A Formalist Analysis of Phonological and Lexical Deviation in Hamid Mosadegh's Poetry Collection Based on Leech's Theory
Subject Areas :Marzieh Ehsanjoo 1 , Seyyed Mahmoud Seyed Sadeghi 2 , مریم پرهیزکاری 3
1 - Ph.D. Student of Persian Language and Literature, Bushehr Branch, Islamic Azad University, Bushehr, Iran
2 - Assistant Professor, Department of Persian Language and Literature, Bushehr Branch, Islamic Azad University, Bushehr, Iran
3 - استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد بوشهر، دانشگاه آزاد اسلامی، بوشهر، ایران
Keywords: Formalist Criticism, Deviation, Hamid Mosadegh, Poetry Collection, Leech's Theory.,
Abstract :
Structural criticism and deviation are fundamental concepts in the theories of Russian Formalists, focusing on the distinct characteristics of literary language as opposed to ordinary language. These concepts offer a scientific and conventional method for analyzing the artistic features of literary works. Deviation is a significant characteristic of poetic language, which leads to linguistic innovation and provides the audience with aesthetic pleasure. In this study, the author aims to examine phonological and lexical deviation in Hamid Mosadegh's poetry collection through a descriptive-analytical approach and a formalist perspective, based on Leech's deviation model within the framework of structuralism. Geoffrey Leech, a renowned English structuralist, classified literary features into eight different levels: 1) lexical, 2) syntactical, 3) phonological, 4) graphological, 5) dialectal, 6) register, 7) semantic, and 8) historical. Through these deviations, Mosadegh was able to convey his messages innovatively and distinctively using ordinary words, achieving this in the most beautiful and creative manner possible. The research findings indicate that Mosadegh, by employing phonological deviations such as reduction, augmentation, intensification, omission, easing, and euphony, as well as lexical deviations like neologisms and novel compounds, has enriched the musicality and meaning of his poetry. Moreover, he has creatively utilized these deviations to enhance the impact on the audience and express his deep emotions and concepts
منابع و مآخذ
کتاب
1) ابومحبوب، احمد، در هاي و هوي باد (زندگي و شعر حميد مصدق)، تهران: نشر ثالث، 1380.
2) احمدی، بابک، ساختار و تأویل متن. تهران: نشر مرکز، 1386.
3) پورنامداريان، تقي،سفر در مه، تهران: زمستان،1392.
4) زرقانی، سید مهدی، چشمانداز شعر معاصر ایران، تهران: نشر ثالث، 1383.
5) شفیعی کدکنی، محمدرضا، موسیقی شعر، چ 5، تهران: آگاه، 1376.
6) ___________، رستاخیز کلمات، تهران: سخن، 1391.
7) شمیسا، سیروس ، معانی، تهران: آگاه، 1381.
8) _________ ، سبکشناسی، تهران، فردوسی، 1393.
9) صفوی، کورش، از زبانشناسی به ادبیّات، تهران: پژوهشگاه فرهنگ و هنر اسلامی، 1390.
10) علی پور، مصطفی، ساختمان زبان شعر امروز،چ 3، تهران: فردوس، 1387.
11) غلامرضايی ، محمد ، سبکشناسی شعر پارسی از رودکی تا شاملو، چاپ اول ، تهران : انتشارات جامی، 1377.
12) فتوحی، محمود ، سبکشناسی نظریّه¬ها، رویکردها و روش¬ها، تهران: سخن، 1392.
13) مصدق، حمید ، درفش کاویان، تهران: توکا، 1356.
14) ________ ، تا رهایی، تهران: نو، 1370.
15) _________ ، شیر سرخ، تهران: کانون، 1376.
16) _________ ، مجموعه اشعار، چ 12، تهران، نگاه، 1395.
17) مقربی، مصطفی، ترکیب در زبان فارسی، تهران: توس، 1372.
18) همایی، جلالالدین، فنون بلاغت و صناعات ادبی، تهران: اهورا، 1389.
19) وردانک، پیتر، مبانی سبک¬شناسی، ترجمة محمد غفاری، چ 2، تهران: نشر نی، 1393.
20) یاکوبسن، رومن، روندهای بنیادین در دانش زبان، ترجمة کورش صفوی، تهران: هرمس،1386.
مقاله و پایان¬نامه
21) اورک، حجتالله و همکاران، « بررسی هنجارگریزی در شعر معاصر فارسی (با تکیهبر شاعرحجمگرا یدالله رؤیایی)»، جستارنامۀ ادبیات تطبیقی دانشگاه آزاد یزد، ش 22، 1401، صص 149-190،
22) 10.30495/rpcl.2023.699230.
23) بخردی و همکاران، «سبک¬شناسی شهرآشوب¬هاي مسعود سعد سلمان»، فصلنامۀ علمی تفسير و تحليل متون زبان و ادبيات فارسی (دهخدا)،ش 49. 1398، صص 209-237.
24) جعفری قریه علی، حمید. «بررسی تکرارگونه¬ها، مشخّصه سبکی سرودههای حمید مصدق». پنجمین همایش متن پژوهی ادبی. نگاهی تازه به سبکشناسی، بلاغت، نقد ادبی، تهران، 1397.
25) جوادی، فرشته و همکاران. «تحلیل تطبیقی سبکشناسانه از «نغمة نی» اثر آنه ماری شیمل و سرودههای مولانا جلالالدین محمد بلخی»،جستارنامۀ ادبیات تطبیقی دانشگاه آزاد یزد، ش 4، 1402، صص 85-118، 10.30495/rpcl.2023.708764
26) ساور سفلی، نفیسه ، « نقد فرمالیستی مجموعۀ اشعار حمید مصدق»، پایاننامۀ کارشناسی ارشد، استاد راهنما مریم حسینی، دانشگاه پیام نور، 1385.
27) شهروئی، سعید، «توجّه به شگردهای اختتام کلام: از ویژگیهای برجسته شعر حمید مصدق». سبکشناسی نظم و نثر فارسی. ش18. 1391، صص215- 234.
28) صادقپور، صادق.«بررسی هنجارگریزی معنایی و نحوی در اشعار حمید مصدق در چهارچوب الگوی پیشنهادی لیچ» ، پایاننامۀ کارشناسی ارشد، استاد راهنما،توحید صیامی ، دانشگاه محقق اردبیلی، 1395.
29) صادقی شهپر، رضا و مهدی¬نژاد، الهه(1392). هنجارگریزی معنایی در شعر قیصر امین¬پور، زیبایی¬شناسی ادبی، شمارۀ 18 ، 1392، صص 72 -53.
30) فلاحی، مریم . «هنجارگریزی در معنا و در لفظ در آثار حمید مصدق»، پایاننامۀ کارشناسی ارشد، دانشگاه علامه طباطبایی، 1387.
31) فلاحی، مريم . «زيباشناسی اشعار حمید مصدق ». پایاننامه کارشناسی ارشد. استاد راهنما احمد تمیم داری و معصومه موسایی باغستانی. دانشگاه علامه طباطبایی.
32) کاس پور توچایی، کبری. «تحلیل سبکی اشعار حمید مصدق»، پایاننامۀ کارشناسی ارشد، استاد راهنما فیروز فاضلی، دانشگاه گیلان.
33) محمّدی، محمّدحسین. «آشناییزدایی در غزلیات شمس»، ضمیمۀ مجلّۀ دانشکدۀ ادبیّات و علوم انسانی. دانشگاه تهران، ش0 ، 1381، صص 221 – 211.
34) مدرسي، فاطمه و احمدوند، غلامحسین. «بازتاب باستانگرایی در اشعار نیمایی اخوان ثالث»، مجلۀ ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، ش 41، 1384، صص 72-45.
35) مدرسی، فاطمه و یاسینی، امید.«باستانگرایی در شعر حمید مصدق»، کاوش نامه زبان و ادبیّات فارسی، ش14، صص11-24.
36) مدرسی، فاطمه و یاسینی، امید .«قاعده افزایی در شعر حمید مصدق» ، نثر پژوهی ادب فارسی (ادب و زبان)، ش26، صص 299-326.
37) مدرسی، فاطمه.«قاعده افزایی در شعر مصدق»، نشریۀ دانشکدۀ ادبیّات و علوم انسانی دانشگاه شهید باهنر کرمان.ش 26.صص 299-326.
38) مصطفوی، نداالسادات . «بررسی ساختار زبان شعر حمید مصدق». پایاننامه کارشناسی ارشد، دانشگاه کاشان.
39) Leech, Geoffrey. A Linguistic Guide to English Poetry. Harlow: Longman.1969.
بررسی فرمالیستی هنجارگریزی آوایی و واژگانی
در مجموعۀ اشعار حمید مصدق براساس نظریۀ لیچ
چکیده
نقد ساختاری و هنجارگریزی از مفاهیم بنیادی در نظریههای فرمالیستهای روسی است که به بررسی ویژگیهای متمایز زبان ادبی از زبان عادی میپردازد و شیوهای علمی و متداول برای تحلیل ویژگیهای هنری آثار ادبی به شمار میروند. هنجارگریزی یکی از ویژگیهای مهم زبان شعری است که باعث خلق نوآوریهای زبانی و ایجاد لذت زیباییشناختی در مخاطب میشود. نویسنده در این پژوهش، درصدد آن است تا به شیوۀ توصیفی ـ تحلیلی و رویکردی فرمالیستی، به بررسی هنجارگریزی آوایی و واژگانی در مجموعۀ اشعار حمید مصدق بر مبنای الگوی هنجارگریزی لیچ و در چهارچوب مکتب ساختگرایی بپردازد. جفری لیچ، ساختارگرای مشهور انگلیسی، خصیصههای ادبی را در هشت سطح مختلف طبقهبندی کرده است. این سطوح شامل: واژگانی، نحوی، آوایی، نوشتاری، گویشی، سبکی، معنایی و زمانی میشوند. بهواسطۀ این هنجارگریزیها، مصدق قادر شده با استفاده از واژههای معمولی، پیام خود را به شیوهای نوآورانه و متفاوت به تصویر بکشد و این کار را به زیباترین و خلّاقانهترین شکل ممکن انجام دهد. یافتههای پژوهش نشان میدهد که مصدق با بهرهگیری از هنجارگریزیهای آوایی، همچون تخفیف، اضافه، تشدید، حذف، تسکین و ممال و هنجارگریزیهای واژگانی، از قبیل واژهسازی و ترکیبات نوین توانسته است به غنای موسیقیایی و معنایی اشعار خود بیفزاید. همچنین بهطور خلّاقانهای از این هنجارگریزیها برای تأثیرگذاری بیشتر بر مخاطب و بیان احساسات و مفاهیم عمیق خود استفاده کند.
کلیدواژهها: نقد فرمالیستی، هنجارگریزی، حمید مصدق، مجموعۀ اشعار، نظریۀ لیچ.
مقدمه
زبانشناسان معتقدند که قوۀ ناطقه به دو بخش عمدۀ نظام زبان و گفتار تقسیم میشود. نظام زبان که شامل امکانات بالقوّه و صورت آرمانی زبان است، مستقل از فرد و اجتماع بوده و از جنبهای ذهنی برخوردار است. این نظام از مجموعهای از واجها و واژگان تشکیل شده که درک مشترکی از آن، میان گویندگان هر زبان وجود دارد. نظام زبان از بیرون به فرد تحمیل میشود و فرد درون آن رشد کرده و آن را به ارث میبرد و قادر به تغییر آن به دلخواه خود نیست.
برخلاف نظام زبان، گفتار که دوسوسور آن را «پارول» parole)) نامیده است به کاربرد عملی زبان در گفتار و نوشتار توسط افراد اشاره دارد. دوسوسور تغییرات زبان را عمدتاً در گفتار میداند و نوام چامسکی، زبانشناس آمریکایی، نیز بعداً تفکیک بین زبان بالقوه و زبان بالفعل را مطرح کرده است. این تمایز دوگانه برای سبکشناسی، بسیار مهم است. به این ترتیب، هر فارسیزبان در درون نظام زبان فارسی از گفتار و نوشتار استفاده میکند. آنچه فرد به میل و اراده از این نظام میآموزد و در گفتار و نوشتار خود پیاده میسازد، سبک شخصی او را شکل میدهد. «سبکشناسی، بررسی زبانیِ متن است و در زبان متن باید همۀ مسائل آوایی، واژگانی، محتوایی، معنایی، بلاغی و نیز فکری بررسی شوند. یک سبکشناس هرچه از علوم مختلف بهره بیشتری داشته باشد در کارش موفقتر است.» (جوادی و همکاران، 1402: 95)
سبکشناسی یکی از علوم ادبی کلیدی است که متأسفانه، در آثار ادبی ما توجه کافی به آن نشده است. این حوزه از علم ادبیات و زبانشناسی، اهمیت زیادی دارد؛ زیرا سبکشناسی به تحلیل جامع و همهجانبۀ متنهای ادبی میپردازد. تا زمانی که یک اثر بهطور کامل و دقیق مورد بررسی سبکشناسی قرار نگیرد، نقد ادبی آن اثر بهطور صحیح و جامع امکانپذیر نخواهد بود. استفادۀ گسترده از ویژگیهای زبانی برای تفسیر متون ادبی، نشاندهندۀ پیوند عمیق میان زبانشناسی و ادبیات است. رومن یاکوبسن، زبانشناس برجستۀ مکتب پراگ، شعرشناسی را بخشی از زبانشناسی میداند و در مقالۀ خود با عنوان «زبانشناسی و شعرشناسی» بیان میکند: «شعرشناسی به مسائل ساختار کلام میپردازد؛ و ازآنجاییکه زبانشناسی علم ساختار کلام است، شعرشناسی را باید جزء مکمل زبانشناسی دانست.» (یاکوبسن، 1386: 119) اصطلاح هنجارگریزی از زبانشناسی نوین و نقد زبانشناسانه نشئت گرفته و از طریق زبان انگلیسی به حوزههای نقد ادبی و زبانشناسی فارسی وارد شده است. «هنجارگریزی یکی از راهکارهای مهم تبدیل زبان به عنوان مادۀ ادبیات به شعر است که دربرگیرندۀ تمامی روشهایی است که شاعر با توسل به آن از ساختار آشنای متن و همچنین واقعیت موجود جهان آشنازدایی میکند.» (اورک، 1401: 159)
هنجارگریزی منجر به ایجاد آشناییزدایی میشود. «مفهوم آشناییزدایی از یافتههای مهم فرمالیست شهیر روسی، شکلوفسکی است که اولینبار این اصطلاح را در مقالۀ معروف خود به نام "هنر به مثابۀ فن" به کار برد. به اعتقاد شکلوفسکی، هنر، ادراک حسی ما را دوباره سازمان میدهد و در این مسیر، قاعدههای آشنا و ساختارهای بهظاهر ماندگارِ واقعیت را دگرگون میکند. هنر، عادتهایمان را تغییر میدهد و هرچیز آشنا را به چشم ما بیگانه میسازد.» (احمدی، 1386: 48)
بیان مسأله
ادبیات بهعنوان یک شکل هنری از زبان، همواره در جستوجوی راههای جدید برای انتقال معنا و برانگیختن احساسات است. در این راستا، هنجارگریزی بهعنوان یکی از ابزارهای کلیدی برای ایجاد تفاوت و برجستگی در زبان ادبی به کار میرود. هنجارگریزی یا انحراف از قواعد معمول زبان، یکی از اصول اساسی در تحلیل و نقد ادبی به شمار میرود و بهویژه در نقد فرمالیستی نقش مهمی ایفا میکند. در نظریههای فرمالیستی، بهویژه در نظریههای زبان شناسان این حوزه، ویژگیهای زبان ادبی بهطور مشخص از زبان مرسوم و روزمره، تمایز داده شده است. یکی از رویکردهای مهم در این زمینه، نظریۀ جفری لیچ، منتقد ساختارگرای انگلیسی است که به تحلیل هنجارگریزیهای مختلف در زبان ادبی پرداخته است. لیچ، این هنجارگریزیها را به هشت سطح مختلف واژگانی، نحوی، آوایی، نوشتاری، گویشی، سبکی، معنایی و زمانی تقسیم کرده است.
حمید مصدق، یکی از شاعران معاصر ایرانی، با استفاده از هنجارگریزیهای آوایی و واژگانی، توانسته است به زبان و اشعار خود، عمق و زیبایی خاصی ببخشد. در این مقاله، به بررسی فرمالیستی هنجارگریزیهای آوایی و واژگانی در مجموعۀ اشعار حمید مصدق پرداخته شده است. هدف از این بررسی، تحلیل چگونگی کاربرد هنجارگریزیها در آثار مصدق و تأثیر آنها بر ساختار و زیباییشناسی اشعار وی است. حمید مصدق از شاعران نسل دوم شعر نیمایی در دهۀ سی و چهل شمسی است که عناصر زبانی و آوایی را در خدمت بیان بهتر کلام خود گرفته و هماهنگی آوایی و موسیقایی خاصی به کلامش بخشیده است. در این مقاله، نویسنده با استفاده از نظریۀ لیچ، به بررسی هنجارگریزی آوایی و واژگانی در مجموعۀ اشعار حمید مصدق بر مبنای الگوی هنجارگریزی لیچ و در چهارچوب مکتب ساختگرایی پرداخته است تا نشان داده شود که چگونه هنجارگریزیهای زبانی و واژگانی به تقویت ویژگیهای هنری و ادبی آثار وی کمک کرده است؟ و بهطورکلی چگونه بر موسیقی و معنای شعر تأثیر گذاشتهاند؟
روش تحقیق
نویسندگان این پژوهش، با استفاده از روش توصیفی ـ تحلیلی و ابزار کتابخانهای، به بررسی اشعار حمید مصدق پرداختهاند. هدف آنان تحلیل و ارزیابی هنجارگریزیهای آوایی و واژگانی در این اشعار بر مبنای نظریۀ لیچ است.
پیشینۀ تحقیق
ـ نفیسه ساور سفلی (1385) در پایاننامۀ کارشناسی ارشد «نقد فرمالیستی مجموعۀ اشعار حمید مصدق»، به بررسی اشعار حمید مصدق از جهت فرم و در واقع از جهت تأکید بر شکل، صورت و فرم پرداخته است.
ـ فاطمه مدرسی و امید یاسینی (۱۳۸۶) در مقالهای با عنوان «باستانگرایی در شعر حمید مصدق»، به این نتیجه رسیده است که مصدق توجه خاصی به زبان استوار و فخیم گذشته داشته است. استفادۀ فراوان او از واژگان قدیمی بهویژه افعال پیشوندی و سادۀ قدیمی و اسمهای قدیمی، فضای باستانگرایانه به شعر او بخشیده است.
ـ مریم فلاحی (1387) در پایاننامۀ کارشناسی ارشد خود با عنوان «زیباشناسی اشعار حمید مصدق» به بررسی جنبههای زیباییشناسی اشعار مصدق پرداخته است.
ـ فاطمه مدرسی و امید یاسینی (۱۳۸۸) در مقالهای با عنوان «قاعدهافزایی در شعر حمید مصدق»، شگردهای قاعدهافزایی در شعر حمید مصدق را از طریق قاعدهافزایی در سطوح تحلیلی آوایی و واژگانی مورد بررسی قرار دادهاند. نتایج پژوهش بیانگر آن است که وی با بهکارگیری مطلوب توازن آوایی و واژگانی در حیطۀ قاعدهافزایی به عادتزدایی دست زده و از این رهگذر موجب برجستهسازی و آهنگینتر شدن کلام خود شده است.
ـ ندا سادات مصطفوی (1388)، در پایاننامۀ کارشناسی ارشد خود به بررسی ساختار زبان شعر حمید مصدق پرداخته است و شعر او را در چهار سطح: «آوایی، واژگانی، نحوی و بلاغی» بررسی کرده است. وی در سطح آوایی، انواع موسیقی شعر مصدق را در سه محور: «موسیقی بیرونی، کناری و درونی» مورد بررسی قرار داده است.
ـ فاطمه مدرسی (1388)، در مقالۀ خود با عنوان «قاعدهافزایی در شعر مصدق» به بررسی تکرار که یکی از مهمترین ویژگیهای شعری حمید مصدق میباشد، پرداخته است. وی بیان میدارد که موسیقی شعر مصدق از طریق تکرار، مضاعف شده و از این طریق اشعار او از انسجام خاصی برخوردار گردیده است. همچنین مدرسی به بررسی شکلهای مختلف تکرار در اشعار مصدق ازجمله تکرارِ واج، واژه و جمله پرداخته که این عوامل به توازن آوایی و واژگانی انجامیده و نمونۀ کاملی از قاعدهافزایی است. وی نتیجه گرفته است که مصدق در استفاده از این شگرد، بر القای معانی ثانوی و تأکید بر مطلب، نظر داشته است.
ـ کبری کاسپور توچایی (1389)، در پایاننامۀ کارشناسی ارشد «تحلیل سبکی اشعار حمید مصدق»، به این نتیجه رسیده است که حمید مصدق از شاعران نسل دوم سبک نیمایی است و زبان شعری او به شاخهای میانهرو از این سبک تعلق دارد. در اشعار مصدق، سطح زبانی، برجستهترین ویژگی است و بیشترین تکرار و تأکید را در مقایسه با سایر سطوح سبکی دارد. این سطح، شامل عناصری مانند تکرارهای گوناگون، بازیهای زبانی با جناسهای متنوع، سادهسازی واژگان، گرایش به استفاده از ساختارهای کهن در واژگان و نحو و بهرهگیری از جملات با ساختارهای غیرمعمول است که همگی به شیوهای هنرمندانه در آثار او به کار رفتهاند.
ـ سعید شهروئی (1391)، در مقالهای به بررسی خصوصیات سبکی کلام حمید مصدق پرداخته و گونههای مختلف پایانبندی سخن را در شعر وی مورد تحلیل و بررسی قرار داده است. همچنین او در این مقاله به بررسی بسامد اختتام کلام مصدق که شامل: تلمیح، جناس، ردالمطلع بوده، اشاره کرده است.
ـ صادق صادقپور (1395)، در پایاننامۀ کارشناسی ارشد خود با عنوان «بررسی هنجارگریزی معنایی و نحوی در اشعار حمید مصدق در چهارچوب الگوی پیشنهادی لیچ» به این نتیجه رسیده است که شاعر موردنظر از مقولههای مختلف هنجارگریزی معنایی و نحوی بهمنظور برجستهسازی اشعارش استفاده کرده است. با در نظر گرفتن مقولههای هنجارگریزی معنایی، تشبیه، استعاره و نماد بیشترین فراوانی و تقدیم فعل، اتصال شناسۀ فعل به اسم و تأخیر نهاد بیشترین فراوانی را در هنجارگریزی نحوی داشتهاند.
اگرچه مقالات متعددی در زمینه هنجارگریزی در اشعار فارسی وجود دارد، استفاده از نظریۀ لیچ برای تحلیل هنجارگریزی آوایی و واژگانی در اشعار حمید مصدق، بهویژه در قالب یک بررسی فرمالیستی تاکنون صورت نگرفته است و این پژوهش میتواند بهعنوان یک نوآوری علمی در این خصوص محسوب شود. این رویکرد جدید، امکان تحلیل دقیقتری از جنبههای زبانی و ساختاری اشعار مصدق را فراهم نموده است و با توجه به اینکه اشعار حمید مصدق بهطور خاص کمتر از منظر نظریههای زبانشناختی مورد بررسی قرار گرفته، تمرکز بر تحلیل هنجارگریزیهای آوایی و واژگانی در این مجموعه اشعار، بخشی از نوآوری به حساب میآید.
مبانی تحقیق
سبکشناسی
فتوحی در پیشگفتار کتاب خود بر اهمیت نقش سبکشناسی بهعنوان پلی میان دانشهای زبانی و ادبی تأکید میکند. او بر این باور است که سبکشناسی نهتنها ابزار کلیدی برای درک و تفسیر زبان و ادبیات است، بلکه بهعنوان یک ابزار مؤثر برای انجام نقدی منظم و تحلیلی از آثار ادبی نیز به شمار میآید. با بهرهگیری از سبکشناسی، میتوان به روشهای مؤثرتر و ابزارهای مناسبتری برای تفسیر، ارزیابی و درک عمیقتر آثار ادبی دست یافت. (ر.ک.فتوحی، 1392: 1)
غفاری نیز در مقدمۀ کتاب «مبانی سبکشناسی با توجه به نظر «پیتر وردانک» میگوید: «سبکشناسی بهنقد ادبیات در فهم متن، کمک میکند: سبکشناسی با تحلیل دقیق زبان متن، خواننده را به استدلالهایی مجهز میکند که با آنها میتواند از برداشت یا تفسیر خود دفاع کند.» (وردانک، 1393: 12)
همچنین وردانک در تعریف سبکشناسی میگوید: «سبک، روش بیان اندیشه و شیوۀ متمایزی از کاربرد زبان به منظوری خاص و برای ایجاد تأثیری ویژه است.» (همان: 21) در تحلیل سبکشناسانۀ یک متن«ساختارهای برجسته، گزینشها و بسامد کاربرد آنها مورد بررسی قرار میگیرد و واکاوی اثر ادبی با این دیدگاه و در سه بخش؛ زبانی (آوایی، واژگانی، دستوری)، ادبی (بررسی بدیع معنوی و بیان در اثر) و فکری (بازتاب اعتقادات و اندیشههای شاعر، احساسات او نسبت به پدیدهها، طرز برخورد او با وقایع و... سبکشناسی ادبی، نامیده شده است.» (بخردی و همکاران، 1398: 211)
سبکشناسی لایهای
روش سبکشناسی لایهای در ایران، ابتدا بهوسیلۀ شمیسا معرفی شد تا به بررسی همهجانبۀ سبک یک اثر بپردازد. شمیسا بر این باور است که تحلیل سبک یک اثر باید به سطوح مختلف آن اثر توجه کند و برای این منظور، سه سطح اساسی را مشخص کرده است: ۱. سطح زبانی، ۲. سطح فکری و ۳) سطح ادبی. در سطح زبانی، به دلیل پیچیدگی و گستردگی آن، شمیسا این سطح را به سه زیرسطح آوایی، لغوی و نحوی تقسیم میکند. این روش به تحلیل دقیقتر و جامعتر سبکشناسی کمک میکند و امکان بررسی همهجانبۀ ویژگیهای مختلف یک اثر ادبی را فراهم میآورد. (ر.ک.شمیسا، 1393: 216)
هنجارگریزی
هنجارگریزی یکی از اصول اساسی در سبکشناسی و نقد ادبی معاصر است که ریشه در اصطلاحات و نظریههای فرمالیستها دارد و سبکشناسی مدرن هم بر مبنای همین اصل بنیادین، شکل گرفته و تحلیل میشود. «آنان زبان هنری را عدول از زبان معیار (Deviation from the norm) معرفی و سبک را براساس همین اصل مطالعه میکنند.» (شمیسا، 1381: 157)
با توجه به اینکه هنجارگریزی باید بهصورت هدفمند انجام شود و بر ارائۀ زیباشناسی متمرکز باشد؛ به گفتۀ ان. ج. لیچ، یکی از فرمالیستهای برجستۀ روسی، این اصل در ادبیات باید بهگونهای به کار گرفته شود که هم هدفمند و هم ازنظر زیباییشناختی جذاب باشد و «بیانگر منظور و مقصود نویسنده یا گوینده باشد.» (محمدی، 1381: 215) لیچ، هنجارگریزی را در کل «انحراف از قواعد حاکم بر زبان هنجار میداند.» (لیچ، 1969، به نقل از صفوی، 1390: 47)
پژوهشگران تلاش کردهاند تا یک دستهبندی برای انواع هنجارشکنیهای زبانی یا به عبارتی، هنجارگریزی ارائه دهند. پورنامداریان، با پیروی از فرمالیستها، این هنجارگریزیها را در یک دستهبندی کلی به این صورت تقسیمبندی میکند: «عناصر آشناییزدایی از زبان که هم میتواند با کاهش و هم افزایش عناصری از زبان و بر زبان صورت گیرد، متعدد است؛ اما برجستهترین آنها را میتوان با مقولههای موسیقی، بیان و بلاغت، صرف و نحو و واژگان زبان و مطالب فرعی مربوط به هریک از آنها محدود کرد. زبان از این نظرگاهِ گسترده که به آن بنگریم، مهمترین عنصر شعر است.» (پورنامداریان، 1392: 22) یکی دیگر از دستهبندیهای مهم در این زمینه، توسط جفری لیچ ارائه شده است. کورش صفوی و دیگرانی چون فرزان سجودی نیز براساس این دستهبندی به بررسی مسائل مهمی در آثار خود پرداختهاند. لیچ، هنجارگریزیها را به هشت دسته تقسیم میکند: هنجارگریزی واژگانی، هنجارگریزی دستوری (نحوی)، هنجارگریزی آوایی، هنجارگریزی گویشی، هنجارگریزی نوشتاری، هنجارگریزی معنایی، هنجارگریزی سبکی و هنجارگریزی زمانی. صفوی در کتاب «از زبانشناسی به ادبیات» به دقت به بررسی هریک از این فراهنجارگریزیها پرداخته و میزان کارکرد آنها را در شعر فارسی نشان داده است. جفری لیچ نیز به معرفی انواع هنجارگریزی زبان ادبی در مقایسه با زبان معیار پرداخته و این فراهنجارگریزیها را به گونهها و سطوح مختلف تقسیم کرده است که قابلتعمیم به زبانهای مختلف در حوزۀ ادبیات و نقد ادبی میباشد.
حمید مصدق
گویندگان فارسیزبان برای بیان اندیشههای خود از ابزارهای متنوعی بهره بردهاند. حمید مصدق، یکی از شاعران برجسته، بهعنوان پیشگام در راهکارهای نوین و سبکهای جدید بلاغت در زبان فارسی شناخته میشود. او با نوآوریهای خود در عرصۀ ادبیات، تغییرات قابلتوجهی در بیان و سبکشناسی شعر فارسی ایجاد کرده است. او با بهرهگیری از نیروی تخیل خلّاق خود توانسته است توجه بخش زیادی از مخاطبان شعر را جلب کرده و در ذهن و ضمیر آنان جایگاهی ماندگار پیدا کند. سبک منحصربهفرد و نوآورانۀ او موجب شده است که آثارش در دل و ذهن خوانندگان به یادگار بماند. «این شاعر توانمند در سال 1318 شمسی در شهرضا، از توابع اصفهان، به دنیا آمد. در دورۀ دبیرستان شعر میسرود و در انجمنهای ادبی حضور فعال داشت. او فارغالتحصیل رشتۀ حقوق از دانشگاه تهران است. آثار شعری او عبارتاند از: منظومههای درفش کاویان، آبی، خاکستری، سیاه، در رهگذار باد و دفترهای شعری از جداییها، سالهای صبوری که در سال 1369 به چاپ رسیده است.» (زرقانی، 1383: 635)، آخرین مجموعۀ شعری او «شیر سرخ» است. وی در سال 1377 درگذشت. «حمید مصدق از شاعران نسل دوم نیمایی و ازنظر زبان شعری، وابسته به شاخۀ میانهرو سبک نیمایی است. شاعر و حقوقدانی است که مجموعۀ آثارش در قالب شعر نو در دهۀ سی و چهل شمسی با آثاری ازجمله: درفش کاویان (1340)، آبی، خاکستری، سیاه (1343)، از جداییها (1358)، سالهای صبوری (1369)، شیر سرخ (1376) و تا رهایی (1369) خوش درخشید و شعرش ورد زبان مردم کوچه و بازار شد.» (جعفری و همکاران: 1397: 3)
بحث و بررسی
هنجارگریزی واژگانی Lexical
این هنجارگریزی به خلق واژهها و ترکیبهایی مربوط میشود که برای مخاطب ناآشنا و دور از ذهن است و شنیدن آنها شگفتی ایجاد میکند. شاعر با بهکارگیری ذهن خلّاق خود، ترکیبهایی میآفریند که به دلیل انحراف از قواعد معمول ساختواژهها، برای خواننده نامأنوس و غیرعادی به نظر میآید. این شیوه بهطور خاص بر پایۀ قیاس و گریز از هنجارهای زبانی، واژههای جدیدی ایجاد میکند که به ایجاد اثرات شگفتانگیز و جلب توجه مخاطب کمک میکند. در تعریف هنجارگریزی واژگانی، چنین آمده است: «شاعر با بهکارگیری واژگان نو و خلق اصطلاحات جدید، زبان خود را متمایز و برجسته میکند. این نوع هنجارگریزی به دو شیوۀ اصلی انجام میشود: نخست، از طریق ساخت واژگان ناآشنا و غریب و دوم، از طریق استفاده از اصوات واژگان بیمعنا. تأثیر اولیۀ این نوع هنجارگریزی بهطور عمده بر معنا و مفهوم کلمات است.» (صادقی شهپر و مهدی نژاد، 1392: 5۶) صفوی بر این باور است که وقتی شاعر از قواعد معمول ساختواژه در زبان هنجار فاصله میگیرد و واژههای جدیدی خلق میکند، هنجارگریزی واژگانی رخ میدهد. این اختراع واژههای جدید، از رایجترین روشهایی است که شاعر در آثار خود به کار میبرد و با این کار، امکانات واژهسازی در زبان را گسترش و تقویت میکند. (ر.ک. صفوی، 1390: 29)
در هنجارگریزی واژگانی«شاعر با استفاده از قواعد واژهسازی موجود در زبان و با تعمیم دادن آنها و با گریز از محدودیت اعمال آن قواعد، واژۀ جدید میسازد.» (لیچ، ۱۹۶۹: 56) هنجارگریزی واژگانی به سه دستۀ هنجارگریزی در واژههای ساده، واژههای مشتق و واژههای مشتق ـ مرکب، تقسیم میشود.
واژگان بسیط
واژگان بسیط به کلماتی اشاره دارند که از یک جزء یا تکواژ ساخته شدهاند و به اجزای کوچکتری تقسیم نمیشوند. این واژگان به تنهایی معنای کاملی دارند و نیازی به ترکیب با دیگر واژهها ندارند. به عبارتی، «این واژگان معادل تکواژهای آزاد هستند و خودشان فاقد ساخت صرفی هستند، اما میتوانند بهعنوان عناصر بسیط در ساختهای صرفی مورد استفاده قرار گیرند.» (شفیعی کدکنی، 1391: 106) با توجه به این تعریف، میتوان گفت که خلق یک واژۀ بسیط بسیار دشوارتر از خلق واژۀ غیربسیط است. این امر به این دلیل است که در ایجاد واژگان غیربسیط، شاعر آزادی عمل بیشتری دارد. برای ساخت واژگان مشتق، شاعر میتواند از مواد اولیهای مانند پیشوندها و پسوندها بهره ببرد و برای واژگان مرکب، از ترکیبهای بیپایان ممکن استفاده کند. به همین دلیل، در بررسی اشعار شاعران، اغلب با واژگان بسیطی روبرو میشویم که بهطور مکرر در اشعار مختلف استفاده شدهاند ـ واژگانی آشنا و کلیشهای مانند «گل»، «پروانه»، «عشق»، «شمع»، «سایه»، «شب» و غیره که از دورهای به دورۀ دیگر و از شاعری به شاعر دیگر منتقل شدهاند. اگر گاهی با واژگان جدید و نوآورانهای مواجه میشویم، معمولاً این واژگان وارداتی هستند که در تعامل با فرهنگها و علوم مختلف وارد زبان شدهاند؛ بنابراین، در بررسی اشعار شاعران برای یافتن واژگان بسیطی که بهطور خاص توسط خود شاعر ساخته شده باشند، مواردی نادر یا تقریباً هیچ یافت نمیشود. حمید مصدق نیز از این قاعده مستثنی نیست؛ چراکه در بررسی اشعار او نیز مورد قابلتوجهی در این زمینه مشاهده نمیشود.
«از دلم رست گیاهی سرسبز/ سر برآورد/ درختی شد و نیرو بگرفت.» (مصدق، 1395: 71)
رست از مصدر روییدن و رستن، واژۀ بسیط است.
کوزهها را ساختم با دست خویش/ بشکنم گر کوزه دل گردد پریش. (همان: 563)
واژگان مشتق
کلمات مشتق کلماتی هستند که از ترکیب چند تکواژ به وجود میآیند، بهطوریکه یکی از این تکواژها معنیدار و دیگر تکواژها نقشی اضافی دارند؛ بهعبارتدیگر، این کلمات از ترکیب یک تکواژ آزاد با یک یا چند تکواژ وابسته به وجود میآیند. این فرایند به شاعر یا نویسنده این امکان را میدهد که واژگان جدیدی خلق کند. برای این کار، آشنایی با انواع پیشوندها و پسوندها و درک وظایف آنها ضروری است؛ زیرا این آشنایی به شاعر کمک میکند تا کلمات جدیدی بسازد. بااینحال، لازم به ذکر است که نمیتوان بهطور دلخواه و بدون در نظر گرفتن تناسب واژهها، واژگان جدیدی ساخت. این فرایند به فضای عبارت و تناسب کلمات با یکدیگر در محور همنشینی و جانشینی بستگی دارد که خود به نبوغ و حساسیت شاعر مربوط میشود.
حمید مصدق برای خلق واژگان مشتق، گاهی تکواژهای وابسته را با اسم، صفت، یا قید ترکیب کرده است. بااینحال، عمدتاً واژگان ابداعی او در این حوزه از ترکیب پیشوندها با اسم به وجود آمدهاند. باید توجه داشت که دامنۀ ساخت واژگان مشتق، محدودتر از واژگان مرکب است و این محدودیت، آزادی عمل شاعر را کاهش میدهد. بااینوجود، شاعران با ذوق همچنان در این حوزه، نوآوریهایی انجام دادهاند. حمید مصدق نیز گاهگاهی، اقدام به ساخت اینگونه واژگان میکند که بیشتر به صفت یا قید مربوط میشود.
«در درههای یوش/ با آن ردای کهنه به دوش/ با لکنت زبان/ کاهیده جسم و جان/ پیوسته در تدارک آتش/ به کندوکاو» (مصدق، 1376: 585)
«شکوفههای شکوفان» (مصدق، 1395: 278)
شبهاش در عبادت زرتشتوار خویش/ سرگرم کار خویش/ میکَند نوقبای کهن را به صد تلاش.» (مصدق، 1376: 584)
«از شیر خشمگین/ از شیر سرخ/ مانده به زنجیر/ جز غرّش شگرف نه شاینده است.» (همان: 584)
موارد بیشتر:
ـ سالهای صبوری: سودابهوار (451)، ناگفته (554)، حسرتبار (365)، نوازشبار (383)، خاموشوار (488)، هول زار (520)
- از جدایی: شبانهترین (345)، روشنان در ترکیب زمزمۀ روشنان باران (237)، بوسهزاران (268)
- تارها: خشمآگین (30)، ریزنده (395)، شگفتانه (498)
ـ شیر سرخ: پریشید (51)، رازناک (19)، شورنده در ترکیب چشم شورنده (48)، دیولاخ (59)، هولزار در ترکیب هولزار تباهی (72) انبوهزار (83)، پریشیده در ترکیب موجهای پریشیده (87)، نمیرنده در ترکیب بادهای نمیرنده (163). ژرفنا (721)
ـ درفش کاویان: توفانزا در ترکیب شور توفانزا (12)، ظلمتبار در ترکیب ابر ظلمتبار (13)، مگفته (611)
ـ در رهگذار باد: مسگون در ترکیب پیالۀ مسگون صبح (129)، توفانوش (143)، شبزده در ترکیب کوچههای شبزده (175)،
خشکزار (190)
ـ آبی: فروکوبان (80)
نکتۀ دیگری که در واژگان مشتق حمید مصدق به چشم میخورد، مربوط به صفتهای تفضیلی است. صفتهای تفضیلی، طبق قواعد دستوری، معمولاً از ترکیب «صفت مطلق + تر» ساخته میشوند. بااینحال، در شعر حمید مصدق و بهویژه در شعر معاصر، این ساختار دگرگون شده و به نظر میرسد تحت تأثیر اشعار مولانا قرار گرفته است. مولانا در اشعارش به شیوهای عادتستیزانه عمل کرده و حتی در سطح ساختاری زبان، از اسمها، صفتهای تفضیلی ساخته است، مانند «منتر» و «آهنتَر». شاعران معاصر نیز، با الهام از این روش و بهویژه تأثیرپذیری از شاعران همعصر خود، در ساخت صفتهای تفضیلی دچار تغییرات ساختاری شدهاند. حمید مصدق نیز با پیروی از این شیوه، اقدام به خلق صفتهای تفضیلی خاصی کرده است، مانند ترکیب شبانهترین (345).
واژگان مرکب
واژگان مرکب، کلماتی هستند که از ترکیب دو یا چند تکواژ آزاد ساخته میشوند. هریک از اجزای این واژگان به تنهایی معنی دارد و میتواند بهطور مستقل، مورد استفاده قرار گیرد. زبان فارسی، بهعنوان یک زبان ترکیبی، این قابلیت را دارد که با ترکیب چند واژه، واژگان جدیدی را وارد زبان کند که به غنا و استحکام آن افزوده میشود. بااینحال، هنگام ساختن واژگان مرکب، شاعر باید بسیار دقت کند تا واژگان جدید در محور همنشینی بهطور هماهنگ و متناسب با سایر واژگان متن قرار گیرند، بهگونهایکه به پیچیدگی یا سستی متن نیفزایند. شاعران با ذوق و نبوغ ازجمله مولانا، خاقانی، نظامی و در دورههای معاصر، احمد شاملو، اخوان ثالث، شفیعی کدکنی و نیما یوشیج، بهخوبی از این روش استفاده کردهاند و به خلق واژگان مرکب برجسته پرداختهاند.
حمید مصدق نیز در تلاش است تا در کنار سادهنویسی، نوآوریهای خود را با ساخت واژگان مرکب به نمایش بگذارد. هرچند که موفقیت او در این زمینه بهطورکلی محدود است؛ اما در موارد معدودی توانسته است با استفاده از ترکیبات جدید به شعر و زبان خود برجستگی ببخشد. برخی از ترکیبات نمونه شامل:
1ـ اسم مرکب: در تعریف واژگان مرکب آمده است: «واژگان مرکب به کلماتی اطلاق میشود که از ترکیب واژههای مختلف یا از اضافه کردن پسوندها و پیشوندها به یکدیگر به وجود میآیند.» (مقربی، 1372: 6)
در مقایسه با ترکیبات اضافی و وصفی، واژگان مرکب ویژگیهای متفاوتی دارند. بهطور مثال، واژگان مرکب مانند «دریادل»، «خوناب» و «مرداب» از ترکیب چندین واژه به وجود آمدهاند. «تفاوت این واژهها با ترکیبات اضافی در این است که در ترکیبات اضافی، دو واژۀ مستقل با یکدیگر ترکیب میشوند و هریک بهطور مستقیم در معنای ترکیب نقش دارند. بهعنوانمثال، در ترکیب «دیوار خانه»، واژههای «دیوار» و «خانه» با هم پیوند یافته و نوع خاصی از دیوار را تداعی میکنند.
درحالیکه واژههای مرکب، بهطورکلی بهعنوان یک واحد معنادار تلقی میشوند و تنها یک واژه به شمار میروند. در ترکیب وصفی، مانند «مرد دیوصفت»، دو واژۀ مستقل «مرد» و «دیوصفت» با هم ترکیب شده و هرکدام نقش خاصی در توصیف دارند؛ اما در واژۀ مرکب «دیوصفت»، ما با یک واحد معنایی سروکار داریم که از پیوند دو جزء تشکیل شده و بهعنوان یک کلمۀ واحد در نظر گرفته میشود.» (ابومحجوب، 1380: 185)
«شبانگاهان به گلمیخ زمان شولای شوم خویش میآویخت.» (مصدق، درخش: 280)
«مهر در صبحدمان داس به دست/ خرمن خواب مرا میچیند.» (آبی: 62)
موارد بیشتر:
ـ شیر سرخ: یخستان (603)، خاک پای (721)، گیسو بلندبانو (11)، آتش در ترکیب آتش رخ خورشیدی (149)، سوسنسرا در ترکیب سوسنسرای خرمی (155)
ـ سالهای صبوری: کشتینشین (561)، سنگانداز (427)، بلندبانو (375)
ـ از جدایی: سیاه گیسوی من (322)
ـ آبی: بادکولی (80)
-درفش کاویان: تند آب (32)
2-ترکیبات وصفی
حمید مصدق گاهی با ترکیب دو اسم، صفتهای مرکب جدیدی ابداع میکند. هریک از این اسمها ممکن است به تنهایی برای مخاطب، عادی و کلیشهای به نظر برسند؛ اما وقتی در کنار یکدیگر قرار میگیرند، به یک ساختار مرکب تازه و زیبا تبدیل میشوند که به زبان، زیبایی و تأثیر میبخشد. این ترکیبات نه تنها تازگی و نوآوری را به زبان اضافه میکنند، بلکه به آن برجستگی و تشخص میدهند.
«ابر رند آفاق میم امید/ به مینو مقامی مسلّم گرفت.» (مصدق، 1376: 51)
«صبح ستاره سوز.» (مصدق، 1395: 187)
ـ شیر سرخ: برآور در ترکیب نهال برآور (738)، نیمسوز کنده (714)، دیرباور (37)، خویشاندیش در ترکیب خیل خیش اندیش (151)
ـ سالهای صبوری: خشککویر (488)، خویشآزمای (458)، ویرانسرا (352)، درداندیش (366)، توانسوز (450)، دیرسال (482)
ـ در رهگذار باد: ستارهسوز در ترکیب صبح ستارهسوز (187)، سکرآفرین (183)، نوشخند (189)، سحر ربا (202)، غمسوز (225)، نیمجان در ترکیب مرغ نیمجان (167)
ـ از جداییها: پناهسایه (246)، شبشکاف در ترکیب آن شبشکاف با تدبیر (248)، خشمآهنگ در ترکیب ای شکوه خشمآهنگ (258)، بلندبالا (263)، نرمخند (291)، ترسآفرین (312)
مشتق ـ مرکب
واژگان مشتق ـ مرکب کلماتی هستند که از ترکیب حداقل دو جزء معنیدار و یک یا چند وند (پیشوند یا پسوند) تشکیل شدهاند؛ بهعبارتدیگر، این واژگان شامل حداقل دو تکواژ معنیدار و حداقل یک وند هستند که به ساختاری پیچیدهتر و مفهومیتر منجر میشوند. بااینحال، در بررسی اشعار حمید مصدق در زمینۀ ساخت واژگان مشتق ـ مرکب، موارد قابلتوجهی یافت نشد و اگر هم نمونههایی وجود داشته باشد، تعداد آنها بسیار محدود است. این موضوع، با توجه به حجم وسیع اشعار حمید مصدق، ممکن است بهعنوان یک نقطهضعف در کارهای او به شمار آید.
«من در این شب که بلند است بهاندازۀ حسرتزدگی/ گیسوان تو به یادم آید.» (مصدق، 1395: 442)
«و خورشید جهانافروز/ شکوهش میشکست آنگه/ خموشی شبانگاه دژمرفتار/ و میآراست عروس صبح را زیبا» (همان: 480)
ـ از جدایی: عزیز گشته (353)
ـ درخش: سر میکرد (240)
ـ در رهگذار باد: سهرابْمرده (74)، تبزده در ترکیب سرزمین تبزده (229)
ـ سالهای صبوری: شکرخنده (349)
هنجارگریزی آوایی
در این روش، شاعر با انحراف از قواعد آوایی زبان، ازجمله تغییر مصوتها یا حذف صامتها و مصوتها، تلفظ یک واژه را از شکل آشنا و معمول آن منحرف میکند؛ به عبارت دیگر، هنجارگریزی آوایی به معنای «سرپیچی از قواعد آوایی زبان هنجار و بهکاربردن صورت آواییای که در زبان روزمرّه مرسوم نیست.» (صفوی، 1390: 50) است. این تغییرات میتوانند شامل ادغام، قلب، حذف، تسکین، تشدید و دیگر تغییرات در سطح واژه و حروف باشند. نکتهای که اهمیت دارد این است که تمام این تغییرات باید بهطور ویژه در جهت حفظ جنبههای موسیقایی شعر، ازجمله وزن و قافیه، به کار روند؛ به عبارت دیگر، ضرورتهای وزنی و موسیقایی ممکن است باعث شوند که شاعر، صورت معمول کلمات را تغییر دهد تا شعر خود را موزونتر کند. در غیر این صورت، هنجارگریزی آوایی به هنجارگریزی واژگانی یا زمانی تبدیل میشود.
ازسویدیگر، بیشتر اشعار حمید مصدق در قالب سپید نوشته شدهاند، به این معنا که فاقد وزن عروضی و موسیقی هستند. این ویژگی باعث میشود که شاعر کمتر مجبور به تغییر صورت آوایی واژگان باشد؛ اما به دلیل علاقه و گرایش حمید مصدق به استفاده از صورتهای باستانی واژگان، تمایز بین هنجارگریزی باستانی و آوایی در شعر او ممکن است کمی دشوار باشد. «شاعر میتواند جهت حفظ آهنگ، واجهایی را از اول، وسط و یا آخر واژهای حذف و یا به واج دیگر تبدیل کند.» (لیچ، ۱۹۶۹: 58) این نوع هنجارگریزی به اعتقاد صفوی بیشتر در خدمت توازن موسیقایی شعر است.
تخفیف
کاهش لغات به معنای حذف یک صدا از ابتدا، انتها یا میانۀ یک واژه است که این کاهش نه بهصورت قراردادی، بلکه بیشتر به دلیل نیازهای وزنی و موسیقایی صورت میگیرد. این تکنیک هنری در شعر معاصر، بسیار رایج است و «اصل باستانگرایی، التزام به افزایش شباهتها و تبعیت از الگوهای زبانی گذشته، دلیل چنین دخل و تصرفهایی در ساختمان واژه است.» (علی پور، 1387: 342)
تخفیف درست برعکس «اشباع» است. «تخفیف کلمات یکی از ویژگیهای زبانی شعر دورههای نخست ادب فارسی است که بیشتر بهعنوان یک شگرد زبانی در ضرورتهای وزنی و موسیقایی به کار میرود؛ اما در شعر امروز، شاعر بیشتر از ضرورت وزنی، بهقصد افزایش شباهتها و تبعیت از الگوهای زبانی گذشته از این شگرد بهره میگیرد.» (همان: 342) یعنی تبدیل هریک از مصوتهای بلند به مصوتهای کوتاه، متناسب با خود؛ مانند نمونۀ زیر که در آن شاعر واژۀ «تبه» را که صورت معمول آن «تباه» میباشد، با تبدیل مصوت بلند (â) به مصوت کوتاه (a) از ساخت معمول آن خارج کرده است. «وچه رؤیاهایی که تبه گشت و گذشت.» (مصدق، 1370: 54) و یا در عبارت:
«نمیدانی مگر کاین اژدهاک پیر/ به جان پیمان یاری تا ابد با اهرمن دارد.../ نمیدانی مگر کاو آرزومند است...» (همان: 21)
واژههای «کاین»، «اهرمن» و «کاو» به ترتیب شکلهای کوتاه شدهای از «که این»، «اهریمن» و «که او» هستند. این تغییرات با الهام از ادبیات کهن و برای حفظ وزن شعری و خلق فضایی حماسی بهکاررفتهاند.
تخفیف مصوت بلند «آ» به مصوت کوتاه «-َ»
این نوع تخفیف کلمات بهویژه در شعر برای حفظ معنا، وزن و آهنگ موردنظر شاعر است. در شعر مصدق از میان واجهای زبان فارسی، مصوت بلند بیش از دیگر واجها، کاهش داشته است: از همین قبیل است موارد دیگر:
«توفان و سیل و صاعقه هر سوی ره گشاد.» (همان: 89)
واژۀ «ره» تخفیف یافتۀ «راه» است.
ـ درفش کاویان: (سیه: 27)؛ (نگه: 35)؛ (آنگه: 44)
ـ آبی، خاکستر: (تبه: 72)
ـ در رهگذار باد: (ناگه: 117، 195)؛ (آنگه: 231)؛ (ره: 247، 248)
ـ از جداییها: (سیه: 247)؛ (تبهکار: 359)، (ره: 373)
ـ سالهای صبوری: (شهدخت: 442)، (نگه: 462، 470، )، (ره: 468، 469، 485، 560، )، (شهزاده: 527)، (شه: 528)، (نومید: 570)، (سیه: 598)
ـ شیر سرخ: (خموشی: 598)، (ناگه: 604)، (پیرهن: 709)، پادشه: 722)
در اشعار حمید مصدق، واجهای دیگری نیز بهمنظور رعایت وزن، ایجاد حس عاطفی و تقویت موسیقی شعر کاسته شدهاند که زیباترین نمونههای آن به شرح زیر هستند:
1ـ حذف مصوت«-َ»
«این شعلۀ نهفته به دهلیز سینه را، / چون آتش مقدس زرتشت برفروز« (مصدق، 1395: 244)
واژۀ «برفروز» تخفیف یافتۀ «برافروز» است. در این واژه، همزه حذف شده است. موارد دیگر:
ـ از جدایی: (فسانه: 285)، (فکندند: 351)، (ز: 366)
ـ سالهای صبوری: (فکن: 406)، (میر: 449)، (فرور: 452)، (ز: 452)، (کنون: 458)، (گوهرفشان: 464)، (گر: 563)
ـ شیر سرخ: (فکندند: 625)، (میفشاندم: 650)، (سرفراز: 659)
2ـ حذف مصوت«-ِ»
«هر آن کسی که به بند چنین فرشته فتد.» (مصدق، 1395: 455)
واژۀ «فتد» تخفیف یافتۀ «افتد» است. موارد دیگر:
ـ سالهای صبوری: (ستوار: ، 540، 547)، (بستان: 391)
ـ شیرسرخ: (فتاد: 598)، (خامش: 662، 738)
ـ در رهگذار باد: (کهسار: 113)، (برون: 160)
3ـ حذف مصوت«ی»
«بار دگر تولد من آغاز میشود.» (مصدق: 1395: 103)
واژۀ «دگر» تخفیفیافتۀ «دیگر» است. موارد دیگر:
ـ سالهای صبوری: (اهرمن: 451)، (برون: 456)
4ـ حذف مصوت«ه»
بشنو سرود ریزش باران را/ کامشب به یاد تو میآرد/ گویی صدای سم سواران را» (همان: 455)
واژۀ «کامشب» تخفیف یافتۀ «که امشب» است. موارد دیگر:
ـ در رهگذار باد: (کهن: 358، ، 234، 121)، (معجز: 218)
ـ از جداییها: (چارم: 309)، (نرمخند: 333)
ـ سالهای صبوری: (آشیان: 358)، (کند: 388)، (نیشخند: 397)، (نیم مست: 451)، (شید: 552)، (کهن: 568)
ـ شیرسرخ: (617)، (طعن: 630)، (چار: 682)، (کین: 686)
5ـ حذف مصوت«او»
«مگر بستان / شمیم گیسوانت را/ چو آب چشمهساران روان نوشید.» (همان: 391)
واژۀ «بستان» تخفیف یافتۀ «بوستان» است. موارد دیگر:
ـ شیر سرخ، (خامش: 738، 662)
6ـ حذف مصوت«ای»
«رفتم برون ز پنجره/ چون نور» (همان: 546)
7ـ حذف صامت«واو»
«هماره ملکت جم زیر چنگ چنگیز است.» (همان: 370)
ـ سالهای صبوری: (هماره: 449)
8ـ حذف صامت«د»
«رخشنده تمام روشنان در شب» (مصدق، 1376: 618)
حذف صامت«ن»
«هر صبح برکشی چو سر از خواب، دست چرخ/ گیرد بهپیش چهر تو از خاور آینه» (همان: 666)
9ـ حذف صامت«ی»
«بگذشتم از فراز نشابور» (همان: 686)
«نه از حصار تن خویشتن برون گامی.» (همان: 33)
کلمۀ برون تخفیفیافتۀ بیرون است.
«در مایههای دلکش ماهور/ بگذشتم از فراز نشابور» (همان: 108)
کلمۀ نشابور، تخفیفیافتۀ نیشابور است.
10ـ حذف صامت«ح»
«هر اصطکاک سم سمندش به سنگفرش/ گسترده راه شبزدگان را» (همان: 721)
اضافه
شاعر گاه به علت پارهای ملاحظات عروضی، واج یا واجهایی را به شکل رایج نوشتاری و تلفظ واژهها میافزاید. البته این کار باید با دقت و ظرافت انجام گیرد تا به ساختار شعر ضربه نزند. فرایند واجی افزایش، کاربرد واژه با واجی افزون است که مصدق بهمنظور القای معانی و برانگیختن عواطف و ضرورت وزن و آهنگ، گاه از این فرایند واجی نیز سود جسته است؛ مانند: «و باد سرد / چونان کولی ولگرد.» (مصدق، 1356: 24)
ـ درفش کاویان: (چونان: 42، 45)
ـ در رهگذار باد: (چونان: 130، 156، 171، 221)
ـ سالهای صبوری: (چونان: 525)
ـ شیر سرخ: (چونان: 593).
ـ افزایش صامت«ی»
«که میگوید / قضای آسمان است این و دیگرگون نخواهد شد؟» (مصدق، 1356: 42)
ـ از جدایی: (اسیریان: 348)
ـ سالهای صبوری: «کمسوی تر: 415)
ـ شیر سرخ: (پاهای نمد پیچ: 674)، (همراهیان: 690)
ـ افزایش صامت«واو»
«در آن جزیره که آنجا / شاید که سیب سرخ هشیواری ست.» (مصدق، 1395: 156)
ـ سالهای صبوری: (سیاووش: 457)
ـ افزایش صامت«د»
«در خورد شعرهای خوش عاشقانهای» (همان: 451)
ـ افزایش صامت«واو»
«لیک میبینم که خلق بیزبان/ بازخوانندم که چاووشم کنند.» (همان: 547)
ـ شیر سرخ: (سیاووش: 661)، (فرهومند: 630)
تشدید
این نوع فرایند در اشعار حمید مصدق، چندان پرکاربرد نیست و تنها در شمار اندکی از مصرعها، بهمنظور بهرهگیری از موسیقی واژهها و رعایت تناسبها و تقارنها، برای تأثیرگذاری بر معنا و مفهوم و القا در ذهن خواننده به کار رفته است. نمونههایی مانند:
«و چه امید عظیمی بهعبث انجامید.» (مصدق، 1395: 72).
آوردن تشدید برای کلمۀ «امید» برای تأکید است؛ البته این شکل نوشتاری بیشتر جنبۀ تأکیدی دارد و در متون رسمی بهندرت به کار میرود.
«و صبورّی مرا، کوه تحسین میکرد.» (همان: 83).
مصدق حرف «ر» در کلمۀ صبوری را مشدد بیان کرده که دلالت بر تأکید دارد.
ـ در رهگذار باد: (فلزّی: 156، جوانیّ: 175)
ـ از جدایی: (بدیّ: 349)؛ سالهای صبوری: (امّیدی: 479، نظّاره، 483، گستردگی: 524، هستیّ: 553)
حذف
حذف دقیقاً برعکس «اضافه» است؛ یعنی حذف یک یا چند حرف از یک واژه به دلیل ضرورتهای وزنی و کمک به حفظ آهنگ و موسیقی شعر. قابل ذکر است که عنصر حذف در میان زیرشاخههای هنجارگریزی آوایی، همواره بیشترین بسامد را دارد. درمورد اشعار حمید مصدق نیز به همین صورت است. بهگونهای که میتوان گفت، تمام هنجارگریزیهای آوایی مصدق در همین یک عنصر میگنجد و باقی عناصر بسیار ناچیز است.
یکی از روشهایی که شاعران معاصر برای ایجاد فاصله از زبان عادی و آشناییزدایی در شعر به کار میبرند، «حذف» است. حذف در شعر نه تنها جنبههای زیباشناختی دارد، بلکه به تکمیل موسیقی درونی شعر نیز کمک میکند. نخستین نتیجۀ یک حذف موفق، ایجاز است؛ یعنی فشردگی و اختصار در بیان که بدون قربانی کردن معنا به دست میآید. «حذف موفق زمانی اتفاق میافتد که شاعر از بهکارگیری واژههای اضافی و غیرضروری پرهیز کند و با درک عمیق از ظرفیت واژگان، بهجای شلوغی و اطناب، به سمت بیان مختصر و مفید حرکت کند. » (پورنامداریان، 1392: 338) برعکس، حذفهایی که به آشفتگی در ساختار جملات و نادیده گرفتن قواعد دستوری منجر شوند، نهتنها به شعر آسیب میزنند بلکه بهعنوان حذفهای ناموفق شناخته میشوند. «در واقع، شاعر با استفاده از حذف و ایجاز، میتواند معانی و مفاهیم عمیق را در چند کلمۀ کوتاه و فشرده منتقل کند. این تکنیک، چیزی است که صورتگران روس از آن بهعنوان «قانون اقتصاد در خلّاقیت» یاد میکنند و شفیعی کدکنی نیز آن را یکی از پیچیدهترین و مهمترین روشها در زبان شعر میداند که میتواند به احیای واژهها و ایجاد تازگی در بیان منجر شود. (ر.ک: شفیعی کدکنی، 1376: 24).
حذف در جمله به دو شکل اصلی تقسیم میشود:
1ـ حذف به قرینۀ لفظی: حذف به قرینۀ لفظی که در آن بخشی از جمله براساس وجود واژه یا عبارتی که پیشتر در متن ذکر شده یا بهوضوح از سیاق متن قابلدرک است، حذف میشود. نوع دوم، حذف به قرینۀ معنوی است که در آن حذف بخشهایی از جمله نه به دلیل وجود واژهای مشخص، بلکه براساس سیاق کلی کلام و روابط معنایی بین جملهها و عبارات صورت میگیرد. در اشعار حمید مصدق، حذف ارکان جمله به هر دو گونۀ لفظی و معنوی دیده میشود.
هزاران سایۀ کمرنگ/ طنین میشد./ در یک کوچه با هم آشنا میشد./ خدا میشد. /صدای بیصدایی بود و / تارهایی» (مصدق، 1356: ۱۵). شاعر فعل ربطی «بود» را پساز فرمان اهورایی حذف کرده است. «رفتیم رود را به تماشا/ با اولین ستارۀ شب آغاز گشته بود./ با اولین پیاله» (مصدق، 1370: ۱۰۷)
برخی از نمونههای حذف در اشعار، طبیعی هستند و اگرچه بههرحال باعث ایجاز میشوند، اما در نگاه اول چندان هنری به نظر نمیرسند؛ زیرا این نوع حذفها، اغلب ناشی از ویژگیهای زبان و وجود قرینههای لفظی در کلام هستند و چندان تأمل یا ظرافتی در پس آنها دیده نمیشود. چنین حذفهایی که در شعر حمید مصدق بهوفور یافت میشوند، بیشتر بر مبنای قواعد زبان و ضرورتهای بیان صورت میگیرند. بااینحال، در همین حذفهای مبتنی بر قرینههای لفظی، گاه میتوان به نمونههای برجستهای برخورد که نشان از دقت و تأمل شاعر بهمنظور خلق اثری خلّاقانه دارند. بهعنوانمثال، در یکی از اشعار، مصدق، فعل «بنشینیم» را از عبارت «رفتیم رود را به تماشا» به دلیل وجود قرینهای در جملۀ قبل که به نشستن اشاره دارد، حذف کرده است. همچنین، در مصراع آخر، فعل «آغاز گشت» را از جملۀ «با اولین پیالۀ شب ما» به قرینۀ مصراع قبل، حذف کرده است. این دو حذف، نمونههایی از حذفهای به قرینۀ لفظی هستند که بهواقع زبان را به مرز ایجاز هنری رساندهاند و نشان از توانایی شاعر در استفاده از این تکنیک برای ایجاد تأثیر بیشتر در کلام دارند.
2ـ حذف به قرینۀ معنوی: اگرچه در اشعار حمید مصدق حذف به قرینۀ معنوی، کمتر از حذف به قرینۀ لفظی به چشم میخورد، اما همچنان شاهد مثالهای متعددی از این نوع حذف در آثار او هستیم. در این نوع حذف، به دلیل عدم وجود قرینۀ لفظی در متن، خواننده باید با دقت بیشتری به خوانش شعر بپردازد تا بتواند فعل یا عبارتی که حذف شده است را دریابد و معنا را بهدرستی درک کند. «روانشان شاد/ ز بند بندگی آزاد/ بهسوی بارگاه اژدهاک پیر بافریاد/ به مشت اندر فشرده قبضۀ شمشیر/ و در دلشان شرار عقدههای سالیان دیر/ و در بازویشان نیرو/ و در چشمانشان آتش/ همه بیتاب و بس سرکش/ روان گشتند.» (مصدق، 1370: 32).
در قطعۀ مذکور، افعال در سطرهای سوم، چهارم، ششم، هفتم و هشتم به قرینۀ معنوی حذف شدهاند. این حذف افعال در قطعهای که در فضایی حماسی به تصویر کشیدن شور و هیجان جنگ و نبرد را هدف قرار دارد، دلیل بلاغی مهمی دارد. حذف افعال نهتنها به فشردهسازی کلام کمک میکند، بلکه باعث میشود مصراعهای بدون فعل با ریتمی تند و پیوسته به ذهن خواننده حمله کنند و این سرعت و شدت در انتقال معنا، حس شور و اضطراب نبرد را بهصورت مؤثرتری به تصویر میکشد. با این شگرد بلاغی، شاعر توانسته است فضای شورانگیز و مضطرب نبرد را به شکلی زندهتر و ملموستر در ذهن خواننده مجسم کند. این نوع استفاده از حذف افعال، با ایجاد ضربآهنگی سریع و قدرتمند، تأثیری عمیق و کوبنده بر مخاطب دارد و فضای حماسی قطعه را بهخوبی بازتاب میدهد.
تسکین
تسکین یا ساکن کردن حروف متحرک نیز تنها به جهت حفظ وزن و آهنگ شعر صورت میگیرد که در ادبیات کلاسیک به دلیل وجود وزنهای عروضی و نیاز به حفظ موسیقی شعر، بیشترین بسامد را دارد؛ اما در شعر امروز به دلیل کنار گذاشتن نظام عروضی، دیگر کاربردی ندارد یا بسیار ناچیز است. «ساکن کردن متحرک در شعر فارسی تا قرن پنجم، کاربردی رایج دارد.» (غلامرضایی، 1377: 67) به نظر میرسد، «انگیزههای گذشتگان از بهکارگیری تسکین بیشتر به ضرورتهای وزنی و موسیقایی مرتبط بوده است.» (مدرسی، 1384: 69) بهعبارتدیگر، این کاربرد به دلیل نیازهای وزنی به شعر آنها تحمیل میشده و در واقع انگیزۀ زیباشناسانهای پشت آن نبوده است. «در نظر فصحا، تسکین بهعنوان تنافر حروف، از عوامل مخل فصاحت کلام محسوب میشده است. (همایی، 1389: 17)؛ اما در شعر معاصر، این کاربرد نه به دلیل ضرورت وزنی، بلکه به انگیزۀ باستانگرایی و برای آشنازدایی از زبان شعر به کار میرود.
«گروهی گرچه اندک/ در نگهْشان اندیشۀ تردید پیدا بود/ زبانْشان زهری پاشید/ زهر یاس و بدبینی» (مصدق، 1370: 20) در عبارت فوق، کلمۀ «نگهشان» با تسکین بهصورت «نگهْشان»، برای حفظ وزن و هماهنگی شعر خوانده شده است. همچنین کلمۀ«زبانشان» هم با تسکین بهصورت «زبانشان» تلفظ شده است.
«روانْشان شاد/ ز بند بندگی آزاد/ بهسوی بارگاه اژدهاک پیر با فریاد» (مصدق، 1370: 30)
در عبارت فوق، کلمۀ «روانشان» با تسکین بهصورت «روانشان» خوانده شده است.
«غضبْشان، شیر/ به مشت اندر، فشرده قبضۀ شمشیر/ و در دلْشان، شرار عقدههای سالیان دور.» (همان: 31)
کلمۀ «غضب شان» با تسکین بهصورت «غضبشان » خوانده شده است.
کلمۀ «دل شان» با تسکین بهصورت «دلْشان » خوانده شده است.
«دو شعر ناب بیمانند/ که هر کس گوی نپْسندد/ من آن را بیشتر حتی جان خویش دارم دوست.» (مصدق، 1376: 91)
کلمۀ «نَپَسَندد» با تسکین بهصورت «نَپْسَندد» خوانده شده است.
چنانکه مشاهده میکنیم، استفاده از شگرد تسکین به دلیل ارتباطش با ادبیات کهن، به شاعر در ساخت فضای آرکائیستی کمک میکند. این شگرد به دلیل ایجاد وقفه در خوانش شعر، آن را ازنظر وزنی سنگین و محکم میسازد. چنین وزنی برای خلق یک شعر حماسی مناسب است. ازاینرو، حمید مصدق نیز با توجه به این دو نکته، بیشتر از این شگرد در دفتر اول خود، «درفش کاویانی» که منظومهای حماسی است، بهره گرفته است.
ممال
بهکارگیری کلمات ممال در شعر، بهویژه در قافیهها، یکی از ویژگیهای بارز زبانی در شاهنامه و دیگر آثار دورههای نخستین ادب فارسی است. در قصیدههای متعدد دیوان شاعران آن دوره، میتوان مشاهده کرد که کلمات مختوم به مصوت بلند «آ» به مصوت بلند «ای» یا «آی» تبدیل شده و در قافیهها به کار رفتهاند. حمید مصدق تحت تأثیر شاهنامه، یک بار واژۀ «سلیح» را که ممال «سلاح» است، به کار گرفته است. «آن گرگ تکسوار/ غرق سلیح گشت و به میدان جنگ رفت/ تا بسترد ز نام وطن گرد ننگ را.» (مصدق، 1370: 468) کاربرد واژههای ممال در آثار ادبی بهویژه در اشعار کلاسیک و سنّتی، به این دلیل که از زبان رایج امروز فاصله دارد و بیشتر به متون کهنی مانند شاهنامه مربوط میشود، میتواند از اثر ادبی آشنازدایی کند. بهعنوانمثال، واژۀ «سلیح» که ممال «سلاح» است، نمونهای از این کاربرد است. این نوع واژگان به دلیل داشتن ریشه در متون کهن و استفادۀ کمتر در زبان معاصر، به متن ادبی، ویژگی خاصی میبخشد و حس تاریخمندی و اصالت را القا میکند.
جدول بسامد کاربرد هنجارگریزی واژگانی
ردیف | بسیط | مشتق | مرکب | مشتق ـ مرکب |
|
تعداد | 4 | 34 | 37 | 7 | 82 |
درصد | 4.87 % | 41.46 % | 45.12 % | 8.53 % | 100 % |
نمودار بسامد کاربرد هنجارگریزی واژگانی
با عنایت به جدول و نمودار فوق، مشخص میگردد که در مجموعۀ اشعار حمید مصدق، کاربرد واژههای مشتق، بیشترین بسامد و کاربرد واژههای ساده (بسیط) کمترین بسامد دارد.
جدول بسامد کاربرد هنجارگریزی آوایی
ردیف | تخفیف | اضافه | تشدید | حذف | تسکین | ممال |
|
تعداد | 127 | 30 | 10 | 48 | 8 | 1 | 224 |
درصد | 56.069 % | 13.39 % | 4.46 % | 21.42 % | 3.57 % | 0.44 % | 100 % |
نمودار بسامد کاربرد هنجارگریزی آوایی
با عنایت به جدول و نمودار فوق، مشخص میگردد که در مجموعۀ اشعار حمید مصدق، دررابطهبا هنجارگریزی آوایی، کاربرد تخفیف در واژگان بیشترین بسامد و کاربرد ممال کمترین بسامد دارد.
نتیجه
پژوهش حاضر به بررسی فرمالیستی هنجارگریزیهای آوایی و واژگانی در اشعار حمید مصدق براساس نظریه لیچ پرداخته است. تحلیلهای انجامشده، نشان میدهد که مصدق بهطور مؤثر از فنهای مختلف هنجارگریزی بهره برده تا به غنای موسیقیایی و معنایی اشعار خود بیفزاید. در خصوص هنجارگریزیهای آوایی، کاربرد تخفیف با بسامد بسیار بالا در 127 مورد، (56.069 %) در اشعار مصدق به کار رفته است. این تکنیک به مصراعهای او وزن و آهنگ خاصی بخشیده است. اضافه با 30 مورد، (13.39 %) کاربرد به اشعار مصدق، بُعدی از تنوع آوایی اضافه کرده و به تأثیرگذاری بیشتر کلمات کمک نموده است. مصدق به شکل محدود، اما مؤثر از تشدید با 10 مورد، (4.46 %) استفاده کرده است تا بر شدت و تأکید در بیان خود بیفزاید. حذف با 48 مورد، (21.42 %) در اشعارش به ایجاد ایجاز و فشردگی در کلام کمک کرده است. حذف بخشهایی از کلمات به دلیل ضرورتهای وزنی یا معنایی، به خواننده احساس روانی و تسریع در جریان کلام را منتقل میکند. تسکین با 8 مورد، (3.57 %) به کار رفته و به ایجاد تأثیرات موسیقایی خاص کمک نموده است. ممال با کمترین بسامد، تنها یک مورد، (0.44 %) در اشعار مصدق به کار رفته است، اما استفاده از آن بهوضوح نشاندهندۀ تأثیرپذیری از ادبیات کهن و تلاش برای ایجاد فضای آرکائیستی است. نتایج حاصل از هنجارگریزیهای واژگانی، ساخت واژههای جدید میباشد. مصدق واژههای بسیط را با کمترین بسامد، 4 مورد (4.87 %) به کار برده که بیانگر تلاش شاعر برای نوآوری در زبان و ایجاد ترکیبهای جدید و منحصربهفرد است. کلمات مشتق با 34 مورد، (41.46 %) به کار رفته و این کلمات به ایجاد تنوع در معنای اشعار مصدق کمک کرده و به شکلدهی به بار معنایی و توصیفی کلمات افزوده است. کلمات مرکب با بیشترین بسامد، 37 مورد، (45.12 %) به کار رفته است و به اشعار مصدق، عمق و پیچیدگی معنایی بیشتری داده و بهوضوح نشاندهندۀ توانایی او در بازی با زبان و ساختارهای زبانی است و کلمات مشتق ـ مرکب، 7 مورد، (8.53 %) در اشعار مصدق به کار رفته که شاعر از ترکیبهای پیچیدهتر کلمات برای ایجاد لایههای معنایی متعدد و غنی در اشعار خود بهره برده است. در مجموع، حمید مصدق با بهرهگیری هوشمندانه از تکنیکهای هنجارگریزی آوایی و واژگانی، توانسته است به خلق اشعاری بپردازد که از لحاظ موسیقایی و معنایی، غنی و تأثیرگذار هستند. این هنجارگریزیها نه تنها به زیبایی و پیچیدگی آثار او افزودهاند، بلکه به شکلی خلاقانه به بیان عواطف و مفاهیم عمیق کمک کردهاند.
منابع و مآخذ
الف) کتابها
ابومحبوب، احمد، درهای و هوی باد (زندگی و شعر حمید مصدق)، تهران: نشر ثالث، 1380.
احمدی، بابک، ساختار و تأویل متن، تهران: نشر مرکز، 1386.
پورنامداریان، تقی، سفر در مه، تهران: انتشارات زمستان، 1392.
زرقانی، سید مهدی، چشمانداز شعر معاصر ایران، تهران: نشر ثالث، 1383.
شفیعی کدکنی، محمدرضا، رستاخیز کلمات، تهران: انتشارات سخن، 1391.
ــــــــــــــــــــــــ، موسیقی شعر، چاپ پنجم تهران: انتشارات آگاه، 1376.
شمیسا، سیروس، سبکشناسی، تهران: انتشارات فردوس، 1393.
ـــــــــــــــ، معانی، تهران: انتشارات آگاه، 1381.
صفوی، کورش، از زبانشناسی به ادبیات، تهران: پژوهشگاه فرهنگ و هنر اسلامی، 1390.
علی پور، مصطفی، ساختمان زبان شعر امروز، چاپ سوم، تهران: انتشارات فردوس، 1387.
غلامرضایی، محمد، سبکشناسی شعر پارسی از رودکی تا شاملو، چاپ اول، تهران: انتشارات جامی، 1377.
فتوحی، محمود، سبکشناسی نظریهها، رویکردها و روشها، تهران: انتشارات سخن، 1392.
مصدق، حمید، تا رهایی، تهران: نشر نو، 1370.
ـــــــــــــــ، درفش کاویان، تهران: انتشارات توکا، 1356.
ــــــــــــــــ، شیر سرخ، تهران: انتشارات کانون، 1376.
ــــــــــــــــ، مجموعۀ اشعار، چاپ دوازدهم، تهران: انتشارات نگاه، 1395.
مقربی، مصطفی، ترکیب در زبان فارسی، تهران: انتشارات توس، 1372.
همایی، جلالالدین، فنون بلاغت و صناعات ادبی، تهران: انتشارات اهورا، 1389.
وردانک، پیتر، مبانی سبکشناسی، ترجمۀ محمد غفاری، چاپ دوم، تهران: نشر نی، 1393.
یاکوبسن، رومن، روندهای بنیادین در دانش زبان، ترجمۀ کورش صفوی، تهران: انتشارات هرمس، 1386.
ب) مقالات و پایاننامه
اورک، حجتالله؛ پاکدل، مسعود؛ تدینی، منصوره، «بررسی جارگریزی در شعر معاصر فارسی (با تکیهبر شاعرحجمگرا یدالله رؤیایی)»، جستارنامۀ ادبیات تطبیقی دانشگاه آزاد یزد، سال 6، شمارۀ 22، صص 190 ـ 149، 1401.
بخردی، پروین؛ شمیسا، سیروس؛ مدرس زاده، عبدالرضا، «سبکشناسی شهرآشوبهای مسعود سعد سلمان»، فصلنامۀ تفسیر و تحلیل متون زبان و ادبیات فارسی (دهخدا)، دورۀ 13، شمارۀ 49، صص 237 ـ 209، 1400.
جعفری قریه علی، حمید، «بررسی تکرارگونهها، مشخصۀ سبکی سرودههای حمید مصدق»، پنجمین همایش متنپژوهی ادبی، نگاهی تازه به سبکشناسی، بلاغت، نقد ادبی، تهران، 1397.
جوادی، فرشته ؛ منیری، حجت الله؛ بهجت، حمیده؛ عزیزی، ناهید، «تحلیل تطبیقی سبکشناسانه از نغمۀ نی اثر آنه ماری شیمل و سرودههای مولانا جلالالدین محمد بلخی»، جستارنامۀ ادبیات تطبیقی دانشگاه آزاد یزد، سال 7، شمارۀ 4، صص 118 ـ 85، 1402.
خویشتن دار، پریسا؛ محمدی، محمدحسین؛ صادقی شهپر، رضا ؛ الهه، مهدینژاد، «هنجارگریزی معنایی در شعر قیصر امینپور»، زیباییشناسی ادبی، دورۀ 4، شمارۀ 18، صص 72 -53، 1392.
ساور سفلی، نفیسه، «نقد فرمالیستی مجموعۀ اشعار حمید مصدق»، پایاننامۀ کارشناسی ارشد، استاد راهنما مریم حسینی، دانشگاه پیام نور، 1385.
شهروئی، سعید؛ خورسندی شیرغان، مصطفی، «توجه به شگردهای اختتام کلام: از ویژگیهای برجستۀ شعر حمید مصدق»، نشریۀ سبکشناسی نظم و نثر فارسی، دورۀ 5، شمارۀ 4 (پیاپی18)، صص 234 ـ 215، 1391.
صادقپور، صادق، «بررسی هنجارگریزی معنایی و نحوی در اشعار حمید مصدق در چهارچوب الگوی پیشنهادی لیچ»، پایاننامۀ کارشناسی ارشد، استاد راهنما، توحید صیامی، دانشگاه محقق اردبیلی، 1395.
فلاحی، مریم، «زیباشناسی اشعار حمید مصدق »، پایاننامۀ کارشناسی ارشد. استاد راهنما احمد تمیم داری و معصومه موسایی باغستانی. دانشگاه علامه طباطبایی.
کاس پور توچایی، کبری، «تحلیل سبکی اشعار حمید مصدق»، پایاننامۀ کارشناسی ارشد، استاد راهنما فیروز فاضلی، دانشگاه گیلان.
محمدی، محمدحسین، «آشناییزدایی در غزلیات شمس»، ضمیمۀ مجلۀ دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی. دانشگاه تهران، دورۀ 4، شمارۀ 5 ـ 4، صص 221 ـ 211، 1381.
مدرسی، فاطمه ؛ احمدوند، غلامحسین، «بازتاب باستانگرایی در اشعار نیمایی اخوان ثالث»، مجلۀ ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، شمارۀ 41، 1384، صص 72-45.
مدرسی، فاطمه ؛ یاسینی، امید.«باستانگرایی در شعر حمید مصدق»، کاوشنامۀ زبان و ادبیات فارسی، شمارۀ 14، صص 24 ـ 11، 1386.
مدرسی، فاطمه.«قاعدهافزایی در شعر حمید مصدق»، نشریۀ دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه شهید باهنر کرمان.شمارۀ 26.صص 299-326، 1388.
مصطفوی، نداسادات، «بررسی ساختار زبان شعر حمید مصدق»، پایاننامۀ کارشناسی ارشد، دانشگاه کاشان.
یاسینی، امید ؛مدرسی، فاطمه، «قاعدهافزایی در شعر حمید مصدق»، نثر پژوهی ادب فارسی (ادب و زبان)، شمارۀ 26 (پیاپی 23)، صص 326 ـ 299، 1388.
Leech, Geoffrey. A Linguistic Guide to English Poetry. Harlow: Longman.1969.
References
Books
Abumahbub, Ahmad. Dar hay-o-hoy-e Baad (The Life and Poetry of Hamid Mosadegh). Tehran: Nashr-e Saless, 1380 [2001].
Ahmadi, Babak. The Structure and Interpretation of the Text. Tehran: Nashr-e Markaz, 1386 [2007].
Pournamdarian, Taghi. Safar dar Meh (Journey in the Fog). Tehran: Zemestan, 1392 [2013].
Zarghani, Seyed Mehdi. A View of Contemporary Persian Poetry. Tehran: Nashr-e Saless, 1383 [2004].
Shafi’i Kadkani, Mohammad Reza. The Music of Poetry, 5th ed. Tehran: Agah, 1376 [1997].
________. The Resurrection of Words. Tehran: Sokhan, 1391 [2012].
Shamisa, Cyrus. Meanings. Tehran: Agah, 1381 [2002].
________. Stylistics. Tehran: Ferdowsi, 1393 [2014].
Safavi, Koorosh. From Linguistics to Literature. Tehran: Research Institute for Islamic Culture and Arts, 1390 [2011].
Alipour, Mostafa. The Structure of the Language of Modern Poetry, 3rd ed. Tehran: Ferdos, 1387 [2008].
Gholamrezaei, Mohammad. Stylistics of Persian Poetry from Rudaki to Shamloo, 1st ed. Tehran: Jami, 1377 [1998].
Fotouhi, Mahmoud. Stylistics: Theories, Approaches, and Methods. Tehran: Sokhan, 1392 [2013].
Mosadegh, Hamid. The Kavian Banner. Tehran: Toka, 1356 [1977].
________. Until Freedom. Tehran: No, 1370 [1991].
________. The Red Lion. Tehran: Kanoon, 1376 [1997].
________. Collected Poems, 12th ed. Tehran: Negah, 1395 [2016].
Moqarebi, Mostafa. Composition in Persian Language. Tehran: Toos, 1372 [1993].
Homayi, Jalaluddin. The Techniques of Eloquence and Literary Crafts. Tehran: Ahura, 1389 [2010].
Verdonk, Peter. Stylistics Fundamentals, trans. Mohammad Ghaffari, 2nd ed. Tehran: Nashr-e Nei, 1393 [2014].
Jakobson, Roman. Fundamental Trends in Language Studies, trans. Koorosh Safavi. Tehran: Hermes, 1386 [2007].
Articles and Theses
Orok, Hojatollah et al. "An Examination of Deviation in Contemporary Persian Poetry (Focusing on the Poet of Volume, Yadollah Royaei)." Comparative Literature Journal of Islamic Azad University of Yazd, no. 22, 1401 [2022], pp. 149-190. 10.30495/rpcl.2023.699230.
Bokhordi et al. "Stylistics of the Urban Disasters of Masoud Saad Salman." Dehkhoda Journal of Scientific Interpretation and Analysis of Persian Language and Literature Texts, no. 49, 1398 [2019], pp. 209-237.
Jafari Qaryeh Ali, Hamid. "An Analysis of Repetition Forms, a Stylistic Feature of the Poems of Hamid Mosadegh." Fifth Conference on Literary Text Studies: A New Look at Stylistics, Rhetoric, and Literary Criticism, Tehran, 1397 [2018].
Javadi, Fereshteh et al. "A Comparative Stylistic Analysis of 'Naghmeh-e Ney' by Annemarie Schimmel and the Poems of Jalaluddin Mohammad Balkhi." Comparative Literature Journal of Islamic Azad University of Yazd, no. 4, 1402 [2023], pp. 85-118, 10.30495/rpcl.2023.708764.
Saur Safali, Nafiseh. "A Formalist Critique of Hamid Mosadegh’s Collection of Poems." Master’s thesis, Advisor: Maryam Hosseini, Payame Noor University, 1385 [2006].
Shahravi, Saeed. "Attention to Closing Techniques: A Prominent Feature of Hamid Mosadegh's Poetry." Stylistics of Persian Prose and Poetry, no. 18, 1391 [2012], pp. 215-234.
Sadeghpour, Sadegh. "An Analysis of Semantic and Syntactic Deviations in the Poems of Hamid Mosadegh Based on Leech's Proposed Model." Master’s thesis, Advisor: Tohid Sayyami, University of Mohaghegh Ardabili, 1395 [2016].
Sadeghi Shahpar, Reza, and Mahdinzhad, Elahe. "Semantic Deviation in the Poetry of Qeysar Aminpour." Literary Aesthetics, no. 18, 1392 [2013], pp. 53-72.
Fallahi, Maryam. "Deviation in Meaning and Expression in the Works of Hamid Mosadegh." Master’s thesis, Allameh Tabataba'i University, 1387 [2008].
Fallahi, Maryam. "Aesthetics of the Poems of Hamid Mosadegh." Master’s thesis, Advisors: Ahmad Tamimdari and Masoumeh Mousavi Bagestani, Allameh Tabataba'i University.
Kas Pour Tochai, Kabri. "A Stylistic Analysis of Hamid Mosadegh's Poems." Master’s thesis, Advisor: Firooz Fazeli, University of Guilan.
Mohammadi, Mohammad Hossein. "Defamiliarization in Shams’ Ghazals." Supplement to the Journal of the Faculty of Literature and Humanities, University of Tehran, no. 0, 1381 [2002], pp. 211-221.
Modaresi, Fatemeh and Ahmadvand, Gholamhossein. "The Reflection of Archaism in Nimaic Poetry of Akhavan Sales." Journal of Literature and Humanities, University of Tehran, no. 41, 1384 [2005], pp. 45-72.
Modaresi, Fatemeh, and Yasini, Omid. "Archaism in Hamid Mosadegh's Poetry." Kavosh Nameh of Persian Language and Literature, no. 14, pp. 11-24.
Modaresi, Fatemeh, and Yasini, Omid. "Rule Augmentation in Hamid Mosadegh’s Poetry." Prose Research in Persian Literature (Adab va Zaban), no. 26, pp. 299-326.
Modaresi, Fatemeh. "Rule Augmentation in Mosadegh's Poetry." Journal of the Faculty of Literature and Humanities, Shahid Bahonar University of Kerman, no. 26, pp. 299-326.
Mostafavi, Nedasadat. "An Analysis of the Structure of Hamid Mosadegh’s Poetic Language." Master’s thesis, University of Kashan.
Leech, Geoffrey. A Linguistic Guide to English Poetry. Harlow: Longman, 1969.
Formalist Analysis of Phonological and Lexical Deviation
in Hamid Mosadegh's Poetry Collection Based on Leech's Theory
Marzieh Ehsanjo4, Seyed Mahmood Seyed Sadeghi Ph.D5*,
Maryam Parhizgar Ph.D6
Abstract
Structural criticism and deviation are fundamental concepts in the theories of Russian Formalists, focusing on the distinct characteristics of literary language as opposed to ordinary language. These concepts offer a scientific and conventional method for analyzing the artistic features of literary works. Deviation is a significant characteristic of poetic language, which leads to linguistic innovation and provides the audience with aesthetic pleasure. In this study, the author aims to examine phonological and lexical deviation in Hamid Mosadegh's poetry collection through a descriptive-analytical approach and a formalist perspective, based on Leech's deviation model within the framework of structuralism. Geoffrey Leech, a renowned English structuralist, classified literary features into eight different levels: 1) lexical, 2) syntactical, 3) phonological, 4) graphological, 5) dialectal, 6) register, 7) semantic, and 8) historical. Through these deviations, Mosadegh was able to convey his messages innovatively and distinctively using ordinary words, achieving this in the most beautiful and creative manner possible. The research findings indicate that Mosadegh, by employing phonological deviations such as reduction, augmentation, intensification, omission, easing, and euphony, as well as lexical deviations like neologisms and novel compounds, has enriched the musicality and meaning of his poetry. Moreover, he has creatively utilized these deviations to enhance the impact on the audience and express his deep emotions and concepts.
Keywords: Formalist Criticism, Deviation, Hamid Mosadegh, Poetry Collection, Leech's Theory.
[1] . دانشجوی دکتری گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد بوشهر، دانشگاه آزاد اسلامی، بوشهر، ایران.
Email: ehsan.kazeroni12@yahoo.com
[2] . استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد بوشهر، دانشگاه ازاد اسلامی، بوشهر، ایران. (نویسنده مسؤول)
Email: sadeghi.mhmood33@yahoo.com
[3] . استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی، واحد بوشهر، دانشگاه ازاد اسلامی، بوشهر، ایران.
Email: mprhzk@gmail.com
تاریخ ارسال: 06/06/1403 | تاریخ پذیرش: 10/09/1403 |
[4] . PhD student, Department of Persian Language and Literature, Bushehr Branch, Islamic Azad University, Bushehr, Iran.
Email: ehsan.kazeroni12@yahoo.com
[5] . Assistant Professor, Department of Persian Language and Literature, Bushehr Branch, Islamic Azad University, Bushehr, Iran. (Author)
Email: sadeghi.mhmood33@yahoo.com
[6] . Assistant Professor, Department of Persian Language and Literature, Bushehr Branch, Islamic Azad University, Bushehr, Iran.
Email: mprhzk@gmail.com