پژوهش حاضر، مقایسه اثربخشی آموزش بخشایش و آموزش ذهنآگاهی بر مهارت ارتباطی در افراد دارای اختلال سوءمصرف مواد بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری با گروه کنترل ناهمسان می باشد. جامعه آماری شامل تمام افراد مصرفکننده مواد مراجعه کننده به تنه چکیده کامل
پژوهش حاضر، مقایسه اثربخشی آموزش بخشایش و آموزش ذهنآگاهی بر مهارت ارتباطی در افراد دارای اختلال سوءمصرف مواد بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری با گروه کنترل ناهمسان می باشد. جامعه آماری شامل تمام افراد مصرفکننده مواد مراجعه کننده به تنها کمپ ترک اعتیادشهرستان زابل بود تعداد 45 نفر از افراد ساکن که نمره آنان در پرسشنامه مهارت ارتباطی 5/1 واحد انحراف معیار بالاتر از میانگین بود شناسایی و به صورت تصادفی در سه گروه (دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل) جایابی شدند. گروه آزمایش اول، آموزش بخشایش12 جلسه و گروه آزمایش دوم، آموزش ذهنآگاهی 8 جلسه دریافت کردند و گروه کنترل هیچگونه مداخلهای دریافت نکردند. داده ها با استفاده از پرسشنامه مهارتارتباطی کویین دام (2004) گردآوری شد. و با استفاده از روش تحلیل واریانس با طرح اندازهگیری مکرر(طرح آمیخته ساده) تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد آموزش بخشایش و آموزش ذهنآگاهی بر مهارت ارتباطی افراد دارای اختلال سوءمصرف مواد تأثیر مثبت دارند. از طرف دیگر بین اثربخشی آموزش بخشایش و آموزش ذهنآگاهی بر مهارت ارتباطی افراد دارای اختلال سوءمصرف مواد تفاوت وجود دارد و اثربخشی آموزش ذهنآگاهی بیشتر از آموزش بخشایش است. با توجه به اثربخشی دو روش آموزش بخشایش و ذهنآگاهی میتوان از این روش برای افزایش مهارت ارتباطی افراد دارای سوءمصرف مواد استفاده کرد
پرونده مقاله
هیجان پذیري یک ویژگی فردي است که سبب می شود افراد در موقعیت هاي مشابه، واکنش هاي عاطفی و احساسی متفاوت از خود نشان دهند. بخش جمع آوری اطلاعات کمی تحقیق حاضر از نوع تحقیق کمی بوده که از روشهای تحقیق توصیفی از نوع هنجاریابی استفاده شد. در این بررسی، مقیاس هیجان پذیری، برا چکیده کامل
هیجان پذیري یک ویژگی فردي است که سبب می شود افراد در موقعیت هاي مشابه، واکنش هاي عاطفی و احساسی متفاوت از خود نشان دهند. بخش جمع آوری اطلاعات کمی تحقیق حاضر از نوع تحقیق کمی بوده که از روشهای تحقیق توصیفی از نوع هنجاریابی استفاده شد. در این بررسی، مقیاس هیجان پذیری، برای اندازه گیری های مناسب بعدی در ایران؛ هنجاریابی شد. لذا، این تحقیق از نوع تحقیقات کاربردی است. نتایج نشان داد که میانگین کلی هیجان پذیری در تدریس در معلمین زن بیشتر از معلمین مرد بود . در پژوهش حاضر به منظور محاسبه ی پایایی پرسشنامه هیجان پذیری در تدریس معلمین ابتدایی از ضریب آلفای کرونباخ استفاده گردید. دامنه ی آلفای کرونباخ بین خرده مقیاس ملالت (902/0) و خرده مقیاس غرور و لذت (537/0) بود. میزان آلفای کرونباخ هیجان پذیری کلی برابر با 875/0 می باشد، که نشان دهنده قابل اعتماد بودن پرسشنامه برای معلمین می باشد. برای انجام مقیاس بندی هیجان پذیری در تدریس معلمین ابتدایی، از روش تحلیل عاملی تاییدی استفاده شد. بدین منظور برای تعیین مناسب بودن داده ها برای تحلیل عاملی از ضریب KMO و آزمون بارتلت استفاده شد، که نتایج حاصل نشان دهنده مناسب بودن نمونه برای انجام پژوهش بود. نتایج نشان داد که پنج عامل با مقادیر ویژه بالاتر از 2 استخراج شد، که در مجموع 365/55 درصد از واریانس کل عامل ها را تبیین کردند.
پرونده مقاله
پژوهش حاضر با هدف تأثیر آموزش درمان شناختی _ رفتاری بر دلزدگی زناشویی در زوجین متقاضی طلاق شهر فیروزآباد انجام شد. پژوهش حاضر یک مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه زوجین متقاضی طلاق در سه ماهه اول سال 1400 بود چکیده کامل
پژوهش حاضر با هدف تأثیر آموزش درمان شناختی _ رفتاری بر دلزدگی زناشویی در زوجین متقاضی طلاق شهر فیروزآباد انجام شد. پژوهش حاضر یک مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه زوجین متقاضی طلاق در سه ماهه اول سال 1400 بود که به مشاوره قبل طلاق ارجاع داده می شوند را تشکیل داد. نمونه پژوهش از میان مراجعان به مرکز مشاوره دادگستری شهر فیروزآباد انتخاب شد. روش نمونه گیری به شیوه در دسترس بود و به منظور اجرای پژوهش 30 نفر در 2 گروه آزمایش (15 نفر) و گواه (15 نفر) به صورت هدفمند یا مبتنی بر هدف قرار گرفت. سپس در پایان مداخله، پس آزمون از گروه آزمایش و گروه کنترل با استفاده از دلزدگی زناشویی پاینز (1996) سنجش صورت گرفت و داده ها جمع آوری شده و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که گروه آزمایش پس از دریافت مداخله کاهش دلزدگی زناشویی را تأیید کرده بودند. یعنی درمان شناختی رفتاری بر دلزدگی زناشویی در زوجین متقاضی طلاق شهر فیروزآباد تاثیر معنی داری دارد.
پرونده مقاله
بیماری وسواس یکی از مشکلات و اختلالات ناتوانکننده است که ماهیت پیچیده و ناهمگونی دارد. بنابراین پژوهش با هدف پیشبینی عود نشانگان وسواس براساس مؤلفه های جسمانی-روانی اضطراب کرونا و خودنظم بخشی هیجانی در مبتلایان به وسواس فکری-عملی انجام شد. روش تحقیق توصیفی-همبستگی بود چکیده کامل
بیماری وسواس یکی از مشکلات و اختلالات ناتوانکننده است که ماهیت پیچیده و ناهمگونی دارد. بنابراین پژوهش با هدف پیشبینی عود نشانگان وسواس براساس مؤلفه های جسمانی-روانی اضطراب کرونا و خودنظم بخشی هیجانی در مبتلایان به وسواس فکری-عملی انجام شد. روش تحقیق توصیفی-همبستگی بود. از بین زنان مبتلا به اختلال وسواس مراجعهکننده به مرکز مشاوره و رواندرمانی در شهر کرمانشاه در سال 1402 با روش نمونهگیری در دسترس تعداد 200 نفر انتخاب شد و مقیاس وسواسی-جبری (هادگسون و راچمن، 1977)، اضطراب کرونا (علیپور و همکاران، 1398) و خودنظم بخشی هیجانی (گروس و جان، 2003) را تکمیل نمودند. تحلیل داده¬ها با روشهای آمار توصیفی، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیره با کمک نرم-افزار آماری SPSS 26 انجام شد. نتایج نشان داد اضطراب کرونا (29/0=r و 014/0=p) و مؤلفههای آن با عود نشانگان وسواس همبستگی مثبت و معناداری دارد (05/0>p). همچنین، خودنظم بخشی هیجانی (48/0-=r و 018/0=p) و ابعاد آن توانستند به طور منفی و معناداری عود نشانگان وسواس را پیشبینی کنند. تحلیل رگرسیون به روش همزمان نیز نشان داد که متغیرهای پیشبین با هم 31 درصد واریانس عود نشانگان وسواس را پیشبینی کردهاند. با درنظر گرفتن این نتایج، به نظر میرسد با بهبود خودتنظیمی هیجانی و کنترل اضطراب کرونا میتوان در جهت کاهش عود نشانگان وسواس در این بیماران سود جست.
پرونده مقاله
آموزش و پرورش از مهمترین سازمانهایی است که نقش مهمی در رشد جامعه دارد و شناخت متغیرهای تاثیرگذار بر موفقیت کارکنان این سازمان اهمیت بسزایی دارد. هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین حمایت سازمانی و بهزیستی روانشناختی با نقش میانجی کیفیت زندگی کاری معلمان زن در پساکرونا بود. چکیده کامل
آموزش و پرورش از مهمترین سازمانهایی است که نقش مهمی در رشد جامعه دارد و شناخت متغیرهای تاثیرگذار بر موفقیت کارکنان این سازمان اهمیت بسزایی دارد. هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین حمایت سازمانی و بهزیستی روانشناختی با نقش میانجی کیفیت زندگی کاری معلمان زن در پساکرونا بود. روش پژوهش از نوع توصیفی- همبستگی و جامعه آماری پژوهش متشکل از کلیه معلمان زن شهر میبد و اردکان در سال ۱۴۰2-۱۴۰1 بود. ۲۰۸ نفر با استفاده از روش نمونهگیری داوطلبانه انتخاب و در این پژوهش شرکت کردند. شرکتکنندگان پرسشنامههای بهزیستی روانشناختی ریف (1989)، حمایت سازمانی آیزنبرگر و همکاران (1986) و کیفیت زندگی کاری لوپز (2007)، را تکمیل کردند. دادهها به روش همبستگی پیرسون و مدلسازی معادلات ساختاری و با بهرهگیری از نسخه 2۶ نرمافزار SPSS و نسخه ۲۴ نرم افزار Amos تحلیل شد. یافتههای پژوهش نشان داد اثر مستقیم حمایت سازمانی (۰۰۱/۰>p، ۳۳۲/۰=β) و کیفیت زندگی کاری (۰۰۱/۰>p، ۴۵۶/۰=β) بر بهزیستی روانشناختی و حمایت سازمانی (۰۰۱/۰>p، ۴۰۲/۰=β) بر کیفیت زندگی کاری معلمان زن معنیدار است. نتایج تحلیل مسیر نشان داد که کیفیت زندگی کاری در رابطه بین حمایت سازمانی و بهزیستی روانشناختی معلمان زن نقش میانجی دارد (۰۰۱/۰>p، ۱۸۳/۰=β). بر اساس یافتههای این پژوهش میتوان گفت که بهزیستی روانشناختی معلمان زن مرتبط با میزان حمایتی است که سازمان آموزش و پرورش از آنها دارد و در این راستا کیفیت زندگی کاری نیز اثرگذار است.
پرونده مقاله
افسردگی اساسی اختلال روانی ناتوان کننده ای است که به عنوان یکی از اختلالات شایع روانپزشکی مطرح شده است. روش های درمانی متعددی برای کمک به افراد دارای این اختلال طراحی شده است که یکی از آنها درمان شناختی رفتاری می باشد. هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان شناختی رفتاری ب چکیده کامل
افسردگی اساسی اختلال روانی ناتوان کننده ای است که به عنوان یکی از اختلالات شایع روانپزشکی مطرح شده است. روش های درمانی متعددی برای کمک به افراد دارای این اختلال طراحی شده است که یکی از آنها درمان شناختی رفتاری می باشد. هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان شناختی رفتاری بر نشخوارفکری، انعطافپذیری شناختی و تنظیم هیجان در بیماران مبتلا به افسردگی اساسی بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی و طرح پژوهش پیشآزمون – پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر بیماران مبتلا به افسردگی اساسی مراجعه کننده به مرکز مشاوره همراز در شهرستان مشکینشهر در سال 1401 بود. نمونه مورد مطالعه 30 بیمار مبتلا به افسردگی اساسی است که به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب و سپس به روش تصادفی در گروههای آزمایشی و گواه گمارده شدند. ابزارهای گردآوری دادهها پرسشنامه نشخوارفکری (هوکسما و مارو، 1991)، پرسشنامه انعطافپذیری شناختی (دنیس و واندروال، 2010) و پرسشنامه تنظیم هیجان (گراس و جان، 2003) بود. برای گروه آزمایش، درمان شناختی رفتاری بر اساس پروتکل درمانی بک (1399) در 8 جلسة 45 دقیقهای، هفتهای دو بار برگزار شد. بیماران گروه کنترل تا پایان مرحله پسآزمون هیچ مداخله روانشناختی دریافت نکردند. نتایج پژوهش نشان داد که تفاوت معنیداری بین میزان نشخوارفکری، انعطافپذیری شناختی و تنظیم هیجان دو گروه پس از اعمال مداخلة درمان شناختی رفتاری به وجود آمد (01/0>P). در نتیجه، درمان شناختی رفتاری میتواند به عنوان یک مداخله مؤثر در کاهش نشخوارفکری، افزایش انعطاف پذیری شناختی و تنظیم هیجان در بیماران مبتلا به افسردگی اساسی مورد استفاده قرار گیرد.
پرونده مقاله