این پژوهش با هدف تعیین رابطه مدیریت دانش و خلاقیت انجام شد. پژوهش با روش توصیفی (همبستگی) به ثمر رسید. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه معلمان مقطع ابتدایی شهرستان ورامین در سال تحصیلی93-1392 به تعداد 685 نفر بودند. حجم نمونه 248 نفر برآورد و به روش تصادفی طبقه ای براساس جنس چکیده کامل
این پژوهش با هدف تعیین رابطه مدیریت دانش و خلاقیت انجام شد. پژوهش با روش توصیفی (همبستگی) به ثمر رسید. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه معلمان مقطع ابتدایی شهرستان ورامین در سال تحصیلی93-1392 به تعداد 685 نفر بودند. حجم نمونه 248 نفر برآورد و به روش تصادفی طبقه ای براساس جنسیت انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسش نامه ها ی محقق ساخته مدیریت دانش با پایایی (895/0) و پرسش نامه خلاقیت رندسپیت[1] استفاده گردید. داده های گردآوری شده با استفاده از شاخص های میانگین، انحراف استاندارد، میانه، ضریب همبستگی اسپیرمن، آزمون مان- ویتنی و کروسکال والیس و تحلیل رگرسیونی تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها نشان می دهند که: بین وضعیت مدیریت دانش در مدارس ابتدایی و خلاقیت معلمان رابطه معنی دار وجود دارد. بین هر یک از مولفه های مدیریت دانش(تولید دانش، پالایش دانش، سازماندهی دانش، کاربرد دانش و اشاعه دانش) در مدارس ابتدایی با خلاقیت معلمان رابطه مثبت وجود دارد. بین وضعیت مدیریت دانش در مدارس دولتی، غیرانتفاعی و شاهد تفاوت معنادار وجود ندارد. بین سطح خلاقیت معلمان در سه گروه مدارس دولتی، غیر انتفاعی و شاهد تفاوت معنادار وجود ندارد. بین سطح خلاقیت معلمان مرد و زن تفاوت معنادار وجود دارد. تحلیل رگرسیونی نشان داد بین متغییرهای تولید دانش، پالایش دانش، سازماندهی دانش، کاربرد دانش و اشاعه دانش در مدارس ابتدایی با خلاقیت معلمان همبستگی مثبت معنی دار وجود دارد.
پرونده مقاله
تغییرات مداوم ابعاد مختلف بشر در عصر کنونی، سازمان ها را وادار به استفاده از رویکردها و مدل هایی می کند که بتوانند در مواجهه با تغییرات، آنها را پویا و قدرتمند کند. یکی از این رویکردها، ایجاد سازمان یادگیرنده است. در این راستا پژوهش حاضر با هدف مقایسه کاربست مولفه های س چکیده کامل
تغییرات مداوم ابعاد مختلف بشر در عصر کنونی، سازمان ها را وادار به استفاده از رویکردها و مدل هایی می کند که بتوانند در مواجهه با تغییرات، آنها را پویا و قدرتمند کند. یکی از این رویکردها، ایجاد سازمان یادگیرنده است. در این راستا پژوهش حاضر با هدف مقایسه کاربست مولفه های سازمان یادگیرنده در دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز و واحد کرج در سال 1393 انجام گرفته است. روش تحقیق در این پژوهش، توصیفی از نوع پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش، شامل کلیه کارکنان و اعضاء هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز و دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج بود که نمونه گیری به صورت تصادفی ساده انجام شده است. اندازه نمونه با استفاده از جدول مورگان متناسب با حجم جامعه 346 نفر، شامل 207 نفر متعلق به دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز و 139 نفر متعلق به دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج بود. ابزار اندازه گیری، پرسشنامه استاندارد مارسیک و واتکینز ( 1996) بود که بر اساس طیف 5 درجه ای لیکرت انجام شد. اعتبار پرسشنامه براساس ضریب آلفای کرونباخ 92/0 بر آورد گردید. اطلاعات جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون آماری T مستقل تحلیل شده است. نتایج پژوهش حاضر بیانگر آن بود که تفاوت معناداری بین دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز و واحد کرج در کاربست مولفه های سازمان یادگیرنده وجود ندارد. این مقایسه نشان داد که دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز و دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج در کاربست سازمان یادگیرنده در ابعاد، پرسش و گفت و گو، نظام خلق و تسهیم یادگیری، توانمندسازی و رهبری استراتژیک با هم تفاوت معناداری ندارند ولی در کاربست سازمان یادگیرنده در ابعاد، یادگیری مستمر، ارتباط با محیط و یادگیری گروهی با هم تفاوت معناداری دارند.
پرونده مقاله
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین رهبری تحولی و رفتار شهروندی سازمانی در سال 93-1392 به روش توصیفی- همبستگی انجام شده است. جامعه آماری این پژوهش، کارکنان اداره کل آموزش و پرورش استان مازندران بوده است که تعداد آنها 198 نفر و تعداد نمونه مورد پژوهش 132 نفر براساس جدول مو چکیده کامل
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین رهبری تحولی و رفتار شهروندی سازمانی در سال 93-1392 به روش توصیفی- همبستگی انجام شده است. جامعه آماری این پژوهش، کارکنان اداره کل آموزش و پرورش استان مازندران بوده است که تعداد آنها 198 نفر و تعداد نمونه مورد پژوهش 132 نفر براساس جدول مورگان می باشند که از روش نمونه گیری طبقه ای نسبی استفاده شد. اطلاعات پژوهش با استفاده از دو پرسش نامه رهبری تحولی باس و آوالیو[1] (2000) و رفتار شهروندی سازمانی پودساکف و همکاران[2] (1990) با پایایی 922% و 76% با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ به دست آمد. برای تحلیل داده ها از ضریب همبستگی اسپیرمن و رگرسیون چندگانه استفاده شد. تحلیل اطلاعات با استفاده از ضریب همبستگی اسپیرمن حاکی از این است که رابطه بین سبک رهبری تحولی و رفتار شهروندی سازمانی معنادار است. به علاوه تمامی مؤلفه های رهبری تحولی (نفوذ آرمانی، ترغیب ذهنی، انگیزش الهام بخش و ملاحظات فردی) با رفتار شهروندی سازمانی رابطه معناداری دارند. هم چنین تحلیل رگرسیون چندگانه بیانگر این است که از میان مؤلفه های رهبری تحولی، انگیزش الهام بخش و ملاحظه فردی بیشترین تأثیر را در رفتار شهروندی سازمانی دارند..
پرونده مقاله
هدف اصلی این مقاله بررسی رابطه هوش چندگانه با مدیریت و رهبری در آموزش عالی با تأکید بر دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات میباشد. تحقیق حاضر از لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ روش اجراء در زمره تحقیقات توصیفی - همبستگی میباشد. در این تحقیق تلاش شده است تا به سؤال های چکیده کامل
هدف اصلی این مقاله بررسی رابطه هوش چندگانه با مدیریت و رهبری در آموزش عالی با تأکید بر دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات میباشد. تحقیق حاضر از لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ روش اجراء در زمره تحقیقات توصیفی - همبستگی میباشد. در این تحقیق تلاش شده است تا به سؤال های ایجاد شده در راستای مسئلة اصلی تحقیق پاسخ داده شود. جامعة مورد پژوهش در این تحقیق شامل 693 نفر از اعضای هیأت دانشگاه واحد علوم و تحقیقات میباشند. نمونة مورد پژوهش نیز با توجه به حجم جامعه و مبتنی بر جدول مورگان 248 نفر میباشند که برای انتخاب گروه نمونه معرف و افزایش دقت اندازهگیری از طریق روش نمونهگیری تصادفی ساده اعضای نمونه انتخاب شدند. ابزار جمعآوری دادهها در این پژوهش پرسشنامه 40 گویهای محقق ساخته بوده که روایی آن به صورت صوری به تایید ده نفر از اساتید دانشگاه قرار گرفت و پایایی آن نیز با توجه به طیف لیکرتی پنج گزینهای به کار رفته در پژوهش از طریق آلفای کرونباخ 0.963 محاسبه گردید. آزمون های آماری به کار رفته در این پژوهش شامل رگرسیون خطی جهت تبیین مدل خطی و مدل معادلات ساختاری جهت ارائه مدل تاییدی نهایی می باشد.
نتایج آزمون رگرسیون در مورد سؤال اول پژوهش نشان میدهد، بالاترین تأثیر از میان پنج مؤلفه عمومیمدیریت در دانشگاه ها، متعلق به مؤلفه برنامهریزی با بتای 689/0 میباشد. و در مورد سوال دوم پژوهش نیز، بالاترین تأثیر از میان سه مؤلفه رهبری اثربخش در دانشگاهها، متعلق به مؤلفه توسعه ارتباطات با بتای 661/0 میباشد. در نهایت مدل ساختاری ارائه شده نشان می دهد بالاترین میزان همبستگی بین متغیرهای رهبری و عملکرد مدیران بوده و از میان مؤلفه های رهبری بالاترین ضریب تأثیر مربوط به مؤلفه توسعه ارتباطات و در متغیر عملکرد مدیران مربوط به مؤلفه برنامه ریزی می باشد.
پرونده مقاله
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطة بین هوش هیجانی و سرمایه اجتماعی با میل به ماندگاری مدیران مدارس ابتدایی شهرستان لامرد انجام شد. جامعة آماری این پژوهش متشکل از 232 نفر از مدیران مدارس ابتدایی شهرستان لامرد در سال 1394-1393 می باشد. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران برا چکیده کامل
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطة بین هوش هیجانی و سرمایه اجتماعی با میل به ماندگاری مدیران مدارس ابتدایی شهرستان لامرد انجام شد. جامعة آماری این پژوهش متشکل از 232 نفر از مدیران مدارس ابتدایی شهرستان لامرد در سال 1394-1393 می باشد. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران برابر 140 نفر برآورد شد که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده پرسشنامه ها توزیع گردید.
به منظور جمع آوری داده ها از پرسشنامه هوش هیجانی آوستین و همکاران (2004) با ضریب پایایی کلی 80/0، سرمایه اجتماعی سید نقوی (1388) با ضریب پایایی 77/0 و میل به ترک خدمت مبلی و هورنز (1977) با ضریب پایایی 89/0 مورد استفاده قرار گرفت و روایی نیز مورد تأیید متخصصان قرار گرفت. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آماری ضریب همبستگی پیرسون و ضریب رگرسیون چند متغیره استفاده شد که نتایج حاصل نشان داد؛ هوش هیجانی و سرمایه اجتماعی پیش بینی کنندة معنادار میل به ماندگاری مدیران است. متغیر هوش هیجانی می تواند متغیر میل به ماندگاری را به طور معناداری پیش بینی کند. هم چنین مؤلفه های تنظیم عواطف و ارزیابی عواطف می تواند میل به ماندگاری را به طور معناداری پیش بینی نماید و بین متغیر سرمایه اجتماعی و میل به ماندگاری مدیران رابطه معناداری وجود دارد.
پرونده مقاله
پژوهش حاضر از نوع مطالعات توصیفی پیمایشی- همبستگی می باشدکه هدف اصلی آن بررسی رابطه بین اعتماد سازمانی با خلاقیت سازمانی در دانشگاه بوعلی سینا همدان بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه کارکنان تشکیل دادند که با استفاده از نمونه گیری طبقه ای تصادفی تعداد260 نفر به عنوان ن چکیده کامل
پژوهش حاضر از نوع مطالعات توصیفی پیمایشی- همبستگی می باشدکه هدف اصلی آن بررسی رابطه بین اعتماد سازمانی با خلاقیت سازمانی در دانشگاه بوعلی سینا همدان بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه کارکنان تشکیل دادند که با استفاده از نمونه گیری طبقه ای تصادفی تعداد260 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای گردآوری داده های مورد نیاز از پرسش نامه های اعتماد سازمانی و خلاقیت سازمانی استفاده شد. برای تعیین روایی پرسش نامه ها از روش محتوایی بهره گیری به عمل آمد و پایایی آن نیز با روش ضریب آلفای کرونباخ محاسبه گردید. جهت تجزیه و تحلیل داده ها علاور بر آمار توصیفی از آمار استنباطی ضریب همبستگی پیرسون، آزمون کالموگروف-اسمیرونوف، آزمونt برای گروه های مستقل، و تحلیل رگرسیون استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد که: بین اعتماد سازمانی با خلاقیت سازمانی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. هم چنین نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که اعتماد جانبی بیشترین تأثیر را بر خلاقیت سازمانی دارد.
پرونده مقاله
پژوهش حاضر با هدف سنجش میزان آمادگی یادگیری الکترونیکی دانشجویان رشته علم اطلاعات و دانششناسی مقطع تحصیلات تکمیلی دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات انجام شده است. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامهای محقق ساخته، مشتمل بر 5 بعد است. از آمار استنباطی آزمون مقایسه میان چکیده کامل
پژوهش حاضر با هدف سنجش میزان آمادگی یادگیری الکترونیکی دانشجویان رشته علم اطلاعات و دانششناسی مقطع تحصیلات تکمیلی دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات انجام شده است. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامهای محقق ساخته، مشتمل بر 5 بعد است. از آمار استنباطی آزمون مقایسه میانگینهای یک نمونهای، آزمون کل موگروف اسمیرنوف یک نمونهای، آزمون تحلیل همبستگی و آزمون تحلیل واریانس یکطرفه استفاده شده است. نتایج نشان داده است که میانگین آمادگی یادگیری الکترونیکی افراد جامعه 09/4 و بیش از مقدار متوسط (3) بوده است. همچنین آمادگی یادگیری الکترونیکی با مقطع تحصیلی رابطه مستقیم و قوی (68/0)، با گرایش تحصیلی رابطه مستقیم و ضعیف (24/0)، با مهارتهای رایانهای رابطه مستقیم و قوی (59/0) و با نگرش رابطه مستقیم و متوسط (47/0) داشته است. با توجه به یافتههای پژوهش می توان نتیجه گیری کرد که دانشجویان مقطع تحصیلات تکمیلی دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات از آمادگی بالایی برای یادگیری الکترونیکی برخوردارهستند.
پرونده مقاله
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه هوش فرهنگی و عملکرد مدیران مدارس دولتی دخترانه شهر تهران انجام شده است. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بوده است. جامعه آماری پژوهش، مدیران مدارس متوسطه دولتی دخترانه شهر تهران به تعداد 317 نفر بوده است که با استفاده از فرمول کوکران به دست چکیده کامل
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه هوش فرهنگی و عملکرد مدیران مدارس دولتی دخترانه شهر تهران انجام شده است. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بوده است. جامعه آماری پژوهش، مدیران مدارس متوسطه دولتی دخترانه شهر تهران به تعداد 317 نفر بوده است که با استفاده از فرمول کوکران به دست آمده و از طریق نمونهگیری طبقه ای نسبی تعداد 100 نفر از آن ها انتخاب شدند. جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه هوش فرهنگی آنگ و همکاران(2003) با ضریب آلفای 89/0 و پرسشنامه محقق ساخته ارزیابی عملکرد مدیران با ضریب آلفای 91/0 استفاده گردید. برای تجزیه و تحلیل داده ها، از آمار توصیفی و هم چنین از آزمون های آماری کالموگراف اسمیرنوف، ضریب همبستگی پیرسون، تی تک نمونهای و تحلیل واریانس یکراهه استفاده شد. نتایج آزمون تی تک نمونه ای نشان داد وضعیت هوش فرهنگی و عملکرد مدیران بالاتر از حد متوسط بوده است. هوش فرهنگی و عملکرد مدیران با ضریب همبستگی پیرسون 37/0 و در سطح 01/0 با یکدیگر رابطه مثبت و معنادار داشتند. همچنین از میان ابعاد هوش فرهنگی، سه بعد انگیزشی، فراشناختی و رفتاری با عملکرد همبستگی مثبت داشته اما بین بعد شناختی هوش فرهنگی و عملکرد رابطه معناداری وجود نداشت. نتایج تحلیل واریانس نشان داد هوش فرهنگی مدیران با سابقه خدمت مختلف، با یکدیگر تفاوت معناداری(041/0) داشت اما در هوش فرهنگی مدیران با توجه به سن، سطوح تحصیلی تفاوت معناداری وجود نداشت.
پرونده مقاله