Investigating the effect of entrepreneurial orientation through the mediating variable of digitalization strategy on disruptive innovation in Bouzarjomehr Company
Subject Areas :Mohammad Mehdi Nazer Fasihi 1 , Mojtaba Kazemi Rahbar 2
1 -
2 -
Keywords: entrepreneurial orientation, digitalization strategy, disruptive innovation, digitalization,
Abstract :
The present study aimed to investigate the effect of entrepreneurial orientation on disruptive innovation with the mediating role of digitalization strategy in Bouzarjomehr Company. This study is applied in terms of purpose and descriptive-correlational in terms of method. The statistical population consisted of 201 managers and employees of Bouzarjomehr Company in 1403, of which 132 people were selected using the Cochran formula using simple random sampling. Standard questionnaires on entrepreneurial orientation (Jeffrey et al., 2002), digitalization strategy (Yoko et al., 2019), and disruptive innovation (Lin et al., 2015) were used to collect data. The validity of the research instrument was examined and confirmed using content and convergent validity. Also, the reliability of the questionnaires was confirmed by calculating Cronbach's alpha and composite reliability (CR). The data were analyzed using the structural equation method and Smart PLS 3 software. The results showed that entrepreneurial orientation has a positive and significant effect on disruptive innovation. Also, digitalization strategy as a mediating variable strengthens this relationship. The findings of the sub-hypotheses also showed that entrepreneurial orientation has a significant effect on digitalization strategy and digitalization strategy also affects disruptive innovation. Therefore, the development of digital strategies can play an important role in increasing disruptive innovation.
1. فیض، داود، شعبانی، محمد. (1399). بررسی تاثیر گرایش کارآفرینانه بر توان صادراتی شرکتهای کوچک و متوسط با میانجیگری قابلیت یادگیری سازمانی و عملکرد نوآوری. نشریه علمی راهبردهای بازرگانی، 15(12)، 93-108.
2. موسوی، سیده المیرا، رجوعی، غیور باغبانی، سید مرتضی. (1398). تأثیر گرایش کارآفرینی و یادگیری و خودکارآمدی کارآفرینانه بر عملکرد کسب و کار: مطالعه موردی. فصلنامه مدیریت سلامت، 22(4)، 72-85.
3. Anderson, A. R., Dodd, S. D., & Jack, S. L. (2012). Entrepreneurship as connecting: some implications for theorising and practice. Management Decision.
4. Becker, W., Schmid, O., 2020. The right digitalization strategy for your business: an empirical analysis of the design and implementation of digital strategies in SMEs and LSEs. Bus. Res. 13, 985–1005. https://doi.org/10.1007/s40685-020-00124-y
5. Bosma, N., & Levie, J. (2010). Global entrepreneurship monitor: 2009 global report.
6. De Oliveira, R.T., Indulska, M., Steen, J., Verreynne, M.L., 2020. Towards a framework for innovation in retailing through social media. J. Retail. Consum. Serv. 54, 101772 https://doi.org/10.1016/j.jretconser.2019.01.017
7. Engelen, A., Kube, H., Schmidt, S., & Flatten, T. C. (2014). Entrepreneurial orientation in turbulent environments: The moderating role of absorptive capacity. Research Policy, 43(8), 1353-1369.
8. Fellnhofer, K., 2019. The complementary effect of firms’ and team leaders’ entrepreneurial orientation on innovation success and performance. Int. J. Innov. Manag. 23(5), Article e1950043 https://doi.org/10.1142/S1363919619500439.
9. McDonald, M. P. (2023). Digitalization strategy does not equal IT strategy. Harvard Business Review (November). Retrieved from https://hbr.org/2012/11/digital-str ategy-does-not-equa (accessed 28 February 2023).
10. Meirun, T., Makhloufi, L., & Ghozali Hassan, M. (2020). Environmental Outcomes of Green Entrepreneurship Harmonization. Sustainability, 12(24), 10615.
11. O’Reilly, C., Binns, A.J., 2019. The three stages of disruptive innovation: idea generation, incubation, and scaling. Calif. Manag. Rev. 61 (3), 49–71. https://doi.org/10.1177/ 0008125619841878
12. Ritala, P., Baiyere, A., Hughes, M., Kraus, S., 2021. Digital strategy implementation: the role of individual entrepreneurial orientation and relational capital. Technol. Forecast. Soc. Chang. 171, 120961 https://doi.org/10.1016/j. techfore.2021.120961
13. Sabri, Hala. (2022). Making sense of Knowledge Management (KM), Information Technology (IT) and Artificial Intelligence (AI): an Integrative Approach. International Journal of Information Management, 30(3), 220–230
14. Sadiq, F., Hussain, T., Naseem, A., Mirza, M.Z., Syed, A.A., 2022. The pursuit of disruptive innovations by middle managers: effects of the firm’s customer orientation and mastery achievement goals. Rev. Manag. Sci. 16, 551–581. https:// doi.org/10.1007/s11846-021-00456-x.
15. Sascha Kraus,(2023), Digital entrepreneurship: The role of entrepreneurial orientation and digitalization for disruptive innovation, Faculty of Economics and Management, Free University of Bozen-Bolzano, Piazza Universita 1, 39100 Bolzano, Italy
16. Sheng, M. L., & Chien, I. (2016). Rethinking organizational learning orientation on radical and incremental innovation in high-tech firms. Journal of Business Research, 69(6), 2302-2308.
17. Suarez, F., Lanzolla, G., 2023. The half-truth of first-mover advantage. In: Harvard Business Review (April), Retrieved from. https://hbr.org/2005/04/the-half-truth-offirst-mover-advantage. (Accessed 28 February 2023(
فصلنامه تحقیقات و نظریههای نوین مدیریت دولتی
دوره 3، شماره 1، بهار 1403، مقاله پژوهشی، صفحات 111-94
بررسی تاثیر گرایش به کارآفرینی از طریق متغیر میانجی استراتژی دیجیتالی شدن بر نوآوری مخرب در شرکت بوذرجمهر
محمد مهدی ناظر فصیحی1 ، مجتبی کاظمی رهبر 2*
1دانشجوی مدیریت بازرگانی، گروه مدیریت بازرگانی، واحدتهران مرکزی،دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران
2استادیار، گروه مدیریت دولتی، واحدتهران مرکزی،دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران
چکیده:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر گرایش به کارآفرینی بر نوآوری مخرب با نقش میانجی استراتژی دیجیتالی شدن در شرکت بوذرجمهر انجام شده است. این تحقیق از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش، توصیفی-همبستگی است. جامعه آماری شامل 201 نفر از مدیران و کارکنان شرکت بوذرجمهر در سال 1403 بود که با استفاده از فرمول کوکران، 132 نفر به روش نمونهگیری تصادفی ساده انتخاب شدند. برای گردآوری دادهها از پرسشنامههای استاندارد گرایش به کارآفرینی (جفری و همکاران، 2002)، استراتژی دیجیتالی شدن (یوکو و همکاران، 2019) و نوآوری مخرب (لین و همکاران، 2015) استفاده شد. روایی ابزار پژوهش با استفاده از روایی محتوا و همگرا بررسی و تأیید شد. همچنین، پایایی پرسشنامهها از طریق محاسبه آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی (CR) مورد تأیید قرار گرفت. دادهها با روش معادلات ساختاری و نرمافزار Smart PLS 3 تحلیل شدند. نتایج نشان داد که گرایش به کارآفرینی تأثیر مثبت و معناداری بر نوآوری مخرب دارد. همچنین، استراتژی دیجیتالی شدن بهعنوان متغیر میانجی، این رابطه را تقویت میکند. یافتههای فرضیههای فرعی نیز نشان داد که گرایش به کارآفرینی تأثیر معناداری بر استراتژی دیجیتالی شدن دارد و استراتژی دیجیتالی شدن نیز بر نوآوری مخرب اثرگذار است. یافتههای این پژوهش نشان میدهد که تقویت گرایش به کارآفرینی و بهرهگیری از استراتژیهای دیجیتالی، میتواند زمینهساز نوآوریهای مخرب و موفقیت پایدار سازمانها در بازار رقابتی باشد.
واژگان کلیدی: گرایش به کارآفرینی، استراتژی دیجیتالی شدن، نوآوری مخرب، مدل معادلات ساختاری
1-مقدمه
گرایش کارآفرینی راهبردی برای توسعه اقتصادی محسوب میشود و سازمانها این استراتژی را در پاسخ به سه نیازی که بر آنها تحمیل گردیده است، بکار میگیرند که عبارتند از: افزایش سریع رقبای جدید، ایجاد حس بی اعتمادی نسبت به شیوههای مدیریت سنتی وخروج بهترین نیروهای کار از سازمانها و اقدام آنان برای کارآفرینی مستقل محسوب میشود. در واقع ساختاری در سطح شرکت است که به دنبال جذب و بهره برداری فعالانه از هر فرصتی است که به وجود آمده است (فیض و شعبانی، 1399). بنابراین، یک ساختار روانشناختی است که منعکس کننده قصد مدیریت ارشد نسبت به فرصت های کارآفرینی در پرتو ریسک ها و عدم اطمینان موجود است. گرایش کارآفرینی مدیریت ارشد بر گرایش و انتخاب های استراتژیک در ایجاد فرهنگ سازمانی و شیوه های مرتبط با فرآیند یادگیری و کشف فرصت های جدید تأثیر می گذارد (انگلن3 و همکاران، 2014). برخلاف نوآوریهای پایدار، که محصولات خوب را بهتر میکنند، نوآوریهای مخرب اغلب در ابتدا توسعه نیافته به نظر میرسند و بر یک مدل تجاری کمهزینه و کم سود متکی هستند. با این حال، آنها سادگی، راحتی و مقرون به صرفه بودن را معرفی می کنند که بخش های جدیدی از مشتریان را باز می کند. در عصر مدرنیزاسیون و جهانی شدن، نوآوری و ایده های خلاقانه نقشی اساسی در موفقیت کسب و کار دارند. در واقع، تصمیم گیری استراتژیک که شرکت ها را تشویق می کند تا یک پروژه کارآفرینی را آغاز کنند، یک محرک اساسی است که منجر به افزایش قابلیت های نوآوریهای مخرب می شود (میرون4 و همکاران، 2020).
نوآوری مخرب اصطلاحی در مدیریت کسبوکار است و به نوعی نوآوری اشاره دارد که بازار و شبکه ارزش جدیدی را ایجاد کرده و درنهایت در شرایط قبلی اختلال ایجاد میکند و به این صورت موازنه شرکتها در بازار را تغییر میدهد. این اصطلاح بهعنوان تأثیرگذارترین ایده کسبوکار در قرن بیست و یکم شناخته شده است(بکر5،2020). نوآوریهای مخرب تمایل به تولید کالاهای جدید و شناختهنشده و کارآفرینی در حوزه همین نوع محصولات را دارند. با توجه به لزوم ایجاد زمینه نوآوری های مخرب در فرایند کارآفرینی در شرکت ها، استراتژی هایی جهت افزایش تاثیر این نوع از نوآوری در سازمان لازم است تدارک دیده شود که از آن جمله می توان به کاربرد استراتژی دیجیتالی شدن در جهت افزایش دامنه شناخت تولیدات نوآرانه اشاره داشت(آندرسون6،2012). مفهوم اجرای فرایند كارآفريني تمرکز بر نوآوري های مخرب و توسعة ایده ها در راستاي فهم نیازهاي بازار است و می تواند مزیت رقابتی قابل توجهی براي شرکت ایجاد کند تا فعالان دنبال گزینه هاي نوآورانه براي مشتریان خود باشد. مدل نوآوری مخرب نشان میدهد که با تغییر زمان و تغییر سلیقه مشتریان، نیازها و خواستههای آنها نیز در طول زمان افزایش مییابد که شرکتها را وادار میکند تا به چیزی راهگشا و از نظر ایدهپردازی جدید دست یابند و این مستلزم تغییر در مسیر پیشرفتهای تکنولوژیکی است(صادیق7،2022).
از طرفی قابل توجه ترین تحول اجتماعی-فنی که در زمینه گرایش به کارآفرینی به عنوان عامل تسهیل کننده شرایط را تحت تاثیر قرار می دهد بدون شک دیجیتالی شدن است. این بدان معناست که شرکتها باید بر چالش یکپارچهسازی دیجیتالیسازی و ترویج تحول دیجیتال از طریق یک استراتژی دیجیتالیسازی تسلط داشته باشند. در نتیجه، شرکتها باید آگاهانه جهتگیری استراتژیک خود را بررسی کنند و در عین حال از یک استراتژی دیجیتالیسازی مناسب با این جهتگیری اطمینان حاصل کنند. با این حال، مفهوم استراتژی دیجیتالی شدن یک موضوع تحقیقاتی بسیار جاری و با اهمیت است(سوارز8،2023).
از ويژگيهاي قرن حاضر، توسعه اعجاب آور استراتژیهای دیجیتال و بكارگيري آن جهت افزايش سرعت و كيفيت در ارائه خدمات ميباشد ضمن این که بخش خدمات در حدود 20 درصد کل تجارت جهانی را تشکیل می دهد و در طی15 سال گذشته، مانند تجارت کالا از رشد سریع 5/8 درصدی برخوردار بوده است. براساس تعاریف گفته شده می توان استراتژیهای دیجیتال را در پنج گروه فناوری های دریافت اطلاعات شامل انواع حسگرها، صفحه کلید و ماوس و....، فناوری های انتقال اطلاعات شامل ماهواره ها، شبکه های زیر ساخت مخابرات و ارتباطات و ... فناوری های پردازش اطلاعات شامل انواع رایانه ها بزرگ و کوچک و ریزپردازنده ها نهفته در وسایل مصرفی، فناوری های ثبت و نگهداری اطلاعات شامل انواع حافظه ها و فناوری های نمایش اطلاعات شامل انواع نمایشگرها و چاپگرها و... رده بندی نمود.پژوهش هاي متعدد نشان مي دهند به كارگيري استراتژی دیجیتالی شدن ابزاري مفيد براي توانمند كردن کسب و کارها در پاسخگويي مؤثر به مشتريان و در نهايت بهبود عملكرد سازمان است (سوشا9،2023).
بر اساس آنچه مطرح شد، دیجیتالی شدن به طور فزاینده ای به یک عامل تأثیرگذار کلیدی برای اقدامات کارآفرینانه تبدیل می شود و وجود استراتژی دیجیتالی شدن به طور فزاینده ای به یک عامل تعیین کننده برای موفقیت یک شرکت تبدیل می شود. به عنوان مثال، دنیای دیجیتال صنعت مالی اخیراً بررسی کرده است که چگونه استراتژیها همراه با گرایش کارآفرینی میتوانند به عملکرد بالایی دست یابند(فلهنر10،2019).
از ابزار های مهم دیجیتالی شدن توجه همه جانبه نسبت به نوآوری است. در این میان یک اصلاح جدید در مباحث پژوهشی در زمینه کاربست نوآوری مطرح شده و آن نوآوری مخرب است. نوآوری مخرب را می توان به عنوان نوآوری که معیارهای عملکرد یا انتظارات مصرف کننده از یک بازار را با ارائه عملکرد کاملاً جدید، استانداردهای فنی ناپیوسته یا اشکال جدید مالکیت تغییر می دهد" تعریف کرد. در دهه گذشته، این مفهوم به طور فزاینده ای بر ادبیات دانشگاهی و تفکر مدیریت تأثیر گذاشته است(صادیق11،2022).
لذا این نوع از شرکتها با تمرکز بر بخشهایی از بازار که به دلیل سودآوری کمتر توسط دیگر رقبا نادیده گرفتهشده است؛ رشد میکنند. همانطور که کسبوکار بزرگتر به بهبود محصولات و خدمات برای مشتریانی که خواستار آن هستند تمرکز میکند، کسب و کار کوچک هم با بهرهگیری از بازاری جدید -که هنوز کسی متوجه آن نشده است- فعالیت خود را شروع میکند(دی اولیورا12،2020).طبق نظر کریستنسن13، (2022)، نوآوری مخرب را می توان به طور تقریبی به دو دسته اختلال در بازار پایین و جدید تقسیم کرد، و فرآیندی است که ابتدا در یک بازار خاص آغاز می شود و اختلال ارزان قیمت جایگزینی کم هزینه و با کیفیت برای محصولات یا خدمات موجود ارائه می کند، اما پیشرفت عملکرد بیشتری را ارائه نمی دهد.با گذشت زمان، نوآوری مخرب توسط مشتریان جریان اصلی که در ابتدا نوآوری را رد کردند، مورد تقاضا قرار گرفت.بنابراین، برخی از محققان موافق هستند که نوآوری های مخرب، بازارهای جدید و کارکردهای جدید را توسعه می دهند، که به نوبه خود صنایع موجود را مختل می کند(مکدونالد14،2023).
کسبوکارهایی با ایدههای مخرب؛ به شکل مستقل و تهاجمی رشد میکنند، درنهایت میتوانند مشتریان را به آهستگی از سایر شرکت ها بربایند. بر اساس آنچه مطرح شد، از ابزار های مهم کاربرد نوآوری مخرب، دیجیتالی شدن است. دیجیتالی شدن به طور فزاینده ای به یک عامل تأثیرگذار کلیدی برای اقدامات کارآفرینانه تبدیل می شود و وجود استراتژی دیجیتالی شدن به طور فزاینده ای به یک عامل تعیین کننده برای موفقیت یک شرکت تبدیل می شود. به عنوان مثال، دنیای دیجیتال صنعت مالی اخیراً بررسی کرده است که چگونه استراتژیها همراه با گرایش کارآفرینی میتوانند به عملکرد بالایی دست یابند. کسب و کار دیجیتال با فناوری نوین نقش مهمی نه تنها در اقتصاد، بلکه در زندگی اجتماعی افراد دارند . فناوری اطلاعات و ارتباطات، تحولات زیادی در کلیه فعالیتهای اجتماعی از جمله کارآفرینی به وجود آورده و به عنوان مهم ترین ابزار کارآفرینی مدرن مورد توجه قرار گرفته است. همچنین کارآفرینی در فناوری اطلاعات پهنه وسیعی برا ی فعالیت دارد. کارآفرینی لازمه توسعه فناوری و توسعه فناوری بستر کارآفرینی است. در حال حاضر، ممکن است محدودیتهای مختلفی مانع توسعه کارآفرینی و نوآوری مخرب در سازمان ها شوند.اغلب شرکتها و سازمان ها می بایست برای حفظ بقا و رشد خود در محیط بازارهای رقابتی امروزی ، به روز رسانی و نوآوری را در فعالیتهای خود اعمال کنند. اما با این وجود همچنان هیچ استراتژی دیجیتالی مناسبی را برای پیشرفت خود تعیین نکرده اند و تمام پتانسیل خود را در این زمینه به کار نمی گیرند. و این شرایط وضعیت موجود ، آن ها را در معرض خطر از دست دادن بازار رقابت پذیری و بازاریابی قرار میدهد.به عنوان مثال، عدم وجود فرهنگ کارآفرینی یا اشتراک دانش دیجیتال ممکن است باعث شکست پروژههای نوآورانه شود و همین امر سازمان را از رسیدن به وضعیت و موقعیت مطلوب خود دور می نماید، لذا ایجاد یک فرهنگ کارآفرینی و نوآوری و همچنین اشتراک دانش دیجیتال در حوزه فعالیت سازمان ها یا شرکت ها در تمامی سطوح افقی و عمودی آن ، بهره وری در استفاده از فناوریهای دیجیتالی و توسعه استراتژیهای نوآورانه ، سازمان را برای رسیدن به وضعیت مطلوب یاری می رساند.
دراین محیط پویا و پیچیده عصر حاضرکه شرکت ها در حوزه دیجیتال با تغییرات رو به رشد فزاینده ایی مواجه هستند ، سازمان ها و شرکت ها برای دستیابی به وضعیت مطلوب می بایست استراتژیهای دیجیتالی مناسبی را برای توسعه کارآفرینی و گرایش به آن در جهت ایجاد نوآوری های مخرب تعبیه و این استراتژی ها را به مرحله اجرا بگذارند. اگرچه پژوهشهای مختلفی به بررسی نقش گرایش به کارآفرینی و نوآوری مخرب پرداختهاند، اما نقش میانجی استراتژی دیجیتالی شدن در این رابطه، به ویژه در زمینه شرکتهای ایرانی، کمتر مورد توجه قرار گرفته است. پژوهش حاضر با هدف پر کردن این خلأ و تبیین سازوکارهای اثرگذاری این متغیرها انجام شده است.بر اساس آنچه مطرح شد، در این پژوهش محقق به دنبال بررسی بررسی تاثیر گرایش به کارآفرینی از طریق متغیر میانجی استراتژی دیجیتالی شدن بر نوآوری مخرب در شرکت بوذرجمهر است، لذا سوالی که مطرح می شود این است که گرایش به کارآفرینی از طریق متغیر میانجی استراتژی دیجیتالی شدن بر نوآوری مخرب شرکت بوذرجمهر چه تأثیری دارد؟
2- مبانی نظری پژوهش
گرايش كارآفرينانه
گرايش كارآفرينانه مزيت راهبردي است كه در بررسي فرصت هاي شركت محقق شده است و اين امور را به منظور امكان استفاده از اين فرصت ها سازماندهي مي كند. در واقع عوامل گرايش كارآفرينانه اغلب با هم فعاليت مي كنند تا عملكرد كارآفرينانه يك سازمان را بهبود دهند(اورلی15،2019).
از منظر مفهومی، گرایش کارآفرینانه به فرآیند کشف، ارزیابی و بهرهبرداری از فرصتها برای تولید کالا و خدماتی که در آینده عرضه خواهند شد، اشاره دارد. بهبیان دیگر، کارآفرینی با مطالعه فرصتها گره خورده است. این مفهوم برای نخستینبار بهصورت مدرن توسط ژوزف شومپیتر مطرح شد. وی معتقد بود که رشد و توسعه اقتصادی زمانی تحقق مییابد که برخی افراد جامعه با پذیرش ریسک، به نوآوری روی آورند و راهکارهای جدید را جایگزین روشهای ناکارآمد گذشته نمایند (میرون16 و همکاران، 2020).
مککلهلند، تعریفی گستردهتر از گرایش کارآفرینانه ارائه میکند و فرایند کارآفرینی را فراتر از کسب و کار بلکه به یک شیوه و منش زندگی تعبیر میکند. بهگونهای که خلاقیت و نوآوری، عشق به کار و تلاش دائمی، پویایی، خطرپذیری، آیندهنگری، خلق ارزش، آرمان گرایی، فرصت شناسی، نیاز به پیشرفت و مثبت اندیشی را زیربنا و اساس زندگی افراد کارآفرین میپندارد. در زندگی کارآفرینانه، هدف اصلی از کسب و کار و فعالیت، ارضای حس کنجکاوی، تحقق بخشیدن به آرمانها، آزادسازی انرژی های ذهنی و تبدیل آنها به ایدههای عملی و در نهایت خلق ارزش است و همه چیز تحت الشعاع آرمان و هدف آرمانی شخص قرار میگیرد( بوسما17 وهمکاران،2010 ). تعاریف متعددی از گرایش کارآفرینانه ارائه شده است. در واقع، تعريف واحد و كاملا پذيرفته شدهای از كارآفرينی در محافل علمی و پژوهشی وجود ندارد (موسوی وهمکاران ، 1398). اكثر پژوهشگران تعريف عام كارآفرينی را میپذيرند: ايجاد كسب و كار جديد.تعريف جمع از گرایش کارآفرینانه ، "ايجاد كسب وكار مخاطرهپذير جديدكه حتی شامل خود اشتغالی نيز ميشود" كارآفرينی، همچنین رفتار مديريتی است كه بطور دايم از فرصتها برای دستيابی به نتايج مافوق ظرفيتهای افراد، بهرهبرداری ميکند (شنگ18 و همکاران، 2016).
نوآوری مخرب
نوآوری مخرب19 به نوعی نوآوری اشاره دارد که بازار و شبکه ارزش جدیدی را ایجاد کرده و درنهایت در شرایط قبلی اختلال ایجاد میکند و به این صورت موازنه شرکتها در بازار را تغییر میدهد. اصطلاح نوآوری مخرب یا نوآوری مختل کننده نخستین بار توسط کلایتون کریستنسن 20ابداع شد که فرآیند یک محصول یا خدمات را توصیف میکند که در کاربردهای ساده در بازار ریشه میگیرد؛ سپس در بازار ارتقاء مییابد و رقبای مستقر در بازار را جابجا میکند و بر اساس کسب مزیت رقابتی، جایگاهی برای خود ایجاد میکند(بکر21،2020).
در واقع به بیان سادهتر، نوآوری مخرب اصطلاحی در مدیریت کسبوکار است و به نوعی نوآوری اشاره دارد که بازار و شبکه ارزش جدیدی را ایجاد کرده و در نهایت در شرایط قبلی بازار اختلال ایجاد میکند و به این صورت موازنه شرکتها در بازار را تغییر میدهد. این اصطلاح بهعنوان تأثیرگذارترین ایده کسبوکار در قرن بیست و یکم شناخته شده است(بکر22،2020).
استراتژی های دیجیتالی شدن
استراتژی های دیجیتالی شدن ، مدل کسبوکار را از طریق بازتعریف آنچه سازمان ارائه میدهد (محصول و خدمت) متحول میکند. این دیجیتالی سازی جریان اطلاعات را تسهیل کرده و در نتیجه ارزش محصولات و خدمات را افزایش میدهد. (ریتال23،2021).
نقش استراتژی های دیجیتالی شدن در کسبوکار از یک حوزه خاص مثل بخش فناوری اطلاعات فراتر رفته و کل کسبوکار را شامل میشود و برای بهرهمندی از آن به استراتژی جامعتری نسبت به استراتژی فناوری اطلاعات نیازمندیم. برای پاسخگویی به این مشکل در چند سال اخیر از همگرایی استراتژی فناوری اطلاعات و استراتژی کسبوکار در قالب استراتژی دیجیتال سخن گفته شده است.استراتژی دیجیتال کسبوکار یا همان استراتژی تحول دیجیتال مفهوم جدیدی است که نیاز به شفافسازی دارد. گاها در تعریف استراتژی دیجیتال، دیدگاهی مبتنی بر منابع وجود دارد و آن را تمام اقدامات سازمان در قبال داراییها و ابتکارات دیجیتال خود میبینند. این دیدگاه هرچند استراتژی دیجیتال را بالاتر از استراتژی فناوری اطلاعات و بازاریابی دیجیتال میبیند ولی دید تحولگرایی در آن دیده نمیشود و به تغییرات و اصلاحات تدریجی در منابع دیجیتال سازمان میپردازد. باید توجه نمود که استراتژی دیجیتال صرفاً در مورد فنّاوری نیست و برای موفقیت باید با رهبری و فرهنگ مناسب با این تحول ترکیب شود(سوارز24،2023).
اما دیدگاهی وسیعتر این است که این استراتژی دیجیتال، با استفاده از فناوریهای تحولآفرین سعی دارد قابلیتهایی درون کسبوکار ایجاد کند تا یک سازمان بتواند به شرایط متغیر بازار پاسخ دهد. این دیدگاه نیز به استراتژی دیجیتال نگاهی مبتنی بر منابع داشته که با استفاده از منابع دیجیتال تدوین و اجرا شده تا ارزش متمایزکنندهای خلق کند.در دیدگاهی جامعتر که ونکاترامن در کتاب ماتریس دیجیتال (۲۰۱۷) به آن اشاره کرده است، نگاهی مبتنی بر شبکه به استراتژی دیجیتال وجود دارد. در اینجا منبع خلق ارزش، ایجاد شبکههایی از مشتریان و شرکا است که در این شبکهها نوع برقراری رابطه متفاوت از روابط کنونی در کسبوکار است. این نگاه، موفقیت استراتژی دیجیتال را در همکاری غولهای دیجیتال، کارآفرینان فناوری و شرکتهای سنتی صنعت میبیند و فازهای اجرایی آن را پایش و تجربهگری مداوم، تقویت و جایگزینی مدل کسبوکار در فضای کنونی و بازآفرینی اساسی مدل کسبوکار فعلی میبیند(صبری25،2022).
مرور ادبیات نشان میدهد که اگرچه تأثیر هر یک از متغیرهای گرایش به کارآفرینی، استراتژی دیجیتالی شدن و نوآوری مخرب به صورت مستقل بررسی شده است، اما سازوکار میانجیگری استراتژی دیجیتالی شدن در رابطه بین گرایش به کارآفرینی و نوآوری مخرب به ویژه در شرکتهای ایرانی کمتر مورد توجه قرار گرفته است. بر این اساس، فرضیات اصلی و فرعی پژوهش حاضر با هدف پر کردن این خلأ و تبیین روابط علی بین متغیرها تدوین شده است.
3-فرضیه های پژوهش
فرضیه های اصلی :
گرایش به کارآفرینی از طریق متغیر میانجی استراتژی دیجیتالی شدن بر نوآوری مخرب در شرکت بوذرجمهر تاثیر گذار است.
فرضیه های فرعی :
1- گرایش به کارآفرینی بر نوآوری مخرب در شرکت بوذرجمهر اثر دارد .
2- گرایش به کار آفرینی بر استراتژی دیجیتالی در شرکت بوذرجمهر اثر دارد.
3- استراتژی دیجیتالی شدن بر نوآوری مخرب در شرکت بوذرجمهر اثر دارد.
شکل1-مدل مفهومی پژوهش(سوشا،2023)
4-روش پژوهش
پژوهش حاضر از لحاظ هدف از جمله تحقیقات کاربردی و از لحاظ روش، توصیفی و بر حسب نحوه اجراء از نوع پیمایشی است که قصد دارد تا به بررسی بررسی تاثیر گرایش به کارآفرینی از طریق متغیر میانجی استراتژی دیجیتالی شدن بر نوآوری مخرب در شرکت بوذرجمهر بپردازد .
5-جامعه آماری وحجم نمونه
جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه مدیران و کارمندان شرکت بوذرجمهر در سال 1403 به تعداد 201 نفر که با استفاده از فرمول کوکران، 132 نفر با روش نمونهگیری به صورت تصادفی ساده انتخاب شده است. در پژوهش حاضر جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه های به شرح نوآوری مخرب لین26 و همکاران(2015) ، استراتژی دیجیتالی شدن یوکو و همکاران 27(2019)، گرایش کارآفرینی جفری و همکاران28 (2002) (جدول 1) با پایایی طبق جدول 2استفاده شده است. برای کاهش سوگیری پاسخدهندگان، پرسشنامهها به صورت بینام توزیع شد و به شرکتکنندگان اطمینان داده شد که اطلاعات آنان صرفاً برای اهداف پژوهشی استفاده میشود. برای ارزیابی برازش مدل معادلات ساختاری، شاخصهایی مانند میانگین واریانس استخراجشده (AVE)، شاخص برازش SRMR و شاخص NFI مورد استفاده قرار گرفت و معیارهای پذیرش هر شاخص بر اساس منابع معتبر تعیین شد. در تحلیل دادهها از نرمافزار Smart PLS استفاده شد که یکی از ابزارهای معتبر در مدلسازی معادلات ساختاری مبتنی بر واریانس است
جدول 1-پرسش نامه های تحقیق
ردیف | ابعاد | سوالات |
1 | نوآوری مخرب | 1-8 |
2 | استراتژی دیجیتالی شدن | 9-18 |
3 | گرایش کارآفرینی | 19-35 |
پرسشنامه | ضریب آلفای کرونباخ | سطح پایایی |
نوآوری مخرب | 0.874 | بالا |
استراتژی دیجیتالی شدن | 0.852 | بالا |
گرایش کارآفرینی | 0.901 | بالا |
6-یافته های پژوهش
آزمون فرضیه ها
در این بخش از پژوهش، فرضیه های پژوهش به وسیله ضرایب مسیر و آمارهتی مورد آزمون قرار گرفتهاند. چنانچه مقدار آمارهتی برای مسیری بزرگتر از 96/1 باشد، میتوان نتیجه گرفت که این مسیر معنیدار بوده و فرضیه مورد نظر در سطح خطای 05/0 مورد تأیید قرار میگیرد. جدول شماره 3، نتایج حاصل از آزمون تی را نشان میدهد.
جدول 3- آزمون فرضیه های فرعی پژوهش
فرضیه | متغیر | ضریب مسیر | آماره تی | سطح معناداری | نتیجه | ||||
مستقل | وابسته | ||||||||
گرایش به کارآفرینی | نوآوری مخرب | 0.714 | 16.051 | 0.000 | تأیید | ||||
2 | گرایش به کارآفرینی | استراتژی دیجیتالی | 0.771 | 21.234 | 0.000 | تأیید | |||
3 | استراتژی دیجیتالی | نوآوری مخرب | 0.686 | 6.341 | 0.000 | تأیید |
بررسی تأثیر متغیر میانجی
میزان تأثیر گرایش به کارآفرینی از طریق متغیر میانجی استراتژی دیجیتالی شدن بر نوآوری مخرب با استفاده از آزمون سوبل محاسبه میگردد. باتوجهبه ضرایب(مستقل – میانجی) و (میانجی-وابسته) میتوان میزان اثر متغیرهای میانجی را محاسبه نمود. اثر گرایش به کارآفرینی از طریق متغیر میانجی استراتژی دیجیتالی شدن بر نوآوری مخرب:
Bindirect= a × b = 0.686×0.771 = 0.529
حال باتوجهبه نتایج بدست آمده در ادامه معناداری اثر غیر مستقیم مورد بررسی قرار گرفته است:
متغیر مستقل | متغیر میانجی | متغیر وابسته | ضریب مسیر | آماره z | نتیجه |
گرایش به کارآفرینی | استراتژی دیجیتالی شدن | نوآوری مخرب | 0.529 | 4.543 | تایید |
برای تعیین شدت اثـر غیـر مسـتقیم متغیـر میـانجی از آمـاره ای بـه نـام VAF استفاده میشود که مقداری بین صفر و یک را اختیار میکند و هـر چـه ایـن مقـدار بـه 1 یک نزدیکتر باشد، نشان از قویتر بودن تأثیر متغیر میانجی دارد.باتوجهبه میزان آماره VAF میتوان بیان داشت تقریباً 42 درصد از اثر کل گرایش به کارآفرینی بر نوآوری مخرب از طریق غیرمستقیم توسط متغیر استراتژی دیجیتالی شدن تبیین میشود.
نتایج حاصل از فرضیه اصلی پژوهش
ضریب مسیر اثر میانجی استراتژی دیجیتالی شدن در تأثیر گرایش به کارآفرینی بر نوآوری مخرب 0.529 است. آماره z برای این ضریب نیز 4.543 است و مقدار آن بیشتر از آستانۀ معنیداری یعنی 1.96بدست آمده بنابراین فرضیه تحقیق تایید میشود. باتوجهبه اینکه ضریب مسیر تاثیر گرایش به کارآفرینی بر نوآوری مخرب ، معنادار بوده است لذا میتوان بیان داشت متغیر استراتژی دیجیتالی شدن در تأثیر گرایش به کارآفرینی بر نوآوری مخرب ، نقش میانجی جزئی دارد. همچنین باتوجهبه میزان آماره VAF میتوان بیان داشت تقریباً 42 درصد از اثر کل گرایش به کارآفرینی بر نوآوری مخرب از طریق غیرمستقیم توسط متغیر استراتژی دیجیتالی شدن تبیین میشود بنابراین فرضیه پژوهش تأیید می شود.
ارزیابی مدل ساختاری
در این بخش به بررسی مدل ساختاری پرداخته و مدل کلی پژوهش مورد برازش قرار میگیرد. برای این منظور، معنیداری و ضرایب مسیر مدل پژوهش با استفاده از روش بوت استرپ (نمونهگیرهای مجدد و متوالی) و آماره آزمون تی استیودنت مورد بررسی قرارگرفته است.
R2ضرایب مربوط به متغیرهای پنهان درون زا (وابسته) است. R2معیاری است که نشان از تأثیر یک متغیر برون زا بر یک متغیر درون زا دارد و سه مقدار 0.19، 0.33 و 0.67 بهعنوان مقدار ملاک برای مقادیر ضعیف، متوسط و قوی R2در نظر گرفته میشود مقادیر R2در جدول شماره (5) نشان داده شده است.
سازهها | ضریب تعیین ( |
استراتژی دیجیتالی شدن | 0.743 |
نوآوری مخرب | 0.889 |
همانطور که در جدول(5) مشاهده میگردد مقادیر R2 برای متغیرهای مکنون مدل، بیانکننده میزان تأثیرپذیری متغیر وابسته از متغیرهای مستقل است.
در نهایت قابلیت پیشبینی مدل نیز با استفاده از آزمون نا پارامتری استون گیسر مورد ارزیابی قرار گرفته است. در آزمون استون گیسر دو مقدار (مقادیر ) ارائه میشود: CV.Redundancy و CV.Communality. مقدار CV.Redundancy به ارزیابی مدل ساختاری و مقدار CV.Communality به ارزیابی مدل سنجش میپردازد (تننهاوس، 2005).
مثبت و بزرگ، نشان از قابلیت بالای پیشبینی مدل دارد. مقادیر
، 02/0، 15/0 و 35/0 به ترتیب نشان دهنده توانایی ضعیف، متوسط و قوی یک سازه برونزا در پیشبینی یک متغیر برونزا است (وونگ، 2013). مقادیر
منفی نشان دهنده تخمین بسیار ضعیف متغیر پنهان است. مقادیر
، در جدول شماره (6) و (7) نشان داده شده است.
جدول 6-مقادیر شاخص CV.Redundancy
| SSO | SSE | Q² (=1-SSE/SSO) |
استراتژی دیجیتالی شدن | 1,320.000 | 290.377 | 0.780 |
نوآوری مخرب | 1,056.000 | 247.019 | 0.766 |
گرایش کارآفرینی | 2,244.000 | 2,244.000 | ………… |
جدول 7-مقادیر شاخص CV.Communality
| SSO | SSE | Q² (=1-SSE/SSO) |
استراتژی دیجیتالی شدن | 1,320.000 | 253.190 | 0.808 |
نوآوری مخرب | 1,056.000 | 277.155 | 0.738 |
گرایش کارآفرینی | 2,244.000 | 601.958 | 0.732 |
بررسی مقادیر در جداول شماره 6 و 7 نشان میدهد که هیچ یک از مقادیر
منفی نبوده و حداقل مقادیر لازم برای پیشبینی، برآورده شده است.
آزمون معیار نیکویی برازش (GOF)
مقدار GOF برای مدل پژوهش برابر با 0.839 به دست آمد که حاکی از برازش کلی قوی مدل است.
average (AVE)=(0.892+0.833)/2=0.862
average (R)2=(0.743+0.889)/2=0.816
GOF = √0.862 × 0.816 =0.839
نمودار 1- ضرایب مسیر مدل پژوهش
نمودار (1)، ضریب مسیر مدل(بارهای عاملی) پژوهش را نمایش می دهد. تحلیل عاملی تأیید ی به واقع بسط تحلیل عاملی معمولی است و یکی از جنبه های مهم معادلات ساختاری است که در آن فرضیههای معینی درباره ساختار بارهای عاملی مورد آزمون قرار میگیرند. با توجه به معیار فرنل و لارکر (1981) بارهای عاملی بزرگتر از 5/0 از اعتبار مناسبی برخوردارند.
نمودار 2- مقادیر آماره تی مدل پژوهش
نمودار (2)، آماره تی مدل را نمایش میدهد که چنانچه مقدار آماره تی برای مسیری بزرگتر از 96/1 باشد، میتوان نتیجه گرفت که این مسیر معنیدار بوده و فرضیه مورد نظر در سطح خطای 05/0 مورد تأیید قرار میگیرد.
نمودار 3- مدل ساختاری پژوهش در حالت معناداری
نمودار 3 مدل ساختاری پژوهش در حالت معناداری در سطح خطای 5 درصد نشان می دهد. کلیه مسیرها سطح معناداری زیر 5 درصد بوده و معناداری آن ها تأیید می گردد.
7-بحث و بررسی
نتایج بررسی مدل نشان داد ضریب مسیر اثر میانجی استراتژی دیجیتالی شدن در تأثیر گرایش به کارآفرینی بر نوآوری مخرب 0.529 است. آماره z برای این ضریب نیز 4.543 است و مقدار آن بیشتر از آستانۀ معنیداری یعنی1.96 بدست آمده بنابراین فرضیه تحقیق تایید میشود.در تبیین نتایج این فرضیه می توان بیان داشت:
نتیجه حاصل از فرضیه پژوهش با مطالعات یوان وو29 (2024) وساشا کراوس30 (2023) همسو و سازگار می باشد. این محققین بیان داشتند تحول دیجیتال به طور قابل توجهی نوآوری مخرب را ترویج می کند و کارآفرینی به طور مثبت این رابطه را تعدیل می کند. علاوه بر این، تحلیلهای ناهمگونی نشان میدهد که اثرات مثبت تحول دیجیتال ناشی از نوآوری و کارآفرینی مخرب در شرکتهای غیر دولتی، شرکتهایی که در مراحل رشد و افول هستند و شرکتهای غیرتولیدی بارزتر است. استراتژی های دیجیتالی شدن نقش تسهیل کننده مهمی در دستیابی به نوآوری مخرب ایفا می کنند. استراتژی دیجیتالی شدن با تکیه بر برتریهای ذاتی در ارتباطات متقاطع و بینفضایی، پردازش دادهها و دسترسی به اطلاعات، به شرکتها کمک میکند تا فرآیند نوآوری منابع، فرآیندها و ساختارهای داخلی و خارجی را ادغام و بازسازی کنند. علاوه بر این، تحول دیجیتال میتواند به طور موثر مشکلات مالی و ریسکهای نوآوری را کاهش دهد و سطح همکاری تحقیق و توسعه را افزایش دهد .خلاصه و تفسیر نتایج حاصل از فرضیه های فرعی پژوهش نشان داد:
- ضریب مسیر اثر گرایش به کارآفرینی-نوآوری مخرب 0.714 است. آماره t برای این ضریب نیز 16.051است و مقدار آن بیشتر از آستانۀ معنیداری یعنی 1.96 بدست آمده بنابراین فرضیه تحقیق تایید میشود و گرایش به کارآفرینی بر نوآوری مخرب در شرکت بوذرجمهر اثر دارد.
- گرایش به کارآفرینی -استراتژی دیجیتالی0.771 است. آماره t برای این ضریب نیز 21.234 است و مقدار آن بیشتر از آستانۀ معنیداری یعنی 1.96 بدست آمده بنابراین فرضیه تحقیق تایید میشود و گرایش به کارآفرینی بر استراتژی دیجیتالی در شرکت بوذرجمهر اثر دارد.
- استراتژی دیجیتالی-نوآوری مخرب 0.686 است. آماره t برای این ضریب نیز 6.341 است و مقدار آن بیشتر از آستانۀ معنیداری یعنی 1.96 بدست آمده بنابراین فرضیه تحقیق تایید میشود و استراتژی دیجیتالی برنوآوری مخرب در شرکت بوذرجمهر اثر دارد.
در تبیین نتایج این فرضیه ها می توان بیان داشت:
گرایش به کارآفرینی به طور مثبت با رشد دیجیتال، مزیت رقابتی و نوآوریهای مخرب شرکت ها مرتبط است. شرکتها برای رقابت در در سطح داخلی و جهانی باید استراتژیهای دیجیتال خود را بازنگری کنند و آنها را با توجه به محیط متغیر و پویا تطبیق دهند. همچنین، شرکتهاباید دائماً به دنبال راههای جدیدی برای اعمال انعطافپذیری و بهبود تواناییهای خود برای نوآوری و رقابتیتر شدن باشند تا رشد و عملکرد برتر را تضمین کنند. نتیجه حاصل از فرضیه پژوهش با مطالعات یوان وو31 (2024) وساشا کراوس32، (2023) همسو و سازگار می باشد. این محققین بیان داشتند محیط پویا و پیچیده عصر حاضرکه شرکت ها در حوزه دیجیتال با تغییرات رو به رشد فزاینده ایی مواجه هستند ، سازمان ها و شرکت ها برای دستیابی به وضعیت مطلوب می بایست استراتژیهای دیجیتالی مناسبی را برای توسعه کارآفرینی و گرایش به آن در جهت ایجاد نوآوری های مخرب تعبیه و این استراتژی ها را به مرحله اجرا بگذارند. به نظر میرسد یکی از دلایل اصلی تأثیر مثبت گرایش به کارآفرینی بر نوآوری مخرب در شرکت بوذرجمهر، وجود فرهنگ سازمانی حمایتکننده از نوآوری و پذیرش ریسک است. این فرهنگ باعث میشود کارکنان تمایل بیشتری به ارائه ایدههای نوآورانه و مشارکت در پروژههای جدید داشته باشند.همچنین، محیط رقابتی و پویای صنعت و فشار ناشی از ورود فناوریهای جدید، سازمان را به سمت توسعه استراتژیهای دیجیتالی سوق داده است. این امر بستر لازم برای تحقق نوآوریهای مخرب را فراهم کرده است. همچنین، محیط رقابتی و پویای صنعت و فشار ناشی از ورود فناوریهای جدید، سازمان را به سمت توسعه استراتژیهای دیجیتالی سوق داده است. این امر بستر لازم برای تحقق نوآوریهای مخرب را فراهم کرده است.
8-پیشنهادها
با توجه به نتایج به دست آمده از تحلیل داده های پژوهش می توان پیشنهادهای اجرایی زیر را ارائه کرد:
پیشنهادات فرضیه اصلی
- مبتنی بر سطح گرایش کارآفرینی شرکتها، پیادهسازی هر سطح از راهبرد دیجیتالسازی باید بسته به سطح جهتگیری کارآفرینانه مدیران بر نوآوری مخرب کالیبره شود تا از ایجاد قفس راهبردی که میتواند نوآوری را محدود کند، جلوگیری گردد.
- براساس نتایج کسب شده به مدیران شرکت بوذرجمهر پیشنهاد می شود از طریق شناسایی و بهره برداری از فرصتهای جدید ارائه خدمات، به کارگیری شیوه های سازمانی خلاقانه و همچنین شناسایی و ارئه خدمات سازمانی جدید تاثیر مثبتی بر بهبود مزیت رقابتی شرکت خود بگذارند.
- همچنین پیشنهاد میشود، مديراني خلاق و نوآور براي پستهاي سازماني انتخاب شوند و در گزينش مديران و هم در ارزيابي عملكرد آنها اين شاخص مورد توجه قرار گيرد. از سوي ديگر براي شكل گيري نوآوري در سازمان، ترغيب و تشويق ايده هاي جديد، استقبال از روشهاي جديد، پذيرش تغيير، شناسايي و توسعه محصولات جديد از جمله اقداماتي است كه به توسعه خلاقانه عملكرد در سازمان كمك خواهد كرد.
- شرکت با تاکید بر استفاده از تکنیک های برنامه ریزی و خروجی اطلاعات مدیریت و سیستم های کنترل، سیستم های دیجیتال رقابتی ؛ ارتباط دیجیتال با مشتریان و استفاده از استراتژهای دیجیتال برای کسب بازخورد مشتری و ارائه خدمات تاثیر مثبتی بر نوآوری مخرب داشته باشد.
- با توجه به تأیید نقش مثبت گرایش به کارآفرینی بر نوآوری مخرب، توصیه میشود مدیران شرکتها با ایجاد و تقویت فرهنگ کارآفرینی، حمایت از ایدههای نو و تشویق کارکنان به ریسکپذیری، زمینه نوآوریهای مخرب را فراهم کنند
پیشنهادات فرضیه اول
- مدیران شرکت به طور فعال از پیشرفتها و رویکردهای نوآورانه در صنعت استفاده نمایند.
-شرکت در روشهای سازمانی خود خلاقانه عمل کند.
-پیشنهاد می شود شرکت در جستجوی روش های جدید و خلاقانه برای انجام امور سازمانی باشد.
کارکنان برای پذیرش خطرهای حساب شده برای اجرای ایدههای جدید تشویق شوند.
-اختیارات کافی به کارکنان برای برقراری ارتباطات تخصصی با مسئولین مدیریت داده شود.
-همچنین به مدیران شرکت بوذرجمهر پیشنهاد می شود از طریق پیشقدم بودن در شناسایی و ارئه خدمات سازمانی جدید و همچنین پیش گام بودن در پاسخ به نیازهای سازمانی جدید تاثیر مطلوبی بر بهبود نوآوری های شرکت خود بگذارند.
-پیشنهاد میشود سازمانها با سرمایهگذاری هدفمند در فناوریهای دیجیتال، آموزش کارکنان و ارتقای زیرساختهای دیجیتال، استراتژیهای دیجیتالی خود را توسعه دهند.
پیشنهادات فرضیه دوم
-به مدیران شرکت بوذرجمهر پیشنهاد می شود صرفاً بر جهتگیري بازار تمرکز نکرده و در اســتراتژيهاي خــود بــر جهــتگیري کــارآفرینی کــه چشمانداز آینده نگر دارد و به بهبود مستمر کمک مینماید، نیز تمرکز کرده تا بــدین طریــق، جلوتر از رقبا فکر نمایند و بتواند با یادگیري تطبیقی و مولد، نــوآوري بهره بردارانــه و نــوآوري اکتشافی را افزایش دهد و با همافزایی این دو مفهوم، عملکــرد شــرکت بــالا رفتــه و باعــث مزیت رقابتی در بازار شود.
-پیشنهاد می شود مدیران این شرکت از طریق بکارگیری استراتژهای دیجیتال برای حمایت از تحقیق و توسعه، استراتژهای دیجیتال برای حمایت از برنامه ریزی استراتژیک و تصمیم گیری ، استفاده از استراتژهای دیجیتال در مدیریت منابع انسانی و بکارگیری تبادل الکترونیکی داده ها و اطلاعات در بین واحدهای مختلف از مزایای استراتژی های دیجیتالی شدن بهره مند گردند.
-سیاستگذاران حوزه صنعت و فناوری میتوانند با ارائه تسهیلات مالی و حمایتهای قانونی، شرکتها را در مسیر دیجیتالی شدن و نوآوری مخرب یاری کنند.
پیشنهادات فرضیه فرعی سوم
-باتوجهبه پیچیدگیهایی که در استراتژیهای دیجیتالی شدن دیده میشود، اگر نفراتی که قصد پیادهسازی آن را در سازمان دارند از مهارت و دانش و تخصص کافی در این زمینه برخوردار نباشند، به طور قطع در طول اجرای آنها با مشکل مواجه خواهند شد.
-همچنین به شرکت بوذرجمهر پیشنهاد می شود بهطور جدی به توسعه تخصص کارکنان خود در زمینه تحول دیجیتال پرداخته و برنامههای آموزشی مناسب را برای تقویت دانش و مهارتهای مورد نیاز طراحی و اجرا کنند.
-پیشنهاد می شود مدیران شرکت از طریق فرایند جذب تکنولوژی های جدید ، ارائه محصولات جدید در بازار و روشهای نوین اداری برای استخدام نخبگان و حفظ و ارتقاء آنها باعث بهبود نوآوری مخرب در شرکت گردند.
-سیاستگذاران میتوانند با تدوین استانداردها و مقررات حمایتی برای پذیرش فناوریهای نوین، فرآیند دیجیتالی شدن و نوآوری مخرب در شرکتها را تسهیل کنند.
منابع
1. فیض، داود، شعبانی، محمد. (1399). بررسی تاثیر گرایش کارآفرینانه بر توان صادراتی شرکتهای کوچک و متوسط با میانجیگری قابلیت یادگیری سازمانی و عملکرد نوآوری. نشریه علمی راهبردهای بازرگانی، 15(12)، 93-108.
2. موسوی، سیده المیرا، رجوعی، غیور باغبانی، سید مرتضی. (1398). تأثیر گرایش کارآفرینی و یادگیری و خودکارآمدی کارآفرینانه بر عملکرد کسب و کار: مطالعه موردی. فصلنامه مدیریت سلامت، 22(4)، 72-85.
3. Anderson, A. R., Dodd, S. D., & Jack, S. L. (2012). Entrepreneurship as connecting: some implications for theorising and practice. Management Decision.
4. Becker, W., Schmid, O., 2020. The right digitalization strategy for your business: an empirical analysis of the design and implementation of digital strategies in SMEs and LSEs. Bus. Res. 13, 985–1005. https://doi.org/10.1007/s40685-020-00124-y
5. Bosma, N., & Levie, J. (2010). Global entrepreneurship monitor: 2009 global report.
6. De Oliveira, R.T., Indulska, M., Steen, J., Verreynne, M.L., 2020. Towards a framework for innovation in retailing through social media. J. Retail. Consum. Serv. 54, 101772 https://doi.org/10.1016/j.jretconser.2019.01.017
7. Engelen, A., Kube, H., Schmidt, S., & Flatten, T. C. (2014). Entrepreneurial orientation in turbulent environments: The moderating role of absorptive capacity. Research Policy, 43(8), 1353-1369.
8. Fellnhofer, K., 2019. The complementary effect of firms’ and team leaders’ entrepreneurial orientation on innovation success and performance. Int. J. Innov. Manag. 23(5), Article e1950043 https://doi.org/10.1142/S1363919619500439.
9. McDonald, M. P. (2023). Digitalization strategy does not equal IT strategy. Harvard Business Review (November). Retrieved from https://hbr.org/2012/11/digital-str ategy-does-not-equa (accessed 28 February 2023).
11. O’Reilly, C., Binns, A.J., 2019. The three stages of disruptive innovation: idea generation, incubation, and scaling. Calif. Manag. Rev. 61 (3), 49–71. https://doi.org/10.1177/ 0008125619841878
12. Ritala, P., Baiyere, A., Hughes, M., Kraus, S., 2021. Digital strategy implementation: the role of individual entrepreneurial orientation and relational capital. Technol. Forecast. Soc. Chang. 171, 120961 https://doi.org/10.1016/j. techfore.2021.120961
13. Sabri, Hala. (2022). Making sense of Knowledge Management (KM), Information Technology (IT) and Artificial Intelligence (AI): an Integrative Approach. International Journal of Information Management, 30(3), 220–230
14. Sadiq, F., Hussain, T., Naseem, A., Mirza, M.Z., Syed, A.A., 2022. The pursuit of disruptive innovations by middle managers: effects of the firm’s customer orientation and mastery achievement goals. Rev. Manag. Sci. 16, 551–581. https:// doi.org/10.1007/s11846-021-00456-x.
15. Sascha Kraus,(2023), Digital entrepreneurship: The role of entrepreneurial orientation and digitalization for disruptive innovation, Faculty of Economics and Management, Free University of Bozen-Bolzano, Piazza Universita 1, 39100 Bolzano, Italy
16. Sheng, M. L., & Chien, I. (2016). Rethinking organizational learning orientation on radical and incremental innovation in high-tech firms. Journal of Business Research, 69(6), 2302-2308.
17. Suarez, F., Lanzolla, G., 2023. The half-truth of first-mover advantage. In: Harvard Business Review (April), Retrieved from. https://hbr.org/2005/04/the-half-truth-offirst-mover-advantage. (Accessed 28 February 2023(
[2] 2 نویسنده مسئول :مجتبی کاظمی رهبر M.kazemirahbar@iau.ac.ir
[3] Engelen
[4] Meirun
[5] Becker
[6] Anderson
[7] Sadiq
[8] Suarez
[9] Sascha
[10] Fellnhofer
[11] Sadiq
[12] De Oliveira
[13] Christensen
[14] McDonald
[15] O’Reilly
[16] Meirun
[17] Bosma
[18] Sheng
[19] Disruptive Innovation
[20] Clayton Christensen
[21] Becker
[22] Becker
[23] Ritala
[24] Suarez
[25] Sabri
[26] Lin
[27] yoko
[28] Jefri
[29] Yuan Wu
[30] Sascha Kraus
[31] Yuan Wu
[32] Sascha Kraus
Examining the effect of entrepreneurial orientation on disruptive innovation through the mediating variable of digitalization strategy in Bozorgmehr Company
Abstract:
The present study aims to examine the effect of entrepreneurial orientation on disruptive innovation with the mediating role of digitalization strategy in Bozorgmehr Company. This research is applied in terms of purpose and descriptive-correlational in terms of methodology. The statistical population included 201 managers and employees of Bozorgmehr Company in the year 1403, from which 132 individuals were selected using Cochran's formula and simple random sampling. Standard questionnaires were used to collect data, including Entrepreneurial Orientation (Jeffrey et al., 2002), Digitalization Strategy (Yuko et al., 2019), and Disruptive Innovation (Lin et al., 2015). The validity of the research instruments was confirmed through content validity and convergent validity. Additionally, the reliability of the questionnaires was verified using Cronbach's alpha and Composite Reliability (CR). Data were analyzed using Structural Equation Modeling (SEM) with Smart PLS 3 software. The results indicated that entrepreneurial orientation has a positive and significant effect on disruptive innovation. Moreover, digitalization strategy, as a mediating variable, strengthens this relationship. The findings of the subsidiary hypotheses also showed that entrepreneurial orientation significantly affects digitalization strategy, and digitalization strategy influences disruptive innovation. This study suggests that strengthening entrepreneurial orientation and utilizing digital strategies can pave the way for disruptive innovations and sustainable organizational success in a competitive market.
Keywords: Entrepreneurial Orientation, Digitalization Strategy, Disruptive Innovation, Structural Equation Modeling.