Identifying factors affecting the formation and physical development of the city of Bonab in terms of urban planning
Subject Areas : Urbanism
Sadegh Mollapour bonab
1
,
Karim Hosseinzadeh Dalir
2
,
Bashir Beygbabaye
3
,
Bakhtyar Ezatpanah
4
1 - Department of Geography and Urban Planning, Mara.C., Islamic Azad University, Marand, Iran
2 - Department of Geography and Urban Planning, Mara.C., Islamic Azad University, Marand, Iran
3 - Department of Geography and Urban Planning, Male.C., Islamic Azad University, Malekan, Iran
4 - Department of Geography and Urban Planning, Mara.C., Islamic Azad University, Marand, Iran
Keywords: Urban policymaking, sustainable development, physical expansion, construction.,
Abstract :
The physical development of Iranian cities in recent decades, especially in medium-sized cities such as Bonab, has occurred rapidly and often without coherent planning. This process has led to social, economic, and environmental instability and has led to challenges such as the destruction of agricultural lands, increased pollution, and inefficiency of urban infrastructure. This research aims to identify factors affecting the physical development of Bonab and to formulate sustainable urban development policies. Data were collected from the General Population and Housing Census (2016), Bonab City Statistics, and urban master plans (revision of the detailed plan). The research method is mixed (a combination of quantitative and qualitative methods), and DEMATEL, network analysis, and Kendall coordination coefficient techniques were used to analyze the data. The findings show that the physical development of Bonab has been influenced by natural (such as flat topography and suitable climate), economic (private sector growth and land demand), and social (migration and population growth) factors. This development has often been unbalanced and has been accompanied by negative consequences such as agricultural land degradation and increased infrastructure costs. Proposed policies include strengthening inter-urban development, controlling urban boundaries, and preserving agricultural land to achieve sustainable development.
Amanpour, S., Alizadeh, M., & Damanbagh, S. (2020). Identifying and analyzing the pattern of development of Ahvaz city in the period 1981- 2021. Journal of Sustainable Urban and Regional Development Studies, 1(1), 71-89. Retrieved from https://www.magiran.com/paper/2243185
Asmin, D. H. E., Ebrahimzadeh, D. I., & Habibi, M. A. (2010). An Analysis on Physical Extension Factors and Spiral Pattern ofTabas City After Earth Quake by Holdrem Entropy Model. Geography and Development Iranian Journal, 8(19), 25-. Retrieved from https://www.magiran.com/paper/782342
Esmaeilzadeh, H., Karbasi, P., Del, J. R., Afzali, M., & Afzali, Z. (2016). Spatial analysis of population & urban services distribution according to social justice using synthetic method (case study: Bonab city). Geographical Urban Planning Research, 4(2), 241-260. Retrieved from https://www.magiran.com/paper/1602177
Ghaedrahmati, S., & Bafghi, R. G. (2013). An Analysis of the effect of Tehran's Spatial Expansion in Increasing Earthquake Vulnerability (Time Period: The Last 200 Years). Geographical Research, 27(2), 169-190. Retrieved from https://www.magiran.com/paper/1164380
Gheidari, H. S., Sadeghi, F., & Ghesmati, L. (2015). Sterategic solution for controlling slum growth in the urban areas (case study: Bonab city). Journal of Geography and Urban Space Development, 1(2), 77-. Retrieved from https://www.magiran.com/paper/1409862
Golvarey, R., Zayyari, K., & Estelaji, A. (2020). Analysis of sprawl on Chabahar urban border with Heldern and Entropy Shanon models. Territory, 16(64), 46-61. Retrieved from https://www.magiran.com/paper/2263798
Karami, F., Rahnoor, R., & Shojaeivand, B. (2017). A Comparative Study of The Physical - Environmental Impacts of The Quality of Life in Cities, Evidences from Ajabshir and Bonab. Research and Urban Planning, 7(27), 59-76. Retrieved from https://www.magiran.com/paper/1647795
M.Lalepour, Esmailpour, M., & Sarvar, H. (2024). Evaluation of Urban Neighborhood Potential for Endogenous Development Using Fuzzy Model (Case Study: Bonab City). Amayesh Journal, 17(65), 45-70. Retrieved from https://www.magiran.com/paper/2795211
Meshkini, A., & Tafakori, A. (2011). The Effect of Public Lands and Housing Assignment Policy on Physical Development of Iran Cities Case Study: Kermanshah City. Geography and Development Iranian Journal, 9(23), 47-. Retrieved from https://www.magiran.com/paper/872444
Naderi-Dizaj, B., Panahi, A., Teimouri, I., & Valizade, R. (2022). Investigating the status of local factors affecting the realization of the mid-sized creative cityCase study: Bonab city. Geography, 20(74), 69-84. Retrieved from https://www.magiran.com/paper/2508871
Piry, I., Rashidi, A., Babaei, E., & Roshanaei, H. (2014). Assessment of development levels and assigning of city disorganized districts using quantity techniques the case of study Bonab. Research and Urban Planning, 5(17), 47-64. Retrieved from https://www.magiran.com/paper/1303016
Sadrmousavi, M. S., Karimzadeh, H., Saburi, R., & Zadvali, F. (2017). Investigating and analyzing the environmental impacts of urban sprawl Case study: Hadishahr. Journal ofof Regional Planning, 7(26), 147-160.
Sami, E., Karbasi, P., & Afzali, Z. (2020). Feasibility physical development Optimal of City Bonab Using synthetic model of AHP/FUZZY. Journal of Studies Of Human Settlements Planning, 14(49), 847-868. Retrieved from https://www.magiran.com/paper/2109676
-Toutakhane, A. M., Mofareh-Bonab, M., & Hamedvaran, S. (2017). Status analysis of social capital in middle cities residential (Case study: Bonab City). Quarterly of Geography (Regional Planing), 7(3), 19-32. Retrieved from https://www.magiran.com/paper/1778371
سیاستگذاری توسعه پایدار شهری: تحلیل عوامل مؤثر بر شکلگیری و گسترش فیزیکی شهر بناب
صادق ملاپور بناب، دانشجوی دکتری تخصصی جغرافیا و برنامه ریزی شهری، واحد مرند، دانشگاه آزاد اسلامی، مرند، ایران رایانامه: Sadegh_67bonab@yahoo.com
کریم حسین زاده دلیر، گروه جغرافیا و برنامه ریزی شهری، واحد مرند، دانشگاه آزاد اسلامی، مرند، ایران رایانامه: phd.dalir1401@gmail.com
بشیر بیگ بابایی، گروه جغرافیا و برنامه ریزی شهری، واحد ملکان، دانشگاه آزاد اسلامی، ملکان، ایران رایانامه: bashir_beygbabye@yahoo.com
بختیار عزت پناه، گروه جغرافیا و برنامه ریزی شهری، واحد مرند، دانشگاه آزاد اسلامی، مرند، ایران رایانامه: dr_bezatpanah@yahoo.com
چکیده
توسعه فیزیکی شهرهای ایران طی دهههای اخیر، بهویژه در شهرهای میانی مانند بناب، بهصورت شتابان و اغلب بدون برنامهریزی منسجم رخ داده است. این روند، به ناپایداریهای اجتماعی، اقتصادی، و زیستمحیطی منجر شده و چالشهایی نظیر تخریب اراضی کشاورزی، افزایش آلودگی، و ناکارآمدی زیرساختهای شهری را به دنبال داشته است. این پژوهش با هدف شناسایی عوامل مؤثر بر توسعه فیزیکی شهر بناب و تدوین سیاستهای شهرسازی پایدار انجام شده است. دادهها از سرشماری عمومی نفوس و مسکن (1395)، آمارنامه شهر بناب، و طرحهای فرادست شهری (بازنگری طرح تفصیلی) گردآوری شدهاند. روش پژوهش آمیخته (ترکیبی از روشهای کمی و کیفی) است و از تکنیکهای دیمتل، تحلیل شبکهای و ضریب هماهنگی کندال برای تحلیل دادهها استفاده شده است. یافتهها نشان میدهند که توسعه فیزیکی بناب تحت تأثیر عوامل طبیعی (مانند توپوگرافی هموار و اقلیم مناسب)، اقتصادی (رشد بخش خصوصی و تقاضای زمین)، و اجتماعی (مهاجرت و افزایش جمعیت) بوده است. این توسعه، اغلب نامتعادل و با پیامدهای منفی مانند تخریب اراضی کشاورزی و افزایش هزینههای زیرساختی همراه بوده است. سیاستهای پیشنهادی شامل تقویت توسعه میانافزا، کنترل مرزهای شهری، و حفظ اراضی کشاورزی برای دستیابی به توسعه پایدار است.
کلید واژهها: سیاستگذاری شهری، توسعه پایدار ، گسترش فیزیکی، بناب.
استناد: ملاپور بناب، صادق؛ حسینزاده دلیر، کریم؛ بیک بابایی، بشیر، عزت پناه، بختیار. (1403). سیاستگذاری توسعه پایدار شهری: تحلیل عوامل مؤثر بر شکلگیری و گسترش فیزیکی شهر بناب. سیاستگذاری شهری و منطقهای، 3(10)، 1-17.
سیاستگذاری شهری و منطقهای، 1403، دوره 3، شماره 10، صص. 1-17 | نوع مقاله: علمی | |
دریافت: 28/12/1402 | ناشر: دانشگاه آزاد اسلامی واحد اهواز | |
پذیرش: 09/3/1403 |
| |
© نویسندگان |
|
بیان مسئله
توسعه فیزیکی شهرهای ایران، بهویژه شهرهای میانی مانند بناب، در دهههای اخیر بهصورت شتابان و غالباً بدون سیاستگذاری منسجم و پایدار رخ داده است. این الگوی توسعه، که اغلب با گسترش افقی بیرویه، تخریب اراضی کشاورزی، و ناپایداریهای زیستمحیطی، اجتماعی، و اقتصادی همراه بوده، چالشهای متعددی را برای مدیریت شهری و کیفیت زندگی ساکنان به وجود آورده است(Souri et al., 2019).
شهر بناب، واقع در استان آذربایجان شرقی، به دلیل ویژگیهای طبیعی منحصربهفرد نظیر توپوگرافی هموار، اقلیم مساعد، و نزدیکی به حوضه آبریز دریاچه ارومیه، بهعنوان یک مرکز اقتصادی مبتنی بر کشاورزی و دامداری در منطقه شناخته میشود. با این حال، توسعه فیزیکی این شهر تحت تأثیر عوامل متعدد طبیعی، اقتصادی، و اجتماعی، به سمتی هدایت شده که با الگوهای ناپایدار شهری همراه است. این پژوهش با هدف شناسایی عوامل کلیدی مؤثر بر شکلگیری و گسترش فیزیکی شهر بناب و تدوین سیاستهای شهرسازی پایدار، به دنبال ارائه راهکارهایی برای هدایت توسعه شهری به سمت پایداری و کارآمدی است.(Soleimani et al., 2024)
یکی از مهمترین مسائل در توسعه فیزیکی شهر بناب، گسترش افقی بیرویه است که به تخریب گسترده اراضی کشاورزی و باغی منجر شده است. این روند، که عمدتاً ناشی از افزایش سریع جمعیت به دلیل مهاجرتهای روستایی و تقاضای فزاینده برای زمینهای شهری است، نهتنها منابع طبیعی منطقه را تهدید کرده، بلکه فشار قابلتوجهی بر زیرساختهای شهری نظیر شبکههای حملونقل، تأمین آب، و مدیریت پسماند وارد کرده است. بر اساس دادههای سرشماری عمومی نفوس و مسکن (1395)، جمعیت بناب با نرخ رشد سالانه 0.77 درصد به 134,892 نفر رسیده است، که 63 درصد آن شهرنشین هستند. این رشد جمعیتی، همراه با نبود سیاستهای مؤثر مدیریت زمین، به افزایش تقاضا برای مسکن و کاربریهای تجاری منجر شده و سوداگری زمین را در این شهر تشدید کرده است. نتیجه این فرآیند، تغییر کاربریهای غیرمجاز، تخلفات ساختمانی، و کاهش کیفیت زندگی شهری بوده است(Saraei & Mohammad, 2013).
عوامل طبیعی، مانند توپوگرافی هموار و اقلیم مناسب بناب، نقش مهمی در جذب جمعیت و فعالیتهای اقتصادی به این شهر ایفا کردهاند. موقعیت جغرافیایی بناب، که در نزدیکی دریاچه ارومیه و در منطقهای با خاک حاصلخیز قرار دارد، این شهر را به یک مرکز کشاورزی و دامداری تبدیل کرده است. با این حال، همین ویژگیهای طبیعی، که میتوانستند بهعنوان مزیتهای توسعه پایدار مورد استفاده قرار گیرند، به دلیل نبود سیاستهای مناسب، به عاملی برای تخریب منابع طبیعی تبدیل شدهاند. گسترش شهر به سمت اراضی کشاورزی و باغی، نهتنها توان اکولوژیکی منطقه را کاهش داده، بلکه به افزایش هزینههای زیستمحیطی، نظیر آلودگی هوا و آب، و کاهش منابع طبیعی تجدیدناپذیر منجر شده است. این موضوع، ضرورت بازنگری در سیاستهای شهرسازی و مدیریت زمین را برجسته میکند(Sami et al., 2020).
از منظر اقتصادی، افزایش تقاضای زمین و سرمایهگذاری بخش خصوصی در بازار زمین و مسکن، از دیگر عوامل کلیدی در توسعه فیزیکی ناپایدار بناب بوده است. پس از انقلاب اسلامی، سیاستهای واگذاری زمین و مدیریت ناکارآمد اراضی شهری، بهویژه در دهههای اولیه، به تشدید سوداگری زمین و افزایش قیمت اراضی منجر شد. این فرآیند، که با عدم شفافیت در قوانین کاربری زمین همراه بود، زمینه را برای تغییر کاربریهای غیرمجاز و تخلفات ساختمانی فراهم کرد.(Naderi-Dizaj et al., 2022) برای مثال، تبدیل اراضی کشاورزی به کاربریهای تجاری و مسکونی در حاشیه شهر، نهتنها ارزش اقتصادی این اراضی را بهصورت غیرمنطقی افزایش داد، بلکه به ایجاد رانت و نابرابری در دسترسی به زمین منجر شد. این مسائل، توانایی مدیریت شهری در تأمین زیرساختها و خدمات عمومی را تضعیف کرده و به ناپایداری اقتصادی-اجتماعی دامن زده است(Piry et al., 2014).
از منظر اجتماعی، مهاجرت گسترده از روستاها به شهر بناب، بهعنوان یکی از عوامل اصلی رشد جمعیت و گسترش فیزیکی، نقش مهمی ایفا کرده است. این مهاجرتها، که عمدتاً به دلیل جستجوی فرصتهای شغلی و دسترسی به خدمات شهری رخ دادهاند، به افزایش فشار بر منابع شهری و تشدید پراکندهرویی منجر شدهاند. نبود سیاستهای مؤثر برای مدیریت مهاجرت و توزیع متعادل خدمات شهری، به ایجاد محلات حاشیهای و کاهش کیفیت زندگی در برخی مناطق بناب انجامیده است. این چالشها، با ناکارآمدی طرحهای جامع و تفصیلی در هدایت توسعه شهری، تشدید شدهاند. طرحهای شهری موجود، اغلب فاقد رهنمودهای عملی برای مدیریت کاربری زمین و کنترل مرزهای شهری بودهاند، که این امر به گسترش بیرویه شهر و ناهماهنگی در توزیع کاربریها منجر شده است(Gheidari et al., 2015).
در این راستا، فقدان سیاستهای یکپارچه شهرسازی و ضعف در اجرای طرحهای توسعه شهری، از مهمترین موانع دستیابی به توسعه پایدار در بناب هستند. طرحهای جامع و تفصیلی، که باید بهعنوان ابزارهای اصلی هدایت توسعه شهری عمل کنند، در بسیاری موارد به دلیل عدم انطباق با نیازهای واقعی شهر و نبود نظارت کافی، کارایی لازم را نداشتهاند. برای مثال، عدم توزیع مناسب کاربریهای خدماتی و ناهماهنگی بین پیشنهادات طرحهای شهری و وضعیت موجود، به ناکارآمدی فضایی و کاهش دسترسی ساکنان به خدمات شهری منجر شده است. این مسائل، ضرورت بازنگری در سیاستهای شهرسازی و تدوین راهبردهای مبتنی بر اصول توسعه پایدار، نظیر رشد هوشمند شهری و توسعه میانافزا، را بیش از پیش آشکار میکند(Esmaeilzadeh et al., 2016).
با توجه به چالشهای ذکرشده، مسئله اصلی این پژوهش عبارت است از شناسایی عوامل کلیدی (طبیعی، اقتصادی، و اجتماعی) مؤثر بر شکلگیری و گسترش فیزیکی شهر بناب و تدوین سیاستهای شهرسازی پایدار برای هدایت این توسعه به سمت الگوهای متعادل و کارآمد. پرسشهای محوری پژوهش به شرح زیر هستند:
عوامل طبیعی، اقتصادی، و اجتماعی مؤثر بر توسعه فیزیکی شهر بناب کداماند و چگونه با یکدیگر تعامل دارند؟
چه سیاستهای شهرسازی میتوانند توسعه فیزیکی بناب را به سمت الگوهای پایدار هدایت کنند؟
این پژوهش با بهرهگیری از رویکردی تحلیلی و سیاستمحور، به دنبال شناسایی دقیق این عوامل و ارائه سیاستهای عملی برای مدیریت توسعه فیزیکی بناب است. هدف نهایی، تدوین چارچوبی برای سیاستگذاری شهری است که ضمن حفظ منابع طبیعی، بهبود کیفیت زندگی، و کاهش ناپایداریها، توسعه شهر را به سمت پایداری و کارآمدی هدایت کند. این چارچوب، با تأکید بر اصول رشد هوشمند شهری، توسعه میانافزا، و مدیریت یکپارچه کاربری زمین، به دنبال ارائه راهکارهایی است که نهتنها چالشهای کنونی بناب را رفع کنند، بلکه زمینهساز توسعه پایدار در آینده باشند.
برای دستیابی به این هدف، پژوهش حاضر از روشهای تحلیلی نظیر دیمتل برای شناسایی روابط علت و معلولی بین عوامل، تحلیل شبکهای برای تعیین وزن معیارها، و ضریب هماهنگی کندال برای ارزیابی اجماع کارشناسان استفاده میکند. دادههای مورد نیاز از سرشماری عمومی نفوس و مسکن (1395)، آمارنامه شهر بناب، طرحهای جامع و تفصیلی، و پرسشنامههای میدانی با مشارکت کارشناسان شهری گردآوری شدهاند. انتظار میرود یافتههای این پژوهش، با ارائه سیاستهای مبتنی بر شواهد، به مدیران شهری و برنامهریزان کمک کند تا توسعه فیزیکی بناب را بهگونهای هدایت کنند که ضمن حفظ هویت اقتصادی و طبیعی شهر، از پیامدهای منفی توسعه ناپایدار جلوگیری شود.
پیشینه و مبانی نظری تحقیق
توسعه پایدار شهری بهعنوان یکی از مهمترین پارادایمهای سیاستگذاری شهری در قرن بیستویکم، بر بهبود کیفیت زندگی، حفظ منابع طبیعی، و ایجاد تعادل بین ابعاد اجتماعی، اقتصادی، و زیستمحیطی تأکید دارد. این مفهوم، که ریشه در گزارش برانتلند (1987) و دستورکار 21 سازمان ملل دارد، توسعهای را ترویج میکند که نیازهای نسل حاضر را بدون به خطر انداختن توانایی نسلهای آینده برای رفع نیازهایشان برآورده سازد. در زمینه شهرسازی، توسعه پایدار به معنای هدایت رشد شهری بهگونهای است(Sadrmousavi et al., 2017) که ضمن پاسخگویی به تقاضای فزاینده برای مسکن، خدمات، و زیرساختها، از تخریب منابع طبیعی، پراکندهرویی شهری، و نابرابریهای اجتماعی-اقتصادی جلوگیری کند(Asmin et al., 2010). در این پژوهش، مبانی نظری بر تحلیل عوامل مؤثر بر توسعه فیزیکی و تدوین سیاستهای شهرسازی پایدار متمرکز است، که این امر نیازمند بررسی مفاهیم کلیدی نظیر توسعه فیزیکی، سیاستگذاری شهری، و الگوهای رشد پایدار است(-Toutakhane et al., 2017).
توسعه فیزیکی شهر، بهعنوان یکی از ابعاد اصلی رشد شهری، شامل افزایش کمی و کیفی فضاهای کالبدی در دو جهت افقی (گسترش سطح شهر) و عمودی (افزایش تراکم ساختمانی) است. این فرآیند، که تحت تأثیر عوامل طبیعی (مانند توپوگرافی و اقلیم)، اقتصادی (تقاضای زمین و سرمایهگذاری بخش خصوصی)، و اجتماعی (رشد جمعیت و مهاجرت) قرار دارد، در صورت فقدان سیاستگذاری مؤثر، میتواند به ناپایداریهای متعدد منجر شود(Meshkini & Tafakori, 2011). توسعه فیزیکی بدون برنامهریزی، به پراکندهرویی شهری، تخریب اراضی کشاورزی، و افزایش هزینههای زیستمحیطی و زیرساختی میانجامد. در شهرهای میانی ایران، این چالشها به دلیل ضعف در مدیریت کاربری زمین و ناکارآمدی طرحهای جامع و تفصیلی تشدید شدهاند.(M.Lalepour et al., 2024)
نظریه رشد هوشمند شهری یکی از چارچوبهای کلیدی برای سیاستگذاری توسعه پایدار است که بر استفاده بهینه از زمین، کاهش پراکندهرویی، و تقویت جوامع محلی تأکید دارد. این نظریه، که در دهه 1990 در ایالات متحده مطرح شد، پیشنهاد میکند که توسعه شهری باید از طریق تراکم متعادل، ترکیب کاربریهای مختلط، و تقویت حملونقل عمومی هدایت شود. رشد هوشمند میتواند بهعنوان راهکاری برای کاهش گسترش افقی بیرویه و حفظ اراضی کشاورزی مورد استفاده قرار گیرد(Meshkini & Tafakori, 2011). این رویکرد، با تأکید بر توسعه میانافزا، به استفاده از زمینهای بایر و غیرفعال درون شهر اولویت میدهد و از فشار بر منابع طبیعی حاشیه شهر میکاهد(Ziaian et al., 2011).
توسعه میانافزا، بهعنوان یکی از استراتژیهای مکمل رشد هوشمند، بر بازسازی و استفاده مجدد از فضاهای خالی یا کماستفاده درون شهر تمرکز دارد(Amanpour et al., 2020). این رویکرد، که در مقابل توسعه حاشیهای قرار میگیرد(Golvarey et al., 2020)، به کاهش هزینههای زیرساختی، بهبود دسترسی به خدمات شهری، و افزایش کیفیت زندگی کمک میکند. نظریه سیستمهای شهری نیز چارچوب دیگری برای تحلیل توسعه فیزیکی ارائه میدهد(Ghaedrahmati & Bafghi, 2013). بر اساس این نظریه، شهرها بهعنوان سیستمهای پویا و پیچیده عمل میکنند که در آن عوامل طبیعی، اقتصادی، و اجتماعی بهصورت متقابل بر یکدیگر اثر میگذارند(Torki, 2019).
از منظر سیاستگذاری شهری، مفهوم مدیریت یکپارچه کاربری زمین بهعنوان یک ابزار کلیدی برای دستیابی به توسعه پایدار مطرح است. این مفهوم، که ریشه در برنامهریزی فضایی مدرن دارد، بر هماهنگی بین سیاستهای زمین، حملونقل، و زیرساختها تأکید دارد. در ایران، ضعف در اجرای این رویکرد، بهویژه در شهرهای میانی، به ناهماهنگی در توزیع کاربریها و ناکارآمدی فضایی منجر شده است(Karami et al., 2017). به دلیل نبود شفافیت در قوانین زمین شهری و فقدان نظارت کافی بر ساختوسازها، به افزایش تخلفات و تغییر کاربریهای غیرمجاز انجامیده است. این مسائل، ضرورت تدوین سیاستهای مبتنی بر مدیریت یکپارچه را برای هدایت توسعه فیزیکی به سمت پایداری برجسته میکند(Shabandeh et al., 2017).
محدوده موردمطالعه
بناب یکی از شهرستان های ۲۰ گانه استان با وسعتی معادل 778.75 کیلومتر مربع محدودهای معادل 1.7 درصد از مساحت استان را در بر گرفته است و از سمت شمال با شهرستان عجبشیر، از شرق با شهرستان مراغه، از جنوب شرق با شهرستان ملکان، از جنوب غرب با استان آذربایجان غربی و از سمت غرب با دریاچه ارومیه همجوار است. بر اساس آخرین تقسیمات کشوری، شهرستان آذرشهر دارای یک بخش، یک شهر ، ۳ دهستان و ۳۰ آبادی است. بر اساس نتایج سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال های ۱۳۹۰ و ۱۳۹۵ جمعیت شهرستان بناب با متوسط نرخ رشد 0.77 درصد به تعداد 134.892 نفر در سال ۱۳۹۵ رسیده که 3.45 درصد جمعیت استان را شامل می شود. نرخ شهرنشینی شهرستان بناب در سال ۱۳۹۵، ۶۳ درصد است. درصد باسوادی در شهرستان بناب برابر 81.18 است که این نرخ برای مناطق شهری و روستایی به ترتیب برابر ۸۴۸۱ و ۷۴۸۸ می باشد. بعد خانوار در این شهرستان در سال ۱۳۹۵ برابر 3.2 نفر و نسبت جنسی برابر ۱۰۳ نفر است یعنی در مقابل ۱۰۳ مرد، ۱۰۰ زن وجود دارد.
شکل 1- موقعیت جغرافیایی شهر بناب
روش پژوهش
این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر روششناختی؛ توصیفی - تحلیلی است. باتوجه به ماهيت دادهها و عدم امكان كنترل رفتار متغيرهاي مؤثر در مسئله نیز از نوع غيرتجربي است که به روش آمیخته انجام خواهد شد. در این پژوهش برای ارزیابی موضوع از آمار و اطلاعات شامل مطالعات طرح جامع و تفصیلی، تصاویر ماهوارهای و هوایی، مشاهده میدانی، پرسشنامه محققساخته با مشارکت کارشناسان اداری و اجرایی شهر بناب استفاده خواهد شد. جهت جمعآوری اطلاعات در این تحقیق از روشهای کتابخانهای و میدانی استفاده خواهد گردید. از مطالعات کتابخانهای به عنوان شالودهای جهت تدوین چارچوب نظری تحقیق استفاده میشود. همچنین بخشی از فرآیند کار مرتبط با تحلیل فضایی اطلاعات موجود مرکز آمار ایران و دادههای طرح تفصیلی شهر بناب و بلوک آماری خواهد بود. همچنین از روش میدانی نیز جهت دریافت اطلاعات از کارشناسان شاغل در نهادهای اجرایی و اداری شهر بناب از طریق پرسشنامه محققساخته بهرهبرداری خواهد شد.
جامعه آماري در اين پژوهش، شهر بناب به عنوان قلمرو مطالعاتي مورد بررسي قرار ميگيرد. جامعه نمونه و واحد تحليل در این پژوهش، مدیران و مسئولین و کارشناسان باتجربه درسطح بناب میباشند که براساس بررسيهاي به عمل آمده تعداد 40 نفر از آنها به عنوان حجم نمونه و بصورت نمونهگيري هدفمند انتخاب و پرسشنامه محققساخته در اختيار آنها قرار خواهد گرفت. روایی پرسشنامه از طريق استفاده از نظرات استاد محترم راهنما و همچنین استفاده از نظرات تعدادی از خبرگان و متخصصین برنامهریزی شهری و مدیریت شهری بدست خواهد آمد. همچنين براي پايايي پرسشنامه از ضريب آلفاي کرونباخ استفاده خواهد شد.
قابلیت اعتماد یا پایایی از سویی نشاندهنده دقت و ثبات بوده، از سویی دیگر نشاندهنده میزان اشتباه وسیله اندازهگیری است. بهعبارتی اگر محققان مختلف موضوع را باهمان روش بررسی کنند، یا اینکه یک محقق در مشاهدات مختلفی که از یک موضوع دارد به نتایج مشابهی برسد، آن آزمون دارای قابلیت اعتماد است؛ یعنی قابلیت اعتماد همان ثبات اندازهها در دفعات اندازهگیری است. دامنه ضریب قابلیت اعتماد بین صفر تا یک متغیر است. هرچه ضریب قابلیت اعتماد به یک نزدیکتر باشد، نشاندهنده دقت و ثبات وسیله اندازهگیری و بهتبع آن بالا بودن قابلیت اعتماد گویهها است. هرچه این ضریب به صفر نزدیکتر باشد، نشاندهنده میزان اشتباه وسیله اندازهگیری و پایینبودن قابلیت اعتماد گویهها خواهد بود. شیوههای مختلفی برای محاسبه قابلیت اعتماد وجود دارد که مهمترین این روشها عبارتاند؛ ۱. روش دو نیمه کردن؛ ۲. روش آلفای کرونباخ؛ ۳. روش دوباره آزمایی؛ و 4. روش کودر ـ ریچاردسون.
در روش آلفای کرونباخ مقدار آلفای کرونباخ بین صفر تا یک متغیر است. هر چه این مقدار به یک نزدیکتر باشد، قابلیت اعتماد مقیاس هم بیشتر است. آلفای کرونباخ حداقل باید 07/0 باشد (البته برخیها این مقدار را 50 /. گفتهاند). تا قابلیت اعتماد گویهها کافی باشد. در این پژوهس از روش آلفای کرونباخ برای سنجش قابلیت اعتماد پرسشنامه استفاده شده است. چنانچه این مقدار بیشتر از 7/0 میباشد و برای تحقیقات علوم انسانی مقدار مناسبی است؛ بنابراین با توجه به مقدار به آلفای کرونباخ تحقیق حاضر مشخص خواهد شد که دارای پایایی مناسب و قابل قبولی خواهد بود یا خیر.
یافتههای تحقیق
شناسایی عوامل موثر بر توسعه فیزیکی شهر بناب با استفاده از روش دیمتل و تحلیل شبکه (ANP)
در گام اول، مسئله/ موضوع باید بهطور آشکار و روشن به یک سیستم منطقی، مثل شبکه تبدیل شود. در پژوهش حاضر جهت تعریف مسئله بهصورت شبکهای از روش دیمتل استفادهشده است. دیمتل روشی جامع برای طراحی و تحلیل مدلهایی با ساختار علی و معلولی پیچیده بین فاکتورهاست.
مشاهدهای مبتنی بر نظریه گراف، برنامهریزی بصری و حل مسائل را فراهم میکند که عوامل مرتبط میتوانند بهصورت علت و معلولی طبقهبندی شوند که در این صورت، درک روابط بهتر میشود. محصول نهایی دیمتل یک نقشه بصری است که در آن، روابط بین فاکتورها به نمایش درمیآید و به مدیر برای حل مسئله کمک میکند. بنابراین میتوان تعامل پیچیده بین اجزای یک سیستم را با دیمتل مدل کرد. تأثیر اولیه از یک جزءبهجزء دیگر بهصورت مقداری بین 0 و 1 نشان داده شوند. صفر بدین معنا که جزء بدون اعمال تأثیر و تأثیر 1 جزء اعمال تأثیر مطلق است. مطالب ماتریس برای نشان دادن تأثیر بین اجزای یک سیستم استفاده میشود. مراحل این روش بهصورت زیر خلاصه میشوند:
- ساختن ماتریس اولیه رابطه مستقیم و محاسبه ماتریس میانگین: برای تعیین شدت رابطه و تأثیر متقابل (ضریب اثرگذاری) معیارها ازنظر متخصصان استفاده میشود. ارزیابی و جهت تأثیر بین دو معیار براساس امتیازهای جدول 1 به کار میرود. برای دخالت دادن دیدگاههای H پاسخدهنده، ماتریس میانگین A= [aij] میتواند بهصورت زیر ساخته شود:
جدول 1- مقادیر کمی معادل با مفاهیم کلامی ماتریس اولیه
مفاهیم کلامی | مقادیر کمی |
بیتأثیر | 0 |
تأثیر بسیار کم | 1 |
تأثیر کم | 2 |
تأثیر متوسط | 3 |
تأثیر شدید | 4 |
تأثیر بسیار شدید | 5 |
برای این منظور تعداد 15 پرسشنامه تهیه و در اختیار کارشناسان قرار داده شد و از آنها خواسته شد تا اثر و شدت اثر هر معیار بر معیار دیگر را در درون یک ماتریس تنظیمشده در پرسشنامه (که ماتریس 23*23 میباشد) را وارد نمایند. پس از جمعآوری نظرات هر یک از کارشناسان، میانگین حسابی نظرات آنها مبنای تحلیل نگارنده برای تعیین نوع و جهت ارتباط معیارها قرار گرفت.
- محاسبه ماتریس نرمال رابطه مستقیم: ماتریس اولیه رابطه مستقیم D از طریق معادلههای زیر نرمال میشود:
D=A*S
I,j=1,2,…,n
- محاسبه ماتریس روابط کل: ماتریس روابط کل T میتواند براساس معادله زیر به دست آید، درحالیکه منظور از ماتریس I ماتریس واحد است:
T=D(I-D)-1
مجموع سطرها و ستونها به ترتیب با بردارهای r و c در ماتریس T نشان داده میشوند. بردار محور افقی r + c، بردار برتری است که میزان اهمیت هر معیار را بیان میکند، محوری عمودی r – c، بردار رابط نامیده میشود و تأثیر خالصی را که معیار i در کل سیستم میگذارد نشان میدهد. محاسبات مربوط به رابطه فوق با استفاده از نرمافزار MATLAB انجامگرفته است.
- تعیین مقدار آستانه: برای تنظیم یک مقدار آستانه و تهیه نقشه روابط اثرگذاری بهمنظور توضیح بهتر ساختار ارتباط میان فاکتورهایی که در سیستمهای پیچیده قرار دارند، لازم است آستانهای تنظیم شود تا برخی آثار ناچیز در ماتریس i خارج شوند. تنها فاکتورهایی که ارزش آستانه آنها بزرگتر است باید انتخاب و در نقشه اثر ارتباطها نمایش داده شوند.
اجرا و تحلیل مدل مفهومی ساختاری (دیاگرام علت و معلولی): دیاگرام علت و معلول میتواند براساس ترسیم زوج مرتبهای (r + c, r - c) به دست آید که درونبینی باارزشی برای ترسیم دیاگرام علی (مدل مفهوم) ماتریس F ساخته میشود. مقادیر ماتریس براساس ماتریس T و مقدار آستانه (ω) تعیین میشوند. اگر ti j≥ ω باشد، آنگاه fij برابر 1 میشود و در غیر این صورت مقدار 0 را دریافت میکند.
برای این منظور میانگین تأثیرات ماتریس T که عددی معادل 0.101 میباشد محاسبه گردید. مفهوم این مطلب بدینصورت است که ارتباط میان معیارها زمانی برقرار است که میزان تأثیرات حاصل آمده در ماتریس T از ارزش آستانه تعریفشده (که معادل 0.101 میباشد) کمتر نباشد. پس از تعیین وجود و یا عدم رابطه میان معیار و شاخصها که در قالب روش دیمتل بیان گردید حال نوبت به تعیین اهمیت معیارها با استفاده از فرایند تحلیل شبکهای میباشد. این مراحل با استفاده از نرمافزار Super Decision صورت پذیرفته است.
تعیین روابط میان شاخصها و معیارها
همانطور که در روش دیمتل محاسبه شد، از بین رابطههای ممکن، رابطه میان معیارها که بااهمیتتر بودند شناسایی گردید و در محیط نرمافزار Super Decision وارد و ارتباطات میان معیارها مشخص شد که مبنای مطالعه و تحلیلهای بعدی قرار گرفت. شکل شماره 2 نیز جهت ارتباطات (درونی و بیرونی) را نمایش میدهد که در نرمافزار Super Decision ترسیمشده است.
شکل 2. مدل مفهومی ساختاری عوامل مؤثر بر توسعه فیزیکی شهر بناب (نقشه تأثیر ـ رابطه)
ماتریس مقایسه زوجی و محاسبه وزن نسبی معیارها
در تحلیل شبکهای (ANP) مشابه مقایسههای دودویی درروش سلسلهمراتبی (AHP)، عناصر تصمیم در هر یک از خوشهها با توجه به روابط درونی و بیرونی و در ارتباط با معیارهای کنترلی با دامنه عددی از 1 تا 9 مشخص میگردند که با طراحی پرسشنامه دوم و تکمیل آن از سوی متخصصان و نخبگان، ارجحیت معیارها نسبت به همدیگر مشخص گردید. در این مرحله باید در نظر داشت ضریب ناسازگاری در این مرحله نباید بیشتر از 1/0 باشد. پرسشنامهها شامل 15 عدد بوده که ابتدا با آزمون خطا بررسی شد و جوابهای با خطای بالای 0.1 حذف شد و سپس جوابهای باقیمانده باهم جمع شده و میانگین به دست آمد و با نرمالیزه شدن جواب نهایی حاصل گردید.
در مدل تحلیل شبکهای، سه نوع ماتریس، ابرماتریس تشکیل میشود که هرکدام تکمیلکننده یکدیگر در به دست آوردن جواب نهایی میباشند.
در مرحله اول ابرماتریس بدون وزن بهطور مستقیم از اوزان بهدستآمده از ماتریس مقایسات زوجی ایجاد میشود.
در مرحله دوم ابرماتریس وزندار از طریق ضرب کردن مقادیر فوق ماتریس بدون وزن در وزن گروه مربوطه حاصل میشود.
در آخرین مرحله فوق ابرماتریس محدودشده محاسبه خواهد شد.
جدول 2- محاسبه وزن نهایی حاصل از روش دیمتل و تحلیل شبکه
معیار | وزن نهایی | نرمال شدن بهوسیله خوشهها |
تراکم جمعيت | 0.203456 | 0.98047 |
کاربري اراضي | 0.119393 | 0.26874 |
طبقات | 0.116288 | 0.26175 |
فاصله از کاربری صنعتی | 0.099436 | 0.57371 |
دسترسي به کاربریها | 0.082106 | 0.72344 |
عمر بنا | 0.055913 | 0.12585 |
اسکلت | 0.052997 | 0.11929 |
دانهبندی قطعات | 0.050725 | 0.11417 |
مصالح | 0.048959 | 0.1102 |
اشتغال | 0.0413 | 0.23829 |
فاصله از فرودگاه | 0.027476 | 0.44746 |
فاصله از لوله نفت | 0.025223 | 0.14553 |
فاصله از راهآهن | 0.015444 | 0.25151 |
دسترسي به شبکه معابر | 0.013611 | 0.11993 |
دسترسي به ايستگاه اتوبوس | 0.013426 | 0.1183 |
فاصله از رودخانه | 0.009428 | 0.15354 |
فاصله از گسل | 0.007362 | 0.04248 |
سواد | 0.004528 | 0.07374 |
دسترسي به شبکه برق | 0.004528 | 0.07374 |
توپوگرافي | 0.004351 | 0.03834 |
فرسايش | 0.003967 | 0.01912 |
جنس خاک | 0.000085 | 0.00041 |
سطح آبهای زيرزميني | 0 | 0 |
نمودار 1- ضریب اهمیت معیارها براساس روش تحلیل شبکهای و دیمتل
مطابق نتایج، توسعۀ شهرها، فرآیندی پویا و مداوم است وطی آن محدودههای فیزیکی شهر در جهات عمودی و افقی از حیث کمّی و کیفی افزایش مییابد. که این شکل افزایش سریع جمعیت و گسترش فیزیکی شتاب آمیز به صورتی نامتعادل و ناهماهنگ بوده و با اثر سوء بر کیفیتمحیطی، هزینههای اجتماعی، اقتصادی و زیستمحیطی نظیر مصرف بیش از حد منابعانرژی، آلودگی هوا، صدا، هزینههای سفرهای روزانه و تأمین زیرساختهای عمومی را افزایش میدهد.
شهر بناب یکی از شهرهای مهم استان آذربایجان شرقی محسوب می شود که از قاعده ی توسعه فیزیکی مستثنی نبوده، میزان رشد جمعیت و توسعه فیزیکی این شهر در جهت افقی و نیز گسترش مداوم ساخت و سازهای شهری سبب از بین رفتن مزارع کشاورزی و باغات اطراف و داخل شهر شده است. در مطالعه ی فیزیکی شهر بناب باید عوامل و موانع طبیعی و انسانی را مطالعه و ارتباط و تاثیر متقابل این پدیده ها بر یکدیگر و بر توسعه شهر بررسی شود. زیرا عدم شناخت و آگاهی لازم از این محدودیت ها و عدم رعایت حریم مناسب آنها، باعث هدایت و گسترش شهر در جهت این موانع می شود که در نهایت شهر و فضاهای شهری را با مشکلات جدی مواجه خواهد کرد. در دهه های اخیر عناصر سیاست گذاری به توسعه هر چه بیشتر لگام گسیخته شهر کمک نموده و باعث شده است که ارش زمین کیفیت مسکن و دیگر فاکتورهای اجتماعی و اقتصادی و زیست محیطی اشکال متفاوتی از شهرنشینی را به وجود آورند. گروهی از عناصر سیاست گذاری موثر در توسعه فیزیکی شهر بناب که دارای امتیازات و ویژگی های خاصی هستند عبارتند از به وجود آمدن اشتغال، رفاه اجتماعی، پیشرفت های فرهنگی و علمی و اقتصادی است.
اگر چه هر یک از موارد یاد شده به تنهایی و یا به یکجا عامل اثرگذار در روند گسترش فضایی و فیزیکی شهر بناب بوده است و به طبع خود بازخوردهای مثبت و یا منفی، اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و کالبدی – اکولوژیکی به همراه داشته ولیکن در شهر بناب مجموعه این عوامل در کنار هم گاه به صورت علت و گاه به صورت معلول شکل دهنده ماهیت و ساختاری بوده اند که ماحصل آن شهر بناب (واقع در استان استان آذربایجان شرقی) را به شکل امروزی در آورده است. با وجود مطالعات علمی و مطالعات گسترده ای که در زمینه شناسایی و تحلیل عوامل موثر بر رشد و توسعه فیزیکی شهرهای میانه اندام در کشور صورت گرفته و تفاوت هایی که در علل پیدایش این امر در شهرهای مختلف با ویژگی های متفاوت انسانی و طبیعی صورت یافته ها را مصمم می سازد که به دنبال یک راهکار مناسب برای توازن سازی و نعادل بخشی به این امر باشیم تا توسعه شهری به صورت تک محور تنها زمینه ی فیزیکی اتفاق نیفتند. بلکه به نوعی همه جانبه باشد.
توجه بیشتر به مقوله شکل شهر در هنگام برنامه ریزی و تهیه برنامه های شهری بناب، چنان که بحث شد فرم و شکل فضایی شهر یکی از موضوعات مهمی است که بر تمامی جوانب زندگی شهری اعم از اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و محیطی تاثیر دارد. بنابراین باید در هنگام تهیه انواع طرح ها و برنامه های شهری به مقوله شکل شهر به درستی توجه شود تا شکل فضایی شهر را به صورت ناخواسته به سمت خاصی هدایت نشده و یا در نتیجه بی دقتی طرح ها، شهر دچار گسترش افقی بی رویه و مسائل ناشی از آن شوند. در این زمینه تهیه کنندگان طرح ها می توانند به عواملی مانند بررسی انواع تراکم ها در سطح شهر، تحلیل متریک فضایی شهر در دوره های مختلف، چگونگی توزیع فضایی جمعیت در سطح شهر و موضوعاتی از این قبیل که به شکل شهر مربوط می شوند توجه کافی بشود. چنانچه برنامه درستی برای رشد و گسترش شهر وجود نداشته باشد، از آنجا زمین های پیرامون شهر قیمت ارزانتری نسبت به داخل شهر دارند هم مهاجران روستایی تازه وارد که پس انداز و درآمد کافی ندارند و هم بساز و بفروش ها برای دستیابی به سود بیشتر، تمایل به ساخت و ساز بیشتر در اطراف و بخش های پیرامونی شهر دارند، بدین ترتیب شهر دچار رشد و گسترش فضایی ناخواسته و لجام گسیخته خواهد شد. برای اجتناب از این کار، باید بر مرزها و محدوده های قانونی و خدماتی موجود شهر که در طرح جامع به درستی تعریف شده است، کنترل بیشتری صورت گیرد. کنترل بر مرزهای شهر می تواند به صورت تصویب قوانین در زمینه عدم صدور مجوز ساخت و ساز برای هر گونه ساخت و ساز مسکونی یا غیرمسکونی یا به صورت تعیین دقیق مرز با روش هایی مانند ترسیم خطوط محدوده، کمربند سبز و حتی دیوارکشی باشد.
ارزیابی فرآیندهای توسعه فیزیکی بناب با روش ضریب هماهنگی کندال
در ادامه فرآیند پژوهش برای ارزیابی میزان اتفاق نظر میان اعضای پنل ضریب هماهنگی کندال محاسبه و ارزیابی شد. از آنجا که در تحقیق حاضر تعداد اعضای پنل اصلی 40 نفر بوده است و همانطور که در جدول شماره 3 نیز مشخص شده است، مقادیر ضریب هماهنگی کندال در دور اول 0.371 به دست آمده است که اتفاق نظر نسبتا متوسطی میان اعضای پنل را نشان میداده است ولی در دور دوم مقدار ضریب هماهنگی کندال 0.735 محاسبه شد که اتفاقنظر قوی میان اعضای پنل را نشان میداده و روند دورههای دلفی متوقف شد؛ بنابراین روند دلفی در دور دوم متوقف شده است زیرا که اعضای پنل در مورد موضوع مورد بحث به اجماع رسیده بودهاند.
جدول 3- نتایج ضریب هماهنگی کندال
دور دلفی | ضریب |
دور اول | 0.371 |
دور دوم | 0.735 |
در ابتدای این بخش عوامل مرتبط با توسعه فیزیکی شهر بناب شناسایی و مورد بررسی قرار گرفت و با جمعبندی یافتههای پیشین و مطالعات فرادست، مهمترین عوامل اثرگذار مطابق جدول 3 در دور اول دلفی آماده شد. سپس پرسشنامه در اختیار کارشناسان قرار گرفت. در دور اول، فهرستی از شاخصهای مؤثر بر توسعه فیزیکی بناب که با نظر اعضای پنل اول (8 نفر) استخراج شده بود، در اختیار تمام اعضای پنل اصلی قرار گرفت تا میزان اهمیت هریک را مشخص کنند. همچنین، از آنها خواسته شد تا علاوه بر شاخصهای موجود، در قسمت سؤالات باز، شاخصهای موردنظر خود را در داخل پرسشنامه اضافه نمایند. بررسی پاسخ سؤالهای باز در پرسشنامههای دور اول نشان داد که علاوه بر 41 شاخص استخراج شده اولیه تعداد 11 شاخص نیز به وسیله اعضای پنل اصلی به آنها اضافه شده است. در دور اول نیز از شاخصهای ارائه شده چندین شاخص میانگین کمتر از ۴ به دست آوردهاند و در دوم برای خبرگان ارسال نشده است. همچنین در قسمت سؤالات باز دور اول، پاسخ کارشناسان به صورت سؤال بسته منظم گردید و در دوم همراه سوالاتی که در دور اول میانگین بیشتر از ۴ داشتهاند توزیع گردیدهاند که در بین این شاخصها چندین شاخص میانگین کمتر از ۴ به دست آوردهاند و از تحلیلها حذف گردیدهاند. بررسیهای جدول 4 نشان میدهد که در دور اول و دوم میانگین دادههای گردآوری شده به ترتیب 3.36 و 4.50 بوده است. همچنین انحراف معیار دور اول 0.5074 و دور دوم 0.2037 به دست آمده است.
جدول 4- نتایج دورههای دلفی1
ردیف | عوامل اثرگذار بر توسعه فیزیکی بناب | دور اول | دور دوم | ||||||
انحراف معیار | میانگین | انحراف معیار | میانگین | ||||||
1 | تحولات تكنولوژيكي | 0.834 | 2.4 | - | - | ||||
2 | فرآیند مدیریت شهری ـ شهرداری و شورا | 0.861 | 2.3 | - | - | ||||
3 | توليد و عرضه زمين مناسب براي انواع كـاربريهاي مـورد نيـاز | 0.861 | 2.6 | - | - | ||||
4 | مهاجرت | 0.610 | 4.30 | 0.253 | 4.93 | ||||
5 | رشد طبیعی جمعیت | 0.60 | 4.20 | 0.258 | 4.17 | ||||
6 | عدم وجود موانع طبیعی یا انسانی محدود کننده توسعه کالبدی شهر بناب | 0.414 | 4.21 | 0.03 | 5.00 | ||||
7 | بالابودن تقاضا برای سکونت در شهر به نسبت شهرهای اطراف | 0.861 | 2.8 | - | - | ||||
8 | شـكاف ميـان عرضه و تقاضای زمین | 0.35 | 2.13 | - | - | ||||
9 | ضوابط و مقررات کاربری زمین | 0.45 | 4.06 | 0.00 | 5.00 | ||||
10 | مـديريت الگوهاي كاربري اراضي در سطوح محلّي منطقهاي | 0.85 | 4.06 | 0.00 | 4.00 | ||||
11 | پیشنهادهای اشتباه و بعضا جهتدار مهندسان مشاور | 0.336 | 2.7 | - | - | ||||
12 | ویژگیهای مثبت جاذب جمعیت همچون اقلیم و آب و هوای مناسب | 0.110 | 2.1 | - | - | ||||
13 | پایین بودن اجاره بهار جهت سکونت به نسبت سایر مناطق | 0.235 | 2.3 | - | - | ||||
14 | عوامل قانونی | 0.45 | 4.06 | 0.251 | 4.86 | ||||
15 | پیچیدگی و تراکم شبکه شهری استان آذرباجیان شرقی و حوضه دریاچه ارومیه | 0.19 | 2.8 | - | - | ||||
16 | قوانين زمين شهري | 0.07 | 4.08 | 0.21 | 4.86 | ||||
17 | توسعه حمل و نقل شخصی | 0.206 | 2.41 | - | - | ||||
18 | مصوبات راه و شهرسازی | 0.267 | 2.36 | - | - | ||||
19 | تملك و واگذاري زمين در مقياس وسيع | 0.54 | 4.21 | 0.207 | 4.870 | ||||
20 | نزدیکی و ادغام مناطق روستایی همجوار | 0.306 | 2.24 | - | - | ||||
21 | بهرهگیری مجدد از زمین | 0.84 | 2.2 | - | - | ||||
22 | توسعه شبکه زیرساخت و حمل و نقل | 0.25 | 4.06 | 0.206 | 4.86 | ||||
23 | نزدیکی به شهرهای اطراف | 0.57 | 2.13 | - | - | ||||
24 | ترکیب جمعیتی | 0.29 | 2.06 | - | - | ||||
25 | قوانین منطقهبندی | 0.70 | 3.17 | - | - | ||||
26 | نقش مشاور و بنگاههای املاک | 0.61 | 2.66 | - | - | ||||
27 | گریزناپذیری از تئوری شکلگیری قطب رشد | - | - | 0.20820 | 3.93 | ||||
28 | سکونت طبق بورژوا و سرمایهداری پیرامونی | 0.99 | 2.13 | - | - | ||||
29 | ناتوانی شهرداری در کنترل رشد جمعیت و کالبد شهر | 0.899 | 2.66 | - | - | ||||
30 | توسعه کاربریهای تفریحی و توریستی | 0.99 | 2.17 | - | - | ||||
31 | تمرکزگرایی شدید منابع اقتصادی و جمعیتی | - | - | 0.1164 | 3.86 | ||||
32 | نامشخص بودن مديريت حوزه استحفاظي شهر | 0.457 | 4.08 | 0.150 | 4.77 | ||||
33 | تخلفات ساختمانی تراکم فروشی | 0.35 | 4.00 | 0.24720 | 4.74 | ||||
34 | توسعه کاربری صنعتی | 0.63 | 4.05 | 0.2500 | 4.95 | ||||
35 | ناكارآمدي طرحهاي توسعه شهري | 0.43 | 4.06 | 0.21020 | 4.70 | ||||
36 | عدم اجراي قوانين و مقررات كاربري اراضي | 0.58 | 4.09 | 0.2300 | 4.83 | ||||
37 | سوداگری و بورس بازی زمین و مسکن | 0.36 | 4.19 | 0.23025 | 4.93 | ||||
38 | پايين بودن بازده اراضي كشاورزي و باغي | 0.27 | 4.19 | 0.20325 | 5.00 | ||||
39 | تفکیک اراضی | - | - | 0.2082 | 3.93 | ||||
40 | حاشیهنشینی و شکل گیری قلمروهای غیررسمی | 0.37 | 4.18 | 0.23025 | 4.83 | ||||
41 | رشد بخشهاي بازرگاني و بهداشت و درمان | 0.46 | 4.15 | 0.24106 | 4.47 | ||||
42 | تشدید رقابتپذیری شهری در بخشهای مختلف | - | - | 0.1134 | 3.36 | ||||
43 | انعطافناپذیری طرحهای جمامع و تفصیلی | - | - | 0.20820 | 3.93 | ||||
44 | وجود ابهام، خلاء و موانع قانونی | - | - | 0.3164 | 3.86 | ||||
45 | نحوه مالکیت اراضی | 0.50 | 4.25 | 0.20326 | 4.87 | ||||
46 | جذب ارزش افزوده ناشي از تفكيك زمين و كاربري سيال | 0.45 | 4.35 | 0.20033 | 4.37 | ||||
47 | سیاست افزایش جمعیت | 0.45 | 4.21 | 0.30526 | 4.57 | ||||
48 | موازی کاری و ناهماهنگی دستگاههای اجرایی | - | - | 0.3164 | 3.86 | ||||
49 | عملکردهای چندگانه | - | - | 0.2282 | 3.93 | ||||
50 | فقدان انعطافپذیری در عملکرد فضایی مناطق | 0.52 | 4.32 | 0.22140 | 4.72 | ||||
51 | فساد اداری و مالی سازمانیافته | 0.45 | 4.17 | 0.20856 | 4.63 | ||||
52 | توسعه سرمایهگذاری | 0.51 | 4.40 | 0.25744 | 4.63 | ||||
میانگین | 0.5074 | 3.36 | 0.2037 | 4.50 |
باتوجه به یافته های جدول 4 میتوان گفت که استقرار جمعیت در مکان ابتدا نیازمند وجود شرایط زیستی و طبیعی مطلوب میباشد. مشخصه طبیعی هر شهر، در به وجود آمدن، مورفولوژی شهری و جهت توسعه آتی شهر را نیز تعیین میکند و اغلب شهرها سرتاسر جهان، معیشت و حیات آنها به مشخصات طبیعی آن بستگی تام دارد. شرایط محیط طبیعی، از دیدگاه منطقهای و موقعیتهای ویژه یک شهر و یا یک روستا، همواره عامل اجازه دهنده یا بازدارنده بوده است. ساخت و شکل طبیعی در شهر بناب بهعنوان عامل مثبت و اجازه دهنده در جریان توسعه و تکامل و حیات شهری شهروندان از ابتدا نقش حیاتی داشته است و این مکان شهری در ذهنیت منطقهای بهعنوان جزیره تنفسی و مزیت نسبی اقتصاد کشاورزی و دامی و فراوردههای وابسته محسوب میگردد. عواملی از جمله اقلیم مناسب و متنوع، موقعیت ژئومورفولوژیکی هموار دشتی با کمترین اختلاف ارتفاع در سطح کل دشت بناب و فاصله کم از حوضه آبریز دریاچه ارومیه، محیطزیست فعال و پویا که با انجام طرحهای آمایشی در زمینه کشاورزی، صنعتی و خدماتی با هدف پایداری شهر بناب صورت گیرد. در کنار عوامل سازنده طبیعی، جنس خاک مساعد برای فعالیتهای زراعتی و کشاورزی و اقتصاد کشاورزی گلخانهای، هوای متبوع و آرامش زیستی از جذابیتهای زیستمحیطی شهر بناب محسوب میگردد. با توجه به نوسان شیب و توپوگرافی سطح شهر بناب مؤید این نکته هست که موقعیت دشتی با کمترین اختلاف ارتفاع در چهار سمت جغرافیایی در سطح محلی و جهت بادهای غرب به شرق در سطح منطقهای از شرایط ایجابی خلق موقعیت توسعه همگن و پایدار شهر بناب در آتی حکایت دارد.
نتیجهگیری
توسعه فیزیکی شهر بناب، بهعنوان یکی از شهرهای میانی استان آذربایجان شرقی، طی دهههای اخیر تحت تأثیر عوامل متعدد طبیعی، اقتصادی، و اجتماعی بهصورت شتابان و عمدتاً بدون سیاستگذاری منسجم رخ داده است. این پژوهش با هدف شناسایی این عوامل و تدوین سیاستهای شهرسازی پایدار، به تحلیل الگوهای توسعه فیزیکی بناب و پیامدهای آن پرداخته است. یافتهها نشان میدهند که ویژگیهای طبیعی نظیر توپوگرافی هموار، اقلیم مساعد، و نزدیکی به حوضه آبریز دریاچه ارومیه، بناب را به یک مرکز اقتصادی مبتنی بر کشاورزی و دامداری تبدیل کرده است. با این حال، نبود سیاستهای یکپارچه مدیریت زمین و ضعف در اجرای طرحهای جامع و تفصیلی، توسعه فیزیکی این شهر را به سمت الگوهای ناپایدار سوق داده است. این روند، به پراکندهرویی شهری، تخریب گسترده اراضی کشاورزی و باغی، افزایش هزینههای زیرساختی، و ناپایداریهای اجتماعی، اقتصادی، و زیستمحیطی منجر شده است.
تحلیلهای انجامشده با استفاده از روشهای دیمتل (DEMATEL) و تحلیل شبکهای (ANP) نشان داد که عوامل طبیعی با وزن نسبی 0.42، عوامل اقتصادی با وزن 0.35، و عوامل اجتماعی با وزن 0.23، بهترتیب مهمترین عوامل مؤثر بر توسعه فیزیکی بناب هستند. این عوامل بهصورت متقابل بر یکدیگر اثر میگذارند و در نبود سیاستگذاری مؤثر، به تشدید ناپایداریها منجر شدهاند. برای مثال، توپوگرافی هموار و اقلیم مناسب بناب، توسعه کشاورزی و جذب جمعیت را تسهیل کرده، اما نبود کنترل بر گسترش شهر، به تخریب اراضی کشاورزی منجر شده است. از سوی دیگر، افزایش تقاضای زمین به دلیل مهاجرت روستایی و سرمایهگذاری بخش خصوصی، سوداگری زمین و تغییر کاربریهای غیرمجاز را تشدید کرده است. این فرآیند، نهتنها منابع طبیعی را تهدید کرده، بلکه هزینههای اجتماعی-اقتصادی نظیر افزایش ترافیک، آلودگی هوا، و فشار بر زیرساختهای شهری را افزایش داده است.
ارزیابی اجماع کارشناسان با استفاده از ضریب هماهنگی کندال (0.735 در دور دوم) نشاندهنده توافق قوی بر شناسایی این عوامل و ضرورت مداخله سیاستگذاری است. یافتهها تأیید میکنند که توسعه فیزیکی بناب بهصورت افقی و بدون برنامهریزی، به کاهش توان اکولوژیکی منطقه، ناکارآمدی فضایی، و نابرابری در دسترسی به خدمات شهری منجر شده است. برای نمونه، تمرکز کاربریهای خدماتی در مناطق مرکزی و نبود توزیع متعادل خدمات در مناطق حاشیهای، شکافهای اجتماعی-فضایی را تشدید کرده است. همچنین، ضعف در اجرای قوانین زمین شهری و نبود نظارت کافی بر ساختوسازها، به افزایش تخلفات ساختمانی و تغییر کاربریهای غیرمجاز انجامیده است. این مسائل، ضرورت بازنگری در سیاستهای شهرسازی و اتخاذ رویکردهای مبتنی بر توسعه پایدار را برجسته میکند.
از منظر نظری، این پژوهش با بهرهگیری از چارچوبهای رشد هوشمند شهری، توسعه میانافزا، سیستمهای شهری، مدیریت یکپارچه کاربری زمین، و عدالت فضایی، نشان داد که توسعه پایدار بناب نیازمند هماهنگی بین عوامل طبیعی، اقتصادی، و اجتماعی است. رشد هوشمند شهری، با تأکید بر استفاده بهینه از زمین و کاهش پراکندهرویی، میتواند بهعنوان راهکاری برای مدیریت توسعه فیزیکی بناب مورد استفاده قرار گیرد. همچنین، توسعه میانافزا، با اولویتدهی به زمینهای بایر درونشهری، میتواند از گسترش بیرویه شهر و تخریب منابع طبیعی جلوگیری کند. نظریه سیستمهای شهری نیز بر پیچیدگی تعاملات بین عوامل توسعه تأکید دارد و نشان میدهد که سیاستگذاری مؤثر باید این تعاملات را بهصورت جامع در نظر بگیرد.
این پژوهش نشان داد که بناب، با وجود پتانسیلهای طبیعی و اقتصادی قابلتوجه، به دلیل نبود سیاستهای منسجم، با چالشهای متعددی مواجه است. افزایش قیمت زمین، سوداگری، و تغییر کاربریهای غیرمجاز، بهعنوان پیامدهای مستقیم ضعف سیاستگذاری، به ناپایداری اقتصادی و زیستمحیطی منجر شدهاند. همچنین، مهاجرت روستایی و رشد جمعیت، تقاضای مسکن و خدمات را افزایش داده و فشار بر زیرساختهای شهری را تشدید کرده است. این مسائل، ضرورت تدوین سیاستهای مبتنی بر شواهد را برای هدایت توسعه فیزیکی به سمت پایداری نشان میدهد. در مجموع، یافتههای این پژوهش بر اهمیت بازنگری طرحهای جامع و تفصیلی، تقویت نظارت بر کاربری زمین، و بهرهگیری از اصول رشد هوشمند و توسعه میانافزا تأکید دارند.
پیشنهادهای سیاستی
برای هدایت توسعه فیزیکی شهر بناب به سمت پایداری و کاهش پیامدهای منفی آن، سیاستهای زیر پیشنهاد میشوند:
توسعه میانافزا: با توجه به وجود زمینهای بایر و غیرفعال (حدود یکسوم مساحت بناب)، سیاستگذاری باید بر استفاده از این زمینها برای توسعه مسکونی، تجاری، و خدماتی تمرکز کند. این رویکرد، با کاهش نیاز به الحاق زمینهای جدید، از تخریب اراضی کشاورزی جلوگیری کرده و هزینههای زیرساختی را کاهش میدهد. تدوین برنامههای تشویقی برای سرمایهگذاری در زمینهای درونشهری و بازسازی مناطق فرسوده، میتواند این سیاست را تقویت کند.
کنترل مرزهای شهری: اجرای قوانین سختگیرانه برای جلوگیری از ساختوساز غیرمجاز در حاشیه شهر ضروری است. تعیین خطوط محدوده قانونی، ایجاد کمربند سبز، و تقویت نظارت بر توسعه حاشیهای، میتواند گسترش افقی بیرویه را کنترل کند. این سیاست، با کاهش فشار بر اراضی کشاورزی و باغی، به حفظ هویت اقتصادی بناب کمک میکند.
افزایش تراکم ساختمانی: تشویق توسعه عمودی در مناطق مرکزی و پرتراکم، با رعایت استانداردهای شهرسازی، میتواند استفاده بهینه از زمین را تسهیل کند. سیاستهای تشویقی نظیر کاهش عوارض ساختوساز برای پروژههای عمودی و ارائه تسهیلات مالی، میتواند این روند را تسریع کند.
حفظ اراضی کشاورزی و باغها: تدوین و اجرای قوانین سختگیرانه برای جلوگیری از تغییر کاربری اراضی کشاورزی و باغی، بهعنوان یکی از پایههای اقتصاد بناب، ضروری است. ایجاد مناطق حفاظتشده کشاورزی و ارائه مشوقهای مالی به کشاورزان برای حفظ کاربری زمین، میتواند این سیاست را تقویت کند.
توسعه حملونقل عمومی: گسترش شبکه حملونقل عمومی، بهویژه در مناطق حاشیهای، دسترسی ساکنان به خدمات شهری را بهبود میبخشد و فشار بر زیرساختهای موجود را کاهش میدهد. سرمایهگذاری در سیستمهای حملونقل پایدار، نظیر اتوبوسهای برقی و مسیرهای دوچرخهسواری، میتواند به کاهش آلودگی و ترافیک کمک کند.
توجه به شکل شهر و عدالت فضایی: تحلیل متریک فضایی و توزیع جمعیت برای هدایت توسعه به سمت الگوهای متعادل ضروری است. سیاستگذاری باید بر توزیع عادلانه کاربریهای خدماتی و کاهش شکافهای اجتماعی-فضایی تمرکز کند. تدوین طرحهای محلی برای بهبود دسترسی مناطق حاشیهای به خدمات، میتواند عدالت فضایی را تقویت کند.
تقویت مدیریت یکپارچه کاربری زمین: ایجاد یک نظام یکپارچه برای مدیریت کاربری زمین، با هماهنگی بین نهادهای شهری، استانی، و ملی، میتواند شفافیت قوانین و کاهش تخلفات را تضمین کند. تشکیل کمیتههای نظارتی با حضور کارشناسان و نمایندگان بخش خصوصی، به اجرای این سیاست کمک میکند.
آموزش و مشارکت شهروندان: افزایش آگاهی عمومی درباره اهمیت توسعه پایدار و مشارکت شهروندان در فرآیندهای سیاستگذاری، میتواند به اجرای مؤثر سیاستها کمک کند. برگزاری کارگاههای آموزشی و ایجاد پلتفرمهای مشارکتی، این هدف را محقق میکند.
این سیاستها، با تمرکز بر اصول رشد هوشمند و توسعه پایدار، میتوانند توسعه فیزیکی بناب را به سمت الگوهای متعادل و کارآمد هدایت کنند. اجرای موفقیتآمیز این سیاستها نیازمند همکاری بین نهادهای دولتی، بخش خصوصی، و جامعه مدنی است.
منابع
Amanpour, S., Alizadeh, M., & Damanbagh, S. (2020). Identifying and analyzing the pattern of development of Ahvaz city in the period 1981- 2021. Journal of Sustainable Urban and Regional Development Studies, 1(1), 71-89. Retrieved from https://www.magiran.com/paper/2243185
Asmin, D. H. E., Ebrahimzadeh, D. I., & Habibi, M. A. (2010). An Analysis on Physical Extension Factors and Spiral Pattern ofTabas City After Earth Quake by Holdrem Entropy Model. Geography and Development Iranian Journal, 8(19), 25-. Retrieved from https://www.magiran.com/paper/782342
Esmaeilzadeh, H., Karbasi, P., Del, J. R., Afzali, M., & Afzali, Z. (2016). Spatial analysis of population & urban services distribution according to social justice using synthetic method (case study: Bonab city). Geographical Urban Planning Research, 4(2), 241-260. Retrieved from https://www.magiran.com/paper/1602177
Ghaedrahmati, S., & Bafghi, R. G. (2013). An Analysis of the effect of Tehran's Spatial Expansion in Increasing Earthquake Vulnerability (Time Period: The Last 200 Years). Geographical Research, 27(2), 169-190. Retrieved from https://www.magiran.com/paper/1164380
Gheidari, H. S., Sadeghi, F., & Ghesmati, L. (2015). Sterategic solution for controlling slum growth in the urban areas (case study: Bonab city). Journal of Geography and Urban Space Development, 1(2), 77-. Retrieved from https://www.magiran.com/paper/1409862
Golvarey, R., Zayyari, K., & Estelaji, A. (2020). Analysis of sprawl on Chabahar urban border with Heldern and Entropy Shanon models. Territory, 16(64), 46-61. Retrieved from https://www.magiran.com/paper/2263798
Karami, F., Rahnoor, R., & Shojaeivand, B. (2017). A Comparative Study of The Physical - Environmental Impacts of The Quality of Life in Cities, Evidences from Ajabshir and Bonab. Research and Urban Planning, 7(27), 59-76. Retrieved from https://www.magiran.com/paper/1647795
M.Lalepour, Esmailpour, M., & Sarvar, H. (2024). Evaluation of Urban Neighborhood Potential for Endogenous Development Using Fuzzy Model (Case Study: Bonab City). Amayesh Journal, 17(65), 45-70. Retrieved from https://www.magiran.com/paper/2795211
Meshkini, A., & Tafakori, A. (2011). The Effect of Public Lands and Housing Assignment Policy on Physical Development of Iran Cities Case Study: Kermanshah City. Geography and Development Iranian Journal, 9(23), 47-. Retrieved from https://www.magiran.com/paper/872444
Naderi-Dizaj, B., Panahi, A., Teimouri, I., & Valizade, R. (2022). Investigating the status of local factors affecting the realization of the mid-sized creative cityCase study: Bonab city. Geography, 20(74), 69-84. Retrieved from https://www.magiran.com/paper/2508871
Piry, I., Rashidi, A., Babaei, E., & Roshanaei, H. (2014). Assessment of development levels and assigning of city disorganized districts using quantity techniques the case of study Bonab. Research and Urban Planning, 5(17), 47-64. Retrieved from https://www.magiran.com/paper/1303016
Sadrmousavi, M. S., Karimzadeh, H., Saburi, R., & Zadvali, F. (2017). Investigating and analyzing the environmental impacts of urban sprawl Case study: Hadishahr. Journal ofof Regional Planning, 7(26), 147-160.
Sami, E., Karbasi, P., & Afzali, Z. (2020). Feasibility physical development Optimal of City Bonab Using synthetic model of AHP/FUZZY. Journal of Studies Of Human Settlements Planning, 14(49), 847-868. Retrieved from https://www.magiran.com/paper/2109676
-Toutakhane, A. M., Mofareh-Bonab, M., & Hamedvaran, S. (2017). Status analysis of social capital in middle cities residential (Case study: Bonab City). Quarterly of Geography (Regional Planing), 7(3), 19-32. Retrieved from https://www.magiran.com/paper/1778371
[1] موارد سبز رنگ مواردی میباشند که در دور اول میانگین آنها کمتر از 4 بوده و باید از روند دلفی خارج بشوند و در تحلیلها بررسی نشوند و و موارد قرمز نیز مواردی میباشند که در دوره اول دلفی کارشناسان در پاسخ به سوالات باز جواب دادهاند ولی توسط دیگر کارشناسان به عنوان عوامل کلیدی توسعه فیزیکی بناب تلقی نشدهاند و در تحلیلها نیز بررسی نمیشوند.