 27.
__(1362) مستشارالدوله و کمیته مجازات، آینده، سال نهم، شماره 6.
نوایی، عبداحسین (1326) ورقی از تاریخ مشروطه ایران. یادگار، شماره8.
یزدانی، سهراب (1372) بنیان گذاران کمیته مجازات. نگاه نو، شماره17.
مجله ترقی(1343) شماره 1145،دی ماه.
__________شماره1150، بهمن ماه.
____(1344)شماره 1158،فروردین ماه.
_______شماره 1164،اردیبهشت ماه.
_____شماره 1166و 1167، خرداد ماه.
روزنامهها
باختر، دوره3، شماره150، 27بهمن1321.
کلید نجات، شماره ،4یکشنبه 9شوال 1335.
نوبهار، سال 6، شماره81، یکشنبه 22ربیع الاول1336.
Mirza Ali Akbar Ardaghi, since constitutionalism to Punishment Committee
Mohammad Reza Alam1
Ali Tavakolian2
Abstract
Constitutional revolution can be regarded as one of the most important political events in Iran’s contemporary history. Various people, groups, and social spectrums had role in setting up a new political regime, decreasing despotism, and establishing law and discipline. However, after victory of constitutional revolution and occurrence of minor tyranny, followed by conquer of Tehran and Constitutionalism restoration, some of these people and groups became extremists, as they considered the revolution to fail in getting its aims; therefore, they formed a punishment committee to act out against interior factors and – in their idea – exterior agents. Among these people was Mirza Ali Akbar Ardaghi, who became a member of the committee with his companion, Emadolketab.
The aim of this study is to investigate the procedure of Mirza Ali Akbar Ardaghi’s political and liberalistic battles according to historical documents and sources. This study is expressed in a descriptive-analytical method to answer the following questions: why did Mirza Ali Akbar Ardaghi join the Constitutional revolution? What was his role in the victory and restoration of Constitutionalism? According to what beliefs and intellectual foundations did Mirza Ali Akbar Ardaghi join punishment committee?
Keywords: Mirza Ali Akbar Ardaghi, Constitutionalism, punishment committee, terror, statement.
______________________
1. Full Professor, Shahid Chamran university of Ahvaz; mralam36@yahoo.com
Ph.D. student, Shahid Chamran university of Ahvaz; atavakolian59@gmail.Com 2.
[1] - استاد تمام دانشگاه شهید چمران اهواز: mralam36@yahoo.com
2- دانشجوی دکتری دانشگاه شهید چمران اهواز:atavakolian59@gmail. com