"عوامل گسترش افراطی گری در قاره آفریقا و راهبردهای مهار آن"
kanani bandkohan yasser
1
(
iau.tehranm
)
Keywords: افراطگری, آفریقا, ترور, سلفی , ایران,
Abstract :
در بین مناطق مختلف جهان، قاره آفریقا بیشتر از سایر مناطق با پدیده تروریسم و افراطیگری دست و پنجه نرم میکند. قاره آفریقا به علل گوناگون از جمله ضعف های مختلف نرم افزاری و سخت افزاری اعم از عقب ماندگی های اقتصادی، بی ثباتی های سیاسی، نابرابری های اجتماعی و در کنار آن مداخلات خارجی که منافع خود را جز در ناامنی و بی ثباتی نمی بینند، هم اکنون به مامن گروه های افراطی و خشونت طلب تبدیل شده است. این در حالیست که مبارزه با پدیده شوم افراط گرایی و تروریسم نیز فقط از طریق شیوه های سخت افزاری و نظامی که قدرت های غربی از آن به عنوان یک راهبرد برای دفع تروریسم در این منطقه استفاده می کنند، نه تنها تاکنون منجر به ریشه کنی تروریسم در این نقطه از جهان نشده بلکه نتیجه عکس داده و. ظهور الشباب، بوکوحرام، القاعده در مغرب اسلامی ، داعش، انصار الشریعه ، انصار بیت المقدس و ...موجب جذب فزاینده نیرو توسط گروه های تروریست در کشور های آفریقایی شده است. با این وجود شناسایی ؛ مهار و مقابله با این جریان افراط گرایی در حال حاضر در دستور کار دستگاه امنیتی؛ نظامی و سیاسی این کشورها قرارد دارد
باسمه تعالی
"عوامل گسترش افراطی گری در قاره آفریقا و راهبردهای مهار آن"
چکیده
در بین مناطق مختلف جهان، قاره آفریقا بیشتر از سایر مناطق با پدیده تروریسم و افراطیگری دست و پنجه نرم میکند. قاره آفریقا به علل گوناگون از جمله ضعف های مختلف نرم افزاری و سخت افزاری اعم از عقب ماندگی های اقتصادی، بی ثباتی های سیاسی، نابرابری های اجتماعی و در کنار آن مداخلات خارجی که منافع خود را جز در ناامنی و بی ثباتی نمی بینند، هم اکنون به مامن گروه های افراطی و خشونت طلب تبدیل شده است. این در حالیست که مبارزه با پدیده شوم افراط گرایی و تروریسم نیز فقط از طریق شیوه های سخت افزاری و نظامی که قدرت های غربی از آن به عنوان یک راهبرد برای دفع تروریسم در این منطقه استفاده می کنند، نه تنها تاکنون منجر به ریشه کنی تروریسم در این نقطه از جهان نشده بلکه نتیجه عکس داده و. ظهور الشباب، بوکوحرام، القاعده در مغرب اسلامی ، داعش، انصار الشریعه ، انصار بیت المقدس و ...موجب جذب فزاینده نیرو توسط گروه های تروریست در کشور های آفریقایی شده است. با این وجود شناسایی ؛ مهار و مقابله با این جریان افراط گرایی در حال حاضر در دستور کار دستگاه امنیتی؛ نظامی و سیاسی این کشورها قرارد دارد که نسخه های غربی ،آمریکایی و عربی نتوانسته این موج فزاینده را در کنترل خود درآورد و لذا شناسایی راهکارهای تلفیقی و بومی به مهار افراطی گرایی و خشونت در چشم اندازی مدبرانه ؛ قابل تحقق می باشد .
*کلید واژه ها: افراطی گری ؛"تروریسم ،افراطی گری ؛ وهابیت؛اتحادیه آفریقا ؛خشونت"
* مقدمه :
امروزه تروریسم و گرایش به خشونت و افراطیگری از جمله پدیدههایی است که بیشترین تهدید را علیه صلح و امنیت بینالمللی در سالهای اخیر رقم زده است و از چالش سهمگین افراطی گری که جامعه جهانی با آن روبرو است و هم چنین مبارزه با این پدیده و جلوگیری از گسترش و در صورت امکان ریشه کنی نهایی آن، بسیار سخن گفته می شود. صرف نظر از این که کشورهای مختلف چه موضعی نسبت به این دو پدیده دارند و یا جوهره سیاست رسمی کشورهای مختلف در قبال آنها چیست، جامعه جهانی با این باور مشترک هم داستان است که باید به فوریت به این معضلات پرداخت و با مؤثرترین شکل ممکن از دست آنها خلاصی یافت. در ضرورت برخورد با این چالش کمترین تردیدی وجود ندارد.
فراسوی مجادلات پایان ناپذیر رایج میان سیاستمداران، این دو معضل همزاد یعنی افراط گری و تروریسم نتیجه طبیعی ناکارآمدی وضعیت کنونی بین المللی و به ویژه تحولات اخیر است. این دو معضل نه به منطقه مشخصی از جهان محدود می شود و نه مختص دین و مذهب خاصی است. هم چنین نمی توان تنها در محدوده یک منطقه خاص و یا با اتکاء صرف بر سخت افزارهای نظامی با آن مقابله کرد. پس از گذشت یک و نیم دهه از شکست کامل در مبارزه با تروریسم - پس از حادثه یازده سپتامبر ما را بر آن می دارد تا با چشمانی کاملا باز و به دور از توهم این چالش ها را بررسی و مطالعه کنیم. اکنون باید بر همه آشکار شده باشد که مبارزه تأثیرگذار و موفق علیه این دو پدیده سرطانی، نیازمند رویکرد همه جانبه و راهبرد چند بخشی است که بیش و پیش از هر چیز، در گروی درک هوشیارانه از شرایط اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و جهانی ای است که زمینه ساز این دو پدیده شده اند.
مهار و در نهایت ریشه کن کردن واقعی سازمان های افراط گرای تروریستی نیاز مبرم امروز است. اما این تنها گام نخست و بخشی از یک تلاش بزرگ تر است. معضلاتی با طبیعت جهانی و ریشه های عمیق، باید به درستی فهمیده شوند. علاوه بر این، همکاری حقیقی جهانی برای مبارزه با این پدیده ها، ضروری است. دراین میان توجه به ماهیت و دلایل بروز افراطی گری و چرایی پیوستن جوانان و مسلمانان آفریقایی به این ورطه را باید در عملکرد استعمار و غرب؛ وهابیت و استبداد داخلی حاکم بر برخی دولتهای آفریقایی اشاره کرد که بیشتر به آن خواهیم پرداخت.
شناخت ماهیت ؛ عوامل و ریشه های افراطی گری در کشورهای آفریقایی از یک طرف و مهاراین پدیده عالم گیر از جهت دیگر بخشی از اهداف این مقاله می باشد .
بخش اول : تعریف مفاهیم و اصطلاحات :
1- تعریف افراطیگری: درباره افراطیگری تعاریف مختلفی مطرح شدهاست. در اینجا به برخی تعریفهای مطرح شده از افراطیگری اشاره میکنیم و سپس به تعریفی که اساس پژوهش حاضر قرار گرفته است، میپردازیم.
راجر اسکروتن در فرهنگ اندیشه سیاسی، افراطگرایی را چنین تعریف میکند: اصطلاحی مبهم که میتواند حاوی این معانی باشد1-.اندیشهای سیاسی را به حد افراط کشاندن، بدون توجه به عواقب ناگوار جنبههای غیرعملی بحثها و احساسات مخالف که هدف از آن نه تنها مقابله، بلکه در هم شکستن هر نوع مخالف باشد. 2.عدم رواداری نسبت به همه دیدگاهها غیر از دیدگاه خود. 3.توسل به وسایلی برای کسب اهداف سیاسی که حاکی از بیحرمتی نسبت به زندگی، آزادی و حقوق انسانی دیگران است.(ویلکاکی، 16:1382) در این تعریف، مقابله با دیگران مفهوم محوری قرار گرفته است. در واقع بر اساس تعریف فوق، افراطگرایی نوعی مقابله با طرف مقابل و سایر اطراف است. در تعریف دیگری که از افراطگرایی مطرح شده نیز نحوه مواجهه با دیگران مد نظر قرار گرفتهاست. "نوعی رفتار خشونتگرای هدفمند که پشتوانههای بسیار قوی هویتی و ایدئولوژیک دارد و در پی صدمه زدن به دیگران است."(جمالی، 146:1390) علاوه بر مواجهه با طرف مقابل، آنچه در این دو تعریف مورد اشاره قرارگرفته است، نوعی شدت عمل و خشونت ورزیدن است. البته اشاره به حقوق انسانی در تعریف اول و توجه به مفهوم هویت در تعریف دوم، مهمترین وجوه تمایز این دو تعریف به شمار میروند. البته برتری تعریف دوم نسبت به تعریف اول وضوح اشاره آن به رفتار بودنِ افراطیگری است. چرا که در تعریف اول مرز میان اندیشه و رفتار مخدوش شدهاست. البته ایرادی که به هر دو تعریف وارد است، محدود بودن این تعاریف به حیطه مسائل سیاسی است و این تعریفها نمیتوانند بروز رفتار افراطی در سایر زمینههای انسانی همچون اقتصاد را توصیف کنند. البته نقطه قوت این دو تعریف توجه هر دو تعریف به محیط اطراف، تحت عنوان مواجهه با دیگران است.در واقع در این تعریف سعی بر این است که توصیفی جامع، از افراطیگری ارایه شود تا این تعریف، قابل تعمیم به حوزه بررسی همه علوم انسانی باشد. همچنین در این تعریف به تغییرات محیطی به عنوان عامل بروز رفتار افراطی اشاره شدهاست.
از دیگر نکاتی که در این تعریف مورد توجه قرار گرفتهاست، رفتار بودنِ افراطیگری است. بر این اساس شخص افراطگرا کسی است که رفتار افراطی از خود بروز میدهد، فارغ از اینکه چه اندیشهای داشته باشد. در واقع افراطگرا بودن یک شخص، بر اساس این تعریف، فقط ناظر به زمینهای است که آن شخص در آن زمینه، از خود رفتار افراطی بروز میدهد و افراطگرا بودن صفتی فراگیر محسوب نمیشود.واکنشی بودن افراطیگری، از دیگر نکاتی است که در این تعریف مورد توجه قرار گرفته است. به این معنی که بر اساس این تعریف به صورت ابتدا به ساکن، هیچ رفتاری، افراطی نیست؛ بلکه زمانی میتوان درباره افراطی بودن یک رفتار قضاوت کرد که میزان سختیها و هزینههای حاصل از آن رفتار، تغییر کرده باشد.
به عبارت دیگر اگر شخصی رفتاری را انجام میدهد که در طول زمانی مشخص، به ازای انجام هر واحد از آن رفتار، میزان ثابتی نیز سختی یا هزینه را تحمل میکند، رفتارش افراطی نیست. اما اگر مشاهده شود که با ادامه انجام یک رفتار، با اینکه شخص به ازای هر واحد، سختی بیشتری را متحمل میشود، آن رفتار را بیشتر انجام میدهد، در این صورت رفتار او افراطی است. در واقع تفاوت رفتار افراطی و رفتار غیرافراطی در این است که رفتار غیرافراطی رفتاری است که هرچه شخص در انجام آن رفتار با سختی و فشار بیشتری مواجه شود، آن را کمتر انجام میدهد و هرچه از سختیها و فشارهای حاصل از انجام آن رفتار کاسته شود، شخص، آن رفتار بیشتر بروز میدهد.
حتی اگر شخصی هنگام مواجه شدن با تغییر در میزان سختیهای حاصل از انجام یک رفتار، میزان انجام آن را تغییر ندهد و به وضعیت جدید بیاعتنا باشد، رفتارش افراطی محسوب نمیشود.
البته این تعریف مجرد از شواهد موجود درباره افراطیگری مطرح نشده است. بلکه این اتفاق نظر وجود دارد که افراد افراطگرا، هنگام مواجهه با فشارهای محیطی، بر انجام رفتار خود، بیشتر اصرار میورزند. به عبارت دیگر، انتظار این است که وقتی فشاری از خارج به یک شخص تحمیل میشود تا آن شخص را به سویی گرایش دهد، آن شخص نیز به همان جهت بگراید یا حداقل در حالت قبلی خود باقی بماند. اما آنچه درباره یک شخص افراطگرا رخ میدهد، کاملا بر خلاف انتظار است. "پس از 11 سپتامبر 2001، اشغال عراق و افغانستان بخش مهمی از مبانی هویتی گرایش به افراطگرایی را در خاورمیانه و آفریقا برانگیختهاست. ... با سیطره مدرنیسم غربی بر جوامع اسلامی و پیامدهای سیاسی و اعتقادی آن، طیفهایی از مسلمانان در واکنش به تحولات این عصر و وضعیتی که دارند و جایگاهی که باید داشتهباشند و نسبتی که باید با دنیای مدرن برقرار کنند، برای جبران ضعف تحمیلی بر خود، به بازیابی هویتی خویش با اتکا به جهاد روی آوردند."(جمالی، 158:1390) پیامد فرهنگ خشونت، خشونت فرهنگی است که میتوان آن را واکنش به انکار هویت، امنیت و معنای نمادین حیات گروه تعریف کرد.(روپسینگه، 128:1379) در نتیجه، فشاری که از طرف غرب بر این جوامع وارد شده، بهجای اینکه آنان را غربگرا کند، به ستیز با غرب و مظاهر آن کشاندهاست. بنابراین بر اساس تعریف ارایه شده در این پژوهش، این رفتار، رفتاری افراطی بودهاست.
2-آفریقا:
قاره آفریقا با 55 کشور و سازمان اتحادیه آفریقا در این مقاله مورد بحث قرار دارد که تخصصی ترین ارکان آن بعنوان کمیسیون صلح و امنیت اتحادیه آفریقا به بررسی چالش افراطی گری و مقابله با آن مامور شده است .
در این میان عوامل فرهنگی و مذهبی نقش مهمی دراین میان دارند که سعی می شود بصورت مختصر مورد اشاره قرار گیرد. فرهنگ، توسط یک نظام کاملاً یکپارچه از ارزشهای اجتماعی مشخص میشود، از طریق فرآیندهای تاریخی اطلاع داده میشود که از سازمان اجتماعی خود پشتیبانی میکند. جالبترین ویژگی فرهنگ آفریقایی ماهیت تقریباً یکدست از یک شبه- زبان آفریقائی است، که عناصر غیر کلامی برقراری ارتباط آن برای تغییر مفهوم و انتقال احساس بکار میروند. همچون اروپاییهای جنوبی، آفریقاییها بیشتر حراف، گرم و متعهد میباشند. این شبه- زبان آفریقایی در مجموعهای از روابط تاریخی و باورهای معنوی باستانی ریشه دارد که در نسل، زبان، سیاست در حال شکوفائی، و نیز تراژدیهای توامان برده داری و استعمار آفریقا جای گرفتهاند.
فرهنگ نوین آفریقایی از طریق پاسخهای پیچیده به امپریالیسم عربی و امپریالیسم اروپایی بروز مییابد. در شروع اواخر دهه ۱۹۹۰، آفریقاییها بطور فزایندهای میخواستند هویت خود را مجدداً اظهار نمایند. خصوصاً در شمال آفریقا خودداری از پذیرش برچسب عربی یا اروپایی منجر به یک نوع سرریز تقاضاها برای پاسداشت زبانها و فرهنگ بومی آمازیغ در مراکش، مصر، الجزایر و تونس منجر شد. پیدایش (باور) همه- آفریقائی گرائی از زمان افول آپارتاید، سبب افزایش تقاضاها برای حسی احیا شده از هویت آفریقایی گردید. در جنوب آفریقا، روشنفکران جوامع مقیم از اعقاب اروپایی بطور فزایندهای به خاطر دلایل فرهنگی تا علل جغرافیایی یا نژادی هویت آفریقایی پیدا کردند. معروف است که برخی افراد، مراسم مذهبی انجام میدادند تا عضو جوامع زولو یا سایر شوند.
مذهب :
آفریقاییها گستره وسیعی از اعتقادات مذهبی را عرضه میکنند. ضمن آن که اسلام , مسیحیت رایجترین آنها هستند و در این میان علی رغم پیشینه و تفوق اسلام و جمعیت مسلمانان ؛ تلاش مبهمی برای تفوق مسیحیان بر مسلمانان در حال انجام است و مسیحی کردن آفریقاییها عمدتاً پیرو مذاهب آفریقایی بومی میباشند؛ در دستور کار واتیکان ؛کلیساها و کشورهای غربی در جریان است .
بسیاری از آفریقاییهای پایین صحرا، طی دوره استعماری به اشکال اروپای غربی مسیحیت گرویدند. در دهههای پایانی قرن بیستم، فرقههای مختلفی از جنبش مسیحیت جذبه گرا به سرعت رشد نمودند. تعدادی از اسقفهای کاتولیک آفریقایی حتی به عنوان نامزدهای احتمالی پاپی در سال ۲۰۰۵ بودند. ظاهراً مسیحیان آفریقایی بیشتر از لحاظ اجتماعی محافظه کارترند تا هم مذهبان خود در بیشتر نقاط جهان صنعتی، که درست در زمان اخیر به تنش بین فرقه ها یی همچون اتحادیه آنگلیکان و کلیساهای روش گرا منجر شدهاست. کلیساهای افتتاح شده آفریقایی رشد عمدهای را در قرون بیستم و بیست و یکم تجربه کردهاند.
مذاهب بومی نواحی پایین صحرای آفریقا حول محورهای آنیمیسم و پرستش اجداد میچرخد. تهدید مشترک در نظامهای سنتی اعتقادی، تقسیم جهان معنوی به دو بخش «مفید» و مضر است. ارواح مفید معمولاً ارواحی محسوب میشوند که شامل ارواح اجدادی بوده که به اعقاب خود کمک میکنند، و ارواح توانمند که از کل جوامع در برابر بلای طبیعی و حملات دشمنان محافظت مینمایند؛ در حالی که ارواح مضر، روحهای قربانیان کشته شدهای را در برمی گیرد که بدون انجام مراسم تدفین صحیح دفن شدهاند، و این ارواح توسط روح خشن (شرور) به عنوان واسطه (معنوی) سبب بیماری در میان دشمنانشان میشوند. با این که تأثیر این اشکال بدوی از پرستش تداوم مییابد تا اثری عمیق به دنبال داشته باشد، نظامهای اعتقادی ضمن تعامل با دیگر مذاهب تکامل یافتهاند.تشکیل قلمرو قدیم مصر در هزاره سوم پیش از میلاد، اولین نظام مذهبی پیچیده و شناخته شده در این قارهاست. حدود قرن نهم پیش از میلاد، کارتاژ (در تونس (شهر) امروزی) توسط فنیقیها بنیانگذاری شد، و تداوم یافت تا به مرکز اصلی چند ملیتی تبدیل شد که در آن الههها در همسایگی مصر، رم و تمدن اتروسکان پرستش میشدند.
اسلام با فتح شمال آفریقا بین سالهای ۶۴۰و ۷۱۰میلادی توسط مسلمانان وارد این قاره شد، که از مصر آغاز گردید. در جزایر شرق و جنوب آفریقا از 975 م . در پی حضور امپراطوری شیرازی ها (ایرانیان) درجزیره زنگبار و در پی تجارت دریایی در ساحل آفریقای شرقی، شهرهای مگادیشو، مالیندی ، مومباسا، کیلوا، و سوفالا با رونق گرفتن تجارت ؛ دولشهرهای بومی با حضور شیرازی ها تأسیس گردید .
بخش دوم : رهیافت نظری :
ریشه افراطی گری در آفریقا با توجه مبانی نظریه سازه انگارانه وارتباط آن با مقوله فرهنگ و اهمیت آن دارای اشتراک بیشتری از سایر نظریه های بین المللی می باشد . اگر بنا بر نظریه سازه انگارانه مذهب را بعنوان زیرمجموعه فرهنگی تلقی نماییم ،این عنصر نقش مهمی در ترغیب گروههای مختلف آفریقایی اعم از مذهبی و غیرمذهبی به پدیده افراطی گری در کشورهای آفریقایی دارد. گروههای مذهبی که دارای مذهب مختلف و بومی می باشند و خود را میراثدار نیاکان و اجداد خود می بینند ودر مقابل نفوذ فرهنگی غرب و تغییر دین مردم بومی به مسیحیت و تغییرباورهای خود،حالت تدافعی و سپس تهاجمی قرار گرفته و این تنفر را در عرصه های مختلف به شکل های مختلف بروز داده اند.
نظریه سازه انگاری می تواند بخوبی تاثیر مداخلات خارجی و داخلی بر جریانهای افراطی در قاره آفریقا را نشان دهد و از ارتباط فرهنگ و مقوله مذهب و تاثیرگذاری بر عوامل فرهنگی ؛هنجارهای بومی و انگاره مذهبی و هویت کنشگرانه از اصلی ترین چالش های موجود می باشد . نبود فهم مشترک و تفاهم معنایی باعث شده است تا گروههای افراطی که عمدتا فرقه ای و اسلامی در کشورهای آفریقایی می باشند ؛ با مقابله با خشونت نظامی و امنیتی غرب روی بیاروند و لذا خشونت مسلح در مناطق مختلف باعث تشدید ناامنی در مناطق مختلف قاره آفریقا شده است . علاوه بر این ؛فقر فرهنگی مردم آفریقا ، ناتوانی رسوم بومی در برایر تهاجم فرهنگی غرب ، وجود روحیه استثمار در سرکوب مردم مسلمان، باعث گرویده تا نوسلفی ها از جهالت مردم و جوانان آفریقا ،سوی استفاده نمایند و با ارایه تفسیر وهابی از اسلام درصدد شستشوی مغزی آنها برآمدند.
اصلی ترین عامل موثر در رشد افراطی گری در قاره آفریقا مساله تضاد فرهنگی مردم آفریقا با فرهنگ دولتی حاکم می باشد. ساکنان و مردمان افریقا که با آداب محلی و فرهنگ بومی ؛زندگی می کنند و انرا بخشی از هویت خود تلقی می کنند؛ در سده های اخیر در چندین مرحله ؛ هویت خود را در معرض تهدید دیده اند. مضافا در همه این دوران ها نقطه مشترک استعمار داخلی و دولتهای حاکم ؛تکیه حاکمان و دولتمردان به فرهنگ غرب بوده است که در این واکنش ها در ابعاد مختلف فرهنگی ؛ سیاسی ؛اقتصادی و اجتماعی خود را بروز داده است که به مبارزات و جنبش های متعددی منجر گردیده ،که اهم آن عبارتند :
1- نهضت اسقلال سیاسی کشورهای آفریقایی بعد از کنفرانس باندونگ
2- جنبش پان آفریکن برای حفظ هویت افریقایی
3- جنبش ضدآپارتاید برای مبارزه تبعیض نژادی
4- جنبش اجتماعی برای مقابله با فرهنگ استعمار و استعمار زدایی
5- جنبش مذهبی برای مبازره با هجوم کفر و سیطره غیر مسلمین بر مسلمانان
6-استفاده ابزاری از حج
علاوه بر موارد مذکور سلفی ها و وهابیون با تکیه بر تقابل فرهنگی ، تقابل نژادی در دهه های معاصر همگرایی موجود از میان گروههای افراطی را بر هم زده و با رویکردی مبتنی بر مفاهیم انتقادی و اصلاح طلبانه به بهانه بدعت در صدد ساختار سازی و بازتولید تکفیر می باشند.
1-تاثیر هویتی :برای توضیح منافع بر هویت اجتماعی جنبش های افراطی تاکید می شود.
1-ساختار -کارگزار :ساختارهای اجتماعی و گروههای افراطی نتیجه کوشش انسانی هستند
عدم درک معنایی میان بازیگران ؛ عمدتا ریشه فرهنگی و قومی و منطبق با نظریات سازه انگارانه می باشد و نداشتن تعریف واقعی از جهاد بر مبنای تعالیم قرآنی و خشونت طلبی با تجریف مفتهیم اسلامی از مهمترین چالش های گروههای اسلامی در قاره آفریقا کشانده است .
از طرف دیگر جریانات غربی و ساختار امنیتی آمریکا و ناتو با سوی استفاده از مفهوم تروریسم؛ اغلب گروههای اسلامی را به بهانه افراطی گری در غالب مبارزه با تروریسم قرار داه است و همین تحریف معنایی از سوی جهان غرب و گروههای اسلامی آفریقایی ؛منجر به نبود مرزی ولقع بیانه میان تروریسم و افرطی گری در آفریقا شده است و لذا انگیزه دفاع مشروع در مقابل بیگانگان ؛ دارالحرب و دارالایمان ؛ تجاوز به مرزهای کشورهای اسلامی ؛ اسلام هراسی ؛ سرکوب مسلمانان و تحقیر سیاهپوستان از عوامل موثر در گسترش افراطی گری و ایجاد انگیزه مقابله با فرهنگ و حضور نظامی غرب و آمریکا در آفریقا می باشد .
علل نفوذ جنبش های اسلامی معاصر (خشن و غیر خشن)
1-واکنش در برابر فقر
2-وجود حاشیه نشینی اجتماعی و اقتصادی
1- تحریف در مفهوم جهاد:
بررسی انجام شده از مانیفست ،بیانیه های منتشره توسط گروههای افراطی در آفریقا نشان می دهد که همه این گروهها علی رغم تنوع قومی از یک کلید واژه جهاد برای مشروع بخشیدن به اقدامات و عملیاتهای خود بهره می برند. آنها معتقدند حضور نیروهای نظامی غربی و آمریکا وبخصوص نظامیان فرانسوی در مناطق مختلف قاره آفریقا، نوعی حمله به سرزمین اسلام می باشد و با تئوریزه کردن جهاد درصدد رویارویی با اشغالگران خارجی در کشورهای مختلف می باشند.
در این میان در افکار سید قطب ،جهاد یکی از اصلی ترین عناصر گفتمان اسلام گرایی افراطی معاصر بوده است. در ایدئولوژیک ساختن مفاهیم جهاد و جامعه ی جاهلی، بدون شک سید قطب نقش کلیدی داشته است. البته مفهوم جاهلیت پیش از سید قطب و بعد از ابن تیمیه، در نزد کسانی چون محمدبن عبدالوهاب، محمد عبده و رشید رضا و بعدها مودودی مطرح بود.
در حالی که امثال مودودی تنها جوامع کمونیستی و غربی را جوامع جاهلی می دانستند و جوامع مسلمان را از این مفهوم خارج می کردند، سید قطب اولین کسی بود که جوامع معاصر مسلمان را نیز وارد این مفهوم کرد. به همین خاطر است که امروزه سازمان القاعده و گروه های افراطی دیگر، ترور را شامل مسلمانان نیز کرده اند. امروزه می بینیم که گروه های تکفیری بسیاری از مسلمانان بی دفاع را به خاک وخون می کشند، به این بهانه که آن ها در وضعیت جاهلی به سر می برند. سید قطب می گوید: هر جامعه ای که اسلامی نباشد، جاهلی است. به همین خاطر، یکی از مهم ترین تغییراتی که سید قطب متوجه مرزهای سیاسی اسلام کرد، این بود که او به جای مفاهیم سنتی چون دارالاسلام و دارالکفر، از مفاهیم جامعه ی اسلامی و جامعه ی جاهلی استفاده کرد.
بسیار روشن است که در مفاهیم سنتی تری مثل دارالاسلام و دارالکفر، انعطافی روشن می بینیم. به این معنا که مرزهای اسلام و کفر، مرزهای جغرافیایی است و هرکه دارالاسلام است، از امنیت مالی، جانی و... برخوردار است، ولی در نگاه سید قطب، این مرزها از مرزهای جغرافیایی عبور می کند و به مرزهای عقیدتی و حتی ایمانی می رسد. جالب اینجاست که تا قبل از ظهور افراط گرایی، که عمدتاً در میان اهل سنت نضج یافت، پیشوایان مذاهب اهل سنت، با حاکمان و پادشاهان جوامع اسلامی روابط بسیار خوبی داشتند و حتی به لحاظ تئوریک نیز قیام مسلحانه را علیه آنان جایز نمی دانستند، ولی به یکباره با ظهور شخصیت هایی چون مودودی، سید قطب، حسن البناء و دیگران، این رویکرد عوض شد و ناسازگاری ها میان حاکمیت های سرزمین های اسلامی و گروه های اسلامی، که از مدارس سنتی اسلامی برخاسته اند، آغاز گردید.
صالح سریه، از پیشوایان سلفی مصر، جهاد را برای تغییر حکومت ها و اقامه ی دولت اسلامی، بر هر مرد و زن مسلمان، یک «واجب عینی» فرض می کند. عبدالسلام فرج، رهبر گروه تکفیر و هجرت، نیز در رساله ی «الفریضه الغائبه»، به پیروی از ابن تیمیه، با نقل احادیثی با مضمون فتح و پیروزی اسلام، سعی دارد مؤمنان را به بازگشتن اسلام در عصر کنونی بشارت دهد و آنان را از ناامیدی برهاند. وی مردن در عصر انحلال خلافت را مرگی جاهلی تعبیر می کند: «مسلمین بر اقامه ی خلافت اسلامی اجماع کرده اند و اعلان خلافت متکی بر وجود دولت اسلامی است؛ هرکس بمیرد و بر گردنش بیعت خلافت نباشد، به مرگ جاهلیت مرده است.» فرج با این نظر که «جهاد در اسلام فقط برای دفاع است.» سخت مخالفت می کند. عبدالسلام هیچ حجتی را برای ترک جهاد، موجه نمی شمارد. با ترک جهاد و یا به تأخیر انداختن آن به دلیل نبود رهبر و خلیفه ی اسلامی مخالفت می کند و قائلان این نظریه را از ضایع کنندگان و ترک کنندگان امر جهاد معرفی می نماید. (به نقل از: عدالت نژاد و نظام الدینی، 1390)
از طرف دیگر، در اندیشه ی تکفیری- جهادی، مسئله ی جهاد از یکی از مباحث فروع دین اسلام، به یکباره به اصلی درجه اول بدل می شود؛ به گونه ای که ابوبکر بشیر، رهبر سازمان جماعت اسلامی اندونزی و بخشی از شبکه ی بین المللی افراط گرایی، اذعان می کند: شهادت در راه جهاد فریضه ای بنیادین است که پذیرش سایر اصول دین (حج، روزه، نماز و...) منوط به اجرا و پذیرش اصل جهاد و شهادت است. در حقیقت این تفسیر از اسلام، اظهار ایمان به خدا و پیامبر را با جهاد برابر می داند. (جمالی، 1390: 163)
نیستند، برای خود صلاحیت صدور حکم جهاد قائل شدند که جهاد یک واجب مورد غفلت قرار گرفته است.
2- خشونت طلبی و زیر پا نهادن قواعد انسانی و اسلام در جنگ
با توجه به مبانی نظری فوق که جریانات تکفیری-جهادی برمبنای آن عمل می کنند، نوع رفتارها و کارکرد جهاد در این گروه ها نیز دچار کژی ها و انحرافات گسترده ای است. به عنوان مثال، جریان داعش استراتژی توازن وحشت و جنایت های گسترده را در عرصه ی به اصطلاح جهاد خود دنبال می کند. داعش در عراق و سوریه با انجام جنایت های گسترده و قساوت قلب و با پراکندن ترس و هراس، تلاش می کند تا پیشروی های متجاوزانه ی ارضی خود را آسان سازد. لذا همچنان که در بخش های قبلی ذکر آن رفت که جریانات تکفیری-جهادی از مسئله ی جهاد در راستای اهداف و مقاصد سیاسی خود بهره می گیرند، در مورد استراتژی های عملیاتی نیز همین امر مشاهده می شود.
این در حالی است که شیعه و سنی علی رغم اختلافاتی در باب مفهوم جهاد، بر این امر متفق اند که جهاد در اسلام تابع قواعد و احکامی است. همچنان که در اجرای استراتژی جهاد، قرآن نخست این حق را با دعوت استیفا می کند و در مرحله ی دوم، در دفاع از مسلمانان و اسلام و در مرحله ی سوم، به جنگ و قتال می پردازد. نهایتاً از کشتن مجروحان نهی می کرد و به مداوای آن می پرداخت. (طباطبایی، 1386: 66) چنانچه خداوند در قرآن کریم می فرماید: «فان اعتزلوکم فلم یقاتلوکم و القوا الیکم السلم فما جعل الله لکم علیهم سبیلا»؛ اگر از شما کناره گیری کردند و با شما نجنگیدند و با شما طرح صلح افکندند، خدا برای شما راهی (برای تجاوز) بر آنان قرار نداده است. (نساء: 90)
تفکیک بین نظامیان و غیرنظامیان، حفظ محیط زیست و منع رنج و درد زائد و... از اصولی بوده است که در سنت اسلامی، بر آن ها تأکید بسیاری شده است. مطالعه و دقت در آداب جنگ در اسلام، این حقیقت را آشکار می کند که آنچه امروزه در نظام حقوق بین المللی مورد تأکید قرار گرفته، چهارده قرن پیش تر در متن تعالیم اسلام وجود داشته است. بنابراین فرهنگ اسلام نخستین مبدأ تدوین قواعد انسان دوستانه ی بین المللی بوده است. (محقق داماد، 1386: 152) لذا واضح است که جنایات داعش، مثله کردن، شکنجه نمودن اسیران، تهیه ی فیلم از صحنه ی جنایت، نابودی محیط زیست، استراتژی زمین سوخته و... ابداً با هیچ یک از اصول اسلامی سازگار نیست. لذا از همین منظر، انتقادات بسیار زیادی از جانب علمای اهل سنت متوجه آنان شده است.
بخش سوم :نقش وهابیت و سلفی گری در ترویج و ساماندهی افراطی گری و خشونت در قاره آفریقا :
از مصطلح ترین نظریاتی که درباره تاثیر وهابیت بر گروههای افراطی مطرح شده ؛عبارتست :" ایدلوژی وهابیت و عقاید نوسلفی های وهابی تاثیر مستقیمی بر شکل گیری و بروز افراطی گیری در قاره آفریقا داشته و همسو با مداخلات غربی ها که نقش غیر مستقیم دارند ؛بعنوان مکمل پدیده افراط گرایی ؛ عمل می نمایند .
ایدئولوژی وهابیت در بعد از ظهور تاسیس فرقه وهابیت در شمال آفریقا تاثیرات محدود و ناموزونی در قرن یازدهم( ه.ق) داشته و بعد از پیوند عبدالوهاب با ابن سعود ، بصورت تشکیلاتی و سیاسی در تونس ، مغرب ، الجزایر و لیبی و امروزه در سراسر آفریقا گسترش پیدا کرده است.
در قرن 20 میلادی با بازتعریف عقاید وهابیت ، نوسلفی گری در مصر با اندیشه سازی سید قطب بصورت ایده مبارزاتی مجدا شکل گرفت و از کشور مصر در غالب ایده تکفیر به کشورهای شمال آفریقا ، منتقل گردید و امروز منطقه ساحل در آفریقا که شامل کشورهای مالی؛ نیجریه؛چاد،موریتانی و نیجر می باشند به کانون اصلی افراطی گری و حضور نظامی غرب تبدیل شده اند و در منطقه شرق آفریقا نیز حضور گروه افراطی بوکوحرام در سومالی و تهدید کشورهای کنیا و اتیوپی به حضور نظامی آمریکا در منطقه منجر گردیده است.
با توجه به ابنکه وهابیت در ترویج سلفی گری ،وهابیت از ابزاری فرهنگی و معرفتی در سراسرکشورهای آفریقایی بهره گیری می کند و در همین راستا دانشگاه و بنیادهای مختلف راه اندازی کرده واست و در بعد فرهنگی با این تکنیک فعالیت می کند :
1-فقر فرهنگی و ایدلوژی مسلمانان آفریقایی
3-عدم فعالیت منسجم جریان بیداری اسلامی و شیعی در جذب علاقمندان در قاره آفریقا
4-دیدگاه منفی نسل جدید آفریقایی از استعمار غرب
- الف :ماهیت بنیاد گرایی در شرق آفریقا:
*تشکیل گروه مسلمان ار دهه 1970 با حمایت عربستان و مدارس اسلامی سنتی اسلامی در زنگبار
*افراط گرایی خشن در آفریقای شرقی با الشباب در سومالی شناخته گردید، اما در سراسر منطقه تبعات آن وجود دارد.
*-ورود افراط گرایی خشن از کشورهای عربی به شرق آفریقا و زیر سوال بردن قواعد تساهل
*-مقابله افراط گرایی اسلامی با برخورد پلیسی و تشدید این معضل اجتماعی
*-تفسیر مافوق محافظه کاری در اسلام
*نارضایتی اجتماعی -اقتصادی و پاسخ شدید دولت
*-تاکید بر هویت عربی در فرهنگ بومی آفریقا
راه حل :استراتژی برای بازسازی تحمل و همبستگی در سطح ملی و جلوگیری از نفوذ خارجی ایدلوژی افراطی و بازیگران آن
-شاخص های افراط گرایی در غرب آفریقا
*تشکیل AQMI القاعده در مغرب اسلامی : ابو زید و عبدالله شانکیتی
*-تاسیس مدارس در نیجر
*تاسیس مساجد
*تاسیس انجمن های خیریه
*-جمع آوری زکات
*اعزام مبلغان قطری به شمال مالی :پول های سعودی و قطر به گروا ابوبکر شکو واریز می گردد که به اعزام نیروهای بومی به سوریه و یمن مبادرت نماید.
ب - علل گسترش سلفی گری در آفریقا:
-1- رقابت سلفی ها با کلیسای کاتولیک در خلیج گینه و نیجریه
-2-نسخه اسلام برای مواجهه با مشکلات و بی عدالتی در دهه 90 میلادی
3-تاسیس مدارس دینی و بهداشت عمومی
4-تاکید بر عدالت دربرابر ظلم ارتش و نظامیان در نیجریه
5- بهره بردن موجائو از فقر مردم و بردگی آنها
6-شیوع تجارت گروگان گیری
7-سرمایه گذاری قبایل "توآراژ" و سرمایه گذاری بر بخش کشاورزی در شمال مالی و گروههای اسلامی در موریتانی
نتیجه :بطور کلی داعش بصورت ریشه ای در صحنه اجتماعی کشورها حضور ندارد و گروههای افراطی خشن در منطقه آفریقای زیر خط صحرابفعالیت مشغولند. ارتباط تنگاتنگ میان داعش با عوامل خود در تونس ، شبه جزیره سینا، سرت در لیبی و منطقه ساحل وجود دارد.
بعضا بدون حمایت مالی و فنی داعش ،مبارزان آفریقایی در محتوای خشن گروههای اسلامی فعال در مناطق تحت نفوذ ظاهر می شوند.
بوکو حرام و الشباب بر توان جذب جوانان بومی آفریقایی تاکید دارند و بر حمایتهای عملیاتی داعش تکیه ندارند.
ج - مولفه های پیوند نوسلفی های وهابی با افراط گری در قاره آفریقا:
نوسلفی وهابی تاثیر مستقیمی بر گروههای افراطی در قاره آفریقا و ظهور گروههای الشباب، بوکوحرام، مرابطون و داعش دارد و با اهرم حمایتهای مذهبی و مالی از جریانهای افراطی ؛ حمایت و پشتیبانی می گردد.
- گروههای افراطی درکشورهای آفریقایی مسلمان با تاثر از سلفی گری و وهابیت در حال مقابله با دولتهای حاکم و گسترش خلافت اسلامی ادعایی با شعار اجرای احکام و مخالفت با فرهنگ غرب می باشند و در حال حاضر علاوه بر قدرتهای استعماری که به تحریک افراطی گری در قاره آفریقا دامن می زنند ؛ عربستان ؛ قطر و امارات نیز در تعلیم افراطی گری و حمایت مالی از نوسلفی ها ؛ اخوانی ها؛ نقش مداخله جویانه ایفا می کنند .
اگر چه نوسلفی های وهابی در تشکیل گروههای افراطی در کشورهای آفریقایی ؛ نقش ایدلوژیک دارند انگیزه اصلی در فعالیت نوسلفی های وهابی در کشورهای آفریقایی حمایت مالی و گسترش تجارب با این کشورها بوده است که قرنها محل تبادلات بازرگانی و تردد کاروان های تجاری از شمال و غرب آفریقا به سمت دیگر کشورها بوده اند. احیای بازرگانی و تبادلات تجاری از عوامل موثر جذب مردم بومی صحرانشین آفریقا به ایدئولوژی سلفی گری بوده است و در همین راستا تشکیل انجمن های خیریه ؛ مدارس دینی و خدمات درمانی مورد استقبال مردم بدوی قرار گرفته است . کشورهای عریستان، امارات ؛کویت و قطر؛ با انگیزه تبلیغ تحت عنوان مفاهیم مقدس با جریانهای اسلامی در کشورهای مختلف مالی،موریتانی، صومالی، کومور ، تونس و مصر با تاکتیکهای ذیل تمرکز پیدا کرده اند:
- 1-ارایه تفسیر محتاطانه از اسلام
2-مخالفت با وجوه تعالیم مدرن
3-بکارگیری رفتارهای سختگیرانه و خشن
4-توجه به باورهای قدیمی و نادیده گرفتن حقوق اولیه انسانی بخصوص در مورد زنان
5-عدم تحمل دیدگاه مخالف توسط مبلغان وهابی
6-مقابله با تفسیر صوفی گری در اسلام
بخش چهارم : نقش غرب و استعمار در تحریک افراطی گری در قاره آفریقا :
نحوه برخورد کشورهای غربی و آمریکا ؛ فرانسه و اسراییل به بهانه مبارزه با تروریسم به گسترش ناامنی و ایجاد انگیزه مقابله تحت پوشش " جهاد" در جریانهای اسلامی در کشورهای آفریقایی دامن زده است و آنها را به تندروی و افراطی گری سوق داده است گروههای جهادی در کشورهای آفریقایی مسلمان با انگیزه مذهبی و ترویج اسلام در برابر نفوذ غرب و فعالیتهای تبشیری مسیحیت تشکیل شدند و امروزه کارکرد ایدئولوژیک خود را به تاکتیک مقابه و جهاد تغییر داده اند . به مبازره با نیروهای غربی و نیروهای دولتی کشورهای آفریقایی می پردازند . عامل مهمی که در همراهی مردم بومی و مناطق ساحل با گروههای افراطی نقش دارد و باعث ناکامی تشکیل ائتلافها و عملیاتهای نظامی آمریکا ،فرانسه و اتحادیه اروپا از سال 2000 تا کنون در قاره آفریقا گردیده ، تجربه منفی مردم آفریقا از پانصد سال استعمار در این کشورها دارد که توسط فرانسه ،انگلیس ،اسپانیا، آلمان ، پرتغال در این قرون بوجودآمده و باعثشکل گیری مبارزات مردم مسلمان آفریقا ، نهضتهای آزادیخواه و جنبش های ضد سفید پوستی در کشورهای مختلف آفریقا شده است .
امروزه جوانان ؛نخبگان و دانشجویان کشورهای مسلمان آفریقایی که قرنها از تبعیض توسط حکومتهای مسیحی و وابسته به غرب ؛رنج تاریخی برده اند ؛ با رویکرد هجرت به کشورهای عربستان ؛ امارات ؛ مصر ؛تونس ؛ سنگال و تحصیل در مراکز دینی و دانشگاههای سعودی به عنوان مبلغ اندیشه افراطی گری به کشورهای خود باز می گردند و بعنوان حلقه واسط به فعالیتهای فرهنگی ؛ دینی و سیاسی می پردازند و در بعد مالی از کمک وهابیون و از بعد تشکیلاتی به جذب هواداران مبادرت می ورزند .
- -گروههای افراطی برای جهاد با حضور غربی ها و آمریکا :این جنبش ها و نهضتها در آفریقا همواره در سیصد سال اخیر فعال بوده اندو هرکدام به نحوی در راستای تحقق آرمان خود ؛ مبارزه کرده اند و عوامل ذیل باعث تشدید شده است :
- 1-مداخله فرانسه تحت عنوان اتحادیه فرانکوفونی
- 2-مداخلات سازمان ملل و نهادهای بین المللی
- الف : افراطی گری و نوع تلقی تروریسم از دیدگاه غرب و فرانسه:
سلطه سیاسی و اقتصادی کشورهای استعمارگر بخصوص فرانسه و انگلیس در دوران" استعمار کهن "نشان می دهد که این استعمار در فرایندی کوتاه مدت شکل نگرفته است و چندین قرن با برنامه ریزی موفق به سیطره بر قاره آفریقا از قرن 15م. گردیدند.
مطالعه انجام شده توسط مرکز مطالعات راهبردی آفریقا نشان می دهد که فرانسه ، انگلیس در گذشته و امروزه چین و امریکا با راهبردی کلان به قاره آفریقا وارد شده اند و با برنامه ریزی درصدد تحکیم منافع خود می باشند.
شیوه استعمار فرانسه در نفوذ در غرب آفریقا با شیوه فعالیت در شمال آفریقا تفاوت دارد و بعنوان نمونه مطالعاتی در کشور فرانسه از قرن هیجده و نوزده میلادی بر این تاکتبک استوار بوده است:
1-دستیابی به قدرت سیاسی و غارت منابع اقتصادی
2-برپایی مدارس آموزشی در کشورهای مستعمره برای تربیت نیروهای بومی
3- تاکید بر اصول سرمایه داری امپریالیستی و لایسیته laicite
4- توجیه افکار عمومی داخلی متروپل در خصوص اهمیت حضور در مستعمرات
بعد از جنگ جهانی دوم و ناگزیر شدن به پذیرش استقلال کشورهای آفریقایی، استعمارگران به شیوه استعمار نو ، روی آورده اند و همچنان بر آموزش زبان و فرهنگ استعمار برای تحکیم هژمونی اقتصادی خود قدم بر می دارند و هرکدام از کشورهای آفریقایی را امروزه بنوعی حیات خلوت خود قرار داده اند.
همچنین در بررسی استعمار در آفریقا به کنفرانس بین المللی بروکسل 1876 باید اشاره کرد که برگزاری کنفرانس و نشستها در کشورهای اروپایی برای تعیین نقشه استعمار از متداولترین شیوه های استراتژیک برای تعیین راهبرد اقتصادی و سیاسی در چند سده اخیر بوده است .مطالعه انجام شده د نشان می دهد که اولین کنفرانس جغرافی در بروکسل در 1876م. توسط کشورهای استعمارگر تشکیل شد و در رابطه با قاره آفریقا به چند راهبرد دست یافتند:
- 1- تسلط و کنترل بر مناطق تثبت شده و فتوحات اکتشاف شده
- 2-تسلط بر راه تجارت و بنادر
- 3-تاسیس خطوط ارتباطی
- در همین راستا تاسیس خطوط راه آهن در قاره آفریقا در راستای تسریع درروند "صنعتی شدن" و "انتقال" منابع اولیه در الویت کشور استعمارگر بخصوص فرانسه قرار گرفت و با هزینه های گزاف مادی و انسانی در این مناطق خطوط ارتباطی راه آهن تاسیس گردید:
- 1- منطقه فرانسه غرب آفریقا : بندر داکار که تا 1914در مجموع 2200 کیلومتر راه آهن تاسیس گردید.
- 2-منطقه فرانسه شرق آفریقا : کنگوی برازاویل تا بندر سیاه:
- با گسترش راههای ارتباطی و پیدایش ماشین و کامیون در دهه 1940 از اهمیت خطوط راه آهن کاسته شد.
کشورهای استعمارگر که قرنها در تقابل با عناصر هویتی مردم آفریقا و بخصوص مسلمانان شمال آفریقا بودند، باعث شکل گیری مبارزه ضد استعماری در الجرایر، لیبی و سایر کشورها در قرن 20 میلادی نیز شیوه های استثماری خود را دنبال نمودند .
در جریان شکل گیری افراط گرایی در آفریقا، اگرچه قدرت، زور، نیروی دریایی،سازمان فرانکفونی و سایر معیارهای واقع گرایی و نوواقع گرایی حضور داشتند ، اما مقابله گروههای مخالف افراطی به درگیری محدود و مقابله با نفوذفرهنگی محدود گردید و وهابیون با سوی استفاده از این موضوع درصدد ترغیب و سازماتدهی گروههایی بنام وهابیت و سلفی گری نمودند.
مطالعه نحوه مقابله ضد تروریستی با گروههای مسلح و افراطی با گرایش مذهبی و غیرمذهبی در کشورهای مختلف آفریقایی نشان می دهد که علی رغم سرمایه گذاری و مشارکت دستگاههای نظامی و سرویس های امنیتی غرب و آمریکا و نیروهای دولتی حکومتی بومی ، پدیده افراطی گری شدت پیدا کرده است که عوامل آن عبارتند :
- 1-هدف قرار دادن شریعت اسلام و اساس مذهب و جهاد
- 2-ترور و تبعید رهبران بومی مسلمان و شخصیتهای مسلمان
- 3-مداخله خارجی در امور مناطق بومی
- 4-استفاده از خشونت عریان و پاسخ دادن خشونت با خون( ترویج خشونت)
- 5-عدم شناخت اسلام حقیقی و باورهای مردم مسلمان
- 6-ترویج لاییسیته و فرهنگ غربی
- 7-فعال شدن گروههای بنیادگرایی وابسته به وهابیت
- 8-یکدست کردن سیستم حکومتی ، امنیتی ونظامی به نیروهای تربیت شده مسیحی
بخش پنجم : نقش دولتهای حاکم آفریقایی در ترویج افراطی گری در قاره آفریقا :
نسل جوان کشورهای آفریقایی با توجه به فساد گسترده سیستم دولتی حاکم با بحران بیکاری و بی هویتی روبرو شده است و توسعه شهری پایتخت های آفریقایی ؛ باعث عدم توسعه مناطق روستایی و جنگلی گردیده است . این فساد دولتی علمل مهمی در جذب جوانان به افراطی گری می باشد و چنانچه برای فهم وضعیت جوامعی که دچار درگیری و خشونت هستند، صرفاً به عوامل خارجی تمرکز کرده یا بر نظریه های توطئه ای اتکا کنیم، راه به صواب نبرده ایم. حقایق مشخص و مشهود پیرامون ما کافی است: جوامع در حال توسعه با تهاجم و اشغال دچار شکاف شدند، روند های توسعه ای آن ها با مانع مواجه شد، فقر در آن ها در حال گسترش و وخیم تر شدن است، پیامدهای منفی فقر برای بافت اجتماعی، مشتمل بر بیکاری گسترده و چشم انداز ضعیف برای آینده ای بهتر و سالم تر، همگی به محیط اجتماعی ناسالمی اشاره دارند که زمینه را برای تولید و تکثیر اشکال مختلف بیماری های اجتماعی و خشونت سیاسی فزاینده و خود افزا فراهم و بارور می کنند. برخی از عوامل داخلی عبارتند :
*ناکارآمدی دولت
*تلاش برای انحراف
*ایدئولوژی حذف
*عامل منطقه ای
تشکیل و گسترش افراطی گری در کشورهای آفریقایی علاوه بر اینکه معلول عوامل مختلفی همچون نوسلفی وهابی ، پدیده استعمار درمنازعات داخلی ؛ عدم توسعه یافتگی ؛ فقر، بیکاری ؛فساد دولت ؛عدم توان دولت مرکزی در کنترل مناطق مختلف کشور ؛ دخالت نظامی غرب و فرانسه ؛ ارسال اسلحه از سوی آمریکا؛ روی کارآمدن دولتهای وابسته ؛مقابله با رسوم مذهبی اقوام و مذاهب مختلف آفریقایی؛ بی توجهی به هویت مسلمانان؛ تبلیغ مسیحیت ؛خطر افتادن هویت قبایل بومی ،نداشتن آموزش ؛ نبود بهداشت ؛فقدان امید ؛به حاشیه رانده شدن، محرومیت، فقدان احترام وآزادی مذهبی می باشد.
بخش هفتم :شناسنامه جنبش های رهایی بخش و ساختار تشکیلاتی گروههای افراطی در قاره آفریقا :
بعبارت دیگر بازتولید افراطی گری در آفریقا که برای حفظ هویت و کسب منافع خود به سلفی گری روی آورده است ، از قرنها پیش در غالب جنبش های رهایی بخش و آزادی طلب وجود داشته و درغالب جنبش های ضد استعماری و چهره های مشهوری همچون نلسون ماندلا ، پاتریس لومومبا، ژولیوس نیرره و غیره به مبارزه با استعمار مبادرت نموده است .با بررسی پیشینه جنبش های آزادی خواهانه با استعمارگران غربی با این گروهها مواجهه هستیم :
1-جنبش های ملی و رهایی بخش : در جنوب آفریقا این جنبش ها در غالب مبارزات ضدآپارتایدی تشکیل شدند و برای کسب حقوق سیاهپوستان ،خواهان برابری با سفیدپوستان استعمارگر شدند. این جنبش ها از 1939 تحت عناوین مختلف و مطالبات ناسیونالیسم ، پان آفریکانیسم (آفریقای تحت استعمار بریتانیا) ،حقوق بشر و سیاهان (آفریقای تحت استعمار فرانسه ) و حزب کنگره ملی آفریقا در آفریقای جنوبی به فعالیت سیاسی واجتماعی پرداختتد. )
آنتی بالاکا(ضد سفیدپوستان)، شبه نظامیان مسیحی افراطی آفریقای مرکزی و سیاهان نامیبیا که سالها بر علیه استعمار آلمان و جنایات انجام شده دوران استعمار مبارزه می کنند؛ اقوام هوتسی که در رواندا که بر علیه نسل کشی ارتش فرانسه در 1994به پا خاسته اند ؛ مبارزه طبقاتی کشاورزان سیاهپوست در آفریقا ی جنوبی بر علیه ملاکان سفید پوست و غیره بخشی دیگر از جنبش های رهایی طلب در آفریقا بشمار می روند .
2-مقاومت در شمال آفریقا و ظهور القاعده در مغربی اسلامی :
در شمال آفریقا اشغال لیبی ، مراکش و الجزایر در سال 1880 میلادی به اشغال درآمدند و در لیبی قیام عمرمختار بر علیه استعمار لیبی به مبارزه پرداختتد. این جریان تحت عنوان پان عربیسیم در آفریقای شمالی و سواحل مدیترانه مشهور شدند.
بعد از ظهور عبدالوهاب در قرن دوازدهم قمری در سرزمین نجد و تبلیغ وهابیت بخصوص در ایام ایام حج و فشار سعود بر کاروان های اعزامی از کشورهای شمال آفریقا تا با آیین جدید وهابیت آشنا شوند، اولین علمای اسلامی که به مخالفت با وهابیت پرداختند از کشور تونس و مغرب اسلامی بودند و نهضت روشنگری تحت عنوان "ردیه نویسی "بر علیه بدعت آیین وهابیت ایجاد کردند و در مقابل نامه های عبدالوهاب به علمای مغرب اسلامی ، مبنی بر پذیرش وهابیت، سکوت نکردند.
امروزه با این وجود اینکه مغرب اسلامی شامل اردن ،الجزایر و کشور تونس مهد تربیت تکفیری ها سلفی و اعزام آنها به سوریه و عراق شده و کشتار شیعیان را در دستور کار قرار دارد، این جریان وهابی با ترزیق دلارهای سعودی ،خود را بر جریان اسلامی بر این کشورها تحمیل کرده است.
امروز با توجه به شکست جریان تکفیر و عدم کارآرایی نسخه جهادی سید قطب و اندیشه های اخوان المسلمین، فرصت مناسبی برای تبلیغ مذهب حقه تشیع در کشورهای آفریقایی فراهم شده است.
هفته نامه ژون آفریک در شماره فوریه 2016 در مقاله ای تحت عنوان" نحوه رویارویی با افراطی گری"، مذهب تشیع را مذهب مسالمت آمیز و مورد توجه در میان مردم و جوانان آفریقایی توصیف کرده و در مقابل آیین وهابیت را بخاطر تکفیر و سرکوب علایق مردم بومی، مورد طرد عامه مردم ارزیابی کرده است.
و)-انصارالشریعه در لیبی
ط)-انصارالشریعه در تونس
ح)اخوان المسلمین در مصر
3-گروههای تکفیری – جهادی :
-الف: شرق آفریقا :
این جنبش ها در ابتدا در کشورهای شرق آفریقا که قرابت و ارتباط با کشورهای عربی داشتند ، تاسیس شدند و در کشورهای تانزانیا و کنیا از اهرم جهاد برای مقابله با کفر استفاده کردند ، این گروهها که به القاعده وابستگی داشتند ، در ابتدا نوک حملات خود را بر علیه آمریکا و غرب در نظر گرفتند.
تاریخ مبارزه با استعمار در جزایر شرق آفریقا که با هدایت ایرانیان بلوچ تبار و اعراب خاندان مزروعی از اصلی ترین گروههای بودند که در قرن 18 و 19 میلادی بر علیه حضور استعمارگران و پرتغالی ها به مقابله برخاستند و با افراطی گری و خشونت هیچ نسبتی نذاشت ؛ بلکه جنبشی بیدار گرایانه تلقی می گردد.
ب :شاخ آفریقا : الشباب : سومالی
ج :غرب آفریقا بوکوحرام (منطقه ساحل ):
تاکتیک جدید بوکو حرام در مالی
در رویارویی جدید گروه بوکو حرام طرح حمله به زندانهای دولتی و آزادی زندانیان ،هدف اصلی گروههای تکفیری و افراطی قرار دارد.
در همین راستا محمد اولد عبدالله مدیر مرکز مطالعات ساحل در نشست مطالعاتی بررسی افراطی گری در قاره آفریقا گفته است:" الویت منطقه ساحل، حل بحران در کشور مالی می باشد و بعد از بحران های ساحل عاج،لیبریا، سیرالیون،منطقه غرب آفریقا دیگر توان مواجهه با بحران های دیگر را ندارد.
دولت فرانسه با سیاست مداخله نظامی برای سرکوب شورشیان و جریانهای اسلام گرا وارد مالی شد که منجر به فرار این گروهها به دیگر مناطق و گسترش ناامنی گسترده گردید.
د) موجائو در منطقه ساحل: جنبش اتحاد جهاد درغرب آفریقا mujao
ه)المرابطون :
بخش هشتم :راهکارهای اتحادیه آفریقا برای مقابه و مهار افراطی گری در قاره آفریقا
در سالیان اخیر نشست ها و و اجلاس اتحادیه آفریقا همواره بر سرمایه گذاری روی جوانان و جمعیت در حال افزایش تاکید دارد .چرا که جمعیت جوان آفریقا سرعت رشد بیشتری نسبت به سایر قاره ها دارد . 226 میلیون جوان در فاصله سنی (15-24) در سال 2015 در آفریقا تخمین زده شده اند که این رقم تا سال 2030 تا 42 درصد افزایش خواهد داشت . جمعیت جوان فعال آفریقای زیر صحرا نیز تا سال 2050 به بیش از دوبرابر خواهد رسید.با سرمایه گذاری روی جوانان امروز آفریقا در آینده نه چندان دور شاهد رشد و توسعه اقتصادی اجتماعی آفریقا می باشیم .
با توجه به دستورالعمل اتحادیه آفریقا، شورای امنیت و صلح از سال گذشته لزوم برنامه کاری کشورهای عضو را در برابر دو بحران افراطی گری و تروریسم را تدوین نموده است و با افزایش فعالیت های تروریستی در آفریقای زیر صحرا ( کنیا،سومالی، نیجریه، مالی، ساحل عاج،بورکینافاسو) به عنوان تهدیدات جدی قاره مورد توجه جدی این اتحادیه قرار گرفت؛ این تدابیر درسال 2017 اتخاذ گردید :
1-تشکیل گروه نظامی نظامی موسوم به G5 با حضور نظامیان کشورهای مالی ؛ نیجر، بورکینافاسو ؛ موریتانی و نیجریه
توجه به جدی به بحران افراطی گری و تروریسم در لیبی ،در منطقه شمالی مالی در غرب آفریقا و افزایش بودجه مالی اتحادیه اروپا؛ سازمان ملل برای تاسیس مقر نظامی ساحل در کشور مالی برای مقابله با افراطی در کشورهای بورکینافاسو ، ساحل عاج و نیجر
تهدیدات امنیتی در سالهای اخیر کشورهای آفریقایی را با گسترش جنگ و تروریسم در دو سطح مواجهه ساخته است :
1-ناامنی درون قاره آفریقا با درگیری گروههای افراطی با نیروهای نظامی و امنیتی خارجی و آفریقایی
2- اعزام گروههای تکفیری از کشورهای شمال آفریقا به سوریه و عراق به بهانه جهاد
3-معضل بازگشت عناصر تروریستی از کشورهای مختلف به زادگاه خود بعد از شکست میدانی
یکی دیگر از مسائل مورد بحث اجلاس اخیر افزایش روند خشونت، افراطی گری و درگیری های درونی قاره بود که عمده محوریت آن برروی جوانان و تهدیدات پیرامونی در برابر آنها بود .
*برگزاری نشست بین المللی صلح و امنیت درسنگال 2017-2016
در چندسال اخیر نشستهای زیادی در سطح بین المللی با موضوع افراطی گری و تورریسم در آفریقا برگزار شده است که مهمترین آنها در نشستهای داکار و ابیجان بوده است .
اولین نشست در5 و 6 دسامبر2016 در داکار برگزار گردید و 500 میهمان بلندپایه سیاسی، امنیتی و نظامی در آن شرکت داشتند که اهداف آن عبارتند :
1-ملاقات در سطح جهانی میان بازیگران و کارشناسان آفریقا
2-ایجاد جامعه ای متشکل از تصمیم گیران قاره آفریقا و مشارکت کنندگان بین المللی
3-تعمیق بخشیدن به گفتگوی استراتژیک میان آفریقا و مشارکت کنندگان بین المللی
4-پاسخگویی جمعی به تهدیدهای نوین
این نشست با مشارکت اصلی وزارت امورخارجه سنگال ، مرکز مطالعات عالی دفاع و امنیت،شرکت اروپایی اطلاعات استراتژیک در داکار برگزار گردید.
در همین راستا در سال 2017 چهارمین اجلاس صلح و امنیت سنگال با حضور روسای جمهور سنگال، مالی و رواندا، نخست وزیر چاد، وزیر فاع فرانسه و نمایندگانی از سازمان ملل متحد، اتحادیه اروپا، ژاپن، چین، گینه، بورکینافاسو، کامرون، رئیس کمیسیون اتحادیه آفریقا، رئیس کمیسیون جامعه اقتصادی کشورهای غرب آفریقا (اکواس)، موسسه تحقیقات بین المللی استکهلم، گروه مطالعات بحران آفریقا در روزهای ۲۲ و ۲۳ آبان ماه ۱۳۹۶ (۱۳ و ۱۴ نوامبر ۲۰۱۷) در داکار برگزار شد.
مهمترین محورهای این کنفرانس دو روزه عبارتند:
1- برخورد نظامی منظم،
2 -ارتقاء سطح زندگی مردم در مناطق فقیر،
3-توزیع عادلانه منابع،
-4- آگاه سازی جوانان و آموزش رایگان،
5- مدیریت تغییرات آب و هوایی
6- تقویت مسئولیت اجتماعی در مبارزه با گروه های تروریستی
*نشست ساحل عاج –ابیجان 2017
در بیانیه مشترک پایانی رهبران آفریقایی و اروپایی در نوامبر 2017 در ساحل عاج ٤ اولویت راهبردی همکاریهای خود را برای سالهای آتی بشرح زير مشخص نمودند:
- آموزش: در راس اولویت هاي رهبران دو قاره آموزش و تعلیم حرفه ها و فنون قرار گرفته و اعلام کرده اند تلاشهای خود را متوجه محیط های روستایی نموده و بر تامین دسترسی عمومی خصوصا دختران به آموزش تاکید نمودند.
- صلح و امنیت: دومین اولویت انجام اقدامات در راستای صلح، امنیت و حسن حکومتداری می باشد. در بیانیه آمده است ما از تلاشهای جاری برای شکست تروریسم از جمله از تلاشهای کشورهای آفریقایی جی 5 (ساحل) حمایت خواهیم نمود. نیروی منطقه ای مبارزه با تروریسم که در حال شکل گیری است در حال حاضر نیازمند تامین مالی است.
- تامین مالی: سومین اولویت بسیج سرمایه گذاری ها برای ایجاد رشد اقتصادی بنفع شمار گسترده ای از مردم می باشد
در این نشست شرکت کنندگان بار دیگر اراده خود را برای تحکیم اولویت ها و افزايش تلاشها برای موفقیت در زمینه های صلح و امنیت و حسن دولتمداری مورد تاكيد قرار دادند. تصمیماتی برای تحکیم تلاشها و برای پیشگیری از بحرانها و ایجاد توانمندی برای مقابله با بحرانهای نظامی، غذایی، زیست محیطی یا مرتبط با تهدیدات تروریستی و همچنین سرمایه گذاری در آفريقا اتخاذ گردید.
واتارا تاکید نمود رشدی سریع و پایدار که قادر به ایجاد اشتغال برای جوانان باشد ضروری است. موضوع مهاجرت یکی از موضوعات مهم گفتگوها را تشکیل می داد و بر ضرورت تعهد رهبران در مبارزه با علل رفتن جوانان بسوی اروپا برای زندگی بهتر که غالبا در شرايط غم انگیزی انجام می شود تاکید گردید.
وی همچنین خرسندی خود را از ایجاد سازوکاری برای اطمینان از ثمربخش بودن مشارکت اتحادیه آفریقا و اتحادیه اروپا برای جوانان دو قاره ابراز نمود و گفت چشم اندازها به ما امکان می دهد امیدوار باشیم، خصوصا برای جوانان که انتظارت بسیاری دارند.
- مهاجرت و جابجایی مردم: چهارمین اولويت موضوع مهاجرت و جابجایی مردم می باشد. رهبران دو قاره بر ضرورت مبارزه با عبور دهندگان مهاجران و قاچاقچیان و ممانعت از مهاجرت هاي بی ضابطه تاکید كردند. اروپاییها و آفریقایی ها بر ضرورت ایجاد فرصت مهاجرت های قانونی و ضرورت تسهیل سفرهای کارآفرینان، دانشجویان و محققین تاکید نموده اند.
3-سیاست اتحادیه آفریقا در مصاحبه حضوری در ژانویه 2017 با اسماعیل چرگی
در مصاحبه ویژه نگارنده مقاله که با کمیسیونر صلح و امنیت در اتحادیه آفریقا صورت گرفت ،وی بر این راهبردها تاکید کرد :
-تاسیس واحد مبارزه با تروریسم در پنج کشور منطقه ساحل آفریقا موسوم به G5
- تشکیل و تعیین کمیته خدمات امنیتی آفریقا و افتتاح مرکزیت آن در اتیوپی بود که با عضویت 51 کشور آفریقایی در 2004 در ابوجا پایتخت نیجریه تاسیس شد و وظیفه اصلی آن رفع نیاز اطلاعات لازم مواجهه با تهدیدات امنیتی قاره است .به نظر رئیس جمهور غنا کمیته امنیتی می تواند هم چون مکانیزمی برای گفتمان، تحلیل و انطباق استراتژی مشترک میان آژانس های امنیتی عمل نماید .
-استقبال از پیشنهاد برخورداری قاره آفریقا برای مقابله با تروریسم با تجارب عملی و عینی کشور ایران
در این پروژه با توجه به مطالعات پایان نامه تحت عنوان "تاثیر ایدیولوژی نوسلفی های وهابی بر جریانهای افراطی در قاره آفریقا ارائه می گردد و با توجه به فرضیه اشاعه الگوی ترور و تکفیر که توسط عربستان به جنگ فرقه ای در کشورهای آفریقایی منجر شده ؛ بر الگوی تجربه تاریخی حکمومتداری ایرانیان در آفریقا مورد اشاره قرار می گیرد و بنوعی بدنبال مقایسه تطبیقی میان الگوی ایرانی-شیعی با الگوی عربستانی - وهابی مورد توجه قرار گرفت .
اولویت های مندرج در بیانیه مشترک پایانی اجلاس سران اروپا و آفریقا
پنجمین اجلاس سران اتحادیه اروپا و اتحادیه آفریقا روز پنجشنبه ٣٠ نوامبر ٢٠١٧ با انتشار بیانیه مشترك پایانی بکار خود پایان داد. در بیانیه مشترک پایانی رهبران آفریقایی و اروپایی ٤ اولویت راهبردی همکاریهای خود را برای سالهای آتی بشرح زير مشخص نمودند:
- آموزش: در راس اولویت هاي رهبران دو قاره آموزش و تعلیم حرفه ها و فنون قرار گرفته و اعلام کرده اند تلاشهای خود را متوجه محیط های روستایی نموده و بر تامین دسترسی عمومی خصوصا دختران به آموزش تاکید نمودند.
- صلح و امنیت: دومین اولویت انجام اقدامات در راستای صلح، امنیت و حسن حکومتداری می باشد. در بیانیه آمده است ما از تلاشهای جاری برای شکست تروریسم از جمله از تلاشهای کشورهای آفریقایی جی 5 (ساحل) حمایت خواهیم نمود. نیروی منطقه ای مبارزه با تروریسم که در حال شکل گیری است در حال حاضر نیازمند تامین مالی است
بخش نهم : بهره گیری از تجارب و الگوی ایران در مبارزه با افراطی گری و تروریسم در آفریقا :
1- پیشینه تاریخی ایران در مقابله با تروریسم وهابی
هنگامیکه دولت سعودی با پیوند با وهابیت در عربستان در قرن دوازدهم ه.ق ظهور کردو عقاید تکفیری عبدالوهاب منشا حملات مبارزان وهابی به کشورهای اسلامی و عتبات عالیات در عراق گردید ،شیعیان جهان بخصوص ایران با حمله وهابیون به کربلا و نجف بیش از بیش برای سرکوب و ریشه کنی این شجره خبیثته ، مصمم شدند و بازپس گیری مسقط از مهاجمان سعودی و مبلغان وهابی فصل جدیدی از قدرت نمایی ایران را در عرصه خلیج فارس به اثبات رساند.
بدنبال قدرت یافتن دولت وهابی آل سعود و حمله به مناطق داخلی در سرزمین حجار و حمله خارجی به کربلای معلی در سنه 1216 ه.ق که تخریب و غارت بارگاه حسینی و کشتار ساکنان و زوار شهر کربلا منجر شد ؛ایرانی ها اولین کسانی بودند که در مواجهه با دولت وحشی وهابی و خشن وهابی که بسیاری از ابرقدرتها و استعمارگران خود را از جنایت آنها بی خبرجلوه می دانند، وارد مقابله شدند و قوای ایرانی بعد از حمله وهابیون به بحرین و مسقط با لشگر حنگی ابن سعود در این مناطق درگیر و آنها را فرلری دادند و حتی به مقر آنها در درعیه عربستان حمله در سال 1226 حمله بردند .
حمله سپاه ایران به نجد که در 1226-1228 ه.قمری به قصد تصرف درعیه و با فرماندهی صادق خان دولوی قاجار صورت گرفت، باعث شد تا وهابیان شهرهای مکه و مدینه را تخلیه کنند و فتحعلی شاه قاجار از طریق والی خود در ایالت فارس ، جواب محکمی به کشتار کربلا و مطالبات مذهبی علمای ایران و عراق و احساسات مردم بدهد.
شکست هیمنه دولت سعودی -وهابی توسط ایرانی ها و مجاهدت علمای در حفظ عتبات عالیات بخصوص در نجف و کربلا ، باعث شد که دولت عثمانی از سیاست همراهی با دولت وهابی منصرف شده و در سالهای بعد برای نشان دادن اهتمام خود به حرمین شرفین و تسلط خود بر حجاز، اقدام به حمله و جنگ با دولت سعودی برای تحکیم دولت مرکزی و استقرار نظم نماید.
انهدام محل حکومت وهابیون در درعیه و شکست نظامیان سعودی ، زمینه اضمحلال دولت سعودی اول و تسویه حساب امپراطوری عثمانی را با وهابیون فراهم کرد و بدلیل عدم توان سیستم عثمانی در دفع شبکه وهابیون و شجره ال سعود ، بعد از سقوط دولت سعودی و دستگیری ابن سعود و تبعید سران وهابی به ترکیه و سپس مصر ، این گروه شورشی مجددا به قدرت رسیدند
نیروهای محمد پاشا حاکم عثمانی در مصر از دیگر نیروهایی بودند گه با وهابیون و نیروهای آنها در راه ورود به عربستان از طریق دریا و سپس زمین مواجهه شدند و جنگ برای گرفتن جده و شهرهای اطراف و بازپس گیری حرمین شرفین بدون شک ، توسط نیروهای ترک عثمانی صورت نگرفته است و لشگریان مسلمان محمد پاشا که از ملیتهای مسلمان آفریقایی و عربی بوده اند در سقوط درعیه و وستگیری وهابیون نقش مهمی داشته اند که این رویارویی جنگی بعد از اولین مواجهه سپاه ایران با نیروهای وهابی و ابن سعود بوده است.
اگر بخواهیم از نظر تاریخی بیشتر ریشه یابی کنیم ، اولین حملات لشگر وهابی به کربلا و نجف و کشتار شیعیان و مردم بیگناه باعث شکل گیری اولین هسته مقاومت در برابر تکفیری ها در عراق شده است و شیخ جعفر کاشف الغطا مرجع شیعی و طلاب دینی و شیعیان کربلا و نجف با فراگیری جهاد ، اقدام به دفاع از شهر با حفرخندق و بکارگیری سلاح در این هجمات متوالی به خود شده اند.
جنگجویان بدوی که با تحریک وهابیون برای غارت شیعیان و زایران خانه خدا به راهزنی و کشتار شهرت داشتند ،بعد از تشکیل دولت سعودی بصورت سازماندهی به ترور، تکفیرو غارت ادامه دادند و با تکفیر همه مسلمانان و فرق اهل سنت ، با رعب و وحشت بر حرمین شرفین سبطره پیدا کردند.
وهابیون برای تقویت خود همواره به زوار خانه خدا و زوار عتبات عالیات بعنوان منبع تامین مالی نگاه می کردند و لذا از هر فرصتی با پوشش عقاید وهابی و مقابله با خرافات به حمله به عقاید شیعی و تخریب بارگاههای مورد احترام برای مذهبی نشان دادن خود ، روی می آورند.
در سالیان اخیر مجددا جریان نوسلفی نهضتی دینی سیاسی است که درسه دهه اخیرتکوین یافته است و نوسلفی گری شاخه ای از وهابیت است و از دیدگاه سلفی ها داعش، بوکوحرام و القاعده بعنوان سازمان غیردولتی می باشند .
2- جمهوری اسلامی ایران از سال1390 درگیر جنگ با تروریسم بین المللی و مبارزان تکفیری در سوریه و لبنان گردیده است و منافع ملی و امنیت مرزی توسط نیروهای داعشی و تکفیری مورد تهدید قرار گرفته است .
این تجربه مبارزه با تروریسم در پنج سال اخیر در عرصه جهانی به سرنکونی داعش و خروج نیروهای تروریست از کشور عراق و سوریه شده است و این درحالی است که هیچکدام از قدرتهای نظامی و مجامع بین المللی که داعیه مبارزه با تروریسم را دارند ، در این نبرد میدانی به کمک ایران ، سوریه و عراق نشتافتند و با حمیایت مادی و معنوی از همه گروههای تروریستی ،درصدد بشکست کشاندن جمهوری اسلامی ایران بودند.
با پیروزی محور مقاومت و قدرت سخت ایران در عرصه میران عملیاتی با تروریستهای تکفیری و از آنجا که بخش مهمی از نیروی انسانی داعش از کشورهای آفریقایی بخصوص تونس تامین می گردید، این الگوی عملیاتی مورد نیاز سایر کشورهای آفریقایی برای مبارزه با گروههای افراطی الشباب، بوکو حرام و ... می باشد که با چاشنی تکفیر و حمایت وهابیت درصدد اسلام هراسی و ارایه تصویر خشنی از اسلام می باشند.
امروزبرگه برنده ایران در شکست داعش و تروریسم بین المللی در سوریه ، عراق و لبنان باید بسرعت در غالب مدلی موفق به سازمان ملل و اتحادیه آفریقا ارایه شود و این تجربه باعث حضور مستشاری و انتقال تجربه به کشورهای آفریقایی درگیر با افراطی گری گردد.جنبش عدم تعهد بر اهمیت بیانیه کنفرانس 2005 مشارکت راهبردی جدید آسیایی ـ آفریقایی نیز تأکید داشته و از جامعه بینالملل خواسته است تا مطابق با چارچوبهای مشارکت راهبردی جدید، به عنوان یکی از معیارهای تعمیق مشارکت میان کشورهای در حال توسعه، علیالخصوص میان آسیا و آفریقا، همکاریها را ارتقاء بخشد.
افراطی گری سلفی و گسترش تروریسم در حالی سراسر قاره آفریقا را درگیر کرده است که تمدن ایرانی و فرهگ تشیع نه تنها با مردم بومی به زندگی مسالمت آمیز و تاثیر متقابل داشته است ؛ بلکه در گسترش تجارت و ترویج بازرگانی و آبادانی مناطق مختلف ؛منجر شده و باعث اثرگذاری عمیق فرهنگی و اجتماعی شده است.
بدون شک یکی از راه حل های مقابله با افراطی گری در قاره آفریقا ؛ توجه دادن به نقش تاریخی ایرانی ها و سربازان بلوچی تبار در ایجاد دولتشهرهای محلی در مناطق جنوبی و شرق آفریقا می باشد و ایجاد امنیت در شهرها و جزایر محتلف پراکنده در اقیانوس هند ؛مدیون حضور فرمانده نظامی ایرانی در دوران قاجار و اعزام نیروهای نظامی به عمان بوده است که بعدها با پادشاه عمان از مسقط به زنگبار منتقل شدند و تاسیس پادگان های نظامی و حفاظت از بنادر ایفای نقش نمودند. مقایسه تطبیقی میان رفتار عربستان و وهابیون و رفتار ایران و تشیع می تواند بعنوان الگویی رفتارشناسانه مورد مورد تطبیقی قرار بگیرد و مولفه های منفی عربستان در گسترش افراطی گری و مولفه های مثبت ایران در گسترش صلح و ثبات ؛نیارمند تدوین دارد که برخی از شاخص های آن عبارتند :
*مولفه های مثبت ایرانیان در قاره آفریقا :
1-ایجاد ساختار سیاسی و حکومتی :دولتشهرهای محلی
2-ترویج بازرگانی و تجارت : آبادانی ، شهر سازی
3-گسترش مولفه های فرهنگی شامل زبان فارسی؛ معماری ایرانی؛ تعزیه خوانی ؛ عزاداری در محرم و اربعین
4- حمایت از مردم بومی آفریقا و بنادر اصلی : تاسیس پادگان و نیروی نظامی برای دولتهای محلی
5-تشکیل امپراطوری شیرازی ها با تلفیق مردم محلی و حمایتهای بومی
*مولفه های منفی وهابیت و اعراب در قاره آفریقا :
1-تشدید درگیری فرقه ای و بی احترامی به مذاهب محلی و عقاید بومی مردم آفریقا :تکفیر
2-ایجاد شبکه های افراط گرایی و آموزش خشونت : ناامنی در ابعاد منطقه ای
3-ارائه چهره خشنی از اسلام با ترویج وهابیت و ترزیق دلارهای سعودی
4-وجود ذهنیت منفی در میان مردم شرق آفریقا بدلیل حمایت اعراب از برده داری و تجارت برده
5-استفاده ابزاری از تطمیع با اهرم های حج؛ تبلیغ ؛نفت ؛دلار؛ سازمان کنفرانس اسلامی
اهداف پروژه انتقال تجارب ایران در مقابله با افراط گرایی و تروریسم عبارتند:
تصویب قطعنامه شماره A/68/L.31 در تاریخ 10 دسامبر 2013 با عنوان «جهان علیه خشونت و افراطیگری» در مجمع عمومی سازمان ملل متحد به پیشنهاد جمهوری اسلامی ایران که با رای قاطع نمایندگان 190 کشور جهان و بدون مخالفت به تصویب رسید، نشان از آن دارد که جامعه جهانی تا چه میزان از ناحیه این پدیده احساس خطر میکند.
در همین راستتبا عملیاتی کردن این دستاورد این اهداف حاصل می گردد:
1-حضور ایران در عرصه سیاسی و نظامی در اتحادیه آفریقا
2-انتقال کمکهای مشاوره ای و تبادل تجارب مقابله با تروریستهای تکفیری
3-ایجاد زمینه برای صادرات خدمات انتظامی و امنیتی به اتحادیه افریقا
4-استفاده از چهره مقبولیت ایران در کشورهای ایرانی و پیشینه تمدنی در قاره آفریقا
5-صادرات خدمات و محصولات مرتبط در راستای تحقق اهداف اقتصاد مقاومتی
6-حضور فعال در آفریقا برای خنثی کردن توطئه های عربستان و رژیم صهیونیستی بر علیه ایران
7- استفاده از ظرفیت اتحادیه آفریقا و کمیسیون صلح و امنیت آن برای همکاریهای مرتبط
8-حضور در عرصه بین المللی بعنوان بازیگر فعال در عرصه صلح و ثبات جهانی
بخش دهم : جمعبندی راهکاری مهار افراطی گیری در قاره آفریقا :
الف :مقابله با فقدان امید
ب: مهار حاشیه نشینی، رفع محرومیت، رفع احساس فقدان احترام
ج: پرداختن به آسیب مداخله خارجی و گرایش های سلطه گرا
د: از بین بردن ناکارآمدی دولت
*: راهبرد مهار گسترش افراط گری و تروریسم:
1-کاربرد خشونت برای مقابله با خشونت ناکارآمد است
2-عدم مشروعیت دولتها در کاربرد خشونت مشروع در مقابل خشونت غیر دولتی : ناشی از بحران میان دولتها و ملتها می باشد .
3-پاسخگویی جریانهای افراطی به نیازهای اصلی به مقابله با بی عدالتی و نابرابری نیاز دارد
4-توجه به نقش طبقات اجتماعی در تفاهم اجتماعی میان دولتها و جوامع
5-پیدا کردن راه حل برای فعالیت سیاسی و گفتگوی فرهنگی جوامع در کشورهای دارای بحران
6-تببین استراتژی چند وجهی و حمایت از همه اقشار جامعه
7-اجرای هنگام پروژه صلح و سازش نیروهای داحلی با اقدامات توسعه اقتصادی و اجتماعی در همه مناطق روستایی
فهرست منابع :
1- حمید پاشاپور، نهضت های اسلامی، بازیگران جدید نظام بین الملل، تهران: مؤسسۀ مطالعات اندیشه سازان نور،1382
2- حمزه امرایی، انقلاب اسلامی و جنبش های معاصر ، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1383
3- مرتضی شیرودی، "ریشه، بستر وچالش های نهضت های اسلامی، "ماهنامه اندیشه وتاریخ سیاسی ایران معاصر، سال پنجم شماره(45،46)1385
4-زمرلی،عقائد ائمة السلف،ص 38؛ ابن ابی یعلی،طبقات الحنابلة،ج 1،ص 31
5-ابوزهره،تاریخ المذهب الاسلامیه،فصل سلفیان
6- الامام محمدبن عبدالوهاب،حیاته،آثاره،دعوته السلفیه./محمدبن عبدالله اسکاکر-ط2.ریاض 1434ه.مکتبه الملک عبدالعزیز العامه
7-تاریخ وهابیان ،ایوب صبری پاشا /ترجمه علی اکبر مهدی پور ،طوفان ،1377
8- کتاب" المملکة العربیه السعودیه فی مائة عام"؛کتابخانه الملک عبدالعزیز . 2007
9-کتاب" عتبات عالیات عرش درجات" ؛علی موجانی ؛مجمع جهانی اهل بیت(ع)،
10--حمید عنایت،سیریدراندیشۀ سیاسی عرب، چاپ چهارم، تهران:امیر کبیر، 1370، از صفحه27-183
11-حمید پاشاپور، نهضت های اسلامی، بازیگران جدید نظام بین الملل، تهران: مؤسسۀ مطالعات اندیشه سازان نور، 1382
12-:دکترکمجیمان،جنبش های اسلامی معاصر در جهان عرب،ص 143
13-هاله،مصطفی،استراتژی دولت مصر در رویارویی با جنبش های اسلامی، ص 159
14 -سید قطب،معالم فی الطریق،ص 8
15-سید موسی اسحاق الحسینی،اخوان المسلمین،ص 59
16-بیانیه نشست روسای جمهور سران اتحادیه آفریقا در ژانویه 2017 در آدیس آبابا
17-بیانیه ها و قطعنامه کمیسیون صلح و امنیت اتحادیه آفریقا اتیوپی 2017 و کمیسیون اقتصادی موریس (پلاتفرم اقتصادی آفریقا مارس 2017)
آذر 1396
https://telegram.me/AFRICANEWSAGENCY