The role of virtual social networks in youth political socialization, with emphasis on media availability and active user
Subject Areas : Media Managementbabak ahmadpour torkamany 1 , Mostafa Azkia 2 , Bagher Sarookhani 3
1 - Ph.D. Student of Sociology, University of Science and Research
2 - Professor of Sociology, Department of Science and Research, Islamic Azad University, Tehran, Iran
3 - Professor of Sociology, Department of Science and Research, Islamic Azad University, Tehran, Iran
Keywords: active user, media availability, Cyberspace, Political socialization, Virtual Social Networks,
Abstract :
One of the most important tasks of governments is to preserve and transfer the dominant political values, which is achieved through various factors that make virtual social networks one of them. Young people are the most important user of virtual social networks, and they are also at one of the most sensitive periods of political socialization. Therefore, the study of the role of factors affecting the political socialization of youth, which cyberspace is considered as the most important of these factors, is the goal of this research. The theoretical framework is a compilation framework derived from the theories of Giddens, Almond and Paul, Manuel Castells, Daniel Bell, Isabelle Ang and Elliott Katz, Harold Lasswell, Charles Wright, McCoyle, Robert Putnam, Max Weber, and Tickler. The present research method is based on the nature of quantitative data in terms of collecting time as a survey research. Multi-stage random sampling method is used. The sample size is calculated using the Cochran formula of 458 people. The results show that the greatest influence of independent variables on active user was (0.412), usage rate (0.174) and history of use (0.077). But the variables of the socio-economic base and the variable of media availability were not meaningful. Generally, the findings of the research indicate that virtual social networks act in the direction of informal political socialization.
_||_
نقش شبکه های اجتماعی مجازی در جامعه پذیری سیاسی جوانان با تاکید بر دسترس پذیری رسانه ای و کاربر فعال
چکیده
یکی از مهمترین کارویژههای دولتها، حفظ، نگهداشت و انتقال ارزشهای سیاسی حاکم میباشد که این مهم از طریق عوامل مختلفی محقق می گردد که شبکه های اجتماعی مجازی یکی از آن محسوب می گردد. جوانان به عنوان مهمترین قشر استفاده کننده از شبکه های اجتماعی مجازی هستند و همچنین در یکی از حساسترین مرحله سنی جامعه پذیری سیاسی قرار دارند. بنابراین بررسی نقش عوامل موثر بر جامعه پذیری سیاسی جوانان که فضای مجازی نیز از مهمترین این عوامل تلقی می گردد هدف این پژوهش میباشد. چارچوب تئوریک یک چارچوب تلفیقی است که برگرفته از نظریه گیدنز، آلموند و پاول، ایزابل آنگ و الهیو کاتز کاستلز، هارولد لاسول، مک کوایل، رابرت پاتنام و تیکنور است. روش تحقیق بر اساس ماهیت دادهها از نوع کمی، به لحاظ زمان گرداوری جزو تحقیقات پیمایشی می باشد. شیوهی نمونهگیری خوشه ای چندمرحله ای توام با تصادفی ساده و سیستماتیک می باشد. حجم نمونه از طریق فرمول کوکران 458 نفر محاسبه شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که کاربر فعال به عنوان تاثیرگذارترین متغیر با میزان اثر 0.412، و متغیر میزان استفاده از فضای مجازی با میزان اثر 0.174 و متغیر سابقه استفاده از فضای مجازی با میزان اثر 0.077 بر روی متغیر جامعهپذیری سیاسی تاثیرگذار بودهاند. ولی تاثیر متغیرهای دسترسپذیری رسانهای، زمینهای و پایگاه اقتصادی- اجتماعی معنادار نبوده است. به طور کلی یافتههای پژوهش حاکی از آن است که شبکههای اجتماعی مجازی در راستای جامعهپذیری سیاسی غیررسمی عمل مینمایند وپیشنهاد می شود در راستای دفاع از فرهنگ سیاسی رسمی کشور، نقش دولت در مدیریت و کنترل فضای مجازی فعالانه و پررنگتر گردد .
واژه گان کلیدی: جامعهپذیری سیاسی، فضای سایبری، شبکههای اجتماعی مجازی، کاربر فعال، دسترسپذیری رسانهای
The role of virtual social networks in youth political socialization, with emphasis on media availability and active user
Babak Ahmadpour Torkamany
Mostafa Azkia Ph.D
Bagher Saroukhani Ph.D
Abstract
One of the most important tasks of governments is to preserve and transfer the dominant political values, which is achieved through various factors that make virtual social networks one of them. Young people are the most important user of virtual social networks, and they are also at one of the most sensitive periods of political socialization. Therefore, the study of the role of factors affecting the political socialization of youth, which cyberspace is considered as the most important of these factors, is the goal of this research. The theoretical framework is a compilation framework derived from the theories of Giddens, Almond and Paul, Manuel Castells, Daniel Bell, Isabelle Ang and Elliott Katz, Harold Lasswell, Charles Wright, McCoyle, Robert Putnam, Max Weber, and Tickler. The present research method is based on the nature of quantitative data in terms of collecting time as a survey research. Multi-stage random sampling method is used. The sample size is calculated using the Cochran formula of 458 people. The results show that the greatest influence of independent variables on active user was (0.412), usage rate (0.174) and history of use (0.077). But the variables of the socio-economic base and the variable of media availability were not meaningful. Generally, the findings of the research indicate that virtual social networks act in the direction of informal political socialization.
Keywords: Political socialization, cyberspace, virtual social networks, active user, media availability
مقدمه
جامعهپذیری1 یا اجتماعی شدن، فرایندی است که طی آن یک انسان در طول زندگی با جامعه و فرهنگ (ارزشها و هنجارهای آن) انطباق مییابد(رفیع پور، 1387 :350). یکی از ابعاد مهم جامعهپذیری، جامعهپذیری سیاسی2 است. و آن روندی آموزشی است که به انتقال هنجارها و رفتارهای پذیرفتنی نظام سیاسی مستقر، از نسلی به نسل دیگر کمک میکند(عالم، 1390: 117). عمدهترین محور جامعه پذیری سیاسی، تلاش در زمینه تثبیت، انتقال و تغییر و تحول فرهنگ سیاسی است(هرمز، 1393: 45). در فرایند جامعهپذیری سیاسی افراد، گروه ها و سازمان متعددی موثرند؛ یکی از این عوامل که در جامعهپذیری افراد نقش دارد وسایل ارتباط جمعی است(ساروخانی،1391: 548) که فراگیر بودنش مهمترین خصیصه آن محسوب میگردد به طوریکه سایر نهادهای اثرگذار در جامعهپذیری سیاسی نظیر خانواده و مدرسه را نیز تحت پوشش قرار داده است(ساروخانی،1392: 13). به این ترتیب امروزه به تبع ظهور و گسترش اینترنت و شبکههای اجتماعی مجازی نوین، در جامعهای متفاوت از قبل زندگی میکنیم که به زعم برخی اندیشمندان نظیر مانوئل کاستلز جامعهی اطلاعاتی است(کاستلز، 1380) که با خلق یک فضای مجازی توانستهاند میلیاردها کاربر را در فعالیتهای ارتباطی و اطلاعاتی خود درگیر نمایند و این کاربران به طور تعاملی به انتقال و دریافت اطلاعات گوناگون مورد نیاز خود اعم از فیلم و تصویر، صدا و متن با کمترین محدودیت و هزینه میپردازند؛ این وضعیت در فرآیند جامعهپذیری افراد جامعه یک تحول اساسی را ایجاد نموده چرا که افراد جامعه از یکسو با منابع متعدد و بیپایان اطلاعات و ارتباط گسترده مواجه هستند و از سوی دیگر به عنوان کنشگرانی آزاد در این عرصه فعالیت دارند و به تولید محتوا میپردازند. در واقع نظام های سیاسی تلاش میکند از طریق رسانههای در اختیار خود که اغلب رسانههای سنتی هستند، فرهنگ سیاسی رسمی و منطبق با ارزشهای مورد تایید خود را برای اعضای جامعه انتقال و نهادینه سازند اما با ظهور رسانههای الکترونیکی و گسترش استفاده از شبکههای اجتماعی مجازی این معادله برهم خورده است(گیدنز، 1384: 47). در دهههای اخیر در جامعه ایران نیز با رواج گسترده شبکههای مجازی تحولاتی در فرایند جامعهپذیری سیاسی رخ داده است. به این صورت که دیگر رسانههای سنتی مانند تلویزیون و رادیو امثال آن، قدرت یک جانبه خود را در جامعهپذیری خصوصاً جامعهپذیری سیاسی از دست دادهاند. در واقع در کشور ما استفاده از شبکههای اجتماعی که محتوای غربی دارند، به دلیل تسامح و سهلانگاری نهادهای مسئول، رواج یافته و فرایند انتقال و نهادینه شدن ارزشها و فرهنگ سیاسی حاکم را با چالش مواجه ساخته که بررسی این موضوع ضرورتی اجتناب ناپذیر به حساب میآید.
در این میان جوانان به عنوان مهمترین قشر استفاده کننده از شبکههای اجتماعی مجازی هستند و همچنین در یکی از حساسترین مرحله سنی جامعه پذیری سیاسی قرار دارند. نجفی سولاری در ارتباط با این موضوع معتقد است: «شبکههای اجتماعی اینترنتی با ارضای همزمان نیازهای عقلی، منطقی و عاطفی جوانان و نوجوانان، گروههای سنی مذکور را به سمت خود جذب کرده و موسسان جوامع مجازی از این فرصت برای انتقال مفاهیم فرهنگی و سیاسی و اجتماعی مدنظر خود در قالب نرم و پنهان، نهایت استفاده را میبرند» (بشیر و افراسیابی، 1391: 35 به نقل از نجفی سولاری، 1389). طی تحقیقات انجام شده جوانان بیشترین تجربه استفاده از شبکههای اجتماعی مجازی را دارند(حبیب زاده و بخشی 1395، مرادی، شهاب و همکاران1393، افراسیابی، محمد صادق 1392، خدایار، گلثوم و همکاران 1393، ودودی، اله و دلاور، علی 1394) و همین مساله باعث میشود تا در بعد انتقال ارزشها و هنجارهای سیاسی و اصطلاحاً جامعهپذیری سیاسی برای جوانان روندهایی غیر از انتقال ارزشهاو هنجارهای سیاسی از کانالهای رسمی رخ دهد. که متعاقب آن بینظمی و اخلال در کارکردهای نظام سیاسی بوجود آید. همانگونه که یافتههای برخی تحقیقات داخلی نیز نشان میدهد ظهور و گسترش شبکههای اجتماعی مجازی در جامعه ایران، آثار و پیامدهایی را در عرصه مختلف بالاخص در جامعهپذیری سیاسی جوانان به بار آورده است. به عنوان مثال بر اساس یافتههای تحقیقاتی فاضلی(1393)؛ عاملی و حسنی(1391)؛ تامپسون (1995)؛ شبکههای اجتماعی مبتنی بر اینترنت در به چالش کشاندن ارزشهای جامعه نقش دارند. بنابراین بررسی نقش شبکه های اجتماعی مجازی بر جامعه پذیری سیاسی جوانان هدف اصلی این پژوهش میباشد. ضمناً اهداف فرعی تحقیق عبارتند از :
- سنجش تاثیر هدف استفاده از شبکههای اجتماعی مجازی بر نوع جامعهپذیری سیاسی جوانان
- سنجش تاثیر - متغیرهای زمینهای و پایگاه اقتصادی و اجتماعی بر نوع جامعه پذیری سیاسی جوانان
- سنجش تاثیر میزان استفاده از شبکههای اجتماعی مجازی بر نوع جامعهپذیری سیاسی جوانان
- سنجش تاثیر سابقه استفاده از شبکههای اجتماعی مجازی بر نوع جامعهپذیری سیاسی جوانان
- سنجش تاثیر میزان دسترس پذیر بودن شبکههای اجتماعی مجازی بر نوع جامعهپذیری سیاسی جوانان
- سنجش تاثیر میزان فعال بودن کاربران شبکههای اجتماعی مجازی بر نوع جامعهپذیری سیاسی جوانان
- تعیین راهکارها در جهت کنترل و مدیریت شبکههای اجتماعی در راستای حمایت از فرهنگ سیاسی رسمی کشور
متناسب با هدف اصلی، سوال اصلی تحقیق عبارتند است اینکه نقش شبکههای اجتماعی مجازی در جامعه پذیری سیاسی جوانان چگونه است؟ و پیرو آن سولات فرعی به شرح ذیل میباشند:
- هدف استفاده جوانان از شبکههای اجتماعی مجازی چه تاثیری بر نوع جامعهپذیری سیاسی آنها دارد؟
- متغیرهای زمینهای و پایگاه اقتصادی و اجتماعی چه تاثیری بر نوع جامعه پذیری سیاسی آنها دارد؟
- میزان استفاده جوانان از شبکههای اجتماعی مجازی چه تاثیری بر نوع جامعهپذیری سیاسی آنها دارد؟
- سابقه استفاده جوانان از شبکههای اجتماعی مجازی چه تاثیری بر نوع جامعهپذیری سیاسی آنها دارد؟
- میزان دسترس پذیر بودن شبکههای اجتماعی مجازی چه تاثیری بر نوع جامعهپذیری سیاسی جوانان دارد؟
- میزان فعال بودن کاربران جوان شبکههای اجتماعی مجازی چه تاثیری بر نوع جامعه پذیری سیاسی آنها دارد؟
- جهت دفاع از فرهنگ سیاسی کشور در فرایند جامعهپذیری سیاسی متاثر از شبکههای اجتماعی چه راهکارهایی وجود دارد؟
به دنبال سوالات فوق، فرضیات تحقیق به شرح ذیل تدوین شدهاند:
فرضیه اصلی: به نظر میرسد تاثیرات شبکههای اجتماعی مجازی نوین در فرایند جامعهپذیری سیاسی جوانان به نسبت بیشتر از تاثیرات رسانههای جمعی رسمی است.
فرضیات فرعی:
- به نظر میرسد بین هدف کاربران جوان در استفاده از شبکههای اجتماعی مجازی و نوع جامعهپذیری سیاسی آنان تفاوت معنادار وجود دارد.
- به نظر میرسد بین متغیرهای زمینهای نظیر تاهل و جنس و ... با نوع جامعهپذیری سیاسی جوانان تفاوت معناداری دارد.
- به نظر میرسد پایگاه اقتصادی و اجتماعی جوانان بر نوع جامعهپذیری سیاسی آنان تاثیر معنادار دارد.
- به نظر میرسد میزان استفاده کاربران جوان از شبکههای اجتماعی مجازی بر نوع جامعهپذیری سیاسی آنان تاثیر معنادار دارد.
- به نظر میرسد سابقه استفاده کاربران جوان از شبکههای اجتماعی مجازی بر نوع جامعهپذیری سیاسی آنان تاثیر معنادار دارد.
- به نظر میرسد دسترسی کاربران جوان به شبکههای اجتماعی مجازی بر نوع جامعهپذیری سیاسی آنان تاثیر معنادار دارد.
- به نظر میرسد میزان فعال بودن کاربران جوان در شبکههای اجتماعی مجازی بر نوع جامعهپذیری سیاسی آنان تاثیر معنادار دارد.
مبانی نظری
پیشینه و سابقه پژوهش: اولينبار، تالکوت پارسونز در نظريهاي با عنوان نظریه ساختاريـکارکردي به این موضوع جامعهپذیری سیاسی پرداخته است. بعد از پارسونز کساني ديگري نيز به اين نظريه پرداختند. مثلاً در سال 1966، گابريل آلموند، جامعهشناس و انديشمند سياسي آمريکا نيز متاثر از نظريات پارسونز، در اين زمينه مطالبي را مطرح نمود. با این وجود برای بررسی دقیقتر پیشینه تحقیق، تحقیقات داخلی و خارجی انجام شده در زمینه جامعهپذیری سیاسی مورد توجه قرار گرفته است. از جمله تحقیقاتی که در ایران پیرامون جامعهپذیری سیاسی صورت گرفته، تحقیق نقش رادیو و تلویزیون در جامعهپذیری سیاسی دانشجویان عنوان مقالهای است که توسط احمد آذین و همکاران در سال 1389 نگاشته است. نتايج اين پژوهش نشان میدهد تاثير تلويزيون بيشتر از ساير وسايل ارتباط جمعي بر جامعهپذيري دانشجويان است؛ نتایج تحقیق مسعود جعفرینژاد تحت عنوان دبیران و جامعهپذیری سیاسی حاکی از آن است که بین نگرش سیاسی و اجتماعی دبیران و جهتگیری سیاسی و اجتماعی دانش آموزان همبستگی مستقیم و معناداری دارد؛ بررسی عوامل موثر بر روند جامعهپذیری سیاسی دانشجویان عنوان مطالعهای است که در سال 1392 توسط هزارجریبی و همکاران انجام شده نشان میدهد که تشکلهای سیاسی درون دانشگاهی تاثیری مثبت بر روند جامعهپذیری سیاسی دانشجویان داشته است و تشکلهای سیاسی برون دانشگاهی همچون احزاب و شخصیتهای سیاسی نتوانستهاند تاثیرگذاری عمدهای بر این روند داشته باشند؛ بررسي نقش تلويزيون بر جامعهپذيري سياسي دانشجويان دانشگاه فردوسي مشهد عنوان مقالهای است که در سال 1390 توسط علی طلوعی و همکاران نگاشته شده است. نتايج بررسيها بر اساس تحليل رگرسيوني نشان میدهد که هر چه برخورداري از رسانههاي جمعي بيشتر باشد، نگرش سياسي دانشجويان بالاتر ميرود؛ جامعهپذیری سیاسی نوجوانان جوامع پس از مناقشه عنوان مطالعهای است که در سال 2015 توسط کاترین رادی3 و لورا تایلور4 نگاشته شده است. یافتههای این پژوهش حاکی از آن است که باورهای والدین، گروه همسالان، مدرسه و رسانهها و خصوصاً روابط درون گروهی در توسعه باورهای سیاسی جوانان تاثیرگذار میباشد؛ تاثیر ویژگیهای اجتماعی و اقتصادی در نگرشهای سیاسی بومیان آمریکا عنوان پژوهشی است که در سال 2012 توسط دانیل سویج5 و جنگوم مین6 انجام شده است. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل نشان میدهد که ویژگیهای اجتماعی و اقتصادی بومیان آمریکا، نقش بیشتری در تبیین نگرش سیاسی سرخپوستان آمریکایی نسبت به هویت قومیشان بازی میکند؛ تاثیر اینترنت بر نگرش سیاسی در کویت و مصر عنوان مقالهای است که در سال 2012 توسط علی کندری7 و محمد حسن8 انجام شده است. این مطالعه نشان میدهد که استفاده از اینترنت به این دلیل که هرکس برداشت خود را داشته تاثیر منفی بر بینش سیاسی داشته است و استفاده از فیس بوک، توییتر و وبلاگها به عنوان برنامههای کاربردی اینترنت، همراه با استفاده از اینترنت برای کسب اطلاعات، بینش کاذب سیاسی را توجیه میکند. در یک جمعبندی میتوان گفت که نتایج تحقیقات بررسی شده نشان میدهد که موضوع تاثیر شبکه های اجتماعی مجازی بر نوع جامعه پذیری سیاسی و تشریح ابعاد دقیق آن پرداخته نشده و در این پژوهش با این موضوع توجه شده است.
مفهوم شناسی: در این بخش مفاهیم مرتبط با موضوع مقاله مورد بررسی قرار گرفته است.
جامعهپذیری سیاسی: جامعهپذيري سياسي فرايندي است که طي آن انسانها با سيستم سياسي در نظام اجتماعي آشنا ميشوند و واکنش خويش را در برابر پديدههاي سياسي تعيين ميکنند. طي اين فرايند؛ نگرشهای سياسي فرد شکل ميگيرد. اين فرايند که در قالب نهادهاي اجتماعي و در طي زمان صورت ميگيرد مايه تکوين شخصيت و تربيت سياسي انسانها ميشود(Powell and Almond, 1992: 32). لنگتون نیز جامعهپذیری سیاسی را فرایندی تعریف میکند که از طریق عاملان مختلف جامعه صورت میگیرد و به کمک آن فرد تمایلات ایستاری و الگوهای رفتاری مرتبط با سیاست را فرا میگیرد(Langton, 2000: 5).
فرهنگ سیاسی: در واقع فرهنگ سیاسی9 بخشی از فرهنگ جامعه است به طوری که این فرهنگ متاثر از فرهنگ عمومی جامعه، ایدئولوژی طبقه حاکم و عملکرد ساختار قدرت سیاسی است و شامل ارزشها، هنجارها و نظامهای اعتقادی خاصی است که ناظر بر خواستهها، تکالیف و روابط متقابل بین مردم و حکومت میباشد(پای، 1370: 39). لوسین پای نیز فرهنگ سیاسی را مجموعهای از نگرشها، باورها، احساسات و ادراکات حاکم بر رفتار سیاسی در هر جامعه تعریف میکند(همان: 40). آلموند و وربا در نظرات خود، فرهنگ سیاسی را برآیندی از جهتگیریهای همه اعضای جامعه معرفی کردند. در این دیدگاه انواع فرهنگ سیاسی براساس نوع جهتگیریهای فردی نسبت به نظام سیاسی دوم براساس محور موضوع جهتگیریها تعیین میگردد(بشيریه، 1370: 162).
شبکه اجتماعی مجازی: در یک تعریف شبکه اجتماعی به یک ساختار متمرکز اجتماعی اطلاق میگردد که متشکل از گرههایی اغلب از افراد و سازمانها میباشد. این گرهها از انواع خاصی از وابستگیها اعم از اشتراکات، منافع مادی، سلایق، علایق، دوستان مشترک، اندیشهها، عقاید، باورها، اعتقادات، مسافرتها و ... به هم متصل هستند(Tapscptt, 2009: 36). بر اساس تعریف دیگری شبکههای اجتماعی خدمات آنلاینی هستند که به افراد اجازه ایجاد پروفایل شخصی میدهند تا از این طریق اطلاعاتشان را به اشتراک بگذارند و بتوانند خود را به دیگران معرفی کنند و بتوانند ارتباطات جدید نیز شکل دهند(Pempek and et al, 2009: 228)، (افراسیابی، 1392: 15).
نظریات مرتبط با تاثیر رسانه ها و جامعه پذیری سیاسی
نظریه بازاندیشی و ساختیابی: گیدنز در مورد تاثیر رسانهها بر حوزه های مختلف زندگی اجتماعی به فرایند بازاندیشی اشاره دارد. از نظر گیدنز بازاندیشی فرایند تعریف و بازتعریف خود از طریق مشاهده و تامل در اطلاعات درباره مسیرهای ممکن زندگی است(گیدنز، 1384: 44). البته در فرهنگ سنتی و مدرن مکانیسم بازاندیشی متفاوت میباشند. گیدنز معتقد است که در فرهنگ سنتی بازاندیشی به صورت نظارتی بر کنش عمل میکند که حفظ کننده تجربه و نمادهای پیشین است. اما در فرهنگ مدرن بازاندیشی به گونهای متفاوتتری نسبت به نظام سنتی عمل میکند. گیدنز میگوید به طوری که در این دوره بازاندیشی وارد مبنای بازتولید میشود به گونهای که اندیشه و کنش پیوسته در یکدیگر انعکاس مییابند(همان).
نظریه گلوله جادویی: از نظر هارولد لاسول10 و چارلز رايت11 رسانهها در حکم انتقالدهنده فرهنگ، براي انتقال اطلاعات، ارزشها و هنجارها از يک نسل به نسل ديگر و از افراد جامعه به تازه واردها، کاربرد دارند. آنها از اين راه با گسترش بنيان تجربهي مشترک، انسجام اجتماعي را افزايش ميدهند. رسانهها با استمرار اجتماعي شدن پس از اتمام آموزش رسمي و نيز با شروع آن در طول ساليان پيش از مدرسه، به جذب افراد در جامعه کمک ميکنند(مک کوايل، 1382: 83).
نظریه استفاده و رضامندی: این نظریه نخستین بار توسط ایزابل آنگ و الهیو کاتز مطرح شده و بیان میدارد که رسانههای ارتباط جمعی نمیتوانند به صورت مستقیم بر مخاطبان خود تاثیرگذار باشند بلکه در این رویکرد مخاطبان استفاده کننده، بهرهبردار و انتخابگر تعریف شدهاند. فرض اصلی این نظریه این است که افراد مخاطب، کم و بیش به صورت فعال، دنبال محتواییاند که بیشتر رضایت را فراهم کند. درجه این رضایت بستگی به نیازها و علایق فرد دارد. هرچقدر بیشتر احساس کنند که محتوای واقعی نیاز آنها را برآورد میکند احتمال اینکه آن محتوا را انتخاب کنند بیشتر است(سورین و تانکارد، 1384: 420).
نظریه جامعه شبکهای: به طور کلی در نظریه کاستلز جامعه شبکهای را میتوان شکلی از جامعه تعریف کرد که به گونهای فزاینده روابط خود را در شبکههای رسانهای سازمان میدهد؛ شبکههایی که به تدریج جایگزین شبکههای اجتماعی ارتباطات رودررو میشوند یا آنها را تکمیل میکنند. مانوئل کاستلز، شبکه را مجموعهای از نقاط اتصال یا گرههای به هم پیوسته تعریف میکند. به عبارتی شبکه، مجموعهای از اتصالات میان اجزاء یک واحد است. این اجزای شبکهها، روابط درون و بین سطوح یا واحدهای واقعیت اجتماعی را سازمان میدهند. هر رویکرد شبکهای در قیاس با واحدهایی که به هم متصل شدهاند، بر اهمیت روابط تاکید میکنند(کاستلز، 1380: 83-86).
نظریه شکاف آگاهی: تیکنور به عنوان واضع نظریهی شکاف آگاهی، مفهوم شکاف را چنین تعریف میکنند: «به موازات افزایش انتشار اطلاعات در جامعه توسط رسانههای جمعی، آن بخشهایی از جامعه که دارای پایگاه اقتصادی اجتماعی بالاتر هستند، در مقایسه با بخشهای دارای پایگاه اقتصادی اجتماعی پایینتر، تمایل بیشتری به دریافت اطلاعات در کوتاهترین زمان دارند. لذا، شکاف آگاهی بین این دو بخش، به جای کاهش، افزایش مییابد»(مهدی زاده، 1389: 55). مفهوم پایگاه اقتصادی اجتماعی که کاربرد گستردهای در جامعهشناسی دارد، اشارهای است به طبقهی اجتماعی افراد با سه شاخص مرتبط با هم در تعریف عملی طبقهی اجتماعی وجود دارد و آن عبارت است از آموزش (سطح تحصیلات)، درآمد و شغل.
نظریه فرهنگ مدنی: به طور کلی آلموند و وربا معتقد است فرایند جامعهپذیری سیاسی اساساً تعیینکننده ثبات فرهنگ سیاسی و ساختار جامعه در گذر زمان میباشد. از نظر آلموند جامعهپذیری سیاسی هرگز واقعاً پایان نمیپذیرد و در سراسر زندگی فرد ادامه مییابد. از نظر آلموند فرهنگ سیاسی با سیستمهای سیاسی ارتباط دارد زیرا هر فرهنگ سیاسی با جهتگیری خاصی نسبت به کنش سیاسی همراه است و این جهتگیریها معمولاً از مرزهای سیاسی فراتر میرود. جامعهپذیری سیاسی منجر به شکلگیری فرهنگهای سیاسی میشود و برای شناخت آن فرهنگ باید ایستارهای افراد را مطالعه کرد. وی به جای دولت و دستگاههای قانونی و نهادی مورد توجه دانشمندان سیاسی سنتی، مفهوم سیستم سیاسی را به کار برد که در آن کارکرد جای قدرت، نقش جای منصب و ساختار جای نهاد را میگیرد(Almond, 1965: 15).
چارچوب نظری پژوهش
چارچوب تئوریک این تحقیق یک چارچوب تلفیقی است که برگرفته شده است از نظریه گیدنز، آلموند و پاول، مانوئل کاستلز، الهیو کاتز، هارولد لاسول، چارلز رایت و تیکنور میباشد. با توجه به اینکه آلموند در خصوص تاثیر رسانهها به خصوص رسانههای نوظهور و جدید خاصه شبکههای اجتماعی نتوانستهاند به تبیین جامعهپذیری سیاسی بپردازند لذا برای فهم و تبیین بهتر تاثیر رسانههای نوظهور و نوین بر جامعهپذیری سیاسی این نظریه را با نظریه بازاندیشی گیدنز ترکیب میکنیم و در ادامه نظریه های فوق را نیز وارد چارچوب نظری می نماییم. بر اساس نظریه گیدنز میتوان چنین استنباط کرد که افراد در مواجه به شبکههای اجتماعی الکترونیکی بر خلاف سایر رسانههای متعارف، صرفاً در رده تولیدکننده و یا مصرفکننده قرار نمیگیرند بلکه میتوانند در صورت تمایل به طور همزمان این دو نقش را داشته باشند. اما از آنجا که میزان مشارکت افراد در فرایند بازاندیشی متفاوت است نظریه ساخت یابی و نظریه الهیو کاتز را جهت میزان فعال بودن کاربران در شبکههای اجتماعی افزودهایم. که حاکی از آن است رسانههای ارتباط جمعی نمیتوانند به صورت مستقیم بر مخاطبان خود تاثیرگذار باشند بلکه در این رویکرد مخاطبان استفاده کننده، بهرهبردار و انتخابگر تعریف شدهاند. در خصوص تبیین رابطه دسترسپذیر بودن رسانهای از نظریه جامعه شبکهای مانوئل کاستلز استفاده کردهایم. بر اساس نظریه شبکهای کاربران با اتصال به شبکههای اجتماعی مجازی متنوع و گسترده، منابع و اطلاعات زیادی را کسب میکنند و این اطلاعات زمانی که مرتبط با حوزه سیاست باشد میتواند در نوع جامعهپذیری سیاسی آنها تاثیرگذار باشد. جهت سازه پایگاه اقتصادی اجتماعی نیز از نظریه تیکنور استفاده کردهایم. تیکنور اعتقاد دارد که انتشار اطلاعات در جامعه توسط رسانههای جمعی، آن بخشهایی از جامعه که دارای پایگاه اقتصادی اجتماعی بالاتر هستند، در مقایسه با بخشهای دارای پایگاه اقتصادی اجتماعی پایینتر، تمایل بیشتری به دریافت اطلاعات در کوتاه ترین زمان دارند.
مدل مفهومی پژوهش
با توجه به نظریه های مطروحه در چارچوب نظری، مدل نظری تحقیق به شرح ذیل جهت تبیین متغیر وابسته استخراج شده است.
|
شکل 1- مدل نظری رابطه بین متغیرهای مستقل و وابسته
روش شناسی تحقیق
با توجه به ماهیت پژوهش مناسبترین روش، روش کمی و پیمایش است که در مرحله اول به منظور شناسایی متغیرها و بنیانهای نظری از روش اسنادی، و برای شناسایی و توصیف مقدار و نوع بهرهگیری جوانان از شبکههای اجتماعی نوین و جامعهپذیری سیاسی جوانان از روش روش پیمایشی اکتشافی استفاده میگردد. نوع تحقیق کاربردی است. جامعه آماری مورد مطالعه در این پژوهش جوانان شهر تهران هستند که طبق اطلاعات مرکز آمار جمعیت تهران حدود 8500000 نفر می باشد که از این میان حدود 2150000 نفر جمعیت جوان شهر تهران(18-25 ساله) را شامل می شود(سرشماری سال 1395). که با استفاده از فرمول کوکران حجم نمونه 385 نفر میباشد. البته با توجه به امکان ریزش دادهها 20 درصد به نمونه فوق افزوده شده است. روش نمونهگیری، نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای توام با تصادفی ساده و سیستماتیک است. روش نمونهگیری به این صورت بوده که در مرحله نخست هر یک از مناطق 22 گانه تهران به عنوان یک خوشه در نظر گرفته شد. در مرحله دوم کار نمونه گیری در داخل هر یک از خوشهها به صورت تصادفی ساده ادامه یافت و بر اساس آن اغلب محلههای هر یک از خوشهها در طرح نمونهگیری قرار گرفت. و در مرحله بعدی به روش نمونهگیری تصادفی منظم، نمونه نهایی انتخاب شد. در این پژوهش جهت روایی از روش اعتبار صوری یعنی در توافق متخصصان یک امر در رابطه با یک شاخص یا یک معیار استفاده شده است. در عین حال ضریب پایایی پرسشنامه از طریق محاسبه ضریب آلفای كرانباخ برآورد گردید که به طور کلي نتايج حاصل از بررسي پايايي پرسشنامه نهايي نشان داد که ضريب آلفاي کرانباخ محاسبه شده برای متغیرها برابر با 0.75 میباشد. در خصوص تکنیک های مورد استفاده در تحقیق در ابتدا متغییرهای تحقیق با استفاده از روشهای توصیفی نظیر جداول و ... مورد توصیف واقع شدهاند. در بخش تبیین، دادهها با استفاده از روشهاي تبیینی و همبستگي چند متغيري12 تحليل شدند. تحليل همبستگي چندمتغيري در دو مرحله: تحلیل رگرسیون13 و تحليل مسیر انجام شده است. متغیرهای زمینه ای نیز از بر حسب گروهبندی موجود از آزمون T و آزمون F استفاده شده است. تجزیه و تحلیل داده ها نیز در به صورت رایانهای و با استفاده نرمافزار Spss مورد تجزیه و تحلیل واقع شده است.
تعریف نظری و عملیاتی متغیر وابسته (جامعهپذیری سیاسی): جهتگیریهای افراد به نظام سیاسی(فرهنگ سیاسی) شامل سه جزء است. جزء اول شناختی به معنای اطلاع، اعم از دقیق یا غیر دقیق از نظام سیاسی است. جزء دوم جهتگیریهای نفسانی یا عاطفی به معنای احساس وابستگی، دخالت و طرد و امثال آن راجع به موضوعات سیاسی میباشد و جزء سوم جهتگیریهای ارزشی، به معنای قضاوت راجع به موضوعات سیاسی است(Almond and Verba, 1963: 13). اما همانگونه که مشخص است بعد شناختی فرهنگ سیاسی به دلیل عدم جهتگیری خاص آن در خصوص نوع جامعهپذیری سیاسی رسمی و غیررسمی با نظر اساتید رهنما و مشاور حذف گردید. در این پژوهش برای سنجش جهتگیری ارزیابانه افراد از مولفههای ارزیابی و قضاوت سیاسی، رضایتمندی سیاسی، اعتماد سیاسی، نگرش به دموکراسی و مشارکت سیاسی استفاده شده است(خانیکی و سرشار، 1391: 105-106). و همچنین مولفههای جهتگیری احساسی در قالب افتخار و غرور سیاسی، احساس عدالت، احساس امنیت سیاسی و احساس بیقدرتی سیاسی در نظر گرفته شده است(خانیکی و سرشار، 1391: 104-105).
- تعریف نظری و عملیاتی متغیرهای مستقل: 1)میزان، هدف و سابقه استفاده از شبکه های اجتماعی مجازی: میزان، هدف و سابقه استفاده از شبکههای اجتماعی مجازی در این پژوهش این است که جوانان شهر تهران به طور متوسط به چه مدت، چه میزان و با چه هدفی از شبکههای اجتماعی مجازی استفاده میکنند(خدایار و همکاران، 1393: 80). 2) فعال بودن کاربر: کابر فعال اشاره به کاربری دارد که خود تصمیم میگیرد چه برنامه را و از کدام وسیله ارتباطی استفاده کند(هرمز، 1380: 147).شاخصهای این متغیر با توجه به ویژگیهایی که فرانک بیوکا برای مخاطب فعال در نظر گرفته است مورد استفاده واقع شده است. این ویژگیها عبارتند از گزینشگری، نفعگرایی یا سودمندی، قصدمندی یا انتخابی بودن، درگیری و مقاومت در برابر تاثیر(لیتل جان، 1384: 743). 3)دسترسپذیر بودن رسانهای: دسترسپذیر بودن رسانهای عبارت است از دسترسی مستقیم و همزمان به اطلاعات و ارتباطات کامپیوتری که منجر به تسهیل انتشار و اصلاح اطلاعات میشود(فتحی آشتیانی، 1393: 82). در پژوهش حاضر برای عملیاتی سازی دسترسپذیر بودن رسانهای دو بعد دسترسی بیشتر و آسانتر به انواع شبکههای اجتماعی مدنظر میباشد(خدایار و همکاران، 1393: 181).
تجزیه و تحلیل داده ها و یافتههای تحقیق
این بخش از پژوهش اختصاص به تجزیه و تحلیل یافته های حاصل از تحقیق دارد که از دو روش آمار توصیفی و استنباطی استفاده شده است.
یافتههای توصیفی(جمعیت شناختی پاسخگویان): در این بخش به صورت خلاصه به یافتههای توصیفی تحقیق اعم از جنس، تحصیلات، مذهب، تحصیلات، درآمد و ... پرداخته میشود.
جدول شماره (1) – توزیع فراوانی جمعیت شناسی جامعه آماری
جمعیت شناختی | جنس | تحصیلات | تاهل | درآمد | وسیله نقلیه | |||||||
مرد | زن | دیپلم | لیساس | بالاتر | متاهل | مجرد | 2م | 2تا4م | بالای 4م | دارد | ندارد | |
درصد | 51.2 | 48.8 | 52 | 29 | 19 | 30.6 | 61.4 | 24.5 | 50.4 | 14.9 | 74.7 | 25.3 |
بر اساس یافتههای تحقیق عمده پاسخگویان (51.2) درصد را مردان تشکیل دادهاند؛ اکثر پاسخگویان متاهل(61.4 درصد)، تحصیلات اکثر پاسخگویان زیر لیسانس(52 درصد)؛ درآمد خانواده اکثر پاسخگویان بین 2 تا 4 میلیون تومان(50.4 درصد)؛ اکثر پاسخگویان دارای وسیله نقلیه(74.7 درصد).
جدول شماره(2)- توزیع فراوانی توزیع فراوانی ابعاد متغیرهای تاثیر گذار بر جامعهپدیری سیاسی
متغیرهای اصلی | هدف استفاده از شبکه های مجازی | دسترس پذیری رسانه ای | کاربر فعال | مذهب | ||||||||
آموزشی | اخبار | دوستان | سرگرمی | زیاد | متوسط | کم | زیاد | متوسط | کم | شیعه | سایر | |
درصد | 6.3 | 30.3 | 33.6 | 27.2 | 45.2 | 17.8 | 36.4 | 44.5 | 14 | 41.4 | 83.4 | 16.7 |
با توجه به اطلاعات جدول فوق بیشترین هدف استفاده از شبکههای مجازی مربوط به صحبت و معاشرت با دوستان(33.6 درصد)؛ دسترسپذیری بالای کاربران به شبکههای اجتماعی(45.2 درصد)؛ فعال بودن و مشارکت بالای کاربران در شبکههای اجتماعی(44.5 درصد) و همچنین مذهب بیشتر پاسخگویان شیعه(83.4 درصد) می باشد.
جدول شماره(3)- توزیع فراوانی ابعاد متغیرهای تاثیر گذار بر جامعهپدیری سیاسی
متغیرهای اصلی | میزان استفاده از شبکه های مجازی | سابقه استفاده از شبکه های مجازی | جامعه پذیری سیاس | |||||||
آموزشی | اخبار | دوستان | سرگرمی | تا 2 سال | 3 سال | بالای 4 سال | رسمی | تاحدودی | غیررسمی | |
درصد | 6.3 | 30.3 | 33.6 | 27.2 | 47.8 | 12.5 | 39.6 | 41.4 | 17.5 | 41.1 |
با توجه به اطلاعات جدول فوق بیشترین زمان استفاده از شبکههای مجازی برای کاربران کمتر از دو ساعت؛ بیشترین فراوانی سابقه استفاده مربوط به دو سال اخیر؛ و غالب نوع جامعهپذیری سیاسی جوانان به صورت رسمی(41.4 درصد) میباشد.
یافته های تحلیلی: در این بخش با توجه به آزمونهای آماری متناسب با متغیرها نسبت به آزمون فرضیات و تجزیه و تحلیل دادهها اقدام شده است. همانگونه که گفته شد در مجموع 7 فرضیه در این پژوهش مورد بررسی قرارگرفته است.
آزمون فرضیه اول: تاثیر نوع استفاده کاربران جوان از شبکههای اجتماعی مجازی بر نوع جامعه پذیری سیاسی آنان: در اين فرضيه در نظر گرفته شده است که بین نوع استفاده از شبکههای اجتماعی و نوع جامعهپذیری سیاسی تفاوت معناداری وجود دارد.
سطح معناداری | F | میانگین | فراوانی | گروه | متغیر |
0.000 | 82.205 | 3.9249 | 111 | سرگرمی |
نوع استفاده کاربران جوان از شبکههای اجتماعی مجازی |
1.7121 | 137 | اخبار و اطلاعات روز | |||
3.6716 | 29 | علمی و آموزشی | |||
3.7650 | 11 | کاری | |||
2.9149 | 153 | دوستان | |||
3.0351 | 13 | اشتراک گذاری |
براي بررسي تفاوت معناداری بین نوع استفاده کاربران جوان از شبکههای اجتماعی مجازی و نوع جامعهپذیری سیاسی آنان از آزمون F مستقل استفاده شده است. نتایج حاصله از جدول آزمون F حاکی از این است که میان نوع استفاده کاربران جوان از شبکههای اجتماعی مجازی و نوع جامعهپذیری سیاسی آنان تفاوت معناداری وجود دارد.
آزمون فرضیه دوم: تاثیر متغیرهای زمینهای نظیر تاهل و جنس و ... با نوع جامعهپذیری سیاسی جوانان: براي بررسي تفاوت معناداری بین جنس و جامعهپذیری سیاسی از آزمون T مستقل استفاده شده است.
جدول شماره (5)- بررسی تفاوت معناداری بین جنس و جامعه پذیری سیاسی کاربران جوان شهر تهران
| عنوان | تعداد | میانگین |
1 | زن | 223 | 2.83 |
2 | مرد | 230 | 3.23 |
3 | سطح معناداری | 0.255 | |
4 | N | 458 |
نتایج حاصله از جدول آزمون T حاکی از این است که میان دو متغیر جنس و جامعه پذیری سیاسی کاربران جوان شهر تهران دارای تفاوت معناداری وجود ندارد.
- بررسی تفاوت معناداری بین وضعیت تاهل و جامعهپذیری سیاسی کاربران جوان شهر تهران: براي بررسي تفاوت معناداری بین وضعیت تاهل و جامعهپذیری سیاسی کاربران جوان شهر تهران از آزمون F مستقل استفاده شده است..
جدول (6)- بررسی تفاوت معناداری بین وضعیت تاهل و جامعه پذیری سیاسی کاربران جوان شهر تهران
متغیر | وضعیت درون و برن گروهی | مجموع مربعات | درجات آزادي | ميانگين مربعات | تحليل واريانس | سطح معنيداري |
وضعیت تاهل | بین گروهی | 10.490 | 3 | 3.497 | 1.701 | 0.166 |
درون گروهی | 916.822 | 446 | 2.056 | |||
کل | 927.311 | 449 |
نتایج جدول آزمون F حاکی از این است که میان دو وضعیت تاهل و جامعهپذیری سیاسی تفاوت معناداری وجود ندارد.
بررسی آزمون فرضیات متغیرهای فاصله ای( تحلیل رگرسیون چندگانه)- آزمون سایر فرضیات: در این بخش از پژوهش، فرضیاتی که با متغیرهای فاصلهای می توانند در معادله رگرسیون وارد شوند به شرح ذیل مورد آزمون قرار گرفتهاند.
جدول شماره (7)- جدول رگرسیون چندگانه
| ضریب همبستگی پیرسون | ضریب تعیین تعدیل شده | سطح معناداری |
متغیرهای مستقل | 0.711 | 0.505 | 0.000 |
با توجه نتایج جدول شماره 7 مقدار ضریب همبستگی (R) بین متغیرها 0.711 میباشد که نشان میدهد بین مجموعه متغیرهای مستقل و متغیر وابسته تحقیق (جامعهپذیری سیاسی) همبستگی بالایی وجود دارد. ضریب تعدیل شده که برابر با 0.505 میباشد که میزان آن نشان میدهد که 50.5 درصد از تغییرات نمره جامعهپذیری سیاسی به متغیرها پژوهش مربوط است.
جدول شماره (8)- ضرایب بتای متغیرهای مستقل معنادار
متغیرهای مستقل | بتا | سطح معناداری |
میزان استفاده از شبکه ها | 0.174 | 0.000 |
سابقه استفاده از شبکه ها | 0.077 | 0.000 |
کاربر فعال | 0.412 | 0.000 |
طبق اطلاعات جدول شماره 8 نتایج رگرسیون چندگانه نشان میدهد که متغیر کاربر فعال، میزان و سابقه استفاده از شبکهها در سطح 99 درصد معنیدار بودهاند این در حالی است که متغیرهایی نظیر دسترسپذیر بودن رسانهای و پایگاه اقتصادی و اجتماعی معنادار نبودهاند. اما قضاوت در مورد سهم هر یک از چهار متغیر مستقل در تبیین متغیر وابسته را باید به مقادیر بتا واگذار کرد. بر اساس بتای بدست آمده برای متغیر فعال بودن کاربر، به ازای یک واحد تغییر در انحراف معیار فعال بودن کاربر به اندازه 0.412 میزان استفاده کاربران از شبکه های مجازی 0.174 واحد، سابقه استفاده کاربران از شبکه های مجازی 0.077 واحد در انحراف متغیر وابسته تغییر ایجاد میشود.
تحلیل مسیر: جدول شماره 9، مجموع تاثیرهای مستقیم و غیرمستقیم هر متغیر مستقل بر متغیر وابسته را نشان میدهد.
جدول شماره (9)- محاسبه تاثیر مستقیم و غیرمستقیم متغیرهای مستقل
متغیرها | تاثیر مستقیم | تاثیر غیرمستقیم | تاثیر کل | معنی داری |
میزان استفاده از شبکهها | 0.174 | 0.0105 | 0.185 | • |
سابقه استفاده از شبکهها | 0.077 | - | 0.077 | • |
فعال بودن کاربر | 0.412 | 0.000481 | 0.412 | • |
دسترس پذیری رسانه ای | - | - | - | عدم معنی داری |
نتایج تحلیل مسیر نشان میدهد که متغیر فعال بودن کاربر و میزان استفاده از شبکههای اجتماعی مجازی به ترتیب دارای بیشترین اثر و متغیر سابقه استفاده از شبکههای اجتماعی مجازی دارای کمترین تاثیرگذاری بر متغیر جامعهپذیری سیاسی بوده است.
بحث و نتیجه گیری
این پژوهش پیرامون 7 فرضیه تدوین شده است که شامل یک متغیر وابسته(جامعهپذیری سیاسی) و 7 متغیر مستقل می باشد که از میان، فرضیات مرتبط با متغیرهای میزان، نوع، سابقه استفاده از شبکههای مجازی و کاربرفعال معنادار بودهاند و فرضیات مرتبط با سه متغیر دسترسپذیر بودن رسانهای پایگاه اقتصادی و اجتماعی و متغیرهای زمینهای معنادار نبوده است. برای تبیین نتایج این فرضیات از نظریهها و تحقیقات مشابه استفاده شده است. به این ترتیب طبق یافتهای این پژوهش میزان و سابقه استفاده کاربران جوان از شبکههای اجتماعی مجازی بر نوع جامعهپذیری سیاسی آنها تاثیر معنادار داشته است بدین معنا که هر چقدر استفاده کاربران از شبکههای اجتماعی مجازی بیشتر باشد و دارای سابقه بیشتری در استفاده از شبکه های مجازی باشند آنها دارای جامعهپذیری سیاسی پایینتر (غیررسمیتری) هستند و این بدان معنی است که در دوران جدید شبکههای اجتماعی به عنوان رسانههای آزاد و بدون کنترل نظام حاکم عمل میکنند(برخلاف رسانههای سنتی نظیر تلویزیون و رادیو که در اختیار نظام حاکم هستند). همانگونه که نظریه گلوله جادوی، هارولد لاسول و چالز رایت، نظریه ارتباطات جمعی مک کوایل(1382) و سایر نظریات مشابه در خصوص تاثیر رسانههای سنتی بیان میدارند رسانههای دیداری و شنیداری، قادرند بر اندیشهها، زندگی و الگوهای رفتاری مخاطبان تاثیر بگذارند و طبیعتاً هرچقدر افراد بیشتر در معرض رسانه ها قرار بگیرند بیشتر تحت تاثیر محتوای پیام ها قرار میگیرند. اما همانگونه که اشاره شد، رسانه های الکترونیکی نه تنها در اختیار نظام حاکم نیستند بلکه به دلیل قرار گرفتن سرورهای شبکه های اجتماعی در خارج از کشور و تهیه محتواهای فرهنگ سیاسی، مخالف با فرهنگ سیاسی رسمی و حاکم کشور عمل میکنند و به همین خاطر بین میزان و سابقه استفاده از شبکههای اجتماعی مجازی فرایند جامعهپذیری سیاسی غیررسمی را دامن می زنند. نتایج این پژوهش متضاد با یافتههای تحقیق احمد آذین و همکاران (1389)، علی طلوعی و همکاران (1390) و نظریه کاشت(مک کوایل، 1385)، نظریه گربنر(بری، 1384) و ... است. به این ترتیب که طبق یافته های این پژوهش ها و نظریات، میان و سابقه استفاده از تلویزیون و به طور کلی رسانههای سنتی و جامعه پذیری رسمی رابطه مستقیم و معناداری وجود دارد اما طبق یافته های پژوهش حاضر رابطه میان میزان و استفاده از رسانههای اجتماعی و جامعه پذیری غیر رسمی مستقیم و معنادار است و دلیل آن به جهت نوع رسانهای است که کاربران از آن استفاده میکنند. مشخصاً مدیریت و کنترل رسانههای سنتی نظیر تلویزیون اغلب در اختیار حاکمیت است بنابراین منطقی است که میزان و نوع استفاده از آنها در ارتقاء جامعه پذیری رسمی تاثیرگذار باشد(مانند تحقیقات احمدآذین 1389، علی طلوعی 1390 و نظریات کاشت و ...) اما رسانه های اجتماعی که ماهیت آزاد و فارغ از کنترل حاکمیت دارند(شبکه های اجتماعی) ارتباط معناداری با جامعهپذیری غیررسمی دارند چون این فضا در اختیار و کنترل حاکمیت نمیباشد و طبیعی است که فرهنگ سیاسی منطبق با نظر حاکمیت نیز فرایند حفظ و نگهداشت و انتقال را طی نمیکند. علاوه بر این به طور کلی رسانههای اجتماعی در جامعهپذیری سیاسی نسبت به عوامل رسمی و حاکمیتی تاثیر متفاوتی دارند و این امر را در تحقیق مسعود جعفر نژاد 1390، هزار جریبی1392 ، کاترین رادی و لورا تایلور 2015، دانیل سویج و جنگوم مین 2012 میتوان به وضوح دید. یافته های این تحقیقات نشان میدهند که که عوامل رسمی نظیر مدرسه و تشکلهای سیاسی رسمی و ... برخلاف شبکههای اجتماعی مجازی بر جامعهپذیری سیاسی رسمی تاثیر مستقیم معنادار دارند.
از سوی دیگر یافته های این پژوهش حاکی از تفاوت معناداری نوع استفاده کاربران از شبکههای اجتماعی مجازی با نوع جامعهپذیری سیاسی آنان است. بدین معنی که کاربران بسته به اینکه چه نوع استفادهای و یا از چه بخشهایی از شبکه های اجتماعی استفاده کنند دارای جامعهپذیری سیاسی متفاوتی هستند. کاربرانی که اولویت اول استفاده شان از شبکه های مجازی بخش اخبار و مسایل روز است نسبت به سایر کاربران دارای جامعهپذیری سیاسی غیررسمیتری هستند. و این با نظریه های فوق الذکر بسیار متفاوت است که مدعی بودند رسانه های دیداری و شنیداری قادرند به صورت یکسان با شدتهای مختلف بر نگرشهای کاربران اثرگذرا باشند. همچنین نتیجه این تحقیق منطبق با تحقیق دبرا روکر و میکاییل بانکس (1994)، تحقیق برایان ندوک(1987) نمی باشد. این پژوهش ها که تاکید دارند آموزش نقش بسزایی در جامعهپذیری جوانان دارد اما از آنجایی که در تحقیق این محققین آموزش رسمی و در مدرسه اتفاق افتاده و بنابراین رابطه مستقیم و تاثیر معنادار با جامعهپذیری سیاسی دارد اما در تحقیق ما فعالیتهای آموزش - علمی در یک فضای غیر نظارتی(یعنی در شبکههای اجتماعی مبتنی بر اینترنت) اتفاق افتاده و بنابراین به سوی جامعهپذیری غیررسمیتری حرکت کرده است.
کاربر فعال به عنوان تاثیرگذارترین متغیر در جامعهپذیر سیاسی در این پژوهش بوده است. نتیجه این فرضیه نشان داد که با ایجاد فضای مشارکتی و فعال برای کاربران شبکههای مجازی، منجر به جامعهپذیری غیررسمی شده است. برای تبیین این فرضیه میتوان از نظریه ساختیابی و نظریه بازاندیشی گیدنز استفاده کرد. این نظریه تشریح میکند که هرچه کاربران با فعالیت مشارکتجویانه در شبکههای اجتماعی حضور یابند، بیشتر در تولید معنا سهیم هستند و لذا احتمال تاثیرگذاری بر نوع جامعهپذیری سیاسی خود خواهند داشت. همانگونه که ایزابل آنگ و الهیو کاتز نیز مطرح کردند، رسانههای ارتباط جمعی نمیتوانند به صورت مستقیم بر مخاطبان خود تاثیرگذار باشند بلکه در این رویکرد مخاطبان استفاده کننده، بهره بردار و انتخابگر تعریف شدهاند. نتایج این فرضیه نیز با نتایج تحقیق علی کندری و محمد حسن 2012 با عنوان تاثیر اینترنت بر نگرش سیاسی در کویت و مصر منطبق است چرا که یافته های این پژوهش حاکی از آن است که فعالیت کاربران در اینترنت منجر به تاثیر منفی در نگرشهای سیاسی آنها شده است. و این دقیقاً منطبق با یافتههای فرضیه حاضر بدین معنا است که مشارکت و فعالیت افراد در فضای اینترتی و مجازی منجر به شکلگیری فرهنگ سیاسی متفاوتی نسبت به فرهنگ سیاسی که حاکمیت سعی در حفظ و نگهداشت و انتقال آن دارد، شده است.
اما عدم رابطه معناداری پایگاه اقتصادی - اجتماعی کاربران و متغیرهای زمینهای و دسترسپذیری رسانهای با نوع جامعهپذیری سیاسی شان حکایت از تغییر شرایط و موقعیتی را دارد که در ماهیت رسانه ها اتفاق افتاده است و آن فراگیر شدن شبکههای اجتماعی مجازی و مبتنی بر اینترنت است. در حال حاضر روستاهای کشور با جمعیت بالای 20 خانوار در حال پوشش اینترنت خواهند بود و ضریب نفوذ اینترنت در کشور بالای 80 درصد گزارش شده است و از این جریان میتوان چنین نتیجه گرفت که دیگر مثل سابق امکانات و دسترسی ها به فضایی همچون شبکههای اجتماعی اختصاصاً برای طبقه و یا قشر خاصی نیست بلکه تقریباً همه اقشار جامعه به این امکانات دسترسی دارند و بنابراین نوع جامعهپذیری متفاوتی نسبت به هم را تجربه نمیکنند. تحقیق سید حسن حسینی و دیگران(1389) با عنوان بررسی تاثیر خانواده بر جامعهپذیری سیاسی و همچنین با یافتههای تحقیق اسکندری(1392) منطبق با یافتههای پژوهش حاضر است. در هر دو تحقیق متغیر پایگاه اقتصادی - اجتماعی با متغیر وابسته جامعهپذیری سیاسی رابطه معنادار وجود ندارد. شاید در تحقیقات پیشین که بیشتر قبل از رواج شبکههای اجتماعی مجازی انجام شده باشند میتوانند رابطه معناداری بین پایگاه اقتصادی – اجتماعی و جامعهپذیری سیاسی داشته باشند. یعنی تحقیقاتی که قبل از سال 1383 (شبکههای اجتماعی در این برهه از زمان وارد کشور شدند) و یا قبل از سال 1387 که هنوز شبکههای اجتماعی مبتنی بر اینترنت هنوز خیلی همهگیر و فراگیر بین شهروندان و مردم نشده بودند(افراسیابی، 1392: 51). در این زمینه میتوان به تحقیقاتی نظیر سیدحسینی و همکاران(1385)، زنگنه(1383)، جهانگیری(1380) و ... اشاره کرد.
پیشنهادها
- در راستای مدیریت و استفاده از شبکههای اجتماعی مجازی، سیاستهای آموزشی و نحوه استفاده از آن برای نوجوانان ارائه گردد چه بسا شبکههای اجتماعی مجازی به عنوان یکی از عاملان جامعهپذیری سیاسی جهت انتقال فرهنگ سیاسی نه تنها به انتقال و نهادینه کردن ارزشها و هنجارها حاکم نمیانجامد بلکه در راستای تغییر آن قدم برداشته است و در دراز مدت برای کشور و نظام سیاسی میتواند خطری جدی به حساب آید و آسیب های جدی را وارد نماید.
- با توجه به تاثیر محتوا و اطلاعات در گردش شبکههای اجتماعی مجازی در تغییر فرهنگ سیاسی پیشنهاد میشود کارگروههایی در سطح استانی تشکیل گردد که در خصوص تولید محتوا در شبکههای اجتماعی فعالیت کنند.
- همانگونه که در بالا اشاره شد فعال بودن کاربران در شبکههای اجتماعی مجازی بیشترین تاثیر را نسبت به جامعهپذیری سیاسی داشته است. بنابراین پیشنهاد میشود در این راستا نیز به موضوع تولید محتوا مطابق با فرهنگ و ارزشها و هنجارهای سیاسی کشورمان توجه گردد: یکی از پیشنهادات این تحقیق در راستای تولید محتوا به سیاستگذارن و برنامهریزان کشوری این است موضوع تولید محتوا را به صورت کاربردی در پایاننامهها کارشناسی ارشد و دکتری به صورت کاملاً تخصصی در اولویت پژوهشها قرار دهند و با حمایتها مالی و ... تشویق های لازم را برای ترغیب دانشجوان فراهم نمایند.
- همچنین با توجه به تاثیر شبکههای مجازی بر نوع جامعه جامعهپذیری سیاسی غیررسمی جوانان که اغلب این شبکهها خارج از نظارت داخلی هدایت می شوند لازم است به تقویت شبکه های مجازی داخلی پرداخته شود که در این زمینه پیشنهاد می گردد:
* برگزاری مسابقات و برنامه هایی با همکاری صدا و سیما با ماهیت مشارکت مردم و معرفی پیام رسان داخلی نظیر (سروش و یا کپ و ...) در قالب پاسخ به سوالات و اعطای جایزه.
* تهیه و راه اندازی نرم افزار کمک درسی و برگزاری آزمون های مجازی برای دانش آموزان و دانشگاهیان که قابلیت اجرا شدن آن، صرفا با عضویت در شبکه های اجتماعی داخلی امکان پذیر باشد.
*از سوی دیگر پیشنهاد می گردد قیمت ارسال و دریافت داده و اطلاعات برای کاربرانی که از شبکههای اجتماعی و پیام رسانهای داخلی استفاده می کنند نسبت به قیمت ارسال و دریافت داده در شبکههای خارجی تفاوت محسوس و معناداری داشته باشد.
*امکان نقل و انتقال هرگونه امور مالی با ضریب امنیت و سهولت بالا (مانند پیام رسان وی چت) طراحی و اجرا گردد تا همین امکانات به جذب کاربران از این شبکهها و پیام رسانها منجر گردد.
- مطالعه و پژوهشی در راستای علل عدم استقبال کاربران ایرانی از شبکههای اجتماعی بومی؛ ارائه مدلی موفق از شبکههای اجتماعی بومی و تدوین مسائل حقوق سایبری در حوزه شبکههای اجتماعی مجازی در داخل کشور انجام شود.
منابع و ماخذ
الف) منابع فارسی
- افراسیابی، محمد صادق (1392). مطالعات شبکه اجتماعی و سبک زندگی جوانان. تهران: انتشارات سیمای شرق.
- ازکیا، مصطفی و غفاری، غلامرضا (1383). توسعه روستایی با تاکید بر جامعه روستایی ایران. تهران: نشر نی.
- ازکیا، مصطفی و دربان آستانه، علیرضا (1389). روش های کاربردی تحقیق، ج1. تهران: انتشارات کیهان.
- ایگنلهارت، رونالد (1383). تحول فرهنگی در جامعه پیشرفته صنعتی. ترجمه مریم وتر. تهران: انتشارات روزنه.
- اینگلهارت، رونالد و ولز، کریستین (1389). نوسازی. تغییر فرهنگی و دموکراسی. ترجمه یعقوب احمدی. تهران: انتشارات کویر.
- بشیریه، حسین (1381). موانع توسعه سیاسی در ایران. تهران: نشر گام نو.
- بشیریه، حسین (1370). توسعه و فرهنگ. میزگرد نامه فرهنگ، سال 5، شماره 5 و 6.
- پای، لوسین (1370). فرهنگ سیاسی و توسعه سیاسی. ترجمه مجید محمدی. نامه فرهنگ، سال 2، شماره 1و 2.
- پناهی، محمد حسین و کردی، حسین (1389). فرهنگ سیاسی و عوامل اجتماعی آن. فصلنامه علوم اجتماعی، سال 3، شماره 51.
- حبیب زاده، اصحاب، بخشی، روح الله (1395). شبکه های اجتماعی مجازی و امنیت عمومی. فصلنامه دانش انتظامی، سال 18.
- حسینی، سیدحسن و همکاران (1389). بررسي تاثير خانواده بر جامعه پذيري سياسي مطالعه موردي. جامعه شناسی مطالعات جوانان، سال 1، شماره 1.
- خانیکی، هادی و سرشار، حمید (1391). گونه شناسی فرهنگ سیاسی. پژوهش سیاست نظری، سال 2. شماره 11.
- خدایار، گلثوم و همکاران (1393). میزان و نوع استفاده از شبکه های اجتماعی مجازی(مطالعه موردی دانشجویان دانشگاه آزاد مشهد). پژوهش های ارتباطی، سال 21، شماره 1.
- دوله، معصومه (1395). بررسی نقش شبکه های اجتماعی مجازی در کیفیت زندگی، علوم اجتماعی شوشتر. سال 10.
- راش، مایکل (1377). جامعه و سیاست. ترجمه منوچهر صبوری. تهران: انتشارات سمت.
- رفیع پور، فرامرز (1387). توسعه و تضاد. تهران: شرکت سهامی انتشارات.
- ریتزر، جورج (1384). نظریه جامعه شناسی در دوران معاصر. ترجمه محسن ثلاثی. تهران: نشر علمی.
- ساروخانی، باقر (1392). طلاق پژوهشی در شناخت واقعیت و عوامل آن. تهران: انتشارات دانشگاه تهران.
- ساروخانی، باقر (1391). جامعه شناسی ارتباطات. تهران: نشر ارتباطات.
- سردار آبادی، خلیل الله (1380). تاثیر تغییرات ساختاری وجهانی شدن بر فرهنگ سیاسی ایران. مطالعات ملی، سال 3، شماره 10.
- سورین، ورنر و جیمز، تانکارد(1384). نظریه های ارتباطات. ترجمه علیرضا دهقان. تهران: دانشگاه تهران.
- عالم، عبدالرحمن (1390). بنیادهای علم سیاست. تهران: نشر نی.
- فتحی آشتیانی، علی (1393). مقدمه ای بر روانشناسی سیاسی. تهران: انتشارات بعثت.
- کاستلز، مانوئل (1380). عصر اطلاعات. ترجمه احد علیقلیان. تهران: انتشارات طرح نو.
- كوزر، لوئیس (1373). زندگی و اندیشه بزرگان جامعهشناسی. ترجمه محسن ثلاثی. تهران: انتشارات علمی.
- گیدنز، آنتونی (1384). پیامدهای مدرنیته. ترجمه محسن ثلاثی. تهران: نشر مرکز.
- گیدنز، آنتونی (1385). چشم اندازهای جهانی. ترجمه محمدرضا جلائی پور. تهران: نشر طرح نو.
- مرادی، شهاب (1393). انگیزه های استفاده از شبکه های مجازی اجتماعی. فرهنگ در دانشگاه اسلامی. سال 4.
- مک کوایل، دنیس (1382). درآمدی بر نظریه های ارتباط جمعی. ترجمه مهدی منتظرقائم. تهران: مرکز تحقیقات و مطالعات رسانهها.
- مهدی زاده، سیدمحمد (1389). نظریه ها رسانه: اندیشه های رایج و دیدگاه های انتقادی. تهران: نشر همشهری.
- هرمز، مهرداد (1380). مقدمه ای بر نظرات و مفاهیم ارتباط جمعی. تهران: انتشارات فاران.
- هرمز، مهرداد (1376). زمینههای جامعه شناسی: جامعهپذیری سیاسی. تهران: شرکت انتشاراتی پاژنگ.
- وبستر، فرانک (1384). نظریههای جامعه اطلاعاتی. ترجمه اسماعیل قدیمی. تهران: انتشاارت قصیده سرا.
- ودودی، اله، دلاور، علی (1394). بررسی تاثیر شبکه های اجتماعی مجازی در تغییر ویژگی های شخصیتی جوانان. روانشناسی تربیتی. سال 11.
ب) منابع خارجی
- Kandari A, Hasanen A (2012). The impact of the Internet on political attitudes in Kuwait and Egypt. Telematics and Informatics. Vol 29.
- Almond G A. (1970). Political Development. Boston: Little Brown.
- Catherine M R, Taylor L K (2015). The political socialization of youth in a post-conflict community. International Journal of Intercultural Relations. Volume 45.
- Essen, A (2010). Implication for Secondary Education in Nigeria Paper presented at the 40th All Nigeria Conference of Principals of Secondary Schools (ANCOPSS).
- Inglehart R (1988). The Renaissance of Political Culture. American Political Science Review. Vol 82.
- Persson M, Lindgre K O (2016). Sven Oskarsson. How does education affect adolescents’ political development?, Economics of Education Review. New York: Accepted Manuscript Press
- Pempek T(2009). College Students social Networking Experiences on Facebook. Journal of Applied Developmental Psychology. Vol 30.
- Powell G B, Almond G A (1992). Poitical socialization and Political Culture. New Jersey: Princeton University Press.
- Langton K R (2000). Political Socialization. New York: Oxford University Press.
- Tapscptt D (2009). Grown up digital- How the Net Generation Is Changing Your World.
- Tehrani H(2011). Iran’s Revolutionary Guards Take on the Internet. Internet and Democracy Blo. Vol 4.
[1] - socialization
[2] - political socialization
[3] - Catherine M. Reidy
[4] - Laura K. Taylor
[5] - Daniel Savage
[6] - Jeonghum Min
[7] - Ali Kandari
[8] - Mohammed Hasanen
[9] - political culture
[10] - Lasswell
[11] - Raite
[12] - Multivariate Correlation
[13] - Regression Analysis