سکوت یکی از مفاهیم بنیادین عرفان، به ویژه عرفان اسلامی، است. یکی از کسانی که به این سکوت عرفانی نائل میشود و تولد دوباره مییابد، مولوی است. مطالعه در آثار او و رابطهاش با شمس تبریزی نشان میدهد که شمس، خاموشی و سکوت را به مولوی آموخت تا از درون مولوی متشرع، مولوی عار چکیده کامل
سکوت یکی از مفاهیم بنیادین عرفان، به ویژه عرفان اسلامی، است. یکی از کسانی که به این سکوت عرفانی نائل میشود و تولد دوباره مییابد، مولوی است. مطالعه در آثار او و رابطهاش با شمس تبریزی نشان میدهد که شمس، خاموشی و سکوت را به مولوی آموخت تا از درون مولوی متشرع، مولوی عارف و عاشق زاده شود. این طبیب حاذق روان دریافته بود که انباشتگی اطّلاعات در مولوی مهمترین مانع است و به همین دلیل به او آموخت که تعلم نیز حجاب بزرگ است. شمس با دقّت مراقب احوال مولوی بود و مولوی هم شیفتة شمس، امّا تا تهی شدن از خود راه درازی در پیش بود. به همین دلیل، شمس به دفعات آموزههای خود را تکرار مینمود. حتی به نظر میرسد مسافرتهای گاه و بیگاه شمس با هدف خاصی صورت میگرفته است تا مولوی سرانجام نه شمس تبریزی، بلکه شمس درونی خود را بیابد. آموزههای شمس بینتیجه نماند. چنان که تغییر حال مولوی و آثار او زادة دیدار او با شمس، تأثیر آموزشهای او و فراگیری سکوت عرفانی بود. شاید به همین دلیل مولوی تخلّص خاموش را برای خود برگزید. سرانجام مولوی با تسلیم کامل خود به شمس، خاموشی را تجربه کرد تا با نشستن در مرکز این توفان، آتشفشان دلش سر باز نماید و سرانجام با فراگرفتن سکوت عرفانی، تولّد دوباره بیابد و به مولوی عاشق و عارف جاودانهای بدل گردد.
پرونده مقاله
عرفان علم معرفت و شناخت باطنی است. عارف با تزکیة باطن و از راههای فرا حسی به عوالمی وارد میشود که برای جسم و حواس جسمانی امکانپذیر نیست. در این مسیر عنصر نفس یا روان نقش مهمی ایفا میکند. یکی از راههای مهم ورود به عالم فوق طبیعی، کشف عارفانه (واقعه) است. انسان از را چکیده کامل
عرفان علم معرفت و شناخت باطنی است. عارف با تزکیة باطن و از راههای فرا حسی به عوالمی وارد میشود که برای جسم و حواس جسمانی امکانپذیر نیست. در این مسیر عنصر نفس یا روان نقش مهمی ایفا میکند. یکی از راههای مهم ورود به عالم فوق طبیعی، کشف عارفانه (واقعه) است. انسان از راه مکاشفه یا گاه الهام یا در شرایطی ویژه به مغیّبات علم پیدا میکند؛ اما واقعه از عناصر فرا حسی است که نفس ناطقة آدمی به کمک آن از گذشته و آینده باخبر میشود، به طوری که علم حاصل از این راه میتواند در زندگی و بیداری فرد تأثیرگذار باشد. شناسایی و روایت و تحلیل و واقعات یک عارف اشراقی چون شیخ محمّد لاهیجی شاهدی گویا برای اثبات این نیروی عظیم فرا حسی در نفس انسان است. لاهیجی در ضمن شرح گلشنراز، ده واقعة خود را روایت کرده که در همة این واقعات، بیاستثنا پس از رهاکردن وجود خاکی و اتصال به افلاک و نور مطلق در نورالانوار فانی شده است. این وصال یا تجرید منتهای مشرب اشراقی است که هر عارف در آرزوی آن است.
پرونده مقاله
جریان عرفان، جنبة شاخصی از معنویت اسلام است که در عرصههای گوناگون فرهنگی، هنری، ادبی و... فرصت رشد و نمو یافته است. یکی از بارزترین عرصههای رشد این جریان مربوط به بناهای مذهبی بهویژه مقابر است که پس از مساجد بیشترین و مهمترین حجم بناهای بازمانده از معماری ایران دورا چکیده کامل
جریان عرفان، جنبة شاخصی از معنویت اسلام است که در عرصههای گوناگون فرهنگی، هنری، ادبی و... فرصت رشد و نمو یافته است. یکی از بارزترین عرصههای رشد این جریان مربوط به بناهای مذهبی بهویژه مقابر است که پس از مساجد بیشترین و مهمترین حجم بناهای بازمانده از معماری ایران دوران اسلامی را به خود اختصاص داده است. مقابر شیوخ و بزرگان متصوفه گونهای از مقابر دوران اسلامی است که معمولاً بهوسیله مریدان در داخل همان خانقاه شیخ و با خصوصیات ویژهای ساخته شدهاند. موضوع اصلی این تحقیق بررسی و کشف تأثیرات عرفان اسلامی بهطور عام و تصوفِ مکتب شیخ صفی بهطور خاص بر مضامین کتیبههای قرآنی و حدیث مقبرة این عارف و صوفی بزرگ با تکیه بر متون عرفانی بهویژه کتاب صفوةالصفا بهعنوان زندگینامه و مرامنامة عرفانی شیخ صفی است. نکتة اساسی در این راستا اثبات این حقیقت است که اصولِ عرفان و تصوف اسلامی فقط محدود به یک عقیده و طرز خاصی از زندگی نبوده، بلکه بهطور گستردهای در سایر ابعاد زندگی عرفا و متصوفه، از جمله در نحوة تزیین و انتخاب مضامین کتیبههای مقابر آنها نیز مؤثر بوده است. با توجه به یافتههای تحقیق، مضامین کتیبههای قرآنی و حدیث مقبرة شیخ صفیالدین اردبیلی؛ ارتباط مستقیم با مفاهیم عرفان اسلامی و بهویژه آراء و اندیشههای صوفیانة مکتب صفویه دارد که به تفصیل در صفوةالصفا و سایر متون عرفانی تشریح و تفسیر شده است.
پرونده مقاله
در کتابهای مربوط به تصوف، از کهنترین روزگار، کرامات بسیاری به اولیا و مشایخ طریقت نسبت داده شده است و در میان آنها، تذکرةالاولیای عطار، از این منظر، گستردگی و ویژگی خاصی دارد.نوشتة پیشِ رو، در پی نوعی دستهبندی کرامات در تذکرةالاولیای عطّار نیشابوری است و به بررسی و ش چکیده کامل
در کتابهای مربوط به تصوف، از کهنترین روزگار، کرامات بسیاری به اولیا و مشایخ طریقت نسبت داده شده است و در میان آنها، تذکرةالاولیای عطار، از این منظر، گستردگی و ویژگی خاصی دارد.نوشتة پیشِ رو، در پی نوعی دستهبندی کرامات در تذکرةالاولیای عطّار نیشابوری است و به بررسی و شناسایی صور نوعی و الگوهای اوّلیه کرامات منسوب به اولیا در این کتاب میپردازد. نگارنده بر این باور است که بسیاری از این کرامات-احتمالاً- بر ساخته از معجزات و قصص مربوط به انبیا و قدّیسان است و این الگوها و صورتهای مثالی در ساخته شدن آنها، دور از نظر نبودهاند. در این میان، سهم مریدان سادهاندیش و خیالپرداز در دامنزدن به این گونه روایات، بیش از همه بوده است. بنابراین، در رویارویی با اینگونه مسایل در کتب و تذکرههای عرفانی باید با احتیاط و تأمل رفتار کرد.
پرونده مقاله
شاهکار حماسی شاهنامه، اثری است برآمده از مواریث اساطیری، تاریخی و فرهنگی ایران باستان که در آمیزش با جهانبینی توحیدی حکیم ابوالقاسم فردوسی همچون آیینهای تمامنما، گویای بینش و منش ایرانیان بوده و از این رهگذر همواره از مراجع ایران و ایرانیشناسی قرار گرفته است که به ن چکیده کامل
شاهکار حماسی شاهنامه، اثری است برآمده از مواریث اساطیری، تاریخی و فرهنگی ایران باستان که در آمیزش با جهانبینی توحیدی حکیم ابوالقاسم فردوسی همچون آیینهای تمامنما، گویای بینش و منش ایرانیان بوده و از این رهگذر همواره از مراجع ایران و ایرانیشناسی قرار گرفته است که به ناگزیر همچون هر منبع و مأخذ دیگر از گزند سهو و خبط مخاطبان و محققان مصون نمانده است؛ گاه متهم به پان ایرانیسم و ترکستیزی و گاه مظنون به جبرگرایی محض و زرتشتیگری؛ اما تازهتر از همه، اتهام زنستیزی است (خلافِ اتهامات و ابهامات پیشین که لااقل از پارهای توجیهات و دستاویزهایِ هرچند ظاهربینانه برخوردار است) که نه تنها پشتوانهای جز غرضورزی ندارد، بلکه عکس آن، یعنی زنستایی (چنانکه پس از این خواهیم دید) صادق است و خود از نقاط قوت حماسة ملی ایرانیان است.در این راستا، جستار حاضر میکوشد جایگاه و نقش زن را در شاهنامه فردوسی با استناد به پیشینة اساطیری، تاریخی و فرهنگی ایرانزمین واکاوی نماید.
پرونده مقاله
این نوشتار، تحلیل حکایاتی از گرشاسبنامه با به کارگیری روش ریختشناسی پراپ است. کاربرد این روش، آزمونی برای نظریة ریخت شناسی در نوع ادبی اسطوره بهشمار میرود. بسیاری از اجزا و کنشهای بررسی شده در روایات گرشاسبنامه با روایتشناسی پراپ یکسان است. همچنین با بررسی تطبیقی چکیده کامل
این نوشتار، تحلیل حکایاتی از گرشاسبنامه با به کارگیری روش ریختشناسی پراپ است. کاربرد این روش، آزمونی برای نظریة ریخت شناسی در نوع ادبی اسطوره بهشمار میرود. بسیاری از اجزا و کنشهای بررسی شده در روایات گرشاسبنامه با روایتشناسی پراپ یکسان است. همچنین با بررسی تطبیقی ساختار حکایات، همگونیهایی در زیر ظاهر آشفته و گوناگون آنها نمایان میشود.
پرونده مقاله
تصوف، افزون بر تثبیت گفتمانی فراگیر در جامعه، رفتارهای اجتماعی خاصی را با خود به همراه داشت. یکی از این رفتارها سفر بود که نقش و کارکرد مهمی در میان صوفیان پیدا کرده بود. سفر که از آن با اصطلاح سیر آفاق (در مقابل سیر انفس) یاد می شود، در پندار نهانگرایان مسلمان و در نگا چکیده کامل
تصوف، افزون بر تثبیت گفتمانی فراگیر در جامعه، رفتارهای اجتماعی خاصی را با خود به همراه داشت. یکی از این رفتارها سفر بود که نقش و کارکرد مهمی در میان صوفیان پیدا کرده بود. سفر که از آن با اصطلاح سیر آفاق (در مقابل سیر انفس) یاد می شود، در پندار نهانگرایان مسلمان و در نگاه نخست، بر گرفته از قرآن وحدیث بود که با انگیزههایی مانند تبلیغ، زیارت، کسب علم، ریاضت و ... انجام میشد.در بینشی ژرفتر، ساختار کهن و اساطیری این آیین و جنبة نمادین و کهنالگویی آن آشکار میگردد. همچنین جنبههای سیاسی این سفرها نیز از موارد قابل توجه است که گاهی حتی زمینة بروز انقلابها و برخی جریانهای اجتماعی را فراهم نموده است.مقالة پیشرو، تلاشی است برای نمایاندن وجوه گوناگون سیر آفاق در میان صوفیان و تبیین و توضیح انواع سفرها.
پرونده مقاله