Introduction manuscript of “Bostan Al-Arefin and Golestan Al-Abedin” Zinal Abedin Shirvani, a parallel to Golestan from Saadi
Subject Areas :
Ebrahim Jani
1
,
Maryam Mahmoodi
2
,
Parisa ِDavari
3
,
Hosein aghahoseini
4
1 - Islamic Azad University of Dehaghan/Isfahan-Iran
2 - Associate professor of Persian Language and Literature Department, Dehaghan Branch, Islamic Azad University, Dehaghan, Iran.
3 - Ph.D Candidate of Persian Language and Literature Department, Dehaghan Branch, Islamic Azad University, Dehaghan, Iran.
4 - گروه زبان و ادبیات فارسی ، دانشکده ادبیات و علوم انسانی-،دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران
Keywords: Shirvani, Bostan Al-Arifin and Golestan Al-Abedin, Manuscript, Golestan, mysticism.,
Abstract :
The manuscripts left over from past times, are a valuable ethnic and national heritage and a cultural identity of nations, and can provide extensive information on the conduct, thought, intellectual and linguistic structure of past writers and poets, and add to current human consciousness. One of these valuable works is The manuscript of Bostan Al-Arifin and Golestan Al-Abedin of Shirvani ,the work of the writers of the ninth century AH and the Timurid era. The author has written it in an introduction and three chapters, each of which has been divided into several chapters. Although this work has a mystical and verdict content and is more focused on Rumi's Masnavi, it is like Golestan Saadi, in terms of structure, segmentation, partition and method of regulation ، similarity in naming and also the combination of order and prose and the expression of content in the form of anecdotes.The use of the word of revelation and prophetic hadiths is one of the inspiring sources of this work. Shirvani, aware of the condition and sayings of some sages and mystics and theologians of the past, in the heart of some anecdotes, has referred to wise saying and some of the aspects of their lives and behavior. The author has written verses from his own language and identified them with the word "component", which is one of the key advantages of this work. This research is a documentary-library and descriptive and has been implemented with the aim of introducing this manuscript and investigating its structure and similarities to Golestan from Saadi.
منابع
1. قرآن کریم، ترجمۀ الهی قمشه¬ای، قم: اسوه.
2. آرین پور، یحیی(1379). از صبا تا نیما، چاپ هفتم، تهران: زوار.
3. بهار، محمدتقی (1372). سبک شناسی، 3 جلد، تهران: امیرکبیر.
4. ___، _____ (1389). سبک شناسی یا تاریخ تطور نثر فارسی، چاپ دهم، تهران: امیرکبیر.
5. جامی، عبدالرحمن (1371). بهارستان، به تصحیح اسماعیل حاکمی، چاپ دوم، تهران: اطلاعات.
6. راستگو، سید محمد (1376). تجلّی قرآن و حدیث در شعر فارسی، تهران: سمت.
7. رزمجو حسین (1374). انواع ادبی و آثار آن در زبان فارسی، چاپ سوم، مشهد: آستان قدس رضوی.
8. خزائلی، محمد (1363). شرح گلستان سعدی، چاپ پنجم، تهران: جاویدان.
9. شیروانی، زین العابدین (879 ه. ق). نسخۀ خطّی بستان العارفین و گلستان العابدین کتابخانه ملک، شماره نسخه 4931/1، آستان قدس رضوی، مشهد.
10. صفا، ذبیح الله (1388). تاریخ ادبیات در ایران، جلد دوم، تهران: فردوس.
11. ___، _____ (1391). گنجینۀ سخن، چاپ هفتم، تهران: فردوس.
12. گلستان، سعدی، مصلح بن عبدالله (1384). به کوشش خطیب رهبر، چاپ هفدهم، تهران: صفی¬علیشاه.
13. متینی، جلال (1364). مقامه ای منظوم به زبان فارسی، ایران نامه، شماره12، صفحه 732-705.
14. منزوی، احمد (1352). تتبّع در گلستان سعدی، مجله وحید، دوره یازدهم، شمارۀ 4/3، صفحه 737-717.
مجله ادبیات فارسی، دوره 21، شماره 1، بهار 1404، صفحه 59- 47 |
«بستانالعارفین و گلستانالعابدینِ» زینالعابدین شیروانی نظیرهای دیگری از گلستان سعدی
ابراهیم جانی1، مریم محمودی*2، پریسا داوری3، حسین آقاحسینی4
دانشجوی دکتری زبان و ادبیّات فارسی، واحد دهاقان، دانشگاه آزاد اسلامی، دهاقان، ایران.
*2 دانشیار زبان و ادبیات فارسی، واحد دهاقان، دانشگاه آزاد اسلامی، دهاقان، ایران. (نویسنده مسؤول)
3 دانشیار زبان و ادبیات فارسی، واحد دهاقان، دانشگاه آزاد اسلامی، دهاقان، ایران.
4 استاد زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران.
نویسنده مسؤول: m.mahmoodi 75@yahoo.com Email:
تاریخ دریافت:26/10/1403 / تاریخ پذیرش: 10/02/1404
چکیده
گلستان، شاهکار بیبدیل سعدی، از جمله کتب نثر فارسی است که در ادبیات ایران و جهان جایگاهی خاص دارد. این کتاب همواره مورد توجه همگان، بهویژه شـعرا، ادبا قرار گرفته است و برخی از شعرا و نویسندگان این سرزمین، نظیرههایی بر آن خلق کردهاند؛ یکی از این آثار ارزنده نسخۀ خطّی «بستان العارفین و گلستان العابدین» اثر زین العابدین شیروانی از نویسندگان سدۀ نهم هجری قمری درعهد تیموری است. این کتاب در یک مقدمه و سه باب عمده، به نگارش درآمده است. این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی فراهم آمده است و ضمن معرفی این دست نوشته، به بررسی ساختار و بعضی شباهتهای اثر با گلستان سعدی میپردازد. بررسی و مطالعۀ نسخه نشان میدهد این اثر، مضمونی عرفانی و حکمی دارد و از نظر محتوا بیشتر متوجّه مثنوی مولاناست امّا به لحاظ ساختار، بخشبندی، تبویب و شیوۀ تنظیم، شباهت در نامگذاری، تلفیق نظم و نثر و بیان مطالب در قالب حکایت، نظیر گلستان سعدی است. استفاده از آیات و احادیث نبوی از منابع الهام بخش این اثر است. شیروانی با علم به احوال و اقوال برخی از زهّاد، عرفا و متکلّمین پیشین در دل برخی از حکایات به گفتار پندآموز و بعضی از زوایای زندگی و سلوک آنها اشاره کرده است.
کلیدواژه: زین العابدین شیروانی، بستان العارفین و گلستان العابدین، نسخۀ خطّی، گلستان، نظیره.
1- مقدمه
آثاری چون گلستان سعدی، از دیر باز مورد توجّه بسیاری از نویسندگان و شاعران پس از وی قرار گرفته است؛ چنانکه: در این خصوص گفتهاند: «هر کسی مایۀ ذوقی داشته، خواسته است بر نمط شیخ دفتری سازد یا دستکم سخنی پردازد و اگر فرو میمانده به درج و اقتباس کلمات شیخ دل را تسلّی میداده و بر آستان افصح المتکلّمین ایران از سرعجز سر مینهاده است». (خزائلی، 1363: 11) سعدی با نبوغ ذاتی و استعداد هنری خاصّ خود و با شناختی که از ظرفیتهای کمنظیر زبان فارسی داشته از هنرهای کلامی بهره جسته و برای خلق آثار ماندگار خود از جمله، گلستان، با استفاده از قابلیتهای بالقوه زبانی توانسته این اثر بی بدیل را خلق کند. شاید بتوان گفت که گلستان، نه تنها در زبان فارسی بلكه در هیچ زبانی به جهت فصاحت، بلاغت، روانی، زیبایی، دلربایی، حكمت و معرفت مثل و مانندی ندارد. «گلستان سعدی، پس از نگارش، مورد توجّه خاصّ و عام قرار گرفت. این حسن شهرت موجب شد که عدّهای در ایران، عثمانی و هند به تقلید از گلستان برخاستند و کتابهایی به شیوۀ آن پرداختند، دبیران و مترسّلان در نامههای خود از آن پیروی کردند و جملهها و حتّی الفاظ آن در حافظهها جای گرفت» (بهار،1372: 3/156). شیوۀ سعدی در نگارش گلستان، سرمشق بسیاری از نویسندگان و شاعران پس از وی قرار گرفت گرچه تلاشهایی صورت گرفت امّا قلّۀ رفیع مقام سعدی دست یافتنی نبود. «گلستان سعدی مورد تقلید بسیاری از نویسندگان قرار گرفت و آثار متعدّدی مشابه این کتاب نوشته شد که مهمترین آنها بهارستان از جامی، روضه خلد نوشته مجد خوافی، پریشان تألیف میرزا حبیبالله شیرازی متخلص به قاآنی و منشآت قائم مقام فراهانی است» (رزمجو، 1374: ۱۵۵). برخی دیگر از آثاری که به تقلید از گلستان نوشته شده عبارتند از: نخلستان از منشی لچمی نرایی متخلّص به شفیق اورنگ آبادی (منزوی، 1352: 727) گلستان اثر محمد شریف، متخلّص به حشمت (همان: 727). اخلاقالاشراف از نظامالدّین عبید زاکانی قرن هشتم (همان: 711). شکایت نامه محمود ذاتی قرن نهم (همان: 713). انیسالعاشقین اثر سید حسین ابیوردی از نویسندگان سدۀ نهم (همان: 721). طول عشاق از خّرمی تبریزی قرن دهم. سنبلستان اثر شاه شجاعالدین گورکانی قرن دهم. انیسالعاقلین از میرقاری گیلانی (به سال ۱۰۰۵). بهارِ دانش اثر منشی عنایتالله آل محمد صالح به سال ۱۰۶۱ ق در اخلاق و ادب نظیر گلستان (همان: 721). بلبلستان از محمد فوزی متخلّص به مستاری به سال ۱۱۶۰ (همان). شکرستان از منّت دهلوی میرقمرالدّین حسینی 1193ق (همان). جامعالاسرار از نورعلیشاه اصفهانی مقتول به سال (همان). گلستان از شوریده شیرازی عبدالوهاب فرزند علی اشرف مشهور به مدرّس زنده ( همان:737). شکرستان از محمد علی منشی متخلّص به حکیم قرن ۱۳( همان: 735). نگارستان مولانا معینالدّین جوینی از عارفان بزرگ قرن هفتم و هشتم (صفا، 1388: 1/1268). معدنالجواهر از ملّا طرزی (همان: 3/1722). زینهالمجالس اثر مجدالدین محمد حسینی قرن یازدهم (صفا،1391: 1/69). منشآت فاضل خان مشهور به امیر نظام گروسی از ادیبان و نویسندگان مقلّدِ گلستان سعدی در دربار فتحعلی شاه (آرین پور،1379: 1/54). توجّه اغلب مقلّدان بیشتر به ظاهر گلستان و ساختار آن معطوف بودهاست و هرگز نتوانستند، کتابی همسنگِ گلستان تألیف کنند چرا که سبک و زبان سعدی ویژگیهایی دارد که مقلّدانش از درک آن عاجز بودهاند.
1-1- بیان مسأله
بستان العارفین و گلستانالعابدین از جمله آثاری است که در ساختار و ویژگیهای ادبی به شیوۀ گلستان نگارش یافته است. مقاله حاضرضمن معرفی این اثر، به برخی از شباهتهای آن با گلستان سعدی و میزان تأثیرگذاری در سبک و روش نویسندگی و همچنین تأثیرپذیری در ساختار کتاب و در نهایت به برخی مضامین مشترک این دو اثر میپردازد. نسخۀ خطّی بستانالعارفین و گلستانالعابدین اثر زینالعابدین شیروانی همانگونه که اشاره شد، این دست نوشته، مربوط به سدۀ نهم هجری در دورۀ تیموری است. از نویسنده اطلاعات چندانی در دست نیست و مطالب بیان شده از خود متن نسخه استنباط گردیده و آنچه مسلّم است، شیروانی به نویسندگی علاقه مند بوده و آثار نویسندگان قبل از خود را از نظر گذرانده و از آنها در نگارش اثرش بهرهها برده است. از جمله این آثار میتوان به مثنوی مولانا و گلستان سعدی اشاره کرد. شیروانی، گاه گاهی نیز برای گذران زندگی به صحافی کتب، تذهیب و زینت دادن به آثار از جمله کتب آسمانی میپرداخته و به دو تن از نوادگان تیمور ارادت داشته به گونهای که کتابش را نیز به آنها تقدیم داشته است. نویسنده با دست مایه قرار دادن گلستان و به تقلید از آن، کتابش را به نگارش درآوده است. این اثر قلمی همچون گلستان با آمیزهای از نثر و نظم و با موضوعاتی مانند: زهد، اخلاص، انجام فرایض، دوری از بخل و حسد، گرایش به تقوا و اتصال به ابدال و نیکان نوشته شده است. نویسنده، به تبعیت از سعدی ابیاتی را که خود سروده در متن آورده و از آیات و احادیث در ضمن سخنش به شیوۀ درج بهره برده است. وی در نگارش اثرش، تحت تأثیر مولانا نیز بوده است.
این پژوهش برآن است یکی از نسخ خطّی کهن در قرن نهم هجری قمری به نام «بستان العارفین و گلستان العابدین» نوشته زین العابدین شیروانی را که نظیرهای به شیوۀ گلستان سعدی است، معرفی و برخی از ساختارها و ویژگیهای مشترک بین این اثر و گلستان سعدی و بعضی از خصوصیات دیگر آن را تبیین نماید. برای پرهیز از تکرار، در ارجاعات درون متنی، به ذکرشمارۀ صفحۀ نسخه در بین کمانک بسنده شده است.
1-2- سؤالات تحقیق
پرسشهای مطرح در این مقاله عبارتند از:
1- زینالعابدین شیروانی در چه زمینههایی از گلستان سعدی تقلید کرده است؟
2- تاثیرپذیری ساختاری و محتوایی بستانالعارفین و گلستانالعابدین از گلستان سعدی چگونه بوده است؟
1-3- فرضیه تحقیق
1- زینالعابدین شیروانی در بستانالعارفین و گلستانالعابدین در همۀ موارد از جمله، موضوع، ساختار و محتوا، حتی باببندی کتابش از سعدی تقلید کرده است.
2- زینالعابدین شیروانی در بستانالعارفین و گلستانالعابدین در استفاده از نثر مسجع، دیباچهنویسی، بیان حکایات اخلاقی، استفاده از آیات و احادیت کاملا تحت تاثیر روش سعدی در گلستان است.
1-4- پیشینۀ تحقیق
نسخۀ خطّی بستان العارفین و گلستان العابدین تاکنون تصحیح نشده و تنها پژوهش در معرفی این اثر و مؤلّفِ آن مقالهای است با عنوان «معرفی و بررسی سبکشناسی بستان العارفین و گلستان العابدین» (1400) که به قلم نگارندگان این مقاله است.
1-5- روش تحقیق
در این پژوهش برمبنای روش کتابخآنهای و سندکاوی ابتدا نسخۀ خطی بستانالعارفین و گلستانالعابدین، مطالعه و شباهتها و تفاوتهای ساختاری و محتوایی آن با گلستان سعدی استخراج شد. پس از آن با روش تطبیقی این دو اثر مقایسه شدند.
1-6- اهداف و ضرورت تحقیق
اهمّیّت و ضرورت این پژوهش از آن نظر است که اولا یکی از نسخههای خطی ناشناخته معرفی میشود. ثانیا بازخوانی چگونگی تأثیرپذیری، نویسنده این نسخۀ خطی از سبک و روش سعدی در گلستان ما را به میزان و ژرفای هنرنمایی سعدی و اهمیت او در زبان و ادبیات فارسی بیش از پیش واقف میکند.
2- بحث و بررسی
بستانالعارفین و گلستانالعابدین نسخۀ منحصر به فردی است که با شماره ثبت 1/4931 در کتابخانۀ آستان قدس رضوی متعلّق به مرحوم ملک نگهداری میشود. این اثر در 180 صفحه و به خطّ نستعلیق نگارش یافته که هر صفحه شامل 17 سطر است. مؤلّف در نگارش متن از مرکّب سیاه و در برخی موارد از جمله سرفصلها، آیات، روایات، اسامی اشخاص، حرکت گذاری آیات، اشاره به نوع قالب اشعار و فصلبندیها از شنگرف استفاده کرده است. این دستنوشته دارای رکابه است و در برخی از صفحات حاشیهنویسی دارد و نویسنده هرجا نکتهای را از قلم انداخته در هامش آورده است. نوع کاغذ نسخه فستقی و نوع جلد میشن یک لای مشکی است. مؤلّف، در متن کتاب به پیشهاش اشاره داشته و به نظر میرسد که پیشۀ او نویسندگی بوده و در کنار آن به تذهیب و تجلید آثار میپرداخته و سودای تزئین کتب آسمانی را در سر میپرورانده و میخواسته آنچه از غیب بدان اشاره شده است، در آثار خود آشکار سازد. « ... روز جهتِ تحصیل مؤونت عیال و کسب معیشت اطفال و تدارک اَدایِ دیوان که از هر جفای دهرِ دون متراکم شده بود، به اکتساب انواع صنایع که واهبُالبدایع از کتابت و تذهیب و تجلید ارزانی فرموده بود، صرف مینمودم و زمانی در صحرای سوداییِ ترتیب تزئین مجلّدات کتب آسمانی و صُحُف یزدانی اوهام و افهام را مشتغل میساختم تا به نوک قلم از روی مهارت، جلدی بر صفحۀ انواع اَمثال و نقوش عجیبه و اشکال و صور غریبه از مَکمَن غیب به ظهور آوردم» (نسخۀ خطی برگ10). مؤلّف در شأن نامگذاری کتاب بیان میدارد، چون آغاز نوشتن کتاب و انجام آن در فصل بهار بوده و همه جا از سبزه و گل پوشیده، عنوان کتاب خود را «بستانالعارفین و گلستانالعابدین» نامیده است. شیروانی همانگونه که اشاره شد، کتابش را به دو سلطان عهد تیموری که از نوادگان و فرزندان تیمور و از ممدوحان او بودهاند، تقدیم کرده است و در صفحات آغازین آمده: «سلطان السّلاطین، ظلُّ الله فی الاَرَضِین، مغیثُ الاسلام ... سلطان خلیلُ الله جَعَلَ الله،ُ کَنَفَه لاولیائه حِرزاً حَریزاً و نُصرَهُ علی اعدائِهِ نصراً عزیزاً (نسخۀ خطی برگ 6) «... حضرت شاهزادۀ جهان، باسط بساط امن و امان، منبع زلال لطفِ لایزال، . . . امیرشیرانشاه فرخ یسار، جَعَلَ الله مَقرونَهَ بالنَّصر والظَّفَر» (نسخۀ خطی برگ 7). «. . . ان شاءالله تعالی که پسندیدۀ عین عنایت حضرَتَین خَلَّدَت سلطَنَتَهُما و مقبول نظر فقرا و صلحا گردد» (نسخۀ خطی برگ 12). زینالعابدین شیروانی در پایان نسخه، به صراحت تاریخ نگارش کتابش را 879 ه. ق ذکر کرده و اذعان داشته که کتابت آن به دست خودش صورت گرفته است.«... فَرَغَ مِن تَحریرِهِ تَذهیبهِ و تَجلیدِهِ عاشَرَ شَهرِ رمضانِ المُبارکِ سَنِه 879 عَلی یَدِ مؤلّفه غَفَرَالله لَهُ در سَنِۀ اِثنی و سِتّین فی ثَمانیه تألیف شد» (نسخۀ خطی برگ 178). نسخۀ خطی بستان العارفین و گلستان العابدین از یک دیباچه و سه باب که هریک از بابها، خود به چندین فصل تقسیم میشود، فراهم آمده است. برای مثال باب اوّل شامل ده فصل و پنجاه حکایت است. باب دوم، پنج فصل و سی و پنج حکایت و باب سوم دو فصل و پانزده حکایت که در مجموع این نسخه هفده فصل و یکصد حکایت دارد و معمولاً هر فصل با کلمۀ «مثنوی یا حکایت» آغاز میشود. نویسنده، با بهرهگیری از کلام آهنگین و آرایههای ادبی سخن خود را آراسته و با آوردن ابیاتی که سرودۀ خود اوست بر ارزش ادبی کتابش افزوده است. بهار معتقد است که نوع ادبی گلستان مقامه است (بهار،۱۳۸۹: ۱۲۷) همچنین محمد معین و حسین خطیبی گلستان را مقامات دانستند (متینی،۱۳۶۴:۷۱۱). در تعریفی از مقامه آمده است، «به قصههای کوتاه و مستقلی گفته میشود که نویسنده در تمام آنها راوی معین و شخص مشخص واحدی را در حالات گوناگون توصیف میکند و نویسنده در همه حکایات خود ماجراهای گوناگون را به شخص معین نسبت میدهد که این شخص، نقش قهرمان قصههای مختلف را دارد» (همان: ۷۱۳). معمولاً در مقامات یک راوی و یک قهرمان نقش آفرینی میکند که در گلستان سعدی اغلب حکایات، این راوی و قهرمان خود سعدی است و زینالعابدین شیروانی بهدرستی به این راز ارزشمند گلستان آگاهی داشته است اما بسیاری از مقلدان سعدی آنرا در نیافتهاند و حتی با بررسی و تفحص در بهارستان که از مشهورترین کتابهایی است که به تقلید از گلستان سعدی فراهم آمده است، میبینیم که جامی عنوان و ابواب کتابش را به مانند گلستان آورده است اما بهارستان مجموعهای از حکایات گذشتگان و شرح حال شاعران و... بیش نیست و در حکایات قهرمانان آن ثابت نیستند، چه رسد به اینکه قهرمان یا راوی خود عبدالرحمان جامی باشد (رک. جامی ۱۳۷۱ :۱۲۲- ۲۴) اما زینالعابدین به تبعیت از گلستان سعدی، ضمن آوردن حکایاتی از گذشتگان، عارفان و بزرگان دین در بسیاری از حکایات خود به عنوان راوی حضور دارد و همین امر موجب شده است که ساختار کتاب وی بیشتر از آنچه در گلستان مشاهده میشود، یادآور ساختار گلستان سعدی باشد. در ادامه به موارد دیگر تأثیر پذیری این کتاب از گلستان سعدی اشاره میشود.
2-1- تأثیرپذیری در سبک و روش نویسندگی
2-1-1- دیباچه
گلستان سعدی با نثری آهنگین، گوش نواز، زیبا و روان بیش از هفت قرن است که با ذهن و زبان ما پیوند دارد بهویژه دیباچۀ آن که سرشار از معانی لطیف و حکمت آمیز به مانند شعری خوش ترکیب و دلنواز همواره درخاطرهها جاودانه مانده است. «بستان العارفین و گلستان العابدین» همچون گلستان سعدی با یک دیباچه آغاز میشود و مانند رسم رایج در آثار ادبی، صفحات آغازین به حمد و ستایش الهی و نعت و منقبت پیامبر اسلام (ص)، اولاد، اصحاب و احباب او اختصاص دارد. مؤلّف، در ابواب سه گانه به ویژه در دیباچه اثر، تأثیر عمیقی از گلستان پذیرفته و مطابق ذوق و قریحه خود گلهایی از باغ گلستان برچیده وآن را در گلستان و بوستان خود کاشته است. گاه این اقتباس از گلستان با تضمین بیتی از شیخ اجل صورت گرفته که به آنها اشاره خواهد شد. شیروانی عبارات دلنشین این بخش را به صناعات ادبی آراسته است.
حمد و ثنـــا خالق زمیـــن و زمان را |
| صانع بیآلـــت همیـــن و همـــان را |
(نسخۀ خطی برگ 1)
|
در نعت پیامبر اسلام(ص) آورده: «مقصود آفرینش افلاک و مشرف به تاج لَولاک، خلاصۀ اصفیا، محمّد مصطفی صلواتُ الله علیهِ که حامل لوای رسالت و امین اسرار شغل نبوّت است و بر اولاد و اصحاب و احباب و اشباح پاک آن حضرت و اولیای او که سالکان ِمسالکِ حقیقت و مقتدایانِ ممالکِ طریقت و پیشوایانِ عالمِ شریعتاند، واصل باد» (نسخۀ خطی برگ 1). در ادامۀ دیباچۀ کتاب میخوانیم: [یک] شب تأمّل محاسبۀ فکر معاد مینمودم و بعد از فراغ صلات و ملاحظه کلام مُحیی الموت، مطالعۀ سیر مشایخ و مثنوی حضرت مولوی- قَدَّسَ سِرُّه- میکردم؛ خاطر را رغبتی و دل را شَعَفی پدیدار آمد که از مسیر اولیا و احوال ایشان که زاهدانِ سجادهنشین و عابدانِ پاکدین و عارفانِ خداشناس و صوفیانِ خضرلباس، پاکبازانِ فلکسوار و شاهبازانِ ملکشکارند.
ســـاکنـــان سُـــرادق جبـــروت |
| همنشیـــنـــانِ خطّۀ مـــلکــــوت |
(نسخۀ خطی برگ 11) |
بیشک این عبارات، یادآور این جملات نخست دیباچه گلستان است: «یک شب تأمّل ایّام گذشته میکردم و بر عمر تلف کرده تأسّف میخوردم و سنگِ سراچۀ دل به الماسِ آبِ دیده میسُفتم.... مصلحت چنان دیدم که در نشیمن عزلت نشینم و دامن صحبت فراهم چینم و دفتر از گفتگوهای پریشان بشویم و من بعد، پریشان نگویم. گفتم گل بستان را چنان که دانی بقایی و عهد گلستان را وفایی نباشد و حکما گفتهاند: «هرچه نپاید، دلبستگی را نشاید» (سعدی،19:1384). سعدی سبب تألیف گلستان را اینگونه بیان میکند: «گفتم: برای نُزهتِ ناظران و فُصحتِ حاضران کتاب گلستان توانم تصنیف کردن که باد خزان را بر ورق او دستِ تطاول نباشد و گردشِ زمان ،عیشِ ربیعش را به طیشِ خریف، مبدّل نکند» (همان).
زینالعابدین شیروانی نیز در این زمینه چنین مینویسد: ... گفتم، حکایاتی در سلک کفایت کشم که یادگار را ملحوظ نظر ارباب بصیرت گردد و طالبان سلوک این مسالک را در افزودن طاعت و ترک معصیت رغبت زیادت شود» (نسخۀ خطی برگ 11).
2-1-2- آمیختگی نثر و نظم
شیوۀ تلفیق نثر با نظم معمولاً درهمۀ نظیرههای گلستان به چشم میخورد. اغلب مولّفان با استفاده از کلام آهنگین (انواع سجع) و دیگر صناعات ادبی، سخن خود را آراستهاند. این شیوۀ نگارش در ادبیات فارسی پیش از سعدی هم رایج بوده است امّا رعایت تناسب میان نثر و نظم و چگونگی بهره گیری از شعر در درون متن چنانکه بر تاثیر سخن وگیرایی کلام بیفزاید و ملال خستگی را برطرف کند، البتّه کمتر دیده میشود. نمونۀ چنین روشی را در کلیلهودمنه و پس از آن در گلستان میببینیم. در گلستان 1102 بیت شعر شامل ۵۹۰ مورد در لابلای حدود ۱۹۲۰ سطر نثر گنجانده شده است. به قول ملکالشّعرا بهار «صورت هر حکایت را به نثر و نظم چنان آراسته است که هیچ یک نپذیرد ز یکدیگر نقصان» (بهار،1372: 2/128). بستانالعارفین و گلستانالعابدین چونان گلستان سعدی آمیزهای از نثر و نظم است با این تفاوت که همۀ اشعاری که ضمن نثر آمده از خود نویسنده نیست ولی هرجا ابیات متعلّق به اوست با ذکر «لمؤلّفه» آنرا مشخّص کرده است. نثر این نسخه خطّی، مسجّع و به شیوۀ گلستان نگارش یافتهاست. هرچند نثرِ کتاب اغلب مسجّع و آهنگین است امّا دشواریهای لفظی ندارد.
«آن مست بحار صمدانی ابراهیم شیبانی-رحمه اللّه علیه- که از اقطاب اولیا بود، گوید: که مَلِکی بود از لباس ایمان عور و از زمرۀ اسلامیان دور؛ جام ظلمت کفر نوشیده وخلعت ضلالت ونفاق پوشیده، او را پسری بود به هدایت و عنایت حق واصل و مشرب او را تراب شوق حاصل. لمؤلّفه:
مست از شراب وحدت حق بود آن پسر |
| مستغرق هدایت حق گشت سر به سر |
(نسخۀ خطی برگ 51) |
یا این حکایت: «گویند: دو پسر بودند هردو کرامت یافته و به درجۀ هدایت رسیده در اثنای مسافرت به دیهی رسیدند؛ شخصی ایشان را ضیافت نمود و به رسم، ماحضر بیضه به عسل پخته برخوان نهاد. یکی متابعت نفس کرد و دیگری بر خلاف او، نفس را مقهور ساخت. چون از دارالضیف بیرون آمدند و بر کرانۀ آب رسیدند، تابع نفس چون قدم بر روی آب نهاد، غرق شد و مانعِ آرزوی نفس، به قدم اخلاص از آب عبور کرد. همان شب شیخ خود را به خواب دید که گفت: ای فرزند، او آرزوخوارِ شکم پرست بود نه خدای پرست. لمؤلّفه:
گــر تــو در بنــد آرزو بــاشــی |
| در پــرستــش دروغگــو بــاشــی |
(نسخۀ خطی برگ 59) |
اشعاری که نویسنده ضمن نثر در این اثر آورده، کارکردهای مختلفی دارد. از جمله:
2-1-3- نتیجۀ اخلاقی حکایت و تأکید بر موضوع آن
گاهی در بستانالعارفین و گلستانالعابدین ابیاتی که آمده برای بیان نتیجۀ اخلاقی حکایت است مانند: «بقنه بن ولید میگوید: بعد از آنکه ابراهیم اَدهم دست همّت بر اسباب سلطنت افشاند و به قدم توبه و اخلاص، مَرکَب در صحرای معرفت راند، مرا آرزوی سعادت ملاقات او پدید آمد و در اثنای طلب در زمین مکّه بدو رسیدم و او را دیدم به ادب پیش رفتم و سلام کردم. گفتم: مرا از انفاس شریفۀ خود فایده بخش. گفت: ای بقنه، دست از اخلاص و صدق بازمدار و از فتراک توبه قدم برمگیر که من این درجه از آن یافتهام.«لمؤلفه»
توبــه کــن ای صرفِ عمــرت در گنــاه |
| تــا نگــردی در گنــه خــوار و تبــاه |
(نسخۀ خطی برگ 26)
|
2-1-4- خلاصۀ مضامین اصلی حکایت
زینالعابدین شیروانی گاهی خلاصهای از حکایت را در قالب ابیاتی که پس از آن آمده بیان کرده است: «پیرزنی پیش خواجه حسن بصری -علیه الرّحمه- آمد و گفت: ای امام مسلمانان، مرا دختری هست و سالهاست که میگرید؛ میترسم که نابینا شود، بیا او را پندی ده مگرترک گریه کند. خواجه حسن به نزدیک دختر آمد؛ او را دید که در خآنهای تاریک نشسته و زار زار میگریست؛ گفت: ای دختر، چرا چندین بیموجبی دائمی گریه میکنی؟ که مادر تو از این سبب غمناک است. چشمهای تو ازاین گریه نابینا میشود. دختر گفت: ای شیخ، از دو حال بیرون نیست و اگر این چشم لایق رؤیت جمال حق نیست، پس صدهزار جان و چشم من فدای دیدار حق تعالی باد و اگر لایق این سعادت نیست پس کور باد. «لمؤلفه»
دیده که او لایق آن روی نیســت |
| ظلمــت او خوبتــر از روشــنی است |
(نسخۀ خطی برگ 129) |
2-1-5- کامل کنندۀگفتگوی شخصیّتها
گاهی ابیاتی که بعد از حکایت میآید آن را تکمیل میکند: «عیسی-علیه السّلام- گفت: «تو را در این بیابان تنها میبیینم .تعهّد تو که میکند؟ گفت: آنکه هفت آسمان را معلّق بیستون و سلسله میدارد، مرا نیز بیوسیله میتواند که نگه داشتن. بیت:
یا دوست گــزین کمــال یــا جــان |
| یــک خــانــه دو میهمــان نگنــجــد» | (نسخۀ خطی برگ 140) |
بیت متعلّق به سعدی است که نویسنده به زیبایی به شیوۀ تضمین از آن بهره برده است.
2-1-6- نثر مسجع
سعدی، با موازین سجع و موازنه در علوم بلاغی کاملاً آشناست. او به شیوۀ بیان درآفرینش اثر ادبی بر پایۀ سجع و موازنه بها میدهد؛ با ترکیب نثر مرسل و موزون و آوردن جملات با قرینهسازی آهنگین متن گلستان را میآراید. سجعهایی میآفریند که مختصّ گلستان اوست. زینالعابدین نیز در بستانالعارفین و گلستان العابدین به پیروی از سعدی، با شناختی که در اهمیّت بکارگیری سخنان موزون و مسجّع داشته و با درک ارزش معنا و مفهوم سخن و ایجاد مطلوب هنری، از سجع بهره برده است که این امر برجنبههای موسیقایی و زیباشناسی اثر افزوده است. نگاه زینالعابدین به نثر مسجّع، نگاهی هنری و ادیبانه و خلّاقانه است و بر پایۀ معیارهای فصاحت و بلاغت شکل گرفته است.
«چون توفیق باری -عَزَّ اسمُهُ- رفیق این فقیر شد و از پیدایی ضلالت و خفای ظُلُماتِ کتابت سیاقت مستخلص ساخته در کُنج بیت الاحزان و گوشۀ فقر بین الاقران منزوی گردانید و انامل این شکسته را از قبض اقلامِ ارقامِ خطوط نامخلوط، محاسبات دنیوی به مصاحبت خامۀ گهربار کتابت کتبِ آسمانی و صُحُف سبحانی، تشریف کرامت ارزانی فرمود» (نسخۀ خطی برگ 6). یا این عبارت: «بالضروره گاه در پیدایی نقوش مختلف سیران مینمودم و اشکال اطراح شمسۀ گردون لاجوردی و سایر سیّارات زرنگار بر اوراقِ صحایف مصاحف میپرداختم و اَعلام مشرفات در حواشی و اطراف الواح میافراختم» (نسخۀ خطی برگ10).
2-1-7- بهره بردن از قرآن و حدیث
پیشینه کاربرد و اثرپذیری سخنوران پارسی از قرآن و حدیث به آغاز پیدایش شعر فارسی یعنی نیمههای سدۀ سوم میرسد تجلّی قرآن و حدیث در متون فارسی بخصوص در قرن هفتم و هشتم گسترش روز افزون مییابد و در آثار بسیاری از شاعران از جمله سعدی و بهویژه مولانا به اوج میرسد. از جمله عواملی که باعث پیوند آثار فارسی با قرآن و حدیث گردید؛ عبارتند از: «الف) ادب فارسی در خدمت تبلیغ دین قرار گرفت؛ کاری که ناصر خسرو در سده پنجم انجام داد. ب) برخی آنرا قاب و قالب وعظ و پند و اخلاق قراردادند مانند: جمال الدّین عبدالرّزاق، سنایی، عطار، مولوی و سعدی که به وفور از آن استفاده کردند.ج) گاهی جلوهگاه عرفان و تصوّف شد. کاری که سنایی، عطار، مولوی و حافظ به زیبایی و ظرافت کردند» (راستگو، 1376 :7).
سعدی شیرازی به روشهای مختلف در آثارخود بخصوص در گلستان از قرآن و حدیث بهره برده است. وی گاهی بخشی از آیه یا حدیث و گاه به معنی و مفهوم آنها اشاره میکند. زمانی کلام خود را با تلمیح و اشارهای به یک واژه و یا داستان قرآنی میآراید.
بستانالعارفین و گلستانالعابدین، همانگونه که اشاره شد محتوایی عرفانی و حکمی دارد. بنابراین از منابع الهامبخش مانند قرآن و حدیث بهرهمند شده است. مؤلّف، با پیروی از سبک سعدی برای بیان و تفهیم پیامهای اخلاقی در لابلای حکایات به این منابع استناد کرده است. وی در استفاده از آیات و روایات، تحت تاثیر آثار عرفانی، خاصّه مولاناست. حضرت سلطان شریعت -علیه السّلام- فرموده است: «اَلدُّنیا سجنُ المُؤمِن» از زندان چه آورند جز از جامۀ چرکین و موی دراز و خرقه پر از گزنده و وام بسیار؟ محل رحمت توست که اَرحَمُ الرّاحِمینی. ...القصّه، اسلامیان بر حسب مدلول قوله تعالی: وَالَّذِینَ جَاهَدُوا فِینَا لَنَهْدِینَّهُمْ سُبُلَنَا. ]عنکبوت /69[ غایت سعی و اجتهاد به تقدیم میرسانیدند (نسخۀ خطی برگ 148). منزّهی که اوهام بشری و افکار اسرار ملکی به کُنه ذات و اسرار صفات او محیط نشود و از تجلّی نور معرفت او طور موسی مضطرب گردد (نسخۀ خطی برگ 2).
تا آنکه او را دعوت ارجعی الی ربک. ]فجر/28[ در رسید من بر بالین وی نشسته بودم. (نسخۀ خطی برگ 66)
ازحضرت امیرالمومنین علی-علیه السّلام- روایت کنند که گفت: در سیمای مرد پارسا سه چیز باشد.یکی زردی روی از بیداری شب، تَری چشم از گریستن برگناه وخشکی لب از روزه داشتن. لمؤلّفه:
دیــدۀ گــریان و بیــداری شــب |
| زردی رخــســار و آه ســوزنــاک |
(نسخۀ خطی برگ 103) |
2-1-8- سادگی آرایهها وتشبیهات
سخن سعدی علاوه بر سادگی کلام، از صراحت برخوردار است. تشبیهها، استعارهها، مجازها و کنایههای او از ابهام به دور است. وی در آثار خود بهویژه گلستان، در کاربرد صناعات ادبی زیاده روی نکرده است. تشبیهات وی در عین هنری بودن، ساده و دلنشین است.
زینالعابدین نیز چونان سعدی در کاربرد آرایههای ادبی راه افراط نرفته و خود را درگیر آرایههای دشوار و صنایع تکلّف آمیز نکرده است و آرایهها و تشبیهات او نزدیک به ذهن و قابل فهم است.
کعبــۀ دل را طــلــب ای مــرد راه |
| تــا بــبینی کعبــه را بــر در چــو مــاه | (نسخه خطی برگ ۸۹ ) |
یا این ابیات در وصف پیامبر اسلام (ص):
آن کــه نمــودی به زخــم نــاوک انگشــت |
| از سر ماه چهارده دو کمان را |
(نسخۀ خطی برگ 2) |
یا در مدح سلطان شیرانشاه تیموری
بازوی حق است، پشت خلق و روی سلطنت |
| قالب اقبال و روح ملک و قلب لشکر است | (نسخۀ خطی برگ6) |
2-2- تأثیر پذیری در ساختار کتاب
2-2-1- عنوان و زمان نگارش اثر
نخستین مطلبی که در مقایسۀ بستانالعارفین و گلستانالعابدین با گلستان سعدی قابل تأمّل است، نام اثر است که الهام گرفته از بوستان و گلستان سعدی است و مؤلّف، علّت نامگذاری کتاب را همزمانی با بهار عنوان میکند و میگوید: «چون افتتاح و اختتام این ابواب و فصول در فصلی بود که بستانی بیدهان در خنده و آبی بیدیدگان در گریه بود وگلستان رزمۀ گل و ارغوان بازکرده و عندلیب گوشۀ رباب تاب داده، لمؤلّفه:
مــه نوروز و فصــل دولت گُــل |
| شده منطقسرا در باغ بلبل |
به بستانالعارفین و گلستانالعابدین موسوم شد. (نسخۀ خطی برگ 12).
سعدی نیز در دیباچه، ماجرای نگارش گلستان را این گونه بیان میدارد و مینویسد. «یکی از دوستان که در کجاوه انیس من بود و در حجره جلیس، ....گفت:
کنــونــت کــه امــکانِ گفتــار هســت |
| بگــو ای بــرادر بــه لطــف و خــوشی |
... به حکم ضرورت سخن گفتم و تفرّج کنان بیرون رفتیم در فصلِ ربیع که صولت بَرد آرمیده بود و ایامِ دولتِ وَرد رسیده.
پیــراهــنِ بــرگ بــر درختــان |
| چــون جــامۀ عیــدِ نیکــبختــان |
... فیالجمله، هنوز از گلِ بُستان بقیتی موجود بود که کتاب گلستان تمام شد» (سعدی،31:1384. )
2-2-2- معرفی نویسنده در مقدمه
سعدی در دیباچه، اینگونه خود را معرفی میکند: «ذکرجمیل سعدی که در افواه عوام افتاده است و صیت سخنش که در بسیط زمین رفته» (سعدی،13:1384). زینالعابدین نیز در مقدمۀکتاب، به معرّفی خود پرداخته و میگوید: «متوقد این شمع و مترتب این جمع ،تراب اقدام صلحاء و فقرا.
خــاک راه زمــرۀ اهــل یقیــن |
| بنــدۀ بیچــاره زیــن العــابدیــن» | (نسخۀ خطی برگ4) |
2-2-3- حکایتپردازی
سعدی با پردازش حکایتهای قهرمانمحور در فضایی واقعگرایانه، هر انسانی را قهرمان روایت زندگی خود معرّفی میکند و از ژانر قهرمانانه در جهت اهداف ادبیات تعلیمی بهره میبرد. هفت باب اوّل گلستان دارای حکایتهای متنوّع است و باب هشتم نیز در واقع نتیجۀ سخنان وی درحکایات بابهای پیشین است، بدون اینکه حکایتی نقل شده باشد. برخی حکایات، مانند جدال سعدی با مدعی و مشت زن ، بلند است؛ امّا اغلب حکایتهای این کتاب کوتاه است و غالباً با آوردن ابیاتی و یا عباراتی که شامل نتیجهگیری است، پایان مییابد. گاهی این حکایات به تمامی، به شعر بیان شده است. سعدی، با ذوق هنری خود، حکایات گلستان را با جنبههای ادبی در هم آمیخته است. بستانالعارفین و گلستانالعابدین نثر آمیخته به نظم و به طرز گلستان در قالب حکایاتی پندآموز که ارکان اصلی آن را تشکیل میدهد، به نگارش درآمده است. این اثر دربردارندۀ یکصد حکایت است و مطالبِ این دستنوشته در قالب حکایاتی نوشته شده که اغلب آنها کوتاه است و جنبۀ داستانی دارد و از نظر ساختار به گلستان شبیه است. این اثر نمونهای از ادﺑﯿﺎت داﺳﺘﺎﻧﯽ در ﻣﺘﻮن ﻧﺜﺮ ادب ﻓﺎرﺳﯽبه شمار میرود که نویسنده در آن به شرح زندگی، اقوالِ عرفا، مشایخ، بزرگان و بیان اندیشهها و آموزههای آنها به صورت موجز و قابل فهم، میپردازد. بنابراین میتوان گفت که مضمون اخلاقی در این دست نوشته و لحن صوفیانه آن ازشاخصههای مهم این اثر محسوب میشود.
«آودهاند که روزی ابومطیع بلخی، حاتم را گفت: میشنوم که سفرها میکنی بی زاد و راحله و بی مرافق و قافله. چگونه است؟ مرا بیان کن. گفت: به چهار چیز توکّل بر عنایت حق مینمایم. اوّل: آنکه همۀ دنیا را مملکت خداوند خود میبینم. دویم: همۀ خلق را بندۀ حق میدانم. سیم: اسباب رزق به فرمان وی میبینم. چهارم: هرکجا میباشم، خود را در حکم و قضای او میدانم. گفتم: کسی را که این زاد و راحله باشد، قطع منازل و مراحل بر او آسان گردد و دائم درحفظ ایزدی و صیانت سرمَدی ماند «لمؤلّفه»
چه خوف باشدت از حق ز خوف غیر حیات |
| اگر چه کام بلاست خورد نهنگآسا | (نسخۀ خطی برگ40) |
یا این حکایت: «آن شهسوار میادین کرم، ابراهیم ادهم، -رحمه الله علیه- وقتی قصد حج کرد چون به کنار بادیه رسید با تن خویش گفت: همه کس به قدم این راه میروند؛ مرد آن باشد که به خانۀ دوست خویش، به دیده رود. بیت:
شرط است که چون در حرم عشق آیی |
| زان پیش که پای در نهی، سر بینی» | (نسخۀ خطی برگ33) |
2-3- مضامین مشترک
2-3-1- تاکید برخاموشی با تضمین شعری از سعدی
در بستانالعارفین و گلستانالعابدین آمده است: «گویند، امیری بود. پسر خود را پیش ادیب فرستاد. بعد از آن که به حدّ بلوغ رسید و به انواع فضایل و خصایل حَسَنه مخصوص گشت، روزی از ادیب پرسید: چه چیز است سبب سلامت دنیا و عقبی؟ ادیب فرمود که خموشی. شعر:
به پیــری رسیــدم در اَقصــای یونــان |
| بــدو گفتــم ای آن کــه با عقــل و هوشــی |
(نسخه خطی برگ ۱۵۲) |
پسر سخن ادیب را چون درِّ یتیم در گوش گرفت و خاموش شد» (نسخۀ خطی برگ 152).
و سعدی میگوید: «بازرگانی را هزار دینار خسارت افتاد، پسر را گفت: نباید که این سخن با کسی در میان نهی.گفت: ای پدر، فرمان تو راست، نگویم ولیکن خواهم مرا بر فایده این مطّلع گردانی که مصلحت در نهان داشتن چیست؟ گفت: تا مصیبت دو نشود، یکی نقصان مایه و دیگر شماتت همسایه.
مگــوی اندوه خویــش بــا دشمنــان |
| کــه لاحــول گوینــد شــادی کنــان» | (سعدی،316:1384) |
2-3-2- در مذمّت و بی وفایی دنیا
سعدی، مانند بسیاری از شاعران و نویسندگان ادب فارسی بر ناپایداری و تکیه نکردن به ایام و کوتاهی عمر تأکید کرده است و اعتقاد دارد، چند روزی دنیا نوبت ماست و به دیگران خواهد رسید.
چنانکه دست به دست آمده است، مُلک دنیا |
| به دستهای دگر همچنین بخواهد رفت | (سعدی،120:1384) |
یا این ابیات
جهان ای برادر نماند به کس |
| دل اندر جهان آفرین بند و بس |
(سعدی، 49:1384) |
زینالعابدین شیروانی دنیا را عجوزهای میداند که نیرنگ باز و بی وفاست و معتقد است هیچکس به واسطۀ دنیا به جایی نرسیده و منفعتی ندیده است. «براین عجوزۀ دنیا وخدیعت این بیوفا مغرور مشو که از او هیچ آفریده به مقصود نرسیده است و غیر از ندامت منفعتی ندیده» (نسخۀ خطی برگ22).
یا این ابیات:
درگذر زاین سرای بی سرو بُن |
| پیش از این اندر او قرار مکن |
(نسخۀ خطی برگ 141) |
2-3-3- دعوت به دهش و بخشندگی
این موضوع در بیشتر آثار ادب فارسی به چشم میخورد و سعدی در باره اهّمیّت بخشش بیان میکند: «حکیمی را پرسیدند: از سخاوت و شجاعت کدام بهتر است؟ گفت آنرا که سخاوت است به شجاعت حاجت نیست.
نماند حاتم طایی ولیک تا به ابد |
| بماند نام بلندش به نیکویی مشهور |
(سعدی، 236:1384) |
زینالعابدین شیروانی در حکایت زیر به موضوع عفو و بخشش اشاره دارد و دیگران را به آن سفارش میکند و میگوید: «...فرمود که عفو کردم و تو را از مال خود آزاد کردم. غلام گفت: «والله یُحبُ المُحسِنین». امیر گفت: چهارصد دینارِ زرت بخشیدم تا بدان معیشت نمایی. لمؤلّفه:
چنین کردند نیکان زندگانی |
| سبُک روحان رمیدند از گرانی |
(نسخۀ خطی برگ 81) |
نتیجهگیری
نسخۀ خطّی بستانالعارفین و گلستانالعابدین از آثار بازماندۀ سدۀ نهم هجری است. متن اثر شامل یک دیباچه، سه باب، هفده فصل و یکصد حکایت است. مؤلف، زینالعابدین شیروانی، در نگارش این اثر، از مولانا و سعدی الهام گرفته است و کتابهای ادبی قبل از خود از جمله مثنوی معنوی و گلستان را از نظر گذرانده و با تأسّی به این دو کتاب ارزشمند بخصوص گلستان سعدی به لحاظ آمیختگی نثر و نظم و تبویب و مسائل متعالی تربیتی و اخلاقی و همچنین بیان سلوک و رفتار عارفان و بزرگان در قالب حکایاتی زیبا و کم نظیر این اثر را خلق کرده است. سعدی برای اثر خویش اسم ادبی گلستان را برگزیده، زینالعابدین شیروانی، به تقلید از او، اثرش را بستانالعارفین و گلستانالعابدین نامیده و به پیروی از گلستان سعدی که زمان نگارش اثر را در مقدمه بیان کرده، فصل نوشتن اثر خود را در دیباچه آورده است. نثر این کتاب، همانند گلستان، آمیخته به نظم است و مؤلف از ابیات فارسی خود و دیگر شاعران به عنوان شـاهد اسـتفاده کرده است. اشعاری که در ضمن حکایات به سبک و سیاق گلستان آورده، اغلب از خود اوست و با کلمۀ «لمولفه» شاخص شدهاست که از امتیازات این نسخه خطّی به شمار میرود. در این اثر نیز مانند گلستان به آیات قرآن، احادیث نبوی و ضربالمثلهای عربی، فارسی استشهاد شده است. نویسنده، از آیات و احادیث نیز به شیوۀ درج در کلامش سود جسته و سخن را بدان آراسته است.
منابع
1. قرآن کریم، ترجمۀ الهی قمشهای، قم: اسوه.
2. آرین پور، یحیی(1379). از صبا تا نیما، چاپ هفتم، تهران: زوار.
3. بهار، محمدتقی (1372). سبک شناسی، 3 جلد، تهران: امیرکبیر.
4. ___، _____ (1389). سبک شناسی یا تاریخ تطور نثر فارسی، چاپ دهم، تهران: امیرکبیر.
5. جامی، عبدالرحمن (1371). بهارستان، به تصحیح اسماعیل حاکمی، چاپ دوم، تهران: اطلاعات.
6. راستگو، سید محمد (1376). تجلّی قرآن و حدیث در شعر فارسی، تهران: سمت.
7. رزمجو حسین (1374). انواع ادبی و آثار آن در زبان فارسی، چاپ سوم، مشهد: آستان قدس رضوی.
8. خزائلی، محمد (1363). شرح گلستان سعدی، چاپ پنجم، تهران: جاویدان.
9. شیروانی، زین العابدین (879 ه. ق). نسخۀ خطّی بستان العارفین و گلستان العابدین کتابخانه ملک، شماره نسخه 4931/1، آستان قدس رضوی، مشهد.
10. صفا، ذبیح الله (1388). تاریخ ادبیات در ایران، جلد دوم، تهران: فردوس.
11. ___، _____ (1391). گنجینۀ سخن، چاپ هفتم، تهران: فردوس.
12. گلستان، سعدی، مصلح بن عبدالله (1384). به کوشش خطیب رهبر، چاپ هفدهم، تهران: صفیعلیشاه.
13. متینی، جلال (1364). مقامه ای منظوم به زبان فارسی، ایران نامه، شماره12، صفحه 732-705.
14. منزوی، احمد (1352). تتبّع در گلستان سعدی، مجله وحید، دوره یازدهم، شمارۀ 4/3، صفحه 737-717.
Introduction manuscript of “Bostan Al-Arefin and Golestan Al-Abedin”
Zinal Abedin Shirvani, a parallel to Golestan from Saadi
Ebrahim Jani1, Maryam Mahmoudi*2, Parisa Davari3, Hossein Aghahosseini4
1PhD student of Persian language and literature, Islamic Azad University, Dehaghan Branch, Dehaghan, Iran
2*Associate Professor of Persian Language and Literature, Islamic Azad University, Dehaghan Branch, Dehaghan, Iran. (Responsible author)
3Assistant Professor of Persian Language and Literature, Islamic Azad University, Dehaghan Branch, Dehaghan, Iran.
4Professor of Persian Language and Literature, Isfahan University, Isfahan, Iran.
Email: m.mahmoodi 75@yahoo.com (Responsible author)
Abstract
The manuscripts left over from past times, are a valuable ethnic and national heritage and a cultural identity of nations, and can provide extensive information on the conduct, thought, intellectual and linguistic structure of past writers and poets, and add to current human consciousness. One of these valuable works is The manuscript of Bostan Al-Arifin and Golestan Al-Abedin of Shirvani ,the work of the writers of the ninth century AH and the Timurid era. The author has written it in an introduction and three chapters, each of which has been divided into several chapters. Although this work has a mystical and verdict content and is more focused on Rumi's Masnavi, it is like Golestan Saadi, in terms of structure, segmentation, partition and method of regulation ، similarity in naming and also the combination of order and prose and the expression of content in the form of anecdotes.The use of the word of revelation and prophetic hadiths is one of the inspiring sources of this work. Shirvani, aware of the condition and sayings of some sages and mystics and theologians of the past, in the heart of some anecdotes, has referred to wise saying and some of the aspects of their lives and behavior. The author has written verses from his own language and identified them with the word "component", which is one of the key advantages of this work. This research is a documentary-library and descriptive and has been implemented with the aim of introducing this manuscript and investigating its structure and similarities to Golestan from Saadi.
Keywords: Shirvani, Bostan Al-Arifin and Golestan Al-Abedin, Manuscript, Golestan, mysticism.