Cognitive characteristics of lifestyle based on Quranic teachings
Subject Areas : Quarterly Sabzevaran FadakMaryam Zarkhani 1 , Azam Etemadifar 2 , Kamal Khajeh Pourbandnaki 3
1 - PhD student in Quranic and Hadith Sciences, Islamic Azad University, Yazd Branch, Iran.
2 - Assistant Professor, Department of Quranic and Hadith Sciences, Islamic Azad University, Yazd Branch, Yazd, Iran.
3 - Assistant Professor, Department of Science, Quran and Hadith, Yazd Branch, Islamic Azad University, Yazd, Iran
Keywords: Anthropology, Hadiths, : lifestyle, divine lordship, Mu'tazilites,
Abstract :
Lifestyle is the soul of any civilization, and since God-centeredness and the rule of Islamic values in life is one of the most important criteria of the lifestyle approved by Islam, and on the other hand, as a human being, a transcendental being born with spiritual needs, divine and vital identity. The extension of eternity is introduced that many of his behavioral anomalies are due to the lack of proper formation of religious beliefs. Also, among these traits, some have a higher importance and position; Because they have a key role in the knowledge of God and enlighten other attributes as well. From the method of induction of materials and their logical analysis using library studies and review of dissertations and other valid sources with the subject under study. The results show that man and his relationship with existence and the subject of lifestyle. Knowledge of the reality of existence and the dimensions of human existence and its relations determine the framework of his lifestyle; Thus, by analyzing the ontological and anthropological foundations, we came to a worldview and discovered the existence and non-existence of them. Outlines of worldview in the Qur'an, which plays a key role in determining ideology, three axes: a- Knowledge of God; B- Knowing the resurrection; C- Knowing the relationship between this world and the Hereafter and eternal life has been.
_||_
شاخصهای شناختی سبک زندگی با تکیه بر معارف قرآنی
چکیده
سبک زندگی، روح هر تمدن به شمار میرود و از آنجا که خدامحوری و حاکمیت ارزشهای اسلامی در زندگی از مهمترین معیارهای سبک زندگی مورد تأیید اسلام است و از طرفی چون انسان موجودی فرامادی و سرشته شده با نیازهای معنوی، هویت الهی و حیاتی به امتداد ابدیت معرفی میشود که بسیاری از ناهنجاریهای رفتاری او، ناشی از عدم شکلگیری صحیح اعتقادات دینی است. همچنین در ميان اين صفات، برخی از اهميت و جايگاه بالاتری برخوردارند؛ زيرا در معرفت نسبت به خداوند، نقشی کليدی دارند و روشنگر ساير صفات نيز هستند. از روش استقراء مطالب و تجزیه و تحلیل منطقی آنها با استفاده از مطالعات کتابخانهای و بررسی پایاننامهها و سایر منابع معتبر با موضوع مورد پژوهش انجام شود. نتایج نشان میدهد که انسان و ارتباط او با هستی محور و موضوع سبک زندگی است. شناخت واقعیت هستی و ابعاد وجودي انسان و ارتباطهاي او، چارچوب سبک زندگی او را مشخص میکند؛ ازاین رو از واکاوي مبانی هستی شناختی و انسانشناختی به یک جهانبینی دست یافتیم و از آنها هست و نیستها را کشف کردیم. خطوط کلی جهانبینی در قرآن که نقش اساسی در تعیین ایدهئولوژي دارد، سه محور الف- شناخت خدا؛ ب- شناخت معاد؛ ج- شناخت رابطه دنیا با آخرت و زندگی ابدي بوده است.
واژگان کلیدی: سبک زندگی ، احادیث، انسان شناختی، ربوبیت الهی،معتزله.
1- مقدمه
شیوه و سبک زندگی انسانها پیوندی عمیق و ناگسستنی با نوع دیدگاه و نگرش آنها به خود و جایگاهشان در عالم و نیز گرایشها و ارزشهای بنیادین آنها دارد، ازاینرو سبک زندگی انسانها و جوامع حاکی از باورها، دیدگاهها، روحیات و ارزش های ایشان است .سبک زندگی اسلامی در سبک زندگی مطلوب و آن نیز در سبک زندگی انسانی و الهی تجلی مییابد. سبک زندگی، چه در سطح انسانی و چه در رتبه الهی آن، از دو منظر قابل بررسی است: یکی، از منظر ایجاد و نهادینه ساختن آن در اجتماع؛ چرا که سبک زندگی اسلامی ساختنی است، نه یافتنی. دوم، از منظر ارزیابی وضع موجود و تعیین فاصله تا وضعیت مطلوب استخراج شاخصهای سبک زندگی اسلامی، تأمینکننده هر دو منظر و هر دو منظور خواهد بود دعوت الهی در حقیقت، آب زندگانی است که فرد و جامعه را زنده میکند. بنابر آیه 24 سوره انفال، وقتی خداوند متعال و رسول او به عقاید دینی، اخلاق دینی و حقوق دینی دعوت میکنند، اینها عامل حیات بوده، اجابتکنندگان آن، به حیات انسانی میرسند، ازاینرو، قرآن کریم بین زنده و کافر تقابل قرار داده (یس/ 70)، فرمود: انسان یا زنده است یا کافر؛ یعنی انسان یا مؤمن است یا کافر؛ اگر مؤمن بود، زنده و اگر کافر بود، مرده است. کافر حیات گیاهی و حیوانی دارد (فرقان/ 44)، اصطلاح سبک زندگی به روش زندگی مردم اشاره داشته و بازتابی کامل از ارزشهای اجتماعی، طرز برخورد و فعالیتها میباشد. همچنین ترکیبی از الگوهای رفتاری و عادات فردی در سراسر زندگی است که در پی فرآیند اجتماعی شدن به وجود آمده است .به عقیده صاحبنظران، سبک زندگی هر فرد و جامعه متأثر از نوع باورها (جهانبینی) و ارزشهای حاکم بر آن فرد و جامعه است. مشخص است که جهانبینی مادی و ارزشهای لذتگرایانه طبیعتاً سبک زندگی خاصی را بوجود میآورند؛ همانطور که جهانبینی الهی و ارزشهای کمالگرایانه و سعادت محورانه سبک خاص از زندگی را شکل میدهد؛ بنابراین با توجه به اینکه در جوامع مختلف در طول تاریخ و توسط ادیان مختلف، آیین و روشهای دینی خاص مطرح بوده است؛ پس میتوان انتظار داشت که سبک زندگی با تکیه بر معارف قرآنی نیز از سبکهای مهم و تأثیرگذار در جوامع گوناگون است؛ بخصوص در عهدحاضر که کاستیهای سبک زندگی غیردینی و مادی بر همگان روشن شده است. سبک زندگی از منظر قرآن کریم، مجموعهای از موضوعات مورد قبول قرآن در عرصه زندگی است که بر اساس آن، معیار رفتار ما باید مبتنی بر دستورات قرآن و آموزههای آن باشد. خدامحوری و حاکمیت ارزشهای اسلامی در زندگی از مهمترین معیارهای سبک زندگی مورد تأیید اسلام است. اسلام با احکام جاودانه خود، سبکی آرمانی و در عین حال، واقعگرایانه را پیشنهاد نموده است که مبتنی بر نگرشی متعالی به هستی انسان است و آدمی را موجودی مسئول و مختار میداند که سرنوشت او به دست خودش رقم میخورد. در این سبک زندگی غایت آموزههای دینی رهایی از سبک زندگی غیراسلامی و رسیدن به حیات طیبه میباشد که ایمان و عمل و صالح، ملاک و معیار اساسی سبک زندگی اسلامی و دستیابی به حیات طیبه است. از طرف دیگر، چگونگی سبک زندگی انسان یعنی نگرشها، گرایشها، ارزشها و اعمال فرد؛ ارتباط تنگاتنگی با مسئله شناخت دارد، بنابراین لازم است مبتنی بر اعتقادات و بنیانهاي فکري، ابتدا این شناخت بهخوبی طراحی گردد تا سپس بتوان سبک زندگی مطلوبی را پایهگذاري نمود.
1- معارف قرآنی راهکارهای ویژهای در زمینه شاخصهای خدا شناختی سبک زندگی دارد.
2- معارف قرآنی راهکارهای ویژهای در زمینه شاخصهای انسانشناختی سبک زندگی دارد.
2- پیشینه تحقیق :
موضوع مورد بحث در این پژوهش تاکنون به¬صورت مستقل در قالب مطالعهای علمی ارائه نگردیده است ولی آثار بیشماری در زمینه سبک زندگی قرآنی بهصورت پراکنده در بین اندیشمندان اسلامی، تمام کتب اخلاق اسلامی، سیرهنویسی،آئین زندگی، پژوهشها، پایاننامهها و مقالهها، مورد مطالعه قرار گرفته است که در زیر به گزیدهای از این موارد اشاره میشود:
§ محمد سعید مهدوی کنی (1387)، در کتاب "دین و سبک زندگی" کوشیده است تا ضمن بررسی نظری دین و تعالیم و معارف آن در باب سبک زندگی به بررسی نظریههای مختلف موجود درباره سبک زندگی در جوامع امروزی غرب و جایگاه دینی در آنها بپردازد. این کتاب همچنین سبک زندگی شرکتکنندگان در جلسات و مراسمهای مذهبی را نیز مورد بررسی و مطالعه قرار داده است و با مصاحبه حضوری از این افراد، به تأثیرات دین بر روی زندگی فردی و اجتماعی افراد پرداخته است. این کتاب نیز به مبحث مستقلی پیرامون اعتقاد به توحید افعالی و شاخصهای شناختی و بینشی در سبک زندگی به ویژه از منظر قرآن کریم میپردازد.
§ محمد کاویانی (1391)، در کتاب "سبک زندگی اسلامی و ابزار سنجش آن" به بیان درخت سبک زندگی اسلامی پرداختهاند و گزارشی از ساخت آزمون سبک زندگی اسلامی، اجرا و بهدستآوردن ویژگیهای روانسنجی آن، دستاوردهای مفهومی و آماری پژوهش و مقایسهای بین سبک زندگی از دیدگاه اسلام و دیدگاه روانشناسان و بحث در مورد شباهتها و تفاوتهای این دو نوع سبک زندگی ارائه داده¬اند. در واقع این کتاب، نگاهی گسترده از دریچه مدل تجویزی قرآن و به روششناسی روانسنجی و روانشناسی به موضوع سبک زندگی داشته است.
§ فاطمه محمدی (1394)، در پژوهش خود با عنوان "تبیین زندگی در قرآن کریم و دلالتهای آن بر سبک زندگی" بر اساس چیستی و چرایی فلسفه زندگی در قرآن کریم، با روش قیاس عملی، اصول ذیل منتج گردیده است: 1- اصل ایمانگرایی 2- اصل شکوفایی فطرت 3- اصل بهرهگیری از فرصتها 4- اصل مسئولیتپذیری 5- اصل اندیشهورزی 6- اصل استرجاء 7- اصل عاملبودن.
سبک زندگی، روح هر تمدن به شمار میرود و از آنجا که خدامحوری و حاکمیت ارزشهای اسلامی در زندگی از مهمترین معیارهای سبک زندگی مورد تأیید اسلام است و از طرفی چون انسان موجودی فرامادی و سرشته شده با نیازهای معنوی، هویت الهی و حیاتی به امتداد ابدیت معرفی میشود که بسیاری از ناهنجاریهای رفتاری او، ناشی از عدم شکلگیری صحیح اعتقادات دینی است. پس بهتر است به سبک زندگی اسلامی (با بهرهگیری از آیات قرآن کریم) نگاه ژرفتری داشته باشیم؛ و در این راستا لازم است به بحث صفات الهی و اعتقاد به وجود خداوند و تاثیر آن در زندگی پرداخته شود. چرا که با اندیشیدن و بازاندیشی پیوسته در باب سبک زندگی اسلامی است که میتوان به آرامشی ماندگار دستیافت و تمدنی پویا و خلاق تولید کرد. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش شاخصهای شناختی سبک زندگی با بکارگیری از معارف قرآنی و برشمردن برشمردن برخی صفات الهی (که انسان در ذات به خود نسبت میدهد)، نگاهی متفاوت به این موضوع داشته است.
3 -یافتهها
تنظیم سبک زندگی و سنت حیات متکی به آموزههای اعتقادی است و از ریشه درخت عقاید میتوان میوههای پرثمر اعمال صالح و سنتهای ارزشمند و متعالی را برچید، بهگونهای که از آفت شرک و کفر و گناهان در اعمال و رفتار برحذر باشد؛ یعنی درک اینکه جهان از یک مشیت حکیمانه پدید آمده است و نظام هستی بر اساس خیر وجود و رحمت و رساندن موجودات به کمالات شایسته آنها استوار است. در این میان برخی از باورها و ارزشها نقش کلیدی و سرنوشتساز در سبک زندگی در طراحی سبک زندگی دارند؛ مانند اعتقاد و جود به یگانگی خداوند، نبوت و امامت، معاد و حیات پس از مرگ. خداشناسی، تنها امری قلبی و ذهنی نیست. نوع فهم اهل ایمان از خدا، درروش، رفتار و کردار آنان تأثیر میگذارد. کسانی که از خدا تلقّی جاهلانه و تنگ نظرانه دارند، رحمت خدا را محدود میکنند و خداوند را همواره بر کرسی غضب مینشانند به انتظار اینکه در بندهاش لغزشی پیدا و به عذاب ابد کشیده شود؛ چنانکه خوارج خدا را اینگونه فرض میکردند. هراندازه ايمان انسان قویتر و شديدتر باشد، نفوذ خداشناسي در وجود انسان بیشتر میگردد و شخصیت آدمي را بیشتر تحت سیطره خود قرار ميدهد (مطهری، 1389: 7)؛ بنابراین سبب اختلاف در سبکهای زندگی همان قدرت انتخاب اندیشهها و افکار است. رفتارها و موقعیتهایی را که انسان انتخاب میکند و آنها را ترجیح میدهد تشکیلدهنده سبک زندگی اوست (بهرامی، 1384 : 11). بر همین اساس است که میگوییم توحید اصل اول در جهانبینی الهی میباشد چنانچه در سورهی اخلاص داریم: « قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ اللَّهُ الصَّمَدُ» توحید، ریشه ی تمامی معارف و اصول و فروع و اخلاق اسلامی است. " احد "، در مورد چیزی و کسی به کار میرود که قابل کثرت نباشد، نه در خارج و نه در ذهن. "صمد "، در اصل به معنای قصد کردن و یا قصد کردن با اعتماد است. پس تنها خدای متعال است که تمام موجودات عالم در تمامی حوایجشان قصد او میکنند (قرائتی،1366 : 51). به تعبیر قرآن: « لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَ مَا فِي الْأَرْضِ وَ إِنْ تُبْدُوا مَا فِي أَنْفُسِکُمْ أَوْ تُخْفُوهُ يُحَاسِبْکُمْ بِهِ اللَّهُ فَيَغْفِرُ لِمَنْ يَشَاءُ وَ يُعَذِّبُ مَنْ يَشَاءُ وَ اللَّهُ عَلَى کُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ» ( بقره/284)آنچه در آسمانها و زمین است، از آنِ خداست؛ و (ازاینرو) اگر آنچه را در دل دارید، آشکار سازید یا پنهان، خداوند شما را بر طبق آن، محاسبه میکند (فیضی،1392 : 43). در ادامه به آثار اعتقاد به برخی صفات خداوند در سبک زندگی پرداخته می شود، انتخاب این صفات بر این مبنا بوده است که انسان به نحوی این صفات الهی را به خود نسبت میدهد و درک آنها در حد فهم و عقل انسان است همچنین در ميان اين صفات، برخی از اهميت و جايگاه بالاتری برخوردارند؛ زيرا در معرفت نسبت به خداوند، نقشی کليدی دارند و روشنگر ساير صفات نيز هستند، بنابراین مورد بحث قرار گرفتهاند. این صفات میتوانند زندگی انسان را تحت تاثیر قرار داده و جلوههایی چون عبادت عاشقانه و خالصانه، رضایت داشتن به دستورات الهی، انجام خوبیها و ترک گناهان، آرامش روحی و امید به زندگی، استقامت بر دستورات الهی، هدایت و حیات بخشی به دیگران را نمایان میسازد. قرآن کریم ،نقشه راهی نورانی و نورافکن،و از آنجا که پرتوی از نور خداست همواره فروزان و جاودان است و هیچ گونه کزی و انحراف در آن راه ندارد.( آهنگری و میرصفی،1399 :37)
4- آثار اعتقاد به صفت وحدت خداوند در سبک زندگی
خداوند در قرآن میفرمایند: « إِنَّنِي أَنَا اللَّهُ لاَ إِلهَ إِلاَّ أَنَا فَاعْبُدْنِي وَ أَقِمِ الصَّلاَةَ لِذِکْرِي» (طه/14)من «اللّه» هستم؛ معبودی جز من نیست! مرا بپرست و نماز را برای یاد من بپادار! مىفرماید: خدایى که سزاوار پرستش باشد، جز من نیست. مرا پرستش کن و کسى را در عبادت شریک من نگردان و نماز را براى اینکه به تسبیح و تعظیم به یاد من باشى بپاى دار؛ زیرا نماز جز براى یاد خدا نیست. یا اینکه مقصود این است که نماز را بپاى دار تا من هم به مدح و ثنا به یاد تو باشم. اکثر مفسران قرآن معتقدند که منظور از جمله اخیر این است که هر وقت متذکر شدى که نمازى بر عهدهدارى بخوان خواه در وقت نماز باشى و خواه نباشى. در این جا مسئله توحید و شرک مطرح است، هنگامی آدمی خدا و سرپرست خود را تنها یکی و آن هم خالق جهان بداند تنها در فکر راضی کردن او میباشد و به آرامش خاصی دست مییابد و نگرانی و اضطراب از برآوردن خواستههای همه و جلب رضایت آنها را ندارد (قرائتی، 1366: 12)
5- آثار اعتقاد به صفات علم و اراده الهی در سبک زندگی
از اوصاف ثبوتی، کمالی و ذاتی خداوند، علم الهی است. خدا هم به ذات خود و هم به ذات همه موجودات آگاه است. از آنجا که خداوند صرف الوجود است و نامحدود است، مقتضای این نامحدود بودن آن است که به تمام امور عالم باشد، زیرا هیچ مرتبه ای از مراتب وجود نیست الا این که خداوند به آن علم حضوری دارد؛ بنابراین خداوند به تمام حوادث، خیرات، مصالح و مفاسد، افعال موجودات، باطن و نیت آنها و هر چه در تصور آید علم دارد، اگر کلمه شیء بعنوان عامترین مفهوم باشد این آیه کریمه مطلوب ما را ثابت میکند که میفرماید:
«وَ أَنَّ اللَّهَ قَدْ أَحاطَ بِکُلِّ شَیْءٍ عِلْما» (طلاق/12)و همانا علم خداوند به همه چیز احاطه دارد. امیر المؤمنین علی علیه السلام میفرماید: « لا یعزب عنه عدد قطر الماء و لا نجوم السماء و لا سوافی الریح فی الهواء و لا دبیب النّمل علی الصفا و لا مقیل الذّرّ فی اللیلة الظلماء. یعلم مساقط الأوراق و خفیّ طرف الأحداق.» (نهج البلاغه/ خطبه 177)عدد قطرات آب، ستارگان آسمان، بادهای سهمگین، حرکت مورچه بر روی سنگ، خوابگاه مورچگان در شب تاریک از علم او پنهان نمی ماند، او محل افتادن برگهای درختان و نگاههای پنهانی چشمان را میداند. به متكلّمان و فیلسوفان همگى برآنند که خداوند «مرید» است. اراده در حقیقت به صفت علم برمیگردد.
علم الهی را میتوان در سه مرحله مورد بحث قرار داد.
مرحله نخست: علم خداوند به ذات خود؛ / مرحله دوم: علم خداوند به موجودات، قبل از ایجاد آنها (علم به اشیاء در مقام ذات = علم ذاتی) / مرحله سوم: علم خداوند به موجودات، پس از ایجاد آنها (علم به اشیاء در مقام فعل= علم فعلی)
علم خداوند به ذات خویش علم حضوری است؛ همان گونه كه علم نفس انسان به خود، علم حضوری است. اساساً علم، عبارت است از حضور معلوم نزد عالم. هر گاه موجودی مجرد از ماده باشد، بدون شك، واقعیت آن موجود برای خودش حاضر است؛ زیرا آنچه مانع حضور چیزی نزد خود میباشد، مادی و متغیر بودن آن است، و چون خداوند، منزه از ماده و پیراسته از تغیر است، ذات او نزد خودش حاضر است و او به ذات خود علم دارد.
-علم ذاتی خداوند به موجودات
-در چگونگی علم ذاتی خداوند به موجودات، آرای مختلفی نقل شده است. این آرا به سه مطلب مربوط میشود: یكی این كه آیا علم ذاتی و پیشین خداوند به موجودات، حضوری است یا حصولی؟
آیا علم پیشین الهی به اشیا علم اجمالی است یا علم تفصیلی؟
متعلق علم پیشین خداوند چه چیز است؟ وجود آنهاست یا ماهیت آنها؟
درباره علم خداوند به موجودات در احادیث بحث شده و همچنین دیدگاههایی مطرح شده است که در این مبحث به برخی از آنها اشاره میشود:
علم پیشین خداوند به موجودات، حضوری و اجمالی است و به وجود آنها تعلق دارد. این نظریه را شیخ اشراق و پیروان او برگزیدهاند. بیان آن این است كه چون خداوند به ذات خود عالم است و از طرفی ذات خداوند، علت موجودات است و علم به علت، سبب علم به معلول است، به طور اجمال؛ بنابراین خداوند در مقام ذات به همه چیز عالم است و علم او حضوری و اجمالی است.
اشكال این نظریه این است كه علم تفصیلی بر علم اجمالی برتری دارد؛ در این صورت، بنابر نظریه یاد شده، علم ذاتی خداوند بر موجودات، كاملترین علم نخواهد بود، در حالی كه ذات خداوند، همه كمالات را به وجه اكمل، داراست: «و لله الاسماء الحسنی.
علم پیشین خداوند به موجودات، حصولی و تفصیلی است و به ماهیت آنها تعلق گرفته است؛ زیرا ماهیت آنها قبل از آن كه موجود شود، (ماهیات معدومه) دارای نوعی ثبوت میباشد. چون ثبوت، اعم از وجود است. این نظریه، به معتزله منسوب است كه به ثابتات ازلیه قائل شدهاند.اشكال این نظریه، علاوه بر این كه علم حصولی، چنان كه خواهد آمد، در خداوند راه ندارد، این است كه ثبوت مساوق وجود است، و چیزی كه موجود نیست، ثبوت عینی ندارد. بنابراین، اعتقاد به ثابتات ازلیه از اساس نادرست است.
علم پیشین خداوند به موجودات، علم حضوری است و از نظر اجمالی یا تفصیلی بودن، اجمالی در عین كشف تفصیلی است، زیرا خداوند در مقام ذات، كمالات وجودی همه موجودات را به نحو بساطت واجد است، چون وجود، حقیقتی است واحد و دارای مراتب، و عالیترین مرتبه وجود، همان وجود خداوند است. بدیهی است كه هر كاملی مراتب وجودی ناقص را دارد به علاوه مرتبهای از کمال كه ناقص آن را ندارد. اگر فرض كنیم انسان در علمی از علوم به همه مسائل آن آگاه است یعنی ملکه آن علم را دارد، به گونهای كه از هر مسألهای از آن علم سؤال شود، او از قبل پاسخ آن را میداند، و پاسخهایی كه میدهد چیزی بر علم او نمیافزایند. هرگاه چنین فرضی در مورد انسان امكان پذیر است، چرا در مورد خداوند كه واجب الوجود بالذات است، پذیرفته نباشد؟این نظریه را صدرالمتألهین مطرح كرده است و همه پیروان حکمت متعالیه صدرایی آن را پذیرفتهاند، و برترین تفسیری است كه برای تبیین علم ازلی خداوند به موجودات ارائه شده است.
· احادیث
احادیث اسلامی نیز مؤید این نظریه (علم اجمالی در عین کشف تفصیلی) است، زیرا در روایات آمده است:
»علمه به قبل كونه كعلمه به بعد كونه«؛ علم خداوند به هر چیز قبل از تحقق آن موجود، همچون علم او به آن موجود است پس از تحقق یافتنش. ایوب بن نوح در نامهای از امام هادی (علیه السلام) پرسید:
آیا خداوند قبل از آفریدن موجودات به آنها عالم بود یا نه؟ امام (علیه السلام) در پاسخ او نوشت:
»خداوند قبل از آفریدن موجودات به آنان عالم بود، همان گونه كه بعد از آفریدن به آنها علم دارد «حاصل آن كه علم خداوند به موجودات در مقام ذات و قبل از ایجاد آنها، لازمه علم خداوند به ذات خود میباشد، همان گونه كه وجود موجودات تابع وجود ذات الهیاند. »فكان علمه بجمیع ماعداه لازماً لعلمه لذاته، كما ان وجود ما عداه تابع لوجود ذاته«. (ربانی گلپایگانی ، ج2: 547-544)
علم خداوند به موجودات پس از ایجاد آنها و به عبارتی علم به موجودات در مقام فعل، علم تفصیلی و حضوری است، ولی عین ذات خداوند نیست. چون فرض این است كه این علم در مقام فعل است و فعل خارج از ذات است. در این جا واقعیت موجودات در عین این كه فعل خداوند میباشند علم او نیز هستند. در مقام تمثیل میتوان آن را به علم نفس انسان به صورتهای ذهنی كه ایجاد میكند تشبیه كرد. واقعیت این صورتها هم فعل نفساند و هم علم نفس، یعنی صورتهای ذهنی مزبور به خودی خود نزد نفس حاضرند و از طرفی فعل و معلول نفس نیز میباشند. تفسیر علم فعلی خداوند به موجودات انسان به گونهای مزبور، از ابتكارات شیخ اشراق است. بر این اساس فرقی میان موجودات مجرد و موجودات مادی وجود نخواهد داشت، زیرا همگی معلول و فعل خداوندند، و واقعیت آنها عین ربط به وجود الهی است، و همگی در محضر خداوند قرار دارند.(صدر المتألهین و علامه طباطبایی میان موجودات مجرد و مادی فرق گذاشتهاند، حضور موجودات مجرد به خودی خود و بدون واسطه است، و حضور موجودات مادی به واسطه حضور صورتهای مجرد آنها در عالم مجرد است. آنچه در متن آورده شد، دیدگاه حکیم سبزواری در این باره است. كه به نظر استوارتر آمد. (همان:548)
درباره اینكه ماهیّت اراده خداوند چیست، دو نظریّه مطرح است:
اوّل: علم به اصلح: بنابراین نظریّه اراده خداوند، نفس داعى است و آن علم الهى به اصلح است؛ یعنى اراده عبارت از علم خدا به صلاحى است که در امور نهفته است. بیشتر متكلّمان شیعه بر همین عقیدهاند. حكماى الهى نیز بر این معنا تصریح کرده و گفتهاند که اراده حق تعالیم عین علم او به نظام احسن است و این علم منشأ آفرینش جهان به شمار است. شیخ طوسى گفته است که معناى مرید بودن حق تعالى آن است که هرگاه کارى را مصلحت بداند، انجامش مىدهد؛ چنان که اشیاى عالم را بهتدریج و آنگاه که مصلحت دانسته آفریده است.
دوم. نظریّه علم و امر: شیخ مفید مىگوید: «متعلّق اراده الهى کارهاى خدا و بندگان است. وصفِ ذات حق به اراده ازلى همانا وصف ذات او به علم ازلى است.» (پژوهشکده تحقیقات اسلامی،1386 :78). در اینجا به برخی از آثار و جلوههای اعتقاد به علم و اراده الهی اشاره خواهد شد:
الف) اصلاح نیتها و تقوای الهی چون هیچیک از مراتب وجود بر خداوند متعال پوشیده نیست، لذا ذهن و باطن انسان، افکار، نیّتها و قصدهای او نیز معلوم خداوند متعال است و هر آنچه از غیر پوشیده باشد برای خداوند متعال واضح و آشکار است، همانطور که در قرآن کریم میفرماید:
« یَعْلَمُ خائِنَةَ الْأَعْیُنِ وَ ما تُخْفِی الصُّدُور» (غافر /19)خداوند به چشمهای خائن و آنچه در سینهها پنهان است آگاه است. و یا میفرماید: « أَ لَمْ یَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ یَرى.» (علق:14) آیا انسان نمی داند که خداوند او را میبیند.
مولای متقیان میفرمایند: « إتّقوا معاصی الله فی الخلوات فإنّ الشّاهد هو الحاکم» سّر این که در مورد علم خدا بر جزئیات و اعمال و ضمائر و سرائر عباد تأکید و تذکیر بیشتری شده ات، شاید این باشد که در اعتقاد به علم خدا آنچه ارتباط زیادتری با جنبه عمل دارد و عامل بازدارنده انسان از گناهان و معاصی است همانا ایمان داشتن به عالِم بودن خدا بر جزئیات است؛ یعنی این عقیده در این بُعدش موجب بیداری وجدان بشر میباشد. هر چه باور انسان به علم الهی عمیقتر باشد، وارستگی انسان از پستیها و آلودگیها بیشتر میشود و هرگز به حقوق دیگران تجاوز و تعدّی نمیکند و در گفتار نیز به تقوای لسان مزیّن میگردد و خلاصه آن که حرکت انسان داخل مرزها و حریمهای الهی و انسانی در آشکار و نهان بیشتر خواهد بود.
6-رضایت به اوامر و نواهی
وقتی انسان یقین داشته باشد که قانون گذار الهی عالِم مطلق است و هیچ مصلحت و یا مفسدهای از او پنهان و پوشیده نیست و از سوی دیگر علم انسان از هر جهت محدود و اندک و دانستههای در برابر مجهولات مانند قطرهای در مقابل دریاست؛ لذا انسان مؤمن با علم به این که مبدأ تشری احکام عالِم مطلق است، برای او شکّی حاصل نمیشود که این دستورات همه برای او نافع و سود بخش است، اگر در مرحله ظاهر به آنها پایبند است و اطاعت میکند، درون نیز ظاهرش را تصدیق کرده و نسبت به آن دستورات رضایت خاطر و آرام نفس دارد. همانگونه که خداوند متعال در قرآن به این مطلب اشاره میفرماید: « عَلَیکُمُ القِتالُ و هُوَ کُرهٌ لَکُم وَ عَسَی أَن تَکرَهُوا شَیئاً وَ هُوَ خَیرٌ لَکُم و عسی أَن تُحِبُّوا شَیئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَکُم وَ اللهُ یَعلَمُ وَ أَنتُم لا تَعلَمُونَ.» (بقره/216)جهاد برای شما واجب شد در حالی که برای شما نا خوشایند است و چه بسا شما از چیزی کراه داشته باشید در حالی که برای شما جز خیر نیست و چه بسا چیزی را دوس داشته باشید در حالی که جز شر برای شما نیست و خدا است که همه چیز را می داند و شما نمی دانید.
7-آرامش روحی
از مهم ترین آثار دینداری، حصول آرام و سکون در سایه اعتقاد به خداوند و علم و آگاهی او از احوال بندهاش میباشد، بهگونهای که انسان را از تنهایی نجات میدهد، بنابراین « دین و ایمان نقش مهمی در زدودن انواع تنهایی ایفا میکند. ازاینرو انسان مؤمن و خداباور هیچگاه احساس تنهایی نمیکند؛ زیرا باور دارد که خداوند از رگ گردن به او نزدیکتر است... همچنین تنها خدا انسان را درك میکند؛ زیرا خدا بین انسان و تمام حقیقت او حائل میشود (أنّ الله یحول بین المرأ و قلبه) (و خداوند از سرّ و پنهان تر از سرّ آگاه است) (یعلم السرّ و أخفی) و نیز خداوند که علم مطلق و قدرت مطلق و رحمت مطلقه دارد توانایی از بین بردن نقایص و ضعفهای انسان را دارد) (إنّ الله بكل شیء علیم) (أنّ الله علی کل شیء قدیر) (أنّ الله رؤوف رحیم) و همچنین خداوند چون غنی مطلق استم در صدد رفع مشكلات انسان برآید. مولای متقیان علی علیه السلام در مورد حصول این آرام روحی به سبب اعتقاد به علم الهی میفرماید: « أوحشتهم الغربة آنسهم ذِکرک و إن صبّ علیهم المصائب لجأوا الی الاستجارة بک، علماً بأنّ ازمّة الامور بیدک و مصادرها عن قضائک.» (نهج البلاغه : خطبه 227) اگر غربتشان به وحشت اندازدم یادِ تو آنان را آرام سازد؛ و اگر مصیبتها بر آنهان فرو بارد به تو پناه آرند و رو به درگاهِ تو دارند زیرا میدانند سررشتۀ کارها به دست توستم و از قضای چیزی است که در فرمان توست.
8- آثار اعتقاد به صفت وکیل بودن خداوند در سبک زندگی
« وَ تَوَکَّلْ عَلَى الْحَيِّ الَّذِي لاَ يَمُوتُ وَ سَبِّحْ بِحَمْدِهِ وَ کَفَى بِهِ بِذُنُوبِ عِبَادِهِ خَبِيراً» (فرقان/58) و توکّل کن بر آن زندهای که هرگز نمیمیرد؛ و تسبیح و حمد او را بجا آور؛ و همین بس که او از گناهان بندگانش آگاه است!
تنها او وکیل و متصرف در امور بندگان خویش است و داراى حیات و ملک و علم مطلق است تنها او است که به گناهان بندگان، خبیر است و تنها او است که درباره آنان حکم مىکند، بدون اینکه احتیاجى به کسى داشته باشد که او را در عمل یا حکمش یارى دهد. بنابراین وکیل قرار دادن خدا در امور زندگی از جمله روشهایی است که انسان با عمل به آن به سبک زندگی قرآنی خواهد رسید و آرامش روحی را کسب خواهد نمود.
« فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُلْ حَسْبِيَ اللَّهُ لاَ إِلهَ إِلاَّ هُوَ عَلَيْهِ تَوَکَّلْتُ وَ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ» (توبه /129)اگر آنها (از حق) روی بگردانند، (نگران مباش!) بگو: «خداوند مرا کفایت میکند؛ هیچ معبودی جز او نیست؛ بر او توکّل کردم؛ و او صاحب عرش بزرگ است!»
9- آثار اعتقاد به صفت غفار بودن خداوند در سبک زندگی
« وَ الَّذِينَ إِذَا فَعَلُوا فَاحِشَةً أَوْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ ذَکَرُوا اللَّهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ وَ مَنْ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلاَّ اللَّهُ وَ لَمْ يُصِرُّوا عَلَى مَا فَعَلُوا وَ هُمْ يَعْلَمُونَ» (آل عمران/135) و آنها که وقتی مرتکب عمل زشتی شوند، یا به خود ستم کنند، به یاد خدا میافتند؛ و برای گناهان خود، طلب آمرزش میکنند و کیست جز خدا که گناهان را ببخشد؟ و بر گناه، اصرار نمیورزند، با اینکه میدانند. در عین حال همانطور که خداوند بخشنده است به بندگان خود سفارش کرده است نسبت به هم بخشش داشته باشید. خداوند نسبت به گناه و خطای بندگان بخشنده است و توصیه کرده بین شما هم مهربانی و بخشش حاکم باشد. «وَلْیَعْفُوا وَلْیَصْفَحُوا أَلَا تُحِبُّونَ أَن یَغْفِرَ اللَّهُ لَکُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِیمٌ؛ و باید عفو کنند و گذشت نمایند مگر دوست ندارید که خدا بر شما ببخشاید و خدا آمرزنده مهربان است» (نور/22)در این آیه توصیه نسبت به هم گذشت داشته باشید و اگر دوست دارید خداوند شما را ببخشد از گناه همدیگر بگذرید و همدیگر را عفو کنید.
10- آثار اعتقاد به صفت قدرت الهی در سبک زندگی
قدرت از صفات ذاتیه کمالیه خداوند متعال است و از آنجا که خداوند صرف الوجود است و اعلی مرتبه وجود است لذا دارای اعلی مرتبه از قدرت است و هیچ قدرتی فوق قدرت الهی متصور نیست، زیرا تمام موجودات مخلوق خداوند هستند و خداوند معطی قدرت به آنها است و معطی شیء نمیشود فاقد آن باشد (خرازی، 1417: 43). اعتقاد به چنین قدرتی برای خداوند متعال اثراتی در زندگی انسان موحّد دارد که به بعض آنها اشاره میشود:
الف) خوف و رجاء / ) ایستادگی در برابر ظالمین / ج) توکل به خدا / د) خشوع و خضوع در برابر خداوند
11- آثار اعتقاد به صفت حیات الهی در سبک زندگی
در کتب لغت معانی متعددی برای حیات بیان شده است مانند رشد دهنده، حساس، قوای عاقله، نشاط یافتن و حیات در معنایی که برای خدای تعالی گفته میشود، زمانی که او را (هو الحیّ) میگویند. پس برای حیات در این معنی مرگ و موت صحیح نیست و چنان حیاتی جز برای خدا نیست (راغب اصفهانی،1412: 268). خداوند سبحان در قرآن کریم میفرماید:
«اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ لا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَ لا نَوْم» (بقره /255) خدای یکتا که جز او معبودی نیست زنده و قائم به ذات است. هیچگاه خواب سبک و سنگین او را فرا نمیگیرد.
استاد جوادی آملی در این باره میفرماید:
«وقتی حیات وصف ذاتی و نامحدود خداوند شد همانند ذات مطلق و بینهایت است و پایان نمیپذیرد تا نوبت برسد به «موت» یا «نوم» یا «سنه» و چیزی که مخالف حیات است. حیات و مرگی که مقابل هم هستند و خواب و بیداری ای که مقابل یكدیگرند فعل خدا هستند و فعل خدا مقهور ذات اوست و مقهور هرگز بر قاهر حاکم نخواهد شدم پس حیات خدا نامتناهی و عین ذات اوست. »(جوادی آملی، 1388 :106).
12- آثار اعتقاد به صفت رحمت الهی در سبک زندگی
رحمت به معنی مهربانى است. راغب گوید: رحمت مهربانى و رقتى است که مقتضى احسان است نسبت بشخص مرحوم، گاهى فقط در مهربانى و گاهى فقط در احسان بکار مىرود. وقتى خداوند با رحم وصف شود مراد از آن فقط احسان است نه رقت قلب (راغب اصفهانی، 1412: 268).
از آنجا که هر صفتی که به خداوند متعال نسبت داده میشود باید از هر نقصی مبرّا باشد بنابراین رحمت خداوند سبحان از نوع رقت قلب و انفعالپذیرى نیست، بلکه به معنی اعطا و احسان او به دیگران است، چنانچه امیر المؤمنین علی علیه السلام در وصف خداوند فرموده است: «بصیر لا یوصف بالحاسّۀ رحیم لا یوصف بالرّقۀ.»(نهجالبلاغه/ خطبه177). لذا میتوان رحمت را به دو قسم رحمت عقلی و رحمت عاطفی تقسیم کرد رحمت عقلی همان رحمت تکوینی و حقیقی است که مجرّد از رقّت و عواطف است که به خداوند سبحان نسبت داده میشود و رحمت عاطفی که همراه با احساسات و عواطف است که این قسم از رحمت به دلیل نقص داشتن به خداوند تعالی نسبت داده نمیشود (جوادی آملی، 1388 : 115). با توجه به آنچه در بیان معنی رحمت گذشت، از جمله آثار اعتقاد به رحمت الهی در سبک زندگی میتوان به این موارد اشاره کرد:
الف) مهربانی با همگان / ب) تسخیر قلب دشمنان با محبت / ج) عقلایی بودن رحمت انسان
د) امید به یاری خداوند پس از توبه / ه) تشویق به انجام خیرات
13- آثار اعتقاد به رزاقیت خداوند در سبک زندگی
طبق آموزههای قرآنی رزق دهی تنها منحصر به خداوند متعال میباشد، چنانچه میفرماید: « إن الله هو الرزّاق ذو القوّۀ المتین.» با توجه به معرفه بودن خبر به الف و لام در "الرزّاق " و ضمیر فصل (هو) مفید حصر و تأکید است، یعنی غیر از خداوند هیچ موجودی رازق نیست (جوادی آملی،1387: 337). باور به این مطلب که غیر از خداوند رازقی وجود ندارد میتواند در زندگی انسان موحد منشأ آثاری باشد که به برخی از آنها اشاره میشود:
الف) عدم ترس از انفاق مال / ب) تشویق و ترغیب به ازدواج /ج) فرزندآوری
نتیجهگیری
از آنجایی که بهترین الگو برای زندگی انسانها کلام الهی است؛ از همینرو برای تبیین صفاتی که در زندگی انسانها تاثیرگذار است از کتاب الهی استفاده نموده ایم. همچنین محقق درصدد حل این مسئله است که خلاًهای موجود در پژوهشهای دیگر را تکمیل نماید ازاینرو به بررسی آثار صفات الهی در زندگی انسان پرداخته است که پژوهشهای پیشین مورد بررسی قرار نگرفته و یا جنبههای دیگری را بیان کرده است. تفکر در صفات ذات خداوند متعال موجب تحول بنیادین در سبک زندگی انسان موحد میگردد زیرا او همیشه خود را در محضر خداوند علیم میداند که به تمام افعال و نیات بنده خود آگاه است، لذا او آنگونه که خدای میپسندد رفتار میکند و آنگونه که او دوست دارد حرف میزند و همیشه رضای او را در اعمال و گفتار خود در نظر میگیرد، به کسی غیر از خدا دل نمیبندد و از کسی جز خدا هراس ندارد، تمام هستی را خیر محض می داند و در انفاق اموال خود به فقرا و مساکین میکوشد و از هیچ کس جز خداوند متعال هراسی به دل راه نمیدهد. انسان و ارتباط او با هستی محور و موضوع سبک زندگی است.
به طور کلی باید اذعان نمود که تاثیری که پرداختن به سبک زندگی بر اخلاق دارد از چند جنبه مهم است؛ اول اینکه، افزایش آگاهی و آموزش مهارتهای زندگی باعث افزایش توانمندی انسان در مواجهه با مشکلات زندگی میشود و اگر این آگاههی و برنامه آموزشی در یک مقطع رشدی مناسب ارائه شود، نقش برجستهتری خواهد داشت. نکته دوم اینکه، باید توجه نمود که آنچه امروزه به سبک مهارتهای زندگی معروف است و توصیه میشود، فقط حاصل کار پژوهشگران عصر حاضر نیست، بلکه بسیاری از این مهارتها در لابهلای تعالیم الهی، بهویژه در قرآن کریم و احادیث معصومین (علیهم السلام) بیان شده است. نکته بسیار مهم در اهمیت و ضرورت تربیت دینی آن است که اگر رشد و تقویت حس دینی و اخلاقی را از جامعهای حذف کنیم، دیگر جامعه انسانی نخواهیم داشت و در چنین وضعی شئونات اخلاقی، انسانی، عواطف و فضایل والا از میان خواهد رفت و رفتار فردی، خانوادگی و اجتماعی بهسوی هرج و مرج و تزلزل پیش خواهد کرد؛ بنابراین پژوهش حاضر میتواند اهمیت تربیت و باورهایدینی را واکاوی کرده و راهکارهایی جهت هرچه نزدیکتر شدن سبک زندگی به سبک زندگی اسلامی ارائه دهد. «سبک زندگی» را میتوان به مجموعهای کموبیش جامع از عملکردها تعبیر کرد که فرد آن را به کار میگیرد، چیزی که نهفقط نیازهای جاری او را تأمین میکند، بلکه روایت خاصی را هم که وی برای هویت شخصی خود برگزیده است، در برابر دیگران متجّسم میسازد. سبک زندگی، مجموعهای از رفتارهای قابلمشاهده و بیانگرانه در میان افراد است.
منابع
1. قرآن کریم
2. نهج البلاغه
3. آهنگری ،بهروز و حسینی میرصفی،سیده فاطمه. 1399ش،تاثیر ظرافت های حیات دنیوی بر زندگی اخروی از منظر قرآن، فصلنامه مطالعات قرآنی ،سال یازدهم،شماره43،ص35-56.
4. بهرامی، محمد حسین. 1384ش ، سبک زندگی اسلامی، مجله ی ره آورد نور، شماره 11.
5. پژوهشکده تحقیقات اسلامی، 1386ش، فرهنگ شیعه، چاپ دوم، قم: زمزم هدایت.
6. پیشگر، زری، سمنون مهدوی، مرتضی. سید هاشمی، سید محمد اسماعیل. 1398ش، مبانی و اصول انسان شناختی اسلامی و ولایتهای آن در سبک زندگی خانوادگی، نشریه علمی آینه معرفت، دانشگاه شهید بهشتی، صص 83-110.
7. جوادی آملی، عبد الله. 1390ش،شمیم ولایت، قم: نشر اسرا. چاپ دوم، ص – 468
8. جوادی آملی، عبد الله. 1387ش، توحید در قرآن، قم: نشر اسرا. چاپ چهارم.
9. جوادی آملی، عبد الله. 1388ش، تفسیر تسنیم، نشر اسراء، قم:چاپ هشتم، ج – 16.
10. جوادی آملی، عبد الله. 1388ش، تفسیر تسنیم، نشر اسراء، قم:چاپ هشتم، ج – 1.
11. جوادی آملی، عبدالله. 1388ش، تسنیم، چاپ دوم، قم: نشر اسراء. ج – 12.
12. خرازی، سید محسن. 1417ق، بدایة المعارف فی شرح عقائد الامامیۀ، مؤسسة النشر الاسلامی، قم: چاپ چهارم، ج – 1.
13. راغب اصفهانى، حسین بن محمد. 1412ق، المفردات فی غریب القرآن، مشق بیروت: دارالعلم الدار الشامیۀ.
14. رضایی اصفهانی، محمد علی. 1394ش، اصول سبک زندگی، دوفصلنامه علمی- تخصصی پژوهشنامه سبک زندگی، سال اول، شماره اول، صص 77-47.
15. سبحانی، جعفر. 1380ش، مرزهای توحید و شرک در قرآن، تهران: نشر مشعر، چاپ اول.
16. سبحانی، جعفر. 1389ش، سیمای عقاید شیعه، ترجمه جواد محدثی، تهران: انتشارات مشعر.
17. سبحانی، جعفر، محمدرضایی، محمد. 1392ش، اندیشه اسلامی 1، چاپ 14، قم: د فتر نشر معارف.
18. شریعتی، صدرالدین. 1392ش، درآمدی بر سبک زندگی اسلامی در آیات و روایات، ، تهران: مجله فرهنگ مشاوره و روان درمانی، شماره 13، صص 10-1.
19. فیضی، مجتبی. 1392ش، درآمدی بر سبک زندگی اسلامی، ماهنامه معرفت، سال بیست و دوم، شماره 581، صص 27-42.
20. قرائتی، محسن.1366ش، مجموعه درسهایی از قرآن، چاپ چهارم، انتشارات در راه حق.
21. محمدی، فاطمه. 1394ش، تبیین فلسفه زندگی در قرآن کریم و دلالتهای تربیتی آن بر سبک زندگی، پایاننامه کارشناسیارشد، رشته فلسفه تعلیم و تربیت، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه خوارزمی.
22. مطهری، مرتضی. 1368ش ، ج 3، 22 و 25، تهران: انتشارات صدرا.
23. مطهری، مرتضي. 1389ش ،جهان بیني توحیدی، تهران: نشرصدرا.
Cognitive characteristics of lifestyle based on Quranic teachings
Maryam Zarkhani
Azam Etemadi¬Fred *
Kamal Khajehpour
Lifestyle is the soul of any civilization, and since God-centeredness and the rule of Islamic values in life is one of the most important criteria of the lifestyle approved by Islam, and on the other hand, as a human being, a transcendental being born with spiritual needs, divine and vital identity. The extension of eternity is introduced that many of his behavioral anomalies are due to the lack of proper formation of religious beliefs. Also, among these traits, some have a higher importance and position; Because they have a key role in the knowledge of God and enlighten other attributes as well. From the method of induction of materials and their logical analysis using library studies and review of dissertations and other valid sources with the subject under study. The results show that man and his relationship with existence and the subject of lifestyle. Knowledge of the reality of existence and the dimensions of human existence and its relations determine the framework of his lifestyle; Thus, by analyzing the ontological and anthropological foundations, we came to a worldview and discovered the existence and non-existence of them. Outlines of worldview in the Qur'an, which plays a key role in determining ideology, three axes: a- Knowledge of God; B- Knowing the resurrection; C- Knowing the relationship between this world and the Hereafter and eternal life has been.
Keywords: lifestyle, hadiths, anthropology, divine lordship, Mu'tazilites.
Sources
1. The Holy Quran
2. Bahrami, Mohammad Hossein, (2005), Islamic lifestyle, Rahavard Noor Magazine, No. 11.
3. Islamic Research Institute, (2007), Shiite culture, second edition, Qom, Zamzam Hedayat.
4. Pishgar, Zari; Semnon Mahdavi, Morteza; Seyyed Hashemi, Seyyed Mohammad Ismail (1398), Principles and principles of Islamic anthropology and its provinces in family lifestyle, Ayneh Maaref Scientific Journal, Shahid Beheshti University, pp. 83-110.
5. Javadi Amoli, Abdullah, Shamim Velayat, Qom, Esra Publishing. Second Edition, 1390, p – 468
6. Javadi Amoli, Abdullah, (2008), Tawhid in the Quran, Qom, Esra Publishing. fourth edition.
7. Javadi Amoli, Abdullah, (2009), Tafsir Tasnim, Nashr-e Esra ', Qom, eighth edition, vol.
8. Javadi Amoli, Abdullah, (2009), Tafsir Tasnim, Nashr-e Esra ', Qom, eighth edition, vol.
9. Javadi Amoli, Abdullah, (2009), Tasnim, second edition, Qom, Esraa Publishing. ج - 12.
10. Kharazi, Sayyid Mohsen, (1417 AH), The Beginning of Encyclopedia in the Explanation of Imamate Beliefs, Islamic Publishing Foundation, Qom, Fourth Edition, Vol.
11. Ragheb Isfahani, Hussein Ibn Muhammad, (1412), Al-Mufradat Fi Gharib Al-Quran, Beirut Exercise: Dar Al-Alam Al-Dar Al-Shamiya.
12. Rezaei Esfahani, Mohammad Ali, (2015), Principles of Lifestyle, Bi-Quarterly Journal of Lifestyle Research, First Year, First Issue, pp. 77-47.
13. Sobhani, Jafar, (2001), The Boundaries of Monotheism and Shirk in the Quran, Mashar Publishing, Tehran, First Edition.
14. Sobhani, Jafar, (2010), The Image of Shiite Beliefs, translated by Javad Mohaddesi, Moshar, Tehran.
15. Sobhani, Jafar, Mohammad Rezaei, Mohammad, (2013), Islamic Thought 1, 14th edition, Maaref Publishing Office, Qom.
16. Shariati, Sadr al-Din, (2013), An Introduction to the Islamic Lifestyle in Verses and Narrations, Journal of Culture of Counseling and Psychotherapy, Tehran, No. 13, pp. 10-1.
17. Feizi, Mojtaba, (2013), An Introduction to the Islamic Lifestyle, Maaref Monthly, Year 22, No. 581, pp. 27-42.
18. Qaraati, Mohsen, (1987), a collection of lessons from the Quran, fourth edition, Publications in the Way of Truth.
19. Mohammadi, Fatemeh, (2015), Explaining the philosophy of life in the Holy Quran and its educational implications on lifestyle, Master's thesis, Philosophy of Education, Faculty of Psychology and Educational Sciences, Kharazmi University.
20. Motahari, Morteza (1989), vols. 3, 22 and 25, Tehran: Sadra Publications.
21. Motahari, Morteza, (2010), Monotheistic Worldview, Sadra Publishing, Tehran.