Extracting the Principles and Methods of Mahdavi Education and Explaining its Characteristics in Educational Centers
Subject Areas : Qualitative Research
1 - Assistant Professor, Department of Educational Sciences, Khod.C., Islamic Azad University, Khodabandeh, Iran
Keywords: Educational methods, educational principles, Mahdavi education, educational centers,
Abstract :
One of the most effective areas affecting the educational system of Shiite communities is the benefit of the doctrine of waiting, as one of the fundamental and main doctrines that can influence the guidance and growth of the scientific community. The aim of this study is to extract the principles and methods of Mahdavi education and explain its characteristics in educational and training centers. The qualitative research method is phenomenological. The participants of the study were eight faculty members of the Islamic Azad University of Zanjan Province with academic majors related to educational sciences, who were selected using purposive sampling. To collect data, a semi-structured individual interview method was used until theoretical saturation was reached. The obtained data were analyzed using thematic coding method and the findings were organized in the form of open, axial, and selected codes. The findings from the faculty members' experiences were identified in two main and general themes (principles of Mahdavi education and training and methods of Mahdavi education and training) and 15 subcategories (principle of monotheism, principle of reason, principle of dignity, principle of moderation, principle of learner-centeredness, principle of love-centeredness, principle of supervision and imitative education method, inductive education method, gradual education method, indirect education method, model education method, practical education method and test and trial method). Next, the researcher extracted and collected the characteristics of each sub-theme by using the method of studying and examining the text and works of primary and secondary sources regarding education and guidance.
قرآن كريم. ترجمه الهي قمشهای. انتشارات اسلام.
اباذری، محمود ( 1383). مهدویت در اندیشه متفکر شهید مرتضی مطهری. انتظار موعود، 4(12-11)، 373-386.
احسانی، محمد. (1390). زمينهسازي تربيتي مهدويت. ماهنامه معرفت، 20(160)، 73-96.
انصاری، مریم و قلمکاریان، سیدمحمد. (1401). نقش تربیت مهدوی در پر ورش روحیه انتظار دانش آموزان از نظر معلمان. عصر آدینه، 15(36)، 134.
آقاتهراني، مرتضي و حيدري كاشاني، محمدباقر. (1391). خانواده و تربيت مهدوي. تهران: اتود.
بازرگان، عباس هرندی .(1398). مقدمهای بر روشهای تحقیق کیفی و آمیخته: رویکردهای متداول در علوم رفتاری. تهران: دیدار.
بقایی، حسین، مهماندوست، حمید، قهرمانی فرد، فاضل و قهرمانیفرد، کامیار. (1392). الگوی مفهومی- عملیاتی راهاندازی راهبردهای تربیت مهدوی در نظام آموزشی کشور. مشرق موعود، 7(26)، 165-189.
پیروزﻓﺮ، سهيلا. (1378). ابتلا در قرآن و حديث. مطالعات اسلامي، 44(44)، 89-128.
جعفریهرندی، رضا و نجفی، حسن. (1392). بررسی میزان توجه به مؤلفههای مهدویت در محتوای برنامه درسی دوره متوسطه ایران. مشرق موعود، 28، 57-68.
جوادیآملی، عبدالله. (1388). تفسیر موضوعی قرآن کریم. قم: مرکز نشر اسراء.
حاج باقری، محسن، پرویزی، سرور و صلصالی، مهوش. (1394) .روشهای تحقیق کیفی. تهران: بشری.
خوشباور، داود و یعقوبی، حسن. (1403). جایگاه و اثربخشی معنویت و عقلانیت در دکترین مهدویت. عصر آدینه، 17(39)، 93.
داداشزاده، داود و جلالی نوبری، حسین. (1402). ضرورت تربیت مهدوی کودکان بر اساس آموزههای دینی مهدویت. پژوهش و مطالعات علوم اسلامی، 5(54)، 1-12.
دلشاد تهرانی، مصطفی. (1387). سیری در تربیت اسلامی. تهران: انتشارات ذکر.
رﺷﻴﺪپور، مجيد. (1385). پرورشهاي اخلاقي و روشهای تربیتی. تهران: انجمن اولياء و مربیان.
زرقانی، اعظم. (1399). مهدویت در آینه تربیت. پژوهش در مسائل تعلیم و تربیت اسلامی، ۴۶، 52-31.
زهره کاشانی، علي اكبر. (1388). اصول تربيت ديني از منظر آيات و روايات. اسلام و پژوهشهاي تربيتي، 2، 169-202.
سبحانینژاد، مهدی، فقیهی، علینقی و نجفی، حسن. (139۴). تجربه زیسته متخصصین تعلیم و تربیت از راهکارهای گسترش رفتار اخلاقی زمینهساز ظهور در برنامههای درسی دانشگاهی. پژوهش در مسائل تعلیم و تربیت اسلامی، 26، 37-57.
ﺳﺒﺤﺎﻧﻲ، عليرضا. (1390). اسوهها و الگوها در قرآن. ماهنامه درسهايي از مكتب اسلام، 602، 57-60.
سرمدی، محمدرضا و عباس شکاری، عباس محمدی. (1392). مکاتب فلسفی و آرای تربیتی. انتشارات دانشگاه پیام نور.
شاکری زواردهی، روح الله. (1402). بررسی کارکردهای فرهنگی آموزه مهدویت با تأکید بر فرصتها و تهدیدها. انتظار موعود، 23(83)، 5-29.
شریفزاده، حكيمهالسادات و قاضي، مرضيه. (1393). مهدويت و دلالتهاي تربيتي آن (به لحاظ تنظيم اهداف، اصول و روشها). مجله پژوهشهاي تعليم و تربيت اسلامي، 6 (10)، 101-128.
صالحزاده، رضا و اسماعیلی، علی. (1401). پژوهشی در تدوین سند جامع توسعه فرهنگ مهدویت و انتظار. انتظار موعود، 22(79)، 26-52.
صالحی، کیوان و بازرگان، عباس و صادقی، ناهید و شکوهی، محسن. (1394). بازنمایی ادراکات و تجارب زیسته معلمان از آسیبهای احتمالی ناشی از اجرای برنامه ارزشیابی توصیفی در مدارس ابتدایی. مطالعات اندازه گیری و ارزشیابی آموزشی، 5(9)، 95-99.
ﺻﺎﻟﺤﻲ، غلامرضا. (1386). مهدويت و اصول نظام تربيتي. مشرق موعود، 1(4)، 153- 172.
علیرضا اعرافی، محمد بهشتی، علینقی فقیهی، مهدی ابوجعفری. (1396). درآمدی بر تعلیم و تربیت اسلامی: اهداف تربیت از دیدگاه اسلام (چاپ سیزدهم). تهران: سمت.
عواطفی، زهرا. (1402). توسعه فضیلتمندی در نظام آموزشی و پرورشی مبتنی بر آموزههای مهدوی. انتظار موعود، 23(82)، 51-78.
فروزنده دهکردی، لطف اهلل، بهمنی، اکبر، صفیان، مهدی و امیری، محمدهاشم. (1390). شناسایی عوامل موثر بر استقرار حکومت مهدوی بر اساس رویکرد استراتژ یک. مشرق موعود، 19، 129-103.
ﻓﺮﻫﺎدﻳﺎن، رضا. (1375). پايههاي اساسي ساختار شخصيت انسان در تعليم و تربيت. قم: نشر مؤلف.
قاسمینژاد، زهرا و لکزایی، صغری. (1389). امام رضا و تربیت نسل منتظر. انتظار موعود، 33، 130-160.
کامیاب، مسلم. (1403). بررسی و تحلیل محتوایی روایات مهدوی قرب الاسنادعبدالله بن جعفر حمیری. انتظار موعود، 24(84)، 75-100.
ﻣﺠﻠﺴﻲ، محمدباقر. (1386). بحارالانوار. مكتبة الاسلاميه.
مرزوقی، رحمت الله .(1398). سیمای مهدویت در برنامههای آموزشی مدارس:رویکردی به فلسفه تربیتی انتظار. تربیت اسلامی، 3(7)، 127-137.
ﻣﻄﻬﺮي، مرتضي. (1395). بيست گفتار. تهران: صدرا.
میرجلیلی، سید محمدعلی. (1400). واکاوی مؤلفههای تربیت مهدوی در اندیشه استاد مرتضی مطهری. فصلنامه علمی- پژوهشی انتظار موعود، 21(74)، 71-96.
نهجالبلاغه (امام علیبن ابیطالب علیه السلام). (1402). مترجم: سیدجعفر شهیدی (چاپ سی و ششم). تهران: شرکت انتشارات علمى و فرهنگى.
وردی، حمیدرضا و بیدختی، فاطمه. (1399). واکاوی اصول و روشهای تعلیم و تربیت اسلامی مبتنی بر قرآن و احادیث در اندیشههای مولانا در مثنوی معنوی. پژوهش در آموزش معارف و تربیت اسلامی، 1(1)، 85-118.
هاشمی شهیدی، سید اسدالله. (1۳۸4). ظهور مهدی از دیدگاه مذاهب و ملل جهان. قم: انتشارات مسجد مقدس جمکران.
Qualitative Research in Educational Sciences Volume 1, Issue 2, Winter 2025, Pages 63-90 https://doi.org/10.71839/QRES.2025.1202707
|
Extracting the Principles and Methods of Mahdavi Education and Explaining its Characteristics in Educational Centers
Mina Karimi 1*
1* Department of Educational Sciences, Khod.C., Islamic Azad University, Khodabandeh, Iran
Received 2025/03/25 Accepted 2025/04/19
* Corresponding author: minakarimi@
Copyright © 2025, Author(s). This is an open-access article published by Islamic Azad University, Sar.C. under the terms of the Creative Commons Attribution- CC BY 4.0 License (http://creativecommons.org/licenses/by/4.0) which permits unrestricted use, distribution, and reproduction in any medium, provided the original work is properly cited.
|
Citation: Karimi, M. (2025). Extracting the Principles and Methods of Mahdavi Education and Explaining its Characteristics in Educational Centers. Qualitative Research in Educational Sciences, 1(2), 63-90. https://doi.org/10.71839/QRES.2025.1202707
|
Abstract One of the most effective areas affecting the educational system of Shiite communities is the benefit of the doctrine of waiting, as one of the fundamental and main doctrines that can influence the guidance and growth of the scientific community. The aim of this study is to extract the principles and methods of Mahdavi education and explain its characteristics in educational and training centers. The qualitative research method is phenomenological. The participants of the study were eight faculty members of the Islamic Azad University of Zanjan Province with academic majors related to educational sciences, who were selected using purposive sampling. To collect data, a semi-structured individual interview method was used until theoretical saturation was reached. The obtained data were analyzed using thematic coding method and the findings were organized in the form of open, axial, and selected codes. The findings from the faculty members' experiences were identified in two main and general themes (principles of Mahdavi education and training and methods of Mahdavi education and training) and 15 subcategories (principle of monotheism, principle of reason, principle of dignity, principle of moderation, principle of learner-centeredness, principle of love-centeredness, principle of supervision and imitative education method, inductive education method, gradual education method, indirect education method, model education method, practical education method and test and trial method). Next, the researcher extracted and collected the characteristics of each sub-theme by using the method of studying and examining the text and works of primary and secondary sources regarding education and guidance.
Keywords Educational methods, educational principles, Mahdavi education, educational centers
|
فصلنامه پژوهشهای کیفی در علوم تربیتی سال اول، شماره دوم، بهار 1404، صفحات 63 الی 90 https://doi.org/10.71839/QRES.2025.1202707
|
استخراج اصول و روشهای تعلیم و تربیت مهدوی و تبیین
ویژگیهای آن در مراکز آموزشی و پرورشی
مینا کریمی 1*
1* گروه علوم تربیتی، واحد خدابنده، دانشگاه آزاد اسلامی، خدابنده، ایران
تاریخ دریافت 05/01/1404 تاریخ پذیرش 30/01/1404
* نویسنده مسؤول minakarimi@
حق تألیف برای مؤلفان محفوظ است. این مقاله با دسترسی آزاد، توسط دانشگاه آزاد اسلامی واحد ساری و تحت مجوز کرییتیو کامنز (http://creativecommons.org/licenses/by/4.0) منتشر شده است که طبق مفاد آن هرگونه استفاده، تنها در صورتی مجاز است که به اثر اصلی به نحو مقتضی استناد و ارجاع داده شده باشد.
|
چکیده یکی از کارآمدترین حوزههای تأثیرگذار بر نظام آموزشی و پرورشی جوامع شیعی، بهرهمندی از آموزه انتظار، به عنوان یکی از آموزههای اعتقادی و اصلی بنیادین است که میتواند بر هدایت و رشد جامعه علمی تأثیرگذار باشد. هدف پژوهش حاضر استخراج اصول و روشهای تربیت مهدوی و تبیین ویژگیهای آن در مراکز آموزشی و پرورشی می باشد. روش پژوهش کیفی از نوع پدیدارشناسی بوده و مشارکت کنندگان پژوهش، هشت نفر از اعضای هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی استان زنجان با گرایشهای تحصیلی مرتبط با علوم تربیتی بود که با استفاده از روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند. براي جمعآوري دادهها از روش مصاحبه فردي نیمه ساختاریافته تا رسیدن به حد اشباع نظري استفاده شد. دادههای بدست آمده با استفاده از روش کدگذاری موضوعی مورد تحلیل قرار گرفت و یافتهها در قالب کدهای باز، محوری و منتخب سازماندهی شد. یافتههای حاصل از تجارب استادان در دو مضمون اصلی و کلی (اصول تعلیم و تربیت مهدوی و روشهای تعلیم و تربیت مهدوی) و 15مقوله فرعی (اصل توحید محوری، اصل تعقل، اصل عزت، اصل اعتدال، اصل متربى محورى، اصل محبت محورى، اصل نظارت مداری و روش تربیت تقلیدی، روش تربیت تلقینی، روش تربیت تدریجی، روش تربیت غیرمستقیم، روش تربیت الگویی، روش تربیت عملی و روش ابتلا و امتحان) شناسایی گردید. در ادامه، پژوهشگر ویژگیهای هر مضمون فرعی را با به کارگیری روش ﺑﺮرﺳﻲ ﻣﺘﻮن و آﺛﺎر ﺗﺄﻟﻴﻔﻲ ﻣﻨﺎﺑﻊ اوﻟﻴﻪ و ﺛﺎﻧﻮﻳﻪ در ﺧﺼﻮص ﺗﺮﺑﻴﺖ و ﻣﻬﺪوﻳﺖ استخراج و گردآوری کرد.
واژگان کلیدی روشهای تربیتی، اصول تربیتی، تربیت مهدوی، مراکز آموزشی و پرورشی
|
استناددهی: کریمی، مینا. (1404). استخراج اصول و روشهای تعلیمی و تربیت مهدوی و تبیین ویژگیهای آن در مراکز آموزشی و پرورشی. پژوهشهای کیفی در علوم تربیتی، 1(2)، 63-90. https://doi.org/10.71839/QRES.2025.1202707
|
مقدمه
نظامهای آموزشی در جهان، وامدار نگرشها و بنیانهای نظری هستند که به عنوان پایه و اساس محرک و جهت دهنده نظامهای علمی و تربیتی است. در کشور ما به عنوان نظام اسلامی و شیعی، یکی از آموزههای مهم و بنیادین، باور به مهدویت و وجود آموزه انتظار است که بر ابعاد زندگی فردی و اجتماعی افراد، تأثیر بسزایی دارد. این تأثیرگذاری در حیطههای مختلف قابل ارزیابی است. یکی از مهمترین حیطههای تأثیرگذار بر این مقوله، فضای تعلیم و تربیت است. همانطور که در نظام اسلامی، فضای تعلیم و تعلم باید از آموزههای مهدویت متأثر باشد؛ فراهم کردن بسترهای لازم برای ظهور امام زمان (عج) باید جزء اهداف اصلی تعلیم و تربیت اسلامی به حساب آید (آقاتهراني و همکاران، 1391، 162). آموزش و پرورش به موازات اهداف و غایات تربیتی و پرورشیاش، رسالت عظیم و سنگینی در عصر ظهور بر عهده دارد. به عبارت بهتر، آموزش و پرورش، به خصوص نظام تعلیم و تربیت اسلامی بر اساس وظایف و تعهداتش وظیفه دارد انسانهایی اندیشمند، آزاد اندیش و پویا و متصف به اوصاف الهی تربیت کنند، انسانهایی که به واسطه برخورداری از محکمترین و مطلوبترین مؤلفههای تربیتی بتوانند جامعه را در مسیر رشد و کمال رهنمون گردانند و در نهایت، آن را برای دوران ظهور غنی و آماده سازند.
امروزه، این نتیجه حاصل شده که بدون دین و معرفت دینی و در حقیقت، بدون تربیت دینی، آن هم از نوع مهدوی گونهاش نمیتوان جوامع بشری را رو به سعادت و تکامل هدایت کرد. با توجه به روبه رو شدن با هنگامهای از انواع و اقسام فنآوریهای شگفتانگیز و مدرن و غرق شدن انسانها در گرداب این همه پیشرفتهای عجیب و غریب، بر همگان ثابت شده که تنها راه برون رفت از این بحرانهای یپچیده بشری، دین و دینداری است. غایت اصلی تعلیم و تربیت، پرورش انسانهای اندیشمند، آزاد، پویا و متخلق به اوصاف زرین الهی است. حال که این غایت اساسی تعلیم و تربیت بیش از پیش در معرض بحرانهای انسانی و ماشینی است باید از باب تربیت دینی متصل به تربیت مهدوی وارد شد و معنویتگرایی و دینداری نسل آینده را تقویت و تثبیت نمود تا آنان خود را از هر نظر آماده عصر ظهور نماید و نسبت به فلسفه زندگی و امامت حضرت ولیعصر(عج) نگرش عمیقتری بیابد (انصاری و قلمکاریان، 1401، 134). مسأله تعلیم و تعلم آن قدر حائز اهمیت است که یکی از مهمترین رسالتهای پیامبران و اولیای الهی نیز پرداختن به این امر، به منظور تزکیه و تربیت نفوس قلمداد شده است. در واقع در نظام آموزش اسلامی، دانش باید ابزاری برای رسیدن به رشد و در نهایت قرب الهی باشد (جوادی آملی، 1388، 101).
یافتههای پژوهشها نشان میدهند تقریباً بین 12تا 18 سال از زندگی یک فرد ایرانی اعم از دختر و پسر، در نظام آموزشی سپری میشود؛ یعنی با شاخص متوسط عمر یک فرد ایرانی (هفتاد سال)، حدود 25% عمر مفید در نظام آموزشی سپری میگردد؛ حال آن که وضعیت فعلی گویای آن است که از ظرفیت موجود، چندان استفاده نشده و در برخی از موارد، اقدامات صورت گرفته، کافی و قانع کننده نبوده است (سرمدی و همکاران، 1392، 54). در حالی که اگر متصدیان و متولیان امر آموزش، به ویژه مربیان، معلمان و مدرسان از ظرفیت موجود بهره کافی را ببرند، میتوانند اهداف مهم آموزشی و تربیتی را در ابعاد مختلف بینشی، گرایشی و رفتاری دنبال کنند و از این طریق زمینههای شکلگیری معرفت، گرایش و در نهایت رفتارهای اخلاقی همخوان با جامعه ظهور را فراهم کنند. از همین روست که نظام آموزشی در نظام اسلامی، در بخشهای مختلف باید در جهت تقویت رویکرد مهدی باوری و مهدی یاوری، بازمهندسی شده تا شاهد خروجیهای متناسب و مطلوب از این نظام باشیم. به گواهی مستندات متعدد و مدارک معتبر، تلاش علمی و دقیق برای دینی ساختن علوم انسانی به ویژه دانش تربیت، از مباحث مهم فراروی اندیشمندان مسلمان به شمار میآید (هاشمی شهیدی، 1384، 187). علاوه بر این و به صورت خاص، استقرار نظام تعلیم تربیت مهدوی از اهمیت راهبردی و سرنوشت ساز در مکتب اسلام برخوردار است و از همین رو، گروههای مختلفی از قبیل خانواده، نظام آموزشی، رسانهها و جامعه برای همراهی در اجرای این تعهد مشترک به همکاری دعوت شدهاند (قاسمینژاد و لکزایی، 1389، 129).
در نظام اسلامی کشورمان نیز پرداختن به تعلیم و تربیت اعضای جامعه اسلامی، اعم از کودکان، نوجوانان و جوانان، بر اساس ذخیرههای ارزشمند مکتب تشیع و به ویژه آرمان انتظار و مهدویت، مسألهای کلیدی به شمار میآید و تلاش برای تحقق نظام آموزشی و پرورشی متناسب با مختصات حیات طیبه دینی، همواره از دغدغههای مسؤولان ارشد نظام بوده است (بقایی و همکاران، 1392، 165). اهمیت و حساسیت نظام تعلیم و تربیت مهدوی برای جامعه کنونی ما از آنجا مضاعف میشود که امید میرود از طریق شناسایی مبانی تعلیم و تربیت مهدوی، اصول و روشهای آن بتوان موجی از اندیشههای معنوی و انسانساز اسلامی را به ساختارها و ارکان جامعه مدرن امروزی، از جمله سازمانها و دانشگاهها و مدارس و رسانهها تزریق کرد (فروزنده دهکردی و همکاران، 1390، 107).
در رابطه با چگونگى آموزش مفاهیم دینى و مهدوی به کودکان و نوجوانان اختلافنظرهایى وجود دارد. گروهى معتقدند پیش از بلوغ نباید به کودک آموزش داد و گروهى عکس این نظر را معتقدند. از نظر اسلام، به ویژه بر اساس سیره و رهنمودهاى معصومان علیهمالسلام، آموزش مفاهیم معنوی از هنگام تولد شروع مىشود و آموزش در دوره کودکى پایه و اساس در دورههاى دیگر است. از طرفى، آموزش صحیح و مؤثر بدون در نظر گرفتن توانایى ذهنى کودک و نوجوان مطلوب نیست و ممکن است انسان را نسبت به یادگیرى دلسرد و یا در یادگیرى او اختلال ایجاد نماید. از اینرو، آموزش مفاهیم دینى به کودکان گرچه امرى بسیار مقدس و والا است، اما موفقیت در آن، در گرو آگاهى و شناخت اصول و روشهاى آموزشى متناسب با آن است. به فرموده امیرالمؤمنین علیهالسلام هیچ حرکتى نیست مگر اینکه انسان در به انجام رساندن آن نیاز به شناخت و آگاهى دارد: «ما مِن حَرَکة اِلاَّ وَ اَنتَ مُحتاجٌ فیها الى مَعرِفَه». آموزش مفاهیم مهدوی نیز مانند هر علم دیگرى نیاز به شناسایى و به کارگیرى اصول و روشهاى صحیح، کارآمد و مؤثر دارد. بدین ترتیب، اگر آموزش این مفاهیم کودکان بدون توجه به اصول و روشهاى صحیح آموزشى انجام پذیرد، مصداق این سخن امام صادق علیهالسلام خواهد بودکه: «اَلعامِلُ عَلى غَیرِ بَصیَرة کَالسَّائِرِ عَلَى غَیرِ الطَّریقِ لایَزیدُهُ سُرْعَةُ السَّیْرِ الاَّ بُعدا»؛ کسى که بدون بصیرت دست به انجام کارى مىزند، مانند رونده در بیراههاى است که هرچه سرعتش بیشتر باشد، از مقصد دورتر خواهد شد.
استفاده از اصول و روشهای تربیتی صحیح، از اصول و مبانی مهمی است که همه دست اندرکاران مسایل تربیتی نوجوانان و جوانان باید به آن توجهی وافر کنند، زیرا دنیای امروز، دنیای به کارگیری روشها و بهرهگیری از راه کارهاست. توجه به این مسأله، از زوایای مختلفی مورد توجه پژوهشگران بوده است که برای نمونه؛ عواطفی (1402) در مقاله خود با عنوان توسعه فضیلتمندی در نظام آموزشی و پرورشی مبتنی بر آموزههای مهدوی بازنگری در مفاهیمی چون عدالتخواهی، صلح طلبی، امید، معنای زندگی، هویت و همگرایی اجتماعی از آموزههای مهدوی و آموزش و انتقال آن به فراگیران در سه سطح شناختی، گرایشی و کنشی از طریق محتواهای درسی و غیردرسی را از مهمترین برنامههای آموزشی شمرده است. صالحزاده و اسماعیلی (1401) در پژوهشی با هدف تدوین سند جامع توسعه فرهنگ مهدویت و انتظار، برنامهریزی به منظور تدوین و چاپ کتابهای آموزشی مرتبط با مهدویت در مدارس و دانشگاهها را از مهمترین استراتژی عملیاتی توسعه فرهنگ مهدویت میدانند.
سرمدی و همکاران (1392) در مقالهای نقش معلم در زمینهسازی ظهور و تحقق جامعه مهدوی با استفاده از روش کیفی- توصیفی و مصاحبه با صاحبنظران حوزه تعلیم و تربیت، درصدد اهمیت نقش و جایگاه معلم در زمینهسازی ظهور بودند. لذا بیشترین تمرکز آنها بر معلمان است تا متعلمان. براساس نتایج تحقیق، مدل معلم مطلوب براساس سند بنیادین آموزش و پرورش باید معلم مهدوی و معلم زمینهساز باشد که در این راستا و برا ی پرورش چنین معلمی بهره گیری از آموزشهای قران و عترت در دورههای آموزش کوتاه مدت معلمان و برگزاری همایشها و مسابقات متنوع، معرفی کتابهای مرتبط می تواند کارساز باشد. زرقانی (1399) با بررسی تحلیلی مؤلفهها و ابعاد تربیت و خصایص منتظران در روایات معتبر، ضمن تبیین سه وجه تربیتی مهدویت و انتظار به عنوان یک جریان تربیتی، به بیان آسیبهای احتمالی در هریک از وجوه شناسایی شده در تربیت مهدوی پرداخته است. . از جمله آسیبهای احتمالی به آرمانگرایی انفعالی، عملزدگی و عقلزدگی اشاره کرد. مرزوقی و راضی (1398) در پژوهش خود با رجوع به سند تحول بنیادین آموزش و پرورش، گزارههای مندرج در آن را که با تربیت نسل منتظر و مهدوی مرتبط میباشد، استخراج کردهاند و مبتنی بر آن، چارچوب مفهومی برنامهای آموزشی را برای تحقق آرمانهای تربیت نسلی مهدی باور در مدارس ارائه کردهاند. یافتههای تحقیق به طور کلی حاکی از آن است که در منابع، توجه نظامند و برنامهریزی شدهای در حوزه هدفگذاری و تدوین محتوا در خصوص گسترش تفکر مهدویت وجود ندارد.
سبحانینژاد و همکاران (1394) به بررسی تجربه زیسته متخصصان تعلیم و تربیت از راهکارهای گسترش رفتار اخلاقی زمینهساز ظهور در برنامههای درسی دانشگاهی پرداختهاند. از دیدگاه متخصصان، ملاحظات عملی و راهکارهای پیشنهادی گسترش و نفوذ ابعاد رفتار اخلاقی زمینهساز ظهور در برنامههای درسی دانشگاهی را میتوان در قالب چهار عنصر اصلی اهداف، محتوا، روشهای یاددهی- یادگیری و ارزشیابی؛ صورتبندی کرد. نتیجه پژوهش جعفری هرندی و نجفی (1392) نیز حاکی از آن است که به محورها ومؤلفههای مهدویت در کتابهای درسی متوسطه به میزان متفاوتی توجه شده است. در بین کتابهای بررسی شده، کتاب دین و زندگی اول متوسطه، بیشترین توجه و ادبیات فارسی دوم متوسطه، کمترین توجه را به مفاهیم مرتبط با مهدویت داشته اند. اباذری (1383) در پژوهشی به صورتبندی مباحث استاد مطهری در موضوع مهدویت پرداخته است. این مباحث مشخصهها و ویژگیهای جامعه مهدوی، وضعیت قبل از ظهور، وضعیت بعد از ظهور، تکامل تاریخ و جامعه واحد جهانی، انتظار، وظیفه منتظران و مدعیان تربیت مهدوی در اندیشههای استاد مرتضی مطهری را واکاوی کرده است. اما پژوهشی که به طور خاص به استخراج و بررسی اصول و روشهای تربیت مهدوی در نظام تعلیم و تربیت جمهوری اسلامی ایران بپردازد؛ یافت نشد. در همین راستا، پژوهش حاضر به دنبال استخراج اصول و روشهای تربیت مهدوی و تبیین ویژگیهای آن در مراکز آموزشی و پرورشی میباشد.
روششناسی
برای پاسخگویی به سؤال پژوهش، به منظور شناخت عمیق و با توجه به بررسی مطالعات انجام شده در حیطه تعلیم و تربیت مهدوی و فقدان مطالعات عمیق در این حیطه، ضرورت اتخاذ رویکردی اکتشافی برای کشف همه ابعاد پنهان و پیدای آن محرز میگردد. پژوهش حاضر با اتخاذ رویکرد اکتشافی به دنبال کشف ابعاد مختلف اصول و روشهای تعلیم و تربیت مهدوی در نظام آموزشی کشور میپردازد. این مطالعه با روش کیفی و رویکرد پدیدارشناسی در سال 1403 انجام شد. به زعم بازرگان (1398) زمانی میتوان از پژوهش کیفی استفاده نمود که بخواهیم یک پدیده را از جهات گوناگون مورد بررسی قرار دهیم تا تصویری تفصیلی از پدیدههای مورد مطالعه بازنمایی گردد. با توجه به تفاوتهای فلسفی پارادایمی دو روش کمی و کیفی، در بررسیهای کیفی به جای استفاده از چهارچوب نظری برای تدوین و آزمون فرضیهها، از چهارچوب مفهومی برای استخراج سؤال یا سؤالات پژوهش استفاده میشود. چارچوب مفهومی پژوهش حاضر مبتنی بر رویکرد تفسیرگرایی است. در این دیدگاه، شناخت امری عینی نیست و ابعاد و تفاسیر گوناگون دارد (صالحی و همکاران، 1394). با عنایت به این موضوع و با توجه به دیدگاه بازرگان (1398) برای انجام پژوهشهای آموزشی که بتواند راهگشای شناخت عمقی عناصر نظام آموزشی باشد، باید از روششناسی تفسیری استفاده نمود. در این پژوهش سعی گردید تا با استفاده از رویکرد تفسیرگرایانه به بازنمایی ادراک استادان از اصول و روشهای تعلیم و تربیت مهدوی در نظام آموزشی کشور پرداخته و نشان داده شود که مشارکت کنندگان چه درکی از این موضوع دارند.
تعداد و نحوه انتخاب مشارکت کنندگان در مطالعات به روش کیفی مانند روشهای کمی از پیش تعیین شده نیست و به روند پژوهش و مقولات در حال تکوین بستگی دارد. روش انتخاب مشارکتکنندگان در پژوهشهای کیفی از نوع هدفمند است و حجم آن نیز به سطح اشباع نظری سؤالهای پژوهش بستگی دارد (حاج باقری و همکاران، 1394، 39). در این پژوهش نیز پژوهشگر تلاش کرد تا به صورت هدفمند بر مبنای این که چه نوع اطلاعات خاصی مورد نیاز است، مشارکتکنندگان را انتخاب نماید. جامعه پژوهش خبره محور شامل خبرگان دانشگاهی با تأکید بر تعلیم و تربیت اسلامی (دارای سابقه تدریس، پژوهش، تألیف و یا فعالیت اجرایی) میباشد. به منظور گردآوری دادهها از فن مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد. مصاحبه تا رسیدن به تعداد 8 نفر اشباع انجام پذیرفت. با توجه به سؤالات اصلی پژوهش که به دنبال شناسایی اصول و روشهای تعلیم و تربیت مهدوی در نظام آموزشی کشور میباشد، ابتدا با ارایه توضیحاتی درباره ماهیت مصاحبه و موضوع آن به فرد مصاحبه شونده و آشنایی اولیه با موضوع، آغاز به کار شد. سپس اولین سؤال مبنی بر این بود که با توجه سابقه مصاحبهشوند در حوزه تعلیم تربیت اسلامی، چه اصول و روشهایی در حوزه تعلیم و تربیت مهدوی پیشنهاد میکنند. پیش از آغاز مصاحبه ابتدا، پروتکل مصاحبه تدوین شد و با هماهنگی قبلی صورت گرفته با مصاحبه شوندگان به انجام گفتوگو، تنظیم و بازبینی متن گفتوگوها پرداخته شد.
برای گردآوری دادهها از مصاحبه حضوری، تلفنی و شبکههای اجتماعی موبایلمحور استفاده گردید. به این صورت که چهار نفر از استادانی که تجربه تدریس تعلیم و تربیت اسلامی و روشها و فنون تدریس را داشتند، مورد مصاحبه تلفنی قرار گرفتند و چهار نفر هم با استفاده از مصاحبه حضوری وارد فرآیند مصاحبه شدند. زمان هر مصاحبه بین 10 تا 20 دقیقه متفاوت بود. بعد از گردآوری فرمهای سؤالهای مصاحبه، تکمیل شده نسبت به پالایش، بازخوانی، دستهبندی و ارایه یافتهها از طریق فن تحلیل محتوای کیفی متن مصاحبهها اقدام شد. برای تحلیل دادهها اقداماتی نظیر انجام مصاحبه با مشارکتکنندگان، مرور یادداشتهای تدوین شده بلافاصله بعد از انجام هر مصاحبه برای تعدیل و تکمیل مطالب یادداشت شده صورت پذیرفت. بدین صورت که ابتدا کل مصاحبهها به دقت روخوانی شد تا معنا و مفاهیم اصلی در آن شناسایی شود. نتیجه این مرحله یک تصویر کلی و توصیفی از هر مصاحبه بود. در مرحله بعد همه مصاحبهها برای تحلیل اولیه و کدگذاری در نظر گرفته شدند. برای کدبندی، متن مصاحبههای انتخاب شده، قطعهبندی شد و هر قطعه (مبنای قطعهبندی محتوا بود، هر معنا، محتوا و مضمونی که هدف پژوهش را پوشش دهد) یک کد در نظر گرفته شد و نام هر کد به گونهای انتخاب شد که دقیقاً و به صورت عینی توصیف کننده قطعه مشخص شده باشد. این مرحله کدگذاری باز بود. این کار تا مرحلهی اشباع نظری؛ یعنی تا جایی ادامه پیدا میکرد که محتواهای جدیدی شناسایی نمیشد. نتیجه این مرحله، شناسایی تعداد زیادی کدهای باز بود. کدهای بهدست آمده در مرحله اول، بعد از چند بار غربال کردن و فیلتر کردن و با ملاحظه مشابهتها و تفاوتهای آنها، ادغام شده و در نهایت کدها به تعداد محدودتری تقلیل یافت و مفاهیم در قالب مقولههای بزرگتری قرار گرفتند (کدگذاری محوری). در ادامه، کدهای محوری با توجه به ارتباط بین آنها به صورت تحلیلی به تم یا موضوع اساسی تبدیل شد (کد گذاری منتخب). شایان ذکر است که حاصل چنین فرآیندی، دو مضمون یا مقوله اصلی است که در بخش نتایج کیفی ارائه شده است. در هشتمین مصاحبه با استادان دانشگاه، اشباع نظری دادهها حاصل شد. در جهت رعایت اخلاق در پژوهش، قبل از انجام مصاحبه به صورت کاملاً رسمی از مشارکت کنندگان اجازه گرفته شد و در ابتدای امر با ایشان در رابطه با هدف پژوهش، محرمانه بودن نام و اطلاعات هویتی آنها آگاهیهای لازم داده شد و در نهایت، همه افراد حاضر در پژوهش با رضایت کامل به انجام مصاحبه پرداختند. مشخصات مصاحبه شوندگان در پژوهش در جدول شماره 1 آورده شده است.
در ادامه، پژوهشگر برای غنیتر کردن توصیفات مربوط به هر مضمون، ویژگیهای هر مضمون فرعی را با بهکارگیری روش ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ و ﺑﺮرﺳﻲ ﻣﺘﻮن و آﺛﺎر ﺗﺄﻟﻴﻔﻲ ﻣﻨﺎﺑﻊ اوﻟﻴﻪ و ﺛﺎﻧﻮﻳﻪ در ﺧﺼﻮص ﺗﺮﺑﻴﺖ و ﻣﻬﺪوﻳﺖ استخراج و گردآوری کرده اﺳﺖ، در انتخاب منابع، پژوهشگر ابتدا کلمات کلیدی حول هر مضمون را شناسایی کرده و به تهیه چک لیست اقدام نمود؛ سپس براساس چک لیست مذکور به جستجو در منابع اولیه و ثانویه پرداخت. ﻣﻨﺎﺑﻊ اوﻟﻴﻪ ﻛﻪ اﺻﻠﻲﺗﺮﻳﻦ و ﻧﺰدﻳﻚﺗﺮﻳﻦ ﻣﻨﺎﺑﻊ ﺑﻪ ﻣﻮﺿﻮع ﻣﻮرد ﺑﺮرﺳﻲ اﺳﺖ، ﻧﻮﺷﺘﻪﻫﺎي ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻪ آﻳﺎت و رواﻳﺎت ﺗﺮﺑﻴﺖ اﺳﻼﻣﻲ و ﻣﻬﺪوي اﺳﺖ که این آیات، احادیث و روایات به عنوان شاهد بیان شد. ﻣﻨﺎﺑﻊ ﺛﺎﻧﻮﻳﻪ ﺷﺎﻣﻞ ﻛﺘﺎبﻫﺎ، آﺛﺎر، ﻣﻘﺎﻟﻪﻫﺎ و ﻧﻮﺷﺘﻪﻫﺎﻳﻲ اﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﻪوﺳﻴله ﻧﻮﻳﺴﻨﺪگان و پژوهشگران و ﺻﺎﺣﺐﻧﻈﺮان دیگر درﺑﺎره ﻣﻮﺿﻮع اﺻﻠﻲ پژوهش ﺑﻪ رشته ﺗﺤﺮﻳﺮ درآﻣﺪه اﺳﺖ. دادهﻫﺎي گردآوري ﺷﺪه، ﺑﺮ اﺳﺎس روش اﺳﺘﻨﺘﺎﺟﻲ ﻣﻮرد ﺗﺠﺰﻳﻪ و ﺗﺤﻠﻴﻞ ﻗﺮارگرفت و ﺑﺎ ﺗﻮﺿﻴﺢ ویژگیهای هر مضمون فرعی ﺑﻪ ﺗﺤﻠﻴﻞ ﻣﻔﺎﻫﻴﻢ و اﺳﺘﻨﺒﺎط اﻫﺪاف پژوهش پرداﺧﺘﻪ شد.
شماره مصاحبه شونده | سن | جنس | آخرین مدرک تحصیلی | سابقه تدریس به سال | رتبه دانشگاهی | رشته تحصیلی |
1 | 40 | زن | دکتری | 10 | مربی | فلسفه تعلیم و تربیت |
2 | 46 | مرد | دکتری | 17 | دانشیار | برنامهریزی درسی |
3 | 41 | مرد | دکتری | 10 | استادیار | مدیریت آموزشی |
4 | 43 | زن | دکتری | 15 | استادیار | برنامهریزی درسی |
5 | 45 | زن | دکتری | 3 | مربی | ادبیات فارسی |
6 | 47 | مرد | دکتری | 18 | استادیار | مدیریت آموزش عالی |
7 | 32 | زن | دکتری | 8 | مربی | معارف اسلامی |
8 | 39 | مرد | دکتری | 11 | استادیار | مدیریت آموزشی |
جدول 1. مشخصات دموگرافیک استادان مصاحبه شونده
یافتهها
پس از پیاده کردن مصاحبهها، 2 مضمون اصلی شامل اصول تعلیم و تربیت مهدوی و روشهای تعلیم و تربیت مهدوی استخراج شد و مجموعاً 15 زیرمضمون یا مضامین فرعی با توجه به مضامین اصلی مورد شناسایی و دستهبندی قرار گرفت و حدوداً 27 روایت از مصاحبهها به دست آمد.
جدول 2. خلاصه متن مصاحبهها | |
---|---|
مصاحبه شونده | نمونههایی از پرسشها و پاسخها |
1 | سؤال 1: با عرض سلام لطفاً بفرمایید رشته تحصیلیتان چیست و چند سال سابقه تدریس در رشته علوم تربیتی را دارید؟ پاسخ: سلام رشته تحصیلی بنده فلسفه تعلیم تربیت است و 10 سال سابقه تدریس در دانشگاههای (پیام نور و آزاد) مختلف را دارم. سؤال 2: آیا سابقه تدریس در دروس اسلامی تربیتی مثل تعلیم و تربیت اسلامی را دارید؟ پاسخ: بله سؤال 3: با توجه به تجربه تدریس در دروس علوم تربیتی و علوم اسلامی به نظر شما در تعلیم و تربیت آموزههای مهدوی از چه اصولی میتوانیم نام ببریم و برای آموزش این اصول چه روشهای تربیتی مناسب است؟ پاسخ: به نظرم مهمترین اصل رعایت کردن اعتدال است این که با تفسیرهای اشتباه فراگیران را دچار افراط و تفریط نکنیم و باب سؤال پرسیدن و نقد را باز بذاریم و این موضوع را از زوایای مختلف مورد بحث و بررسی قرار بدهیم. |
2 | سؤال 1: سلام لطفاً بفرمایید رشته تحصیلیتان چیست و چند سال سابقه تدریس در رشته علوم تربیتی را دارید؟ پاسخ: علوم تربیتی گرایش مدیریت آموزشی. 10 سال سابقه تدریس دارم. سؤال 2: آیا سابقه تدریس در دروس اسلامی تربیتی را دارید؟ پاسخ: بله دروس روش تدریس قرآن و دینی را تدریس کردهام. سؤال 3: با توجه به تجربه تدریس که دارید به نظر شما تعلیم و تربیت آموزههای مهدوی بر چه اصولی استوار است و برای آموزش این اصول چه روشهای تربیتی مناسب است؟ پاسخ: مهمترین اصلی که به نظر من باید به آن تکیه کنیم اصل تعقل و عقلگرایی است و فراگیران هر موضوعی که منطقی باشد را میپذیرند و ما به عنوان مربی بایستی بتوانیم راز آفرینش جهان را به صورت علمی برای آنها شرح دهیم و هر مطلبی که علم از آن حمایت کند برای همگان موجه خواهد بود. باید در کنار توضیحات علمی تقوای الهی و فایق آمدن بر هوای نفس را هم آموزش ببینند. روشی که باید از آن استفاده کنیم روش عملی هست یعنی خود باید پایبند به تقوای الهی باشیم تا بتوانیم بر دانشآموزان و دانشجویان اثرگذاری داشته باشیم. |
3 | سؤال 1: سلام لطفاً بفرمایید رشته تحصیلیتان چیست و چند سال سابقه تدریس در رشته علوم تربیتی را دارید؟ پاسخ: علوم تربیتی گرایش برنامهریزی درسی. 17 سال سابقه تدریس دارم. سؤال 2: آیا سابقه تدریس در دروس اسلامی تربیتی را دارید؟ پاسخ: بله سؤال 3: با عنایت به تجربه زیسته خود در تدریس؛ به نظر شما در تعلیم و تربیت آموزههای مهدوی بر چه اصولی میتوانیم تکیه کنیم و برای آموزش این اصول چه روشهای تربیتی مناسب است؟ پاسخ: اصل بنیادی در آموزههای مهدویت اصل خدا محوری است. کسی که منکر وجود خداوند باشد مسلماً به مهدویت هم معتقد نیست. پذیرش وحدانیت خداوند موجب میشود انسان در همه حال به دنبال کسب رضایت الهی باشد و و نسبت به اجرای احکام الهی و پیروی از دستورات دین مهیا باشد. باید برای آموزش اصل توحید از آموزشهای تدریجی استفاده کنیم؛ یعنی مناسب با سن و رشد عقلی و عاطفی افراد به آنها آموزش بدهیم. |
4 | سؤال 1: سلام لطفاً بفرمایید رشته تحصیلیتان چیست و چند سال سابقه تدریس در رشته علوم تربیتی و علوم اسلامی را دارید؟ پاسخ: مدیریت آموزش عالی. 18 سال سابقه تدریس دارم. سؤال 3: با عنایت به تجربه زیسته خود در تدریس؛ به نظر شما در تعلیم و تربیت آموزههای مهدوی بر چه اصولی میتوانیم تکیه کنیم و برای آموزش این اصول چه روشهای تربیتی مناسب است؟ پاسخ: از محبت خارها گل میشود. پیامبر اکرم(ص) با اخلاق نیکو توانستند دین اسلام را گسترش بدهند. به نظر من ما هم باید با دوستی و محبت قلبها را نرم کنیم و مردم به مهدویت سوق بدهیم. باﻳﺪ الگوﻫﺎي ﺧﻮب و ﺑﺪ ﺑﺮاي آﻧﺎن ﺗﺮﺳﻴﻢ ﺷﻮد. ﺑﺎ گفتار و رﻓﺘﺎر مناسب ﻣﻲﺗﻮان اﻓﺮاد را ﺑﻪ راهﻫﺎي ﺧﻮب هدایتﻛﺮد. |
5 | سؤال 1: با عرض سلام لطفاً بفرمایید رشته تحصیلیتان چیست و چند سال سابقه تدریس در رشته علوم تربیتی را دارید؟ پاسخ: سلام رشته تحصیلی بنده ادبیات فارسی است و 3 سال سابقه تدریس دارم. سؤال 2: آیا سابقه تدریس در دروس اسلامی را دارید؟ پاسخ: بله به دلیل این که اینجانب فرهنگی هستم روشهای تدریس دروس مختلف را تدریس کردهام. سؤال 3: با توجه به تجربه تدریس که دارید به نظر شما تعلیم و تربیت آموزههای مهدوی بر چه اصولی استوار است و برای آموزش این اصول چه روشهای تربیتی مناسب است؟ پاسخ: بنده به مدت 20 سال معلم آموزش ابتدایی بودم و با توجه به تجربه خودم از تدریس دروس هدیههای آسمانی و قرآن به قاطعیت میتوانم ادعا کنم مهمترین اصل دانشآموز مداری و متربی محوری است این که با توجه به نیازها و علایق فراگیران در هر سنی آموزشهای مناسب آن سن را داشته باشیم. تواناییها و نقاط قوت فراگیران را بشناسیم روشی که جوابگو هست روش ابتلا و امتحان میباشد؛ یعنی در هر سنی مناسب با ظرفیتهای وجودی انسانها برای آنها آزمونها و محدودیتهایی در نظر بگیریم که خود ساخته شوند. |
6 | سؤال 1: سلام لطفاً بفرمایید رشته تحصیلیتان چیست و چند سال سابقه تدریس در رشته علوم تربیتی را دارید؟ پاسخ: معارف اسلامی. 8 سال سابقه تدریس دارم. سؤال 2: آیا سابقه تدریس در دروس اسلامی تربیتی را دارید؟ پاسخ:بله سؤال 3: با عنایت به تجربه زیسته خود در تدریس؛ به نظر شما در تعلیم و تربیت آموزههای مهدوی بر چه اصولی میتوانیم تکیه کنیم و برای آموزش این اصول چه روشهای تربیتی مناسب است؟ پاسخ: احترام به انسانها و بالا بردن شخصیت و عزت آنها. با استفاده از روشهای تلقینی که باید مثبت و آگاهانه باشد و آزادی انسانها خدشه دار نشود. از روش تقلیدی هم میتوانیم استفاده کنیم. |
7 | سؤال 1: با عرض سلام لطفاً بفرمایید رشته تحصیلیتان چیست و چند سال سابقه تدریس در رشته علوم تربیتی را دارید؟ پاسخ: سلام رشته تحصیلی بنده برنامهریزی درسی است و 15 سال سابقه تدریس دارم. سؤال 2: آیا سابقه تدریس در دروس اسلامی را دارید؟ پاسخ: بله . سؤال 3: با توجه به تجربه تدریس که دارید به نظر شما تعلیم و تربیت آموزههای مهدوی بر چه اصولی استوار است و برای آموزش این اصول چه روشهای تربیتی مناسب است؟ پاسخ: اگر در همه کارها و از جمله کار مقدس تعلیم و تربیت اصل را خدا و کسب رضایت او قرار دهیم و خدا را ناظر بر کارها بدانیم میتوانیم به اهداف تربیت مهدوی فایق آییم. وقتی خداوند را ناظر برهمه امور بدانیم مسلماً برخود وظیفه خواهیم دانست که نسبت به اعمال و رفتارمان پاسخگو باشیم. باید از روشهای غیرمستقیم برای آموزش امور دینی استفاده کنیم روشهای مستقیم زیاد جوابگو نیستند. |
8 | سؤال 1: سلام لطفاً بفرمایید رشته تحصیلیتان چیست و چند سال سابقه تدریس در رشته علوم تربیتی و علوم اسلامی را دارید؟ پاسخ: مدیریت آموزشی. 11 سال سابقه تدریس دارم. سؤال 3: با عنایت به تجربه زیسته خود در تدریس؛ به نظر شما در تعلیم و تربیت آموزههای مهدوی بر چه اصولی میتوانیم تکیه کنیم و برای آموزش این اصول چه روشهای تربیتی مناسب است؟ پاسخ: اینکه پایه همه آموزشها را بر اساس اصول عقلانی بچینیم. تفاوت بین انسان و موجودات دیگر بهرهگیری از قوه عقل است. همه مراحل تربیت انسان از جمله تربیت دینی باید براساس اصول عقلانی باشد. متناسب با رشد عقلی انسانها از روشهای متنوع و تدریجی استفاده شود. |
نتایج تحلیل مصاحبهها و دستهبندی آنها به مضامین اصلی و فرعی با توجه به مصاحبههای استادان در جداول شماره 3 آورده شده است.
جدول 3. مضامین بهدست آمده از تحلیل مصاحبههای استادان
مضامین اصلی | مضامین فرعی | روایتها |
اصول تعلیم و تربیت مهدوی | اصل خدامحورى و توحید محوری | 1. کسب رضایت الهی 2. تعهد نسبت به خدا |
اصل تعقل | 1. فائق آمدن بر هوای نفس 2. پی بردن به اسرار حیات و زندگی | |
اصل عزت | 1. حفظ عزت و کرامت انسان | |
اصل اعتدال | 1. پرهیز از هر گونه افراط و تفریط 2. رعایت جامعیت | |
اصل متربىمحورى | 1. توجه به تفاوتهاى فردى 2. توانایىها و محدودیتهاى حاکم بر متربی | |
اصل محبتمحورى | 1. اشتیاق به خدا 2. محبت به خلق خدا | |
اصل نظارت مداری | 1. جهان منظر خداست 2. پاسخگویی بنده خدا نسبت به اعمال و رفتارش | |
روشهای تعلیم و تربیت مهدوی | روش تربیت تقلیدی | 1. پرهیز از تقلیدهای کورکورانه |
روش تربیت تلقینی | 1. مثبت 2. آگاهانه 3. آزادانه | |
روش تربیت تدریجی | 1. توجه به سطح فکر و قدرت فهم فراگیران 2. توجه به شرایط علمی،فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی فراگیران | |
روش تربیت غیرمستقیم | 1. توجه به ویژگیهای متربیان 2. توجه به شرایط زمان و مکان تربیت | |
روش تربیت الگویی | 1. روی آوردن به الگوهای مناسب و شایسته 2. پرهیز از تک بعدنگری | |
روش تربیت عملی | 1. عدم تناقض بین گفتار و عمل مربی | |
روش ابتلا و امتحان | 1. روشی برای غربالگری یاران واقعی مهدی (عج) 2. توجه به ظرفیت وجودی انسانها |
در ادامه، پژوهشگر برای غنیتر کردن توصیفات مربوط به هر مضمون، ویژگیهای هر مضمون فرعی را با به کارگیری روش ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ و ﺑﺮرﺳﻲ ﻣﺘﻮن و آﺛﺎر ﺗﺄﻟﻴﻔﻲ ﻣﻨﺎﺑﻊ اوﻟﻴﻪ و ﺛﺎﻧﻮﻳﻪ در ﺧﺼﻮص ﺗﺮﺑﻴﺖ و ﻣﻬﺪوﻳﺖ استخراج و گردآوری کرده اﺳﺖ. ﻣﻨﺎﺑﻊ اوﻟﻴﻪ ﻛﻪ اﺻﻠﻲﺗﺮﻳﻦ و ﻧﺰدﻳﻚﺗﺮﻳﻦ ﻣﻨﺎﺑﻊ ﺑﻪ ﻣﻮﺿﻮع ﻣﻮرد ﺑﺮرﺳﻲ اﺳﺖ، ﻧﻮﺷﺘﻪﻫﺎي ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻪ آﻳﺎت و رواﻳﺎت ﺗﺮﺑﻴﺖ اﺳﻼﻣﻲ و ﻣﻬﺪوي اﺳﺖ. ﻣﻨﺎﺑﻊ ﺛﺎﻧﻮﻳﻪ ﺷﺎﻣﻞ ﻛﺘﺎبﻫﺎ، آﺛﺎر، ﻣﻘﺎﻟﻪﻫﺎ و ﻧﻮﺷﺘﻪﻫﺎﻳﻲ اﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﻪوﺳﻴله ﻧﻮﻳﺴﻨﺪگان و پژوهشگران و ﺻﺎﺣﺐﻧﻈﺮان دیگر درﺑﺎره ﻣﻮﺿﻮع اﺻﻠﻲ پژوهش ﺑﻪ رشته ﺗﺤﺮﻳﺮ درآﻣﺪه اﺳﺖ. دادهﻫﺎي گردآوري ﺷﺪه، ﺑﺮ اﺳﺎس روش اﺳﺘﻨﺘﺎﺟﻲ ﻣﻮرد ﺗﺠﺰﻳﻪ و ﺗﺤﻠﻴﻞ ﻗﺮارگرﻓﺘﻪ و ﺑﺎ ﺗﻮﺿﻴﺢ ویژگیهای هر مضمون فرعی ﺑﻪ ﺗﺤﻠﻴﻞ ﻣﻔﺎﻫﻴﻢ و اﺳﺘﻨﺒﺎط اﻫﺪاف پژوهش پرداﺧﺘﻪ شد.
الف: تبیین ویژگیهای اصول استخراجی تعلیم تربیت مهدوی:
1. ویژگیهای اصل خدامحورى و ﺗﻮﺣﻴﺪﻣﺤﻮري: ﺧﺪاگراﻳﻲ و ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﺗﻮﺣﻴﺪ، رﻳﺸﻪ و روح همه اﺻﻮل ﺗﺮﺑﻴﺖ اﺳﺖ. ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﺧﺪاوﻧﺪ و ﻓﺮﻣﺎن اﻟﻬﻲ، اﺻﻠﻲ اﺳﺖ ﻛﻪ ﻧﻈﺎمﻫﺎي ﺗﺮﺑﻴﺘﻲ ﺗﻮﺣﻴﺪي را از ﻏﻴﺮ، ﺟﺪا ﻣﻲﺳﺎزد و ﺑﻪﺟﺎي ﺣﺎﻛﻤﻴﺖ ﻫﻮا و ﻫﻮس، اﺣﻜﺎم اﻟﻬﻲ را ﺑﺮ ﻣﺘﻦ و ﺟﻮﻫﺮه ﺗﺮﺑﻴﺖ ﺗﺰرﻳﻖ ﻣﻲﻛﻨﺪ. ﻗﺮآن ﻛﺮﻳﻢ، ﺧﺪاﻣﺤﻮري و دﻋﻮت ﻛﺮدن ﻣﺮدم ﺑﻪ ﺗﻮﺣﻴﺪ را از ﻣﻬﻢﺗﺮﻳﻦ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪﻫﺎي پیاﻣﺒﺮان اﻟﻬﻲ ﻣﻲداﻧﺪ و در اﻳﻦ ﺑﺎره چنین ﻣﻲﻓﺮﻣﺎﻳﺪ: «ﱢو ﻟَﻘَﺪ ﺑﻌﺜﻨﺎ ﻓِﻲ ﻛُﻞًاُﻣﺔرﺳﻮﻻ ًأَن ِاﻋﺒﺪوا اﷲ َ واﺟﺘَﻨِﺒﻮا اﻟﻄﱠﺎﻏﻮت» (ﻧﺤﻞ، آیه 36) و در ﺣﻘﻴﻘﺖ، در ﻣﻴﺎن ﻫﺮ اﻣﺘﻲ ﻓﺮﺳﺘﺎدهاي ﺑﺮانگیختیم (ﺗﺎ بگوﻳﺪ) ﺧﺪا را بپرﺳﺘﻴﺪ و از ﻃﺎﻏﻮت (ﻓﺮﻳﺐگر) بپرﻫﻴﺰﻳﺪ. در واﻗﻊ چنین ﻣﻲﺗﻮان گفت ﻛﻪ اﻧﺴﺎن ﺑﺮاي دﺳﺖ ﻳﺎﻓﺘﻦ ﺑﻪ ﻳﻚ ﺗﺮﺑﻴﺖ اﻟﻬﻲ و ﺗﻮﺣﻴﺪي و ﺑﻪﺟﺎي آوردن وﻇﻴﻔﻪ ﺧﻠﻴفه اﻟﻠﻬﻲ ﺧﻮد، پا ﺑﻪ ﻋﺮصه اﻳﻦ ﺟﻬﺎن گذاﺷﺘﻪ اﺳﺖ؛ در ﻧﻈﺎم ﺗﺮﺑﻴﺘﻲ ﻣﻬﺪوﻳﺖ ﻧﻴﺰ، ﺧﺪاﻣﺤﻮري و ﺗﻮﺣﻴﺪ ﻣﺪاري در رأس ﺑﺮﻧﺎﻣﻪﻫﺎي ﺗﺮﺑﻴﺘﻲ ﺣﻀﺮت ﻣﻬﺪي (ع) ﻗﺮار ﻣﻲگیرد. ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ آنچه گفته ﺷﺪ ﻣﻲﺗﻮان گفت ﻛﻪ ﺗﺮﺑﻴﺖ اﺳﻼﻣﻲ و ﻗﺮآﻧﻲ ﻣﻲﻛﻮﺷﺪ ﺗﺎ اﻧﺴﺎنﻫﺎ را ﺑﺎ ﺧﺎﻟﻖ ﺧﻮد آﺷﻨﺎ ﺳﺎزد ﺗﺎ آﻧﺎن ﺑﻪ وﻇﺎﻳﻒ ﺑﻨﺪگی ﺧﻮﻳﺶ آﺷﻨﺎ ﺷﻮﻧﺪ و ﻫﺮ چه ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺧﻮد را ﺑﻪ اﺧﻼق اﻟﻬﻲ ﺑﻴﺎراﻳﻨﺪ. اﺻﻞ ﺗﻮﺣﻴﺪ، ﻳﻜﻲ از ﻣﻬﻢﺗﺮﻳﻦ اﺻﻮل ﺗﺮﺑﻴﺘﻲ ﻫﺴﺖ ﻛﻪ ﻣﺮﺑﻲ در ﺗﺮﺑﻴﺖ ﻣﺘﺮﺑﻲ ﻧﺒﺎﻳﺪ از آن ﻏﻔﻠﺖ ورزد و در واﻗﻊ ﻣﻲﺗﻮان گفت ﻣﻬﻢﺗﺮﻳﻦ اﺻﻞ ﺗﺮﺑﻴﺘﻲ ﻧﻴﺰ ﺑﻪ ﺷﻤﺎر ﻣﻲرود.
2. ویژگیهای اﺻﻞ ﺗﻌﻘﻞ: ﻳﻜﻲ دیگر از وﻳژگیﻫﺎي مهم اﻧﺴﺎنﻛﻪ ﺳﺒﺐ ﺑﺮﺗﺮي وي بر ﺳﺎﻳﺮ ﻣﻮﺟﻮدات است، ﻫﻤﺎن ﺑﺮﺧﻮرداري از ﻗﻮه ﻋﺎﻗﻠﻪ اﺳﺖ. ﻗﺮآن ﻛﺮﻳﻢ ﺑﺎرﻫﺎ اﻧﺴﺎن را ﺑﻪ ﺗﻌﻘﻞ و ﺗﻔﻜﺮ دﻋﻮت ﻣﻲﻛﻨﺪ. ﺧﺪاوﻧﺪ، در ﻗﺮآن ﻛﺮﻳﻢ در«ﺳﻮره ﺑﻘﺮه،آیه 242» ﻣﻲﻓﺮﻣﺎﻳﺪ: «وﻛَﺬﻟِﻚ ﻳﺒﻴﻦ ُ اﷲ ُ ﻟَﻜﻢ آﻳﺎﺗِﻪ ِ ﻟَﻌﻠﱠﻜُﻢ ﺗَﻌﻘِﻠُﻮن» (ﺑﺪﻳﻦ گوﻧﻪ ﺧﺪاوﻧﺪ آﻳﺎت ﺧﻮد را ﺑﺮاي ﺷﻤﺎ ﺑﻴﺎن ﻣﻲﻛﻨﺪ، ﺑﺎﺷﺪ ﻛﻪ ﺗﻌﻘّﻞ ﻛﻨﻴﺪ). همچنین در ﺳﻮره رﻋﺪ آیه 3 ﺧﺪاوﻧﺪ ﻣﻲﻓﺮﻣﺎﻳﺪ: «َإِن ﱠ ﻓِﻲ ذَﻟِﻚ ﻟاﻳﺎت ٍ ﻟﱢﻘَﻮم ٍ ﻳﺘَﻔَﻜﱠﺮُون» (ﻫﻤﺎﻧﺎ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ اﻫﻞ ﻓﻜﺮ ﻛﺮدن ﻧﻴﺴﺘﻨﺪ، ﻫﺮگز ﻧﻤﻲﺗﻮاﻧﻨﺪ ﺑﻪ آﻳﺎت اﻟﻬﻲ پی ﺑﺒﺮﻧﺪ). از اﻳﻨﺠﺎ ﺑﻪﺧﻮﺑﻲ ﻣﻲﺗﻮان ﺑﻪ ارزﺷﻤﻨﺪي ﺗﻔﻜﺮ پی ﺑﺮد و ﻓﻬﻤﻴﺪ ﻛﻪ ﺗﻨﻬﺎ در اﺛﺮ ﺑﺮﺧﻮرداري از اﻧﺪﻳﺸﻴﺪن اﺳﺖ ﻛﻪ اﻧﺴﺎنﻫﺎ ﻣﻲﺗﻮاﻧﻨﺪ ﺑﻪ رﻣﻮز و اﺳﺮار ﺣﻴﺎت و زﻧﺪگی وﻗﻮف ﻳﺎﺑﻨﺪ و ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ اﻫﻞ اﻧﺪﻳﺸﻴﺪن ﻧﻴﺴﺘﻨﺪ، ﻫﻤﺎﻧﻨﺪ چهارپاﻳﺎن ﻛﻮر و ﻛﺮ ﺑﻮده و ﻫﺮگز ﺑﻪ ﺣﻘﺎﻳﻖ و اﺳﺮار پی ﻧﺨﻮاﻫﺪ ﺑﺮد (رﺷﻴﺪپور، 1385، 68). ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ آنچه گفته ﺷﺪ، از دیگر اﺻﻮل ﺗﺮﺑﻴﺖ در ﻧﻈﺎم ﺗﺮﺑﻴﺘﻲ ﺣﻀﺮت ﻣﻬﺪي (ع) ﻣﺴأله پیوﻧﺪ ﻧﺎگسستنی ﺗﺮﺑﻴﺖ ﺑﺎ دﺳﺘﻮرات ﻋﻘﻠﻲ و ﻣﻨﻄﻘﻲ و ﻛﻨﺎر زدن ﻣﺴﺎﺋﻞ ﻣﺘﻀﺎد ﺑﺎ ﺗﺪﺑﻴﺮ ﺑﺸﺮي اﺳﺖ. ﺑﺪون ﺗﺮدﻳﺪ، ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﻋﻘﻞ و ﻣﻨﻄﻖ، از وﻳژگیﻫﺎي اﺳﺎﺳﻲ دﻳﻦ ﻣﻘﺪس اﺳﻼم ﺑﻪ ﺷﻤﺎر ﻣﻲرود. اﺣﻜﺎم اﺳﻼﻣﻲ ﻧﻴﺰ، ﺑﺎ ﻋﻘﻞ ﺳﻠﻴﻢ ﻛﺎﻣﻼ ً ﻫﻤﺨﻮاﻧﻲ دارد. در ﺗﺮﺑﻴﺖ اﻧﺴﺎن ﻧﻴﺰ، ﻳﻜﻲ از اﺻﻮل ﺗﺮﺑﻴﺘﻲ اﺳﻼم، ﻫﻤﻴﻦ اﺳﺖ ﻛﻪ ﻫﻤﻪ فرآیند ﺗﺮﺑﻴﺖ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﺎ ﻋﻘﻞ ﻣﻄﺎﺑﻖ ﺑﺎﺷﺪ. اﻧﻄﺒﺎق ﻛﺎﻣﻞ فرآیند ﺗﺮﺑﻴﺖ اﻧﺴﺎن ﺑﺎ ﻋﻘﻞ و ﺗﻮﺟﻪ ﻛﺎﻣﻞ ﺑﻪ اﻳﻦ گوﻫﺮ ﻧﺎب ﻣﻮﺟﻮد در اﻧﺴﺎن در آﻣﻮزش و پرورش ﺑﺸﺮ، از دﺳﺖ آوردﻫﺎي ﺑﺰرگ ﻧﻈﺎم ﺗﺮﺑﻴﺘﻲ ﻣﻬﺪوي (ع) اﺳﺖ؛ اﻣﺎم ﺑﺎﻗﺮ (ع) درﺑﺎره گراﻳﺶ ﺑﻪ ﻋﻘﻞ و ﻣﻨﻄﻖ و ﺷﻜﻮﻓﺎﻳﻲ ﻋﻘﻠﻲ ﺑﺸﺮي در ﻣﻜﺘﺐ ﻣﻬﺪوي چنین ﻣﻲﻓﺮﻣﺎﻳﺪ: زﻣﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﻗﺎﺋﻢ ﻣﺎ ﻗﻴﺎم ﻛﻨﺪ، دﺳﺖ ﺧﻮد را ﺑﺮ ﺳﺮ ﻣﺮدم ﻣﻲگذارد و ﺑﺪان وﺳﻴﻠﻪ ﻋﻘﻞ آﻧﺎن را ﺷﻜﻮﻓﺎ ﺳﺎﺧﺘﻪ و اﺧﻼﻗﺸﺎن را اﻟﻬﻲ ﻣﻲﺳﺎزد (ﻣﺠﻠﺴﻲ، 1386) هدف از معنویت عقلانی مهدوی تنها دستیابی به نیروی خارقالعاده و وضعیت روانی مطلوب نیست، بلکه حقیقتی متعالی و فراتر از تمام نمودهای هستی را ارائه میدهد و به همه هستی معنایی خاص میبخشد. باور به وجود حقیقتی که دارای خیر مطلق و کمال نامحدود و سرچشمه بیپایان رحمت و زیبایی و بینیازی است، به هستی و حیات، شکوه و معنا میبخشد (خوشباور و یعقوبی، 1403، 93).
3. ویژگیهای اﺻﻞ ﻋﺰّت: اﺻﻞ ﻋﺰت، از ﻣﻬﻢﺗﺮﻳﻦ و ﺑﻨﻴﺎديﺗﺮﻳﻦ اﺻﻮل ﺗﺮﺑﻴﺘﻲ اﺳﺖ؛ زﻳﺮا اﺳﺎس ﺗﺮﺑﻴﺖ ﺑﺮ ﻋﺰت اﺳﺖ و اگر ﻓﺮد، ﺑﺎ ﻋﺰت رﺷﺪ ﻳﺎﺑﺪ و ﺗﺮﺑﻴﺖ ﺷﻮد، ﺑﻪ ﺣﺎﻟﺘﻲ دﺳﺖ ﻣﻲﻳﺎﺑﺪ ﻛﻪ پیوﺳﺘﻪ و در ﻫﺮ اوﺿﺎع و اﺣﻮاﻟﻲ راﺳﺖ و اﺳﺘﻮار ﺑﺎﺷﺪ (دلشاد ﺗﻬﺮاﻧﻲ، 1387، 230). ﻗﺮآن ﻛﺮﻳﻢ، ﻳﻜﻲ از ﻧﻴﺎزﻫﺎي اﻧﺴﺎن را ﻋﺰت ﻃﻠﺒﻲ ﻣﻲداﻧﺪ و ﺳﺮچشمه ﻋﺰت و ﺷﺨﺼﻴﺖ دﻧﻴﺎﻳﻲ و اﺧﺮوي را ﻧﺰد ﺧﺪاوﻧﺪ ﻣﻌﺮﻓﻲ ﻣﻲﻛﻨﺪ و ﻣﻲﻓﺮﻣﺎﻳﺪ: «أَﻳﺒﺘَﻐُﻮن َ ﻋِﻨﺪﻫﻢ اﻟﻌﺰﱠة َ ﻓَﺈِن ﱠ اﻟﻌِﺰﱢة َ ﻟِﻠّﻪ ِ ﺟﻤﻴﺎ» (ﻧﺴﺎء، 139) آﻳﺎ ﺳﺮﺑﻠﻨﺪي را ﻧﺰد آﻧﺎن ﻣﻲﺟﻮﻳﻨﺪ؟ اﻳﻦ ﺧﻴﺎل ﺧﺎم اﺳﺖ. چرا ﻛﻪ ﻋﺰت، ﻫﻤﻪ از آن ﺧﺪ اﺳﺖ. همچنان ﻛﻪ ﻓﺮﻣﻮده اﺳﺖ: «و ﻟِﻠّﻪ ِاﻟﻌِﺰﱠة ُو ﻟِﺮَﺳﻮﻟِﻪ ِوﻟِﻠﻤﺆﻣِﻨِﻴﻦ» (ﻣﻨﺎﻓﻘﻮن،8) ﺧﺪاي راﺳﺖ ﻋﺰت (ﺑﺰرگی و ارﺟﻤﻨﺪي) و پیاﻣﺒﺮ او و ﻣﺆﻣﻨﺎن راﺳﺖ.
ﻫﺮﻛس از راه ﺑﻨﺪگی ﺧﺪا ﻋﺰت ﺟﻮﻳﺪ، ﺑﻪ ﻋﺰت ﺣﻘﻴﻘﻲ رﺳﺪ و ﺧﺪاوﻧﺪ او را اﺳﺘﻮار، ﻧﻔﻮذﻧﺎپذﻳﺮ، راﺳﺦ و ﺷﻜﺴﺖﻧﺎپذﻳﺮ ﺳﺎزد و اﻳﻦ ﺳﻨّﺖ اوﺳﺖ؛ چنانچه اﻣﻴﺮاﻟﻤﺆﻣﻨﻴﻦ (ع)در ﻧﺎمه 53 ﻧﻬﺞاﻟﺒﻼﻏﻪ ﻓﺮﻣﻮده اﺳﺖ: ﺧﺪاوﻧﺪ (ﻛﻪ ﺑﺰرگ اﺳﺖ ﻧﺎم او) ﻳﺎري ﻫﺮ ﻛﻪ او را ﻳﺎري ﻛﻨﺪ پذﻳﺮﻓﺘﻪ اﺳﺖ و ﻋﺰت بخشی هر ﻛﻪ او را ﻋﺰﻳﺰ دارد ﺑﻪ ﻋﻬﺪه گرﻓﺘﻪ اﺳﺖ. ﺑﻨﺎﺑﺮاﻳﻦ، اﻧﺴﺎن ﺑﺎ ﺗﺮﺑﻴﺖ اﻟﻬﻲ ﺑﻪ ﻋﺰﺗﻲ ﺣﻘﻴﻘﻲ دﺳﺖ ﻣﻲﻳﺎﺑﺪ و ﻣﺤﻜﻢ و ﻧﻔﻮذﻧﺎپذﻳﺮ و راﺳﺖ ﻗﺎﻣﺖ ﻣﻲﺷﻮد و اﻳﻦ ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ اﺳﺎس ﺗﺮﺑﻴﺖ اﺳﺖ. از ﺑﺮﻧﺎﻣﻪﻫﺎي ﺗﺮﺑﻴﺘﻲ ﺣﻀﺮت ﻣﻬﺪي (ع) ﻧﻴﺰ، اﻳﻦ اﺳﺖ ﻛﻪ در فرآیند ﺗﺮﺑﻴﺘﻲ ﺑﺸﺮ، ﺣﺮﻣﺖ و ﻋﺰت آﻧﺎن ﻛﺎﻣﻼ ً ﻣﺤﻔﻮظ ﺑﻤﺎﻧﺪ. در ﻣﻜﺘﺐ ﺗﺮﺑﻴﺘﻲ اﻣﺎم ﻋﺼﺮ (ع)، ﺣﻔﻆ ﺣﺮﻣﺖ و ﻋﺰت ﺗﺮﺑﻴﺖ ﺷﻮﻧﺪه ﺑﺴﻴﺎر ﻣﻬﻢ اﺳﺖ. ﻣﺮﺑﻲ ﻫﻤﻮاره ﺑﺎﻳﺪ، ﺟﺎیگاهﻫﺎ و آﺑﺮوي ﺗﺮﺑﻴﺖ ﺷﻮﻧﺪه را ﺣﻔﻆ ﻛﻨﺪ. اﻧﺴﺎن دوﺳﺖ دارد ﻋﺰﻳﺰ ﺑﺎﺷﺪ و اﺣﺘﺮام او در ﻣﻴﺎن ﻣﺮدم و اﺟﺘﻤﺎع نگاه داﺷﺘﻪ ﺷﻮد.
4. ویژگیهای اﺻﻞ اﻋﺘﺪال: اﻧﺴﺎن در ﻣﻴﺎن دو ﻗﻄﺐ اﻓﺮاط و ﺗﻔﺮﻳﻂ در رﻓﺘﺎر و ﺳﻠﻮك اﺧﻼﻗﻲ و ﻣﻠﻜﺎت ﻧﻔﺴﺎﻧﻲ، در ﺻﻮرﺗﻲ ﺑﻪ الگوي ﺻﺤﻴﺢ روﺣﻲ و رﻓﺘﺎري دﺳﺖ ﻣﻲﻳﺎﺑﺪﻛﻪ اﻋﺘﺪال پیشه ﻛﻨﺪ (اعرافی و ﻫﻤﻜﺎران، 1396) ﻫﺮ ﺣﺮﻛﺖ و ﻓﻌﻞ ﺗﺮﺑﻴﺘﻲ، ﺑﺎﻳﺪ ﺑﺮ اﻋﺘﺪال اﺳﺘﻮار ﺑﺎﺷﺪ و از ﺣﺪ وﺳﻂ ﺑﻴﺮون ﻧﺮود و ﺑﻪ اﻓﺮاط و ﺗﻔﺮﻳﻂ ﻛﺸﻴﺪه ﻧﺸﻮد ﺗﺎ ﺣﺮﻛﺖ و ﻓﻌﻠﻲ ﻣﻄﻠﻮب ﺑﺎﺷﺪ. آﻳﻴﻦ ﺗﺮﺑﻴﺘﻲ دﻳﻦ، ﺑﻪ اﻋﺘﺪال در ﻫﺮ اﻣﺮي ﻓﺮا ﻣﻲﺧﻮاﻧﺪ و ﻣﺠﻤﻮعه ﻗﻮاﻧﻴﻦ و ﻣﻘﺮرات و آداب دﻳﻨﻲ ﺑﻪ گوﻧﻪاي اﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﺮدﻣﺎﻧﻲ ﻣﺘﻌﺎدل ﺗﺮﺑﻴﺖ ﺷﻮﻧﺪ. ﺧﺪاي ﻣﺘﻌﺎل، امت اﺳﻼﻣﻲ را اﻣﺘﻲ ﻣﺘﻌﺎدل و ﻣﻴﺎﻧﻪ ﻣﻌﺮﻓﻲ ﻣﻲﻛﻨﺪ و ﻧﻤﻮﻧﻪاي را ﻛﻪ اﻳﻦ امت ﺑﺎﻳﺪ ﺧﻮد را ﺑﺎ او ﺗﻄﺒﻴﻖ دﻫﺪ و در پی او رود. ﺑﻪ ﺑﻴﺎن اﻣﻴﺮاﻟﻤﺆﻣﻨﻴﻦ (ع) اﻧﺴﺎن ﺟﺎﻫﻞ اﺳﺖ ﻛﻪ ﺟﺰ در اﻓﺮاط و ﺗﻔﺮﻳﻂ ﺳﻴﺮ ﻧﻤﻲﻛﻨﺪ؛ چنانﻛﻪ در ﺣﻜﻤﺖ 70 ﻧﻬﺞاﻟﺒﻼﻏﻪ ﻓﺮﻣﻮده اﺳﺖ: ﺟﺎﻫﻞ را ﻧﻤﻲﺑﻴﻨﻲ؛ مگر اﻳﻨﻜﻪ ﻳﺎ اﻓﺮاط ﻣﻲﻛﻨﺪ ﻳﺎ ﺗﻔﺮﻳﻂ. اﻟﺒﺘﻪ اﻧﺪازه ﺷﻨﺎﺧﺘﻦ و اﻧﺪازه نگه داﺷﺘﻦ در ﺗﺮﺑﻴﺖ، اﻣﺮي دﺷﻮار اﺳﺖ و ﺟﺰ ﺑﺎ ﺧﺮدورزي در ﺗﺮﺑﻴﺖ ﻧﻤﻲﺗﻮان اﻧﺪازهﻫﺎ را درﻳﺎﻓﺖ و آنها را پاس داﺷﺖ و ﺑﻪ ﺗﺮﺑﻴﺘﻲ ﻓﻄﺮي اﻫﺘﻤﺎم گماﺷﺖ. اﻧﺴﺎن ﺧﺮدﻣﻨﺪ در ﻫﺮ ارﺗﺒﺎط اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ، رﻓﺘﺎري ﻣﺘﻌﺎدل و دیگران را ﺑﺮاﺳﺎس اﻋﺘﺪال ﺣﺮﻛﺖ ﻣﻲدﻫﺪ. در ﻧﻈﺎم ﺗﺮﺑﻴﺘﻲ ﺣﻀﺮت ﻣﻬﺪي (ع)، ﻛﻪ پیرو اﺳﻼم ﻧﺎب ﻣﺤﻤﺪي (ص) اﺳﺖ، گراﻳﺶﻫﺎ و ﺧﻮاﺳﺖﻫﺎي اﻧﺴﺎنﻫﺎ ﺗﻌﺪﻳﻞ ﻣﻲﺷﻮد؛ ﺑﻪگوﻧﻪاي ﻛﻪ ﺗﺮﺑﻴﺖ ﺷﻮﻧﺪه از اﻓﺮاط و ﺗﻔﺮﻳﻂ در رﺳﻴﺪن ﺑﻪ ﺧﻮاﺳﺖﻫﺎ و ﻏﺮاﻳﺰش ﻣﻲپرﻫﻴﺰد (ﺻﺎﻟﺤﻲ، 1386، 156). ﺑﺎﻳﺪ در ﻧﻈﺮ داﺷﺖ ﻛﻪ ﺑﺮاي آن که ﺑﺘﻮان اﻋﺘﺪال را در ﺟﺎﻣﻌﻪ اﺟﺮا ﻛﺮد؛ ﺑﺎﻳﺪ در ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺣﺪود اﻟﻬﻲ رﻋﺎﻳﺖ ﺷﻮد ﻛﻪ در زﻣﺎن ﺣﻜﻮﻣﺖ ﺣﻀﺮت ﻣﻬﺪي (ع) اﺟﺮاي ﺣﺪود اﻟﻬﻲ ﺑﻪﻛﻤﺎل ﺧﻮد ﻣﻲرﺳﺪ.
5. ویژگیهای اﺻﻞ متربی محوری (رﻋﺎﻳﺖ ﺗﻔﺎوت ﻓﺮدي): ﻫﺮ اﻧﺴﺎن، ﻫﺮچند ﺷﺒﺎﻫﺖﻫﺎﻳﻲ ﺑﺎ دیگران دارد، داراي ﺧﺼﻮﺻﻴﺎت ﺟﺴﻤﻲ، وﻳژگیهای رواﻧﻲ و ﺗﻮاﻧﺎﻳﻲﻫﺎي ﻣﺨﺘﺺ ذﻫﻨﻲ، ﻫﻮش و ادراﻛﻲ ﻣﺘﻤﺎﻳﺰ ﺑﺎ دیگران اﺳﺖ ﻛﻪ او را ﻣﻮﺟﻮدي ﻣﺴﺘﻘﻞ، ﺗﺎم و ﻓﺮدي ﺧﺎص ﻣﻲﺳﺎزد (زهره کاشانی، 1388، 171). ﻣﻼﺣﻈﻪ ﺗﻔﺎوتﻫﺎي ﻓﺮدي و اﺧﺘﻼف اﺳﺘﻌﺪادﻫﺎ در ﺗﺮﺑﻴﺖ و ﺳﺎﻣﺎن دادن ﺗﺮﺑﻴﺖ ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ آن از ﻣﻬﻢﺗﺮﻳﻦ اﺻﻮل ﺗﺮﺑﻴﺖ اﺳﺖ. اﻧﺴﺎنﻫﺎ از ﻧﻈﺮ ﻃﺒﻴﻌﻲ ﺑﻪ هیچ روي ﻳﻜﺴﺎن ﻧﻴﺴﺘﻨﺪ؛ ﺑﻠﻜﻪ اﺧﺘﻼف وﺟﻮدي ﻣﻴﺎن همه ﻣﻮﺟﻮدات و در ﻣﺮاﺗﺐ وﺟﻮد از ﻟﻮازم ﻋﺎﻟﻢ وﺟﻮد اﺳﺖ. اﻧﺴﺎنﻫﺎ گوﻧﺎگون آﻓﺮﻳﺪه ﺷﺪهاﻧﺪ و از اﺳﺘﻌﺪادﻫﺎ و ﻇﺮﻓﻴﺖﻫﺎﻳﻲ ﻣﺘﻔﺎوت ﺑﺮﺧﻮردارﻧﺪ ﻛﻪ ﻫﻤﻴﻦ ﺗﻔﺎوت و گوناگونی مایه ﺑﻘﺎ و دوام و رﺷﺪ ﺟﺎﻣﻌﻪ اﻧﺴﺎﻧﻲ و از ﻧﺸﺎﻧﻪﻫﺎي ﻗﺪرت و ﻛﻤﺎل ﺧﺪاي ﻣﺘﻌﺎل اﺳﺖ (دﻟﺸﺎد ﺗﻬﺮاﻧﻲ، 1387، 163). ﺧﺪاوﻧﺪ در ﺳﻮره ﻧﻮح، آﻳﺎت 13-14 ﻣﻲﻓﺮﻣﺎﻳﺪ: «َﻣﺎﻟَﻜُﻢ ﻻ ﺗَﺮﺟﻮن ﻟَﻠّﻪ ِ وﻗَﺎرا ًو ﻗَﺪ ﺧَﻠَﻘَﻜُﻢ أﻃﻮارا.» ﺷﻤﺎ را چه ﻣﻲﺷﻮد ﻛﻪ ﺧﺪاي را ﺑﻪ ﺑﺰرگی ﺑﺎور ﻧﺪارﻳﺪ و ﺣﺎل آن که ﺷﻤﺎ را گونهگون در ﻣﺮاﺣﻞ و ﻣﺮاﺗﺐ ﻣﺨﺘﻠﻒ آﻓﺮﻳﺪه اﺳﺖ. ﺣﻜﻤﺖ اﻟﻬﻲ چنین اﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﺎ ﻣﺎ ﺑﻪ ﻣﻘﺪار ﺗﻮاﻧﺎﻳﻲ ﻣﺎ رﻓﺘﺎر ﻣﻲﻛﻨﺪ و هیچﻛﺲ را ﺑﻴﺶ از ﺗﻮاﻧﺎﻳﻲاش ﺗﻜﻠﻴﻒ ﻧﻤﻲﻧﻤﺎﻳﺪ و اﻳﻦ اﺳﺎس ﺗﺮﺑﻴﺖ اﺳﺖ. در ﻗﺮآن ﻛﺮﻳﻢ، ﺗﻜﻠﻴﻒ ﺧﻮاﺳﺘﻪ ﺷﺪه از ﺑﻨﺪگان، بستگی ﺑﻪ وﺳﻊ و ﻇﺮﻓﻴﺖ وﺟﻮدي ﺑﻪ اﻳﺸﺎن داﺷﺘﻪ و ﺧﺪاوﻧﺪ ﻣﺘﻌﺎل در ﻣﻮارد ﻣﻜﺮري اﻳﻦ اﺻﻞ را ﻣﺘﺬﻛﺮ ﺷﺪهاﻧﺪ؛ ﻫﻤﺎنﻃﻮر ﻛﻪ در ﺳﻮره ﺑﻘﺮه چنین ﻣﻲﺧﻮاﻧﻴﻢ: «ﻻ ﻳﻜَﻠﱢﻒاﷲ ُ ﻧَﻔﺴﺎ ً اﻟّﺎ وﺳﻌﻬﺎ» (ﺑﻘﺮه، 286) ﺧﺪاوﻧﺪ هیچﻛﺲ را ﺟﺰ ﺑﻪ ﻗﺪر ﺗﻮاﻧﺎﻳﻲاش ﺗﻜﻠﻴﻒ ﻧﻤﻲﻛﻨﺪ. آنچه از ﻣﻔﺎد آیه ﻓﻮق ﺑﺮﻣﻲآﻳﺪ، اﻳﻦ اﺳﺖ ﻛﻪ ﺗﻤﺎم وﻇﺎﻳﻒ و ﺗﻜﺎﻟﻴﻔﻲ ﻛﻪ در ﻗﺎﻟﺐ اﻗﺪام و دﺳﺘﻮرات ﺧﺪاوﻧﺪ ﺑﺮ ﺑﻨﺪگان ﻣﻘﺮرﺷﺪه؛ ﻫﻤﻪ ﺑﻪاﻧﺪازه ﺗﻮان و ﻗﺪرت اﻓﺮاد ﻫﺴﺖ و ﺧﺪاوﻧﺪ هیچگاه ﻓﺮاﺗﺮ از آن از ﺑﻨﺪگان ﻧﻤﻲﺧﻮاﻫﺪ. در چنین ﻣﻜﺘﺐ اﻧﺴﺎنﺳﺎزي، اﻧﺘﻈﺎرﻫﺎ و ﻣﺴﺌﻮﻟﻴﺖﻫﺎ ﺑﺎ در ﻧﻈﺮ گرﻓﺘﻦ وﻳژگیﻫﺎي ﻓﺮدي ﺗﻌﻴﻴﻦ ﻣﻲﺷﻮد؛ ﻫﺮچند در ﻣﻜﺘﺐ ﺗﺮﺑﻴﺘﻲ ﻣﻬﺪوي، ﺑﺸﺮﻳﺖ ﺑﺎ ﻟﻄﻒ اﻣﺎم ﻣﻌﺼﻮم (ع) ﺑﻪ ﻛﻤﺎﻻت روﺣﻲ و ﻋﻘﻼﻧﻲ دﺳﺖ ﻣﻲﻳﺎﺑﺪ «ﻓﺠﻤﻊ ﺑﻪ ﻋﻘﻮﻟﻬﻢ و أﻛﻤﻞ ﺑﻪ أﺧﻼﻗﻬﻢ» (ﻣﺠﻠﺴﻲ، 1386، 336)، وﻟﻲ ﺑﻪ ﻫﺮﺣﺎل، ﻧﻤﻲﺗﻮان ﻫﻤﻪ اﻧﺴﺎنﻫﺎ را در ﻳﻚ ﺳﻄﺢ ﻗﺮارداد. اﻟﺒﺘﻪ اﻳﻦﻛﻪ ﺗﺮﺑﻴﺖ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﺮ اﺳﺎس ﺗﻮاﻧﺎﻳﻲ اﻓﺮاد و ﺑﻪ ﺗﺪرﻳﺞ ﺻﻮرت بگیرد، ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎي ﺗﻮﻗﻒ در ﺗﻮاﻧﺎﻳﻲﻫﺎي پاﻳﻴﻦ و ﺣﺮﻛﺖ ﻧﻜﺮدن و ﺗﻼش ﻧﻜﺮدن در ﺟﻬﺖ وﺳﻊ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﻧﻴﺴﺖ؛ ﺑﻠﻜﻪ ﺑﺎﻳﺪ ﺗﻼش ﻛﺮد ﻛﻪ ﻇﺮفیت وﺟﻮدي و گنجاﻳﺶ ﺗﻮاﻧﺎﻳﻲ اﻓﺮاد را ﺑﻪ ﺗﺪرﻳﺞ اﻓﺰاﻳﺶ داد و آﻧﺎن را ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﻣﻘﺼﺪ ﺗﺮﺑﻴﺖ ﺳﻮق داد.
6. ویژگیهای اﺻﻞ محبتمحورى: ﻧﻴﺎز ﺑﻪ ﻣﺤﺒﺖ و ﺗﻌﻠﻖ ﺧﺎﻃﺮ، ﻳﻜﻲ از اﺑﻌﺎد روح و گراﻳﺶﻫﺎي ﻣﻌﻨﻮي اﻧﺴﺎن اﺳﺖ. این که اﻧﺴﺎن ﺗﺎ ﺳﺮ ﺣﺪ اﻳﺜﺎر و ﻓﺪاﻛﺎري و در راه ﻣﺤﺒﻮب و ﻋﺸﻖ ﺑﻪ ﻣﻌﺸﻮق ﺗﻼش ﻣﻲﻛﻨﺪ و ﺑﻪ وﺟﺪ ﻣﻲآﻳﺪ؛ ﻫﻤﻪ ﺑﻴﺎنگر اﻳﻦ ﻧﻴﺎز و گراﻳﺶ ﻓﻄﺮي اﺳﺖ؛ ﺑﻪﻃﻮريﻛﻪ اﻧﺴﺎن، ﻗﻠﺒﺎ ً اﻳﺜﺎر و ﻓﺪاﻛﺎري و ﺟﺎﻧﺒﺎزي ﻋﺎﺷﻖ را در راه ﻣﻌﺸﻮق، ارزش و اﻓﺘﺨﺎر ﻣﻲداﻧﺪ (ﻓﺮﻫﺎدﻳﺎن، 1375، 76). در اﻳﻦ زﻣﻴﻨﻪ، ﻗﺮآن رﻫﻨﻤﻮدي ﺗﺮﺑﻴﺘﻲ ﻣﻲدﻫﺪ: «اﻟّﺬﻳﻦ آﻣﻨﻮا أﺷَﺪﺣﺒﺎ ً ﻟﻠّﻪ» (ﺑﻘﺮه، 165) و ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ اﻳﻤﺎن آوردهاﻧﺪ، ﺑﻪ ﺧﺪا ﺑﻴﺶ از ﻫﺮ چیز ﻣﺤﺒﺖ دارﻧﺪ. هیچ اصلی چون ﻣﺤﺒﺖ در ﺗﺮﺑﻴﺖ آدﻣﻲ ﻣﺆﺛﺮ ﻧﻴﺴﺖ و ﻣﻔﻴﺪﺗﺮﻳﻦ روشﻫﺎ و اصول ﺗﺮﺑﻴﺖ ﺑﻪ ﻧﻴﺮوي ﻣﺤﺒﺖ ﻛﺎراﻳﻲ پیدا ﻣﻲﻛﻨﻨﺪ. ﺟﻬﺎن آﻓﺮﻳﻨﺶ ﺑﺮاﺳﺎس رﺣﻤﺖ و ﻣﺤﺒﺖ ﺳﺎﻣﺎنﻳﺎﻓﺘﻪ اﺳﺖ و ﺑﺪان ﻛﻤﺎل ﻣﻲﻳﺎﺑﺪ و پیاﻣﺒﺮ اﻛﺮم (ص) ﺟﻠﻮه ﺗﺎم رﺣﻤﺖ و ﻣﺤﺒﺖ اﻟﻬﻲ، اصل ﺗﺮﺑﻴﺘﻲاش ﺑﺮ رﺣﻤﺖ و ﻣﺤﺒﺖ اﺳﺘﻮار ﺑﻮد. در ﻧﻈﺎم ﺗﺮﺑﻴﺘﻲ ﺣﻀﺮت ﻣﻬﺪي (ع) در زﻣﺎن ﻇﻬﻮر، اصل ﻣﺤﺒﺖ ﻳﻜﻲ از ﻣﻬﻢﺗﺮﻳﻦ اصول ﺗﺮﺑﻴﺘﻲ ﺧﻮاﻫﺪ ﺑﻮد. ﺑﺮاي ﺗﺮﺑﻴﺖ ﻧﺴﻞ ﻣﻬﺪي ﻳﺎور، ﻧﺒﺎﻳﺪ از اﻳﻦ اصل ﻏﻔﻠﺖ ورزﻳﺪ؛ ﻫﻤﺎنﻃﻮر ﻛﻪ اﺷﺎره ﺷﺪ، اﻣﺎم ﻋﺼﺮ (ع) در زﻣﺎن ﻇﻬﻮر ﺧﻮد ﻣﺸﻜﻼت ﻣﺮدم را ﺑﺮﻃﺮف ﻣﻲﻛﻨﺪ و ﺑﻪ آﻧﺎن ﻣﺤﺒﺖ ﻣﻲﻛﻨﺪ و اﻳﻦ ﻣﺤﺒﺖ، ﻋﺸﻖ و ﻣﺤﺒﺘﻲ را در ﻣﺘﺮﺑﻲ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﻣﺮﺑﻲ اﻳﺠﺎد ﻣﻲﻛﻨﺪ ﻛﻪ ﺗﺄﺛﻴﺮ ﺗﺮﺑﻴﺘﻲ آن از ﺻﺪﻫﺎ اﺳﺘﺪﻻل ﻋﻘﻠﻲ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺧﻮاﻫﺪ ﺑﻮد. ﻧﻜﺘﻪاي ﻛﻪ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﻪ آن ﺗﻮﺟﻪ ﺷﻮد، اﻳﻦ اﺳﺖ ﻛﻪ در ﻣﺤﺒﺖ ﺑﺎﻳﺪ از اﻓﺮاط و ﺗﻔﺮﻳﻂ پرﻫﻴﺰ ﺷﻮد و ﻣﻌﺘﺪل و راﺳﺘﻴﻦ و ﺑﻪ دور از ﺗﻜﻠّﻒ و ﺗﺼﻨّﻊ و ﻣﺘﻨﺎﺳﺐ ﺑﺎ ﺳﻦ و ﺳﺎل اﻓﺮاد ﺑﺎﺷﺪ؛ همچنین دوﺳﺘﻲ پیاﻣﺒﺮ و اوﺻﻴﺎي آن ﺣﻀﺮت ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ راه ﺗﺮﺑﻴﺖ و ﻛﻮﺗﺎهﺗﺮﻳﻦ راه اﺻﻼح و ﺗﻬﺬﻳﺐ اﺳﺖ
7. ویژگیهای اﺻﻞ نظارتمدارى: یکى از روشهاى کارآمد در امر تربیت، نظارت بر امور متربى است. نظارت دینى، نظارتى آگاهانه و هوشیارانه است که متربى مىداند همواره رفتار و حرکات او تحت نظارت دقیق الهى است و در آینده باید پاسخگوى اعمال و رفتار خود باشد. چنین نظارتى مىتواند تأثیر ویژهاى بر شخصیت و رفتار وى داشته باشد؛ بنابراین، اصل نظارتمدارى در تربیت اسلامى به ما مىگوید: جهان در منظر خداوند تبارک و تعالى است و او بر همه امور آگاه است. بنابراین، کیفیت تأثیر نظارت بر رفتار و احوال انسان، مرهون میزان آگاهى و اعتقاد او نسبت به امر نظارت و چگونگى آن است. این امر مستلزم نوعى مراقبه و محاسبه و خودکنترلى است. حضرت على (ع) مىفرماید: از مخالفت با فرمانهاى خدایى که در پیشگاه او حاضرید و زمام امور شما به دست اوست و حرکات و سکنات شما در دست قدرت اوست بترسید. اگر شما اعمالى را پنهانى انجام دهید او مىداند و اگر آشکارا بهجا آورید ... نگهبانان بزرگوارى را گماشته تا هیچ حقى ضایع نگردد و بیهوده ثبت نکنند (نهجالبلاغه، خطبه 183).
ب: تبیین ویژگیهای روشهای استخراجی تعلیم و تربیت مهدوی:
1. روش اﺑﺘﻼ و اﻣﺘﺤﺎن: اﻣﺘﺤﺎﻧﺎت و اﺑﺘﻼﺋﺎت اﻟﻬﻲ، اﻋﻢ از وﻇﺎﻳﻒ و ﺗﻜﺎﻟﻴﻒ و ﺣﻮادﺛﻲ اﺳﺖ ﻛﻪ اﺗﻔﺎق ﻣﻲاﻓﺘﺪ و همه اﻧﺴﺎنﻫﺎ، چه ﻣﺆﻣﻦ و چه ﻛﺎﻓﺮ را درﺑﺮ میگیرد و وﺟﻮد ﺣﺎدﺛﻪﻫﺎ، آﻓﺖﻫﺎ و ﺑﻼﻳﺎ در زﻧﺪگی اﻧﺴﺎنﻫﺎ ﺣﺘﻲ پیاﻣﺒﺮان اﻟﻬﻲ ﻳﻚ ﺿﺮورت اﺳﺖ و ﺑﺮ اﺳﺎس ﻫﻤﻴﻦ اﺑﺘﻼﺋﺎت ﺑﺮ ﺑﻨﺪگان ﻋﺬري ﺑﺎﻗﻲ ﻧﻤﻲﻣﺎﻧﺪ؛ زﻳﺮا پاداش و ﺟﺰاي اﻟﻬﻲ ﺑﺮاﺳﺎس اﺳﺘﺤﻘﺎﻗﻲ اﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﻨﺪه ﻛﺴﺐ ﻣﻲﻛﻨﺪ و ﺧﻮد را در ﻣﺴﻴﺮ ﻫﺪاﻳﺖ ﻳﺎ ﺷﻘﺎوت ﻗﺮار ﻣﻲدﻫﺪ (پیروزﻓﺮ، 1378، 92). ﺧﺪاوﻧﺪ در ﺳﻮره اﻧﺒﻴﺎ، آﻳﻪ: 35 ﻣﻲﻓﺮﻣﺎﻳﺪ:«ًوﻧَﺒﻠُﻮﻛُﻢ ﺑﺎﻟﺸﱠﺮ ﱢ و اﻟﺨَﻴﺮ ِ ﻓِﺘﻨﺔ» و ﺷﻤﺎ را از راه آزﻣﺎﻳﺶ ﺑﻪ ﺑﺪ و ﻧﻴﻚ ﺧﻮاﻫﻴﻢ آزﻣﻮد. ﺧﺪاوﻧﺪ اﻣﺘﺤﺎن ﻧﻤﻲﻛﻨﺪ ﻛﻪ ﺑﻬﺸﺘﻲ ِ واﻗﻌﻲ و ﺟﻬﻨﻤﻲ واﻗﻌﻲ ﻣﻌﻠﻮم ﺷﻮد؛ اﻣﺘﺤﺎن ﻣﻲﻛﻨﺪ و ﻣﺸﻜﻼت و ﺷﺪاﻳﺪ ﺑﻪ وﺟﻮد ﻣﻲآورد ﺗﺎ آن که ﻣﻲﺧﻮاﻫﺪ ﺑﻪ ﺑﻬﺸﺖ ﺑﺮود، در ﺧﻼل ﻫﻤﻴﻦ ﺷﺪاﻳﺪ، ﺧﻮد را ﺷﺎﻳﺴﺘﻪ و ﻻﻳﻖ ﺑﻬﺸﺖ ﻛﻨﺪ و آﻧﻜﻪ ﻻﻳﻖ ﻧﻴﺴﺖ، ﺳﺮ ﺟﺎي ﺧﻮد ﺑﻤﺎﻧﺪ (ﻣﻄﻬﺮي، 1395). در ﻧﻈﺎم ﺗﺮﺑﻴﺘﻲ اﻣﺎم ﻋﺼﺮ (ﻋﺞ) ﻧﻴﺰ، ﻣﺮدم آزﻣﺎﻳﺶ ﻣﻲﺷﻮﻧﺪ ﺗﺎ ﻏﺮﺑﺎل ﺷﻮﻧﺪ؛ ﻫﻤﺎنﻃﻮر ﻛﻪ گفته ﺷﺪ اﻧﺴﺎنﻫﺎ در اﻣﺘﺤﺎﻧﺎت، ﺣﻘﺎﻳﻖ دروﻧﻲ ﺧﻮد را آﺷﻜﺎر ﺧﻮاﻫﻨﺪ ﻛﺮد. در ﻣﻮرد اﻣﺘﺤﺎن ﺷﺪن ﻳﺎوران اﻣﺎم ﻋﺼﺮ(ﻋﺞ) آﻣﺪه اﺳﺖ که از امام صادق (ع) نقل شده است: به خدا قسم آنچه شما چشم به سوى آن دوختهاید، واقع نمیشود، مگر بعد از این که تمیز داده شوید و امتحان بدهید. آنگاه از هر ده نفر چند نفر (از دین حق بیرون) میروند و به اعتقاد اول نمیمانند (کامیاب، 1403، 87). اﻟﺒﺘﻪ ﻣﺮﺑﻲ ﻧﺒﺎﻳﺪ از اﻳﻦ اﻣﺮ ﻏﻔﻠﺖ ورزد ﻛﻪ ﻇﺮﻓﻴﺖ ﻣﺘﺮﺑﻲﻫﺎ گوﻧﺎگون ﻣﻲﺑﺎﺷﺪ و ﺑﺮاﺳﺎس آن؛ آزﻣﺎﻳﺶﻫﺎ ﺻﻮرت گیرد و درﺑﺎره ﻧﺘﺎﻳﺞ آن ﻗﻀﺎوت ﻛﻨﺪ و پاداش و ﻛﻴﻔﺮ ﻛﻨﺪ.
2. روش الگویی: اﻧﺴﺎن ﺑﻪ ﻓﻄﺮت ﺧﻮد ﻛﻪ ﻋﺸﻖ ﺑﻪ ﻛﻤﺎل ﻣﻄﻠﻖ اﺳﺖ، الگوﻃﻠﺐ و الگوپذﻳﺮ اﺳﺖ؛ ﺑﻪﻃﻮريﻛﻪ ﺑﺎﻳﺪ الگوﻫﺎي ﺧﻮب و ﺑﺪ ﺑﺮاي آﻧﺎن ﺗﺮﺳﻴﻢ ﺷﻮد. اگر ﺑﺎ گفتار و رﻓﺘﺎر ﻣﻲﺗﻮان اﻓﺮاد را ﺑﻪ راهﻫﺎي ﺧﻮب رﻫﺒﺮي ﻛﺮد، ﺑﺎ ﻧﺸﺎن دادن زﻧﺪگی اﻧﺴﺎنﻫﺎي واﻻ و پست ﻣﻲﺗﻮان ﺑﺼﻴﺮت اﻓﺮاد را ﺑﺎﻻ ﺑﺮد ﺗﺎ زﻧﺪگی ﺧﻮد را ﺑﺮ ﻃﺒﻖ زﻧﺪگی اﻧﺴﺎنﻫﺎي ﺑﺮﺗﺮ ﺗﻄﺒﻴﻖ ﻛﻨﻨﺪ و از پیروي از اﻓﺮاد پست ﺟﻮري ﺟﻮﻳﻨﺪ؛ وﻟﻲ هیچ چیز ﻣﺎﻧﻨﺪ الگو و ﻧﻤﻮنه ﻋﻤﻠﻲ، در ﺗﺮﺑﻴﺖ ﺗﺄﺛﻴﺮ ﻧﺪارد (ﺳﺒﺤﺎﻧﻲ، 1390، 58). اﻣﺎم ﻋﻠﻲ (ع) در ﻧﻬﺞاﻟﺒﻼﻏﻪ، درﺑﺎره روش الگوﻳﻲ اﻣﺎم زﻣﺎن (ﻋﺞ) ﻣﻲﻓﺮﻣﺎﻳﺪ: ﺑﺮ ﻫﻤﺎن ﺳﻴﺮه و روش پیاﻣﺒﺮ (ص) و اﻣﺎﻣﺎن (ع) رﻓﺘﺎر ﻣﻲﻛﻨﺪ ﺗﺎ گرهﻫﺎ را بگشاﻳﺪ (ﺧﻄﺒﻪ 150). ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ ﻣﻔﺎﻫﻴﻢ و رﺳﺎﺗﺮﻳﻦ اﻧﺪﻳﺸﻪﻫﺎ، زﻣﺎﻧﻲ ﻛﻪ در ﻗﺎﻟﺐ ﻧﻤﻮنهای ﻋﻴﻨﻲ اراﺋﻪ ﻣﻲﺷﻮد، ﻛﺎﻣﻼ ادراك و ﺗﺼﺪﻳﻖ ﻣﻲگردد. ﺑﻲگمان ﺗﺮﺑﻴﺖ ﻋﻤﻠﻲ ﻣﺆﺛﺮﺗﺮ و ﻣﻔﻴﺪﺗﺮ از ﺗﺮﺑﻴﺖ زﺑﺎﻧﻲ اﺳﺖ و ﺑﻪراﺣﺘﻲ، راه، ﻣﺴﻴﺮ و ﻣﻘﺼﺪ ﺗﺮﺑﻴﺖ را ﻣﺸﺨﺺ ﻣﻲﻛﻨﺪ (داداشزاده و نوبری، 1402، 7).
3. روش تربیت تقلیدی: تقلید بر چهار نوع است: الف. تقلید آگاهانه و سودمند (مانند تقلید در کارهای مثبت) ب. تقلید آگاهانه و زیانمند (مانند تقلید در کارهای منفی) ج. تقلید ناآگاهانه و سودمند (مانند تقلید کودک در یادگیری سخن گفتن) د. تقلید ناآگاهانه و زیانمند (مانند تقلید کودک در به کارگیری سخنان زشت). نوع اول و دوم از تقلید، همان الگوبرداری مثبت، یا منفی از دیگران است که در «روش تربیتی الگویی» به آن پرداخته میشود. در قرآن کریم و در داستان هابیل و قابیل به نوع اول از تقلید اشاره شده است. همچنین به نوع چهارم از تقلید و در مورد کافران نیز اشاره شده است. «چون به آنان گفته میشود از آنچه خداوند فرو فرستاده است پیروی کنید، گویند: نه، بلکه از چیزی که پدران خود را بر آن یافتهایم پیروی میکنیم. آیا هر چند پدرانشان چیزی را درک نمیکرده و به صواب نمیرفتند شایسته تقلیدند». پس، این گونه تقلیدهای کورکورانه و بدون دلیلهای خردمندانه کاملاً نکوهیده است.
4. روش تربیت تلقینی: از روشهای دیگری که میتوان در تربیت به کار گرفت، تلقین مثبت به خود و دیگران است. امروزه نیز یکی از روشهای درمان برخی از بیماریها، مانند افسردگی، منفی نگری، ناامیدی و وسواس، روش تلقین درمانی است. بنابراین تکرار 31 بار آیه «فبای آلا ربکما تکذبان» در سوره الرحمن و 10 بار آیه «ویل یومئذ للمکذبین» در سوره مرسلات و 8 بار آیه «فاتقوا الله و اطیعون» و 5 بار آیه «و ما اسالکم علیه من اجر ...» در سوره شعرا، نشان از اهمیت به کارگیری روش تلقینی دارد. به همین جهت، اگر استفاده از روش تلقینی در تعلیم و تربیت به صورت منفی و تحمیل نباشد، بلکه به صورت مثبت و آگاهانه و آزادنه انجام پذیرد، بسیار مطلوب و مؤثر خواهد بود.
5. روش تربیت تدریجی: به کارگیری روش تدریجی در تعلیم و تربیت و ساختن انسانها از لوازم مهم زمینهسازی پرورشی و آموزشی است. نزول آیات قرآن و ابلاغ آنها در مدت 23 سال و به صورت تدریجی به مردم از سوی پیامبر اکرم (ص) که مهمترین و بهترین آموزشها و روشهای تربیتی را در قوانین عملی اسلام برای مردم؛ ارزش و اهمیت استفاده از روش تدریجی در مسایل تربیتی و آموزشی را نشان می دهد و بر آن تأکید میورزد. بنابراین توجه به روش تدریجی در تعلیم و تربیت، بدین معنی نیست که در مراحل آغازین و سطوح پایینتر میتوان از آموزشها و استدلالهای غلط و یا مساوی تربیتی بیپایه و سست پایه، استفاده کرد. به کارگیری روش تدریجی در تعلیم و تربیت، تنها در قلمرو استدلال برهانها نیست، بلکه در نوع مطالب و اعمال نیز صادق است. مثلا آیا آموزش مطلب عرفانی دقیق و فلسفی عمیق و واداشتن به انجام کارهای اخلاقی پسندیده مهم؛ مانند خواندن نماز شب، برای نوجوانانی که به این حد از درک و عمل نرسیدهاند، رواست؟ در تعلیم و تربیت تدریجی حتماً باید سطح فکر، قدرت فهم و شرایط علمی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی فراگیران و فرزندان را در نظر داشت؛ شاید به همین دلیل بوده است که معصومان ما علیهم السلام به سؤال مشترک مانند «افضل الاعمال» برترین کارها، از سوی افراد گوناگون پاسخهای گوناگونی دادهاند.
6. روش تربیت غیرمستقیم: گاهی میتوان روشهای مطلوب تربیتی را در دو نوع مستقیم و غیرمستقیم بحث کرد که با توجه به ویژگیهای متربیان، شرایط زمان و مکان، تربیت و جز آن، گاه روش مستقیم و گاه روش غیرمستقیم در تربیت مؤثرتر است، و این چنین نیست که هر روش غیرمستقیم کار سازتر باشد. از همین رو، خداوند متعال در قرآن کریم مواردی، از روشها و خطابهای مستقیم و صریح؛ مانند یا ایها الکافرون؛ یا ایها الناس و یا ایها الذین آمنوا؛ استفاده کرده است. در موارد دیگر نیز روشها و خطابهای غیرمستقیم را به کار برده و به حضرت عیسی علیهالسلام فرموده است: ای عیسی پسر مریم! آیا تو به مردم گفتی که من و مادرم را هم چون دو خدا به جای خداوند بپرستید؟ بنابراین در این آیه شریفه به روشنی میبینیم که خداوند بزرگ مستقیماً به حضرت عیسی علیهالسلام خطاب میکند، اما بهطور غیرمستقیم میخواهد به پیروان حضرت عیسی علیهالسلام بگوید که اعتقاد آنان به خدا بودن حضرت عیسی علیهالسلام و حضرت مریم علیها السلام شرک و باطل است. بنابراین آموزش غیرمستقیم وضو به پیرمرد از سوی امام حسن و امام حسین علیهما السلام و تأکید فراوان روانشناسان بر این روش، و گفتههایی؛ هم چون الکنایه ابلغ من التصریح، کنایه و غیرمستقیم گویی از صراحت و مستقیم گویی رساتر است. با بهکارگیری روش غیرمستقیم در تعلیم و تربیت تأکید میورزد. استفاده از شعر، قصه، خاطره، شرح حال دیگران، معما، فیلم، نمایش و مانند آن میتوانند از مصادیق روشهای غیرمستقیم تربیتی به شمار آیند. نتیجهگیری از مطالب مطرح شده در روشهای غیرمستقیم، به عهده خود مخاطبان و فراگیران قرار داده شود. گاه مربیان و پدران و مادران میتوانند مسایل تربیتی را به صورت غیرمستقیم و به وسیله اشخاص دیگری و نه به وسیله خودشان، به فراگیران آموزش انتقال دهند (احسانی، 1390، 80).
7. روش تربیت عملی: یکی از مهمترین روشهای مطلوب تربیتی روش عملی است. خدای بزرگ در قرآن کریم میفرماید: آیا مردم را به کار نیک فرمان میدهید و حال آن که خویشتن را فراموش میکنید. همچنین امام صادق علیهالسلام میفرمایند: مردم را با اعمالتان، نه فقط با زبانهایتان، به سوی خدا فرا بخوانید. طبق آماری که روان شناسان ارائه دادهاند حدود 73 درصد یادگیری از راه چشم بوده و فقط 13 درصد از راه گوش انجام میشود. پس، عمل و رفتار مربی که زیر ذرهبین متربی است، میتواند تأثیر ژرف و شگرفی در تعلیم و تربیت مهدوی او داشته باشد؛ زیرا متربی گفتههای مربی را پیش از آن که بخواهد از وی بشنود، میخواهد در اعمال و رفتار او ببیند و این درس بزرگی است که مربی خود فرا میگیرد. از سوی دیگر، اگر متربیان بین گفتار و رفتار مربیان تناقض و تعارض مشاهده کنند، همین امر باعث میشود تا نسبت به همه گفتهها و نظام فکری- عملی مربیان بیاعتماد گردند و در نتیجه در نظام فکری- عملی خود نیز دچار اختلال سر درگمی شوند. اصولاً باید توجه شودکه پیروزی، یا شکست یک دین و یا یک مکتب غالباً در گرو اعمال و رفتار گروندگان به آن است تا آموزشهای نظری آنان. به همین دلیل، معمولاً کسانی که با خود دین مخالفت دارند، اندک هستند و این اعمال و کردار دین گرایان است که موجب بیرغبتی آنان نسبت به آن دین میشود. در نتیجه برای این که ارزشهای مکتب مهدویت در دانشآموزان ایجاد و تثبیت شود باید مربیانی معتقد به اصول و آموزههای مهدوی در مراکز آموزشی و پرورشی به کار گرفته شوند.
بحث و نتیجهگیری
آموزه مهدویت در طول تاریخ فرهنگ اسلامی همواره مورد توجه دانشمندان مسلمان بوده و هیچ آموزه دیگری به اندازه آن اهمیت نداشته؛ اما به رغم این اهمیت متأسفانه به مثابه تئوری و راهکاری مهم مورد توجه و دقت نظر قرار نگرفته است. از این رو بر اندیشمندان و فرهیختگان است که در این باره به ژرف اندیشی و فرهنگ سازی بپردازند تا به شایستگی آنگونه که در متون دینی سفارش شده است، به مهدویت توجه شود (شاکری زواردهی، 1402، 10) مهدویت و تربیت از دو منظر دارای ارتباطی نزدیک و عمیق با یکدیگر میباشند: از یک سو، تربیت صحیح و پرورش نیروهای معتقد به مهدویت زمینه تسریع قیام امام زمان را فراهم میآورد و از سوی دیگر براساس روایات منقول از پیامبر با ظهور مهدی (ج) تربیت الهی و معنوی به بالاترین سطح خود میرسد (احسانی، 1390، 76). در این پژوهش پژوهشگر به دنبال استخراج اصول و روشهای تربیت مهدوی و تبیین ویژگیهای آن در مراکز آموزشی و پرورشی بود که برای دستیابی به این هدف، از روش پدیدارشناسی به منظور بررسی تجربه تدریس استادان استفاده شد. نتایج حاصل از تحلیل مصاحبهها، دو مقوله اصلی و کلی (اصول تعلیم و تربیت مهدوی و روشهای تعلیم و تربیت مهدوی) و 15 مقوله فرعی (اصل توحید محوری و اصل تعقل، اصل عزت، اصل اعتدال، اصل متربىمحورى، اصل محبتمحورى، اصل نظارت مداری و روش تربیت تقلیدی، روش تربیت تلقینی، روش تربیت تدریجی، روش تربیت غیرمستقیم، روش تربیت الگویی روش تربیت عملی و روش ابتلا و امتحان) را بهدست داد که با نتایج پژوهش میرجلیلی (1400) که عقل محوری، توحید محوری و محبت محوری را جزو مؤلفههای تربیت مهدوی بیان میکند، مطابقت دارد. همچنین، با یافتههای شریفزاده و قاضی (1393) که اصول تربیت بر مبنای تفکر مهدویت را اصل توحید، عزت، اعتدال و رعایت تفاوتهای فردی و روشهای تربیت تفکر مهدوی را روش الگویی و و روش ابتلا و امتحان استخراج کردهاند، همسو است. یافتههای پژوهش حاضر با یافتههای دیگر پژوهشگران نیز که یکی از اصول مهدوی را اصل معنابخشی و هویتبخشی عنوان کردند که اشاره به اصل توحیدمحوری دارد (عواطفی، 1402)، به اصل کرامت و تفرد انسان و روش الگویی اشاره کردهاند (وردی و بیدختی، 1399)، اصل محبت محوری و روش الگویی را در تربیت کودکان استخراج کردند (داداشزاده و نوبری، 1402)، یکی از موضوعات مهم عصر غیبت را ابتلا و امتحان ذکر کردند (کامیاب، 1403)، و اصل عقلانیت را به عنوان یکی از اصول تربیتی عصر مهدوی ذکر نمودند (خوشباور و یعقوبی، 1403)، مطابقت دارد.
شایان ذکر است که هر چند مصاحبه کیفی با نمونه محدودي از مشارکتکنندگان، نمیتواند نتایج قابل تعمیمی را به لحاظ آماري در برداشته باشد، اما میتواند لایههاي پنهان و عموماً مغفول مانده در این حوزه را بیشتر آشکار نماید. با توجه به آنچه ذكر شد، ميتوان گفت كه تعليم و تربيت در جامعه منتظر، بايد بر پايه تعليم و تربيت مهدوي شكل گيرد؛ يعني خاستگاه آن الهي و مهمترين رويكرد آن، اعتلاي كلمه توحيد باشد. تربيتي كه بر پايه تعليم درست ديني صورت گيرد و سمت و سوي الهي و متعالي داشته باشد، به يقين تأثيرگذار و نقش آفرين خواهد بود. بديهي است متصديان تربيتي، بايد چنين اصوال و روشهايي را سرلوحه برنامههاي خود قراردهند تا شاهد شكوفايي استعدادهاي وجودي متربيان باشند.
از محدودیتهای پژوهش حاضر که در همه انواع پژوهشهای کیفی به چشم میخورد این است که تعمیمپذیری در یافتههای پژوهش کیفی کمتر مطرح میشود. نسخههایی که از این نوع پژوهش بیرون میآید بیشتر میتواند پاسخگوی نیاز مورد مشخص باشد.
از جمله پیشنهادهای کاربردی این پژوهش به این شرح است:
· برگزاری دورههای آموزش ضمن خدمت برای آشنایی معلمان و مدرسان دانشگاه با روشهای تربیت مهدوی.
· بازبینی و تجدیدنظر در برنامههای درسی مقاطع گوناگون به منظور پیادهسازی اصول و روشهای تربیت مهدوی در سند تحول بنیادین آموزش و پرورش و همچنین آموزش عالی.
منابع
قرآن كريم.
نهجالبلاغه.
اباذری، محمود ( 1383). مهدویت در اندیشه متفکر شهید مرتضی مطهری. انتظار موعود، 4(12-11)، 373-386.
احسانی، محمد. (1390). زمينهسازي تربيتي مهدويت. ماهنامه معرفت، 20(160)، 73-96.
انصاری، مریم و قلمکاریان، سیدمحمد. (1401). نقش تربیت مهدوی در پر ورش روحیه انتظار دانش آموزان از نظر معلمان. عصر آدینه، 15(36)، 134.
آقاتهراني، مرتضي و حيدري كاشاني، محمدباقر. (1391). خانواده و تربيت مهدوي. تهران: اتود.
بازرگان، عباس هرندی .(1398). مقدمهای بر روشهای تحقیق کیفی و آمیخته: رویکردهای متداول در علوم رفتاری. تهران: دیدار.
بقایی، حسین، مهماندوست، حمید، قهرمانی فرد، فاضل و قهرمانیفرد، کامیار. (1392). الگوی مفهومی- عملیاتی راهاندازی راهبردهای تربیت مهدوی در نظام آموزشی کشور. مشرق موعود، 7(26)، 165-189.
پیروزﻓﺮ، سهيلا. (1378). ابتلا در قرآن و حديث. مطالعات اسلامي، 44(44)، 89-128.
جعفریهرندی، رضا و نجفی، حسن. (1392). بررسی میزان توجه به مؤلفههای مهدویت در محتوای برنامه درسی دوره متوسطه ایران. مشرق موعود، 28، 57-68.
جوادیآملی، عبدالله. (1388). تفسیر موضوعی قرآن کریم. قم: مرکز نشر اسراء.
حاج باقری، محسن، پرویزی، سرور و صلصالی، مهوش. (1394) .روشهای تحقیق کیفی. تهران: بشری.
خوشباور، داود و یعقوبی، حسن. (1403). جایگاه و اثربخشی معنویت و عقلانیت در دکترین مهدویت. عصر آدینه، 17(39)، 93.
داداشزاده، داود و جلالی نوبری، حسین. (1402). ضرورت تربیت مهدوی کودکان بر اساس آموزههای دینی مهدویت. پژوهش و مطالعات علوم اسلامی، 5(54)، 1-12.
دلشاد تهرانی، مصطفی. (1387). سیری در تربیت اسلامی. تهران: انتشارات ذکر.
رﺷﻴﺪپور، مجيد. (1385). پرورشهاي اخلاقي و روشهای تربیتی. تهران: انجمن اولياء و مربیان.
زرقانی، اعظم. (1399). مهدویت در آینه تربیت. پژوهش در مسائل تعلیم و تربیت اسلامی، ۴۶، 52-31.
زهره کاشانی، علي اكبر. (1388). اصول تربيت ديني از منظر آيات و روايات. اسلام و پژوهشهاي تربيتي، 2، 169-202.
سبحانینژاد، مهدی، فقیهی، علینقی و نجفی، حسن. (139۴). تجربه زیسته متخصصین تعلیم و تربیت از راهکارهای گسترش رفتار اخلاقی زمینهساز ظهور در برنامههای درسی دانشگاهی. پژوهش در مسائل تعلیم و تربیت اسلامی، 26، 37-57.
ﺳﺒﺤﺎﻧﻲ، عليرضا. (1390). اسوهها و الگوها در قرآن. ماهنامه درسهايي از مكتب اسلام، 602، 57-60.
سرمدی، محمدرضا و عباس شکاری، عباس محمدی. (1392). مکاتب فلسفی و آرای تربیتی. انتشارات دانشگاه پیام نور.
شاکری زواردهی، روح الله. (1402). بررسی کارکردهای فرهنگی آموزه مهدویت با تأکید بر فرصتها و تهدیدها. انتظار موعود، 23(83)، 5-29.
شریفزاده، حكيمهالسادات و قاضي، مرضيه. (1393). مهدويت و دلالتهاي تربيتي آن (به لحاظ تنظيم اهداف، اصول و روشها). مجله پژوهشهاي تعليم و تربيت اسلامي، 6 (10)، 101-128.
صالحزاده، رضا و اسماعیلی، علی. (1401). پژوهشی در تدوین سند جامع توسعه فرهنگ مهدویت و انتظار. انتظار موعود، 22(79)، 26-52.
صالحی، کیوان و بازرگان، عباس و صادقی، ناهید و شکوهی، محسن. (1394). بازنمایی ادراکات و تجارب زیسته معلمان از آسیبهای احتمالی ناشی از اجرای برنامه ارزشیابی توصیفی در مدارس ابتدایی. مطالعات اندازه گیری و ارزشیابی آموزشی، 5(9)، 95-99.
ﺻﺎﻟﺤﻲ، غلامرضا. (1386). مهدويت و اصول نظام تربيتي. مشرق موعود، 1(4)، 153- 172.
علیرضا اعرافی، محمد بهشتی، علینقی فقیهی، مهدی ابوجعفری. (1396). درآمدی بر تعلیم و تربیت اسلامی: اهداف تربیت از دیدگاه اسلام (چاپ سیزدهم). تهران: سمت.
عواطفی، زهرا. (1402). توسعه فضیلتمندی در نظام آموزشی و پرورشی مبتنی بر آموزههای مهدوی. انتظار موعود، 23(82)، 51-78.
فروزنده دهکردی، لطف اهلل، بهمنی، اکبر، صفیان، مهدی و امیری، محمدهاشم. (1390). شناسایی عوامل موثر بر استقرار حکومت مهدوی بر اساس رویکرد استراتژ یک. مشرق موعود، 19، 129-103.
ﻓﺮﻫﺎدﻳﺎن، رضا. (1375). پايههاي اساسي ساختار شخصيت انسان در تعليم و تربيت. قم: نشر مؤلف.
قاسمینژاد، زهرا و لکزایی، صغری. (1389). امام رضا و تربیت نسل منتظر. انتظار موعود، 33، 130-160.
کامیاب، مسلم. (1403). بررسی و تحلیل محتوایی روایات مهدوی قرب الاسنادعبدالله بن جعفر حمیری. انتظار موعود، 24(84)، 75-100.
ﻣﺠﻠﺴﻲ، محمدباقر. (1386). بحارالانوار. مكتبة الاسلاميه.
مرزوقی، رحمت الله .(1398). سیمای مهدویت در برنامههای آموزشی مدارس:رویکردی به فلسفه تربیتی انتظار. تربیت اسلامی، 3(7)، 127-137.
ﻣﻄﻬﺮي، مرتضي. (1395). بيست گفتار. تهران: صدرا.
میرجلیلی، سید محمدعلی. (1400). واکاوی مؤلفههای تربیت مهدوی در اندیشه استاد مرتضی مطهری. فصلنامه علمی- پژوهشی انتظار موعود، 21(74)، 71-96.
وردی، حمیدرضا و بیدختی، فاطمه. (1399). واکاوی اصول و روشهای تعلیم و تربیت اسلامی مبتنی بر قرآن و احادیث در اندیشههای مولانا در مثنوی معنوی. پژوهش در آموزش معارف و تربیت اسلامی، 1(1)، 85-118.
هاشمی شهیدی، سید اسدالله. (1۳۸4). ظهور مهدی از دیدگاه مذاهب و ملل جهان. قم: انتشارات مسجد مقدس جمکران.