Investigating the factors affecting the formation of environmental citizenship(case study, the topic of non-separation of waste in Mashhad city)
Subject Areas : Urban Sociological Studies
1 - Urban planning, PNU
Keywords: environmental citizenship, separation from origin, social order, garbage collection, Mashhad city.,
Abstract :
In the field of environmental citizenship, every citizen must accept his duties and responsibilities. One of the basic responsibilities of citizens is to separate and deliver garbage on time. Because if the citizens do not fulfill their duty, many environmental and social problems will be created, one of the most important of them is environmental pollution and the presence of garbage collectors in the city. This research was done in a descriptive and analytical way and in the form of an integrated approach of value, belief and Stern's norm. Its purpose was to determine the status of environmental citizenship in the field of participation in urban waste management based on the criteria of waste segregation in Mashhad city. To collect data, a questionnaire prepared by the researcher was used. The statistical population was the residents of Mashhad. Based on this, the statistical sample size was estimated to be 385 people. The results of the research showed that environmental citizenship in this city was not formed at least based on the criterion of waste segregation and its timely delivery. Therefore, non-participation in waste separation is related to various factors, some of which include: Negative attitude towards waste, belief in human superiority, weak knowledge and understanding, little collective supervision, avoidance of responsibility, selfishness, inappropriate personal behavior, villa housing, inappropriate access to urban facilities and infrastructure and marginalization. The final analysis showed that the variables included in the model explain almost half of the changes in the dependent variable.
- احمدی، سیروس و کهن¬سال خوب، احسان (1401). تبیین جامعه¬شناختی عوامل مؤثر بر بازیافت زباله با استفاده از نظریه¬ی رفتار برنامهریزی شده (مطالعه موردی: شهروندان شهر آبادان در سال 1400). مطالعات جامعهشناختی شهری، (12) 44، صص. 28-1.
- افراخته، حسن و حجی¬پور، محمد (1396). اقتصاد زباله¬اي در روستاهاي پیراشهري جنوب تهران. فصلنامه اقتصاد فضا و توسعه روستایی. (6) 4، صص. 72-47.
- اكبرزاده، عباس؛ طلا، حسین؛ منشوري، محمد و بشيري، سعید (1388). بررسي وضعيت مديريت پسماندهاي روستاهاي شهرستان تهران. دوازدهمين همايش ملي بهداشت محيط ايران. دانشگاه علوم پزشکي شهيد بهشتي. تهران. صص. 81-65.
- آبادي، احمداله (1379). بررسي كمّي و كيفي زبالة شهري در شهر سبزوار. مجله دانشکده علوم پزشکي و خدمات بهداشتي، درماني سبزوار. (7) 3، صص. 97-92.
- آراسته، مجتبی؛ شهات، سینا و سهيلي¬پرور، صادق (1389). ارزيابي ميزان رضايت از سيستم جمع¬آوري مکانيزه زباله و مشاركت شهروندان در طرح تفکيک از مبدأ (نمونه موردي: محله یوسفآباد). مجموعه مقالات پنجمين همايش ملي مديريت پسماند. سازمان شهرداري و دهداري¬هاي كشور. مشهد. صص. 157-143.
- باندز، مایکل (1395). نظریه اجتماعی شهری. ترجمه صدیق سروستانی. موسسه چاپ و انتشارات. تهران.
- پروین، ستار (1398). آسیب¬شناسی پدیده زباله¬گردی در شهر تهران. طرح پژوهشی مرکز مطالعات و برنامه¬ریزی شهر تهران. تهران.
- پروین، ستار؛ مراد، علیرضا؛ دنیایی، ام¬کلثوم و داودی، مریم (1397). مهاجرت و زباله-گردی، به¬مثابه شيوه نوظهور زیست شهری. دوفصلنامه مطالعات جمعیتی. (4) 1. صص. 228-199.
- پيرصاحب، مقداد؛ خدادادي، تارخ؛ شرفي، کیومرث و ويسي، عطاالله (1389). بررسي ميزان آگاهي و نگرش مردم شهر ايلام نسبت به بازيافت مواد زائد جامد. پنجمين همايش ملي مديريت پسماند. سازمان شهرداریها و دهیاری¬های کشور، سازمان محیط زیست. مشهد. صص. 191-172.
- دهقانی، م؛ دهقانی¬فرد، عماد؛ اعظم، کمال؛ عسگری، علیرضا و بانشی، محمدمهدی (1388). بررسی کمی و کیفی پتانسیل بازیافت پسماندهای جامد شهری تهران. فصلنامه دانش و تندرستی. (4) 1. صص. 44-40.
- رابينگتن، ارل و مارتين، واینبرگ (1382). رويکردهاي نظري هفتگانه در بررسي مسائل اجتماعي. ترجمه رحمتالله صديق سروستاني. انتشارات دانشگاه تهران. تهران.
- رضایی، حسین (1395). نظریه «پنجره شکسته» و بازخوانیِ برخی حکایت¬ها و ضرب-المثل¬ها در ادبیات فارسی. جامعه پژوهی فرهنگی. (7) 22. صص. 101-81.
- ززولی، محمدعلی و علا، علیرضا (1399). ارزیابی اقتصادی بازیافت پسماندهای جامد بر اساس مطالعه موردی در شهرستانهای جویبار و قائم¬شهر. پژوهش در بهداشت محیط. (6) 3. صص. 284-275.
- زیاری، کرامت¬اله، آروین، محمود و بزرافکن، شهرام (1397). بررسی تأثیر سرمایه¬ی اجتماعی بر تحقق شهر سالم (مطالعهی موردی: بندر ماهشهر). مجله جامعه¬شناسی شهری. (8) 29. صص. 170-138.
- سالاروند، سپیده (1396). مردم¬نگاری کودکان کارگر مهاجر افغانستانی تهران. پایان¬نامه کارشناسی ارشد مطالعات فرهنگی. منتشر نشده، دانشگاه علم و فرهنگ.
- صابری¬فر، رستم و شکرگزار عباسی، علی (1398). ارزیابی فنی، اقتصادی، زیستمحیطی تولید برق از زبالههای جامد شهری: مطالعه موردی مشهد. فصلنامه پژوهش¬های سیاست-گذاری و برنامه¬ریزی انرژی. (5) 1. صص. 169-195.
- صابری¬فر، رستم. (1400). بررسی اثر احساس محرومیت بر بهزیستی اجتماعی در بافتهای ناکارآمد شهری (نمونه موردی شهر مشهد). مطالعات جامعه¬شناختی شهری، (11) 38. صص. 98-72.
- صالحي، صادق و خوش¬فر، غلامرضا (1392). بررسي نگرش زنان نسبت به بازيافت زباله¬هاي خانگي در مازندران. برنامه¬ريزي رفاه و توسعة اجتماعي. (5) 15. صص. 241-200.
- صفايي، محمدتقی؛ حسيني، مجید و منصوري، قدرت¬اله (1386). بررسي كمي و كيفي زباله شهر آباده و ارزيابي آن بر محيط زيست جايگاه دفن زباله شهر آباده. دهمين همايش ملي بهداشت. همدان. صص. 390-372
- ظهیرنیا، مصطفی و هادی، سیما (1395). مطالعه کیفی دلایل و زمینه¬های زباله¬گردی در شهر زاهدان، جامعه¬پژوهي فرهنگي، پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي. (7) 3. صص. 67-43.
- عزیزی موصولو، احمد و تراهی، رقیه (1399). بررسی میزان آگاهی و مشارکت همگانی در زمینه تفکیک زباله از مبدأ شهرستان بهبهان. صنایع چوب و کاغذ ایران. (11) 2. صص. 279-269.
- علوی¬مقدم، محمدرضا و دلبری، اعظم (1388). ارزیابی ميزان آگاهي دانشجويان مقطع كارشناسي از موضوع مديريت مواد زائد جامد در محيط زيست. نشريه فناوري آموزش. (3) 4. صص. 313-309.
- علیدادی، ندا (1399). بررسی عوامل اجتماعی مؤثر بر رفتارهای زیستمحیطی مسئولانه (مورد مطالعه: شهروندان شهر شوش). پایان¬نامه کارشناسی ارشد جامعه¬شناسی. منتشر نشده. دانشگاه شهید چمران اهواز، دانشکده اقتصاد و علوم اجتماعی. اهواز.
- عليدادي، حسین؛ نقي¬زاده، علی و دادپور، عبدالرسول (1386). بررسي كميت و كيفيت زباله توليدي شهر خواف در سال 1385. دهمين همايش ملي بهداشت. دانشگاه علوم پزشکي همدان. صص. 189-173.
- عمادزاده، محمدکاظم؛ غلامی، سعید و پیرعلی، وحید (1391). بررسي عوامل مؤثر بر رفتار بازيافتي و مشاركت شهروندان در برنامه¬هاي بازيافتي (مطالعه موردي: روستاي ياسه چاي). دومين كنفرانس ملي برنامه¬ريزي و مديريت محيط¬زيست. دانشگاه تهران، دانشکده محيط زيست. صص. 27-26.
- غلامرضا¬زاده، فاطمه (1393). تبیین جامعهشناختی رفتار زباله¬پراکنی در بین شهروندان (مطالعه موردی: گردشگران استان مازندران). پایان¬نامه کارشناسی ارشد علوم اجتماعی. منتشر نشده. دانشگاه مازندران، دانشکده علوم انسانی و اجتماعی.
- فیروزجائیان، علی¬اصغر و غلامرضازاده، فاطمه (1395). تحلیل عوامل مؤثر بر بینظمی اجتماعی (با تأکید بر رفتار زباله¬پراکنی). جامعه¬شناسی کاربردی. (27) 1. صص. 112-95.
- کریمی، خالد (1398). مطالعات چرخه غیررسمی اقتصادی و اجتماعی جمع¬آوری و بازیافت زباله در شهر تهران، مورد مطالعه، منطقه 18 شهرداری تهران. طرح پژوهشی مرکز مطالعات و برنامه¬ریزی شهر تهران. تهران.
- مصطفی¬پور، کامبیز و خدابخش، عباس (1399). طراحی و تبیین الگوی اثربخشی سرمایه اجتماعی بر بازیافت زباله (مورد مطالعه: شهروندان شهر تهران). مطالعات جامعه¬شناختی شهری. (27) 2. صص. 418-395.
- ملازاده، نسترن (1390). روش¬هاي جلب مشاركت مردم و بخش خصوصي در آموزش زیستمحیطی و ارائه راهکارهای ظرفیت¬سازی. پنجمین همایش ملی و نمايشگاه تخصصي مهندسي محيط زيست. دانشگاه علم و صنعت ایران، تهران. صص. 173-156.
- Adama, O. (2014). Marginalisation and integration within the informal urban economy: The case of child waste pickers in Kaduna, Nigeria. International Development Planning Review. 36(2), 155-180.
- Ajzen, I. (1991). The Theory of Planned Behavior. Organizational Behavior and Human Decision Processes. 50(2),179–211.
- Arafat, H.A. Al-Kathhib, I.A. Daoud, R, Shwahneh, H. (2007). Influence of Socio-Economic Factors on Street Litter Generation in the Middle East: Effects of Education Level, Age, and Type of Residence. Waste Manag. Resour. 25, 363–370.
- Castillo Berthier, H. (2003). Garbage, work and society. Resources, Conservation and Recycling. 39(3), 193-210.
- Cointreau, S. (1985). Recycling form Municipal Refuse: a state-of-the-art review and annotated bibliography Integrated Resource Recovery. World Bank Technical Paper. Washington D.C.
- Cointreau, S. (1986). Environmental Management of urban solid wastes in developing countries—a project guide. The International Bank for Reconstruction and Development/The World Bank. Washington D.C.
- Darnton, A. (2008). Reference Report: An overview of behaviour change models and their uses. Centre for Sustainable Development University of Westminster. London.
- Davies, J, Foxall, G.R, Pallister, J. (2002). Beyond the Intention–Behavior Mythology. an Integrated Model of Recycling. Marketing Theory. 2, 29-113.
- Defra, A. (2012). Litter- Organizing a cleanup. Keep Britain Tidy. Available online: http:www.encams.org.
- Dias, S, Ogando, A. (2015). Rethinking gender and waste: exploratory findings from participatory action research in Brazil. Work organisation, labour & globalization. 9(2), 51-63.
- Dietz, T, Fitzgerald, A, Shwam, R. (2005). Environmental Values. Annual Review Environmental Research, 30, 335-372.
- Furedy, C. (1990). Social aspects of solid waste recovery in Asian cities. Urban Studies Working Paper - York University. Toronto.
- Geller, E. S, Brasted, W, Mann, M. (1980). Waste Receptacle Designs and Interventions for Litter Control. Journal of Environmental Systems. 9, 145-160.
- Geller, E. S, Winett, R. A, Everett, P. B. (1982). Preserving the environment: New strategies for behavior change. Pergamon. Elmsford, NY.
- Gong, Y, Li, Y, Sun, Y. (2023). Waste sorting behaviors promote subjective well-being: A perspective of the self-nature association. Waste Management. 159, 249-255.
- Green, C.A. (2001). The effect of prior litter on sewing class students` clean-up behavior. http://www.clearinghouse.missouriwestern.edu/de fault.asp. Curled from the Internet on 14th Dec, 2007.
- Hartmann, C. (2018). Waste picker livelihoods and inclusive neoliberal municipal solid waste management policies: The case of the La Chureca garbage dump site in Managua, Nicaragua. Waste Management. 71, 565-577. https://doi.org/10.1016/j.wasman.2017.10.008.
- Horn, E. (2009). Synthesis Report: No Cushion to Fall Back On the global economic crisis and informal workers. Ertyan. Dehli.
- Ito, H, Igano, C. (2022). Boon or bane? Examining the impact of the Payatas sanitary landfill closure on former scavengers in the Philippines. Journal of Urban Affairs. 2, 11-23. https://doi.org/10.1080/07352166.2022.2074854
- Kaseva, M.E, Mbuligwe, S.E, Kassenga, G. (2002). Recycling inorganic domestic solid wastes: results from a pilot study in Dar es Salaam City, Tanzânia. Resources, Conservation and Recycling. 35, 243-257.
- Kayhanian, M, Stran Stokols, D, Altman, I. (1987). Handbook of Environmental Psychology. John Wiley. NY.
- Keenan, M. (1996). The A, B, C of Litter Control. Irish Journal of Psychology. 17(4), 327–339.
- Keizer, K, Lindenberg, S, Steg, L. (2008). The Spreading of Disorder. Science. 322, 1681-1685.
- Kollmuss, A, Agyeman, J. (2002). Mind the Gap: Why do People Act Environmentally and What Are the Barriers to Proenvironmental Behavior? Environmental Education Research. 8(3), 239-260.
- Medina, M. (2005). Waste Picker Cooperatives in Developing Countries, WIEGO/ Cornell/SEWA Conference on Membership-Based Organizations of the Poor, Abarti. Ahmedabad.
- Mehmetoglu, M. (2010). Factors Influencing the Willingness to Behave Environmentally Friendly at Home and Holiday Settings. Scandinavian Journal of Hospitality and Tourism. 10(4), 430-447.
- Nzeadibe, T. C, Ajaero, C. K. (2010). Informal Waste Recycling and Urban Governance in Nigeria: Some Experiences and Policy Implications. Nova Science Publishers, Inc. New York.
- Oluyinka, O, Balogun, S.K. (2011). PsychoSociocultural Analysis of Attitude Towards Littering in a Nigerian Urban City. Ethiopian Journal of Environmental Studies and Management. 4(1), 68-80.
- Osita, N, Douglass, P, Stanley, E. (2022). Assessment of Health and Safety Risk Among Waste Scavengers in Enugu State, Nigeria. Asian Research Journal of Arts & Social Sciences. 16(2), 23-37. 10.9734/arjass/2022/v16i230281
- Rodriguez, C. (2005). À procura de alternativas econômicas em tempos de globalização: o caso das cooperativas de recicladores de lixo na Colômbia. Capitalista. Porto, Portugal.
- Schantora, A. (2014). Prevalence of work-related rhinoconjunctivitis and respiratory symptoms among domestic waste collectors. Advances in Experimental Medicine and Biology. 834, 53-61.
- Schenck, R, Blaauw Schenck, R. (2011). The Work and Lives of Street Waste Pickers in Pretoria-A Case Study of Recycling in South Africa's Urban Informal Economy. Urban Forum. 30, 411-430.
- Schultz, P. W, Tabanico, J, Rendn, T. (2008). Normative beliefs as agents of influence: Basic processes and real‐world applications.In R. Prislin & W. Crano (Eds.). Attitudes and attitude change (pp. 385‐409). Psychology Press. New York.
- Schultz, P.W., Bator, R.J., Large, L.B., Bruni, C.M., Tabanico, J.J. (2013). Littering in Context: Personal Andenvironment Predictors of Littering Behavior. Environment and Behavior. 45(1), 35–59.
- Stern, P. (2000). Towards a Coherent Theory of Environmentally Significant Behaviour. Journal of Social Issues. 56(3), 407-424.
- Stokols, D., Altman, I. (1987). Handbook of Environmental Psychology, Vols.1– 2. John Wiley. NY.
- Tevera, D. S.(1994). Dump scavenging in Gaborone, Botswana: anachronism or refuge occupation of the poor? Geografiska Annaler Series B, Human Geography. 76 (1), 21-32.
- Triandis, H.C. (1980). Values, attitudes and interpersonal behavior. In H. Howe and M. Page (Eds.). Nebraska Symposium on Motivation. 27, 195-209.
سال چهاردهم ـ شمارهی پنجاه ـ بهار 1403
صص24-1
بررسی عوامل مؤثر بر شکلگیری شهروندی زیستمحیطی (نمونه مورد مطالعه، مقوله عدم تفکیک زباله در شهر مشهد)
رستم صابریفر1
چکیده
در حوزه شهروندي زيستمحيطي، هر شهروند باید وظایف و مسئولیتهای خود را پذیرا باشد. بیتوجهی به این امر، نمونه روشنی از ناهنجاری اجتماعي است. یکی از مسئولیتهای اساسی شهروندان، تفکیک و تحویل بهموقع زبالهها است. چون اگر شهروندان به این وظیفه خود عمل نکنند، مشکلات زیستمحیطی و اجتماعی فراوانی ایجاد خواهد شد که یکی از مهمترین آنها، آلودگی محیط و حضور زبالهگردها در سطح شهر است. برای بررسی وضعیت شهروندی زیستمحیطی، در حوزه مشارکت در مدیریت پسماندهای شهری بر اساس معیار میزان تفکیک زباله در شهر مشهد، این تحقیق به شیوه توصیفی و تحلیلی و در قالب رويکرد تلفيقي ارزش، باور و هنجار استرن به انجام رسید. برای گردآوری دادهها از پرسشنامه تهیه شده توسط محقق بهرهبرداری به عمل آمد. جامعه آماري ساکنین شهر مشهد (3 میلیون و 600 هزار نفر) بودند. بر این اساس، حجم نمونه آماري 385 نفر برآورد شد. نتايج تحقيق نشان داد كه شهروندی زیستمحیطی در این شهر حداقل بر اساس معیار تفکیک زباله و تحویل بهموقع آن، شکل نگرفته و این عامل با متغيرهايي چون نگرش منفی نسبت به زباله، اعتقاد به برتری انسان، ضعف آگاهی و شناخت، نظارتهای جمعی اندک، مسئولیتگریزی، خودخواهی، منش فردی نامناسب، مسکن ویلایی، دسترسی نامناسب به امکانات و زیرساختهای شهری و حاشیهنشینی، رابطه معناداري دارد. تحلیل نهایی نشان داد که متغيرهای وارد شده به مدل، تقریباً نیمی از تغييرات متغير وابسته را تبيين میکنند.
کلمات کلیدی: شهروندی زیستمحیطی، تفکیک از مبدأ، نظم اجتماعی، زبالهگردی، شهر مشهد.
مقدمه
اولین شرط زندگی جمعی، پیروی از قواعد و اصولی است که اجتماع بر آن اساس شکل گرفته است. مهمترین قاعده در این مسیر، نظم اجتماعي2 است که به مجموعهاي از ارزشها و هنجارهای متداول در اجتماع اشاره دارد. بدون نظم، جامعه دچار گسيختگي و آشفتگي ميگردد. بینظمی زمانی به یک مسئله اجتماعی تبدیل میشود که شدت آن زیاد و با ارزشهاي بخش زیادی از شهروندان مغايرت داشته باشد (رابينگتن، 1382: 12). این مقوله میتواند روح اجتماعی را هم دچار بحران نماید و بهاینترتیب به معضلی فرهنگی مبدل گردد. یکی از عواملی که میتواند چنین چالشی را زمینهسازی نماید، عدم تفکیک و تحویل بهموقع زباله و به دنبال آن زبالهگردی است. این مشکل زمانی حادث میشود که مسئوليتگريزي در بین شهروندان شایع گردد. شرایطی که آن را مصداقي از بينظمي اجتماعي3 میدانند. در واقع، وقتی در پی تحقق سیاستهای شهر سالم (زیاری و همکاران، 1397) هستیم، ابتدا بایستی این مشکل اساسی را مرتفع نماییم.
همانطور که بیان شد، رسیدن به شهری ایدهآل که رفاه و آسایش همه شهروندان را تأمین نماید، تنها در سایه شهروندي زيستمحيطي4، ممکن خواهد بود. این هدف هم زمانی محقق میگردد که حقوق و مسئوليتهاي هر شهروند به رسمیت شناخته شود. شرایطی که اخلاق شهروندی را شکل میدهد. در اخلاق شهروندی، مهمترین بعد، مراقبت است. این مراقبت همه ابعاد زندگی اجتماعی را پوشش داده و هر نوع بیتوجهی به آن، نوعی مسئولیتگریزی و مسئلهای اجتماعي است (گیلر و همکاران5، 1982؛ استوکولس و آلتمن6، 1987؛ کینان7، 1996). در این شرایط آلودگي، زبالهگردی، خطرات ايمني، آتشسوزي، بیماری و ... دامنگیر کل اجتماع میشود (شولتز و همکاران8، 2013: 36). البته که این مشکلات در همین سطح باقی نمانده و افزايش تخلفات اجتماعي؛ از جمله سرقت؛ (کیزر و همکاران9، 2008؛ دفرا، 2012) و بسیاری از معضلات دیگر را باعث شده و حداقل روند توسعه چنین وضعیتهایی را تشدید خواهد کرد. به همین دلیل، نمیتوان مقولاتی چون عدم تفکیک و تحویل بهموقع زباله و مهیا ساختن شرایط شیوع پدیده زبالهگردی را مقولهای فردی و خانوادگی تلقی نمود. چون آثار و پیامدهای آن کل اجتماع را تحتالشعاع قرار میدهد (شولتز و همکاران، 2013).
تفکیک و مشارکت در امر مدیریت پسماند اگرچه پدیدهای قدیمی محسوب میشود، اما بررسی علمی آن، از اواخر دهه 70 میلادی و به دلیل افزایش هزینههای اقتصادی، آغاز گردید (گلر و همکاران، 1982). روندی که در نهایت به مداخله بیشتر دولتها و مدیران شهری انجامید (شولتز و همکاران، 2013). همانطور که بیان شد، بیتوجهی به امر تفکیک و تحویل بهموقع زبالهها، ابعاد زيباييشناختي، بهداشتي، رواني و جسمي شهروندان را متأثر میسازد (عرفات و همکاران، 2007) و مقولهای کاملاً فرهنگی و اجتماعی محسوب میشود. مطابق نظریه پنجرههای شکسته (رضایی، 1395)، رها کردن زباله و بیتوجهی به تفکیک آن، اين پيام را به سایرین میرساند که نظم اجتماعي مختل شده و بیتوجهی بهقدری افزایش یافته است که نمیتوان بهصورت فردی با آن به مقابله برخاست. همین روند این احساس را ایجاد ميكند كه محيطهاي شهری تهديدآمیز بوده و برای حفظ امنیت، بایستی حداقل ارتباط را با سایرین داشت و بهترین محل امن، پناه بردن به خانه و خانواده است. این خانهنشینی و حضور اندک در اجتماع، بینظمی موجود را تشدید نموده و جرائم خشنتری را در پی خواهد آورد (دفرا، 2012).
مطالعه مدیریت پسماندهای شهری و مسائل مترتب بر آن، بهخصوص تفکیک و تحویل بهموقع زباله به این دلیل اهمیت دارد که روز به روز حجم بیشتری از زباله تولید شده و با روند مصرف کنونی و ازدیاد جمعیت، این مقوله به دغدغهای همگانی تبدیل شده است. این چالش در شهر مشهد که روزانه بالغ بر 2700 تن زباله تولید شده و جمعیت کثیری از زبالهگردها را وارد این حوزه نموده است و کمتر از 30 درصد آن تفکیک و بازیافت میگردد (جدول 1)، بسیار اساسیتر به نظر میرسد. با وجود آنکه تاکنون تحقیقات زیادی در این ارتباط به انجام رسیده است، اما توجه توأمان به ابعاد اجتماعی و جغرافیایی این مقوله در قالب شهروندی زیستمحیطی، چندان مدنظر نبوده است و به همین دلیل، انجام چنین تحقیقی میتواند برخی از چالشهای این حوزه را نمایان سازد.
جدول 1، ترکیب زبالههای تولیدی در مشهد (صابریفر و شکرگزار عباسی، 1398: 174)
ردیف | شرح | مواد غذایی | اثاثیه | کاغذ | پلاستیک | شیشه | فلز | پارچه |
1 | وزن | 55% | 2% | 15% | 18% | 3% | 1% | 6% |
2 | رطوبت | 37% | 1% | 13% | 1% | 0 | 0 | 1% |
3 | کربن ارگانیک | 48 | 48 | 44 | 0 | 0 | 0 | 55 |
4 | کربن غیرارگانیک | 0 | 0 | 0 | 60 | 5/. | 5/4 | 0 |
5 | هیدروژن | 4/6 | 6 | 6 | 8/22 | 10/. | 60/. | 60/6 |
6 | اکسیژن | 60/37 | 38 | 44 | 20/7 | 4/. | 30/4 | 20/21 |
7 | نیتروژن | 40/. | 30/. | 20/. | 10/. | 0 | 0 | 10/. |
8 | سولفور | 6/2 | 40/3 | 30/. | 0 | 10/. | 0 | 50/90 |
9 | خاکستر | 5 | 50/4 | 6 | 10 | 90/89 | 46/0 | 50/2 |
پیشینه و مبانی نظری
همانطور که بیان شد، توجه به مدیریت پسماند و بهخصوص تفکیک و تحویل بهموقع زباله، بیش از 50 سال است که مورد توجه محققان بوده و در طی این مدت، مطالعات فراوانی به انجام رسیده است. البته هر گروه بخشی از ابعاد این مقوله کثیرالابعاد را مدنظر نظر داشتهاند و به همین دلیل یافتن مطالعهای که همه ابعاد این مقوله چندبعدی را مورد توجه قرار دهد، اندک و تقریباً نایاب است. در واقع، مطالعات صورت گرفته در این حوزه در درجه اول ابعاد اقتصادی و فنی را مدنظر داشتهاند. این دسته از مطالعات مباحث آماری، منافع مادی و مشکلات شهرداری را در کانون توجه قرار دادهاند. در بین مطالعات این گروه میتوان به ززولی و علا (1399)؛ صابریفر (1398)؛ آبادي (1379)؛ صفايي و همکاران (1386)؛ عليدادي و همکاران (1386) و اكبرزاده و همکاران (1388)، اشاره داشت. بهعنوان نمونه ززولی و علا دراینباره اشاره میکنند که پتانسیل بالای درآمد ناشی از فعالیت در خصوص تفکیک و جمعآوری پسماند در شهرهای جویبار و قائمشهر قابل توجه است و توجه به تفکیک بهداشتی در مبدأ، میتواند علاوه بر درآمد اقتصادی بالا و صرفهجویی در هزینه دفع پسماند، زمینه کارآفرینی و اشتغال افراد زیادی را هم فراهم آورد (ززولی و علا، 1399: 275).
البته حتی افرادی که به مسئله بازيافت تأکید نمودهاند، عمدتاً تا حد بررسي نگرش و آگاهي مردم پیش رفتهاند. بهعنوان مثال، احمدی و کهنسال خوب (1401)، در مطالعهای با عنوان «تبیین جامعهشناختی عوامل مؤثر بر بازیافت زباله با بهرهگیری از نظریهی رفتار برنامهریزی شده (مطالعه موردی: شهروندان شهر آبادان در سال 1400)»، نتیجهگیری کردند که رابطهی بین نگرشهای زیستمحیطی و هنجارهای ذهنی با بازیافت زباله، مثبت و معنادار است. همچنین کنترل رفتار ادراک شده در بُعد درونی رابطه مثبت و معناداری با بازیافت زباله دارد، اما در بُعد بیرونی، این رابطه منفی و معنادار است. میانگین بازیافت زباله در میان گروههای مختلف تحصیلی دارای تفاوت معناداری است؛ ولی میانگین بازیافت زباله در بین مردان و زنان و نیز افراد مجرد و متأهل، دارای تفاوت معناداری نیست. مصطفیپور و خدابخش (1399) نیز اثر سرمایه اجتماعی در تفکیک از مبدأ را مدنظر داشته و نشان دادند که میزان مشارکت غیررسمی مذهبی شهروندان در تفکیک زباله بسیار زیاد بوده و اگر این بعد تقویت شود، بسیاری از مشکلات مقوله مدیریت پسماندهای شهری مرتفع خواهد شد.
البته کارهای متعدد دیگری در همین حوزه به انجام رسیده که از آن میان کارهای علویمقدم و دلبري (1388)؛ پيرصاحب و همکاران (1389) و صالحي (1392)، قابل توجه هستند. بهعنوان مثال، فیروزجائیان و غلامرضازاده (1395)، دریافتند که بیتوجهی به دفع بهداشتی زبالهها با عواملی همچون نگرشهای زیستمحیطی ضعیف، کنترل اجتماعی بر افراد، نگرش منفی در ارتباط با زباله پراکنی، احساس مسئولیت اندک، جهتگیری منفی نسبت به زباله، بیتوجهی دیگران نسبت به دفع بهداشتی زباله، عادت، گمنامی، نبود خدمات کافی و در دسترس و سطح آگاهی زیستمحیطی پایین، رابطه معناداری دارد. همچنین با توجه به مدل مسیر ارائه شده، همه این متغیرها 36 درصد از تغییرات متغیر وابسته (رفتار زبالهپراکنی) را تبیین کردهاند.
مسئله مشاركت و تغيير رفتار نیز موضوع تحقیقات متعددی بوده است. از میان این گروه میتوان برحسب توجه به مقوله مشارکت (ملازاده، 1390 و عمادزاده، 1391) و تغيير رفتار افراد به کمک آموزش (علويمقدم و همکاران، 1387؛ دهقاني و همکاران، 1391) را معرفی نمود. بهعنوان مثال عزیزی موصولو و تراهی (1399) در پژوهش خود با عنوان «بررسی میزان آگاهی و مشارکت همگانی در زمینه تفکیک زباله از مبدأ شهرستان بهبهان» نتیجهگیری کردند که میزان مشارکت مردمی به تفکیک موضوع؛ بر اساس استفاده از برنامههای آموزشی تفکیک زباله از مبدأ، جداسازی اجزای قابل بازیافت زباله از مبدأ و پرهیز از ریختوپاش زباله در کوچه و خیابان، از مشارکت خوبی برخوردار هستند؛ اما در زمینه برنامهریزی برای کاهش تولید زباله و شرکت در برنامههای آموزشی تمایل زیادی به مشارکت از خود نشان نمیدهند. بر این اساس، مشخص میگردد که اغلب تحقیقات صورت گرفته در ایران، بهطور مشخص به یکی از ابعاد جامعهشناختي و یا جغرافیایی توجه داشته و مطالعهای که هر دو بعد را توأمان مورد تأکید قرار دهد، به انجام نرسیده است.
در تحقیقات خارجی نیز اگرچه با طیف گستردهتری از محققان روبرو هستیم، اما باز هم خلأهای مورد اشاره همچنان قابل مشاهده است. در بین دانشمندان خارجی، برخی به دلایل بیتوجهی به مسئله تفکیک اشاره کردهاند. در میان این تحقیقات، کارهای گیلر و همکاران (1980 و 1982)؛ استوکولس و آلتمن (1989)؛ و شولتز و همکاران (2013) بیش از دیگران برجسته به نظر میرسند. تعدادی از محققان به موانع دفع مناسب زبالهها تأکید نموده و ابعاد ساختاری و مدیریتی را مدنظر داشتهاند. در این بخش تحقیقات گرين10 (2001)؛ كيزر و همکاران (2008) و دفرا11 (2012)، قابل توجهتر از بقیه هستند. در آخرین گروه هم محققانی قرار دارند که انگيزههاي دفع زباله را در کانون توجه داشته و عمدتاً عوامل رواني را مورد تأکید قرار دادهاند. در میان این گروه از محققان کارهای ترگلر و همکاران (2008)؛ اولاينکا12 و بالوگان13 (2011) و ...، شایان ذکرند. سایر محققان داخلی و خارجی که به مسئله زباله و زبالهگردی بهطور کل اشاره داشتهاند، در جدول 2 معرفی شدهاند.
جدول 2، مقوله زباله، عدم تفکیک و زبالهگردی در میان محققان داخلی و خارجی
ردیف | محقق | سال | عنوان |
1 | ظهیرنیا و هادی | 1395 | مطالعه کیفی دلایل و زمینههای زبالهگردی در شهر زاهدان |
2 | افراخته و حجیپور | 1396 | اقتصاد زبالهاي در روستاهاي پیراشهري جنوب تهران |
3 | سالاروند | 1396 | مردمنگاری کودکان کارگر مهاجر افغانستانی تهران |
4 | پروین و همکاران | 1397 | مهاجرت و زبالهگردی، بهمثابه شيوه نوظهور زیست شهری |
5 | پروین | 1398 | آسیبشناسی پدیده زبالهگردی در شهر تهران |
6 | کریمی | 1398 | مطالعه چرخه غیررسمی اقتصادی و اجتماعی جمعآوری و بازیافت زباله |
7 | ایثاری و شجاعی زندی | 1398 | زمینهها و فرایندهای شکلگیری زیست غیررسمی زبالهگردی |
8 | ایثاری و شجاعیزند | 1399 | سیاستهای شهری و زیست غیررسمی زبالهگردی در تهران |
9 | کهریز | 1402 | جمعآوری و مهار زبالهگردها بر حفاظت و کنترل بهداشت محیط در بیماری کرونا شهر کرج از دیدگاه پرسنل کلینیک سیدالشهدا |
10 | کاستیلو برتیه14 | 1983 | راهکارهای کنترل و مدیریت پسماند |
11 | فیوردی15 | 1990 | جنبههای اجتماعی بازیافت زباله جامد در شهرهای آسیایی |
12 | تیورا16 | 1994 | زبالهگردی در گابورون، بوتسوانا |
13 | هورن17 | 2009 | بحران اقتصادی جهانی و کارگران غیررسمی |
14 | نضادیبه و آجارو18 | 2010 | بازیافت زباله غیررسمی و حکمرانی شهری در نیجریه |
15 | شنک و بلاوو19 | 2011 | بازیافت در اقتصاد غیررسمی شهری آفریقای جنوبی |
16 | آداما20 | 2014 | به حاشیه راندن و ادغام در اقتصاد غیررسمی |
17 | شانتورا21 | 2014 | دفع غیراصولی زبالهها و شیوع بیماری در میان شهروندان |
18 | دیاس22 و همکاران | 2015 | یافتههای اکتشافی از اقدام پژوهشی مشارکتی در مقوله مدیریت پسماند |
19 | هارتمن23 | 2018 | زباله و سیاستهای مدیریت زباله جامد شهری |
20 | اوزیتا24 و همکاران | 2022 | ارزیابی خطرات سلامت و ایمنی در میان زبالهگردان |
21 | ایتو و ایگانو25 | 2022 | مدیریت دفع پسماندهای شهری و پیامدهای آن |
22 | گانگ26 و همکاران | 2023 | تفکیک زباله و حیات ذهنی |
همانطور که از ارزیابی مختصر فوق برمیآید، تأکید محققان تاکنون بر زمینههای اجتماعی و فرهنگی مبحث تفکیک و تحویل زباله در سطح خانوار نبوده و عمدتاً شرایط بعد از توليد زباله و بهخصوص نقش و جایگاه مدیریت شهری را پررنگ دیدهاند؛ بنابراین، این خلأ اساسی احساس میشود که وقتی بیتوجهی به شهروندی زیستمحیطی (عدم توجه به بازیافت و تحویل بهموقع زباله) در قالب رویکردهای اجتماعی و جغرافیایی بهخصوص بينظمي مورد بحث و بررسی قرار میگیرد، چه قابلیتها و امکاناتی مطرح میگردد.
مقوله بیتوجهی به شهروندی زیستمحیطی (در اینجا بهطور مشخص، عدم تفکیک و تحویل بهموقع زباله و بهتبع آن ازدیاد روزافزون زبالهگردی)، از دیدگاههای مختلفی بهخصوص جغرافیایی، اقتصادی و زیستمحیطی مورد توجه بوده است. ازآنجاکه در این تحقیق، مصداق واقعی این مسئولیتگریزی بهصورت بیتوجهی به مسئله تفکیک و تحویل بهموقع زباله و شکلگیری زبالهگردی مدنظر قرار گرفته است، در ابتدا بهعنوان مثال چند رویکرد مطرح در ارتباط با زبالهگردی تشریح میشود.
رویکرد اول، سرکوب و برخورد خشن: از این منظر، زبالهگردی فعالیتی غیرقانونی است و پوششی است برای انجام امور خلافی که امنیت و آسایش جامعه را به مخاطره میاندازد (رودریگز27، 2005؛ مدینا، 2005). در این رویکرد، هیچ پیامد مثبتی برای زبالهگردی و فعالین این حوزه، تصور نمیشود. گرچه هنوز هم برخی از کشورها، بسیاری از مهاجران و نیروهای کار ساده و فاقد مهارت را در این بخش مشغول به کار کردهاند (کاسوا و همکاران28، 2002).
رویکرد دوم، بیتوجهی و به حال خود رها کردن: در این رویکرد، اگرچه برخورد خشن و قانونمندی با زبالهگردها مشاهده نمیشود، اما هیچ نوع حمایت قانونی و رسمی از گروه اخیر به عمل نمیآید (مدینا، 2005) و عوارض آن را تمام ساکنین شهر متحمل میشوند.
رویکرد سوم، سیاست استثمارگرایانه و یا تبانی در بدنه رسمی: در این رویکرد، مقامات رسمی اگرچه خود را مخالف مقوله زبالهگردی قلمداد کرده و بهظاهر با آن ستیز دارند، اما از منابع حاصل از این روند سود برده و اغلب درآمد هنگفتی از این طریق کسب میکنند (مدینا، 2005؛ کاستلو برتیر، 2003).
رویکرد چهارم، سیاستهای حمایتی (مدینا، 2005): برخی از این رویکرد تحت عنوان «سیاستهای تحریک» نام میبرند. ظاهراً این رویکرد، جدیدترین و مترقیترین سیاستی است که در پارهای از کشورها که مدیریت شهری هوشمندانهای را در پیش گرفتهاند، اعمال میشود. در این رویکرد، دولت اگرچه حداقل دخالت را در زمینه زبالهگردی دارد، اما با تدوین سازوکارهای دقیق قانونی، ضمن سروسامان دادن به فعالیت در این حوزه، مدیریت مواد زائد شهری را با کمترین اشکال انجام داده و ضمن کاهش بار مالی این بخش، تنشهای اجتماعی احتمالی را کنترل میکند (مدینا، 2005؛ فیوردی، 1990؛ کوینترو29، 1986؛ کاسوا، 2002). ظاهراً این رویکرد بهقدری اثربخش بوده که بسیاری از نهادهای بینالمللی و از جمله بانک جهانی، از آن حمایت کردهاند (کوینترو، 1985 و 1986).
اما شکل نگرفتن شهروندی زیستمحیطی و بهتبع آن، عدم تفکیک و تحویل بهموقع زباله را باید بر اساس نظریههای رفتاری و كنشهای استراتژیک، مورد مطالعه قرار داد. در این قلمرو، چندین نظریه قابل ذکرند. بهعنوان نمونه، بخشی از این نظریات به فهم و تبیین رفتار تأکید دارند. این رویکردها به شکل خطی تلاش دارند تا عوامل مؤثر بر کنش افراد را تشریح و تبیین نمایند. از این نقطه نظر، رفتار یا تحت تأثير عوامل دروني (عوامل روانشناختی، عقلاني و هزينه-فايده) هستند یا متأثر از عوامل بيروني (زمينههای اجتماعي-نهادي، هنجارها، ارزشها و جهتگيريهاي اجتماعي) هستند (غلامرضازاده، 1393: 11). البته برخی نیز این دو را با هم ترکیب نموده و نظریههای تلفيقي را مطرح کردهاند که همزمان هر دو قلمرو را برای تبیین رفتار، استفاده میکنند. بعدها نظریههای تغيير رفتار جایگاه برجستهتری یافتند و محققان تلاش کردند فرايند تغيير رفتار را به کمک ارتباط بين متغيرها تشریح نمایند. متغیرهای کانونی در این نظريهها، تغيير، ترغیب و يادگيري هستند (دارنتون30، 2008).
در اين بررسی چون مقوله عدم تفکیک مدنظر است، بیشتر از نظريههاي دسته اول بهرهگیری شده است. به این منظور، نظريه تلفيقي «ارزش، باور، هنجار»31 پاول استرن32 مدنظر قرار گرفت. البته خود این نظریه تحت تأثير نظريههاي ارزشهاي مورد انتظار بهخصوص نظريه رفتار برنامهریزیشده آيزن33 (1991) و نظريه تلفيقي تريانديس34 شکل گرفته و تکامل یافته است. مزیت نظریههای مورد اشاره آن است که در آنها هم به عوامل نگرشي-فردی و هم به عوامل اجتماعي- ساختاري توجه شده است (استرن، 2000). در این روند، سه دسته ارزش، یعنی ارزشهاي زيستی35، دیگرخواهانه36 و خودخواهانه37 مدنظر است. هر يك از اين موارد با تأثير بر نگرشها و هنجارهاي شخصي، رفتارهاي متفاوتي را نسبت به محيط در فرد ايجاد ميكنند. بهبیاندیگر، ارزشها موجب شکلگيري باورهاي مختلفي نسبت به محيطزيست شده و در نهايت عمل و یا بیعملی در حوزه فردی و اجتماعی در قبال محيطزيست را در پی میآورند (غلامرضازاده، 1393: 11). پرواضح است که در این روند بایستی به مؤلفههایی چون عوامل نگرشی38، زمینههای بیرونی39، قابلیتهای فردی و منشهای مرسوم و یا عادات توجه نمود. گروه اول، شامل هنجارها، باورها و ارزشهایی است که خود دربرگیرنده فروضی در ارتباط با محيط، باورها و هنجارهاي مشخص رفتاري، نگرشهاي ضد محيط و هزينه- فايده متصور از كنش، هستند. چنانچه عدم تفکیک و تحول بهموقع زباله را در شمار بينظمي اجتماعي قرار دهیم، مقولاتی چون توجه به محيطزيست، باور منفي نسبت به تفکیک و مشارکت در مدیریت پسماند، عدم احساس مسئوليت نسبت به محيط زيست و حس منفي نسبت به تفکیک، مطرح میشود. در زمینههای بیرونی باید به تأثيرات بين شخصيتی (مثل ترغيب و مدلسازی)، انتظارات اجتماع، تبليغات، قوانين و مقررات مرسوم، زمینههای قانوني و نهادي ديگر، مشکلات فيزيکي كنشهاي مشخص، ويژگيهاي مختلف اجتماعي، جغرافیایی، اقتصادي و سياسي كلان، تأکید شود (مهمت اُگلو40، 2010). مطابق این نقطهنظر، هرچه كنترل هنجاري در جامعه بالاتر باشد، رفتار افراد بيشتر همراستا با نظم اجتماعي (حفاظت از محيطزيست) خواهد بود (علیدادی، 1399: 9). در همین مقوله، به مشکلات فيزيکي و مسئله گمنامي تأکید میشود. البته نحوه عملکرد دیگران نیز بسیار مهم بوده و بهطور قطع، بیتوجهی سایرین به مسئله تفکیک يکي از مهمترین عوامل زمينهاي مؤثر خواهد بود (دیتز و همکاران41، 2005).
مقوله اساسی بعدی، توانمندیهای فردی است که بیشتر به شناخت و مهارتهايي اشاره دارد كه براي كنشهاي مشخصي ضرورت پیدا میکند. در همین راستا، تواناييهاي عمومي و منابعي چون سواد، درآمد، پايگاه و قدرت اجتماعي نقش غیرقابل انکاری دارند (غلامرضازاده، 1393: 11). از همین روست که فقدان يا ضعف آگاهيهاي زيستمحيطي ميتواند موجب رفتارهاي مخرب زيستمحيطي شود (کولموس و ایجمن42، 2002، 246). آخرین عامل مورد تأکید، منش فردی است که خود شکل متمايزي از متغيرهاي علی تلقی میشود. به بیان دیگر، برای تغيير رفتار، اغلب نياز به كنار گذاشتن منشهای سنتی و مبتنی بر تکرار و تقلید است (استرن، 2000: 416-418) مثلاً، منش فردی كه مبتني بر رفتار گذشته و به پیروی از نسلهای پیشین است، سبب ميشود تا رفتار خاصی در برخی از موقعيتها بهطور خود به خودي انجام پذيرد. بهطوري كه وقتي فرد در موقعيتي مشخص قرار ميگيرد گاه آن رفتار را ناخودآگاه انجام ميدهد. در واقع، ميتوان این نوع رفتار را در شمار عادتها قرار دارد (تریاندیس43، 1980: 204). منش فردی ناشی از عادت و تقلید در تحقق نيات افراد مؤثر هستند. بهعنوان مثال، مردم هر روزه ياد ميگيرند و يا منش خاصی دارند كه آنها را به گونه تقريباً خودكار قادر به انجام وظيفه ميكند.
حال اگر ابعاد مختلف این نظریات با هم تلفیق شود، نظریهای برای تبیین رفتار زیستمحيطي شکل میگیرد. به این منظور، بایستی هم به عوامل بيروني و هم دروني توجه کرد. چون بهطور معمول، فرد تحت تأثير توأمان اين عوامل، رفتاري را در حمايت يا مخالف با ارزشهاي محيطي از خود بروز ميدهد (غلامرضازاده، 1393: 19). مطابق شرح ارائه شده در فوق، عوامل اصلی مؤثر در عدم تفکیک در قالب پنج عامل نگرشی، زمینهای، عوامل منشی و تقلیدی، فضایی-مکانی و توانمندیهای فردی قابل دستهبندی میباشند. بر همین اساس، مدل مفهومی تحقیق در شکل 1 ارائه شده است.
شكل 1، مدل مفهومي تحقيق
روششناسی
این تحقیق به شیوه توصیفی و تحلیلی به انجام رسید. دادههای مورد نیاز از نمونهای به حجم 385 نفر از شهروندان مشهدی گردآوری شد. این نمونه از جمعیت 3600000 هزار نفری شهر مشهد، با استفاده از فرمول کوکران تعیین شد. ابزار گردآوری دادهها پرسشنامه محقق ساخته بود که روایی آن با استفاده از نظر نخبگان این حوزه (علوم اجتماعی، جغرافیا و مدیریت شهری) و پایایی آن با استفاده از آلفای کرونباخ 79/0 تعیین گردید. براي تجزیهوتحلیل دادهها و آزمون فرضيات تحقيق از آزمون همبستگي پيرسون در نرمافزار SPSS بهرهبرداری به عمل آمد. براي آزمون مدل نظري (رويکرد تلفيقي ارزش، باور و هنجار) و تحليل ارتباط بين متغيرهاي مستقل و وابسته نیز از تحليل مسير از طريق نرمافزار Amos استفاده شد.
یافتهها
تحلیل اطلاعات دموگرافیکی نمونه مشارکتکننده در تحقیق نشان داد که اغلب مشارکتکنندگان از گروه مردان (79 درصد) و بیشتر در گروه سنی 45-32 سال (63 درصد) بودند. 69 درصد شرکتکنندگان در زمان انجام تحقیق متأهل بوده و 21 درصد به دلیل طلاق و یا مرگ همسر، بهتنهایی زندگی میکردند. سایر افراد نیز هنوز ازدواج نکرده بودند. از نظر سواد نیز افراد همگی باسواد بوده و تحصیلات 53 درصد آنها بالاتر از فوق دیپلم و بقیه در حد دیپلم و پایینتر بود. بنا به اظهار خود شرکتکنندگان اغلب آنها (66 درصد) به لحاظ درآمدی در گروه متوسط قرار داشته و افرادی که خود را در گروه بالا و پایین تصور میکردند به ترتیب 13 و 21 درصد بودند. ازنظر شرکتکنندگان در این بررسی، حدود 41 درصد آنها بهطور مرتب نسبت به تفکیک و تحویل بهموقع زباله خود اقدام کرده و سایرین یا اصلاً به این کار مبادرت نمیکردند و یا در صورت انجام به شکل موردی دست به اقدام میزدند و به همین دلیل در گروه مسئولیتگریزها قرار گرفتند. نتایج آزمونهای انجام شده در ارتباط با همبستگی بین متغیرهای مستقل و عدم تفکیک در جدول 2، ارائه شده است.
جدول 2، رابطه بین متغیرهای مستقل و مقوله عدم تفکیک
شرح | ضریب همبستگی | وضعیت معناداری |
نگرش منفی نسبت به بینظمی | 24/0- | 003/0 |
اعتقاد به برتری انسان | 36/0 | 002/0 |
ضعف آگاهی و شناخت | 26/0 | 003/0 |
نظارتهای جمعی | 37/- | 003/0 |
مسئولیتگریزی | 36/ | 002/0 |
وقتگیر بودن تفکیک | 39/0 | 002/0 |
منش فردی مبتنی بر عادت | 58/0 | 000/0 |
مساکن ویلایی | 51/0 | 000/0 |
ضعف امکانات و زیرساختها | 19/0 | 004/0 |
حاشیهنشینی | 11/0 | 005/0 |
نتایج آنالیزهای آماری نشان داد که بين متغيرهاي مستقل تحقيق و عدم تفکیک پسماندهای قابل بازیافت، همبستگی وجود دارد (جدول 2). مطابق اطلاعات ارائه شده، بين دو متغير نگرش منفی نسبت به بینظمی و نظارتهای جمعی و عدم تفکیک زباله، رابطه معنيدار و معکوسی وجود دارد. به این معنا که هر چه فرد نسبت به بینظمی و آثار منفی آن تأکید بیشتری داشته باشد، به امر تفکیک زباله در منزل توجه بیشتری داشته و از ترکیب زبالههای خشک و تر دوری میجوید. علاوه بر آن، هر چه نظارت جمعی در سطح خانواده و اجتماع بیشتر باشد، تمایل به عدم تفکیک کمتر میشود. در مقابل اعتقاد به برتری انسان و ضعف آگاهی و شناخت از نقش محیطزیست در زندگی، به تشدید عدم تفکیک منجر شده و فرد در رعایت دستورالعملهای مرتبط با این حوزه، بیتوجهتر خواهد بود. درواقع، دو متغیر مسئولیتگریزی و اعتقاد به برتری انسان (با ضریب 36/0)، تأثیر یکسانی بر عدم تفکیک داشتهاند. اگرچه منش فردی و انسانباوری نقش زیادی در مسئله عدم تفکیک داشته و تا حدودی با مبانی نظری هماهنگ است، اما ارتباط سکونت در واحدهای ویلایی و عدم تفکیک تا حد زیادی عجیب به نظر میرسد. ظاهراً دلیل این امر آن است که آپارتماننشینی تا حدودی فرد را از گمنامی خارج کرده و تحت نظارت قرار میدهد؛ اما سکونت در مساکن ویلایی چنین تنگناهایی برای انسان به وجود نمیآورد. به همین دلیل، عدم تفکیک در این گروه بیشتر از ساکنین آپارتمانها و مجموعههای مسکونی است. یافته اساسی دیگر آنکه عوامل فضایی و جداییگزینی نیز عدم تفکیک را تشدید میکند؛ اما به لحاظ ضریب محاسبه شده و سطح معناداری، شدت این رابطه خیلی بالا ارزیابی نمیشود. در حقیقت، درست است که میزان تفکیک در مناطق حاشیهای و فقیرنشین بیش از محلات توسعهیافتهتر است، اما عوامل دیگر، این توجه را کمرنگ میسازد. بهبیاندیگر، این واقعیت مطرح است که حاشیهنشیان به دلیل فقر و نیاز مادی، سعی دارند که هیچ ماده ارزشمندی را دور نریخته و به طریقی از آن استفاده نمایند، اما رهاسازی زبالهها در خیابان و فضاهای شهری در مناطق فقیرنشین بیش از سایر محلات است. شرایطی که برخی، آن را به نارضایتی بیشتر ساکنین این بخش، نسبت دادهاند (صابریفر، 1400: 15). در واقع، شهروندان در چنین مناطقی پیوندهایی از نوع عادتواره مقاومت شکل میدهند و همین امر به بیتوجهی به محیط زیست، جرم و مناسک تحقیر، هزلگویی و دیوارنویسی در سرتاسر بدنه شهر منجر میشود (باندز، 1395: 391). عامل دیگر به مشاهده رفتار سایرین و آنچه از آن تحت عنوان پرامینگ یاد میکنند، مربوط است. به هر حال این شرایط نشانگر آن است که در تحقیقات این حوزه، توجه به رویکردهای فضایی و جغرافیایی نیز اهمیت دارد که تاکنون به آن توجه چندانی نشده است.
با توجه به اینکه نظریه مبنایی مورد استفاده در این بررسی، هم به ويژگيهاي فردي و هم به شرايط و زمينههای ساختاري- هنجاري تأکید داشت، براي آزمون مدل نظري- مفهومي آزمون تبیین رابطه بين شاخصهاي چهارگانه مورد اشاره، در دستور کار قرار گرفت و مدل نهایی بر اساس عوامل اصلی و مؤثر در شکل 2 ارائه گردید.
شكل 2، روابط بین متغیرهای مستقل و متغیر وابسته در مدل مسیر
مطابق اطلاعات جدول 2، ضريب تعيين متغيرهاي مؤثر (49/0) محاسبه گردید. مطابق همین اطلاعات، متغير (منش فردی و نگرش منفی نسبت به بینظمی، نظارتهای جمعی، اعتقاد به برتری انسان که به معنای بیتوجهی به سایر موجودات و همچنین محیطزیست است) مستقیماً بر متغير وابسته تأثير دارند. در این میان، بيشترين تأثير مربوط به متغير منش فردی (بتای معادل 48/0) محاسبه شده است. همانطور که از مدل نهایی مشخص میگردد، ارزيابي منفي نسبت به رهاسازی زباله تأثير معکوسی بر عدم تفکیک دارد. متغيرهاي ديگر داراي تأثيري غيرمستقيم بر این روند هستند. نکته مهم در تأثيرات غيرمستقيم، تأثير و رابطه اكثر آنها بر متغير منش فردی است. بدين معنی که این متغیرها موجب شکلگيري عادت به عدم تفکیک شده، در نهايت رهاسازی و عدم تفکیک را در افراد نهادينه ميكنند.
آمارههاي برازش بيانگر قابل قبول بودن روابط بين متغيرهاي وارد شده به مدل است. شاخصهاي برازش مطلق كه مبتني بر تفاوت دو ماتريس بوده، در دامنه قابل قبول قرارگرفتهاند. به بیان دقیقتر، آماره كاي اسکوئر معنيدار نيست و شاخص نيکوئي برازش (96/0) و نيکوئي برازش اصلاح شده (93/0) در دامنه قابل پذیرش واقع شدهاند. علاوه بر آن، شاخصهاي برازش تطبيقي از جمله شاخص برازش هنجار شده (94/0) و شاخص برازش تطبيقي (96/0) در حد قابل قبولی قرار گرفتهاند. آماره ريشه دوم ميانگين مربعات خطاي برآورد (05/0) نیز نشانگر آن است که برازش مدل در محدوده قابل قبول است.
مطابق جدول 3، بيشترين تأثير مستقيم مربوط به متغير منش فردی (بتای 42/0) است. در بین تأثیرات غيرمستقيم متغير نظارت جمعی (37/0-) در بالاترین سطح و متغيرهاي ضعف آگاهی و شناخت و دسترسی به امکانات مربوط به جمعآوری و دفع زباله (05/0) در پایینترین جایگاه قرار دارند.
جدول 3، اثرات مستقیم، غیرمستقیم و کل متغیرهای مستقل بر عدم تفکیک زباله
شرح | تأثیر مستقیم | تأثیر غیرمستقیم | اثر کل |
نگرش منفی نسبت به بینظمی | 38/0- | - | 38/0- |
اعتقاد به برتری انسان | 19/0 | - | 19/0 |
ضعف آگاهی و شناخت | 0 | 05/0 | 05/0 |
نظارتهای جمعی | 18/0- | 19/0- | 37/0- |
مسئولیتگریزی | - | 05/0 | 05/0 |
وقتگیر بودن تفکیک | - | 11/0 | 11/0 |
منش فردی مبتنی بر عادت | 42/0 | 09/0- | 41/0 |
مساکن ویلایی | 7/0 | 22/0 | 29/0 |
ضعف امکانات و زیرساختها | - | 06/0 | 06/0 |
حاشیهنشینی | - | 15/0 | 15/0 |
بحث و نتیجهگیری
چنانچه زبالههای تولید شده توسط شهروندان به نحو مناسبی تفکیک شده و بهموقع به عوامل شهرداری مسئول در همین ارتباط تحویل گردد، نهتنها محیط زیست آلوده نمیشود، بلکه یکی از مهمترین معضلات شهرهای کنونی یعنی زبالهگردی هممعنا پیدا نمیکند. به بیان دقیقتر، بیتوجهی به وظایف و مسئولیتهایی که هر شهروند دارد، بر اساس تناقض عقل جمعی، در نهایت به نابودی اجتماع و زندگی جمعی منجر شده و یا هزینههای زندگی در کنار یکدیگر را بهشدت افزایش میدهد. با چنین نگرشی، عدم تفکیک و رهاسازی بدون برنامه زبالهها در فضاهاي شهري و عمومي را باید نشانه مشخصی از مسئوليتگريزي و بينظمي اجتماعي تلقی کرد. به همین دلیل، ضروری است که عوامل مؤثر بر این شرایط مورد تجزیهوتحلیل قرار گیرد. همانطور که بیان شد، در اين تحقيق از یک نظريه تلفيقي (ارزش، باور و هنجار) استفاده شد. حسن این نظریه نسبت به دیدگاههای قبلی آن است که در آنهم بر ساختارها و هنجارهاي اجتماعي و هم بر عوامل نگرشي- فردي افراد تأكيد شده است. در این نظريه، نگرش فرد بر رفتار اثرگذار است. در این معنا، نگرش شامل ارزشها و باورهاي زیستمحیطی است. همراستا با سایر تحقیقات بهعملآمده در این حوزه، یافتههای بررسی حاضر نیز نشان داد که بين نگرش زيستمحيطي (ارزيابي منفي از بینظمی، اعتقاد به برتری انسان و مسئوليتگریزی)، با عدم تفکیک رابطه معناداري برقرار است. این نتیجه با یافتههای قبلی بهدست آمده در همین حوزه هماهنگ است (شولتز و همکاران، 2008: 2013). در واقع، رفتارهاي محيطزيستي ممکن است بهخوبی از ارزشهايي كه نفع شخصي را تعالي ميبخشند، برخيزند. در بحث ارزشها، تعادل بين ارزشهاي دروني و بيروني محيطزيستگرايانه فرد، نقش مهمتري در رفتار فرد ايفا ميكنند (غلامرضازاده، 1393: 11). ارزشهايي چون احترام به ديگران، ميل به مراقبت از محيطزيست يا فضاهاي خاص و احساس مالکيت مانع از رفتارهاي ضد محيطگرایانه ميگردند (دیویس و همکاران44، 2002؛ الویینکا و بالوگون45، 2011). ضعف هنجاري نیز در این روند جایگاه ویژهای دارد. شاید به همین دلیل است که رابطه عدم تفکیک زباله با هر يک از اين متغيرها معنادار بوده است. این یافته با نتایج کار ترگلر و همکاران (2008) که نشان دادند هنجارهاي اجتماعي نقش به سزايي در بهبود رفتارهاي تفکیک دارند، هماهنگ است. اولاينکا و بالوگان (2011) نیز نشان دادند که كنترل، مانع رفتارهای غیراصولی در این حوزه میشود. در همین رابطه، بایستی به گمنامي و ضعف امکانات دفع زبالههای شهری، بهعنوان عوامل زمينهاي اشاره نمود. تواناييهاي شخصي (مثلاً دانش و آگاهيهاي زیستمحیطی) و منش فردی هم با عدم تفکیک رابطه معنادار داشتند. در واقع، افراد در مکانهايي كه به لحاظ هويتي ناشناخته بوده و بهطور مشخص از آنها فردزدایی شده است، راحتتر با مقوله عدم تفکیک و تحویل بهموقع زباله به عوامل شهرداری و بهطورکلی عدم تفکیک، کنار میآیند. همراستا با تحقیقات فیروزجائیان و غلامرضازاده (1395)، در این تحقیق نیز مشخص گردید که متغیرهایی چون نگرش زیستمحیطی ضعیف، کنترل اجتماعی، ارزیابی منفی نسبت به زبالهپراکنی، عدم احساس مسئولیت، احساس منفی نسبت به زباله و فقدان زیرساختهای مربوط به جمعآوری و دفع زباله، با مشارکت در امر مدیریت پسماند و جلوگیری از آلودگی محیط رابطه دارند.
تحليلهای چند متغيره نشان داد كه تمامی متغيرهاي وارد شده به مدل 49 درصد تغييرات متغير وابسته یعنی عدم تفکیک زباله را تبیین میکنند. البته بيشترین تأثير مستقيم مربوط به متغير منش فردی و ارزيابي منفي از رهاسازی زباله بود. تأثيرات كلی منش فردی که میتوان از آن با عنوان عادت و همچنین گمنامي در عدم تفکیک یاد کرد، مثبت ارزیابی شده است؛ ولی كنترل اجتماعي، ارزيابي منفي و ارزشهاي زيستمحيطي نقش معکوسی داشتهاند. مطابق نتایج این بررسی، اگر آموزشهای زیستمحیطی با توجه به شرایط اجتماعی و فضایی ارائه گردد، بخش زیادی از مشکلات مربوط به عدم تفکیک و زبالهگردی ناشی از آن، مرتفع خواهد شد.
همانند اغلب تحقیقات بهعملآمده در این حوزه، این بررسی تنگناهای مختلفی داشت که تلاش شد تا این کمبودها خللی در صحت و دقت نتایج ایجاد نکند. با این وجود، افزایش تعداد نمونه، توزیع فضایی نمونهها در بخشهای بیشتری از شهر و استفاده از نقطهنظرات مدیران و مسئولین حوزه مدیریت پسماند، میتوانست به استحکام و تعمیمپذیری بیشتر نتایج بیانجامد. به همین دلیل، پیشنهاد میگردد در تحقیقات بعدی این مشکل به نحوی مرتفع گردد که این تنگناها به حداقل ممکن کاهش پیدا نماید. علاوه بر آن، تاکنون بیشترین تأکید محققان و پژوهشگران این حوزه بر ابعاد روانشناختی و جامعهشناسی مقوله تفکیک و شرایط بیرون از خانواده بوده است؛ از همین رو، توصیه میگردد که در بررسیهای آتی، مؤلفههای فضایی بیشتری مدنظر قرار گیرد تا نقش و جایگاه این عوامل در شکلگیری شهروندی زیستمحیطی بیشازپیش آشکار گردد.
منابع
- احمدی، سیروس و کهنسال خوب، احسان (1401). تبیین جامعهشناختی عوامل مؤثر بر بازیافت زباله با استفاده از نظریهی رفتار برنامهریزی شده (مطالعه موردی: شهروندان شهر آبادان در سال 1400). مطالعات جامعهشناختی شهری، (12) 44، صص. 28-1.
- افراخته، حسن و حجیپور، محمد (1396). اقتصاد زبالهاي در روستاهاي پیراشهري جنوب تهران. فصلنامه اقتصاد فضا و توسعه روستایی. (6) 4، صص. 72-47.
- اكبرزاده، عباس؛ طلا، حسین؛ منشوري، محمد و بشيري، سعید (1388). بررسي وضعيت مديريت پسماندهاي روستاهاي شهرستان تهران. دوازدهمين همايش ملي بهداشت محيط ايران. دانشگاه علوم پزشکي شهيد بهشتي. تهران. صص. 81-65.
- آبادي، احمداله (1379). بررسي كمّي و كيفي زبالة شهري در شهر سبزوار. مجله دانشکده علوم پزشکي و خدمات بهداشتي، درماني سبزوار. (7) 3، صص. 97-92.
- آراسته، مجتبی؛ شهات، سینا و سهيليپرور، صادق (1389). ارزيابي ميزان رضايت از سيستم جمعآوري مکانيزه زباله و مشاركت شهروندان در طرح تفکيک از مبدأ (نمونه موردي: محله یوسفآباد). مجموعه مقالات پنجمين همايش ملي مديريت پسماند. سازمان شهرداري و دهداريهاي كشور. مشهد. صص. 157-143.
- باندز، مایکل (1395). نظریه اجتماعی شهری. ترجمه صدیق سروستانی. موسسه چاپ و انتشارات. تهران.
- پروین، ستار (1398). آسیبشناسی پدیده زبالهگردی در شهر تهران. طرح پژوهشی مرکز مطالعات و برنامهریزی شهر تهران. تهران.
- پروین، ستار؛ مراد، علیرضا؛ دنیایی، امکلثوم و داودی، مریم (1397). مهاجرت و زبالهگردی، بهمثابه شيوه نوظهور زیست شهری. دوفصلنامه مطالعات جمعیتی. (4) 1. صص. 228-199.
- پيرصاحب، مقداد؛ خدادادي، تارخ؛ شرفي، کیومرث و ويسي، عطاالله (1389). بررسي ميزان آگاهي و نگرش مردم شهر ايلام نسبت به بازيافت مواد زائد جامد. پنجمين همايش ملي مديريت پسماند. سازمان شهرداریها و دهیاریهای کشور، سازمان محیط زیست. مشهد. صص. 191-172.
- دهقانی، م؛ دهقانیفرد، عماد؛ اعظم، کمال؛ عسگری، علیرضا و بانشی، محمدمهدی (1388). بررسی کمی و کیفی پتانسیل بازیافت پسماندهای جامد شهری تهران. فصلنامه دانش و تندرستی. (4) 1. صص. 44-40.
- رابينگتن، ارل و مارتين، واینبرگ (1382). رويکردهاي نظري هفتگانه در بررسي مسائل اجتماعي. ترجمه رحمتالله صديق سروستاني. انتشارات دانشگاه تهران. تهران.
- رضایی، حسین (1395). نظریه «پنجره شکسته» و بازخوانیِ برخی حکایتها و ضربالمثلها در ادبیات فارسی. جامعه پژوهی فرهنگی. (7) 22. صص. 101-81.
- ززولی، محمدعلی و علا، علیرضا (1399). ارزیابی اقتصادی بازیافت پسماندهای جامد بر اساس مطالعه موردی در شهرستانهای جویبار و قائمشهر. پژوهش در بهداشت محیط. (6) 3. صص. 284-275.
- زیاری، کرامتاله، آروین، محمود و بزرافکن، شهرام (1397). بررسی تأثیر سرمایهی اجتماعی بر تحقق شهر سالم (مطالعهی موردی: بندر ماهشهر). مجله جامعهشناسی شهری. (8) 29. صص. 170-138.
- سالاروند، سپیده (1396). مردمنگاری کودکان کارگر مهاجر افغانستانی تهران. پایاننامه کارشناسی ارشد مطالعات فرهنگی. منتشر نشده، دانشگاه علم و فرهنگ.
- صابریفر، رستم و شکرگزار عباسی، علی (1398). ارزیابی فنی، اقتصادی، زیستمحیطی تولید برق از زبالههای جامد شهری: مطالعه موردی مشهد. فصلنامه پژوهشهای سیاستگذاری و برنامهریزی انرژی. (5) 1. صص. 169-195.
- صابریفر، رستم. (1400). بررسی اثر احساس محرومیت بر بهزیستی اجتماعی در بافتهای ناکارآمد شهری (نمونه موردی شهر مشهد). مطالعات جامعهشناختی شهری، (11) 38. صص. 98-72.
- صالحي، صادق و خوشفر، غلامرضا (1392). بررسي نگرش زنان نسبت به بازيافت زبالههاي خانگي در مازندران. برنامهريزي رفاه و توسعة اجتماعي. (5) 15. صص. 241-200.
- صفايي، محمدتقی؛ حسيني، مجید و منصوري، قدرتاله (1386). بررسي كمي و كيفي زباله شهر آباده و ارزيابي آن بر محيط زيست جايگاه دفن زباله شهر آباده. دهمين همايش ملي بهداشت. همدان. صص. 390-372
- ظهیرنیا، مصطفی و هادی، سیما (1395). مطالعه کیفی دلایل و زمینههای زبالهگردی در شهر زاهدان، جامعهپژوهي فرهنگي، پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي. (7) 3. صص. 67-43.
- عزیزی موصولو، احمد و تراهی، رقیه (1399). بررسی میزان آگاهی و مشارکت همگانی در زمینه تفکیک زباله از مبدأ شهرستان بهبهان. صنایع چوب و کاغذ ایران. (11) 2. صص. 279-269.
- علویمقدم، محمدرضا و دلبری، اعظم (1388). ارزیابی ميزان آگاهي دانشجويان مقطع كارشناسي از موضوع مديريت مواد زائد جامد در محيط زيست. نشريه فناوري آموزش. (3) 4. صص. 313-309.
- علیدادی، ندا (1399). بررسی عوامل اجتماعی مؤثر بر رفتارهای زیستمحیطی مسئولانه (مورد مطالعه: شهروندان شهر شوش). پایاننامه کارشناسی ارشد جامعهشناسی. منتشر نشده. دانشگاه شهید چمران اهواز، دانشکده اقتصاد و علوم اجتماعی. اهواز.
- عليدادي، حسین؛ نقيزاده، علی و دادپور، عبدالرسول (1386). بررسي كميت و كيفيت زباله توليدي شهر خواف در سال 1385. دهمين همايش ملي بهداشت. دانشگاه علوم پزشکي همدان. صص. 189-173.
- عمادزاده، محمدکاظم؛ غلامی، سعید و پیرعلی، وحید (1391). بررسي عوامل مؤثر بر رفتار بازيافتي و مشاركت شهروندان در برنامههاي بازيافتي (مطالعه موردي: روستاي ياسه چاي). دومين كنفرانس ملي برنامهريزي و مديريت محيطزيست. دانشگاه تهران، دانشکده محيط زيست. صص. 27-26.
- غلامرضازاده، فاطمه (1393). تبیین جامعهشناختی رفتار زبالهپراکنی در بین شهروندان (مطالعه موردی: گردشگران استان مازندران). پایاننامه کارشناسی ارشد علوم اجتماعی. منتشر نشده. دانشگاه مازندران، دانشکده علوم انسانی و اجتماعی.
- فیروزجائیان، علیاصغر و غلامرضازاده، فاطمه (1395). تحلیل عوامل مؤثر بر بینظمی اجتماعی (با تأکید بر رفتار زبالهپراکنی). جامعهشناسی کاربردی. (27) 1. صص. 112-95.
- کریمی، خالد (1398). مطالعات چرخه غیررسمی اقتصادی و اجتماعی جمعآوری و بازیافت زباله در شهر تهران، مورد مطالعه، منطقه 18 شهرداری تهران. طرح پژوهشی مرکز مطالعات و برنامهریزی شهر تهران. تهران.
- مصطفیپور، کامبیز و خدابخش، عباس (1399). طراحی و تبیین الگوی اثربخشی سرمایه اجتماعی بر بازیافت زباله (مورد مطالعه: شهروندان شهر تهران). مطالعات جامعهشناختی شهری. (27) 2. صص. 418-395.
- ملازاده، نسترن (1390). روشهاي جلب مشاركت مردم و بخش خصوصي در آموزش زیستمحیطی و ارائه راهکارهای ظرفیتسازی. پنجمین همایش ملی و نمايشگاه تخصصي مهندسي محيط زيست. دانشگاه علم و صنعت ایران، تهران. صص. 173-156.
- Adama, O. (2014). Marginalisation and integration within the informal urban economy: The case of child waste pickers in Kaduna, Nigeria. International Development Planning Review. 36(2), 155-180.
- Ajzen, I. (1991). The Theory of Planned Behavior. Organizational Behavior and Human Decision Processes. 50(2),179–211.
- Arafat, H.A. Al-Kathhib, I.A. Daoud, R, Shwahneh, H. (2007). Influence of Socio-Economic Factors on Street Litter Generation in the Middle East: Effects of Education Level, Age, and Type of Residence. Waste Manag. Resour. 25, 363–370.
- Castillo Berthier, H. (2003). Garbage, work and society. Resources, Conservation and Recycling. 39(3), 193-210.
- Cointreau, S. (1985). Recycling form Municipal Refuse: a state-of-the-art review and annotated bibliography Integrated Resource Recovery. World Bank Technical Paper. Washington D.C.
- Cointreau, S. (1986). Environmental Management of urban solid wastes in developing countries—a project guide. The International Bank for Reconstruction and Development/The World Bank. Washington D.C.
- Darnton, A. (2008). Reference Report: An overview of behaviour change models and their uses. Centre for Sustainable Development University of Westminster. London.
- Davies, J, Foxall, G.R, Pallister, J. (2002). Beyond the Intention–Behavior Mythology. an Integrated Model of Recycling. Marketing Theory. 2, 29-113.
- Defra, A. (2012). Litter- Organizing a cleanup. Keep Britain Tidy. Available online: http:www.encams.org.
- Dias, S, Ogando, A. (2015). Rethinking gender and waste: exploratory findings from participatory action research in Brazil. Work organisation, labour & globalization. 9(2), 51-63.
- Dietz, T, Fitzgerald, A, Shwam, R. (2005). Environmental Values. Annual Review Environmental Research, 30, 335-372.
- Furedy, C. (1990). Social aspects of solid waste recovery in Asian cities. Urban Studies Working Paper - York University. Toronto.
- Geller, E. S, Brasted, W, Mann, M. (1980). Waste Receptacle Designs and Interventions for Litter Control. Journal of Environmental Systems. 9, 145-160.
- Geller, E. S, Winett, R. A, Everett, P. B. (1982). Preserving the environment: New strategies for behavior change. Pergamon. Elmsford, NY.
- Gong, Y, Li, Y, Sun, Y. (2023). Waste sorting behaviors promote subjective well-being: A perspective of the self-nature association. Waste Management. 159, 249-255.
- Green, C.A. (2001). The effect of prior litter on sewing class students` clean-up behavior. http://www.clearinghouse.missouriwestern.edu/de fault.asp. Curled from the Internet on 14th Dec, 2007.
- Hartmann, C. (2018). Waste picker livelihoods and inclusive neoliberal municipal solid waste management policies: The case of the La Chureca garbage dump site in Managua, Nicaragua. Waste Management. 71, 565-577. https://doi.org/10.1016/j.wasman.2017.10.008.
- Horn, E. (2009). Synthesis Report: No Cushion to Fall Back On the global economic crisis and informal workers. Ertyan. Dehli.
- Ito, H, Igano, C. (2022). Boon or bane? Examining the impact of the Payatas sanitary landfill closure on former scavengers in the Philippines. Journal of Urban Affairs. 2, 11-23. https://doi.org/10.1080/07352166.2022.2074854
- Kaseva, M.E, Mbuligwe, S.E, Kassenga, G. (2002). Recycling inorganic domestic solid wastes: results from a pilot study in Dar es Salaam City, Tanzânia. Resources, Conservation and Recycling. 35, 243-257.
- Kayhanian, M, Stran Stokols, D, Altman, I. (1987). Handbook of Environmental Psychology. John Wiley. NY.
- Keenan, M. (1996). The A, B, C of Litter Control. Irish Journal of Psychology. 17(4), 327–339.
- Keizer, K, Lindenberg, S, Steg, L. (2008). The Spreading of Disorder. Science. 322, 1681-1685.
- Kollmuss, A, Agyeman, J. (2002). Mind the Gap: Why do People Act Environmentally and What Are the Barriers to Proenvironmental Behavior? Environmental Education Research. 8(3), 239-260.
- Medina, M. (2005). Waste Picker Cooperatives in Developing Countries, WIEGO/ Cornell/SEWA Conference on Membership-Based Organizations of the Poor, Abarti. Ahmedabad.
- Mehmetoglu, M. (2010). Factors Influencing the Willingness to Behave Environmentally Friendly at Home and Holiday Settings. Scandinavian Journal of Hospitality and Tourism. 10(4), 430-447.
- Nzeadibe, T. C, Ajaero, C. K. (2010). Informal Waste Recycling and Urban Governance in Nigeria: Some Experiences and Policy Implications. Nova Science Publishers, Inc. New York.
- Oluyinka, O, Balogun, S.K. (2011). PsychoSociocultural Analysis of Attitude Towards Littering in a Nigerian Urban City. Ethiopian Journal of Environmental Studies and Management. 4(1), 68-80.
- Osita, N, Douglass, P, Stanley, E. (2022). Assessment of Health and Safety Risk Among Waste Scavengers in Enugu State, Nigeria. Asian Research Journal of Arts & Social Sciences. 16(2), 23-37. 10.9734/arjass/2022/v16i230281
- Rodriguez, C. (2005). À procura de alternativas econômicas em tempos de globalização: o caso das cooperativas de recicladores de lixo na Colômbia. Capitalista. Porto, Portugal.
- Schantora, A. (2014). Prevalence of work-related rhinoconjunctivitis and respiratory symptoms among domestic waste collectors. Advances in Experimental Medicine and Biology. 834, 53-61.
- Schenck, R, Blaauw Schenck, R. (2011). The Work and Lives of Street Waste Pickers in Pretoria-A Case Study of Recycling in South Africa's Urban Informal Economy. Urban Forum. 30, 411-430.
- Schultz, P. W, Tabanico, J, Rendn, T. (2008). Normative beliefs as agents of influence: Basic processes and real‐world applications.In R. Prislin & W. Crano (Eds.). Attitudes and attitude change (pp. 385‐409). Psychology Press. New York.
- Schultz, P.W., Bator, R.J., Large, L.B., Bruni, C.M., Tabanico, J.J. (2013). Littering in Context: Personal Andenvironment Predictors of Littering Behavior. Environment and Behavior. 45(1), 35–59.
- Stern, P. (2000). Towards a Coherent Theory of Environmentally Significant Behaviour. Journal of Social Issues. 56(3), 407-424.
- Stokols, D., Altman, I. (1987). Handbook of Environmental Psychology, Vols.1– 2. John Wiley. NY.
- Tevera, D. S.(1994). Dump scavenging in Gaborone, Botswana: anachronism or refuge occupation of the poor? Geografiska Annaler Series B, Human Geography. 76 (1), 21-32.
- Triandis, H.C. (1980). Values, attitudes and interpersonal behavior. In H. Howe and M. Page (Eds.). Nebraska Symposium on Motivation. 27, 195-209.
© 2023 by the authors. Licensee Advances in Sociological Urban Studies Journal. This article is an open access article distributed under the terms and conditions of the Creative Commons Attribution 4.0 International (CC BY 4.0) (http://creativecommons.org/licenses/by/4.0/).
|
[1] . دانشیار گروه جغرافیا و برنامهریزی شهری، دانشگاه پیام نور، ایران r_saberifar@pnu.ac.ir
تاریخ وصول 27/7/1402 تاریخ پذیرش 23/10/1402
[2] . Social order
[3] . Social disorder
[4] . Environmental citizenship
[5] 4. Geller & et al
[6] . Stokols & Altman
[7] . Keenan
[8] . Schultz & et al
[9] . Keizer & et al
[10] . Green
[11] . Defra
[12] . Oluyinka
[13] . Balogun
[14] . Castillo Berthier
[15] . Furedy
[16] . Tevera
[17] . Horn
[18] . Nzeadibe. & Ajaero
[19] . Schenck and Blaauw
[20] . Adama
[21] . Schantora
[22] . Dias
[23] . Hartmann
[24] . Osita
[25] . Ito & Igano
[26] . Gong
[27] . Rodriguez
[28] Kaseva et al
[29] Cointreau
[30] . Darnton
[31] . Value-belief-norm
[32] . Paul stern
[33] . Ajzen
[34] . Triandis
[35] . Biospheric values
[36] . Altruistic
[37] . Egoistic
[38] . Attitude factors
[39] . Contextual
[40] . Mehmetoglu
[41] . Dietz et al
[42] . Kollmuss & Agyeman
[43] Triandis
[44] Davies & et al
[45] Oluyinka & Balogun