Analysis of Belgheis Soleimani’s Novel Called: Khalebazi Based on Pierre Guiraud’s Social Semiotics
Subject Areas : Department of Persian Literature
Roya Daryaei
1
,
Nozhat Noohi
2
,
Heydar Hassanlou
3
1 - Department of Persian Language and Literature, Z.C., Islamic Azad University, Zanjan, Iran
2 - Department of Persian Language and Literature, Z.C., Islamic Azad University, Zanjan, Iran
3 - Department of Persian Language and Literature, Z.C., Islamic Azad University, Zanjan, Iran
Keywords: social semiotics, Pierre Giraud, Belgheis Soleimani, Khalebazi, social novel,
Abstract :
The approach of social semiotics is one of the prominent sub-branches in the theory of semiotics, which reveals the meanings hidden in them by explaining the signs. This approach relies on signs of identity, manners and sociability. Since literary texts, especially novels, are a suitable and broad platform for reflecting signs, this article aims to analyze the social novel "Khalebazi" based on library and documentary studies and for this purpose,semiotics approach. Takes advantage of pierre Giraud's approach this research can open a new window of life and social realities to the readers. The purpose of this article is to bring the reader closer to the author's intention in the mentioned novel. The most important research questions are about the frequency of these signs and codes used in this novel and to what extent it has been able to reflect social realities. It seems that this novel has a good capacity for semiotic analysis, especially the study of social signs based on Pierre Giraud's theory. Because the author, by consciously using all kinds of symbols such as identity, social etiquette, food, clothes, etc. has projected the social, cultural and economic issues and structures of the contemporary period in the space of the story and has been able to succeed in accurately displaying the identity and social position of the characters in the story and helping the audience to better understand the social situation in question.by using various methods of verbal and non-verbal communication
آلن، گراهام، (1385) «رولان بارت»، ترجمۀ پیام یزدان جو، تهران؛ نشر مرکز.
اسکولز، رابرت، (۱۳۸۳)«درآمدی بر ساختارگرایی در ادبیات»، ترجمه فرزانه طاهری، چاپ دوم تهران: آگه.
اکو، امبرتو (۱۳۸۷) «نشانهشناسی» ترجمۀ پیروز ایزدی. تهران: نشر ثالث.
براهنی، رضا (۱۳۶۲) «قصهنویسی» چاپ اول، تهران: نشر نو.
بلوکباشی، علی (1383) «مقدمه بر کتاب پوشاک در ایرانزمین» چاپ دوم ف تهران: امیرکبیر.
پیرس، چارلز سندرز (۱۳۸۱)«منطق به مثابه نشانهشناسی؛ نظریۀ نشانهها». ترجمۀ فروزان سجودی. زیبا شناخت، (6) 64-51.
حسن نژاد، سودابه (۱۳۹۴)«تحلیلی بر نشانهشناسی لباس در آثار بهرام بیضایی» (نمونههای موردمطالعه: سگکشی، مسافران) پایاننامه کارشناسی ارشد رشته پژوهش هنر، دانشگاه اردکان.
حیاتی، زهرا (1386)، «از هویت ایرانی»، تهران، سوره مهر.
جوادی یگانه، محمدرضا و کشفی، سیدعلی. (1386). «نظام نشانهها در پوشش». مطالعات راهبردی زنان (کتاب زنان)، 10(38(علوم اجتماعی))، 62-87.
جوادی، سارا و همکاران (1400) «بازنمود نشانههای هویت اسلامی در رمان الرجل الذی آمن بر پایه نشانهشناسی اجتماعی پی یر گیرو» جامعهشناسی هنر و ادبیات (نامۀ علوم اجتماعی)، 13(1)، 207-229.
ساسانی، فرهاد (1389) «معناکاوی: به سوی نشانه شناسی اجتماعی»، تهران: علم.
سلیمانی، بلقیس (۱۳۸۷)«خالهبازی» چاپ اول، تهران: نشر ققنوس.
کار، مهرانگیز، (1376) «حقوق سیاسی زنان ایران»، انتشارات روشنگران، تهران.
کنعانی سمیرا، ایرانی محمد، یوسفی نورالدین (1402) «بررسی کارکردهای پوشاک و زیورآلات در دیوان قانع بر اساس رویکرد نشانهشناسی اجتماعی پیر گیرو، مطالعات زبانها و گویشهای غرب ایران»،11(4):141-167.
کوئن، بروس (۱۳۸۸)«درآمدی بر جامعهشناسی»، مترجم، محسن ثلاثی، تهران: طوطیا.
گرجیان دارد کاشتی، رحیمه، پژوهش، پرنوش و اوجاقعلی زاده، شهین (1402) «تحلیل و نقد نشانهشناسی اجتماعی مخزنالاسرار نظامی با تکیهبر نظریه هویت پی یر گیرو». فصلنامة زبانشناسی اجتماعی، 6(4):52-39.
گری، مارتین (۱۳۸۲)«فرهنگ اصطلاحات ادبی»، مترجم منصور شریفزاده، تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
گیرو، پی یر (۱۳۸۳)«نشانهشناسی»، ترجمۀ محمد نبوی، تهران: آگه.
فاولر، راجر (۱۳۸۷)«زبانشناسی و رمان»، ترجمۀ محمد غفاری، چاپ اول، تهران: نی.
فرهنگی، سهیلا و باستانی خشک بیجاری، معصومه. (1393). نشانهشناسی اجتماعی رمان بیوتن. نقد ادبی»، 7(25)، 121-151.
عبدالخالق، نادر احمد (2009) «الشَّخصیه الروائیه بین علی باکثیر و نجیب الکیلانی دارسه موضوعه و فنیه»، مصر: دارالعلم و الایمان.
علوی مقدم، مهیار (۱۴۰۰) «کارکرد معیارهای نشانهای ساختاری و نقشی در تحلیل فرایند زایشی معنا و دلالت پردازی در نظام نشانهای زبانی و ادبی»، مجلۀ مطالعات زبانی و بلاغی، دانشگاه ِسمنان، 12(24): 66-37.
عمران پور، محمدرضا (۱۳۸۴)«عواملی ایجاد تغییر و تنوع و نقش لحن در شعر. پژوهشهای ادبی 9(10):150-127.
عموری، نعیم، خلیلی پروین (۱۳۹۹)«نشانهشناسی اجتماعی مقامات حریری با تکیهبر نظریۀ پی یر گیرو»، جامعهشناسی هنر و ادبیات، 12(1): 177-157.
طایفی، شیرزاد، مدنی رزاقی، مرضیه (۱۴۰۱)«خوانش انتقادی رمان (نام تمام مردگان یحیاست) با رویکرد نشانهشناسی اجتماعی پیر گرو». مطالعات زبانی و بلاغی،13(30):194-167.
طیب، محمد تقی و علی نژاد، بتول (1383) «بررسی گرایشهای جدید نامگذاری در اصفهان از دیدگاه زبانشناسی»، مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی (مطالعات و پژوهشهای دانشکده ادبیات و علوم انسانی) 2(33-22)،58-23.
لویی، ژان کالوه (1379) «درآمدی بر زبانشناسی اجتماعی»، (محمدجعفر پوینده) تهران: انتشارات نقشجهان.
مالمیر محمدابراهیم، یوسفی سحر، (1402). «نشانهشناسیِ اجتماعی مقتلِ سرالأسرار جلیلی کرمانشاهی از منظر پی یر گیرو»، مطالعات زبانها و گویشهای غرب ایران:11: (3):111-137.
مکاریک، ایرنا، ریما (1383) «دانشنامه نظریههای ادبی معاصر»، ترجمۀ مهران مهاجر و محمد ِنبوی، چاپ دوم، تهران: آگه.
میردریکوندی، رحیم، (۱۳۷۹). «شغل، رضایت شغلی و روشهای ارزیابی آن»، معرفت شماره 38: 77-64.
نقابی، عفت و اکبری، مهناز. (1399). «تحلیل اجتماعی-فرهنگی سفرنامه حاج سیاح برپایه نظریه نشانهشناسی اجتماعی پیرگیرو.» زبان و ادبیات فارسی (مجلۀ دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی دانشگاه ِخوارزمی)، 28(88)، 303-323.
نوری، علیرضا، (۱۳۸۱). «معیارهای اسلامی پوشش زنان و الگوی مصرف آن»، اندیشه صادق 9-8: 129-122.
ون لیوون، تئو (۱۳۹۵)«آشنایی با نشانهشناسی اجتماعی»، ترجمۀ محمد نوبخت، چاپ اول، تهران: علمی.
Abrams,M.H,& Harpham,G, (2009).A Glassary of literary terms. Boston Wadsworth Cengage learning.
Olson, Eric T. (2002). Personal Identity. Stanford Encyclopedia of Philosophy. First published.
Jacobson. (1998). Islam in transition London: routledge.
فصلنامه بهارستان سخن؛ سال 21/ شماره 65/ پاییز 1403 121
نگاهی به رمان «خالهبازی» اثر بلقیس سلیمانی با رویکرد نشانهشناسی اجتماعی پییر گیرو
رویا دریایی1، نزهت نوحی2، حیدر حسنلو3
چكيده
یکی از برجستهترین زیرشاخههای نظریه نشانهشناسی، رویکرد نشانهشناسی اجتماعی است. این رویکرد با تبین نشانهها، معانی نهفته در آنها را آشکار می سازد و بر نشانههای هویت، آداب و معاشرت تکیه دارد. ازآنجاکه متون ادبی بهویژه رمان بستری مناسب و گسترده برای بازتاب نشانههاست این مقاله در پی آن است که بر اساس مطالعات کتابخانهای و اسنادی - تحلیلی به بررسی رمان اجتماعی خالهبازی بپردازد؛ برای رسیدن به اهداف خود از رویکرد نشانهشناسی اجتماعی پییر گیرو بهرهمیگیرد. بافته های این جستار می تواند دریچه ای نو از واقعیتهای اجتماعی و زندگی به روی خوانندگان خود بگشاید. هدف این مقاله نزدیکتر کردن خواننده به مقصود و منظور نویسنده در رمان یادشده است. مهمترین سؤالات تحقیق این است که بسامد این نشانهها و رمزگان های بهکاررفته در این رمان چگونه است و تا چه حدی توانسته است واقعیتهای اجتماعی را بازتاب دهد؟ این رمان به نظر میرسد برای بررسی نشانه شناختی، بهویژه مطالعۀ نشانههای اجتماعی بر پایه نظریه پییر گیرو از ظرفیت خوبی برخوردار باشد؛ زیرا نویسنده با بهرهگیری آگاهانه از انواع رمزگان مانند هویت، آداب معاشرت، خوراک، پوشاک و ... مسائل و ساختارهای اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی دوره معاصر را در فضای داستان طرحکرده و توانستهاست با استفاده از شیوههای گوناگون ارتباط کلامی و غیرکلامی، در نمایش دقیق هویت و موقعیت اجتماعی شخصیتهای داستان و کمک به درک بهتر مخاطب از وضعیت اجتماعی موردبحث، توفیقیابد.
واژگان كليدي:: نشانهشناسی اجتماعی، پییر گیرو، بلقیس سلیمانی، خالهبازی، رمان اجتماعی.
1. مقدمه
رویکرد نشانهشناسی (semiotics) در مطالعات پژوهشی سالهای اخیر جایگاه ویژهای را در میان تحقیقات صورتگرفته کسب نمودهاست. ازآنجاکه نشانهشناسی اجتماعی یکی از زیرمجموعههای علم نشانهشناسی به شمار میرود، در نوع خود میتواند به نمایان ساختن شاخصهای عقیدتی - سیاسی، موقعیتهای اجتماعی و نمودهای فرهنگی در بافت آثار مختلف کمکنماید. البته زمانی اهمیت این رویکرد بیشازپیش نمایان خواهدشد که شاخصهای آن، در متون واقعگرا اعمالشود؛ زیرا در این صورت دادههای استخراجشده به شکل چشمگیر و قابلتوجهی منطبق بر واقعیتهای اجتماعی خواهدبود. در این راستا نشانههای بهکاررفته در رمان خالهبازی بیش از همه منعکسکنندۀ موقعیتها و شرایط فرهنگی- اجتماعی در میان طبقات و قشرهای مختلف اجتماع ایران در دوره معاصر بهویژه جوامع روستایی و شهری است، زیرا نویسنده، رمان خود را طوری طرحریزی نمودهاست که شخصیت اصلی آن ابتدا در جامعه روستایی به دنیا آمده و دوران کودکی خود را در محیط روستا سپریمیکند و برای ادامه تحصیل وارد دانشگاه و محیط زندگی شهری میشود و به شکل محسوسی همۀ وقایع و اتفاقات را در هر دو محیط از نزدیک لمسمیکند.
همانطور که اشارهشد، بخش قابلتوجهی از وقایع رمان خالهبازی در دو محیط متفاوت روستایی و جامعه شهری به روند خود ادامهمیدهد. تقابل فرهنگها و آداب و رسوم، تقابل انسانها در دو محیط متفاوت شهری و روستایی در آن کاملاً آشکار است. نشانههای هویت از قبیل: خوراک، شغل، دین، پوشاک و غیره همچنیین نشانههای آداب معاشرت در آن قابل تجزیه و تحلیل است. تمایز طبقات مختلف اجتماعی در زمینۀ پوشاک، خوراک، مسکن و شغل از جمله مباحثی است که در این جستار بدان ها پرداختهشدهاست
این رمان ازجمله رمان هایی به شمار میرود که در دوره معاصر و در دهههای اخیر با محوریت شخصیت زن و به سبک زنانه و توسط یک نویسنده زن در ایران نوشتهشدهاست. یافتههای این تحقیق نشانمیدهد که نویسنده مسائل اجتماعی و فرهنگی جامعه معاصر ایران ازجمله مسائل روز زنان در جوامع روستایی و شهری را با استفاده از نشانهها و رمزگان های اجتماعی نمایان ساخته و درعینحال دیدگاهها و اندیشهها و ایدئولوژیهای خود را نیز بیان داشتهاست. این نشانهها توانستهاند تا حد امکان، باورها، فقر فرهنگی، ظلم و ستم در حق زنان و نگاه سنتی نسبت به آنان را بخصوص در جوامع روستایی ترسیمکنند.
1-1 -روش تحقیق، سؤالات تحقیق و فرضیه تحقیق
در این نوشتار تلاشمیشود، رمان خالهبازی که یک رمان اجتماعی و واقعگرایانه به شمار میرود از منظر شاخصهای نشانهشناسی اجتماعی پییرگیرو بررسیشود. این مقاله که از روش تحقیق توصیفی -تحلیلی مبتنی بر مطالعات کتابخانهای بهره بردهاست کوششی برای پاسخ به پرسشهای زیر است.
1-بارزترین رمزگانها و نشانههای اجتماعی در این رمان کداماند و چه رویکردی را دنبالمیکنند؟
2-بسامد نشانهها و رمزگانهای اجتماعی بهکاررفته در این رمان چگونه است و چگونه واقعیتهای اجتماعی را بازتابمیدهند؟
به نظر میرسد برای بررسی نشانه شناختی، بهویژه مطالعۀ نشانههای اجتماعی بر پایه نظریه پییر گیرو، این رمان از ظرفیت بالایی برخوردار باشد؛ از این جهت که نویسنده با انتخاب و گزینش شخصیتهای امروزی و ملموس و با شکل بخشیدن به ماجراهای رمان در دو فضای مختلف و متفاوت شهری و روستایی بسیاری از مسائل اجتماعی را به شکل مستقیم و غیرمستقیم به تصویر کشیده و جذابت های لازم را برای نسل امروزی ایجادکردهاست.
1-2-ضرورت و اهمیت تحقیق
دربارۀ موضوع یادشده تاکنون پژوهشی مستقلی انجامنگرفتهاست و انجام چنین پژوهشی ضروری دانستهشد؛ زیرا ادبیات و متون ادبی و بخصوص رمان بستر مناسبی برای شناخت حیات فرهنگی و اجتماعی یک ملت به شمار میرود و در این میان نشانههای اجتماعی، پدیدهای والا و ارزشمندی محسوبمیشود. یافتههای این تحقیق میتواند دریچهای تازه از زندگی و واقعیتهای اجتماعی به روی خوانندگان بگشاید و خواننده را بیش از پیش به مقصود و منظور نویسندۀ رمان نزدیکتر سازد.
1-3- پیشینه تحقیق
باوجود تنوع موضوعاتی که با رویکرد نشانهشناسی اجتماعی به این مسئله پرداختهاند. تابهحال تحقیقی با این رویکرد بر روی کتاب خالهبازی از بلقیس سلیمانی صورت نگرفتهاست. در اینجا به چند مورد از مقالههایی که با این رویکرد نوشتهشده اشارهمیگردد. مالمیر و یوسفی (1402)«نشانهشناسی اجتماعی مقتلِ سرالأسرار جلیلی کرمانشاهی از منظر پییر گیرو»/ کنعانی و همکاران (1402) «بررسی کارکردهای پوشاک و زیورآلات در دیوان قانع بر اساس رویکرد نشانهشناسی اجتماعی پییر گیرو» / میر هاشمی (1402) «نشانهشناسی اجتماعی نمایشنامۀ «جعفرخان از فرنگ آمده» بر اساس نظریۀ پییر گیرو»./ گرجیان داردکاشتی و همکاران (1402) «تحلیل و نقد نشانهشناسی اجتماعی مخزنالاسرار نظامی با تکیهبر نظریه هویت پییر گیرو» /طایفی، مدنی رزّاقی (۱۴۰۱)«خوانش انتقادی رمان (نام تمام مردگان یحیاست) با رویکرد نشانهشناسی اجتماعی پییر گیرو» / «بازنمود نشانههای هویت اسلامی در رمان الرجل الذی آمن بر پایه نشانهشناسی اجتماعی پییر گیرو» جوادی و همکاران (1400) / «نشانهشناسی اجتماعی رمان کولی کنار آتش با تکیهبر نظریۀ پییر گیرو» احمدی و ناجی /نقابی و اکبری (1399)«تحلیل اجتماعی-فرهنگی سفرنامه حاج سیاح بر پایه نظریه نشانهشناسی اجتماعی پییرگیرو»/ عموري و خلیلی (1399)«نشانهشناسی اجتماعیِ مقامات حریری با تکیهبر نظریه پییرگیرو»/پژمان فرد (۱۳۹۹) «نشانهشناسی اجتماعی رمان بادبادکباز»/ در جای جای این مقالات متنوع نگاشتهشده، با رویکرد نشانهشناسی، با تکیهبر نظریه پییر گیرو، موقعیتهای اجتماعی، شاخصهای عقیدتی و نمودهای فرهنگی در بافت آثار مختلف به چالش کشیده شده است؛ ولی هنوز مسائل، سؤالات و شبهاتی در این مقوله مغفول و بیجواب ماندهاست. این تحقیق میتواند از حیث کشف روابط و لایههای زیرین و دستیافتن به پیامهای تربیتی، اخلاقی، اجتماعی، روانشناسی و زبانشناسی رمان «خالهبازی» از سلیمانی کاری نو به شمار آید؛ و از طرفی میتواند به ارتباط بین علم نشانهشناسی و زندگی اجتماعی در این اثر کمک قابلتوجهی کرده باشد.
2- مبانی نظری تحقیق
2-1 - نشانهشناسی: نشانهشناسی علم مطالعۀ نشانههاست. بهعبارتدیگر مطالعۀ همۀ عواملی که در تولید و تفسیر نشانهها شرکت دارند. علم نشانهشناسی توسط فردینان دو سوسور (de Saussure) طراحی شد. این شاخه از علم به بررسی زندگی نشانهها در دلزندگی اجتماعی میپردازد «این علم یکی از رویکردهای برجسته در تحلیل متون است که نشانهها و معانی نهفته در آنها را مطالعهمیکند.»(پیرس، 1381: 51) از عامترین تعریفهای نشانهشناسی این است که «نشانهشناسی با هر چیزی که بتواند یک نشانه قلمداد شود سروکار دارد.»(اکو، 1387: 7) درواقع «نشانهشناسی علمی است که به مطالعۀ نظامهای نشانهای نظیر زبانها، رمزگان (code)، نامهای علامتی و غیره میپردازد.»(گیرو، 1392: 13) به هر حال دامنۀ نشانهشناسی بیش از آنکه تصور شود گسترده است، نشانهشناسی میتواند هر نوع ارتباط و هر چیزی که بر چیز دیگر دلالتکند و در قلمرو آن جایگیرد را شاملشود. «نشانهشناسی مطالعۀ نظاممند همۀ عواملی است که در تولید و تفسیر نشانهها یا در فرایند دلالت شرکت دارند.»(مکاریک، 1384: 326)
2 -2 - نشانهشناسی اجتماعی (social semiotics): نشانهشناسی اجتماعی یکی از زیرشاخههای علم نشانهشناسی محسوب میشود. این زیر شاخه از نشانهشناسی به معنای متن در بافت اجتماعی و فرهنگی توجه دارد و «به مطالعه زندگی نشانهها در جامعه میپردازد. این علم بخشی از روانشناسی اجتماعی و درنتیجه روانشناسی عمومی است.»(اسکولز، 1383: 35) نشانههای اجتماعی از روابط میان انسانها و گروهها سخن میگویند. از دیدگاه گیرو «نشانههای اجتماعی، رمزگانهایی هستند که به شخص توانایی شناخت محیط و اطرافیان را میدهد از این طریق شخص میداند با چه کسی رابطه دارد و هویت اشخاص و گروهها را بازمیشناسد.» (گیرو، 1392: 177)
گیرو رمزگانهای اجتماعی و نشانهها را به سه دسته و گروه تقسیم نمودهاست: نشانههای هویت، نشانههای آداب معاشرت و سرشت نشانههای اجتماعی (etiquette signs). هدف این رویکرد از نشانهشناسی پی بردن به حقایق اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، باورها، آدابورسوم، اخلاقیات و... در متون گوناگون از طریق بررسی و تحلیل نشانههای موجود در متن است؛ بنابراین، بررسی پدیدههای گوناگون اجتماعی و فرهنگی بر اساس نشانهشناسی اجتماعی گامی بهسوی شناخت جوامع است. درواقع «بدون استناد به واقعیتهای اجتماعی، عوامل و بافت اجتماعی و فرهنگی که همهچیز در آن بههمپیوسته است، نمیتوان واقعیتهای زبانی و بهطورکلی نشانگان را درککرد.» (لویی، 1379: 80) در این رویکرد از نشانهشناسی، جامعه میتواند سرچشمۀ معانی و اشکال نشانه شناختی باشد که درک آن در نگاه اول بر همگان کاملاً آشکار نیست و نیاز به تامل و دقت فراوان دارد. این معانی و اشکال نشانه شناختی میتوانند در پس رفتارهای غیرکلامی، ارتباطات اجتماعی و تمامی اعمالی که بخشی از فرهنگ و ارتباطات افراد را میسازد پنهان شدهباشند. کاریران اجتماعی میتوانند این نشانهها و رمزگانها را بر اساس تجربه و روابط اجتماعی و فرهنگی شان معنا کنند.
2-3 - بلقیس سلیمانی: بلقیس سلیمانی نویسنده و منتقد ادبی ایرانی است. در سال ۱۳۴۲ در کرمان به دنیا آمد. شاید همین محل تولد و گذراندن دوران کودکی در این منطقه باعثشده که رمانها و نوشتههای او رنگ و بوی اقلیمی داشتهباشند و او را نویسندهای بدانیم که در تألیف رمانهایش دغدغه بومیگرایی دارد. سلیمانی دانشآموختۀ رشته فلسفه در مقطع کارشناسیارشد است. آثار وی ویژگی خاصی دارند. یکی از خصوصیات بارز در آثارش، حضور و نقش پررنگ زنان در آن است. سلیمانی قلمزدن در حوزۀ ادبیات داستانی را تقریباً از دهه هشتاد آغاز نمودهاست. از بلقیس سلیمانی آثار داستانی زیادی به چاپ رسیدهاست. «شب طاهره»(1394)، «من از گورانیها میترسم»(1393)، «سگ سالی»(1392)، داستان بلند «روز خرگوش»(1390)، «مجموعۀ پسری که مرا دوست داشت»(1389)، «به هادس خوشآمدید»(1388)، «خالهبازی»(1387)، «مجموعه داستان بازی عروس و داماد»(1386)، «بازی آخر بانو»(1384)؛ علاوه بر آن از سلیمانی هشتاد مقاله در مطبوعات به چاپ رسیدهاست و برخی از داستانهایش به زبانهای انگلیسی، ایتالیایی و عربی ترجمه شدهاست. او داوری جایزههای ادبی را نیز بر عهده داشتهاست. وی که بهعنوان داستاننویس شناختهمیشود، دستی نیز بر نقد دارد و پژوهشگر است.
2-4 – پییر گیرو (Pierre Guiraud): پییر گیرو زبانشناس و نویسندۀ فرانسوی (1912-1983) است. او استاد زبانشناسی در دانشگاه نیس بود. وی از جمله زبانشناسانی است که موضوع بررسی نشانههای اجتماعی برای فهم معانی پنهان و ضمنی متن را مطرحمیکند. مهمترین اثر وی کتاب نشانهشناسی اوست. مهمترین بخش کتاب وی فصل نظریۀ نشانهشناسی اجتماعی (رمزگان های اجتماعی) است. وی بر این باور است که «نشانههای اجتماعی رمزگانهایی هستندکه به شخص توان شناخت محیط و اطرافیان را میدهد ...و هویت اشخاص و گروهها را بازمیشناسد»(گیرو، 1383: 177) وی نشانههای اجتماعی را از دو زاویۀ جداگانه هویت و آداب معاشرت مورد بررسی قرارمیدهد. نشانههای هویت را در مقولههای مختلف همچون: نامها و القاب، نشانها و مدالها، یونیفرمها، گروههای شغلی و دینی، آرایشها و غیره جستجو میکند و نشانههای آداب معاشرت را در مؤلفههایی همچون اطوار پژوهی و فاصله پژوهی، لحن کلام و ... بررسیمیکند. گیرو عقیده دارد که بامطالعۀ نشانهها و درک معانی نهفته در آنها میتوان به رهیافتی ژرف از تمایز اندیشهها دستیافت. وی نشانههای اجتماعی را در یک فصل جداگانه در کتاب نشانهشناسی به شکل زیر بررسیکردهاست.
نشانهشناسی اجتماعی در کتاب نشانهشناسی پییر گیرو در یک نگاه
نشانههای اجتماعی |
نشانههای هویت( نشانها و شاخصها) | 1-آرمها، پرچمها ، توتمها و غیره 2- یونیفرمها و پوششها، غذاها، شغلها وغیره 3- نشانها و مدالها و... 4- خالکوبی، آرایش، مدل مو و غیره 5- نامها و القاب 6-شاخصها 7 -علائم تجاری وغیر... | |
نشانههای آداب و معاشرت | کلامی | 1-توهین (صورتهای منفی کلام ) ،2-لحن کلام 3- سلام و خداحافظی (صورتهای مثبت کلام ) و... | |
غیرکلامی | 1-لحن کلام ،2- اطوارپژوهی ، 3-فاصله پژوهی، 4-خوراک وغیره ... | ||
سرشت نشانههای اجتماعی (رمزگانها) | 1-میثاقها 2- آیینها 3- مدها 4 – بازیها وغیره .. |
3- نشانهشناسی رمان خالهبازی
خلاصه رمان خالهبازی
خالهبازی روایت زندگی زنی نازا به نام ناهید است. ناهید دریک محیط روستایی به دنیا آمده است. این دختر زمانی که به سن نوجوانی پا میگذارد، آثار بلوغ را همانند دختران دیگر در خود نمیبیند و مداواهای سنتی مادرش و قابلههای روستا کاری ازپیشنمیبرد. ناهید به دلایلی که غیر از خود و مادرش کسی از آن خبر ندارد به خواستگاران خود در روستا جواب رد دادهاست. وی به تحصیلات خود ادامهداده و در دانشگاه تهران در رشتۀ ادبیات پذیرفتهمیشود و در حین تحصیل بهعنوان منشی در مطب دکتر متخصص زنان و مامایی کارکند. در این زمان است که وی درمییابد که فاقد تخمدان بوده و تا آخر عمر نازاست. او که اکنون دانشجوی ادبیات در دانشگاه تهران است با جوانی به نام مسعود آشنا میشود. مسعود از او درخواست ازدواجمیکند، اما ناهید با توضیح نقص خود، پیشنهادش را ردمیکند. از سویی، اصرارها و سماجتهای مسعود برای ازدواج با او نشانمیدهد که وی با آگاهی کامل موضوع را پذیرفتهاست. مسعود با آگاهی از نقص نازایی ناهید بالأخره با او ازدواجمیکند؛ اما پس از مدتی برخلاف نگاه آرمانی اوایل ازدواج، فشارهای خانوادۀ مسعود و اطرافیان و خلأ وجود فرزند، فضای اندیشه مسعود را پر میکند تا جایی که با اجازه ناهید، با سیما ازدواجمیکند. ازدواج دوم مسعود با رضایت ناهید انجاممیشود. مسعود از سیما صاحب دو فرزند میشود. مسعود در تمام این سالها، شبهایش را میان دوخانه تقسیممیکند. ناهید به عنوان زنی شاغل و تحصیلکرده، نهتنها باری بر دوش مسعود نگذاشتهاست بلکه همواره حامی مالی و عاطفی او بودهاست و سیما زن دوم مسعود برخلاف ناهید، زنی سنتی و عامی است و تحمل تقسیم شوهرش را باکسی دیگر ندارد و لذا در نیمهراه زندگی خودکشی میکند. ناهید که همواره سکوت اختیارکرده، پس از مرگ سیما، از مسعود و از زندگیای که قرار است به او تحمیل شود، میگریزد. مدتی بعد از جدایی از مسعود از دوست همخوابگاه دوران دانشجویی خود (حمیرا) که او را با خصوصیاتی همچون: کرم کتاب، شلخته، دزد یخچال، احساساتی، فمینیست، آنارشیست و پسرباز میشناخت ایمیلهایی دریافتمیکند که نشانمیدهد با مسعود ازدواجکرده و جای او را برای همیشه پرکرده است.
3 -1 - نشانههای هویت (signs of identity): نشانههای هویت یکی از شاخصهای نشانههای اجتماعی به شمار میآید و عبارتاند از «نامها، القاب، گروهها، مکانها، نشانههای ظاهری، آرمها، پرچمها و توتم ها.»(گیرو، 1392: 117) اهمیت نشانههای هویت در آن است که میتوانند هویت اشخاص و گروهها را بازشناسانند. هویت عامل تمایزدهندۀ هر فرد، گروه یا ملتی است. هویت در اصطلاح «عبارت است از مجموعه خصوصیات و مشخصات فردی و اجتماعی و احساسات و اندیشههای مربوط به آنها که فرد از طریق توانایی کنش متقابل با خود و یافتن تصوراتی از خود بهدستمیآورد و در پاسخ سؤال من کیستم ارائهمیدهد.»(جوادی یگانه، 1387: 187) «هویت در یک مقولهبندی در دو سطح قابلبررسی است: اول هویت فردی که به کسب آن، شخص به لحاظ جسمی و عقلی از فرد یا افراد متمایز میشود؛ دوم هویت جمعی که به سبب آنیک گروه، قوم و ملتی از دیگران بازشناسی میشوند.»(حیاتی،1386: 66) «هویت عبارت است از احساس تمایز، تداوم و استقلال شخصی.»(ژاکوبسن: 1998: 9)«هویت یعنی مختصات ویژه فرد و متمایزکنندۀ او از دیگران.»(اولسن، 2002: 34)
3-1-1 - نام ها و القاب
«نام شخصیتهای روایی از ابزارهای مهمی است که نویسنده به کمک آنها به اندیشه و مضمون ژرفا میبخشد.»(عبدالخالق، 2009: 375) در این میان نام ها و القاب، از عمومیترین نشانههای هویت اشخاص بهشمارمیآیند و از نظر نویسنده معرف ارتباط و تعلق آنها به گروه، خانواده، شغل یا هویتی خاص هستند. گیرو میگوید: «این نشانهها کارکردی تمایز بخشدارند و بیانگر ردههای اجتماعی هستند.»(گیرو، 1392: 148)
جدول فراوانی نام ها و القاب رمان خالهبازی
نام و نام خانوادگی زنان شهری | لیلی، شهین، فروغ، حمیرا، ناهید (دانشجویان هم خوابگاه ناهید : 6)، خانم صدقیانی (دوست و همکار ناهید در اداره: 11)، مهبان (دختر مسعود: 27)، نگین (دختر محمود : 17) فاطمه (زن خدمتکار در خانه مسعود : 67) دکتر یاسایی (دکتر متخصص مامایی : 80) فاطمه خانم (همسرمهندس نوحی)و طاهره روستایی : 115) بداشتی (اسم فامیلی ناهید: 114) فاطمه (دوست خانم معلم خواهر مسعود: 121)، مهری (خواهر مسعود: 121)، اکرم (زن منصور: 135) سمیه (بچه مهری: 138) روشنک (بچه دکتر یاسایی: 156) فریبا (دوست ناهید: 161) خانم جاهد (همکار مسعود: 210) سکینه (خدمتکار خانم یاسایی: 155) |
نام و نام خانوادگی زنان روستایی | ستاره (اسم دیگر ناهید : 19)، سیما (زن دوم مسعود: 27)، حاجیه نساء (مادر ناهید: 47) صنوبر (خاله ناهید)و خیرالنسا (زن جادوگر: 47)، ماه جان (زنی که به واسطه سقط جنین مرده:56) توران (دختر عمه ناهید: 69)، گلجان (عمه ناهید)و راحله (زن یعقوب: 71)، ملکه (دختر عمه ناهید) و رقیه و قمر (دوخواهر ناهید : 88)، مونا (دختر کوچک قمر :100)، آفو (زن یدو دراز: 162)، صنم (دختر بزرگ یدو دراز: 164)، ریحانه (دختر کوچک یدو دراز: 164)،( مش گلبس: 177) رباب (مادر خانم صدقیانی: 193)، احترام السادات (زن بیوه هوی رباب: 195) زهره (زن دکتر زینعلی: 183)، ماه گل (زن عین الله خان: 219)، شاه گل (دختر چوپان: 223) |
نام و نام خانوادگی مردان شهری | مسعود (همسر ناهید : 15)، آقا نادر (شوفر و خواستگار حمیرا:12) مهیار (پسر مسعود : 27) آقا محمود (از فامیل مسعود که زنش مرده : 17) دکتر شفقتیان (همکار ناهید : 12) جهانشاهی (صاحبخانه مسعود در خانه دوم : 36)، دکتر زینعلی (دامپزشک روستا : 75) دکتر شکیب (استاد دانشگاه)و دکتر میلانی (استاد دانشگاه :113)، مهندس نوحی: 118، دکتر پروایی: 129، شعاعی (از بچه های انجمن اسلامی: 125)، دکتر اشتیاقی (از پزشکان بیمارستان: 130) رمضان (دایی مسعود: 134)، روزبه (فرزند منصور: 135)، احمد (مستاجر خانواده مسعود :136)، هاشم (شوهر مهری: 136) سلطانی (معلم خصوصی پسر مهندس نوحی: 141) |
نام و نام خانوادگی مردان روستایی | حاج عزیز الله (مرد دو زنه:28) یوسف (پسر عمه ناهید:47)، غلام (پسر خاله و اولین عشق ناهید: 47) خیرالله (عموی خیرالنسا:50)، حسینقلی خان (مرد معتاد: 51)، مراد قلاگر (مردی که بچه دار نمیشد: 56)، رعنا (دختر صنوبر خاله ناهید:57)، رحیم (برادر ناهید : 56)، مش رحمان (از مردان روستا : 60)، یعقوب (پسر عمه ناهید دستیار دامپزشک زینعلی : 70)، ابوالفضل (پسر عمه ناهید : 71)، یدالله (شوهر عمه گلجان : 72)، امیر حسین (بچه راحله)و ماشاءالله (دایی ناهید:86)، مرتضی (شوهر قمر راننده کامیون : 89)، حسن (شوهر رقیه: 89)، علیرضا (پسر احمد ترکه: 98)، احسان (پسر قمر: 100)، مش اسحاق (پدر ناهید)و غلامحسین خان از ملاکان رفسنجان: 172، موسی راننده: 176، مش ذبیح :195)، شفیع (راننده قایق: 196)، کربلایی مصطفی (مرد قاطر سوار) و عباس (برادر موسی راننده: 201)، مجید ابراری: 206، عین الله خان (سالار ایل: 219) محمد جان (پسر کدخدای شمس آباد: 220) کل محرم: 222، کل رحمان: 223 |
القاب انسان ها | ماچه الاغ (خواهران دکتر زینعلی: 89) جغله بلا ( عروس رباب: 197، نیاز دنبه (نام مرد روستایی : 83) احمد ترکه (مرد سرمایدار که در گوران مغازه لباس فروشی دارد : 98 , ، یدو دراز: 162)، آفو (مخفف نام زن یدو دراز: 162) |
القاب حیوانات | بانو (گاو پدر ناهید: 77) ،سامری (اسم گوساله نر: 84) پنجه کلاغو: 116، سرخو (نام سگ پدر ناهید: 194) ولدالزنای چموش (لقب قاطر: 198) |
اسم اماکن شهری | دانشگاه، کوی دانشگاه، میدان انقلاب، فرحزاد، ایستگاه اتوبوس: 113، دکه روزنامه فروشی: 111، کتابخانه مرکزی: 111، جمالزاده: 124- میدان انقلاب: 124، کمیته انضباطی: 126، خیابان جمهوری اسلامی: 131، کارگر شمالی: 135، کوچه، خیابان: 141، خیابان فاطمی: 144، خیابان هاشمی: 207، خیابان دامپزشکی 207 |
اسم اماکن روستایی | شمس آباد: 47، چشمه جافر: 50)، شیخ آباد:51، پیر یکه (نام زیارتگاه: 78) ابراهیم آباد :100)، کتوک: 163، چشمه عروس: 183، هنزا 183:، گوران و دره ناصری: 198، سلطان ابراهیم( نام زیارتگاه: 199 )، بی بی سکینه: 173، پیر یکهو قنات کنکیل: 219، |
نامها و القاب از پرکاربردترین نمودهای هویت هستند که در رمان مذکور ظهور یافتهاند. این نامها و القاب و شاخصها بهروشنی هویت روستایی و شهری و طبقه اجتماعی، عقیدۀ دینی و مذهبی افراد را هویدامیکنند.
نامهای زنان روستایی همچون: حاجیه نساء، صنوبر، خیرالنسا، ماه جان، توران، گلجان، راحله، ملکه، رقیه، قمر، آفو (آفت)، صنم، ریحانه، گلبس، احترامالسادات، ماهگل، شاهگل؛ و نامهایی مردانه همچون حاج عزیزالله، غلام، خیرالله، حسینقلی خان، مراد قلاقگر، مش رحمان، ماشاءالله، رمضان، مش اسحاق، غلامحسین خان، مش ذبیح، کربلایی مصطفی، عینالله خان، محمد جان، کل رحمان و... مؤید هویت روستایی صاحبان این نامها هستند و اگر در محیطهای شهری هم با چنین نامهایی برخوردکنیم، به مهاجرت آنها از محیط روستایی به شهر حکایت دارند و بیانگر اصلیت روستایی این افراد هستند. بسیاری از اسامی زنان روستا مثل گلبس، صنوبر، ماهگل و شاهگل، گلجان ریحانه و قمر و... با طبیعت و محیط زندگی روستاییان ارتباط تنگاتنگی دارند و معانی اسم این افراد به آنها هویت روستایی میبخشند.
علاوه بر آن بسیاری از نامهای بهکاررفته در این رمان از هویت دینی و مذهبی و اعتقادات آنها حکایت دارد. از گذشته تاکنون انتخاب نام تحت تأثیر هویت و تعلقات دینی ازجمله گرایشهای نامگذاری در جامعة سنتی مذهبی ایران بودهاست. معمولاً افرادی که برای فرزندان خود از اسامی ائمه و فرزندان آنها استفادهمیکنند و یا نام مشدی و کربلایی جزئی از نام آنان محسوبمیشود، دلیل بر هویت وگرایش مذهبی، بخصوص مذهب شیعه آنهاست. «انتخاب نام مذهبی به خصوص نام پیامبر اسلام (ص) و بزرگان دین ... در افراد مسلمان معتقد باعث برانگیخته شدن حس احترام به فرد میگردد.»(طیب و علی نژاد، 1382: 26) با بررسی نام های روستایی و شهری این رمان مشخص میشود، گرایش مذهبی افراد روستایی بیشتر از محیط شهری است. در این رمان اسامی متعلق به ائمه بسیار به چشم میخورد که اکثریت آنها به جامعه روستایی تعلق دارند. مثل محمود، فاطمه، رقیه، رباب، خیرالنسا، احترام السادات، سکینه، ابوالفضل، امیرحسین، حسن، احمد، غلامحسین، کربلایی مصطفی، عباس، عین الله، محمد، کل محرم، کل رحمان (کل مخفف کربلایی است). این نوع نامگذاری افراد روستا نشانهای است از هویت دینی خانوادههای آنان و ارزش و احترامی است که آنها برای بزرگان دین قائلاند.
بسیاری از نامها دانسته و عامدانه در رمان بهکاررفته که احتمالاً به گرایش نویسنده و اقبال و احترام وی به پیروان یهودیت دلالتمیکند؛ مانند یعقوب، یوسف، ذبیح، موسی، راحله (زن یعقوب) گوساله سامری، یهوه و...«مطالبی هم از تورات سفر پیدایش در رمان آورده شدهاست.»(سلیمانی، 1387، 235)
علاوه بر آن، با بررسی این نامها مشخص میگردد که در جوامع شهری و محیطهای اداری و دانشگاهی در ایران بیشتر افراد با نام خانوادگی و پیشوند آقا یا خانم و شاخصهای مخصوص شغلی مثل دکتر و مهندس شناخته میشوند تا با نام کوچکشان: خانم صدقیانی، فاطمه خانم، طاهره روستایی، بداشتی، آقا نادر، آقا محمود، دکتر شفقتیان، جهانشاهی، دکتر پروایی، شعاعی، احمد آقا، هاشم، سلطانی؛ و... ولی در جوامع روستایی این شاخصها به کربلایی، حاجیهخانم، مشدی یا مشهدی، خان و... تغییرمییابد. سلیمانی در خانه و روستا از ناهید با نام کوچکش یاد میکند ولی زمانی که وارد دانشگاه میشود برای اولین بار نام خانوادگی (خانم بداشتی) را بهکارمی برد؛ اما صمیمیت افراد در محیط دانشگاهی هم باعثمیشود که افراد همدیگر را با نام کوچک صداکنند. چنانکه ناهید زمانی که از دوستان دانشگاهی خود در خوابگاه یادمیکند آنها را با اسم کوچکشان مورد خطاب قرارمیدهد. «نه کار لیلی نبود ... کار فروغ هم نبود ...کار شهین هم نبود ...خودش بود حمیرا...»(همان: 6) اسامی مکانهای شهری و روستایی هم در این رمان به روشنی بیانگر تعلق این مکانها به محیط شهری و روستایی هستند. اسامی مثل دانشگاه، خیابان، مطب، میدان، ایستگاه اتوبوس و... متعلق به جوامع شهری و چشمه عروس، درّۀ نادری، قنات کنکیل و... به محیط روستایی دلالتدارند.
شاخصهایی مثل خان، حاجی، دکتر، مهندس و... از طبقات اجتماعی بالاتر و آقا و خانم دلالت بر مردم عادی و القابی مثل آفو، یدی دراز، نیاز دنبه و... نشانگر پایگاه اجتماعی پایین این افراد هستند.
در این رمان تفاوت اساسی در اسامی بچههای تازه به دوران رسیده چه در محیط شهری و چه در محیط روستایی با اسامی بزرگترها دیدهمیشود؛ و این بدان دلیل است که والدین به قصد تشخّص و به تأثیر از فرهنگ شهرنشینان، سعیمیکنند اسامی بامسمایی را برای بچههای خود انتخابکنند و این واقعیتی است که در جوامع امروزی ایران، خانوادهها بدان اهمیتمیدهند و دیگر اسامی قدیمی مثل ماهگل، ماهجان، غلام و... برای فرزندان خود انتخابنمیکنند. لذا سلیمانی از اسامی مانند نگین، مونا، روشنک، رعنا، سمیه، احسان و... در این رابطه استفادهکردهاست.
بهغیراز شخصیتهای انسانی، بعضی از اشیاء و حیوانات نیز در این رمان صاحب اسم هستند. مثل بانو، سامری، سرخو، ولدالزنای چموش که سلیمانی با دادن اسم بانو به گاو خواسته است جایگاه پایین زن در جوامع روستایی و هویت له شدۀ او را گوشزد نماید. بنابراین زایمان گاو، او را به یاد زایمان خواهرش رقیه میاندازد. «یادم میآید وقتی آبجی رقیه هم میزایید مدام همین تصویر به ذهنم میآمد.»(همان:79) و دادن لقب ولدالزنای چموش به قاطر ناشی از نفرت ناهید از نازایی خود و قاطر و همزاد پنداری اوست.
3-1-2 - مشاغل
طبق الگوی گیرو، مشاغل مختلف میتوانند نشانگر طبقه اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی افراد در یک محیط اجتماعی باشند. در این رمان افرادی مثل دکتر یاسایی به خاطر داشتن شغل پزشکی (متخصص زنان و مامایی) در بالاترین قسمت شهر زندگیمیکند. ماشین مدل بالا سوارمیشود و خانۀ بزرگ و مجللی دارد و شخصی مثل مسعود و ناهید که یک دانشجوی بیکار و یا منشی او هستند مجبورند در قسمت پایینشهر زندگیکنند و با اتوبوس خط واحد در شهر ترددنمایند.
«خانم دکتر ...میگوید: "مسیرت کجاست؟" میگویم "دامپزشکی" میگوید متأسفم من طرف شمال شهر میروم.»(سلیمانی، 1387 :148). «خانم دکتر را تا کنار ماشینش همراهی میکنم، یک بی ام و زرشکی دارد. تر و تمیز.»( 149) ولی در عوض ناهید و مسعود با اتوبوس در شهر ترددمیکنند و یا مجبورند تاکسی بگیرند. «خودم را به خیابان میرسانم، تاکسی میگیرم و به خانه مهندس نوحی میروم ... احساسمیکنم آدم زبون و ترسویی هستم.»( 141) حتی مسعود از اینکه زن آیندهاش را سوار اتوبوس کردهاست احساس حقارت میکند، لذا با خود میگوید: «و این تقصیر من است که چنین وسیلهای را برای به مقصد رسیدن انتخابکردهام. حال مردی را دارم که ناگهان فقرش بر همسرش آشکار میشود.»(125) حتی در جوامع روستایی هم بعضی از مشاغل کشاورزی از موقعیت اجتماعی بالای افراد حکایت دارد. «آقا مرتضی که رفته خانۀ آبجی رقیه تا کود گاو و گوسفندهایشان را بار بزند و ببرد برای باغهای پستۀ غلامحسین خان در رفسنجان.»( 172) غلامحسین خان داشتن چنین اسمی را مدیون باغهای پسته خویش است که احتمالاً درآمد چشمگیری دارد. ولی در مقابل نداشتن شغل و بیکاری افراد، حکایت از طبقه اجتماعی و موقعیت پایین آنها دارد. در روستا یدو دراز مرد بیکاری است و در فصل برداشت؛ دشتبان دهاتیهاست، لذا مجبور است در کتوک زندگیکند و خانواده وی هم درنهایت فقر و نداری زندگیکنند. «زن تعارفمان نکرد تا داخل کتوک بشویم و ما قصد نداشتیم با خوردن آبی که بوی کاه میداد به این زودیها از آن جا برویم ...دخترها سعیمیکردند پاهای کثیفشان را زیر دامن گشادشان پنهانکنند ... زن ...نهیب زد به دختر بزرگش صنم... تا زیلو بیاورد و پهن کند.»( 64-63) ولی سلیمانی در توصیف منزل دکتر یاسایی از زبان مسعود مینویسد: «وارد خانه وسیع خانم دکتر شدیم ...از راهرو باریکی گذشتیم و به هال وسیعی رسیدیم که پر از مبل و راحتی و میز صندلی بود ... نگاهم را به سنگهای مرمر کف هال میدوزم»( 156) شغل مناسب پدر در آینده فرزندان نیز تأثیرگذار است زیرا داشتن شغل مهندسی پدر موجبمیشود فرزندش، معلم خصوصی داشتهباشد و همین مسئله سهم زیادی در پیشرفت فرزندش دارد «وقتی سلطانی از راه میرسد تا به احسان پسر مهندس نوحی عربی درس بدهد، مهندس نوحی پیشنهادمیکند به فکر پیداکردن کار و تشکیل خانواده باشم.»( 141) ولی دختر یدو دراز باید در خانه دکتر زینلی به عنوان کلفت خدماترسانی کند؛ بنابراین شغل از فعالیتهای ضروری انسان در جامعه است که بهغیراز تجربه و دانش فرد، گویای طبقه اجتماعی اوست. «شغل به بعد اقتصادی، معیشتی انسانها مربوطمیشود اما با بعد فردی، خانوادگی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی آنان نیز رابطه تنگاتنگی دارد.»(میردریکوندی، 1379 :69)
تمام کسانی که در این رمان فعالیت سیاسی دارند و انجمنهای مخفی سیاسی برگزارمیکنند استاد دانشگاه، دکتر و مهندس هستند و پستهای مهمی دارند مثل دکتر شکیب (استاد دانشگاه)، دکتر میلانی (استاد دانشگاه)، مهندس نوحی، دکتر پروایی و...«بحث دربارۀ قانونمندیهای جامعه و چگونگی حرکتهای اجتماعی بود. همۀ اعضاء گروه کموبیش چیزهایی یادداشت میکردند.»(سلیمانی، 1387: 129)
در رمان خالهبازی، شخصی به نام نادر خواستگار حمیراست که راننده تاکسی است و مادر حمیرا به خاطر شغل نادر حاضر نیست حمیرا با او ازدواجکند. «مادرم گفت اگه زن این مردکۀ شوفر بشی خودم را میکشم.»(سلیمانی،1387: 12) همین نادر زمانی که جواب رد میشنود به ژاپن میرود و دو سال بعد برمیگردد بنگاه معاملاتی بازمیکند و در مدتی کمکارش بالا میگیرد. طوری که حمیرا برای اجارۀ یک آپارتمان، دست به دامان او میشود. «جواب رد که شنید، رفت ژاپن، دو سال بعد که برگشت با یکی از دوستانش بنگاه معاملاتی ملکی تو شمال شهر راه انداخت، کمکم کارش بالا گرفت الان یه پا بساز بفروشه.» ( همان : 13) حمیرا که یک درسخوانده در حد دکتراست هرچه قدر هم تلاشکند ازنظر اقتصادی بهپای چنین شخصی نخواهدرسید و این نشاندهنده وضعیت نابسامان مشاغل در عصر نویسنده است.
3-1-3- خوراک و لباس و زیورآلات
نظامهای نشانهای بسیار زیاد و متنوع هستند «از لباسهایی که میپوشیم تا غذاهایی که میخوریم، هر چیز موجود در جامعه از این نظر نشانه است.»(آلن، 1385: 71) وقتی که پوشاک فراتر از کارکرد فردی و رفع نیاز مورد استفاده قرار بگیرد، گفتهمیشود که کارکرد اجتماعی پیداکردهاست. در این صورت است که می تواند نشان دهندۀ ارزش ها و باورهای جامعه قلمداد شود. مثل لباس سفید عروس و پیراهن مشکی یک شخص عزادار که یکی نشانی از سفیدبختی و دیگری نشانی از غم و اندوه است. همچنین لباس میتواند نشانهای مهم جایگاه اقتصادی و اجتماعی اشخاص قلمدادشود. «از رهگذر لباس بهخوبی میتوان هویت، اعتقادات، پایگاه اجتماعی و تمایلات شخصیتها و گروههای خاصی از جامعه را به تصویر کشید.»(فرهنگی و باستانی، 1393: 133) عکس توپ فوتبال بر روی لباس یک نوجوان از تمایلات وی نسبت به این ورزش دلالتدارد. وقتی زنی عشایری لباس مخصوص زنان عشایر بر تن کرده به پایبندی وی بر اعتقادات و رسوم ایلوتبارش دلالتدارد. «از کارکردهای اجتماعی پوشش هویت بخشی آن است. نوع پوشش، نشاندهنده سنتها، ارزشها و باورهای هر جامعه است.»(نوری، 1381: 132)
نوع پوشاک و زیورآلات در رمان سلیمانی بیانگر فرهنگ مردم، طبقات اجتماعی افراد در محیط شهری و روستایی هستند. وقتی سلیمانی از زبان ناهید وضعیت ظاهری دکتر زینلی دامپزشک روستا را توصیفمیکند لباس وی متناسب با شغل و جایگاه اوست. «آقای دکتر بهظاهر مرد شیکپوشی بود. در آن گرما کتوشلوار سرمهای پوشیدهبود.»(سلیمانی، 1387: 73) ازآنجاکه گاهی لباسها کارکردی نمادین دارند، کتوشلوار پوشیدن وی در مراسم رسمی درواقع نشاندهندۀ آن است که وی به سنتها احتراممیگذارد. پوشش مانتو و روسری و نداشتن آرایش غلیظ از ملزومات یک زن شاغل در ادارات رسمی و دولتی و بیانگر هویت یک زن کارمند است؛ لذا سلیمانی ناهید را در محیط کاریش اینگونه توصیفمیکند. «قرارمیگذاریم مؤسسه باهم ناهار بخوریم. مانتو و شلوار قهوهای میپوشم و آرایش ملایمی میکنم.» (همان :11) اما حمیرا که وارد مؤسسه میشود ملزم نیست چنین قوانینی را حتماً رعایتکند، بنابراین وی اینگونه در این محیط ظاهر میشود: «مانتو مشکی کوتاهی پوشیده و یک شال مشکی روی سرش انداختهاست. طوری که چترهای روی پیشانیاش خراب نشود. چیزی در چهرهاش تغییرکرده، ابروهایش باریکاند و خط لبش بیشازاندازه پررنگ.»(12) به جرأت میتوان گفت شیوۀ لباس پوشیدن، همواره روشنترین نشانه هویت اجتماعی بودهاست. «لباسی که شخص میپوشد حامل نشانههایی است که ارتباط بین او و محیط زندگیاش را بازگومیکند و زبانی است که بیانکنندۀ جنسیت، جایگاه اجتماعی و باورهای مذهبی فرد است ...»(حسن نژاد، 1394: 50)
رنگ لباس گاهی در این رمان نشانهای از عزادار بودن افراد است. «روز بعد از مراسم هفت با لباس مشکی به دانشگاه میروم.»(سلیمانی، 1387: 133) علاوه بر لباس، گاهی سر و وضع ظاهری افراد هم کارکرد اجتماعی پیدامیکنند و نشانههایی از اندوه درونی افراد هستند. «صبح یکشنبه با سرووضع اصلاحنشده و درهموبرهم مستقیم از بیمارستان به دانشکدۀ حقوق میروم.»( 131)
در دنیای امروز پوشش و لباس از مشهودترین نشانههای هویت محسوبمیشود «تنپوشها نشاندهندۀ پایگاه و منزلت اجتماعی، اقتصادی، مذهبی، شغلی و حال و احوال روحی پوشندگان آنها و برتابندة تفاوتهای جنسی و سنّی و جایگاه و مقام طبقاتی افراد در گروههای اجتماعی و قومی مختلف میباشند.»(بلوکباشی،1383: 18)
«[دکترزینلی] کتشلوار شیک ...عینک دسته مشکی به چشم و کیف سامسونتی به دست دارد.»(سلیمانی، 1387: 75)(نشانگر پایگاه و منزلت اجتماعی و شغلی) گاهی لباس میتواند نشانگر هویت و تعلق شخص به گروه خاصی تلقیشود. «خانم بداشتی را کولهپشتی به دست میبینم، نیم چکمۀ زنانهای پوشیده و آفتابگیر به سر دارد. شکل و هیبت یک زن کوهنورد را پیداکردهاست.»(همان:136)«در طول مسیر [در راهرو بیمارستان] به سلام لباس سفیدها پاسخ میدهد.»( همان :132)
در جامعه امروز ایران معمولاً زیورآلات طلا برای زنان مسنّ وسیله آرایش محسوبنمیگردد بلکه کارکرد اقتصادی دارد و حتی عروسها هم با دید اقتصادی در آن نگریسته و آن را نوعی پسانداز تلقیمیکنند تا در روز مبادا دستشان را بگیرد.«مادر به خیابان رودکی میرود و وقتی برمیگردد یکی از دو النگوی کلفتش نیست.(همان : 136) «سیما سرویس طلای جواهرنشان میخواهد. قیمتش خیلی زیاد است. خواهرهایش برایش النگو هم برداشتهاند. مدام استدلالمیکنند، طلا سرمایه است، مال خود مرد است، انشا الله چهار صباح دیگر میفروشند، خانه میخرند ... رسم است رسم را که نمیتوان نادیدهگرفت.»(همان: 208-207)
خوراک در خالهبازی جزئی از نشانههای هویت محسوبمیشود و به اشکال مختلف و در موقعیتهای متفاوت کارکرد اجتماعی پیدامیکند و میتواند بیانگر اختلافات طبقاتی و روابط بین افراد و اصول اعتقادی آنها باشد. لذا از زوایای مختلف قابلبررسی است.
سلیمانی زمانی که وارد زندگی دانشجویی و خوابگاهی و مجردی میشود سخن از املت و پیتزا، ساندویچ، پنیر و گوجه پیشمیکشد «خُب با پیتزا که مخالف نیستی؟ ... پس به یاد آن سالها، نون، پنیر و خیار میخوریم.»( همان :20) و زمانی که وارد زندگی روستایی میشود سخن از شیر و ماست، نانروغنی و خرما بریز و کباب بره به میان میآورد. «با او ناهار را مهمان خانواده عشایری بودیم که برۀ چندماههای را کامل کبابکرده و سر سفره آوردهبودند.»( همان :184) «مادر خرما بریز درست کرد و نانروغنی پخت.»(همان :218) و زمانی هم از غذای سلفسرویس دانشگاه سخنمیگوید اینگونه ادامهمیدهد: «نهار کلمپلو بود، بوی ناخوشایند آن توی خیابان شانزده آذر پیچیده بود.» این جمله نشان از تکراری بودن و خوش نیامدن غذای دانشگاهی به مذاق بعضی دانشجویان حکایت دارد؛ زیرا در محیطهای عمومی مثل دانشگاه بالاجبار غذاها یکدست و تکراری هستند و ممکن است با طبع و مذاق افراد مختلف سازگار نباشند زیرا هرکدام فرهنگ و آداب و رژیم غذایی خاص خود را دارند. گاهی غذای افراد گویای طبقۀ اجتماعی آنهاست. خانواده یدو دراز که خانواده فقیری هستند در کوزه آب میخورند و آبشان بوی کاه میدهد. «زن تعارفمان نکرد تا داخل کتوک بشویم و ما قصد نداشتیم با خوردن آبی که بوی کاه میداد به این زودیها ازآنجا برویم.»(سلیمانی ،1387 :64) ولی ناهید که تا حدودی وضع اقتصادی بهتری دارد علاوه بر اینکه زرشکپلو با مرغ میخورد، بلکه از قاشق چنگال شخصی استفاده میکند «نهار زرش پلو با مرغ بود ...قاشق جنگال و لیوان شخصیام را روی میز میگذارم.»(همان :13) و گاهی هم نشانی بر هویت مذهبی افراد است. «مثل بلدرچین دو سال قبل، رحیم باید باغهایش را زیر پا بگذارد و با یک بسمالله حلالش کند.» (همان :202) زیرا حیوان باید بنا به دستور شرعی اسلامی با گفتن بسمالله ذبح شود وگرنه حرام است و نباید خورده شود. «خالکوبیها، آرایشها و مدلهای مو و غیره نیز نشانهای رمز پرداختشده در جوامع بدوی هستند.»(گیرو، 1392: 118) این رمزگانها با هویت افراد ارتباط تنگاتنگی دارند. ظهور این نشانهها در رمان مذکور به چند صورت است:
نوع آرایش افراد از هویت اجتماعی آنها حکایت دارد. زنان شهری ناخن دراز میکنند انگشت پاهایشان را با لاک رنگمیکنند ولی زنان روستایی از حنا برای این کار بهرهمیبرند و از سنت و رسوم و آبا و اجدادی خود پیرویمیکنند ولی زنان شهری نوع آرایششان تقلیدی از مد و روش زنان غربی است. سیگار کشیدن در میان زنان روستایی دیدهنمیشود ولی زنان شهری مثل حمیرا و دکتریاسایی سیگار و گاهی هم قلیان میکشند «خانم دکتر ...کتری را به برق میزند، سیگارش را روشنمیکند.»(سلیمانی، 1387: 147)«حمیرا برای خودش چای میریزد؛ اما قبل از آنکه چایش را بنوشد، به سراغ کیفش میرود، میدانم بازهم میخواهد سیگار بکشد.»(همان: 20)
در فرهنگ ایرانی کوتاه نگهداشتن ناخنها از قدیم رسم بوده و ریشه در توصیههای دینی هم دارد ولی حمیرا برخلاف آن با تقلید از زنان غربی و مدپرستی ناخن دراز میکند و گاهی ناخن مصنوعی هم میکارد. «انگشتان کشیدهاش با ناخنهای نسبتاً بلند به دلم مینشیند، همان لحظه تصمیممیگیرم ناخن بگذارم.» (سلیمانی ،1387 :22)
3-1-4 - مکان و محل
از این لحاظ که مکان و محل زندگی شاخصی برای نشان دادن طبقه اجتماعی افراد محسوبشود، میتواند با نشانههای هویت داشتهباشد...«نظامهای گوناگون و... حتی ساختمانهای مسکونی میتوانند بهعنوان موضوع مطالعات نشانهشناسی باشند.»(ایبرمز و هرفم، 2009 :324) میان مکان و اشخاص در داستانها میتوان به نوعی همبستگی معنایی دستیافت «مکانها بهطور خاص از بنمایههایی شناختهشدهاند که بامعنای شخصیتهای ساکن در آن مکان پیوند دارند.»(فاولر، 1390: 61) «خانم دکتر ...میگوید:"مسیرت کجاست؟" میگویم " دامپزشکی." میگوید " متأسفم من طرف شمال شهر میروم ".»(سلیمانی، 1387: 148) گاهی مکان زندگی در فرهنگ و طبقه اجتماعی آنان تأثیرگذار است. «سرش را خم کرد و آهسته گفت: این سکوت را هرگز نمیتوان داخل اتوبوسهای جنوب شهر دید.»(همان: 127)
در رمان خالهبازی نهتنها مکان و محل زندگی طبقات بالادست و پاییندست زندهها از همدیگر متفاوت و جداست قبرستان و محل دفن مردهها هم از این قائده مستثنا نیست. «رحیم می گه قبرستونمون هم طبقاتیه. می گه اشراف در طول تاریخ سعی کردن نشون بدن در پیشگاه مرگ هم با دیگران برابر نیستند.»(همان :59)
سلیمانی از زبان ناهید خطاب به قبر غلام میگوید: «اگه تو زندگیت به کسی خیری نرسوندی، مرگت یه جورایی خیر رسونه، می دونی می خوام چی بگم، به نظرم اون قاب آلومینیومی و اون پرچم سه رنگ سر قبرت یه جوری رنگ و رویی به پاییندست قبرستون داده، البته هنوز مونده به بالادست برسه ولی خوب یه جوری علامت آبادی است.»( سلیمانی ،1387 :59)«بالادست قبرستون اعیانها ایستادهبودند و پاییندست رعیتها، راستش از بالادستیها میترسیدم.»(همان :56)
«هر مکان یادآور چیزی خاطرهانگیز برای جمعی از مردم یا تمام مردم است.»(ساسانی 1391: 52) در این رمان اسامی مکانها و خیابانهای تهران یادآور انقلاب اسلامی و خاطرات آن است. مثل خیابان انقلاب و میدان انقلاب (سلیمانی،1387: 124)، خیابان جمهوری اسلامی (همان :131)، خیابان هاشمی (همان :207)، بیمارستان آزادی(همان :124)، سینما بهمن (همان:111)، خیابان 16 آذر(همان:116) و...
زمانی که سلیمانی صحنههای رمان را به محیط دانشگاه میکشاند، بارها از کتابخانه و محلهای مطالعه، سخن به میان میآورد؛ زیرا کتابخانه نشانه فرهنگی بودن و اجتماع دوستداران علم و شعر است. «در کتابخانه مرکزی توی سالن انتظار او را دیدم.»(سلیمانی، 1387: 111)«صبحها اغلب در سالن قرائت کتابخانه مرکزی مطالعه میکرد.»(همان:112)
در جوامع ایرانی معمولاً جایگاه نشستن افراد در مجالس و مهمانیها با توجه به سن و ارزش اجتماعی آنان تعیین میگردد. «عموی پیر دکتر در صدر مجلس، کنار مادر دکتر مینشیند. عمهاش ...کنار ردیف دخترها مینشیند و دو داماد دکتر، کنار عموی پیر مینشینند. دکتر تقریباً گوشه اتاق کنار پدرم است.»(همان:89)
3-2-نشانههای آداب معاشرت (Etiquette Signs)
نشانههای آداب معاشرت از دیدگاه گیرو میتوانند مواردی بسیاری را شامل شوند مثل: «توهین [صورت های منفی کلام] ، سلام و خداحافظی [صورت های مثبت کلام]، لحن کلام، اطوارپژوهی، فاصلهپژوهی و...»(گیرو،1392: 121) نشانه هویتی نمایانگر تعلق شخص به یک گروه یا انتساب آن به یکنهاد را شام میشود. از جهت دیگر انسانها از طریق ارتباط، خود را به همدیگر معرفیمیکنند و این ارتباط از طریق نشانهها میسر میگردد. «نشانههای آداب معاشرت برخلاف نشانههای هویت که بر تعلق شخص به یک گروه یا انتساب او به یک کارکرد دلالت میکنند، میتوانند چگونگی روابط بین افراد را نیز نشاندهند. روابط بین انسانها روابط گذراست که متناسب با افراد، موقعیتها و فرهنگهای گوناگون تغییرمیکند.» (گیرو، 1387: 120) هنجارهای اجتماعی به هر یک اعضای جامعه کمکمیکنند تا بتوانند بهخوبی تشخیصدهند که در یک موقعیت اجتماعی خاص باید چه نوع رفتاری را در پیش گیرند و از چه نوع رفتاری بپرهیزند. هر گروه اجتماعی هنجارهای مخصوص به خود را داراست و بر تک تک افراد آن نیز واجب است از آن هنجارها پیرویکنند. در این میان آدابورسوم از جمله هنجارهایی است که مشخصمیسازد، افراد در هریک ازفعالیتهای روزانۀ خود به چه طریق و شیوۀ مورد قبولی رفتارکنند. «انسانها این فعالیتها را به شیوه خوکرده و مرسوم انجاممیدهند و از معیارهای هنجارمند جا افتادهای نیز پیروی میکنند؛ مثل تشکر از کمکهای دیگران، رعایت آداب معاشرت و نظایر آنها.»(کوئن، 1379: 154)
3-2-1-کلامی
3-2-1-1-توهین [ صورت های منفی کلام ]
توهین از دیدگاه گیرو، یکی از صورتهای منفی نشانههای آداب معاشرت است «توهین صورت منفی سلام و خداحافظی و نشانهای مبنی بر دشمنی است.»(گیرو، 1392: 122)
گاهی توهینها به خاطر نفرت از همدیگر، نوعی خشونت و پرخاشگری از نوع روانی آن است. «خشونت روانی رفتار خشونتآمیزی است که شرافت، آبرو و اعتماد به نفس افراد را خدشهدارمیکند. این رفتار بهصورت انتقاد ناروا، تحقیر، بددهانی، تمسخر، توهین، فحاشی، متلک، تهدیدهای مداوم و... اعمالمیشود.»(کار، 1376: 293) سلیمانی در این رمان از انواع مختلف توهین برای نشاندادن دشمنیها و حسادتها و کینهورزیها بین افراد بهرهمیگیرد؛ که به چند مورد آن اشارهمیشود. «الاغ معلوم نیست این حرفها رو از کدوم منبری شنیده.»(سلیمانی، 1387: 134) گاهی توهین با فحاشی همراه است. اغلب مخاطب آن کودکان هستند ولی ممکن است منظور از آن، توهین به بزرگترها باشد. در جمله زیر دقتکنید: «در را که میبندم صدای سیما را میشنوم: الهی خناق بگیری لالِ پدرسگ.»(همان:36)؛ و گاهی با تحقیر و سرزنش همراه است «عورت خدانشناس چکار میکنی، دختر که از درخت گردو بالا نمیره.»( همان:52)
توهین گاهی از نفرت نشأتمیگیرد. رحیم که از دکتر زینلی خواستگار خواهرش نفرت دارد در مورد او میگوید: «حیف عنوان دکتر، مثل گاو میماند، یکذره شعور اجتماعی ندارد. حوزه استحفاظیاش از شاخ گاو شروعمیشود و به گه مرغ ختممیشود.»( سلیمانی،1387 :98)
3-2-1-2-سلام و خداحافظی[ صورت های مثبت کلام]
سلام و خداحافظی ازجمله شاخصهای آداب معاشرت هستند و «وجه مشخصۀ آنها این است که قراردادیاند و از یک فرهنگ به فرهنگ دیگر تغییرمیکنند.»(گیرو، 1392: 122)
سلام در اول کلام و سخنرانی – از سنتهای مرسوم در جوامع محسوبمیشود.
«نوشتم علیکالسلام حمیرا همیشه به جای سلام میگفت علیک سلام.»(سلیمانی، 1387: 7)
در جوامع ایرانی روبوسیکردن یکی از راههای ابراز محبت نسبت به کودکان و نزدیکان و دوستان در ملاقاتهاست که نباید آن را با لذتجویی جنسی یکسان گرفت. «روبوسی گرمی میکنیم اما حمیرا به روبوسی قناعتنمیکند دستهایم را میگیرد و سعیمیکند نیمچرخی شادیوار بزند.»(همان:11) گاهی مواقع بوسیدن ضریح امامزاده و دستکشیدن به مقبره نشان احترام و حرمت به امامزاده است. «ضریح بیبیسکینه را میبوسم.»( همان :173)
مردان ایرانی در هنگام ورود به مجالس یا محافل یا خانهای که جنس زن در آن باشد ورود خود را با گفتن یا الله اعلاممیکنند «یعقوب با صدای یا الله مردی که هنوز به دیدار نمیآمد، پریدهبود.»( همان:72) گفتن بفرما در هنگام خوردن و نوشیدن و تعارف به همدیگر نشانی از احترام به طرف مقابل است و افراد اجتماعی در چنین مواقعی با کلماتی مختلف این احترام را ابرازمیدارند «دکتر به پدر بفرما زد و هر دو همزمان چای برداشتند.»(همان :73)
معمولاً احوالپرسیها در ایران به شکلهای مختلف صورتمیگیرد و روشی برای ابراز همدردی میتواند باشد. گاهی با این تعارفات افراد مصیبتزده را تسکینمیدهند «جناب دکتر برای دومین بار از یدالله پرسید: خوب هستین انشاءالله؟ یدالله جوابداد بهمرحمتشما» (سلیمانی ،1387 :74)
در ایران در بزرگداشت نوگذشته، معمولاً سوره فاتحه میخوانند و صلوات میفرستند. ولی بعضی از مواقع وقتی در چنین مجلسی مردم گرم صحبت از هر دری میشوند که شخصی با گفتن فاتحه مع الصلوات در اصل به جمع تذکرمیدهد که نوگذشته را فراموشنکنید و حرمت مجلس را رعایتکنند «پدرم گفت فاتحه مع الصلوات.» (همان)
همراهی تا دم در بخشی از بدرقه مهمان و احترام به اوست که در این رمان بدان اشارهشدهاست. «خانم دکتر تا دم در همراهمان میآید. دم در از او خداحافظی میکنیم.»( همان :132)
3-2-2-غیر کلامی
3-2-2-1-لحن کلام
یکی از مهمترین شاخصهای آداب معاشرت لحن کلام است. از این رو لحن کلام را «سازنده فضای کلام به شمار میآورند.»(براهنی، 1382: 325) به عبارتی دیگر لحن «عبارت از حالتی است که توسط گوینده به مخاطب القا میشود.»(گری، 1382: 331) در این میان می توان لحن کلام را وسیلهای در جهت توضیحی از نوع سخنگفتن افراد، ایجاد فضا در کلام و نحوۀ القای حرفهای ناگفته از طریق زبان دانست. افراد در گفتگوهای روزانه و در موقعیتهای مختلف از لحنهای متفاوتی استفادهمیکنند. لحن کلام مبین هویت شخص است؛ و بهتناسب افراد در موقعیتهای گوناگون تغییرمیکند و میتواند یکی از عمومیترین شیوههای ایجاد ارتباط بهحساب آید. از دیدگاه گیرو «لحن کلام یکی از عمومیترین شیوههای بیان میان روابط فرستنده و گیرنده است. این لحن میتواند خودمانی، محترمانه، طنزآمیز، آمرانه، ملایم و غیره باشد.»(گیرو، 1392: 122) «لحن کلام که از منظر زبانشناسی آهنگ زبان نامیده میشود تظاهر لفظی و بیانی احساس و عاطفه گوینده است.»(عمران پور، 1384: 129)
در این رمان، سلیمانی از لحنهای متفاوت در شرایط و موقعیتهای مختلف بهرهبردهاست که هرکدام از آنها میتواند حامل پیامی پنهانی در متن باشد. برای نمونه، به مواردی از آن اشارهمیشود :
«غروب بود که با دوستم صدیقه به خانه عمه رفتیم ...گفت: ها چیه، خروس میخواین؟...گفتم نه عمه ما خروس نمیخوایم، اومدیم یعقوب بهمون ریاضی یادبده گفت: ها، خروس نمیخواین، یعقوب میخواین.»(سلیمانی، 1387: 70) این نوع لحن میتواند ناشی از نفرت و کینه و حسادت در میان افراد باشد.
«دختردایی چایی وردارین، گلوتون رو تازه کنیین.»(همان: 73) این لحن تعارفآمیز گاهی میتواند ناشی از رفتار محبتآمیز و گاهی به خاطر چاپلوسی و... باشد.
گاهی این لحنها در خالهبازی جنبه تحقیر و اهانت، تهدید بین افراد فرادست و فرودست است.
«مادرم بچه را ...میگذارد دم در و میگوید: هی یدو ...ور دار این توله ات رو و برو از اینجا.» (همان :175) لحن گاهی دوستانه خودمانی و طنزآمیز است و از صمیمیت بین افراد خبر میدهد. دوبار به رسم آدمهای مهربان میگویم: حمیرا خودتی. نه دخترعمهام هستم. همان لحن، همان طنز، همان حمیرا.» (همان :7) لحن گاهی میتواند کودکانه باشد. «مامان میگه اگه تونستی جیاف بگیر.»( همان :28)
در این جمله لحن کلام بهگونهای است که میخواهد حس همدردی و ترحم طرف مقابل را برانگیزد و اینگونه جملات در هنگام مواجهه با گرفتاریها و مصیبتهایی هم چون درگذشت عزیزان ادامیشود «ناهید دیدی چه خاکی تو سرمون شد، ...دیدی ابوالفضل یتیم شد.»( همان :71) لحنهای ترحمآمیز در میان افراد صمیمی که نیاز عاطفی به هم دارند دیده میشود. نمونههایی از لحنهای تمنایی و تشویقآمیز هم در این رمان دیده میشود: «میشه لطفاً یه لیوان آبخنک به من بدین.»( همان :7)(تمنایی) «یعقوب میگوید: بابا ایوالله ...»( همان :81 )(تشویق آمیز)
لحنهای تمنایی گاهی نشانه نیاز و گاهی به نشانه احترام بهطرف مقابل هستند و لحن تشویقآمیز زمانی جهت تشکر و قدردانی و گاهی به خاطر حیرت و ناباوری و... صورتمیگیرد. لحن میتواند گاهی دلسوزانه و مادرانه باشد. «مامان با دلسوزی مادرانه میگوید: صبح شد، یه کم بخواب.» (سلیمانی،1387:148)
سلیمانی در قسمتی از رمان چندین لحن را عامدانه در کنار هم قرارمیدهد که هرکدام از آنها حکایت از نشانه و کارکرد اجتماعی خاصی دارند. چهار پیغام دارم، سه تا از حمیرا و یکی هم از رحیم. پیغام اول حمیرا یک کلمه است: کجایی؟ «پیغام دوم یک جمله امری است: به من زنگ بزن. پیغام سوم از همان جملههای مختص به حمیرا: کدوم گوری هستی؟ پیغام رحیم، کوتاه، برادرانه و البته مسئولانه است: خیلی نگرانم، به من زنگ بزن. »(همان:193).
3-2-2-2-اطوارپژوهی
اطوارپژوهی یا ارتباطهای غیرکلامی شامل اشارهها، حرکات اندام، وضع اندام، حالتهای چهره و مانند آنهاست. اطوارپژوهی به تحلیل حرکات بدن و حالت چهره، بدون گفتن کلامی میپردازد. اطوارپژوهی یکی دیگر از شاخصهای آداب معاشرت و به معنی مطالعه حرکات است و عبارت است از تحلیل حالتهای چهره، ایما، اشاره و رقص. (گیرو، 1392: 122) حالتهای چون خیره نگاهکردن، گریهکردن، متوقع بودن، متحیر شدن، چهرۀ عبوس یا غمگین داشتن، چهره عصبانی و برافروخته داشتن و... نشانههاییاند که از بررسی آنها میتوان به پیام نهفته در ورای آنها دستیافت. رقصیدن هم جزئی از نشانههای اطوارپژوهی است.
در این رمان با طیف گستردهای از ارتباط غیرکلامی مواجهیم که با تحلیل هرکدام از آنها میتوان به شخصیت افراد پیبرد. حالتها و رفتارهایی چون خیره نگاه کردن، گریه کردن، متوقع بودن، متحیر شدن و... سلیمانی خودش بعضی از این حرکات و اطوار را رمزگشاییمیکند. «سرش را بالا میآورد و لبخند میزند. به نظرم با لبخندش میگوید: خوب بریدی و دوختی» (سلیمانی، 1387: 123)
«سرش را پایین میاندازد و با خودکار روی میز ورمیرود.»( سلیمانی ،1387 :159) یدو و مادرم ساکتمیشوند و مادرم با اشارۀ دست و صورتش به من میفهماند بروم توی خانه و به او رو ندهم. » (همان :171)
«دستم را کاسه کردم و بهطرف دهانم بردم و گفتم اَو می خوایم» ( همان:163)
«روی راحتی گوشۀ اتاق می نشینم ... آن قدر دستهایم را به هم میمالم و موهایم را به هم میریزم که کلافه میشوم.» (همان:157) حرکات بدنی مسعود در جملۀ بالا حکایت از استرس و کلافگی اوست. چنین رفتاری از آشفتگی و گرفتاری درونی افراد خبرمیدهند و کودکان ممکن است آن را با ناخن جویدن و ... بروز دهند. دختر مسعود که دائم شاهد درگیری و دعوای پدر و مادر خویش در محیط خانه است به این روش استرس خود را تسکین میبخشد «مه بان به چارچوب در تکیه میدهد و ته مداد رنگیاش را میجود.»( همان: 35 )
هرکدام از این حرکات غیرکلامی بیانگر روحیات انتقالدهنده پیام است.
3-2-2-3-فاصلهپژوهی
نزدیکی و دوری در معاشرت نیز یکی از مصداقهای آداب معاشرت است و فاصله با مخاطب نشانه تعبیر میشود (گیرو، 1392: 122) در ایران زمانی که مرد نامحرمی با عمل بوسیدن به دختر بالغ ابراز محبت میکند، معمولاً بهجای صورت از فرق سرش بوسه میزند. «یدالله سرم را در آغوش گرفت، فرق سرم را بوسید و من دست زمختش را بوسیدم.»(سلیمانی، 1387: 73) و این بخاطر رعایت مسئله محرم و نامحرم است. معمولاً در جوامع ایرانی سخنان محرمانه را درگوشی ادامیکنند. «فاصلۀ ما با مخاطب مان و نیز زمانی که ما برای شنیدن ِ پاسخ وی یا برای جواب دادن به او در نظر میگیریم خود نشانه است.»(گیرو، 1387: 122)بنابراین سلیمانی شبی که دکتر زینلی به خواستگاری ناهید میآید اینگونه رفتارمیکند: «بیخ گوشم مثل یک عاشق دلخسته میگوید: خوبی؟» (سلیمانی، 1387: 99) سلیمانی در پاراگراف زیر رفتار دکتر زینلی را در نزدیک شدن به افراد مختلف بهخوبی نشان دادهاست. چون با پدر ناهید صمیمی است روبوسی میکند با مسعود که غریبه است دست میدهد و محترمانه خوشامد میگوید و با ناهید که زنی نامحرم است محرمانه پنهانی احوالپرسیمیکند طوری که دیگران متوجه نشوند. «با پدرم روبوسی میکند، به مسعود دستمیدهد و میگوید: از آشنایی با شما خوشوقتم. از کنارم [ناهید] مثل نسیم میگذرد و میگوید: خوبی؟» (سلیمانی ،1387: 168)
هال میگوید: میان دو همسخن امریکایی 8 نوع فاصله معنادار وجود دارد که اولین آن بسیار نزدیک (بین 5 تا 20 سانتیمتر) است و نشان از نجوای خفیف است و معنای آن بسیار محرمانه است. (ن.ک، گیرو، 1387: 123)
گاهی فاصلهپژوهی ناشی از اعتقادات و دستورات دینی ناشی میشود و در میان مسلمانان باید فاصله دختر و پسر نامحرم رعایت شود و سلیمانی در این رمان بدان پرداختهاست.
«میدانستم این ملاقات در محیط دانشگاه چقدر میتواند خطرناک باشد، همان دیدار کوتاه هم میتوانست مسئلهساز باشد.»(سلیمانی، 1387: 111) ناهید زمانی که هنوز با مسعود عقد نکردهاست در یک گروه دوستانه به کوهنوردی میرود و موقع لیز خوردن مسعود دستش را به سوی او دراز میکند و ناهید بهجای دست، کفش او را میگیرد. «وقتی به یک سربالایی تیز رسید چندین بارسر خورد. دستم را به سویش دراز کردم ... دستم را نگرفت، در عوض یکبار کفشم را چسبید و خودش را بالا کشید.»(همان:118)
3-3 - سرشت نشانه های اجتماعی
3-3-1- میثاقها: بستن پیمان و وفای به آن از نشانههای سرشت اجتماعی وآدابدانی افراد است. «هنگامیکه افراد بهمنظور انجام یک کنش مشترک گرد هم میآیند، روابط میان آنها باید در چهارچوب دلالتی مشخصشده باشد.»(گیرو، 1392: 127) معمولاً افرادی که کمتر اجتماعی هستند به خاطر ندانستن آداب معاشرت یک جامعه و گروه خاص در برقراری ارتباط و دریافت منظور آنها دچار مشکل میشوند و طرز رفتارشان در نظر گروه غریبه میآید. لذا میگویند چنین افرادی اجتماعی نیستند. آگاهی از میثاقها و آدابدانی و آشنایی با فرهنگ یک جامعه و ملت به دریافت دقیق از مفاهیم متون ادبی آن جامعه و ملت میتواند کمک نماید. پیمانها و میثاقها و آداب اجتماعی فرهنگی و دینی و مذهبی در رمان مذکور جایگاه ویژهای دارد.
بسیاری از این آداب و پیمانها صبغه دینی و مذهبی دارند. در جمله زیر دراز کردن به سمت قبله یکی از مواردی است که فرد مشرف به موت را به سمت قبله دراز میکنند و کارکرد اجتماعی دارد. «مرا که طفلی هفتماهه بودهام، روبهقبله دراز میکنند.»(سلیمانی، 1387: 106) ذکرگفتن با تسبیح از آدابی است که در دین اسلام بدان توصیهشدهاست. «مادرم، تمامروز در راهروهای بیمارستان، تسبیح به دست میگردد و ذکر میگوید.»(همان: 130) همچنین برای زنی که باردار نمیشود در بین شیعیان مرسوم است که سفره حضرت رقیه میاندازند. «مادر مسعود سفره حضرت رقیه انداخت. همه، همصدا با مجلس گردان از آن طفل خفته در خرابههای شام خواستند تا وساطت کند و دامن من سبز شود.»( همان:161 )
بسیاری از آدابورسومی که در رمان به آنها پرداختهشده رنگ و بوی فرهنگی و سنتی دارد. سنتها میتواند یکی از راههای کنترل اجتماعی به شمار آید. «سنتها قوانین نانوشتهای هستند که همۀ افراد به این دلیل که همیشه انجاممیدادهاند، اجرامیکنند و تردیدی در انجام آنها ندارند.»(ون لیون: 121) در جامعه ایرانی رسم است کلهپاچه و پوست حیوان قربانی را به کسی میدهند که آن را ذبح کردهاست. «فردا یدو دراز به منزل پدرم میآید، هیزمهای مجلس روضهخوانی را میشکند و قولمیدهد گوسفند مراسم را خودش بکشد. مادرم میگوید: پوست و کلهپاچهاش هم مال خودت.»(سلیمانی، 1387: 170) در فرهنگ ایرانی سنتی است که موقعی که از کنار قبرستان ردمیشوند برای اهل قبرستان فاتحهمیخوانند. «موقع برگشتن از طرف قبرستان میرویم و برایش فاتحه میخوانیم.»(همان: 163) و موقعی که مرده را برای دفن کردن به قبرستان میبرند تابوت وی را با لا اله الا الله گفتن بدرقه میکنند. «صدای لا اله الا الله از دور می آید، باید کسی مرده باشد.» (همان:194 ).
در فرهنگ ایرانی معمولاً یک هفته مانده به سال نو برای مردههای آن سال مراسم عید مرده ها برگزارمیکنند که سلیمانی در این رمان بدان اشارهمیکند. «پنجشنبه آخر سال مادر خرما بریز درست کرد و نانروغنی پخت، سر خاک خاله صنوبر رفتیم. عید مردهها بود.»( سلیمانی ، 1387 :217).
معمولاً برای تعبیر خواب افراد، اصول و قانون خاصی وجود دارد. اگر کسی در خواب ببیند که مرده است دلیل بر آن است که عمرش زیاد شده است لذا سلیمانی به این نکته اشاره میکند. «[خوابم میبینم که مردهام] رباب خانم در تعبیر خوابم میگوید که صدو بیست سال عمر میکنم.»(همان : 194)
گذاشتن پول در قنداق نوزاد نو رسیده ازجمله رسوم مردم ایران است که سلیمانی در این رمان بدان اشارهکردهاست. «میگویم هزار تومان هم بذار زیر قنداقش»(همان: 177)
ایدئولوژی حاکم بر محیط دانشگاه در جای جای این رمان قابل دریافت است. ایدئولوژی «نگرشهای اجتماعی و سیاسی یک گروه، طبقۀ اجتماعی، یا جامعه را بهعنوان کل هدایت میکند.»(مکاریک، 1383: 45) وجود واحدهای جداگانه خواهران و برادران، اهمیت بیشازاندازه به مسئله حجاب. جدایی کتابخانه خواهران و برادران حتی سلفسرویس «جلسه تمامی نداشت، حتماً جلسۀ واحد خواهران و برادران هر دو بود.»(سلیمانی، 1387: 109) فعالبودن کمیته انضباطی حکایت از جو انقلابی دانشگاه دارد. «نتیجه اعتراضش را بهحکم کمیتۀ انضباطی دانشگاه پرسیدم.»(همان: 112) لذا بسیاری از دانشجوها جرأت اظهارنظرهای سیاسی و فکری آزادانه در محیط دانشگاه و حتی خارج از آن ندارند و تا حدودی جوّ امنیتی بر محیط دانشگاه حاکم است. «وقتی شعاعی از پلههای اتوبوس بالا میآید، خون به مغزم هجوممیآورد، ترسی ناشناخته همه وجودم را میگیرد ...شعاعی دانشجوی عربی و تئوریسین انجمن اسلامی دانشکده است.»(همان : 126-125)
3-3-2- بازی
از نشانههای سرشت اجتماعی می توان به بازیها اشارهنمود درواقع، بازی «تقلیدی است از واقعیت بهویژه تقلیدی است از واقعیت اجتماعی.»(گیرو، 1392: 130)
سلیمانی با انتخاب عنوان خالهبازی برای رمان خود خواستهاست به خوانندگان بگوید که زندگی واقعی ما همان بازی است و درواقع بازی خود، تقلیدی از زندگی واقعی ماست. کودکان با بازیهای خود در اصل زندگی آینده خود را تمرینمیکنند و بزرگترها با بازی در اصل زندگی گذشته و آینده خود را تکرار، تمرین و مشق میکنند؛ و یاد و خاطرات آن را زنده نگهمیدارند. بازی فوتبال و شطرنج همان میدان جنگ است. میدان جنگی که بدور و ایمن از اتفات ناگوار آن است. در رمان سلیمانی مردان روستایی بازی چوب میکنند که یادآور دعواهای قبیلهای با چوبدستیهایشان میتواندباشد.
دهلزنی، طبلکوبی، سرنازنی و چوببازی مردها و کلککشیدن و رقصیدن زنها ازجمله بازیهایی است که سلیمانی بدانها اشاره نمودهاست. «ناگهان زن ها ... کِلمیکشند. دهلزن روی طبلش میکوبه و مرد سرنا زن لب هاش رو باد میکنه و در سرنایش میدمه.»(سلیمانی، 1387: 51)
بازی کودکان بیشتر تقلیدی از رفتار و کارهای بزرگترهاست و محیط زندگی و جنسیت نیز در نوع آن تأثیرگذار است. مهیار پسر مسعود که در خانۀ آپارتمانی و شهری زندگیمیکند، بازیهایش نیز حال و هوای شهری دارد. «مهیار وسط هال ماشینهایش را قطار کرده، ماشین پلیس جلو همۀ ماشینها ایستاده و ماشین آتشنشانی پشت سرش است.»(همان: 34)
در پایان جا دارد به این نکته اشاره شود که بهکارگیری نشانههای اجتماعی در رمان خالهبازی بسیار گستردهتر از آن است که در یک نوشتار بیستصفحهای بتوان همۀ آنها را موردبررسی قرارداد،بنابراین در این مقاله نگارنده به مواردی انگشت شمار با مثالهای اندک بسندهکردهاست و از طرفی بحث و بررسی اساسی در مورد هر یک بخشهای آن به مقاله و بحث و بررسی جداگانه نیاز دارد.
4-نتیجهگیری
در این نوشتار رمان خالهبازی اثر بلقیس سلیمانی بر پایه نظریات نشانهشناسی ِ اجتماعی پی یر گیرو موردبررسی قرار گرفت و مشخص گردید در این رمان نشانههای بسیاری نمود پیداکردهاند و سلیمانی به شکلی شایسته و در خور توجه توانسته است از ظرفیتِ نشانهشناسی، بخصوص نشانهشناسیِ اجتماعی پییرگیرو، در جهتِ انعکاسِ واقعیتهای جامعۀ معاصر و همچنین مشکلات و رنجهای زنان در دو محیط زندگی شهری و روستایی استفادهکند. تفاوت عمده این تحقیق با پژوهشهای بهعملآمده با این رویکرد در این است که هرکدام از آنها تجلیگاه مسائل اجتماعی زمان گذشته بودهاند و نویسندگان آنها با کاربرد نشانههای اجتماعی، نمای دقیقی از هویت افراد و گروهها و آداب معاشرت اجتماعی عصر خویش را ترسیمنمودهاند، ولی رمان خالهبازی بیشتر از هر متن دیگر به زمان ما نزدیکتر بوده و یک متن واقعگرایانه محسوبمیشود و نشانههای بهکار رفته در آن برای خوانندگان ایرانی ملموستر است.
در این اثر، بهرهگیری چشمگیر نویسنده از نشانههای هویت، همچون نام ها و القاب، پوشاک، خوراک، زیورآلات، مشاغل مختلف، مکانهای زندگی و... در سرتاسر رمان مشهود است. در زمینۀ آداب معاشرت نویسنده توانستهاست برای بازتاب واقعیتهای تلخ جامعه، عقاید خرافی و واپسگرایانه بخصوص در حق زنان در قالب سنتها و رسوم و قوانین دینی و مذهبی و اجتماعی روا داشتهمیشود بهدرستی عملکند و از نشانههای گوناگون آداب معاشرت همچون اطوارپژوهی و ارتباط غیرکلامی، توهین، لحن کلام حداکثر استفاده را بنماید و همچنین توانستهاست از این دیدگاه بسیاری از ابعادِ جامعۀ معاصر ایران، همچون دورنمایی از زندگی شهری و روستایی، آداب و رسوم ِمردم ِعصر خویش را به نحوِ احسن بازتاب دهد. بهطور خلاصه میتوانگفت سلیمانی به یاری این نشانهها، اوضاع اجتماعی، اقتصادی، ملی، فرهنگی، اخلاقی و روانی جامعه خود را بیانمیکند.
بررسی نشانههای هویت همچون نام ها و القاب نشانمیدهد، نامهای زنان روستایی افشاکننده هویت روستایی صاحبان این نامها هستند. بیشتر اسامی زنان روستا با طبیعت و محیط زندگی روستائیان ارتباط تنگاتنگی دارند و معانی اسم این افراد به دارندگان آن هویت روستایی میبخشند. علاوه بر آن بسیاری از اسامی بهکاررفته در این رمان از هویت دینی و مذهبی و اعتقادات آنها حکایت دارد. با بررسی نامهای روستایی و شهری این رمان مشخصمیگردد، گرایش مذهبی افراد روستایی بیشتر از محیط شهری است. با بررسی نامهای شهری و روستایی مشخصمیگردد که در جوامع شهری و محیطهای اداری و دانشگاهی در ایران بیشتر افراد با نام خانوادگی و پیشوند آقا یا خانم و شاخصهایی مخصوص شغلی مثل دکتر و مهندس شناختهمیشوند تا با نام کوچکشان.
شاخصهایی مثل خان، حاجی، دکتر، مهندس و... از طبقات اجتماعی بالاتر و آقا و خانم دلالت بر مردم عادی و القابی مثل آفو، یدو دراز، نیاز دنبه و... نشانگر پایگاه اجتماعی پایین این افراد هستند.
در بررسی مشاغل مشخصگردید که مشاغل افراد با طبقه اجتماعی و وضع اقتصادی و محل زندگیشان ارتباط تنگاتنگی دارد. نوع پوشاک و زیورآلات در رمان سلیمانی بیانگر فرهنگ مردم، طبقات اجتماعی افراد در محیط شهری و روستایی هستند وگاهی لباس میتواند نشانگر هویت و تعلق شخص به گروه خاصی تلقی-شود.
سلیمانی در زمینه آداب معاشرت از نشانههای اجتماعی همچون لحن کلام و توهین و اطوارپژوهی گاهی آگاهانه و زمانی ناآگاهانه بهرهمیگیرد و بسیاری از این نشانهها از سبک زنانه نویسی وی حکایت دارند. در این رمان با طیف گستردهای از ارتباط غیرکلامی مواجهیم که با تحلیل هرکدام از آنها میتوان به شخصیت افراد پیبرد. حالتها و رفتارهایی چون خیره نگاهکردن، گریهکردن، متوقعبودن، متحیر شدن و... نشانههایی هستند که از بررسی آنها میتوان به پیام نهفته در ورای آنها دستیافت.
روبوسیکردن برای ابراز محبت، همدلی و صمیمیت، بدرقه مهمان تا دم در پذیرایی با خرما و چایی و فاتحهخوانی برای مردگان، نشانههایی از آداب و معاشرت مذهبی ایرانیان است و گاهی ریشۀ فرهنگی و سنتی دارند. علاوه بر آن بسیاری از قوانین و قواعد زندگی از ایدئولوژی حاکم بر محیط دانشگاه و جامعه حکایت دارند: مثل قانون رعایت حجاب اسلامی و رعایت حدود محرم و نامحرم در چنین محیطهایی. یک نظر اجمالی بهعنوان رمان خالهبازی نشانمیدهد که کل این رمان در حقیقت یک بازی محسوب میشود که زندگی واقعی افراد بر مبنای اصول و قواعد آن جریان پیدامیکند و هر یک از این اصول و قواعد که باید در این بازی رعایتشوند بهنوبه خود نشانه محسوبمیشوند.
منابع و مآخذ:
1- آلن، گراهام، (1385) ،«رولان بارت»، ترجمۀ پیام یزدان جو، تهران؛ نشر مرکز.
2- اسکولز، رابرت، (۱۳۸۳)، «درآمدی بر ساختارگرایی در ادبیات»، ترجمه فرزانه طاهری، چاپ دوم تهران: آگه.
3- اکو، امبرتو، (۱۳۸۷)، «نشانهشناسی» ترجمۀ پیروز ایزدی. تهران: نشر ثالث.
4- براهنی، رضا، (۱۳۶۲)، «قصهنویسی» چاپ اول، تهران: نشر نو.
5- بلوکباشی، علی، (1383) ،«مقدمه بر کتاب پوشاک در ایرانزمین» چاپ دوم ف تهران: امیرکبیر.
6- پیرس، چارلز سندرز، (۱۳۸۱)، «منطق به مثابه نشانهشناسی؛ نظریۀ نشانهها». ترجمۀ فروزان سجودی. زیبا شناخت، (6) 64-51.
7- حسن نژاد، سودابه، (۱۳۹۴)،«تحلیلی بر نشانهشناسی لباس در آثار بهرام بیضایی» (نمونههای موردمطالعه:
8- سگکشی، مسافران) پایاننامه کارشناسی ارشد رشته پژوهش هنر، دانشگاه اردکان.
9- حیاتی، زهرا، (1386)، «از هویت ایرانی»، تهران، سوره مهر.
10- جوادی یگانه، محمدرضا و کشفی، سیدعلی. (1386). «نظام نشانهها در پوشش». مطالعات راهبردی زنان (کتاب
11- زنان)، 10(38(علوم اجتماعی))، 62-87.
12- جوادی، سارا و همکاران ،(1400) ،«بازنمود نشانههای هویت اسلامی در رمان الرجل الذی آمن بر پایه نشانهشناسی اجتماعی پی یر گیرو» جامعهشناسی هنر و ادبیات (نامۀ علوم اجتماعی)، 13(1)، 207-229.
13- ساسانی، فرهاد، (1389)، «معناکاوی: به سوی نشانه شناسی اجتماعی»، تهران: علم.
14- سلیمانی، بلقیس، (۱۳۸۷)، «خالهبازی» چاپ اول، تهران: نشر ققنوس.
15- کار، مهرانگیز، (1376)، «حقوق سیاسی زنان ایران»، انتشارات روشنگران، تهران.
16- کنعانی سمیرا، ایرانی محمد، یوسفی نورالدین، (1402) ،«بررسی کارکردهای پوشاک و زیورآلات در دیوان قانع بر اساس رویکرد نشانهشناسی اجتماعی پیر گیرو، مطالعات زبانها و گویشهای غرب ایران»،11(4):141-167.
17- کوئن، بروس ،(۱۳۸۸)، «درآمدی بر جامعهشناسی»، مترجم، محسن ثلاثی، تهران: طوطیا.
18- گرجیان دارد کاشتی، رحیمه، پژوهش، پرنوش و اوجاقعلی زاده، شهین، (1402) ،«تحلیل و نقد نشانهشناسی اجتماعی مخزنالاسرار نظامی با تکیهبر نظریه هویت پی یر گیرو». فصلنامة زبانشناسی اجتماعی، 6(4):52-39.
19- گری، مارتین ،(۱۳۸۲)، «فرهنگ اصطلاحات ادبی»، مترجم منصور شریفزاده، تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
20- گیرو، پی یر، (۱۳۸۳)، «نشانهشناسی»، ترجمۀ محمد نبوی، تهران: آگه.
21- فاولر، راجر، (۱۳۸۷)،«زبانشناسی و رمان»، ترجمۀ محمد غفاری، چاپ اول، تهران: نی.
22- فرهنگی، سهیلا و باستانی خشک بیجاری، معصومه. (1393). نشانهشناسی اجتماعی رمان بیوتن. نقد ادبی»، 7(25)، 121-151.
23- عبدالخالق، نادر احمد، (2009)، «الشَّخصیه الروائیه بین علی باکثیر و نجیب الکیلانی دارسه موضوعه و فنیه»، مصر: دارالعلم والایمان
24- علوی مقدم، مهیار، (۱۴۰۰)، «کارکرد معیارهای نشانهای ساختاری و نقشی در تحلیل فرایند زایشی معنا و دلالت پردازی در نظام نشانهای زبانی و ادبی»، مجلۀ مطالعات زبانی و بلاغی، دانشگاه ِسمنان، 12(24): 66-37.
25- عمران پور، محمدرضا، (۱۳۸۴)،«عواملی ایجاد تغییر و تنوع و نقش لحن در شعر. پژوهشهای ادبی 9(10):150-127.
26- عموری، نعیم، خلیلی پروین، (۱۳۹۹)،«نشانهشناسی اجتماعی مقامات حریری با تکیهبر نظریۀ پی یر گیرو»، جامعهشناسی هنر و ادبیات، 12(1): 177-157.
27- طایفی، شیرزاد، مدنی رزاقی، مرضیه، (۱۴۰۱)، «خوانش انتقادی رمان (نام تمام مردگان یحیاست) با رویکرد نشانهشناسی اجتماعی پیر گرو». مطالعات زبانی و بلاغی،13(30):194-167.
28- طیب، محمد تقی و علی نژاد، بتول، (1383)، «بررسی گرایشهای جدید نامگذاری در اصفهان از دیدگاه زبانشناسی»، مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی (مطالعات و پژوهشهای دانشکده ادبیات و علوم انسانی) 2(33-22)،58-23.
29- لویی، ژان کالوه ،(1379)، «درآمدی بر زبانشناسی اجتماعی»، (محمدجعفر پوینده) تهران: انتشارات نقشجهان.
30- مالمیر محمدابراهیم، یوسفی سحر، (1402). «نشانهشناسیِ اجتماعی مقتلِ سرالأسرار جلیلی کرمانشاهی از منظر پی یر گیرو»، مطالعات زبانها و گویشهای غرب ایران:11: (3):111-137.
31- مکاریک، ایرنا، ریما ،(1383)، «دانشنامه نظریههای ادبی معاصر»، ترجمۀ مهران مهاجر و محمد ِنبوی، چاپ دوم، تهران: آگه.
32- میردریکوندی، رحیم، (۱۳۷۹). «شغل، رضایت شغلی و روشهای ارزیابی آن»، معرفت شماره 38: 77-64.
33- نقابی، عفت و اکبری، مهناز. (1399). «تحلیل اجتماعی-فرهنگی سفرنامه حاج سیاح برپایه نظریه نشانهشناسی اجتماعی پیرگیرو.» زبان و ادبیات فارسی (مجلۀ دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی دانشگاه ِخوارزمی)، 28(88)، 303-323.
34- نوری، علیرضا، (۱۳۸۱). «معیارهای اسلامی پوشش زنان و الگوی مصرف آن»، اندیشه صادق 9-8: 129-122.
35- ون لیوون، تئو ،(۱۳۹۵) ،«آشنایی با نشانهشناسی اجتماعی»، ترجمۀ محمد نوبخت، چاپ اول، تهران: علمی.
36- Abrams,M.H,& Harpham,G, (2009).A Glassary of literary terms. Boston Wadsworth Cengage learning.##
37- Olson, Eric T. (2002). Personal Identity. Stanford Encyclopedia of Philosophy. First published.##
38- Jacobson. (1998). Islam in transition London: routledge.##
[1] . گروه زبان و ادبیات فارسی،واحد زنجان، دانشگاه آزاد اسلامی، زنجان، ایران.
[2] 2 .گروه زبان و ادبیات فارسی،واحد زنجان، دانشگاه آزاد اسلامی، زنجان، ایران. نویسنده مسئول
[3] 3.گروه زبان و ادبیات فارسی،واحد زنجان، دانشگاه آزاد اسلامی، زنجان، ایران.