Evaluating flexibility factors on the quality of belonging to residential complexes
Subject Areas :
mohsen Kameli
1
,
fatemeh bahiraee
2
1 - Assistant Professor, Department of Architecture, Technical and Engineering Faculty, Saveh Branch, Islamic Azad University, Saveh, Iran
2 - PhD student in architecture, Department of Architecture, Technical and Engineering Faculty, Saveh Branch, Islamic Azad University, Saveh, Iran
Keywords: sense of belonging, physical form, residential complex, flexibility,
Abstract :
Behavioral patterns need to adapt to the changing environment due to the altered spatial patterns caused by the evolving social level within households. As the socio-cultural level of a household changes, so too does the method of communication with surrounding individuals, spatial requirements, spatial composition, the introduction of new residents to the household, and spatial needs. Correspondingly, the type of attachment to a place in individuals will change over time. Based on this premise, the research aims to classify the qualitative components of residential spaces with medium density in Tehran, extract the qualitative components of physical, activity, and cognitive flexibility, and evaluate their impact on the residential complex scale. The primary goal of this research is to utilize the components of physical form to cultivate a sense of attachment to a place and subsequently enhance the quality of residential spaces. The research methodology employed is applied in terms of purpose and descriptive-analytical in terms of method, based on a survey. With a statistical population size determining the sample as 50. According to the correlation matrix data, all relationships between flexibility components and belonging have become statistically significant, except for the relationships between flexibility and functional/activity, as well as emotional/perceptual variables and belonging, which are not statistically significant. The results revealed that the emotional/perceptual components of belonging received the highest average score of 52.12.
-آصفی،مازیار؛ فرخی ، شهین؛ وفامهر،محسن(1400) انعطاف پذیری در معماری،نشر دانشگاه هنر تبریز، تبریز
- اجلی، زهرا؛ترابی ،زهره و ثبوتی ،هومن (1401) واکاوی تاثیر حس تعلق به مکان در مدارس استثنایی، فصنامه کودکان استثنایی، سال بیست و دوم، 103-116
- آخوند، نفیسه؛آقایی ،سپیده و غفوریان،میترا (1398) ارزیابی میزان توسعه و تفکیک در انعطاف پذیری فضای داخلی مسکن آپارتمانی و واحد های مسکونی مجاور مورد پژوهش: منطقه 2 تهران،فصلنامه علمی معماری و شهر سازی، سال سی و یکم، شماره 92 ،33-51
- اسماعیلی، اعظم؛ شاهچراغی،آزاده؛ حبیب، فرح (1398)؛واکاوی تاثیر معماری داخلی انعطاف پذیر بر تعیینن فضای شخصی دانش آموزان در مدرسه، فصل نامه نوآوری های آموزشی، شماره 70، سال هجدهم
- پردل،علی و ضیا بخش، ندا (1401) کاربرد هوش مصنوعی در ایده پردازی فرمی فضای معماری تعلق پذیر با رویکرد روانشناسی محیط (نمونه موردی: مرکز شهر آینده ی ایرانی- اسلامی) فصل نامه علمی- تخصصی معمار شهر،38-52
- پورطاهری، مهدی، عبودی، ادریس، رکن الدین افتخـاری، عبدالرضــا و مشــکینی ، ابولفضــل (1394) ارزیــابی طراحــی روستاهای پیرامون شهری براساس معیارهای ایرانـی اسـلامی نمونه موردی: استان کردستان. مدیریت شهری،38، 7-18
- حیدری، علی اکبر، مطلبی، قاسم، نکویی مهر، فاطمه، (1393) « بررسی نحوه ارتباط میان دو مفهوم حس مکان و دلبستگی به مکان در خوابگاه دانشجویان»، نشریه هنرهای زیبا-معماری و شهرسازی، دوره 19، شماره ،15-22
- حیدری، علی اکبر، مطلبی، قاسم و نگین تاجی، فروغ،(1393) «تحلیل بعد کالبدی حس تعلق به مکان در خانههای سنتی و مجتمع های مسکونی امروزی»، نشریه هنرهای زیبا- معماری و شهرسازی، دوره 19، شماره 3،75-86
- جعفری، محمد حسین؛ علی بورونی، پریسا؛ کامران کسمایی، حدیثه (1400) اصول طراحی داخلی ساختمانهای مسکونی در چهارچوب پارادایم انعطاف پذیری، معماری شناسی،شماره 18،120-128
- چگنی، فرهاد؛ دیده بان، محمد و حصاری، پدرام (1399) تببین مدل فرآیند علی مولفه ها و استراتژی های انعطاف پذیری، دو فصلنامه اندیشه معماری، سال چهارم، شماره هشتم، 55-68
- راپاپورت، آیماس (1384) معنی محیط ساخته شده رویکردی در ارتباط غیر کلامی. ترجمه : حبیب، فرح. تهران: انتشارات پردازش و برنامه ریزی شهری
-رستمی، ر،. موسوي، س.، قدیمی، ب. و ميرزایی، خ،. (1400) تبيين عوامل موثر بر ميزان زیست پذیري شهري مطالعه موردي: شهر ایلام، شهر پایدار، شماره ،2ص
- رحمانی ، محمد و آدینه لو ، میثم (1401) مقایسه تطبیقی حس مکان در شهرهای جدید تهران(نمونه موردی: شهرهای جدید پردیس،پرند و اندیشه)، فصلنامه علمی-پژوهشی آمایش محیط، شماره 58
- زینالی عظیم ، علی و کرمی، اسلام (1402)، ارزیابی یکپارچه دلبستگی و تعلق ساکنان شهر از مولفه های عملکردی زیست پذیری شهری و روابط اجتماعی همسایگان (مطالعه موردی:منطقه 8 تبریز)،پژوهش های دانش زمین، سال چهاردهم، شماره 55، 187-155
- زین العابدین زاده، سمیه؛ عزت پناه، بختیار و حسین زاده دلیر، کریم (1402)، ارزیابی مولفه های موثر بر حس تعلق مکانی با رویکرد شهر شاد مطالعه موردی: کلان شهر ارومیه، مجله شهر پایدار،6 (2)،37-21
- سريری ع،. افضلیان خ،. شیباني م.، سروری ه. (1399) تبیین جايگاه كالبد در ادراک حس مکان با تأكید بر نظريات پديدارشناسان، نمونه موردی: پیاده راه لاله مشهد، باغ نظر،17(87)،71-86
- سیدیان،سیدعلی و رازانی، فرناز(1399) تبیین مولفه های تاثیرگذار انعطاف پذیری بر پویایی فضای داخلی (نمونه موردی: دیوار متحرک در برج-باغ مسکونی)، معماری شناسی، سال سوم شماره 17
- سرگزی، آزاده و پژوهان فر، مهدیه (1398) نقش عوامل کالبدی مجتمع های مسکونی بر افزایش تعلق به مکان (نمونه موردی مجتمع های مسکونی شاه بلوط و پردیسان گرکان)ف نشریه علمی- پزوهشی برنامه ریزی توسعه کالبدی، سال چهارم، شماره 3 (سری جدید) پیاپی 15، 146-135
- شاهچراغي آ.، بندرآباد ع. ر. (1396) محاط در محیط، انتشارات جهاد دانشگاهي تهران: چاپ سوم.تهران
- غروی الخوانساری،مریم (1397) راهکارهایی برای انعطاف پذیری مسکن معاصر با توجه به تغییرات الگوی خانواده در طی زمان، فصلنامه علمی پژوهشی معماری و شهرسازی، سال بیست و هشتم، شماره 82
- غفوریان،میترا (1395) شناسايي گونه هاي انعطاف پذيري در طراحي مسكن آپارتماني ايران،نشریه علمی پژوهشی معماری و شهرسازی ایران، دوره 9، شماره 15،63-73
- فعلی، شیما و سلطان زاده حسین.(1395). کاربست مفهوم انعطاف پذیری در مدارس دوره اسلامی( مطالعه موردی: مدارس شهر قزوین) مطالعات شهر ایرانی اسلامی ،7(25)،28-17
- فلاحت م. ص،. كمالي، ل. و شهیدی ص. (1396) «نقش مفهوم حس مکان در ارتقای كیفیت حفاظت معماری،» باغ نظر،14(46)،15-22
- مستغني ع.، اعتمادی ش. (1395) «چگونگي شکل گیری حس مکان در كودكان،» معماری و شهرسازی آرمان شهر، .117-103 :17
- مهرابیان، ساهره، صفری،حسین و سهیلی ،جمال الدین(1398) تدوین شاخصه های کالبدی موثر بر ارتقای حس تعلق دانش آموزان در پلان مدراس ابتدایی (نمونه موردی: مدارس ابتدایی شرق گیلان) ، دو فصل نامه اندیشه معماری،نشریه علمی، سال سومف شماره 5، 155-170
- مستوفی نیا،ندا (1399) طراحی مسکن خودکفا با توجه با رویکرد انعطاف پذیری و تاکید بر توسعه پذیری، دانشگاه علم صنعت، تهران
- مطلبي، قاسم (1397) روانشناسي محيط، دانشي نو در خدمت معماري و طراحي شهري. مجله هنرهاي زیبا، شماره ، 07تهران
- میرزا محمدی، احمد ؛ باقرزاده کثیری ، شهره و زینالی عظیم ، علی (1398) تحلیل طراحی و معماری مجتمع مسکونی پایدار با تاکید بر روانشناسی محیطی از بعد حس تعلق به مکان( مطالعه موردی:برج های آسمان تبریز) دو فصلنامه اندیشه معماری,نشریه علمی، سال چهارم شماره هشتم، پاییزو زمستان 1399، 105-119
- میرزا محمدی، احمد ؛ باقرزاده کثیری ، شهره و زینالی عظیم ، علی (1398) تحلیل طراحی و معماری مجتمع مسکونی پایدار با تاکید بر روانشناسی محیطی از بعد حس تعلق به مکان( مطالعه موردی:برج های آسمان تبریز) دو فصلنامه اندیشه معماری,نشریه علمی، سال چهارم شماره هشتم، پاییزو زمستان 1399، 105-119
- میرغلامي م،. آيشم م. (1395) «ارائه مدل ارزيابي حس مکان براساس مؤلفه های كالبدی، ادراكي، عملکردی و اجتماعي، نمونه موردی: خیابان امام ارومیه،» مطالعات شهری،
- ملکی، محمدرضا، پارسا، سپیده، وثیق، بهزاد، مرادی، ابراهیم،(1393) «بررسی حس تعلق به مکان با توجّه به تفاوتهای جنسیتی»، فصلنامه علمی- پژوهشی مسکن و محیط روستا، شمارة .148، 99-108
- Abdul kareem, M., & Elkadi, H. (2018). From engineering to evolutionary, an overarching approach in identifying the resilience of urban design to flood. International journal of disaster risk reduction, 28, 176-190
- Bricker, K. S., & Kerstetter, D. L. (2000). Level of specialization and place attachment: An exploratory study of whitewater recreationists. Leisure sciences, 22(4), 233-257.
- Banerjee.P & Goel. M ,(2023) , FLEXIBLE ARCHITECTURE: RETHINKING THE INDOOR
BUILT ENVIRONMENT , • Urbanism. Arhitectură. Construcţii • Vol. 14 • Nr. 2 • 2023
- Canter, D. (2016). The psychology of place. London. Kindel Edition. Artitectureal press. Erwine, B. (2016). Creating sensory space, the architecture of the invisible. NewYork
- Canter, David. (1977a), the psychology of place the architectural press, London
- Carlos Nuno Lacerda Lopes, Alvaro Luiz Neuenfeldt Junior & Vanessa Goulart Dorneles, (2023). Understanding housing design in urban areas through adaptability and flexibility assessment: Architectural Engineering and Design Management, vol. 19
- De Simone Zoe, Zheng Tingxin, Bill Xu Tong & Kalantari Saleh,(2023), FlexiArch: A computational tool to assess the longevity of buildings through flexibility: Journal of Building Engineering,vol.78
- DİKER Melisa, Tolga AKBULUT M,(2021), Reviewing Flexibility in Housing with Free Sorting Method: MEGARON,vol.16,183-196
- Eisenhauer, B. W., Krannich, R. S., & Blahna, D. J. (2000). Attachments to special places on public lands: An analysis of activities, reason for attachments, and community connections. Society & Natural Resources, 13(5), 421-441
- Fried, M., & Gleicher, P. (1961). Some sources of residential satisfaction in an urban slum. Journal of the American Institute of planners, 27(4), 305-315.
- Handal, P. J., Morrissy, E., & Barling, P. W. (1981). Development of perceived and preferred measures of physical and social characteristics of the residential environment and their relationship tosatisfaction. Journal of Community Psychology, 9(2), 118-124.
- Hassam ur Rehman & Ala Hasan, 2023. "Energy Flexibility and towards Resilience in New and Old Residential Houses in Cold Climates: A Techno-Economic Analysis," Energies, MDPI, vol. 16(14), pages 1-30,
-Low, S. M & Altman, I (1992), Place attachment: a conceptual inquiry, In Relph, E (1976), Place and Placelessness, Pion, London.
- Lazarević, E. V., Keković, Z., & Antonić, B. (2018). In search of the principles of resilient urban design: Implement ability of the principles in the case of the cities in Serbia. Energy and Buildings, 158(17), 1130-1138
- Li. W.Y. and Yao C.C., 2018, Trends of viability viabilityviability in the capital region of Taiwan. J. Asian Archit. Build. Eng, v. 12, p. 293-300. doi: 10.3130/jaabe.12.293
- Lazarević, E. V., Keković, Z., & Antonić, B. (2018). In search of the principles of resilient urban design: Implement ability of the principles in the case of the cities in Serbia. Energy and Buildings, 158(17), 1130-1138.
- Ritter De Parisn Sabine, Nuno L. Lopes Carlos,(2017), Housing flexibility problem: Review of recent
limitations and solutions: Frontiers of Architectural Research , vol. 7, 80–91
- Mouratidis, K., 2020. Commute satisfaction, neighborhood satisfaction, and housing satisfaction as predictors of subjective well-being and indicators of urban viability viabilityviability, Travel Behaviour and Society, v. 21, p. 265 278. doi:10.1016/j.tbs.2020.07.006
- Stedman, R. C. (2003). Is it really just a social construction?: The contribution of the physical environment to sense of place. Society &Natural Resources, 16(8), 671-685.
- Ujang, N. (2008). Place attachment, familiarity and sustainability of urban place identity. Department of Landscape Architecture, Faculty of Design and Architecture, University Putra, Malaysia.
- Waxman, L. (2004). More Than Coffee: An Examination of people. Place, and Community withImplications for Design, Florida: The Florida State University.
- Zeković.S, Maraš. I, Krklješ .M(2023) EXPLORING FUNCTION ADAPTABILITY AND FLEXIBILITY IN ARCHITECTURE – CASE STUDY OF A HOUSING VERTICAL, Architecture and Civil Engineering Vol. 21, No 3, 2023, pp. 415-429
Journal of Studies of Behavior and Environment in Architecture, (2025), 1(3): 14 – 32 | ||
Print ISSN:
Online ISSN: | Journal of Studies of Behavior and Environment in Architecture https://sanad.iau.ir/journal/sbea |
|
Evaluating flexibility factors on the quality of belonging to residential complexes
Mohsen Kameli 1*, Fatemeh Bahiraee 2
1 Department of Architecture, Saveh Branch, Islamic Azad University, Saveh, Iran
2 PhD student in Architecture, Saveh Branch, Islamic Azad University, Saveh, Iran
KEYWORDS |
| ABSTRACT |
Received: 04 April 2025 Revised: 14 June 2025 Accepted: 18 June 2025 Available Online: 01 July 2025
| Behavioral patterns need to adapt to the changing environment due to the altered spatial patterns caused by the evolving social level within households. As the socio-cultural level of a household changes, so too does the method of communication with surrounding individuals, spatial requirements, spatial composition, the introduction of new residents to the household, and spatial needs. Correspondingly, the type of attachment to a place in individuals will change over time. Based on this premise, the research aims to classify the qualitative components of residential spaces with medium density in Tehran, extract the qualitative components of physical, activity, and cognitive flexibility, and evaluate their impact on the residential complex scale. The primary goal of this research is to utilize the components of physical form to cultivate a sense of attachment to a place and subsequently enhance the quality of residential spaces. The research methodology employed is applied in terms of purpose and descriptive-analytical in terms of method, based on a survey. With a statistical population size determining the sample as 50. According to the correlation matrix data, all relationships between flexibility components and belonging have become statistically significant, except for the relationships between flexibility and functional/activity, as well as emotional/perceptual variables and belonging, which are not statistically significant. The results revealed that the emotional/perceptual components of belonging received the highest average score of 52.12. Following emotional/perceptual components, with a slight difference, the average score for formal/physical components is 46.24, indicating the significance of these two components. However, the average scores for functional/activity components of belonging and variability components in flexibility are 28.34 and 33.96, respectively, highlighting the relatively lower importance of these components in the impact of flexibility on belonging. KEYWORDS Sense of Belonging, Physical Form, Residential Complex, Flexibility | |
Article type: Research Paper DOI: https://doi.org/10.82394/sbea.2025.1203061
|
ارزشیابی عوامل انعطافپذیری بر کیفیت تعلقپذیری مجتمعهای مسکونی
محسن کاملی 1*، فاطمه بحیرایی2
1 گروه معماری، واحد ساوه، دانشگاه آزاد اسلامی، ساوه، ایران.
Kameli@iau.ac.ir
2 دانشجوی دکتری معماری، واحد ساوه، دانشگاه آزاد اسلامی، ساوه، ایران.
fa.bahiraee@gmail.com
|
| چکیده |
تاریخ دریافت: 15/01/1404 تاریخ بازنگری: 24/03/1404 تاریخ پذیرش: 28/03/1404 تاریخ انتشار: 10/04/1404
|
| الگوهای رفتاری به سبب تغییر در الگوهای مکانی ناشی از تغییر سطح اجتماعی خانوار، نیازمند تغییر در محیط هستند، زیرا با تغییر سطح اجتماعی-فرهنگی خانوار، نحوه ارتباط با اطرافیان، نیازهای فضایی، ترکیببندی فضایی، حضور افراد جدید در خانوار و نیازهای فضایی متناسب با آن، تغییر نوع دلبستگی به مکان در افراد در طی زمان تغییر خواهد کرد. براین اساس طبقهبندی مؤلفههای کیفی سازندة فضاهای مسکونی با تراکم متوسط شهر تهران و استخراج مؤلفههای کیفی انعطافپذیری کالبدی، فعالیتی و ادراکی و ارزشگذاری آنها در مقیاس مجتمع مسکونی و همچنین نحوه و میزان تأثیرگذاری مؤلفههای فرم کالبدی را در ایجاد حس دلبستگی به مکان و در پی آن ارتقای کیفیت فضاهای مسکونی هدف اصلی این پژوهش است. روش تحقیق پژوهش مذکور از نظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی- تحلیلی بر مبنای پیمایش است. با توجه به تعداد جامعه آماری تعداد حجم نمونه 50 عدد ارزیابی شده و پژوهش حاضر به دنبال مشخص کردن ارتباط بین متغیرهای مستقل و وابسته بوده است، بنابراین از روش رگرسیون استفاده گردیده است. نتایج تحقیق حاکی از آن دارد که همه روابط ما بین مولفه های انعطاف پذیری و تعلق پذیری معنادار شده است به جز رابطه بین تنوع پذیری با متغیرهای عملکردی/ فعالیتی، احساسی/ادراکی و تعلق پذیری که معنادار نشده است. نتایج به دست آمده نشان داد میانگین پاسخگویی به مولفههای احساسی/ادراکی تعلقپذیری با مقدار 52.12 بالاترین امتیاز را دارد. پس از آن مولفههای احساسی/ادراکی، با اختلاف اندک در رتبه دوم قرار گرفته است. این میانگین در مولفه های فرمی/کالبدی 46.24 به دست آمده است که نشان دهنده اهمیت این دو مولفه میباشد؛ اما این مقدار در مولفههای عملکردی/فعالیتی تعلقپذیری و مولفههای تغییرپذیری در انعطافپذیری به ترتیب برابر با 28.34 و 33.96 حاصل شده است که نشان از کم اهمیت بودن این مولفهها در تاثیرپذیری انعطافپذیری بر تعلقپذیری میباشد. واژگان کلیدی حس تعلق، فرم کالبدی، مجتمع مسکونی، انعطاف پذیری |
مقاله علمی پژوهشی https://doi.org/10.82394/sbea.2025.1203061 |
یکی از رسالتهای طراحان و معماران خلق رابطهای متناسب بین انسانها و کالبد اطرافشان است. برای نیل به این هدف، خالقان فضا باید درک صحیحی از رفتار انسان در محیطهای متفاوت داشته باشند، به نحوی که پیوند انسان و مکان را قویتر سازند .(Waxman, 2004) میتوان گفت طراحی کالبدی تلاشی برای به عینیت بخشی به تفکرات، ارزشها و اندوختههای معنوی جامعه است، تا بتواند دانش و تکنولوژی را در خدمت ساختن محیطی کارامد، پویا، سازگار، پاسخگو و ماندگار به کار بگیرد (پورطاهری و همکاران،1394) مسکن نیز بخشی از محیطهای انسانی ساخته شده است که روابط میان مردم و مردم، مردم و اشیاء، اشیاء و اشیاء را در بردارد (راپاپورت،1997). فضا پدیدهای پویا است که به طور پیوسته خلق میشود، تجربه میشود و پیش میرود و از همه سو تعاریف جدید را طلب میکند. گویی لحظهای نو را میطلبد. فضایی پویا، که فضای لحظههای پی در پی یک مکان معماری محسوب میشود، فضای تغییر است. (آصفی و همکاران،6:1400) یک پدیده معمارانه همواره از درون و بیرون تحت عوامل متغیری است که ناگزیر نگرشی پویا ایجاد میکند. معماری، شاهد پدیداری مفهوم حرکت، گاه به صورت عینی و گاه به صورت ذهنی بوده است. فضای معماری براساس نگرش خاص یک معمار، به پیرامون خود به وجود میآید. او ذهنش را به حرکت وا میدارد تا تفکر کند و فضایی مطابق با آنچه در ذهن می پروارندخلق نماید. (آصفی و احمدنژاد،1395). پیشرفت سریع فناوری ساختمانی و مصالح جدید، تغییراتی شگرفی در جهان معماری به ثمر آورده و اجازه تحقق بخشیدن به تخیلات و ذهنیات را فراهم کرده است. با تغییر جهان، نیازها و خواستههای انسانها از محیط اطرافشان تغییر میکند. در حوزه ساختمان که اغلب به صورت ثابت و ایستا طراحی میشود، تطبیق نیازهای متغیر با شرایط و امکانات ثابت تقریبا غیر ممکن است. برای حل این مشکل در دهههای اخیر پدیده جدیدی به نام انعطاف پذیری وارد عرصه معماری و شهرسازی شده که فضا را باید به گونهای طراحی کرد که متناسب با نیازها و برطرف کننده خواستههای متغیر روحی و جسمی افراد باشد و آرامش و آسایش کاربران را تامین کند. موید توجه بیشتر طراحان و برنامه ریزان به کیفیت فضاها و محیطهای ساخته شده و سعی در شناخت و ارتقا این کیفیتها در پاسخگویی به توقعات و نیازهای انسانی، شناسایی معانی محیط ساخته شده و اهمیت حس مکان برای ساکنین است. طراحان و پژوهشگران در یک روش مشارکتی به دنبال شناخت تفاوتهای معنایی خود از حس مکان و تعلق پذیری استفاده کنندگان در مجموعههای طراحی شده بودند تا بدین وسیله فاصله و شکاف بین طراح و استفاده کننده را به حداقل رسانده و به محیطهای با کیفیت دست یابند ( .(Diker & Akbulut,2021با در نظر گرفتن احتمالات آینده، انعطاف پذیری مستلزم توسعه یک مکان است که چند کارکردی میباشد و میتواند برای برآورده کردن موارد مورد نظر، تبدیل یا تغییر یابد. مفهوم خواستههای آینده در این نوع رویکرد، مفهومی است که برای قرنها در معماری دنبال میشود، همانطور که موجودات زنده و ما همیشه در طبیعت سازگار بودیم، و تکامل همین است که ما را در حرکت نگه داشت و نسبت به تغییرات محیط پویا نموده است (Banerjee & Goel,2023).
هرچقدر محیط در تامین سطوح مختلف نیازهای انسانی تواناتر باشد به همان نسبت ارتباط فرد با محیط موثر تر است و نهایتا معنای استنباطی مثبتی به همراه خواهد داشت. هم چنین دو عامل؛ به رسمیت شناختن انسانها با خصوصیات متنوعشان در طراحی و به رسمیت شناختن انسانها به عنوان موجودی انتخابگر در ایجاد و افزایش حس تعلق به فضای سکونت ارتباط مستقیمی وجود دارد. (آصفی و همکاران،20:1400) توسعه انعطاف پذیر در جهت خودکفایی اقتصادی به درآمدزایی خانواده و متعاقبا به پایداری اقتصادی آن منطقه، رفاه فرد و جامعه کمک شایانی میکند. علاوه بر این، توسط این ایده، تعامل اجتماعی افراد آن محل افزایش یافته و افراد برای تامین بخشی از نیازهای خود خدماتی در همان محل دریافت کرده، در نتیجه تعامل بیشتری با افراد مجتمع و محل خواهند داشت. این امر تاثیر به سزایی در کاهش هزینههای روزانهی حمل و نقل شهری، کاهش ترافیک، کاهش مصرف سوخت و انرژی، کاهش آلودگی محیط زیست خواهد داشت که این خود در ایجاد آسایش و آرامش روح و روان افراد به صورت مستقیم تاثیر میگذارد (مستوفی نیا،39:1399). به همین سبب اهمیت و ضرورت این گونه مطالعات را بیش از پیش نشان میدهد؛ چرا که پرداختن به چنین پژوهشهایی نقش مهمی در ارائه راهکارها به طراحان و معماران، در جهت حفظ و ارتقا تعلق مکانی، برای طراحی مجتمعهای مسکـونی ایـن مـدل خانـه امروزی انسان معاصر دارد. هم چنین با توجه به تغییر نیاز بشر در طول زمان و اینکه متناسب با نیاز، تعریف امروز او از واژه نیاز با تعریف فردای وی متفاوت است تنها راه دستیابی به این مهم در انعطاف پذیر بودن مسکن است. در نهایت (به دلیل نبود تعلق پذیر پذیر بودن فضاها) مسکن از سطح محلی برای زندگی کردن به سطحی برای زیستن تنزل میکند و نیاز به تحلیل این دو متغیر بیش از بیش احساس میشود.
اگرچه انعطاف پذیری مسکن قبلاً در تحقیقات پیشین مورد بحث قرار گرفته است و به طور مداوم در پارامترهایی هم چون ویژگی های فضایی و کالبدی بررسی گشته است ؛ اما در این مقالات ؛ ارتباط میان انعطاف پذیری و تعلق پذیری را مورد بحث قرار نگرفته است تا پژوهشگران قادر باشند مفاهیم موجود را ادغام کنند و حس معاصر سکونت را دوباره تفسیر کردند. در کشورهای غربی و آمریکایی عمدتا، پژوهشها به سمت ارتباط مابین ساختمانهای منعطف و راندمانهای انرژی سمت و سو یافته است (ur Rehman & Hasan,2023)؛ به طوری که تحقیقات به سمت انعطافپذیری برای رسیدن به اهداف رویکرد پایداری در معماری پیش میرود. هدف کلی از این مقاله بهرهگیری از رویکردهای انعطافپذیری به منظور شناخت راهکارهای متناسب با تغییرات الگوی خانواده بر اساس پارامترهای تعلق پذیری در طرح مسکن معاصر است و در هدف جزیی تر؛ شناخت و تبیین عوامل موثر بر انعطاف پذیری و میزان تاثیر آن بر تعلق پذیری از دیگر ابعاد این پژوهش است و در نهایت تبیین ویژگیهای انعطاف پذیری مسکن به جهت ارتقای تعلق پذیری را میتوان به عنوان هدف دیگر پژوهش در نظر گرفت. به همین سبب فرضیات زیر نیز مطرح میگردد:
- میان عوامل موثر بر انعطاف پذیری و تعلق پذیری در مجتمعهای مسکونی ارتباط مستقیم و معنادار وجود دارد.
- عوامل انعطاف پذیری شامل تغییرپذیری، تطبیق پذیری و تنوع پذیری پیشبینیکننده تعلق پذیری میباشند.
1. پیشینه تحقیق
به طور کلی در پژوهشهای معاصری که در خصوص انعطاف پذیری با محوریت ویژگیهای طراحی، سازماندهی فضا و عناصر سازنده انجام شده است؛ Diker & Akbulut,2021; Zeković et al,2023); (Parisn & Lopes,2017: برای افزایش کارایی انعطافپذیری، باید از استراتژیهای جدیدی که شامل متریال، نوآوریهای تکنولوژیک و روشهای پیادهسازی جدید هستند؛ بهره گرفت. در کنار بهره مندی از قابلیتهای تکنولوژیهای جدید؛ مسائل اجتماعی و اقتصادی نیز بسیار مهم هستند، همانطور که با عدم پیش بینیهای لازم در این مسئله، مشکلات آتی بسیاری ایجاد خواهد گشت. شرکتکنندگان در پژوهشها فضاهایی را که در ابعاد بزرگتر (عرض-طول حجم و غیره) طراحی شدهاند و تأثیر مثبتی روی آنها به جا میگذارند را برای استفاده از فضای انعطافپذیر مناسبتر مییابند و فکر میکنند که این فضاها ویژگیهای کاربری انعطافپذیر را افزایش میدهند اما در این میان مسائل روانشناسی محیط و تعلق پذیری به اندازه کافی بررسی نشده است. مطالعه بیشتر در مورد رابطه مردم با زیستگاه آنها میتواند موضوع را با عمیقتر کردن پیامدهای تغییر فضا برای ساکنان آن غنیتر کند. دیگر محققین (Lopes et al,2023) در ارتباط با سازگاری و مسکن منعطف شهری به این نتیجه رسیدهاند که: سازگاری و انعطاف پذیری عمدتاً به ابعاد، سلسله مراتب و گردش طراحی مسکن مربوط میشود. علاوه بر این، استفاده از روشهای چند معیاره در معماری میتواند به درک موضوع کمک کند. توجه به این نکته مهم است که سازگاری و انعطاف پذیری باید با هم کار شود تا به حداکثر پتانسیل مسکن دست یابد. در کنار پارامترهای روانشناسی که میتوانند مسکن انعطاف پذیر را ارتقا بخشند، نرم افزارهای جدید تکنولوژیهای نوین به کمک طراحان آمدهاند (De Simone,Zhang, Bill Xu &Kalantari,2023). FlexiArch یک ابزار محاسباتی که مجموعه وسیعی از پارامترهای انعطافپذیری را که از ادبیات تحقیقات قبلی استخراج شدهاند، ادغام و عملیاتی میکند. این ابزار برای Rhino/Grasshopper توسعه یافته است و طرحهای طراحی کاری را به عنوان ورودی میپذیرد. این نرم افزار، طرح را تجزیه و تحلیل میکند تا به صورت الگوریتمی امتیازی برای هر یک از یازده پارامتر انعطاف پذیری و همچنین میانگین کلی نمره انعطاف پذیری ایجاد کند، بنابراین به طراحان اجازه میدهد تا بازخورد کار خود را در زمان استفاده کنندگان از بنا در آینده دریافت کنند.
در ارتباط با موضوع همبستگی کیفیت فضایی و افزایش تعلق پذیری (پردل، ندا ضیاء بخش،1401؛ زینالی عظیم، اسالم کرمی،1401؛ محمد رحمانی، میثم آدینه لو فرد،1401؛ زین العابدین زاده،1402) نتایج نشان داد که کیفیتهای کالبدی- فضایی در دستیابی بـه حس مکان موثر تر هستند. در واقع، آنچه که بیشتر از سـایر مـوارد، در افزایش حس مکان نقش دارد، میزان تنوع فعالیت ها در محدوده سکونت میباشد. هم چنین فعالیتهای تأمین نیازهای روزانه و عواملی که منجر به حضورپذیری در فضا میشوند، میتواند در دستیابی به حـس مکان مؤثر باشند.
در مرتبه بعد نیازهای انسانی بیشترین تاثیرات را در ایجاد حس تعلق به مکان با تاثیر از ادراک و رفتار در تعامل انسان با محیط دارد و کمترین اثر گذاری هم مربوط به بعد تفسیری است. (حسامی و همکاران،1402؛ محمد رحمانی، میثم آدینه لو فرد،1401؛ میرزا محمدی و همکاران،1399) در واقع ویژگیهایی از جمله تنوع بالای فعالیتهایی که پاسخگو به نیازهای ساکنین هستند بیانگر این امر است که برای ایجاد حس مکان در کوتاه مدت، باید بر ارتقای کیفیتهای فضایی مکان تمرکز داشت. هرچقدر محیط در تامین سطوح مختلف نیازهای انسانی تواناتر باشد به همان نسبت ارتباط فرد با محیط موثر تر است و نهایتا معنای استنباطی مثبتی به همراه خواهد داشت. هم چنین میان تاثیر گذاری دو عامل؛ به رسمیت شناختن انسانها با خصوصیات متنوعشان در طراحی و به رسمیت شناختن انسانها به عنوان موجودی انتخابگر، بر حس تعلق به فضای سکونت برتری خاصی وجود ندارد. در پژوهشهای دیگری (سرگزی، پژوهان فر،1398) ارتباط بین عوامل کالبدی و احساس تعلق به مکان در مجتمعهای مسکونی صورت پذیرفت ونتایج نشان دادکه از بین عوامل کالبدی مورد سنجش،"ابعاد و اندازه"و"روابط و چیدمان فضایی"بر احساس تعلق به مکان تأثیرگذار بودند. پیش بینی میشود در آینده نزدیک هوش مصنوعی نقش پررنگتری در دنیای معماری و طراحی ساختمانها پیداکند. کاربرد این تصاویر در خلق فضاهای تعلق پذیر تنها نمونهای از کاربرد هوش مصنوعی در فرایند طراحی معماری منعطف میباشد.
2. مبانی نظری
انعطاف پذیری
انعطاف پذیری؛ قابلیت خم شدن، تغییر پذیری، حساس بودن به اصلاح یا تغییر؛ ظرفیت داشتن برای سازگاری با مقاصد یا شرایط مختلف (سیدیان و رازانی،1399)؛ قابلیت ساختمان برای تغییر فیزیکی و تطابق با توجه به تغییر شرایط (جعفری و همکاران،1400) تفکر بالفعل در طراحی و چگونگی چیدمان فضا که میتوانند تغییراتی را در فضا به وجود بیاورد (چگنی و همکاران،1400) شامل هر سه مورد قابلیت الحاق، توسعة تغییر و چندکارگی (اسماعیلی و همکاران،1398) قابلیت جـا بـه جـایی احجـام و یـا اجزاء فرعی و همچنین چیدمان فضایی و پتانسیل توسـعه و تفکیک (غفوریان،1395) قابلیت تغییر، فضاهای چند عملکردی بدون نیاز به سازمان دهی مجدد و یا تغییرات کالبدی (غروی الخوانساری،1397) قابلیت تطبیق یک فضا با شرایط و نیازهای جدید در بازه های زمانی متفاوت بدون تغییر در مساحت (آقایی و عفوریان،1399)
مفهوم «انعطاف پذیری» در محدودههای متفاوت ســازمانی، انرژی، ســاختمانی، بلایای طبیعی و رایانه مطرح شــده اســت (Lazarević et al, 2018) دیدگاههای انعطاف پذیری به ســه دســته انعطاف پذیری مهندسی (توانایی بازگشت به حالت اولیه)، انعطاف پذیری محیطی (اصول تنوع، ســازگاری، همبستگی و تکامل متقابل) و انعطاف پذیری تکاملی (مورداستفاده در نظامهای اجتماعی_ اقتصادی) تقسیم میشوند (Abdul kareem & Elkadi, 2018). انعطاف پذیری، طراحی معماری را به سمتی سوق میدهد که به نیازهای اجرایی از قبیل نیازبه تقویت طراح –کاربر و هم چنین دگرگونی شیوه زندگی در طول زمان، تامین نیازهای عملکردی فضا با حداکثر کارایی، سودمندی مدیریتی و عملیاتی، صرفه جویی هزینههای ساخت در دراز مدت، صرفه جویی در وقت، تامین نیازهای عاطفی انسان و حل معضل محدودیت زیربنایی زمین عکس العمل نشان دهد ((Stouten,2006,272.
شکل 1: رویکردهای اعمال انعطاف پذیری در معماری (آصفی و همکاران،6،1400)
رویکردهای اعمال انعطاف پذیری در معماری از نگاه اجتماعی- فرهنگی
طراحی با هدف پاسخگویی به گرایشهای مختلف افراد از طریق طراحی الگوهای روانشناختی، محیطهای منعطفی را ایجاد میکند که نه تنها به عنوان ترتیبات مختلف فیزیکی برای فضاهای داخلی معتبر است، بلکه برای تنظیمهای بیرونی و رواشناختی فضا نیز ارزشمند محسوب میشود. به این ترتیب تابعیت از الگوی رفتاری خاص از طریق طراحی متناسب با نیازهای روحی کاربر وجود خواهد داشت. با تغییر ساختار خانواده در طول زمان، شرایط اجتماعی-فرهنگی خانوار نیز تغییر مییابد. به سبب چنین تغییر و تحولی، الگوهای رفتاری و شیوه زندگی افراد خانواده نیز متحول میشود. الگوهای رفتاری به سبب تغییر در الگوهای مکانی ناشی از تغییر سطح اجتماعی خانوار، نیازمند تغییر در محیط است. زیرا با تغییر شرایط اجتماعی خانوار، نحوه ارتباط با اطرافیان، نیازهای فضایی، ترکیب بندی فضایی، حضور افراد جدید در خانوار، نیازهای فضایی متناسب با آن و نوع تعاملات اجتماعی افراد در طی زمان تغییر خواهد کرد و به این ترتیب با تغییر در نظام خانواده، فضاهای سکونتی نیازمند تحول میشوند. ازدواج و جدایی مکانی فرزندان از خانواده از یک سو و امکان وابستگی و زندگی مشترک با سالمندان خانواده از سوی دیگر، از جمله دلایلی است که بنا را نیازمند انعطاف پذیری بیشتری میسازد (آصفی و همکاران،6،1400).
انعطاف پذیری از سوی گروه تحقیقاتی به سرپرستی جرمی تیل با مستند سازی 175 نمونه آثار انعطاف پذیر که عمدتا معاصر و تحلیل آنها در کتاب «مسکن انعطاف پذیر» شامل تحلیلهای اجتماعی، اقتصادی و ساختاری انعطاف پذیر صورت گرفته است. در این تحقیق راهکارهایی نظیر طراحی ناتمام، فضاهای مازاد، قابلیت توسعه، قابلیت ادغام و تفکیک، فضاهای چند عملکردی و مبلمان و عناصر متحرک در فضاهای ثابت معرفی گردیده و تاثیر آنها بر انعطاف پذیری مطالعه شده است. اوی فریدمن در کتاب «خانه قابل گسترش» به بررسی چگونگی طراحی فضای انسان ساخت بهینه شهری با صرفه اقتصادی و منطبق با شیوههای زندگی شهری امروز میپردازد.
مولفه های رویکرد انعطاف پذیری برای کاربر به دنبال پایداری اجتماعی- اقتصادی از طریق افزایش طول عمر فضای انسان ساخت و محیط متنوع و متغیر میباشد. رویکرد انعطاف پذیری، برای کاربران دارای شیوههای زندگی مختلف مناسب است و در طول زمان توجه به نیازهای در حال تغییر و توانایی پاسخ دادن به خواستههای کاربران، از همان آغاز وجود دارد. بنابراین رویکرد انعطاف پذیری تفکر بلند مدت در فرآیند طراحی معماری را مطرح میکند. (چگنی و همکاران،1400)
شکل 2: رویکردهای اعمال انعطاف پذیری در معماری از رویکرد اجتماعی فرهنگی (آصفی و همکاران، 1400: 6)
انعطاف پذیری و مسکن
همزمان با تغییر ساختار خانواده ممکن است سطح اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی خانواده نیز تغییر کند، که تغییر این عوامل رابطه مستقیمی با تغییر تدریجی الگوهای رفتاری و شیوه زندگی افراد خانواده دارد. تغییر سطح اجتماعی و فرهنگی خانواده میتواند در تغییر افرادی که خانواده با آنها معاشرت میکند، الگوهای رفتاری، نحوه ارتباط با اطرافیان، تعاملات اجتماعی، تربیت کودکان، نیازهای فضایی، ترکیب بندی فضایی و درجه مناسبات و ارتباطات افرادی با سطوح فرهنگی و اجتماعی مشابه در جامعه موثر باشد. به طوری کلی انعطاف پذیری داخلی به معنای حمایت از استفاده پویا از فضاست و این مفهوم با وجود تنوع در نیازهای کاربران اهمیت مییابد. به این ترتیب که به ساکنان این نامکان را میدهد که محل زندگی خود را بر حسب سلایق و نیازهایشان به یک طرح انعطاف پذیر تبدیل کنند. (آخوند و همکاران،1398) انعطاف پذیری محیطی رویکردی اســــت که طی آن، طراح به سبب نیــــاز مخاطب خود، به تغییر الگوی عملکــــردی پروژه مطابق با خواســــت مخاطب، آگاهانــــه و یا غیرآگاهانه و نیز ارائه طرحی منعطف با خواستههای متغیر، دست میزند. نــزد برخی این مفهوم به معنای توســعة ســاختمان از طریق الحاق بخشهایی بــه آن اســت و میتوان بــا تغییر فضاهــا، تغییرات عملکردی را در ســاختمان به وجود آورد. از دیدگاه عده ای نیز با ایجاد فضاهای چند عملکردی میتوان حداکثر استفاده را از فضا برد. در حقیقت انعطاف پذیری شامل هر سه مورد قابلیت الحاق، توسعة تغییر و چندکارگی است (فعلی و سلطان زاده،1395)
برنامه ریزی برای نیازهای ساکنین واحـدهای مسـکونی از اهداف اساسیای است که طراحان را ناگزیر بـه پـرداختن بـه کیفیات فضای مسکونی و قابلیتهای آن مینماید. در اصـل تغییرات چرخهای در خانواده به طور متناوب و در دورههای زمانی مختلف مشاهده میشود که در ارتباط با تغییر جمعیـت و نیز سبک زندگی قرار دارد. (شکل شماره یک) هر چند که در تغییـرات مربـوط به سبک زندگی چرخهی متناوبی را نمیتوان پیش بینی کرد اما تغییر جمعیت خانواده قابل تعریف و تکرار بوده و توجه بـه آن برای برنامه ریزان مسکن ضرورت دارد (غفوریان،1397) به نظر میرسد که طراحی یک خانه مسکونی که تنها پاسخگوی یک بازه زمانی محدود است، نمیتواند به نیازهای متنوع و متکثر خانواده از این نظر جواب دهد. پس با تغییر بعد خانوار، نیاز به تغییر و انطباق در طراحی مطرح میگردد. (غروی خوانساری،1397)
شکل 3. دیاگرام تغییر در الگوی خانواده (غروی خوانساری،1397)
گونههای انعطاف پذیری
درمقیاس های مختلف زندگی در فضای مسکن سنتی، گونههایی از انعطــاف- پـذیری قابـل تعریـف و تحلیـل اسـت. پنـا وپارشال در کتاب خود در زمینه برنامه یــزی معمــاری، انعطــاف-پـذیری را شـامل ویژگیهای چنـد عملکـردی معمـاری، تغییرپذیری در فضاهای داخلی و گسـترش پـذیری بیرونی آن دانستهاند و معتقدند کـه هرکـدام از ایـن مفـاهیم بـه تنهـایی نمیتوانند جایگزین مفهوم انعطـاف-پذیری شوند. در ایـــن تحقیـــق گونههای انعطافپــذیری تحــت عنــوان تنــوع پذیری (فضــای چنــد عملکــردی (، تطبیــق پــذیری) جابجایی فصــلی و روزانه (و تغییرپذیری) تفکیک و تجمیع (تعریف شدهاند. تنوع پذیری) فضای چند عملکردی (تنوع پذیری قابلیت فراهم آوردن استفادههای مختلف از فضا است. این گونه انعطاف پذیری با دو متغیر فضـا و زمـان سـروکار دارد. فضای واحد مسکونی میتواند بـرای چنـد عملکـرد بـه طــور همزمــان و بــرای عملکردهـای مختلـف در زمانهای مختلف استفاده شود.
شکل4. مؤلفههای موثر بر انعطاف پذیری
تعلق پذیری
از دیدگاه پدیدار شناسی حس تعلق به مکان باعث دلبستگی عمیق بین انسان و مکانی می شود که در آن قرار گرفته است. با گذشت زمان به دلیل ارتباط بیشتر فرد با مکان و تعامل بین آن ها این دلبستگی بیشتر و بیشتر می شود و فرد خود را جزیی از مکان می داند (Relph,1976). با نگاه از این رویکرد ، تجربه اصلی ترین رکن ادراک این مفاهیم و معنای یک مکان است. بنابراین احساس دلبستگی به مکان در پیوند عملکردی بین مردم و مکان هایی که به عنوان وابستگی به مکان توصیف می شوند. بنابراین تعداد دفعات بازدید از یک مکان و جاذبه های مکان در طول زمان منجر به افزایش و ارتقا حس تعلق یا دلبستگی بیشتر به مکان می شود.(Ujangaz& Zakariyab,2015). فرایند ادراک که به وسیله دریافت اطلاعات محیط از راه حواس آدمی و سپس تحلیل آن در ذهن اتفاق میافتد، پس از شناخت منجر به ایجاد حس در انسان شده که مهمترین احساس بین انسان و مکان را در بر میگیرد (سریری،1399) حس مکان و در درجه بالاتر آن، حس تعلق به مکان به عنوان مهمترین مؤلفه سازنده کیفیت کالبد ظهور پیدا کرده است (اجلی و همکاران،1401).
مکان از تاثیر سه شاخصه 1. رفتار؛2. مفاهیم؛3. ویژگیهای فیزیکی بر روی هم پدید میآید. بنابراین میتوان آن را تجربه عرصه درونی در برابر عرصه بیرونی اطلاق نمود. به طور کلی، مکان فضایی است که طی یک فرایند فردی و گروهی و فرهنگی معنادار میشود (Low & Altman,1992,168) و افراد بر اساس ارتباطات اجتماعی، تجربه های افکار و احساسات خود در بستر کالبدی فضا به فضا، مفهوم مکان میدهند. از طرف دیگر شکل گیری مکان، فرآیندی اجتماعی بوده و بر گرفته از ارتباطات اجتماعی و فعالیتهای داخل آن نیز میباشد (حیدری و همکاران،16:1393). در نتیجه وظیفه معمار، تبدیل جا به مکان و به فعالیت رساندن محیط بالقوه است. به عقیده رلف، یک مکان، زمانی که دارای سه ویژگی محدوده، کالبدی-فعالیت و معنا میباشد، فراتر از یک فضا به حساب میآید. رلف در این میان، معنا را جزو اصلی و صعب الوصول و لایفک میشمارد (ملکی و همکاران،101:1393). هم چنین کانتر، مکان را شامل قرارگاه کالبدی، فعالیت و اجزایی دیگر میداند. به عقیده او مکان قسمتی از فضای ساخته شده یا فضای طبیعی میباشد و به وجود آمدن کیفیت در مکان را در اثر ارتباط متقابل میان سه عامل انسان، مفاهیم و معانی و در نهایت ویژگیهای کالبدی میداند ((Canter,2016.
تعلق و عوامل کالبدی
هر انسانی تمایل دارد که نیازها و علایق خود را در درجه اول در منطقه مسکونی خود برآورده کند (رستمی و همکاران،1400) اگر کسی بتواند نیازها و خواستههای خود را در یک فضا برآورده کند، بنابراین این باعث میشود که او متمایل شود که به زندگی خود در آن منطقه ادامه دهد .(Mouratidis,2020;li & Yao,2018) وقتی فضا دارای ساختار قابل درک و هویتبخش باشد (مانند وجود نشانههای شهری، مسیرهای واضح و فضاهای قابل تمایز)، کاربران به آن حس آشنایی و وابستگی بیشتری پیدا میکنند. از طرفی وجود کاربریهای متنوع در یک فضا و و جود عوامل کالبدی آن، یکی از مهمترین بنیانهای ایجاد حس تعلق به مکان است. فضاهای شهری که مردم در آن زندگی، کار و تفریح میکنند، زمینهساز پیوندهای احساسی و خاطرهانگیز شده (Manzo & Perkins, 2006) حضور وجود فضاهایی کالبدی با کیفیت و قابلیت تعامل، موجب تقویت حس تعلق و هویت مکانی میشود (Lewicka, 2011). در زیر عوامل موثری که از نگاه کالبدی باعث ارتقای حس تعلق به مکان شده است، بیان شده است.
شکل 5. مولفههای موثر بر تعلق پذیری
3. روش تحقیق
روش تحقیق پژوهش مذکور از نظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی- تحلیلی است. در این تحقیق، از پرسش نامه و اسناد کتابخانهها به منزله ابزار گردآوری اطلاعات استفاده شده است. قسمت اول پرسش نامه شامل سوالات با هدف دستیابی به مسکن تعلق پذیر در مجموعههای مسکونی شهر تهران شامل: فرمی کالبدی (6 گویه)، عملکردی فعالیتی (4 گویه) و احساسی –ادراکی (7 گویه) میباشد و در قسمت دوم نیز با هدف دستیابی به مسکن انعطاف پذیر در مجموعههای مسکونی شهر تهران شامل: تنوع پذیری (5 گویه)، تطبیق پذیری (5 گویه) و تغییر پذیری (5 گویه) به صورت بسته و با استفاده از طیف لیکرت سنجیده شدند. جامعه آماری تحقیق خبرگان و متخصصین حیطه معماری را شامل شده و توجه به تعداد جامعه آماری، حجم نمونه 50 عددی براساس فرمول کوکران انتخاب گردید. روایی پرسشنامه صوری و محتوایی و به جهت سنجش پایایی آن از آلفای کرونباخ بهره گرفته شده است. همچنین از روش نمونه گیری تصادفی سیستماتیک (منظم) در این تحقیق استفاده گردیده است. با توجه به این که پژوهش حاضر به دنبال مشخص کردن شدت همبستگی بین متغیرهای مستقل و وابسته بوده است، بنابراین از روش رگرسیون به جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات با استفاده از نرم افزار SPSS استفاده شده است.
4. یافتههای تحقیق
پژوهش حاضر با هدف پیشبینی تعلقپذیری از طریق انعطافپذیری و مؤلفههای آن انجام شد. برای این منظور پرسشنامهها بر روی یک نمونه 50 نفری که 29 نفرشان خانم (%58) و 21 نفرشان آقا (%42) و 33 نفرشان متأهل (66%) و 17 نفرشان مجرد (%34) بودند، اجرا شد. انعطافپذیری دارای یک نمره کل و 3 زیرمؤلفه تنوعپذیری، تطبیقپذیری و تغییرپذیری است. تعلقپذیری نیز دارای یک نمره کل و 3 زیر مؤلفه فرمی/کالبدی، عملکردی/فعالیتی و احساسی/ادراکی است. اطلاعات توصیفی مربوط به تعلقپذیری و انعطافپذیری و زیر مؤلفههای هرکدام در جدول زیر گزارش شده است.
جدول 1: اطلاعات توصیفی متغیرهای پژوهش
متغیر | میانگین | انحراف استاندارد | چولگی | کشیدگی |
---|---|---|---|---|
تنوعپذیری | 66/35 | 25/5 | 14/0- | 14/0- |
تطبیقپذیری | 86/38 | 15/5 | 15/0- | 40/0- |
تغییرپذیری | 96/33 | 94/4 | 0001/0 | 13/0 |
انعطافپذیری | 48/108 | 66/11 | 01/0 | 69/0- |
فرمی/کالبدی | 24/46 | 33/7 | 35/0- | 14/0- |
عملکردی/فعالیتی | 34/28 | 76/4 | 50/0- | 36/1 |
احساسی/ادراکی | 12/52 | 37/10 | 74/0- | 38/0 |
تعلقپذیری | 70/126 | 18/19 | 39/0- | 07/0- |
در جدول بالا میانگین و انحراف استاندارد هریک از متغیرهای پژوهش که از طریق پرسشنامه اندازه گرفته شده گزارش شده است. علاوه بر آن شاخصهای کشیدگی و چولگی هریک از متغیرها نیز ارائه شده است. با توجه به اینکه شاخصهای کشیدگی و چولگی همه متغیرها در محدوده 2 و 2- قرار دارد؛ توزیع متغیرها نرمال است.
با توجه به اینکه هدف پیشبینی است و مقیاس اندازهگیری متغیرها فاصلهای، بهترین گزینه آزمون آماری، رگرسیون چندگانه است. اما قبل از انجام تحلیل رگرسیون، باید روابط بین هریک از متغیرهای ملاک با متغیرهای مستقل سنجیده شود. زیرا در صورت عدم وجود همبستگی انجام تحلیل رگرسیون بیمعنا است. ماتریس همبستگی بین متغیرهای مستقل و ملاک در جدول زیر ارائه شده است.
جدول 2: ماتریس همبستگی
متغیر | 1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
---|---|---|---|---|---|---|---|---|
1. تنوعپذیری | 1 |
|
|
|
|
|
|
|
2. تطبیقپذیری | *329/0 | 1 |
|
|
|
|
|
|
3. تغییرپذیری | **365/0 | **408/0 | 1 |
|
|
|
|
|
4. انعطافپذیری | **750/0 | **763/0 | **768/0 | 1 |
|
|
|
|
5. فرمی/کالبدی | **377/0 | **546/0 | **423/0 | **590/0 | 1 |
|
|
|
6. عملکردی/فعالیتی | 176/0 | **460/0 | *338/0 | **425/0 | **531/0 | 1 |
|
|
7. احساسی/ادراکی | 164/0 | **459/0 | **524/0 | **498/0 | **560/0 | **629/0 | 1 |
|
8. تعلقپذیری | 276/0 | **571/0 | **529/0 | **6/0 | **816/0 | **791/0 | **91/0 | 1 |
P<**01/0 P<*05/0
براساس اطلاعات ماتریس همبستگی همه روابط معنادار شده است (05/0P<) به جز رابطه بین تنوعپذیری با متغیرهای عملکردی/ فعالیتی، احساسی/ادراکی و تعلقپذیری که معنادار نشده است (05/0<P). با توجه به اینکه هدف پیشبینی تعلقپذیری از طریق انعطافپذیری و زیرمؤلفههای انعطافپذیری است، ابتدا با استفاده از یک مدل رگرسیون ساده پیشبینی تعلقپذیری از طریق انعطافپذیری بررسی شد و در مرحله بعدی با استفاده از رگرسیون چندگانه پیشبینی تعلقپذیری از طریق زیرمؤلفههای انعطافپذیری مورد بررسی قرار گرفت.
در تحلیل رگرسیون مربوط به پیشبینی تعلقپذیری از طریق انعطافپذیری یک متغیر پیشبین وجود دارد؛ بنابراین برای تحلیل رگرسیون حاضر تنها یک مدل پیشنهاد میشود. خلاصه مدل رگرسیونی در جدول زیر گزارش شده است.
جدول 3: خلاصه مدل رگرسیونی
مدل | r |
|
| خطای استاندارد همبستگی | ||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|
1 | 60/0 | 36/0 | 35/0 | 50/15 |
| مجموع مجذورات | درجه آزادی | میانگین مجذورات | F | سطح معناداری |
---|---|---|---|---|---|
رگرسیون | 01/6497 | 1 | 01/6497 | 03/27 | 0001/0 |
باقی مانده | 49/11537 | 48 | 36/240 |
|
|
کل | 50/18034 | 49 |
|
|
|
اطلاعات مندرج در جدول بالا نشان میدهد که بین دو متغیر تعلقپذیری و انعطافپذیری رابطه معناداری وجود دارد (05/0P< و 03/27F =)؛ بنابراین امکان تحلیل رگرسیون وجود دارد. در جدول زیر ضریب رگرسیونی و معناداری آن گزارش شده است.
جدول 5: ضرایب مدل رگرسیونی
متغیر پیش بین | ضرایب رگرسیون | t | سطح معناداری | |
B | Beta | |||
مقدار ثابت | 61/19 |
| 95/0 | 35/0 |
انعطافپذیری | 99/0 | 60/0 | 20/5 | 0001/0 |
با توجه به جدول بالا متغیر انعطافپذیری قادر به پیشبینی تعلقپذیری است (05/0P< و 20/5t =) و ضریب رگرسیونی آن برابر با 99/0 و ضریب رگرسیونی استاندارد شده برابر با 60/0 است. این معادله رگرسیونی را میتوان به صورت زیر نوشت.
(انعطافپذیری)99/0+ 61/19= تعلقپذیری
در این مرحله به بررسی پیشبینی تعلقپذیری از طریق زیرمؤلفههای انعطافپذیری با استفاده از رگرسیون چندگانه پرداخته شده است. لازم به ذکر است که از 3 مؤلفه تنوعپذیری، تطبیقپذیری و تغییرپذیری فقط دو مؤلفه تطبیقپذیری و تغییرپذیری وارد این معادله میشوند؛ دلیل حذف زیر مؤلفه تنوعپذیری عدم وجود همبستگی معنادار آن با متغیر تعلقپذیری است. دو متغیر مدنظر به روش گام به گام وارد مدل شدند. از آنجایی که هر دو مؤلفه تطبیقپذیری و تغییرپذیری اثر معناداری در پیشبینی تعلقپذیری داشتند، دو مدل در این تحلیل پیشنهاد گردید. در مدل اول تنها متغیر تطبیقپذیری وارد معادله شد و در مدل دوم متغیر تغییرپذیری نیز به معادله اضافه گردید. خلاصه مدل رگرسیونی در جدول زیر گزارش شده است.
مدل | r |
|
|
| سطح معناداری | |||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|
1 | 57/0 | 33/0 | 31/0 | 33/0 | 0001/0 | |||
2 | 66/0 | 43/0 | 41/0 | 10/0 | 005/0 |
مدل |
| مجموع مجذورات | درجه آزادی | میانگین مجذورات | F | سطح معناداری |
---|---|---|---|---|---|---|
مدل 1 | رگرسیون | 39/5871 | 1 | 39/5871 | 17/23 | 0001/0 |
باقی مانده | 11/12163 | 48 | 40/253 |
|
| |
کل | 50/18034 | 49 |
|
|
| |
مدل 2 | رگرسیون | 24/7763 | 2 | 62/3881 | 76/17 | 0001/0 |
باقی مانده | 26/10271 | 47 | 54/218 |
|
| |
کل | 50/18034 | 49 |
|
|
|
اطلاعات مندرج در جدول بالا نشان میدهد که بین هر دو متغیر تطبیقپذیری و تغییرپذیری با متغیر انعطافپذیری رابطه معنی داری وجود دارد (05/0P< و 76/17F =)؛ بنابراین امکان تحلیل رگرسیون وجود دارد. در جدول زیر ضرایب رگرسیونی و معناداری آن گزارش شده است.
جدول 8: ضرایب مدل رگرسیونی
مدل | متغیر پیش بین | ضرایب رگرسیون | t | سطح معناداری | آماره هم خطی | |||
B | Beta | تولرانس | VIF | |||||
مدل 1 |
| مقدار ثابت | 18/44 |
| 55/2 | 01/0 |
|
|
| تطبیقپذیری | 12/2 | 57/0 | 81/4 | 0001/0 | 1 | 1 | |
مدل 2 |
| مقدار ثابت | 29/18 |
| 99/0 | 32/0 |
|
|
| تطبیقپذیری | 58/1 | 43/0 | 53/3 | 001/0 | 83/0 | 20/1 | |
| تغییرپذیری | 38/1 | 35/0 | 94/2 | 005/0 | 83/0 | 20/1 |
قبل از بررسی مدلهای رگرسیونی باید آمارههای هم خطی چندگانه را بررسی نمود. در اینجا دو آماره معروف هم خطی چندگانه شامل تولرانس (مقاومت) و VIF1 مورد ملاحظه قرار گرفت. با توجه به اینکه میزان تولرانس بیشتر از 01/0 و میزان VIF کمتر از 10 است؛ میتوان ادعا کرد که بین متغیرهای مستقل هم خطی چندگانه وجود ندارد. بنابراین در این تحلیل مشکل هم خطی چندگانه وجود ندارد و اجرای رگرسیون بلامانع است.
ضرایب مدل رگرسیونی در مدل دوم که مدل نهایی پیشنهاد شده در این پژوهش است؛ نشان میدهد که 2 متغیر تطبیقپذیری و تغییرپذیری انعطافپذیری را بهطور معناداری پیشبینی کرده (05/0P<) و ضرایب رگرسیونی هر کدام به ترتیب برابر با 58/1 و 38/1 است. بنابراین مطابق با این مدل رگرسیونی، میتوان معادله رگرسیونی را بهصورت زیر تنظیم کرد.
(تغییرپذیری)38/1+ (تطبیقپذیری)58/1+ 29/18= تعلقپذیری
5. نتیجه گیری
نتایج این تحقیق نشان میدهد که انعطاف پذیری به عنوان یک عامل کنترل ویژگیهای کالبدی فضا باعث تطبیق میان ذهنیت هر کاربر و عینیت موجود فضا میشود و طی فرآیندی باعث ایجاد رضایتمندی و دلبستگی کاربر با محیط به عنوان قلمروی شخصی شده خویش میگردد. این رضایت و دلبستگی اگر استمرار یابد، موجب ایجاد حس مکان و تعلق به مکان در کاربران خواهد شد. براساس اطلاعات ماتریس همبستگی همه روابط ما بین مولفه های انعطاف پذیری و تعلق پذیری معنادار شده است به جز رابطه بین تنوع پذیری با متغیرهای عملکردی/ فعالیتی، احساسی/ ادراکی و تعلق پذیری که معنادار نشده است. نتایج به دست آمده نشان داد میانگین پاسخگویی به مولفه های احساسی/ ادراکی تعلق پذیری با مقدار 52.12 بالاترین امتیاز را دارد. پس از مولفه های احساسی/ ادراکی، با اختلاف اندکی، این میانگین در مولفه های فرمی/ کالبدی 46.24 به دست آمده است که نشان دهنده اهمیت این دو مولفه است؛ اما این مقدار در مولفه های عملکردی/فعالیتی تعلق پذیری و و مولفه های تغییرپذیری در انعطاف پذیری به ترتیب برابر با 28.34 و 33.96 حاصل شده است که نشان از کم اهمیت بودن این مولفه ها در تاثیر پذیری انعطاف پذیری بر تعلق پذیری میباشد.
پیشنهادات
با مقایسه اثر گذاری مابین مولفه های انعطاف پذیری و تعلق پذیری و میزان اثر گذاری این مولفه ها بر تامین نیازهای روانشناختی در فرآیند پویای طراحی مجتمعهای مسکونی در این تحقیق که حاکی از اهمیت و برتری مولفه های عملکردی / فعالیتی و فرمی / کالبدی نسبت به سایر عوامل، میباشد، پیشنهاد میگردد که:
1- در زمینه مرتبط با اولویت اثرگذاری مولفه ی احساسی/ ادراکی تعلق پذیری بر انعطاف پذیری منتج از این تحقیق و با توجه به رشد فناوریهای بسیار پیشرفته در صنعت ساختمان؛ محققان قادر خواهند بود که با پرداختن به موضوع ارتباط مابین انعطاف پذیری و روشهای اعمال آن با مواد و مصالح هوشمند، در زمینه بهبود امکان ادراک و تصور مکان و بهبود یکنواختی و کسالت باری فضا، گامهای بسیار مهمی برداشته که در بهبود وضعیت سرزندگی، نشاط، آرامش و آسایش معماری آینده موثر واقع خواهد شد.
2- هم چنین در زمینه اولویت مرتبط با مولفه های فرمی / کالبدی پژوهشگران میتوانند با پژوهش در ارتباط با وجود جزییات بیشتر، نقاط تاکیدی و عطف مضاعف، تنوع عوامل تشکیل دهنده، کنتراست و تباین در رنگ و نور و یا در فرمها و وجود لبهها گوناگون و ...عوامل لازم را برای انطباق دادن توجه بصری گسترده با فضاهای انعطاف پذیر کشف کنند که در نهایت این امر باعث غنای بینایی و در نتیجه مطلوبیت فضایی میشود و گامی کوچک و لیکن ارزشمند در جهت ایجاد معماری متناسب با نیازهای در حال تغییر کاربران، معماری پویا، متحرک و منعطف در راستای هماهنگی و سازگاری کاربر برداشته خواهد شد و بدین ترتیب راهگشای مطالعات آتی در این زمینه گردند.
منابع
- آصفی، مازیار، فرخی، شهین و وفامهر، محسن. (1400). انعطاف پذیری در معماری، نشر دانشگاه هنر تبریز، تبریز
- اجلی، زهرا، ترابی، زهره و ثبوتی، هومن. (1401). واکاوی تأثیر حس تعلق به مکان در مدارس استثنایی. فصلنامه كودكان استثنايي. ۲۲ (۴) :۱۰۳-116
- آقائی، سپیده، غفوریان، میترا و آخوند، نفیسه. (1400). ارزیابی میزان توسعه و تفکیک در انعطاف پذیری فضای داخلی مسکن آپارتمانی و واحدهای مسکونی مجاور مورد پژوهش: منطقۀ 2 تهران. صفه، 31(1)، 33-51.
- اسماعیلی، اعظم، شاهچراغی، آزاده و حبیب، فرح. (1398). واکاوی تاثیر معماری داخلی انعطاف پذیر بر تعیینن فضای شخصی دانش آموزان در مدرسه، فصل نامه نوآوریهای آموزشی،70(18)،147-161
- پردل، علی و ضیا بخش، ندا. (1401). کاربرد هوش مصنوعی در ایده پردازی فرمی فضای معماری تعلق پذیر با رویکرد روانشناسی محیط (نمونه موردی: مرکز شهر آیندهی ایرانی- اسلامی) فصل نامه علمی- تخصصی معمار شهر،1(4) ،38-52
- پورطاهری، مهدی، عبودی، ادریس، رکن الدین افتخـاری، عبدالرضــا و مشــکینی، ابولفضــل. (1394). ارزیــابی طراحــی روستاهای پیرامون شهری براساس معیارهای ایرانـی اسـلامی نمونه موردی: استان کردستان. مدیریت شهری،38، 7-18
- حیدری، علی اکبر، مطلبی، قاسم و نکویی مهر، فاطمه. (1393). بررسی نحوه ارتباط میان دو مفهوم حس مکان و دلبستگی به مکان در خوابگاه دانشجویان. نشریه هنرهای زیبا: معماری و شهرسازی، 19(1)، 15-22
-حیدری، علی اکبر، مطلبی، قاسم و نگین تاجی، فروغ. (1393). تحلیل بعد کالبدی حس تعلق به مکان در خانههای سنتی و مجتمعهای مسکونی امروزی. نشریه هنرهای زیبا: معماری و شهرسازی، 19(3)، 75-86.
- جعفری، محمد حسین، علی بورونی، پریسا و کامران کسمایی، حدیثه. (1400). اصول طراحی داخلی ساختمانهای مسکونی در چهارچوب پارادایم انعطاف پذیری، معماری شناسی،18(3)، 1-9
- چگنی، فرهاد، دیده بان، محمد و حصاری، پدرام. (1399). تببین مدل فرآیند علی مولفه ها و استراتژیهای انعطاف پذیری، دو فصلنامه اندیشه معماری، 4(8)، 55-68.
- راپاپورت، آیماس. (1384). معنی محیط ساخته شده رویکردی در ارتباط غیر کلامی. ترجمه: حبیب، فرح. تهران: انتشارات پردازش و برنامه ریزی شهری
- رستمی، روح الله، موسوی، سید یعقوب، قدیمی، بهرام و میرزایی، خلیل. (1400). تبیین عوامل مؤثر بر میزان زیست پذیری شهری مطالعه موردی: شهر ایلام. مجله شهر پایدار, 4(2), 107-124.
- رحمانی، محمد و آدینه لو، میثم. (1401). مقایسه تطبیقی حس مکان در شهرهای جدید تهران (نمونه موردی: شهرهای جدید پردیس، پرند و اندیشه)، فصلنامه علمی-پژوهشی آمایش محیط، 15(58) ،103-118
- زینالی عظیم، علی و کرمی، اسلام. (1402). ارزیابی یکپارچه دلبستگی و تعلق ساکنان شهر از مولفه های عملکردی زیست پذیری شهری و روابط اجتماعی همسایگان (مطالعه موردی: منطقه 8 تبریز)، پژوهشهای دانش زمین، 14(55)، 187-155
- زین العابدین زاده، سمیه، عزت پناه، بختیار و حسین زاده دلیر، کریم. (1402). ارزیابی مولفه های موثر بر حس تعلق مکانی با رویکرد شهر شاد مطالعه موردی: کلان شهر ارومیه، مجله شهر پایدار،6 (2)،37-21
- سریری، عاطفه، افضلیان، خسرو، شیبانی، مهدی و سروری، هادی. (1399). تبیین جایگاه کالبد در ادراک حس مکان با تأکید بر نظریات پدیدارشناسان نمونه موردی: پیادهراه لاله مشهد. باغ نظر، 17(87)، 71-86.
- سیدیان، سیدعلی و رازانی، فرناز. (1399). تبیین مولفه های تاثیرگذار انعطاف پذیری بر پویایی فضای داخلی (نمونه موردی: دیوار متحرک در برج-باغ مسکونی)، معماری شناسی، 3(17)،
- سرگزی، آزاده و پژوهان فر، مهدیه. (1398). نقش عوامل کالبدی مجتمعهای مسکونی بر افزایش تعلق به مکان (نمونه موردی مجتمعهای مسکونی شاه بلوط و پردیسان گرکان) ف نشریه علمی- پزوهشی برنامه ریزی توسعه کالبدی، سال چهارم، شماره 3 (سری جدید) پیاپی 15، 146-135
- شاهچراغی، آزاده و بندرآباد، علیرضا. (1396). محاط در محیط، انتشارات جهاد دانشگاهی تهران: چاپ سوم. تهران
- غروی الخوانساری، مریم (1397) راهکارهایی برای انعطاف پذیری مسکن معاصر با توجه به تغییرات الگوی خانواده در طی زمان، فصلنامه علمی پژوهشی معماری و شهرسازی، سال بیست و هشتم، شماره 82
- غفوریان، میترا. (1397). شناسایی گونه های انعطاف پذیری در طراحی مسکن آپارتمانی ایران. معماری و شهرسازی ایران
- فعلی، شیما و سلطان زاده حسین. (1395). کاربست مفهوم انعطاف پذیری در مدارس دوره اسلامی (مطالعه موردی: مدارس شهر قزوین) مطالعات شهر ایرانی اسلامی،7(25)،28-17
- فلاحت، محمدصادق، کمالی، لیلا و شهیدی، صمد. (1396). نقش مفهوم حس مکان در ارتقای کیفیت حفاظت معماری. باغ نظر، 14(46)، 15-22.
- مستغنی، علیرضا و اعتمادی، شهرزاد. (1395). چگونگی شکل گیری حس مکان در کودکان. معماری و شهرسازی آرمان شهر، -(17)، 103-113.
- مهرابیان، ساهره، صفری، حسین و سهیلی، جمال الدین. (1398). تدوین شاخصههای کالبدی موثر بر ارتقای حس تعلق دانش آموزان در پلان مدراس ابتدایی (نمونه موردی: مدارس ابتدایی شرق گیلان)، دو فصل نامه اندیشه معماری، نشریه علمی، 3(5)، 155-170
- مستوفی نیا، ندا. (1399). طراحی مسکن خودکفا با توجه با رویکرد انعطاف پذیری و تاکید بر توسعه پذیری، دانشگاه علم صنعت، تهران.
- مطلبی، قاسم. (1397). روانشناسی محیط، دانشی نو در خدمت معماری و طراحی شهری. مجله هنرهای زیبا، 70،
- میرزا محمدی، احمد، باقرزاده کثیری، شهره و زینالی عظیم، علی. (1398). تحلیل طراحی و معماری مجتمع مسکونی پایدار با تاکید بر روانشناسی محیطی از بعد حس تعلق به مکان (مطالعه موردی: برجهای آسمان تبریز) دو فصلنامه اندیشه معماری, نشریه علمی، 4(8)، 105-119
- میرغلامی، مرتضی و آیشم، معصومه. (1395). ارائه مدل ارزیابی حس مکان براساس مولفه های کالبدی, ادراکی, عملکردی و اجتماعی, نمونه موردی: خیابان امام ارومیه. مطالعات شهری، 5(19)، 69-80.
- ملکی، محمدرضا، پارسا، سپیده، وثیق، بهزاد، و مرادی، ابراهیم. (1393). بررسی حس تعلق به مکان با توجه به تفاوت های جنسیتی (مطالعه موردی: شهر ایلام). مسکن و محیط روستا، 33(148)، 99-108.
- Abdul Kareem, M., & Elkadi, H. (2018). From engineering to evolutionary: An overarching approach in identifying the resilience of urban design to flood. International Journal of Disaster Risk Reduction, 28, 176–190.
- Banerjee, P., & Goel, M. (2023). Flexible architecture: Rethinking the indoor built environment. Urbanism. Arhitectură. Construcţii, 14(2).
- Bricker, K. S., & Kerstetter, D. L. (2000). Level of specialization and place attachment: An exploratory study of whitewater recreationists. Leisure Sciences, 22(4), 233–257.
- Canter, D. (2016). The psychology of place. London: Architectural Press.
- De Simone, Z., Zheng, T., Xu, T., & Kalantari, S. (2023). FlexiArch: A computational tool to assess the longevity of buildings through flexibility. Journal of Building Engineering, 78.
- Diker, M., & Akbulut, T. M. (2021). Reviewing flexibility in housing with free sorting method. Megaron, 16, 183–196.
- Eisenhauer, B. W., Krannich, R. S., & Blahna, D. J. (2000). Attachments to special places on public lands. Society & Natural Resources, 13(5), 421–441.
- Erwine, B. (2016). Creating sensory space: The architecture of the invisible. New York.
- Fried, M., & Gleicher, P. (1961). Some sources of residential satisfaction in an urban slum. Journal of the American Institute of Planners, 27(4), 305–315.
- Handal, P. J., Morrissy, E., & Barling, P. W. (1981). Development of perceived and preferred measures of residential environment. Journal of Community Psychology, 9(2), 118–124.
- Hassam ur Rehman, & Hasan, A. (2023). Energy flexibility and resilience in cold climates: A techno-economic analysis. Energies, 16(14), 1–30.
- Lacerda Lopes, C. N., Neuenfeldt Junior, A. L., & Dorneles, V. G. (2023). Understanding housing design through adaptability assessment. Architectural Engineering and Design Management, 19.
- Lazarević, E. V., Keković, Z., & Antonić, B. (2018). Principles of resilient urban design in Serbia. Energy and Buildings, 158, 1130–1138.
- Lewicka, M. (2011). Place attachment: How far have we come? Journal of Environmental Psychology, 31(3), 207–230.
- Li, W. Y., & Yao, C. C. (2018). Viability in the capital region of Taiwan. Journal of Asian Architecture and Building Engineering, 12, 293–300.
- Low, S. M., & Altman, I. (1992). Place attachment: A conceptual inquiry. In Relph, E. (1976). Place and Placelessness. London: Pion.
- Manzo, L. C., & Perkins, D. D. (2006). Place attachment and community planning. Journal of Planning Literature, 20(4), 335–350.
- Mouratidis, K. (2020). Commute and housing satisfaction as predictors of well-being. Travel Behaviour and Society, 21, 265–278.
- Relph, E. (1976). Place and placelessness. London: Pion.
- Ritter De Parisn, S., & Lopes, C. N. (2017). Housing flexibility problem: Limitations and solutions. Frontiers of Architectural Research, 7, 80–91.
- Stedman, R. C. (2003). Is it really just a social construction? Society & Natural Resources, 16(8), 671–685.
- Ujang, N. (2008). Place attachment, familiarity and urban identity. University Putra Malaysia.
- Ujang, N., & Zakariya, K. (2015). Place attachment and value of place in users’ life. Procedia – Social and Behavioral Sciences, 168, 373–380.
- Waxman, L. (2004). More than coffee: An examination of people, place, and community with implications for design. Florida State University.
- Zeković, S., Maraš, I., & Krklješ, M. (2023). Exploring adaptability and flexibility in housing architecture. Architecture and Civil Engineering, 21(3), 415–429.
| * Corresponding author. E-mail address: Kameli@iau.ac.ir
|
[1] - Variance Inflation Factor