cinema and health messages
Subject Areas : Media Management
1 - پژوهشگر سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران
Keywords: Cinema, health communication, representation, Lantoori,
Abstract :
در این مقاله تلاش شده است با استفاده از شاخصهای سلامت در جامعه، نقش سینما را در این حوزه مورد مطالعه قرار دهیم. فیلم لانتوری که در جشنواره سلامت شهریورماه 1395 برگزیده شد، در به تصویر کشیدن شاخصهای از بین برنده سلامت جسمی، روانی، ذهنی، معنوی، اجتماعی و شغلی عمل کردهاست. بر این اساس با استفاده از چارچوب نظریه بازنمایی، کاشت و جامعهپذیری به این پرسش پاسخ داده شده که شاخصهای سلامت در این فیلم چگونه رمزگذاری شده است. با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی کل فیلم مورد بازبینی قرار گرفت و مرتبطترین سکانسها با موضوع و محتوای مقاله انتخاب شد. یافتههای .... سکانس مطالعه شده، نشان میدهد که لانتوری بر رمزگذاری شاخصهای سلامت روانی و سلامت ذهن، تاکید ویژهای داشته است. سبک زندگی نابههنجار، عدم تبعیت از هنجارهای اجتماعی، نبود توجه لازم به جسم و فیزیک انسانی، بیمارهای روانی پنهان، عشق ناسالم و خطرساز، سلامت افراد و اجتماع را به خطر میاندازد. اسیدپاشی به عنوان عملی قبیح مورد نکوهش کلیه گروههای فکری جامعه است. روشنفکر، محقق، پزشک، متدین همگی این عمل را تقبیح کرده و با قصاص فرد مجرم موافق هستند. سلامت روان مهمترین عامل در ارتباطات صحیح انسانی است که باید مورد نظر فرهنگسازان جامعه و سینمای آموزش محور قرار گیرد. واژگان کلیدی: سلامت، ارتباطات سلامت، بازنمایی، اسیدپاشی، سلامت روان، سینما، لانتوری.
_||_
نقش سینما در توسعه و ترویج پیامهای سلامت؛
بازنمایی شاخصهای سلامت در فیلم سینمایی لانتوری
چکیده:
این مقاله با هدف مطالعه شاخصهای سلامت در فیلم سینمایی لانتوری، به مطالعه توسعه و ترویج پیامهای سلامت در سینما پرداخته است. نظریه بازنمایی، کاشت و جامعهپذیری چارچوب مناسبی برای پاسخ به این سوال است که شاخصهای سلامت در فیلم سینمایی لانتوری چگونه رمزگذاری شده است. با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی کل فیلم مورد بازبینی قرار گرفت و مرتبطترین سکانسها با موضوع و محتوای مقاله انتخاب شد. یافتههای شش سکانس مطالعه شده، نشان میدهد که لانتوری بر رمزگذاری شاخصهای سلامت روانی و سلامت ذهن، تاکید ویژهای داشته است. سبک زندگی نابههنجار، عدم تبعیت از هنجارهای اجتماعی، نبود توجه لازم به جسم و فیزیک انسانی، بیمارهای روانی پنهان، عشق ناسالم و خطرساز، سلامت افراد و اجتماع را به خطر میاندازد. اسیدپاشی به عنوان عملی قبیح مورد نکوهش کلیه گروههای فکری جامعه است. روشنفکر، محقق، پزشک، متدین همگی این عمل را تقبیح کرده و با قصاص فرد مجرم موافق هستند. سلامت روان مهمترین عامل در ارتباطات انسانی است که باید مورد نظر فرهنگسازان جامعه و سینمای آموزش محور قرار گیرد.
واژگان کلیدی: ارتباطات سلامت، بازنمایی، اسیدپاشی، سلامت روان، لانتوری.
طرح مسئله:
سلامت از موضوعات مهم در هر جامعه است. تحول در سبک زندگی در دنیای مدرن امروزی بسیاری از شاخصها و کیفیات زندگی را تغییر داده و از این لحاظ میتوان گفت که سلامت یکی از مهمترین مسائل بشری است که متناسب با تحولات سبکها و شیوههای زندگی دچار تغییر و تحول شده است. در واقع سلامتی و تأمین آن یکی از مقولههایی است که از دیر باز مورد توجه بشر بوده و دولتها تلاش کردند تـا شـرایطی را فـراهم نمایند که مردم از حداکثر سطح سلامت با توزیعی عادلانه از آن بهرهمند شوند. در گذشته، مقوله سلامتی به عنوان یک پدیـده اجتماعی تلقی نمیشده و بیشتر به عنوان یک پدیده فردي به حساب میآمده است. اما امروزه پرداختن به مسئله سلامت از قالب فردی آن خارج شده، و به صورت جمعی در یک جامعه مفهوم و معنای عمیقی پیدا کرده است. چرا که در جهان امروز این فرد نیست که شیوه و نحوه زندگی خود را انتخاب میکند، بلکه دولتها، ارتباطات میان فردی، رسانههای مختلف، نهادهای آموزشی و تربیتی و... همگی در تعیین یک زندگی سالم تاثیرگذار و تعیین کنندهاند. بنابراین مفهوم ارتباطات سلامت در این امر مطرح میشود.
رسانهها همواره به عنوان درگاه اطلاعرسانی و آموزشدهی، متناسب با مقتضیات زمان، سبکهای گوناگونی از زندگی را به مخاطبان ارائه میدهند. آنها همواره در نمایش و معرفی تازهترین نوآوریهای پزشکی، تغییر در رفتار سلامت، تولید اطلاعات سلامت، نمایش تصاویر مربوط به سلامت، سبک زندگی، پزشکی، دارو و درمان و بیماری سهیم بوده است. رسانههای جمعی قدرت قابل توجهی در ساختن الویت ها - این که ما باید به چه مسائلی بیندیشیم- و چارچوب بندی کردن مسائل - و این که چگونه باید به آن مسائل بیندیشیم، دارند. نمایشهای رسانهای، باورها و ادراکات افراد از بیماریها و سلامت را میسازند یا بر آنها تاثیر میگذارند و این باورها و ادراکات به نوبه خود رفتار سلامت فرد را تحت تاثیر قرار میدهند. مسائل سلامت که در رسانهها به نمایش گذاشته میشود، به سرعت میتواند نگرش مخاطب را تغییر دهد. علاوه بر شکل دادن باورها و ادراکات، نمایشهای رسانهای میتوانند تولید معنا کنند (لاپتن، 1999: 125). تصاویر، کلام و گفتمان رسانه بر نحوه نگریستن به مسائل، مفاهیم و حتی موجودات انسانی تاثیر میگذارد. رسانه میتواند ایدئولوژی خود را در چارچوب بندی کردن موضوعات سلامت دخیل سازد یا اینکه صرفا در راستای تامین منافع ایدئولوژیک خود به ارائه اطلاعات سلامت بپردازد. بنابراین باید گفت که در این موارد رسانه دیگر ارزش اطلاعرسانی یا آگاهیدهی ندارد، بلکه صرفا یک ایدئولوژی خاص را منعکس میسازد، یا آن را حفظ و جاودانه میکند. اهمیت این مهم باید در برنامه های آموزش سلامت و کمپین های تبلیغاتی، حمایت رسانه ای و حتی فعالیتهای آموزش سلامت لحاظ شود (کلاین، 2006: 56)
در کشور ما نیز توجه به امر سلامت در جامعه، هم مورد توجه دولت و وزرات بهداشت، سلامت و آموزش است و هم در رسانهها به این مسئله تاکید میشود. شورای سیاستگذاری سلامت در صدا و سیما نمونه آن است. در حقیقت رسانههای داخلی ایران از این مسئله دور نماندهاند و همواره با ارسال پیامهای سلامت، تلاش کردند تا الگوهای صحیح زندگی سالم را به مردم آموزش دهند. به عنوان مثال شبکه تلویزیونی و شبکه رادیویی سلامت دو شبکه رسانه ملی هستند که در جهت تامین برنامههای توسعه و ارتقای سلامت در جامعه برنامههای گوناگونی را تولید کرده و میکنند.
علاوه بر رادیو و تلویزیون، سینما نیز که به عنوان رسانهای پر مخاطب شناخته شده، در ترویج پیامهای سلامت و نشر آن در میان مردم جامعه به تولید محتوا مشغول است. آشنا کردن مردم نسبت به اهمیت سلامت فرد، جامعه و محیط، و نحوه توجه به اولویتهای مرتبط با سلامت از مواردی است که در فیلمهای سینمایی ایرانی مشاهده میشود. در سالهای اخیر برخی فیلمهای سینما به صورت اختصاصی به این موضوع پرداختهاند.
حفظ و ارتقای سلامت جسمی، روانی، اجتماعی و معنوی (نظیر پیشگیری و درمان انواع بیماریهای واگیردار و غیرواگیردار و بیماریهای خاص- ترویج تغذیه سالم، تحرک فیزیکی، دوری از دخانیات، دوری از مواد مخدر و محرک، دوری از الکل، زندگی عاری از خشونت و آسیب ها به ویژه حوادث ترافیکی، سلامت روان، مهارتهای زندگی و خودمراقبتی، ترویج فرهنگ صحیح مصرف دارو، نقش مردم و ارائه دهندگان خدمات بهداشتی در تأمین، حفظ و ارتقای سلامت، طرح تحول سلامت، سلامت و ایمنی غذا، سلامت و ایمنی محیط زیست، پیوند اعضاء، اهداء خون، ایدز از جمله مواردی است که در بحث ارتباطات سلامت در فیلمهای سینمایی دنبال میشود. به عبارتی مخاطب سینما با تماشای فیلمهای حاوی پیامهای سلامت در معرض محتوای سلامت قرار میگیرد و بر اساس دریافت و خوانش خود به تفسیر معنا میپردازد. یکی از محصولات سینمای ایران که به نشر پیامهای سلامت مبادرت ورزید، فیلم سینمایی لانتوری به کارگردانی، نویسندگی و تهیهکنندگی «رضا درمیشیان» محصول سال ۱۳۹۴ است که در مرداد ماه 1395 اکران عمومی شد. این فیلم داستان مردی به نام پاشا است که در گروه تبهکاری به نام لانتوری که متشکل از دو مرد و یک زن دیگر است اقدام به دزدی و زورگیری میکند، عضویت دارد، پاشا ناخواسته عاشق زنی به نام مریم میشود. اما پس از بیتوجهی وی اقدام به اسیدپاشی به صورت دختر میکند. این فیلم در سی وچهارمین جشنواره فیلم فجر شرکت کرد و برنده بهترین فیلم از سومین جشنوارههاى فیلمهاى ایرانى زوریخ شد و در شصت و ششمین دوره جشنواره برلین، پنجاه و یکمین جشنواره کارلووى وارى و نوردهمین جشنواره بین المللى فیلم شانگهاى نیز به نمایش درآمد. این محصول فرهنگی – رسانه ای، به عنوان فیلم برگزیده نخستین جشنواره فیلم سلامت1 انتخاب شده است.
از همینرو این پژوهش قصد دارد با تاکید بر شاخصهای ارتباطات سلامت در جامعه، به بازنمایی فیلم سینمایی لانتوری بپردازد تا ضمن معرفی این شاخصها در فیلم لانتوری، نحوه بازنمایی پیامهای سلامت در متن داستان را مورد مطالعه قرار دهد. بر این مبنا سوالهایی که مطرح میشود این است که کدام مقولات ارتباطات سلامت در متن فیلم سینمایی لانتوری گنجانده شده است؟ شاخصهای سلامت در فیلم لانتوری چگونه طراحی و معرفی شده است؟ آیا متن فیلم لانتوری توانسته زندگی و رفتار سالم فردی و جمعی را ارائه دهد؟ در مجموع مقاله حاضر با هدف شناخت مولفههای سلامت در پیامهای متن فیلم سینمایی لانتوری به بررسی شاخصهای سلامت فردی و جمعی در این فیلم میپردازد.
در ابتدا اشاره کوتاهی به تحقیقات مشابه با هدف و عنوان این مقاله میشود.
«روشنک عاطفی منش» در پایان نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان «بررسی دیدگاه دانشجویان آموزش بهداشت نسبت به ارتباطات سلامت و تلویزیون؛ سنجش نگرش دانشجویان دانشگاه های علوم پزشکی شهید بهشتی، ایران و تهران نسبت به برنامههای سلامت سیمای جمهوری اسلامی ایران» به راهنمایی «هادی خانیکی» نشان میدهد که «بین مقطع تحصیلی دانشجویان و نحوه نگرش آنان نسبت به برنامه های تلویزیون رابطه معنادار وجود دارد به طوری که با افزایش مقطع تحصیلی ارزیابی ایشان از میزان موفقیت برنامه ها و رویکرد فعلی برنامه های سلامت محور تلویزیون کاهش می یابد»(عاطفی منش، 1389: 5).
«حبیب راثی تهرانی» در پایان نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان «سنجش نگرش مخاطبان تلویزیون نسبت به تاثیر پیام های سلامت» به راهنمایی «هادی خانیکی» در پی آنست که اصول حاکم بر طراحی پیامهای سلامت در رسانهها را از سویی و نگرش مخاطبان را درباره میزان تأثیرگذاری این پیامها از سویی دیگر مورد سنجش و بررسی قرار دهد. وی به این نتیجه میرسد که پیامهای سلامت تلویزیون برای تغیر رفتار در فرد کافی نبوده و ارتباطات میانفردی نقش مکمل را برای پیامهای رسانهای دارند (راثی تهرانی، 1389: 6).
«جواد فردمنش» » در پایان نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان «الگوی جدید برنامهسازی رادیویی برای ارتقای سلامت عمومی جامعه» به راهنمایی «عباس قارونی» به تحلیل محتوای کیفی برنامههای رادیو سلامت پرداخته است. نتایج این رساله نشان میدهد که «بیش از 76 درصد از مردم، اطلاعات سلامتی خود را از رادیو و تلویزیون دریافت میکنند و رادیو سلامت از بدو تاسیس در رفتار جامعه و ارتقای سلامت موثر بوده است» (فردمنش، 1395: 7).
ارتباطات سلامت
سلامت یک مفهوم دیرینه است. تعریف کلاسیک یونانی از پزشکی به معنی «طولانی نمودن عمر و پیشگیری از بیماری» یا به عبارت دیگر سالم نگه داشتن مردم بوده است. با تشکیل سازمان بهداشت جهانی2 واژه سلامت صورت تازهای گرفت. تقریبا در همان زمان آزمایشگاه بهداشتی ایالات متحده به موسسات ملی سلامت تغییر نام یافت. در سال 1987 اجزای منفرد سلامت در مطالعاتی توسط «گوداستات»، «سیمپستون» و «لورانگر» توصیف شدند:
1. سلامت جسمانی: فقدان بیماری و ناتوانی، عملکرد کافی از نظر تواناییهای جسمانی و فیزیولوژیک (تفکر و شناختی) یا تمامیت زیست شناختی فرد.
2. سلامت روانی: سلامت عاطفی افراد است که، منبع آشکاری برای قابلیت های عقلانی و درک ذهنی رفاه باشد.
3. سلامت اجتماعی: توانایی تعامل موثر با افراد دیگر و محیط اجتماعی و رضایت مندی از روابط بین فردی و ایفای نقش تعریف میشود.
4. سلامت روحی: که سلامت شخصی نیز نامیده میشود، مرتبط با مفهوم تعالی نفس است. گاهی اوقات نگرانی درباره مسائل مربوط به سیستم ارزشی یک فرد را منعکس میکند. گاهی ممکن است مرتبط با عقیدهای در مورد یک پدیده ماورایی یا نیروی واحد باشد.
5. سلامت جامعه: وضعیت سلامت گروه معینی از افراد و اعمال و شرایطی در جهت حفظ و بهبود سلامت جامعه (صفاری و دیگران، 1387).
در این مقاله شاخصها و ابعاد سلامت به صورت زیر در فیلم لانتوری بازنمایی میشود:
1. نیازهای ابتدایی انسانی که به چهار معیار فرعی تغذیه و مراقبتهای پزشکی، دسترسی به آب بهداشتی، تسهیل در مسکن و امنیت اجتماعی تقسیمبندی میشود.
2. امید به زندگی، شادی و تندرستی است که به چهار معیار فرعی توسعه آموزش و پرورش، دسترسی به چرخه آزاد ارتباطات و اطلاعات، تسهیل آسان بهداشت برای سلامتی و حفظ و پایداری محیط زیست
3. فرصتهای اجتماعی مانند: حقوق فردی، آزادی، و حق انتخاب شخصی، صبر و متانت اجتماعی و دسترسی آسان به آموزشهای عالی.
4. شادکامی و رضایت از زندگی شخصی، محیط کاری سالم، زندگی اجتماعی و تفریح سالم.
به طور کلی همانطور که گفته شد در این پژوهش با تاکید بر هفت مولفه ابعاد سلامت در منشور سازمان بهداشت جهانی، سلامت جسمی و فیزیکی، سلامت ذهنی (روحی و روانی)، سلامت اجتماعی، سلامت احساسی و عاطفی، سلامت محیط زندگی، سلامت شغلی، سلامت معنوی و توجه به شادکامی و رضایت در فیلم لانتوری مورد مطالعه قرار میگیرد.
ارتباطات سلامت نیز رشتهای در حال تحول است و به نحو فزایندهای به حوزه مهم و برجستهای هم در بخش بهداشت عمومی و هم در بخش ارتباطات و رسانهها تبدیل شده است. ارتباطات سلامت، مطالعه و استفاده از فنون ارتباطی به منظور آگاهی دادن و تاثیر بر تصمیمات فردی و جمعی افراد جامعه است تا موجب تقویت سلامت آنان شود. به عبارت دیگر پرسش مهم در ارتباطات سلامت این است که چگونه ارتباطات رسانهای منجر به تغییر رفتار در حوزه سلامت میشود؛ که البته حوزهای وسیع و گسترده است که شامل شاخه های مطالعاتی و پژوهشی زیادی مانند روابط بین متخصصان سلامت و بیماران، جستجو و استفاده اشخاص از اطلاعات سلامت، ساخت پیامهای سلامت عمومی، ارتباطات ریسک، تصویر سلامت در رسانههای جمعی و فرهنگ، آموزش همگان در مورد چگونگی دسترسی به خدمات بهداشت عمومی و سیستم مراقبتهای بهداشتی و توسعه و پیشبرد سلامت الکترونیکی و سلامت و مراقبت از راه دور است (بابایی، 1386: 56).
ارتباطات سلامت میتواند در تاثیرگذاری و پشتیبانی از افراد، جوامع، متخصصان مراقبتهای بهداشتی، سیاستگذاران و گروههای خاص نقش مهمی را ایفا کند و با کمک آن اقدام به گزینش و تداوم شیوههای رفتاری، عملکردهای اجتماعی و یا تغییر سیاستهایی نمایند که در نهایت منجر به بهبود پیامدهای بهداشتی شود. (همان: 62).
در حقیقت ارتباطات سلامت حوزه نوینی است که تمرکز خود را بر «نقش قدرتمندی» که ارتباطات انسانی و رسانهای در ارائه مراقبتهای بهداشتی و ارتقای سطح سلامت ایفا میکند، معطوف کرده است (Kreps et al, 1998) برخورداری از یک عرصه سلامت همگانی موفق و مؤثر مستلزم ارتباطات صریح و روشن در تمامی سطوح و مدلهای اکولوژیکی است، از جمله ارتباطات درونفردی، بینفردی، گروهی، سازمانی و اجتماعی. در هر یک از این سطوح، مجاری ارتباطی متنوعی مورد استفاده قرار میگیرد که طیفی گسترده از ارتباطات چهره به چهره تا ارتباطات جمعی را شامل میشود (خانیکی، 1393: 25). ارتباطات سلامت در مقیاس وسیعی از زمینههای اجتماعی، منازل، مدارس، مطب پزشکان، محل کار افراد و نظایر آنها را پوشش میدهد .ارتباطات سلامت از رشتههای متعددی شامل آموزش سلامت، ارتباطات اجتماعی، ارتباطات کلامی، بازاریابی، بازاریابی اجتماعی، روانشناسی، مردمشناسی و جامعهشناسی تشکیل شده است. به این لحاظ این رشته اکنون با حوزههای عملی و فعالیتهای مختلف ارتباطی از جمله ارتباطات بین فردی، روابط عمومی، حمایت عمومی، بسیج اجتماعی و ارتباطات حرفهای ارتباط دارد (همان: 29). به طور کلی «ارتباطات سلامت یک رویکرد چند وجهی و چند رشتهای برای دستیابی به مخاطبان مختلف و به اشتراک گذاشتن اطلاعات سلامت محور است، که هدف آن تاثیرگذاری و درگیرسازی و حمایت از افراد، جوامع، متخصصان بهداشتی، گروههای خاص، سیاستگذاران و کمپینهای عمومی، به منظور معرفی، اقتباس و تداوم رفتار، عمل یا سیاستهایی است که در نهایت منجر به بهبود پیامدهای بهداشت و سلامتی میشود (اسچیوو، 2007: 7)». کمپینهای اطلاعاتی یا رسانهای از رایجترین انواع ارتباطات سلامت هستند که حامل برنامههای ترویج رفتارهای سالم و یا پیشگیری از بیماریها میباشند. راجرز و استوری (1987) چهار ویژگی برای این کمپینها برشمردند که عبارتند از: «اقناعی بودن، طراحی شده برای مخاطبان انبوه، دارا بودن زمانبندی مخصوص و تعریف شده، و مجموعههای سازمان یافته از فعالیتهای ارتباطی» (روگر و استوری، 1987: 213). در حقیقت کمپینهای رسانهای همگی در یک محیط رسانهای اشباع شده از پیامهایی صورت میگیرند که منابع رسانهای آن در حال رقابت با یکدیگر هستند، از طرفی مخاطبان این کمپینها نیز در این محیط مشحون از پیام، با نوعی اضافه بار اطلاعاتی رودررو هستند، لذا طراحان و دست اندرکاران کمپینهای ارتباطات سلامت نه تنها باید توجه و نظر مخاطبان هدف خود را به پیامهای رسانهای خود جلب کنند، بلکه فراتر از آن باید انگیزه لازم برای تغییر رفتار را نیز درآنها به وجود آورده و در نهایت موجب تغییر رفتارهای ناسالم گردند.
ارتباطات سلامت و توسعه
برای پرداختن به ارتباطات سلامت، باید به امر توسعه و به ویژه توسعه انسانی و مؤلفههای وابسته به آن توجه داشت. تعریف توسعه از نیازهای انسانی آغاز میشود که صرفنظر از خوراک و پوشاک و مسکن به مسائل زندگی معنوی انسان نیز میپردازد. تجربه تاریخی نشان داده است که این ظرفیت انسان و نهادهای اجتماعی اوست که تعیینکننده و سطح و محتوای توسعه است، پس میتوان نتیجه گرفت که راهبرد توسعهای که پیشینگی (اولویت) را به گسترش ظرفیت انسان و نهادهای اجتماعی میبخشد، از راهبردی که پیشینگی را به توسعه ظرفیت تولید میدهد، مؤثرتر و انسانیتر عمل میکند. (تهرانیان، بیتا: ۱۴).
ارتقای سطح زندگی افراد در جامعه در گرو بالا رفتن کیفیت ابعاد فرهنگی یا اجتماعی اقتصادی، ارتباطی و سیاسی آنان است. (گرین، 2002) از اینرو به کارگیری روابط متقابل و برابر و جلب مشارکت یکایک افراد جامعه، برای پیشبرد امر توسعه ملی، ضرورتی گریزناپذیر است که با تکیه بر آگاهی و علاقهمندی و باورهای آنان امکانپذیر است. در این راه انجام مطالعههای تطبیقی و تاریخی و توجه به تجربهها و درسهایی که از توسعه جوامع دیگر میتوان آموخت راهگشا خواهد بود. آگاهیرسانی و جلب مشارکت از ارتباطات چهرهبهچهره آغاز میشود و همه صورتهای کلان ارتباطات اجتماعی، رسانههای جمعی و ارتباطات نوین و شبکهای را در برمیگیرد.
پژوهشها نشان میدهند که راهبردهای ارتباطمحور میتوانند، به منظور ارتقای سطح سلامت، مسائل بهداشتی را به عنوان یک اولویت ارتباطی در دستور کار برنامههای همگانی قرار دهند، پیامهای سلامت را قوت بخشند و انگیزه جستوجوی اطلاعات بیشتر در این زمینه را در افراد افزایش دهند و در بسیاری موارد سبک زندگی سالم و پایدار را نیز به آنان بیاموزند.
به این ترتیب ارتباطات سلامت از ابزار قدرتمندی در زمینه آموزش و اطلاعرسانی به افراد جامعه برخوردار است که میتواند نوع نیازها و تقاضای افراد جامعه را نسبت به شرایط و امکانات مورد لزوم تغییر دهد. بر این اساس یکی از وظایف اصلی ارتباطات سلامت، جایگزین کردن خواستهای مطلوب و تقاضاهای درست مخاطبان و افراد جامعه به جای نیازها و تقاضاهای نامطلوب و نادرست است. این نیازها میتوانند به نحوی که با اهداف توسعه و مشارکت درونی افراد یک جامعه هماهنگ باشند، از طریق ارتباطات سلامت تبیین و مطرح شوند.
نقش رسانههای جمعی در ارتباطات سلامت
دو بخش عمده از حوزه ارتباطات سلامت وجود دارد که به یکدیگر وابسته میباشند: نخستین بخش «ارائه مراقبتهای بهداشتی» است که چگونگی تأثیر ارتباطات بر نحوه ارائه مراقبتهای بهداشتی را مورد توجه قرار میدهد.
دومین بخش «ارتقای سلامت» است که استفاده اقناعی از پیامهای ارتباطی در رسانهها را به منظور افزایش سطح بهداشت همگانی، مورد مطالعه و بررسی قرار میدهد. این دو بخش ارتباطات سلامت به موازات تقسیمبندی آکادمیک علم ارتباطات پیشرفته و توسط متخصصان این رشته به دو شاخه اصلی «ارتباطات رسانهای» و «ارتباطات انسانی» تقسیم شده است.
ارتباطات انسانی در حوزه «نظام ارائه مراقبتهای بهداشتی» کاربرد دارد و در اصل بخش اول ارتباطات سلامت که شامل نظام سازماندهیشده از خدمات، تجهیزات، کارکنان و مکانهایی است که از طریق آنها افراد، خانوادهها یا گروهها، مراقبتهای سلامت شامل اقدامات تشخیصی، درمانی، پیشگیری و آموزش بیماران را با هدف افزایش، حفظ و بازتوانی سلامت دریافت میکنند.
در مقابل حوزه اول، حوزه «ارتقای سلامت» پژوهشگران ارتباطات جمعی را بیشتر جذب خود میکند. وظایف موجود در ارتقای سلامت، شامل نیازسنجی، شناسایی مشکل، تعیین اهداف کلی و اختصاصی، طراحی و اجرای مداخلات و ارزیابی پیامدها میباشد و فواید اطلاعات ارتقای سلامت ممکن است شامل تغییر در دانش و نگرشها، آگاهی افزایشیافته و بهبود کیفیت زندگی و سلامت افراد شود. طراحی، اجرا و ارزیابی «کمپینهای اقناعی ارتباطات سلامت» برای مقابله با خطرات عمده سلامتی و ارتقای سطح بهداشت همگانی، نظیر کمپینهای ارتباطی برای مقابله و پیشگیری از ایدز و بیماریهای قلبی و سرطانها در حیطه عملکرد ارتباطی این حوزه میگنجد. استفاده از ظرفیت رسانههای جمعی، کانالهای ارتباطی متعدد و متخصصان ارتباطات، طراحی پیامهای هدفمند و اختصاصی، تهیه برنامههای بهداشتی و نظایر آن از اقدامات ارتباطاتی مورد نیاز است.
به هر حال، ارتباطات سلامت به تنهایی قادر به ایجاد تغییر در مشکلات مرتبط با سیستم اجتماعی نمیباشد. مسایلی همچون فقر و تنگدستی، تخریب و فرسایش محیط زیست، عدم دسترسی به خدمات بهداشت و درمان و… از جمله معضلاتی هستند که به زیرساختهای جامعه مربوط میباشند. اما برنامههای جامع ارتباطات سلامت باید پژوهشهای نظاممند را از همه عوامل دخیل در امر بهداشت و سلامت و راهبردهایی که میتوانند برای تأثیرگذاری بر این عوامل به کار روند در بر گیرد. فعالیتهای ارتباطات سلامت اگر به خوبی طراحی شده باشند، قادر هستند به افراد و جامعه یاری برسانند تا درک بهتری از نیازهای خود پیدا کنند و اولویت نیازمندیهای فردی، محیطی و جمعی خود را دریابند.
در این چشمانداز نقش رسانهها در سلامت به عنوان یک عامل اثرگذار و تعیینکننده در باورها، نگرشها و رفتارهای بهداشتی در ادبیات مربوط به این حوزه برجسته میشود. در واقع اولین اقدامات صورت گرفته در این حوزه به نقش و کاربرد رسانهها در انتشار اطلاعات به منظور تأثیرگذاری بر باورها و نگرشهای مخاطبان و در نهایت تغییر رفتارهای سلامت اختصاص داشته است (خانیکی، 1393: 32).
به طور کلی حیطه عملکرد و نقشآفرینی رسانهها در ارتباطات سلامت به دو بخش عمده تقسیم میشود:
1. آگاهیبخشی و اطلاعرسانی از طریق انتشار مطالب روز، نظیر خبرها و گزارشهایی پیرامون اختراعات و اکتشافات، مباحث پزشکی و بهداشتی، حوادث از قبیل سیل و زلزله و بحرانها و فجایع انسانی و بروز اپیدمیها و نیز مطالب تحلیلی کارشناسان حوزه بهداشت و سلامتی قرار میگیرد که در قالب برنامهها و میزگردهای رسانهای به نیازها و مشکلات بهداشتی جامعه میپردازند.
2. ساخت و پخش برنامههای سرگرمکننده مانند فیلمها و سریالهایی که با هدف اطلاعرسانی و جلب توجه مخاطب تولید میشوند. این برنامهها با معرفی مدلها، منابع اطلاعاتی و نمایش رفتارهای سالم میتوانند به عنوان عواملی تأثیرگذار در جهت تصمیمگیریهای درست بهداشتی نقشآفرینی کنند.
به این ترتیب دانش ارتباطات سلامت پیش از طی یک دوره در منفعل پنداشتن مخاطب، اکنون شناخت و آگاهی نسبت به موقعیتهای فرهنگی، بهداشتی، اقتصادی، اجتماعی و نیازمندیهای مخاطبان را یک ضرورت عملی برای جلوگیری از شکست برنامههای خود میداند (خانیکی، 1393: 35). موفقیت راهبردهای ارتباطات سلامت در نقاط مختلف دنیا به ویژه در جوامع محروم و در حال توسعه بیانگر این است که در تمامی این برنامهها و توجه به عناصر مؤثر در فرآیند ارتباطات و استفاده هدفمند از رسانهها یعنی جلب مشارکت توأمان کارشناسان و متخصصان ارتباطات از سویی و دستاندرکاران نظام سلامت و خدمات بهداشتی از سوی دیگر نیل به اهداف این برنامههای توسعه را تسهیل کرده است.
در کشور ما نیز با توجه به گستردگیهای جغرافیایی، تنوع فرهنگی و قومی، سطح سواد عموم جامعه در کنار اولویتبندی نیازهای سلامت برای گروههای مختلف اجتماعی و افزایش مراقبتهای بهداشتی و توسعه خدمات باید برای استفاده از برنامههای ارتباطات سلامت در جهت توسعه ملی به آموزش ارتباطات سلامت در سطوح دانشگاهی و تربیت کارشناسان توانا در این حوزه اهتمام ورزید (همان: 41). در نهایت میتوان گفت رهیافتهای جدید نظری و فرصتهای برآمده از آنها بیانگر وجود ظرفیتها و حوزههای مهمی در فرآیند پیشبرد سلامت فردی و جمعی از طریق دانش ارتباطات است. به این منظور این ضرورت وجود دارد که به بررسی وضعیت ارتباطات سلامت در سینمای ایران از طریق خوانش متون و بازنمایی ابعاد سلامت در فیلمهای سینمایی پرداخته شود.
نظریه بازنمایی
رسانههاي جمعي مجرا و ميانجي بيان واقعيت (جهان خارج) اند. اينكه اين رسانهها تا چه ميزان قادر به بيان واقعيتاند و چه امكاناتي براي بيان آن ايجاد ميكنند در كنار موانع و نواقص فرمي و محتوايي آنها در بيان جهان بيرون، بحث قابل توجهي را در حوزة رسانهها دامـن زده اسـت. در حوزة رسانهها از واژه «بازنمايي» بـراي بيـان ويژگـي رسـانهاي عرضـه تـصويري از جهـان استفاده ميشود. اكثر متفكران اين حوزه، معمولاً بازنمايي را «معناسازي از طريـق بـه كـارگيري نشانهها و مفاهيم» و «استفاده از يك چيز به جاي چيز ديگر با هدف انتقال معنا» تعريف ميكنند (ميلنر، به نقل از خالقپناه، 1388: 164). امروزه مفهوم بازنمايي به شدت وامدار آثـار اسـتوارت هال است و به ايدهاي بنيادين در مطالعات فرهنگي و رسانهاي مبدل شـده اسـت. نگـاه جديـد ارائه شده از سوي هال به مفهوم بازنمايي، از ديدگاههاي متفكراني مانند فوكو و سوسـور بـراي بسط نظريه بازنمايي استفاده كرده است. هال در يكي از آخرين كارهاي نظريه تجربـي خـود بـه نـام «بازنمـايي: نظريـه و عمـل»،
صورتبندي نويني از فرهنگ و طرح تكميلشدهاي از مدار فرهنگـي مـدنظرش را بـه تـصوير كشيده است. هال با استفاده از ديدگاه نشانهشناسي منـتج از آراي سوسـور و نگـاه گفتمـاني برگرفتـه از ديدگاههاي ميشل فوكو نشان ميدهد كه بازنمايي داراي ويژگيهاي برساختي اسـت. برسـاختي بودن بازنمايي براي استوارت هال از خلال نگاه به زبـان بـه مثابـه رسـانة محـوري در چرخـه فرهنگ شكل ميگيرد كه معاني به وسيلة آن در چرخة فرهنگ، توليد و چرخش مييابند (گای و هال، 1997: 24). به عقیده استوارت هال «هيچ چيز معناداري خارج از گفتمان وجود ندارد؛ و مطالعات رسانهاي وظيفهاش سنجش شكاف ميان واقعيت و بازنمايي نيست، بلكه تلاش براي شناخت اين نكته است كه معاني به چه نحوي از طريق رويهها و صورتبندي هاي گفتماني توليد ميشود. از ديدگاه هال، ما جهان را از طريق بازنمايي ميسازيم و بازسازي ميكنيم» (ویلی و همکاران، 1991: 715)
نظریه جامعهپذیری
تأثير رسانههاي جمعي در زندگي روزانة شهروندان، محدود به تقويت يا تغيير نگـرشهـا و رفتارهـا نيست، بلكه ميتواند منجر به كسب ارزشها و نگرشها و الگوهاي رفتاري شـود كـه از آن بـه آثـار اجتماعي رسانهها تعبير ميكنند. يكي از نظريههاي مربوط به آثار اجتماعي رسانهها، نظريـه يـادگيري اجتماعي آلبرت باندورا (1986) است كه به طور ويژه با ارتباط جمعي در ارتباط اسـت. براسـاس اين نظريه، انسانها بيشتر آنچه را كه براي راهنمايي و عمل در زندگي نياز دارند، صـرفاً از تجربـه و مشاهدة مستقيم ياد نميگيرند، بلكه عمدة آنها به طور غيرمستقيم و بهويژه از طريق رسانههاي جمعي آموخته ميشود. ادعاي اصلي باندورا اين است كه بيشتر رفتارهاي آدمي بـه صـورت مشـاهدة رفتـار ديگران و از طريق الگوبرداري ياد گرفته ميشود (به نقل از مهديزاده، 1389: 56). رسانهها اغلب به عنوان پلي بين زندگي شخصي و جهان اجتماعي عمل ميكنند و عاملي قدرتمند در جامعهپذيري ما هستند. ما، خودمان و جايگاههايمان در جامعه را از طريق رسانهها فهم ميكنيم و بـه همين علت، براي ايفاي وظايف و كاركردهاي اجتماعيمان در جامعه، ناگزير از توجه به رسـانههـا و
درك محتواي آنها هستيم. يعني همة ما نحوة رفتـار در موقعيـتهـاي خـاص اجتمـاعي و انتظـارات
نقشها در جامعه را ياد ميگيريم. بنابراين، رسانهها به طـور متنـاوب تصـاوير و الگوهـاي رفتـاري درباره زندگی را به مخاطبان عرضه میکنند (همان: 58).
نظریه کاشت
گربنر در واكنش به بعضي انتقادها از جمله انتقاد پل هير مبني بر اين كه گربنر كار كنترل ساير
متغيرها در پژوهشهاي كاشت را به خوبي انجام ندادهاست و اگر متغيرهاي ديگر را همزمان كنترل
كند، تغيير باقيمانده كه بتوان آن را به تلويزيون نسبت داد، خيلي كم است؛ نظرية كاشت را مورد
تجديدنظر قرار داد و دو مفهوم «جریان اصلی» و «تشدید» را اضافه كرد (گربنر، 1980). جريان اصلي، اشارهاي به تأثيرات تلويزيون در تثبيت و يكسانسازي ديدگاهها در داخل جامعه است. به اين معنا كه تعبير و تفسير تلويزيوني شدة زندگي، به عنوان جريان اصلي رايج ميشود و نفوذ ميكند. سورين و تانكارد مينويسند: جريان اصليسازي، هنگامي روي ميدهد كه تماشاي بيش حد تلویزیون موجب تقارن دیدگاهها در جامعه میشود (سورین و تانکارد، 1381: 291). تشديد زماني رخ ميدهد كه اثر كاشت بر گروه خاصي از جمعيت بيشتر ميشود. براي مثال تماشاگران پرمصرف اعم از مردان و زنان بيشتر از تماشاگران كممصرف احتمال دارد بپذيرند كه
ترس از جنايت يك مشكل جدي است. اما گروهي كه با تأكيد بيشتري اين نظر را قبول دارد، گروه
زنان تماشاگر پرمصرف است، زيرا به نظر ميرسد شكنندگي خاص آنها در برابر جنايت، با تصوير
جهان پرجنايت عرضهشده در تلويزيون همساز و تشديد ميشود (گربنر، 2002: 256). با اين وجود به نظر ميآيد هم نظريههاي «جامعهپذيري» و هم نظريه «كاشت» تا حدود زيادي توانستهاند در توجيه تأثير رسانهها بر مخاطبان موفق عمل كرده و جانب تعادل را ميان دوقطبي مخاطب منفعل- مخاطب فعال رعايت كنند.
روش پژوهش:
در این تحقیق از نظریه بازنمایی و روش تحلیل محتوای کیفی استفاده شده است. سيه و شانون عنوان ميكنند كه اگر هدف تحليل محتوا را فراهم آوردن دانش و دركي پيرامون پديده تحت مطالعه بدانيم، تحليل محتواي كيفي روش پژوهشي براي تفسير فعالانه از دادههاي محتواي متن، از طريق فرايند طبقهبندي نظاممند كدگذاري و تعيين موضوعات يا الگوهاست (سیه3 و شنون، 2005: 1227). يكي از ويژگيهاي برجستة اين روش استفاده از مقولههايي است كه غالباً از الگوهاي نظري اخذ شدهاند؛ مقولههايي كه روي دادهها اعمال ميشوند. مقولهها ضرورتاً براساس اين دادهها تدوين نشدهاند. البته این مقولات بارها بر اساس دادهها ارزیابی و در صورت نیاز اصلاح میشوند. سیه و شانون (2005) سه رهیافت متمایز تحلیل محتوای کیفی را نشان میدهند: عرفی، هدفمند و تلخیصی (ص 1286)، که در این مقاله از تحلیل محتوای عرفی استفاده میشود. تحليل محتواي عرفي عموماً با طرح مطالعهاي به كار ميرود كه هدف آن تبيين يك پديده است. اين نوع از طرح زماني مناسب است كه نظريه يا ادبيات پيشين در مورد يك پديده محدود باشد. در اين رهيافت، پژوهشگران از مقولههاي از پيش تصور شده دوري ميكنند و در عوض، اجازه ميدهند مقولهها و عناوين آنها از دادهها منشعب شوند. ميرينگ نام اين رهيافت را توسعه استقرايي مقوله گذاشته است. بدین منظور پس از بررسی فیلم لانتوری سکانسهایی که بنابر بازبینی محقق، شاخصهای سلامت را دارا بودند، انتخاب شد و بر این اساس کل فیلم لانتوری جامعه مورد مطالعه و سکانسهایی که شاخصهای سلامت را به نمایش گزارده بودند، به عنوان نمونه در نظر گرفته شدند. برای تعیین حجم نمونه نیز متناسب با شاخصهای سلامت و اشباع نظری اقدام شد. به عبارتی پس از تماشای کل فیلم لانتوری، واحد تحليل كه در اينجا مضمون است، انتخاب شد. واحدهاي تحقيق شامل «رفتاركلامي و غيركلامي»، شرح صحنه و به نوعي هرآنچه در رابطه با ارتباطات سلامت است، مشخص و كدگذاري شده است و در نهايت براساس كدگذاري انجام شده، اطلاعات مورد نياز از هر سکانس مرتبط با موضوع جمعآوري و مورد تجزيه و تحليل قرار گرفت. نكته اصلي آن است كه در اين تحليل محتوا حضور يا عدم حضور يك مضمون اهميتي بيش از تعداد دفعات تكرار آن دارد.
همانطور که در بخش نظری این مقاله آمده است، مصداقهای شاخصهای سلامت که در این مقاله مدنظر تحلیلها قرار میگیرد، عبارتند از:
1. حفظ و ارتقای سلامت جسمی: مانند تحرک فیزیکی و ورزش، تغذیه سالم و مدیریت نوع غذا، تسلط بر مدیریت استرس، پیشگیری از بیماریها، ترویج فرهنگ صحیح مصرف دارو، خواب منظم و کاهش اثرات بیخوابی، اجتناب از اعتیاد به موادی مانند مخدرها، الکل و کافئین.آگاهی از پیشگیری و مراقبت از بیماریهای خاص مانند هپاتیت، ایدز و...
2. سلامت ذهنی: درک بالا، یادگیری قوی، ذهن سالم و به دور از انحرافات اخلافی، توانایی تجزیه و تحلیل موقعیتها و شرایط زندگی و تصمیمگیری موقعیتهای بحران.
3. سلامت روان: مانند مدیریت خشم، کنترل هیجانهای درونی، کنترل احساسات و عواطف، سلامت روانی و شخصیت سالم، رفتار سالم و نرمال، عشق و علاقه قابل قبول و سالم.
4. سلامت محیط زندگی: این شاخص را میتوان بر اساس نوع منزل و کیفیت زندگی، محله و شهری که فرد ساکن است، آب و هوای سالم ارزیابی کرد. فضای مناسب فیزیکی منزل، محله و محیط کار، نور کافی، اکسیژن مناسب و...
5. سلامت اجتماعی: نظیر توانایی تعامل انسان با محیط اطراف، ارتباط صادقانه، احترام، دوری از الفاظ نامتعارف، قبول مسئولیت، اجتناب از سوء استفاده از دیگران، دوری از رفتار انفعالی و تهاجمی در مذاکره با دیگران،
6. سلامت معنوی: که اعتقاد به خدای یکتا، دینداری، تدین، ایمان قلبی، اجتناب از گناه و حرکت در چارچوب مسائل شرعی را شامل میشود.
7. سلامت شغلی: مانند محیط کار مناسب، رضایت از مدیر و همکاران، رضایت از شغل، احساس خرسندی و شکوفایی در شغل، رضایت از وضعیت مالی.
یافتههای پژوهش:
در این بخش ابتدا خلاصه کوتاهی از فیلم لانتوری بیان میشود و در ادامه به تحلیل محتوای کیفی این فیلم پرداخته میشود.
«مریم روزنامهنگاری است که به موضوعات جنایی علاقهمند است، وی تلاش میکند تا از خانوادههای مقتولان رضایت بگیرد. از طرفی پاشا به همراه چهار نفر همدست به انواع و اقسام دزدیها مبادرت میورزد. در میانه راه پاشا عاشق مریم میشود و سعی میکند نظر او را جلب کند، اما مریم به او این اجازه را نمیدهد. پاشا به طرق مختلف نظر مریم را مساعد کند، اما موفق نمیشود و در نهایت پس از اینکه متوجه میشود مریم با خواستگارش قراری گذاشته، او را به پارک دعوت میکند و تلاش میکند باز هم نظر مریم را تغییر دهد، اما مجددا ناکام میماند و در نهایت در حالی که مقدار زیادی الکل مصرف کرده است، اسید را بر صورت مریم میپاشد. پاشا دستگیر میشود و حکم متقابل چشم در ازای چشم توسط دادگاه برای وی ابلاغ میشود، مریم در نهایت رضایت میدهد و میبخشد».
در این فیلم سه کارکتر مهم و تعیینکننده اند:
1- پاشا: او در پرورشگاه بزرگ شده است. به عقیده دوست صمیمیاش بسیار رئوف و خوش قلب است. اما در مسیر زندگی به انحراف کشیده میشود. وی عمیقا نمیخواهد انسان ناخلفی باشد و حتی در مواقعی از دزدی روحش به شدت سرخورده و نادم میشود. پس از علاقمندی به مریم تصمیم میگیرد تغییر کند. اما بیتفاوتی مریم باعث میشود که در این روند ناکام بماند.
2- باران: وی از همسر معتادش جدا شده است و به تهران آمده است. او با خودفروشی امورات خود و گروه پاشا را که به تازگی با آنها آشنا شده است، میگذراند. وی عاشق پاشاست، اما عشقاش را بروز نمیدهد. باران، پاشا را از رابطه مریم با خواستگارش مطلع میکند و سعی دارد پاشا را از این عشق منصرف کند.
3- مریم: روزنامهنگار موضوعات جنایی که مدام وقت خود را در دادگاه و صرف امور زندانیان اعدامی میکند. وی با مدیر خود در دفتر روزنامه به شدت درگیر است. اما دست از تلاش خود برای رضایت گرفتن از خانواده مقتولان بر نمیدارد. مریم برای کسب موضوعات جنایی و دلایل ارتکاب جرم با پاشا آشنا میشود و از طریق او چندین عکس از نحوه ساخت مواد مخدر توسط آشنایان پاشا میگیرد. مریم خواستگاری دارد که پدرش از اختلاسگران کلان بوده است و زمانیکه از این موضوع مطلع میشود، خواستگارش را رها میکند. باران مریم را در سکانسی که با خواستگارش قرار گذاشته تا همه چیز را تمام کند، در پارک میبیند و پاشا را مطلع میکند. در نهایت مریم توسط پاشا اسید بر صورتاش پاشیده میشود و پس از جدالهای زیاد درونی با خودش در لحظه آخر اجرای حکم، رضایت میدهد و پاشا را در قبال حکم چشم در ازای چشم میبخشد.
در این فیلم دیالوگهایی از یک روشنفکر، یک دانشجو، یک کارگاه، یک قاضی، یک روانپزشک، یک فرد متدین راست اندیش، دوست مریم، و پزشک اجرا کننده حکم، به صورت شاتهای کوتاه آورده شده است. این افراد هر کدام عقیده خود را درمورد اسیدپاشی بیان میکنند.
§ روشنفکر: ابعاد ارتکاب جرم را از منظر گفتمان مدرن و امروزی بیان میکند: «اونی که چاقو دستش میگیره فقط لات نیست، لات واقعی اونی که ده تا شناسنامه و پاسپورت داره، هواپیمای خصوصی سوار میشه، از خون میترسه اما خون میلیونها انسان را داره میمکه هر روز، لات اونه، اینا که جوجه لات هستند، همه هم میگیرنشون، هر چی میشه زود اینا را میگیرن اما اونا را نمیتونن بگیرن که». ظاهر این فرد با البسه مدرن (کربات و کت و شلوار) نمایش داده شده است.
§ متدین راست اندیش: این فرد گفتمان خدا پیغمبری دارد، نگاهی روحانی که این افراد (پاشا و همدستان) را به شدت تقبیح میکند و مورد انتقاد قرار میدهد. وی میگوید: «لات اونی که کربات میبنده با عینک گرد روشنفکری به مردم نگاه میکنه، شما اول کرباتت را باز کن جنس مردا شو، بعد قلمبه سلمبه حرف بزن» و یا «زورگیری باعث خشونت در جامعه ما میشه، اما خداروشکر در جامعه ما ریشهکن شده، نمیگم نداریم، داریم اما نه انقدری که شماها الکی دارین گندهاش میکنید». نوع پوشش این کارکتر به صورت پوشش مذهبیون و به بیانی بسیجی است و دارای ریش و تسبیح است.
در گفتمان این دو فرد نوعی تضاد میان سنت و مدرنیته به چشم میخورد. هر کدام مروج یک گفتمان از سلامت روان و ذهن هستند، روشنفکر جامعه را مقصر در ترویج ناصحیح گفتمان سلامت روان، سلامت جسم، و سلامت ذهن میداند و فرد متدین راست اندیش فرد را که دارای ایمان ضعیف و خدانترسی است را عامل ضعف سلامت میداند. این دو در دو شات گسسته مقابل یکدیگر قرار میگیرند. اما در نهایت هر دو از شرایط نابهسامان اجتماع انتقاد کرده و آن را عامل نبود سلامت در جامعه قلمداد میکنند.
سکانس شماره یک: چاقو زدن پاشا به شخصی
این سکانس در کوچهای باریک به تصویر کشیده شده است. پاشا، باران و دو نفر دیگر که یک گروه چهار نفره به نام لانتوری را تشکیل دادهاند، به شخصی حمله کردهاند. فرد مقاومت میکند و کیف را به پاشا نمیدهد، پاشا با چاقو او را مصدوم میکند. فرد روی زمین میافتد باران و دو نفر همراه کیف را بر میدارند و منتظر پاشا میمانند، وی بالای سر فرد نشسته و گریه میکند.
تحلیل سکانس:
وسایل صحنه چاقوی خونی است که در دست پاشاست، او به شدت احساس ناراحتی و پشیمانی میکند.
ریختن اشک با صدای بلند، از پلهها افتادن، نشانه احساسی شدن پاشا است. سلامت روانی و هیجانی وی در این صحنه به شدت آسیب دیده است. نابههنجاری در اجتماع و رفتار بزهکارانه از شاخصهای سلامت اجتماع است که در این سکانس به مخاطب ارائه میشود. احساس ناراحتی از ضربه زدن با چاقو به فردی در نهایت مبین آن است که پاشا عمیقا با وضعیت موجود بیگانه و در تضاد است. به عبارتی وی از دزدی و زورگیری کردن و صدمه زدن به دیگران رضایت ندارد، و دزدی برای وی امری عادی نیست، بلکه پسزمینههایی عامل این اتفاق است. پاشا شغل ندارد شغل او دزدی است. وی از این مسئله احساس رضایت و خرسندی ندارد. بر این مبنا هم سلامت ذهنی وی آسیب دیده است و هم سلامت روانی او. شرایط اجتماعی و نوع کیفیت زندگی فاقد والدین و خانواده او را در مسیر تبهکاری و بزهکاری قرار داده است و لحظه به لحظه عمیقتر غرق این بحران میشود.
از طرفی روابط او با دو نفر از همدستان و باران نیز عامل دیگر نبود سلامت محیط زندگی است. وی با همکاری همدستاناش در مسیر تبهکاری به پیشرفت میرسد.
سکانس شماره دو: خالکوبی کردن
این سکانس بدون دیالوگ است، یکی از همدستان پاشا بر روی بازوی او نام مریم را خالوبی میکند. وی درد زیادی را متحمل میشود. وسایل صحنه ابزار خالکوبی است. نمای دوربین عمق درد ناشی از خالکوبی را نشان میدهد. صدای دلخراش دستگاه خالکوبی درد را بیشتر به تصویر کشیده است. بازوی فردی که در حال خالکوبی است نیز پر از اشکال تتو شده است.
در ادامه صحنه باران موهای پاشا را بسیار نامنظم، بلند و نامرتب را کوتاه میکند. موهای کوتاه شده و خرده موهای کف زمین، تصویر مرتب شده پاشا، بیانگر شاخصهای سلامت جسمی است.
تحلیل سکانس:
خالکوبی یکی از عوامل آسیبرسان به سلامت جسمانی است. در لانتوری کمترین توجهی به سلامت جسم نمیشود. پاشا به دلیل علاقه بیش از حد به مریم، حاضر است درد زیادی را تحمل کند تا نام وی بر بازویاش حکاکی شود. در واقع عشق و علاقه هیجانی، بدون منطق و افراطی وی، سلامت جسمی پاشا را نیز تحت شعاع قرار داده است و وی علاوه بر نبود تعادل روحی و روانی در ابراز علاقه دچار نقص جسمی نیز است.
در ادامه سکانس باران به نظافت موهای پریشان پاشا میپردازد. صحنه فاقد هر نوع پاکیزگی و رعایت بهداشت فردی است. پاشا یک روزنامه زیر پایش انداخته و موهای بلندش کوتاه میشود و بر روزنامه ریخته میشود. هیچ مقولهای از بهداشت فردی و سلامت جسمی در این سکانس رعایت نمیشود. از طرفی در یکی از سکانسها نیز باران با دستان کثیف برای سه مرد همدستاش میوه پوست میکند. به عبارتی مراقبتهای فردی و رعایت نظافت و بهداشت فردی به شدت برای شخصیتهای داستان بیاهمیت است.
سکانس شماره سه: اسیدپاشی
این سکانس در پارک تصویربرداری شده است. پاشا چاقویی از جیباش در میآورد و به مریم میگوید: «بکش!» مریم: «این مسخرهبازیها چیه؟». پاشا با لباسی آراسته مقابل مریم نشسته و ازش درخواست میکند که به عشق او پاسخ دهد. تمامی سکانس رفتار عاشقانه پاشا را نشان میدهد. پاشا شیشه مشروب را از جیباش درمیآورد و هی مینوشد. مریم عصبانی میشود و او را منع میکند. پاشا شیشه مشروب را سر میکشد و شیشه دیگری از جیباش در میآورد و میگوید: «میشه مال من شی؟».
مریم: «تو دیونهای».
پاشا: «یا مال من میشی یا هیشکی» و شیشه اسید را بر صورت مریم میپاشد. مریم شروع میکند و به جیغ و داد و صحنه کات میشود.
پاشیدن اسید یک ضدرفتار اجتماعی است. فردی که به این امر مبادرت میورزد نه سلامت روان و نه سلامت ذهن دارد. پاشا به قدری مست است که شرایط را درک نمیکند و آنقدر غرق در عشقی بیمنطق و خارج از تعقل است که توانایی تصمیمگیری و عقلانیت را ندارد، براین اساس رفتار نابههنجار و خطرناک را بروز میدهد. وی در تعامل با مریم با شکست مواجه شده، نتوانسته توجه او را جلب کند، مدام از سمت مریم منع میشود، مریم او را نفهم خطاب میکند، و همه این معلولها، دال بر ضد رفتار صحیح و نرمال پاشا میشود. در نتیجه وی سلامت جسمی مریم را به خطر میاندازد و از این رو آینده مریم و خودش را نیز سیاه میکند.
برخورد صحیح و سالم و در چارچوب عرف و شرع در این سکانس به رفتاری نابههنجار، خارج از عرف، عشقی کاذب، دروغ، اعتقادی ضعیف تبدیل شده است که تمامی شاخصهای سلامت در ارتباط مریم و پاشا را زیر سوال برده است. خشونت محوری و گفتمان مردسالاری پاشا مبنی بر اینکه اگر مریم عاشق من نیست پس عاشق هیچکس دیگر نیز نباید باشد، سلامت روان وی را با اختلال مواجه کرده است. در حقیقت فیلم دارای گفتمان خشونتطلبی علیه زنان است که سلامت در ارتباطات کلامی و غیرکلامی میان مریم و پاشا را سیاه و مخدوش نشان میدهد.
سکانس شماره چهار: قصاص اسیدپاشی
این سکانس در ابتدا گفتههای مریم درباره قانون قصاص اسیدپاش را نشان میدهد: «روحم و تنم سوخته! از تو دارم میسوزم ولی نفس میکشم روزی صد بار دوباره میسوزم ولی بازم زندهام». مریم به شدت با بخشش پاشا مخالف است و میگوید که عوض شده است و دیگر دنبال بخشیدن و رضایت گرفتن از خانواده مقتولها نمیرود و اگر تا الان میرفته اشتباه کرده است. خودش قصد ندارد پاشا را ببخشد. دوستاش نیز چنین عقیدهای دارد. پزشک اجرای حکم دادگستری نیز بر این عقیده است. در حقیقت این سکانس اصرار بر اجرای حکم مجرم اسیدپاش دارد. روانپزشک نیز اجرای قصاص را بر عهده مریم میگذارد. روشنفکر نیز در همین سکانس می گوید «من با تنبیه پاشا مخالفتی ندارم اما نمیخواهم یک مجروح دیگه به جهان اضافه بکنند». متدین راست اندیش نیز در جواب روشنفکر میگوید: «شما چرا فکر میکنی که همه باید مثل تو فکر کنند؟ برای چی میخواهی جامعه را تحریک کنی؟»4.
صحنه کاملا سیاه و خنثی است. دوربین بر صورت پانسمان شده مریم زوم است و دستان خونین او. هیچ وسایل صحنه دیگری وجود ندارد. تصویر کامل راکد است.
تحلیل سکانس: درخواست بخشش پاشا نوعی برجستگی و بازنمایی سلامت روان، ذهن، و اجتماع است. مضمون این سکانس میخواهد درخواست بخشش را مطرح کند. مریم که به شدت از اسیدپاشی دچار آسیبهای روحی و هیجانی، جسمی و روانی و عاطفی است، کلیه اعتقادات پیشین خود را از یاد برده است. حتی تلاشهایش برای رضایت گرفتن از خانواده مقتولانی که درصدد جلب رضایت شاکیشان بود، را نیز نکوهش میکند و خود را احمق بیان میدارد. حاضر نیست پاشا را ببخشد. در واقع آسیب جسم او آنچنان روان و عاطفه وی را نشانه گرفته است که به تغییر نگرش وی نسبت به فلسفه بخشش منجر شده است. دیگر حاضر نیست به سراغ بخشش برود و قصد دارد امثال پاشا را طوری دیگری اصلاح کند.
شاخصهای سلامت در این سکانس کاملا سیاه نشانهگذاری شده است. جسم مریم به شدت آسیب دیده و امکان ترمیم و جبران این آسیب لاممکن است. مریم دچار افسردگی و ناامیدی است و زندگی را پایانیافته میپندارد و تنها آرامش را در گرفتن انتقام و قصاص میاندیشد.
سکانس شماره پنج: رضایت گرفتن باران از مریم
باران برای گرفتن رضایت با مریم که در بیمارستان بستری است ملاقات میکند. تمامی افراد همدست پاشا دستگیر شدند و از روند ماجرا آگاه هستند. پاشا خانوادهای ندارد تا از مریم رضایت بگیرد، باران این نقش را بر عهده میگیرد. چرا که باران عاشق پاشاست. باران از مریم خواهش و التماس میکند که بزرگواری کند و بگذرد. مریم با نشان داده چهرهاش به باران میگوید: «چیو ببخشم!». تلاش باران بینتیجه میماند.
وسایل صحنه در این سکانس تخت بیمارستان و مریم است که سر خود را با شال مشکی پوشانده است. شال مشکی در اینجا نماد سیاهی و بدبختیای است که گریبان کارکترهای فیلم را گرفته است.
تحلیل سکانس: صدمه ناشی از اسید آنقدر بر روح و جان مریم بیتوته کرده است که او حتی لحظهای نمیخواهد به بخشش فکر کند. او نابینا شده است و زیبایی چهرهاش را از دست داده است. بار روانی این حادثه چنان حجیم و گسترده است که قدرت فکر کردن و تصمیم گرفتن را از مریم گرفته است. مریم به هیچوجه حاضر به گذشتن از حق خود نیست. واژگان بزرگواری، بزرگاندیشی، سخاوت، روح بزرگ هیچکدام نمیتواند مریم را راضی کند. در ارتباط با شاخصهای سلامت، تعامل میان مریم و باران و طلب بخشش پاشا از سوی باران، از مقولات سلامت اجتماعی است که در این سکانس بینابین نمایش داده میشود. مریم در عین احترام و خالی از آرامش و ناراضی از حضور باران، اعلام میکند که حاضر به ببخشش نیست.
سکانس شماره شش: قصاص پاشا
این سکانس حساسترین و نقطه اوج فیلم لانتوری است. دو پرستار، مریم، قاضی و یک مقام قضایی در اتاقی شیشهای نشستهاند و پزشک اجرا کننده حکم به همراه دو دستیار قصد دارند حکم پاشا را اجرا کنند. پاشا دست و پا میزند، مرد روحانی از مریم میخواهد که از حقاش بگذرد، مریم همچنان پافشاری میکند، و بر اجرای حکم مصر است. پاشا همچنان دست و پا میزند و تلاش میکند مانع تزریق اسید به چشماش شود، در نهایت در آخرین لحظه مریم میگوید: «بخشیدم».
وسایل صحنه در این سکانس یک اتاق در بسته و چند صندلی و یک تخت و وسایل جراحی است. صحنه کاملا در خلسه است. استرس و ترس بالایی به مخاطب منتقل میشود و صحنه تحمل بالایی برای تماشا میطلبد.
مریم با گذشتن از حقاش واژههای مهربانی، بخشش، سخاوت و بزرگمنشی را به مخاطب ارائه میدهد که میتوان آن را در زمره سلامت ذهن، روان و اجتماع قرار داد. در حقیقت فرد چنان قدرت کنترل بحران و شرایط حساس را دارد، و از چنان تمرکز ذهن و تفکر بالاست که بر احساس خود چیره میشود، و علیرقم از دست دادن زیبایی چهره تصمیم به گذشت میگیرد. در حقیقت این کارکتر نماد سلامت روحی و کنترل هیجانی بالاست که به مخاطب این مسئله را آموزش میدهد. در درجه اول تماشاگر لانتوری با انسانی باشعور و احساسات کنترل شده و مقتدر در تصمیمگیری روبهروست که بخاطر اصلاح اجتماع از حق مسلم و حقوقی خود میگذرد تا روحیه بخشش را در جامعه اشاعه دهد. در ادامه این سکانس پلاکاردهایی در دست مردم به صورت شات های کوتاه نشان داده میشود که تشکر افکار عمومی از این اقدام بزرگمنشانه مریم را نشان میدهد، کارکتر روشنفکر (جامعهشناس) نیز میگوید: «این شجاعت فقط از یک زن بزرگ برمیاد، ایشون با این کارشان به ما درس بزرگی دادند، درس گذشت، مهربانی، ایثار، ایمان». تمامی این گفتمان در حوزه سلامت روان و ذهن جای میگیرد. مریم با بخشیدن پاشا، نوعی سلامت فکر و روان را به جامعه تلقین میکند و مخاطبی که بیننده این تصویر است، بخشش را نشانه سلامت روحی و روانی مریم میپندارد.
نتیجهگیری:
لانتوری ترکیبی از شخصیتهای گوناگون است. لانتوری؛ روشنفکر، متدین، پزشک، وکیل، قاضی، دانشجو و مردم عادی را کنار هم چیده است. تمامی قشرهای تفکری از عامه تا نخبه در این فیلم حضور دارند و به ابراز عقیده میپردازند و درباره یک موضوع (سلامت روان) صحبت میکنند. هر کدام با گفتمان مخصوص خود دلالتهای کلامی متفاوتی را بیان میکنند که در بستر تفکر و اندیشهشان شکل گرفته است. ارتباطات سلامت مقوله اصلی این مقاله بود. به بیانی هدف از نگارش این پژوهش کشف و شناسایی کدها و رمزهایی بود که در قالب گفتمان سلامت به مخاطب ارائه شد. مضمون فیلم سینمایی لانتوری درباره اسیدپاشی است. آسیبهای دیگر اجتماعی مانند بزهکاری، خودفروشی، نگاه ابزاری به زنان، خشونتمحوری، فساد اخلاقی نیز در این فیلم در پسزمینه دالها و مدلولهای محتوا و مضامین دیالوگها آورده شد. پاشا تبهکاری است که ادای رابینهود را درمیآورد. او به مردم کمک میکند، از طرفی جیب مردم را نیز میزند. این تصویر دوگانه از پاشا نشان دهنده عدم توازن سلامت روان و ذهن اوست. پاشا دوست دارد که خیر باشد، اما شرایط و کیفیت ناسالم زندگی فردی او و آشناییاش با سه خلافکار دیگر، او را از معیارهای انسانیاش دور و به شر نزدیک میکند. سینمای لانتوری به خوبی توانسته این دوگانگی شخصیتی را به مخاطب نشان دهد. «طبق نظریه اپستین (1994)، سیستم منطقی ما دریافتهای خود را از واقعیت در قالبهای ذهنی شناختی مانند، نمادها، کلمهها و شمارهها رمزگشایی میکند. در مطالعههای مربوط به اقناع، بیشترین توجه به واکنش های شناختی به پیامهای اقناعی مبذول شده است» (به نقل از کریگر، 2001: 899). لانتوری نوعی اقناع فرهنگ ازخودگذشتگی و ایثار است که چندان هم در میان ما غریبه نیست. به عنوان مثال آمنه بهرامی نوا در ۱۲ آبان سال ۱۳۸۳ در تهران، قربانی اسیدپاشی خواستگارش شد و او را بخشید. بنابراین مخاطبی که از سرنوشت آمنه آگاه است، با مفاهیم القا شده در لانتوری بیگانه نیست. مریم نماد آمنه است. آمنه مصداق عینی بخشش در جامعهای است که او را پرورانده است. وظیفه لانتوری یادآوری پیامهای سلامت به تماشاگران است. به عبارت دیگر، لانتوری از وجدان عمومی میگوید. و اینکه یک اسیدپاشی نه فقط مریم را آسیب رسانده بلکه یک افکار عمومی را تحت شعاع قرار داده است. روان مریم سرشار از توازن و تعادل روحی است. او علیرغم اینکه به شدت صدمه دیده و بینایی و زیبایی سیمای خود را از دست داده است، اما باز هم از روحیه شجاعت و بزرگمنشیاش کاسته نشد و در آخرین دقایق با تصمیمگیری در موقعیت بحران، پاشا را میبخشد. در حقیقت مریم سلامت روان دارد، شخصیت وی سفید است و پیامهای سلامت در قالب این کارکتر به درستی مخاطب القا میشود، هرچند بار اندوه و غم فیلم بالاست، و مضمون آن سراسر بدبختی و نکبت است. سیاهی در دیالوگها و تصاویر دیده میشود و مخاطب با فراغت خاطر به تماشای فیلم نمیپردازد. میتوان گفت که لانتوری در ارائه پیامهای سلامت هم موفق بوده و هم ناموفق. به تصویر کشیدن اعتیاد، مصرف مشروبات الکلی، دزدی، استفاده ابزاری از زنان (نقش تنفروشی باران برای اخاذی بچه پولدارها)، عشق بیمنطق، هوسرانی، کاربرد الفاظ نامتعارف و دشنامهای خارج از عرف، سلامت جامعه و مخاطبان را با چالش مواجه میکند که این مضامین محتوای اصلی لانتوری را تشکیل دادند. از طرفی شخصیت سالم و ایثارگر (خیر) مریم که به دنبال رضایت گرفتن از خانواده مقتولان است، حاضر نیست با خواستگاری که پدرش اختلاسگر است، ازدواج کند، و پس از قربانی اسیدپاشی شدن شجاعانه پاشا (شر) را میبخشد. وی نماد و مصداق عینی بخشش و ازخودگذشتگی است که مضمون سلامت را واضح و آشکار به مخاطب القا میکند.
در مجموع میتوان گفت که لانتوری فیلمی است که در موضع گیری توصیفیاش، به فرهنگ لایه لایه و موزائیکی جامعه پرداخته است. این فیلم کاراکترهایی را که نشانه اقشار اجتماعی مختلف هستند، را کنار هم چیده تا راجع به مسئله اخلاقی اظهارنظر کنند. کاراکتر روشنفکر (جامعهشناس) یا وکیل نمایانگر قشر تحصیلکرده جامعه هستند و نسبت به قصاص«دیدگاهی مداراگرانه» دارند. کاراکتر مرد مذهبی نماینده قشری است که در رابطه با قصاص دیدگاه تندرو و ضربتی دارد. به همین سیاق، فیلم، خصلت تکثر دیدگاهها و لایهلایگی جامعه را نه فقط با طرف دیالوگ قراردادن اقشار مختلف، بلکه با تناقضهای شخصیتی کاراکترها (پاشا) به تصویر کشیده است. بنابراین شاخصهای سلامت با گونه و نحوههای مختلفی به مخاطب ارائه شده است. هدف رسانه آگاهیبخشی در امر سلامت است. سینمای لانتوری با آگاهسازی مخاطبان از خطرات و آسیبهای اسیدپاشی، بزهکاری، فساد اخلاقی، و ناهنجاریهای اجتماعی، جامعه ناپاک را جامعه منزوی و تباهشده به تصویر کشیده است که در غایت آن جز تباهی و نابودی اعضای جامعه و دیوانگی چیز دیگری نیست. مخاطب هوشمند با بهرهگیری از نشانههای بهداشت روانی و ذهنی میتواند از آسیبهای اجتماعی آگاه شود و راههای مقابله و پیشگیری با آن را دریابد.
منابع و ماخذ:
· بابایی، نعمتالله (1386). روشهای موثر آگاهسازی در حوزه سلامت، تهران: فصلنامه پژوهش و سنجش، سال چهاردهم، شماره 49.
· خالقپناه، كمال (1388)، نشانهشناسي و تحليل فيلم: بررسي نشانهشناختي فيلم لاكپشتها هم پرواز مـيكننـد، فصلنامه مطالعات فرهنگي و ارتباطات، سال چهارم، شماره 12.
· خانیکی، هادی (۱۳۸۴)، بنیانهای مطالعات ارتباط و توسعه ملی در ایران، تهران: فصلنامه علوم اجتماعی، دانشگاه علامه طباطبایی، شماره ۲۸ و ۲۹.
· خانیکی، هادی و حبیب راثیتهرانی (1390). بررسی نگرش مخاطبان درباره تاثیر پیامهای سلامت تلویزیون، تهران: فصلنامه فرهنگ و ارتباطات، سال دوازدهم، شماره 15.
· خانیکی، هادی و عاطفی منش (1389). ارتباطات سلامت، دورنماها و زمینهها، تهران: فصلنامه علوم اجتماعی، دانشگاه علامه طباطبایی، شماره 36.
· سورين،ورنر. تانكارد، جيمز (1384). نظريههاي ارتباطات، (عليرضا دهقان، مترجم). تهران: دانشگاه تهران.
· مهديزاده، سيدمحمد (1389). نظريههاي رسانه؛ انديشههاي رايج وديدگاه هاي انتقادي. تهران: انتشارات همشهري.
· مهديزاده، مهدي (1387). رسانهها و بازنمايي، تهران، مركز مطالعات و توسعة رسانهها.
· Gerbner, G., Gross, L., Morgan, M., & Signorielli, N. (1980). “The ‘‘mainstreaming’’ of America”: Violence profile no. 11. Journal of Communication, 30(3), 10–29.
· Gerbner, G., Gross, L., Morgan, M., Signorielli, N., & Shanahan, J. (2002). “Growing up with television: Cultivation processes”. In J. Bryant & D. Zillman
· Green, M. C., & Brock, T. C. (2000). “The role of transportation in the persuasiveness of public narratives”. Journal of Personality and Social Psychology, 79, 701–721.
· Hall, Stuart (1997). The Work of Representation, In Cultural Representation and Signifying Practice, Sage Publication.
· Hawe, P., & Shiell, A. (2000). “Social capital and health promotion: A review”. Social Science and Medicine, 51, 871–885.
· Hsieh, Hsiu-Fang and Sarah E. Shannon. Three Approaches to Qualitative Content Analysis, Qualitative Health Research, November, 2005.
· John Wiley & Sons, Viswanath, K., Finnegan, J. R., Hannan, P. J., and Luepker, R. V. "Health and Knowledge Gaps: Some Lessons from the Minnesota Heart Health Program." American Behavioral Scientist, 1991, 34, 712-726.
· Kline, K. (2006). A decade of research on health content in the media: The focus on health challenges and sociocultural context and attendant informational and ideological problems. Journal of Health Communication, 11, 43-59.
· Krieger, N. (2001). “Historical roots of social epidemiology: Socioeconomic gradients in health and contextual analysis”. International Journal of Epidemiology, 30, 899–900.
· Lupton, D. (1999). Editorial: Health, illness and medicine in the media. Health, 3(3), 259-262.
· Mayring, Philipp. Qualitative Content Analysis, Qualitative social research, Volume 1 . No 2, 2000.
· Rogers, E., & Storey, D. (1987). "Communication campaigns". In C. Berger & S. Chaffee (Eds.), Handbook of communication science (pp. 817-846). Newbury Park, CA: Sage.
· Schiavo, R. (2007). Health communication: from theory to practice. 1st ed,
[1] . جشنواره فیلم سلامت برای نخستین بار در اول تا پنجم شهریور ماه 1395 با حضور با حضور وزیر بهداشت، جمع کثیری از هنرمندان، دانشجویان و خانوادهها، در سالن همایشهای رازی دانشگاه علوم پزشکی ایران آغاز شد، که در این مراسم لوح زرین و جایزه نقدی ویژه هیئت داوران، به دلیل "بازنمایی روابط نامناسب بر سلامت جوانان، واکاوی ریشههای خشونت و ترویج بخشش به جای خشونت" به رضا درمیشیان برای فیلم «لانتوری» اهدا شد (منبع ایسنا، 1395).
[2] World health organization
سازمان بهداشت جهانی یک سازمان تخصصی و ابسته به سازمان ملل متحد است که به عنوان مرجع هماهنگ کننده بهداشت عمومی بینالمللی عمل می کند. این سازمان که در 7 آوریل 1948 بنیانگذاری شد و مقر آن در شهر ژنو در سوئیس است، یکی از اهداف مهم این سازمان هماهنگ کردن تلاشهای بینالمللی برای حفظ و ارتقای سلامت است.
[3] Hsieh
[4] . ذکر این نکته الزامی است که مکالمه این دو کارکتر به صورت گسسته است و در مقابل یکدیگر نیستند و در شاتهای مختلف تنها مضمون تهاجمی علیه یکدیگر دارند و به هیچ وجه در تصویر مقابل هم قرار نگرفته اند.