Political Relations between the Islamic Republic of Iran and India from a Constructivist Perspective: Opportunities and Challenges
Subject Areas : Iranian Political Researchseyed javad Ahmadi 1 , Hasan Khodaverdi 2 , Garineh Keshishyan 3
1 - PhD Student, Department of Political Science, South Tehran Branch, Islamic Azad University, Tehran, Iran
2 - Assistant Professor, Department of Political Science, South Tehran Branch, Islamic Azad University, Tehran, Iran
3 - Associate Professor, Department of Political Science, South Tehran Branch, Islamic Azad University, Tehran, Iran
Keywords: Political Diplomacy, Political Security Interactions, Constructivism, Foreign Policy, International Relations, Political Relations, India, Iran.,
Abstract :
The present study aims to examine the political relations between the Islamic Republic of Iran and India from a constructivist perspective. The research method is descriptive-explanatory, and it seeks to answer the questions: What perceptions do the foreign policy agents of Iran and India have of each other? And what are the opportunities and challenges in this relationship? The study is based on the hypothesis that the identity structure derived from the Islamic Revolution of Iran, which has extended to a structural-agent order in foreign policy, conflicts with the neoliberalism chosen by India's foreign policymakers and the ruling party. Thus, this difference in identity foundations and the structural-agent relationship in both domestic and international systems has created challenges and opportunities for both countries. Consequently, after the Islamic Revolution and Iran's withdrawal from the CENTO alliance and alignment with the West, and its joining the Non-Aligned Movement, of which India was a founding member, there was significant hope in the Islamic Republic of Iran for improved relations with India due to shared identity stemming from peaceful foreign policy and pacifism (Nehruism), which was based on non-alignment with major powers and solidarity with weaker countries. However, after the end of the Cold War and the paradigm shift in India's foreign policy from Nehruvian idealism to realism, changes in normative-identity foundations, the marginalization of the National Congress Party, the victory of the Bharatiya Janata Party (BJP), and closer ties with the West, the relations cooled. Therefore, it appears that the foreign policymakers of Iran and India may not be able to find intersubjective identity resources and shared values and norms to develop relations at a strategic level, which could be a challenge in the relations between the two countries.
آشنا، حسامالدین؛ جعفری هفت خوانی، نادر (1386). دیپلماسی عمومی و سیاست خارجی؛ پیوندها و اهداف. دانش سیاسی، شماره 5، ص179-205.
آقامحمدی، ابراهیم (1390). چهارچوب تحلیلی ساختار- کارگزار در سیاست خارجی ایران. پژوهشنامه علوم سیاسی، 6(4)، ص7-40.
احمدی فشارکی، حسنعلی (1390). سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران و هند: حوزههای تعامل و تقابل. مطالعات جهان، 1(2)، ص149-182.
امساکی، حمید رضا (1393). روابط فرهنگی ایران و هند از دیرباز تاکنون. در: مجموعه مقالات نهمین همایش بینالمللی انجمن ترویج زبان فارسی، ص679-704.
باربر، جیمز؛ اسمیت، مایکل (1381). ماهیت سیاستگذاری خارجی در دنیای وابستگی متقابل کشورها. تهران: قومس.
تربىاقدم، محمد (١٣٨٦). گسترش روابط هند با اسرائیل؛ زمینهها و نتایج. مطالعات منطقهای جهان اسلام،
8(30-31)، ص170-137.
توحیدی، امالبنین (1387). ظرفیتها و محدودیتهای روابط ایران و هند. راهبرد، شماره 47، ص155-174.
ثقفی عامری، ناصر (1383). اجلاس وزرای خارجه کشورهای عضو کنفرانس تعامل و اعتمادسازی در آسیا. گاهنامه تحلیلی سیاست خارجی ایران و نظام بینالملل، معاونت پژوهشهای سیاست خارجی مرکز تحقیقات استراتژیک.
ثقفی عامری، ناصر (1387). روابط هندوستان و اسرائیل: نگاهی بر جنبههای راهبردی. تهران: مرکز تحقیقات استراتژیک.
حاجی یوسفی، امیرمحمد؛ ناروئی، هادی (1400). ژئوپلیتیک، ژئواکونومیک و چشمانداز همکاریهای ایران و هند در چابهار. ژئوپلیتیک، 17(3)، ص87 -61.
حجازی، سیدامین (1400). فرهنگ راهبردی و سیاست خارجی ایران. تهران: پژوهشکده مطالعات راهبردی.
حیدری، ایوب؛ قربانی شیخنشین، ارسلان (1401). تحلیل روابط ایران و هند براساس نظریه سازهانگاری: نگاهی به رویکرد سیاست خارجی دولت روحانی و مودی. سیاست خارجی،36(2)، ص74-47.
رسولی ثانیآباد، الهام (1391). بررسی نظام هویتی جمهوری اسلامی از منظر سازهانگاری. علوم سیاسی، 15(58)، ص177-200.
رشادتجو، حمیده؛ عباس رشیدی، میلاد (1391). نقش رسانه در دیپلماسی فرهنگی از دیدگاه اساتید حوزه ارتباطات، مدیریت امور فرهنگی و علوم سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات. مدیریت فرهنگی، 6(18)، ص1-22.
ستوده آرانی، محمد (1381). رابطه ساختار-کارگزار: چارچوبی برای مطالعه تحول سیاست خارجی ایران. سیاست خارجی، 16(1)، ص1-32.
ستوده، محمد (1386). تحولات نظام بینالملل و سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران. قم: بوستان کتاب.
سلطانی، آرش و همکاران (1401). بنیانهای ژئوپلیتیکی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران با ترکیه از دیدگاه سازهانگاری. برنامهریزی منطقهای، 12(45)، ص122-109.
فرزیننیا، زیبا (1388). مثلث آسیائی، چین، هند و پاکستان. تهران: انتشارات وزارت خارجه.
کتابی، محمود؛ دهقان، یدالله؛ کاظمی، مهدی (1392). بررسی روابط استراتژیك هند با اسرائیل و تاثیرآن بر جمهوری اسلامی ایران. تحقیقات سیاسی بینالمللی، شماره 15، ص17-1.
کوثاری، راج کومار؛ خان، ایاسین (1399). هند قدرتی جهانی در قرن بیست و یکم. ترجمه محمدرضا دهشیری و آمنه سماکنژاد. تهران: علم.
کیاپاشا، عبدالعلی و همکاران (1400). اهمیت و جایگاه نقش هویت در توسعه روابط جمهوری اسلامی ایران با منطقه آسیای میانه براساس رهیافت سازهانگاری. پژوهشهای سیاسی و بینالمللی، 12(47)، ص247-225.
کیسینجر، هنری (۱۳۸۱). دیپلماسی امریکا در قرن ۲۱. ترجمه ابوالقاسم راهچمنی. تهران: ابرار معاصر.
کیسینجر، هنری (1395). نظم جهانی: تأملاتی در باب ویژگی ملتها در گذار تاریخ. ترجمه سنجر سهیل. کابل: عازم.
گود، آرسیدا؛ موخرجی، منیشا (1396). روابط معاصر ایران و هند. ترجمه سید حسین رئیسالسادات. مشهد: پاپلی.
محمدی، منوچهر (1377). سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران: اصول و مسائل. تهران: دادگستر.
محمدیان، علی؛ رضائی، علیرضا (1395). تحول مفهوم دیپلماسی در روابط بینالملل. پژوهشنامه ایرانی سیاست بینالملل، 5(1)، ص127-105.
مشیرزاده، حمیرا (1386). تحلیل سیاست خارجی ایران از منظر سازهانگاری. تهران: دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی.
مشیرزاده، حمیرا (1395). تحول در نظریههای روابط بینالملل. تهران: سمت.
ملکی، ابوالقاسم (1389). همایش روابط ایران و هند. رویدادها و تحلیلها،22(223).
نیاکوئی، امیر؛ بهرامی مقدم، سجاد (1393). روابط ایران و هند: فرصتها و محدودیتها. روابط خارجی، شماره 1، ص123-160.
هادیان، ناصر (1382). سازهانگاری از روابط بینالملل تا سیاست خارجی. سیاست خارجی،17(4)، ص915-949.
هالستی، کالوی یاکو (1399). مبانی تحلیل سیاست بینالملل. ترجمه بهرام مستقیمی و مسعود طارم سری. تهران: نشر وزارت خارجه.
Ahmed, Z. Sh. & Akbarzadeh, Sh. (2018). Understanding Pakistan’s Relationship with Iran. Middle East Policy, 25(4), p. 86-100.
Cheema, S.A. (2010). India – Iran Prospect. India Quarterly, 66(4).
Hafeez, M. (2019). India-Iran Relation: Challenges and Opportunities. Institute of Stategist Studies Islamabad, 39(3), p. 22-36.
Jung, H. (2019). The Evolution of Social Constructivism in Political Science: Past to Present. Sage Open, 9(1). https://doi.org/10.1177/215824401983270
Pant, H. (2010). India's Relations with Iran: Much Ado about Nothing. Washington Quarterly, 34(1), p. 61-74.
Price R.M. & Reus - Smite. C. (2008). Dangerous Liaisons? Critical International Theory and Constructivism. European Journal of International Relation, No. 4-3, p. 256- 61.
Rahman, Kh. (2010). Indian – Iran Relation and Current Reginal Dynamic. Policy Perspective, 7(2), p. 27-49.
Rajiv, C.S. (2012). The Delicated Balance: Israel and India’s Foreign Policy Practice. Strategic Analysis, 36(1), p. 128-144.
روابط سیاسی جمهوری اسلامی ایران و هند از منظر سازه انگاران ؛فرصت ها و چالش ها
چکیده
روابط ایران و هند بعنوان دو کشور مهم آسیای غربی و جنوبی بعد از انقلاب اسلامی ایران دارای فراز و فرودهای بسیاری بوده است که عواملی همچون سیاست های داخلی هر دو کشور،و تاثیر گذاری نظام بین الملل دراین رابطه سینوسی نقش داشته است. دراین پژوهش سعی میشود با استفاده آثار و منابع کتابخانه ای در دسترس به روش توصیفی-تبیینی، به دنبال پاسخ این سوال باشد که کارگزاران سیاست خارجی ایران و هند چه درکی ازیکدیگرداشته اند؟ فرصت ها و چالش های این رابطه چیست؟ فرضیه پژوهش نشانگراین است که ساختار هویتی برگرفته از انقلاب اسلامی ایران که در حوزه سیاست خارجی به نظم ساختاری–کارگزاری نیز تعمیم یافته در تعارض با نئولیبرالیزم گزینش شده توسط سیاستگذاران خارجی هند و حزب حاکم«BJP» می باشد.لذا این تفاوت در مبانی هویتی و رابطه ساختاری–کارگزاری در نظام داخلی و بین المللی باعث ایجاد چالش ها و فرصت هائی برای هر دو کشور شده است.نتیجه اینکه پس از انقلاب اسلامی و پیوستن ایران به جنبش عدم تعهد،امیدواری زیادی به بهبود روابط بدلیل اشتراکات هویتی ایجادشد.اما پس از پایان جنگ سرد و شیفت پارادایم سیاست خارجی هند ازآرمانگرائی به واقعگرائی،تغییر در مبانی هنجاری-هویتی به حاشیه رفتن حزب کنگره ملی،پیروزی حزب بهاراتیا جاناتا«1BJP» نزدیکی به غرب،روابط به سردی گرائید.این پژوهش ازمنظر نظریه سازه انگاری به تحلیل این رابطه پرداخته است.
واژگان کلیدی:
دیپلماسی،تعاملات سیاسی امنیتی،سازه انگاری،سیاست خارجی،روابط بین الملل
مقدمه
بررسی روابط جمهوری اسلامی ایران وهند درچهاردهه اخیر تابع مولفه های مختلفی همچون سیاست داخلی دوکشور،نظام بین الملل ومعادلات منطقه ای وجهانی است.هر دو کشورتلاشی را برای رسیدن به سطح روابط راهبردی درابتدای قرن بیست ویکم آغازکردند.اما منافع وهدف گذاری سیاسی دوکشورغالبا درموازات هم نبوده است،که می توان آن را معلول نظام بین المللی و رویکرد های سیاستگذاران خارجی دو کشور دانست.سیاست خارجی برگرفته از هویت انقلاب اسلامی و رویکرد ساختاری - کارگزاری منتج از آن در ایران،و شیفت پارادایم سیاست خارجی هند در دوران پسا جنگ سرد و نظام تک قطبی که ما حصل آن حرکت به سمت رویکرد توسعه محور اقتصادی و امنیتی بود،در این عدم توازن تاثیرگذار بوده است.در این تغییر گشتالتیِ هویتی از نهرویزم به واقع گرائی، سیاست خارجی هند دچار دگرگونی های ساختاری و کارگزاری نیز شد. به همین دلیل رویکرد سیاست خارجی هند و ایران منتج از مولفه های داخلی و خارجی است،لذا برای فهمی دقیق تر از سیاست خارجی دو کشور شاید مناسب تر باشد که تمام عوامل مادی و غیر مادی نقش آفرین،مورد بررسی قرار گیرند.لذا دراین پژوهش دنبال پاسخ به این سوال هستیم که کارگزاران سیاست خارجی ایران و هند چه درکی از یکدیگر داشته اند؟ فرصت ها وچالش های این رابطه چیست؟ فرضیه پژوهش نشانگراین است که ساختار هویتی برگرفته از انقلاب اسلامی ایران که به حوزه سیاست خارجی و نظم ساختاری –کارگزاری آن نیز تعمیم یافته در تعارض با نئولیبرالیزم گزینش شده توسط سیاستگذاران خارجی هند و حزب حاکم«BJP» می باشد.لذا این تفاوت دیدگاه باعث ایجاد چالش ها و فرصت هائی برای هر دو کشور شده است.نتیجه این است که برداشت کارگزاران سیاست خارجی دو کشور براساس منافع کوتاه مدت شکل گرفته اما سطح انتظار آنها از یکدیگر بلند مدت است..هدف انجام این پژوهش بررسی روابط جمهوری اسلامی ایران وهند،وتعیین چالش ها وفرصت های این رابطه می باشد.ایران وهند درطول چهار دهه اخیر به دلیل داشتن نظام«هویتی،ساختاری–کارگزای»و همچنین «استراتژی» متفاوت در سیاست خارجی،همچنین تاثیرگذاری عوامل داخلی،منطقه ای و بین المللی«مادی و غیر مادی»؛به جز دوره ای کوتاه نتوانسته اند سطح راوابط سیاسی خود را به راهبردی ارتقاء دهند.لذا ضروری است که هر دو کشور به درکی واقع بینانه برسند تا بتوانند به ارتقاءسطح مناسبات کمک کنند.به همین دلیل در این پژوهش با کاربست نظریه سازه انگاری تلاش می کنیم با اتخاذ رویکرد های مشترک ذهنی به بررسی نقش میحط منطقه ای و بین المللی«ساختار» و عوامل دخیل«کارگزار» به تحلیل روابط ایران و هند بپردازیم.
1.پیشینه و روش پژوهش
بررسی پیشینه روابط ایران وهند طی چهاردهه اخیر نشان می دهد که مقالات وکتاب هایی دراین زمینه موجوداست،اما غالب این مقالات ازدریچه روابط اقتصادی مخصوصا اقتصاد انرژی و کریدورهای تجاری به این موضوع پرداخته اند.
مقاله ای با عنوان ژئوپلیتیک،ژئواکونومیک و چشم انداز روابط ایران وهند درچابهار؛به قلم دکتر امیر محمد حاجی یوسفی وهادی ناروئی(1400)که در شماره هفدهم فصلنامه ژئوپلیتیک منتشر شده معتقد است علیرغم داشتن منافع وهدف های مشترک ژئواکونومیکی،اما تضاد منافع ژئوپلتیکی دلیل تاخیردر پروژه چابهارذکرمی باشد.که در این مقاله کمتر مناسبات سیاسی مورد تحلیل قرار گرفته است.
مقاله ای با عنوان روابط ایران و هند:فرصت ها و محدودیت ها؛به قلم سید امیرنیاکوئی وسجاد بهرامی مقدم(1393)درشماره اول سال ششم فصلنامه روابط خارجی منتشر شده به بررسی روابط دو کشور پرداخته و معتقد است که هند اهدافی تجدید نظرطلبانه محدود اما ایران اهدافی تجدید نظر طلبانه نا محدود نسبت به نظام جهانی دارد،لذا ارتباط راهبردی فیمابین دو کشورشکل نخواهدگرفت.لازم به توضیح است که نگارندگان رابطه را از منظر چند علتی تحلیل کرده اما مقاله حال حاضر فقط از منظر سیاسی به تحلیل رابطه بین ایران و هند می پردازد.
حسنعلی احمدی فشارکی(1390)درمقاله ای با عنوان سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران وهند:حوزه های تعامل و تقابل؛که درشماره دوم فصلنامه مطالعات جهان منتشر شده به بررسی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران وهند پرداخته وضمن بررسی عوامل تاثیر گذار برشکل ومحتوای تعاملات،راهبردهایی را جهت امنیت ومنافع ملی ایران ارائه کرده است.لازم به توضیح است که مقاله فوق به دیدگاه نظری نویسندگان نزدیک بوده اما فقط از دریچه سیاست خارجی ایران به تحلیل موضوع پرداخته است.در صورتیکه مولفه های دیگری مانند تحولات داخلی،منطقه ای و جهانی در شکل گیری یک رابطه متوازن موثر هستند.
ام البنین توحیدی(1387)درمقاله ای با عنوان ظرفیت ها ومحدودیت های روابط ایران وهند؛در شماره 47 فصلنامه راهبرد منتشر شده ازحوزه اقتصاد انرژی به بررسی روابط پرداخته و فرصت هایی همچون همکاری درزمینه انرژی و امنیتی دفاعی وچالش هایی همچون مناسبات استراتژیک هند وآمریکا و رابطه هند با اسرائیل را بیان کرده است.در صورتیکه در مقاله حاضر فقط روابط سیاسی مبنای تحلیل بوده است
لذا با بررسی مجموعه مقالات به این نتیجه رهنمون می شویم که مقالات محدودی در روابط ایران وهند وجود دارد؛اما بررسی رابطه سیاسی جمهوری اسلامی ایران و هند ازمنظر سازه انگاری که بازه زمانی 1979 تا 2023 را بررسی کرده باشد یافت نشد،لذا دراین زمینه پژوهش فوق بدیع بنظر می رسد.این پژوهش با کاربست نظری سازه انگاری برای فهمی عمیق تر در روابط ایران وهند با روش توصیفی–تبیینی و مبتنی براستدلال وتحلیل،با مطالعه و گردآوری اطلاعات به شیوه استقرائی و با استفاده ازمنابع کتابخانه ای واینترنتی بر پایه داده های عینی و تاریخی صورت پذیرفته است.
2.چارچوب نظری
سازه انگاری یا به تعبیری برسازنده گرائی2یکی ازنظریه های موثر و مهم درحوزه روابط بین الملل است.نظریه پردازان این نظریه را درحوزه فرانظری بین اثبات گرایان3و طبیعت گرایان4ازیک طرف وپسا ساختارگرایان5 درطرف دیگرطیف وازنظر محتوائی آن را بین لیبرالیسم6و واقع گرائی7 قرار داده اند(مشیرزاده1395 : 322).سازه انگاران براین باورند که ساختارهای اندیشه ای-ذهنی وهمچنین هنجارها به اندازه ساختارهای عینی و مادی اهميت دارند.دومين گزاره،هويت ها هستند که به منافع و کنش ها شکل ميدهند؛براساس گزاره سوم،کارگزاران وساختارها به هم متقابلا شکل ميدهند(Price & Reus-Smit, 2008:266-267؛حجازی1400:22).سازه انگاران به بررسی عوامل غیر مادی مانند هنجارها،ایده ها،دانش،فرهنگ و هنر تمرکز کرده و به نقش ایده های جمعی و درک زندگی اجتماعی تاکید دارند .(Jung,2019:2)
لذا سازه انگاران با ارائه مفاهیمی همانند هنجارها،هویت،فرهنگ و قواعد،به سیاست های بین المللی، مفهومی اجتماعی می بخشد و برهویت و برساخته های هنجاری تاکید فراوان دارند(مشیرزاده،1386: 959). لذا پژوهشگران تمرکز خود را به ابزارهای غیر مادی قدرت و بازیگران غیر دولتی مانند هویت در قالب فرهنگی آن،زبان،آداب و رسوم،ارزش ها و هنجارهای اجتماعی متمرکز کرده اند(کیا پاشا و دیگران،1400: 232). نظریه پردازان سازه انگاری،روابط بین المللی را یک ساخت اجتماعی می دانند که در آن برساخته های ذهنی مثل هنجارها و فرهنگ، بسیارمهم هستند (آقا محمدی،1390: 16). در واقع آنچه سازه انگاری را از نظریه های سنتی متفاوت میکند نظریه پردازی در مورد رابطه میان کارگزار و ساختار است که در آثار سازه انگاری درباره سیاست خارجی نیز قابل مشاهده است(ستوده آرانی،1381: 11-1). نهایتا می توان گفت سازه انگاران قدرت را صرفا در عوامل مادی خلاصه نمی کنند و بر قدرت ایده ها و اندیشه ها تاکید دارند.برای سازه انگاران سازه های تمدنی،عوامل فرهنگی و هویت های دولتی با توجه به اینکه چگونه به منافع دولت ها شکل می دهند مهم است (سلطانی و دیگران،1401: 115).
3.تحلیل سیاست خارجی از منظر سازه انگاری
هنگامی که درحوزه مطالعات بین المللی به بررسی سیاست خارجی می پردازیم به این نکته باید توجه کنیم که سیاست خارجی شامل مجموعه فعالیت ها واقدامات یک دولت درقبال محیط بین المللی و کنش و واکنشی درهمه اشکال دولتی وغیردولتی بروز وظهورپیدا می کند(هالستی،1373: 32 ؛باربر،1372: 15؛آشنا وجعفری هفت خوانی، 1386: 191).سازه انگاران سیاست بین الملل را یک برساخته اجتماعی می دانند که مهم ترین شاخصه آن تعامل وارتباط بین واحد ها است(رشادت جو و عباس رشیدی، 1391: 9-10).نظریه ساختار کارگزار درتحلیل رفتارسیاست خارجی کشورها مناسب به نظرمی رسد.چون همزمان با تاکید به نقش ساختار ازنقش موثرکارگزارغافل نمی شود وساختار-کارگزار را دارای نقشی مکمل می داند(ستوده ،1386: 12).لذا از دیدگاه سازه انگاران وباعنایت به انگاره ها وهنجارهای داخلی و بین المللی می توان به تحلیل و پیش بینی رفتار سیاست خارجی کشورها پی برد.البته این مهم زمانی صورت میگیرد که هنجارهای بین المللی و داخلی قرین یکدیگر باشند(هادیان،1382: 937).
4.پیشینه روابط
روابط دوجانبه ایران وهند به دلیل اشتراکات فرهنگی و تمدنی،روابطی تاریخی بوده وهمواره از پیچیدگی های خاصی برخوردار بوده،وامروزه نیز به سبب نقش کشورهای ثالث پیچیده تر گشته است.این روابط تا ورود استعماربه منطقه آسیا واستثمارمنابع هند ادامه داشت،اما حضورانگلیس این روابط را کاهش داد و بعد از استقلال هند،ارتباط دو کشوراحیا شد(امساکی،1393: 679-704). نخستین مرتبه ایران وهند درنشست کشورهای آسیائی–آفریقائی به سال1947میلادی در دهلی نو به صورت رسمی دیدارکردند؛پس از آن درسال 1950میلادی روابط دیپلماتیک بین دو کشورآغازشد. طی جنگ سرد به دلیل تمایل هند به بلوک شرق،ایران تمایل چندانی به گسترش روابط به دلیل عدم تطابق ساختاری-کارگزاری در منابع هویت ساز از خود نشان نمی داد.پیوستن ایران به پیمان بغداد که نهایتا به سنتو تغییر نام داد باعث دلخوری شدید هند گردید.بالا رفتن سطح مناسبات ایران و پاکستان وحمایت بی چون وچرای ایران ازپاکستان درجنگ با هند،وبودن ایران و پاکستان دربلوک غرب درمقابل هند که سمپات بلوک شرق بود از دلایل عدم شکل گیری مناسبات پایدار بود.
5-تحلیل سازه انگارانه سیاست خارجی ایران از منظر هند
برای تحلیل سیاست خارجی ایران از دیدگاه سازه انگاران،بهتراست ابتدا به ساختار سیاست داخلی و نظام هویتی تشکیل دهند آن پرداخت.سازه انگاران برای سطح تحلیل سیاست خارجی یک کشور از اُبژه و سوژه در کنار هم بهره می برند.سازه انگارانی مانندکاتزنشتاین عوامل داخلی را موثر بر شکل گیری ساختارهای هویتی یک کشور می دانند اما برعکس الکساندر ونت نظام بین الملل،ساختارهای معنایی و هنجارهای بین المللی را مبنای شکل گیری هویت دولت ها می داند بنابراین هویت دولت ها برساخته نقشی است که برای خود متصور هستند و در محیط بین الملل آن را بر اساس رفتارها،منافع و نظام بین الملل تنظیم می کنند.از آن جایی که سیاست خارجی ذیل سیاست داخلی است؛درجمهوری اسلامی ایران اسلام بعنوان دال مرکزی وهویتی آن تعیین شده است،لذا باید هویت اسلامی را تعیین کننده هنجارهای ایران درسیاست خارجی دانست.هویت جمهوری اسلامی ایران درقالب مربع هویتی تعریف میگردد.دراین قالب هویت اسلامی، ایرانی، انقلابی وغیرمتعهد بودن؛ازاضلاع چند گانه آن هستند.تحلیل انقلاب ایران نشان می دهد انقلاب ایران اساسا در تعارض با نظام بین المللی رخ داده و ارزشها و هنجارهایی را مطرح کرده که با منافع وضع موجود درتضاد بوده اند(رسولی ثانی آباد ،1391: 177-200).
پس از انقلاب اسلامی،تصمیم سازان سیاست خارجی ایران استراتژی عدم تعهد را بعنوان محوراصلی سیاست خارجی خود برگزیدند(محمدی،1377: 104-110).با بررسی سیاست خارجی دولتهای مختلف پس از انقلاب اسلامی می توان گفت که رهیافت سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران تا حدود زیادی ثابت بوده و از نظر کاربست اصول دچار تغییر نشده است،اما استراتژی هر دولت دارای رویکردی متفاوت و مختص به خود را برای نیل به اهداف سیاست خارجی است.درخصوص روابط ایران و هند هویت بر گرفته از قانون اساسی منتج از انقلاب اسلامی و رویکرد دولتها(کارگزاران)در به کار گیری ساختار باعث فراز و فرود این رابطه شده است،یعنی آنجا که منجر به کاهش محدودیتهای ساختاری شده،خروجی آن بهبود رابطه بوده است.نگاه جمهوری اسلامی ایران به هند بعنوان یکی از بنیانگذاران جنبش عدم تعهد،همان نگاه کلاسیک است.
جمهوری اسلامی ایران پس از انتخاب سیاست عدم موازنه و خروج از پیمان های منطقه ای بلوک غرب مانند سنتو و پیوستن به جنبش عدم تعهد،استراتژی خود را در سیاست خارجی که شامل ضدیت با آمریکا به عنوان نماد استکبار جهانی،حمایت از کشورهای جهان سوم،استقلال سیاسی،و قائل نبودن به نظام دو قطبی و مخالفت با حق وتوی قدرت های بزرگ در شورای امنیت قرار داد و از در تعامل با هند وارد شد.چون هند در راستای سیاست خارجی خود«نهروئسیم»،و انتخاب سیاست عدم موازنه ای که منتج به عدم تعهد شد،از طرفی مبارزه با استعمار و استکبار،نارضایتی از حق وتو قدرت ها در شورای امنیت،صلح گرائی منتج از مبارزه با استعمار بریتانیا،و حمایت از استقلال طلبی کشورهای مستعمره که همچنان به عنوان یک سیاست استراتژیک در سپهر سیاست خارجی خود اعمال می کرد وکماکان منتقد نظام بین الملل بود می توانست وجوه مشترک هنجاری و هویتی بین جمهوری اسلامی ایران و هند باشد.
حمایت هند از عراق طی جنگ تحمیلی علیه ایران،غالب این اشتراکات را در محاق برد.از طرفی هند در دوران جنگ سرد علاوه بر توافقات دو جانبه با شوروی کم و بیش سیاست خارجی مستقلانه و عدم تعهد خود را در برابرکشورهای غربی حفظ کرده بود،که این رویه ای مناسب ازنظرایران بود.اما پس از فروپاشی بلوک شرق و محدودیت های ناشی از تحریم های آمریکا به دلیل برنامه هسته ای هند و رقابت های منطقه ای با چین و پاکستان و مشکلات فراوان داخلی،هند در یک شیفت پارادایم از«نهروئیزم به واقعگرائی» تغییر مسیر داد.لذا در این تغییر مولفه های هویتی و هنجاری هند نیز دچار دگرگونی های اساسی شد که بیشترین نمود آن بعد از به قدرت رسیدن حزب بهاراتیا جاناتا«BJP» واتخاذ سیاست های نئولیبرالیستی هند درپی توافق هسته ای خود با آمریکا،در چرخشی سریع از سیاست خارجی نهروئیستی خود دور و به واقع گرائی و مصلحت اندیشی درنظام بین الملل تک قطبی به رهبری آمریکا تن داد.در این دوران به دلیل تغییر در رویکرد ساختاری–کارگزاری ایران به نظام بین الملل،روابط ایران و هند با رویکرد مثبت رو به توسعه بود که نمود آن اعلامیه سال 2001میلادی تهران و اعلامیه سال 2003میلادی دهلی بود که ایران و هند همدیگر را شریک استراتژیک خطاب کردند(احمدی فشارکی،1390: 159-164).
به دنبال تغییرات هنجاری و هویتی ایجاد شده در سیاست خارجی هند پس از به حاشیه رفتن حزب کنگره ملی هند از ایده رهبری کشورهای جهان سوم،حمایت از کشورهای تحت ستم،حمایت از فلسطین و نقد ساختار تک قطبی نظام بین الملل دست کشید و به دنباله روی سیاست های غرب پرداخت و به اصطلاح به بزرگترین دموکراسی جهان یورو آتلانتیک مبدل شد.به همین دلیل در سال 2005میلادی آمریکا و غرب به تحریم های هسته ای هند پایان دادند..هند در این تغییر گشتالتی در ساختار هویتی جدید برای اولین بار درسپتامبر2005میلادی به قطعنامه آژانس بین المللی انرژی اتمی«IAEA» به خاطرعدم رعایت موارد امنیتی پیمان نامه منع گسترش سلاح های اتمی«NPT» توسط ایران،وسپس ارجاع مسئله ایران به شورای امنیت سازمان ملل متحد درفوریه 2006میلادی رای داد(گود و مخرجی، 1396: 58).در 27 نوامبر 2009میلادی درقطعنامه ای که آژانس از ایران درخواست توقف فعالیت های سایت فردو در قم را داشت،هند با سیاست های واشینگتن همراه شد واین مهم نشانگر این بود که هند از فضای امنیتی ایجاد شده درهمسایگی خود نگرانی عمیق دارد.هند با رای مثبت خود درآژانس بین المللی انرژی اتمی«IAEA» برعلیه ایران،که مسئله ای غیرمنتظره بود،مردم هند را نیزهمانند ایران متعجب ساخت(Cheema,2010:4).
البته هند دو مرتبه دیگر در2009میلادی و2011میلادی نیز برعلیه ایران رای داد ودلیل خود راعدم پایبندی ایران به قوانین «NPT» اعلام کرد.در سال 2013 میلادی با روی کار آمدن دولت جدید در ایران، رفع موانع ساختاری در دستور کار قرار گرفت لذا این دولت با رویکرد تعامل سازنده با جهان،واتخاذ سیاست موازنه مثبت و اولویت دادن به روابط دوستانه و نزدیک با همه ی همسایگان،تلاش برای حل مشکل پرونده هسته ای ایران و تلاش برای کاهش تنش بین ایران و آمریکا،با تغییر رویکردساختاری-کارگزاری دگرگونی های اساسی در نگاه و رویکرد سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران ایجاد نمود(محمدیان و رضایی ،۱۳۹۵: ۳-۴).اتخاذ چنین رویکردی در سیاست خارجی در سطح کارگزار منجر به توافق هسته ای و به دنبال آن بهبود رابطه ایران و هند گردید.هند از توافق هسته ای ایران و لغو تحریمهای مرتبط با پرونده هسته ای استقبال کرد در بیانیه وزارت امور خارجه هند خاطرنشان شد هند مشتاقانه به دنبال توسعه بیشتر همکاری های اقتصادی نزدیک و متقابل با ایران از جمله در حوزه های انرژی و پیوندهای منطقه ای است.در ادامه برنامه های هند برای گسترش هرچه بیشتر روابط با ایران با لغو تمامی محدودیتهای صادرات کالا به ایران گام دیگری برای گسترش بیش از پیش روابط دو کشور برداشته شد.لذا در این برهه خاص همه شرایط برای توسعه روابط دو کشور فراهم شده بود.زیرا رویکردهای سیاست خارجی در سطح کارگزار در دو کشور با هم همخوانی داشته و محدودیتهای ساختاری با امضای برجام برداشته شده بود(حیدری و قربانی شیخ نشین،1401: 57).
اما تحولات بین المللی به گونه ای رقم خورد که بار دیگر محدودیتهای ساختاری مانع از توسعه هرچه بیشتر روابط دو کشور شود.با روی کار آمدن دونالد ترامپ در ایالات متحده تغییر رویکرد وی در قبال برجام بار دیگر محدودیتهای ساختاری را تشدید نمود.درسطح کارگزار نیز سیاست خارجی حزب حاکم هند بر محدودیتهای موجود افزود.در ژوئن ۲۰۱۷ میلادی مودی سفری دوروزه به ایالات متحده انجام داد که اولین سفر وی پس از روی کار آمدن ترامپ بود.در ژوئیه ۲۰۱۷ میلادی مودی همچنین به اسرائیل سفر کرد.مانند ایالات متحده،رژیم اسرائیل تاثیر قابل توجهی بر روابط هند و ایران دارد(2019:32,Hafeez).در نهایت اینکه به دنبال تغییر هویتی شکل گرفته در سیاست خارجی هند و بر طرف نشدن موانع ساختاری و کارگزاری هم در سطح داخلی و هم در محیط بین الملل کماکان با محدودیت هائی در رابطه بین ایران و هند د ر سال 2023 میلادی مواجه هستیم که چالش های بسیاری در توسعه مناسبات ایجاد کرده است.
6- تحلیل سازه انگارانه سیاست خارجی هند از منظر ایران
اندیشه سیاست خارجی برای هند نیز ترکیبی از توازن قوا و آرمانگرائی بود.هند که از چنگال قدرت استعماری رها شده است،همچنان درفرایند استحکام کشوری نو پا است.هند در سال 1947میلادی استقلال خود را به دست آورد(کوثاری و خان، 1399: 54).برای هندوستان به صرفه نبود تا بعد ازجنگ جهانی دوم وارد یکی از دو جناح رقیب درمناسبات بین المللی گردد.لذا قادرشد تا از طریق استفاده از مبانی هویتی،هنجارها و ارزش های اخلاقی جایگاه خود را درمیان کشورهای قدرتمند دنیا درگیرودارجنگ سرد تثبیت کند.درواقع جواهرلعل نهرو با اتخاذ سیاست اخلاق مدار« نهروئیستی » ونیز نگرش واقع بینانه به چگونگی موازنه قدرت،تلاش کرد تا راه میانه را درپیش گیرد وهند را درمسیرتبدیل شدن به یک ابرقدرت قراردهد(کسینجر،1395: 168).به همین دلیل هند که تجربه استعماروعدم توسعه را داشت سیاست موازنه منفی و رویکرد عدم تعهد را برگزید.اما سیاست خارجی هند تحت تاثیر سیاست های داخلی«سیاست آرمانگرائی نهروئیسم وتغییربه واقع گرائی ومصلحت گرائی»،سیاست های بعضا خصمانه منطقه ای،وسیاست های نظام جهانی اقدام به تغییر رویکرد سیاست خارجی کرد.سیاست خارجی هند از زمان استقلال در1947میلادی تا 2023میلادی را می توان به سه دوره تقسیم کرد.
دوره اول از1947میلادی تا 1962میلادی،که سیاست خارجی هند آرمان گرایانه و تحت تاثیر تفکرات صلح جویانه نهرو«نهروئیسم» بود.دراین دوره هند بر اساس مبانی هویتی و هنجاری خود در برابر استعمار(اندونزی توسط هلند)و یا تبعیض نژادی واکنش نشان می داد و ازجنبش های استقلال طلبانه درکشورهای جهان سوم حمایت می کرد و پایه گذارجنبش عدم تعهد شد؛ایران نیز به دلیل اینکه درمعادلات نظام دوقطبی،سمپات بلوک غرب وآمریکا بود و مبانی هویتی و ساختار کارگزاری او در تعارض با رویکرد هویتی و هنجاری هند؛جائی درسیاست خارجی هند نداشت.
دوره دوم از 1962میلادی تا 1991میلادی،که هند به سیاست خارجی عدم تعهد خود صورتی واقع گرایانه داد.دراین دوره هند درسیاست خارجی خود یک شیفت پاردایم ازآرمانگرائی به واقع گرایی انجام داد؛که این مهم را میتوان به تغییر رویکرد هویتی و تغییر در رویکرد ساختار–کارگزاری هند و معارضه با کشورهای مسلمان به دلیل حمایت آن ها از پاکستان در مسئله کشمیر دانست که مصداق آن،تلاش در جهت تجزیه پاکستان و جدائی پاکستان غربی و ایجاد کشور مستقل بنگلادش در 1971میلادی،آزمایش هسته ای هند در 1974میلادی در تقابل هویتی با پاکستان را می توان نام برد.در طی این دوره به دلیل حمایت بی قید وشرط ایران به دلیل رویکرد دینی ازپاکستان درجنگ با هند،روابط تیره بود.پس ازانقلاب 1979میلادی در ایران و تغییر در مبانی هویتی،هنجاری و همچنین ساختاری-کارگزاری که منتج به انتخاب موازنه منفی در سیاست خارجی و پیوستن به جنبش عدم تعهدگردید،سیاست خارجی هند رویکرد خود را نسبت به ایران تغییر نداد و درجریان جنگ تحمیلی عراق علیه ایران به حمایت ازعراق پرداخت.
دوره سوم سیاست خارجی هند که از 1991میلادی آغاز می شود و تا کنون ادامه دارد،به مصلحت گرایی تعبیر می شود. یک دهه پس از فروپاشی بلوک شرق هند تحت تاثیر تحولات نظام بین الملل،و به دنبال تغییر ریل سیاست خارجی،به سمت نئولیبرالیسم گرایش پیدا کرد.لذا هند سعی کرد تنش ها سیاسی خود را با همسایگان به حد اقل برساند و برای رسیدن به این همگرائی،رویکرد اقتصادی را مناسب یافت(احمدی فشارکی،1390: 159-164). لذا مشاهده می کنیم که رویکرد سیاست خارجی هند نسبت به جهان طی دو دهه گذشته دچارتغییراتی بنیادین شده است. این تغییربا نگاه به اولویت امراقتصادی درسیاست خارجی باعث نزدیکی هند به قدرتهای بزرگ وحتی رقبای منطقه ای جمهوری اسلامی ایران شده است.تغییر دیگری که درسیاست خارجی هند اتفاق افتاد،دوری گزیدن از ایده رهبری جهان سوم و رسیدن به درک اینکه به عنوان یک قدرت درجهان ظاهرشود؛چون اندیشه ضد غربی در هند به حاشیه رفته،لذا بزرگترین دموکراسی متعهد به جهان یورو وآتلانتیک را تشکیل داد.از حرکات و رفتار درسیاست خارجی هند مشخص میشود که هویت خود را بعنوان کشوری درمسیرتوسعه وتبدیل شدن به قدرتی جهانی توسعه بخشیده و ازاین راه سعی نموده ارتباط خود با کشورهای غربی را بهبود بخشد.و ازامکانات و قابلیت های گسترده این قدرت ها دربخشی ازمسیرسازه انگاری وگفتمانی آن بهره گیرد.ازاین رو رعایت بایسته های سیاست خارجی توسط هند را باید در راستای دیدگاه آمریکا در قبال ایران تفسیر کرد(توحیدی،1378: 155-174).
با رفع موانع ساختاری و کارگزاری در سیاست خارجی ایران و بهبود مناسبات ایران با نظام بین الملل،هند دراین دوره سیاست خارجی فعالتری را در قبال ایران دنبال کرد ودیدارهایی درسطح روسای جمهوربین دو کشور انجام شد که بیانیه 2001میلای تهران و 2003میلادی دهلی که ایران را شریک استراتژیک خواند،نمود این روابط است.لذا از رفتار و عملکرد هند در سیاست خارجی میتوان این گونه برداشت کرد که این کشور هویت خود را به عنوان کشوری در مسیر توسعه و تبدیل شدن به قدرت بین المللی تعریف کرده و در این مسیر سعی نموده است که روابط خود را با همه کشورها از جمله کشورهای غربی،کشورهای منطقه و نیز کشورهای صادر کننده انرژی بهبود بخشد و به همین دلیل هندرویکرد اقتصادی را در سیاست خارجی دنبال میکند و کمتر به مسائل سیاسی و امنیتی می پردازد.به همین دلیل برخی تحلیلگران اعتقاد دارند که این کشور رقابت منطقه ای خود با پاکستان را کاهش داده و بیشتر به رقابت با چین مشغول شده است. نیاز به انرژی و تلاش برای دسترسی به آسیای مرکزی که به دلیل ناامنی های موجود در افغانستان از ایران دنبال میشود، هند را به صورت بالقوه به ایران نزدیک میکـند(حیدری و قربانی شیخ نشین،1401: 60).
عامل دیگری که در روابط دهه اخیر ایران و هند تأثیرگذار بوده،سیاست دولت مودی در عرصه داخلی و خارجی است دولت مودی که از خاستگاه ملی گرایی هندو به قدرت رسید،در عرصه داخلی سعی نموده است که برای جلب نظر هندوها سیاستهای سخت گیرانه ای در قبال مسلمانان اتخاذ نماید و این امر میتواند روابط با ایران را دچار چالش نماید؛زیرا همان طور که اشاره شد سرنوشت اقلیتهای مسلمان از نظر هویتی برای سیاست خارجی ایران بسیار مهم است.به همین دلیل در سفر آقای امیر عبداللهیان وزیر امور خارجه ایران به هند که در خردادماه ۱۴۰۱ صورت گرفت وی با علما و روحانیون این کشور دیدار نمود و اظهار داشت«در دیدارها با مقامات عالی هند بر این نکته تأکید کرده که جامعه مسلمانان هند سهم بزرگی در پیشرفت و توسعه هند داشته است و این ویژگی ارزشمند که بر جامعه مسلمانان صدق می کند نتیجه تلاش و حضور علمای اسلامی است»8. فشار بر مسلمانان درداخل و دنباله روی از سیاستهای غرب و به ویژه آمریکا در سیاست خارجی به عنوان مهمترین عواملی شناخته میشود که در سطح کارگزار از جانب هند میتواند روابط با ایران را تحت تأثیر قرار دهد(حیدری و قربانی شیخ نشین،1401: 61).اشتباه نیست که بگوئیم روابط هند وآمریکا امروزه بخش بسیارمهم سیاست خارجی هند را تشکیل می دهد و این امر به رغم فشارهای ناشی ازنظام بین الملل تک قطبی،مسیرسیاست خارجی هند را ترسیم می کند(کوثاری و خان،1399: 45).در پایان ذکر این نکته ضروری است که سیاستگذاران خارجی هند بر اساس نظریه سازه انگاران منابع هویتی و ساختاری-کارگزاری خود را در مسیری متفاوت با سیاست خارجی ایران جهت پیشبرد منافع ملی تعریف کرده اندکه برآیند آن را می توان در مناسبات اقتصادی،امنیتی و دفاعی هند با کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس،راوابط بسیار نزدیک با آمریکا و اسرائیل دید؛که هر کدام از این روابط چالشی ساختاری برای جمهوری اسلامی ایران نیز می تواند باشد.
7-فرصت های روابط ایران وهند:
1-7.همکاری درمقابله با تروریسم
ایران و هند به لحاظ هویتی،ساختاری و کارگزاری درهمسایگی منطقه خطرناکی قراردارند.تهدید ازسوی سنی های افراطی پاکستان سبب ایجاد فضای همکاری بین دو کشورگردیده است.در اوائل دهه 90 میلادی با ظهورطالبان درافغانستان موج ترس و وحشت درهردوکشورپدید آمد.ایران وهند با جمعیت عظیم مسلمانان شیعه به شدت ازافراط گرایان وهابی سنی همسایه خود واهمه دارند.هند به ویژه ازایدئولوژی جهاد گرایان طالبان وتوانائی آنان برای ایجاد درگیری درکشمیروسایرنقاط کشوربه شدت نگران است(گود و موخرجی،1396: 53-54)چون توانائی تبدیل شدن به یک چالش هویتی امنیتی بزرگ در سیاست خارجی و داخلی هند را دارند.وابستگی شدید طالبان به پاکستان و ظهور و بروز داعش نگرانی های امنیتی بسیاری برای ایران،هند و کشورهای آسیای مرکزی« پیمان امنیت جمعی»بوجود آورد.مسئله مهم برای هند حضور سیک ها«که بخشی از مولفه هویت ساز جامعه هندی درکابل»و همچنین جلوگیری از حضور اسلام گرایان تندرو در کشمیر است.حضورچین بعنوان رقیب منطقه ای،پاکستان بعنوان دگربیرونی،حضور ،طالبان و داعش در افغانستان،هند را مجاب میکند که برای افزایش عمق استراتژیک و حمایت از مولفه های هویتی-هنجاری و همچنین ساختاری-کارگزاری خود اقدام کند(حاجی یوسفی و ناروئی،1400: 80؛Ahmed and Akbarzadeh,2018:89 ).
2-7.همکاری درهمگرائی منطقه ای
آسیای مرکزی یکی ازحوزه های تقارن وتفاهم فرهنگی سیاسی ایران وهند است.افغانستان به عنوان بخشی از آسیای مرکزی و ادامه تمدنی هند دارای چالش های اساسی است و ایران دردسترسی هند به افغانستان نقشی بی بدیل دارد.از طرفی هند خواهان دسترسی به کشورهای آسیای میانه ونقش آفرینی درآنجا است،ایران نیز تنها و مطمئن ترین مسیر درحال حاضراست.پس از خروج نیروهای ائتلاف ازافغانستان و تسلط مجدد طالبان مولفه های هویتی-امنیتی یکی از مشکلات بزرگ هند در رویاروئی با فعالیت های مبارزان کشمیر آزاد در جامو و کشمیر است.که به شدت ساختارهای هویتی جامعه هندو را تهدید می کندبه همین دلیل وجود یک افغانستان آرام وبا ثبات برای هند بسیار حیاتی ومهم است.رویکرد جدید دولت هند درهمکاری محدود با طالبان نیز از دریچه فرهنگی،هنجاری،هویتی و امنیتی ارزیابی می شود.
3-7.همکاری در مسئله کشمیر
یکی از نگرانی های اساسی سیاست خارجی کشورهای مسلمان در رابطه با هند مسئله کشمیر و تعامل هند با مسلمانان آن کشور است.چون تلاش های پاکستان به دلیل جلب حمایت های بین المللی از موضع خود درباره کشمیر؛تعامل هند با کشورهای مسلمان را دچار چالش می کند.زیرا غالب کشور های مسلمان بخاطر ساختارهای هویتی،دینی،فرهنگی وهنجاری مشترک با پاکستان از موضع این کشور حمایت میکنند.هند پس از استقلال در 1947 میلادی دچار ضرری مضاعف شد،چون یک:بخشی از سرزمین تاریخی خود را از دست داد؛و دوم:حدود یکصد میلیون مسلمان در هند به جای ماند که این در تعارض با ساختار پیش بینی شده هند به عنوان مبنای هویتی گزینش شده بود.لذا این تعارض در مبانی هویتی و همچنین ساختاری-کارگزاری باعث ایجاد چالش های بسیاری برای هند شد.
به اعتقاد کسینجر جدایی پاکستان از هند نه تنها منجر به جدایی سرزمینی شدکه ازنظر رهبران هند میراث پدریشان بود؛بلکه به فرضیه در عذاب بودن مسلمانان هندی همچون بمب ساعتی نگریسته میشود که خطر بروز کشمکش داخلی را مطرح می سازد(کیسینجر، ۱۳۸۱: ۲۴۹).لذا هند پس از لغو خودمختاری جامو و کشمیر در آگوست2019 میلادی همچنان درگیر این چالش هویتی است و از دیگر سو این چالش در مناسبات میان هند و کشورهای مسلمان محدودیت های ساختاری-کارگزاری ایجاد کرده است.در مورد رابطه هند و ایران زمانی مناسبات به سمت بهبودی رفت که ایران مسئله کشمیر را موضوع داخلی هند دانست،اما کماکان کشمیر و مسئله مسلمانان در هند یکی از نگرانی های هویتی و همچنین ساختاری-کارگزاری سیاستگذاران خارجی ایران است.مولفه هائی که می توان برای توسعه مناسبات و همکاری از آن استفاده کرد.
8- چالش های روابط ایران وهند:
8-1.فشارهای ایالات متحده آمریکا
هند و آمریکا تا فروپاشی بلوک شرق رابطه چندانی نداشتند.چون هند پس از استقلال به پیروی از ارزش های اخلاق گرایانه نهروئیستی و جهان سوم گرائی و حمایت از کشورهای مستعمره که نگاهی تجدید نظر طلبانه به وضع موجود نظام بین الملل داشت تمایلی به رابطه با آمریکا از خود نشان نمی داد.لذا در ادامه سیاست خارجی متعارض با نظم بین الملل،جنبش عدم تعهد را شکل داد و خود را رهبر کشورهای جهان سوم دانست و سیاست خارجی برگرفته از مبانی هویتی خود را به مزایای ناشی از همکاری با آمریکا ترجیح داد.اما فشارهای ناشی از سیاست خارجی اخلاق گرای نهروئیستی و عوامل مادی و غیر مادی،ساختاری و کارگزاری در منطقه و جهان،هند را به سمت بلوک شرق سوق داد؛هند تلاش میکرد با توجه به سیاست خارجی نهروئیستی خود نگاه مستقلانه ای نسبت به مسائل جهانی داشته باشد.پس از جنگ سرد و شیفت پارادیم به واقع گرائی که باعث تغییر هویتی و همچنین ساختاری–کارگزاری گردید و همچنین تغییر در ساختار نظام بین الملل و ایجاد نظم جدید تک قطبی به رهبری آمریکا،رشد روز افزون چین به عنوان دگر عینی و ذهنی هند،ظهور جنبش های افراطی اسلامی در افغانستان و پاکستان و آسیای میانه،و فعالیت های پاکستان در کشمیر و حمایت کشورهای مسلمان از پاکستان که ساختارهای امنیتی و هویتی هند را هدف گرفته بود موجب افزایش حضور آمریکا در محاسبات استراتژیک هند شد.البته ناگفته نماند که رویکرد چند جانبه گرایانه سیاست خارجی آمریکا در دوران کلینتون نیز در این تغییر رویکرد بی تاثیر نبود.
به دنبال گزینش رویکرد واقع گرائی و نئولیبرالیسم،هند از جهان سوم گرائی و سیاست عدم تعهد به سمپات آمریکا مبدل شد.لذا رویکرد تجدید نظرخواهانه خود را به نظام بین الملل از نا محدود به محدود تغییر داد،به نحوی که سیاستگذاران خارجی ایران نیز هنگام رای سال 2005 میلادی هند در آژانس بین المللی انرژی اتمی متوجه ابعاد آن شدند.هند هم دارای منافعی در ایران است و هم منافعی گسترده با آمریکا دارد.در حالیکه ایران و آمریکا دارای ساختار هویتی-هنجاری متعارضند و درگیر رقابتی وسیع در نظام بین الملل هستند.ایران به عنوان یک دولت تجدید نظر طلب در نظام بین الملل،اهدافی نا محدود دارد و برای تثبیت ارزش های خود هزینه تعارض با آمریکا را پذیرفته؛به همین دلیل آمریکا به عنوان حافظ وضع موجوداستراتژی انزوای ایران را بر تمام دنیا و مخصوصا متحدین خود تحمیل کرده است.به همین خاطر هند تحت فشار شدید آمریکا است تا روابط خود را با ایران محدود و یا قطع کند(نیاکوئی و بهرامی مقدم ،1393: 144). اما ساختارهای مشترک فرهنگی و هویتی در هم تنیده چند هزار ساله باعث شده که هنوز سطحی از مناسبات کماکان باقی بماند.
2-8.رابطه هند و اسرائیل
هند شناسائی اسرائیل را در سال1329 شمسی آغاز کرد ولی به برقراری روابط کامل دیپلماتیک با آن کشور نپرداخت.احزاب سیاسی مخالف،تحت تأثیر فضای ضد استعماری مانع از توسعه روابط این دو کشور می شدند.از یک سو مسلمانان هند خواستار حمایت از مردم فلسطین بودند( ثقفی عامری، 1387: 5) و از سوی دیگر کشورهای عربی نیز در خصوص عدم ورود اسراییل به جنبش غیر متعهدها به هند فشار می آوردند(ملکی، 1389: 47).لذا هند در راستای سیاست خارجی برگرفته از مبانی هویتی و هنجاری خود جهت توسعه مناسبات با کشورهای مسلمان منطقه و کنترل نفوذ پاکستان برآن ها از توسعه روابط با اسرائیل اجتناب می کرد.اما پس از تغییر سیاست هند از مصلحت گرائی به واقع گرائی و کنار گذاشتن سیاست های جهان سوم گرائی و عدم تعهد و دنباله روی از سیاست های آمریکا؛روابط با اسرائیل آغاز شد.هدف هند از رابطه با اسرائیل فشار بر کشورهای مسلمان در توازن روابط بین هند و پاکستان؛و هدف اسرائیل نیز خروج از انزوا و افزایش فشار بر ایران و اعراب بود(تربی اقدم ،1386، 148).
هند سالهاست که سیاست نهروئیسم را کنار گذاشته و درصدد روابط گسترده با بازیگران مهم بین المللی است.اساساً روابط با اسراییل به منظور دست یافتن دهلی نو به مناسبات ویژه تل آویو با دنیای غرب و آمریکاست و سعی دارد به نحو شایسته ای از آن استفاده کند.پس از جنگ سرد سیاست خارجی هند روابط منفعت مدار را به تعامل ایدئولوژی مدار ترجیح داده است.هند روابط مستحکمی با ایران و اسراییل به صورت مستقل از یکدیگر شکل داد و کوشید توازنی در شکل مناسبات خود با دو بازیگر منطقه ای بوجود آورد این استقلال استراتژیک در تعامل با کشورهایی که درگیر مناقشات هویتی-هنجاری با یکدیگر هستند،شاخص رفتاری سیاست خارجی هند در دوران پس از جنگ سرد و نیز بیانگر پیچیدگی روابط دوجانبه و چند جانبه این کشور است9(کتابی و دیگران،1392: 8).
بخشی از مناسبات هند و اسرائیل در موضوع افراط گرائی اسلامی و تروریسم است.هدف هند از مناسبات تروریسمی بابت دغدغه های هند از پاکستان با موضوع افراط گرائی اسلامی در کشمیر و تقویت موضع پاکستان در کشمیر است,2013:396) (Katz.اما نگرانی اسرائیل بابت تقویت اسلام گرائی و تاثیرگذاری بر فلسطین است.چون اسرائیل معتقد است تقویت مناسبات امنیتی با هند مقابله با محور مقاومت در خاورمیانه است(نیاکوئی و بهرامی مقدم ،1393: 149).البته باید گفت که همکاری با اسرائیل درتامین امنیت هند بسیار حیاتی است وهند درتلاش است تا روابط خود با اسرائیل رادرمقابل ایران متعادل سازد(Rajiv,2012:128-144).این روابط در یک بازی گسترده تر با حضور آمریکا که بخشی ازاستراتژی ضد ایرانی خود را ازطریق دهلی نو پیگیری می کند مایه نگرانی بیشتر برای ایران است(ثقفی عامری ،1383: 88).آنچه نگرانی از روابط هند واسرائیل را برای ایران دوچندان می کند ورود بازیگری به نام ایالات متحده آمریکا به این جمع است که موجب برهم خوردن توازن قوا درمنطقه و دوری دهلی نو از تهران می شود(فرزین نیا،1388: 62).زیرا ایران منافع هویتی،هنجاری،ساختاری و کارگزاری متفاوتی با سایر بازیگران حاضر در این کنش منطقه ای و بین المللی دارد که روابط بین ایران و هند را دچار چالشی بزرگ می کند.
3-8.مناسبات با کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس با هند
سفرپادشاه عربستان به هند در26 ژانویه 2009میلادی،بازتابی از روابط هند وعربستان بود.روابطی که پس از پنجاه سال تعامل محدود؛به سمت دادن جهتی جدید و پر جنب و جوش در روابط دو جانبه حرکت خواهد کرد که این خبر خوبی برای ایران نخواهد بود(Rahman,2010:35)مناقشۀ هسته ای ایران موجب نزدیک تر شدن هند وعربستان به یکدیگر شده است.هند با هدف ایجاد فرصت های بزرگ سرمایه گذاری،خصوصا دربخش های زیرساختی به کشورهای شورای همکاری خلیج فارس نگاه می کند،بنابراین برای هند بسیاردشواراست که عربستان سعودی را با نزدیک تر شدن به ایران،رها کند.(Pant,2010:68)
از منظر سازه انگاری هویت،هنجارها،منافع،ساختار و کارگزار هستند که علاوه بر منافع مادی به بهبود کنش های ارتباطی کمک می کنند.همانطور که در سطور بالا قید شد روابط هند با کشورهای عربی بیشتر متاثر از ساختارهای مادی برآمده از نئولیبرالزم هند است.بین هند و کشورهای عربی مناسبات ذهنی چندانی در میان نیست که بتواند باعث توسعه روابط گردد.زیرا غالب مولفه ها عینی است.اماروابط عینی هند با کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس می تواند در روابط عینی و ذهنی ایران و هند تاثیر گذار باشد.ایران و هند مولفه های بینا ذهنی بسیاری دارند،زبان فارسی،ادبیات،فرهنگ، هنر و معماری مشترک که نمود ذهنی و عینی آن در جای جای هند وجود دارد.لذا تعارض هویتی موجود بین ایران و کشورهای عرب حاشیه جنوبی خلیج فارس می تواند چالشی جدی بر این مناسبات باشد.
نتیجه:
روابط ایران وهند بعنوان دو کشورموثردرمناسبات منطقه ای وجهانی درآسیای غربی و جنوبی،که طی چهاردهه اخیربدنبال بیشینه کردن منافع خود هستند،دربعضی حوزه ها بدلیل داشتن منافع مشترک به سمت همگرائی و درمواردی بدلیل تضاد منافع دچار واگرائی شده است که نباید تاثیر نظام بین الملل ومنافع و مضار سایر بازیگران منطقه ای وفرامنطقه ای را نادیده گرفت.از منظرسازه انگاری،برای واکاوی مناسبات بین کشورها باید منابع هویت سازومولفه های فرهنگی-ارزشی و ساختاری کارگزاری را مورد توجه قرار داد.جمهوری اسلامی ایران مولفۀ اسلامی-ایرانی را بعنوان هویت سیاسی خود به دنیا عرضه کرد که این نیزبا ارزش ها و هنجارهای لیبرال نظام بین الملل در تعارض بود.از دیگر سو به ساختارهای نوین نظم جهانی همانند حق وتوی قدرت های بزرگ درشورای امنیت معترض است.هند پس از شیفت پارادایم در حوزه سیاست خارجی،هویت برگرفته ازنهروئیزم که مشتمل بر سیاست عدم موازنه وحمایت از کشورهای جهان سوم وصلح گرائی که منجربه عدم تعهد شد،فاصله گرفته و با روی آوردن به واقع گرائی و انتخاب نئولیبرالیزم و پذیرش هنجارهای لیبرال دموکراسی،خود را درهمگرائی با ارزش ها و هنجارهای غربی وخصوصا آمریکا تعریف کرده؛و به بزرگترین متحد دموکراسی یوروآتلانتیک مبدل گشته است.لذا بنظر میرسد که سیاستگذاران خارجی ایران وهند نتوانندمنابع هویتی بینا ذهنی و ارزش ها و هنجارهای مشترکی برای توسعه روابط به سطح راهبردی و استراتژیک بیابند.به همین دلیل گاهأ منافع کوتاه مدت در این رابطه مد نظر قرار می گیرد،اما سطح انتظارات دو کشوربراساس سابقه و پیشینه روابط،بلند مدت است.برای یافتن چرائی این موضوع به تحلیل درک سیاستمداران خارجی دو کشورازیکدیگر می پردازیم.
هند ازمنظر جمهوری اسلامی ایران:
1-استقلال نسبی هند درسیاست خارجی،سابقه حمایت ازکشورهای جهان سوم و حمایت نسبی حزب کنگره هند از این آرمانها،و حضورهند بعنوان عضو تشکیل دهنده جنبش عدم تعهد،امید به ادامه این روند را نزد سیاستگذاران خارجی ایران زنده نگه میدارد.
2-به دلیل قرار گرفتن هند درحوزه تمدن های شرقی وداشتن مولفه های فرهنگی-تمدنی،روابط چند هزار ساله،میتوان مولفه های مشترکی برای برقراری روابط متوازن وراهبردی یافت.
3-هند بعنوان یکی ازاعضاء موثرپیمان شانگهای می توانند درادامه دیدگاه های هویتی-هنجاری سابق که نگاه تجدید نظر طلبانه به وضع موجود ساختارها و نظام بین المللی بود،تامین کننده منافع ملی جمهوری اسلامی ایران باشند.
4-وجود جمعیت قابل توجه مسلمانان و شیعیان هند،می تواند مولفه ای ساختاری-کارگزاری مشترک،در رابطه بین ایران وهند باشد.
جمهوری اسلامی ایران ازمنظرهند:
1-موقعیت ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک ایران بعنوان یک کشورمهم و قدرت منطقه ای،قدرت مانور هند(در حوزه های هویتی،ساختاری-کارگزاری)را دررقابت با چین و پاکستان افزایش می دهد.
2-ایران بعنوان یک قدرت منطقه ای وامنیت سازمی تواند یاریگرهند جهت حضور درافغانستان پسا جمهوریت و کنترل اسلام گرایان افراطی باشد که توان به چالش کشیدن ساختارهای هویتی هند را دارد.
3-ایران بعنوان یکی ازبزرگترین تولید کنندگان سوخت های فسیلی می تواند درتوسعه نئولیبرالیزم اقتصادی هند نقشی موثر وغیرقابل انکارداشته باشد.
4-دسترسی به بنادرجنوبی ایران تنها راه امن وبا ثبات هند جهت تقابل هویتی،ساختاری-کارگزاری با چین و پاکستان،و دسترسی به آسیای مرکزی وافغانستان است.لذا ایجاد کریدورجدید ریلی کشورهای عربی حوزه خلیج فارس که کویت رابه عمان وازمسیردریائی به هند متصل می کند،توان ایجاد رقابتی هویتی دارد که هند می توانداز این تقابل به سود خود استفاده کند.
درنتیجه نگاه ایران به هند غالبا برمولفه های اسلام سیاسی،امنیتی و تمدنی استواراست که طی دو دهه اخیربه دلیل تحریم های آمریکا وغرب کمترمولفه های اقتصادی برآن تاثیر گذاربوده است.اما هند بدلیل تغییرپارادایم به نئولیبرالیزم ،تمرکز خود را بر دیپلماسی انرژی و کریدورهای ترانزیتی متمرکز است.هند در شیفت پارادایم هویتی خود با غرب و آمریکا از درتعامل و همگرائی برآمده؛لذا در روابط ایران وهند تاثیر آمریکا اشکاراست.هند درهمگرائی با غرب،آمریکا و اسرائیل و همچنین مناسبات حسنه با کشورهای حوزه خلیج فارس،به معارضه و نه تقابل با ایران برخاسته است و سعی می کند که از گسل های هویتی- ساختاری ایجاد شده در راستای منافع ملی خود بیشترین بهره را ببرد.در این رابطه فرصت هایی همچون همکاری در مقابله با تروریسم،همگرائی منطقه ای،حل مسئله کشمیر و چالش هائی همچون تنظیم مناسبات بین ایران و آمریکا،اسرائیل و کشورهای عرب حاشیه جنوبی خلیج فارس با هند وجود دارد.به همین دلیل دو کشور درحال حاضرمنافع کوتاه مدت را درهمکاری با یکدیگر برگزیده اند،اما با عنایت به پیشینه سترگ روابط فرهنگی-تمدنی انتظاراتی بلند مدت از یکدیگر دارند.
منابع فارسی
1-آشنا،حسام الدینو جعفری هفت خوانی،نادر.(1386).«دیپلماسی عمومی و سیاست خارجی؛پیوندها و اهداف»، دانش سیاسی، 5، 179-205.
2-آقا محمدی،ابراهیم.(1390).«چهارچوب تحلیلی ساختار–کارگزاردر سیاست خارجی ایران»، پژوهشنامه علوم سیاسی، 6(4)،7-40.
3-احمدی فشارکی،حسنعلی.(1390).«سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران و هند:حوزه های تعامل و تقابل»،فصلنامه مطالعات جهان ،1(2)،149-182.
4-امساکی،حمید رضا.(1393).«روابط فرهنگی ایران و هند از دیرباز تا کنون»،مجموعه مقالات نهمین همایش بین المللی انجمن ترویج زبان فارسی، 679-704.
5-باربر،جیمز و اسمیت،مایکل.(1381).«ماهیت سیاستگزاری خارجی در دنیای وابستگی متقابل کشورها»،تهران:قومس.
6-تربى اقدم، محمد.(١٣٨٦).«گسترش روابط هند با اسرائیل؛ زمینه ها و نتایج»، فصلنامه مطالعات منطقه ای جهان اسلام،8(30و31)،170-137.
7-توحیدی،ام البنین.(1387).«ظرفیت ها و محدودیت های روابط ایران و هند»،فصلنامه راهبرد،47، 155-174.
8-ثقفی عامری،ناصر.(1387).«روابط هندوستان واسرائیل نگاهی بر جنبه های راهبردی»،تهران:مرکزتحقیقات استراتژیک.
9-ثقفی عامری، ناصر.(1383).«اجلاس وزرای خارجه کشورهای عضو کنفرانس تعامل و اعتماد سازی در آسیا»،گاهنامه تحلیلی سیاست خارجی ایران و نظام بین الملل معاونت پژوهش های سیاست خارجی مرکز تحقیقات استراتژیک، 121.
10-حاجی یوسفی،امیر محمد و ناروئی،هادی.(1400).«ژئوپلیتیک،ژئواکونومیک و چشم انداز همکاری های ایران و هنددر چابهار»،فصلنامه ژئوپلیتیک،17(3)،87-61.
11-حجازی،سیدامین.(1400).«فرهنگ راهبردی و سیاست خارجی ایران»،تهران:پژوهشکده مطالعات راهبردی.
12-حیدری،ایوب و قربانی شیخ نشین،ارسلان.(1401).«تحلیل روابط ایران و هند براساس نظریه سازه انگاری نگاهی به رویکرد سیاست خارجی دولت روحانی و مودی»،فصلنامه سیاست خارجی،36(2)،74-47.
13-رسولی ثانی آباد،الهام.(1391).«بررسی نظام هویتی جمهوری اسلامی از منظر سازه انگاری»،فصلنامه علوم سیاسی، 15(58)،177-200.
14-رشادت جو،حمیده و عباس رشیدی،میلاد.(1391).«نقش رسانه در ديپلماسی فرهنگی از ديدگاه اساتيد حوزه ارتباطات،مديريت امور فرهنگی و علوم سياسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقيقات»،مجله مدیریت فرهنگی،6(18)،1-22.
15-ستوده،محمد.(1386).«تحولات نظام بین الملل و سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران»،قم:بوستان کتاب.
16-ستوده آرانی،محمد.(1381).«رابطه ساختار-کارگزار:چارچوبی برای مطالعه تحول سیاست خارجی ایران»،فصلنامه سیاست خارجی،16(1)،1-32.
17- سلطانی،آرش و دیگران(1401).«بنیان های ژئوپلیتیکی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران با ترکیه از دیدگاه سازه انگاری»،برنامه ریزی منطقه ای،12(45)،122-109.
18-فرزین نیا،زیبا.(1388).«مثلث آسیائی،چین،هندوپاکستان»،تهران:انتشارات وزارت خارجه.
19-کتابی،محمود و دهقان،یدالله و کاظمی،مهدی.(1392).«بررسي روابط استراتژيك هند با اسرائيل و تاثيرآن بر جمهوری اسلامی ايران»،فصلنامه تحقيقات سياسی بين المللی،15، 17-1.
20-کوثاری،راج کومار و خان،ایاسین.(1399).«هند قدرتی جهانی در قرن بیست و یکم»،ترجمه محمد رضا دهشیری و آمنه سماک نژاد،تهران:علم.
21-کسینجر،هنری(1395).«نظم جهانی:تاملاتی در باب ویژگی ملت ها در گذار تاریخ»،ترجمه سنجر سهیل،کابل:عازم .
22-کیسینجر،هنری(۱۳۸۱).«دیپلماسی امریکا در قرن۲۱» ،ترجمه ابوالقاسم راه چمنی،تهران:ابرار معاصر.
23-کیا پاشا،عبدالعلی و دیگران.(1400).«اهمیت و جایگاه نقش هویت در توسعه روابط جمهوری اسلامی ایران با منطقه آسیای میانه بر اساس رهیافت سازه انگاری»،فصلنامه پژوهشهای سیاسی و بینالمللی، 12(47)،247-225.
24-گود،آرسیدا و موخرجی،منیشا.(1396).«روابط معاصر ایران و هند»،ترجمه سید حسین رئیس السادات،مشهد:پاپلی.
25-مشیرزاده،حمیرا.(1395).«تحول درنظریه های روابط بین الملل»،11،تهران:سمت.
26-مشیرزاده،حمیرا.(1386).«تحلیل سیاست خارجی ایران از منظر سازه انگاری»، تهران:دفتر مطالعات سیاسی وبین المللی.
27-ملکی، ابوالقاسم.(1389).« همایش روابط ایران و هند»،ماهنامه رویدادها و تحلیل ها،22(223).
28-.محمدی،منوچهر.(1377).«سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران اصول و مسائل»،تهران:دادگستر.
29-محمدیان،علی و رضائی،علیرضا.(1395).«تحول مفهوم دیپلماسی در روابط بین الملل»،فصلنامه پژوهش نامه ایرانی سیاست بین الملل،5(1)،127-105.
30-نیاکوئی،امیر و بهرامی مقدم،سجاد.(1393).«روابط ایران و هند:فرصت ها و محدودیت ها»،فصلنامه روابط خارجی،شماره 1،123-160.
31-هادیان،ناصر.(1382).«سازه انگاری از روابط بین الملل تا سیاست خارجی»،فصلنامه سیاست خارجی،17(4)،915-949.
32-.هالستی،کالوی یاکو.(1399).«مبانی تحلیل سیاست بین الملل»،ترجمه بهرام مستقیمی و مسعود طارم سری،تهران:نشر وزارت خارجه.
منابع خارجی
1.Ahmed, Z. Sh; Akbarzadeh, Sh. (2018). Understanding Pakistan’s Relationship with Iran. Middle East Policy, 25(4), 86-100.
2. Cheema, Sujatha Ashwarya.(2010). “India – Iran Prospect”, India Quarterly, 66(4).
3. Jafarzadeh, Alireza. (2007). The Iran Treat: President Ahmadinejad and The Coming Nuclear Crisis , New York: Palgrave Mac Millan.
4. Jung, Hoyoon.(2019). The Evolution of Social Constructivism in Political Science: Past to Present, journals .sagepub.com/home/sgo,1-10, DOI: 10.1177/2158244019832703.
5.Hafeez, Mahwish.(2019) .India-Iran Relation: Challenges and Opportunities ,Institute of Stategist Studies Islamabad,39(3),22-36.
6. Katz, Nathan.(2013). Buddhist-Jewish Relation The Wiley-Black well Companion to Inter Religious Dialogue, 394-409.
7. Pant, Harsh.( 2010). India's Relations with Iran: Much Ado about Nothing, Washington Quarterly, 34,( 1), 61_74.
8. Price R.M. & Reus - Smite. C. (2008) . Dangerous Liaisons? Critical "International Theory and Constructivism" European Journal of International Relation, 4,3: 256- 61.
9. Rahman, Khalid, (2010).Indian – Iran Relation and Current Reginal Dynamic, Policy Perspective ,7(2),27-49.
10. Rajiv, C. Samuel. (2012).The Delicated Balance: Israel and India’s Foreign Policy Practice, Strategic Analysis, 36(1), 128 – 144.
Political relations between the Islamic Republic of Iran and India from the perspective of constructivists; opportunities and challenges
Abstract
Relations between Iran and India,as two important countries in West and South Asia, have had many ups and downs after the Iranian Islamic Revolution,and factors such as the internal policies of both countries and the influence of the international system have played a role in this sinusoidal relationship.In this research, by using available library works and resources in a descriptive-explanatory method, we try to find the answer to the question of what foreign policymakers agents of Iran and India have Recognition each other?What are the opportunities and challenges of this relationship? The hypothesis of the research shows that the identity structure derived from the Islamic Revolution of Iran, which is also generalized to the structural-brokeral order in the field of foreign policy,is in conflict with the neoliberalism chosen by the foreign policy makers of India and the ruling party "BJP".Therefore,this difference in identity basice and structural-brokerage relationship in the domestic and international system has created challenges and opportunities for both countries.The result is that after the Islamic revolution and Iran's joining the non-alignment movement, there was a lot of hope for the improvement of relations due to shared identities. However,after the end of the Cold War and the paradigm shift of India's foreign policy from idealism to realism,the change in the normative-identity basics,was marginalized The National Congress Party, the victory of the Bharatiya Janata Party (BJP), the closeness to the West,the relations was cold.This research has analyzed this relationship from the perspective of constructivist theory.
Keywords:
Diplomacy, political security interactions, constructivism, foreign policy, international relations.
[1] Bharatiya Janata Party
[2] Constructivism
[3] Positivisme
[4] Naturalism
[5] Post-structuralism
[6] Liberalism
[7] Realism
[8] https://mfa.gov.ir/portal/newsview/682868
[9] www.irdiplomacy.ir