Presenting a model for promoting employment creation in technical and vocational education in Tehran province
Subject Areas : Management
1 - Student
Keywords: Keywords: technical and professional training, job creation, technical and professional in Tehran province.,
Abstract :
The aim of the current research was to present a model for promoting employment in technical and vocational education in Tehran province. The research method was a mixed qualitative method based on grounded theory and structural equations model based on quantitative method. The research community in the qualitative part consisted of professors, specialists and experts in this field and in the quantitative part it consisted of experts and experts, experts and knowledgeable people. The number of samples in the qualitative section, which was selected purposefully, was 22, and in the quantitative section, 344 were selected using the Cochran formula. The research tool was a semi-structured interview and a researcher-made questionnaire. Analyzing the collected data, in the qualitative part by Delphi method and through coding (open, central and selective) using MAXQDA software and in the quantitative part by two descriptive and inferential methods using SPSS 16 and Smart software. Pls done. The results showed that there are eight components in explaining the appropriate model for providing a model for promoting employment creation in technical and vocational education in Tehran province; There are roles that include: financial and physical components, human resources, education and learning, scientific and innovation, economic and social education, management and evaluation, academic counseling, and finally physical, mental and psychological education. To check the fit of the model, check X2, R and RS; It was discussed that the existence of low X2 and the ratio of chi-2 to the degree of freedom is less than three,
ارائه مدل ارتقای اشتغالزایی در آموزشهای فنی و حرفهای استان تهران
چکیده
هدف پژوهش حاضر عبارت بود از ارائه مدل ارتقای اشتغالزایی در آموزشهای فنی و حرفهای استان تهران. روش پژوهش عبارت بود از روش ترکیبی کیفی به روش تئوری زمینه ای و مدل معادلات ساختاری به روش کمی. جامعه پژوهش در بخش کیفی عبارت بودند از اساتید، متخصصان و خبرگان در این حوزه و در بخش کمی عبارت بودند از خبرگان و صاحبنظران، متخصصین و افراد آگاه. تعداد نمونه در بخش کیفی که به صورت هدفمند انتخاب شد، 22 نفر و در بخش کمی، با استفاده از فرمول کوکران 344 نفر انتخاب شدند. ابزار تحقیق عبارت بود مصاحبه نیمهساختاریافته و پرسشنامه محقق ساخته. تجزیه و تحلیل دادههای جمع آوری شده، در بخش کیفی به روش دلفی و از طریق کدگذاری (باز، محوری و انتخابی) با استفاده از نرم افزار MAXQDA و در بخش کمی به دو روش توصیفی و استنباطی با استفاده از نرم افزارهای SPSS 16 و Smart PLS انجام شد. نتایج نشان داد هشت مولفه در تبیین الگوی مناسب برای ارائه مدل ارتقای اشتغالزایی در آموزشهای فنی و حرفهای استان تهران؛ نقش دارند که عبارتند از: مولفه مالی و فیزیکی، منابع انسانی، آموزش و یادگیری، علمی و نوآوری، تربیت اقتصادی و اجتماعی، مدیریت و ارزیابی، مشاوره تحصیلی، و در نهایت پرورش جسمی، روحی و روانی. جهت بررسی برازش مدل، به بررسی X2، R و RS؛ پرداخته شد که وجود X2 پایین و نسبت کاي دو به درجه آزادي کمتر از سه، و همچنین ضریب تعینن و ضریب تعیین تعدیل شده محاسبه شده؛ نشاندهنده برازش مناسب مدل بود.
واژگان کلیدی: آموزشهای فنی و حرفهای، اشتغالزایی، فنی و حرفهای استان تهران.
Providing a model for promoting employment creation in technical and vocational education in Tehran province
Abstract
The aim of the current research was to present a model for promoting employment in technical and vocational education in Tehran province. The research method was a mixed qualitative method based on grounded theory and structural equations model based on quantitative method. The research community in the qualitative part consisted of professors, specialists and experts in this field and in the quantitative part it consisted of experts and experts, experts and knowledgeable people. The number of samples in the qualitative section, which was selected purposefully, was 22, and in the quantitative section, 344 were selected using the Cochran formula. The research tool was a semi-structured interview and a researcher-made questionnaire. Analyzing the collected data, in the qualitative part by Delphi method and through coding (open, central and selective) using MAXQDA software and in the quantitative part by two descriptive and inferential methods using SPSS 16 and Smart software. Pls done. The results showed that there are eight components in explaining the appropriate model for providing a model for promoting employment creation in technical and vocational education in Tehran province; There are roles that include: financial and physical components, human resources, education and learning, scientific and innovation, economic and social education, management and evaluation, academic counseling, and finally physical, mental and psychological education. To check the fit of the model, check X2, R and RS; It was discussed that the existence of low X2 and the ratio of chi-2 to the degree of freedom is less than three, as well as the coefficient of determination and the adjusted coefficient of determination were calculated; It indicated the appropriate fit of the model.
Keywords: technical and professional training, job creation, technical and professional in Tehran province.
1. مقدمه
بدون تردید، آموزش و پرورش تأثیري آشکار در افزایش تولید و درآمدها دارد و دراین میان، آموزش متوسطه، بهویژه آنچه جنبه فنی و حرفهاي دارد، از مقولهی سرمایه گذاري تولیدي و وسیله توسعهی اقتصادي قلمداد میشود. همانطور که از هنرستانها انتظار میرود باید به عنوان مراکز تولید کار، عمل کنند و شهروندان کارآفرین تربیت نمایند . پرواضح است که آموزش و پرورش، عمل زیربنایی رشد و توسعه کشورها قلمداد شده است و از آن به منزله"صنعت رشد1" یاد میشود، لیکن در حال حاضر نارضایتی بسیاري از دول جهانی، از عملکرد آموزش و پرورش حاکی از نگرانی آنها از این موضوع است که اقتصاد کنونی و آینده و چالشهاي اجتماعی به نحوي مناسب پاسخگوي این نظام نیست. از دهه 1975 میلادی تاکنون اعتقاد بسیاري از کشورهاي توسعه یافته اروپایی و امریکایی این بوده است که کاهش رشد اقتصادي و شکست در رقابتهاي بینالمللی به نحوي متأثر از عملکرد نظام آموزش و پرورش بوده است. روشن است که رشد و توسعه اقتصادي کشورها با نظام آموزش و پرورش آنها گره خورده است و مطالعات اقتصادسنجی2 بسیاري نیز نشان داده اند که آموزش و پرورش، شاخص پیشرفت و توسعه اقتصادي کشورها محسوب میشود (باقری فر و صالحی، 1396، 12). با این مقدمه در این فصل به بررسی کلیات پژوهش پرداخته شده است. ارتقای اشتغالزایی در آموزشهای فنی حرفهای، نیاز به ایجاد سیستمهای حرفهای آموزش و شناسایی متغیرهای مؤثر بر آن است. همچنین، به غیر از آموزش عمومی، آموزش حرفهای یکی از طیفهای اصلی در جهان آموزش است. اصولاً، آموزش حرفهای میتواند در سطح آموزش عالی، آموزش متوسطه، پس از مدرسه، دورهها و آموزش و همچنین سایر آموزشها انجام شود. آموزش حرفهای بهمنظور توسعه تواناییهای مهارتهای نرم و (بهویژه) مهارتهای سخت برای آمادهسازی منابع انسانی (کار یا کارآفرینی) برای داشتن ارزشهایی است که میتواند بهطور قابلتوجهی به افزایش بهرهوری کمک کند. پیشبینی دیگر این است که انتظار میرود اجرای آموزش حرفهای بهطور تدریجی به افزایش رقابتپذیری کشور کمک میکند. طبق، ILO و یونسکو3، اصطلاح آموزشوپرورش فنی و حرفهای4 برای اشاره به جنبههایی از فرآیند آموزشی استفاده میشود که علاوه بر آموزش عمومی، مطالعه فناوریها و علوم مرتبط و کسب مهارتهای عملی را هم شامل میشود. همچنین نگرشها، درک و دانش مربوط به مشاغل در بخشهای مختلف زندگی اقتصادی و اجتماعی آنها را هم در برمیگیرد (پیلز5،2017). آموزش حرفهای، پروژهای مهم و قابلتوجه برای توسعه ظرفیتهای لازم برای رفع نیازهای جامعه، کمک به افراد برای شناسایی و کسب مهارت در مشاغل انتخابیشان و حفظ آن شایستگیها در طول عمر کار طولانی آنها است. همه اینها به فرآیند تفکر و عمل بستگی دارد (بیلت6، 2016). دیویی7 بیان کرد که آموزش حرفهای دو هدف کلیدی دارد: کمک به افراد برای شناسایی مشاغل مناسب برای آنها و همچنین توسعه ظرفیت برای انجام آن مشاغل از جمله اهداف اصلی آموزشهای فنی و حرفهای هستند (دیوید گایل و آنوین8،2019). امروزه برای رویارویی با چالشهای انقلاب صنعتی 4.0 (حتی 5.0) و تواناییهای قرن بیست و یکم، صلاحیتهای حرفهای باید گسترش یابد. صنعت به آموزش حرفهای نیاز دارد که توسعه فردی و اهداف اجتماعی مانند تفکر انتقادی، سازگاری، خلاقیت و کارآفرینی را بهعنوان پیشنیازهای مرتبط با نیروی کار در اولویت قرار دهد (هاج، اتکینز و سیمونز، 2016؛ بیلت، 2016؛ جونز9، 2018). در کشور آلمان که دارای یک سیستم برجسته دوگانه با ادغام تمرین مبتنی بر کار و یادگیری مبتنی بر مدرسه در طول دوره کامل مطالعه است، کارفرمایان نقش اصلی را دارند زیرا متعهد به استخدام دانشآموزان و ارائه مهارتها، مهارتهای عملی و آموزش موردنیاز به آنها هستند (نیرانجان10، 2018). در همین حال در کشورهای شمال اروپا مانند نروژ، آموزش حرفهای (بهویژه دانشکدههای فنی و حرفهای) بهعنوان منابع دانش و شایستگی هستند که بسیار مهم و مطلوب تلقی میشوند. در نتیجه، تقاضا برای نیروی کار فارغالتحصیل از کالجهای حرفهای در سیاستهای صنعتی اخیر نروژ بیشتر مورد تأکید قرار گرفته است (لوند و کارلسن11، 2020). نگرانی در مورد عدم رقابت در بازار کار به بحثهای سیاستی رسیده است. نگرانی فزایندهای در مورد افزایش تمرکز بازار و اثرات بالقوه آن بر اقتصاد، از جمله افزایش نشانهگذاریها و کاهش سهم نیروی کار وجود دارد (آزار، مارینسکو و استاینبام12، 2020). از سوی دیگر، این امر منجر به ایجاد اصلاحات در حمایت از نیروی کار، یعنی حفاظت در برابر اخراج و محدودیت در قراردادها برای دورههای زمانی خاص، پوشش مزایای بیکاری؛ و شدت سیاستهای فعال بازار کار نیز صادق است. (ایچورست و همکاران13،2017). در همین حال، در بسیاری از کشورهای انگلیسیزبان، بهویژه در استرالیا و کانادا، بهبود رابطه بین مدارک تحصیلی پس از متوسطه و اشتغال بیشتر نیروی کار مطابق با ساختار بازار کار موردتوجه مدیران آن کشورها میباشد تا ماهیت مدارک تحصیلی آنها و درجه اول موضوع تقاضا بازار در آنها بهصورت تخصصی رعایت گردد. در نتیجه بهجای عرضه مدارک تحصیلی به بررسی تقاضاهای موردنیاز بازار پرداخته شده است (ویلاهان و مودیه14،2017). آلمان، کانادا، بریتانیا، اتریش از جمله کشورهایی هستند که بر توسعه جنبههای آموزش حرفهای مستحکم و نوآورانه برای تقویت استراتژیهای آینده خود تمرکز میکنند (جونز15، 2018). یکی از اهداف آموزشی کارآفرینی در آموزشهای فنی و حرفه ای، بهبود توانایی های فردی و تخصصی مهارت آموزان است. آموزش فنی و حرفه ای می تواند از طریق دانش افزایی، باعث افزایش فرصت های بازار شده و سطح تقاضای کارآفرینی را ارتقاء بخشد. از این رو در این پژوهش محقق به دنبال ارائه مدلی جهت ارتقای اشتغالزایی در آموزشهای فنی و حرفهای استان تهران می باشد.
2. مروری بر ادبیات نظری
1-2- اهمیت و ضرورت مهارتآموزی و آموزش مهارت
امروزه، کار، اشتغال و بیکاری جوانان به علت عدم تسلط بر مهارتهای مورد نیاز به بازار کار، یکی از مهمترین چالشهای اقتصادی کشورها بوده است (تجری، صالحی عمران، مهرعلیزاده و علیزاده،1398؛ مقیمی، خنیفر، اردیبهشت و شریفی، 1397؛ یائو، 2019). برای مقابله با چنین بحرانها و چالشهایی، نظامهای اقتصادی دنیا، آموزشهای فنی و حرفهای را به عنوان راهکاری جهت توانمندسازی افراد و توسعهی پایدار ملی، ممانعت از بیکاری، پاسخ به نیاز جوامع به نیروی کار ماهر، افزایش بهرهوری و دستیابی به فرصتهای شغلی و بهبود کیفیت زندگی بررسی کرده است (تابسری و بانسنگ، 2013؛ جمالی، نیلی و شادفر، 1394؛ لیتکه و سانگ،2015؛ نیرر، 2009؛ یونسکو، 2016). تاریخچه آموزش فنی و حرفهای در ایران نیز از دیرباز موردتوجه سیاستگذاران نظام آموزش عالی بوده است. آموزشهای فنی و حرفهای در کشور در سال 1344 تحت عنوان انستیتوهای تکنولوژی بر اساس مجوز رسمی وزارت فرهنگ و آموزش عالی (سابق) با ارائه اساسنامهای تعیینشده و جهت تربیت تکنسینهای درجهیک (دستیار مهندس و مهندس عملی) تحت نظر هیأت امنای پلی تکنیک تهران با سطحبندی دوساله تأسیس گردیده است. در سال 1348 مراکز تربیتمعلم فنی و حرفهای تحت پوشش دفتر امور مدارس عالی فنی و حرفهای وزارت آموزشوپرورش نیز آغاز به کار نموده است. همچنین، در سال 1359 همزمان با تعطیلی دانشگاهها و مراکز آموزش عالی کشور، در برنامههای درسی و آموزشی انستتیتوهای تکنولوژی تغییرات بنیادی به وجود آمده است و پس از بازگشایی دانشگاهها و مراکز آموزش عالی، با تکیه بر اصول حاکم بر آموزشهای فنی و حرفهای و ضوابط شورای عالی انقلاب فرهنگی، این مراکز مجدداً عهدهدار اجرای دورههای کاردانی باهدف تربیت تکنسینهای فنی در رشتههای مختلف مورد نیاز بخشهای صنعتی کشور برگزار کرده است. از سال 1365-1366، مدارس عالی، به موازات اجرای دورههای کاردانی ناپیوسته، اقدام به تربیت دبیر فنی در سطح کارشناسی ناپیوسته توسط برخی از آموزشکدهها (انستیتوهای تکنولوژی) برگزار نمود. از سال تحصیلی 1374-1375، دنبال تصویب و اجرای نظام جدید آموزش متوسطه، دوره 2 ساله کاردانی پیوسته در رشتههای فنی و حرفهای در کلیه آموزشکدههای فنی وحرفهای کشور به اجرا درآمده است. نهایتاً دانشگاه فنی و حرفهای از سال 1390، به عنوان تنها دانشگاه متولی آموزش عالی فنی و حرفهای در با مجوز رسمی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری کار خود را آغاز نمود. یکی از مفاهیم منجر به اشتغالزایی در آموزشهای فنی و حرفهای، واژه کارآفرینی است که امروزه اهمیت کارآفرینی در توسعۀ جوامع آشکار و نقش آموزشهای فنی و حرفهای در این بخش تأثیرگذار میباشد. کارآفرینی نقش کلیدی در بهبود بهرهوری، افزایش فعالیتهای نوآورانه و بهبود ظرفیت نوآورانه و رقابتی در سازمانها دارد و به عنوان موضوع مهمی مطرح است (مک دوگال و اویت16، 2000). کارآفرینی از فاکتورهای اصلی ایجاد ارزش اقتصادی و ابزاری کارآمد برای ایجاد اشتغال اثربخش و کاهش تعداد بیکاران تلقی میشود. همچنین، کارآفرینی بهمنظور افزایش رشد اقتصادی، بهبود استانداردهای زندگی و افزایش درآمدهای مالیاتی موردتوجه سران حکومتها و دولتها است. واژۀ کارآفرینی از کلمه فرانسوی17 گرفته شده است که به معنای متعهد شدن است. این واژه در سال 1848 توسط جان استوارت میل، وارد زبان انگلیسی شده است (احمدپور داریانی، 1384). سیاستها و برنامههای اشتغالزایی به انواع مختلفي تقسیمبندی میشود كه يكي از مهمترین آنها تقسیمبندی سازمان بینالمللی نيروي كار است كه شامل سیاستهاي فعال مستقيم و غيرمستقيم و سیاستهاي منفعل بازار کار بوده است. سیاستهای فعال غیرمستقیم بازار کار شامل آموزشهای فني و حرفهای و ساير آموزشها، بازآموزي بيكاران، انطباق برنامههای نظام آموزشي كشور با نيازهاي بازار کار و ايجاد انعطافپذیری در آنها، ارائه مشاوره به نيروي كار، اطلاعرسانی به نيروي كار و كارفرمايان و مشاركت و همراهي در جستجوي كار براي بيكاران بوده است. برنامههای اشتغالزایی سیاستهاي فعال مستقيم بازار کار شامل ايجاد مشاغل كوچك است كه كشورها عمدتاً در بخشهای عمومي مثل ساختمانسازی، تميزي محیطزیست، بهداشت و غيره كار ايجاد میکنند. كمك به بيكاران براي وارد شدن در فعالیتهای بازرگاني كوچك و واسطهگریها، اعطاي کمکهای مالي بهمنظور خوداشتغالی آنان، پرداخت هاي يارانه به كارفرمايان بخش خصوصي، پرداخت يارانه به افراد براي خوداشتغالی، آموزش و بازآموزي بيكاران و جستجوي شغل از سیاستهاي فعال مستقيم بازار کار به شمار میرود. گروه سوم، سیاستهای منفعل بازار كار است كه در آن مستقيماً براي بهبود زندگي بيكاران به آنان پول پرداخت میکند. بهطور خلاصه، سیاستهای اشتغالی زایی به کشورها کمک میکنند تا بتوانند نیروی انسانی کارآمد را تربیت کرده و بر اساس نیاز به بازار کار، انتقال دهند.
2-2- استانداردسازی و مهارت آموزی از نگاه سند تحول بنیادین
در برنامه تحول بنیادین مدرسه ركن اصلي نظام آموزشي و جلوه اي از تحقق مراتب حيات طيبه، کانون عرضهی خدمات و فرصتهاي تعليمی و تربيتي، زمينهساز درک و اصلاح موقعيت توسط دانشآموزان و تکوين و تعالي پيوستهی هويت آنان بر اساس نظام معيار اسلامي است. مدرسه مكاني امن و غني شده از برنامه هاي آموزشي و پرورشي براي همه دانشآموزان است و نقش آن علاوه بر ارتقاي دانش و مهارت دانشآموزان، ايجادآمادگي در آنان متناسب با انتظارات حال و آينده جامعه است . در چنين شرايطي و در افق چشم انداز 20 ساله كشور، مدرسه تبديل به مكاني خواهد شد كه دانشآموزان از حضور فعال در آن لذت میبرند و از تركنمودن آن اكراه دارند. در اين مدرسه دانشآموز نه تنها در بخش آموزش بلکه در زمينه تربيت ديني و اخلاقي خود با معلمان مشارکتي فعال دارد. بنابراين دانشآموز، مرکز توجه و محور فعاليتها ست. به عبارت ديگر، در اين مدرسه رويکرد دانشآموز محوري در کنار رويکردهاي موضوعمحوري و معلممحوري مورد تأکيد و توجه است. (حاجی بابایی،1391، 53-52)
در سند تحول بنیادین (1390) « مسئولیت پذیری همه جانبه، مشارکت اجتماعی و داشتن روحیه جمعی و مهارت مورد نياز جامعه»و «روحيه كارآفريني، كسب شايستگيهاي عام حرفه اي و مهارتي و هنري زمينه ساز کار مولدّ» به عنوان دو گزاره ارزشی نظام تعلیم و تربیت رسمی عمومی ذکر شده اند که این خود بیانگر اهمیت و توجه ویژه به مهارت آموزی در نظام آموزشی کشور میباشد. یکی از هدفهاي عملياتي سند تحول بنیادین، پرورش تربيت يافتگاني است که:«داراي حداقل يك مهارت مفيد براي تأمين معاش حلال باشند بهگونه اي كه در صورت جدايي از نظام تعليم و تربيت رسمی در هر مرحله، توانايي تأمين زندگي خود و ادارهی خانواده را داشته باشند.» لیکن علیرغم این تأکید بر مهارتآموزی همانگونه که مرادی دهقی و همکاران (1397)به نقل از زعفرانیان بیان کرده اند:
3-2- چالشهای اساسی هنرستانهای فنیوحرفهای و کاردانش
هدف اصلی موسسات حرفه ای، آماده سازی دانش آموزان برای اشتغال موفق در بازار کار است. این شرط را می توان از طریق برنامه درسی مناسب و جامع و یک کارگاه مجهز با امکانات آموزشی مربوطه برآورده کرد. کارگاههای آموزشی مدارس فرصتهایی را برای آموزش عملی دانشآموزان در زمینه مهارتهای فنی خود برای توسعه آینده بخشهای اصلی اقتصاد به منظور پاسخگویی به نیازهای اساسی برق، راه و ماشین آلات و غیره فراهم می کنند. پروژه های عملی دانش آموزان بخش مهمی از برنامه درسی در آموزشکدههای فنی است، اما یک محیط مدرسهی پشتیبان یک ضرورت اساسی برای اجرای موفقیت آمیز برنامه درسی است .این جنبه از برنامه درسی فقط در مواردی قابل اجرا خواهد بود که امکانات موجود در کارگاه کافی و مرتبط باشد (عمر18 و ماجی19، 2010، 65 ).
حسن پور (1397) به نقل از نویدی و محمدی (1390) عوامل بازدارنده تحقق هدفهای تأسیس هنرستانهای فنیوحرفهای و کاردانش را چنین بیان می کند:
1) توزیع نامناسب رشتههای کاردانش در کشور
2) نابسامانی وضعیت اقتصادی و بازار کار
3) ناهماهنگی میان نیازهای جامعه و برنامههای آموزشی فنیوحرفهای
4) نبود یک نهاد سیاستگذار در سطح ملی و مشخص نبودن چشمانداز و مأموریت اصلی تشکیل بخش آموزشهای فنیوحرفهای
5) مناسب نبودن ساختار بخشهای صنعت، خدمات و کشاورزی برای آموزش فنیوحرفهای
6) مشکل سرمایهگذاری در بخش آموزش فنیوحرفهای
7) پایین بودن منزلت اجتماعی آموزشهای فنیوحرفهای و گرایش عمومی جوانان برای ورود به دانشگاه
8) کمبود فرهنگ پژوهش و ارزشیابی
9) ابهام درباره «مراحل» و «مکانها»ی مناسب برای آموزش فنیوحرفهای
10) رعایت نکردن اصل واقعبینی در تدوین برنامههای آموزش فنیوحرفهای
11) مستقل بودن کار و تلاش از رفاه شخصی و منزلت اجتماعی
محمدعلی (1390) در مقاله خود اهم مشکلات و چالشهای دروننهادی و بروننهادی آموزشهای فنیوحرفهای در ایران را اینگونه فهرست کرده است:
1) ناشناخته بودن نیازهای کیفی بازار کار
2) کمبود اطلاعات جدید درباره نیروی کار
3) کمبود مشاوران حاذق و مطلع در هنرستانهای فنیوحرفهای و کاردانش
4) کمتوجهی به تشکیل سرمایههای انسانی
5) مشارکت غیرفعال بخش خصوصی در آموزشهای فنیوحرفهای
6) نارسایی قوانین و مقررات
7) فراهم نبودن بستر لازم برای افزایش آگاهیهای حرفهای در آموزشهای عمومی
8) عدم دسترسی کامل دانشآموزان، به ویژه دختران روستایی، به آموزشهای فنیوحرفهای
9) اجرا نشدن کامل سیاستهای مصوب مربوط به آموزشهای فنیوحرفهای
10) فقدان استانداردهای شغلی و حرفهای
11) نبود سطح هماهنگی مهارتی بین ارائهدهندگان آموزشهای فنیوحرفهای
12) نبود نظام تضمین و کنترل کیفیت در آموزشهای فنیوحرفهای
از آنجا که شرط معدل برای ورود به هنرستان وجود ندارد، اکثر صندلیهای هنرستانها را دانشآموزانی پرکردهاند که از روی ناچاری و اجبار به دلیل سطح نمرات بسیار پایین در سالهای گذشته و بنیه علمی ضعیف و همچنین بدون علاقه و استعداد انجام کارهای مهارتی وارد هنرستان شدهاند. از این رو به تدریج در طول سالها، این باور و نگرش در بیشتر دانشآموزان و والدین آنان به وجود آمده که هنرستان جای دانشآموزان ضعیف است. همین باور به صورت فرهنگ سازمانی در میان مسئولان امر و مدیران مدارس و معلمان ریشه دوانده است، به طوری که به جای اینکه دانشآموز قوی اما علاقهمند و مستعد به رشتههای مهارتی را به سوی هنرستانها سوق دهند با والدین آنان همسو میشوند و به اجبار آنان را به مدارس متوسطه نظری که مشخص نیست چه آینده شغلی در انتظارش باشد، هدایت میکنند. علاوه بر این، حضور تعداد زیاد دانشآموزان بیعلاقه و بیانگیزه با بنیه علمی ضعیف، کار معلمان شاغل در هنرستان را دوچندان میکند. آنها باید در کنار تدریس با بیان مزایای رشتههای هنرستان نسبت به دبیرستان، بارقه امید و انگیزه را در هنرجویان به وجود آورند و آنان را به درس و آینده شغلیشان علاقهمند سازند تا شاهد پیشرفت تحصیلی آنان باشند. مسئله فرهنگی دیگر این است که هنوز هدف اصلی هنرستان که همانا حرفه و مهارتآموزی و کارآفرینی با حداقل مدرک دیپلم و نه لزوماً ورود به دانشگاه و تحصیلات عالیه است، برای برخی کارشناسان و مسئولان جا نیفتاده است (حسن پور،1397، 35)
4-2- ارتباط آموزشهای فنی وحرفهای و کاردانش با توسعه اقتصادی
ارتباط آموزش های فنی وحرفه ای و کاردانش با توسعه را می توان از جنبه های زیر بررسی کرد:
1) تشکیل سرمایه انسانی
2) شتاب دهی به تولید
3) اشتغال و مقابله با بی کاری
4) کارآفرینی
5) کار و حرفه
6) اقتصاد دانش محور (شریف زاده،1392، 12و 13).
5-2- دوره گذار اقتصادی و علل پدید آمدن مشکلات چالش برانگیز آن
«دوره گذار» به دوره زمانی خروج از مدرسه و نخستین ورود به یک شغل ثابت یا رضایت بخش اطلاق می شود. این دوره زمانی به منزله یک دوره بحرانی و در حال تغییر زندگی اقتصادی و اجتماعی است که گروه سنی 24-15 سال را در بر می گیرد. در این دوره جوانان مهارت های خود را توسعه می دهند تا به کمک آن بتوانند به اعضای مولد جامعه تبدیل شوند (شریعت زاده، 1393: 16).
بر مبنای مفاهیم اقتصادی، گذار دانش آموزان متأثر از تعامل بین نظام آموزشی و نظام کار و اشتغال در کشور است. به عبارت دیگر، بین عرضه و تقاضا تعامل صورت می گیرد. این عوامل به دو دسته کلی تقسیم می شوند (شریعت زاده، 1393: 17 و 18).
هر قدر بروندادها با ویژگی ها و مختصات مورد نیاز نظام تقاضا، از نظر کمیت و کیفیت تناسب بیشتری داشته باشد، فرایند گذار از مدرسه به دنیای کار روند مناسب تری خواهد داشت. وضعیت گذشته و حال نظام آموزش وپرورش در ایران نشان می دهد که این نهاد عموماً در برابر فشارهای اجتماعی- سیاسی و تقاضا برای آموزش، منفعلانه عمل می کند. لذا فرایند آموزش و تربیت به گونه ای رقم می خورد که دانش آموختگان و بروندادهای نظام آموزش وپرورش حتی با فرض آنکه درک و فهم درستی از موضوعات و مفاهیم مورد آموزش داشته باشند، قادر نیستند از آموخته های خود در محیط اشتغال و بازار کار بهره بگیرند. کارفرمایان همواره از عملکرد و توانمندی آن ها گله و شکایت دارند، زیرا نقش منفعلانه آموزش وپرورش سبب شده است که برنامه ریزی درسی و آموزشی بر مبنای امکانات موجود و در اختیار آموزش وپرورش طراحی شود و به اجرا درآید. (منبع: همان)
6-2- تغییرات محیط اقتصادی ـ اجتماعی
تغییرات در متغیرهای کلان اقتصادی (مانند نرخ رشد اقتصادی، نرخ تورم یا تولید ناخالص داخلی) از یک طرف و تغییرات سریع در عرصه فناوری از طرف دیگر سبب می شود که نظام کار و اشتغال (تقاضا) ناپایدار شود و کمیت و کیفیت تقاضای نیروی انسانی دائماً در نوسان و تغییر باشد.
7-2- چالش های فرهنگی و اقتصادی هنرستان ها
قبل از پرداختن به چالش های موجود و تعیین میزان فاصله وضعیت کنونی هنرستان ها از هدف های کلی خود و به منظور ایجاد دیدگاه وسیع تر در این زمینه، در ادامه به تجزیه و تحلیل هدف های کلی هنرستان ها می پردازیم. (منبع: همان)
تغییرات در متغیرهای کلان اقتصادی از یک طرف و تغییرات سریع در عرصه فناوری از طرف دیگر سبب می شود که نظام کار و اشتغال (تقاضا) ناپایدار شود و کمیت و کیفیت تقاضای نیروی انسانی دائماً در نوسان و تغییر باشد (منبع: همان)
8-2- عوامل بازدارنده تحقق هدف های تأسیس هنرستان های فنی وحرفه ای و کاردانش:
1) توزیع نامناسب رشته های کاردانش در کشور؛
2) نابسامانی وضعیت اقتصادی و بازار کار؛
3) ناهماهنگی میان نیازهای جامعه و برنامه های آموزشی فنی وحرفه ای؛
4) نبود یک نهاد سیاست گذار در سطح ملی و مشخص نبودن چشم انداز و مأموریت اصلی تشکیل بخش آموزش های فنی وحرفه ای؛
5) مناسب نبودن ساختار بخش های صنعت، خدمات و کشاورزی برای آموزش فنی وحرفه ای؛
6) مشکل سرمایه گذاری در بخش آموزش فنی وحرفه ای؛
7) پایین بودن منزلت اجتماعی آموزش های فنی وحرفه ای و گرایش عمومی جوانان برای ورود به دانشگاه؛
8) کمبود فرهنگ پژوهش و ارزشیابی؛
9) ابهام درباره «مراحل» و «مکان ها»ی مناسب برای آموزش فنی وحرفه ای؛
10) رعایت نکردن اصل واقع بینی در تدوین برنامه های آموزش فنی وحرفه ای؛
11) مستقل بودن کار و تلاش از رفاه شخصی و منزلت اجتماعی (نویدی و محمدی، 1390: 44).
مشکلات و چالش های درون نهادی و برون نهادی آموزش های فنی وحرفه ای در ایران را این گونه فهرست شده است: (محمدعلی، 1390، 4).
1) ناشناخته بودن نیازهای کیفی بازار کار؛
2) کمبود اطلاعات جدید درباره نیروی کار؛
3) کمبود مشاوران حاذق و مطلع در هنرستان های فنی وحرفه ای و کاردانش؛
4) کم توجهی به تشکیل سرمایه های انسانی؛
5) مشارکت غیرفعال بخش خصوصی در آموزش های فنی وحرفه ای؛
6) نارسایی قوانین و مقررات؛
7) فراهم نبودن بستر لازم برای افزایش آگاهی های حرفه ای در آموزش های عمومی؛
8) عدم دسترسی کامل دانش آموزان، به ویژه دختران روستایی، به آموزش های فنی وحرفه ای؛
9) اجرا نشدن کامل سیاست های مصوب مربوط به آموزش های فنی وحرفه ای؛
10) فقدان استانداردهای شغلی و حرفه ای؛
11) نبود سطح هماهنگی مهارتی بین ارائه دهندگان آموزش های فنی وحرفه ای؛
12) نبود نظام تضمین و کنترل کیفیت در آموزش های فنی وحرفه ای.
شاخه کاردانش از نظر تناسب با نیازها، شرایط و امکانات موجود در کشور از چند منظر با چالش اساسی مواجه است:
1) شفاف نبودن نیازهای کیفی نیروی انسانی در بازار کار کشور؛
2) متناسب نبودن هدف گذاری با شرایط اجتماعی و فرهنگی موجود در جامعه؛
3) نامتناسب بودن هدف گذاری با امکانات جامعه؛
4) نامتناسب بودن هدف گذاری با ساختار اشتغال در بازار کار ایران (شریعت زاده، 1392: 7 و 8)
9-2- بررسی نحوه آموزشهای حرفهای در کشورهای جهان
آموزشهای کاربردی و فنی و حرفهای، بهصورت آموزشهای حرفهای در کشورهای پیشرفته جهان، بهصورت های مختلف در حال پیادهسازی است. بررسی نحوه عملکرد این آموزشها، میتواند کمک زیادی به نحوه اجرا و پیادهسازی این آموزشهای فنی و حرفهای در کشورهای در حال توسعه (مثل ایران) داشته باشد. در آلمان که دارای یک سیستم برجسته دوگانه20 با ادغام تمرین مبتنی بر کار و یادگیری مبتنی بر مدرسه در طول دوره کامل مطالعه است، کارفرمایان نقش اصلی را دارند زیرا متعهد به استخدام دانشآموزان و ارائه مهارتهای عملی و آموزش موردنیاز به آنها هستند (نیرانجان21، 2018). در همین حال در کشورهای شمال اروپا مانند نروژ، آموزش حرفهای (بهویژه دانشکدههای فنی و حرفهای22) بهعنوان منابع دانش و شایستگی مهم و مطلوب تلقی میشود. در نتیجه، تقاضا برای نیروی کار فارغالتحصیل از کالجهای حرفهای در سیاستهای صنعتی اخیر نروژ بیشتر مورد تأکید قرار گرفته است (لوند و کارلسن23، 2020). نگرانی در مورد عدم رقابت در بازار کار به بحثهای سیاسی رسیده است. در نتیجه، تقاضا برای نیروی کار فارغالتحصیل از کالجهای حرفهای در سیاست صنعتی اخیر نروژ بیشتر مورد تأکید قرار گرفته است. (آزار، مارینسکو و استاینبام24، 2020). این امر بهویژه در مورد اصلاحات در حمایت از نیروی کار، یعنی حفاظت در برابر اخراج و محدودیت در قراردادها برای دورههای زمانی خاص، پوشش مزایای بیکاری و شدت سیاستهای فعال بازار کار نیز صادق است (ایچورست و همکاران25،2017). در همین حال، در بسیاری از کشورهای انگلیسیزبان، بهویژه در استرالیا و کانادا، بهبود رابطه بین مدارک تحصیلی پس از متوسطه و اشتغال بیشتر، به ساختار بازار کار بستگی دارد تا ماهیت مدارک تحصیلی آنها و درجه اول در موضوع تقاضا بازار از اهمیت بالایی برای سیاستگذاری دارد (ویلاهان و مودیه26،2017). آلمان، کانادا، بریتانیا و اتریش از جمله کشورهایی هستند که بر توسعه جنبههای آموزش حرفهای مستحکم و نوآورانه برای تقویت استراتژیهای آینده خود متمرکز هستند (جونز27، 2018). در مورد چین، از زمانی که دولت در سال 1978، انتقال سیستم اقتصادی از یک اقتصاد برنامهریزیشده به یک اقتصاد بازار محور را ترویج کرد، چین توسعه اقتصادی سریع و رشد اقتصادی عظیمی را تجربه کرده است. دولت چین اصلاحات تدریجی بازار کار را اعمال کرد که در آن دولت بخش عمومی (مانند شرکتهای دولتی) را حفظ و کنترل میکند و همزمان بخش خصوصی (مانند شرکتهای خصوصی، شرکتهای با مالکیت خارجی و بخش خوداشتغالی) را ارتقا میدهد (ما28، 2018).
10-2- نقش سیاستگذاریها و تصمیمهای مدیریتی در اشتغالزایی آموزشهای فنی حرفهای
در چرخه خطمشی عمومی، تدوین سیاست یکی از مراحل حیاتی است. تدوين سياست پس از پذيرش مشكل عمومي كه نياز به توجه دولت دارد انجام میشود (هولت و موخرجی29،2016). تدوین سیاست را بهعنوان مرحله سیاستگذاری توصیف میکنند که در آن گزینههای مختلف موجود در نظر گرفته میشود و سپس به مجموعههایی تقلیل مییابد که میتواند توسط بازیگران سیاست مربوطه، بهویژه در دولت، باید مورد توافق قرار گیرد و میتواند برای پرداختن به مسائل سیاست استفاده شود. تدوین سیاست، همچنین میتواند بهعنوان توسعه جایگزینهای سیاست برای حل مشکلات در دستور کار عمومی تعریف شود. تدوین سیاست در بوروکراسیهای دولتی، دفاتر گروههای ذینفع، کمیتههای قانونگذاری، جلسات کمیسیون ویژه و سازمانهای برنامهریزی خطمشیها انجام میشود که اینها بهعنوان اتاقهای فکر شناخته میشوند (دای30،2013). از سوی دیگر، اصطلاحات تدوین سیاست با اصطلاح "برنامهریزی سیاست" بیان شده است (نوپفل و همکاران31،2011). علاوه بر این، برنامهریزی سیاست در چارچوبی به نام برنامه سیاسی اداری32 ساخته شد. برنامه سیاسی اداری، مجموعهای از اقدامات و هنجارهای نظارتی را نشان میدهد که توسط مجلس، دولت و مقامات اجرایی برای اجرای سیاستهای عمومی ضروری تشخیص داده میشود (نوپفل و همکاران،2011). دو عنصر اصلی در چارچوب برنامه سیاسی اداری وجود دارد: عناصر حقیقی و عناصر نهادی، هر دو عنصر دارای مشتقات مختلف هستند. عناصر حقیقی عبارتاند از هسته یا لایههای درونی که عبارتاند از: 1) مشخص کردن اهداف 2) عناصر ارزیابی و 3) عناصر عملیاتی. در ضمن، عناصر نهادی، پوسته بیرونی هستند که عبارتاند از: 1) ترتیبات سیاسی-اداری (امکانات مالی و سایر منابع) و 2) عناصر رویهای (نوپفل و همکاران33،2011).
11-2- پیشینه پژوهش های داخلی و خارجی
محمدشفيع وهمکاران (1399)، در مقاله خود به بررسی ارتقاي کيفيت تدريس در آموزش عالی فنی و حرفهای با تأکيد بر رويکرد اشتغال زايی و مهارت محوري پرداخته است. طبق یافتههای انجام شده در این مقاله در بخش کیفی استفاده از روشهای تدریس مبتنی بر فعالیت تجربی، کاربست دانش نظری در عمل، تدریس در محیط واقعی کار، استفاده از آموزش مبتنی بر کار گروهی، استفاده از تکنسینهای کارگاهی خبره و تعاملی بودن ارتباط بین استادکاران و دانشجویان از راهحلهایی بوده است که بر کیفیت تدریس مؤثر هستند. همچنین، نتایج در بخش کمی مشخص شده است که راهکارهای تبیین شده در بهبود کیفیت تدریس مؤثر میباشد. بنابراین، بر اساس نتایج پژوهش، لازم است شیوهی تدریس در آموزش عالی فنی و حرفهای جهتگیری متفاوتی نسبت به سایر زیرنظامهای آموزش عالی پیدا کند و بر مهارت محوری و اشتغالزایی تمرکز کند. هدف این پژوهش، شناسایی راهکارهای ارتقای کیفیت تدریس در آموزش عالی فنی و حرفهای با رویکرد اشتغالزایی بوده است. این مقاله باهدف کاربردی و با روش تحقیق ترکیبی اکتشافی انجام شده است. مشارکتکنندگان بالقوهی پژوهش در بخش کیفی شامل، صاحبنظران حوزه برنامه درسی، اعضای هیأت علمی دانشگاههای فنی و حرفهای کشور و کارفرمایان بوده است که با رویکرد نمونهگیری هدفمند و روش گلوله برفی تعداد 18 نفر از آنها انتخاب گردیده است. جامعه آماری نیز تمامی مدرسان دانشگاه فنی و حرفهای شریعتی تهران بوده است که به روش نمونهگیری طبقهای انجام شده است. حجم نمونه تعداد 230 نفر بوده است جمعآوری دادهها از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته و پرسشنامه محقق ساخته انجام شده است.
فرخی (1397)، جایگاه سازمان آموزش فنی و حرفهای کشور در چهارچوب صلاحیت حرفهای ملی را بررسی کرده است. در ابتدا با بررسی مبانی نظری و مفاهیم صلاحیت به تاریخچه نظام صلاحیت حرفهای در جهان، قلمرو و گونه شناسی انواع چارچوب صلاحیت پرداخته است. روش تحقیق آن توصیفی- اکتشافی، بوده است و همچنین از نوع تحقیقات کاربردی است. دادهها و اطلاعات به روش کتابخانهای و مراجعه به اسناد و مدارک علمی و سازمانی مکتوب و اینترنتی جمعآوری گردیده شده است. بررسیهای صورت گرفته با استفاده از تحلیلهای ثانویه و بر اساس تجربه زیسته و بررسی دادهها و اطلاعات دستهبندیشده در دو وضعیت موجود و مورد انتظار صورت گرفته است. نمونه آماری آن طبق گفتهها شامل 34 منابع معتبر علمی عمدتاً خارجی و اسناد سازمانی بوده است که به صورت هدفمند بررسی شدهاند مناسبترین چارچوب صلاحیت حرفهای دارای یک رویکرد جامع و ناشی از چارچوبهای بخشی با توافق ذینفعان و شرکای اجتماعی مهارتآموزی بوده است. همچنین استانداردهای آموزشی سازمان از نظر سطح مهارت دارای توزیع و پراکندگی متناسبی با ترکیب و بافت
مشاغل کشور و در نتیجه چارچوب صلاحیت حرفهای ملی نبوده است. علاوه بر آن، ارائه آموزشهای دولتی و غیردولتی سازمان در مقایسه با جمعیت فعال کشور تناسب سنی نداشته است و متضمن یادگیری مادامالعمر برای افراد جامعه نبوده است. از این رو، سازمان نیازمند غنی شدن و تقویت استانداردهای آموزشی و تمرکز بیشتر به آموزش شاغلین برای حضور پررنگ تر در چارچوب صلاحیت حرفهای میباشد و نیازمند استقرار سازوکارهای معادلسازی گواهینامه با مدارک رسمی و تجمیع و انتقال اعتبارات آموزشی است.
خلاقی (1392)، در پژوهش خود، الگوي تدوين چارچوب مفهومي در آموزش فني و حرفهای را بررسی کرده است. يكي از كارهاي مهمي كه در مطالعات مربوط به توليد سند ملي آموزشوپرورش، بهویژه در زمینه اقتصادي– حرفهای موردتوجه قرار گرفته است، ارائه الگو يا یک چارچوب مفهومي میباشد. زيرا درك و تبيين مفاهيم كلي مانند آموزش فنی و حرفهای، با پیشینهای بلندمدت، كه در چند دهه اخير تغييرات و تحولات متعددی داشته است، ارائه اين چارچوب مفهومي را ضروري کرده است. به همين منظور این مقاله باهدف تهيه و ارائه اصول، مبانى و الگوى نظرى آموزش فني و حرفهای انجام شده است. پرسش اصلى این پژوهش، این است که براي تدوين يك چارچوب مفهومى چه عناصري مهم هستند و چگونه باید آنها را سازماندهی کرد؟ بهعبارتیدیگر، تدوين يك چارچوب نظري مطابق با چه الگوییهایی است و داراى چه فاکتورهایی است؟ اين مقاله به روش اسنادي و تحليلى از طريق تحليل منابع و نتايج تحقيقات انجام شده است. روش تحقیق آن كيفى بوده است و از نظر هدف، از نوع پژوهشهای بنيادي محسوب میشود. نتايج یافتهها منجر به ارائه الگويى براى تدوين چارچوب نظرى در آموزش فنی وحرفه ای شده كه داراي 7 مولفة اصلى شامل فلسفه، اصول و قواعد، سير تاريخى، عناصر مفهومى، عناصر محيطي، نقاط قوت و ضعف و در نهایت رويكردهاى اجراى آموزش فني وحرفهای بوده است.
رحمان و همکاران34 (2021)، در مقاله خود سیاست در ادغام فارغالتحصیلان آموزش حرفهای در بازار کار در اندونزی را تدوین کرده است. هدف این مقاله، تحلیل فرمول سیاست در ادغام فارغالتحصیلان آموزش حرفهای با بازار کار در اندونزی بوده است. هدف مورد انتظار این تحقیق بهبود کیفیت تدوین سیاست در آموزش حرفهای و افزایش جذب گسترده فارغالتحصیلان آموزش حرفهای به بازار کار در اندونزی بوده است. چارچوب تدوین خطمشی با الگوی برنامه سیاسی اداری بوده که از این عناصر تشکیل شده است: در این تحقیق از اهداف ملموس، عناصر ارزیابی، عناصر عملیاتی، ترتیبات سیاسی-اداری و عناصر رویهای استفاده شده است. این پژوهش از روش کیفی با مطالعه پدیدارشناسی استفاده کرده است. نتایج نشان داده است که تدوین سیاست در ادغام فارغالتحصیلان آموزش حرفهای با بازار کار در اندونزی کاملاً بهینه نیست. در برخی از نقاط ضعف وجود دارد که به نکات مهمی مربوط میشوند، مانند فاصله زیاد بین نسبت پیشبینیشده فرصتهای شغلی در سال با تعداد فارغالتحصیلان در آموزشوپرورش حرفهای، عدم ارتباط پیشبینیها بین شاخصهای عملکرد هدف استراتژیک و شاخصهای عملکرد برنامه در حوزه دورهها و آموزش، پایین آوردن هدف پروژه پیشبینی افزایش شاخصهای عملکرد برنامه در سال تا سال 2024، همافزایی ذینفعان (از جمله در دنیای کار) در برنامه توسعه دبیرستانهای حرفهای هنوز وجود ندارد و شکنندگی مفهوم استخدام در قانون جمهوری اندونزی از جمله موارد مهم در این پژوهش بوده است.
هویدن و استاسنی35(2021)، در این مطالعه موفقیت بازار کار فارغالتحصیلان آموزش حرفهای اولیه را از طریق مطالعه تطبیقی سه نظام آموزشی در اروپای مرکزی بررسی کرده است. این مقاله به مقایسه برنامههای داخلی آموزش حرفهای و آموزش اولیه در سه کشور اتریش، جمهوری چک و آلمان و نتایج آنها پرداخته است. بهطور خاص، هدف آن تجزیهوتحلیل و مقایسه موفقیت بازار کار فارغالتحصیلان رشتههای مختلف در مراحل اولیه و بعدی حرفه خود بوده است. یک شاخص چندبعدی ترکیبی برای اندازهگیری موفقیت بازار کار ساخته شده است و متعاقباً به عنوان یک متغیر وابسته در مدلهای رگرسیون استفاده کرده است. نتایج نشان میدهد که در سیستمهای دارای آموزش حرفهای و آموزش اولیه دوگانه در سطح ISCED 3 (آلمان و اتریش)، فارغالتحصیلان در واقع در بازار نیروی کار موفقتر از همتایان خود با سایر مسیرهای ISCED 3 بودهاند. با این حال، مزیت آنها در مراحل بعدی حرفه کاهش مییابد. علاوه بر این، در اتریش، موفقیت فارغالتحصیلان جوان با تحصیلات دوگانه توسط ویژگیهای فردی واسطه میشود. در سیستمی که فقط آموزش حرفهای و آموزش اولیه مبتنی بر مدرسه (جمهوری چک) دارد، این مسیر موفقیت قابلتوجهی در بازار نیروی کار را برای فارغالتحصیلان جوان در مقایسه با سایر رشتههای ISCED 3 و همچنین افرادی با تحصیلات پایینتر تضمین نمیکند. کارآموزان چک در مراحل بعدی شغلی حتی کمتر از آنهایی که تحصیلات زیر ISCED 3 دارند، موفق شدهاند.
3-1- روش پژوهش
هدف پژوهش حاضر ارائه مدل ارتقای اشتغالزایی در آموزشهای فنی و حرفهای استان تهران است. روش این تحقیق از نظر هدف کاربردی است و به روش اکتشافی انجام شده است. و نحوه گردآوری دادهها به روش آمیخته (کمی و کیفی) صورت گرفته است و ابزار گرد آوری دادهها مصاحبه با خبرگان با انجام مصاحبههای تخصصی به روش دلفی و در بخش کمی نیز از روش تحلیل استنباطی و توصیف دادهها و استفاده از تحلیل عاملی، برای تحلیل داده های پرسشنامه و ارائه نتایج استفاده خواهد شد.
3-2- جامعه آماری، حجم نمونه و روش نمونه گیری
در بخش کیفی افراد مورد مصاحبه شامل صاحب نظران دانشگاهی و خبرگان سازمانی در حوزه اشتغالزایی در آموزشهای فنی و حرفهای بوده که تعداد 22 نفر از آنها برای نمونه انتخاب شدند و برای انتخاب آنها از روش نمونهگیری هدفمند استفاده شد. در بخش کمی، نمونه گیری از طریق توزیع متوالی پرسشنامه محققساخته و جمع آوری و بازنگری و اصلاح آن انجام گرفته است. لذا در بخش کمی، پرسشنامه باید بین کلیه مدیران، معاونین، معلمان هنرستانهای فنی و حرفهای است که در سال 1402 اشتغال دارند توزیع شود. جامعه آماری در این پژوهش عبارتست از کلیه کلیه مدیران، معاونین، معلمان هنرستانهای فنی و حرفهای است که در سال 1402 در استان تهران اشتغال دارند که تعداد آنها 3،270 نفر است. جهت محاسبه حجم نمونه از یکی از پر کاربرد ترین روشها یعنی فرمول کوکران36 استفاده شد. لذا بر همین اساس، حجم نمونه به تعداد 344 نفر از روسا و معاونان آموزشی در هنرستانهای شهر تهران، در این پژوهش همکاری کردند.
در این پژوهش برای جمعآوری دادههای مربوط به ادبیات و مبانی نظری، تدوین فرضیهها و ارائه الگوی اولیه موضوع از روشهای کتابخانهای (مطالعهی کتابها، مقالات، مجلات، طرحهای پژوهشی و بانکهای اطلاعاتی (اینترنتی) و همچنین دو پرسشنامه محقق ساخته استفاده شده است.
3-4- روایی و پایایی ابزار گردآوری داده ها
پایایی و روایی مصاحبه: برای حصول اطمینان از روایی ابزار در بخش کیفی پژوهش و بهمنظور اطمینان خاطر از دقیق بودن یافتهها از دیدگاه پژوهشگر، از نظرات ارزشمند اساتید آشنا با این حوزه و متخصصان سازمانی که در این حوزه خبره و مطلع هستند، استفاده شد. همچنین بهطور همزمان از مشارکتکنندگان در تحلیل و تفسیر دادهها کمک گرفته شد. همچنین در پايايي مصاحبهشونده، به چگونگي هدايت سؤالات اشاره میشود. پایایی و روایی پرسشنامه: از آن جا که محتوای پرسشنامه، مولفههایی را نشان می دهد که دارای بالاترین ضریب اهمیت می باشند، با توجه به تایید سوالات توسط خبرگان، روایی محتوای پرسشنامه مورد تایید قرار گرفته است. پایایی پرسشنامه: در ابتدا جهت انجام آزمون های آماری، جهت تائید قابلیت اعتماد یا پایایی پرسشنامه کرونباخ آلفا محاسبه شده است. کرونباخ آلفا برای سنجش میزان تک بعدی بودن نگرشها، قضاوتها و سایر مقولاتی که اندازهگیری آنها آسان نیست به کار میرود. هرقدر همبستگی مثبت بین سؤالات بیشتر شود، میزان کرونباخ آلفا بیشتر خواهد شد و بالعکس هر قدر واریانس میانگین سؤالات بیشتر شود آلفای کرونباخ کاهش پیدا خواهد کرد. نتایج بدست آمده نشان میدهد که ضریب آلفای کل پرسشنامه 98% میباشد که ابزار استفاده شده از پایایی مطلوبی برخوردار است.
3-5- روش تجزیه و تحلیل داده ها
تجزیه و تحلیل داده های جمع آوری شده، در بخش کیفی با استفاده از نرم افزار MAXQDA و در بخش کمی به دو روش توصیفی و استنباطی از طریق نرم افزار SPSS 16 و Smart PLS انجام میشود. در این تحقیق برای توصیف دادهها از آمار توصیفی شامل فراوانی، درصد فراوانی، جدول توزیع فراوانی، ترسیم نمودارها و همچنین توصیف ویژگیهای پاسخ دهندگان به پرسشنامه استفاده میگردد. و در تحلیل استنباطی به روش تحلیل عاملی، به تجزیه و تحلیل دادهها پرداخته خواهد شد.
4-1- بخش اول - تجزیه و تحلیل بخش کیفی
4-1-1- توصیف آماری مصاحبه با خبرگان و صاحب نظران در بخش کیفی
برای جمعآوری دادههای بخش کیفی 22 نفر از خبرگان، متخصصین و افراد آگاه در تکنیک دلفی مشارکت کردند. نتایج جمع بندی مصاحبه، در ذیل آمده است:
| فراوانی | درصد فراوانی | درصد فراوانی معتبر |
آموزش و یادگیری | 33 | 17.10 | 17.10 |
مالی و فیزیکی | 35 | 18.13 | 18.13 |
علمی و نوآوری | 25 | 12.95 | 12.95 |
منابع انسانی | 22 | 11.40 | 11.40 |
مدیریت و ارزیابی | 21 | 10.88 | 10.88 |
تربیت اقتصادی و اجتماعی | 19 | 9.84 | 9.84 |
مشاوره تحصیلی | 18 | 9.33 | 9.33 |
پرورش جسمی، روحی و روانی | 20 | 10.36 | 10.36 |
کل دادهها (معتبر) | 193 | 100.00 | 100.00 |
دادههای گمشده | 0 | 0.00 | - |
جمع کل دادهها | 193 | 100.00 | - |
4-2- بخش دوم - تجزیه و تحلیل بخش کمی
4-2-1- توصیف دادهها
تعداد آزمودنی در این تحقیق شامل 305 نفر بوده است که ویژگیهای جمعیت شناختی آنها به صورت زیر می باشد:
بررسی انجامشده درزمینة جنسیت پاسخدهندگان منتخب در نمونه نشان میدهد: 0.3 درصد (یک نفر) نامشخص؛ 26.7 درصد پاسخگویان (92 نفر) پاسخدهندگان مرد و 73 درصد پاسخگویان (251 نفر) پاسخدهندگان زن و هستند؛ بنابراین پاسخدهندگان زن فراوانی بیشتری در این پژوهش دارند. جداول و شکلهای زیر نشاندهنده توزیع فراوانی پاسخدهندگان برحسب جنسیت است. |
|
سن بررسی انجامشده درزمینة سن پاسخدهندگان منتخب در نمونه نشان میدهد: 1.2 درصد سن پاسخدهندگان (4 نفر) بین 30-20 سال، 45.6 درصد سن پاسخدهندگان (157 نفر) بین 40-31 سال، 44.5 درصد سن پاسخدهندگان (153 نفر) بین 50-41 سال و 8.7 درصد سن پاسخدهندگان (30 نفر) 50 سال به بالا می باشد. جداول و شکلهای زیر نشاندهنده توزیع فراوانی پاسخدهندگان برحسب سن است. |
|
سطح تحصیلات بررسی انجامشده درزمینة میزان تحصیلات پاسخدهندگان منتخب در نمونه نشان میدهد: 1.2 درصد پاسخدهندگان (4 نفر) دارای تحصیلات فوقدیپلم، 68.3 درصد پاسخدهندگان (235 نفر) دارای تحصیلات لیسانس، 28.2 درصد پاسخدهندگان (97 نفر) دارای تحصیلات فوقلیسانس و 2.3 درصد پاسخدهندگان (8 نفر) دارای تحصیلات دکتری، میباشند. جداول و شکلهای زیر نشاندهنده توزیع فراوانی پاسخدهندگان برحسب میزان تحصیلات است. |
نمودار 4- توزیع فراوانی نمونه برحسب سطح تحصیلات |
سابقه خدمت بررسی انجامشده درزمینة سابقه خدمت پاسخدهندگان منتخب در نمونه نشان میدهد: 14 درصد پاسخدهندگان (48 نفر) زیر 5 سال، 52.6 درصد پاسخدهندگان (181 نفر) بین 6 تا 10 سال، 21.2 درصد پاسخدهندگان (73 نفر) بین 11 تا 15 سال، 8.4 درصد پاسخدهندگان (29 نفر) بین 16 تا 20 سال، و 3.8 درصد پاسخدهندگان (13 نفر) 21 سال به بالا، سابقه خدمت دارند. جداول و شکلهای زیر نشاندهنده توزیع فراوانی پاسخدهندگان برحسب سابقه خدمت است. |
نمودار 4- توزیع فراوانی نمونه برحسب سابقه خدمت |
4-2-2- تجزیه و تحلیل استنباطی دادهها
جهت بررسی و تعیین مدلی مناسب برای ارتقای اشتغالزایی در آموزشهای فنی و حرفهای استان تهران؛ از روش تحلیل عاملی استفاده شد. در ادامه مدل تحلیل عاملی شاخصهای ارتقای اشتغالزایی در آموزشهای فنی و حرفهای استان تهران؛ را ملاحظه میفرمائید. اگر بار عاملی کمتر از ۰٫۳ باشد رابطه ضعیف درنظر گرفته شده و از آن صرفنظر میشود. بارعاملی بین ۰٫۳ تا ۰٫۶ قابل قبول است و اگر بزرگتر از ۰٫۶ باشد خیلی مطلوب است. (کلاین، ۱۹۹۴).
نمودار 6- مدل تحلیل عاملی شاخصهای ارتقای اشتغالزایی در آموزشهای فنی و حرفهای استان تهران؛
در حال حاضر کلیه مولفه ها، با بارعاملی بالای 0.6، نشان دهنده این است که مدل «خیلی مطلوب» است. در ادامه، بارعاملی مدل به تفکیک مولفه ها در جدول ذیل آمده است:
جدول 36- معناداری بارهای عاملی و ضریب مسیر مولفههای نظام آموزشی جهت توسعه نگرش کارآفرینانه دانشآموزان هنرستانهای شهر تهران
ردیف | مولفه | بارعاملی | ضریب مسیر | معناداری |
1 | مولفه مالی و فیزیکی | 0.561 | 0.749 | معنادار |
2 | مولفه منابع انسانی | 0.861 | 0.928 | |
3 | مولفه آموزش و یادگیری | 0.862 | 0.928 | |
4 | مولفه علمی و نوآوری | 0.909 | 0.954 | |
5 | مولفه تربیت اقتصادی و اجتماعی | 0.898 | 0.948 | |
6 | مولفه مدیریت و ارزیابی | 0.890 | 0.943 | |
7 | مولفه مشاوره تحصیلی | 0.759 | 0.871 | |
8 | مولفه پرورش جسمی، روحی و روانی | 0.767 | 0.876 |
نمودار 7- ضریب مسیر خروجی تحلیل عاملی
جدول 39- اولویت مولفهها بر اساس بارعاملی هر مولفه
همانگونه که در مدل تحلیل عاملی اکتشافی ملاحظه شد، از مولفههایی که معرف شاخصهای تعیین مدل ارتقای اشتغالزایی در آموزشهای فنی و حرفهای استان تهران بود، به دلیل آنکه هیچ یک از مولفهها بار عاملی کمتر از ۰٫۳ نداشت، از روند تحلیل عاملی حذف نگردیدند و با توجه به اینکه کلیه گویههای باقیمانده بزرگتر از 6/0 بود، مدل «خیلی مطلوب» است. در ادامه محقق با حذف مرحلهای مولفههای با بارهای عاملی 0.8 و کمتر، به دنبال رتبهبندی مجدد شاخصها با استفاده از تحلیل عاملی تائیدی میباشد. نتایج را در نمودارهای ذیل ملاحظه میفرمائید.
نمودار 8- مدل تحلیل عاملی (تائیدی مرحله اول) شاخصهای مدل ارتقای اشتغالزایی در آموزشهای فنی و حرفهای استان تهران، با حذف بارهای عاملی 8/0 و کمتر
جدول 40- مدل تحلیل عاملی تائیدی مرحله اول، بارعاملی، ضریب مسیر و اولویت مولفهها بر اساس بارعاملی هر مولفه
اولویت | مولفه | بارعاملی | معناداری | |
1 | اولویت اول | مولفه علمی و نوآوری | 0.909 | معنادار |
2 | اولویت دوم | مولفه تربیت اقتصادی و اجتماعی | 0.898 | |
3 | اولویت سوم | مولفه مدیریت و ارزیابی | 0.890 | |
4 | اولویت چهارم | مولفه آموزش و یادگیری | 0.862 | |
5 | اولویت پنجم | مولفه منابع انسانی | 0.861 | |
6 | اولویت ششم | مولفه پرورش جسمی، روحی و روانی | 0.767 | |
7 | اولویت هفتم | مولفه مشاوره تحصیلی | 0.759 | |
8 | اولویت هشتم | مولفه مالی و فیزیکی | 0.561 |
جدول 38- ضریب مسیر خروجی تحلیل عاملی
مسیر | ضریب مسیر | معناداری | |
1 | مولفه علمی و نوآوری>>> مولفه تربیت اقتصادی و اجتماعی | 0.954 | معنادار |
2 | مولفه تربیت اقتصادی و اجتماعی>>> مولفه مدیریت و ارزیابی | 0.948 | |
3 | مولفه مدیریت و ارزیابی>>> مولفه منابع انسانی | 0.943 | |
4 | مولفه منابع انسانی>>> مولفه آموزش و یادگیری | 0.928 | |
5 | مولفه آموزش و یادگیری>>> مولفه پرورش جسمی، روحی و روانی | 0.928 | |
6 | مولفه پرورش جسمی، روحی و روانی>>> مولفه مشاوره تحصیلی | 0.876 | |
7 | مولفه مشاوره تحصیلی>>> مولفه مالی و فیزیکی | 0.871 | |
8 | مولفه مالی و فیزیکی | 0.749 |
نمودار 7- ضریب مسیر خروجی تحلیل عاملی
در نهایت با توجه به مدل تحلیل عاملی شاخصهای ارتقای اشتغالزایی در آموزشهای فنی و حرفهای استان تهران، در نمودار فوق، «مدل ارتقای اشتغالزایی در آموزشهای فنی و حرفهای استان تهران»، به شرح ذیل ارائه میگردد:
شکل 6- مدل نظام آموزشی جهت توسعه نگرش کارآفرینانه دانشآموزان هنرستانهای شهر تهران
شاخص | دامنه قابل قبول | مالی و فیزیکی | منابع انسانی | آموزش و یادگیری | علمی و نوآوری | تربیت اقتصادی و اجتماعی | مدیریت و ارزیابی | مشاوره تحصیلی | پرورش جسمی، روحی و روانی |
خی دو (X2) | - | 8.67 | 10.367 | 3.314 | 3.987 | 2.338 | 2.518 | 8.913 | 0.531 |
درجه آزادی | - | 29 | 37 | 19 | 13 | 37 | 28 | 33 | 17 |
X2/df | ≤ 3 | 0.299 | 0.280 | 0.174 | 0.307 | 0.063 | 0.090 | 0.270 | 0.031 |
RMSEA | ≤ 08/0 | 0.068 | 0.127 | 0.043 | 0.103 | 0.052 | 0.058 | 0.117 | 0.093 |
RMR | ≤ 08/0 | 0.049 | 0.073 | 0.049 | 0.065 | 0.057 | 0.039 | 0.063 | 0.055 |
NFI | نزدیک به 1 | 0.97 | 0.93 | 0.97 | 0.93 | 0.99 | 0.94 | 0.96 | 0.94 |
CFI | نزدیک به 1 | 0.95 | 0.93 | 0.93 | 0.95 | 0.93 | 0.96 | 0.99 | 0.98 |
GFI | نزدیک به 1 | 0.93 | 0.99 | 0.95 | 0.97 | 0.98 | 0.93 | 0.93 | 0.93 |
AGFI | نزدیک به 1 | 0.95 | 0.93 | 0.98 | 0.93 | 0.95 | 0.99 | 0.95 | 0.96 |
همانگونه که ملاحظه شد RMSEA، RMR، NFI، CFI و در نهایت AGFI محاسبه شده براي کل مدل، نشان از برازش مدل دارد. در پایان لازم به توضیح است که مقدار RMSEA38 و RMR39 کمتر از 8/0، 40GFI و AGFI41 بالای 90% و نزدیک به یک، همگی نشاندهنده اعتبار مدل هستند. همه این شاخصها از مقادیر مطلوبی برخوردارند. در الگوي حاضر مؤلفههاي الگوی ارائه مدل ارتقای اشتغالزایی در آموزشهای فنی و حرفهای استان تهران؛ (مولفه مالی و فیزیکی، مولفه منابع انسانی، مولفه آموزش و یادگیری، مولفه علمی و نوآوری، مولفه تربیت اقتصادی و اجتماعی، مولفه مدیریت و ارزیابی، مولفه مشاوره تحصیلی، و در نهایت مولفه پرورش جسمی، روحی و روانی؛) به عنوان متغیرهاي مشاهده شده 1 و متغیر ارتقای اشتغالزایی در آموزشهای فنی و حرفهای؛ به عنوان متغیر مکنون 2 در نظر گرفته شده است. شاخصهاي برازش الگو در تحلیل عاملی، برازش الگو را تأیید مینمایند.
5. بحث و تفسیر
6. ساز و کارهای مناسب و پيشنهادات مبتنی بر یافتهها
همانگونه که در بیان مسئله نیز بیان شد، آموزشهای فنی و حرفهای با هدف انتقال مهارتهای مختلف به فراگیران و نیز اشتغال فارغ التحصیلان این دوره ها از طریق مزد بگیری و خوداشتغالی توسط سازمان آموزشهای فنی و حرفهای پیگیری می شود. آموزشهای فنی و حرفهای به سبب انعطاف پذیری نشأت گرفته از خصیصه های بازار کار و اوضاع اقتصادی کشور و نیز به دلیل آموزش و ایجاد مهارتهای لازم در افراد برای توانایی در احراز مشاغل، نقش به سزایی در اشتغال دارد. این آموزشها هم مهارتهای خاص مورد نیاز صنعت و هم مهارتهای عمومی بازار کار را فراهم می سازد و همچنین برای شاغلینی که به دلیل تغییرات تکنولوژی دچار کاهش کارایی می شوند امکان به روز شدن و تکمیل مهارت را فراهم می کند. لذا به این نوع آموزشها به عنوان ابزاری برای مقابله با بیکاری بالاخص بیکاری ساختاری که ناشی از تغییرات در اقتصاد جهانی می باشد، نگریسته میشود. در واقع خصیصه این آموزشها، نوعی پرورش کارآفرینی است، به این معنی که افراد پس از کسب مهارت و تخصص دانش فنی، قادر خواهند بود که فرصتهای شغلی مناسبی را به دست آورند و یا در نهایت فرصت شغلی ایجاد نمایند. یکی از اهداف آموزشی کارآفرینی در آموزشهای فنی و حرفه ای، بهبود تواناییهای فردی و تخصصی مهارتآموزان است. آموزش فنی و حرفهای می تواند از طریق دانش افزایی، باعث افزایش فرصت های بازار شده و سطح تقاضای کارآفرینی را ارتقاء بخشد. با توجه به آنچه تا کنون گفته شد، از جمعبندی مطالعات و پژوهشهای پیشین و همچنین تجزیه و تحلیل داده ها و اطلاعات و نیز بررسی عوامل و مولفههای موثر، از جمله سازوکارهای مناسب برای الگوی ارائه مدل ارتقای اشتغالزایی در آموزشهای فنی و حرفهای استان تهران؛ را بر اساس مولفههای تائید شده در الگو، میتوان چنین برشمرد:
مولفه مالی و فیزیکی
· تامین کیفیت فضای فیزیکی تحصیلی و فضای استاندارد کارگاهی
· تأمین تجهیزات آموزشی کافی و مطابق با استاندادهای جهانی و متناسب با هر رشته فنی
· ایجاد کارگاههای تخصصی
مولفه منابع انسانی
· برنامهریزی برای جذب منابع انسانی کارآمد و متخصص
· توانمندسازی نیروی انسانی
· برنامهریزی برای فراگیری خودکارآمدی در تصمیم گیری شغلی
مولفه آموزش و یادگیری
· برنامهریزی برای ارتقاء روشهای تدریس فراشناختی (پرورش مهارت تفكر و اندیشیدن در هنرجویان و نیز مهارت به کارگیری آموختهها در موقعیتهای مختلف)
· برنامهریزی برای آموزش به روش تلفیقی
· برنامهریزی برای ارتباط سازنده با عوامل مؤثر بر یادگیری و ایجاد فرصت های برابر یادگیری
مولفه علمی و نوآوری
· برنامهریزی برای تناسب رشتههای هنرستانی با پیشرفت صنعت و نیاز جامعه با انجام نیازسنجی
· به روز رسانی محتوای آموزشی و ایجاد ارتباطات بین رشتهای و چند سوادی
· برنامهریزی برای تحول و نوآوری
مولفه تربیت اقتصادی و اجتماعی
· بسترسازی فرهنگی و ایجاد نگرش مثبت نسبت به جایگاه مهارتآموزی
· برنامهریزی برای کارآفرینی و ایجاد کسب و کار
· برنامهریزی برای ارتقاء روحیه استقلالطلبی به عنوان پتانسیل کارآفرینی
مولفه مدیریت و ارزیابی
· راهبرد ارزیابی از عملکرد ارکان مدرسه
· برنامهریزی برای ارزشیابی تحصیلی فرایندمدار و نتیجهمحور
مولفه مشاوره تحصیلی
· ارائه خدمات راهنمایی و مشاوره
· انطباق ویژگیهای شخصیتی با رشته تحصیلی
· توجه به تفاوتهای فردی و خانوادگی هنرجویان
مولفه پرورش جسمی، روحی و روانی
· برنامهریزی برای کسب مهارتهای زندگی و هنردرمانی و نشاط آفرینی
· برنامهریزی برای رشد سرمایه روانشناختی (خودکارآمدی، امیدواری، تابآوری، خوشبینی)
· برنامهریزی برای ارتقاء سطح سلامت جسمانی و روانی هنرجویان
7. پیشنهادات برای پژوهشهای آتی
· پژوهشی مشابه در سایر سازمانهای آموزشی و یا در صنایع دیگر انجام شود و نتایج حاضر مقایسه شود.
· متغیرهایی مانند فناوری اطلاعات آموزشی و سیستم مدیریت دانش در هنرستانهای شهر تهران نیز مورد بررسی قرار گیرند.
· پژوهشی با هدف تعیین زیرساختهاي موردنیاز براي اجراي الگوی پیشنهادي انجام گیرد.
· پژوهشی با هدف پیادهسازي و ارزشیابی الگوی پیشنهادي انجام پذیرد و موانع پیش رو مورد تحلیل قرار گیرد.
منابع فارسی
· خلاقی،1392، الگوي تدوين چارچوب مفهومي در آموزش فني و حرفهای، نشریه علمی-پژوهشی، نوآوریهای آموزشی، سال 13، شماره 50.
· فرخی،1397، جایگاه سازمان آموزش فنی و حرفهای کشور در چهارچوب صلاحیت حرفهای ملی، فصلنامه مهارتآموزی، سال هفتم، شمارۀ بیست و شش، زمستان 1397.
· محبوبه محمدشفيع، محمدرضا نيستانی، ابراهيم ميرشاه جعفري، ويدا تقوائی،1399، مجلة مطالعات آموزش و يادگيري، دورة دوازدهم، شمارة دوم، پاییز و زمستان 1399، پیاپی 79، صفحه های 46-23).
· احمدپور داریانی، محمود و مقیمی، سید محمد. (1388)، مباني كارآفريني، چاپ هفتم، نشر حریرا، تهران.
· احمدپور داریانی، محمود. (1382)، تعاريف، نظريات، الگوها كارآفريني، انتشارات امیرکبیر تهران.
· تقیزاده، محسن؛ نیستانی، محمدرضا؛ شریفیان، فریدون؛ (1397)، واکاوی پداگوژی مبتنی بر عمل و تعیین چهارچوب برنامه درسی آن در آموزش عالی؛ پژوهش نامه مباني تعليم و تربيت (مطالعات تربيتي و روان شناسي مشهد)؛ بهار و تابستان 1397 , دوره 8 , شماره 1 (پياپي 15) ; از صفحه 116 تا صفحه 135 .
· جعفری مقدم، سعید و فخارزاده، آرزو سادات. (1389))، ﺗﻮﺳﻌﻪ ﻛﺘﺎب ﻧﮕﺮش ﻛﺎرآﻓﺮﻳﻨﺎﻧﻪ در کتاب های درﺳﻲ، نشریه توسعه کارآفرینی.
· حامد، بیتا (1388)، عوامل اجتماعی مرتبط با نگرش جوانان به کار(مطالعه موردی : جوانان، ص 18-26 کرمانشاه)، پژوهش جوانان، فرهنگ و جامعه، شماره دوم، ص 77-97)
· خنیفر، حسین و همکاران.(1391)، ﺑﺮرﺳﻲ راﺑﻄﻪ يوﻳﮋﮔﻲ ﻫﺎي ﺷﺨﺼﻴﺘﻲ ﻛﺎرآﻓﺮﻳﻨﺎﻧﻪ ﺑﺎ ﺻﻔﺎت اﺧﻼﻗﻲ اﺳﻼﻣﻲ، نشریه علمی توﺳﻌﻪ ﻛﺎرآﻓﺮﻳﻨﻲ، ﺳﺎلﭘﻨﺠﻢ، ﺟﻠﺪ ﭼﻬﺎرم1391 زﻣﺴﺘﺎن،، 66 -47.
· زهرا آراستی، سمیرا قدوسی، افسانه باقری (1395) ، تاثیر آموزش کارآفرینی بر نگرش کارآفرینانه دانش آموزان مقطع ابتدایی؛ توسعه كارآفريني؛ دوره 9، شماره 4 - شماره پیاپی 34؛ زمستان 1395؛ صفحه 593-612
· علی حسن عزیزپوریان، مریم اسلام پناه، محمد جواد کرم افروز، فرامرز ملکیان، الهام کاویانی، (1398)، شناسایی و اولویت بندی مؤلفه های نظام آموزش کارآفرینی در هنرستان های فنی و حرفه ای، مجله تحقیقات مدیریت آموزشی؛ دوره 10، شماره 40 - شماره پیاپی 40، تابستان 1398، صفحه 123-144
· علی میری، مصطفی وعربیون،ابولقاسم ولاری امیر.(1390)، شماره 136 ماهنامه کار و جامعه.
· ﻋﻠﯽﻣﯿﺮي، ﻣﺼﻄﻔﯽ (1387) آﻣﻮزش ﮐﺎرآﻓﺮﯾﻨﯽ :ﭘﯿﺪاﯾﺶ، ﺗﻮﺳﻌﻪ، ﮔﺮاﯾﺶﻫﺎ، ﭼﺎﻟﺶﻫﺎ ﺗﻮﺳﻌﻪ ﮐﺎرآﻓﺮﯾﻨﯽ، 1(1)،133- 169.
· فرنوش اعلامی، 1399، کارآفرینی آموزشی چیست؟، ترجمه: صندوق سرمایه گذاری نیواسکولز، نوشته کیم اسمیت و جولی لاندری پترسن، عضو هیأت علمی دانشگاه شهیدبهشتی، 3 اسفند 1399،
· قلی پور، رحمت اله و آقاجانی، حسنعلی و کرامتی محمدعلی(1388)، بررسی عوامل موثر بر تشخیص فرصت های کارآفرینانه در حوزه فنآوری اطلاعات، فصلنامه توسعه کارآفرینی، شماره 3.
· محمد عزیزی، نگار مختاری (1396) ، آموزش کارآفرینی برای داشتن، انجام دادن و بودن در دوره ابتدایی با رویکرد تلفیقی ؛ نشریه توسعه کارآفرینی، دوره 10، شماره 4 - شماره پیاپی 38، زمستان 1396، صفحه 635-654
· معروفی، یحیی. (1386)، ارزیابی تکنولوژیکی و یادگیری آموزشی دانش آموزان و نقد روانشناختی برای عملکرد، فصلنامه علمي- پژوهشي تحقيقات مديريت آموزشي
· مقیمی، سید محمد و وکیلی، یوسف و اکبری، مرتضی.(1392)، نظریه کارآفرینی، انتشارات دانشگاه تهران چاپ دوم.
· ﻣﻘﻴﻤﻲ، ﻣﺮﻳﻢ. (1386)، ﺑﺮرﺳـﻲ ﺗـﺄﺛﻴﺮ وﻳﮋﮔـﻲﻫـﺎي ﺷﺨـﺼﻴﺘﻲ و زﻧـﺪﮔﻲﻧﺎﻣـﻪ اي ﻛﺎرﻛﻨـﺎن ﺳﺎزﻣﺎن آﻣﻮزش و ﭘﺮورش ﺧﺮاﺳﺎن رﺿﻮي ﺑﺮ ﻣﻴﺰان ﻣﺸﺎرﻛﺖ آﻧﻬﺎ در ﻧﻈﺎم ﭘﻴـﺸﻨﻬﺎدﻫﺎ، ﭘﺎﻳﺎن ﻧﺎﻣﻪ ﻛﺎرﺷﻨﺎﺳـﻲ ارﺷـﺪ ﻣـﺪﻳﺮﻳﺖ آﻣﻮزﺷـﻲ، داﻧـﺸﻜﺪه ﻋﻠـﻮم ﺗﺮﺑﻴﺘـﻲ و رواﻧـﺸﻨﺎﺳﻲ داﻧﺸﮕﺎه ﻓﺮدوﺳﻲ ﻣﺸﻬﺪ.
· نازنین بهزادی، سید مصطفی رضوی و سید رسول حسینی (1393)، طراحی الگوی سنجش قابلیتهای کارآفرینی دانشگاهی، مطالعه موردی دانشگاه تهران؛ نشریه توسعه کارآفرینی، دوره 7، شماره 4 - شماره پیاپی 26، زمستان 1393، صفحه 697-713
· ندا نجمی، زهرا آراستی، سید رسول حسینی (1396) ، بررسی آموزش کارآفرینی در مقطع ابتدایی با هدف تقویت نگرش کارآفرینانه ؛ توسعه كارآفريني؛ زمستان 1396 , دوره 10 , شماره 4 ; از صفحه 555 تا صفحه 573 .
· Agrawal, T., & Agrawal, A. (2017). Vocational education and training in India: a labour market perspective. Journal of Vocational Education and Training, 69(2), 246–265. https://doi.org/10.1080/13636820.2017.1303785.
· Asian Productivity Organisation. (2020). APO Productivity Data Book 2020. Retrieved from https://www.apo-tokyo.org/publications/ebooks_category/2020/
· -Azar, J., Marinescu, I., & Steinbaum, M. (2020). Labor Market Concentration. Journal of Human Resources, 1218-9914R1. https://doi.org/10.3368/jhr.monopsony.1218-9914r1 .
· -Annen, S. 2019. “Measuring Labour Market Success: A Comparison between Immigrants andNative-Born Canadians Using PIAAC.” Journal of Vocational Education & Training 71 (2):218–238. doi:10.1080/13636820.2018.1473469.
· Andiema, Nelly and Echaune Manasi,2021. Female Students Participation in Technical Vocational Education and Training in West Pokot County, Kenya, East African Journal of Education Studies eajes.eanso.org Volume 3, Issue 1, 2021 Print ISSN: 2707-3939 | Online ISSN: 2707-3947 Title DOI: https://doi.org/10.37284/2707-3947.
· -Arntz, M., T. Gregory, and U. Zierahn 2016. “The Risk of Automation for Jobs in OECD Countries: A Comparative Analysis.” OECD Social, Employment and Migration Working Papers, No. 189. Paris: OECD Publishing.
· -Azar, J., Marinescu, I., & Steinbaum, M. (2020). Labor Market Concentration. Journal of Human Resources, 1218-9914R1. https://doi.org/10.3368/jhr.monopsony.1218-9914r1
· Bappenas. (2019a). RPJMN 2020-2024. In Peraturan Presiden Republik Indonesia Nomor 18 Tahun 2020. Jakarta.
· -Bappenas. (2019b). Visi Indonesia 2045 (1st ed.). Retrieved from https://luk.staff.ugm.ac.id/ atur/BahanPaparanMPPN-VisiIndonesia2045-25September2017.pdf
· -Barabasch, A., & Petrick, S. (2012). Multi-level policy transfer in Turkey and its impact on the development of the vocational education and training (VET) sector. Globalisation, Societies and Education, 10(1), 119–143. https://doi.org/10.1080/14767724.2012.646904
[1] . Development Industry
[2] . Econoimetric
[3] UNESCO
[4] Technical and Vocational Education and Training)TET(
[5] Pilz
[6] Billett
[7] Dewey
[8] David Guile & Unwin
[9] Hodge, Atkins, & Simons, 2016; Billett, 2016; Jones
[10] Niranjan
[11] Lund & Karlsen
[12] Azar, Marinescu, & Steinbaum
[13] Eichhorst, Marx, & Wehner
[14] Wheelahan & Moodie
[15] Jones
[16] McDougall
[17] Entreprendre
[18] . Umar
[19] . Maaji
[20] dual VET system(VET: Vocational education and training)
[21] Niranjan
[22] particularly vocational colleges
[23] Lund & Karlsen
[24] Azar, Marinescu, & Steinbaum
[25] Eichhorst, Marx, & Wehner
[26] Wheelahan & Moodie
[27] Jones
[28] Ma
[29] Howlett & Mukherjee
[30] Dye
[31] Knoepfel et al
[32] Political Administrative Program (PAP)
[33] Knoepfel et al
[34] Rahman and et al
[35] Hoidn & Vít Šťastný
[36] Cochran formula
[37] Cod. seg. (all documents)
[38] Root Mean Square Error of Approximation
[39] Root Mean Square Residual
[40] Goodness of Fit Index
[41] Adjusted Goodness of Fit Index